غنا: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
غنا در میان واژه‌شناسان معانی متفاوتی دارد. برخی آن را به معنای صوت دانسته‌اند<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۵؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۷/۲۷۴.</ref> و برخی دیگر آن را صوتی شمرده‌اند که طربناک<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۵/۱۳۹.</ref> یا دربردارنده ترجیع (چهچهه زدن) مُطرب باشد یا از نظر [[عرف]] غنا باشد، هرچند ایجاد طرب نکند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۳۲۱.</ref> ترجیع را شبیه و نزدیک به هم بودن ضرب‌آهنگ صداها و گرداندن صوت در گلو خوانده‌اند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۲۵؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۸/۱۱۵؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۱۵۶.</ref> نیز طرب را برخی تنها شوق یا فرح و حُزن<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۴۲۰.</ref> و برخی دیگر خفت و سبکی حاصل از فرح و حُزن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۵۷.</ref> دانسته‌اند. در اصطلاح نیز برای غنا تعریف‌های گوناگونی به دست داده‌اند که یکی از محورهای مهم بحث فقیهان است. [[امام‌خمینی]] پس از بررسی تعریف‌های متعدد فقیهان، به‌تفصیل به تبیین دیدگاه خویش پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۳.</ref>
غنا در میان واژه‌شناسان معانی متفاوتی دارد. برخی آن را به معنای صوت دانسته‌اند<ref>فیومی، المصباح المنیر، ۴۵۵؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ۷/۲۷۴.</ref> و برخی دیگر آن را صوتی شمرده‌اند که طربناک<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۵/۱۳۹.</ref> یا دربردارنده ترجیع (چهچهه زدن) مُطرب باشد یا از نظر [[عرف]] غنا باشد، هرچند ایجاد طرب نکند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۳۲۱.</ref> ترجیع را شبیه و نزدیک به هم بودن ضرب‌آهنگ صداها و گرداندن صوت در گلو خوانده‌اند.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۲۵؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۸/۱۱۵؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۱/۱۵۶.</ref> نیز طرب را برخی تنها شوق یا فرح و حُزن<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۷/۴۲۰.</ref> و برخی دیگر خفت و سبکی حاصل از فرح و حُزن<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۱/۵۵۷.</ref> دانسته‌اند. در اصطلاح نیز برای غنا تعریف‌های گوناگونی به دست داده‌اند که یکی از محورهای مهم بحث فقیهان است. [[امام‌خمینی]] پس از بررسی تعریف‌های متعدد فقیهان، به‌تفصیل به تبیین دیدگاه خویش پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۳.</ref>


ازجمله واژگان مرتبط با غنا، واژه «موسیقی» است که در یک معنای عام آوای آهنگینی است که با حنجره انسان یا ابزار ویژه موسیقایی تولید می‌شود. این تعریف از موسیقی هم شامل غنا می‌شود و هم موسیقی ابزاری، گرچه در کاربردهای رایج عرفی مقصود از موسیقی همان آهنگ یا موسیقی ابزاری است که گاهی همراه با آواز و گاهی بدون آن اجرا می‌شود {{ببینید|موسیقی}}.
ازجمله واژگان مرتبط با غنا، واژه «[[موسیقی]]» است که در یک معنای عام آوای آهنگینی است که با حنجره انسان یا ابزار ویژه موسیقایی تولید می‌شود. این تعریف از موسیقی هم شامل غنا می‌شود و هم موسیقی ابزاری، گرچه در کاربردهای رایج عرفی مقصود از موسیقی همان آهنگ یا موسیقی ابزاری است که گاهی همراه با آواز و گاهی بدون آن اجرا می‌شود.{{ببینید|موسیقی}}


== پیشینه ==
== پیشینه ==
غنا و آوازخوانی در طول [[تاریخ]] به سبب تأثیرات سحرگونه‌ای که در ایجاد شور و وجد و سرور و ایجاد غم و اندوه و تهییج سربازان در جنگ‌ها داشته، پیوسته مورد توجه طبقات مختلف، به‌ویژه پادشاهان، خلفا، درباریان و هنرمندان بوده است<ref>←ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۳/۷۱۸–۷۱۹.</ref>؛ در ایران نیز همانند بسیاری از کشورها از نخستین ادوار تمدن، در مراسم ملی و مذهبی و در بزم‌ها و رزم‌های شاهان رواج داشته است<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.</ref>؛ همچنین در [[تورات]] از غنا و [[رقص]] در میان بنی‌اسرائیل یاد شده<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳۲، ۱۸–۱۹.</ref> و نواختن آلات مختلف موسیقی به آنها نسبت داده شده است.<ref>کتاب مقدس، کتاب دوم سموئیل(ع)، ب۶، ۵.</ref>
غنا و آوازخوانی در طول تاریخ به سبب تأثیرات سحرگونه‌ای که در ایجاد شور و وجد و سرور و ایجاد غم و اندوه و تهییج سربازان در جنگ‌ها داشته، پیوسته مورد توجه طبقات مختلف، به‌ویژه پادشاهان، خلفا، درباریان و هنرمندان بوده است<ref>←ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ۳/۷۱۸–۷۱۹.</ref>؛ در ایران نیز همانند بسیاری از کشورها از نخستین ادوار [[تمدن]]، در مراسم ملی و مذهبی و در بزم‌ها و رزم‌های شاهان رواج داشته است<ref>زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.</ref>؛ همچنین در [[تورات]] از غنا و [[رقص]] در میان بنی‌اسرائیل یاد شده<ref>کتاب مقدس، خروج، ب۳۲، ۱۸–۱۹.</ref> و نواختن آلات مختلف موسیقی به آنها نسبت داده شده است.<ref>کتاب مقدس، کتاب دوم سموئیل(ع)، ب۶، ۵.</ref>


در [[قرآن کریم]] آشکارا آیه‌ای دربارهٔ غنا یافت نمی‌شود؛ هرچند با توجه به برخی [[احادیث]]، برخی [[آیات]] به غنا و [[حکم]] آن تفسیر شده‌اند؛ از آن جمله در آیه ۶ [[سوره لقمان]] با توجه به روایاتی از [[پیامبر اکرم(ص)]]، عبارت «لَهْوَ الْحَدیثِ»<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۸/۴۹۱.</ref> و در آیه ۳۰ [[سوره حج]]، عبارت «قَوْلَ الزُّورِ»<ref>کلینی، کافی، ۶/۴۳۱ و ۴۳۵–۴۳۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۳۴۹.</ref> و در آیه ۳ [[سوره مؤمنون]]، واژه «لَغْوِ» به غنا<ref>قمی، تفسیر، ۲/۸۸.</ref> تفسیر شده است. این احادیث زمینه بررسی‌های مفسران و فقیهان را در ادوار مختلف فراهم آورده است. با روی کار آمدن [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]]، با نادیده گرفته‌شدن این آیات و احادیث، موسیقی و غنا با رقص و باده‌گساری به دربار خلفا راه یافت<ref>ابن‌خلدون، مقدمه ابن‌خلدون، ۲/۸۵۳–۸۵۴؛ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.</ref> {{ببینید|موسیقی}}.
در [[قرآن کریم]] آشکارا آیه‌ای دربارهٔ غنا یافت نمی‌شود؛ هرچند با توجه به برخی [[احادیث]]، برخی [[قرآن|آیات]] به غنا و [[حکم]] آن تفسیر شده‌اند؛ از آن جمله در آیه ۶ [[سوره لقمان]] با توجه به روایاتی از [[پیامبر اکرم(ص)]]، عبارت «لَهْوَ الْحَدیثِ»<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۸/۴۹۱.</ref> و در آیه ۳۰ [[سوره حج]]، عبارت «قَوْلَ الزُّورِ»<ref>کلینی، کافی، ۶/۴۳۱ و ۴۳۵–۴۳۶؛ صدوق، معانی الاخبار، ۳۴۹.</ref> و در آیه ۳ [[سوره مؤمنون]]، واژه «لَغْوِ» به غنا<ref>قمی، تفسیر، ۲/۸۸.</ref> تفسیر شده است. این احادیث زمینه بررسی‌های مفسران و فقیهان را در ادوار مختلف فراهم آورده است. با روی کار آمدن [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]]، با نادیده گرفته‌شدن این آیات و احادیث، موسیقی و غنا با رقص و باده‌گساری به دربار خلفا راه یافت<ref>ابن‌خلدون، مقدمه ابن‌خلدون، ۲/۸۵۳–۸۵۴؛ زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ۵/۴۰–۴۱؛ همایی، تاریخ ادبیات ایران، ۱۷۰–۱۷۷.</ref> {{ببینید|موسیقی}}.


بحث از غنا در میان عالمان [[اهل سنت]] نیز مطرح است و اختلاف آرای فراوانی در تعریف و به‌ویژه حکم آن می‌توان دید، چنان‌که افزون بر حرمت، برخی آن را مباح یا مکروه دانسته‌اند.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۳۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref>
بحث از غنا در میان عالمان [[اهل سنت]] نیز مطرح است و اختلاف آرای فراوانی در تعریف و به‌ویژه حکم آن می‌توان دید، چنان‌که افزون بر حرمت، برخی آن را مباح یا مکروه دانسته‌اند.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۳۱/۲۹۴–۲۹۶.</ref>


فقیهان [[شیعه]] بحث از غنا و احکام آن را بیشتر در خلال مباحث مربوط به احکام [[تجارت]] و [[مکاسب محرمه]] آورده‌اند؛ زیرا برخی از طریق آوازخوانی و غنا کسب درآمد می‌کردند.<ref>طوسی، المبسوط، ۸/۲۲۳؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷.</ref> درمجموع فقیهان در زمینه‌هایی چون تعریف غنا از نظر لغت و [[عرف]]، بیان مصداق مورد نظر [[شرع]]، چگونگی تشخیص مصداق آن و سپس احکام مربوط به آن بحث کرده‌اند. برخی نیز دراین‌باره رساله‌های مستقلی نگاشته‌اند.<ref>←سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء؛ خواجوئی، رسالة فی الغناء؛ میرزای قمی، رسالة فی تحقیق الغناء موضوعاً و حکماً؛ کشمیری، الروضة الغَنّاء فی عدم جواز استماع الغناء؛ مختاری، غنا و موسیقی.</ref>
فقیهان [[شیعه]] بحث از غنا و احکام آن را بیشتر در خلال مباحث مربوط به احکام [[تجارت]] و مکاسب محرمه آورده‌اند؛ زیرا برخی از طریق آوازخوانی و غنا کسب درآمد می‌کردند.<ref>طوسی، المبسوط، ۸/۲۲۳؛ حلی، علامه، قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶؛ خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷.</ref> درمجموع فقیهان در زمینه‌هایی چون تعریف غنا از نظر لغت و [[عرف]]، بیان مصداق مورد نظر [[شرع]]، چگونگی تشخیص مصداق آن و سپس احکام مربوط به آن بحث کرده‌اند. برخی نیز دراین‌باره رساله‌های مستقلی نگاشته‌اند.<ref>←سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء؛ خواجوئی، رسالة فی الغناء؛ میرزای قمی، رسالة فی تحقیق الغناء موضوعاً و حکماً؛ کشمیری، الروضة الغَنّاء فی عدم جواز استماع الغناء؛ مختاری، غنا و موسیقی.</ref>


امام‌خمینی نیز در فتاوای خود در [[تحریر الوسیله]]،<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> [[وسیلة النجاة]]،<ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.</ref> [[رساله نجاة العباد]]<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۲۲۳.</ref> و [[استفتائات (کتاب)|استفتائات]]،<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۵–۱۶ و ۳/۶۰۵.</ref> احکام غنا را ذکر کرده و در [[کتاب المکاسب المحرمه]] با تفکیک میان بحث از ماهیت عرفی و اصطلاحی غنا و ملاک‌های تحقق آن و بحث از موضوع [[حکم شرعی]]، به‌تفصیل به تعریف غنا و تبیین موضوع حکم شرعی و احکام آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۵.</ref> آنچه در اینجا مطرح می‌شود، مربوط به آواز و چگونگی صوت است؛ اما موسیقی با ابزاری که با استفاده از آلات موسیقی نواخته می‌شود، حکم خاص خود را دارد {{ببینید|موسیقی}}.
امام‌خمینی نیز در فتاوای خود در [[تحریر الوسیله]]،<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref> [[وسیلة النجاة]]،<ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.</ref> [[رساله نجاة العباد]]<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۲۲۳.</ref> و [[استفتائات امام‌خمینی|استفتائات]]،<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۵–۱۶ و ۳/۶۰۵.</ref> احکام غنا را ذکر کرده و در [[کتاب المکاسب المحرمه]] با تفکیک میان بحث از ماهیت عرفی و اصطلاحی غنا و ملاک‌های تحقق آن و بحث از موضوع [[حکم شرعی]]، به‌تفصیل به تعریف غنا و تبیین موضوع حکم شرعی و احکام آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۵۵.</ref> آنچه در اینجا مطرح می‌شود، مربوط به آواز و چگونگی صوت است؛ اما موسیقی با ابزاری که با استفاده از آلات موسیقی نواخته می‌شود، حکم خاص خود را دارد. {{ببینید|موسیقی}}


== ماهیت غنا ==
== ماهیت غنا ==
برخی فقیهان همراه با توجه به تعریف لغوی و عرفی غنا، بیشتر تلاش خود را در راستای تعیین موضوع مورد نظر [[شرع]] صرف کرده‌اند<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۷۷–۴۸۲.</ref>؛ اما برخی دیگر به بحث از معنای لغوی و عرفی و نسبت آن با موضوع مورد نظر شرع نیز توجه کرده‌اند.<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱–۲۹۶؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵.</ref> در دیدگاه مشهور فقیهان پیشین،<ref>←انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱؛ سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء، ۲۲.</ref> غنا در نزد عرف، کشیدن صدا همراه با ترجیع طرب‌انگیز است،<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.</ref> هرچند برخی طرب‌انگیزبودن را شرط تحقق غنا ندانسته و مطلق آواز بلند دربردارنده مَد یا ترجیع را غنا شمرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶.</ref> دراین‌باره آرای دیگری نیز گزارش شده است. فقیهان در تعیین موضوع حکم حرمت غنا نیز دیدگاه‌های متفاوتی به دست داده‌اند. [[علامه حلی]] موضوع حرمت را ترجیع صوت و کشیدن آن (مَد) شمرده است.<ref>قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵.</ref> [[شهید ثانی]] دیدگاه [[فاضل مقداد]]<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۲/۱۱.</ref> مبنی بر واگذاری تعیین موضوع حرمت به [[عرف]] را پسندیده است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.</ref> از دیدگاه وی، ملاک تشخیص غنای حرام، عرف است؛ حتی اگر صوت مطرب نباشد. از دیدگاه [[صاحب جواهر]]، موضوع حکم، کیفیت خاصی از صوت است که خالی از مَد و ترجیع و تحسین نباشد و عرف آن را غنا بنامد.<ref>نجفی، جواهر، ۲۲/۴۶.</ref> [[شیخ انصاری]] حرمت غنا را از باب لهو و لغو و باطل‌بودن می‌شمارد و صوتی را که لهوی و ازجمله الحان [[اهل فسق]] باشد، موضوع ادله حرمت غنا می‌داند، هرچند عرف آن را غنا نداند.<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸، ۲۹۰ و ۲۹۶.</ref> گروهی از فقیهان معاصر، وصف «کیفیت لهوی»، «مناسبت با مجالس لهو و لعب» یا وصف «ترجیع و طرب‌انگیزی» را به موضوع حرمت افزوده‌اند.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۸۰–۴۸۱؛ گلپایگانی، وسیلة النجاة المحشی، ۲/۷؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، ۴۴۴–۴۴۵؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۴۲.</ref>
برخی فقیهان همراه با توجه به تعریف لغوی و عرفی غنا، بیشتر تلاش خود را در راستای تعیین موضوع مورد نظر [[شرع]] صرف کرده‌اند<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۷۷–۴۸۲.</ref>؛ اما برخی دیگر به بحث از معنای لغوی و عرفی و نسبت آن با موضوع مورد نظر شرع نیز توجه کرده‌اند.<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱–۲۹۶؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵.</ref> در دیدگاه مشهور فقیهان پیشین،<ref>←انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۹۱؛ سبزواری، رسالة فی تحریم الغناء، ۲۲.</ref> غنا در نزد عرف، کشیدن صدا همراه با ترجیع طرب‌انگیز است،<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.</ref> هرچند برخی طرب‌انگیزبودن را شرط تحقق غنا ندانسته و مطلق آواز بلند دربردارنده مَد یا ترجیع را غنا شمرده‌اند.<ref>نجفی، جواهر، ۲۲/۴۵–۴۶.</ref> دراین‌باره آرای دیگری نیز گزارش شده است. فقیهان در تعیین موضوع حکم حرمت غنا نیز دیدگاه‌های متفاوتی به دست داده‌اند. [[علامه حلی]] موضوع حرمت را ترجیع صوت و کشیدن آن (مَد) شمرده است.<ref>قواعد الاحکام، ۳/۴۹۵.</ref> [[شهید ثانی]] دیدگاه [[فاضل مقداد]]<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۲/۱۱.</ref> مبنی بر واگذاری تعیین موضوع حرمت به [[عرف]] را پسندیده است.<ref>شهید ثانی، مسالک الافهام، ۳/۱۲۶.</ref> از دیدگاه وی، ملاک تشخیص غنای حرام، عرف است؛ حتی اگر صوت مطرب نباشد. از دیدگاه [[صاحب جواهر]]، موضوع حکم، کیفیت خاصی از صوت است که خالی از مَد و ترجیع و تحسین نباشد و عرف آن را غنا بنامد.<ref>نجفی، جواهر، ۲۲/۴۶.</ref> [[شیخ انصاری]] حرمت غنا را از باب لهو و لغو و باطل‌بودن می‌شمارد و صوتی را که لهوی و ازجمله الحان اهل فسق باشد، موضوع ادله حرمت غنا می‌داند، هرچند عرف آن را غنا نداند.<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸، ۲۹۰ و ۲۹۶.</ref> گروهی از فقیهان معاصر، وصف «کیفیت لهوی»، «مناسبت با مجالس لهو و لعب» یا وصف «ترجیع و طرب‌انگیزی» را به موضوع حرمت افزوده‌اند.<ref>خویی، منهاج الصالحین، ۲/۷؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۸۰–۴۸۱؛ گلپایگانی، وسیلة النجاة المحشی، ۲/۷؛ منتظری، رساله توضیح المسائل، ۴۴۴–۴۴۵؛ فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۲۴۲.</ref>


[[امام‌خمینی]] پس از نقل حدود بیست تعریف لغوی و اصطلاحی و اشاره به تعریف مشهور،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۰۰.</ref> در تبیین ماهیت غنا، آن را صوت رقیق و زیبای انسان دانسته است که به سبب تناسب آن، شأنیت ایجاد طرب در افراد عادی و طبیعی را دارد<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵–۳۰۶.</ref>؛ بنابراین صدای غیر رقیق، هرچند با تناسب مطربانه همراه باشد، غنا به‌شمار نمی‌آید. شأنیت اطراب در تحقق غنا کافی است و لازم نیست صدا بالفعل مطرب باشد؛ از این‌روی خواندن یک یا دو بیت [[شعر]]، بالفعل ایجاد طرب نمی‌کند؛ اما اگر خواندن آن به گونه‌ای باشد که با ادامه‌دادن موجب طرب شود، خواندن همان یک یا دو بیت نیز غنا خواهد بود؛ همچنین کشیدن صدای زیبا، بدون تناسب موسیقایی، غنا نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref>
[[امام‌خمینی]] پس از نقل حدود بیست تعریف لغوی و اصطلاحی و اشاره به تعریف مشهور،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۲۹۹–۳۰۰.</ref> در تبیین ماهیت غنا، آن را صوت رقیق و زیبای انسان دانسته است که به سبب تناسب آن، شأنیت ایجاد طرب در افراد عادی و طبیعی را دارد<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۵–۳۰۶.</ref>؛ بنابراین صدای غیر رقیق، هرچند با تناسب مطربانه همراه باشد، غنا به‌شمار نمی‌آید. شأنیت اطراب در تحقق غنا کافی است و لازم نیست صدا بالفعل مطرب باشد؛ از این‌روی خواندن یک یا دو بیت [[شعر]]، بالفعل ایجاد طرب نمی‌کند؛ اما اگر خواندن آن به گونه‌ای باشد که با ادامه‌دادن موجب طرب شود، خواندن همان یک یا دو بیت نیز غنا خواهد بود؛ همچنین کشیدن صدای زیبا، بدون تناسب موسیقایی، غنا نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref>
خط ۲۴: خط ۲۴:
امام‌خمینی این تعریف را با اندکی فرق از استاد خود، [[محمدرضا اصفهانی]]، نقل کرده است. به باور اصفهانی، غنا صدایی است که شأنیت دارد به سبب تناسبش در افراد عادی ایجاد طرب کند<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۰.</ref>؛ ولی چنان‌که معلوم شد، امام‌خمینی رقت و زیبایی صدا را در تحقق غنا لازم می‌داند. فرق دیگر آنکه طرب در نظر اصفهانی به یک حالت سَبُکی گفته می‌شود که همچون مسکرات موجب از میان‌رفتن [[عقل]] از انسان شود؛ از این‌رو صداهایی که عقل انسان را زایل نمی‌کند، از نظر اصفهانی، به هر اندازه باعث وجد و سرور یا غم و اندوه شود، غنا نیست ولی طبق نظر امام‌خمینی، هر اندازه خفت و سبکی که بر اثر سرور یا حزن به وجود آید، طرب نامیده می‌شود، اگرچه به حد ازاله عقل نرسد. به نظر ایشان، غنا از جهت اطراب، درجات مختلفی دارد و تنها برخی غناها ممکن است موجب از میان‌رفتن عقل شود؛ اما بیشتر آنها درجه کمتری از طرب ایجاد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۳–۳۰۵.</ref>
امام‌خمینی این تعریف را با اندکی فرق از استاد خود، [[محمدرضا اصفهانی]]، نقل کرده است. به باور اصفهانی، غنا صدایی است که شأنیت دارد به سبب تناسبش در افراد عادی ایجاد طرب کند<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۰.</ref>؛ ولی چنان‌که معلوم شد، امام‌خمینی رقت و زیبایی صدا را در تحقق غنا لازم می‌داند. فرق دیگر آنکه طرب در نظر اصفهانی به یک حالت سَبُکی گفته می‌شود که همچون مسکرات موجب از میان‌رفتن [[عقل]] از انسان شود؛ از این‌رو صداهایی که عقل انسان را زایل نمی‌کند، از نظر اصفهانی، به هر اندازه باعث وجد و سرور یا غم و اندوه شود، غنا نیست ولی طبق نظر امام‌خمینی، هر اندازه خفت و سبکی که بر اثر سرور یا حزن به وجود آید، طرب نامیده می‌شود، اگرچه به حد ازاله عقل نرسد. به نظر ایشان، غنا از جهت اطراب، درجات مختلفی دارد و تنها برخی غناها ممکن است موجب از میان‌رفتن عقل شود؛ اما بیشتر آنها درجه کمتری از طرب ایجاد می‌کند.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۳–۳۰۵.</ref>


[[امام‌خمینی]] در بیان ماهیت غنا و تحقق آن، بر خلاف نظر مشهور،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref> مَدّ و ترجیع را ملاک نمی‌داند، بلکه ملاک، رقیق‌بودن صدا و تناسب موسیقایی آن است؛ به گونه‌ای‌که صدا شأنیت طرب‌انگیزبودن داشته باشد؛ بنابراین اگر تناسب یک صدا و آواز موجب طرب نشود، هرچند لهوی، باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶–۳۰۷.</ref> ایشان احتمال می‌دهد وجود دو قید ترجیع و طرب در کلمات [[فقیهان]] به این دلیل بوده است که در زمان آنان غنا چنین ویژگی‌ای (ترجیع مطرب) داشته است؛ از این‌رو این دو قید را در غنا معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref>؛ هرچند امام‌خمینی در مقام فتوا نظر مشهور را ترجیح می‌دهد و در [[تحریر الوسیله]]، همانند [[سیدابوالحسن اصفهانی]]<ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.</ref> به دو قید ترجیع و طرب بسنده نمی‌کند و غنا را کشیدن صوت و نوعی ترجیع مطربانه می‌داند که مناسب [[مجلس لهو]] و محافل طرب و [[آلات لهو]] و ادوات موسیقی باشد.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>
[[امام‌خمینی]] در بیان ماهیت غنا و تحقق آن، بر خلاف نظر مشهور،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref> مَدّ و ترجیع را ملاک نمی‌داند، بلکه ملاک، رقیق‌بودن صدا و تناسب موسیقایی آن است؛ به گونه‌ای‌که صدا شأنیت طرب‌انگیزبودن داشته باشد؛ بنابراین اگر تناسب یک صدا و آواز موجب طرب نشود، هرچند لهوی، باطل و متناسب با الحان اهل فسوق باشد، غنا نیست.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶–۳۰۷.</ref> ایشان احتمال می‌دهد وجود دو قید ترجیع و طرب در کلمات فقیهان به این دلیل بوده است که در زمان آنان غنا چنین ویژگی‌ای (ترجیع مطرب) داشته است؛ از این‌رو این دو قید را در غنا معتبر دانسته‌اند<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۶.</ref>؛ هرچند امام‌خمینی در مقام فتوا نظر مشهور را ترجیح می‌دهد و در [[تحریر الوسیله]]، همانند [[سیدابوالحسن اصفهانی]]<ref>امام‌خمینی، وسیلة النجاة، ۳۲۲.</ref> به دو قید ترجیع و طرب بسنده نمی‌کند و غنا را کشیدن صوت و نوعی ترجیع مطربانه می‌داند که مناسب مجلس لهو و محافل طرب و [[آلات لهو]] و ادوات موسیقی باشد.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>


امام‌خمینی تصریح کرده است که همه فقیهان اشتراک نظر دارند که غنا از مقوله صوت یا کیفیت صوت است؛ بنابراین فرقی ندارد که کلام حق باشد یا باطل، [[شعر]] باشد یا [[قرآن]]، حکمت باشد یا مرثیه یا چیز دیگر؛ از این‌رو نوع کلام هیچ دخالتی در صدق غنا ندارد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.</ref> ایشان پس از بررسی ماهیت غنا، به این نکته اشاره کرده که موضوع [[حکم شرعی]] می‌تواند اعم یا اخص از ماهیت غنا باشد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.</ref>
امام‌خمینی تصریح کرده است که همه فقیهان اشتراک نظر دارند که غنا از مقوله صوت یا کیفیت صوت است؛ بنابراین فرقی ندارد که کلام حق باشد یا باطل، [[شعر]] باشد یا [[قرآن]]، حکمت باشد یا مرثیه یا چیز دیگر؛ از این‌رو نوع کلام هیچ دخالتی در صدق غنا ندارد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.</ref> ایشان پس از بررسی ماهیت غنا، به این نکته اشاره کرده که موضوع [[حکم شرعی]] می‌تواند اعم یا اخص از ماهیت غنا باشد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷.</ref>


[[شیخ انصاری]] «قول الزور» و «لهو الحدیث» را از مقوله گفتار و نیز حکم به حرمت ذات غنا را از باب اِشعار ([[لهو الحدیث]]) به حرمت مطلق لغو و لهو دانسته است<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸.</ref>؛ ولی امام‌خمینی در تبیین موضوع حکم حرمت، با اشاره به آیه‌های ۳۰ [[سوره حج]] و ۶ [[سوره لقمان]]، به عنوان برخی از دلیل‌های حرمت غنا و با توجه به روایات مفسره و الغای خصوصیت، برخلاف شیخ انصاری، ذات غنا را از مقوله صوت می‌داند و در عین حال آن را داخل در «[[قول الزور]]» و «لهو الحدیث» می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷–۳۱۲.</ref> و حرمت لهو و صداهای لهوی را به نحو مطلق نمی‌پذیرد؛ هرچند احتمال داده است با توجه به برخی روایات،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۳۰۶.</ref> صداهای لهوی، مانند غنا مصداق امر باطل باشند یا گفته شود غنا خصوصیتی ندارد و هر صدایی که مانع از ذکر خدا شود و انسان را گرفتار لهو کند، [[حرام]] است. بر این اساس ایشان احتیاط را در آن می‌داند که از ترانه‌های رایج در میان اهل [[فسق]] پرهیز شود، هرچند غنا نباشد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۶۹.</ref> همچنین امام‌خمینی با اشاره به آرای فقیهانی که گستره موضوع حرمت غنا را محدودتر از ماهیت غنا دانسته‌اند،<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۷/۲۰۵–۲۰۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱؛ سبزواری، کفایة الاحکام، ۱/۴۲۸.</ref> به نقد دیدگاه آنان پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۱۷–۳۲۸.</ref>
[[شیخ انصاری]] «قول الزور» و «لهو الحدیث» را از مقوله گفتار و نیز حکم به حرمت ذات غنا را از باب اِشعار (لهو الحدیث) به حرمت مطلق لغو و لهو دانسته است<ref>انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۷–۲۸۸.</ref>؛ ولی امام‌خمینی در تبیین موضوع حکم حرمت، با اشاره به آیه‌های ۳۰ [[سوره حج]] و ۶ [[سوره لقمان]]، به عنوان برخی از دلیل‌های حرمت غنا و با توجه به روایات مفسره و الغای خصوصیت، برخلاف شیخ انصاری، ذات غنا را از مقوله صوت می‌داند و در عین حال آن را داخل در «[[قول الزور]]» و «لهو الحدیث» می‌شمارد<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۰۷–۳۱۲.</ref> و حرمت لهو و صداهای لهوی را به نحو مطلق نمی‌پذیرد؛ هرچند احتمال داده است با توجه به برخی روایات،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۳۰۶.</ref> صداهای لهوی، مانند غنا مصداق امر باطل باشند یا گفته شود غنا خصوصیتی ندارد و هر صدایی که مانع از ذکر خدا شود و انسان را گرفتار لهو کند، [[حرام]] است. بر این اساس ایشان احتیاط را در آن می‌داند که از ترانه‌های رایج در میان اهل [[فسق]] پرهیز شود، هرچند غنا نباشد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۶۹.</ref> همچنین امام‌خمینی با اشاره به آرای فقیهانی که گستره موضوع حرمت غنا را محدودتر از ماهیت غنا دانسته‌اند،<ref>فیض کاشانی، الوافی، ۱۷/۲۰۵–۲۰۶؛ اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱؛ سبزواری، کفایة الاحکام، ۱/۴۲۸.</ref> به نقد دیدگاه آنان پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۱۷–۳۲۸.</ref>


== حکم غنا ==
== حکم غنا ==
امامان معصوم(ع) ضمن تحسین صدای زیبا و تأکید بر استفاده از آن در مواردی، مانند [[قرائت قرآن]]،<ref>کلینی، کافی، ۲/۶۱۴–۶۱۶.</ref> در تفسیر آیاتی در باب اجتناب از «[[قول الزور]]»،<ref>حج، ۳۰.</ref> «[[لغو]]»<ref>مؤمنون، ۳.</ref> و «[[لهو الحدیث]]»،<ref>لقمان، ۶.</ref> غنا را از مصادیق این آیات دانسته‌اند و از آن نهی کرده‌اند و ضمن بیان آثار زیان‌بار غنا، آن را از گناهان کبیره شمرده‌اند و درآمد حاصل از آن را «[[سحت|سُحت]]» خوانده‌اند و از خرید و فروش کنیزکان آوازه‌خوان منع کرده‌اند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۰–۱۲۴، ۳۰۳–۳۱۲ و ۳۱۶–۳۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۶/۲۳۹–۲۴۷.</ref>؛ از این‌روی فقیهان قائل به حرمت غنا شده‌اند و برخی بر آن ادعای اجماع کرده‌اند.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۲۶ و ۱۸/۱۸۴؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۵؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۵؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۶۹.</ref> امام‌خمینی نیز به حرمت غنا و ایجاد صوت با کیفیت خاص تصریح کرده است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>
امامان معصوم(ع) ضمن تحسین صدای زیبا و تأکید بر استفاده از آن در مواردی، مانند [[قرائت قرآن]]،<ref>کلینی، کافی، ۲/۶۱۴–۶۱۶.</ref> در تفسیر آیاتی در باب اجتناب از «قول الزور»،<ref>حج، ۳۰.</ref> «لغو»<ref>مؤمنون، ۳.</ref> و «لهو الحدیث»،<ref>لقمان، ۶.</ref> غنا را از مصادیق این آیات دانسته‌اند و از آن نهی کرده‌اند و ضمن بیان آثار زیان‌بار غنا، آن را از [[گناهان کبیره]] شمرده‌اند و درآمد حاصل از آن را «سُحت» خوانده‌اند و از خرید و فروش کنیزکان آوازه‌خوان منع کرده‌اند<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۰–۱۲۴، ۳۰۳–۳۱۲ و ۳۱۶–۳۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۷۶/۲۳۹–۲۴۷.</ref>؛ از این‌روی فقیهان قائل به حرمت غنا شده‌اند و برخی بر آن ادعای [[اجماع]] کرده‌اند.<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۲۶ و ۱۸/۱۸۴؛ طباطبایی، ریاض المسائل، ۸/۱۵۵؛ انصاری، کتاب المکاسب، ۱/۲۸۵؛ خویی، موسوعه، ۳۵/۴۶۹.</ref> امام‌خمینی نیز به حرمت غنا و ایجاد صوت با کیفیت خاص تصریح کرده است.<ref>امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>


در این میان برخی فقیهان مانند [[فیض کاشانی]]، در جمع میان روایات، نهی از غنا را متوجه غنایی دانسته‌اند که در زمان [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]]، همراه با به‌کارگیری ابزار لهو و اَشعار باطل و مانند آن مرسوم بوده است و مردان هنگام خواندن زن حضور داشته‌اند؛ اما غنایی که در جهت یاد خدا و نعمت‌های او و یاد [[بهشت]] و [[جهنم]] و مانند آن باشد، اشکال ندارد.<ref>فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ۲/۲۱–۲۲.</ref> از این‌رو برخی فقیهان معتقدند فیض کاشانی، غنا را ذاتاً حرام نمی‌داند، بلکه تنها مقارنات آن از قبیل [[رقص]] و نواختن ابزار لهو را حرام می‌شمارد.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۲/۱۷۳–۱۷۶.</ref>
در این میان برخی فقیهان مانند [[فیض کاشانی]]، در جمع میان روایات، نهی از غنا را متوجه غنایی دانسته‌اند که در زمان [[بنی‌امیه]] و [[بنی‌عباس]]، همراه با به‌کارگیری ابزار لهو و اَشعار باطل و مانند آن مرسوم بوده است و مردان هنگام خواندن [[زن]] حضور داشته‌اند؛ اما غنایی که در جهت یاد خدا و نعمت‌های او و یاد [[بهشت و جهنم]] و مانند آن باشد، اشکال ندارد.<ref>فیض کاشانی، مفاتیح الشرائع، ۲/۲۱–۲۲.</ref> از این‌رو برخی فقیهان معتقدند فیض کاشانی، غنا را ذاتاً حرام نمی‌داند، بلکه تنها مقارنات آن از قبیل [[رقص]] و نواختن ابزار لهو را حرام می‌شمارد.<ref>عاملی، مفتاح الکرامة، ۱۲/۱۷۳–۱۷۶.</ref>


امام‌خمینی ضمن اثبات حرمت ذاتی، انتساب انکار حرمت ذاتی را به فیض کاشانی و [[محقق سبزواری]] صحیح نمی‌داند و معتقد است آنان صرفاً غنا را بر دو قسم غنای حق و باطل یا به تعبیر دیگر حرام و حلال تقسیم کرده‌اند که در این صورت مراد از غنای حلال و حق، غنایی است که دربردارنده اشعاری در یاد بهشت و [[دوزخ]] و تشویق به یادآوری آخرت باشد؛ اما غنای حرام و باطل آن غنایی است که در مجالس اهل لهو اجرا می‌شود. در این صورت خود غنا حرام است، نه‌تنها مقارنات آن.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۱۶–۳۱۸.</ref> سپس ایشان با استناد به اطلاق روایات، این تقسیم را رد می‌کند و انصراف این روایات به غنای متعارف در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس را مردود می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۲۲–۳۲۳.</ref>
امام‌خمینی ضمن اثبات حرمت ذاتی، انتساب انکار حرمت ذاتی را به فیض کاشانی و [[محقق سبزواری]] صحیح نمی‌داند و معتقد است آنان صرفاً غنا را بر دو قسم غنای حق و باطل یا به تعبیر دیگر حرام و حلال تقسیم کرده‌اند که در این صورت مراد از غنای حلال و حق، غنایی است که دربردارنده اشعاری در یاد بهشت و دوزخ و تشویق به یادآوری [[آخرت]] باشد؛ اما غنای حرام و باطل آن غنایی است که در مجالس اهل لهو اجرا می‌شود. در این صورت خود غنا حرام است، نه‌تنها مقارنات آن.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۱۶–۳۱۸.</ref> سپس ایشان با استناد به اطلاق [[حدیث|روایات]]، این تقسیم را رد می‌کند و انصراف این روایات به غنای متعارف در زمان بنی‌امیه و بنی‌عباس را مردود می‌شمارد.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۲۲–۳۲۳.</ref>


از سوی دیگر، گفته شده است امام‌خمینی در سال‌های آخر عمر خود نظر جدیدی ابراز کرده است و در جلسه‌ای که چند نفر از مسئولان کشور حضور داشته‌اند، خاطرنشان کرده است این چیزهایی که امروز از رادیوی [[جمهوری اسلامی ایران]] پخش می‌شود، حلال است؛ اما اگر همین‌ها در فلان کشور ([[عربستان]]) اجرا شود، [[حرام]] است.<ref>خامنه‌ای، غناء، ۲۶۸.</ref> این نگاه امام‌خمینی به ملاک لهوبودن در فضا و احوال عمومی جامعه و کشور تفسیر شده است.<ref>خامنه‌ای، غناء، ۲۶۸.</ref> در گزارشی دیگر آمده است که در جلسه سران کشور که در خانه [[سیداحمد خمینی]] تشکیل شده بود و [[تلویزیون]] هنگام [[بازگشت امام‌خمینی|ورود امام‌خمینی]] آهنگ یکی از خوانندگان را پخش می‌کرد، امام‌خمینی در پاسخ به پرسش [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] که چگونه در گذشته [[موسیقی]] را حرام می‌دانست و اینک حلال، خاطرنشان کرد که ایشان اینک نیز همین موسیقی را اگر از رادیوی عربستان پخش شود، حرام می‌داند و افزود که ایشان خبر رادیوی رژیم پهلوی را نیز حرام می‌دانست و موسیقی که جای خود دارد؛ اما این موسیقی از [[نظام اسلامی]] پخش می‌شود و حلال است.<ref>خمینی، روزنامه کیهان، ۱۱/۲/۱۳۷۰ش.</ref> بر این اساس فتوای ایشان تغییر نکرده است و ملاک حکم اولی همان مطرب‌بودن است و این نظر بر اساس [[حکم ثانوی]] پخش‌شدن از رسانه نظام فاسد است.<ref>سروش محلاتی، نظریه اخیر امام‌خمینی دربارهٔ موسیقی، ۲۴.</ref>
از سوی دیگر، گفته شده است امام‌خمینی در سال‌های آخر عمر خود نظر جدیدی ابراز کرده است و در جلسه‌ای که چند نفر از مسئولان کشور حضور داشته‌اند، خاطرنشان کرده است این چیزهایی که امروز از رادیوی [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] پخش می‌شود، حلال است؛ اما اگر همین‌ها در فلان کشور ([[عربستان]]) اجرا شود، [[حرام]] است.<ref>خامنه‌ای، غناء، ۲۶۸.</ref> این نگاه امام‌خمینی به ملاک لهوبودن در فضا و احوال عمومی [[جامعه]] و کشور تفسیر شده است.<ref>خامنه‌ای، غناء، ۲۶۸.</ref> در گزارشی دیگر آمده است که در جلسه سران کشور که در خانه [[سیداحمد خمینی]] تشکیل شده بود و [[تلویزیون]] هنگام [[بازگشت امام‌خمینی|ورود امام‌خمینی]] آهنگ یکی از خوانندگان را پخش می‌کرد، امام‌خمینی در پاسخ به پرسش [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] که چگونه در گذشته [[موسیقی]] را حرام می‌دانست و اینک حلال، خاطرنشان کرد که ایشان اینک نیز همین موسیقی را اگر از رادیوی عربستان پخش شود، حرام می‌داند و افزود که ایشان خبر رادیوی [[رژیم پهلوی]] را نیز حرام می‌دانست و موسیقی که جای خود دارد؛ اما این موسیقی از [[نظام اسلامی]] پخش می‌شود و حلال است.<ref>خمینی، روزنامه کیهان، ۱۱/۲/۱۳۷۰ش.</ref> بر این اساس فتوای ایشان تغییر نکرده است و ملاک حکم اولی همان مطرب‌بودن است و این نظر بر اساس [[حکم ثانوی]] پخش‌شدن از رسانه نظام فاسد است.<ref>سروش محلاتی، نظریه اخیر امام‌خمینی دربارهٔ موسیقی، ۲۴.</ref>


== موارد استثنا ==
== موارد استثنا ==
بر اساس دیدگاه مشهور فقیهان، غنای [[زن]] در مجلس عروسی زنانه، درصورتی‌که مردی حضور نداشته باشد، از حکم حرمت استثنا شده است<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۳۹–۱۴۰؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۸.</ref> و شماری دیگر از فقیهان<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۱۸۰–۱۸۱.</ref> «[[حداء]]» (آواز شتربانان) را نیز استثنا کرده‌اند. برخی نیز غنا در مرثیه را هم جایز دانسته‌اند.<ref>اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱.</ref>
بر اساس دیدگاه مشهور فقیهان، غنای [[زن]] در مجلس عروسی زنانه، درصورتی‌که مردی حضور نداشته باشد، از حکم حرمت استثنا شده است<ref>نراقی، مستند الشیعة، ۱۴/۱۳۹–۱۴۰؛ نجفی، جواهر، ۲۲/۴۸.</ref> و شماری دیگر از فقیهان<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، ۴/۱۱۷؛ حلی، علامه، تحریر الاحکام، ۵/۲۵۱؛ شهید ثانی، مسالک الافهام، ۱۴/۱۸۰–۱۸۱.</ref> «حداء» (آواز شتربانان) را نیز استثنا کرده‌اند. برخی نیز غنا در مرثیه را هم جایز دانسته‌اند.<ref>اردبیلی، مجمع الفائدة و البرهان، ۸/۶۱.</ref>


امام‌خمینی با طرح اشکال سندی و دلالی دربارهٔ روایات حلیت غنا در اعیاد و مجالس شادی<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۲۸–۳۳۰.</ref> و اشکال دلالی در روایات حداء،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۴۵–۳۴۶.</ref> استثنای این موارد را از تحت حکم غنا نمی‌پذیرد و دربارهٔ نوحه‌گری، مرثیه و [[قرائت قرآن]] نیز غنا را جایز نمی‌شمارد و ادله آن را ناتمام و دلیل بر استحباب حسن صوت می‌داند، نه غنا<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۳۰–۳۴۴.</ref>؛ هرچند همسو با نظر مشهور و با استناد به روایت [[ابوبصیر]]،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۱.</ref> غنای زن در مجلس عروسی زنانه در [[شب زفاف]] را اگر مردی حضور نداشته باشد، جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰.</ref> از نظر ایشان، روایت یادشده از جهت سند و دلالت بی‌اشکال است و ایشان احتمال می‌دهد حکم مجالسی که مقدمه شب زفاف است یا پس از آن برپا می‌شود نیز چنین باشد؛ همچنین بعید نمی‌داند نهی از حضور مرد منصرف به نامحرم باشد. در نتیجه حضور مردی که محرم زن خواننده است، جایز خواهد بود، هرچند حضور وی خلاف احتیاط است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰–۳۵۲.</ref>
امام‌خمینی با طرح اشکال سندی و دلالی دربارهٔ روایات حلیت غنا در اعیاد و مجالس شادی<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۲۸–۳۳۰.</ref> و اشکال دلالی در روایات حداء،<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۴۵–۳۴۶.</ref> استثنای این موارد را از تحت حکم غنا نمی‌پذیرد و دربارهٔ نوحه‌گری، مرثیه و [[قرائت قرآن]] نیز غنا را جایز نمی‌شمارد و ادله آن را ناتمام و دلیل بر استحباب حسن صوت می‌داند، نه غنا<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۳۰–۳۴۴.</ref>؛ هرچند همسو با نظر مشهور و با استناد به روایت [[ابوبصیر]]،<ref>حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۲۱.</ref> غنای زن در مجلس عروسی زنانه در شب زفاف را اگر مردی حضور نداشته باشد، جایز می‌داند.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰.</ref> از نظر ایشان، روایت یادشده از جهت سند و دلالت بی‌اشکال است و ایشان احتمال می‌دهد حکم مجالسی که مقدمه شب زفاف است یا پس از آن برپا می‌شود نیز چنین باشد؛ همچنین بعید نمی‌داند نهی از حضور مرد منصرف به [[نامحرم]] باشد. در نتیجه حضور مردی که محرم زن خواننده است، جایز خواهد بود، هرچند حضور وی خلاف احتیاط است.<ref>امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۵۰–۳۵۲.</ref>


امام‌خمینی قطع نظر از طرح مسئله ماهیت غنا و تعیین موضوع [[حکم شرعی]] در کتاب استدلالی خود، در کتاب‌های فتوایی نیز به بیان حکم آن پرداخته و در مقام تعیین وظیفه مکلفان، معیارهایی جهت شناخت موضوع حکم شرعی به دست داده است. ایشان در فتوای خویش، ضمن ترجیح نظر مشهور، غنا را تنها زیباکردن صدا و آواز خوش ندانسته، بلکه معیارهایی، چون کشیدن، گرداندن صدا به کیفیت خاصی که طرب‌انگیز باشد و مناسبت آن با [[مجالس لهو]]، محافل طرب، [[ابزار لهو]] و ادوات موسیقی را به آن افزوده است. همچنین ایشان استثنای غنای زنان آوازه‌خوان در عروسی‌ها را بعید ندانسته و با شرایطی آن را جایز شمرده است.<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۲۲۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>
امام‌خمینی قطع نظر از طرح مسئله ماهیت غنا و تعیین موضوع [[حکم شرعی]] در کتاب استدلالی خود، در کتاب‌های فتوایی نیز به بیان حکم آن پرداخته و در مقام تعیین وظیفه مکلفان، معیارهایی جهت شناخت موضوع حکم شرعی به دست داده است. ایشان در فتوای خویش، ضمن ترجیح نظر مشهور، غنا را تنها زیباکردن صدا و آواز خوش ندانسته، بلکه معیارهایی، چون کشیدن، گرداندن صدا به کیفیت خاصی که طرب‌انگیز باشد و مناسبت آن با مجالس لهو، محافل طرب، [[ابزار لهو]] و ادوات موسیقی را به آن افزوده است. همچنین ایشان استثنای غنای زنان آوازه‌خوان در عروسی‌ها را بعید ندانسته و با شرایطی آن را جایز شمرده است.<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۲۲۳؛ امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۷۳.</ref>


[[امام‌خمینی]] در فتوای خویش اشاره‌ای به مرجع تشخیص معیارهای غنا نکرده است؛ ولی از پاسخ ایشان به برخی [[استفتائات]] به دست می‌آید که ایشان [[عرف]] را مرجع دانسته است.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳.</ref> ایشان در پاسخ به پرسش‌هایی که بیشتر با طرح برخی مصادیق صوت و آوازخوانی‌هایی که در صدا و سیمای [[جمهوری اسلامی ایران]] یا دیگر محافل اجرا می‌شود و دربارهٔ حکم اجرا یا شنیدن آن است، سؤال‌کننده را به عنوان‌هایی چون غنا، مطرب و مناسب مجالس لهو و لعب ارجاع می‌داد<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۱–۱۶ و ۳/۶۰۳–۶۰۵.</ref> و ظاهر از این ارجاع، تشخیص مکلفان با تکیه بر مرجعیت عرف در تعیین معیارهای یادشده است. ایشان معمولاً در پاسخ خود این نکته را بیان کرده است که شنیدن آواز غیر مطرب یا مشکوک اشکالی ندارد.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳–۶۰۵.</ref>
[[امام‌خمینی]] در فتوای خویش اشاره‌ای به مرجع تشخیص معیارهای غنا نکرده است؛ ولی از پاسخ ایشان به برخی [[استفتائات امام‌خمینی|استفتائات]] به دست می‌آید که ایشان [[عرف]] را مرجع دانسته است.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳.</ref> ایشان در پاسخ به پرسش‌هایی که بیشتر با طرح برخی مصادیق صوت و آوازخوانی‌هایی که در صدا و سیمای [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] یا دیگر محافل اجرا می‌شود و دربارهٔ حکم اجرا یا شنیدن آن است، سؤال‌کننده را به عنوان‌هایی چون غنا، مطرب و مناسب مجالس لهو و لعب ارجاع می‌داد<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۲/۱۱–۱۶ و ۳/۶۰۳–۶۰۵.</ref> و ظاهر از این ارجاع، تشخیص مکلفان با تکیه بر مرجعیت عرف در تعیین معیارهای یادشده است. ایشان معمولاً در پاسخ خود این نکته را بیان کرده است که شنیدن آواز غیر مطرب یا مشکوک اشکالی ندارد.<ref>امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۶۰۳–۶۰۵.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۴٬۵۸۱

ویرایش