مدیریت: تفاوت میان نسخه‌ها

۲٬۱۲۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۴ شهریور ۱۴۰۲
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''مدیریت''' دانش و هنر اداره [[جامعه]] و سازمان در نگاه و عمل [[امام‌خمینی]].
'''مدیریت''' دانش و هنر اداره [[جامعه]] و سازمان در نگاه و عمل [[امام‌خمینی]].
مدیریت در اصطلاح رایج، به علم و هنر هماهنگی تلاش‌های اعضای سازمان و استفاده از منابع برای رسیدن به اهداف معین گفته ­می‌­شود. نخستین اندیشه‌های مدیریتی از زمانی شکل گرفت که انسان‌ها زندگی اجتماعی خود را در قالب گروه‌های اجتماعی سامان دادند و برای دستیابی به هدف‌های گروهی تلاش کردند.
اصلی‌ترین ویژگی نگرش مدیریتی امام‌خمینی، توجه به معنویات و جلب رضایت الهی در مدیریت بود. ایشان موضوع اساسی در مدیریت کشور را توجه و خدمت به [[مستضعفان|محرومان]]، حفظ منافع آنان، گسترش مشارکت عمومی [[مستضعفان]] در تمامی عرصه‌های جامعه و پرهیز از [[اشرافیت|تجمل‌گرایی]] می‌دانست. امام‌خمینی معتقد بود مدیران و [[مسئولان و کارگزاران|مسئولان]]، موقعیت و منزلت خود را مدیون مردم‌اند و همه باید در ادای دَین خود به مردم تلاش کنند.
از نگاه امام‌خمینی برخی از مهم‌ترین آسیب‌های مدیریت در نظام اسلامی، عبارت است از: نپذیرفتن [[مسئولیت]]، ضعف فکر و عمل، دخالت خواسته‌ها و منافع شخصی، فاصله‌گرفتن از مردم و قوانین دست‌وپاگیر اداری.


== معرفی اجمالی ==
== معرفی اجمالی ==
خط ۱۰: خط ۱۶:
پس از انقلاب صنعتی و گذر از تولید سنتی، فردریک تیلور پدر مدیریت علمی، نخستین گام‌ها را برای نظریه‌پردازی علم مدیریت برداشت.<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۷۲۵.</ref> او با تکیه بر روش‌های علمی، کارگران را همچون ماشین می‌دانست که برای افزایش بازدهی آنان باید از طریق نظارت دقیق و جبران هزینه‌های اقتصادی اقدام کرد.<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۱۹؛ ساروخانی، دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ۶۶۳.</ref> پس از آن نظریه‌های مختلفی در علم مدیریت پدید آمد<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۲۰–۲۳.</ref> که باعث تحول عمیق در این عرصه شد. نظریه دیگر را که به تئوری روابط انسانی شهرت دارد، التون می‌یو ارائه کرد. این نظریه اثبات کرد نباید با [[کارگران]] مانند ماشین برخورد کرد، بلکه باید به نیازهای انسانی، روحی و روانی آنان توجه کرد تا تولید و بهره‌وری بیشتر شود.<ref>نبوی، مدیریت اسلامی، ۲۵.</ref> آخرین نظریه دراین‌باره نظریه نگرش «سیستمی» است که امروزه بیشتر به آن توجه می‌شود و بر اساس آن، سازمان به صورت یک نظام و پیکر واحد در نظر گرفته می‌شود که دربارهٔ مسائل و برنامه‌های آن باید از ابعاد مختلف و در ارتباط با دیگر اجزای جامعه تصمیم‌گیری کرد.<ref>دفت، تئوری و طراحی سازمان، ۱/۲۲–۲۷.</ref> در ایران نخستین اندیشه‌های مدیریت را باید در اندیشه متفکرانی چون فارابی، ابن‌سینا و خواجه‌نظام‌الملک جستجو کرد. فارابی مدینه فاضله را کامل‌ترین شکل جامعه می‌دانست که در آن مردم برای رسیدن به [[سعادت]]، در امور مختلف با همدیگر همکاری و تعاون دارند و رهبری شایسته که بر انجام وظایف اعضا نظارت دارد، آن را اداره می‌کند.<ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۲–۱۲۶.</ref> خواجه‌نظام‌الملک نیز به دلیل حضور در دربار ملکشاه سلجوقی در نقش وزارت، دارای تجربه‌ای قوی در مدیریت بود و در کتاب مشهور سیر الملوک به بیان وظایف مدیران، شیوه‌های [[گزینش]] مأموران، نظارت مدیر، روابط رهبر و مردم و مانند آن پرداخته‌است.<ref>خواجه‌نظام‌الملک، سیر الملوک (سیاست‌نامه)، ۱۲–۱۸۶.</ref>
پس از انقلاب صنعتی و گذر از تولید سنتی، فردریک تیلور پدر مدیریت علمی، نخستین گام‌ها را برای نظریه‌پردازی علم مدیریت برداشت.<ref>مصاحب، دایرةالمعارف فارسی، ۲/۲۷۲۵.</ref> او با تکیه بر روش‌های علمی، کارگران را همچون ماشین می‌دانست که برای افزایش بازدهی آنان باید از طریق نظارت دقیق و جبران هزینه‌های اقتصادی اقدام کرد.<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۱۹؛ ساروخانی، دائرةالمعارف علوم اجتماعی، ۶۶۳.</ref> پس از آن نظریه‌های مختلفی در علم مدیریت پدید آمد<ref>کونتز و دیگران، اصول مدیریت، ۱/۲۰–۲۳.</ref> که باعث تحول عمیق در این عرصه شد. نظریه دیگر را که به تئوری روابط انسانی شهرت دارد، التون می‌یو ارائه کرد. این نظریه اثبات کرد نباید با [[کارگران]] مانند ماشین برخورد کرد، بلکه باید به نیازهای انسانی، روحی و روانی آنان توجه کرد تا تولید و بهره‌وری بیشتر شود.<ref>نبوی، مدیریت اسلامی، ۲۵.</ref> آخرین نظریه دراین‌باره نظریه نگرش «سیستمی» است که امروزه بیشتر به آن توجه می‌شود و بر اساس آن، سازمان به صورت یک نظام و پیکر واحد در نظر گرفته می‌شود که دربارهٔ مسائل و برنامه‌های آن باید از ابعاد مختلف و در ارتباط با دیگر اجزای جامعه تصمیم‌گیری کرد.<ref>دفت، تئوری و طراحی سازمان، ۱/۲۲–۲۷.</ref> در ایران نخستین اندیشه‌های مدیریت را باید در اندیشه متفکرانی چون فارابی، ابن‌سینا و خواجه‌نظام‌الملک جستجو کرد. فارابی مدینه فاضله را کامل‌ترین شکل جامعه می‌دانست که در آن مردم برای رسیدن به [[سعادت]]، در امور مختلف با همدیگر همکاری و تعاون دارند و رهبری شایسته که بر انجام وظایف اعضا نظارت دارد، آن را اداره می‌کند.<ref>فارابی، آراء اهل المدینة الفاضلة و مضاداتها، ۱۱۲–۱۲۶.</ref> خواجه‌نظام‌الملک نیز به دلیل حضور در دربار ملکشاه سلجوقی در نقش وزارت، دارای تجربه‌ای قوی در مدیریت بود و در کتاب مشهور سیر الملوک به بیان وظایف مدیران، شیوه‌های [[گزینش]] مأموران، نظارت مدیر، روابط رهبر و مردم و مانند آن پرداخته‌است.<ref>خواجه‌نظام‌الملک، سیر الملوک (سیاست‌نامه)، ۱۲–۱۸۶.</ref>


افزون بر این، در [[حکمت اسلامی]] در بخش حکمت عملی، بر مباحث مدیریت امور جامعه در قالب تدبیر [[خانواده]] و سیاست مُدن (شهرها) تأکید شده‌است.<ref>ابن‌سینا، الهیات دانشنامه علائی، ۲–۳؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۲–۳.</ref> در [[فقه اسلامی]] نیز با بیان قواعد و احکام اداره [[جامعه]]، روابط با [[بیگانگان]] در حوزه مدیریت سیاسی، حقوق و وظایف مکلفان، وجوب عدل و احسان در روابط اجتماعی، احکام و قواعد اقتصادی و عبادی، به مدیریت جامعه در ابعاد مختلف آن توجه ویژه شده‌است.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱/۱۸۷، ۲۱۱ و ۲۴۹.</ref> [[امام‌خمینی]] که بیشتر [[احکام اسلام]] را سیاسی و اجتماعی می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷.</ref> [[ولایت و خلافت|ولایت و سرپرستی دینی جامعه]] را بدیهی و [[پیامبر اسلام(ص)]] را نخستین سرپرست جامعه اسلامی می‌شمرد که از مدیریت جامعه پس از خود نیز غافل نبوده‌است.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۹–۲۱.</ref> ایشان بحث مدیریت و [[رهبری]] دینی جامعه را در [[کتاب البیع]] و سلسله مباحث [[ولایت فقیه]] و همچنین سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود در طول دوران مبارزه و تشکیل [[حکومت]] مطرح کرده‌است.<ref>ادامه مقاله.</ref>
افزون بر این، در [[حکمت اسلامی]] در بخش حکمت عملی، بر مباحث مدیریت امور جامعه در قالب تدبیر [[خانواده]] و سیاست مُدن (شهرها) تأکید شده‌است.<ref>ابن‌سینا، الهیات دانشنامه علائی، ۲–۳؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۲–۳.</ref> در [[فقه اسلامی]] نیز با بیان قواعد و احکام اداره [[جامعه]]، روابط با [[بیگانگان]] در حوزه مدیریت سیاسی، حقوق و وظایف مکلفان، وجوب عدل و احسان در روابط اجتماعی، احکام و قواعد اقتصادی و عبادی، به مدیریت جامعه در ابعاد مختلف آن توجه ویژه شده‌است.<ref>بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۱/۱۸۷، ۲۱۱ و ۲۴۹.</ref> [[امام‌خمینی]] که بیشتر [[احکام اسلام]] را سیاسی و اجتماعی می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۲۷.</ref> [[ولایت و خلافت|ولایت و سرپرستی دینی جامعه]] را بدیهی و [[پیامبر اسلام(ص)]] را نخستین سرپرست جامعه اسلامی می‌شمرد که از مدیریت جامعه پس از خود نیز غافل نبوده‌است.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱۹–۲۱.</ref> ایشان بحث مدیریت و [[رهبری]] دینی جامعه را در [[کتاب البیع]] و سلسله مباحث [[ولایت فقیه]] و همچنین سخنرانی‌ها و نوشته‌های خود در طول دوران مبارزه و تشکیل [[حکومت]] مطرح کرده‌است.


== جایگاه مدیریت ==
== جایگاه مدیریت ==
خط ۴۳: خط ۴۹:
جایگاه ممتاز [[روحانیت]] در هدایت و رشد معنوی [[جامعه]] ایجاب می‌کند تا به جنبه الگویی و سرمشق‌بودن آنان برای دیگران، با حساسیت بیشتری نگریسته شود؛ چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده‌است، برخلاف دیدگاه کسانی که روحانیت را از دخالت در [[سیاست]] و مدیریت کشور برحذر می‌داشتند و جوهر دین و دینداری را مغایر با سیاست می‌دانستند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۹/۱۷۷–۱۷۸ و ۱۳/۱۱–۱۲.</ref> از نگاه ایشان، ورود روحانیت در مسائل سیاسی موجب می‌شود تا قدرت و توان روحانیت اسلام که نگهبانان شریعت‌اند، در اداره کشور به نمایش گذاشته شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۶.</ref> از این‌رو ایشان بر این باور بود که روحانیت علاوه بر فراست، زیرکی، [[زهد]]، [[تقوا]] و وظیفه هدایت جامعه، باید مدیر و مدبّر نیز باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>
جایگاه ممتاز [[روحانیت]] در هدایت و رشد معنوی [[جامعه]] ایجاب می‌کند تا به جنبه الگویی و سرمشق‌بودن آنان برای دیگران، با حساسیت بیشتری نگریسته شود؛ چنان‌که امام‌خمینی نیز اشاره کرده‌است، برخلاف دیدگاه کسانی که روحانیت را از دخالت در [[سیاست]] و مدیریت کشور برحذر می‌داشتند و جوهر دین و دینداری را مغایر با سیاست می‌دانستند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ‏۹/۱۷۷–۱۷۸ و ۱۳/۱۱–۱۲.</ref> از نگاه ایشان، ورود روحانیت در مسائل سیاسی موجب می‌شود تا قدرت و توان روحانیت اسلام که نگهبانان شریعت‌اند، در اداره کشور به نمایش گذاشته شود؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳۶.</ref> از این‌رو ایشان بر این باور بود که روحانیت علاوه بر فراست، زیرکی، [[زهد]]، [[تقوا]] و وظیفه هدایت جامعه، باید مدیر و مدبّر نیز باشد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۹.</ref>


دیدگاه امام‌خمینی دربارهٔ حضور روحانیت در سمت‌های اجرایی، با پیش و آغاز [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تا حدودی متفاوت بود و ایشان در گذشته معتقد بود روحانیت در [[نظام جمهوری اسلامی]] هیچ منصب حکومتی را اشغال نخواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲ و ۴۸۲.</ref> و آنان نقش هدایت مجریان امور را ایفا خواهند کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۳۸۶.</ref> زیرا وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲.</ref> و نظارت بر [[قانون|قوانین]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۸۲.</ref> است. ایشان حتی دربارهٔ خود اعلام کرد بنای دخالت مستقیم در امور را نداشته و با تأسیس حکومت به هدایت و ارشاد آن خواهد پرداخت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۲۲ و ۱۳۷.</ref> عزیمت امام‌خمینی به شهر [[قم]] (۱۰/۱۲/۱۳۵۷) کمتر از یک ماه پس از [[بازگشت امام‌خمینی|ورود به کشور]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷.</ref> سپردن [[دولت موقت]] به [[مهدی بازرگان]] و وزرای غیر روحانی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۴ و ۶/۲۱۳.</ref> مخالفت جدی با ریاست جمهوری روحانیان<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۴۲۴.</ref> و در نهایت ریاست جمهوری سیدابوالحسن بنی صدر<ref>انقلاب اسلامی، ۱.</ref> و حمایت اولیه ایشان از وی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۹۴، ۱۰۴، ۱۰۹، ۱۴۱.</ref> نشان از پایبندی ایشان به این سیاست در اوائل انقلاب دارد؛ اما تجربه دولت موقت و عملکرد بنی‌صدر و عزل او از ریاست جمهوری و مجموعه قضایای دو سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایشان را تغییر داد.
دیدگاه امام‌خمینی دربارهٔ حضور روحانیت در سمت‌های اجرایی، با پیش و آغاز [[پیروزی انقلاب اسلامی]] تا حدودی متفاوت بود و ایشان در گذشته معتقد بود روحانیت در [[نظام جمهوری اسلامی]] هیچ منصب حکومتی را اشغال نخواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲ و ۴۸۲.</ref> و آنان نقش هدایت مجریان امور را ایفا خواهند کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۱۶۰ و ۵/۳۸۶.</ref> زیرا وظیفه روحانیون ارشاد دولت‌ها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۷۲.</ref> و نظارت بر [[قانون|قوانین]]<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۴۸۲.</ref> است. ایشان حتی دربارهٔ خود اعلام کرد بنای دخالت مستقیم در امور را نداشته و با تأسیس حکومت به هدایت و ارشاد آن خواهد پرداخت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۲۲ و ۱۳۷.</ref> عزیمت امام‌خمینی به شهر [[قم]] (۱۰/۱۲/۱۳۵۷) کمتر از یک ماه پس از [[بازگشت امام‌خمینی|ورود به کشور]]،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۷.</ref> سپردن [[دولت موقت]] به [[مهدی بازرگان]] و وزرای غیر روحانی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۵۴ و ۶/۲۱۳.</ref> مخالفت جدی با ریاست جمهوری روحانیان<ref>مهدوی کنی، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، ۴۲۴.</ref> و در نهایت ریاست جمهوری سیدابوالحسن بنی صدر<ref>انقلاب اسلامی، روزنامه، ۱.</ref> و حمایت اولیه ایشان از وی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵ و ۱۳/۹۴، ۱۰۴، ۱۰۹، ۱۴۱.</ref> نشان از پایبندی ایشان به این سیاست در اوائل انقلاب دارد؛ اما تجربه دولت موقت و عملکرد بنی‌صدر و عزل او از ریاست جمهوری و مجموعه قضایای دو سال نخست پیروزی انقلاب اسلامی، نگاه ایشان را تغییر داد.


{{ببینید|دولت موقت|سیدابوالحسن بنی‌صدر}}
{{ببینید|دولت موقت|سیدابوالحسن بنی‌صدر}}
خط ۸۸: خط ۹۴:
* قمی، علی‌بن‌ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
* قمی، علی‌بن‌ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
* کونتز، هَرُولد و دیگران، اصول مدیریت، ترجمه محمدعلی طوسی و دیگران، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
* کونتز، هَرُولد و دیگران، اصول مدیریت، ترجمه محمدعلی طوسی و دیگران، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. *مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.  
*مصاحب، غلامحسین، دایرةالمعارف فارسی، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، ۱۳۸۳ش.
* مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیت‌الله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجه‌سروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
* نبوی، محمدحسن، مدیریت اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نبوی، محمدحسن، مدیریت اسلامی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
== پیوند به بیرون ==
*محمدکاظم کریمی، [https://books.khomeini.ir/books/10009/185/ مدیریت]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۹، ص۱۸۵-۱۹۲.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد نهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های بی‌نیاز از جعبه اطلاعات]]
[[رده:مفاهیم اجتماعی]]
[[رده:سبک زندگی امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۶۰۳

ویرایش