سیدکرامتالله ملکحسینی
ملک حسینی، سید کرامتالله؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. او در سال ۱۳۰۳ ش در خانوادهای روحانی در گوشه شازده قاسم در کهکیلویه و بویراحمد دیده به جهان گشود. پدرش سید صدرالدین ملک حسینی و جدش سید حبیبالله از بزرگان آن سامان بودند. آنان منتسب به سادات شاه قاسمیاند که نسبشان به واسطه عبدالله یا عبیدالله اعرج به حسین اصغر فرزند امام زینالعابدین (علیهالسلام) میرسد (انصاری، ۱۱۲). سید کرامتالله ملک حسینی خواندن و نوشتن را در مکتبخانه آموخت. تحصیلات ابتدایی را هم در دبستان تل خسرو به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ ش برای ادامه تحصیل به شیراز رفت و دوره متوسطه را تا سیکل اول متوسطه در آن شهر گذراند (حسینی درود، ۲۳). او از سال ۱۳۱۹ ش به فراگیری علوم حوزوی نزد پدر و عمویش پرداخت و ادبیات عربی را نزد آنان آموخت. در سال ۱۳۲۰ ش وارد مدرسه علمیه منصوریه شیراز شد و ادبیات، منطق، شرح منظومه و تجرید را در آن مدرسه و نزد پدر و همچنین عمویش سید امرالله ملکحسینی، ملا احمد دارابی و میرزا عبدالکریم یزدی خواند (همان). ملک حسینی در سال ۱۳۲۴ ش به قم رفت و دروس سطح را در حوزه علمیه قم و نزد آیات سید احمد موسوی خوانساری، شریعت زنجانی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی تکمیل نمود. آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سید حسین طباطبایی بروجردی، سید محمد حجت کوهکمری، سید محمدتقی خوانساری، امام خمینی، شیخ محمدعلی اراکی و سید محمد محقق داماد شرکت کرد (عامری، ۳۵۹). او نه سال («نگاهی به حوزههای...»، ۱۹) در مسجد محمدیه و مسجد سلماسی در درس خارج فقه و اصول امام خمینی شرکت میکرد (عامری، ۳۵۹). وی آن درسها را تقریر و تقریرات را به استادش عرضه کرد و مورد تشویق ایشان قرار گرفت. سید شرفالدین ملک حسینی از زبان پدرش درباره حضور او در درس امام خمینی میگوید: «ما رفتیم مسجد سلماسی و با درس امام آشنا شدیم. جالب این بود که همزمان شد با مباحث اجتماع امرونهی در درس امام و طرح سؤال که میشد، پاسخ برایم ملموستر بود؛ احساس میکردیم گرههای این بحث که در واقع سؤالات ذهنی ماست، شکافته میشود...». سید کرامتالله ملک حسینی «تقریر بحث امام، طرح سؤالها، پاسخ به سؤالها، تنقیح و تخریج و ورود و خروجش» را متفاوت از درسهای دیگر میدانست و به همین سبب بر این باور بود و اظهار میکرد که «کسی که در شکلگیری روح ما و شخصیت ما نقش شد، استاد کبیر مرحوم آیتاللهالعظمی نایب الامام خمینی بود» («نگاهی به حوزههای...»، ۱۹-۲۰). ملک حسینی از بدو ورود به قم، همزمان با تحصیل کتابهایی چون شرح لمعه، شرح نظام، رسایل، کفایه و مکاسب را تدریس میکرد (عامری، ۳۵۹). او از سال ۱۳۳۹ ش به شیراز تردد داشت و در مدرسه خان به تدریس علوم حوزوی میپرداخت (انصاری، ۱۱۲). سپس به پیشنهاد آیتالله بهاءالدین محلاتی به منطقه مرودشت رفت و مبارزه با شیخیه را در آن منطقه آغاز کرد («نگاهی به حوزههای...»، ۱۹). او از سال ۱۳۴۱ ش همسو با نهضت امام خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. وی در فروردین ۱۳۴۲ در قم بود و دوم فروردین در مدرسه فیضیه حضور داشت و در همان روز در حمله مأموران به مدرسه فیضیه مصدوم شد. در مرداد ۱۳۴۲ پس از دستگیری امام خمینی، جمعی از علمای شهرهای مختلف در تهران تحصن کردند و ملک حسینی ازجمله روحانیانی بود که در آن اجتماع شرکت و همراه با آنان، اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی صادر کرد. ازجمله همراه با روحانیان متحصن با صدور اعلامیه شماره ۳ متحصنان، با اشاره به تعطیلی مجلسین شورای ملی و سنا، قبضه قدرت توسط دولت و طرح، تصویب و اجرای مصوبههای خلاف شرع و قانون اساسی را تقبیح کردند و اعتراض مراجع تقلید را متوجه این اقدامات دانستند و سپس دستگیری و حبس آنان را محکوم نمودند و خواستار آزادی محبوسان، آزادی انتخابات و اجتماعات و الغای حکومت نظامی شدند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۹۱-۹۲). او سپس در بازگشت به شیراز به فعالیتهای سیاسی ازجمله سخنرانی انتقادی در آن شهر ادامه داد و به همین سبب ساواک به او تذکر داد (آیتالله حاج شیخ...، ج ۱، ۲۰۴). او که گذشته از سرپرستی مدرسه خان، مدیریت مدرسه امام جعفر الصادق (ع) شیراز را هم بر عهده داشت، به طلاب سفارش میکرد در سفرهای تبلیغی به روستاها، رساله عملیه امام خمینی را همراه داشته باشند و به آگاه نمودن مردم علیه حکومت پهلوی بپردازند. به همین سبب چندین بار توسط شهربانی و ساواک فارس احضار و منزل وی مورد بازرسی قرار گرفت (همان). او در آن سالها در امر ابلاغ پیامهای امام خمینی به مردم و روحانیان فعال بود (همان، ۲۸۴) و امام خمینی در سال ۱۳۴۸ ش با ارسال نامهای به ملک حسینی، از او تشکر کرد (صحیفه امام، ج ۲، ۲۲۸). او در خرداد ۱۳۴۹ ش و پس از ارتحال آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم، همراه با روحانیت مبارز شیراز با ارسال تلگرافی به امام خمینی، رحلت آن مرجع را به امام خمینی تسلیت گفتند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۲۵) و سپس اعلامیه فوق را در مجلس بزرگداشتی که برای آیتالله حکیم در مسجد نو برگزار کرده بودند، قرائت و مردم را به تقلید از امام خمینی دعوت کردند (روحانی، ج ۱، ۷۳). بر اساس گزارش ساواک، وی در ۱۳۴۹ ش همراه با بهاءالدین محلاتی، به مخالفت با روحانیان وابسته به سازمان اوقاف که به «مروجین مذهبی» موسوم بودند میپرداخت. به همین سبب اداره کل سوم ساواک خواستار تذکر به آنان شد (آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۱۲ و ۷۵). سید کرامتالله ملک حسینی در تیر ۱۳۵۰ از امام خمینی اجازهای در امور حسبیه و شرعیه دریافت نمود (صحیفه امام، ج ۲، ۳۷۴). در همان سال همراه با برخی از روحانیان شیراز، اعلامیهای در حمایت از محمدتقی فلسفی صادر کرد (همان، ۱۳۵-۱۳۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۲۶). وی در سال ۱۳۵۱ پس از تبعید مجدالدین محلاتی که با هدف فشار بر آیتالله بهاءالدین محلاتی، پدر مجدالدین صورت گرفته بود، با حضور در خانه آیتالله محلاتی از او پشتیبانی کرد (آیتالله حاج شیخ...، ۱۶۴). به همین سبب در سال ۱۳۵۲ ش دستگیر شد، ولی با اعتراضات مردم شیراز و عشایر کهکیلویه و بویراحمد بعد از ۲ روز آزاد گردید (پایگاه اطلاعرسانی...). ساواک در گزارشی در سال ۱۳۵۵ ش، از او با عنوان یکی از روحانیان متعصب و طرفدار افراطی امام خمینی نام برد (آیتالله حاج شیخ...، ۲۵۳). ملک حسینی در ۵ آبان ۱۳۵۶ در مجلس بزرگداشت سید مصطفی خمینی در شیراز حضور داشت (همان، ۳۲۳). ) او در پی حمله مأموران رژیم به تظاهرات مردم در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷ ش در شیراز، همراه با روحانیان مبارز شیراز، در اعتراض به آن اقدام اعلامیهای صادر و آن را محکوم و سپس روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۷ را در آن شهر عزای عمومی اعلام کردند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۳۵۸). آنگاه همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیهای خطاب به مردم با عنوان «استیضاح از رژیم غیرقانونی ایران»، حمله مأموران رژیم به مسجد نو شیراز و سرکوب تظاهرات مردم را محکوم و دولت وقت را استیضاح کردند (همان، ۳۵۹). پس از سرکوب تظاهرات مردم تهران در هفده شهریور آن سال نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز شیراز با صدور اعلامیهای و در اعتراض به حکومت پهلوی، مردم را به تعطیلی عمومی شهر دعوت کردند (آیتالله حاج شیخ...، ج ۲، ۴۲۳). او در آذر ۱۳۵۷ بار دیگر دستگیر شد و این بار نیز با اعتراض مردم و روحانیان، پس از مدت کوتاهی آزاد گردید (عامری، ۳۶۰). تعقیب مداوم و لحظهبهلحظه در مسافرتها و بازدیدها بهخصوص هنگام ورود به عرصه ایلات و عشایر، تعرضهای مکرر به مدارس و بیت وی، متواری بودن ۷ ماهه، احضار و بازداشت و بازجوییهای سختگیرانه، تعطیل کردن مدرسه علمیه و حوزه تدریس توسط رژیم شاه همگی نمونهای از سختگیریهای حکومت پهلوی علیه سید کرامتالله ملک حسینی بود (انصاری، ۱۱۲).
حضور ملک حسینی در کهکیلویه و بویراحمد موجب اتصال عشایر جنوب به بدنه انقلاب اسلامی شد. امام خمینی در دوم بهمن ۱۳۵۷ با ارسال نامهای به «عموم طوایف و ایلات سلحشور و شجاع بویراحمد»، از طریق ملک حسینی، خطاب به آنان نوشت: «از عواطف اسلامی شما سلحشوران مسلمان و طرفداران جمهوری اسلامی متشکرم. امید است در پرتو حکومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام، آزادی و امنیت و استقلال نصیب ملت محترم ایران شود. اینجانب از طوایف بویراحمد و سایر طوایف شجاع ایران تقاضا دارد که در حفظ نظم و امنیت منطقۀ خودشان کمال مراقبت را بنمایند؛ و در این موقع حساس که به وطن ما میگذرد، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و کشور بهانه دهند» (صحیفه امام، ج ۵، ۵۱۸ ). در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ و یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پاسخ به یکی از نامههای ملک حسینی، از او خواست «با هوشیاری کامل و حفظ وحدت و همبستگی، از توطئههای دشمنان اسلام در هر حال جلوگیری کرده و مانع هرگونه اخلال و تفرقه و اختلاف گردید» (صحیفه امام، ج ۶، ۱۳۵). او سپس با حکم امام خمینی، موظف به تشکیل دادگاه و اجرای حکم شرع و ایجاد آرامش و امنیت و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و ارشاد مردم در منطقه کهکیلویه و بویراحمد شد (همان، ج ۸، ۵۱۸).
سید کرامتالله ملک حسینی در دورههای دوم، سوم (خبرگان ملت، دفتر اول، ۵۹۴، ۵۹۹) و چهارم انتخابات مجلس خبرگان رهبری با رأی مردم استان کهکیلویه و بویراحمد به نمایندگی برگزیده شد («نتایج شمارش...»، ۸). او همچنین سالها نمایندگی ولیفقیه در استان کهکیلویه و بویراحمد را بر عهده داشت. وی در کنار مسئولیتهای فوق به تدریس در مدارس شیراز و یاسوج نیز میپرداخت و تأسیس مدارس امیرالمؤمنین، امام صادق و فاطمیه در شیراز و مدرسه امام رضا و فاطمیه در یاسوج از فعالیتهای اجتماعی اوست. توضیحالمسائل، تفسیر برخی از سورههای قرآن مجید، تقریرات درس فقه و اصول آیتالله بروجردی، تقریرات درس خارج فقه و اصول امام خمینی و تقریرات درس خارج آیتالله محقق داماد از تألیفات اوست. بخشی از تقریرات او از درس خارج اصول امام خمینی با عنوان رسالتان منتشر شده است. او در ۱۲ آبان ۱۳۹۱ در شیراز درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط ناصر مکارم شیرازی، در امامزاده شاه قاسم روستای گوشه در یاسوج به خاک سپرده شد (انصاری، ۱۱۳). منابع: آیتالله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۰)، ج ۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی؛ اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۲)، «درگذشتگان: آیتالله ملک حسینی»، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیست و چهارم، شماره اول، شماره مسلسل ۱۳۹، فروردین و اردیبهشت؛ حسینی درود، سید مهدی (۱۳۹۹)، «۱۲ آبان ماه سالگرد درگذشت آیتالله سید کرامتالله ملکحسینی: زندگینامه آیتالله ملکحسینی»، هفتهنامه حریم امام، سال هشتم، شماره ۴۲۵، هشتم آبان؛ خبرگان ملت: شرححال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹)، دفتر اول، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری؛ روحانی، سید حمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی در ایران، ج ۱، بیجا، دارالفکر ـ دارالعلم؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ عامری، صغری (۱۳۸۹)، «ملک حسینی، سید کرامتالله»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج ۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «نتایج شمارش آرای انتخابات خبرگان: ستاد انتخابات کشور، نتایج قطعی شمارش آرای چهارمین دوره انتخابات خبرگان رهبری را اعلام کرد»، (۱۳۸۵)، روزنامه اعتماد ملی، شماره ۲۵۸، ۲۸ آذر؛ «نگاهی به حوزههای علمیه و علمای شیراز در گفتگو با حجتالاسلاموالمسلمین سید شرفالدین ملک حسینی: شخصیت پردم در درس حضرت امام شکل گرفت« (۱۳۹۴)، هفتهنامه حریم امام، شماره ۱۹۹، ۲ دی.