نصرالله خلخالی، دوست دیرین و وکیل امام‌خمینی در نجف اشرف.

معرفی

نصرالله صدقی حسنی معروف به خلخالی در سال ۱۲۸۶ در نجف اشرف به دنیا آمد. پدرش میرزاحسن از بازرگانان ایرانی مقیم نجف بود و به جهت تدین و درستی، مورد وثوق علمای ایرانی و عراقی بود.[۱] خلخالی دروس مقدماتی، سطوح و خارج فقه و اصول را در حوزه نجف فرا گرفت و هم‌زمان همراه پدر به تجارت پرداخت. او مانند پدر به دینداری و درستکاری مشهور شد تا آنجا که مورد وثوق علما و مراجع تقلید قرار گرفت و سال‌های زیادی وکالت امور مالی مراجع مانند سیدابوالحسن اصفهانی، سیدحسین بروجردی، سیدمحسن حکیم، سیداحمد خوانساری و امام‌خمینی را در نجف عهده‌دار بود.[۲] وی به دستور بروجردی مأمور شد برای پرداخت شهریه از طلاب نجف امتحان بگیرد که با مخالفت‌های طلاب و مراجع نجف روبه‌رو شد و به انجام آن موفق نشد.[۳] او سرپرست مدارس علمیه آیت‌الله بروجردی در نجف و کربلا بود.[۴] خلخالی از دوستان قدیمی و نزدیک امام‌خمینی بود و همواره به ایشان ارادت داشت.[۵] وی در سال ۱۳۱۲ در سفر به ایران، به دیدار امام‌خمینی به قم رفت[۶] و تصویری مشترک از جوانی امام‌خمینی و خلخالی و دوستان دیگر آنان هست که نشان می‌دهد این دوستی به چند دهه پیش برمی‌گردد. ایشان نیز در همان سال در سفر به نجف مهمان خلخالی شد (۱/۱). به‌دنبال بازداشت امام‌خمینی در شب ۱۴ خرداد ۱۳۴۲ پس از سخنرانی علیه محمدرضا پهلوی، مرتضی حائری یزدی، محمد مؤمن را به نجف فرستاد تا پیام وی را در تأیید مرجعیت امام‌خمینی از طریق خلخالی یا امام‌موسی صدر به سیدمحسن حکیم برساند.[۷] طبق گزارش سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در مهر ۱۳۴۳ سیدمصطفی خمینی از خلخالی خواست سخنان امام‌خمینی را به عربی ترجمه کند و به کشورهای عربی ازجمله مصر بفرستد تا در روزنامه‌های آنجا منتشر شود.[۸] ساواک در همین ماه، نامه‌ای از خلخالی گزارش کرده‌است که او در آن رسیدگی به وضع مالی سه نفر از روحانیان را به امام‌خمینی سفارش کرده‌است.[۹] امام‌خمینی پس از تبعید به ترکیه طی نامه‌ای سفر حج خلخالی را به وی تبریک گفت و خبر سلامتی خود را به اطلاع او رساند (۱/۴۳۴). همچنین سیدفضل‌الله خوانساری که به نمایندگی از علمای تهران در دی ۱۳۴۳ جهت پیگیری حال امام‌خمینی به ترکیه رفته بود، طی نامه‌ای به خلخالی برای خلاص‌شدن ایشان از تبعید، خواستار متمرکزشدن فعالیت‌های علما شد و تأکید کرد از علمای عراق نیز باید کمک جست.[۱۰] خلخالی در سیزدهم اسفند ۱۳۴۳ به مناسبت عید سعید فطر پیام تبریکی به امام‌خمینی فرستاد که ساواک از رسیدن آن ممانعت کرد.[۱۱] وی پس از تبعید امام‌خمینی به ترکیه در دیداری با حکیم از او خواست از مبارزه امام‌خمینی حمایت کند. گفته شده‌است حکیم در پاسخ خلخالی تأکید کرد وی عراقی است و کاری به اوضاع ایران ندارد.[۱۲] خلخالی که علاقه زیادی به امام‌خمینی داشت و خدمات فراوانی به ایشان کرد[۱۳] پیش از ورود امام‌خمینی به عراق با روحانیان مبارز ساکن در نجف، به تشکیل جلسات توجیهی در حمایت از اهداف ایشان پرداخت و با تنظیم تلگرام و فرستادن آن به سفارتخانه‌های دولت‌های اسلامی در بغداد، آنان را از حوادث ایران مطلع می‌کرد.[۱۴] پس از انتقال امام‌خمینی از ترکیه به تبعیدگاه عراق، با تماس سیدمصطفی خمینی با خلخالی (روحانی، ۲/۱۵۹؛ راعی گلوجه، ۸۷)، آماده‌سازی مراسم استقبال از امام‌خمینی با تلاش وی فراهم شد. او بی‌درنگ همراه محمدحسن قدیری، غلامرضا رضوانی و مجتبی لنکرانی به همراه طرفداران و شاگردان برای استقبال از امام‌خمینی به کاظمین (ع) سفر کرد[۱۵] و ایشان را در زیارت کاظمین و سامرا همراهی کرد.[۱۶] خلخالی برای استقبال مردم نجف از امام‌خمینی پنجاه وسیله نقلیه را تهیه کرد.[۱۷] بنا بر گزارش ساواک استقبال حوزه نجف از امام‌خمینی گسترده و باشکوه بود، ازجمله پارچه‌نوشته‌های نصب‌شده حاوی شعارهای حماسی و حمایت از جهاد و فداکاری امام‌خمینی زیاد بود و شهر نجف تا آن زمان چنین استقبال به خود ندیده بود.[۱۸] با تلاش خلخالی طلاب از ملیت‌های مختلف ازجمله طلاب افغانستانی به صورت گسترده از امام‌خمینی استقبال کردند.[۱۹]

امام‌خمینی پس از ورود به نجف در خانه‌ای که خلخالی تهیه کرده بود ساکن شد.[۲۰] وی تمام هزینه‌های مهمان‌های امام‌خمینی را که به دیدار ایشان می‌آمدند و همچنین هزینه‌های مجالس متعددی که برای نکوداشت ایشان در شهرهای مذهبی عراق برگزار می‌شد برعهده داشت.[۲۱] اسناد ساواک همچنین از مسئولیت خلخالی در پذیرفتن امور مالی امام‌خمینی و دریافت و پرداخت وجوه شرعی خبر داده‌است؛ چنان‌که وجوه پرداخت‌شده از سوی طرفداران امام‌خمینی، به حساب خلخالی ریخته می‌شد.[۲۲] پس از ساکن‌شدن امام‌خمینی در نجف، خلخالی به ایشان پیشنهاد کرد کتاب تحریر الوسیله را به عنوان رساله عملیه برای مقلدان عرب چاپ کند و ایشان پذیرفت. عباسعلی عمید زنجانی نیز آن را با عنوان زبدة الاحکام خلاصه کرد و خلخالی چاپ و منتشر ساخت.[۲۳] پس از استقرار امام‌خمینی در نجف عده‌ای از مراجع و علمای ایران مانند سیدمحمدرضا گلپایگانی، محمد صدوقی، صدرالدین حائری شیرازی و سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی با فرستادن نامه به خلخالی از ورود امام‌خمینی به نجف اشرف ابراز خوشحالی کردند و تبریک گفتند و از وی خواستند سلام آنان را به ایشان برساند.[۲۴]

بر اساس گزارش ساواکِ شعبه خارج از کشور، هفته‌نامه «عدل» چاپ نجف در ۲۳/۷/۱۳۴۴، نوشته بود حوزه علمیه نجف از امام‌خمینی استقبال کرد و علمای بسیاری از طریق تلفن به خلخالی جویای سلامتی امام‌خمینی شده و خوشامد گفتند.[۲۵] همچنین عوامل ساواک تأکید کرده‌اند خلخالی در میان علما و طلاب از محبوبیت و نفوذ برخوردار است و از امام‌خمینی شدیداً حمایت می‌کند و همواره می‌کوشد طلاب در نماز و درس ایشان شرکت کنند و آنان را شخصاً به نماز و درس وی می‌برد تا حوزه علمیه را متوجه وی سازد.[۲۶] خلخالی برای تحقق این منظور، در مقام متولی مدرسه آیت‌الله بروجردی در نجف از امام‌خمینی دعوت کرد در این مدرسه نماز جماعت برپا کند و در هنگام سفر به کربلا نماز را در حسینیه بروجردی بخواند.[۲۷] امام‌خمینی نیز از روز سوم حضور در نجف نماز جماعت را در این مدرسه اقامه کرد.[۲۸] مجموعه این اقدامات موجب شده بود مدرسه آیت‌الله بروجردی در نجف که خلخالی خود آن را ساخته بود، کانون طرفداران امام‌خمینی و محل اجتماع آنان گردد.[۲۹]

با استقرار امام‌خمینی در نجف، خلخالی وکیل ایشان در امور مالی شد و اموال شرعی رسیده از ایران و شیعیان دیگر کشورها با سرپرستی او هزینه می‌شد. وی در راه‌اندازی شهریه امام‌خمینی نقش محوری ایفا کرد[۳۰] و معرف افراد چندی برای دریافت اجازه شرعی از امام‌خمینی نیز بود.[۳۱] در شرایطی که فرستادن پول از ایران برای امام‌خمینی دشوار بود، او کمک شایانی به تأمین هزینه‌های مورد نیاز ایشان می‌کرد. وجوه شرعی مقلدان ایشان از کشورهای حوزه خلیج فارس نیز در اختیار خلخالی قرار می‌گرفت[۳۲] و امام‌خمینی نیز گاهی از وکلای خود می‌خواست وجوه شرعی را به وسیله خلخالی به ایشان برسانند.[۳۳] ساواک در ۸/۱۲/۱۳۴۴ از جلسات محرمانه خلخالی با امام‌خمینی و سیدمصطفی خمینی خبر داده که در این جلسات، امام‌خمینی وجوه دریافتی از ایران را به کمک خلخالی در میان طلاب ایرانی و غیر ایرانی توزیع کرده‌است.[۳۴] در مرداد ۱۳۴۵ شهاب‌الدین اشراقی، داماد امام‌خمینی، طی نامه‌ای به خلخالی تأکید کرده‌است به ایشان اطلاع دهد وی به همدان رفته و مبلغ چهارصد هزار تومان برای شهریه طلاب قم فرستاده‌است.[۳۵]

بر اساس گزارش ساواک در مهر ۱۳۴۵، خلخالی بیشتر اوقات همراه امام‌خمینی بود و ایشان نیز به سبب اعتمادی که به وی داشت، او را برای انجام بعضی از کارهای مهم به ایران می‌فرستاد (مؤسسه تنظیم، ۱۸/۲۱۴). برابر گزارش مهر ۱۳۴۶، خلخالی در سفری به ایران در شهر رشت، لاهیجان، مشهد، شیراز و اصفهان جهت افزایش مریدان امام‌خمینی با علما ملاقات کرده‌است.[۳۶] در سال ۱۳۴۸ نیز در جلسه‌ای با حضور گروهی از روحانیان مبارز در خانه محمدرضا مهدوی کنی در تهران، خلخالی پیشنهاد کرد محمدرضا پهلوی باید برای حادثه پانزده خرداد از امام‌خمینی عذرخواهی کند.[۳۷] رژیم پهلوی که از جایگاه خلخالی نزد امام‌خمینی اطلاع داشت، در تیر ۱۳۴۸ از طریق عباسعلی خلعتبری معاون وزیر خارجه ایران به واسطه محمد صادقی از خلخالی برای بازگرداندن امام‌خمینی به انگیزه جلب رضایت انتقادکنندگان از تبعید ایشان به ایران کمک خواست، به شرط آنکه امام‌خمینی به قم برود و هیچ فعالیتی نداشته باشد که این اقدام با پاسخ منفی محمد صادقی روبه‌رو شد.[۳۸] امام‌خمینی در ۲۲/۱۱/۴۹ طی نامه‌ای به سیداحمد خمینی، خلخالی را شخصِ علاقه‌مند و مؤثر در نجف دانست که پس از معاشرت طولانی‏، وی را برای وکالت خود در نجف انتخاب کرده و هشدار داد دست‌هایی در کار است تا هر گونه شده‌است خلخالی را برنجانند.[۳۹] از سوی دیگر، خلخالی در گسترش مرجعیت امام‌خمینی در کشورهای اسلامی و در میان شیعیان ازجمله شعیان هند، پاکستان، افغانستان و حجاز به‌ویژه پس از رحلت سیدمحسن حکیم در سال ۱۳۴۹، بیشترین نقش را ایفا کرد.[۴۰] وی همچنین از سیدمحمدحسین مصباح وکیل امام‌خمینی در کابل[۴۱] که در استقبال از امام‌خمینی در نجف شعری زیبا در ستایش از مبارزه ایشان سروده بود، طی نامه‌ای تشکر و ستایش کرد و از زحمات وی در آشناکردن مردم افغانستان با راه امام‌خمینی قدردانی کرد.[۴۲]

پس از آغاز بیرون راندن ایرانیان از عراق و اعتراض شدید امام‌خمینی به اقدام حکومت بعثی، هیئت عالی‌رتبه‌ای به ریاست «علی رضا» عضو شورای انقلاب عراق که از شخصیت‌های مهم بعثی و رئیس دفتر صدام‌حسین معاون احمد حسن البکر بود، برای ابلاغ پیام حسن البکر (رئیس‌جمهور عراق) در توجیه این اقدام خواست با امام‌خمینی دیدار کند؛ اما ایشان نپذیرفت. وحشت افراد از این اقدام امام‌خمینی موجب شد تا مردم از خلخالی بخواهند رضایت ایشان را جلب کند و ایشان در دیدار با خلخالی تأکید کرد معاون صدام را می‌پذیرد؛ اما برای شکستن هیبت او لازم بود نخست به او جواب رد داده شود.[۴۳] امام‌خمینی به اقدام مقام‌های امنیتی عراق شدیداً معترض بود و یک‌بار خواست در حرم امام‌علی (ع) سخنرانی کند و از حقوق ایرانیان دفاع کند؛ اما خلخالی مانع واکنش ایشان به دولت عراق شد.[۴۴] خلخالی برای مصادره‌نشدن خانه‌های ایرانیان در عراق، بسیاری از آنها را به اسم خود سند زده بود که پس از فوت او این خانه با مشکلاتی روبه‌رو شدند[۴۵]؛ چنان‌که امام‌خمینی در مهرماه ۱۳۵۴ در نجف در وکالت‌نامه‌ای رسمی و عام و مطلق به فرزند وی علی خلخالی، او را در کلیه فعالیت‌های حقوقی مجاز و مسائل مالی و بانکی و اسناد اداری و مانند آن را از نظر شرعی و قانونی و عرفی به عنوان وکیل خود معرفی کرد و در دفترخانه رسمی ثبت شد.[۴۶]

فعالیت‌های مستمر خلخالی در حمایت از امام‌خمینی باعث شد رژیم بعث او را تحت نظر بگیرد و در نهایت رژیم بعث او را دستگیر و به لبنان تبعید کرد.[۴۷] امام‌خمینی برای نجات‌دادن خلخالی از گرفتاری، با فرستادن نامه‌ای او را وکیل خود خواند[۴۸]؛ اما پس از دستگیری خلخالی در آذر ۱۳۵۲ به دست رژیم بعثی، دستگاه جاسوسی عراق با شگردهای گوناگون سعی کرد به روابط گرم وی با امام‌خمینی صدمه بزند. آنان علت دستگیری او را گزارش طرفداران امام‌خمینی عنوان کردند. خلخالی که یک شخصیت حوزوی بود و با شیوه‌های سیاسی و پلیسی آشنایی کافی نداشت، ناخواسته در دام نیروهای اطلاعاتی عراق افتاد و با سوء تفاهمی که در وی ایجاد شده بود، پس از آزادی با دلخوری و حالت قهر عازم سوریه شد[۴۹] امام‌خمینی از این مسئله متأثر شد و در نامه‌ای تأکید کرد افرادی مغرض که به دنبال فرصت بوده‌اند، به دروغ گفته‌اند بستگان و اطرافیان ایشان باعث گرفتاری خلخالی شده‌اند و از اینکه پس از چهل سال رابطه ایشان با وی دچار خدشه شده و همچون گذشته گرم نیست متأسف است.[۵۰]

خلخالی که به نوسازی حرم‌های اهل‌بیت (ع)، اهتمام ویژه‌ای داشت، در سال‌های اقامت خود در دمشق، به نوسازی بنای حرم حضرت رقیه (س) در دمشق همت گماشت؛ اما با درگذشت او این اقدام به سرانجام نرسید.[۵۱] وی در ۱۳/۱۲/۱۳۵۶ در خانه خود در شهر دمشق در سوریه درگذشت. پیکرش به نجف اشرف منتقل و به خاک سپرده شد (مرکز بررسی اسناد، ۳/۱۹۲). از خلخالی سه فرزند به نام‌های محمد، علی و حسین به جا مانده‌است[۵۲]

پانویس

  1. مهدوی کنی، ۲۱۰.
  2. مهدوی کنی، ۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، ۹/۱۱۷.
  3. کرباسچی، ۱/۲۶۰–۲۶۱.
  4. مهدوی کنی، ۲۱۰.
  5. عمید زنجانی، ۱۰۰؛ مؤسسه تنظیم، ۱۴/۸۳.
  6. رحیمیان، ۱۷.
  7. صالح، ۳/۴۸۰.
  8. خمینی، ۸۹.
  9. مؤسسه تنظیم، ۹/۲۱۸.
  10. مرکز اسناد، ۲/۱۳۰.
  11. مؤسسه تنظیم، ۴/۴۸۱.
  12. خاتم یزدی، خاطرات، ۹۵.
  13. رسولی محلاتی، ۵۵.
  14. صالح، ۳/۳۴۷.
  15. عمید زنجانی، ۱۰۰؛ راعی گلوجه، ۸۸.
  16. عمید زنجانی، ۱۰۰؛ مؤسسه تنظیم، ۱۶/۳۰۰.
  17. روحانی، ۲/۱۸۳.
  18. مؤسسه تنظیم، ۵/۴۷۳ و ۵۲۵.
  19. مؤسسه تنظیم، ۵/۵۱۰.
  20. مؤسسه تنظیم، ۵/۴۹۰؛ عمید زنجانی، ۱۰۲.
  21. مؤسسه تنظیم، ۵/۵۱۰؛ ۱۶/۳۵۲.
  22. مؤسسه تنظیم، ۱۶/۳۵۲–۳۵۳.
  23. عمید زنجانی، ۱۰۵–۱۰۶.
  24. روحانی، ۲/۱۹۴–۱۹۶ و ۱۹۹؛ مرکز اسناد، ۲/۱۳۷.
  25. مؤسسه تنظیم، ۵/۵۲۶–۵۲۷.
  26. مؤسسه تنظیم، ۱۸/۳۵۵.
  27. رحیمیان، ۱۷.
  28. خمینی، ۲۰۶.
  29. مؤسسه تنظیم، ۴/۵۰۰؛ رحیمیان، ۱۷.
  30. مهدوی کنی، ۲۱۰؛ رحیمیان، ۱۷.
  31. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۱/۴۴۹، ۴۵۰، ۴۵۱، ۴۵۳ و ۴۶۸.
  32. مسعودی خمینی، ۱۵۳–۱۵۴.
  33. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۱۱۵، ۴۰۱، ۵۰۷.
  34. مؤسسه تنظیم، ۱۸/۱۸۲.
  35. ← حنیف، ۱/۱۳۹–۱۴۰.
  36. مؤسسه تنظیم، ۱۴/۲۲۸–۲۲۹ و ۱۸/۲۱۴.
  37. مؤسسه تنظیم، ۱۱/۳۴۰.
  38. مؤسسه تنظیم، ۱۶/۶۱۸–۶۲۰.
  39. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۳۳۳.
  40. رحیمیان، ۱۷.
  41. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲/۲۷۳ و ۲۸۶.
  42. خبرگزاری تسنیم؛ خبرگزاری فارس.
  43. محتشمی‌پور، ۲/۱۶۳ و ۱۷۶؛ خاتم یزدی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۱۸۲–۱۸۳.
  44. مؤسسه تنظیم، ۲۰/۱۷۸.
  45. مرکز بررسی اسناد، ۳/۱۹۲.
  46. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۲۰–۶۲۱.
  47. مهدوی کنی، ۲۱۰.
  48. برقعی، ۲/۱۶.
  49. خمینی، ۲۷۹؛ روحانی، ۳/۷۲۸).
  50. امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳/۱۶۱.
  51. مرکز بررسی اسناد، ۳/۱۹۲.
  52. مؤسسه تنظیم، ۱۸/۲۴۹–۲۵۰).

منابع

  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش
  • برقعی، سیدرضا، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش
  • حنیف، محمد زندگی‌نامه آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۲ش
  • خاتم یزدی، سیدعباس، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
  • خاتم یزدی، سیدعباس، خاطرات آیت‌الله خاتم یزدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش
  • خبرگزاری تسنیم، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۰/۶/۱۳۹۵ش
  • خبرگزاری فارس، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۰/۶/۱۳۹۵ش
  • خمینی، سیدمصطفی، امید اسلام شهید آیت‌الله حاج‌سیدمصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش
  • راعی گلوجه، سجاد، زندگی‌نامه و مبارزات آیت‌الله سیدمصطفی خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش
  • رحیمیان، محمدحسین، مصاحبه، مجله پاسدار اسلام، شماره ۲۴۵، ۱۳۸۱ش
  • رسولی محلاتی، سیدهاشم، گفتگو، ماهنامه یادآور، سال اول، شماره اول، خرداد ۱۳۸۷ش
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۲، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش
  • صالح، سیدمحسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش
  • عمیدزنجانی، عباسعلی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۷–۳۸، ۱۳۶۹ش
  • کرباسچی، غلامرضا، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی (تاریخ حوزه علمیه قم)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۵ش
  • مسعودی خمینی، علی‌اکبر، خاطرات آیت‌الله مسعودی خمینی، تدوین جواد امامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش
  • مهدوی کنی، محمدرضا، یاران امام به روایت اسناد ساواک آیت‌الله حاج‌محمدرضا مهدوی کنی، تهران، مرکز اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۸۵ش.

پیوند به بیرون