سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی

از ویکی امام خمینی

سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی.

او در سال ۱۳۰۳ش در خانواده‌ای روحانی در گوشه شازده قاسم در کهکیلویه و بویراحمد دیده به جهان گشود. پدرش سیدصدرالدین ملک‌حسینی و جدش سیدحبیب‌الله از بزرگان آن سامان بودند. آنان منتسب به سادات شاه قاسمی‌اند که نسبشان به واسطه عبدالله یا عبیدالله اعرج به حسین اصغر فرزند امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) می‌رسد.[۱]

سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی خواندن و نوشتن را در مکتب‌خانه آموخت. تحصیلات ابتدایی را هم در دبستان تل خسرو به پایان رساند و در سال ۱۳۱۵ش برای ادامه تحصیل به شیراز رفت و دوره متوسطه را تا سیکل اول متوسطه در آن شهر گذراند.[۲] او از سال ۱۳۱۹ش به فراگیری علوم حوزوی نزد پدر و عمویش پرداخت و ادبیات عربی را نزد آنان آموخت. در سال ۱۳۲۰ش وارد مدرسه علمیه منصوریه شیراز شد و ادبیات، منطق، شرح منظومه و تجرید را در آن مدرسه و نزد پدر و همچنین عمویش سیدامرالله ملک‌حسینی، ملا احمد دارابی و میرزا عبدالکریم یزدی خواند .[۳] ملک‌حسینی در سال ۱۳۲۴ش به قم رفت و دروس سطح را در حوزه علمیه قم و نزد آیات سیداحمد موسوی خوانساری، شریعت زنجانی و میرزا محمد مجاهدی تبریزی تکمیل نمود. آنگاه در درس خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی، سیدمحمد حجت کوه‌کمری، سیدمحمدتقی خوانساری، امام‌خمینی، شیخ محمدعلی اراکی و سیدمحمد محقق داماد شرکت کرد.[۴] او نه سال.[۵] در مسجد محمدیه و مسجد سلماسی در درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی شرکت می‌کرد.[۶] وی آن درس‌ها را تقریر و تقریرات را به استادش عرضه کرد و مورد تشویق ایشان قرار گرفت. سیدشرف‌الدین ملک‌حسینی از زبان پدرش درباره حضور او در درس امام‌خمینی می‌گوید: «ما رفتیم مسجد سلماسی و با درس امام آشنا شدیم. جالب این بود که هم‌زمان شد با مباحث اجتماع امرونهی در درس امام و طرح سؤال که می‌شد، پاسخ برایم ملموس‌تر بود؛ احساس می‌کردیم گره‌های این بحث که در واقع سؤالات ذهنی ماست، شکافته می‌شود...». سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی «تقریر بحث امام، طرح سؤال‌ها، پاسخ به سؤال‌ها، تنقیح و تخریج و ورود و خروجش» را متفاوت از درس‌های دیگر می‌دانست و به همین سبب بر این باور بود و اظهار می‌کرد که «کسی که در شکل‌گیری روح ما و شخصیت ما نقش شد، استاد کبیر مرحوم آیت‌الله‌العظمی نایب الامام‌خمینی بود».[۷]

ملک‌حسینی از بدو ورود به قم، هم‌زمان با تحصیل کتاب‌هایی چون شرح لمعه، شرح نظام، رسایل، کفایه و مکاسب را تدریس می‌کرد (عامری، ص۳۵۹). او از سال ۱۳۳۹ش به شیراز تردد داشت و در مدرسه خان به تدریس علوم حوزوی می‌پرداخت.[۸] سپس به پیشنهاد آیت‌الله بهاءالدین محلاتی به منطقه مرودشت رفت و مبارزه با شیخیه را در آن منطقه آغاز کرد.[۹] او از سال ۱۳۴۱ ش همسو با نهضت امام‌خمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. وی در فروردین ۱۳۴۲ در قم بود و دوم فروردین در مدرسه فیضیه حضور داشت و در همان روز در حمله مأموران به مدرسه فیضیه مصدوم شد. در مرداد ۱۳۴۲ پس از دستگیری امام‌خمینی، جمعی از علمای شهرهای مختلف در تهران تحصن کردند و ملک‌حسینی ازجمله روحانیانی بود که در آن اجتماع شرکت و همراه با آنان، اعلامیه‌هایی را علیه حکومت پهلوی صادر کرد. ازجمله همراه با روحانیان متحصن با صدور اعلامیه شماره ۳ متحصنان، با اشاره به تعطیلی مجلسین شورای ملی و سنا، قبضه قدرت توسط دولت و طرح، تصویب و اجرای مصوبه‌های خلاف شرع و قانون اساسی را تقبیح کردند و اعتراض مراجع تقلید را متوجه این اقدامات دانستند و سپس دستگیری و حبس آنان را محکوم نمودند و خواستار آزادی محبوسان، آزادی انتخابات و اجتماعات و الغای حکومت نظامی شدند.[۱۰] او سپس در بازگشت به شیراز به فعالیت‌های سیاسی ازجمله سخنرانی انتقادی در آن شهر ادامه داد و به همین سبب ساواک به او تذکر داد.[۱۱] او که گذشته از سرپرستی مدرسه خان، مدیریت مدرسه امام جعفر الصادق(ع) شیراز را هم بر عهده داشت، به طلاب سفارش می‌کرد در سفرهای تبلیغی به روستاها، رساله عملیه امام‌خمینی را همراه داشته باشند و به آگاه نمودن مردم علیه حکومت پهلوی بپردازند. به همین سبب چندین بار توسط شهربانی و ساواک فارس احضار و منزل وی مورد بازرسی قرار گرفت.[۱۲] او در آن سال‌ها در امر ابلاغ پیام‌های امام‌خمینی به مردم و روحانیان فعال بود.[۱۳] و امام‌خمینی در سال ۱۳۴۸ش با ارسال نامه‌ای به ملک‌حسینی، از او تشکر کرد.[۱۴] او در خرداد ۱۳۴۹ش و پس از ارتحال آیت‌الله سیدمحسن طباطبایی حکیم، همراه با روحانیت مبارز شیراز با ارسال تلگرافی به امام‌خمینی، رحلت آن مرجع را به امام‌خمینی تسلیت گفتند.[۱۵] و سپس اعلامیه فوق را در مجلس بزرگداشتی که برای آیت‌الله حکیم در مسجد نو برگزار کرده بودند، قرائت و مردم را به تقلید از امام‌خمینی دعوت کردند.[۱۶] بر اساس گزارش ساواک، وی در ۱۳۴۹ش همراه با بهاءالدین محلاتی، به مخالفت با روحانیان وابسته به سازمان اوقاف که به «مروجین مذهبی» موسوم بودند می‌پرداخت. به همین سبب اداره کل سوم ساواک خواستار تذکر به آنان شد.[۱۷]

سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی در تیر ۱۳۵۰ از امام‌خمینی اجازه‌ای در امور حسبیه و شرعیه دریافت نمود.[۱۸] در همان سال همراه با برخی از روحانیان شیراز، اعلامیه‌ای در حمایت از محمدتقی فلسفی صادر کرد.[۱۹] وی در سال ۱۳۵۱ پس از تبعید مجدالدین محلاتی که با هدف فشار بر آیت‌الله بهاءالدین محلاتی، پدر مجدالدین صورت گرفته بود، با حضور در خانه آیت‌الله محلاتی از او پشتیبانی کرد.[۲۰] به همین سبب در سال ۱۳۵۲ش دستگیر شد، ولی با اعتراضات مردم شیراز و عشایر کهکیلویه و بویراحمد بعد از ۲ روز آزاد گردید.[۲۱] ساواک در گزارشی در سال ۱۳۵۵ش، از او با عنوان یکی از روحانیان متعصب و طرفدار افراطی امام‌خمینی نام برد.[۲۲]

ملک‌حسینی در ۵ آبان ۱۳۵۶ در مجلس بزرگداشت سیدمصطفی خمینی در شیراز حضور داشت.[۲۳] او در پی حمله مأموران رژیم به تظاهرات مردم در ۱۹ مرداد ۱۳۵۷ش در شیراز، همراه با روحانیان مبارز شیراز، در اعتراض به آن اقدام اعلامیه‌ای صادر و آن را محکوم و سپس روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۷ را در آن شهر عزای عمومی اعلام کردند.[۲۴] آنگاه همراه با روحانیت مبارز شیراز با صدور اعلامیه‌ای خطاب به مردم با عنوان «استیضاح از رژیم غیرقانونی ایران»، حمله مأموران رژیم به مسجد نو شیراز و سرکوب تظاهرات مردم را محکوم و دولت وقت را استیضاح کردند.[۲۵] پس از سرکوب تظاهرات مردم تهران در هفده شهریور آن سال نیز همراه با جمعی از روحانیان مبارز شیراز با صدور اعلامیه‌ای و در اعتراض به حکومت پهلوی، مردم را به تعطیلی عمومی شهر دعوت کردند.[۲۶] او در آذر ۱۳۵۷ بار دیگر دستگیر شد و این بار نیز با اعتراض مردم و روحانیان، پس از مدت کوتاهی آزاد گردید.[۲۷] تعقیب مداوم و لحظه‌به‌لحظه در مسافرت‌ها و بازدیدها به‌خصوص هنگام ورود به عرصه ایلات و عشایر، تعرض‌های مکرر به مدارس و بیت وی، متواری بودن ۷ ماهه، احضار و بازداشت و بازجویی‌های سخت‌گیرانه، تعطیل کردن مدرسه علمیه و حوزه تدریس توسط رژیم شاه همگی نمونه‌ای از سخت‌گیری‌های حکومت پهلوی علیه سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی بود.[۲۸]

حضور ملک‌حسینی در کهکیلویه و بویراحمد موجب اتصال عشایر جنوب به بدنه انقلاب اسلامی شد. امام‌خمینی در دوم بهمن ۱۳۵۷ با ارسال نامه‌ای به «عموم طوایف و ایلات سلحشور و شجاع بویراحمد»، از طریق ملک‌حسینی، خطاب به آنان نوشت:

«از عواطف اسلامی شما سلحشوران مسلمان و طرفداران جمهوری اسلامی متشکرم.‎ ‏امید است در پرتو حکومت عدل و افراشته شدن پرچم اسلام، آزادی و امنیت و استقلال‎ ‏نصیب ملت محترم ایران شود. اینجانب از طوایف بویراحمد و سایر طوایف شجاع ایران‎ ‏تقاضا دارد که در حفظ نظم و امنیت منطقۀ خودشان کمال مراقبت را بنمایند؛ و در این‎ ‏موقع حساس که به وطن ما می‌گذرد، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و‎ ‏کشور بهانه دهند».[۲۹]

فعالیت‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی

در ۲۳ بهمن ۱۳۵۷ و یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پاسخ به یکی از نامه‌های ملک‌حسینی، از او خواست «با هوشیاری کامل و حفظ وحدت و همبستگی، از توطئه‌های‎ ‏دشمنان اسلام در هر حال جلوگیری کرده و مانع هرگونه اخلال و تفرقه و اختلاف گردید».[۳۰] او سپس با حکم امام‌خمینی، موظف به تشکیل دادگاه و اجرای حکم شرع و ایجاد آرامش و امنیت و جلوگیری از اختلاف و تفرقه و ارشاد مردم در منطقه کهکیلویه و بویراحمد شد.[۳۱]

سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی در دوره‌های دوم، سوم.[۳۲] و چهارم انتخابات مجلس خبرگان رهبری با رأی مردم استان کهکیلویه و بویراحمد به نمایندگی برگزیده شد.[۳۳] او همچنین سال‌ها نمایندگی ولی‌فقیه در استان کهکیلویه و بویراحمد را بر عهده داشت. وی در کنار مسئولیت‌های فوق به تدریس در مدارس شیراز و یاسوج نیز می‌پرداخت و تأسیس مدارس امیرالمؤمنین، امام صادق و فاطمیه در شیراز و مدرسه امام رضا و فاطمیه در یاسوج از فعالیت‌های اجتماعی اوست. توضیح‌المسائل، تفسیر برخی از سوره‌های قرآن مجید، تقریرات درس فقه و اصول آیت‌الله بروجردی، تقریرات درس خارج فقه و اصول امام‌خمینی و تقریرات درس خارج آیت‌الله محقق داماد از تألیفات اوست. بخشی از تقریرات او از درس خارج اصول امام‌خمینی با عنوان رسالتان منتشر شده است.

درگذشت

او در ۱۲ آبان ۱۳۹۱ در شیراز درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط ناصر مکارم شیرازی، در امام‌زاده شاه قاسم روستای گوشه در یاسوج به خاک سپرده شد.[۳۴]

پانویس

  1. انصاری، ص۱۱۲.
  2. حسینی درود، ص۲۳.
  3. حسینی درود، ص۲۳.
  4. عامری، ص۳۵۹.
  5. «نگاهی به حوزه‌های...»، ص۱۹.
  6. عامری، ص۳۵۹.
  7. «نگاهی به حوزه‌های...»، ص۱۹-۲۰.
  8. انصاری، ص۱۱۲.
  9. «نگاهی به حوزه‌های...»، ص۱۹.
  10. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۱-۹۲.
  11. آیت‌الله حاج شیخ...، ج۱، ص۲۰۴.
  12. آیت‌الله حاج شیخ...، ج۱، ص۲۰۴.
  13. آیت‌الله حاج شیخ...، ج۱، ص۲۸۴.
  14. صحیفه امام، ج۲، ص۲۲۸.
  15. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۵.
  16. روحانی، ج۱، ص۷۳.
  17. آیت‌الله حاج شیخ...، ج۲، ص۱۲ و ۷۵.
  18. صحیفه امام، ج۲، ص۳۷۴.
  19. صحیفه امام، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۶؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۲۶.
  20. آیت‌الله حاج شیخ...، ص۱۶۴.
  21. پایگاه اطلاع‌رسانی....
  22. آیت‌الله حاج شیخ...، ص۲۵۳.
  23. آیت‌الله حاج شیخ...، ص۳۲۳.
  24. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۵۸.
  25. اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۳۵۹.
  26. آیت‌الله حاج شیخ...، ج۲، ص۴۲۳.
  27. عامری، ص۳۶۰.
  28. انصاری، ص۱۱۲.
  29. صحیفه امام، ج۵، ص۵۱۸.
  30. صحیفه امام، ج۶، ص۱۳۵.
  31. صحیفه امام، ج ۸، ص۵۱۸.
  32. خبرگان ملت، دفتر اول، ص۵۹۴، ۵۹۹.
  33. «نتایج شمارش...»، ص۸.
  34. انصاری، ص۱۱۳.

منابع

  • آیت‌الله حاج شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۰)، ج۱ و ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی.
  • اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • انصاری، ناصرالدین (۱۳۹۲)، «درگذشتگان: آیت‌الله ملک‌حسینی»، دوماهنامه آینه پژوهش، سال بیست و چهارم، شماره اول، شماره مسلسل ۱۳۹، فروردین و اردیبهشت.
  • حسینی درود، سیدمهدی (۱۳۹۹)، «۱۲ آبان ماه سالگرد درگذشت آیت‌الله سیدکرامت‌الله ملک‌حسینی: زندگینامه آیت‌الله ملک‌حسینی»، هفته‌نامه حریم امام، سال هشتم، شماره ۴۲۵، هشتم آبان.
  • خبرگان ملت: شرح‌حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری (۱۳۷۹)، دفتر اول، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری.
  • روحانی، سیدحمید (۱۳۵۸)، بررسی و تحلیلی از نهضت امام‌خمینی در ایران، ج۱، بی‌جا، دارالفکر ـ دارالعلم؛
  • صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی.
  • عامری، صغری (۱۳۸۹)، «ملک‌حسینی، سیدکرامت‌الله»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج۱، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
  • «نتایج شمارش آرای انتخابات خبرگان: ستاد انتخابات کشور، نتایج قطعی شمارش آرای چهارمین دوره انتخابات خبرگان رهبری را اعلام کرد»، (۱۳۸۵)، روزنامه اعتماد ملی، شماره ۲۵۸، ۲۸ آذر.
  • «نگاهی به حوزه‌های علمیه و علمای شیراز در گفتگو با حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدشرف‌الدین ملک‌حسینی: شخصیت پردم در درس حضرت امام شکل گرفت« (۱۳۹۴)، هفته‌نامه حریم امام، شماره ۱۹۹، ۲ دی.