تظاهرات نوزده دی ۱۳۵۶: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷: خط ۷:
این رویدادها با بی‌اعتنایی رسانه‌های دولتی روبه‌رو شد<ref> اطلاعات، روزنامه‌، ۲/۸/۱۳۵۶؛ کیهان، روزنامه‌، ۲/۸/۱۳۵۶.</ref>، اما [[طلاب]] و شاگردان امام‌خمینی، با برگزاری متناوب مجلس‌ها تلاش کردند فضای امنیتی را بشکنند و از بازگشت رکود و رخوت به [[نهضت اسلامی]] جلوگیری کنند. پس از مجلس‌های ختم تهران، از سوی جامعه روحانیت مرکز و میرزامحمد ثقفی تهرانی(پدر همسر امام‌خمینی)، شیراز، مشهد و قم که از صبح پنج‌شنبه پنجم آبان تا پس از نماز مغرب و عشاء برگزار شدند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۲۲ ـ ۳۱؛ مؤسسه تنظیم،‌ سیر مبازرات، ۶/۴۳.</ref>، صبح جمعه ششم آبان مدرسان [[حوزه علمیه قم]]، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم و با حضور حدود بیست هزار نفر برگزار کردند. بعد از ظهر همان روز مجلسی در مسجد بازار قم و پس از نماز مغرب و عشا مجلس دیگری در مسجد اعظم از طرف حائری یزدی برگزار شد. مشارکت گسترده، سخنان بی‌پرده و بی‌واهمه [[ابوالقاسم خزعلی]]، محمدمهدی ربانی املشی، [[محمدتقی عبدوس]] و عبدالمجید معادیخواه و حضور چهره‌های سیاسی(داریوش فروهر، حسین شاه‌حسینی و شاپور بختیار)، توجه و تعجب [[سازمان اطلاعات امنیت کشور]](ساواک) را برانگیخت<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۹ ـ ۴۱؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۳۱ ـ ۳۵.</ref>.
این رویدادها با بی‌اعتنایی رسانه‌های دولتی روبه‌رو شد<ref> اطلاعات، روزنامه‌، ۲/۸/۱۳۵۶؛ کیهان، روزنامه‌، ۲/۸/۱۳۵۶.</ref>، اما [[طلاب]] و شاگردان امام‌خمینی، با برگزاری متناوب مجلس‌ها تلاش کردند فضای امنیتی را بشکنند و از بازگشت رکود و رخوت به [[نهضت اسلامی]] جلوگیری کنند. پس از مجلس‌های ختم تهران، از سوی جامعه روحانیت مرکز و میرزامحمد ثقفی تهرانی(پدر همسر امام‌خمینی)، شیراز، مشهد و قم که از صبح پنج‌شنبه پنجم آبان تا پس از نماز مغرب و عشاء برگزار شدند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۲۲ ـ ۳۱؛ مؤسسه تنظیم،‌ سیر مبازرات، ۶/۴۳.</ref>، صبح جمعه ششم آبان مدرسان [[حوزه علمیه قم]]، مجلس ترحیمی در مسجد اعظم و با حضور حدود بیست هزار نفر برگزار کردند. بعد از ظهر همان روز مجلسی در مسجد بازار قم و پس از نماز مغرب و عشا مجلس دیگری در مسجد اعظم از طرف حائری یزدی برگزار شد. مشارکت گسترده، سخنان بی‌پرده و بی‌واهمه [[ابوالقاسم خزعلی]]، محمدمهدی ربانی املشی، [[محمدتقی عبدوس]] و عبدالمجید معادیخواه و حضور چهره‌های سیاسی(داریوش فروهر، حسین شاه‌حسینی و شاپور بختیار)، توجه و تعجب [[سازمان اطلاعات امنیت کشور]](ساواک) را برانگیخت<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۳۹ ـ ۴۱؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۳۱ ـ ۳۵.</ref>.


یکی از مهم‌ترین جلسات ترحیم، مجلسِ یکشنبه هشتم آبان در مسجد ارگ تهران بود که جمع بسیاری از طلاب و مردم قم نیز حضور داشتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۵۱ ـ ۵۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۶۴.</ref>. [[حسن روحانی]] سخنران مراسم، با اقتباس از تفسیر آیه «إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»<ref> بقره، ۱۲۴.</ref> که حضرت ابراهیم(ع) پس از سرفرازی از امتحانات الهی، خداوند مقام امام را برای ایشان قرار داد، لقب «امام» را که تا آن زمان به صورت عمومی و گسترده، برای امام‌خمینی گفته نمی‌شد، پیشنهاد کرد که با شور و احساسات مردم روبه‌رو شد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۵۲؛ اکبرزاده، حماسه ۱۹ دی، ۳۲؛ روحانی، خاطرات، ۱/۴۱۶ ـ ۴۱۷؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۱۰.</ref>؛ البته کاربرد این لقب برای ایشان بی‌سابقه نبود و پیش از این نیز گفته شده بود{{ببینید|رهبری}} ذکر صلوات پس از شنیدن نام امام‌خمینی نیز از همین مجلس آغاز شد<ref> روحانی، خاطرات، ۱/۴۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۸۹.</ref>. مجلس‌های ترحیم سیدمصطفی خمینی، فرصتی برای ابراز مخالفت با رژیم پهلوی و نقطه تجمعی برای همه قشرهای پیشرو، لیبرال، آزادی‌خواه، جبهه ملی، گروه‌های چپ و هرچه جز رژیم پهلوی بود که با رهبری مذهبی بسیج شده بودند<ref> همایون، روایت رادیو بی بی سی، ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref>.
یکی از مهم‌ترین جلسات ترحیم، مجلسِ یکشنبه هشتم آبان در مسجد ارگ تهران بود که جمع بسیاری از طلاب و مردم قم نیز حضور داشتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۵۱ ـ ۵۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۶۴.</ref>. [[حسن روحانی]] سخنران مراسم، با اقتباس از تفسیر آیه «إِنِّی جاعِلُک لِلنَّاسِ إِماماً»<ref> بقره، ۱۲۴.</ref> که [[حضرت ابراهیم(ع)]] پس از سرفرازی از امتحانات الهی، [[خداوند]] مقام [[امام]] را برای ایشان قرار داد، لقب «امام» را که تا آن زمان به صورت عمومی و گسترده، برای [[امام‌خمینی]] گفته نمی‌شد، پیشنهاد کرد که با شور و احساسات مردم روبه‌رو شد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۱/۵۲؛ اکبرزاده، حماسه ۱۹ دی، ۳۲؛ روحانی، خاطرات، ۱/۴۱۶ ـ ۴۱۷؛ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۱۰.</ref>؛ البته کاربرد این لقب برای ایشان بی‌سابقه نبود و پیش از این نیز گفته شده بود{{ببینید|رهبری}} ذکر صلوات پس از شنیدن نام امام‌خمینی نیز از همین مجلس آغاز شد<ref> روحانی، خاطرات، ۱/۴۱۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۸۹.</ref>. مجلس‌های ترحیم [[سیدمصطفی خمینی]]، فرصتی برای ابراز مخالفت با [[رژیم پهلوی]] و نقطه تجمعی برای همه قشرهای پیشرو، لیبرال، آزادی‌خواه، جبهه ملی، گروه‌های چپ و هرچه جز رژیم پهلوی بود که با رهبری مذهبی بسیج شده بودند<ref> همایون، روایت رادیو بی بی سی، ۲۲۳ ـ ۲۲۴.</ref>.


امام‌خمینی به سیره معهود، نگران فراموشی مسائل اصلی بود و دائماً خود و مخاطبان را به توحید و جنبه‌های تربیتی اسلام توجه می‌داد؛ چنان‌که با تکیه بر آیه «اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ»<ref> شوری، ۱۹.</ref> که خداوند بر بندگانش لطف دارد، در واکنش به فقدان فرزند خود با سپاسگزاری از افراد و قشرهای مختلفی که در کشورهای مختلف با ایشان همدردی کردند و با اشاره به عدم اهمیت درگذشت فرزند خود و نیز اشاره به الطاف آشکار و پنهان خداوند، ذکر «الطاف خفیه الهی» در وقوع حوادث، عجز و ناله بشر در مواجهه با حوادث را ناشی از نقص علم و عمل دانست و تصریح کرد آگاهی از الطاف خفی الهی به بندگان و مصلحت و تربیت الهی در وقوع ناملایمات، مانع بی‌تابی در برابر حوادث جزئی دنیاست. ایشان در عین حال با اشاره به وظایف و تکالیف همه انسان‌ها که تا زمانی که در حیات‌اند، برای تنظیم اجتماع موظف‌اند، همه تکالیف الهی را لطف خداوند دانست و ضمن اظهار علاقه به همه جناح‌های سیاسی و روشنفکر که برای اسلام خدمت می‌کنند، درباره برخی اظهار نظرهای پاره‌ای روشنفکران درباره علما و فقها گلایه کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۴۷.</ref> که ازجمله اشاره روشن به برخی نوشته‌های علی شریعتی بود{{ببینید|علی شریعتی}} چنان‌که به برخی علما و روحانیان نیز تذکر داد که روشنفکران و دانشگاهیان را طرد نکنند و بر لزوم وحدت این دو قشر تأکید ورزید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۷ ـ ۲۵۲.</ref>.
امام‌خمینی به سیره معهود، نگران فراموشی مسائل اصلی بود و دائماً خود و مخاطبان را به توحید و جنبه‌های تربیتی [[اسلام]] توجه می‌داد؛ چنان‌که با تکیه بر آیه «اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ»<ref> شوری، ۱۹.</ref> که خداوند بر بندگانش لطف دارد، در واکنش به فقدان فرزند خود با سپاسگزاری از افراد و قشرهای مختلفی که در کشورهای مختلف با ایشان همدردی کردند و با اشاره به عدم اهمیت درگذشت فرزند خود و نیز اشاره به الطاف آشکار و پنهان خداوند، ذکر «الطاف خفیه الهی» در وقوع حوادث، عجز و ناله [[بشر]] در مواجهه با حوادث را ناشی از نقص [[علم]] و [[عمل]] دانست و تصریح کرد آگاهی از الطاف خفی الهی به بندگان و مصلحت و تربیت الهی در وقوع ناملایمات، مانع بی‌تابی در برابر حوادث جزئی دنیاست. ایشان در عین حال با اشاره به وظایف و تکالیف همه انسان‌ها که تا زمانی که در حیات‌اند، برای تنظیم اجتماع موظف‌اند، همه [[تکالیف الهی]] را لطف خداوند دانست و ضمن اظهار علاقه به همه جناح‌های سیاسی و روشنفکر که برای اسلام خدمت می‌کنند، درباره برخی اظهار نظرهای پاره‌ای روشنفکران درباره [[علما]] و [[فقها]] گلایه کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴ ـ ۲۴۷.</ref> که ازجمله اشاره روشن به برخی نوشته‌های [[علی شریعتی]] بود{{ببینید|علی شریعتی}} چنان‌که به برخی علما و روحانیان نیز تذکر داد که روشنفکران و دانشگاهیان را طرد نکنند و بر لزوم [[وحدت]] این دو قشر تأکید ورزید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۴۷ ـ ۲۵۲.</ref>.


مراسم چهلمین روز درگذشت سیدمصطفی خمینی در یازدهم آذر، هم‌زمان با عید غدیر و با تأکید میرزاهاشم آملی و ناصر مکارم شیرازی بر برگزاری مراسم چهلم به جای جشن عید<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۱۵.</ref>، در قم و نقاط مختلف کشور برگزار شد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۹۲ و ۱۰۳.</ref>. سخنرانان این مراسم در مسجد اعظم قم، محمدمهدی ربانی املشی{{ببینید|ربانی املشی، محمدمهدی}}، صادق خلخالی{{ببینید|خلخالی، محمدصادق}}، عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی{{ببینید|حجتی کرمانی|محمدجواد}} بودند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۸۵ ـ ۸۶، ۹۰ و ۹۵.</ref>. معادیخواه در سخنان خود امام‌خمینی را به ابراهیم(ع) و سیدمصطفی را به اسماعیل(ع) تشبیه کرد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۹۰؛ معادیخواه، خاطرات، ۳/۳۵۳.</ref>. حجتی کرمانی نیز در پایان مراسم، پس از ذکر مقدماتی، قطعنامه‌ای در سیزده ماده خواند که برخی از مهم‌ترین خواسته‌های آن عبارت بود از:
مراسم چهلمین روز درگذشت سیدمصطفی خمینی در یازدهم آذر، هم‌زمان با [[عید غدیر]] و با تأکید [[میرزاهاشم آملی]] و [[ناصر مکارم شیرازی]] بر برگزاری مراسم چهلم به جای جشن عید<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۱۵.</ref>، در [[قم]] و نقاط مختلف کشور برگزار شد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۹۲ و ۱۰۳.</ref>. سخنرانان این مراسم در مسجد اعظم قم، [[محمدمهدی ربانی]] املشی{{ببینید|ربانی املشی، محمدمهدی}}، صادق خلخالی{{ببینید|خلخالی، محمدصادق}}، عبدالمجید معادیخواه و محمدجواد حجتی کرمانی{{ببینید|حجتی کرمانی|محمدجواد}} بودند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۸۵ ـ ۸۶، ۹۰ و ۹۵.</ref>. معادیخواه در سخنان خود امام‌خمینی را به [[ابراهیم(ع)]] و [[سیدمصطفی]] را به [[اسماعیل(ع)]] تشبیه کرد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۹۰؛ معادیخواه، خاطرات، ۳/۳۵۳.</ref>. حجتی کرمانی نیز در پایان مراسم، پس از ذکر مقدماتی، قطعنامه‌ای در سیزده ماده خواند که برخی از مهم‌ترین خواسته‌های آن عبارت بود از:


بازگشت سریع امام‌خمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله حسینعلی منتظری و سیدمحمود طالقانی، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانی‌ها، قطع کامل همه روابط رژیم پهلوی با رژیم اسرائیل و بازگشت تاریخ رسمی کشور<ref> مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۳۶.</ref>. شعار مردم پس از مراسم چهلم، «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت یزیدی» بود<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۸۳؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۲۹ و ۳۷.</ref>.
بازگشت سریع امام‌خمینی به کشور، آزادی زندانیان سیاسی ازجمله [[حسینعلی منتظری]] و [[سیدمحمود طالقانی]]، آزادی اجتماعات و رفع منع از منابر و سخنرانی‌ها، قطع کامل همه روابط رژیم پهلوی با رژیم [[اسرائیل]] و بازگشت تاریخ رسمی کشور<ref> مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۳۶.</ref>. شعار مردم پس از مراسم چهلم، «درود بر خمینی» و «مرگ بر حکومت یزیدی» بود<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۸۳؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۲۹ و ۳۷.</ref>.


==انتشار مقاله روزنامه اطلاعات==
==انتشار مقاله روزنامه اطلاعات==


دو سال پس از ریاست‌جمهوریِ جیمی کارتر در امریکا و مطرح‌شدن فضای باز سیاسی در ایران<ref> طاهری خرم آبادی، خاطرات، ۲/۱۶۶؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۹.</ref>{{ببینید|جیمیکارتر}}، وی در دهم دی‌ ۱۳۵۶ به همراه همسرش به ایران سفر کرد<ref> توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۳۹.</ref>. سفر کارتر و ستایش او از محمدرضا پهلوی سبب غرور وی شد و با توجه به ارزیابی‌های نادرست رژیم و اقدامی که از نظر حامیان رژیم هم غلط بود، به جنگ مستقیم با امام‌خمینی روی آورد<ref> موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۲.</ref>. در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی خمینی، سراسر کشور تحت تأثیر قرار گرفته و نام امام‌خمینی فراگیر شده بود، ارزیابی اشتباه رژیم موجب شد پهلوی برای کاستن از محبوبیت امام‌خمینی در میان مردم، به ترور شخصیتی ایشان روی آورد<ref> عابدینی، مطبوعات رژیم شاه، ۴۳۳؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۳ ـ ۳۹۴.</ref>. در نتیجه مقاله اهانت‌آمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، با امضای شخصی با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، در روزنامه اطلاعات ۱۷/۱۰/۱۳۵۶/ ۲۷ محرم ۱۳۹۸ق منتشر شد.
دو سال پس از ریاست‌جمهوریِ جیمی کارتر در [[امریکا]] و مطرح‌شدن فضای باز سیاسی در ایران<ref> طاهری خرم آبادی، خاطرات، ۲/۱۶۶؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۹.</ref>{{ببینید|جیمیکارتر}}، وی در دهم دی‌ ۱۳۵۶ به همراه همسرش به [[ایران]] سفر کرد<ref> توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۳۹.</ref>. سفر کارتر و ستایش او از [[محمدرضا پهلوی]] سبب غرور وی شد و با توجه به ارزیابی‌های نادرست رژیم و اقدامی که از نظر حامیان رژیم هم غلط بود، به جنگ مستقیم با امام‌خمینی روی آورد<ref> موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۸۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۲.</ref>. در فضایی که به دلیل درگذشت سیدمصطفی خمینی، سراسر کشور تحت تأثیر قرار گرفته و نام امام‌خمینی فراگیر شده بود، ارزیابی اشتباه رژیم موجب شد پهلوی برای کاستن از محبوبیت امام‌خمینی در میان مردم، به ترور شخصیتی ایشان روی آورد<ref> عابدینی، مطبوعات رژیم شاه، ۴۳۳؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۳ ـ ۳۹۴.</ref>. در نتیجه مقاله اهانت‌آمیزی با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، با امضای شخصی با نام مستعار احمد رشیدی مطلق، در روزنامه اطلاعات ۱۷/۱۰/۱۳۵۶/ ۲۷ محرم ۱۳۹۸ق منتشر شد.


نویسنده مقاله به تشریح اتحاد استعمار سرخ و سیاه یا به تعبیر دیگر اتحاد استعمار کهن و نو<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۳ ـ ۱۶۶.</ref> برای چپاول و بهره‌کشی از طریق تحمیق افکار عمومی پرداخت و اوج این اتحاد را پانزده خرداد ۱۳۴۲ دانست. نویسنده رهبر جنبش پانزده خرداد را، نه یک روحانی بلکه ماجراجویی بی‌اعتقاد و سرسپرده مراکز استعماری شمرده بود که با هدف از میان‌بردن حقوق روستاییان و تنها برای رسیدن به اهداف خود، رهبری جنبش را به دست گرفته و با وجود تمام حمایت‌ها، نتوانسته به موقعیتی دست یابد. وی همچنین با معرفی امام‌خمینی به عنوان عامل اصلی واقعه پانزده خرداد، ایشان را فردی مجهول و بیگانه نامید که به «سید هندی» معروف بوده و با شهرت‌طلبی، در پی ایجاد ناامنی و اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه علیه برنامه‌های تقسیم املاک، آزادی زنان و ملی‌شدن جنگل‌هاست و باید مراقب او بود<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۳ ـ ۱۶۶.</ref>. انتشار این مقاله از سوی رژیم و برجسته‌کردن ارتجاع سرخ و سیاه، می‌توانست بهانه‌ای برای بازگشت به فضای بسته و متقاعدکردن امریکا برای این امر باشد<ref> طالبی دارابی، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶، ۵۵.</ref>؛ همچنان‌که می‌توانست ضد حمله‌ای علیه امام‌خمینی برای خدشه‌دارکردن شخصیت و آبروی ایشان در میان مردم باشد<ref> طالبی دارابی، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶، ۵۵ ـ ۵۶.</ref>.
نویسنده مقاله به تشریح اتحاد [[استعمار]] سرخ و سیاه یا به تعبیر دیگر اتحاد استعمار کهن و نو<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۳ ـ ۱۶۶.</ref> برای چپاول و بهره‌کشی از طریق تحمیق افکار عمومی پرداخت و اوج این اتحاد را پانزده خرداد ۱۳۴۲ دانست. نویسنده رهبر جنبش [[پانزده خرداد]] را، نه یک روحانی بلکه ماجراجویی بی‌اعتقاد و سرسپرده مراکز استعماری شمرده بود که با هدف از میان‌بردن حقوق روستاییان و تنها برای رسیدن به اهداف خود، رهبری جنبش را به دست گرفته و با وجود تمام حمایت‌ها، نتوانسته به موقعیتی دست یابد. وی همچنین با معرفی امام‌خمینی به عنوان عامل اصلی واقعه پانزده خرداد، ایشان را فردی مجهول و بیگانه نامید که به «سید هندی» معروف بوده و با شهرت‌طلبی، در پی ایجاد ناامنی و اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه علیه برنامه‌های تقسیم املاک، آزادی زنان و ملی‌شدن جنگل‌هاست و باید مراقب او بود<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۳ ـ ۱۶۶.</ref>. انتشار این مقاله از سوی رژیم و برجسته‌کردن ارتجاع سرخ و سیاه، می‌توانست بهانه‌ای برای بازگشت به فضای بسته و متقاعدکردن امریکا برای این امر باشد<ref> طالبی دارابی، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶، ۵۵.</ref>؛ همچنان‌که می‌توانست ضد حمله‌ای علیه امام‌خمینی برای خدشه‌دارکردن شخصیت و آبروی ایشان در میان مردم باشد<ref> طالبی دارابی، جایگاه ۱۹ دی ۱۳۵۶، ۵۵ ـ ۵۶.</ref>.


==واکنش مردم و علما==
==واکنش مردم و علما==


در نخستین واکنش به مقاله، جلسه‌ای به همت سیدحسین موسوی تبریزی(داماد حسین نوری همدانی){{ببینید|موسوی سیدحسین تبریزی}}، با حضور علما و استادان حوزه در خانه نوری همدانی برگزار شد. تصمیم این جلسه که تعطیلی درس‌های حوزه در هجدهم دی‌ماه بود، به اطلاع مراجع تقلید وقت مرعشی نجفی، گلپایگانی ‌و شریعتمداری رسید<ref> طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۲/۱۶۸؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>. تعطیلی درس‌های حوزه در هجدهم دی‌، همراهی بازار را در نوزدهم دی هم در پی داشت<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴، ۱۶۹، ۱۷۰ و ۲۲۰.</ref>.
در نخستین واکنش به مقاله، جلسه‌ای به همت [[سیدحسین موسوی تبریزی]](داماد حسین نوری همدانی){{ببینید|موسوی سیدحسین تبریزی}}، با حضور [[علما]] و استادان حوزه در خانه نوری همدانی برگزار شد. تصمیم این جلسه که تعطیلی درس‌های حوزه در هجدهم دی‌ماه بود، به اطلاع [[مراجع تقلید]] وقت [[مرعشی نجفی]]، [[گلپایگانی ‌]]<nowiki/>و [[شریعتمداری]] رسید<ref> طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۲/۱۶۸؛ موسوی تبریزی، خاطرات، ۱/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref>. تعطیلی درس‌های حوزه در هجدهم دی‌، همراهی بازار را در نوزدهم دی هم در پی داشت<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴، ۱۶۹، ۱۷۰ و ۲۲۰.</ref>.


در آغاز راهپیمایی، عده‌ای از روحانیان در مدرسه خان که روبه‌روی میدان آستانه قرار دارد، گرد آمدند و پس از آن جمعیتی حدود پانصد نفر در میدان آستانه جمع شدند که شعار درود بر خمینی و مرگ بر حکومت پهلوی سر دادند<ref> اکبرزاده، حماسه ۱۹ دی، ۳۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۷؛ مرتضوی، حماسه نوزده دی، ۱۵۲.</ref>. جمعیت به سمت خانه گلپایگانی رفتند و در آنجا تجمع کردند. گلپایگانی در جمع تظاهرکنندگان، حرکت رژیم را اشتباه خواند و قول پیگیری و حمایت داد که موجب قوت قلب جمعیت شد<ref> مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۷.</ref>. تجمع‌کنندگان همچنین به سمت خانه شریعتمداری رفتند. وی نیز پس از حضور در جمع طلاب، آنان را به اتحاد و آرامش دعوت کرد و خواستار محاکمه فرد توهین‌کننده شد. وی از اهانت به امام‌خمینی در مقاله، ابراز تأسف کرد و این کار را به ضرر حکومت دانست؛ زیرا به گفته وی مردم ایران به‌خوبی با شخصیت ایشان آشنا هستند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۸؛ حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۱۰۱.</ref>. بعد از ظهر هجدهم دی نیز جمعیتی از روحانیان و مردم به سمت خانه مرعشی نجفی حرکت و در حسینیه ایشان تجمع کردند. مرعشی نجفی در سخنان خود، امام‌خمینی را دوستدار ائمه(ع) و با خلوص نیت دانست و تأکید کرد ایشان با این قبیل جملات کوچک نمی‌شود<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۸۹؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۸.</ref>. پس از آن، مردم به سمت خانه سیدصادق روحانی و مرتضی حائری یزدی رفتند و آنان نیز توهین به امام‌خمینی را محکوم کردند و آن را توهین به امام زمان(ع) خواندند<ref> شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۹۱ و ۲۳۹.</ref>.
در آغاز راهپیمایی، عده‌ای از روحانیان در مدرسه خان که روبه‌روی میدان آستانه قرار دارد، گرد آمدند و پس از آن جمعیتی حدود پانصد نفر در میدان آستانه جمع شدند که شعار درود بر خمینی و مرگ بر حکومت پهلوی سر دادند<ref> اکبرزاده، حماسه ۱۹ دی، ۳۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۷؛ مرتضوی، حماسه نوزده دی، ۱۵۲.</ref>. جمعیت به سمت خانه گلپایگانی رفتند و در آنجا تجمع کردند. گلپایگانی در جمع تظاهرکنندگان، حرکت رژیم را اشتباه خواند و قول پیگیری و حمایت داد که موجب قوت قلب جمعیت شد<ref> مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۷.</ref>. تجمع‌کنندگان همچنین به سمت خانه [[شریعتمداری]] رفتند. وی نیز پس از حضور در جمع طلاب، آنان را به اتحاد و آرامش دعوت کرد و خواستار محاکمه فرد توهین‌کننده شد. وی از اهانت به امام‌خمینی در مقاله، ابراز تأسف کرد و این کار را به ضرر حکومت دانست؛ زیرا به گفته وی مردم ایران به‌خوبی با شخصیت ایشان آشنا هستند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۸؛ حیدری، شریعتمداری به روایت اسناد، ۱۰۱.</ref>. بعد از ظهر هجدهم دی نیز جمعیتی از روحانیان و مردم به سمت خانه مرعشی نجفی حرکت و در حسینیه ایشان تجمع کردند. مرعشی نجفی در سخنان خود، امام‌خمینی را دوستدار [[ائمه(ع)]] و با خلوص نیت دانست و تأکید کرد ایشان با این قبیل جملات کوچک نمی‌شود<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۸۹؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۶۸.</ref>. پس از آن، مردم به سمت خانه [[سیدصادق روحانی]] و [[مرتضی حائری یزدی]] رفتند و آنان نیز توهین به امام‌خمینی را محکوم کردند و آن را توهین به [[امام زمان(ع)]] خواندند<ref> شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۹۱ و ۲۳۹.</ref>.


در روز نوزدهم دی، مردم به نشانه اعتراض و حمایت از حوزه و مرجعیت، بازار و اغلب مغازه‌ها را تعطیل کردند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۲.</ref> و پس از تجمع در مسجد نو(محل درس سیدحسین موسوی تبریزی) همراه با طلاب به سمت حرم فاطمه معصومه(س.</ref> و سپس به سمت مسجد اعظم تظاهرات کردند و درس شریعتمداری را به تعطیلی کشاندند و عملاً درس‌های دیگر حوزه در ساعات بعد تعطیل شد<ref> موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۹۸ ـ ۳۹۹؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۰.</ref>؛ سپس به سمت خانه میرزاهاشم آملی رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۱؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، ۶۶.</ref> و ایشان نیز از مردم حمایت و اهانت روزنامه را محکوم کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۱.</ref>. پس از آن تظاهرکنندگان به خانه سیدمحمدحسین طباطبایی رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۱ و ۱۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۱.</ref>. وی به دلیل کسالت سخنان کوتاهی در محکوم ساختن عمل دولت بیان کرد؛ اما محمد یزدی از طرف وی، در سخنان قاطعی، مقاله روزنامه اطلاعات را محکوم و از امام‌خمینی حمایت کرد<ref> یزدی، خاطرات، ۲۵۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵.</ref>. پس از آن، مردم به سمت مدرسه امیرالمؤمنین(ع) ، محل تدریس مکارم شیرازی رفتند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴.</ref> و وی در سخنانی یادآور شد «اگر بخواهیم زنده بمانیم همه با هم زنده می‌مانیم و اگر بمیریم همه با هم خواهیم مرد»<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۶ ـ ۶۷؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵.</ref>.
در روز نوزدهم دی، مردم به نشانه اعتراض و حمایت از حوزه و مرجعیت، بازار و اغلب مغازه‌ها را تعطیل کردند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۲.</ref> و پس از تجمع در مسجد نو(محل درس سیدحسین موسوی تبریزی) همراه با طلاب به سمت حرم [[فاطمه معصومه(س)]] و سپس به سمت مسجد اعظم تظاهرات کردند و درس شریعتمداری را به تعطیلی کشاندند و عملاً درس‌های دیگر حوزه در ساعات بعد تعطیل شد<ref> موسوی تبریزی، خاطرات، ۳۹۸ ـ ۳۹۹؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۰.</ref>؛ سپس به سمت خانه [[میرزاهاشم آملی]] رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۱؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، ۶۶.</ref> و ایشان نیز از مردم حمایت و اهانت روزنامه را محکوم کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۱.</ref>. پس از آن تظاهرکنندگان به خانه [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۱ و ۱۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۱.</ref>. وی به دلیل کسالت سخنان کوتاهی در محکوم ساختن عمل دولت بیان کرد؛ اما محمد یزدی از طرف وی، در سخنان قاطعی، مقاله روزنامه اطلاعات را محکوم و از امام‌خمینی حمایت کرد<ref> یزدی، خاطرات، ۲۵۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵.</ref>. پس از آن، مردم به سمت مدرسه [[امیرالمؤمنین(ع)]]، محل تدریس مکارم شیرازی رفتند<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴.</ref> و وی در سخنانی یادآور شد «اگر بخواهیم زنده بمانیم همه با هم زنده می‌مانیم و اگر بمیریم همه با هم خواهیم مرد»<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۶ ـ ۶۷؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۵.</ref>.


جمعیت در ادامه مسیر به خانه حسین وحید خراسانی رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۶؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴ و ۱۷۲.</ref> و نخست هادی مروی{{ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} سخنرانی کرد و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند و سپس وحید خراسانی در سخنانی علت توهین به امام‌خمینی را نگهبانی وی از اسلام دانست و در ادامه، این حوادث را به نفع مردم شمرد و با استناد به شعر «کی شود دریا به پوز سگ نجس، کی شود خورشید از پف منطمس» امام‌خمینی را به «دریا» و نویسندگان مقاله موهن را به «سگ» تشبیه کرد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲؛ شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۲؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۲۵۶ ـ ۲۵۹.</ref>.
جمعیت در ادامه مسیر به خانه [[حسین وحید خراسانی]] رفتند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۶؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۶؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۴ و ۱۷۲.</ref> و نخست هادی مروی{{ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} سخنرانی کرد و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند و سپس وحید خراسانی در سخنانی علت توهین به امام‌خمینی را نگهبانی وی از [[اسلام]] دانست و در ادامه، این حوادث را به نفع مردم شمرد و با استناد به شعر «کی شود دریا به پوز سگ نجس، کی شود خورشید از پف منطمس» امام‌خمینی را به «دریا» و نویسندگان مقاله موهن را به «سگ» تشبیه کرد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲؛ شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۲؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۲۵۶ ـ ۲۵۹.</ref>.


عصر روز نوزدهم دی، طلاب دوباره در مسجد اعظم و مدرسه خان تجمع کردند و پس از آن به طرف خیابان ارم و صفائیه رفتند و به سمت خانه نوری همدانی حرکت کردند<ref> توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۴۴؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۷؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۲۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲.</ref>. در این هنگام مأموران رژیم پهلوی در میدان فاطمی مستقر و منتظر فرمان حمله بودند. پس از رسیدن جمعیت به خانه نوری همدانی، ایشان از حمایت طلاب از امام‌خمینی و علما تشکر و مردم را به آرامش دعوت<ref> رفیعی، حماسه نوزده دی، ۷۸.</ref> و بر حمایت از نهضت امام‌خمینی، تا پیروزی نهایی تأکید کرد<ref> فلسفی، یاران امام، ۶۱۸.</ref>. جمعیت پس از خروج از خانه وی حدود ده هزار تن تخمین زده شدند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۳؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۱.</ref> که با رعایت سکوت در خیابان صفاییه به راهپیمایی پرداختند و وقتی به چهارراه بیمارستان(شهدا) رسیدند یکی از مأموران با حرام اعلام‌کردن سد معبر، از مردم خواست از پیاده‌رو به مسیر خود ادامه دهند. در همین حین مأموری که بلندگو در اختیار داشت با پای خود محکم به شیشه بانک صادرات زد و آن را شکست. پس از وی چند نفر دیگر که با لباس رسمی بودند به طرف بانک پاره‌آجر پرتاب کردند و پس از این صحنه‌سازی، مأموران به بهانه شکستن شیشه، به جمعیت حمله کردند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۳ و ۲۳۱؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۶.</ref>. این کار، نخست موجب عقب‌نشینی موقت و متفرق‌شدن جمعیت شد؛ اما پس از آن، جمعیت به مأموران حمله کردند و آنان را به عقب ‌راندند و بخشی نیز وارد مدرسه حجتیه شده و در آن پناه گرفتند<ref> مرتضوی، حماسه نوزده دی، ۱۵۷.</ref>. پس از تکرار چندباره این اتفاق، یکی از مأموران با سلاح کمری شروع به تیراندازی کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۳.</ref> و بر اثر آن چند تن از طلاب و دانش‌آموزان به شهادت رسیدند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۶؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۲۸۳ ـ ۲۹۱؛ فلسفی، یاران امام، ۶۱۸ ـ ۶۱۹.</ref>. بنابر اعلام بیمارستان، در این مرحله، تعداد کشته‌شدگان شش نفر و مجروحان حادثه، نُه نفر بودند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۸ و ۲۷؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۵.</ref>. مردم به خانه‌ها و مدارس، پناه ‌بردند و اجساد شهدا و مجروحان به مدارس و بیمارستان منتقل شد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۱؛ باهر، حماسه نوزده دی قم، ۵۷ ـ ۶۱؛ رفیعی، حماسه نوزده دی، ۷۹.</ref>. تیراندازی نیروهای نظامی مستقر در میدان آستانه با تفنگ ژ۳ به مردم، به اصابت گلوله به سه نفر منجر شد. مردم هم با شعار «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی»، پاسخ مأموران را ‌دادند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۷ ـ ۹۸.</ref>. تیراندازی تا پاسی از شب ادامه داشت<ref> دست‌افکن، حماسه نوزده دی، ۷۵.</ref>. در پی این درگیری‌ها بیمارستان آیت‌الله گلپایگانی اعلام کرد زخمی‌ها به خون نیاز دارند. طلاب دو دسته شدند؛ برخی برای اهدای خون به بیمارستان و دسته دیگر برای کسب تکلیف به خانه گلپایگانی رفتند. مأموران مسلح به افرادی که برای اهدای خون رفته بودند حمله و آنان را متفرق کردند؛ گروهی را نیز بازداشت و به نقطه نامعلومی بردند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۱۰۰.</ref>. گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری اعلامیه‌ای با امضای هر سه نفر تهیه کردند و به محمد یزدی مأموریت دادند به اطلاع تظاهرکنندگان برساند. این اعلامیه از مردم خواست با توجه به شرایط موجود، به تظاهرات و اعتراضات خود خاتمه دهند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۳۳.</ref>. گلپایگانی نیز به بیمارستان رفت و از مجروحان عیادت کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۳۱؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، ۹۱.</ref>.
عصر روز نوزدهم دی، طلاب دوباره در مسجد اعظم و [[مدرسه خان]] تجمع کردند و پس از آن به طرف خیابان ارم و صفائیه رفتند و به سمت خانه نوری همدانی حرکت کردند<ref> توانانیا و آقاجانی، روزشمار انقلاب اسلامی، ۱۴۴؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۷؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۲۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۲.</ref>. در این هنگام مأموران رژیم پهلوی در میدان فاطمی مستقر و منتظر فرمان حمله بودند. پس از رسیدن جمعیت به خانه [[نوری همدانی]]، ایشان از حمایت طلاب از امام‌خمینی و علما تشکر و مردم را به آرامش دعوت<ref> رفیعی، حماسه نوزده دی، ۷۸.</ref> و بر حمایت از نهضت امام‌خمینی، تا پیروزی نهایی تأکید کرد<ref> فلسفی، یاران امام، ۶۱۸.</ref>. جمعیت پس از خروج از خانه وی حدود ده هزار تن تخمین زده شدند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۳؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۱.</ref> که با رعایت سکوت در خیابان صفاییه به راهپیمایی پرداختند و وقتی به چهارراه بیمارستان(شهدا) رسیدند یکی از مأموران با حرام اعلام‌کردن سد معبر، از مردم خواست از پیاده‌رو به مسیر خود ادامه دهند. در همین حین مأموری که بلندگو در اختیار داشت با پای خود محکم به شیشه بانک صادرات زد و آن را شکست. پس از وی چند نفر دیگر که با لباس رسمی بودند به طرف بانک پاره‌آجر پرتاب کردند و پس از این صحنه‌سازی، مأموران به بهانه شکستن شیشه، به جمعیت حمله کردند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۳ و ۲۳۱؛ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۶.</ref>. این کار، نخست موجب عقب‌نشینی موقت و متفرق‌شدن جمعیت شد؛ اما پس از آن، جمعیت به مأموران حمله کردند و آنان را به عقب ‌راندند و بخشی نیز وارد [[مدرسه حجتیه]] شده و در آن پناه گرفتند<ref> مرتضوی، حماسه نوزده دی، ۱۵۷.</ref>. پس از تکرار چندباره این اتفاق، یکی از مأموران با سلاح کمری شروع به تیراندازی کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۴؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۷۳.</ref> و بر اثر آن چند تن از طلاب و دانش‌آموزان به [[شهادت]] رسیدند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۶؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۲۸۳ ـ ۲۹۱؛ فلسفی، یاران امام، ۶۱۸ ـ ۶۱۹.</ref>. بنابر اعلام بیمارستان، در این مرحله، تعداد کشته‌شدگان شش نفر و مجروحان حادثه، نُه نفر بودند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۱۸ و ۲۷؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی، ۶۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۱۵۵.</ref>. مردم به خانه‌ها و مدارس، پناه ‌بردند و اجساد شهدا و مجروحان به مدارس و بیمارستان منتقل شد<ref> مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۶/۲۳۱؛ باهر، حماسه نوزده دی قم، ۵۷ ـ ۶۱؛ رفیعی، حماسه نوزده دی، ۷۹.</ref>. تیراندازی نیروهای نظامی مستقر در میدان آستانه با تفنگ ژ۳ به مردم، به اصابت گلوله به سه نفر منجر شد. مردم هم با شعار «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم، یا مرگ یا خمینی»، پاسخ مأموران را ‌دادند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۹۷ ـ ۹۸.</ref>. تیراندازی تا پاسی از شب ادامه داشت<ref> دست‌افکن، حماسه نوزده دی، ۷۵.</ref>. در پی این درگیری‌ها بیمارستان آیت‌الله گلپایگانی اعلام کرد زخمی‌ها به خون نیاز دارند. طلاب دو دسته شدند؛ برخی برای اهدای خون به بیمارستان و دسته دیگر برای کسب تکلیف به خانه گلپایگانی رفتند. مأموران مسلح به افرادی که برای اهدای خون رفته بودند حمله و آنان را متفرق کردند؛ گروهی را نیز بازداشت و به نقطه نامعلومی بردند<ref> شجاعی، حماسه نوزده دی، ۱۰۰.</ref>. گلپایگانی، مرعشی نجفی و شریعتمداری اعلامیه‌ای با امضای هر سه نفر تهیه کردند و به محمد یزدی مأموریت دادند به اطلاع تظاهرکنندگان برساند. این اعلامیه از مردم خواست با توجه به شرایط موجود، به تظاهرات و اعتراضات خود خاتمه دهند<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۳۳.</ref>. گلپایگانی نیز به بیمارستان رفت و از مجروحان عیادت کرد<ref> مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی، ۲/۳۱؛ مرکز بررسی اسناد، نوزده دی به روایت، ۹۱.</ref>.


بازداشت و کتک‌زدن مردم تا چند روز ادامه داشت و پس از نوزده دی چیزی که زیاد شنیده می‌شد تبعید علما به نقاط دوردست بود. برخی از افرادی که تبعید شدند عبارت بودند از:
بازداشت و کتک‌زدن مردم تا چند روز ادامه داشت و پس از نوزده دی چیزی که زیاد شنیده می‌شد تبعید علما به نقاط دوردست بود. برخی از افرادی که تبعید شدند عبارت بودند از:
۵۷۲

ویرایش