سیدعارف‌حسین حسینی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:
| لقب =
| لقب =
| نسب =حسین‌الاصغر فرزند [[امام‌سجاد(ع)]]
| نسب =حسین‌الاصغر فرزند [[امام‌سجاد(ع)]]
| تاریخ تولد =سال 1325ش/ 1946م
| تاریخ تولد =سال ۱۳۲۵ش/ ۱۹۴۶م
| زادگاه =منطقه پاراچنار [[پاکستان]]
| زادگاه =منطقه پاراچنار [[پاکستان]]
| تاریخ وفات =
| تاریخ وفات =
| شهر وفات =
| شهر وفات =
| تاریخ شهادت =14 مرداد 1367
| تاریخ شهادت =۱۴ مرداد ۱۳۶۷
| محل شهادت =پاکستان
| محل شهادت =پاکستان
| محل دفن =منطقه پاراچنار
| محل دفن =منطقه پاراچنار
خط ۳۰: خط ۳۰:
| وبگاه رسمی =
| وبگاه رسمی =
}}
}}
'''سیدعارف‌حسین حسینی'''، روحانی مبارز و رهبر شهید [[شیعیان]] [[پاکستان]].
'''سیدعارف‌حسین حسینی'''، روحانی مبارز و رهبر [[شهدا|شهید]] شیعیان [[پاکستان]].
==معرفی اجمالی==
سیدعارف‌حسین حسینی در خانواده‌ای روحانی از سادات قبیله دویرزئی در سال 1325ش/ 1946م در روستای پیوار منطقه پاراچنار از استان سرحد پاکستان متولد شد <ref>مؤسسه شهید، 21.</ref>. نسب وی از طریق سیدفخر ولی که در [[کرمان]] مدفون است، به حسین‌الاصغر فرزند [[امام‌سجاد(ع)|امام‌سجاد علی‌بن‌الحسین(ع)]] می‌رسد. اجداد سیدعارف‌حسین برای تبلیغ [[اسلام]] و نشر و ترویج [[مذهب شیعه]] به‌ منطقه تیره در ایالت سرحدی پیشاور سفر کردند. از اجداد مشهور سیدعارف‌حسین می‌توان میرانوارشاه را نام برد. میرانوارشاه فردی عارف و شاعر بود که به سبب ترویج مذهب شیعه و برپایی عزاداری برای شهادت [[امام‌حسین(ع)]] متحمل رنج‌ها و سختی‌هایی شد؛ چنان‌که 45 سال پس از درگذشت ایشان، مخالفان مذهبی با [[نبش قبر]] جمجمه او را در آوردند و تا سه‌ماه بر نیزه در منطقه تیره به نمایش گذاشتند که از آن پس او را به نام «شهید» می‌خوانند <ref>مؤسسه شهید، 22.</ref>.
پس از درگذشت میرانوارشاه فرزندانش ازجمله سیدمدد به جای پدر به نشر و ترویج مذهب شیعه همت گماشتند؛ اما سیدمدد در سال 1279 منطقه «تیره» را ترک و به روستای پیوار مهاجرت کرد. در سال 1306 متعصبان مذهبی برای تخریب قبور سادات، به پیوار یورش آوردند و در درگیری میان آنان و پیروان [[اهل بیت(ع)]]، سیدمددشاه در دفاع از قبور اجداد خود و حریم اهل بیت(ع) به شهادت رسید <ref>مؤسسه شهید، 22 ـ 23.</ref>.
==تحصیلات==
سیدعارف‌حسین حسینی، پیش از رسیدن به سن تحصیل، تحت آموزش پدرش سیّدفضل‌حسین بود و پس از گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان تا کلاس دهم وارد مدرسه علمیه جعفریه پاراچنار شد <ref>مؤسسه شهید، 161.</ref>. او پس از گذراندن مقدمات نزد غلام جعفر لقمان برای ادامه تحصیل در سال 1346 راهی [[حوزه علمیه نجف اشرف]] شد و نزد استادانی چون [[سیداسدالله مدنی]] و مجتبی لنکرانی سطح یک را گذراند <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/82 ـ 83.</ref>. وی در مدت اقامت در [[عراق]] با شخصیت‌هایی چون [[امام‌خمینی]] و [[سیدمحسن حکیم]] آشنا شد و در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌کرد. او با حضور در سخنرانی‌ سیدمحسن حکیم در [[کوفه]] پس از شرکت در تظاهرات، با مأموران [[حزب بعث عراق]] درگیر شد که به موجب آن به مدت یک ماه زندانی شد <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/83 ـ 84.</ref> و سپس در سال 1351 از عراق اخراج شد و به کشور پاکستان بازگشت. سیدعارف‌حسین پیش از اخراج برای کسب رهنمود نزد امام‌خمینی رفت <ref>مؤسسه شهید، 25.</ref>.


سیدعارف‌حسین در پاکستان به فعالیت‌های علمی و سیاسی روی آورد و مورد توجه مردم قرار گرفت؛ اما برای تکمیل تحصیلات در سال 1353 بار دیگر عازم نجف شد ولی مأموران عراقی‌ مانع ورود وی به عراق شدند؛ از این‌رو به [[ایران]] آمد و در [[حوزه علمیه قم]] به ادامه تحصیل پرداخت <ref>مؤسسه شهید، 26.</ref>. او [[کفایة الاصول]] را نزد [[محمد فاضل لنکرانی]] و [[جعفر سبحانی]]، [[مکاسب]] را نزد [[محمدتقی ستوده]]، عقاید اسلامی را پیش محسن حرم‌پناهی خواند و در درس خارج اصول [[ناصر مکارم شیرازی]] و خارج فقه [[جواد تبریزی]] شرکت کرد و در [[فلسفه]] از [[مرتضی مطهری]] بهره‌مند شد <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/83.</ref>.
==فعالیت‌های سیاسی==
سیدعارف‌حسین در قم در کنار فراگیری علوم حوزوی در حمایت از نهضت امام‌خمینی در فعالیت‌های سیاسی و تظاهرات علیه [[رژیم پهلوی]] شرکت می‌کرد. او همچنین هموطنان خود را به مبارزه علیه این رژیم تشویق می‌کرد و به همین سبب سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) در سال 1357 وی را از کشور اخراج کرد <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/84.</ref>. وی در پاکستان نیز به افشاگری خیانت‌ها و ستمگری‌های رژیم پهلوی و تبیین ماهیت نهضت ضد ستم‌شاهیِ مردم ایران ادامه داد.


با پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]، سیدعارف‌حسین رهبری امام‌خمینی را برای مسلمانان جهان اعلام کرد که البته با مخالفت‌ برخی روحانیان پاکستان روبه‌رو شد. او در اقدامی بی‌نظیر در تاریخ پاکستانِ آن زمان، در حمایت از نهضت و انقلاب اسلامی ایران هزاران تن از مردم پاراچنار را در مسیری دویست کیلومتری به سوی پیشاور، روانه کرد و با تشکیل اجتماعی بزرگ در شهر پیشاور و اعلام حمایت از امام‌خمینی، زمینه آگاهی مردم پاکستان از حقانیت انقلاب اسلامی ایران را نیز فراهم کرد <ref>مؤسسه شهید، 27 ـ 28.</ref>.


زمانی‌که پاکستان بخشی از [[هند]] بود، شیعیان در سال 1316 سازمانی به نام ‌حزب سیاسی شیعیان هند را تشکیل دادند؛ اما پس از استقلال پاکستان تا مدت‌ها فعالیت نداشت تا اینکه در سال 1358 ضیاء‌الحق با کودتا به ‌قدرت رسید و اجرای [[فقه حنفی]] را در پاکستان اعلام و قانونی کرد. شیعیان نیز تشکیل «نهضت فقه جعفری پاکستان» را به رهبری مفتی ‌جعفر حسین اعلام کردند. سیدعارف‌حسین که در آذر 1359 برای مبارزه با مکتب‌های انحرافی از امام‌خمینی اجازه استفاده از سهم امام(ع) در امور تبلیغات اسلامى‏ <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 13/378.</ref> و در تیرماه 1363 اجازه تصدی [[امور حسبیه]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 18/506.</ref> دریافت کرده بود، با توجه به شایستگی که در گذشته از خود نشان داده بود، پس از درگذشت مفتی ‌جعفر حسین در 21 بهمن سال 1363 <ref>سیدابراهیمی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، 67.</ref> به اتفاق آرا به رهبری «نهضت اجرای فقه جعفری»‌ پاکستان برگزیده شد <ref>سیدابراهیمی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، 67.</ref>.
سید­عارف­ حسین حسینی در سال ۱۳۲۵ش در منطقه پاراچنار از استان سرحد پاکستان متولد شد. او که از خانواده­ای روحانی بوده، آموزش را پیش پدر آغاز کرد و پس از آن دوره ابتدائی و دبیرستان را گذراند و پس از کلاس دهم وارد مدرسه علمیه جعفریه پاراچنار شد. وی در سال ۱۳۴۶ عازم نجف شد و تحصیل را نزد [[سیداسدالله مدنی]] و مجتبی لنکرانی ادامه داد.


وی برای دگرگونی در جامعه و رهایی مردم تحت سلطه ضیاء‌الحق در 15 تیر 1366 آشکارا مخالفت خود با شرایط موجود و ضدیت با حکومت او را اعلام کرد؛ به ‌همین دلیل در آغاز، دولت پاکستان پیشنهادهایی برای مذاکره با او داد تا او را وادار به سازش با حاکمیت کند؛ اما وی زیر بار نرفت و پیشنهاد دولت را رد کرد <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/85.</ref>. او در همان‌ سال در اجتماع بزرگی در پاکستان، تحول سازمان را به حزبی سیاسی اعلام و رسماً تز «[[جدایی دین از سیاست]]» را رد کرد و راهبرد دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت را برگزید و برای نخستین‌بار سیاست‌مداری با بینش اسلامی در پاکستان پا به‌ عرصه مبارزاتی و رقابت‌های سیاسی گذاشت <ref>مؤسسه شهید، 31.</ref>.
او در همان سال­‌ها با [[سیدمحسن حکیم]] و [[امام‌خمینی]] آشنا شد و از افکار آنها الهام می‌گرفت. سیدعارف ­حسین در سال ۱۳۵۱ از عراف اخراج و به پاکستان بازگشت و بار دیگر برای تکمیل تحصیلات خود سال ۱۳۵۳ روانه نجف شد که به او اجازه داده نشد و بدین سبب به [[حوزه علمیه قم]] عزیمت کرد. وی در [[قم]] از دروس اساتید بنام استفاده کرد و در امر [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]] نیز فعال بود که به همین خاطر [[ساواک]] او را در سال ۱۳۵۷ از ایران اخراج کرد. او فعالیت­‌های دینی و سیاسی خود را در پاکستان ادامه داد و بر این باور بود که باید امت اسلامی تحت رهبری امام‌خمینی متحد شوند.
==الگوگیری از امام‌خمینی==
سیدعارف‌حسین در گفتگوهای مطبوعاتی، سخنرانی‌ها و پیام‌ها، همواره بر ضرورت یکپارچگی امت اسلام تحت رهبری امام‌خمینی تأکید می‌ورزید و با مخاطب قراردادن مردم مسلمان، بر این باور بود، همان‌گونه که [[کعبه]] رمز اتحاد مسلمانان است، باید از فردی جامع ‌‌شرایط به عنوان رهبر پیروی کرد. او امام‌خمینی را دارای همه ویژگی‌های رهبری و ولی ‌امر مسلمانان می‌دانست و از مسلمانان می‌خواست به مانند مردم ایران زیر پرچم [[اسلام]] قیام کنند و در خیزش خود از نظام جمهوری اسلامی ایران الگوبرداری کنند. او معیار درست‌بودن و اسلامی‌بودن قیام‌ها و نهضت‌ها و جنبش‌ها را شباهت‌داشتن آنان به انقلاب اسلامی ایران می‌دانست <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/156 ـ 158.</ref>.


سیدعارف‌حسین تأکید می‌کرد شرق و غرب دست به دست هم داده‌اند تا جمهوری اسلامی ایران را نابود و یا محدود کنند و جنگی را به کمک صدام حسین بر این کشور تحمیل کردند <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/159 ـ 160.</ref>. وی در فروردین سال 1364 ضمن تجلیل از امام‌خمینی با استناد به اراده وی در نام‌گذاری زادروز [[حضرت فاطمه زهرا(س)]] به روز زن، بر اراده اسلام مبنی بر عظمت وجودی انسانیت زن تأکید کرد <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/131.</ref> و در اسفند 1365 در پیامی دیگر به مناسبت روز زن اعلام کرد که امام‌خمینی علاوه بر براندازی نظام شاهنشاهی، زن را از جهنمی که رژیم پهلوی برای او ساخته بود نجات داد و در نتیجه امروز زنان ایرانی در میدان‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نقش فعالی دارند <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/132.</ref>.
سید­عارف­ حسین در مردادماه ۱۳۶۷ توسط تروریست­‌های اجیر شده دولت عراق با همکاری ضیاءالحق به شهادت رسید و امام‌خمینی در پیام تسلیت، او را فرزند عزیز خود نامید.
==ویژگی‌های اخلاقی==
ویژگی‌های اخلاقی سیدعارف‌حسین، همچون فروتنی و میهمان‌نوازی و یاری‌رسانی به ستم‌دیدگان و نیازمندان، از او شخصیت ممتازی ساخته بود <ref>مؤسسه شهید، 32 ـ 35.</ref>. وی افزون بر مبارزات سیاسی‌ به مبارزه و مخالفت با جریان‌های ملحد، [[مارکسیست]]، [[وهابیت]] و خرافه‌گرایی با جهل ‌و ‌بی‌سوادی نیز به مبارزه برخاست و در مسیر مبارزه با غرب‌زدگی و ارزش‌های ضد فرهنگی از هیچ کوششی باز نایستاد <ref>مؤسسه شهید، 56 ـ 79.</ref>.
==شهادت==
در 14 مرداد 1367 تروریست‌هایی که دولت عراق با همکاری ضیاءالحق برای [[ترور]] وی اجیر کرده بود، سیدعارف‌حسین حسینی را پس‌ از [[نماز صبح]]، هدف گلوله قرار دادند و او در راه انتقال به بیمارستان به ‌شهادت رسید <ref>مؤسسه شهید، 84 ـ 85 و 91 ـ 92.</ref>.


امام‌خمینی پس از شهادت سیدعارف‌حسین حسینی، در پیامی خطاب به روحانیان و مردم پاکستان، ضمن اعلام اینکه فرزند عزیزی را از دست داده است، شهادت وی را دور از انتظار ندانست؛ زیرا وی با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته بود و عالمی متعهد بود که هدف تیرهای دشمنان قرار گرفت. از نظر امام‌خمینی، سیدعارف‌حسین روحانی وارسته‌ای بود که در راه خدمت به خدا و خلق خدا و در حمایت از پابرهنگان آرام و قرار نداشت تا به مقصد رسید. ایشان در این پیام از مردم پاکستان خواست که تفکر این شهید را که اسلام ناب محمدی بود زنده نگه دارند و با نفوذ فرهنگ اسلامِ امریکایی به مبارزه برخیزند. ایشان سیدعارف‌حسین را در کنار شهید مرتضی مطهری، شهید [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، شهدای محراب و دیگر روحانیان؛ صدرها‌ و حکیم‌ها در عراق و راغب ‌حرب‌ها و کُرّیم‌ها در [[لبنان]] خواند که هدف توطئه و ترور دشمنان اسلام قرار گرفتند. ایشان تاکید داشت برای سیدعارف‌حسین که یار وفادار اسلام و مدافع محرومان و [[مستضعفان]] و فرزند راستین سالار شهیدان، امام‌حسین(ع) بود، بشارتى بالاتر از این نبوده است که از محراب عبادت حقْ عروج خونین «ارجِعِى الى رَبِّکِ» را نظاره کند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه عدالت به سرچشمه نور گردد. از نظر امام‌خمینی بزرگترین فرق [[روحانیت]] و علماى متعهد اسلام با روحانى‏نماها در همین است که علماى مبارز اسلام همیشه هدف تیرهاى‏ زهرآگین جهان‌خواران بوده‏اند و اولین تیرهاى حادثه قلب آنان را نشانه رفته است؛ ولى روحانى‏نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا ثناگوى ظالمان و مؤید آنان بوده‏اند. ایشان اضافه کرد ملت شریف و مسلمان پاکستان، که به حق ملتى انقلابى و وفادار به ارزش‌هاى اسلامى بوده‏اند و با ایرانیان رابطه گرم و دیرینه و انقلابى، عقیدتى و فرهنگى دارند، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده نگه دارند و نگذارند شیطان‌زادگان جلوى رشد اسلام ناب محمدى را بگیرند <ref>امام‌خمینی، صحیفه، 21/119 ـ 121.</ref>.
== معرفی اجمالی ==
==خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی==
سیدعارف‌حسین حسینی در خانواده‌ای روحانی از سادات قبیله دویرزئی در سال ۱۳۲۵ش/ ۱۹۴۶م در روستای پیوار منطقه پاراچنار از استان سرحد پاکستان متولد شد.<ref>مؤسسه شهید، ۲۱.</ref> نسب وی از طریق سیدفخر ولی که در [[کرمان]] مدفون است، به حسین‌الاصغر فرزند [[امام‌سجاد(ع)|امام‌سجاد علی‌بن‌الحسین (ع)]] می‌رسد. اجداد سیدعارف‌حسین برای تبلیغ [[اسلام]] و نشر و ترویج [[مذهب شیعه]] به منطقه تیره در ایالت سرحدی پیشاور سفر کردند. از اجداد مشهور سیدعارف‌حسین می‌توان میرانوارشاه را نام برد. میرانوارشاه فردی عارف و شاعر بود که به سبب ترویج مذهب شیعه و برپایی عزاداری برای شهادت [[امام‌حسین(ع)]] متحمل رنج‌ها و سختی‌هایی شد؛ چنان‌که ۴۵ سال پس از درگذشت ایشان، مخالفان مذهبی با [[نبش قبر]] جمجمه او را درآوردند و تا سه‌ماه بر نیزه در منطقه تیره به نمایش گذاشتند که از آن پس او را به نام «شهید» می‌خوانند.<ref>مؤسسه شهید، ۲۲.</ref>
سیدعارف‌حسین حسینی خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی مهمی را به پایان رساند که بنیادگذاری و راه‌اندازی ده‌ها مسجد و حسینیه و مدرسه علمیه در مناطق محروم ایالات سرحد و سند و بلوچستان را شامل می‌شد. ازجمله آنها مسجدی به نام «جماران» در منطقه بنگش و سه مسجد جامع در بلوچستان پاکستان و نیز مدرسه دارالمعارف‌ الاسلامیه در شهر پیشاور است که پس از شهادت وی به‌ «جامعة الشهید عارف‌حسین الحسینی» تغییر نام یافت. همچنین می‌توان از مدرسه جامعه اهل‌البیت(ع)، انوار المدارس در منطقه تیراه در مرکز منطقه آزاد اورکزئی در ملک شخصی خویش، یک حسینیه در مؤمن‌آباد بنگش و تأسیس دو درمانگاه عمومی در پاراچنار و شهر کراچی یاد کرد <ref>مؤسسه شهید، 80 ـ 83.</ref>. از شهید سیدعارف‌حسین حسینی دو دختر و پنج پسر به جای مانده است <ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، 6/93.</ref>.
پس از درگذشت میرانوارشاه فرزندانش ازجمله سیدمدد به جای پدر به نشر و ترویج مذهب شیعه همت گماشتند؛ اما سیدمدد در سال ۱۲۷۹ منطقه «تیره» را ترک و به روستای پیوار مهاجرت کرد. در سال ۱۳۰۶ متعصبان مذهبی برای تخریب قبور سادات، به پیوار یورش آوردند و در درگیری میان آنان و پیروان [[اهل بیت(ع)]]، سیدمددشاه در دفاع از قبور اجداد خود و حریم اهل بیت (ع) به [[شهادت]] رسید.<ref>مؤسسه شهید، ۲۲–۲۳.</ref>
==پانویس ==
 
{{پانویس}}
== تحصیلات ==
==منابع==
سیدعارف‌حسین حسینی، پیش از رسیدن به سن تحصیل، تحت آموزش پدرش سیّدفضل‌حسین بود و پس از گذراندن دوره ابتدایی و دبیرستان تا کلاس دهم وارد مدرسه علمیه جعفریه پاراچنار شد.<ref>مؤسسه شهید، ۱۶۱.</ref> او پس از گذراندن مقدمات نزد غلام جعفر لقمان برای ادامه تحصیل در سال ۱۳۴۶ راهی [[حوزه علمیه نجف اشرف]] شد و نزد استادانی چون [[سیداسدالله مدنی]] و مجتبی لنکرانی سطح یک را گذراند.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۸۲–۸۳.</ref> وی در مدت اقامت در [[عراق]] با شخصیت‌هایی چون [[امام‌خمینی]] و [[سیدمحسن حکیم]] آشنا شد و در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌کرد. او با حضور در سخنرانی سیدمحسن حکیم در [[کوفه]] پس از شرکت در تظاهرات، با مأموران [[حزب بعث عراق]] درگیر شد که به موجب آن به مدت یک ماه زندانی شد<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۸۳–۸۴.</ref> و سپس در سال ۱۳۵۱ از عراق اخراج شد و به کشور پاکستان بازگشت. سیدعارف‌حسین پیش از اخراج برای کسب رهنمود نزد امام‌خمینی رفت.<ref>مؤسسه شهید، ۲۵.</ref>
 
سیدعارف‌حسین در پاکستان به فعالیت‌های علمی و سیاسی روی آورد و مورد توجه مردم قرار گرفت؛ اما برای تکمیل تحصیلات در سال ۱۳۵۳ بار دیگر عازم [[نجف]] شد ولی مأموران عراقی مانع ورود وی به عراق شدند؛ از این‌رو به [[ایران]] آمد و در [[حوزه علمیه قم]] به ادامه تحصیل پرداخت.<ref>مؤسسه شهید، ۲۶.</ref> او کفایة الاصول را نزد [[محمد فاضل لنکرانی]] و [[جعفر سبحانی]]، مکاسب را نزد [[محمدتقی ستوده]]، عقاید اسلامی را پیش محسن حرم‌پناهی خواند و در درس خارج اصول [[ناصر مکارم شیرازی]] و خارج فقه [[جواد تبریزی]] شرکت کرد و در [[فلسفه]] از [[مرتضی مطهری]] بهره‌مند شد.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۸۳.</ref>
 
== فعالیت‌های سیاسی ==
سیدعارف‌حسین در قم در کنار فراگیری علوم حوزوی در حمایت از نهضت امام‌خمینی در فعالیت‌های سیاسی و [[تظاهرات]] علیه [[رژیم پهلوی]] شرکت می‌کرد. او همچنین هموطنان خود را به مبارزه علیه این رژیم تشویق می‌کرد و به همین سبب [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) در سال ۱۳۵۷ وی را از کشور اخراج کرد.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۸۴.</ref> وی در پاکستان نیز به افشاگری خیانت‌ها و ستمگری‌های [[رژیم پهلوی]] و تبیین ماهیت نهضت ضد ستم‌شاهیِ مردم ایران ادامه داد.
 
با پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]، سیدعارف‌حسین رهبری امام‌خمینی را برای مسلمانان جهان اعلام کرد که البته با مخالفت برخی روحانیان پاکستان روبه‌رو شد. او در اقدامی بی‌نظیر در تاریخ پاکستانِ آن زمان، در حمایت از نهضت و انقلاب اسلامی ایران هزاران تن از مردم پاراچنار را در مسیری دویست کیلومتری به سوی پیشاور، روانه کرد و با تشکیل اجتماعی بزرگ در شهر پیشاور و اعلام حمایت از امام‌خمینی، زمینه آگاهی مردم پاکستان از حقانیت [[انقلاب اسلامی ایران]] را نیز فراهم کرد.<ref>مؤسسه شهید، ۲۷–۲۸.</ref>
 
زمانی‌که پاکستان بخشی از [[هند]] بود، شیعیان در سال ۱۳۱۶ سازمانی به نام حزب سیاسی شیعیان هند را تشکیل دادند؛ اما پس از استقلال پاکستان تا مدت‌ها فعالیت نداشت تا اینکه در سال ۱۳۵۸ ضیاءالحق با کودتا به قدرت رسید و اجرای فقه حنفی را در پاکستان اعلام و قانونی کرد. شیعیان نیز تشکیل «نهضت فقه جعفری پاکستان» را به رهبری [[مفتی جعفر حسین]] اعلام کردند. سیدعارف‌حسین که در آذر ۱۳۵۹ برای مبارزه با مکتب‌های انحرافی از امام‌خمینی اجازه استفاده از [[سهم امام (ع)]] در امور تبلیغات اسلامی‏<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۷۸.</ref> و در تیرماه ۱۳۶۳ اجازه تصدی [[امور حسبیه]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۶.</ref> دریافت کرده بود، با توجه به شایستگی که در گذشته از خود نشان داده بود، پس از درگذشت مفتی جعفر حسین در ۲۱ بهمن سال ۱۳۶۳<ref>سیدابراهیمی، نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، ۶۷.</ref> به اتفاق آرا به رهبری «نهضت اجرای فقه جعفری» پاکستان برگزیده شد.<ref>سیدابراهیمی، نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، ۶۷.</ref>
 
وی برای دگرگونی در جامعه و رهایی مردم تحت سلطه ضیاءالحق در ۱۵ تیر ۱۳۶۶ آشکارا مخالفت خود با شرایط موجود و ضدیت با حکومت او را اعلام کرد؛ به همین دلیل در آغاز، دولت پاکستان پیشنهادهایی برای مذاکره با او داد تا او را وادار به سازش با حاکمیت کند؛ اما وی زیر بار نرفت و پیشنهاد دولت را رد کرد.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۸۵.</ref> او در همان سال در اجتماع بزرگی در پاکستان، تحول سازمان را به حزبی سیاسی اعلام و رسماً تز «[[جدایی دین از سیاست]]» را رد کرد و راهبرد دیانت عین سیاست و سیاست عین دیانت را برگزید و برای نخستین‌بار سیاست‌مداری با بینش اسلامی در پاکستان پا به عرصه مبارزاتی و رقابت‌های سیاسی گذاشت.<ref>مؤسسه شهید، ۳۱.</ref>
 
== الگوگیری از امام‌خمینی ==
سیدعارف‌حسین در گفتگوهای مطبوعاتی، سخنرانی‌ها و پیام‌ها، همواره بر ضرورت یکپارچگی امت اسلام تحت رهبری امام‌خمینی تأکید می‌ورزید و با مخاطب قراردادن مردم مسلمان، بر این باور بود، همان‌گونه که [[کعبه]] رمز اتحاد مسلمانان است، باید از فردی جامع شرایط به عنوان رهبر پیروی کرد. او امام‌خمینی را دارای همه ویژگی‌های رهبری و ولی امر مسلمانان می‌دانست و از مسلمانان می‌خواست به مانند مردم ایران زیر پرچم اسلام [[قیام]] کنند و در خیزش خود از [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] الگوبرداری کنند. او معیار درست‌بودن و اسلامی‌بودن قیام‌ها و نهضت‌ها و جنبش‌ها را شباهت‌داشتن آنان به انقلاب اسلامی ایران می‌دانست.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۱۵۶–۱۵۸.</ref>
 
سیدعارف‌حسین تأکید می‌کرد شرق و غرب دست به دست هم داده‌اند تا جمهوری اسلامی ایران را نابود یا محدود کنند و جنگی را به کمک صدام حسین بر این کشور تحمیل کردند.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۱۵۹–۱۶۰.</ref> وی در فروردین سال ۱۳۶۴ ضمن تجلیل از امام‌خمینی با استناد به اراده وی در نام‌گذاری زادروز [[حضرت فاطمه زهرا(س)]] به روز زن، بر اراده اسلام مبنی بر عظمت وجودی انسانیت [[زن]] تأکید کرد<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۱۳۱.</ref> و در اسفند ۱۳۶۵ در پیامی دیگر به مناسبت روز زن اعلام کرد که امام‌خمینی علاوه بر براندازی نظام شاهنشاهی، زن را از جهنمی که رژیم پهلوی برای او ساخته بود نجات داد و در نتیجه امروز زنان ایرانی در میدان‌های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی نقش فعالی دارند.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۱۳۲.</ref>
 
== ویژگی‌های اخلاقی ==
ویژگی‌های اخلاقی سیدعارف‌حسین، همچون فروتنی و میهمان‌نوازی و یاری‌رسانی به ستم‌دیدگان و نیازمندان، از او شخصیت ممتازی ساخته بود.<ref>مؤسسه شهید، ۳۲–۳۵.</ref> وی افزون بر مبارزات سیاسی به مبارزه و مخالفت با جریان‌های ملحد، [[مارکسیست]]، [[وهابیت]] و خرافه‌گرایی با جهل و بی‌سوادی نیز به مبارزه برخاست و در مسیر مبارزه با غرب‌زدگی و ارزش‌های ضد فرهنگی از هیچ کوششی بازنایستاد.<ref>مؤسسه شهید، ۵۶–۷۹.</ref>
 
== شهادت ==
در ۱۴ مرداد ۱۳۶۷ تروریست‌هایی که دولت عراق با همکاری ضیاءالحق برای [[ترور]] وی اجیر کرده بود، سیدعارف‌حسین حسینی را پس از [[نماز صبح]]، هدف گلوله قرار دادند و او در راه انتقال به بیمارستان به [[شهادت]] رسید.<ref>مؤسسه شهید، ۸۴–۸۵ و ۹۱–۹۲.</ref>
 
امام‌خمینی پس از شهادت سیدعارف‌حسین حسینی، در پیامی خطاب به روحانیان و مردم پاکستان، ضمن اعلام اینکه فرزند عزیزی را از دست داده‌است، شهادت وی را دور از انتظار ندانست؛ زیرا وی با محرومان و پابرهنگان میثاق خون بسته بود و عالمی متعهد بود که هدف تیرهای دشمنان قرار گرفت. از نظر امام‌خمینی، سیدعارف‌حسین روحانی وارسته‌ای بود که در راه خدمت به خدا و خلق خدا و در حمایت از پابرهنگان آرام و قرار نداشت تا به مقصد رسید. ایشان در این پیام از مردم پاکستان خواست که تفکر این شهید را که [[اسلام ناب محمدی]] بود زنده نگه دارند و با نفوذ فرهنگ [[اسلام آمریکایی|اسلامِ آمریکایی]] به مبارزه برخیزند. ایشان سیدعارف‌حسین را در کنار [[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]]، [[سیدمحمد حسینی بهشتی|شهید سیدمحمد حسینی بهشتی]]، شهدای محراب و دیگر روحانیان؛ صدرها و حکیم‌ها در عراق و راغب حرب‌ها و کُرّیم‌ها در [[لبنان]] خواند که هدف توطئه و ترور دشمنان اسلام قرار گرفتند. ایشان تأکید داشت برای سیدعارف‌حسین که یار وفادار اسلام و مدافع محرومان و [[مستضعفان]] و فرزند راستین سالار شهیدان، [[امام‌حسین (ع)]] بود، بشارتی بالاتر از این نبوده‌است که از محراب عبادت حقْ عروج خونین «ارجِعِی الی رَبِّکِ» را نظاره کند و جرعه وصل یار را از شهد شهادت بیاشامد و شاهد وصول هزاران تشنه [[عدالت]] به سرچشمه نور گردد. از نظر امام‌خمینی بزرگ‌ترین فرق [[روحانیت]] و علمای متعهد اسلام با روحانی‌نماها در همین است که علمای مبارز اسلام همیشه هدف تیرهای زهرآگین جهان‌خواران بوده‌اند و اولین تیرهای حادثه قلب آنان را نشانه رفته‌است؛ ولی روحانی‌نماها در کنف حمایت زرپرستان دنیاطلب، مروّج باطل یا ثناگوی ظالمان و مؤید آنان بوده‌اند. ایشان اضافه کرد ملت شریف و مسلمان پاکستان، که به حق ملتی انقلابی و وفادار به ارزش‌های اسلامی بوده‌اند و با ایرانیان رابطه گرم و دیرینه و انقلابی، عقیدتی و فرهنگی دارند، باید تفکر این شخصیت شهید را زنده نگه دارند و نگذارند شیطان‌زادگان جلوی رشد اسلام ناب محمدی را بگیرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۹–۱۲۱.</ref>
 
== خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی ==
سیدعارف‌حسین حسینی خدمات اجتماعی و مذهبی و فرهنگی مهمی را به پایان رساند که بنیادگذاری و راه‌اندازی ده‌ها [[مسجد]] و حسینیه و مدرسه علمیه در مناطق محروم ایالات سرحد و سند و بلوچستان را شامل می‌شد. ازجمله آنها مسجدی به نام «جماران» در منطقه بنگش و سه مسجد جامع در بلوچستان پاکستان و نیز مدرسه دارالمعارف الاسلامیه در شهر پیشاور است که پس از شهادت وی به «جامعة الشهید عارف‌حسین الحسینی» تغییر نام یافت. همچنین می‌توان از مدرسه جامعه اهل‌البیت (ع)، انوار المدارس در منطقه تیراه در مرکز منطقه آزاد اورکزئی در ملک شخصی خویش، یک حسینیه در مؤمن‌آباد بنگش و تأسیس دو درمانگاه عمومی در پاراچنار و شهر کراچی یاد کرد.<ref>مؤسسه شهید، ۸۰–۸۳.</ref> از شهید سیدعارف‌حسین حسینی دو دختر و پنج پسر به جای مانده‌است.<ref>صادقی، علامه سیدعارف‌حسین حسینی، ۶/۹۳.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، 1389ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* سیدابراهیمی، سیدمصطفی، نفوذ و تاثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، قم، مرکز آموزش عالی تربیت مربی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1380ش.
* سیدابراهیمی، سیدمصطفی، نفوذ و تأثیر انقلاب اسلامی در پاکستان، پایان‌نامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، قم، مرکز آموزش عالی تربیت مربی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ۱۳۸۰ش.
* صادقی، سیدغلام‌حسین، علامه سیدعارف‌حسین حسینی آفتاب پاراچنار چاپ‌شده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، 1377ش.
* صادقی، سیدغلام‌حسین، علامه سیدعارف‌حسین حسینی آفتاب پاراچنار چاپ‌شده در ستارگان حرم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* مؤسسه شهید الحسینی، یادواره علامه شهید سیدعارف‌حسین الحسینی از ولادت تا شهادت، تهران، شاهد، چاپ اول، 1369ش.
* مؤسسه شهید الحسینی، یادواره علامه شهید سیدعارف‌حسین الحسینی از ولادت تا شهادت، تهران، شاهد، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
سیداحمدرضا احمدپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/450/ حسینی، سیدعارف‌حسین]»، دانشنامه امام خمینی، ج4، ص450.
==پیوند به بیرون==
[[رده:مقاله‌های نیازمند بازنگری]]
* سیداحمدرضا احمدپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10004/450/ حسینی، سیدعارف‌حسین]»، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۴، ص۴۵۰.
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]
[[رده:شخصیت‌های حوزوی]]
{{نمایندگان امام‌خمینی}}
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]