ماهیت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۴۳۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ شهریور ۱۴۰۲
جز
 
(۱۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ماهیَت''' ذات و چیستی شیء در دانش فلسفه.
'''ماهیَت''' ذات و چیستی شیء در [[فلسفه|دانش فلسفه]].
 
یکی از مباحث مهم و بنیادین در فلسفه بحث از ماهیت است به‌گونه‌ای که بخش عظیمی از مباحث فلسفی را به خود اختصاص داده است.
 
[[شهاب‌الدین سهروردی|شیخ اشراق]] با ارائه نظام جدید فلسفی، جایگاه خاصی برای ماهیت قائل شد و گفت هر آنچه در متن عالم ماده قرار دارد ماهیت است و وجود امری اعتباری است. [[ملاصدرا]] نیز در باب ماهیت و ملحقات آن بحث مفصلی مطرح کرده است.
 
[[امام‌خمینی]] در آثار اصولی، فلسفی و [[عرفان|عرفانی]] خود حقیقت ماهیت جایگاه و اعتبار سه‌گانه آن را تحلیل و بررسی کرده است. ایشان ماهیت را جهت فقدان و حدّ وجود معرفی می‌کند که اثری ندارد اگر چه در خارج بنابر [[اصالت وجود]]، تنها وجود متحقق است، اما عقل وقتی وجود شیء را تصور می‌کند، آن را به دو حیث وجودی و فقدانی تحلیل می‌کند که حیث فقدان آن منشأ انتزاع ماهیت می‌شود.
 
به اعتقاد امام‌خمینی ماهیت بر دو گونه ملاحظه می‌شود: ۱- ماهیت «من حیث هی هی» و با قطع نظر از هر خصوصیتی که همان ماهیت مهمله است. ۲- ماهیت «من حیث هی هی» و با ملاحظه مصادیق و امور خارجی که همان ماهیت لا بشرط مقسمی است. ایشان برای ماهیت احکام، ویژگی‌هایی برمی‌شمارد ازجمله: امکان ماهیت، موطن ماهیت، تعلق نگرفتن علم به ماهیات، منشاء اثر نبودن ماهیت، بالعرض بودن وجود ماهیت و متصف نشدن ماهیت به [[خیر و شر]].
 
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
ماهیت مصدر جعلی به معنای حقیقت چیزی است.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ذیل واژه «ماهیت».</ref> این واژه در اصل به صورت ماهویّت بوده و در زبان فارسی از آن به چیستی تعبیر می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۱۷-۵۱۸.</ref> وجه انتساب ماهیت به «ما هو» آن است که در پاسخ به پرسش «ما هو» و حقیقت شیء واقع می‌شود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۸۵؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ج۲، ص۲۶؛ آملی، درر الفوائد، ج۱، ۲۹۱-۲۹۳.</ref>
ماهیت مصدر جعلی به معنای حقیقت چیزی است.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ذیل واژه «ماهیت».</ref> این واژه در اصل به صورت ماهویّت بوده و در زبان فارسی از آن به چیستی تعبیر می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۱۷-۵۱۸.</ref> وجه انتساب ماهیت به «ما هو» آن است که در پاسخ به پرسش «ما هو» و حقیقت شیء واقع می‌شود.<ref>علامه حلی، کشف المراد، ص۸۵؛ لاهیجی، شوارق الالهام، ج۲، ص۲۶؛ آملی، درر الفوائد، ج۱، ۲۹۱-۲۹۳.</ref>
خط ۱۰: خط ۱۹:


==پیشینه==
==پیشینه==
یکی از مباحث مهم و بنیادین در [[فلسفه]] بحث از ماهیت است، به گونه‌ای که بخش عظیمی از مباحث فلسفی را به خود اختصاص داده‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۳۸.</ref> این بحث از دیرباز مورد توجه فیلسوفان یونان باستان همچون [[افلاطون]] و [[ارسطو]] بوده<ref>کاپلستون، یونان و روم، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> و با ورود فلسفه یونان به حوزه [[تمدن اسلامی]]، بحث از ماهیت مانند دیگر مباحث فلسفی به‌تدریج گسترش یافت و [[فارابی]] تحلیلی تازه و نو از آن به دست داد. <ref>فارابی، ص۵۱.</ref> بعدها [[ابن‌سینا]] این بحث را گسترش داد و طرح‌ها و تحلیل‌های جدیدی در این باب پیش‌رو گذاشت، به گونه‌ای که برای فیلسوفان پس از خود راه را هموار ساخت.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ص۲۰۲ و ۲۴۵؛ ابن سینا المنطق، البرهان، ص۵۲ و ۷۰.</ref> [[شیخ اشراق]] با ارائه نظام جدید فلسفی، جایگاه خاصی برای ماهیت قائل شد و گفت هر آنچه در متن عالم ماده قرار دارد، ماهیت است و وجود را امری انتزاعی برشمرد<ref>فارابی، ج۲، ص۶۴ و ۱۸۶.</ref> [[ملاصدرا]] نیز که نظام فلسفی‌اش بر [[اصالت وجود]] بنا شده‌است، در باب ماهیت و ملحقات آن بحث مفصلی طرح کرده و با بررسی، نقد و ردّ سخنان شیخ اشراق درباره انتزاعی‌بودن وجود، مجعول‌بودن ماهیت و [[تشکیک در ماهیت]] کوشیده‌است تحلیلی نو از ماهیت به دست دهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۸۹ و ج۲، ص۲-۱۱؛ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۱۳۵.</ref>
یکی از مباحث مهم و بنیادین در [[فلسفه]] بحث از ماهیت است، به گونه‌ای که بخش عظیمی از مباحث فلسفی را به خود اختصاص داده‌است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ج۱۰، ص۵۳۸.</ref> این بحث از دیرباز مورد توجه فیلسوفان یونان باستان همچون [[افلاطون]] و [[ارسطو]] بوده<ref>کاپلستون، یونان و روم، ج۱، ص۳۳۶-۳۳۷.</ref> و با ورود فلسفه یونان به حوزه [[تمدن اسلامی]]، بحث از ماهیت مانند دیگر مباحث فلسفی به‌تدریج گسترش یافت و [[فارابی]] تحلیلی تازه و نو از آن به دست داد. <ref>فارابی، فصوص الحکم، ص۵۱.</ref> بعدها [[ابن‌سینا]] این بحث را گسترش داد و طرح‌ها و تحلیل‌های جدیدی در این باب پیش‌رو گذاشت، به گونه‌ای که برای فیلسوفان پس از خود راه را هموار ساخت.<ref>ابن سینا، الهیات شفا، ص۲۰۲ و ۲۴۵؛ ابن سینا المنطق، البرهان، ص۵۲ و ۷۰.</ref> [[شیخ اشراق]] با ارائه نظام جدید فلسفی، جایگاه خاصی برای ماهیت قائل شد و گفت هر آنچه در متن عالم ماده قرار دارد، ماهیت است و وجود را امری انتزاعی برشمرد<ref>فارابی، فصوص الحکم، ج۲، ص۶۴ و ۱۸۶.</ref> [[ملاصدرا]] نیز که نظام فلسفی‌اش بر [[اصالت وجود]] بنا شده‌است، در باب ماهیت و ملحقات آن بحث مفصلی طرح کرده و با بررسی، نقد و ردّ سخنان شیخ اشراق درباره انتزاعی‌بودن وجود، مجعول‌بودن ماهیت و [[تشکیک در ماهیت]] کوشیده‌است تحلیلی نو از ماهیت به دست دهد.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۱، ص۳۸۹ و ج۲، ص۲-۱۱؛ ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۱۳۵.</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز در آثار [[اصول فقه|اصولی]]، فلسفی و [[عرفان|عرفانی]] خود حقیقت ماهیت، جایگاه و اعتبارات سه‌گانه آن را تحلیل و بررسی کرده‌است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۴۱-۴۲ و ص۱۴۵-۱۴۶ و ج۲، ص ۴۲ و ۲۱۱ و ج۳، ص۵۵۳-۵۵۵؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۲، ص۲۹۴؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۱۴۷-۱۴۸ و ص۱۹۱؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۵۹.</ref>{{ببینید| وجود | اصالت وجود}}
[[امام‌خمینی]] نیز در آثار [[اصول فقه|اصولی]]، فلسفی و [[عرفان|عرفانی]] خود حقیقت ماهیت، جایگاه و اعتبارات سه‌گانه آن را تحلیل و بررسی کرده‌است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۴۱-۴۲ و ص۱۴۵-۱۴۶ و ج۲، ص ۴۲ و ۲۱۱ و ج۳، ص۵۵۳-۵۵۵؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ج۲، ص۲۹۴؛ امام خمینی، معتمد الاصول، ۱۴۷-۱۴۸ و ص۱۹۱؛ امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۵۹.</ref>{{ببینید| وجود | اصالت وجود}}


خط ۲۰: خط ۲۹:
به اعتقاد امام‌خمینی ماهیت در مرتبه خارجی هنگامی انتزاع می‌شود که انسان یک وجود خارجی را به ذهن آورد و آن را از وجود جدا کند و این معنا از شیء در تمام مراتب وجود، محفوظ است و با شدت و ضعف وجود فرد، قابل تغییر و تبدیل نیست؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۰.</ref> یعنی ماهیت از وجود، هویت و حاق وجود شیء در نخستین مرتبه از تعقل [[انتزاع]] می‌شود؛ البته تعقل ماهیت، همیشه از حاق [[وجودِ معلولی]] انتزاع می‌شود؛ به این معنا که انسان موجوداتی را کنار هم مشاهده می‌کند که معلول و متمایز از یکدیگرند که از هر یک ماهیتی انتزاع می‌کند؛ اما محال است از وجود غیر معلول ماهیت انتزاع شود؛ زیرا وجودی که خالص و صرف است، چون تقابل ندارد، تعقل نمی‌شود و بنابراین ماهیت ندارد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> بر این اساس ماهیت حد تنزلی وجود است؛ یعنی از تنزل وجود منتزع می‌شود؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۴-۳۷۵.</ref> بنابراین ماهیت‌داشتن، لازمه تنزل وجودی است؛ پس هرچه در موطن و مقام معلولیت است، ماهیت دارد و چون در مرتبه [[صرف‌الوجود]]، [[امکان]] و معلولیت راه ندارد، در مرتبه واجب، ماهیت نیست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۲.</ref>
به اعتقاد امام‌خمینی ماهیت در مرتبه خارجی هنگامی انتزاع می‌شود که انسان یک وجود خارجی را به ذهن آورد و آن را از وجود جدا کند و این معنا از شیء در تمام مراتب وجود، محفوظ است و با شدت و ضعف وجود فرد، قابل تغییر و تبدیل نیست؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۰.</ref> یعنی ماهیت از وجود، هویت و حاق وجود شیء در نخستین مرتبه از تعقل [[انتزاع]] می‌شود؛ البته تعقل ماهیت، همیشه از حاق [[وجودِ معلولی]] انتزاع می‌شود؛ به این معنا که انسان موجوداتی را کنار هم مشاهده می‌کند که معلول و متمایز از یکدیگرند که از هر یک ماهیتی انتزاع می‌کند؛ اما محال است از وجود غیر معلول ماهیت انتزاع شود؛ زیرا وجودی که خالص و صرف است، چون تقابل ندارد، تعقل نمی‌شود و بنابراین ماهیت ندارد.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۱-۳۷۲.</ref> بر این اساس ماهیت حد تنزلی وجود است؛ یعنی از تنزل وجود منتزع می‌شود؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۴-۳۷۵.</ref> بنابراین ماهیت‌داشتن، لازمه تنزل وجودی است؛ پس هرچه در موطن و مقام معلولیت است، ماهیت دارد و چون در مرتبه [[صرف‌الوجود]]، [[امکان]] و معلولیت راه ندارد، در مرتبه واجب، ماهیت نیست.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۳، ص۳۷۲.</ref>


ماهیت در اصطلاح فلسفی با [[اعیان ثابته]] در [[عرفان]]، متفاوت است. در [[فلسفه]]، ماهیت از وجود خارجی انتزاع می‌شود و وجود [[حیثیت تقییدی]] آن است؛<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۱۳؛ ملاصدرا، المشاعر، ص۵۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۰۴.</ref> در حالی‌که اعیان ثابته مرتبه ثبوت اشیا پیش از وجود عینی و خارجی آنها در [[صقع ربوبی]] است؛<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ج۲، ص۴۲۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۰۶.</ref>  بنابراین ماهیات ظل اعیان ثابته و اعیان ثابته اصل و حقیقت ماهیات‌اند.<ref>قمشه‌ای، مجموعه آثار محمدرضا قمشه‌ای، ص۷۸.</ref>  (مقاله [[اعیان ثابته]]).
ماهیت در اصطلاح فلسفی با [[اعیان ثابته]] در [[عرفان]]، متفاوت است. در [[فلسفه]]، ماهیت از وجود خارجی انتزاع می‌شود و وجود [[حیثیت تقییدی]] آن است؛<ref>ملاصدرا، الشواهد الربوبیه، ص۱۳؛ ملاصدرا، المشاعر، ص۵۵؛ سبزواری، شرح المنظومه، ج۳، ص۵۰۴.</ref> در حالی‌که اعیان ثابته مرتبه ثبوت اشیا پیش از وجود عینی و خارجی آنها در [[صقع ربوبی]] است؛<ref>کاشانی، لطائف الاعلام، ج۲، ص۴۲۹؛ کاشانی، اصطلاحات الصوفیه، ص۱۰۶.</ref>  بنابراین ماهیات ظل اعیان ثابته و اعیان ثابته اصل و حقیقت ماهیات‌اند.<ref>قمشه‌ای، مجموعه آثار محمدرضا قمشه‌ای، ص۷۸.</ref>  {{ببینید|اعیان ثابته}}


امام‌خمینی به پیروی از برخی [[حکما]]، ماهیت را از نگاه عرفانی، همان وجوداتی می‌داند که در مرتبه و صقع ربوبی‌اند و هیچ استقلالی ندارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۸۶.</ref>  ایشان قائل است ماهیت از وجود خارجی انتزاع می‌شود و وجود حیثیت تقییدی آن است.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> و ماهیت بنابر مسلک حکما غیر مجعول و مناط استغناست؛ اما بنابر ذوق عرفانی عکس آن است؛ یعنی ماهیت مجعول و مناط افتقار است؛<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> (مقاله [[وجود]]) بر این اساس ماهیات در نگاه فلسفی، تحققی از خود ندارند و گفتن وجود بر آنها بالعرض است و در نگاه عرفانی، ماهیات [[لوازم اسما]] و [[صفات|صفات‌اند]] و هر ماهیتی به اندازه خود در پناه اسمی یا صفتی از حق، ثابت است؛ بدون اینکه ثبوت آنها به وجود استناد داده شود و نور و وجود به آنها سرایت کند و در مقام «لا اسم و لا رسم» تقرری ندارند، بلکه در مرتبه [[تعین ثانی]] ثبوت دارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۱۵۵.</ref>
امام‌خمینی به پیروی از برخی [[حکما]]، ماهیت را از نگاه عرفانی، همان وجوداتی می‌داند که در مرتبه و صقع ربوبی‌اند و هیچ استقلالی ندارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۸۶.</ref>  ایشان قائل است ماهیت از وجود خارجی انتزاع می‌شود و وجود حیثیت تقییدی آن است.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref> و ماهیت بنابر مسلک حکما غیر مجعول و مناط استغناست؛ اما بنابر ذوق عرفانی عکس آن است؛ یعنی ماهیت مجعول و مناط افتقار است؛<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ص۲۰۴-۲۰۵.</ref> {{ببینید|وجود}} بر این اساس ماهیات در نگاه فلسفی، تحققی از خود ندارند و گفتن وجود بر آنها بالعرض است و در نگاه عرفانی، ماهیات [[لوازم اسما]] و [[صفات|صفات‌اند]] و هر ماهیتی به اندازه خود در پناه اسمی یا صفتی از حق، ثابت است؛ بدون اینکه ثبوت آنها به وجود استناد داده شود و نور و وجود به آنها سرایت کند و در مقام «لا اسم و لا رسم» تقرری ندارند، بلکه در مرتبه [[تعین ثانی]] ثبوت دارند.<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۱۵۵.</ref>


==اعتبارات سه‌گانه ماهیت==
==اعتبارات سه‌گانه ماهیت==
خط ۶۰: خط ۶۹:
#'''منشأ اثر نبودن ماهیت:''' ماهیات امکانی دارای اثر و اقتضای بالذات نیستند؛ زیرا اقتضا و تأثیر و تأثر از حیثیات وجودی است؛ در حالی‌که ماهیات خالی از هر کمال و سعادتی‌اند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۲.</ref>
#'''منشأ اثر نبودن ماهیت:''' ماهیات امکانی دارای اثر و اقتضای بالذات نیستند؛ زیرا اقتضا و تأثیر و تأثر از حیثیات وجودی است؛ در حالی‌که ماهیات خالی از هر کمال و سعادتی‌اند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۲.</ref>
#'''بالعرض‌بودن وجود ماهیت:''' ماهیات به حسب ذات معدوم‌اند و مادامی که بالعرض در دار هستی داخل نشده‌اند، حظی از شیئیت اشیا ندارند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۵۴.</ref> از این‌رو ماهیات [[معدوم مطلق]] نیستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۳۷۹.</ref> و بالعرض موجودند؛ زیرا ماهیات از حدود وجود انتزاع می‌شوند.<ref>اامام خمینی، الطلب و الاراده، ص۳۲.</ref> مراد از بالعرض‌بودن آن است که ماهیات [[واسطه در عروض]] دارند و وجود اولاً و بالذات به وجود تعلق می‌گیرد و به واسطه وجود به ماهیت عارض می‌شود و در حقیقت مفهوم وجود، بالذات شامل ماهیت نیست، بلکه به واسطه وجودِ خاص است که حقیقتِ مفهومِ موجود بر وجود صادق می‌شود و بر ماهیت بالعرض و مجاز صادق است؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۹ و ج۳، ص۶۷.</ref> پس ماهیات ممکنه در وجود خود نیازمند به حیثیت تعلیلی و تقییدی‌اند؛ زیرا آنها موجود بالعرض‌اند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref>
#'''بالعرض‌بودن وجود ماهیت:''' ماهیات به حسب ذات معدوم‌اند و مادامی که بالعرض در دار هستی داخل نشده‌اند، حظی از شیئیت اشیا ندارند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۵۴.</ref> از این‌رو ماهیات [[معدوم مطلق]] نیستند<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۳۷۹.</ref> و بالعرض موجودند؛ زیرا ماهیات از حدود وجود انتزاع می‌شوند.<ref>اامام خمینی، الطلب و الاراده، ص۳۲.</ref> مراد از بالعرض‌بودن آن است که ماهیات [[واسطه در عروض]] دارند و وجود اولاً و بالذات به وجود تعلق می‌گیرد و به واسطه وجود به ماهیت عارض می‌شود و در حقیقت مفهوم وجود، بالذات شامل ماهیت نیست، بلکه به واسطه وجودِ خاص است که حقیقتِ مفهومِ موجود بر وجود صادق می‌شود و بر ماهیت بالعرض و مجاز صادق است؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۲، ص۹ و ج۳، ص۶۷.</ref> پس ماهیات ممکنه در وجود خود نیازمند به حیثیت تعلیلی و تقییدی‌اند؛ زیرا آنها موجود بالعرض‌اند.<ref>امام خمینی، الطلب و الاراده، ص۷۰.</ref>
#'''متصف‌نشدن ماهیت به خیر و شر:''' ماهیت من حیث هی، به خیر و شر متصف نمی‌شود؛ زیرا ماهیت از حیث خود، چیزی جز خود نیست و هیچ اقتضایی ندارد<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ص۱۳۴.</ref> البته ماهیات ظلمانی منشأ شرور و نقص‌اند؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۱۱۷.</ref> به این معنا که تمام رذیلت‌ها و تعین و اعدام به لوازم ماهیت بر می‌گردد؛ زیرا متعلق جعل و [[فیض حق]] نیستند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref> {{ببینید|مقاله خیر و شر}}
#'''متصف‌نشدن ماهیت به خیر و شر:''' ماهیت من حیث هی، به خیر و شر متصف نمی‌شود؛ زیرا ماهیت از حیث خود، چیزی جز خود نیست و هیچ اقتضایی ندارد<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ص۱۳۴.</ref> البته ماهیات ظلمانی منشأ شرور و نقص‌اند؛<ref>امام خمینی، تقریرات، ج۱، ص۱۱۷.</ref> به این معنا که تمام رذیلت‌ها و تعین و اعدام به لوازم ماهیت بر می‌گردد؛ زیرا متعلق جعل و [[فیض حق]] نیستند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ص۶۰۰.</ref> {{ببینید|خیر و شر}}


==پانویس==
==پانویس==
خط ۱۱۴: خط ۱۲۳:
*لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تحقیق اکبر اسدعلی‌زاده قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
*لاهیجی، عبدالرزاق، شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، تحقیق اکبر اسدعلی‌زاده قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
*مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، بیدار، بی‌تا؛ همو، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، بیدار، بی‌تا
*ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
*ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
*میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
*میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
[[رده:مقاله‌های ارزیابی‌شده]]
== پیوند به بیرون ==
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
*علی برهانی-باقر صاحبی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/8/ ماهیت]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۸-۱۸.
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
 
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:فلسفه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۷۲۱

ویرایش