۱۴٬۷۲۱
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای آماده ارزیابی; added Category:مقالههای ارزیابیشده using HotCat) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُحَبّت و عشق''' میل به [[ | '''مُحَبّت و عشق''' میل به محبوب و شوق شدید. | ||
در فرهنگ و معارف اسلام محبت و عشق به خداوند، یکی از عوامل مؤثر در سیر معنوی و رسیدن به [[سعادت و شقاوت|سعادت]] و کمال به شمار آمده است. حکمای مسلمان بحث از عشق را با رویکردی [[فلسفه|فلسفی]]، با ادله و براهین عقلی و فلسفی قابلتبیین دانستهاند. | |||
در [[عرفان|عرفان نظری]]، راز آفرینش و سرّ ایجاد را محبت الهی به ظهور و اظهار میدانند که سبب شده همه عالم با محبت رنگ وجود یافته، این محبت همه اشیاء سریان یابد. | |||
محبت و عشق در [[تألیفات و آثار امامخمینی|آثار امامخمینی]] جایگاه ویژهای دارد. ایشان افزون بر مباحث عرفان نظری و عملی در عرفان ادبی بحث عشق و محبت را به اوج خود رسانده است چنانکه [[دیوان امام|دیوان شعر ایشان]] بیانگر عشق و دلباختگی به حقتعالی است. | |||
[[امامخمینی]] عشق به خداوند را دستاورد تجلیات حبّی در سرّ قلب میداند که به صورت عشق بازی در ظاهر درمیآید و آتشی است که از قلب عاشق سر میکشد و به باطن و ظاهرش سرایت میکند. ایشان برای عشق و محبت اقسام و درجات ذکر کرده و محبت را به مذموم و محمود تقسیم میکند. | |||
امامخمینی آثار و نشانههای پرشماری از محبت و عشق بیان کرده است از جمله: ۱- رهایی از خود و ترک [[حب نفس|انانیت]] ۲- سلب اختیار و اراده از سالک ۳- بیگانگی با اسمورسم ۴- بیخبری عاشق از همه کس و همهچیز ۵- رفع [[حجب|حجاب]] بین محب و محبوب. | |||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
«محبت» به معنای دوستداشتن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> و میل به چیز لذتبخش<ref>طریحی، مجمع البحرین،۲/۳۲.</ref> و یا مهربانبودن با کسی یا چیزی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۶۷۳۳.</ref> است و «عشق» به معنای دوستداشتن زیاده از حد است.<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۴/۱۵۲۵، ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۲۵۱.</ref> در اصطلاح علمای [[اخلاق]] و [[عرفان]]، محبت به معنای میل به امر موافق است.<ref>مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳؛ قشیری، رساله قشیریه، ۵۸۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۴.</ref> هرگاه این میل به چیزی که لذتبخش است، از حد بگذرد و با شدت و افراط به نهایت برسد، «عشق» نامیده میشود.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۹؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۱۸۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز «محبت» را توجه و رغبت قلب به آنچه کمال میداند، معرفی کردهاست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث ۱۲۷؛ امام خمینی، حدیث جنود ۳۰۸؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۳۹.</ref> | «محبت» به معنای دوستداشتن<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> و میل به چیز لذتبخش<ref>طریحی، مجمع البحرین،۲/۳۲.</ref> و یا مهربانبودن با کسی یا چیزی<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۶۷۳۳.</ref> است و «عشق» به معنای دوستداشتن زیاده از حد است.<ref>جوهری، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیه، ۴/۱۵۲۵، ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۲۵۱.</ref> در اصطلاح علمای [[اخلاق]] و [[عرفان]]، محبت به معنای میل به امر موافق است.<ref>مستملی، شرح التعرف لمذهب التصوف، ۱۳۸۷ و ۱۳۹۳؛ قشیری، رساله قشیریه، ۵۸۴؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۸/۶۴.</ref> هرگاه این میل به چیزی که لذتبخش است، از حد بگذرد و با شدت و افراط به نهایت برسد، «عشق» نامیده میشود.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۵۶۹؛ تهانوی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، ۲/۱۱۸۱.</ref> [[امامخمینی]] نیز «محبت» را توجه و رغبت قلب به آنچه کمال میداند، معرفی کردهاست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث ۱۲۷؛ امام خمینی، حدیث جنود ۳۰۸؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۳۹.</ref> | ||
خط ۹: | خط ۲۰: | ||
==محبت و عشق در شعر و ادبیات عرفانی== | ==محبت و عشق در شعر و ادبیات عرفانی== | ||
محبت و عشق، در شعر و ادبیات عرفانی نیز جایگاه مهمی دارد و از برجستهترین مضامین آن به شمار میرود.<ref>ابنفارض.</ref> [[اهل معرفت]] در آثار منثور خود، با الفاظ و اصطلاحات رمزگونه درباره محبت و عشق سخن گفتهاند؛ چنانکه گفته شدهاست: «پیش او دو انا نمیگنجد»<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۳۷.</ref> و یا «عقل همچو پروانه است و معشوق همچو شمع».<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۴۹.</ref> بخش عمدهای از ادبیات جهانی را نیز عشق تشکیل میدهد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۵۰۳.</ref> چنانکه یکی از بخشهای مهم در ادبیات ایرانی نیز مناظره میان [[عقل]] و عشق است.<ref>مطهری، مجموعه، ۲۳/۱۶۷.</ref> | محبت و عشق، در شعر و ادبیات عرفانی نیز جایگاه مهمی دارد و از برجستهترین مضامین آن به شمار میرود.<ref>ابنفارض.</ref> [[اهل معرفت]] در آثار منثور خود، با الفاظ و اصطلاحات رمزگونه درباره محبت و عشق سخن گفتهاند؛ چنانکه گفته شدهاست: «پیش او دو انا نمیگنجد»<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۳۷.</ref> و یا «عقل همچو پروانه است و معشوق همچو شمع».<ref>مولانا، فیه ما فیه، ۴۹.</ref> بخش عمدهای از ادبیات جهانی را نیز عشق تشکیل میدهد؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۵۰۳.</ref> چنانکه یکی از بخشهای مهم در ادبیات ایرانی نیز مناظره میان [[عقل]] و عشق است.<ref>مطهری، مجموعه، ۲۳/۱۶۷.</ref> | ||
محبت و عشق در آثار [[امامخمینی]] جایگاه ویژهای دارد. ایشان در آثار خود افزون بر مباحث [[عرفان نظری]] در این زمینه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> به مباحث [[عرفان عملی]] نیز توجه کرده، به حقیقت و آثار عشق پرداختهاست. | محبت و عشق در آثار [[امامخمینی]] جایگاه ویژهای دارد. ایشان در آثار خود افزون بر مباحث [[عرفان نظری]] در این زمینه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> به مباحث [[عرفان عملی]] نیز توجه کرده، به حقیقت و آثار عشق پرداختهاست. میتوان اوج بحث از عشق و محبت در کلام ایشان را در دیوان شعر ایشان یافت که بیانگر عشق و دلباختگی ایشان به حقتعالی است.<ref>امام خمینی، دیوان امام، غزلهای ۲۷، ۷۰، ۷۳ و۸۰.</ref> | ||
==حقیقت و منشأ== | ==حقیقت و منشأ== | ||
حقیقت محبت، رابطهای اتحادی است که محب را با محبوب متحد و یگانه میسازد و جذبهای از جذبات محبوب است که محب را به سوی خویش فرا میخواند و به مقدار جذبهای که او را به خود میکشاند، انانیت محب را محو و نابود میسازد و ذاتی را که شایستگی اتصاف به صفات خویش دارد، به او ارزانی میکند؛<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ۴۰۶.</ref> چنانکه محبت الهی را حالتی میان همت و انس با حق که مقامی عرفانی است، دانستهاند که هرگاه به [[قلب]] تعلق بگیرد، صاحبش در آن حالت، جان خود را برای محبوب میبخشد و قلبش را از تعرض و توجه به غیر او بازمیدارد<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۸۶ ـ ۳۹۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۴ ـ ۵۶۵.</ref> به اعتقاد عارفان، مشاهده کمالات محبوب سبب محبت میشود<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۷۶.</ref> حکما بر خلاف اهل معرفت، میان عشق و شوق تفاوت قائل شدهاند و عشق را به معنای [[ابتهاج]] به تصور حضور شیء و شوق را حرکت برای تکمیل این ابتهاج میدانند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۴/۲۳۸.</ref> و از آنجاکه حقتعالی ذاتش برای خود حاضر است، اطلاق عشق بر او صحیح میباشد.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref> | حقیقت محبت، رابطهای اتحادی است که محب را با محبوب متحد و یگانه میسازد و جذبهای از جذبات محبوب است که محب را به سوی خویش فرا میخواند و به مقدار جذبهای که او را به خود میکشاند، انانیت محب را محو و نابود میسازد و ذاتی را که شایستگی اتصاف به صفات خویش دارد، به او ارزانی میکند؛<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ۴۰۶.</ref> چنانکه محبت الهی را حالتی میان همت و انس با حق که مقامی عرفانی است، دانستهاند که هرگاه به [[قلب]] تعلق بگیرد، صاحبش در آن حالت، جان خود را برای محبوب میبخشد و قلبش را از تعرض و توجه به غیر او بازمیدارد<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۸۶ ـ ۳۹۲؛ کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۶۴ ـ ۵۶۵.</ref> به اعتقاد عارفان، مشاهده کمالات محبوب سبب محبت میشود<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۳۷؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۷۶.</ref> حکما بر خلاف اهل معرفت، میان عشق و شوق تفاوت قائل شدهاند و عشق را به معنای [[ابتهاج]] به تصور حضور شیء و شوق را حرکت برای تکمیل این ابتهاج میدانند<ref>شیخ اشراق، مصنفات شیخ اشراق، ۴/۲۳۸.</ref> و از آنجاکه حقتعالی ذاتش برای خود حاضر است، اطلاق عشق بر او صحیح میباشد.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۰۵ ـ ۶۰۶.</ref> | ||
خط ۲۷: | خط ۳۸: | ||
#محبتی که از مطالعه صفات و نظر در آیات الهی به دست میآید و سبب زایلشدن محبت غیر حق میگردد. | #محبتی که از مطالعه صفات و نظر در آیات الهی به دست میآید و سبب زایلشدن محبت غیر حق میگردد. | ||
#محبتی که محب را از مرتبه کثرت به وحدت میکشاند و زبان را بند میآورد و به اشاره در نمیآید.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۹۲ ـ ۳۹۷.</ref> برخی نیز درجات و مراتب محبت را متناسب با حال، استعداد و ادراک شهودی محبان دانستهاند <ref>دیلمی، کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۱۸.</ref> | #محبتی که محب را از مرتبه کثرت به وحدت میکشاند و زبان را بند میآورد و به اشاره در نمیآید.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۲؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۳۹۲ ـ ۳۹۷.</ref> برخی نیز درجات و مراتب محبت را متناسب با حال، استعداد و ادراک شهودی محبان دانستهاند <ref>دیلمی، کتاب عطف الالف المألوف علی اللّام المعطوف، ۱۸.</ref> | ||
امامخمینی مراتب محبت الهی را به نسبت افراد، مختلف و نسبت آن را برابر اختلاف درجات معرفت آنها به حقتعالی میداند و از آنجاکه معرفت [[انبیا(ع)]] و [[اولیای الهی(ع)]] بیشتر از دیگران است، محبت الهی در آنها شدیدتر است؛ از همینرو بالاترین مرتبه حب الهی در خاتم انبیا(ص) است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۴۰.</ref> به اعتقاد ایشان، هرچه انسان از [[انانیت]] خود فاصله بگیرد و خودبینی را ترک کند، این حالت سبب انس و محبت به حق میگردد تا آنجاکه انسان به خلوت تام و محبت کلی میرسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۰.</ref> ایشان | امامخمینی مراتب محبت الهی را به نسبت افراد، مختلف و نسبت آن را برابر اختلاف درجات معرفت آنها به حقتعالی میداند و از آنجاکه معرفت [[انبیا(ع)]] و [[اولیای الهی(ع)]] بیشتر از دیگران است، محبت الهی در آنها شدیدتر است؛ از همینرو بالاترین مرتبه حب الهی در خاتم انبیا(ص) است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۲/۱۴۰.</ref> به اعتقاد ایشان، هرچه انسان از [[انانیت]] خود فاصله بگیرد و خودبینی را ترک کند، این حالت سبب انس و محبت به حق میگردد تا آنجاکه انسان به خلوت تام و محبت کلی میرسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۰.</ref> ایشان حبّ فیالله را از حیث خلوص آن، دارای درجاتی میداند، و خالصترین آن حبی است که از شوب کثرت اسمائی و صفاتی نیز خالی باشد؛ به این معنا که حب به حق، به سبب صفتی از صفات او نباشد، و نتیجه این حب، رفع حجاب است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۰.</ref> | ||
حکما و اهل معرفت برای عشق اقسامی برشمردهاند. برخی عشق را به مجازی و حقیقی<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۷۴؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۸۳.</ref> و عشق مجازی را به عشق نفسانی (عشق عفیف) که ناشی از مشاهده صورت و شکل محبوب است و عشق حیوانی که ناشی از طلب لذت حیوانی است، تقسیم کردهاند.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۴۷ ـ ۶۴۸.</ref> امامخمینی معتقد است عشق به کمال مطلق در همه اشخاص موجود است؛ اما این اشخاص در تشخیص کمال مطلق و مصداق محبوب خطا میکنند و گمان میکنند آنچه او دلباخته آنهاست؛ مانند جمال یا علم یا سلطنت، کمال مطلق است؛ در حالیکه اگر به کمالی برتر دست یابند، آن را رها میکنند و کمال بالاتر را طلب میکنند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۰ ـ ۸۱؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸۲.</ref> | حکما و اهل معرفت برای عشق اقسامی برشمردهاند. برخی عشق را به مجازی و حقیقی<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۷۴؛ خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۸۳.</ref> و عشق مجازی را به عشق نفسانی (عشق عفیف) که ناشی از مشاهده صورت و شکل محبوب است و عشق حیوانی که ناشی از طلب لذت حیوانی است، تقسیم کردهاند.<ref>شهرزوری، رسائل الشجرة الالهیة فی علوم الحقائق الربانیه، ۳/۶۴۷ ـ ۶۴۸.</ref> امامخمینی معتقد است عشق به کمال مطلق در همه اشخاص موجود است؛ اما این اشخاص در تشخیص کمال مطلق و مصداق محبوب خطا میکنند و گمان میکنند آنچه او دلباخته آنهاست؛ مانند جمال یا علم یا سلطنت، کمال مطلق است؛ در حالیکه اگر به کمالی برتر دست یابند، آن را رها میکنند و کمال بالاتر را طلب میکنند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۰ ـ ۸۱؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۵۴؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۸۲.</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۴۴: | ||
{{ببینید|فنا}} | {{ببینید|فنا}} | ||
==آثار و نشانهها== | ==آثار و نشانهها== | ||
علمای اخلاق، آثار و نشانههای مختلفی برای محبت و عشق برشمردهاند؛ ازجمله: | علمای اخلاق، آثار و نشانههای مختلفی برای محبت و عشق برشمردهاند؛ ازجمله: | ||
خط ۱۱۳: | خط ۱۲۵: | ||
*هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش. | *هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
[[رده:مقالههای | == پیوند به بیرون == | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | *محمدهادی فلاح، [https://books.khomeini.ir/books/10009/108/ محبت و عشق]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۹، ص۱۰۸-۱۱۴. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | |||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:اخلاق]] | |||
[[رده:عرفان]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |