نعمتالله صالحی نجفآبادی
صالحی نجفآبادی، نعمتالله؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. نعمتالله صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۰۲ ش در نجفآباد اصفهان به دنیا آمد (شوکران اندیشه، ۲۵). خواندن و نوشتن را در مکتبخانه ملا غلامعلی در زادگاهش فراگرفت. دوران ابتدایی را هم در مدرسه ملی شیخ حسینعلی مسجدی معروف به مدیر گذراند. سپس برای کمک به خانواده تحصیل را رها کرد و به امر کشاورزی پرداخت. او در کنار کشاورزی، در کلاسهای شبانهای که در منزل علی منتظری، پدر حسینعلی منتظری در نجفآباد برگزار میشد، شرکت میکرد و در آنجا صرف میر و بخشی از تصریف و همچنین قرائت قرآن را نزد حاج علی منتظری آموخت. پس یک سال وارد مدرسه علمیه ریاضی در نجفآباد شد و مقدمات را در آنجا و نزد استادان آن حوزه علمیه خواند. صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۱۸ ش راهی اصفهان شد و در مدارس جده بزرگ، نیمآورد و صدر آن شهر بخشی از دروس مقدمات و سطح حوزوی چون هدایه یا انموذج، سیوطی، حاشیه ملا عبدالله، جامی و مغنی و مطول، رسایل و مکاسب و سطح، شرح لمعه و کفایه، شرح شمسیه و شرح نهجالبلاغه را نزد آقایان شیخ محمدحسن عالم نجفآبادی، معلم حبیبآبادی، هرندی، شیخ یحیی فقیه ایمانی، رحیم ارباب، احمد فیاض اصفهانی، میرزاعلی شیرازی و شیخ اسدالله نوراللهی خواند. او در همان دوره به دعوت شیخ محمدباقر زند کرمانی، سرپرست مدرسه ذوالفقار، به تدریس مغنی در آن مدرسه پرداخت. صالحی نجفآبادی که در مدرسه ذوالفقار با سید محمد حسینی بهشتی آشنا شده بود، در سال ۱۳۲۶ ش به پیشنهاد حسینی بهشتی رهسپار قم شد و در حوزه علمیه آن شهر به تکمیل تحصیلات حوزوی پرداخت (همان، ۲۸-۴۶). صالحی نجفآبادی پس از حضور در حوزه علمیه قم، در درس خارج اصول (کفایهالاصول) آیتالله سید حسین طباطبایی بروجردی شرکت کرد. همزمان در درس خارج فقه ایشان هم حضور یافت (همان، ۴۸-۴۹). در کنار حضور در درس آیتالله بروجردی، در درسهای خارج اصول آیتالله سید محمد حجت کوهکمری (تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۱۳۱) و خارج فقه و اصول امام خمینی و آیات سید محمدرضا موسوی گلپایگانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی (همان، ۷۲) و آیتالله سید محمد محقق داماد حاضر میشد (همان، ۸۸). صالحی نجفآبادی از نخستین شاگردان درس خارج اصول فقه امام خمینی بود و همراه با افرادی چون مرتضی مطهری، حسینعلی منتظری، ابراهیم امینی، سید حسن خلخالی و شیخ عباس ایزدی نجفآبادی در درس خارج کفایه امام خمینی که در منزل خودشان برگزار میشد شرکت میکرد. با آغاز درس خارج فقه امام خمینی (بحث دماء ثلاثه) در مسجد محمدیه در آن درس شرکت هم کرد. در آن درس تعداد محدودی حاضر میشدند که بهجز صالحی نجفآبادی و افراد مذکور، اسدالله نوراللهی و شیخ علی فرید کاشانی نیز حضور داشتند (همان، ۸۹). علاوه بر آن، در درس خارج فقه (زکات) امام خمینی که با حضور آیات منتظری، مطهری، سید موسی صدر و جواد خندقآبادی برگزار میشد، شرکت میکرد (ایزدی، ۱۵). او درباره درس امام خمینی میگوید: «از خصوصیات درس ایشان این بود که همان سبک آیتالله بروجردی را تأیید، تشویق و تمجید میکرد... آیتالله خمینی در مسائل علمی بهخصوص در فقه فرد روشنبینی بود. ذهن ایشان سریع روی حاق مسئله میرفت و میدانست چگونه نسبت به مسائل فقهی ورود و خروج داشته باشد. ایشان در مسائل بیع و شراء در بحث خارج مکاسب معتقد بود اینها مربوط به بازار است، ربطی به مسائل فلسفی ندارد؛ چنانکه مرحوم آقا شیخ محمدحسین کمپانی مسائل فلسفی را با این مسائل خلط کرده است. امام میگفت شما درباره فهمیدن بیع و شراء باید بیایید در بازار تا بفهمید بیع یعنی چه. باید از سبزیفروش سر کوچه معنی بین معاطات، صحت و لزومآور بودن آن را سؤال کنید و این مباحث ربطی به فلسفه ندارد» (همان، ۹۰). صالحی نجفآبادی همزمان با حضور در درس خارج فقه و اصول امام خمینی در درس اخلاق امام خمینی که روزهای پنجشنبه و جمعه در مدرس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه برگزار میشد شرکت میکرد. وی درباره ویژگیهای این درس میگوید: «درس اخلاق ایشان نظیر نداشت و بسیار جاذبه معنوی داشت. دیگران هم به این امر اعتراف میکردند. بیان ایشان چنان بود که حتی عوام و بازاریها هم میفهمیدند. تأثیر درس اخلاق تا یک هفته در ما وجود داشت، یعنی وقتی از درس بیرون میرفتیم آثار و فضای معنوی درس و بیانات ایشان تا هفته آینده در ذهن ما مجسم میشد، چون حرفی که از دل برمیخاست لاجرم بر دل مینشست» (همان). علاوه بر درس اخلاق امام خمینی یک جلسه هم در درس منظومه امام خمینی شرکت کرد (همان، ۹۱). با استناد به این گزارشها میتوان گفت که صالحی نجفآبادی از اواسط دهه ۱۳۲۰ ش تا تبعید امام خمینی به خارج از کشور، از درسهای ایشان در منزل امام خمینی و مساجد محمدیه، سلماسی و اعظم قم بهره میبرده است. او در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امام خمینی اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (اجازات امام خمینی، ۶۳). سپس کتابهای منظومه سبزواری و اسفار ملاصدرا را نزد علامه سید محمدحسین طباطبایی خواند. در همان دوران در درس تفسیر قرآن علامه طباطبایی هم شرکت میکرد. در همان زمان همراه با آیات حسینعلی منتظری، مرتضی مطهری و جمع دیگری از روحانیان، در جلسات نقد و بررسی افکار الحادی و کمونیسم که با محوریت علامه طباطبایی برگزار میشد شرکت میکرد و نتیجه این جلسات انتشار کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم بود (شوکران اندیشه، ۷۱-۷۲). او در آن دوره مقالاتی را در نشریات مکتب اسلام و مکتب تشیع منتشر میکرد (همان، ۸۱-۸۲). سپس به تحصیل در حوزه علمیه قم پرداخت و ابتدا تدریس کتاب مطول را در مدرسه خان قم آغاز کرد و سپس به تدریس معالم در همانجا پرداخت و در ادامه به تدریس درسهایی چون شرح لمعه در مسجد محمدیه و رسایل، مکاسب و کفایهالاصول در مسجد امام قم پرداخت و این تدریس تا سال ۱۳۵۲ ش ادامه داشت و پس از آن نیز به تدریس خارج فقه پرداخت (همان، ۹۷-۹۹). وی در کنار تدریس درسهای مزبور، تفسیر سوره یوسف را در مسجد امام قم آغاز کرد و کتاب جمال انسانیت محصول این درس است (همان، ۱۱۳). صالحی نجفآبادی در دوران زعامت آیتالله بروجردی، ازجمله روحانیانی بود که از سوی ایشان برای مأموریتهای تبلیغی اعزام میشد. ازجمله از سوی آیتالله بروجردی به خوزستان رفت و مدت یک ماه در بندر ماهشهر به تبلیغ پرداخت (شوکران اندیشه، ۵۷). او در جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت در مراسم و نشستهای سیاسی حضور مییافت و از آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی و آرمان ایشان در ملی کردن صنعت نفت حمایت میکرد. در انتخابات مجلس شورای ملی هم فعال بود و بهاتفاق سید ابوالحسن کرونی، تأییدیه نامزدی سید حسین مدرس نجفآبادی را برای نمایندگی مجلس شورای ملی از حوزه غرب اصفهان دریافت کرد و به تبلیغ برای او دست زد، ولی سید حسین مدرس توفیقی در این انتخابات نیافت (همان، ۱۳۲-۱۳۴). نعمتالله صالحی پس از رحلت آیتالله بروجردی، به بیان مسائل شرعی از کتاب تحریرالوسیله امام خمینی پرداخت و بهخصوص در شهرکرد و شهرهای چهارمحال و بختیاری ایشان را بهعنوان مرجع تقلید معرفی میکرد (شوکران اندیشه، ۹۲-۹۳). وی در ۹ خرداد ۱۳۴۰ از امام خمینی اجازهای در تصدی امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (همان، ۸۳؛ اجازات امام خمینی، ۶۳). با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، وارد جریان مبارزه با حکومت پهلوی شد و در جریان برگزاری همهپرسی (رفراندوم) موسوم به انقلاب سفید، به خوزستان رفت و درصدد توزیع اعلامیههای مراجع تقلید در منع شرکت در آن همهپرسی برآمد، ولی در پنجم بهمن ۱۳۴۱ بهاتفاق سید محمدرضا سعیدی در خرمشهر بازداشت و زندانی شد. مأموران مدرکی دال بر محکومیت او به دست نیاوردند، بنابراین او را آزاد کردند و به قم بازگرداندند (ایزدی، ۱۵). او در دوم فروردین ۱۳۴۲ در حمله مأموران به مدرسه فیضیه حضور داشت (شوکران اندیشه، ۱۷۱-۱۷۲). در ۱۵ تیر ۱۳۴۲ ش همراه با جمعی از علما و روحانیان نجفآباد، با ارسال تلگرافی به آیات امام خمینی، بهاءالدین محلاتی و سید حسن قمی، حمایت و پشتیبانی خود را از آنان اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۸۳). در اسفند ۱۳۴۲ ش نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به حسنعلی منصور نخستوزیر وقت ارسال کردند و با اشاره به برخی اقدامات خلاف قانون اساسی دوره امیر اسدالله علم و مخالفت با برخی از مصوبههای آن دوره، خواستار آزادی امام خمینی از حصر شدند (همان، ۱۰۹ ـ ۱۱۰؛ روحانی، ج ۱، ۶۴۲). او پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز نامهای به امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت نوشتند و در آن به اقدامات دولتهای پیشین در عدم توجه به آزادیهای سیاسی و ایجاد خفقان سیاسی از طریق دستگیری و تبعید فعالان سیاسی، تصویب برخی مصوبههای خلاف قانون اساسی و شرع و دستگیری و تبعید امام خمینی اعتراض کردند و خواستار آزادی ایشان و دیگر زندانیان سیاسی و همچنین الغای مصوبههای مغایر با شرع و قانون اساسی شدند (روحانی، ج ۱، ۸۰۳ و نیز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۲۹ ـ ۱۳۰). در همان زمان حکومت پهلوی روحانیان و وعاظ را تهدید کرد که درباره مسائل سیاسی ازجمله تبعید امام خمینی به خارج از کشور سخنی نگویند و همین مسئله باعث شد تا صالحی نجفآبادی همراه با جمعی دیگر از روحانیان مبارز در نامهای به آیات سید محمدهادی حسینی میلانی و سید شهابالدین مرعشی نجفی، نظر آنان را دراینباره و سختیها و مشقات تبلیغ دین در آن دوره جویا شوند (آیتاللهالعظمی سید...، ۲۶۵ ـ ۲۶۹). سپس همراه با جمعی از علما و فضلای حوزه علمیه قم، با ارسال نامهای به امام خمینی، ادامه تبعید آن مرجع عالیقدر را که به خاطر دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور اسلامی ایران بود، «موجب تأثر و تنفر عموم ملت ایران» دانستند و اعلام کردند «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم که از منویات مقدس آن قائد عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ ندارند، انتظار دارند که بهزودی موانع بر طرف شود تا با مراجعت حضرتعالی به حوزه علمیه قم و با تدبیرات خردمندانه و رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر، مصالح عالیه اسلام و ایران و حقوق از دست رفته ملت تأمین گردد» (دوانی، ج ۵، ۱۵۸-۱۵۹؛ خسروشاهی، ۹۴-۱۰۰؛ روحانی، ج ۱، ۸۷۶ ـ ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۷۸ ـ ۱۷۳). پس از دستگیری حسینعلی منتظری و عبدالرحیم ربانی شیرازی توسط نیروهای امنیتی در همان سال، همراه حدود ۵۰۰ نفر از طلاب قم به منزل آیتالله میرزا هاشم آملی رفتند و یحیی انصاری از ایشان تقاضا کرد که برای آزادی دستگیرشدگان اقدام کند (یاران امام به روایت اسناد ساواک، کتاب ۱۶، ۵۰ و ۵۳). به دنبال آن، تعدادی از مدرسان و محصلان حوزه علمیه قم ازجمله یحیی انصاری طی نامه¬ سرگشادهای به مراجع عراق و ایران، خواهان اقدام آنها در حمایت از روحانیان ایران در مقابل دولت شدند (دوانی، ج ۵، ۱۷۸-۱۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۱۹۸-۱۹۵). صالحی نجفآبادی در خرداد ۱۳۴۹ همراه با برخی از مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به «حضرت آیتاللهالعظمی مرجع بزرگ شیعه آقای خمینی» درگذشت آیتالله حکیم را تسلیت گفتند (همان، ۲۲۲؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد، ج ۵، ۳۶۶؛ روحانی، ج ۲، ۵۷۶-۵۷۷). صالحی نجفآبادی در پاسخ نامه جمعی از فضلا و محصلین حوزه علمیه قم دراینباره نوشت: «صلاحیت مرجعیت عامه حضرت آیتاللهالعظمی آقای خمینی مدظلهالعالی از قضایایی است که قیاسهاتها معها و کالنار علی المنار و الشمس فی رائقه النهار. تأیید، ترویج و تقویت معظمله وظیفه شرعی هر فرد مسلمان و علاقهمند به اسلام و مصالح مسلمین است» (شوکران اندیشه، ۹۴). به این سبب تحت تعقیب قرار گرفت و مدت چهار ماه متواری بود (همان، ۱۷۴-۱۷۵). او از افراد مورد اعتماد امام خمینی بود و ایشان به یکی از افرادی که توسط صالحی نجفآبادی معرفی شده بود، اجازهای در امور حسبیه و شرعیه داده بود (صحیفه امام، ج ۱، ۴۹۹). صالحی نجفآبادی ازجمله نویسندگان پرکار حوزه بود و یکی از تألیفات او که بحثهای زیادی را در محافل حوزوی برانگیخت، انتشار کتاب شهید جاوید بود. او در این کتاب، هدف امام حسین (ع) از قیام علیه یزید بن معاویه را تلاش برای برقراری حکومت اسلامی معرفی کرد. این ادعا که از نظر برخی متفکران حوزوی، انکار علم امام بود، به بحثهای دامنهداری میان نویسندگان و پژوهشگران مذهبی و همچنین وعاظ انجامید. در این میان، تقریظ آیات حسینعلی منتظری و علیاکبر مشکینی، دو تن از روحانیان مبارز وقت بر این کتاب باعث شد تا ساواک از این اختلافها استفاده کند و بر بحثهای مطرحشده درباره این کتاب دامن بزند؛ بنابراین بخش وسیعی از علما، روحانیان و واعظان به مخالفت با شهید جاوید پرداختند و کتابهایی را دراینباره نوشتند. به نوشته یکی از پژوهشگران، در فضای پرسروصدای سالهای ۱۳۴۹ ش تا ۱۳۵۲ ش، صالحی نجفآبادی به شخصیتی با موافقان افراطی و مخالفان افراطی روبرو بود (شوکران اندیشه، ۲۵۸-۳۶۲؛ ایزدی، ۱۵). برخی از روحانیان نقدهایی بر آن کتاب نوشتند که از آن جمله میتوان به آثار زیر اشاره کرد: پرتو حقیقت نوشته سید محمد نوری موسوی (اصفهان، حسینیه عمادزاده در ۴۸ صفحه)، جزوه حاج شیخ محمد کرمی (ضمیمه جزء دوم شرح نهجالبلاغه وی)، حسین و پذیرش دعوت محمدتقی صدیقین اصفهانی (انتشار در سال ۱۳۵۱)، یک بررسی مختصر پیرامون قیام مقدس شهید جاوید حسین بن علی (ع) (از سه نفر از فضلای حوزه قم: محمدحسین اشعری، حسین کریمی و سید حسن آل طه)، راه سوم شیخ علی کاظمی (قم، ۱۳۹۱، در ۱۲۸ صفحه)، مقصد الحسین میرزا ابوالفضل زاهدی قمی (قم، ۱۳۵۰، ۵۶ صفحه)، افسانه کتاب (نقد شهید جاوید) عطایی خراسانی (بخشی از کتاب ۴۴۰ صفحهای او)، دفاع از حسین محمدعلی انصاری (قم، ۶۳۰ صفحه)، جواب او از کتاب او! (عبدالصاحب محمدمهدی مرتضوی لنگرودی، ۲۸۸ صفحه)، کتاب هفتساله چرا صدا درآورد (شیخ علیپناه اشتهاردی، ۴۴۰ صفحه)، سالار شهیدان حسین بن علی سید احمد فهری (۴۰۲ صفحه)، پاسداران وحی (شهابالدین اشراقی و محمد فاضل لنکرانی، ۴۵۶ صفحه)، شهید آگاه صافی گلپایگانی (قم، ۱۳۹۳ ق) (ابک، ۱). امام خمینی در سال ۱۳۵۰ ش در نامهای به شیخ محمد یزدی با اشاره به اختلافات حوزه علمیه قم و اهل منبر درباره کتاب شهید جاوید، تأسف خود را ابراز و سپس خطاب به او تأکید کرد: «امروز که اصول احکام در دستبرد اجانب و نوکرهای آنهاست، بهجای وحدت کلمه، این نحو تفرق و توهین بعضی از بعضی و تکفیر بعضی موجب کمال تأسف است و کاشف از عدم رشد جامعه است. امثال جنابعالی کوشش کنید شاید موفق شوید آقایان را از این خواب گران بیدار کنید، قبل از اینکه همهچیز آنها به باد رفته باشد؛ اگر نرفته باشد» (صحیفه امام، ج ۲، ۳۴۱). امام خمینی همچنین در سال ۱۳۵۲ ش در نامه به سید احمد خمینی به او توصیه کرد: «در اختلاف بین طلاب و اهل منبر» راجع به کتاب شهید جاوید وارد نشود (همان، ج ۳، ۱۸). در این میان، تبعید صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۲ ش تا حدودی بحثها درباره کتاب شهید جاوید را تحتالشعاع قرار داد؛ در آن سال و در جریان کشف گروه ابوذر در نهاوند و ارتباط آنان به برخی از روحانیان مبارز، جمع کثیری از روحانیان ازجمله عبدالرحیم ربانی شیرازی، حسینعلی منتظری و نعمتالله صالحی نجفآبادی دستگیر و محاکمه شدند و صالحی نجفآبادی در ۳۰ مردادماه ۱۳۵۲ به ابهر زنجان تبعید شد. در ابهر به سبب برخی فعالیتها به زنجان و سپس تهران احضار و در نهایت بار دیگر به ابهر باز گردانده شد. محل تبعید او سپس از ابهر به تویسرکان و پس از یک سال به مهاباد تغییر یافت. او در مهاباد به بحث با عالمان اهل سنت میپرداخت (همان، ۱۷۵-۲۰۲). در سال ۱۳۵۵ ش بار دیگر نام شهید جاوید بر سر زبانها افتاد؛ در آن سال، قتل سید ابوالحسن شمسآبادی، روحانی اصفهانی مخالف شهید جاوید، باعث شد تا بار دیگر بحثها پیرامون کتاب فوق و صالحی نجفآبادی مطرح شود (ایزدی، ۱۵). صالحی نجفآبادی در سال ۱۳۵۶ ش از تبعید آزاد شد. او در سال ۱۳۵۷ ش در خانوک کرمان بود و در آنجا به انتقاد از حکومت پهلوی میپرداخت. به همین علت ساواک از او بهعنوان روحانی افراطی و ناراحت نام برد (انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ج ۶، ۹۸ ـ ۹۹) که اغلب درباره طرفداران امام خمینی اطلاق میشد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای علمی در حوزه علمیه قم ادامه داد و سپس درس خارج نهجالبلاغه را در مسجد امام آن شهر آغاز کرد که با استقبال طلاب و روحانیان مواجه شد. او در ادامه درس استدلالی ولایتفقیه را آغاز کرد و نتیجه این بحثها کتابی شد با عنوان ولایتفقیه، حکومت صالحان. سومین بحث او در قم، سلسله درسهای او درباره جهاد در اسلام بود (شوکران اندیشه، ۱۰۰-۱۱۹؛ ایزدی، ۱۵). صالحی نجفآبادی کتابها و مقالات زیادی نگاشت، ازجمله: ترجمه قرآن کریم، جمال انسانیت یا تفسیر سوره یوسف، شهید جاوید، ولایتفقیه حکومت صالحان، عصای موسی یا درمان بیماری غلوّ، نگاهی به حماسه حسینی استاد مطهّری، پژوهشی جدید در مبحث فقهی، حدیثهای خیالی در تفسیر مجمعالبیان به همراه چهار مقاله تفسیری، جهاد در اسلام، غلوّ؛ درآمدی بر افکار و عقاید غالیان در دین و قضاوت زن در فقه اسلامی همراه با چند مقاله دیگر. برخی از مقالات او هم عبارت است از: «رابطه حقوق و اخلاق» (سال ۱۳۳۸)، «علی علیهالسلام در بستر شهادت» (۱۳۳۹)، «علی علیهالسلام مردی که دنیا او را نشناخت» (۱۳۴۰)، «فاطمه بانوی نمونه» (۱۳۴۰)، «عید غدیر یا ولایتعهدی علی علیهالسلام» (۱۳۴۰)، «یک امتیاز روشن قرآن» (۱۳۴۰)، «بانوی مهربان در کنار پدر» (۱۳۴۰)، «مقایسه تواریخ قرآن با کتب عهدین» (۱۳۴۱)، «یک نیروی مرموز» (۱۳۴۱)، «دفاع خونین یا نهضت حسین (ع)» (۱۳۴۱)، «گوشهای از سیاست خارجی اسلام» (۱۳۴۲)، «چرا علی علیهالسلام زمامداری را قبول کرد؟» (۱۳۴۳)، «آیا علی علیهالسلام قاتل خود را بیدار کرد؟» (۱۳۴۵)، «آیا اسلام دین خون و شمشیر است؟» (۱۳۴۴)، «مفهوم وحدت اسلامی» (۱۳۶۳)، «نظریهای درباره کیفیت نزول قرآن» (۱۳۶۷)، «قرآن و آزادی اسرا» (۱۳۷۰)، «شأن نزولهای مجعول زمینهساز تفسیرهای ناروا از قرآن» (۱۳۷۳)، «پژوهشی جدید در تفسیر آیهای از قرآن» (۱۳۷۳)، «تفسیر رمزی کعب الاحبار» (۱۳۷۵)، «تفسیر آیه محاربه و احکام فقهی آن» (۱۳۷۶)، «نقدی سندشناسانه بر احادیث مجمعالبیان» (۱۳۸۱). نعمتالله صالحی نجفآبادی در اردیبهشت ۱۳۸۵ در تهران درگذشت و پیکرش پس از انتقال به نجف اشرف در همان شهر به خاک سپرده شد (ابک، ۱). منابع: آیتاللهالعظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۰)، ج ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ ابک، حمیدرضا (۱۳۸۵)، «صالحی نجفآبادی نویسنده شهید جاوید درگذشت: درگذشت فقیه دگراندیش»، روزنامه شرق، شماره ۷۵۳، ۱۷ اردیبهشت؛ اجازات امام خمینی (۱۳۹۴)، به کوشش مهدی حاضری و با پیشگفتار محمدکاظم رحمان ستایش، تهران، موسسه تنظی م ونشر آثار امام خمینی و موسسه چاپ و نشر عروج؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک (۱۳۷۸)، ج ۶، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات؛ ایزدی، مصطفی (۱۳۸۵)، «مردی از تبار اصلاح دینی: گزارشی از زندگی آیتالله صالحی نجفآبادی»، روزنامه¬ شرق، شماره¬ ۷۹۴، ۶ تیر؛ روحانی، سید حمید، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی (۱۳۸۱)، ج ۱، بیجا، بینا؛ صحیفه¬ امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه¬ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ شوکران اندیشه: خاطرات و اندیشههایی از آیتالله صالحی نجفآبادی (۱۳۹۵)، به اهتمام مجتبی لطفی، تهران، کویر. داود قاسم پور