محمد نظامالدین الهی قمشهای، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
محمد نظامالدین الهی قمشهای در سال ۱۳۰۹ ش به دنیا آمد. پدرش شیخ مهدی الهی قمشهای از روحانیان شاخص تهران بود که پس از شهادت آیتالله سیدحسن مدرس، بهجای ایشان در مدرسه سپهسالار سابق ـ شهید مطهری فعلی ـ به تدریس فلسفه و الهیات میپرداخت و حدود هفت سال از عمر خویش را صرف ترجمه قرآن کریم کرد («گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای»، ۴۸) و ترجمه او از قرآن کریم و همچنین نهجالبلاغه معروف است و علاوه بر آن آثاری چون حکمت الهی (در سه جلد) و دیوان اشعار از وی بر جای مانده است (شریف رازی، ج ۸، ۱۰۸-۱۰۹). همچنین بیش از چهل سال در دانشگاه تهران به تربیت دانشجو میپرداخت («هرچه کردم، همه از دولت قرآن کردم»، «گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای»، ۴۸). محمد نظامالدین الهی در چنین خانواده به دنیا آمد و تحت تعلیمات پدرش، بخشهایی از دروس حوزوی را خواند. سپس راهی قم شد و در حوزه علمیه آن شهر، دروس سطح را پیش استادان آن حوزه خواند، ولی درباره استادان او در آن درسها اطلاعی در دست نیست. وی سپس در درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطبایی بروجردی و امامخمینی شرکت کرد (شریف رازی، ج ۸، ۱۱۴). درباره سالهای حضور او در درسهای امامخمینی گزارشی در دست نیست، ولی میتوان احتمال داد که در سالهای دهه ۱۳۳۰ ش و آغازین سالهای دهه ۱۳۴۰ و پیش از تبعید امامخمینی به خارج از کشور، در درسهای ایشان در مساجد سلماسی و اعظم قم شرکت میکرده است. وی همچنین از امامخمینی، اجازه دخالت در امور حسبیه و شرعیه دریافت کرد (صحیفه امام، ج ۱، ۵۷۵). الهی قمشهای در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، به تحصیل دروس فلسفی هم میپرداخت، ولی درباره استادان او در این درس هم گزارشی وجود ندارد. او همچنین از دوستان سیدمصطفی خمینی و عبدالله جوادی آملی بود (پروینزاد، ۲۵؛ «گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای»، ۴۸). همچنین با سیدعلی خامنهای دوستی داشت («افشین علا به نقل از مرحومه مهدیه الهی قمشهای...»، ۱۱). وی پس از پایان تحصیل، به تهران بازگشت و به تدریس فلسفه در آن شهر پرداخت (پروینزاد، ۲۵). محمد نظامالدین الهی ازجمله روحانیانی بود که با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، به حمایت از آن پرداخت و همراه با آنان، اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی امضا میکرد. ازجمله پس از رحلت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، نامهای را همراه با روحانیان مبارز تهران به امامخمینی ارسال کردند و درگذشت فرزند ایشان را تسلیت گفتند (اسناد انقلاب اسلامی، ج ۳، ۲۳۱ ـ ۲۳۲) و سپس همراه با جمعی از روحانیان مبارز، اعلامیهای را صادر و در آن از مردم دعوت کردند در مراسمی به همان مناسبت در مسجد ارگ تهران شرکت کنند (همان، ۲۳۳ ـ ۲۳۴). پس از سرکوبی تظاهرات مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ نیز در نامهای به مراجع تقلید، ضمن تقبیح و محکوم کردن اقدام پهلوی، شهادت جمعی از مردم آن شهر را به مراجع تقلید تسلیت گفتند (همان، ۲۴۲ ـ ۲۴۳). در آستانه عید نوروز آن سال، همراه با جمعی از روحانیان مبارز تهران، در اعلامیهای دیگر و در اعتراض به اقدامات حکومت پهلوی در سرکوبی تظاهرات مردم تبریز و قم، آن عید را تحریم کردند (همان، ۲۵۵ ـ ۲۵۶). وی پس از آن نیز تقریباً در هر مناسبتی، اعلامیهای را که در محکومیت حکومت پهلوی یا حمایت از امامخمینی صادر میشد، امضا میکرد و نام او در اغلب این اعلامیهها و نامهها دیده میشود (همان، ۲۶۴ ـ ۲۶۶، ۲۸۱ ـ ۲۸۳، ۳۸۵ ـ ۳۸۶، ۴۵۳، ۴۶۷ ـ ۴۷۰، ۴۸۳ ـ ۴۸۷، ۴۹۹ ـ ۵۰۰، ۵۰۹ ـ ۵۱۲، ۵۱۳ ـ ۵۱۷). محمد نظامالدین الهی قمشهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی به تدریس و فعالیتهای مذهبی ادامه داد و مدتی هم ریاست کتابخانه دانشگاه تهران را بر عهده داشت. او در سال ۱۳۷۶ ش درگذشت («گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای»، ۴۸). منابع: اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج ۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ «افشین علا به نقل از مرحومه مهدیه الهی قمشهای: کسی جز آیتالله خامنهای نمیتوانست سکاندار شود» (۱۳۹۵)، روزنامه صبح نو، شماره ۵۱، ۶ مرداد؛ پروینزاد، مهدی (۱۳۸۱)، «نظامالدین الهی قمشهای»، هفتهنامه کیهان فرهنگی، سال ۱۹، شماره، ۱۸۸، خرداد؛ شریف رازی، محمد (۱۳۵۸)، گنجینه دانشمندان، ج ۸، تهران، مؤلف؛ صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج ۱، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی؛ «گفتگو با سرکار خانم الهی قمشهای» (۱۳۷۸)، پیام زن، شماره ۹۲، آبان.