سیدابوالقاسم خویی: تفاوت میان نسخه‌ها

 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۱: خط ۳۱:
}}
}}
'''سیدابوالقاسم خویی'''، استاد برجسته، [[مراجع تقلید|مرجع تقلید]]، زعیم [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه نجف اشرف]].
'''سیدابوالقاسم خویی'''، استاد برجسته، [[مراجع تقلید|مرجع تقلید]]، زعیم [[حوزه علمیه نجف|حوزه علمیه نجف اشرف]].
سیدابوالقاسم خویی در سال ۱۲۷۷ در خوی به دنیا آمد و تحصیلات ابتدائی را تا سن سیزده سالگی در زادگاهش گذراند و در سال ۱۲۹۱ به نجف عزیمت کرد. وی پس از گذراندن مقدمات علوم حوزوی و سطح، سطوح عالی را نزد اساتید برجسته آنجا استفاده کرد. خویی تا سال ۱۳۱۰ به تدریس دروس سطح اشتغال داشت و از آن زمان تا پایان عمر خود به تدریس خارج [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] پرداخته بود.
خویی که با [[امام‌خمینی]] آشنایی و رابطه داشت، با آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]] به صورت فعال همراهی می­‌کرد و پس از انتقال امام‌خمینی به نجف روابط احترام‌آمیزی میانشان وجود داشت ولی دیدگاه‌­ها و مواضع آن‌دو در همه مسائل یکسان نبود.
خویی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و [[بازگشت امام‌خمینی به ایران|بازگشت امام‌خمینی]] و نیز بستری شدن ایشان در بیمارستان قلب برایشان تلگرام فرستاد و امام‌خمینی در سال ۱۳۶۳ درگذشت فرزند خویی را به او تسلیت گفت.
در پی قیام مردم عراق پس از تهاجم عراق به کویت در سال ۱۳۶۹ به رهبری خویی و سرکوب آن، خویی به اجبار به دیدار [[صدام حسین|صدام]] برده شد، سپس به کوفه تبعید شد و تا پایان عمر تحت نظر بود و سرانجام در مردادماه ۱۳۷۱ درگذشت و در صحن حرم [[امام‌علی(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] به خاک سپرده شد.
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
سیدابوالقاسم موسوی خویی در نیمه رجب ۱۳۱۷ق/ ۱۲۷۷ش در خوی به دنیا آمد.<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> پدرش سیدعلی‌اکبر از علمای برجسته خوی بود<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۷.</ref> که تحصیلات [[حوزه‌های علمیه|حوزوی]] را در [[نجف]] نزد محمدفاضل شربیانی و محمدحسن مامقانی به پایان برده بود و بازگشت او به ایران هم‌زمان با [[انقلاب مشروطه]] بود. در جریان مشروطیت، علما به دو جناح موافق و مخالف مشروطه تقسیم شدند و این اختلاف برای سیدعلی‌اکبر خویی خوشایند نبود؛<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref> از این‌رو در سال ۱۲۹۰ به نجف بازگشت<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۷ ـ ۱۸؛ پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> و پس از آرام‌شدن اوضاع [[ایران]]، در سال ۱۳۰۶ به ایران برگشت و ساکن [[مشهد]] شد و تا آخر عمر، امامت جماعت [[مسجد گوهرشاد]] را بر عهده داشت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref> او در [[قیام گوهرشاد]] از معترضان سیاست‌های ضد دینی [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] بود و رژیم، هشت نفر از علما ازجمله وی و سیدعبدالله شیرازی و سیدیونس اردبیلی را بازداشت و به [[تهران]] منتقل کرد.<ref>احمدی‌نژاد، سیدعبدالله شیرازی، ۴۰۸/۳ ـ ۴۰۹.</ref> وی در سال ۱۳۳۰ هنگام زیارت عتبات در عراق از دنیا رفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref>
سیدابوالقاسم موسوی خویی در نیمه رجب ۱۳۱۷ق/ ۱۲۷۷ش در خوی به دنیا آمد.<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> پدرش سیدعلی‌اکبر از علمای برجسته خوی بود<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۷.</ref> که تحصیلات [[حوزه‌های علمیه|حوزوی]] را در [[نجف]] نزد محمدفاضل شربیانی و محمدحسن مامقانی به پایان برده بود و بازگشت او به ایران هم‌زمان با [[انقلاب مشروطه]] بود. در جریان مشروطیت، علما به دو جناح موافق و مخالف مشروطه تقسیم شدند و این اختلاف برای سیدعلی‌اکبر خویی خوشایند نبود؛<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref> از این‌رو در سال ۱۲۹۰ به نجف بازگشت<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۷ ـ ۱۸؛ پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> و پس از آرام‌شدن اوضاع [[ایران]]، در سال ۱۳۰۶ به ایران برگشت و ساکن [[مشهد]] شد و تا آخر عمر، امامت جماعت [[مسجد گوهرشاد]] را بر عهده داشت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref> او در [[قیام گوهرشاد]] از معترضان سیاست‌های ضد دینی [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] بود و رژیم، هشت نفر از علما ازجمله وی و [[سیدعبدالله شیرازی]] و [[سیدیونس اردبیلی]] را بازداشت و به [[تهران]] منتقل کرد.<ref>احمدی‌نژاد، سیدعبدالله شیرازی، ۴۰۸/۳ ـ ۴۰۹.</ref> وی در سال ۱۳۳۰ هنگام زیارت عتبات در عراق از دنیا رفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸.</ref>
==تحصیلات==
==تحصیلات==
سیدابوالقاسم خویی مراحل ابتداییِ تحصیل را تا سیزده‌سالگی در زادگاهش نزد پدر خود گذراند<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> و در سال ۱۲۹۱ همراه برادر بزرگش و دیگر افراد خانواده به پدر خود در [[نجف]] پیوست؛<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> سپس وارد [[حوزه علمیه نجف]] شد و به مدت شش سال دروس ادبیات و سطح را به پایان برد.
سیدابوالقاسم خویی مراحل ابتداییِ تحصیل را تا سیزده‌سالگی در زادگاهش نزد پدر خود گذراند<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳.</ref> و در سال ۱۲۹۱ همراه برادر بزرگش و دیگر افراد خانواده به پدر خود در [[نجف]] پیوست؛<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۱ ـ ۱۲.</ref> سپس وارد [[حوزه علمیه نجف]] شد و به مدت شش سال دروس ادبیات و سطح را به پایان برد.


او کتاب مکاسب را نزد فرج‌الله تبریزی و کتاب کفایة الاصول را نزد سیدعلی کازرونی و میرزامحمود شیرازی خواند<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و از ۲۱سالگی در دروس خارج فقه و اصول [[شیخ‌الشریعه اصفهانی]]، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، [[میرزاعلی‌آقا شیرازی]]، [[محمدحسین اصفهانی]] و [[میرزامحمدحسین نایینی]] شرکت کرد و هم‌زمان دروس [[اخلاق]] و [[عرفان]] را از [[سیدحسین بادکوبه‌ای]]، [[سیدعلی قاضی طباطبایی]]، مرتضی طالقانی و سیدعبدالغفار مازندرانی می‌آموخت<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸ ـ ۱۹؛ پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳ ـ ۴۲۸.</ref> و [[کلام|علم کلام]]، [[تفسیر]] و فن مناظره را از محمدجواد بلاغی و ریاضیات، حساب استدلالی، هندسه فضایی و مسطحه و علم جبر را از سیدابوالقاسم خوانساری فرا گرفت.<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۸/۳.</ref> وی در سال ۱۳۱۲ از نایینی، شیرازی، بلاغی و [[سیدابوالحسن اصفهانی]] اجازه اجتهاد گرفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۲۰.</ref>
او کتاب مکاسب را نزد فرج‌الله تبریزی و کتاب کفایة الاصول را نزد سیدعلی کازرونی و میرزامحمود شیرازی خواند<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> و از ۲۱سالگی در دروس خارج فقه و اصول [[شیخ‌الشریعه اصفهانی]]، [[آقاضیاءالدین عراقی]]، [[میرزاعلی‌آقا شیرازی]]، [[محمدحسین اصفهانی]] و [[میرزامحمدحسین نایینی]] شرکت کرد و هم‌زمان دروس [[اخلاق]] و [[عرفان]] را از [[سیدحسین بادکوبه‌ای]]، [[سیدعلی قاضی طباطبایی]]، مرتضی طالقانی و سیدعبدالغفار مازندرانی می‌آموخت<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۱۸ ـ ۱۹؛ پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۷/۳ ـ ۴۲۸.</ref> و [[کلام|علم کلام]]، [[تفسیر]] و فن مناظره را از محمدجواد بلاغی و ریاضیات، حساب استدلالی، هندسه فضایی و مسطحه و علم جبر را از [[سیدابوالقاسم خوانساری]] فرا گرفت.<ref>پاک‌نیا، سیدابوالقاسم خویی، ۴۲۸/۳.</ref> وی در سال ۱۳۱۲ از نایینی، شیرازی، بلاغی و [[سیدابوالحسن اصفهانی]] اجازه اجتهاد گرفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۲۰.</ref>
==تدریس==
==تدریس==
خویی تا سال ۱۳۵۰ق/ ۱۳۱۰ش به تدریس دروس سطح مشغول بود؛ سپس به تدریس دروس خارج فقه و اصول پرداخت و به مدت بیست سال، چهار دوره اصول را تدریس کرد.<ref>عمادزاده، شخصیت حضرت آیت‌الله خویی، ۱۹.</ref> وی در سال‌های طولانی در امر تدریس یکی از پرجاذبه‌ترین جلسات درسی [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] را داشت و با بیان شیوا، شمرده و فصیح و منظم و مرتب سخن می‌گفت. استدلال‌های او بیانگر فهم، هوش قوی و دریافت مطالب به صورت صحیح و کامل و حفظ و ضبط مطالب بود و همچنین موشکافی و نوآوری در آرای فقهی از بارزترین ویژگی‌های حوزه درسی وی به شمار می‌رفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۲۰ ـ ۲۱؛ انصاری قمی، اسوه علم، ۶۸ ـ ۶۹.</ref>  
خویی تا سال ۱۳۵۰ق/ ۱۳۱۰ش به تدریس دروس سطح مشغول بود؛ سپس به تدریس دروس خارج فقه و اصول پرداخت و به مدت بیست سال، چهار دوره اصول را تدریس کرد.<ref>عمادزاده، شخصیت حضرت آیت‌الله خویی، ۱۹.</ref> وی در سال‌های طولانی در امر تدریس یکی از پرجاذبه‌ترین جلسات درسی [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] را داشت و با بیان شیوا، شمرده و فصیح و منظم و مرتب سخن می‌گفت. استدلال‌های او بیانگر فهم، هوش قوی و دریافت مطالب به صورت صحیح و کامل و حفظ و ضبط مطالب بود و همچنین موشکافی و نوآوری در آرای فقهی از بارزترین ویژگی‌های حوزه درسی وی به شمار می‌رفت.<ref>عارفی، اندیشه سیاسی آیت‌الله خویی، ۲۰ ـ ۲۱؛ انصاری قمی، اسوه علم، ۶۸ ـ ۶۹.</ref>  
خط ۴۳: خط ۵۲:


==همراهی با امام خمینی در مخالفت با حکومت پهلوی==
==همراهی با امام خمینی در مخالفت با حکومت پهلوی==
خویی با [[امام‌خمینی]] رابطه داشت و در نخستین سفر خود از [[نجف]] به [[ایران]] در [[قم]] به خانه ایشان رفت.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۲/۳.</ref> وی با آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، در راستای حرکت ایشان، در تلگرامی به [[محمدرضا پهلوی]] در مهر همان سال، [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] را مخالف شرع و قانون اساسی دانست و از نظر مردم ایران بی‌ارزش خواند؛<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰/۱.</ref> چنان‌که در بهمن ۱۳۴۱ در تلگرامی به [[سیدمحمد بهبهانی]]، همه‌پرسی [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] درباره لوایح شش‌گانه را که رژیم از آن با عنوان [[انقلاب سفید]] نام می‌برد، حرکتی علیه قانون اسلام دانست و از مردم ایران خواست در برابر قانونی که مخالف [[قرآن]] و مصالح ملت است بایستند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۶۰/۱.</ref> نیز در فروردین ۱۳۴۲، در تلگرام تسلیتی به امام‌خمینی از حمله مأموران رژیم پهلوی به [[مدرسه فیضیه]] ابراز تأثر و اعلام همدردی کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۷۵/۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸۳/۱ و ۲۴۵.</ref> و در اعلامیه‌ای تأکید کرد که اسلام به خون نیاز دارد و وی خون خود را هدیه خواهد کرد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱۲۵/۱.</ref> در تلگرامی دیگر از محمدرضا پهلوی به‌شدت انتقاد کرد و دولت او را ابزار دست دشمنان اسلام خواند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۸۰/۱.</ref>
خویی با [[امام‌خمینی]] رابطه داشت و در نخستین سفر خود از [[نجف]] به [[ایران]] در [[قم]] به خانه ایشان رفت.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۲/۳.</ref> وی با آغاز نهضت امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، در راستای حرکت ایشان، در تلگرامی به [[محمدرضا پهلوی]] در مهر همان سال، [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]] را مخالف شرع و قانون اساسی دانست و از نظر مردم ایران بی‌ارزش خواند؛<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۰/۱.</ref> چنان‌که در بهمن ۱۳۴۱ در تلگرامی به [[سیدمحمد بهبهانی]]، همه‌پرسی [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] درباره لوایح شش‌گانه را که رژیم از آن با عنوان [[انقلاب سفید]] نام می‌برد، حرکتی علیه قانون اسلام دانست و از مردم ایران خواست در برابر قانونی که مخالف [[قرآن]] و مصالح ملت است بایستند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۶۰/۱.</ref> نیز در فروردین ۱۳۴۲، در تلگرام تسلیتی به امام‌خمینی از [[حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه|حمله مأموران رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه]] ابراز تأثر و اعلام همدردی کرد<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۷۵/۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸۳/۱ و ۲۴۵.</ref> و در اعلامیه‌ای تأکید کرد که اسلام به خون نیاز دارد و وی خون خود را هدیه خواهد کرد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱۲۵/۱.</ref> در تلگرامی دیگر از محمدرضا پهلوی به‌شدت [[انتقاد]] کرد و دولت او را ابزار دست دشمنان اسلام خواند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۸۰/۱.</ref>


امام‌خمینی نیز در فروردین ۱۳۴۲ از خویی به دلیل ابراز همدردی با ایشان به سبب حمله مأموران رژیم به مدرسه فیضیه، تشکر کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۸/۲۱.</ref> همچنین در اردیبهشت همان سال از خویی، علما و روحانیان نجف تشکر و در ادامه تأکید کرد، رژیم پهلوی به بهانه تساوی حقوق زن و مرد و ارائه طرح حذف قید اسلام و رجولیت از قضات، مقاصد زیادی در پشت پرده دارد و اگر غفلت شود، اساس مذهب در خطر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱۸/۱.</ref>  
امام‌خمینی نیز در فروردین ۱۳۴۲ از خویی به دلیل ابراز همدردی با ایشان به سبب حمله مأموران رژیم به مدرسه فیضیه، تشکر کرد؛<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۹۸/۲۱.</ref> همچنین در اردیبهشت همان سال از خویی، علما و روحانیان نجف تشکر و در ادامه تأکید کرد، رژیم پهلوی به بهانه تساوی [[حقوق زن]] و مرد و ارائه طرح حذف قید اسلام و رجولیت از قضات، مقاصد زیادی در پشت پرده دارد و اگر غفلت شود، اساس مذهب در خطر است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۱۸/۱.</ref>  
===قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲===
===قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲===
خویی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، در اعلامیه‌ای تأکید کرد بر مسلمانان لازم است از همکاری با دولت خائن خودداری کنند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۲۴/۱.</ref> و وقتی خبر بازداشت و شایعه محاکمه امام‌خمینی به وی رسید، همراه دیگر مراجع عراق به خانه [[سیدمحسن حکیم]] رفت و پس از مشورت، هر یک از آنان جداگانه تلگرام به [[ایران]] فرستادند و از [[مرجعیت]] و جایگاه امام‌خمینی حمایت کردند؛<ref>انصاری قمی، نجوم امت، ۸۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۷۴/۹.</ref> چنان‌که خویی در تلگرام به محمدرضا پهلوی، خواهانِ آزادی امام‌خمینی و دیگر علما شد.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۹۵.</ref>
خویی پس از [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، در اعلامیه‌ای تأکید کرد بر مسلمانان لازم است از همکاری با دولت خائن خودداری کنند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۲۴/۱.</ref> و وقتی خبر بازداشت و [[شایعه]] محاکمه امام‌خمینی به وی رسید، همراه دیگر مراجع عراق به خانه [[سیدمحسن حکیم]] رفت و پس از مشورت، هر یک از آنان جداگانه تلگرام به [[ایران]] فرستادند و از [[مرجعیت]] و جایگاه امام‌خمینی حمایت کردند؛<ref>انصاری قمی، نجوم امت، ۸۹؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۷۴/۹.</ref> چنان‌که خویی در تلگرام به محمدرضا پهلوی، خواهانِ آزادی امام‌خمینی و دیگر علما شد.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۹۵.</ref>


پس از آزادی [[امام‌خمینی]]، خویی در مرداد ۱۳۴۲ در تلگرامی به پهلوی تأکید کرد آزادی ایشان و جمعی از علما را سرآغاز حل مشکلات می‌داند؛ اما از رفتار رژیم پیداست که به دنبال فریب مردم است؛ زیرا آزادی علما چند ساعتی بیش نبوده، جمعی از مؤمنان که به دست حکومت بازداشت شده بودند، به اعدام و گروهی به حبس سخت محکوم شده‌اند که مخالف خواسته‌های مردم است. با تمام این مشکلات انتظار می‌رود رژیم ایران با تغییر رویه، نگرانی وی و مردم ایران را برطرف کند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷۸/۱.</ref> در همین راستا در اسفند ۱۳۴۲، خویی در تلگرامی دیگر از [[حسنعلی منصور]] نخست‌وزیر رژیم پهلوی خواستار آزادی امام‌خمینی و علما و لغو قوانین خلاف اسلام شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷۸/۱.</ref> وی در شهریور همان سال برگزاری انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] را تحریم کرد و آن را از نظر شرع و قانون بی‌اعتبار برشمرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸۱/۱.</ref> نیز به دنبال تبعید امام‌خمینی به [[ترکیه]] با فرستادن تعداد زیادی تلگرام به سازمان ملل، سران کشورهای اسلامی و شخصیت‌های معروف جهان به تبعید ایشان اعتراض کرد و در تلگرامی به منصور نخست‌وزیر، خواستار بازگرداندن ایشان به ایران شد.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۰۷.</ref>
پس از آزادی [[امام‌خمینی]]، خویی در مرداد ۱۳۴۲ در تلگرامی به پهلوی تأکید کرد آزادی ایشان و جمعی از علما را سرآغاز حل مشکلات می‌داند؛ اما از رفتار رژیم پیداست که به دنبال فریب مردم است؛ زیرا آزادی علما چند ساعتی بیش نبوده، جمعی از مؤمنان که به دست حکومت بازداشت شده بودند، به اعدام و گروهی به حبس سخت محکوم شده‌اند که مخالف خواسته‌های مردم است. با تمام این مشکلات انتظار می‌رود رژیم ایران با تغییر رویه، نگرانی وی و مردم ایران را برطرف کند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷۸/۱.</ref> در همین راستا در اسفند ۱۳۴۲، خویی در تلگرامی دیگر از [[حسنعلی منصور]] نخست‌وزیر رژیم پهلوی خواستار آزادی امام‌خمینی و علما و لغو قوانین خلاف اسلام شد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷۸/۱.</ref> وی در شهریور همان سال برگزاری انتخابات دوره ۲۱ [[مجلس شورای ملی]] را تحریم کرد و آن را از نظر شرع و قانون بی‌اعتبار برشمرد<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۸۱/۱.</ref> نیز به دنبال [[تبعید امام‌خمینی|تبعید امام‌خمینی به ترکیه]] با فرستادن تعداد زیادی تلگرام به سازمان ملل، سران کشورهای اسلامی و شخصیت‌های معروف جهان به تبعید ایشان اعتراض کرد و در تلگرامی به منصور نخست‌وزیر، خواستار بازگرداندن ایشان به ایران شد.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۰۷.</ref>
==ورود امام خمینی به عراق و دیدار با خویی==
==ورود امام خمینی به عراق و دیدار با خویی==
در مهر ۱۳۴۴ پس از انتقال امام‌خمینی به [[عراق]]، خویی داماد خود سیدجلال‌الدین فقیه ایمانی، فرزندش [[سیدجمال‌الدین خویی|سیدجمال‌الدین]] و عده‌ای از علما و طلاب را با ده دستگاه اتوبوس به استقبال ایشان فرستاد و با ورود ایشان به شهر [[نجف]]، خویی به دیدار ایشان رفت.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۱۴؛ انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۷.</ref> وی در دیدارهای بعدی از امام‌خمینی و با دیدن گرمای خانه ایشان، پیشنهاد اصلاح معماری خانه را داد و ایشان نیز پذیرفت؛<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref> چنان‌که برای ابراز احترام به امام‌خمینی از طریق سیداحمد فهری یک عبا برای ایشان هدیه فرستاد و امام‌خمینی از فهری که رابطه‌اش را با خویی حفظ کرده بود، تشکر و تأکید کرد چون این هدیه از طرف وی است، برای خود نگه می‌دارد و از طرف خودش به فهری عبای دیگری هدیه کرد.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref>
در مهر ۱۳۴۴ پس از انتقال امام‌خمینی به [[عراق]]، خویی داماد خود سیدجلال‌الدین فقیه ایمانی، فرزندش [[سیدجمال‌الدین خویی|سیدجمال‌الدین]] و عده‌ای از علما و طلاب را با ده دستگاه اتوبوس به استقبال ایشان فرستاد و با ورود ایشان به شهر [[نجف]]، خویی به دیدار ایشان رفت.<ref>اسلامی، غروب خورشید فقاهت، ۱۱۴؛ انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۷.</ref> وی در دیدارهای بعدی از امام‌خمینی و با دیدن گرمای خانه ایشان، پیشنهاد اصلاح معماری خانه را داد و ایشان نیز پذیرفت؛<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref> چنان‌که برای ابراز احترام به امام‌خمینی از طریق [[سیداحمد فهری]] یک عبا برای ایشان هدیه فرستاد و امام‌خمینی از فهری که رابطه‌اش را با خویی حفظ کرده بود، تشکر و تأکید کرد چون این هدیه از طرف وی است، برای خود نگه می‌دارد و از طرف خودش به فهری عبای دیگری هدیه کرد.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref>


امام‌خمینی نیز به خویی احترام می‌گذاشت و از وی با عنوان «حضرت آیت‌اللَّه العظمی‏» یاد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۷۴/۱.</ref> ایشان در بازدید خود از خویی پس از ورود به نجف، از وی به سبب همراهی و اعلامیه‌های او در نهضت، سپاسگزاری کرد.<ref>رسولی محلاتی، فتگو، ۵۶.</ref> نیز دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نام‌بردن از وی نزد ایشان رعایت نکند؛ چنان‌که کسی نزد ایشان، [[محی‌الدین حائری شیرازی]] را مرّوج مرجعیت «خویی» شمرد و ایشان با لحن اعتراض‌آمیز تأکید کرد «ایشان، آیت‌الله خویی و از اعاظم است» و باید با احترام از او یاد شود.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref> سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) پس از ورود [[امام‌خمینی]] به نجف نیز در گزارشی در مهر ۱۳۴۴ از ارتباط ایشان و خویی در نجف خبر داده و خویی را بر خلاف حکیم فرد افراطی و تندرو معرفی کرده‌است؛ از این‌رو تعدیل در مواضع امام‌خمینی را بعید شمرده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۶۴/۵ ـ ۲۶۵.</ref> در گزارش دیگری آمده‌است به دلیل محدودیت‌هایی که در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] وجود داشته، آغاز درس‌های خویی با مشورت امام‌خمینی بوده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵۲۸/۱۵.</ref>
امام‌خمینی نیز به خویی احترام می‌گذاشت و از وی با عنوان «حضرت آیت‌اللَّه العظمی‏» یاد کرده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۷۴/۱.</ref> ایشان در بازدید خود از خویی پس از ورود به نجف، از وی به سبب همراهی و اعلامیه‌های او در نهضت، سپاسگزاری کرد.<ref>رسولی محلاتی، فتگو، ۵۶.</ref> نیز دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نام‌بردن از وی نزد ایشان رعایت نکند؛ چنان‌که کسی نزد ایشان، [[محی‌الدین حائری شیرازی]] را مرّوج مرجعیت «خویی» شمرد و ایشان با لحن اعتراض‌آمیز تأکید کرد «ایشان، آیت‌الله خویی و از اعاظم است» و باید با احترام از او یاد شود.<ref>شبیری زنجانی، جرعه‌ای از دریا، ۶۷۳/۳.</ref> سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) پس از ورود [[امام‌خمینی]] به نجف نیز در گزارشی در مهر ۱۳۴۴ از ارتباط ایشان و خویی در نجف خبر داده و خویی را بر خلاف حکیم فرد افراطی و تندرو معرفی کرده‌است؛ از این‌رو تعدیل در مواضع امام‌خمینی را بعید شمرده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲۶۴/۵ ـ ۲۶۵.</ref> در گزارش دیگری آمده‌است به دلیل محدودیت‌هایی که در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] وجود داشته، آغاز درس‌های خویی با مشورت امام‌خمینی بوده‌است.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۵۲۸/۱۵.</ref>
خط ۵۹: خط ۶۸:
با این حال، دیدگاه‌ها و مواضع خویی و [[امام‌خمینی]] در همه مسائل یکسان نبود؛ چنان‌که پس از آغاز اخراج ایرانیان از عراق، گفته شده، خویی در پاسخ نامه‌ای دولت عراق را دولت باوقار و رفتار آنان با ایرانیان را مناسب خواند و از آن ستایش کرد و دولت عراق پاسخ وی را در مراسم حج در میان حجاج توزیع کرد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۲۶۷/۱.</ref>  
با این حال، دیدگاه‌ها و مواضع خویی و [[امام‌خمینی]] در همه مسائل یکسان نبود؛ چنان‌که پس از آغاز اخراج ایرانیان از عراق، گفته شده، خویی در پاسخ نامه‌ای دولت عراق را دولت باوقار و رفتار آنان با ایرانیان را مناسب خواند و از آن ستایش کرد و دولت عراق پاسخ وی را در مراسم حج در میان حجاج توزیع کرد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۲۶۷/۱.</ref>  


در موضوع اخراج ایرانیان، امام‌خمینی برای حفظ کیان حوزه و حرمت [[شیعه]] به دیدار خویی رفت و خواستار اعلام موضع وی در مخالفت با اخراج ایرانیان شد؛ اما وی به سخنان ایشان توجهی نکرد؛<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۵/۱ ـ ۱۰۶ و ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱۲۵/۱.</ref> همچنین خویی درخواست امام‌خمینی را در سیاه‌پوش‌کردن شهر [[نجف]] و تعطیل‌کردن نماز جماعت و درس‌ها در جریان بازداشت و اعدام پنج نفر از اعضای حزب الدعوه به دست [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی]] در سال ۱۳۵۲ نپذیرفت؛<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۳۶۹/۱ ـ ۳۷۰.</ref> اما در اسفند ۱۳۵۴/ صفر ۱۳۹۶ق در جریان بازداشت تعدادی از فضلای جوان [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] و دانشجویان حزب الدعوه به دست رژیم بعث، به اتهام انفجار [[حرم امام‌حسین(ع)]] که برخی به اعدام و برخی به حبس ابد و زندان‌های طولانی محکوم شدند، گفته شده خویی در پی موضع‌گیری قاطع امام‌خمینی ناگزیر شد با ایشان همصدا از احمد حسن البکر بخشش دستگیرشدگان را بخواهد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۳۷۱/۱ ـ ۳۷۲.</ref> درباره میزان شهریه طلاب نجف نیز که امام‌خمینی خواهان افزایش آن بود، نگاه یکسانی میان آن دو وجود نداشت.<ref>قوچانی، خاطرات، ۱۵۱/۱.</ref>
در موضوع اخراج ایرانیان، امام‌خمینی برای حفظ کیان حوزه و حرمت [[شیعه]] به دیدار خویی رفت و خواستار اعلام موضع وی در مخالفت با اخراج ایرانیان شد؛ اما وی به سخنان ایشان توجهی نکرد؛<ref>خاتم یزدی، خاطرات، ۱۰۵/۱ ـ ۱۰۶ و ۱۰۸ ـ ۱۰۹؛ محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۱۲۵/۱.</ref> همچنین خویی درخواست امام‌خمینی را در سیاه‌پوش‌کردن شهر [[نجف]] و تعطیل‌کردن [[نماز جماعت]] و درس‌ها در جریان بازداشت و اعدام پنج نفر از اعضای [[حزب الدعوه]] به دست [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی]] در سال ۱۳۵۲ نپذیرفت؛<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۳۶۹/۱ ـ ۳۷۰.</ref> اما در اسفند ۱۳۵۴/ صفر ۱۳۹۶ق در جریان بازداشت تعدادی از فضلای جوان [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] و دانشجویان حزب الدعوه به دست رژیم بعث، به اتهام انفجار [[حرم امام‌حسین(ع)]] که برخی به اعدام و برخی به حبس ابد و زندان‌های طولانی محکوم شدند، گفته شده خویی در پی موضع‌گیری قاطع امام‌خمینی ناگزیر شد با ایشان همصدا از احمد حسن البکر بخشش دستگیرشدگان را بخواهد.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۳۷۱/۱ ـ ۳۷۲.</ref> درباره میزان شهریه طلاب نجف نیز که امام‌خمینی خواهان افزایش آن بود، نگاه یکسانی میان آن دو وجود نداشت.<ref>قوچانی، خاطرات، ۱۵۱/۱.</ref>


در این میان نقش [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] را نیز نباید نادیده گرفت؛ زیرا آن رژیم همواره در صدد فاصله‌انداختن میان امام‌خمینی و خویی بود؛<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۸۰۵/۲ ـ ۸۱۳.</ref> ازجمله [[فرح پهلوی]] به دیدار خویی در نجف رفت تا توجه وی را به سوی رژیم جلب کند. امام‌خمینی با سیاستی که داشت، جهت حفظ آبروی [[مرجعیت]] تأکید کرد از اطرافیان ایشان کسی حق سخن گفتن دراین‌باره ندارد؛<ref>قوچانی، خاطرات، ۱۹۵/۱.</ref> البته این دیدار مورد اعتراض شدید برخی دیگر ازجمله محمد صدوقی از عالمان برجسته [[یزد]] {{ببینید|محمد صدوقی}} قرار گرفت.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۷۵/۳.</ref>  
در این میان نقش [[حکومت پهلوی|رژیم پهلوی]] را نیز نباید نادیده گرفت؛ زیرا آن رژیم همواره در صدد فاصله‌انداختن میان امام‌خمینی و خویی بود؛<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۸۰۵/۲ ـ ۸۱۳.</ref> ازجمله [[فرح پهلوی]] به دیدار خویی در نجف رفت تا توجه وی را به سوی رژیم جلب کند. امام‌خمینی با سیاستی که داشت، جهت حفظ آبروی [[مرجعیت]] تأکید کرد از اطرافیان ایشان کسی حق سخن گفتن دراین‌باره ندارد؛<ref>قوچانی، خاطرات، ۱۹۵/۱.</ref> البته این دیدار مورد اعتراض شدید برخی دیگر ازجمله [[محمد صدوقی]] از عالمان برجسته [[یزد]] قرار گرفت.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۴۷۵/۳.</ref>  


در گزارش‌های [[ساواک]]، اختلاف دیدگاه خویی با امام‌خمینی درباره ورود روحانیت به مسائل سیاسی و پیامدهای آن،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۲۵/۱۰ ـ ۴۲۶</ref> نیز درباره موارد همراهی وی با امام‌خمینی در اعتراض به رژیم پهلوی<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۹۵/۱۰، ۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> آمده‌است.
در گزارش‌های [[ساواک]]، اختلاف دیدگاه خویی با امام‌خمینی درباره ورود [[روحانیت]] به مسائل سیاسی و پیامدهای آن،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۴۲۵/۱۰ ـ ۴۲۶</ref> نیز درباره موارد همراهی وی با امام‌خمینی در اعتراض به رژیم پهلوی<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۳۹۵/۱۰، ۴۳۰ ـ ۴۳۱.</ref> آمده‌است.


== پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ==
== پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ==
خویی پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] به مناسبت ورود امام‌خمینی به [[قم]] و همچنین به محض آگاهی‌یافتن از بستری‌شدن ایشان در بیمارستان قلب، در تلگرامی از احوال ایشان جویا شد و [[امام‌خمینی]] نیز در پاسخ تشکر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۳۴/۶ و ۱۲۹/۱۲.</ref> وی در همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران در فروردین ۱۳۵۸ مردم ایران را به رأی‌دادن به [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] فرا خواند<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹.</ref> و با وجود اینکه در [[عراق]] ماند، در جریان [[جنگ تحمیلی|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، به جواز مصرف‌کردن وجوه شرعی در خوراک و پوشاک رزمندگان اسلام فتوا داد و بسیاری از مواد دارویی و بهداشتی که از کشورهای حوزه خلیج فارس به [[ایران]] فرستاده می‌شد، از سوی وکلا و مقلدان ایشان بود؛ چنان‌که گفته شده سربازان عراقی [[تقلید|مقلّد]] وی در جنگ به نیروهای ایرانی شلیک نمی‌کردند.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹.</ref> مهم‌ترین موضع خویی در میان جنگ تحمیلی، همراهی نکردن با رژیم بعثی بود و صدام حسین رئیس‌جمهور عراق تلاش خود را به کار بست که از وی یک جمله تأیید به نفع خود و علیه جمهوری اسلامی ایران بگیرد؛ اما موفق نشد. این مسئله منجر به اعمال فشار، تبعید و [[شهادت]] نزدیکان و شاگردان او شد؛ اما وی از موضع خود کوتاه نیامد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>  
خویی پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] به مناسبت ورود امام‌خمینی به [[قم]] و همچنین به محض آگاهی‌یافتن از بستری‌شدن ایشان در بیمارستان قلب، در تلگرامی از احوال ایشان جویا شد و [[امام‌خمینی]] نیز در پاسخ تشکر کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۳۴/۶ و ۱۲۹/۱۲.</ref> وی در [[همه‌پرسی جمهوری اسلامی ایران]] در فروردین ۱۳۵۸ مردم ایران را به رأی‌دادن به [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] فرا خواند<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹.</ref> و با وجود اینکه در [[عراق]] ماند، در جریان [[جنگ تحمیلی|جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، به جواز مصرف‌کردن وجوه شرعی در خوراک و پوشاک [[رزمندگان]] اسلام فتوا داد و بسیاری از مواد دارویی و بهداشتی که از کشورهای حوزه خلیج فارس به [[ایران]] فرستاده می‌شد، از سوی وکلا و مقلدان ایشان بود؛ چنان‌که گفته شده سربازان عراقی [[تقلید|مقلّد]] وی در جنگ به نیروهای ایرانی شلیک نمی‌کردند.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹.</ref> مهم‌ترین موضع خویی در میان جنگ تحمیلی، همراهی نکردن با رژیم بعثی بود و صدام حسین رئیس‌جمهور عراق تلاش خود را به کار بست که از وی یک جمله تأیید به نفع خود و علیه جمهوری اسلامی ایران بگیرد؛ اما موفق نشد. این مسئله منجر به اعمال فشار، تبعید و [[شهادت]] نزدیکان و شاگردان او شد؛ اما وی از موضع خود کوتاه نیامد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۰۹ ـ ۱۱۰.</ref>  


[[امام‌خمینی]] در تیر ۱۳۶۳، درگذشت [[سیدجمال‌الدین خویی|سیدجمال‌الدین]] فرزند خویی را به وی تسلیت گفت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵۰۴/۱۸.</ref> و جنازه وی که در ایران درگذشت، به دستور ایشان در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] دفن شد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۱۳.</ref> نیز امام‌خمینی در آذر ۱۳۶۴ در تلگرامی به مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] درگذشت سیدنصرالله مستنبط، داماد بزرگ خویی را تسلیت گفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۴۰/۱۹.</ref>
[[امام‌خمینی]] در تیر ۱۳۶۳، درگذشت [[سیدجمال‌الدین خویی|سیدجمال‌الدین]] فرزند خویی را به وی تسلیت گفت<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۵۰۴/۱۸.</ref> و جنازه وی که در ایران درگذشت، به دستور ایشان در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] دفن شد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۱۳.</ref> نیز امام‌خمینی در آذر ۱۳۶۴ در تلگرامی به مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] درگذشت سیدنصرالله مستنبط، داماد بزرگ خویی را تسلیت گفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۴۴۰/۱۹.</ref>
خط ۷۳: خط ۸۲:
در پی تهاجم رژیم عراق به [[کویت]] در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ و شکست آن از نیروهای ائتلاف در ۹ اسفند ۱۳۶۹، مردم [[کربلا]] یک روز پس از آن، در شب نیمه شعبان ۱۴۱۱ق با دیدن خویی که به [[زیارت امام‌حسین(ع)]] رفته بود، فریاد تکبیر و بیزاری از [[صدام حسین]] سر دادند و با قیام آنان مردم [[نجف]] و دیگر شهرهای عراق نیز به‌پاخاستند و ۱۴ استان از ۱۸ استان عراق به دست نیروهای مردمی افتاد.  
در پی تهاجم رژیم عراق به [[کویت]] در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ و شکست آن از نیروهای ائتلاف در ۹ اسفند ۱۳۶۹، مردم [[کربلا]] یک روز پس از آن، در شب نیمه شعبان ۱۴۱۱ق با دیدن خویی که به [[زیارت امام‌حسین(ع)]] رفته بود، فریاد تکبیر و بیزاری از [[صدام حسین]] سر دادند و با قیام آنان مردم [[نجف]] و دیگر شهرهای عراق نیز به‌پاخاستند و ۱۴ استان از ۱۸ استان عراق به دست نیروهای مردمی افتاد.  


خویی در ۱۸ شعبان ۱۴۱۱ق اعلامیه‌ای صادر و مردم را به رعایت [[احکام شرعی]]، عدم تندروی و عمل به موازین اسلامی فراخواند. وی دو روز بعد با صدور اعلامیه‌ای دیگر کمیته‌ای نه‌نفره را که همگی از فضلای [[حوزه علمیه نجف]] بودند، برای نظارت و رسیدگی به امور کشوری تعیین کرد، اما با توقف ارتش [[امریکا]] در پیشروی به سوی [[بغداد]] به هدف بقای [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی عراق]]، این رژیم در سوم رمضان ۱۴۱۱م/ ۲۸ اسفند ۱۳۶۹ش با هجومی سنگین به استان‌های به‌پاخاسته به‌ویژه نجف، مقاومت مردم را در هم شکست و ازجمله خانه خویی را محاصره کرد و صدها نفر را دستگیر و زندانی کرد و ده‌ها نفر را در این شهر به شهادت رساند و سه تن از اعضای کمیته نه‌نفره را اعدام کرد. سپس خویی به همراه برخی از بستگان با تهدید و اجبار به دیدار صدام حسین در بغداد برده شد و پس از آن وی به [[کوفه]] تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا زیر نظر بود.<ref>انصاری قمی، نجوم امت، ۹۱ ـ ۹۲؛ تبرائیان، انتفاضه شعبانیه حماسه اسلامی ملت عراق، ۱۵۸، ۱۹۵، ۲۲۲ ـ ۲۵۰ و ۲۸۵ ـ ۳۰۱.</ref>
خویی در ۱۸ شعبان ۱۴۱۱ق اعلامیه‌ای صادر و مردم را به رعایت [[احکام شرعی]]، عدم تندروی و عمل به موازین اسلامی فراخواند. وی دو روز بعد با صدور اعلامیه‌ای دیگر کمیته‌ای نه‌نفره را که همگی از فضلای [[حوزه علمیه نجف]] بودند، برای نظارت و رسیدگی به امور کشوری تعیین کرد، اما با توقف ارتش [[امریکا]] در پیشروی به سوی [[بغداد]] به هدف بقای [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی عراق]]، این رژیم در سوم رمضان ۱۴۱۱م/ ۲۸ اسفند ۱۳۶۹ش با هجومی سنگین به استان‌های به‌پاخاسته به‌ویژه نجف، [[مقاومت]] مردم را در هم شکست و ازجمله خانه خویی را محاصره کرد و صدها نفر را دستگیر و زندانی کرد و ده‌ها نفر را در این شهر به شهادت رساند و سه تن از اعضای کمیته نه‌نفره را اعدام کرد. سپس خویی به همراه برخی از بستگان با تهدید و اجبار به دیدار [[صدام حسین]] در بغداد برده شد و پس از آن وی به [[کوفه]] تبعید شد و تا پایان عمر در آنجا زیر نظر بود.<ref>انصاری قمی، نجوم امت، ۹۱ ـ ۹۲؛ تبرائیان، انتفاضه شعبانیه حماسه اسلامی ملت عراق، ۱۵۸، ۱۹۵، ۲۲۲ ـ ۲۵۰ و ۲۸۵ ـ ۳۰۱.</ref>


وی پس از تحمل سختی‌ها و صدمات، در نیمه شب هشتم صفر ۱۴۱۳ق/ هفدهم مرداد ۱۳۷۱ در سن ۹۴سالگی درگذشت و در صحن [[حرم امیرالمؤمنین علی(ع)]] در مسجد خضراء که محل تدریس او بود به خاک سپرده شد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>
وی پس از تحمل سختی‌ها و صدمات، در نیمه شب هشتم صفر ۱۴۱۳ق/ هفدهم مرداد ۱۳۷۱ در سن ۹۴سالگی درگذشت و در صحن [[حرم امیرالمؤمنین علی(ع)]] در مسجد خضراء که محل تدریس او بود به خاک سپرده شد.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۲۲ ـ ۱۲۳.</ref>
== فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی ==
== فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی ==
خویی فردی ساده‌زیست و بی‌آلایش بود و عفو و گذشت در رفتار وی کاملاً پدیدار بود و از ویژگی‌های بارز وی دستگیری از نیازمندان و درماندگان بود. فهرستی از نام فقرای نجف نزد وی بود و هر ماه هزینه زندگی آنان را از طریق وکلای خود می‌فرستاد و در [[بیروت]] نیز مؤسسه‌ای از جانب او عهده‌دار کمک‌رسانی به یتیمان و فقیران [[شیعه]] بود و خود نیز سرپرستی بسیاری از خانواده‌های زندانیان، مفقودان و شهدای شیعیان عراق را بر عهده گرفته بود.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۹۰ ـ ۹۳.</ref>  
خویی فردی [[ساده‌زیستی|ساده‌زیست]] و بی‌آلایش بود و [[عفو]] و گذشت در رفتار وی کاملاً پدیدار بود و از ویژگی‌های بارز وی دستگیری از نیازمندان و درماندگان بود. فهرستی از نام فقرای نجف نزد وی بود و هر ماه هزینه زندگی آنان را از طریق وکلای خود می‌فرستاد و در [[بیروت]] نیز مؤسسه‌ای از جانب او عهده‌دار کمک‌رسانی به یتیمان و فقیران [[شیعه]] بود و خود نیز سرپرستی بسیاری از خانواده‌های زندانیان، مفقودان و شهدای شیعیان عراق را بر عهده گرفته بود.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۹۰ ـ ۹۳.</ref>  


وی صدها مسجد، حسینیه، کتابخانه، درمانگاه، بیمارستان و دارالایتام در گوشه و کنار جهان بنا نهاد، ازجمله در [[نجف]]، کوفه، [[مشهد]]، [[قم]]، بیروت، اسلام‌آباد، کراچی، کوآلالامپور پایتخت مالزی و [[مجمع الامام‌الخویی]] که یک مؤسسه فرهنگی بزرگ جهان اسلام به شمار می‌رود، در شهر بمبئی هندوستان، بانکوک پایتخت تایلند، داکا پایتخت بنگلادش، سوانزی، دیتروت، نیویورک در امریکا، تورنتو در کانادا و مرکز الامام‌الخویی شامل مرکز اسلامی، مدرسه امام‌صادق(ع) (ویژه پسران) و مدرسه الزهرا(ع) (ویژه دختران)، کتابخانه عمومی و مرکز تبلیغات در لندن.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۱۶ ـ ۱۲۲.</ref>
وی صدها [[مسجد]]، حسینیه، کتابخانه، درمانگاه، بیمارستان و دارالایتام در گوشه و کنار جهان بنا نهاد، ازجمله در [[نجف]]، کوفه، [[مشهد]]، [[قم]]، بیروت، اسلام‌آباد، کراچی، کوآلالامپور پایتخت مالزی و [[مجمع الامام‌الخویی]] که یک مؤسسه فرهنگی بزرگ [[جهان اسلام]] به شمار می‌رود، در شهر بمبئی هندوستان، بانکوک پایتخت تایلند، داکا پایتخت بنگلادش، سوانزی، دیتروت، نیویورک در امریکا، تورنتو در کانادا و مرکز الامام‌الخویی شامل مرکز اسلامی، مدرسه امام‌صادق(ع) (ویژه پسران) و مدرسه الزهرا(ع) (ویژه دختران)، کتابخانه عمومی و مرکز تبلیغات در لندن.<ref>انصاری قمی، اسوه علم، ۱۱۶ ـ ۱۲۲.</ref>
==آثار==
==آثار==
همچنین از خویی آثار علمی فراوانی در علوم مختلف فقه، اصول فقه و رجال به صورت تألیف و تقریر شاگردانش منتشر شده‌است که افزون بر مجموعه‌های فتوایی ایشان می‌توان به این موارد اشاره کرد: البیان فی تفسیر القرآن، معجم رجال الحدیث (۲۴ جلد)، تکملة منهاج الصالحین، دروس فی فقه الشیعه (۴ جلد)، مستند العروه (۳ جلد)، فقه العتره (۲جلد)، مبانی عروة الوثقی (۴ جلد)، اجود التقریرات (۲ جلد)، محاضرات فی اصول الفقه (۵ جلد)، مصباح الاصول (۲ جلد)، مبانی الاستنباط (۲ جلد) و جواهر الاصول<ref>بحرالعلوم، الامام‌الخویی و انجازاته العلمیة و مشاریعة العامه، ۱۴۹ ـ ۱۵۲.</ref> مجموعه‌ای از آثار وی با عنوان موسوعة الامام‌الخویی در ۵۰ جلد منتشر شده‌است.
همچنین از خویی آثار علمی فراوانی در علوم مختلف فقه، اصول فقه و رجال به صورت تألیف و تقریر شاگردانش منتشر شده‌است که افزون بر مجموعه‌های فتوایی ایشان می‌توان به این موارد اشاره کرد: البیان فی تفسیر القرآن، معجم رجال الحدیث (۲۴ جلد)، تکملة منهاج الصالحین، دروس فی فقه الشیعه (۴ جلد)، مستند العروه (۳ جلد)، فقه العتره (۲جلد)، مبانی عروة الوثقی (۴ جلد)، اجود التقریرات (۲ جلد)، محاضرات فی اصول الفقه (۵ جلد)، مصباح الاصول (۲ جلد)، مبانی الاستنباط (۲ جلد) و جواهر الاصول<ref>بحرالعلوم، الامام‌الخویی و انجازاته العلمیة و مشاریعة العامه، ۱۴۹ ـ ۱۵۲.</ref> مجموعه‌ای از آثار وی با عنوان موسوعة الامام‌الخویی در ۵۰ جلد منتشر شده‌است.
خط ۱۱۰: خط ۱۱۹:


==پیوند به بیرون==
==پیوند به بیرون==
سیداحمد حسینی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/295/ سیدابوالقاسم خویی]، دانشنامه امام‌خمینی، ج۵، ص۲۹۵-۳۰۰.
*سیداحمد حسینی، [https://books.khomeini.ir/books/10005/295/ سیدابوالقاسم خویی]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۵، ص۲۹۵-۳۰۰.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد پنجم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد پنجم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مراجع تقلید شیعه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۷۲۱

ویرایش