صدق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۸ آذر ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳: خط ۱۳:
امام‌خمینی گرچه بحث مستقلی درباره صدق در آثار اخلاقی خود ندارد، اما در برخی موارد به تناسب از آن بحث کرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴۵ و ۵۹؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref>. ایشان در شرح روایت [[جنود عقل و جهل]]، صدق را از لشکریان عقل می‌شمارد؛ ولی موفق به تکمیل و شرح آن نمی‌گردد <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸.</ref>. ایشان در [[شرح چهل حدیث|کتاب شرح چهل حدیث]]، فصلی را به مفاسد دروغ اختصاص داده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۰ ـ ۴۷۱.</ref> و صدق را از صفات اخلاقی مهمی دانسته که در روایات [[اهل بیت(ع)]] به آن بسیار توصیه شده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۳.</ref>. ایشان در کتاب‌های فقهی و اصولی خود در بحث از مناط صدق و کذب، درباره صدق در اقسام قضایای موجبه و سالبه سخن گفته است <ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۳۱۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۰۱ ـ ۱۰۲؛ امام‌خمینی، الاستصحاب، ۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۴۹.</ref> {{ببینید|منطق}} و در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز به صفت صدق بسیار اهمیت داده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۷۶ و ۱۳/۵۱۶.</ref>.
امام‌خمینی گرچه بحث مستقلی درباره صدق در آثار اخلاقی خود ندارد، اما در برخی موارد به تناسب از آن بحث کرده است <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱؛ امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴۵ و ۵۹؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۶ ـ ۴۷۷.</ref>. ایشان در شرح روایت [[جنود عقل و جهل]]، صدق را از لشکریان عقل می‌شمارد؛ ولی موفق به تکمیل و شرح آن نمی‌گردد <ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۱۸.</ref>. ایشان در [[شرح چهل حدیث|کتاب شرح چهل حدیث]]، فصلی را به مفاسد دروغ اختصاص داده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۰ ـ ۴۷۱.</ref> و صدق را از صفات اخلاقی مهمی دانسته که در روایات [[اهل بیت(ع)]] به آن بسیار توصیه شده است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۳.</ref>. ایشان در کتاب‌های فقهی و اصولی خود در بحث از مناط صدق و کذب، درباره صدق در اقسام قضایای موجبه و سالبه سخن گفته است <ref>امام‌خمینی، البیع، ۱/۳۱۸؛ امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۲/۱۰۱ ـ ۱۰۲؛ امام‌خمینی، الاستصحاب، ۱۰۱ ـ ۱۰۴؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۴۹.</ref> {{ببینید|منطق}} و در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز به صفت صدق بسیار اهمیت داده است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۷۶ و ۱۳/۵۱۶.</ref>.
==اقسام صدق==
==اقسام صدق==
صدق از نگاه اندیشمندان اخلاق دارای اقسامی است:  
صدق از نگاه اندیشمندان اخلاق دارای اقسامی است:
# صدق در عقیده و نیت: [[قرآن کریم]] بر صدق در عقیده تأکید کرده و منافقان را تنها با زبان اظهار ایمان می‌کنند و در این اظهار صادق نیستند، نکوهش کرده است <ref>منافقون، ۱.</ref>. در بعضی روایات صاحب نیت صادق، صاحب [[قلب سلیم]] معرفی شده است؛ زیرا خلوص [[نیت قلب]] را از اندیشه‌ها و واردات سوء باز می‌دارد <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۵۳.</ref>. علمای اخلاق نیز صدق در نیت را یکی از اقسام صدق شمرده‌اند؛ به این معنا که محرکِ شخص در اعمال و حرکات، خداوند باشد <ref>غزالی، احیاء علوم ‌الدین، ۱۴/۲۰۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۱۴۳.</ref>؛ همچنان‌که صادق‌نبودن در بیان اعتقاد و اظهار چیزی که به آن معتقد نیست، نوعی نفاق است <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۰۸.</ref>.
===صدق در عقیده و نیت===
[[قرآن کریم]] بر صدق در عقیده تأکید کرده و منافقان را تنها با زبان اظهار ایمان می‌کنند و در این اظهار صادق نیستند، نکوهش کرده است <ref>منافقون، ۱.</ref>. در بعضی روایات صاحب نیت صادق، صاحب [[قلب سلیم]] معرفی شده است؛ زیرا خلوص [[نیت قلب]] را از اندیشه‌ها و واردات سوء باز می‌دارد <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۵۳.</ref>. علمای اخلاق نیز صدق در نیت را یکی از اقسام صدق شمرده‌اند؛ به این معنا که محرکِ شخص در اعمال و حرکات، خداوند باشد <ref>غزالی، احیاء علوم ‌الدین، ۱۴/۲۰۰؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۱۴۳.</ref>؛ همچنان‌که صادق‌نبودن در بیان اعتقاد و اظهار چیزی که به آن معتقد نیست، نوعی نفاق است <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۰۸.</ref>.
 
امام‌خمینی نیت صادقانه در هر کاری را لازمه آن کار می‌داند که باید نیت‌ها صادق و برای خداوند باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۵.</ref> و میزان در کمال و تمامیت یک عمل، نیت صادقانه و اراده خالصانه است و هر قدر عمل و [[عبادت]] صادقانه‌تر و خالص‌تر باشد، کامل‌تر است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. ایشان یکی از اقسام صدق را صدق در اعتقاد می‌داند و معتقد است سالک باید در اعتقاد به [[توحید]] صادق باشد و در [[قلب]] خود اعتماد و اطمینان به غیر حق نداشته باشد و مؤثر را در عالم، تنها خداوند بداند. وقتی این حقیقت را با [[تذکر]] و [[ریاضت]] به قلب خود برساند، قلب ایمان می‌آورد و این نخستین مرتبه از صدق اوست و علامت آن چشم‌پوشیدن از غیر حق‌تعالی و بریدن از دیگران و رفتن به سوی اوست <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱.</ref>. به باور امام‌خمینی در عبودیت لازم است زبان و قلب همقدم باشند و در توحید فعلی، صدق زبان به صفای سرّ قلب متصل باشد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۵.</ref>.
امام‌خمینی نیت صادقانه در هر کاری را لازمه آن کار می‌داند که باید نیت‌ها صادق و برای خداوند باشد <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۲۵.</ref> و میزان در کمال و تمامیت یک عمل، نیت صادقانه و اراده خالصانه است و هر قدر عمل و [[عبادت]] صادقانه‌تر و خالص‌تر باشد، کامل‌تر است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref>. ایشان یکی از اقسام صدق را صدق در اعتقاد می‌داند و معتقد است سالک باید در اعتقاد به [[توحید]] صادق باشد و در [[قلب]] خود اعتماد و اطمینان به غیر حق نداشته باشد و مؤثر را در عالم، تنها خداوند بداند. وقتی این حقیقت را با [[تذکر]] و [[ریاضت]] به قلب خود برساند، قلب ایمان می‌آورد و این نخستین مرتبه از صدق اوست و علامت آن چشم‌پوشیدن از غیر حق‌تعالی و بریدن از دیگران و رفتن به سوی اوست <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱.</ref>. به باور امام‌خمینی در عبودیت لازم است زبان و قلب همقدم باشند و در توحید فعلی، صدق زبان به صفای سرّ قلب متصل باشد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۵.</ref>.
# صدق در گفتار: در روایات آمده است صدقِ در گفتار، آزمایشی بر حقیقت افراد است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴.</ref> که صاحبش را به نیکوکاری و [[بهشت]] راهنمایی می‌کند <ref>طبرسی، مشکاه‌ الانوار‌، ۱۷۲.</ref>. افزون بر این، [[راستگویی]] عاملی برای رشد عمل و تکامل معنوی معرفی شده است <ref>دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۱۳۴.</ref>. علمای اخلاق راستی در سخن را از صفات پسندیده اخلاقی می‌دانند <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۱۷.</ref> و با استناد به برخی روایات منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۳۵.</ref> کمترین حد صدق را مخالف نبودن زبان با قلب شمرده‌اند <ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۳۴۹.</ref>. امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات <ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>، صدق در گفتار را از صفاتی می‌داند که در شرع دارای اهمیت فراوان است و به آن سفارش شده و انسان را به مقامات بلندی می‌رساند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۷.</ref>. ایشان با نقل روایتی منسوب که بر جمع میان صدق زبانی و صدق در سرّ و باطن تأکید کرده <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۹۳.</ref>، معتقد است چنانچه انسان در ظاهر خود، مدعی بندگی خداوند است، باید در باطن و سرّ نیز عبودیت کند تا [[عبودیت]] در باطن و سرّ، به اعمال ظاهری او نیز سرایت کند و عمل و قول نقشه سرّ و باطن باشد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۴.</ref>.
===صدق در گفتار===
# صدق در کردار: علمای اخلاق و معرفت، صدق در کردار را یکی از مراتب صدق دانسته‌اند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref> و آن عبارت است از موافقت عمل با صفات باطنی، به اینکه اعمال انسان در ظاهر دلالت بر صفتی کند که در باطن نیز به آن متصف باشد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۲۰۲.</ref> و ظاهر و باطن او با هم موافق باشند و اعمالی را که در آشکار انجام می‌دهد با اعمالی که در پنهان انجام می‌دهد، مخالفت نداشته باشد <ref>کاشانی، عبدالرزاق، ۵۴۲.</ref>. امام‌خمینی گرچه صدق را مختص به قول و لفظ نمی‌داند و شامل اموری مانند اشاره و نوشتن نیز می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۵۲ ـ ۵۳.</ref>، اما از نگاه فقهی آن را به صدق و [[کذب]] در اعمال گسترش نمی‌دهد. ایشان در عین حال از نگاه اخلاقی معتقد است یکی از مراتب صدق، صدق در اعمال است. ایشان معتقد است گاهی شخص با عمل و رفتار خود ادعایی دارد که زبان حال اوست؛ پس اگر این ظاهر حال با باطن موافق شد، در این ادعا صادق است و در غیر این صورت در زمره منافقان خواهد بود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که صدق در رفتار با بندگان را خدمت به آنان و انتخاب آن چیزی می‌داند که برای آنان پرسودتر است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۷.</ref>.
در روایات آمده است صدقِ در گفتار، آزمایشی بر حقیقت افراد است <ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴.</ref> که صاحبش را به نیکوکاری و [[بهشت]] راهنمایی می‌کند <ref>طبرسی، مشکاه‌ الانوار‌، ۱۷۲.</ref>. افزون بر این، [[راستگویی]] عاملی برای رشد عمل و تکامل معنوی معرفی شده است <ref>دیلمی، ارشاد القلوب الی الصواب، ۱/۱۳۴.</ref>. علمای اخلاق راستی در سخن را از صفات پسندیده اخلاقی می‌دانند <ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۴۷۷ ـ ۴۷۸؛ خواجه‌نصیر، اوصاف الاشراف، ۱۷.</ref> و با استناد به برخی روایات منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۳۵.</ref> کمترین حد صدق را مخالف نبودن زبان با قلب شمرده‌اند <ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۳۴۹.</ref>.
 
امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات <ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴ ـ ۱۰۵.</ref>، صدق در گفتار را از صفاتی می‌داند که در شرع دارای اهمیت فراوان است و به آن سفارش شده و انسان را به مقامات بلندی می‌رساند <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۷.</ref>. ایشان با نقل روایتی منسوب که بر جمع میان صدق زبانی و صدق در سرّ و باطن تأکید کرده <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۹۳.</ref>، معتقد است چنانچه انسان در ظاهر خود، مدعی بندگی خداوند است، باید در باطن و سرّ نیز عبودیت کند تا [[عبودیت]] در باطن و سرّ، به اعمال ظاهری او نیز سرایت کند و عمل و قول نقشه سرّ و باطن باشد <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۴.</ref>.
===صدق در کردار===
علمای اخلاق و معرفت، صدق در کردار را یکی از مراتب صدق دانسته‌اند <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۲۰۲ ـ ۲۰۳.</ref> و آن عبارت است از موافقت عمل با صفات باطنی، به اینکه اعمال انسان در ظاهر دلالت بر صفتی کند که در باطن نیز به آن متصف باشد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۲۰۲.</ref> و ظاهر و باطن او با هم موافق باشند و اعمالی را که در آشکار انجام می‌دهد با اعمالی که در پنهان انجام می‌دهد، مخالفت نداشته باشد <ref>کاشانی، عبدالرزاق، ۵۴۲.</ref>. امام‌خمینی گرچه صدق را مختص به قول و لفظ نمی‌داند و شامل اموری مانند اشاره و نوشتن نیز می‌شمارد <ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۵۲ ـ ۵۳.</ref>، اما از نگاه فقهی آن را به صدق و [[کذب]] در اعمال گسترش نمی‌دهد. ایشان در عین حال از نگاه اخلاقی معتقد است یکی از مراتب صدق، صدق در اعمال است. ایشان معتقد است گاهی شخص با عمل و رفتار خود ادعایی دارد که زبان حال اوست؛ پس اگر این ظاهر حال با باطن موافق شد، در این ادعا صادق است و در غیر این صورت در زمره منافقان خواهد بود <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که صدق در رفتار با بندگان را خدمت به آنان و انتخاب آن چیزی می‌داند که برای آنان پرسودتر است <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۷.</ref>.
 
یکی از مهم‌ترین مصادیق صدق در کردار، صدق در [[عبادت]] است. علمای اخلاق مطابقت ظاهر و باطن را در عبادت، مصداق صدق در عبادت شمرده‌اند. از این جهت، کسی که در ظاهر خشوع و [[خضوع]] دارد، اما در [[قلب]] از حق‌تعالی غافل است، کاذب محسوب می‌شود <ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۳۴۸ ـ ۳۴۹.</ref>؛ همچنین کسی که در [[نماز]] ادعای «إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعینُ» دارد، اما متصف به حقیقت عبودیت نیست و از غیر حق‌تعالی حاجت می‌طلبد، صادق نیست <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۱۴۲.</ref>. امام‌خمینی برای صدق در عبادت، طهارت و صفای ظاهر و باطن، اهمیت ویژه‌ای قائل است و در کتاب‌های اخلاقی و سخنرانی‌های خود به مواظبت بر آن توصیه کرده‌ است <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳ ـ ۴۳۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۰ و ۱۵۷.</ref>. ایشان با استناد به روایتی منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۱.</ref> بر این باور است که باید، عبودیت در ظاهر، به عبودیت در سرّ و باطن نیز سرایت کند و عمل شخص، نقشه باطن و سرّ او باشد و در عبودیت، زبان و قلب همقدم باشند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۳ ـ ۳۶۵.</ref>.


یکی از مهم‌ترین مصادیق صدق در کردار، صدق در [[عبادت]] است. علمای اخلاق مطابقت ظاهر و باطن را در عبادت، مصداق صدق در عبادت شمرده‌اند. از این جهت، کسی که در ظاهر خشوع و [[خضوع]] دارد، اما در [[قلب]] از حق‌تعالی غافل است، کاذب محسوب می‌شود <ref>نراقی، جامع السعادات، ۲/۳۴۸ ـ ۳۴۹.</ref>؛ همچنین کسی که در [[نماز]] ادعای «إِیاک نَعْبُدُ وَ إِیاک نَسْتَعینُ» دارد، اما متصف به حقیقت عبودیت نیست و از غیر حق‌تعالی حاجت می‌طلبد، صادق نیست <ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۱۴۲.</ref>. امام‌خمینی برای صدق در عبادت، طهارت و صفای ظاهر و باطن، اهمیت ویژه‌ای قائل است و در کتاب‌های اخلاقی و سخنرانی‌های خود به مواظبت بر آن توصیه کرده‌ است <ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۴۵؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳ ـ ۴۳۵؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۰ و ۱۵۷.</ref>. ایشان با استناد به روایتی منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۳۱.</ref> بر این باور است که باید، عبودیت در ظاهر، به عبودیت در سرّ و باطن نیز سرایت کند و عمل شخص، نقشه باطن و سرّ او باشد و در عبودیت، زبان و قلب همقدم باشند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۳ ـ ۳۶۵.</ref>. به باور ایشان نمازی که برای رسیدن به نعمت‌های دنیایی یا آخرتی باشد، برای خداوند نبوده و عبادتی صادقانه نیست و نزد اهل معرفت از حسنات شمرده نمی‌شود، بلکه از سیئات است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۳ ـ ۷۴.</ref>؛ همچنین عبادتی که در آن رضای دیگران لحاظ شود، شرک ظاهری و ریای فقهی و باطل است و اگر رضا و خواست‌های نفسانی خود را در آن لحاظ کند، شرک پنهان و ناقص است؛ گرچه از نظر فقهی صحیح و کافی است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref>. در مقابل اگر انسان صادقانه در عبادت اظهار ناتوانی و ذلت کند و به خداوند پناهنده شود، خداوند از او دستگیری کرده و به او نظر لطف می‌کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۶.</ref>. به باور ایشان هر یک از اجزای عبادت، صدقی مختص به خود دارد؛ چنان‌که صدق در تشهد به این است که عظمت [[رسول خدا(ص)]] در قلب نمازگزار وارد شود و تمام قوای او خاضع شوند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷ ـ ۱۳۸.</ref>،
به باور ایشان نمازی که برای رسیدن به نعمت‌های دنیایی یا آخرتی باشد، برای خداوند نبوده و عبادتی صادقانه نیست و نزد اهل معرفت از حسنات شمرده نمی‌شود، بلکه از سیئات است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۳ ـ ۷۴.</ref>؛ همچنین عبادتی که در آن رضای دیگران لحاظ شود، شرک ظاهری و ریای فقهی و باطل است و اگر رضا و خواست‌های نفسانی خود را در آن لحاظ کند، شرک پنهان و ناقص است؛ گرچه از نظر فقهی صحیح و کافی است <ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.</ref>. در مقابل اگر انسان صادقانه در عبادت اظهار ناتوانی و ذلت کند و به خداوند پناهنده شود، خداوند از او دستگیری کرده و به او نظر لطف می‌کند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۰۶.</ref>. به باور ایشان هر یک از اجزای عبادت، صدقی مختص به خود دارد؛ چنان‌که صدق در تشهد به این است که عظمت [[رسول خدا(ص)]] در قلب نمازگزار وارد شود و تمام قوای او خاضع شوند <ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۷ ـ ۱۳۸.</ref>،
==آثار و علایم صدق و کذب==
==آثار و علایم صدق و کذب==
اهل معرفت با استناد به روایتی منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۹۸.</ref> ثمره صدق را حصول حکمت می‌دانند که خداوند به خواص عطا می‌کند <ref>همدانی، بحر المعارف، ۲/۱۷۴.</ref>؛ چنان‌که آن را مایه تحمل سختی‌ها و آسان‌شدن مصیبت‌ها دانسته‌اند <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۸؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۴۴.</ref> و علامت آن را این شمرده‌اند که اگر قدر و ارزش فرد در میان مردم به سبب مشغول‌بودن به اصلاح قلبش کاسته شود، ناراحت نمی‌شود و دوست نمی‌دارد مردم از اعمال خیر او مطلع شوند <ref>← قشیری، رساله قشیریه، ۳۳۱ ـ ۳۳۲.</ref>؛ همچنین اگر سرّ و باطن او برای مردم آشکار شود و از حال او مطلع گردند، شرمسار نمی‌شود <ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۴۴.</ref>. نیز برخی علامت صدق در [[عبادت]] را این دانسته‌اند که شخص، نسبت به کسی که او را ستایش می‌کند، کراهت داشته باشد و کسی که عیب‌های او را بازگو می‌کند، دوست داشته باشد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۷.</ref>.
اهل معرفت با استناد به روایتی منسوب <ref>منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۱۹۸.</ref> ثمره صدق را حصول حکمت می‌دانند که خداوند به خواص عطا می‌کند <ref>همدانی، بحر المعارف، ۲/۱۷۴.</ref>؛ چنان‌که آن را مایه تحمل سختی‌ها و آسان‌شدن مصیبت‌ها دانسته‌اند <ref>قشیری، رساله قشیریه، ۳۲۸؛ کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۴۴.</ref> و علامت آن را این شمرده‌اند که اگر قدر و ارزش فرد در میان مردم به سبب مشغول‌بودن به اصلاح قلبش کاسته شود، ناراحت نمی‌شود و دوست نمی‌دارد مردم از اعمال خیر او مطلع شوند <ref>← قشیری، رساله قشیریه، ۳۳۱ ـ ۳۳۲.</ref>؛ همچنین اگر سرّ و باطن او برای مردم آشکار شود و از حال او مطلع گردند، شرمسار نمی‌شود <ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۳۴۴.</ref>. نیز برخی علامت صدق در [[عبادت]] را این دانسته‌اند که شخص، نسبت به کسی که او را ستایش می‌کند، کراهت داشته باشد و کسی که عیب‌های او را بازگو می‌کند، دوست داشته باشد <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۱۳۷.</ref>.
emailconfirmed
۲٬۵۷۶

ویرایش