۱۴٬۵۰۰
ویرایش
(ابرابزار) |
جز (added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{ جعبه اطلاعات امام شیعه | {{ جعبه اطلاعات امام شیعه | ||
| عنوان = | | عنوان = | ||
| نام =امام حسنمجتبی (ع) | | نام =امام حسنمجتبی(ع) | ||
| عرض = | | عرض = | ||
| تصویر = | | تصویر =سجاد(ع).jpeg | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| عنوان تصویر = | | عنوان تصویر = | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
''' | '''امامحسن مجتبی(ع)'''، زندگی، جایگاه و نقش امام دوم(ع). | ||
امام حسن(ع) ملقب به محتبی، امام دوم شیعیان و فرزند [[امامعلی(ع)]] و [[حضرت فاطمه زهرا(س)|حضرت زهرا(س)]] در پانزدهم ماه رمضان سال سوم قمری در مدینه به دنیا آمد و بنا بر قول مشهور در ۲۸ صفر سال ۵۰ قمری در مدینه با توطئه معاویه به [[شهادت]] رسید. امامحسن(ع) دارای فضایل و مقامات معنوی فراوان است و روایاتی از [[پیامبر اکرم(ص)]] دربارهٔ شخصیت، فضایل و مناقب ایشان آمده است. امامحسن(ع) همچنین بسیار مورد توجه پدر خود علی(ع) بود؛ چنانکه او را به یحییبنزکریا و داشتن [[علم الهی]] در کودکی تشبیه کرد. | |||
[[امامخمینی]]، امامحسن(ع) را سبط اکبر پیامبر(ص) خوانده و احتمال داده یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]، حاملان علم و دانش هستند که چهار نفر از [[پیامبران]] گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل پیامبر اکرم(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع) و [[امام حسین(ع)]] حاملان آن باشند. امامخمینی، امامحسن(ع) را از اصحاب پیامبر(ص) خوانده و اینکه مانند دیگر امامان(ع) دارای ولایت کلی (تکوینی) و تشریعی است. | |||
امامخمینی با اشاره به قیام امامحسن(ع) علیه معاویه و سپس به علل صلح آن حضرت با معاویه پرداخته و معتقد است حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن(ع) از علتهای صلح تحمیلی است. به گفته او ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات صلح تحمیلی امامحسن(ع) است که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن(ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای [[کربلا]] پیش نمیآمد. | |||
امامخمینی تأکید کرده است که علمای بزرگ وظیفه دارند در مبارزه با [[فساد]] و [[ستم]]، راه [[ائمه(ع)]] ازجمله امامحسن(ع) را دنبال کنند. ایشان در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران]] (۱۳۵۹–۱۳۶۷) با بیان دشواریهای برخاسته از جنگ، به مردم سفارش کرد از زندگی امام علی(ع) و اماممجتبی(ع) عبرت بگیرند و در راه خدا [[مقاومت]] کنند. | |||
== معرفی اجمالی == | == معرفی اجمالی == | ||
امام ابومحمد، حسنبنعلی (ع)، فرزند [[ | امام ابومحمد، حسنبنعلی(ع)، فرزند [[امام علی(ع)|علیبنابیطالب(ع)]] و [[فاطمه(س)]] دختر [[رسول خدا(ص)]]، ملقب به مجتبی، زکیّ، بَرّ، تقی، طیب، سبط و سید است.<ref>ابنشهرآشوب ۴/۲۹؛ ار بلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۴۱–۱۴۲.</ref> آن حضرت در نیمه رمضان سال سوم هجری در [[مدینه]] متولد شد<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۶۸۷.</ref> و هفت سال و چند ماه از عمر خود را با جدّ و نیز مادر خود بود<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۷؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۷۶–۷۷، ۱۲۲–۱۲۳ و ۱۳۸.</ref> و نزدیک به ۳۷ سال با پدر خویش زندگی کرد که ۲۵ سال آن با خلافت خلفای سهگانه همزمان بود. دوره [[امامت]] ایشان پس از [[شهادت]] پدر خود حدود ده سال بود.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۸.</ref> | ||
== جایگاه == | == جایگاه == | ||
امامحسن (ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت | امامحسن(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی فراوان است؛ ازجمله ایشان در شمار [[اهل بیت(ع)|اهل بیت پیامبر(ص)]] است و [[آیه تطهیر]] که دلالت بر [[عصمت]] و عظمت [[اصحاب کسا]] دارد،<ref>احزاب ۳۳.</ref> آن امام را دربر میگیرد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷؛ مفید، الارشاد، ۲/۸؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۶؛ واحدی، اسباب نزول القرآن، ۳۶۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|اهل بیت(ع)}}. ایشان در [[مباهله]] پیامبر اکرم(ص) با [[مسیحیان نجران]] همراه حضرت بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۷.</ref> ایشان بسیار مورد توجه و علاقه پیامبر(ص) بود<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳–۲۵۵.</ref>؛ چنانکه پس از تولد ایشان، پیامبر(ص) در گوش ایشان [[اذان]] و [[اقامه]] گفت<ref>صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷.</ref> و نام «حسن» را برای وی انتخاب کرد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۵.</ref> | ||
پیامبر (ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن (ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان | پیامبر(ص) از همان آغاز بر آن بود که جایگاه حسن(ع) را به مردم بنمایاند و در مواقع مهم ایشان را به همراه داشت،<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۶.</ref> در حضور جمعیت به او ابراز علاقه میکرد،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰، ۲۴–۲۵.</ref> او را سید و آقا<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۷/۲۶.</ref> و سرور جوانان بهشت<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۱.</ref> میخواند و دوستی و دشمنی وی و برادرش [[امام حسین(ع)|حسین(ع)]] را دوستی و دشمنی با خود میدانست.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۶۴.</ref> | ||
امامحسن (ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی (ع) بود؛ چنانکه حسن (ع) را به | |||
امامحسن(ع) بسیار مورد توجه پدر خود علی(ع) بود؛ چنانکه حسن(ع) را به یحییبنزکریا و داشتن [[علم الهی]] در کودکی تشبیه کرد.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> علی(ع) پس از بازگشت از [[صفین]] وصیتنامهای برای فرزند نوشت که در آن فرزند خود را به [[تقوا]]، [[دعا]]، مطالعه و پندگرفتن از تاریخ و شناخت زمانه خویش توجه داد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۰۹–۴۱۰.</ref> امامحسن(ع) نزد دیگر صحابه پیامبر(ص) نیز از جایگاهی شایسته و ممتاز برخوردار بود.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۸–۲۵۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲–۳۳۳.</ref> | |||
== ویژگیها == | == ویژگیها == | ||
[[امامخمینی]] نیز که امامحسن (ع) را سبط اکبر پیامبر (ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال | [[امامخمینی]] نیز که امامحسن(ع) را سبط اکبر پیامبر(ص) خوانده،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۵۸.</ref> یکی از معانی «حمله عرش» در [[قرآن]]<ref>غافر، ۷.</ref> را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال داده است که مراد از [[عرش خدا]]، علم فعلی حق و [[مقام ولایت کبرا]] باشد و چهار نفر از [[پیامبران]] گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا(ص)، امامعلی(ع)، امامحسن(ع) و امامحسین(ع) حاملان آن باشند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.</ref> همچنین ایشان با استناد به روایات بر آن است که مراد از شبهای دهگانه در آیه «وَ لَیالٍ عَشْرٍ»<ref>الفجر، ۲.</ref> و سوگندخوردن قرآن به عظمت شبها، امامحسن مجتبی(ع) تا [[امامحسن عسکری(ع)]] است و فرشتگان در [[شب قدر]] بر همه امامان(ع) ازجمله امامحسن(ع) نازل میشوند.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.</ref> ایشان، امامحسن(ع) را از اصحاب پیامبر(ص) خوانده<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱۲.</ref> و تصریح کرده است آن حضرت مانند دیگر امامان(ع) دارای ولایت کلی (تکوینی) و تشریعی بود<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۵۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref>؛ چنانکه از آن حضرت به خلیفه خدا، حجت بر خلق و از ائمه نیکوکار و نیکروش و نیکومنش یاد کرده است.<ref>امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۷.</ref> | ||
امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور | امامخمینی به استناد روایات<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۳۹۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۹۱.</ref> یادآور شده است پیامبر(ص)، حسن(ع) و حسین(ع) را در همه حالات چه قیام کنند و چه بنشینند، ولیّ و امام و پیشوای بر امت خود شمرده است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> و بدون باور به امامت ائمه(ع) به معنای [[ولایت الهی]] آنان (ازجمله امامحسن(ع))، [[نماز]] گرچه با همه ضوابط آن انجام گیرد، قابل پذیرش نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۵.</ref> [[امامخمینی]] از خطاب امامعلی(ع) به امامحسن(ع) و امامحسین(ع) در وصیت خود پس از ضربتخوردن در نوزدهم ماه رمضان<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶.</ref> استفاده کرده است که آن دو بسیار مورد علاقه امیرالمؤمنین(ع) بودهاند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۷۰.</ref> ایشان به استناد روایتی،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۲۳۹.</ref> روز دوشنبه را متعلق به امامحسن(ع) و امامحسین(ع) دانسته و شایسته شمرده که برای در امانماندن از شر [[شیطان]] در تعقیب نماز این روز، به آن دو بزرگوار [[توسل]] جسته شود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) به جد خود پیامبر (ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر (ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر (ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه (س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه (ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور | امامحسن(ع) به جد خود پیامبر(ص) از نظر ظاهری شباهت بسیار داشت<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> و خلق و خوی ایشان نیز شبیه پیامبر(ص) بود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۶۱.</ref> ایشان از کودکی و نوجوانی اهل فضل و دانش بود،<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۰ و ۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۶.</ref> از کودکی در مجلس پیامبر(ص) حاضر میشد و گفتههای جد خود را برای مادرش فاطمه(س) نقل میکرد.<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۷–۸.</ref> ایشان از جوانی پارسا و عبادتپیشه بود.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۰؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۵۳.</ref> امامخمینی از یکسو تربیتشدگان خانه کوچک فاطمه(ع) را تجلی تمام قدرت حقتعالی شمرده<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> و از سوی دیگر، با استناد به منابع روایی<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۴؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱/۳۵۴.</ref> یادآور شده است رنگ امامحسن(ع) در وقت [[عبادت]] از خوف خدا زرد میشد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۲.</ref> | ||
اماممجتبی (ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات | اماممجتبی(ع) بیست بار پیاده [[حج]] به جای آورد<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۱۱/۱۳۱.</ref> و آراسته به مکارم اخلاق و بسیار حلیم و بردبار بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۲–۱۸۴؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۶۶؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۴–۳۱۵.</ref> نمونههایی از بردباری ایشان در برخورد با مخالفان در روایات آمده است.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۸۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۴.</ref> آن حضرت بسیار شجاع، باشهامت،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۴۵.</ref> جواد و بخشنده<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۷۸–۱۷۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۷–۷۰۹؛ سیوطی، تاریخ الخلفا، ۳۱۵.</ref> بود و امامخمینی نیز با استناد به منابع روایی<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۵/۱۱؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۸۰.</ref> یادآور شده است حضرت بسیار انفاق میکرد، در زندگی سه مرتبه نیمی از دارایی حتی کفش و لباس خود را در راه خدا بخشید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۹۳.</ref> ایشان در سرودههای خود نیز خلق و خوی [[امام زمان(ع)|امام زمان(ع)]] را به خلق و خوی امامحسن(ع) شبیه دانسته است.<ref>امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|امام زمان(ع)}}. | ||
اماممجتبی (ع) از نوجوانی در ترویج | اماممجتبی(ع) از نوجوانی در ترویج [[دین]]، [[تفسیر قرآن]] و پاسخ به پرسشهای دینی مردم، فعال بود.<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۵۶–۱۶۶.</ref> در منابع موجود نام نزدیک به ۱۴۰ تن از راویان حدیث از ایشان آمده است.<ref>عطاردی، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی(ع)، ۷۳۵–۷۹۰.</ref> | ||
== فعالیتها در زمان امام علی (ع) == | == فعالیتها در زمان امام علی(ع) == | ||
امیرالمؤمنین (ع) و اماممجتبی (ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم (ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن (ع) به فرمان علی (ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن (ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین (ع) به وسیله امامحسن (ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن (ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | امیرالمؤمنین(ع) و اماممجتبی(ع) از نخستین کسانی بودند که در دوره مخالفت خلفا با کتابت احادیث پیامبر اکرم(ص) علوم خود را مکتوب کردند و بدین وسیله بخشی از مواریث اسلامی را از خطر نابودی نجات دادند<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۸۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|حدیث}}. در وقت اعتراض مردم علیه خلیفه سوم، [[عثمان بن عفان|عثمان]] و محاصره خانه وی، امامحسن(ع) به فرمان علی(ع) شکایتهای مردم را به خلیفه منتقل میکرد<ref>ابنعبدربه، عقد الفرید، ۵/۵۸–۵۹.</ref>؛ چنانکه با بالاگرفتن اختلاف میان عثمان و محاصرهکنندگان خانه وی، امامحسن(ع) برای بدترنشدن شرایط و جلوگیری از کشتهشدن عثمان، در خانه وی حضور یافت<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۵۵۸–۵۵۹.</ref> و به هنگام منع [[طلحه]] از رساندن آب به عثمان<ref>ابنقتیبه دینوری، الامامة و السیاسه، ۱/۴۰–۴۱.</ref> امیرالمؤمنین(ع) به وسیله امامحسن(ع) برای عثمان آب فرستاد<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۱۶۸.</ref> و به گزارشی امامحسن(ع) در این جریان زخمی شد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۳۴۵.</ref> | ||
با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین (ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن (ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن (ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین (ع) بود. | با بهخلافترسیدن امیرالمؤمنین(ع) در سال ۳۵ق بر دامنه فعالیتهای امامحسن(ع) افزوده شد. پاسخ به پرسشهای دینی مردم به سفارش پدر،<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۲۶۸–۲۷۰.</ref> اقامه [[نماز جمعه]] به جای ایشان،<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵–۱۹۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۲۲۸.</ref> سخنرانی به دستور ایشان برای مردم<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۵.</ref> و قضاوتکردن در میان مردم<ref>کلینی، الکافی، ۷/۲۰۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۰/۲۹۶؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۸/۲۶۵.</ref> ازجمله فعالیتهای امامحسن(ع) بود. ایشان در نبردهای [[جنگ جمل|جمل]]،<ref>طوسی، الامالی، ۷۱۸؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۳/۲۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۷۳.</ref> [[جنگ صفین|صفین]]<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۱۸۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۱/۲.</ref> و [[جنگ نهروان|نهروان]]،<ref>ابنعبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۳/۱۹۳.</ref> در کنار امیرالمؤمنین(ع) بود. | ||
== دوران امامت == | == دوران امامت == | ||
امامحسن (ع) پس از شهادت علی (ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین (ع) بر اساس وصیت پیامبر (ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی (ع) بر شایستگی امامحسن (ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر (ص) و وصیّ امامعلی (ع) دانستند و مردم را به بیعت با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن (ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن (ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت (ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر (ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | امامحسن(ع) پس از شهادت علی(ع) در سال چهلم هجری به امامت رسید. امیرالمؤمنین(ع) بر اساس وصیت پیامبر(ص) آن حضرت را جانشین خود کرد<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۲۲.</ref> و در بازگشت از صفین در اقامتگاه «حاضرین» بر شایستگی فرزند خود تأکید کرد و ایشان را پارهای از خود بلکه همه وجود خود و آسیب به او را آسیب به خود شمرد.<ref>نهج البلاغه، ن۳۱، ۴۱۰.</ref> بزرگان [[شیعه]] نیز پس از شهادت امامعلی(ع) بر شایستگی امامحسن(ع) تأکید کردند و ایشان را فرزند پیامبر(ص) و وصیّ امامعلی(ع) دانستند و مردم را به [[بیعت]] با ایشان فرا خواندند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۸.</ref> امامحسن(ع) نیز پیش از بیعت عمومی مردم به تبیین جایگاه و مقام [[اهل بیت(ع)]] و معرفی خود پرداخته<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۲.</ref> و مردم را به اطاعت از خود دعوت کرد.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۲/۴۳۱.</ref> پس از آن مردم با ایشان بیعت کردند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۸۳–۲۸۴؛ مفید، الارشاد، ۲/۷–۹؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۱۷.</ref>؛ البته انگیزه افراد از بیعت متفاوت بود و شمار کسانی که بر اساس اندیشه شیعی با آن حضرت بیعت کردند، اندک بودند.<ref>احمدی، حیات و سیره امامان(ع)، ۱۵–۱۶.</ref> پس از بیعت چند نامه میان امامحسن(ع) و [[معاویه]] مبادله شد. حضرت(ع) در یکی از نامهها بر حقانیت خلافت خاندان پیامبر(ص) و نامشروعبودن حکومت معاویه تأکید کرد و او را به بیعت با خود فرا خواند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۴–۶۵؛ ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۲۴–۲۵؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۹۲.</ref>؛ ولی او نپذیرفت و اعلان جنگ کرد. | ||
امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین (ع)، حسنبنعلی (ع) و حسینبنعلی (ع) و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح | امامخمینی با اشاره به امیرالمؤمنین(ع)، حسنبنعلی(ع) و [[امام حسین(ع)|حسینبنعلی(ع)]] و یاران آنان و دیگر ائمه تصریح کرده است آنان همه عمرشان را برای حفظ [[اسلام]] صرف کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان پس از اشاره به اهمیت حکومت و واگذاری آن از سوی خداوند به پیامبر(ص) و امامعلی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع) یادآور شده است نگذاشتند ائمه(ع) به حکومت برسند و تنها امامعلی(ع) و امامحسن(ع) مدت کمی به حکومت رسیدند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۴.</ref> ایشان در جای دیگر پس از اشاره به مقابله همه [[امامان معصوم(ع)]] با حاکمان ستمگر در همه شرایط و به اندازه توان، به [[قیام امامحسن(ع)]] علیه معاویه پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> | ||
== صلح تحمیلی با معاویه == | == صلح تحمیلی با معاویه == | ||
امیرالمؤمنین (ع) پس از جنگ صفین و | امیرالمؤمنین(ع) پس از [[جنگ صفین]] و [[جریان حکمیت]]، پس از آنکه [[معاویةبنابیسفیان]] گروههایی را برای تجاوز به [[عراق]] و [[یمن]] اعزام کرد،<ref>ثقفی کوفی، الغارات، ۲/۲۸۸، ۳۰۷–۳۰۸، ۳۲۰ و ۳۴۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۳۸۳.</ref> سپاهی را برای جنگ با معاویه آماده کرده بود، اما ایشان پیش از حرکت به [[شهادت]] رسید. پس از بیعت مردم با امامحسن(ع)، آن حضرت وقتی باخبر شد معاویه به سوی عراق در حرکت است، سپاهی که پدر ایشان سازماندهی کرده بود را بسیج کرد<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۳.</ref> و برای مقابله با معاویه آماده جنگ شد.<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۶۹–۷۰؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۰–۱۱.</ref> منطقه «مسکن» عراق آوردگاه دو سپاه بود.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۱۵۹.</ref> معاویه پیش از آغاز جنگ پیشنهاد صلح را مطرح و همزمان اقدام به فریبدادن سپاه امامحسن(ع) کرد. مغیرةبنشعبه و عبداللهبنعامر از سوی معاویه برای گفتگو به اردوگاه امامحسن(ع) آمدند. پس از خروج آنان از میان سپاه، عوامل معاویه در میان مردم شایع کردند که حسنبنعلی(ع) گرایش به صلح دارد.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۱۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۹.</ref> به نقل برخی از منابع، معاویه صفحهای سفید و مهرشده برای حضرت فرستاد تا هر شرطی که میخواهد در آن بنویسد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۱.</ref> با وجود وفاداری بزرگانی چون [[قیسبنسعد]] و [[حجربنعدی]]،<ref>امین، اعیان الشیعه، ۱/۵۲۷ و ۵۶۸.</ref> عدهای از فرماندهان عافیتطلب به امامحسن(ع) [[خیانت]] کردند،<ref>مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۵۸–۱۵۹؛ اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۳–۷۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۲–۱۶۳.</ref> ازجمله [[عبیداللهبنعباس]] که پس از دیدار با عبدالرحمن پسر سمره، نماینده معاویه شبانه خود را با تعدادی دیگر از افراد، تسلیم سپاه معاویه کرد و اقدام وی زمینه از همپاشیدن دیگر نیروها را فراهم کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۳۷–۳۸.</ref> | ||
امامحسن (ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از خوارج همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن (ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن (ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان (ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن (ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | امامحسن(ع) که شرایط را برای جنگ نامساعد دید، با مردم سخن گفت و با اشاره به تغییر روحیه آنان ابراز کرد آنان در وقت رفتن به جنگ صفین، دینشان مقدم بر دنیاشان بود؛ ولی امروز دنیای آنان مقدم بر دینشان است و پیشنهاد کرد در صورت آمادهبودن آنان برای نبرد پیشنهاد معاویه را رد میکند و خواهد جنگید و در صورت مخالفت با جنگ، صلح را خواهد پذیرفت که مردم با شعار «البقیة البقیة» درخواست پذیرش صلح کردند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۶۸؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۴۰۶.</ref> در این جریان گروهی از [[خوارج]] همراه با سپاه حضرت به خیمه ایشان هجوم بردند و آن را غارت کردند و یکی از خوارج، امامحسن(ع) را با خنجر زخمی کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۱–۱۲.</ref> در مجموع بیرغبتی و سستی مردم در جنگ با سپاه شام، حفظ نخبگان شیعی و حضور خوارج در سپاه امامحسن(ع)<ref>احمدی، حیات و سیره امامان(ع)، ۳۷–۳۸.</ref> و استفاده معاویه از زر، زور و تزویر، ضعف بینش عمومی سپاهیان امامحسن(ع) و آمیختهشدن ایمان به انگیزههای مادی<ref>خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۱۴۴ و ۱۶۰.</ref> از علتهای پذیرش صلح تحمیلی بود. | ||
امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن (ع) را از علتهای صلح تحمیلی | امامخمینی نیز حیلهگری و خیانت برخی از همراهان امامحسن(ع) را از علتهای صلح تحمیلی دانسته است،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> تا جایی که برخی از سپاهیان در برابر آن حضرت ایستادند و برخی حتی به آزار و اذیت ایشان روی آوردند و به غارت خیمه امام(ع) پرداختند و با دشمن ارتباط برقرار و توطئههای زیادی را علیه ایشان طراحی و برنامهریزی کردند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰.</ref> ایشان ادامه تفکر [[خوارج]] و مقدسان نهروان را که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات [[صلح تحمیلی امامحسن(ع)]] خوانده و افزوده است که در صورت آگاهی و استقامت یاران، امامحسن(ع) گرفتار آن مصائب نمیشد و قضایای [[کربلا]] پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> | ||
امامحسن (ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و شیعیان و اصحاب علی (ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین (ع) و دیگر اهل بیت (ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن (ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور | امامحسن(ع) برای مصالح [[اسلام]] و مسلمانان شرایطی را در پیمان صلح گنجانید<ref>اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۳۸.</ref>؛ ازجمله شرایط آن بود که معاویه بر اساس [[کتاب خدا]]، [[سنت پیامبر(ص)]] و روش خلفای اولیه رفتار کند و کسی را برای جانشینی خود معین نکند و [[شیعه|شیعیان]] و اصحاب علی(ع) بر جان و مال خود و خانواده خود ایمن باشند و معاویه علیه آن حضرت و برادرش حسین(ع) و دیگر اهل بیت(ع) هیچ دسیسهای به کار نبرد و به آنان آزاری نرساند<ref>ابناعثم، الفتوح، ۴/۲۹۰–۲۹۱ و ۲۹۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴.</ref> و همچنین معاویه خود را «امیرالمؤمنین» نخواند<ref>صدوق، علل الشرایع، ۱/۲۱۲.</ref>؛ ولی معاویه به هیچیک از پیمانهای خود وفادار نماند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۴۸؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و چنانکه امامخمینی با توجه به منابع تاریخی<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۴۶؛ آل یاسین، صلح امامحسن(ع)، ۱۸ و ۳۸۸.</ref> یادآور شده است، معاویه پس از قرارداد صلح در [[کوفه]] بر منبر رفت و همه پیمانهایی را که در صلح با امامحسن(ع) متعهد شده بود، زیر پا گذاشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۹.</ref> در عین حال ایشان یادآور شده است این صلح، با همه تلخیهای آن ثمربخش و مثبت بود و امامحسن(ع) با رفتار حسابشده و پذیرش صلح، معاویه را رسوا ساخت و به همان میزان که [[قیام امامحسین(ع)|قیام و شهادت امامحسین(ع)]] در رسواساختن [[بنیامیه]] و [[یزید]] مؤثر بود.{{ببینید|متن=ببینید|امام حسین(ع)| عاشورا}}، صلح امامحسن(ع) نیز در رسوایی معاویه نقش داشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱ و ۱۶/۸۷.</ref> | ||
== الگوی جنگ و صلح == | == الگوی جنگ و صلح == | ||
امامخمینی تأکید | [[امامخمینی]] تأکید کرده است که علمای بزرگ وظیفه دارند در مبارزه با [[فساد]] و [[ستم]]، راه [[ائمه(ع)]] ازجمله امامحسن(ع) را دنبال کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۷۱.</ref> ایشان در دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران|جنگ تحمیلیِ عراق علیه ایران]] (۱۳۵۹–۱۳۶۷) با بیان دشواریهای برخاسته از جنگ، به [[مردم]] سفارش کرد از زندگی [[امام علی(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] و اماممجتبی(ع) عبرت بگیرند و در راه خدا [[مقاومت]] کنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> اگر برخی مدعیان اسلام در زمان امامعلی(ع) از آن حضرت جانبداری میکردند، چه بسا آن صلح تحمیلی در زمان امامحسن(ع) و کشتن و اسارت خاندان پیامبر(ص) در زمان امامحسین(ع) پیش نمیآمد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۴۰۹.</ref> ایشان با اشاره به شهادت [[محمدعلی رجایی]] رئیسجمهور و [[محمدجواد باهنر]] نخستوزیر به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] در هشتم شهریور ۱۳۶۰ اعلام کرد که شهدای صدر اسلام مانند علیبنابیطالب(ع) و حسنبنعلی(ع) و دیگر ائمه(ع) برتر از شهدای زمان کنونی بودند و آنان عمر خود را برای حفاظت از اسلام به کار بردند و همه چنین وظیفهای دارند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵.</ref> ایشان مقاومتها و خدمتهای امامحسن(ع) به اسلام را الگوی مردم ایران شمرده و یادآور شده است آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷.</ref> | ||
امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در عملیات بدر در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه (ع) ازجمله امامحسن (ع) و امامحسین (ع) یادآور شد ائمه معصوم (ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به مصلحت نمیدید و پیشنهاد صلح با صدام حسین را مانند صلح امامحسن (ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن (ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، قطعنامه ۵۹۸ و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد {{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به صلح پیامبر (ص) با مشرکان قریش در | امامخمینی از سوی دیگر، برای دلداری به آن عده از فرماندهان [[دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران|دفاع مقدس]] که از نرسیدن به همه اهداف خود در جنگ تحمیلی ازجمله در [[عملیات بدر]] در اسفند ۱۳۶۳، در هور الهویزه<ref>درودیان، آغاز تا پایان، ۱۰۲–۱۱۶؛ اطلاعات، ۱۱.</ref> ناراحت بودند، به آنان توصیه کرد [[صبر]] پیشه کنند و با اشاره به سیره ائمه(ع) ازجمله امامحسن(ع) و امامحسین(ع) یادآور شد ائمه معصوم(ع) نیز گاه در رسیدن به مقاصد خود موفق نبودند؛ اما کار برای خدا شکست ندارد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۷۸.</ref> از سوی دیگر، در اوج دفاع مردم ایران علیه متجاوزان [[حزب بعث|بعثی]]، برخی به امامخمینی سفارش میکردند با رژیم متجاوز عراق صلح کند؛ ولی ایشان این سازش را به [[مصلحت]] نمیدید و پیشنهاد صلح با [[صدام حسین]] را مانند صلح امامحسن(ع)، صلحی تحمیلی از جانب مقدسان میدانست و معتقد بود چنانکه معاویه بر سر پیمان خود با امامحسن(ع) نماند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۱۱۸–۱۱۹.</ref> صدام حسین نیز بر عهد خود وفادار نخواهد ماند و پارهکردن قرارداد صلح ایران با عراق معروف به «قرارداد الجزایر» به وسیله او را شاهد آن شمرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۲.</ref> با این حال، ایشان در سال ۱۳۶۷ با پدیدآمدن شرایط ناگوار در جنگ تحمیلی، [[قطعنامه ۵۹۸]] و آتشبس را پذیرفت و تلخی این اقدام در کام خود را همانند تلخی [[نوشیدن جام زهر]] شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}}. ایشان پس از پذیرش قطعنامه با اشاره به [[صلح حدیبیه|صلح پیامبر(ص) با مشرکان قریش در حدیبیه]]<ref>مفید، الارشاد، ۱/۱۲۱؛ آل یاسین، صلح امامحسن(ع)، ۱۷.</ref> خاطرنشان کرد پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) نیز مأمور به انجام [[تکلیف]] بودند، نه به نتیجه، و پذیرش صلح نیز به معنای عقبنشینی از مواضع اصولی نیست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۴–۲۸۵.</ref> | ||
امامحسن (ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | امامحسن(ع) پس از صلح با وجود درخواست عدهای از شیعیان برای اقامت در [[کوفه]] به مدینه بازگشت<ref>ابنابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۶/۱۶.</ref> و سفرهایی نیز به [[مکه]]<ref>ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۱.</ref> و [[شام]]<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۱۸.</ref> داشت. جایگاه اجتماعی و مرجعیت علمی ایشان سبب شده بود که صبح و عصر در [[مسجد پیامبر(ص)]] مینشست و با مردم گفتگو میکرد<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری ۱/۲۹۷–۲۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۲۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۳/۲۴۱.</ref> و به پرسشهای آنان پاسخ میداد.<ref>ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۰۲.</ref> | ||
امامحسن (ع) که برادر خود امامحسین (ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ | امامحسن(ع) که برادر خود امامحسین(ع) را به عنوان امام پس از خود معرفی کرده بود،<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> بنا به مشهور، در ۲۸ صفر سال ۵۰ق<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۵؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۲۹.</ref> یا در صفر ۴۹ق<ref>کلینی، الکافی، ۱/۴۶۱.</ref> با توطئه و تحریک معاویه به دست همسر خود به شهادت رسید<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة ۲/۷۳۶.</ref> و مردم مدینه بر شهادت وی گریستند.<ref>حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۷۳.</ref> امامحسن(ع) سفارش کرده بود وی را نزد جدش پیامبر اکرم(ص) به خاک بسپارند که بنیامیه به رهبری [[مروانبنحکم]] و به گزارشی به دستور [[عایشه]]، امالمؤمنین از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۱–۸۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۶۲؛ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۴.</ref> و به گزارش دیگر بهرغم اجازه عایشه، مروان و دیگر بنیامیه با پوشیدن سلاح از آن جلوگیری کردند<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۸۲–۸۳.</ref>؛ از اینرو ایشان در [[قبرستان بقیع]]،<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۰۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۷۴.</ref> در کنار مادربزرگ خود [[فاطمهبنتاسد]] در مقبره بنیهاشم به خاک سپرده شد.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۱۸–۱۹.</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
برخی، فرزندان امامحسن (ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و امامخمینی به زیارت این امامزاده عظیمالشأن | برخی، فرزندان امامحسن(ع) را پانزده تن و برخی شانزده تن ذکر کردهاند.<ref>مفید، الارشاد، ۲/۲۰؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۶.</ref> [[عبدالعظیم حسنی(ع)]] مدفون در شهر ری از نوادگان ایشان است<ref>شریف رازی، اختران فروزان ری و طهران، ۱۹–۲۰.</ref> و [[امامخمینی]] به زیارت این امامزاده عظیمالشأن رفته است.<ref>توکلیبینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۹۸–۲۹۹.</ref> | ||
== آثار معنوی == | == آثار معنوی == | ||
بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن (ع) در حوزه عقاید و | بخشی از آثار معنوی بهجایمانده از امامحسن(ع) در حوزه عقاید و [[کلام اسلامی|کلام]]، [[اخلاق]] و [[ارزشها]] و احکام دینی و سنت و سیره پیامبر(ص) و امامعلی(ع) در مسند الامامالمجتبی(ع)، تألیف [[عزیزالله عطاردی]]، موسوعة کلمات الامامالحسن(ع)، پژوهشکده باقرالعلوم و صلح امامحسن(ع) راضی آل یاسین و حیاة الامام الحسنبنعلی، باقر شریف قرشی ثبت شده است. | ||
== تخریب مرقد == | == تخریب مرقد == | ||
قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت | قبر آن حضرت در قرنهای بعد دارای بارگاه و خادم و وسایل پذیرایی از زوار گردید<ref>نجمی، تاریخ حرم ائمه بقیع(ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، ۸۸–۱۰۱.</ref>؛ اما در سال ۱۳۴۴ق/ ۱۳۰۵ش، به دست وهابیان حاکم بر [[عربستان]] ویران شد.<ref>دخیل، ائمتنا، ۱/۱۰۱.</ref> امامخمینی نفهمی و کجروی را از انگیزههای این جنایت شمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۵.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|وهابیت}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۸۸: | خط ۹۷: | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آل یاسین، راضی، صلح امامحسن (ع)، پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه سیدعلی خامنهای، تهران، آسیا، چاپ اول، ۱۳۵۱ش. | * آل یاسین، راضی، صلح امامحسن(ع)، پرشکوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، ترجمه سیدعلی خامنهای، تهران، آسیا، چاپ اول، ۱۳۵۱ش. | ||
* ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | * ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۹: | ||
* ابنقتیبه دینوری، عبداللهبنمسلم، الامامة و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، بیجا، حلبی، بیتا. | * ابنقتیبه دینوری، عبداللهبنمسلم، الامامة و السیاسه، تحقیق طه محمد الزینی، بیجا، حلبی، بیتا. | ||
* ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | * ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق. | ||
* احمدی، حمید، حیات و سیره امامان (ع)، امامحسن (ع)، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | * احمدی، حمید، حیات و سیره امامان(ع)، امامحسن(ع)، تهران، مشعر، چاپ اول، ۱۳۹۶ش. | ||
* اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | * اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق. | ||
* اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | * اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا. | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۲۶: | ||
* ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | * ثقفی کوفی، ابراهیمبنمحمد، الغارات، تحقیق جلالالدین حسینی، تهران، انجمن آثار ملی، ۱۳۵۳ش. | ||
* حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | * حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بیتا. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | * خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش. | ||
* دخیل، علی محمد، ائمتنا، بیروت دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۲ق. | * دخیل، علی محمد، ائمتنا، بیروت دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۲ق. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۳۴: | ||
* شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران یا تذکرة المقابر فی احوال المفاخر، قم، مکتبهٔ الزهرا، بیتا. | * شریف رازی، محمد، اختران فروزان ری و طهران یا تذکرة المقابر فی احوال المفاخر، قم، مکتبهٔ الزهرا، بیتا. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | * صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. | ||
* صدوق، عیون اخبار الرضا (ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | * صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق. | ||
* طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | * طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق. | ||
* طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | * طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق. | ||
* طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * طبری امامی، محمدبنجریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * طوسی، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی (ع)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * عطاردی، عزیزالله، مسند الامامابیمحمد الحسنبنعلی(ع)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | * قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | ||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | * متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | * مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | ||
* مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش. | * مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش. | ||
* مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * مسعودی، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت (ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* منقری، نصربنمزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق. | * منقری، نصربنمزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق. | ||
* نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع (ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، تهران، مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش. | * نجمی، محمدصادق، تاریخ حرم ائمه بقیع(ع) و آثار دیگر در مدینه منوره، تهران، مشعر، چاپ هشتم، ۱۳۸۸ش. | ||
* نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | * نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق. | ||
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | * نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. | ||
* واحدی، علیبناحمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | * واحدی، علیبناحمد، اسباب نزول القرآن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق. | ||
* یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | * یعقوبی، احمدبنابییعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بیتا. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/434/ حسنبنعلی، اماممجتبی(ع)]»، دانشنامه | |||
[[رده:مقالههای | == پیوند به بیرون == | ||
* سیدعباس رضوی، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/434/ حسنبنعلی، اماممجتبی(ع)]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۴، ص۴۳۴. | |||
[[رده:امامان شیعه]] | |||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد چهارم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |