زبان قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
در [[قرآن کریم]] بر این نکته تصریح شده است که خداوند هر یک از [[انبیا(ع)]] را به زبان [[قوم]] (لسان قوم) فرستاده است <ref>ابراهیم(ع)، 4.</ref>. در [[روایات]] بر اساس اختلاف درجات فهم مخاطبان و راویان، تفاسیر مختلفی از [[آیات]] ارائه شده است و در مواردی، [[ائمه(ع)]] استنادهای مختلفی از آیات که متناسب با فهم [[راویان]] بوده است، ارائه کرده‌اند <ref>کلینی، الکافی، 4/549.</ref>.
در [[قرآن کریم]] بر این نکته تصریح شده است که خداوند هر یک از [[انبیا(ع)]] را به زبان [[قوم]] (لسان قوم) فرستاده است <ref>ابراهیم(ع)، 4.</ref>. در [[روایات]] بر اساس اختلاف درجات فهم مخاطبان و راویان، تفاسیر مختلفی از [[آیات]] ارائه شده است و در مواردی، [[ائمه(ع)]] استنادهای مختلفی از آیات که متناسب با فهم [[راویان]] بوده است، ارائه کرده‌اند <ref>کلینی، الکافی، 4/549.</ref>.
بحث از زبان قرآن در گرایش‌های متنوع تفسیری، مانند [[تفاسیر روایی]]، [[تفاسیر عقلی|عقلی]] و [[تفاسیر عرفانی|عرفانی]]، از آغاز [[قرن دوم]] مبتنی بر دیدگاه زبانی آنان از قرآن، آغاز گشت <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215.</ref>. این بحث در حوزه [[مباحث کلامی]] نیز مطرح بوده، ظاهرگرایان و [[اخباریان]] از کاربرد [[عقل]] در فهم [[متون دینی]] پرهیز می‌کردند و هیچ‌گونه مجازی را در زبان قرآن نمی‌پذیرفتند <ref>ابن‌قیم، تفسیر القرآن، 454؛ ← ابو‌صلاح شرفی، عدة الاکیاس، 1/174؛ دیاری، ‌اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، 153 ـ 154.</ref>. در مقابل، [[معتزله]] بر [[خردگرایی]] و راهبرد عقلی تکیه می‌کردند <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215.</ref> و اساس کار خود را در امر [[دین]]، بر خردگرایی، در مقابل برداشت ظاهری از متون دینی قرار می‌دادند و قوانین زبان، [[مجاز]]، [[استعاره]] و [[کنایه]] را در [[راهبرد عقلی]]، ابزار کار خود قرار می‌دادند <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215؛ امین، ضحی الاسلام، 3/15 ـ 17.</ref>.
بحث از زبان قرآن در گرایش‌های متنوع تفسیری، مانند [[تفاسیر روایی]]، [[تفاسیر عقلی|عقلی]] و [[تفاسیر عرفانی|عرفانی]]، از آغاز [[قرن دوم]] مبتنی بر دیدگاه زبانی آنان از قرآن، آغاز گشت <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215.</ref>. این بحث در حوزه [[مباحث کلامی]] نیز مطرح بوده، ظاهرگرایان و [[اخباریان]] از کاربرد [[عقل]] در فهم [[متون دینی]] پرهیز می‌کردند و هیچ‌گونه مجازی را در زبان قرآن نمی‌پذیرفتند <ref>ابن‌قیم، تفسیر القرآن، 454؛ ← ابو‌صلاح شرفی، عدة الاکیاس، 1/174؛ دیاری، ‌اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، 153 ـ 154.</ref>. در مقابل، [[معتزله]] بر [[خردگرایی]] و راهبرد عقلی تکیه می‌کردند <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215.</ref> و اساس کار خود را در امر [[دین]]، بر خردگرایی، در مقابل برداشت ظاهری از متون دینی قرار می‌دادند و قوانین زبان، [[مجاز]]، [[استعاره]] و [[کنایه]] را در [[راهبرد عقلی]]، ابزار کار خود قرار می‌دادند <ref>سعیدی روشن، تحلیل زبان قرآن، 215؛ امین، ضحی الاسلام، 3/15 ـ 17.</ref>.
عده‌ای در قرون اخیر، این نظریه را مطرح کردند که [[وحی]] و [[قرآن]] مجموعه گزاره‌ها و حقایق نازل‌شده از ناحیه خداوند نیست؛ بلکه نوعی انکشاف معانی القا شده از طرف خداوند از طریق [[تجربه]] و تلاش بشری است که از این نظر ریشه در بعضی تعالیم [[مسیحیت]] دارد {{ببینید|وحی}}. [[اهل معرفت]] نیز بر معانی باطنی قرآن تأکید کرده‌اند؛ تا جایی که [[باطنیه]]، [[الفاظ قرآن]] را رمز و اشاره دانسته، ظواهر آن را کنار گذاشتند <ref>← غزالی، جواهر القرآن و درره، 22 ـ 23.</ref>. در [[دوره معاصر]]، بحث زبان قرآن با توجه به روشن‌شدن زوایای جدیدی از آن در [[فلسفه دین]] به صورت شفاف‌تر در [[مباحث قرآنی]] مورد توجه قرار گرفت <ref>شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، 115.</ref>. این بحث، متأثر از نظریات برخی [[متکلمان]] و یا [[فیلسوفان]] درباره زبان دین و کتاب مقدس است که به بررسی تعارض [[علم]] و [[دین]] و گزاره‌های هر یک به‌ویژه توجیه‌ناپذیری بعضی مفاهیم دینی [[عهد عتیق]] و [[عهد جدید]] می‌پردازد <ref>مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، 179.</ref>.
عده‌ای در قرون اخیر، این نظریه را مطرح کردند که [[وحی]] و [[قرآن]] مجموعه گزاره‌ها و حقایق نازل‌شده از ناحیه خداوند نیست؛ بلکه نوعی انکشاف معانی القا شده از طرف خداوند از طریق [[تجربه]] و تلاش بشری است که از این نظر ریشه در بعضی تعالیم [[مسیحیت]] دارد {{ببینید|وحی}}. [[اهل معرفت]] نیز بر معانی باطنی قرآن تأکید کرده‌اند؛ تا جایی که [[باطنیه]]، [[الفاظ قرآن]] را رمز و اشاره دانسته، ظواهر آن را کنار گذاشتند <ref>← غزالی، جواهر القرآن و درره، 22 ـ 23.</ref>. در [[دوره معاصر]]، بحث زبان قرآن با توجه به روشن‌شدن زوایای جدیدی از آن در [[فلسفه دین]] به صورت شفاف‌تر در [[مباحث قرآنی]] مورد توجه قرار گرفت <ref>شاکر، مبانی و روشهای تفسیری، 115.</ref>. این بحث، متأثر از نظریات برخی [[متکلمان]] و یا [[فیلسوفان]] درباره زبان دین و کتاب مقدس است که به بررسی تعارض [[علم]] و [[دین]] و گزاره‌های هر یک به‌ویژه توجیه‌ناپذیری بعضی مفاهیم دینی [[عهد عتیق]] و [[عهد جدید]] می‌پردازد <ref>مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، 179.</ref>. از آنجا‌که در زبان دین انواع مختلفی از بیان، مانند کلامی و تاریخی به کار برده شده، این بحث مورد توجه ‌اندیشمندان قرار گرفته است؛ مثلاً بعضی معتقدند در گزاره‌های کلامی، چون بشر فهم درستی از این گزاره‌ها، مانند اوصاف الهی ندارد، نمی‌تواند به تحلیل آنها بپردازد <ref>علی‌زمانی، زبان دین، 55.</ref>.
از آنجا‌که در زبان دین انواع مختلفی از بیان، مانند کلامی و تاریخی به کار برده شده، این بحث مورد توجه ‌اندیشمندان قرار گرفته است؛ مثلاً بعضی معتقدند در گزاره‌های کلامی، چون بشر فهم درستی از این گزاره‌ها، مانند اوصاف الهی ندارد، نمی‌تواند به تحلیل آنها بپردازد <ref>علی‌زمانی، زبان دین، 55.</ref>. البته بحث از تعارض [[علم]] و [[دین]] در [[مسیحیت]]، ریشه در رفتار [[کلیسا]] و کشیشان در برخورد با تئوری‌های جدید دارد که با باورهای کلیسا و ظواهر کتاب مقدس تعارض داشت و با اثبات این تئوری‌ها، ‌جدایی علم از دین آغاز گشت و سپس این سخن مطرح شد که علم و دین هر یک زبان مخصوص به خود دارند و آنها برای [[عقل]] یک منطقه ممنوعه ایجاد کردند که فراتر از آن قدم نگذارد <ref>مطهری، مجموعه آثار، 21/461.</ref>؛ چنان‌که در فهم متون دینی نیز با شبهاتی مواجه شد و برخی، فهم افراد را محصول درآمیختن افق معنایی [[مفسر]] با افق معنایی متن دانستند که در آن دخالت می‌کند. از این‌رو گفتند هیچ فهم ثابت و غیر سیالی وجود ندارد و انسان درک نهایی و غیر قابل تغییری از متن ندارد. از این‌رو، تحلیل ماهیت فهم متون و شرایط دستیابی به آن، از بحث‌های نوظهوری است که فهم زبان دین با آن روبه‌روست <ref>واعظی، درآمدی بر هرمنوتیک، 55 ـ 59 و 265.</ref>.
 
البته بحث از تعارض [[علم]] و [[دین]] در [[مسیحیت]]، ریشه در رفتار [[کلیسا]] و کشیشان در برخورد با تئوری‌های جدید دارد که با باورهای کلیسا و ظواهر کتاب مقدس تعارض داشت و با اثبات این تئوری‌ها، ‌جدایی علم از دین آغاز گشت و سپس این سخن مطرح شد که علم و دین هر یک زبان مخصوص به خود دارند و آنها برای [[عقل]] یک منطقه ممنوعه ایجاد کردند که فراتر از آن قدم نگذارد <ref>مطهری، مجموعه آثار، 21/461.</ref>؛ چنان‌که در فهم متون دینی نیز با شبهاتی مواجه شد و برخی، فهم افراد را محصول درآمیختن افق معنایی [[مفسر]] با افق معنایی متن دانستند که در آن دخالت می‌کند. از این‌رو گفتند هیچ فهم ثابت و غیر سیالی وجود ندارد و انسان درک نهایی و غیر قابل تغییری از متن ندارد. از این‌رو، تحلیل ماهیت فهم متون و شرایط دستیابی به آن، از بحث‌های نوظهوری است که فهم زبان دین با آن روبه‌روست <ref>واعظی، درآمدی بر هرمنوتیک، 55 ـ 59 و 265.</ref>.
[[امام‌خمینی]] در آثار خود، اگرچه بحث مستقلی از زبان قرآن نکرده است، ولی در لابه‌لای کلمات ایشان این مسئله بررسی و کاوش شده که آیا زبان متون دینی و قرآنی که مربوط به لسان قوم است، از قواعد و دستورهای خاصی تبعیت می‌کند و یا زبان [[کتاب‌های الهی]]، زبان عمومی مردم است و از قاعده اختصاصی پیروی نمی‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/447 و 13/33؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، 173 ـ 174.</ref>.
[[امام‌خمینی]] در آثار خود، اگرچه بحث مستقلی از زبان قرآن نکرده است، ولی در لابه‌لای کلمات ایشان این مسئله بررسی و کاوش شده که آیا زبان متون دینی و قرآنی که مربوط به لسان قوم است، از قواعد و دستورهای خاصی تبعیت می‌کند و یا زبان [[کتاب‌های الهی]]، زبان عمومی مردم است و از قاعده اختصاصی پیروی نمی‌کند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/447 و 13/33؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، 173 ـ 174.</ref>.


خط ۱۴: خط ۱۵:


بعضی دیگر همچون [[اخباریان]]، زبان قرآن را زبان عرف خاص و مخاطبان آن را تنها حضرات معصومان(ع) معرفی کرده‌اند <ref>حر عاملی، الایقاظ، 72؛ ← مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، 189.</ref>.
بعضی دیگر همچون [[اخباریان]]، زبان قرآن را زبان عرف خاص و مخاطبان آن را تنها حضرات معصومان(ع) معرفی کرده‌اند <ref>حر عاملی، الایقاظ، 72؛ ← مؤدب، مبانی تفسیر قرآن، 189.</ref>.
امام‌خمینی قرآن را دربرگیرنده همه دستورها و [[احکام]] برای [[سعادت]] و [[هدایت]] بشر می‌داند <ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 21.</ref> که دارای مسائلی چون [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[اقتصاد]]، [[فرهنگ]]، [[ادب]] و [[سیاست]] است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 184 ـ 191؛ امام‌خمینی، صحیفه، 20/93.</ref> {{ببینید|قرآن}} و سفره‌ای گسترده برای همه طبقات که زبان آن زبان عامه مردم و خواص مانند اهل فلسفه و عرفان ـ هر دو را ـ شامل می‌شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 14/387 و 19/112.</ref>. به اعتقاد ایشان، خداوند متعال، از روی [[شفقت]] و [[رحمت]] بر [[بنی‌آدم]]، حقایق عقلیه را از سطح [[عالم غیب]] تا سطح [[محسوسات]] عامه مردم فرود آورده، به لسان عرف و عامه، بدون تکلف برای [[بندگان]] بیان کرده است تا آنان بتوانند از این حقایق به قدر فهم خود بهره ببرند و خود را ارتقا دهند که این، [[هنر قرآن]] است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، 60 ـ 61؛ امام‌خمینی، صحیفه، 19/355 ـ 356 و 21/209؛ امام‌خمینی، تقریرات، 1/20 ـ 21.</ref>. با این حال، امام‌خمینی در مواضعی بر این باور است که برخی از معارف بلند قرآنی، مانند مباحث [[توحید]] و [[حروف مقطعه]]، با زبان خاصی مطرح شده است که هر عالم و مفسری به آن آشنا نیست و این‌گونه نیست که انسان بتواند این [[مفاهیم]] را با [[ظهور عرفی]] آن درک کند و عمق آن تنها برای [[رسول خدا(ص)]] قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/447 و 261 ـ 262؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، 180 ـ 182؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، 351 و660.</ref>؛ زیرا ایشان مخاطب واقعی قرآن است؛ چنان‌که بعضی [[روایات]] <ref>مجلسی، بحار، 46/350.</ref> به آن اشاره دارد و این ادراک، [[ادراک عقلی]] یا [[ادراک برهانی|برهانی]] نیست، بلکه از طریق [[مشاهده غیبی]] است <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 137.</ref>.
امام‌خمینی قرآن را دربرگیرنده همه دستورها و [[احکام]] برای [[سعادت]] و [[هدایت]] بشر می‌داند <ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، 21.</ref> که دارای مسائلی چون [[عرفان]]، [[فلسفه]]، [[اقتصاد]]، [[فرهنگ]]، [[ادب]] و [[سیاست]] است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، 184 ـ 191؛ امام‌خمینی، صحیفه، 20/93.</ref> {{ببینید|قرآن}} و سفره‌ای گسترده برای همه طبقات که زبان آن زبان عامه مردم و خواص مانند اهل فلسفه و عرفان ـ هر دو را ـ شامل می‌شود <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 14/387 و 19/112.</ref>. به اعتقاد ایشان، خداوند متعال، از روی شفقت و [[رحمت]] بر [[بنی‌آدم]]، حقایق عقلیه را از سطح [[عالم غیب]] تا سطح [[محسوسات]] عامه مردم فرود آورده، به لسان عرف و عامه، بدون تکلف برای [[بندگان]] بیان کرده است تا آنان بتوانند از این حقایق به قدر فهم خود بهره ببرند و خود را ارتقا دهند که این، [[هنر قرآن]] است <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، 60 ـ 61؛ امام‌خمینی، صحیفه، 19/355 ـ 356 و 21/209؛ امام‌خمینی، تقریرات، 1/20 ـ 21.</ref>. با این حال، امام‌خمینی در مواضعی بر این باور است که برخی از معارف بلند قرآنی، مانند مباحث [[توحید]] و [[حروف مقطعه]]، با زبان خاصی مطرح شده است که هر عالم و مفسری به آن آشنا نیست و این‌گونه نیست که انسان بتواند این [[مفاهیم]] را با [[ظهور عرفی]] آن درک کند و عمق آن تنها برای [[رسول خدا(ص)]] قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/447 و 261 ـ 262؛ امام‌خمینی، آداب الصلاة، 180 ـ 182؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، 351 و660.</ref>؛ زیرا ایشان مخاطب واقعی قرآن است؛ چنان‌که بعضی [[روایات]] <ref>مجلسی، بحار، 46/350.</ref> به آن اشاره دارد و این ادراک، [[ادراک عقلی]] یا [[ادراک برهانی|برهانی]] نیست، بلکه از طریق [[مشاهده غیبی]] است <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 137.</ref>.
امام‌خمینی از سویی دیگر، درباره [[احکام]] و [[مباحث فقهی]]، همسو با برخی [[فقها]] <ref>عراقی، نهایة الافکار، 3/91؛ خویی، مصباح الاصول، 1/137.</ref>، زبان قرآن را زبان عمومی و عقلائی می‌داند که مردم[[عصر نزول]] با آن تکلم می‌کرده‌اند. ایشان در بحث [[حجیت ظواهر]]، [[بنای عقلا]] را دلیل عمل بر آن می‌داند؛ زیرا زبان قرآن همان زبان عرفی عقلائی است <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، 3/130؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، 1/241.</ref>؛ بلکه یکی از شرایط [[اجتهاد]]، انس با محاورات عرفی و فهم موضوعات عرفی است <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، 9 ـ 10؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، 3/568 ـ 569.</ref>. گفتنی است میان این دو دسته از سخنان امام‌خمینی مبنی بر اختصاصی و رمزی‌بودن زبان قرآن (زبان عرف خاص) و عمومی بودن زبان قرآن (زبان عرف عام)، تعارضی وجود ندارد؛ زیرا اولی مربوط به مباحث عرفانی و معارف باطنی [[آیات]] و دومی مربوط به احکام و [[تکالیف ظاهری]] و معارف دینی است. امام‌خمینی بر این باور است که قرآن کریم دارای دو دسته آیات عملی و علمی است. [[آیات عملی]] طبق فهم عموم مردم است و نباید [[تأویل]] و توجیه شود؛ اما درباره [[آیات علمی]] که مخاطب خاص دارد، لازم نیست گوینده طوری بیان کند که همه افراد آن را بفهمند؛ بلکه ممکن نیست این‌گونه آیات را مطابق فهم عموم بیان کرد <ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 321 ـ 322.</ref>.
امام‌خمینی از سویی دیگر، درباره [[احکام]] و [[مباحث فقهی]]، همسو با برخی [[فقها]] <ref>عراقی، نهایة الافکار، 3/91؛ خویی، مصباح الاصول، 1/137.</ref>، زبان قرآن را زبان عمومی و عقلائی می‌داند که مردم [[عصر نزول]] با آن تکلم می‌کرده‌اند. ایشان در بحث [[حجیت ظواهر]]، [[بنای عقلا]] را دلیل عمل بر آن می‌داند؛ زیرا زبان قرآن همان زبان عرفی عقلائی است <ref>امام‌خمینی، تنقیح الاصول، 3/130؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، 1/241.</ref>؛ بلکه یکی از شرایط [[اجتهاد]]، انس با محاورات عرفی و فهم موضوعات عرفی است <ref>امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، 9 ـ 10؛ امام‌خمینی، تهذیب الاصول، 3/568 ـ 569.</ref>. گفتنی است میان این دو دسته از سخنان امام‌خمینی مبنی بر اختصاصی و رمزی‌بودن زبان قرآن (زبان عرف خاص) و عمومی بودن زبان قرآن (زبان عرف عام)، تعارضی وجود ندارد؛ زیرا اولی مربوط به مباحث عرفانی و معارف باطنی [[آیات]] و دومی مربوط به احکام و [[تکالیف ظاهری]] و معارف دینی است. امام‌خمینی بر این باور است که قرآن کریم دارای دو دسته آیات عملی و علمی است. [[آیات عملی]] طبق فهم عموم مردم است و نباید [[تأویل]] و توجیه شود؛ اما درباره [[آیات علمی]] که مخاطب خاص دارد، لازم نیست گوینده طوری بیان کند که همه افراد آن را بفهمند؛ بلکه ممکن نیست این‌گونه آیات را مطابق فهم عموم بیان کرد <ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، 321 ـ 322.</ref>.


به اعتقاد ایشان، طبق آیات الهی <ref>اسراء، 9؛ روم، 30.</ref> تمام قلوب انسان‌ها بر اساس [[فطرت الهی]] خلق شده‌اند. زبان قرآن نیز مطابق فطرت الهی انسان بیان شده است و از این طریق، انسان به [[کمال مطلق]] می‌رسد؛ زیرا انسان در [[فطرت]] خود طالب کمال مطلقی است که هیچ‌گونه نقص و عیبی در آن نباشد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 180 ـ 184؛ امام‌خمینی، صحیفه، 21/429.</ref>.
به اعتقاد ایشان، طبق آیات الهی <ref>اسراء، 9؛ روم، 30.</ref> تمام قلوب انسان‌ها بر اساس [[فطرت الهی]] خلق شده‌اند. زبان قرآن نیز مطابق فطرت الهی انسان بیان شده است و از این طریق، انسان به [[کمال مطلق]] می‌رسد؛ زیرا انسان در فطرت خود طالب کمال مطلقی است که هیچ‌گونه نقص و عیبی در آن نباشد <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، 180 ـ 184؛ امام‌خمینی، صحیفه، 21/429.</ref>.
امام‌خمینی مانند دیگر [[مفسران]] <ref>طباطبایی، المیزان، 3/72 ـ 75.</ref>، قرآن را دربردارنده لایه‌های معنایی گوناگون می‌داند که در ورای معانی ظاهری آن، هفت یا هفتاد [[بطن]] وجود دارد و این حقایق از بالاترین مراتب، تنزل کرده تا به مرتبه‌ای رسیده است که با مردم سخن بگوید <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 133.</ref>. بدین ترتیب، قرآن دارای سطوح و لایه‌های پرشماری است که در سطح ظاهری و عرفی، با زبان مردم عادی سخن می‌گوید و معانی قرآن در این سطح برای آنان قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/262 و 19/7.</ref>؛ اما در سطوح باطنی و غیبی، قرآن با [[رسول اکرم(ص)]] و پیرو ایشان با [[ائمه معصومان(ع)]] سخن می‌گوید که مخاطبان خاص کلام الهی هستند و به وسیله آنها برخی از معارف که برای بشر قابل فهم است، تفسیر شده است. زبان قرآن در این رویارویی، هنگام بیان حقایق عالم، زبانی رمزگونه است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/410؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، 497؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، 134 ـ 137.</ref> {{ببینید|تأویل}}؛ اگرچه ایشان دستیابی غیر معصومان(ع) به معارف باطنی آیات را غیر ممکن نمی‌داند و قائل است اهل [[علم]] و [[طهارت]]، هنگامی که [[صورت]] را به [[باطن]]، و قشر را به لبّ ارجاع دهند و در حدّ معانی ظاهری وقوف نکنند، می‌توانند از این حقایق باطنی بهره‌ای ببرند، و این با [[تطهیر نفس]] و [[مجاهدات]] علمی و عقلی، ممکن می‌گردد. بنابراین هر اندازه شخص در طهارت و دوری از آلودگی‌های معنوی و [[اخلاق]] پست، منزه‌تر و پاک‌تر شود، بهره و نصیب او از حقایق قرآن فراوان‌تر خواهد بود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، 61؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، 58 ـ 60.</ref> {{ببینید|فهم قرآن}}.
امام‌خمینی مانند دیگر [[مفسران]] <ref>طباطبایی، المیزان، 3/72 ـ 75.</ref>، قرآن را دربردارنده لایه‌های معنایی گوناگون می‌داند که در ورای معانی ظاهری آن، هفت یا هفتاد [[بطن]] وجود دارد و این حقایق از بالاترین مراتب، تنزل کرده تا به مرتبه‌ای رسیده است که با مردم سخن بگوید <ref>امام‌خمینی، تفسیر حمد، 133.</ref>. بدین ترتیب، قرآن دارای سطوح و لایه‌های پرشماری است که در سطح ظاهری و عرفی، با زبان مردم عادی سخن می‌گوید و معانی قرآن در این سطح برای آنان قابل درک است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/262 و 19/7.</ref>؛ اما در سطوح باطنی و غیبی، قرآن با [[رسول اکرم(ص)]] و پیرو ایشان با [[ائمه معصومان(ع)]] سخن می‌گوید که مخاطبان خاص کلام الهی هستند و به وسیله آنها برخی از معارف که برای بشر قابل فهم است، تفسیر شده است. زبان قرآن در این رویارویی، هنگام بیان حقایق عالم، زبانی رمزگونه است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 20/410؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، 497؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، 134 ـ 137.</ref> {{ببینید|تأویل}}؛ اگرچه ایشان دستیابی غیر معصومان(ع) به معارف باطنی آیات را غیر ممکن نمی‌داند و قائل است اهل [[علم]] و [[طهارت]]، هنگامی که [[صورت]] را به [[باطن]]، و قشر را به لبّ ارجاع دهند و در حدّ معانی ظاهری وقوف نکنند، می‌توانند از این حقایق باطنی بهره‌ای ببرند، و این با [[تطهیر نفس]] و [[مجاهدات]] علمی و عقلی، ممکن می‌گردد. بنابراین هر اندازه شخص در طهارت و دوری از آلودگی‌های معنوی و [[اخلاق]] پست، منزه‌تر و پاک‌تر شود، بهره و نصیب او از حقایق قرآن فراوان‌تر خواهد بود <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، 61؛ امام‌خمینی، دعاء السحر، 58 ـ 60.</ref> {{ببینید|فهم قرآن}}.
==زبان قرآن به معنای گرایش و روش==
==زبان قرآن به معنای گرایش و روش==
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش