عجب: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۵۲۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ اسفند ۱۴۰۱
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''عجب'''، رذیله نفسانی خودپسندی و خودبزرگ‌بینی.
'''عجب'''، رذیله نفسانی خودپسندی و خودبزرگ‌بینی.
[[امام‌خمینی]]، عجب را، بزرگ‌شمردن [[نعمت]] و نازکردن به واسطه عمل و خود را از تقصیر خارج‌دانستن می‌داند و معتقد است اگر شخص به آنچه دارد، مانند [[عمل صالح]] و علم مسرور شود، و اعمال را از خود ببیند و بر آن اعتماد کند و خود را از تقصیر بیرون بداند و بر خداوند منت گذارد، مفهوم عجب بر آن صدق خواهد کرد.
امام‌خمینی، [[حب نفس]] و [[جهل]] و [[غفلت]] را از جمله عوامل عجب ذکر کرده‌است و مراتب عجب را به سه دسته عجب به ایمان و معارف حق که در مقابل آن عجب به کفر و شرک و عقاید باطل است. عجب به ملکات و صفات پسندیده که در مقابل آن عجب به صفات ناپسند است و عجب به افعال نیکو و پسندیده، در مقابل عجب به اعمال قبیح و ناشایست، تقسیم می‌کند.
امام‌خمینی برای عجب مفاسدی چون هلاکت انسان، کوچک‌شمردن [[گناهان]] و [[سوء ظن]] برشمرده و برای درمان آن روش‌هایی چون زدودن حب نفس و حسن ظن به دیگران و سوء ظن به خود ارائه کرده است.
== معنی ==
== معنی ==
«عُجب» به معنای [[تکبر]] و بزرگ‌شمردن خود،<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۱۶.</ref> از خود خشنودبودن، افتخارکردن و نظر و رأی خود را پسندیدن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۲/۲۰۶.</ref> است. در اصطلاح [[اخلاق]]، به معنای اعتقاد و ظن نادرست به [[نفس]] در استحقاق مرتبه‌ای است که فاقد آن است.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۷.</ref> بعضی آن را بزرگ‌شمردن خود به سبب کمالی که فرد در خود می‌بیند، تعریف کرده‌اند؛ خواه آن کمال را داشته یا نداشته باشد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، ۲۶۲.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز عجب را، بزرگ‌شمردن نعمت یا اعتقاد،<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۹۲.</ref> عمل صالح، مسرورشدن به آن، نازکردن به واسطه عمل و خود را از تقصیر خارج‌دانستن<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱–۶۲.</ref> می‌داند.
«عُجب» به معنای [[تکبر]] و بزرگ‌شمردن خود،<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، ۳۹۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۲/۱۱۶.</ref> از خود خشنودبودن، افتخارکردن و نظر و رأی خود را پسندیدن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۲/۲۰۶.</ref> است. در اصطلاح [[اخلاق]]، به معنای اعتقاد و ظن نادرست به [[نفس]] در استحقاق مرتبه‌ای است که فاقد آن است.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۷.</ref> بعضی آن را بزرگ‌شمردن خود به سبب کمالی که فرد در خود می‌بیند، تعریف کرده‌اند؛ خواه آن کمال را داشته یا نداشته باشد.<ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، ۲۶۲.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز عجب را، بزرگ‌شمردن نعمت یا اعتقاد،<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۹۲.</ref> عمل صالح، مسرورشدن به آن، نازکردن به واسطه عمل و خود را از تقصیر خارج‌دانستن<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۱–۶۲.</ref> می‌داند.
خط ۷: خط ۱۴:


== پیشینه ==
== پیشینه ==
عجب از صفات نکوهیده‌ای است که در [[قرآن کریم]] به آن توجه شده‌است و در آیات، از [[شیطان]] و خود برتربینی او در برابر [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>ص، ۷۶؛ اعراف، ۱۲.</ref> عجب [[کفار]] به اموال و اولاد<ref>سبأ، ۳۵.</ref> و عجب مؤمنان در اعمال خود،<ref>توبه، ۳۵.</ref> سخن به میان آمده‌است. در روایات نیز عجب سبب هلاکت و سرچشمه گناهان و زمینه بسیاری از صفات نکوهیده شمرده شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۸.</ref> که راه تسلط شیطان را بر [[فرزندان آدم(ع)]] می‌گشاید.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۴؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref> در بعضی روایات، این صفت به‌خصوص برای اهل طاعت و بندگی خطر بزرگی شمرده شده‌است؛ زیرا آنها بیشتر در معرض افتادن در دام عجب هستند<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۹۸–۱۰۰.</ref>؛ چنان‌که در روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] نقل شده‌است اگر عجب نبود، [[مؤمن]] به [[گناه]] مبتلا نمی‌گشت.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref>
عجب از صفات نکوهیده‌ای است که در [[قرآن کریم]] به آن توجه شده‌است و در آیات، از [[شیطان]] و خود برتربینی او در برابر [[حضرت آدم(ع)]]،<ref>ص، ۷۶؛ اعراف، ۱۲.</ref> عجب [[کفار]] به اموال و اولاد<ref>سبأ، ۳۵.</ref> و عجب مؤمنان در اعمال خود،<ref>توبه، ۳۵.</ref> سخن به میان آمده‌است. در روایات نیز عجب سبب هلاکت و سرچشمه گناهان و زمینه بسیاری از صفات نکوهیده شمرده شده‌است<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۳۰۸.</ref> که راه تسلط شیطان را بر فرزندان آدم(ع) می‌گشاید.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۴؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref> در بعضی روایات، این صفت به‌خصوص برای اهل طاعت و بندگی خطر بزرگی شمرده شده‌است؛ زیرا آنها بیشتر در معرض افتادن در دام عجب هستند<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱/۹۸–۱۰۰.</ref>؛ چنان‌که در روایتی از [[امام‌صادق(ع)]] نقل شده‌است اگر عجب نبود، [[مؤمن]] به [[گناه]] مبتلا نمی‌گشت.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۱۳؛ ← امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۸.</ref>


علمای اخلاق، عجب را در جایگاه یکی از رذایل اخلاقی مورد بحث قرار داده‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۲.</ref> کتاب تهذیب الاخلاق [[ابن‌مسکویه]] از علمای قرن پنجم را می‌توان از نخستین کتاب‌هایی دانست که بابی به این موضوع اختصاص داده‌است.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۶.</ref> مباحث این کتاب، متأثّر از مباحث اخلاقی [[ارسطو]] و الهام‌گرفته از نظریه اعتدال در قوای او است<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۲۶۴.</ref> که بر اساس آن، علمای اخلاق، عجب را یکی از رذایل برخاسته از افراط در قوه غضبیه شمرده‌اند.<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۱۴۶.</ref> امام‌خمینی نیز به این مسئله توجه داشته، عجب را از صفات رذیله‌ای می‌داند که مؤمنان و غیر مؤمنان به آن مبتلا می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶.</ref> ایشان در عموم آثار اخلاقی و عرفانی خود به‌خصوص در کتاب‌هایی چون [[آداب الصلاة]]،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲، ۸۹ و ۹۸.</ref> [[سر الصلاة|سرّ الصلاة]]،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵۲ و ۷۵.</ref> [[شرح حدیث جنود عقل و جهل (کتاب)|شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۰، ۸۳ و ۳۴۱–۳۴۲.</ref> و [[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳–۷۶.</ref> به این موضوع پرداخته‌است. ایشان به موضوعاتی چون درجات عجب،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۵.</ref> منشأ حصول عجب<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.</ref> و مفاسد آن<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۷–۶۹.</ref> و فساد یا عدم فساد عمل به واسطه عجب<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۹۳.</ref> پرداخته‌است.
علمای اخلاق، عجب را در جایگاه یکی از رذایل اخلاقی مورد بحث قرار داده‌اند.<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۶/۲۷۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۲۶۲.</ref> کتاب تهذیب الاخلاق [[ابن‌مسکویه]] از علمای قرن پنجم را می‌توان از نخستین کتاب‌هایی دانست که بابی به این موضوع اختصاص داده‌است.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۲۸۶.</ref> مباحث این کتاب، متأثّر از مباحث اخلاقی [[ارسطو]] و الهام‌گرفته از نظریه اعتدال در قوای او است<ref>ارسطو، علم الاخلاق الی نیقوماخوس، ۱/۲۶۴.</ref> که بر اساس آن، علمای اخلاق، عجب را یکی از رذایل برخاسته از افراط در قوه غضبیه شمرده‌اند.<ref>غزالی، مجموعه رسائل، ۱۴۶.</ref> امام‌خمینی نیز به این مسئله توجه داشته، عجب را از صفات رذیله‌ای می‌داند که مؤمنان و غیر مؤمنان به آن مبتلا می‌شوند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۶.</ref> ایشان در عموم آثار اخلاقی و عرفانی خود به‌خصوص در کتاب‌هایی چون [[آداب الصلاة]]،<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۲، ۸۹ و ۹۸.</ref> [[سر الصلاة|سرّ الصلاة]]،<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵۲ و ۷۵.</ref> [[شرح حدیث جنود عقل و جهل (کتاب)|شرح حدیث جنود عقل و جهل]]<ref>امام‌خمینی، حدیث جنود، ۵۰، ۸۳ و ۳۴۱–۳۴۲.</ref> و [[شرح چهل حدیث (کتاب)|شرح چهل حدیث]]<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳–۷۶.</ref> به این موضوع پرداخته‌است. ایشان به موضوعاتی چون درجات عجب،<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۳–۶۵.</ref> منشأ حصول عجب<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۷۰–۷۱.</ref> و مفاسد آن<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۶۷–۶۹.</ref> و فساد یا عدم فساد عمل به واسطه عجب<ref>امام‌خمینی، الطهاره، ۳۹۳.</ref> پرداخته‌است.
خط ۹۷: خط ۱۰۴:
ابوالفضل یغمایی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/211/ عجب]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۷، ص۲۱۱–۲۱۵.
ابوالفضل یغمایی، [https://books.khomeini.ir/books/10007/211/ عجب]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۷، ص۲۱۱–۲۱۵.
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد هفتم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:اخلاق]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۵۸۱

ویرایش