صادق فراحی خویی
فراحی خویی، صادق؛ از شاگردان درس فلسفه (اسفار) امام خمینی. صادق فراحی خویی فرزند کربلائی علی خویی در سال ۱۲۸۷ ش در خوی زاده شد. دوران ابتدایی را در زادگاهش طی کرد. سپس به تحصیل دروس دینی پرداخت و مقدمات و بخشی از دروس سطح را در مدت سه سال در خوی خواند. او در سال ۱۳۰۵ ش برای تکمیل تحصیلات حوزوی به قم رفت و دروس سطح را نزد میرزا محمد همدانی به پایان رساند. آنگاه در دروس خارج فقه و اصول آیتالله سید محمد حجت کوهکمری حاضر شد و بیستوسه سال از درس ایشان بهرهمند شد [۱]؛ [۲]؛ [۳] و از ایشان اجازه اجتهاد دریافت کرد [۴]. او در ۱۳۱۶ ش در مدرسه دارالشفا در درس اسفار امام خمینی شرکت میکرد و به گفته عباس زریاب خویی، مناسبات دوستانهای هم با امام خمینی داشت [۵]؛ [۶]. سپس به تدریس در حوزه علمیه قم پرداخت [۷]؛ [۸]؛ [۹]. ازجمله به تدریس قوانینالاصول [۱۰]، رسایل، مکاسب و کفایهالاصول [۱۱] و شرح لمعه پرداخت و عباس زریاب خویی، از استادان برجسته دانشگاه تهران، ازجمله شاگردان او در درس اخیر بود [۱۲].
فراحی خویی سپس در پی درخواست جمعی از اهالی خوی از آیتالله سید محمد حجت کوهکمری، به دستور ایشان به زادگاهش بازگشت و به اقامه نماز جماعت و تبلیغ دین و تدریس علوم دینی در خوی پرداخت [۱۳]؛ [۱۴]؛ [۱۵]؛ [۱۶] و امامت جماعت مسجد شاه موسوم به الشهدا [۱۷]؛ [۱۸] و مطلب خان آن شهر را بر عهده گرفت [۱۹]. فراحی خویی پس از بازگشت به خوی، عالم طراز اول خوی بود [۲۰]. او وکیل علی الاطلاق آیتالله سید محسن طباطبایی حکیم در خوی بود [۲۱] و حتی عزل و نصب وکلای آن مرجع را در برخی مناطق دیگر بر عهده داشت [۲۲]. همچنین سرپرستی طلاب مدرسه نمازی خوی را بر عهده گرفت و به تدریس در آنجا پرداخت و شاگردان پرشماری را تربیت کرد [۲۳].
فراحی از سال ۱۳۴۱ ش، به حمایت از امام خمینی پرداخت. ازجمله با ایراد سخنرانیهایی، از سیاستهای حکومت پهلوی انتقاد میکرد. این اقدامات باعث شد تا ساواک او را در فهرست «وعاظ ناراحت» قرار دهد و در نامهای به شهربانی کل کشور، خواستار جلوگیری از سخنرانی او شود [۲۴]. وی علیرغم این ممنوعیتها به فعالیت علیه حکومت پهلوی ادامه داد و براثر این فعالیتها در سال ۱۳۴۹ ش به ساواک احضار شد. ساواک او را تهدید کرد که در صورت تداوم فعالیت، از خوی تبعید خواهد شد [۲۵]. بر اساس گزارش ساواک از فعالیتهای او، وی از محبوبیت و نفوذ زیادی در میان مردم خوی برخوردار بود و در سخنرانیهایش، از رفتارهای خلاف ادارات و نهادهای دولتی انتقاد میکرد. این عوامل باعث شد تا چندین بار به ساواک احضار شود [۲۶]. او در جریان حمله برخی از طرفداران حکومت پهلوی به خوی، درصدد میانجیگری بین آنان و انقلابیان برآمد و دو تن از روحانیان را برای مذاکره نزد آنان اعزام کرد که یکی از آنان به نام شیخ محمدحسن خضرلو توسط آنان کشته شد [۲۷].
وی سپس به تهران رفت [۲۸] و به تدریس و تألیف مشغول شد. آثار علمی او از این قرار است: ۱ ـ دوره اصول من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری. ۲- کتاب طهاره من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری. ۳- کتاب صلوه من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری. ۴- لباس مشکوک من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری. ۵- کتاب صوم من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری. ۶ ـ کتاب خمس من اول الی آخره از تقریرات و دراسات آیتالله سید محمد حجت کوهکمری [۲۹]، ۷ ـ المکاسب. ۸ ـ قاعده لاضرر [۳۰].
او در ۸ شهریور ۱۳۶۷ درگذشت و پیکرش در باغ بهشت شهر قم به خاک سپرده شد [۳۱].
منابع
- آیتاللهالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی به روایت اسناد ساواک (۱۳۸۶)، ج ۲، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات.
- اصفهانی، عبدالله (۱۳۸۴)، «عباس زریاب خوبی»، نیم قرن نسخهشناسی، تألیف و تحقیق»، دوماهنامه آینه پژوهش، دوره ۱۶، شماره ۹۶، زمستان.
- الوانساز خویی، محمد (۱۳۷۷)، «صادق فراحی خویی، دانشور خدوم»، ستارگان حرم، ج ۳۱، قم، زائر.
- امام به روایت دانشوران (۱۳۹۲)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
- جواهرکلام، عبدالحسین (۱۳۸۷)، «درگذشتگان»، دوماهنامه آینه پژوهش، دوره ۱۹، شماره ۱۱۳، زمستان.
- جواهرکلام، عبدالحسین (۱۳۸۲)، تربت پاکان قم، ج ۲، قم، انصارین.
- دادرسی، نقی (۱۳۸۸)، انقلاب اسلامی در خوی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- شریف رازی، محمد (۱۳۳۲)، آثار الحجه، ج ۲، قم، برقعی.
- زریاب خویی، عباس (۱۳۸۷)، شط شیرین پرشوکت؛ منتخبی از آثار استاد عباس زریاب خویی، به اهتمام: میلاد عظیمی، تهران، مروارید.
- سلیمی، حشمتالله (۱۳۸۶)، مبارزات روحانیون و وعاظ مساجد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- شریف رازی، محمد (۱۳۵۳)، گنجینه دانشمندان، ج ۵، قم، پیروز.
- نصیری، بهروز و زهرا عاشرزاده (۱۳۸۰)، فرهنگ نامآوران خوی از سده اول تا چهارده قمری، خوی، قراقوش.
- یکی قطره باران: جشن نامه استاد دکتر عباس زریاب خویی (۱۳۷۰)، به کوشش احمد تفضلی، تهران، مهارت.
- ↑ شریف رازی، ۱۳۳۲، ص ۲۹۷
- ↑ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۵، ص ۹۵-۹۶
- ↑ نصیری و عاشرزاده، ص ۳۹۹
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۰
- ↑ زریاب خویی، ص ۵۹
- ↑ امام به روایت دانشوران، ص ۱۶۵
- ↑ شریف رازی، ۱۳۳۲، ص ۲۹۷
- ↑ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۵، ص ۹۵-۹۶
- ↑ نصیری و عاشرزاده، ص ۳۹۹
- ↑ جواهرکلام، ۱۳۸۷، ص ۱۳۵
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۰
- ↑ اصفهانی، ص ۲۴
- ↑ رازی، ۱۳۳۲، ص ۲۹۸
- ↑ شریف رازی، ۱۳۵۲، ج ۵، ص ۹۶
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۲
- ↑ نصیری و عاشرزاده، ص ۳۹۹
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۲
- ↑ دادرسی، ص ۱۶۴
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۴
- ↑ یکی قطره باران...، ص ۳
- ↑ الوانساز خویی، ص ۲۳۳
- ↑ همان، ص ۲۳۷
- ↑ همان، ص ۲۳۲
- ↑ سلیمی، ص ۳۱۳-۳۱۵
- ↑ آیتاللهالعظمی سید...، ج ۲، ص ۷۸۰
- ↑ دادرسی، ص ۱۶۴
- ↑ همان، ص ۲۰۴
- ↑ نصیری و عاشرزاده، ص ۴۰۰
- ↑ همان، ص ۳۹۹
- ↑ جواهرکلام، ۱۳۸۲، ج ۲، ص ۸۱۳ ـ ۸۱۴
- ↑ همان، ص ۸۱۴؛ الوانساز خویی، ص ۲۴۱