Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶
ویرایش
جز (removed Category:مقالههای جدید using HotCat) |
|||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مَعاد''' بازگشت موجودات به نشئهای برتر از عالم طبیعت، یا رجوع مظاهر به [[حقتعالی]]. | '''مَعاد''' بازگشت موجودات به نشئهای برتر از عالم طبیعت، یا رجوع مظاهر به [[حقتعالی]]. | ||
مسئله معاد در تمام ادیان الهی به عنوان یکی از اصول اعتقادی معرفی شده است. [[قرآن|قرآن کریم]] در آیات بسیاری از معاد و بازگشت انسانها به جهان آخرت سخن گفته است. متکلمان و حکمای اسلامی کوشیدهاند مباحثی مانند: چگونگی [[حشر]]، میزان، حساب، صراط و بازگشت به عالم آخرت را از راه ظواهر [[کتاب (منبع اجتهاد)|کتاب]] و [[سنت]] بیان کنند. | |||
[[ملاصدرا]] از جمله حکیمانی است که معاد و چگونگی آن را از راه تطبیق برهان با متون [[شریعت، طریقت و حقیقت|شریعت]] اثبات کرده است. | |||
[[امامخمینی]] معاد را ضرورت همه ادیان میداند که برهان بر آن قائم است و در آثار خود به بیان مباحث معاد پرداخته و به پیروی از ملاصدرا [[معاد جسمانی]] را در نگاه فلسفی اثبات شدنی میداند و به مباحثی چون تأثیر معاد بر زندگی انسان، مواقف روز [[قیامت]]، حقیقت صراط و نامه اعمال اشاره کرده است. ایشان حقیقت معاد را از دیدگاه عرفانی بازگشت موجودات و مظاهر به اصل خود و رجوع از عالم کثرت به همان اسمی میداند که مبدأ ظهور آن موجودات است. | |||
امامخمینی از جمله آثار اعتقاد به معاد را حفظ انسان از لغزشها و سبب استقامت در هدف و زوال ترس میداند، چنانکه فراموشی آخرت و معاد را سبب سستی عزم انسان در اصلاح و حرکت به سوی مقصد میداند. | |||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
«معاد» به معنای محل یا زمان رجوع<ref>راغب، مفردات راغب، ۵۹۴.</ref> یا هر چه به آن رجوع شود<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۱۸۱.</ref> یا مصدر میمی به معنای بازگشتن است.<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۵/۱۳۴.</ref> همچنین گاهی به معنای گردیدن و صیرورت به کار میرود.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۳۱۷.</ref> در اصطلاح کلامی، بازگشت از [[فنا]] به [[هستی]] و رجوع اجزای بدن به اجتماع پس از تفرق یا بازگشت [[روح]] به بدن<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۸۹.</ref> یا بازگشت به حیات پس از [[مرگ]]<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۸۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۲۰.</ref> است. در اصطلاح فلسفی، رجوع [[نفس|نفوس]] بشری به عالم خود<ref>ابنسینا، رسائل، ۲۳۹.</ref> یا بازگشت موجودات به نشئه و عالمی است که از آن خارج شدهاند.<ref>ابنسینا، الاضحویه، ۸۹؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.</ref> در اصطلاح عرفانی نیز بازگشت تعینات به حقیقت اصلی خود و [[تجلی|تجلی حقتعالی]] به وحدت حقیقیه است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۱.</ref> [[امامخمینی]] معاد را در اصطلاح فلسفی و کلامی رجوع به نشئه دیگر فوق عالم طبیعت<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹.</ref> و در اصطلاح عرفانی رجوع مظاهر به حقتعالی<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۸.</ref> میداند. | «معاد» به معنای محل یا زمان رجوع<ref>راغب، مفردات راغب، ۵۹۴.</ref> یا هر چه به آن رجوع شود<ref>ابنفارس، معجم مقاییس اللغه، ۴/۱۸۱.</ref> یا مصدر میمی به معنای بازگشتن است.<ref>زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۵/۱۳۴.</ref> همچنین گاهی به معنای گردیدن و صیرورت به کار میرود.<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۳/۳۱۷.</ref> در اصطلاح کلامی، بازگشت از [[فنا]] به [[هستی]] و رجوع اجزای بدن به اجتماع پس از تفرق یا بازگشت [[روح]] به بدن<ref>جرجانی، شرح المواقف، ۸/۲۸۹.</ref> یا بازگشت به حیات پس از [[مرگ]]<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۸۲؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۲۰.</ref> است. در اصطلاح فلسفی، رجوع [[نفس|نفوس]] بشری به عالم خود<ref>ابنسینا، رسائل، ۲۳۹.</ref> یا بازگشت موجودات به نشئه و عالمی است که از آن خارج شدهاند.<ref>ابنسینا، الاضحویه، ۸۹؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.</ref> در اصطلاح [[عرفان|عرفانی]] نیز بازگشت تعینات به حقیقت اصلی خود و [[تجلی|تجلی حقتعالی]] به وحدت حقیقیه است.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۱۴۱.</ref> [[امامخمینی]] معاد را در اصطلاح [[فلسفه|فلسفی]] و [[کلام|کلامی]] رجوع به نشئه دیگر فوق عالم طبیعت<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۸۹.</ref> و در اصطلاح عرفانی رجوع مظاهر به حقتعالی<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۸.</ref> میداند. | ||
معاد با واژگانی مانند «آخرت»، «حشر» و «قیامت» مرتبط است. [[آخرت]] به عالم پس از دنیا گفته میشود، به اعتبار بعدیت آن یا به اعتبار دوربودن و متأخربودن آن از مردم؛<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸.</ref> اما معاد به اعتبار رجوع مردم به عالمی است که از آن خارج شدهاند<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.</ref> و [[قیامت]] به اعتبار برخاستن مردم برای جزا و حساب است<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵.</ref> و [[حشر]] به اعتبار اخراج جماعتی از محل خود با زور و جبر است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۳/۹۲.</ref> | معاد با واژگانی مانند «آخرت»، «حشر» و «قیامت» مرتبط است. [[آخرت]] به عالم پس از دنیا گفته میشود، به اعتبار بعدیت آن یا به اعتبار دوربودن و متأخربودن آن از مردم؛<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۱/۵۸.</ref> اما معاد به اعتبار رجوع مردم به عالمی است که از آن خارج شدهاند<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۶۱۱.</ref> و [[قیامت]] به اعتبار برخاستن مردم برای جزا و حساب است<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ۶/۱۵.</ref> و [[حشر]] به اعتبار اخراج جماعتی از محل خود با زور و جبر است.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۳/۹۲.</ref> | ||
خط ۱۹۳: | خط ۲۰۱: | ||
[[رده:کلام]] | [[رده:کلام]] | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد نهم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |