۱۴٬۵۰۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''اهل کتاب'''، پیروان سایر ادیان توحیدی و دارای کتاب آسمانی. | '''اهل کتاب'''، پیروان سایر ادیان توحیدی و دارای کتاب آسمانی. | ||
[[متکلمان]] اسلامی در آثار خود، درباره جایگاه اهل کتاب، احکام، ویژگیها و عقاید آنان بحث کردهاند و با استناد به [[قرآن|آیات]] و [[حدیث|روایات]]، عنوان اهل کتاب را در رتبه اول شامل [[یهودیت|یهودیان]] و [[مسیحیت|مسیحیان]] دانستهاند و پیروان بعضی مذاهب مانند [[مجوسیت|مجوسیان]] و [[صائبیان]] را نیز به اهل کتاب ملحق کردهاند. البته آیین [[زرتشت]] با ابهامات فراوانی رو به روست و درباره وجود پیامبر آنان، هویت و شخصیت و کتاب او؛ یعنی اوستا دیدگاههای مختلفی وجود دارد. | |||
[[امامخمینی|امامخمینی]] به جایگاه اجتماعی اعتقادی و آموزههای تربیتی اهل کتاب در اسلام توجه کرده و در آثار خود درباره عقاید و احکام فقهی مربوط به آنان بحث کرده است. ایشان دین یهود را دین الهی میداند که [[حضرت موسی(ع)]] آن را ابلاغ کرد و دستور یافت بر ضد فرعون و دستگاه [[طاغوت]] قیام کند. ایشان دین فعلی یهود را دینی تحریف شده میداند و معتقد است از متن [[تورات]] و احکام رایج آن برمیآید که کلام یک فرد معمولی هم نیست و با اوهام و خیالات اهل شهوت و هوای نفس آمیخته شده است. | |||
همچنین امامخمینی معتقد است اعتقاد مسیحیان به اقانیم سهگانه خدای تعالی از عقاید تحریف شده آنان است که خداوند را در جوهر، واحد و در اقنوم سهگانه دانستهاند. به باور ایشان ادعای مسیحیان در تثلیث و اینکه [[عیسی(ع)]] پسر خداوند است، [[شرک]] و مخالف توحید حقیقی است. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
خط ۲۵: | خط ۳۱: | ||
دین یهود بر پایه اصول و اعتقاداتی بنا شده است که مهمترین آنها اصول سیزدهگانه است که طبیب و فیلسوف یهودی، ابنمیمون (م۶۰۳ ق) آنها را جمعآوری کرده است. پنج اعتقاد اصلی اولیه راجع به خداوند است که عبارتاند از: | دین یهود بر پایه اصول و اعتقاداتی بنا شده است که مهمترین آنها اصول سیزدهگانه است که طبیب و فیلسوف یهودی، ابنمیمون (م۶۰۳ ق) آنها را جمعآوری کرده است. پنج اعتقاد اصلی اولیه راجع به خداوند است که عبارتاند از: | ||
# خداوند خالق همه موجودات است؛ | # خداوند خالق همه موجودات است؛ | ||
# خداوند یکتا است؛ | |||
# خداوند غیر جسمانی است؛ | |||
# خداوند ازلی است؛ | |||
# تنها خداوند را باید پرستید. | |||
چهار اعتقاد بنیادین دیگر دربارهٔ [[وحی]] میباشند که عبارتنداند از: | چهار اعتقاد بنیادین دیگر دربارهٔ [[وحی]] میباشند که عبارتنداند از: | ||
# خداوند از طریق نبوتِ پیامبران با انسانها ارتباط برقرار میکند؛ | |||
# موسی(ع)، بزرگترین پیامبر بود که خداوند به مستقیمترین صورت با وی ارتباط برقرار کرد؛ | |||
# تمام تورات از سوی خداوند به موسی(ع)، وحی شد؛ | |||
# تورات از ناحیه پیام وحیانی دیگری از جانب خداوند جایگزین نخواهد شد. | |||
و چهار اعتقاد دیگر این است که: | و چهار اعتقاد دیگر این است که: | ||
# خداوند به اعمال بندگان علم دارد و دربارهٔ این اعمال نگران است؛ | # خداوند به اعمال بندگان علم دارد و دربارهٔ این اعمال نگران است؛ | ||
# خداوند مردم را بر پایه اعمال خوب یا بد آنها جزا میدهد؛ | |||
# مسیحای دیگری از نسل داوود(ع)، ظهور خواهد کرد؛ | |||
# رستاخیز اخروی مردگان اتفاق میافتد. | |||
تجزیه و تحلیل ابنمیمون از سیزده اصل بنیادین یهود هرچند بعدها به قلم و سخن علمای یهود نقد شدید شدند، ولی بهتدریج به عنوان اعتقادنامه یهود پذیرفته شدند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۳–۸۷.</ref> | تجزیه و تحلیل ابنمیمون از سیزده اصل بنیادین یهود هرچند بعدها به قلم و سخن علمای یهود نقد شدید شدند، ولی بهتدریج به عنوان اعتقادنامه یهود پذیرفته شدند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۳–۸۷.</ref> | ||
خط ۴۶: | خط ۵۲: | ||
از مهمترین این اعتقادات [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] و [[نبوت]] هستند: | از مهمترین این اعتقادات [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]] و [[نبوت]] هستند: | ||
# توحید: دین یهودیت در اصل بر توحید استوار است. نام خاص خدا در دین یهود، یهوَه به معنای باشنده (موجود) است و گاه از خدا به إهیه و أَشیر اهیه (هستم آنچه هستم) نام برده شده است<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳، ۱۴–۱۵؛ ابنمیمون، دلالة الحائرین، ۱۵۶–۱۵۷؛ هندی، إظهار الحق، ۴۱۶.</ref> با این حال، در کتاب مقدس خداوند دارای جسم معرفی شده است<ref>پیدایش، ب۳۲، ۲۴ و ۳۲.</ref> و دارای فرزندانی (پسرانی) است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱.</ref> به باور یهودیان قوم اسرائیل تنها برگزیده خداوند است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱–۲ و ب۲۶، ۱۸.</ref> [[قرآن|قرآن کریم]] بعضی از سخنان یهود را مانند اینکه دست خداوند بسته است<ref>مائده، ۶۴.</ref> یا اینکه آنان فرزندان و دوستان خدا هستند<ref>مائده، ۱۸.</ref> نکوهش کرده و دشمنی یهود را با مؤمنان شدیدتر دانسته است.<ref>مائده، ۸۲.</ref> | # توحید: دین یهودیت در اصل بر توحید استوار است. نام خاص خدا در دین یهود، یهوَه به معنای باشنده (موجود) است و گاه از خدا به إهیه و أَشیر اهیه (هستم آنچه هستم) نام برده شده است<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳، ۱۴–۱۵؛ ابنمیمون، دلالة الحائرین، ۱۵۶–۱۵۷؛ هندی، إظهار الحق، ۴۱۶.</ref> با این حال، در کتاب مقدس خداوند دارای جسم معرفی شده است<ref>پیدایش، ب۳۲، ۲۴ و ۳۲.</ref> و دارای فرزندانی (پسرانی) است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱.</ref> به باور یهودیان قوم اسرائیل تنها برگزیده خداوند است.<ref>تثنیه، ب۱۴، ۱–۲ و ب۲۶، ۱۸.</ref> [[قرآن|قرآن کریم]] بعضی از سخنان یهود را مانند اینکه دست خداوند بسته است<ref>مائده، ۶۴.</ref> یا اینکه آنان فرزندان و دوستان خدا هستند<ref>مائده، ۱۸.</ref> نکوهش کرده و دشمنی یهود را با مؤمنان شدیدتر دانسته است.<ref>مائده، ۸۲.</ref> | ||
# [[امامخمینی]] با مقایسه توحید در اسلام و ادیان دیگر، معتقد است حقیقت توحید در اسلام نسبت به ادیان دیگر مشتمل بر دقتها و لطایفی است که در ادیان دیگر یافت نمیشود و کسی که به عرفان اسلام و قرآن آشنا باشد و میان معارف آن با آثار علمای دیگر ادیان مقایسه کند، درمییابد که معارف قرآن کریم اساس دیانت و نهایت بعثت [[پیامبران(ع)|پیامبران]] است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۴.</ref> ایشان سخن یهود را در انقطاع فیض و بستهبودن دست خداوند رد کرده و آن را موجب قول به حدوث خداوند و راهیافتن جهات امکانی در او میداند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۱۰۷.</ref> | |||
# [[نبوت]]: به باور یهود، خداوند از طریق نبوت پیامبران(ع)، با بندگان ارتباط برقرار میکند و موسی(ع)، بزرگترین پیامبر بود که خداوند به صورت مستقیم با او سخن گفت و تمام تورات (اسفار پنجگانه) از سوی خداوند به موسی(ع)، وحی شد و این وحی نسخ و جایگزین نخواهد شد.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۴.</ref> در [[عهد عتیق]] از ظهور عیسی(ع)، و محل ظهور و وقت ظهور آن حضرت سخن گفته شده است، اما یهودیان هنگام ظهور عیسی(ع)، از پذیرش او اجتناب کردند.<ref>پطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۸۶۱.</ref> | |||
به باور امامخمینی در آیین یهود مبارزه با ظلم فرعون و توجه به مصالح [[مستضعفان]] در مقابل مستکبران وجود داشته است، چنانکه موسی(ع)، مردم بنیاسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت در حالیکه مدعیان یهودیت و صهیونیسم بر خلاف تعالیم موسی(ع)، عمل میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹–۲۹۰ و ۸/۴۵۶–۴۵۷.</ref> | به باور امامخمینی در آیین یهود مبارزه با ظلم فرعون و توجه به مصالح [[مستضعفان]] در مقابل مستکبران وجود داشته است، چنانکه موسی(ع)، مردم بنیاسرائیل را علیه فرعون تجهیز کرد و حکومت او را ساقط ساخت در حالیکه مدعیان یهودیت و صهیونیسم بر خلاف تعالیم موسی(ع)، عمل میکنند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۷/۲۸۹–۲۹۰ و ۸/۴۵۶–۴۵۷.</ref> | ||
خط ۷۲: | خط ۷۸: | ||
مسیحیت دارای فرقههای متعددی است. مسیحیت در غالب فرقههای مختلف رشد کرد و اختلافات از ناحیه اختلاف جغرافیایی و محلی تشدید شد و این سبب شد تا کلیساهای مسیحی نیز به دستههای مختلفی تقسیم شوند که مذاهب آنها عبارتاند از: | مسیحیت دارای فرقههای متعددی است. مسیحیت در غالب فرقههای مختلف رشد کرد و اختلافات از ناحیه اختلاف جغرافیایی و محلی تشدید شد و این سبب شد تا کلیساهای مسیحی نیز به دستههای مختلفی تقسیم شوند که مذاهب آنها عبارتاند از: | ||
# کاتولیک: این فرقه مهمترین و پرجمعیتترین فرقه مسیحیت است که مرکز آن در واتیکان است و در رأس آن پاپ قرار دارد. آنان خود را نماینده حقیقی کلیسای مقدس میدانند و به تعمید، قربانی، اعتراف، عشای ربانی و مسح بیماران معتقدند.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۸–۱۵۹.</ref> | # کاتولیک: این فرقه مهمترین و پرجمعیتترین فرقه مسیحیت است که مرکز آن در واتیکان است و در رأس آن پاپ قرار دارد. آنان خود را نماینده حقیقی کلیسای مقدس میدانند و به تعمید، قربانی، اعتراف، عشای ربانی و مسح بیماران معتقدند.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۸–۱۵۹.</ref> | ||
# ارتدکس: بر اثر اختلاف میان کلیسای روم شرقی و مسیحیان آن، مردم روم شرقی از کلیسای کاتولیک جدا شدند و تحت اندیشههای فلسفی روم باستان قرار گرفتند. این گروه از نظر عقیدتی چندان اختلافی با کاتولیکها ندارند و بزرگترین اختلاف آنان این است که ارتدکسها، روحالقدس را تنها منبعث از پدر میدانند؛ اما به باور کاتولیکها روحالقدس منبعث از پسر نیز است.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۵۹–۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۹–۱۷۰.</ref> | |||
# پروتستان: از قرن شانزدهم میلادی به بعد در اروپای غربی فشارهای بیاندازه و قوانین سخت کلیسای کاتولیک سبب شد گروهی از روشنفکران از کلیسای روم فاصله بگیرند و نهضت پروتستان را بهوجود آورند.<ref>فروغی، سیر حکمت در اروپا، ۹۸؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۷۰.</ref> از رهبران این نهضت مارتین لوتر بود که علیه فروش آمرزشنامه و ادعای برتری کلیسای رم بر جهان مسیحیت قیام کرد.<ref>آریا، آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۶۰؛ توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۶۴–۱۶۵.</ref> آنان برخی آموزهها و تشریفات کلیسای کاتولیک را کنار زدند.<ref>زینر، دانشنامه فشرده ادیان زنده، ۱۶۸–۱۷۳.</ref> از میان آیینهای هفتگانه مقدس، غسل تعمید و عشای ربانی تقریباً میان همه مسیحیان مورد اتفاق است؛ اما مسیحیان کاتولیک و ارتدوکس پنج آیین دیگر بر آن میافزایند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۱۵۲.</ref> | |||
از نگاه دیگر نیز مسیحیت دارای فرقههایی است؛ چنانکه امامخمینی نیز به بعضی از فرقههای مسیحیت اشاره کرده و قائل است مسیحیان ۷۲ فرقه شدهاند و عمده آنها سه فرقه است: | از نگاه دیگر نیز مسیحیت دارای فرقههایی است؛ چنانکه امامخمینی نیز به بعضی از فرقههای مسیحیت اشاره کرده و قائل است مسیحیان ۷۲ فرقه شدهاند و عمده آنها سه فرقه است: | ||
# ملکائیه: آنان عقیده داشتند مسیح ناسوت کلی و قدیم و ازلی است و [[حضرت مریم|مریم]] خدای ازلی را زایید. آنان مسیح(ع)، را پسر خدا و غیر مخلوق و از جنس پدرش میدانستند. | # ملکائیه: آنان عقیده داشتند مسیح ناسوت کلی و قدیم و ازلی است و [[حضرت مریم|مریم]] خدای ازلی را زایید. آنان مسیح(ع)، را پسر خدا و غیر مخلوق و از جنس پدرش میدانستند. | ||
# نسطوریه: این فرقه اقانیم ثلاثه را نه زاید بر ذات و نه متّحد با آن میدانستند. بعضی از آنان اقانیم سهگانه را خدا میدانستند و بعضی عیسی(ع)، را اله و انسان، و لاهوت را با ناسوت متحد میدانستند. | |||
# یعقوبیه: آنان در اقانیم سهگانه اختلافی با فرقه نسطوریه نداشتند؛ ولی میگفتند لاهوت به ناسوت منقلب شد؛ پس خدا مسیح(ع)، شد و مسیح(ع)، همان خداست که متجسد شده است. امامخمینی این عقاید مسیحیان را عقاید باطل و غریب میداند که [[شرک]] است و حقتعالی از آن منزه است.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶–۱۷؛ امامخمینی، الطهاره، ۳/۴۰۳.</ref> | |||
== مجوس (زرتشت) == | == مجوس (زرتشت) == | ||
زرتشت (مزدَیسنا) به عنوان یک دین الهی معروف است که برخی آن را همان [[دین مجوس]] دانستهاند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۸/۷۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> امامخمینی مانند برخی اندیشمندان<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۲۷۹.</ref> [[زرتشت]] را طایفهای از مجوس میداند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> تاریخ ظهور دین زرتشت روشن نیست؛ اما بعضی ظهور آن را در میانه هزاره اول پیش از میلاد میدانند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۵۳.</ref> پیامبر این دین، زرتشت است و به نامهای دیگری مانند زردشت، زرادشت، زاردشت، زراتشت، زردهشت نیز آمده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۲/۱۹۰–۱۹۱؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۷.</ref> کتاب مقدس زرتشتیان اوستا نام دارد که شامل پنج بخش است و معروفترین آنها یسنا (جشن و پرستش) است که قسمتی از آن گاتها (سرود) نامیده میشود. یسنا که شامل ادعیه و معارف دینی است، منسوب به خود زرتشت است و باقی بخشها به پیشوایان زرتشت نسبت داده میشوند و «زند» تفسیری است که در زمان [[ساسانیان]] به خط پهلوی بر آن نوشته شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۸.</ref> البته این قوم معتقدند کتاب خود را در واقعه استیلای اسکندر بر [[ایران]] از دست دادند و در زمان ساسانیان دوباره نوشتند؛ به همین جهت بنابر نظر برخی محققان ممکن نیست به واقعیت مذهب آنان اطلاع یافت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> | زرتشت (مزدَیسنا) به عنوان یک دین الهی معروف است که برخی آن را همان [[دین مجوس]] دانستهاند.<ref>فخر رازی، المطالب العالیه، ۸/۷۵؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> امامخمینی مانند برخی اندیشمندان<ref>آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۲۷۹.</ref> [[زرتشت]] را طایفهای از مجوس میداند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> تاریخ ظهور دین زرتشت روشن نیست؛ اما بعضی ظهور آن را در میانه هزاره اول پیش از میلاد میدانند.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۵۳.</ref> پیامبر این دین، زرتشت است و به نامهای دیگری مانند زردشت، زرادشت، زاردشت، زراتشت، زردهشت نیز آمده است.<ref>ابنخلدون، تاریخ ابنخلدون، ۲/۱۹۰–۱۹۱؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۷.</ref> کتاب مقدس زرتشتیان اوستا نام دارد که شامل پنج بخش است و معروفترین آنها یسنا (جشن و پرستش) است که قسمتی از آن گاتها (سرود) نامیده میشود. یسنا که شامل ادعیه و معارف دینی است، منسوب به خود زرتشت است و باقی بخشها به پیشوایان زرتشت نسبت داده میشوند و «زند» تفسیری است که در زمان [[ساسانیان]] به خط پهلوی بر آن نوشته شده است.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۴؛ خاتمی، فرهنگ علم کلام، ۱۲۸.</ref> البته این قوم معتقدند کتاب خود را در واقعه استیلای اسکندر بر [[ایران]] از دست دادند و در زمان ساسانیان دوباره نوشتند؛ به همین جهت بنابر نظر برخی محققان ممکن نیست به واقعیت مذهب آنان اطلاع یافت.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۳۵۸.</ref> | ||
در [[قرآن کریم]]<ref>حج، ۱۷.</ref> و روایات<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۷۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۹/۲۲۱–۲۲۲.</ref> مجوس در صف [[ادیان آسمانی]] و در برابر و قسیم مشرکان قرار گرفته است. اگر چه قرآن کریم از کتاب مجوس نام نبرده است؛ اما بعضی روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند و لازمه آن این است که یا برای خود کتابی داشته باشند یا منسوب به یکی از کتابهای ادیان دیگر باشند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۳۰۶.</ref> | در [[قرآن کریم]]<ref>حج، ۱۷.</ref> و روایات<ref>طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۷۵؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۹/۲۲۱–۲۲۲.</ref> مجوس در صف [[ادیان آسمانی]] و در برابر و قسیم مشرکان قرار گرفته است. اگر چه قرآن کریم از کتاب مجوس نام نبرده است؛ اما بعضی روایات، مجوس را اهل کتاب شمردهاند و لازمه آن این است که یا برای خود کتابی داشته باشند یا منسوب به یکی از کتابهای ادیان دیگر باشند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۳/۳۰۶.</ref> [[امامخمینی]]، اوستا را کتاب تحریفشده منسوب به زرتشت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۹؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۸۱.</ref> و مجوس را از جهت فقهی ملحق به یهودیان و مسیحیان میداند و از اهل کتاب میشمارد که گمان به کتابداشتن آنان وجود دارد؛ از این جهت حکم [[جزیه]] بر آنان ثابت است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۷۲.</ref> | ||
مجوسیان بر این اعتقادند که | مجوسیان بر این اعتقادند که یزدان مبدأ [[خیر]] و اهرمن مبدأ [[شر]] است و یزدان اهرمن را ایجاد کرده است؛ اما ایجاد او شر نبوده، بلکه شر از اهرمن ناشی شده است. از اینرو بعضی مجوس را ازجمله ثنویه بهشمار نمیآورند؛ زیرا ثنویه به دو مبدأ نور و ظلمت قائل بودند که ازلی و قدیماند؛ اما مجوس نور را قدیم و ظلمت را حادث میدانند و نور را یزدان و اهرمن را [[شیطان]] مینامند که منشأ شرور است.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۸، ۲۹۰؛ نراقی، جامع الافکار و ناقد الانظار، ۱/۴۵۵؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱.</ref> | ||
ازجمله مهمترین عقاید زرتشتیان عبارت است از: | ازجمله مهمترین عقاید زرتشتیان عبارت است از: | ||
# توحید: اصل عقیده زرتشت بر یگانهپرستی بوده است و معلوم نیست که گرایش زرتشتیان بر دوگانهپرستی از چه عصری آغاز شد. در اعتقاد آنان اهورامزدا در عرض جلال خود هیچ ضد و مثلی ندارد.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۰.</ref> | # [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]]: اصل عقیده زرتشت بر یگانهپرستی بوده است و معلوم نیست که گرایش زرتشتیان بر دوگانهپرستی از چه عصری آغاز شد. در اعتقاد آنان اهورامزدا در عرض جلال خود هیچ ضد و مثلی ندارد.<ref>ناس، تاریخ جامع ادیان، ۴۶۰.</ref> | ||
# [[معاد]] و بقای روح: در آیین زرتشت مرگ به مفهوم «نیستی» حقیقت ندارد. آنان قائل به جاودانگی روحاند؛ همچنین آنان به صراط، میزان اعمال، [[بهشت]] و [[برزخ]] معتقدند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> | |||
# اندیشه، گفتار و کردار نیک: در آئین زرتشت، سه رکن اندیشه نیک (هَومَتَه)، گفتار نیک (هوخْته) و کردار نیک (هورشته) بیش از هر چیز قابل توجه است.<ref>اوستا، وندیداد، فرگرد ۱۸: ۱۷.</ref> | |||
مجوس فرقههای متعددی دارد؛ ازجمله: | مجوس فرقههای متعددی دارد؛ ازجمله: | ||
# کیومرثیه: این فرقه قائل بودند کیومرث همان [[حضرت آدم(ع)]]، است و اهرمن مخلوق است و از فکر بد یزدان در اینکه اگر منازعی برای او وجود داشته باشد چگونه خواهد بود، حادث شده است؛ در حالیکه این فکر مناسب طبیعت نور نیست.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۸؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱–۱۲.</ref> | # کیومرثیه: این فرقه قائل بودند کیومرث همان [[حضرت آدم(ع)]]، است و اهرمن مخلوق است و از فکر بد یزدان در اینکه اگر منازعی برای او وجود داشته باشد چگونه خواهد بود، حادث شده است؛ در حالیکه این فکر مناسب طبیعت نور نیست.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۸؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۱–۱۲.</ref> | ||
# زروانیه: این فرقه قائل بودند نور اصل همه موجودات و مبدع اشخاصی از نور است که همه روحانی، نورانی و ربانیاند؛ اما شخص اعظمی که نام او زوران است در چیزی از اشیا شک کرد که از آن شک اهریمن حادث شد.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۷۹؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۲/۲۷۹.</ref> | |||
# حرنانیون: امامخمینی بر خلاف برخی اندیشمندان که حرنانیون را فرقهای از صابئه میدانند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۶۵.</ref> آنان را طایفهای از مجوس میداند که میان تثلیث مسیحیان و شرک ثنویه جمع کردهاند و پنج اصل قائل شدهاند: دو اصل حی و فاعل که باری و نفس است و یک اصل منفعل که هیولاست و دو اصل غیر فاعل و غیر منفعل که دهر و خلأ هستند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۳.</ref> | |||
# زرتشتیه: اصحاب زردشت که در زمان گشتاسب ظاهر شد، برای خود [[انبیا]] و ملوکی قائل بودند که نخستین آنها کیومرث بود.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۱/۲۸۱–۲۸۲.</ref> | |||
== صابئیان == | == صابئیان == | ||
قرآن کریم در بعضی آیات صابئیان را در کنار اهل کتاب یاد کرده است.<ref>بقره، ۶۲؛ حج، ۱۷.</ref> صابئی از ریشه «صبوه» و معنایی مقابل حنیفیه دارد و صابئه به سبب دورشدن از سنتهای حق و گمراهی از روش انبیا، صابئه گفته شدهاند. این طایفه معتقدند انسان در شناخت خداوند و اوامر و نواهی او نیازمند واسطههایی است که باید از جنس روحانیون و مجردات باشند، نه از جنس بشر<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۷–۳۰۸.</ref> همچنین قائلاند سیارات علویه بهمنزله بدن برای روحانیوناند که مبدأ موجودات و معاد آنها بهشمار میروند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۳۴–۳۳۵.</ref> برخی از این طایفه از انبیا تنها [[حضرت شیث|شیث]] و [[حضرت ادریس|ادریس]] را پذیرفتهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۶؛ جرجانی، ۸/۲۳۵.</ref> از نگاه فقهی در اینکه صابئیان ملحق به مسیحیان یا یهود یا مجوس باشند یا گروهی باشند که ستارگان را میپرستند، اختلاف است.<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۲۸۲–۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۳/۴۴۸.</ref> برخی صابئه را دینی آمیخته از مذهب مجوس میدانند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۹۶.</ref> برخی نیز معتقدند صابئیان دو گروهاند: گروهی موافق مسیحیان در | قرآن کریم در بعضی آیات صابئیان را در کنار اهل کتاب یاد کرده است.<ref>بقره، ۶۲؛ حج، ۱۷.</ref> صابئی از ریشه «صبوه» و معنایی مقابل حنیفیه دارد و صابئه به سبب دورشدن از سنتهای حق و گمراهی از روش انبیا، صابئه گفته شدهاند. این طایفه معتقدند انسان در شناخت خداوند و اوامر و نواهی او نیازمند واسطههایی است که باید از جنس روحانیون و مجردات باشند، نه از جنس بشر<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۷–۳۰۸.</ref> همچنین قائلاند سیارات علویه بهمنزله بدن برای روحانیوناند که مبدأ موجودات و [[معاد]] آنها بهشمار میروند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۳۴–۳۳۵.</ref> برخی از این طایفه از [[پیامبران(ع)|انبیا]] تنها [[حضرت شیث|شیث]] و [[حضرت ادریس|ادریس]] را پذیرفتهاند.<ref>شهرستانی، الملل و النحل، ۲/۳۰۶؛ جرجانی، ۸/۲۳۵.</ref> از نگاه فقهی در اینکه صابئیان ملحق به مسیحیان یا یهود یا مجوس باشند یا گروهی باشند که ستارگان را میپرستند، اختلاف است.<ref>علامه حلی، تذکرة الفقهاء، ۹/۲۸۲–۲۸۳؛ کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۳/۴۴۸.</ref> برخی صابئه را دینی آمیخته از مذهب مجوس میدانند<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۱۹۶.</ref> برخی نیز معتقدند صابئیان دو گروهاند: گروهی موافق مسیحیان در اصول دین و گروهی مخالف آنان که ستارگان هفتگانه را میپرستند که به مجوس نزدیکترند.<ref>کرکی، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ۱۲/۳۸۵.</ref> | ||
امامخمینی خاطرنشان کرده است که حقیقت دین صابئیان تاکنون روشن نشده و ممکن است در حکم مسیحیان باشند که در این صورت احکام آنان را دارند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۱.</ref> | [[امامخمینی]] خاطرنشان کرده است که حقیقت دین صابئیان تاکنون روشن نشده و ممکن است در حکم مسیحیان باشند که در این صورت احکام آنان را دارند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۷۱.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۷۰: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* احمدعلی محسنی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/497/ اهل کتاب(۲)]»، دانشنامه امام | * احمدعلی محسنی، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/497/ اهل کتاب(۲)]»، [[دانشنامه امام خمینی|دانشنامه امامخمینی]]، ج۲، ص۴۹۷–۵۰۶. | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دوم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:ادیان و مذاهب]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |