سیدحسین حسینی
حسینی، سید حسین؛ از شاگردان درس خارج فقه امام خمینی. سید حسین حسینی در سال ۱۳۲۹ ش در روستای کمج از روستاهای شهرستان دره صوف، از توابع ولایت سمنگان افغانستان به دنیا آمد (موسوینژاد، ۷۹؛ حسینی ترکستانی، ۲۰۵). او تحصیلات حوزوی را زیر نظر عمویش سید حسن آخوند، مؤسس مدرسه امام صادق (ع) واقع در کمج، آغاز کرد و مقدمات دروس حوزوی را در همانجا و نزد عمویش خواند. سپس بخش دیگری از دروس حوزوی را پیش آقایان شیخ محمد بنی، سید حاج میرزا حسین عادل و عبدالحسین (آخوند زوار) فراگرفت. حسینی پس از تکمیل سطوح اولیه در کمج، در سال ۱۳۴۷ ش عازم عراق شد و در حوزه علمیه نجف اشرف بخش دیگری از دروس سطح را پیش آقایان شیخ محمدعلی (مدرس افغانی) و میرزا حبیبالله ارکی فراگرفت. در همان زمان در درسهای سید مصطفی خمینی هم شرکت میکرد. او در آن سالها با امام خمینی آشنا شد و تحت تأثیر شخصیت ایشان قرار گرفت. حسینی در این باره میگوید: «پس از چند ماه که در نجف ماندم، از اوضاع آنجا اطلاع پیدا کردم. در اوایل سال ۱۳۴۷ مرحوم آیتالله حکیم فوت کردند و من تا آن زمان مقلد ایشان بودم. بعد به خاطر مسئله تقلید رفتم در حرم امیرالمؤمنین (ع) خودم از مولا نظرخواهی کردم، چون در آن وقت کوچک بودم و از مراجع شناختی نداشتم. بالای سر حضرت امیر (ع) دو رکعت نماز خواندم. مجدانه از حضرت خواستم که بعد از آیتالله حکیم از که تقلید کنم؟ قرآنی را باز کردم. البته درست یادم نمانده که کدام آیه آمد، ولی همین قدر یادم هست که وقتی استخاره کردم که از امام تقلید کنم، آیات رحمت و لطف خدا و بهشت آمد. پس از آن استخاره و نظرخواهی از امام و سؤال از روحانیون خبره، مقلد امام شدم. پس از آن با دوستان دیگر که داشتم، بعضی از شبها میرفتیم در جلسه بیرونی امام شرکت میکردیم. یادم هست وقتی آنجا رفتیم، امام به ما خیلی توجه میکردند، چون به طلبههای جوان بسیار توجه داشتند. ما با این محبت امام خیلی علاقه و عشق پیدا میکردیم؛ البته اوّل پیش خود تعجب میکردیم که چطور امام به شخصیتها و علمایی که میآیند، آنطوری که باید و شاید توجه نمیکند، ولی وقتی ما طلبههای جوان میرفتیم در مجلسِ امام، خیلی محبت میکردند؛ البته بلند نمیشدند ولی یک تکانی میخورد. با یک لبخند با محبت تمام وجود ما را تکان میداد و این سبب میشد که علاقه پیدا میکردیم و پس از مدتی با اینکه درس ما پایین بود، اما وقتی که امام «حکومت اسلامی» را درس دادند و بهصورت جزوه پخش شد، ما این جزوات را خواندیم و علاقهای بیشتر پیدا کردیم؛ چون به امام علاقه داشتیم، با پسر امام مرحوم مصطفی نیز آشنا شدیم...ما هم که به امام علاقه داشتیم و آقا مصطفی هم مظهر اخلاق بود، به او هم علاقه پیدا کرده بودیم. در خدمت ایشان ما هم پیاده به کربلا مشرف شدیم. از اینجا بود که به امام و آقا مصطفی از نزدیک آشنایی پیدا کردیم و اندیشه مبارزاتی و سیاسی امام هم در ما اثر گذاشت و از آنجا ما علاقه به مبارزه علیه کفر و شرک و ظلم و ستم پیدا کردیم و در اثر این روابط نزدیک با امام و آقا مصطفی و شهید محمد منتظری و باقی برادرانی که در خدمت امام بودند، ما هم افتادیم در اندیشه مسایل مبارزه و کمکم این اندیشه در ما ریشه دوانید، به علاوه که ما با دوستان ایرانی دوست بودیم» (حسینی ترکستانی، ۲۰۵-۲۰۷؛ «زندگینامه شهید سید حسین حسینی: نرم چون نسیم»، ۱۵). سید حسین حسینی سپس در درس خارج فقه (بیع مکاسب) امام خمینی که در مسجد شیخ انصاری برگزار میشد، شرکت کرد و به گفته غلامحسین موسوی، از شاگردان افغانستانی امام خمینی و همدوره سید حسین حسینی، در درس ولایتفقیه امام خمینی حضور داشت («حجتالاسلاموالمسلمین سید غلامحسین موسوی: قائم اللیل و صائم النهار بود»، ۲۰). درباره حضور او در درسهای امام خمینی پس از درس ولایت فقیه (که در ادامه بیع مکاسب برگزار شد)، اطلاعاتی در دست نیست ولی با استناد به مصاحبه برادرش و همچنین غلامحسین موسوی با حریم امام و همچنین زندگینامه خودنوشت حسینی که در آن هفتهنامه درج شده است، میتوان احتمال داد که در آن درس شرکت میکرده است. یکی از اقدامات سید حسین حسینی در نجف اشرف، تأسیس تشکلی با عنوان «روحانیت مبارز» همراه با جمعی از طلاب افغانستانی مقیم حوزه علمیه نجف اشرف بود. او در قالب آن تشکل با بیت امام خمینی ارتباط داشت و با روحانیان مبارزی چون محمد منتظری، سید محمود دعایی، حسن کروبی و... همکاری میکرد (موسوینژاد، ۸۰؛ حسینی ترکستانی، ۲۰۹). حسینی که در کنار حضور در درس امام خمینی، در درسهای (احتمالاً تفسیر و خارج اصول) سید مصطفی خمینی هم شرکت میکرد، مورد توجه ایشان قرار داشت و ازجمله نقش مهمی در ازدواج او با دختر محیالدین فرقانی، از همراهان همیشگی امام خمینی ایفا کرد و امام خمینی هم عقد آن دو را جاری کرد (حسینی ترکستانی، ۲۰۹-۲۱۰). این وصلت به افزایش ارتباط حسینی با بیت امام خمینی منجر شد و به پیشنهاد سید مصطفی خمینی، او هم در مواردی محافظت از امام خمینی را بر عهده میگرفت («سید مهدی حسینی: شجاع و علاقهمند به امام بود»، ۱۸). حسینی در عراق به مبارزه با عوامل حکومت پهلوی میپرداخت و یک بار به سبب ضرب و شتم یکی از مأموران ساواک در حرم امام علی (ع)، توسط حکومت بعث عراق دستگیر و زندانی شد تا اینکه پس از یک روز با وساطت سید مصطفی خمینی آزاد گردید. همچنین او مدتها رابط امام خمینی با برخی از روحانیان در داخل ایران بود (حسینی ترکستانی، ۲۱۱-۲۱۲؛ «زندگینامه شهید سید حسین حسینی: نرم چون نسیم»، ۱۵-۱۶). حسینی ازجمله افرادی بود که در مهر ۱۳۵۷ وقتی امام خمینی تحت فشار حکومت بعث عراق، راهی کویت شد، ایشان را همراهی میکرد («سید مهدی حسینی: شجاع و علاقهمند به امام بود»، ۱۸)؛ سفری که با ممانعت دولت کویت، نافرجام ماند و در پی آن امام خمینی به فرانسه سفر کردند. سید حسین حسینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، به افغانستان رفت و همراه با جمعی از روحانیان مبارز افغانستانی، «سازمان نصر» را تشکیل داد. حسینی که رکن اصلی این جریان بود، چنان به این حزب سروسامان داد که از نظر تشکیلاتی و عملکردهای سیاسی، نظامی و فرهنگی، به تشکلی مهم و اثرگذار در عرصه جهاد و مبارزه در افغانستان تبدیل شد. او هر از چندی به حضور امام خمینی میشتافت و طرحها و برنامههایش را با فرمانهای ایشان تطبیق میداد (حسینی ترکستانی، ۲۱۰؛ «زندگینامه شهید سید حسین حسینی: نرم چون نسیم»، ۱۵-۱۶). یکی از اقدامات او برای سازماندهی مبارزه علیه اشغالگران در افغانستان، به جود آوردن ائتلاف در بین احزاب شیعه بود؛ بر اثر تلاشهای او جبههای واحد تحت نام «شورای ائتلاف اسلامی افغانستان» به وجود آمد و حسینی بهعنوان نماینده سازمان و همچنین بهعنوان «رئیس کمیسیون فرهنگی» در آن شورا انجام وظیفه کرد (موسوینژاد، ۸۱-۸۲). او در طول مبارزه، اهدافی چون تداوم و تشدید مبارزه مسلحانه بر ضد شوروی، اجتناب و پرهیز از جنگها و درگیریهای داخلی، تلاش در جهت فشردهتر شدن صفوف جنبش مقاومت و افشاگری و مبارزهای جدی بر ضد خطوط انحرافی «ناسیونالیستی»، نژادگرایی منطقهگرایی و التقاط و هر نوع انحراف چپی و راستی را دنبال میکرد. بر اساس همین نگرش بود که اعتقاد داشت «سازمان نصر یک سازمان اسلامی است و عقیدهای اسلامی و آرمان اسلامی دارد. در این سازمان هم شیعه و هم سنی هست. اسلام برای ما اولویت دارد و برای ما مسئله نژاد، ملیت و منطقه مطرح نیست و اگر هم باشد، اوّل کل افغانستان مطرح است و بعد کل جهان اسلام و مستضعفین». یکی از اقدامات او در این تشکل، برگزاری کنگره علامه شهید سید اسماعیل بلخی بود. علامه شهید بلخی یکی از بزرگان تاریخ افغانستان و از اولین کسانی بود که ندای قیام و انقلاب سر داد و شور انقلاب و جوش نهضت اسلامی را در مردم افغانستان روشن کرد و سرانجام بعد از تحمل چهارده سال حبس در زندان «پل چرخی» به دستور ظاهرشاه شهید شد. به باور حسینی، شهید بلخی نقطه عطف و مشترک بین همه نژادهای افغانستان (اعم از تاجیک، افغان، هزاره، ازبک و ترکمن) بود و به همین علت با برپایی این کنگره عظیم، در آن شرایط، مردم را به یاد مبارزه انداخت و آنان را به وحدت و همبستگی و همیاری دعوت کرد. حسینی تا سال ۱۳۶۰ ش در جبهههای مبارزه علیه شوروی در افغانستان حضور داشت و در روزهای پایانی سال ۱۳۶۳ ش به ایران بازگشت و در سال ۱۳۶۶ ش طی نشستی که اکثریت شورای مرکزی سازمان جبهههای خونین جهاد داشتند، طرحی را برای بازنگری عمیق و گسترده در سطح سازمان، در داخل و خارج و برای فشردهتر شدن تشکیلات تصویب کرد. او در همان نشست بهعنوان مسئول سیاسی و سخنگوی سازمان در خارج انتخاب شد و مأموریت یافت با تنی چند از علماء و مسئولان سازمان، دفاتر سازمان را بازرسی و نسبت به امور مجاهدین هماهنگی بیشتری ایجاد کند. به همین علت عازم مشهد شد و از آنجا به جبهه «ککری» در هرات رفت تا مسائل نوار مرزی و مشکلات مجاهدین و پایگاه سازمان نصر در هرات را بررسی کند. او در ۱۲ مهر ۱۳۶۶ درحالیکه با اتومبیلی عازم محل مأموریت بود، در تصادف با یک تریلی و واژگونی ماشین حامل او، به شهادت رسید. پیکر او پس از مراسم باشکوهی در مشهد مقدس، به تهران انتقال یافت و سپس به قم انتقال داده شد و پس از اقامه نماز به امامت قربانعلی محقق کابلی در ضلع جنوبی صحن مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) به خاک سپرده شد (حسینی ترکستانی، ۲۱۲-۲۱۷؛ «زندگینامه شهید سید حسین حسینی: نرم چون نسیم»، ۱۶).
منابع: «حجتالاسلاموالمسلمین سید غلامحسین موسوی: قائم اللیل و صائم النهار بود» (۱۳۹۶)، هفتهنامه حریم امام، سال ششم، شماره ۲۹۳، ۱۸ آبان؛ حسینی ترکستانی، سید امیرحسین (۱۳۷۸)، «شهید سید حسین حسینی عارف مبارز»، ستارگان حرم، ج ۶، قم، زائر؛ «زندگینامه شهید سید حسین حسینی: نرم چون نسیم» (۱۳۹۶)، هفتهنامه حریم امام، سال ششم، شماره ۲۹۳، ۱۸ آبان؛ «سید مهدی حسینی: شجاع و علاقهمند به امام بود» (۱۳۹۶)، هفتهنامه حریم امام، سال ششم، شماره ۲۹۳، ۱۸ آبان؛ موسوینژاد، سید محمدعارف (۱۳۹۳)، سیوپنج عالم (از عالمان تأثیرگذار افغانستان در سده اخیر)، قم، مجمع ذخایر اسلامی.