سیدعلی‌اکبر غفاری قره‌باغ

نسخهٔ تاریخ ‏۲۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۶:۴۷ توسط Shams (بحث | مشارکت‌ها) (added Category:پروژه شاگردان3 using HotCat)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

غفاری قره‌باغ، سید اکبر؛ از شاگردان درس خارج فقه و اصول امام خمینی. سید اکبر غفاری قره‌باغ (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، 92) معروف به قره‌باغی در سال 1315 ش در روستاي قره‌باغ اروميه به دنیا آمد. او دوران ابتدایی را در مدرسه ابتدايي روستاي قره‌باغ گذراند. هم‌زمان با تحصیل در مدرسه فوق (از کلاس چهارم)، به فراگیری دروس حوزوی پرداخت و در همان روستا صرف میر، تصریف، صمدیه، عوامل، بخشی از سيوطي و بخشي از جامي را نزد ميرزا عبدالله يعقوبي خواند. بخش دیگری از جامی و سیوطی را هم در روستای نجف‌آباد ارومیه پیش شيخ حسين فرقاني نجف‌آبادي فراگرفت. او در سال 1335 ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی راهی تبریز شد و در مدرسه طالبيه آن شهر معالم‌الاصول، حاشيه، مغني و قسمت‌هايي از مطول و شرح لمعه و بخشی از قوانين الاصول را پیش آقایان میرزا علی‌اکبر نحوي قره‏داغي، ميرزا رضي تبریزی، شيخ احمد رهبري، سید محمد بادكوبه‏اي، سید حسن انگجي، سید مهدي انگجي، شيخ حسين شنب‌غازانی، سید علي مولانا، سید ابوالفضل خسروشاهي، سید احمد خسروشاهی و سید ابوالفضل خسروشاهی فراگرفت. هم‌زمان با تحصیل، به تدریس دروسی چون سیوطی، جامی، معالم و حاشیه در همان حوزه ‌پرداخت. قره‌باغی پس از دو سال تحصیل و تدریس در تبریز، رهسپار قم شد و در مدرسه حجتیه آن شهر مطول را نزد شیخ رحیم قراملکی، رسایل را نزد سید جواد خطیبی، مکاسب را پیش شیخ باقر مرندی و کفایه‌الاصول را نزد میرزا محمد مجاهد تبريزي و سید محمدباقر سلطاني طباطبایي خواند. وی پس از تکمیل دروس سطح، وارد درس خارج فقه آیت‌الله سید حسين طباطبایي بروجردي شد و در بحث خمس و طهارت ایشان (به مدت یک سال) شرکت کرد. با آغاز تدریس درس قضا و شهادات توسط ایشان، مدت کوتاهی در آن درس شرکت کرد و سپس درس آیت‌الله بروجردی را ترک کرد و به حلقه شاگردان درس خارج فقه (مکاسب) امام خمینی در مسجد سلماسی پیوست (خبرگان ملت، دفتر اول، 381-384؛ الوانساز خویی، ج 2، 413-414) و 5-6 سال از درس ایشان بهره برد (همان، 414)؛ بنابراین می‌توان گفت که احتمالاً از سال 1338 ش در درس خارج فقه امام خمینی حضور می‌یافته و تا تبعید ایشان به خارج از کشور (آبان 1343) از آن درس بهره می‌برده است. سید علی‌اکبر قره‌باغی از شاگردان درس خارج اصول امام خمینی نیز بود. او در آن درس با سید محمدعلی علوی گرگانی هم‌مباحثه بود (همان؛ خبرگان ملت، دفتر اول، 384) و آن درس را در دو جلد تقریر کرد؛ که جلد اول شامل بحث الفاظ تا بحث مطلق و مقيد است و جلد دوم آن شامل مباحث قطع و سنّ و برائت و اشتغال (همان). با استناد به این تقریرات می‌توان گفت که در دوره سوم درس خارج اصول امام خمینی که در مساجد سلماسی و سپس مسجد اعظم قم تشکیل می‌شد، شرکت داشته است. او درباره این درس می‌گوید: «نخست درس ایشان در مسجد سلماسی برگزار می‌شد و پس از فوت آیت‌الله بروجردی به مسجد اعظم انتقال یافت. درس ایشان بسیار گسترده و بسیار مفید بود. من به درس اصول ایشان اهمیت زیادی می‌دادم و در این راه تقریباً همه کتاب‌ها و تقریرات اصولی آن‌وقت را مطالعه و مورد دقت و بررسی قرار می‌دادم و با حضور ذهن و آمادگی لازم در درس ایشان شرکت می‌کردم... گاهی در درس اشکالاتی مطرح می‌کردم و ایشان مرا زیاد تشویق می‌فرمود» (همان، 384). هم‌زمان در درس خارج فقه آیت‌الله سید محمد محقق داماد نیز شرکت می‌جست و چهار سال از درس ایشان نیز بهره‌مند شد. قره‌باغی در کنار تحصیل دروس خارج فقه و اصول، در درس فلسفه علامه سید محمدحسین طباطبایي نيز شركت مي‌كرد. همچنین در کنار تحصیل، به تدریس دروس حوزوی در حوزه علمیه قم می‌پرداخت و درس‌هایی چون معالم‌الاصول و شرح لمعه را تدریس می‌کرد و سپس هر درسی را که فرامی‌گرفت، همان درس را در حوزه علمیه قم تدریس می‌نمود.

سید علی‌اکبر قره‌باغی در سال 1342 ش در حمله مأموران حکومت پهلوی به مدرسه فیضیه شرکت داشت. او در جلساتی که در خانه امام خمینی برگزار می‌شد شرکت می‌کرد و در برخی از سخنرانی‌های ایشان نیز حاضر می‌شد. پس از دستگیری امام خمینی در 15 خرداد 1342 که به مهاجرت و تحصن علمای سراسر کشور در تهران انجامید، راهی تهران شد و در آن تحصن حاضر شد. وی پس از تبعید امام خمینی به خارج از کشور، به ارومیه رفت و دو سال در آنجا به تبلیغ و ارشاد مردم مشغول شد، ولی دو سال بعد (در سال 1345 ش) به قم بازگشت و به تدریس و مطالعه و بازبینی نوشته‌های خود پرداخت و پس از پنج سال، در سال 1350 ش دوباره به ارومیه بازگشت و برای همیشه در آن شهر ماندگار شد (خبرگان ملت، دفتر اول، 385-390).

قره‌باغی پس از استقرار در ارومیه، به اقامه نماز در مساجد شهر ارومیه پرداخت و هم‌زمان در جلسات علمی روحانیان ارومیه که درخصوص قرآن و نهج‌البلاغه (با حضور افرادی چون محمد فوزی، سید علی‌اکبر قرشی، محمدتقی صاحب‌الزمانی و...) برگزار می‌شد، شرکت می‌کرد و نتیجه بحث‌های فوق را در سخنرانی‌هایش در مساجد ارومیه تشریح می‌کرد. یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی که در آن جلسات مطرح می‌شد، تأکید بر آیات جهاد و مبارزه و همچنین قسمت‌های سیاسی و اندیشه‌ای نهج‌البلاغه بود و تبیین این موارد در مساجد ارومیه، نقش زیادی در آگاهی مردم آن شهر داشت. در کنار بحث‌های فوق، به برگزاری درس‌های تفسیر قرآن در مسجد جواد آن شهر می‌پرداخت (قاسم‌پور، ج 1، 370). همچنین از حضور در برخی از مراسم حکومتی ازجمله استقبال از محمدرضاشاه به ارومیه (در سال 1356 ش) خودداری کرد و سپس با برگزاری جلسه‌ای، از روحانیان حاضر در مراسم استقبال فوق انتقاد کرد (خبرگان ملت، دفتر اول، 387-388). وی به سبب طرح این مسائل بارها ممنوع‌المنبر شد (همان، 387). پس از انتشار کتاب نهضت پانزده‌ساله و تعریض‌هایی که در آن به آیت‌الله شریعتمداری شده بود، همراه با محمد فوزی در نامه‌ای به امام خمینی، ضمن ارائه گزارشی از آن تعریض‌ها، خواستار وحدت و توجه هرچه بیشتر به این مسئله شد (الوانساز خویی، ج 2، 345-346). او در نيمه شعبان سال 1357 ش و پس از اطلاع از تحریم آن عید توسط امام خمینی، اطلاعيه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اي در تحريم جشن عيد نيمه شعبان نوشت و آن را به‏طور محرمانه منتشر کرد و از مردم برای شرکت در مجلسی به آن مناسبت در مسجد جواد ارومیه دعوت کرد. او در آن روز در اجتماع عظيم مردم ارومیه، به‌شدت از محمدرضاشاه انتقاد کرد و با استناد به قانون اساسی، اعمال او را مغایر قانون دانست و سپس به تجلیل از امام خمینی پرداخت که با صلوات‌های مکرر مردم همراه بود. پس از آن سخنرانی بلافاصله دستگیر شد ولی مدت کوتاهی بعد آزاد گردید (خبرگان ملت، دفتر اول، ‌388 ـ 390). او در ششم مرداد آن سال نیز در سخنانی در مسجد اعظم ارومیه، از امام خمینی نام برد که این اقدام با استقبال مردم و صلوات‌های آنان مواجه شد و پس از آن تظاهراتی در ارومیه شکل گرفت و مردم برای نخستین بار شعار مرگ بر شاه در آن شهر سر دادند (قاسم‌پور، ج 2، 35). یکی از مهم‌ترین اقدامات روحانیان ارومیه در آستانه ماه رمضان 1357 ش، هماهنگی برای طرح مسائل مربوط به نهضت اسلامی و امام خمینی بود. آنان پیش از حضور در مساجد محل سخنرانی، در جلسه‌ای مشترک شرکت می‌کردند و درباره موضوعات برای طرح در منابر تصمیم می‌گرفتند و قره‌باغی از اعضای این جلسات بود. یکی از مهم‌ترین تصمیم‌های آنان، حضور در مسجد اعظم بود؛ به این صورت که پس از پایان سخنرانی‌هایشان در مساجد شهر، به مسجد اعظم می‌رفتند و در سخنرانی سخنران اصلی شرکت می‌کردند. با این اقدام آنان، مردم از سراسر شهر ارومیه در مسجد اعظم حضور می‌یافتند و به سخنان انتقادی که مطرح می‌شد گوش فرا می‌دادند. این تصمیم نقش زیادی در اطلاع‌رسانی به مردم درباره نهضت اسلامی و اتحاد روحانیان شهر و گسترش نهضت در ارومیه داشت (همان، 43-44). وقتی در 6 شهریور آن سال غلامرضا حسنی از روحانیان ارومیه توسط مأموران حکومت پهلوی و به بهانه تحریک مردم برای تظاهرات دستگیر شد، همراه با دیگر روحانیان ارومیه، اعلامیه‌ای در این زمینه صادر کرد و خواستار آزادی او شد (همان، 52). در پاییز 1357 ش دانش‌آموزان و فرهنگیان در تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراضی علیه حکومت پهلوی شرکت می‌کردند و بر اساس گزارش ساواک از تظاهرات دانش‌آموزان در آن شهر، قره‌باغی یکی از روحانیان ارومیه بود که در تحریک مردم علیه حکومت پهلوی نقش داشت (همان، 404). او در ششم آذر 1357 در مسجد اعظم سخنرانی کرد و بر اساس گزارش ساواک «آشکارا به کد 66 اهانت و جوانان را علیه حکومت تحریک نمود» (همان، 414). تداوم این فعالیت‌ها سبب شد ساواک در گزارشی دیگر، او را یکی از روحانیان افراطی طرفدار امام خمینی بنامد که «جداً به نفع» امام خمینی فعالیت می‌کند (سیر مبارزات یاران...، ج 14، 476). یکی از اقدامات او، تشویق روحانیان اهل سنت منطقه برای پیوستن به مبارزه علیه حکومت پهلوی بود و وقتی همراه با غلامرضا حسنی و سید علی‌اکبر قرشی، نماینده‌ای را برای ملاقات با یکی از روحانیان اهل سنت اعزام کردند، ساواک در گزارشی، بار دیگر از وی به‌عنوان یکی از روحانیان مخالف «که در جریانات اخیر شدیداً فعالیت داشته است» نام برد (همان، ج 15، 8). قره‌باغی پس از پيروزي انقلاب اسلامي به عضویت شوراي انقلاب اسلامي ارومیه درآمد (خبرگان ملت، دفتر اول، 391). وی در جریان فعالیت‌های حزب خلق مسلمان در ارومیه، همراه با جمعی از روحانیان ارومیه بر لزوم پرهیز از اختلاف و دودستگی تأکید کرد (همان، 326). مدتي سرپرستي امور قضايي شهر ارومیه را بر عهده داشت (همان) و در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی با رأی مردم اروميه به نمايندگي انتخاب شد (معرفی نمایندگان مجلس شورای اسلامی...، 92). پس از پايان اولين دوره‌ مجلس شوراي اسلامي در ارومیه به تدريس و تبلیغ ادامه داد و در سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال 1378 ش با رأی مردم استان آذربايجان ‏غربي به نمايندگي در آن مجلس برگزيده شد. تقریرات درس خارج اصول امام خمینی، انوار الفقاهه و حاشيه بر العروه الوثقی از تألیفات اوست. از فعالیت‌های اجتماعی او هم می‌توان به تأسیس صندوق كمك به مستمندان در ارومیه (که گروهي از فقرا و خانواده‏هاي نيازمند را تحت پوشش دارد) و تأسيس بيمارستان 232 تختخوابي سیدالشهدا (ع) در آن شهر اشاره کرد (خبرگان ملت، دفتر اول، 386-387). او در 8 فروردین 1391 در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط جعفر سبحانی، در حرم حضرت معصومه (س) به خاک سپرده شد (الوانساز خویی، ج 2، 417). منابع: اباذری، عبدالرحیم (1384)، خاطرات حجت‌الاسلام ملاحسني، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامي؛ الوانساز خویی، محمد (1394)، گلشن ابرار آذربایجان: ویژه استان‌های آذربایجان شرقی، غربی و اردبیل، ج 2، تهران، پژوهشکده باقرالعلوم (ع)؛ خبرگان ملت، شرح‌حال نمايندگان مجلس خبرگان رهبري (1379)، دفتر اول، قم، دبيرخانه¬ مجلس خبرگان رهبري؛ سیر مبارزات یاران امام خمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (1393)، ج 14 و 15، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ قاسم‌پور، داود (1389)، «فوزی، محمد»، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام خمینی، تألیف: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ج 1، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ معرفي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي از پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي تا پايان دوره¬ پنجم قانون‌گذاری (1378)، تهران، ‌اداره¬ كل امور فرهنگي و روابط عمومي مجلس شوراي اسلامي.