نعمت‌الله نصیری: تفاوت میان نسخه‌ها

۴٬۰۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ شهریور ۱۴۰۲
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی
{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی
| عنوان = نعمت‌الله نصیری  
| عنوان = نعمت‌الله نصیری
| تصویر =Nematollah_Nassiri.jpg
| تصویر =پرونده:نصیری 1.jpg
| اندازه تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح تصویر =
| توضیح تصویر =
خط ۲۱: خط ۲۱:
|مذهب = [[شیعه]]
|مذهب = [[شیعه]]
|پیشه =
|پیشه =
|مناصب = فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]](ساواک)
|مناصب = فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)
|پس از =
|پس از =
|پیش از =
|پیش از =
|اساتید =  
|اساتید =
|شاگردان =
|شاگردان =
|تالیفات =  
|تالیفات =
|وبگاه رسمی =
|وبگاه رسمی =
|امضا =
|امضا =
}}
}}


'''نعمت الله نصیری،''' فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]](ساواک)
'''نعمت‌الله نصیری،''' فرمانده گارد شاهنشاهی، رئیس شهربانی و رئیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک)


نعمت‌الله نصیری فرزند محمد، در مرداد ۱۲۸۹ در [[سمنان]] به دنیا آمد<ref>شاهدی، ساواک، 820.</ref>. او تحصیلات متوسطه را در مدرسه نظام [[تهران]] به پایان برد و در سال ۱۳۱۱ وارد دانشکده افسری شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، 985.</ref>. وی در این دانشکده، با [[محمدرضا پهلوی]] هم‌دوره بود<ref>شاهدی، ساواک، 820.</ref> و از طریق این آشنایی، در سال ۱۳۳۰ با درجه سرهنگی، به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، 2/509.</ref>.
نعمت‌الله نصیری در مرداد ۱۲۸۹ در سمنان به دنیا آمد، در سال ۱۳۱۱ وارد دانشکده افسری شد و در این دانشکده، با [[محمدرضا پهلوی]] هم‌دوره بود و از طریق این آشنایی، در سال ۱۳۳۰ با درجه سرهنگی، به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد.


در مرداد ۱۳۳۲، کرمیت روزولت، از مقامات سازمان سیای [[امریکا]] که نقش رهبری کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را بر عهده داشت، با محمدرضا پهلوی دیدار کرد و وی را در جریان طرح سرنگونی نخست‌وزیر محمد مصدق قرار داد و افزود این طرح را آیزن‌هاور، رئیس‌جمهور امریکا و چرچیل، نخست‌وزیر [[انگلیس]] تأیید کرده‌اند<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، 1/176، 183؛ پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، 273 ـ 274؛ امینی، تاریخ روابط خارجی ایران، 152.</ref>. نصیری از سوی پهلوی، مأمور ابلاغ فرمان عزل مصدق به وی شد و این مهم‌ترین مأموریت وی در طول خدمت در گارد شاهنشاهی بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 2/996.</ref>؛ اما به دلیل نبود هماهنگی کامل در اجرای کودتا، همان شب نصیری و همراهانش، به دستور مصدق بازداشت شدند<ref>شاهدی، ساواک، 821.</ref>؛ اما سه روز پس از اجرای موفقیت‌آمیز کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دست [[فضل‌الله زاهدی]] و برکناری [[مصدق]] از نخست‌وزیری، نصیری از زندان آزاد شد و به درجه سرتیپی ارتقا یافت<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 2/996.</ref>. وی در سال ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید و در سال ۱۳۳۹ به معاونت آجودانی پهلوی منصوب شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، 985.</ref>. او در آذر همان سال به ریاست شهربانی کل کشور رسید و در سال ۱۳۴۱ به درجه سپهبدی ارتقا یافت<ref>شاهدی، ساواک، 822.</ref>.
نصیری هم‌زمان با آغاز [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت امام‌خمینی]]، به ریاست شهربانی کل کشور رسید و هم‌زمان با [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز شد و در سرکوب قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش اساسی داشت. وی در بهمن ۱۳۴۳ به ریاست ساواک برگزیده شد و این مسئولیت تا خرداد ۱۳۵۷ ادامه یافت.


نصیری به‌جهت همراهی با سیاست محمدرضا پهلوی و سرکوب مردم، هم‌زمان با آغاز [[نهضت]] امام‌خمینی، به ریاست شهربانی کل کشور رسید و هم‌زمان با قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز شد و در سرکوب قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش اساسی داشت<ref>شاهدی، ساواک، 823.</ref> و به دستور [[اسدالله عَلَم]] وی دستور تیراندازی به سوی مردم را صادر کرد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 1/470.</ref>. زمانی که امام‌خمینی پس از سخنرانی سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ بازداشت شد، جز با هماهنگی و اجازه نصیری کسی حق دیدار با ایشان را نداشت<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، 346.</ref>. او در زمان ریاست بر شهربانی، رقابت تنگاتنگی با سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) و ژاندارمری داشت و برای به دست آوردن رضایت پهلوی، در سرکوب بی‌رحمانه مخالفان، به ریاست ساواک رسید<ref>شاهدی، ساواک، 823.</ref>. اسدالله علم وزیر وقت دربار نیز همواره محمدرضا پهلوی را به عزل حسن پاکروان از ریاست ساواک و انتصاب نصیری به جای وی تشویق می‌کرد<ref>مرادی‌جو، گروههای قدرت، 220.</ref>؛ از این‌رو پهلوی در بهمن ۱۳۴۳ پس از ترور [[حسن علی منصور]] نخست‌وزیر وقت پاکروان را برکنار و نصیری را به ریاست ساواک برگزید<ref>شاهدی، ساواک، 337.</ref> که با آغاز نخست‌وزیری [[امیرعباس هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ هم‌زمان بود. این مسئولیت تا خرداد ۱۳۵۷ ادامه یافت<ref>شاهدی، ساواک، 339.</ref>.
در زمان ریاست نصیری بر ساواک، ساختار امنیتی و اطلاعاتی کشور دچار تغییرات و تحولات مهمی شد و در این تغییرات، ساواک به یک سرویس امنیتی خشن و مقتدر تحت هدایت تیم نصیری تبدیل شد.  


در زمان ریاست نصیری بر ساواک، این سازمان از تشکیلات کوچکی که چندصد تن عضو داشت، به دستگاه بزرگی با هزاران نیروی ثابت و عضو وابسته و خبرچین تبدیل شد<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، 277؛ طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 2/996.</ref>. در سال ۱۳۴۹ ساختار امنیتی و اطلاعاتی کشور دچار تغییرات و تحولات مهمی شد. در این تغییرات، ساواک به یک سرویس امنیتی خشن و مقتدر تحت هدایت تیم نصیری، علی معتضد و پرویز ثابتی تبدیل شد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، 2/189.</ref>. این تیم موسوم به «کمیته مشترک ضد خرابکاری»، متشکل از واحدهای اطلاعاتی و عملیاتی ساواک، شهربانی و ژاندارمری بود<ref>شاهدی، ساواک، 823.</ref>. ساواک در آن زمان، چنان سازمان مخوف و پیچیده‌ای بود که حتی علیه تمام مسئولان تراز اول کشور نیز پرونده‌سازی می‌کرد<ref>شاهدی، ساواک، 824 ـ 825.</ref>. نصیری در زمان ریاست خود، با دستگاه‌های جاسوسی امریکا و [[اسرائیل]]، همکاری تنگاتنگی داشت و ساواک در زمان او، با استفاده از زبده‌ترین نیروها و مجهزترین دستگاه‌های جاسوسی و شکنجه‌گاه‌های مدرن به فعالیت می‌پرداخت<ref>پورنجفی، مفسدین فی الارض، 33.</ref>. از دیگر اقدامات او در این زمینه، اعزام مأموران ساواک برای فراگیری دوره‌های تخصصی جاسوسی و شکنجه به خارج از کشور، به‌ویژه فلسطین اشتغالی بود<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، 2/202.</ref>؛ به گونه‌ای که اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت رژیم اسرائیل در نامه‌ای در سال ۱۳۵۶، رسماً از خدمات نصیری تشکر کرد<ref>حسن‌پور، شکنجه‌گران می‌گویند، 39.</ref>.
بازداشت‌های غیرقانونی به همراه بازجویی‌ها و شکنجه‌های مرگبار جسمی و روحی، تشکیل پرونده‌های خلاف واقع، ساخت سلول‌ها و زندان‌های غیراستاندارد دور از چشم ناظران بین‌المللی و مراکز ذی‌صلاح دولتی و حکومتی در شهرهای مختلف، گوشه‌ای از جنایات نصیری در [[ساواک]] است.


اوج خشونت و رفتارهای غیر انسانی ساواک، در دوره ریاست سیزده‌ونیم‌ساله [[نعمت الله|نصیری]] در این سازمان بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 2/996.</ref>. بازداشت‌های غیر قانونی به همراه بازجویی‌ها و شکنجه‌های مرگبار جسمی و روحی، تشکیل پرونده‌های خلاف واقع، ساخت سلول‌ها و زندان‌های غیر استاندارد دور از چشم ناظران بین‌المللی و مراکز ذی‌صلاح دولتی و حکومتی در شهرهای مختلف، گوشه‌ای از جنایات نصیری در ساواک است<ref>شاهدی، ساواک، 392.</ref>؛ چنان‌که پس از تبعید امام‌خمینی به [[ترکیه]] و سپس عراق، ساواک به دستور نصیری علما و روحانیانِ مخالف حکومت را بیش از پیش تحت نظارت و فشار قرار داد<ref>شاهدی، ساواک، 343.</ref>. از اقدامات ساواک در این دوران، استفاده از شنود تلفنی و نصب میکروفون و فرستادن جاسوس در خانه علما و [[مراجع]] برای کسب اخبار دست اول بود<ref>شاهدی، ساواک، 345.</ref>. ساواک همچنین علما و روحانیان مخالف را از طریق تبعید به شهرها و روستاهای دورافتاده، از دسترس مردم دور می‌کرد<ref>شاهدی، ساواک، 358.</ref> {{ببینید|ساواک}}
در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از حمله مردم به زندان‌ها و پادگان‌های رژیم پهلوی، نصیری در حال فرار از پادگان جمشیدیه، به دست مردم شناسایی و بازداشت شد و با حکم [[دادگاه‌های انقلاب اسلامی|دادگاه انقلاب]]، اعدام شد.


گفته شده نصیری اعتقادی به اسلام نداشت و زمانی که پهلوی از تغییر خط صحبت می‌کرد، وی لزوم تغییر دین را نیز پنهانی تبلیغ می‌کرد و معتقد بود ایران یک کشور غیر عرب است و نباید از دین عرب‌ها(!) پیروی کند<ref>دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، 2/570.</ref>. به‌سبب خوش‌خدمتیِ وی به رژیم پهلوی، غربی‌ها وی را فردی بی‌لیاقت و فاقد هوش سیاسی می‌دانستند که تنها برای وفاداری به پهلوی و جلب اعتماد وی پیشرفت کرد<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، 251 ـ 252؛ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، 1/181.</ref>.
[[امام‌خمینی]] معتقد بود امثال نصیری مجرم‌اند، نه متهم و اثبات هویت آنان برای اجرای حکم کافی است؛ در حالی‌که نصیری طبق قوانین جزایی اسلام، مجازات و محاکمه شده‌است. از نگاه ایشان امثال نصیری در حقیقت غده سرطانی برای یک جامعه به‌شمار می‌رفتند که اگر باقی بمانند، هستیِ جامعه را به باد می‌دهند و مجازات افرادی از این دست و اجرای حدود شرعی درباره آنها، به منزله رحمت الهی برای مردم است.


پس از انتصاب جمشید آموزگار به نخست‌وزیری در مرداد ۱۳۵۶ و تلاش وی در دوران صدارت یک‌ساله‌اش، برای برکنارکردن نصیری از ریاست ساواک، شکاف عمیقی میان ساواک و دولت پدیدار شد<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، 2/999.</ref>. نصیری که هم‌زمان با ریاست ساواک، معاون نخست‌وزیر نیز بود، در ۱۶ خرداد ۱۳۵۷ از ریاست ساواک و معاونت نخست‌وزیری برکنار و به عنوان سفیر به پاکستان فرستاده شد(اطلاعات). پس از نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی با شعار آشتی ملی{{ببینید|جعفرشریف‌امامی}}، نصیری در مهر ۱۳۵۷ برای خاموش‌کردن اعتراض‌ها به تهران فراخوانده شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، 985.</ref> و ورود او پس از عزل شریف‌امامی و نخستین روزهای نخست‌وزیری ارتشبد [[غلامرضا ازهاری]] هم‌زمان شد<ref>اداره کل آرشیو، دولت‌های ایران، 366.</ref>. او به همراه چند تن دیگر از کارگزارانِ گذشته رژیم پهلوی در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ برای فرونشاندن خشم مردم به‌عنوان اتهام مالی بازداشت و زندانی شدند<ref>شاهدی، ساواک، 702؛ حوزه هنری، روزشمار انقلاب اسلامی، 6/217 ـ 218.</ref>. امام‌خمینی با اشاره به این بازداشت‌ها، آن را دلیل بر پذیرش خلاف‌کاری در اداره رژیم از سوی پهلوی دانسته است<ref>امام خمینی، صحیفه، 5/314 ـ 315.</ref>.
== معرفی ==
نعمت‌الله نصیری فرزند محمد، در مرداد ۱۲۸۹ در [[سمنان]] به دنیا آمد.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۰.</ref> او تحصیلات متوسطه را در مدرسه نظام [[تهران]] به پایان برد و در سال ۱۳۱۱ وارد دانشکده افسری شد.<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref> وی در این دانشکده، با [[محمدرضا پهلوی]] هم‌دوره بود<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۰.</ref> و از طریق این آشنایی، در سال ۱۳۳۰ با درجه سرهنگی، به فرماندهی گارد شاهنشاهی منصوب شد.<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۵۰۹.</ref>


در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ پس از حمله مردم به زندان‌ها و پادگان‌های رژیم پهلوی، نصیری در حال فرار از پادگان جمشیدیه، به دست مردم شناسایی و بازداشت و به مدرسه رفاه منتقل شد<ref>شاهدی، ساواک، 825.</ref>. وی در زمان محاکمه در دادگاه انقلاب، مسئولیت هیچ‌کدام از جنایت‌های خود را بر عهده نگرفت و ادعا کرد که هیچ اطلاعی از شکنجه‌های مأموران ساواک نداشته است. وی در دادگاه گفت هفته‌ای دو بار با محمدرضا پهلوی دیدار داشت و گزارش کار ارائه می‌کرد و تنها پاسخگوی وی بوده است<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، 274.</ref>. دادگاه انقلاب که به ریاست [[محمدصادق خلخالی]]{{ببینید|محمدصادق خلخالی}} در شب ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ برگزار شد، او را به اعدام محکوم کرد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، 2/509؛ خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، 1/352 و 359.</ref> و وی در ۶۸سالگی در واپسین ساعات از شب ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ همراه با رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران و منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز در مدرسه رفاه اعدام شدند<ref>کیهان، روزنامه، 1.</ref>.
== نقش در کودتا علیه مصدق ==
در مرداد ۱۳۳۲، کرمیت روزولت، از مقامات سازمان سیای آمریکا که نقش رهبری [[کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] را بر عهده داشت، با محمدرضا پهلوی دیدار کرد و وی را در جریان طرح سرنگونی نخست‌وزیر [[محمد مصدق]] قرار داد و افزود این طرح را آیزن‌هاور، رئیس‌جمهور آمریکا و چرچیل، نخست‌وزیر [[انگلیس]] تأیید کرده‌اند.<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۱/۱۷۶، ۱۸۳؛ پژمان، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، ۲۷۳–۲۷۴؛ امینی، تاریخ روابط خارجی ایران، ۱۵۲.</ref> نصیری از سوی پهلوی، مأمور ابلاغ فرمان عزل مصدق به وی شد و این مهم‌ترین مأموریت وی در طول خدمت در گارد شاهنشاهی بود<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref>؛ اما به دلیل نبود هماهنگی کامل در اجرای کودتا، همان شب نصیری و همراهانش، به دستور مصدق بازداشت شدند<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۱.</ref>؛ اما سه روز پس از اجرای موفقیت‌آمیز کودتا در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به دست [[فضل‌الله زاهدی]] و برکناری مصدق از نخست‌وزیری، نصیری از زندان آزاد شد و به درجه سرتیپی ارتقا یافت.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref> وی در سال ۱۳۳۶ به درجه سرلشکری رسید و در سال ۱۳۳۹ به معاونت آجودانی پهلوی منصوب شد.<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref> او در آذر همان سال به ریاست شهربانی کل کشور رسید و در سال ۱۳۴۱ به درجه سپهبدی ارتقا یافت.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۲.</ref>


امام‌خمینی که امثال نصیری را به تمام معنا وابسته به انگلستان و امریکا می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، 13/180.</ref>، در پاسخ به اعتراض‌های مقامات سیاسی خارجی در اعدام نصیری، ادعای غربی‌ها در حمایت از حقوق بشر را جانبدارانه خواند و از اینکه تاکنون درباره افرادی که به دست رژیم پهلوی کشته شدند، اعتراض نکردند و فریاد دادخواهی سر ندادند، انتقاد کرد. ایشان معتقد بود امثال نصیری مجرم‌اند، نه متهم و اثبات هویت آنان برای اجرای حکم کافی است؛ در حالی‌که نصیری طبق قوانین جزایی اسلام، مجازات و محاکمه شده است<ref>امام خمینی، صحیفه، 6/459.</ref>. از نگاه ایشان امثال نصیری در حقیقت غده سرطانی برای یک جامعه به شمار می‌رفتند که اگر باقی بمانند، هستیِ جامعه را به باد می‌دهند و مجازات افرادی از این دست و اجرای [[حدود شرعی]] درباره آنها، به منزله رحمت الهی برای مردم است<ref>امام خمینی، صحیفه، 8/333.</ref>.
== سرکوب مردم انقلابی در نهضت امام‌خمینی ==
نصیری به‌جهت همراهی با سیاست محمدرضا پهلوی و سرکوب مردم، هم‌زمان با آغاز نهضت امام‌خمینی، به ریاست شهربانی کل کشور رسید و هم‌زمان با [[قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، با حفظ سمت، فرماندار نظامی تهران و حومه نیز شد و در سرکوب قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، نقش اساسی داشت<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref> و به دستور [[اسدالله علم|اسدالله عَلَم]] وی دستور تیراندازی به سوی مردم را صادر کرد.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۱/۴۷۰.</ref> زمانی که امام‌خمینی پس از سخنرانی سیزدهم خرداد ۱۳۴۲ بازداشت شد، جز با هماهنگی و اجازه نصیری کسی حق دیدار با ایشان را نداشت.<ref>حسینیان، سه سال ستیز مرجعیت شیعه، ۳۴۶.</ref> او در زمان ریاست بر شهربانی، رقابت تنگاتنگی با [[ساواک|سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) و ژاندارمری داشت و برای به دست آوردن رضایت پهلوی، در سرکوب بی‌رحمانه مخالفان، به ریاست ساواک رسید.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref> اسدالله علم وزیر وقت دربار نیز همواره محمدرضا پهلوی را به عزل حسن پاکروان از ریاست ساواک و انتصاب نصیری به جای وی تشویق می‌کرد<ref>مرادی‌جو، گروه‌های قدرت، ۲۲۰.</ref>؛ از این‌رو پهلوی در بهمن ۱۳۴۳ پس از ترور [[حسن علی منصور]] نخست‌وزیر وقت پاکروان را برکنار و نصیری را به ریاست ساواک برگزید<ref>شاهدی، ساواک، ۳۳۷.</ref> که با آغاز نخست‌وزیری [[امیرعباس هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ هم‌زمان بود. این مسئولیت تا خرداد ۱۳۵۷ ادامه یافت.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۳۹.</ref>


به اعتقاد امام‌خمینی کسانی که برای مرگ نصیری فریاد حمایت از [[حقوق بشر]] را سر می‌دادند، به دنبال اغفال مردم و بدنام‌کردن جمهوری اسلامی بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، 6/330، 460 و 9/517.</ref> و حمایت بیگانگان از او و امثال او، به این دلیل بود که آنان با کمک این مهره‌ها، به‌راحتی می‌توانستند منابع و ثروت ایران را چپاول کنند<ref>امام خمینی، صحیفه،10/271.</ref>. از نظر ایشان امثال نصیری که با ظلم پنجاه‌ساله تمام [[ملت ایران]] را بیچاره کرده‌اند<ref>امام خمینی، صحیفه، 7/110.</ref>، خائن به ملت بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، 10/468.</ref>؛ از این‌رو نباید آنان را جزو رجال سیاسی به‌حساب آورد؛ زیرا در واقع دزد بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، 10/520.</ref>. ایشان که تکلیف مردم با مثل نصیری را روشن می‌دانست<ref>امام خمینی، صحیفه، 11/234.</ref>، تأکید کرد حیثیت این انقلاب، با اعدام جنایتکارانی مانند نصیری خدشه‌دار نمی‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه، 10/399.</ref>؛ همچنین خاطرنشان کرد مجازات اشخاصی همچون او که مرتکب جنایت‌های بسیاری شدند، در این دنیا امکان‌پذیر نیست و حسابرسی از آنان تنها در دادگاه عدل الهی ممکن خواهد بود<ref>امام خمینی، صحیفه، 6/167 و 12/433.</ref>. از نظر ایشان یکی از دستاوردهای [[انقلاب اسلامی]] ازمیان‌بردن امثال نصیری بوده است<ref>امام خمینی، صحیفه، 10/456.</ref>.
== ریاست ساواک ==
در زمان ریاست نصیری بر ساواک، این سازمان از تشکیلات کوچکی که چندصد تن عضو داشت، به دستگاه بزرگی با هزاران نیروی ثابت و عضو وابسته و خبرچین تبدیل شد.<ref>زهیری، عصر پهلوی به روایت اسناد، ۲۷۷؛ طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref> در سال ۱۳۴۹ ساختار امنیتی و اطلاعاتی کشور دچار تغییرات و تحولات مهمی شد. در این تغییرات، ساواک به یک سرویس امنیتی خشن و مقتدر تحت هدایت تیم نصیری، علی معتضد و پرویز ثابتی تبدیل شد.<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۱۸۹.</ref> این تیم موسوم به «کمیته مشترک ضد خرابکاری»، متشکل از واحدهای اطلاعاتی و عملیاتی ساواک، شهربانی و ژاندارمری بود.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۳.</ref> ساواک در آن زمان، چنان سازمان مخوف و پیچیده‌ای بود که حتی علیه تمام مسئولان تراز اول کشور نیز پرونده‌سازی می‌کرد.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۴–۸۲۵.</ref> نصیری در زمان ریاست خود، با دستگاه‌های جاسوسی آمریکا و [[اسرائیل]]، همکاری تنگاتنگی داشت و ساواک در زمان او، با استفاده از زبده‌ترین نیروها و مجهزترین دستگاه‌های جاسوسی و شکنجه‌گاه‌های مدرن به فعالیت می‌پرداخت.<ref>پورنجفی، مفسدین فی الارض، ۳۳.</ref> از دیگر اقدامات او در این زمینه، اعزام مأموران ساواک برای فراگیری دوره‌های تخصصی [[جاسوسی]] و [[شکنجه]] به خارج از کشور، به‌ویژه [[فلسطین اشتغالی]] بود<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۲/۲۰۲.</ref>؛ به گونه‌ای که اسحاق رابین نخست‌وزیر وقت رژیم اسرائیل در نامه‌ای در سال ۱۳۵۶، رسماً از خدمات نصیری تشکر کرد.<ref>حسن‌پور، شکنجه‌گران می‌گویند، ۳۹.</ref>


==پانویس==
اوج خشونت و رفتارهای غیرانسانی ساواک، در دوره ریاست سیزده‌ونیم‌ساله نصیری در این سازمان بود.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۶.</ref> بازداشت‌های غیرقانونی به همراه بازجویی‌ها و شکنجه‌های مرگبار جسمی و روحی، تشکیل پرونده‌های خلاف واقع، ساخت سلول‌ها و زندان‌های غیر استاندارد دور از چشم ناظران بین‌المللی و مراکز ذی‌صلاح دولتی و حکومتی در شهرهای مختلف، گوشه‌ای از جنایات نصیری در ساواک است<ref>شاهدی، ساواک، ۳۹۲.</ref>؛ چنان‌که پس از [[تبعید امام‌خمینی]] به [[ترکیه]] و سپس عراق، ساواک به دستور نصیری علما و روحانیانِ مخالف حکومت را بیش از پیش تحت [[نظارت]] و فشار قرار داد.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۴۳.</ref> از اقدامات ساواک در این دوران، استفاده از شنود تلفنی و نصب میکروفون و فرستادن [[جاسوسی|جاسوس]] در خانه علما و [[مرجعیت|مراجع]] برای کسب اخبار دست اول بود.<ref>شاهدی، ساواک، ۳۴۵.</ref> ساواک همچنین علما و روحانیان مخالف را از طریق تبعید به شهرها و روستاهای دورافتاده، از دسترس مردم دور می‌کرد<ref>شاهدی، ساواک، ۳۵۸.</ref> {{ببینید|ساواک}}
 
گفته شده نصیری اعتقادی به [[اسلام]] نداشت و زمانی که پهلوی از تغییر خط صحبت می‌کرد، وی لزوم تغییر [[دین]] را نیز پنهانی تبلیغ می‌کرد و معتقد بود ایران یک کشور غیر عرب است و نباید از دین عرب‌ها(!) پیروی کند.<ref>دلدم، خاطرات من و فرح پهلوی، ۲/۵۷۰.</ref> به‌سبب خوش‌خدمتیِ وی به رژیم پهلوی، غربی‌ها وی را فردی بی‌لیاقت و فاقد هوش سیاسی می‌دانستند که تنها برای وفاداری به پهلوی و جلب اعتماد وی پیشرفت کرد.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۵۱–۲۵۲؛ فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ۱/۱۸۱.</ref>
 
== برکناری از ریاست ساواک ==
پس از انتصاب جمشید آموزگار به نخست‌وزیری در مرداد ۱۳۵۶ و تلاش وی در دوران صدارت یک‌ساله‌اش، برای برکنارکردن نصیری از ریاست ساواک، شکاف عمیقی میان ساواک و دولت پدیدار شد.<ref>طلوعی، بازیگران عصر پهلوی، ۲/۹۹۹.</ref> نصیری که هم‌زمان با ریاست ساواک، معاون نخست‌وزیر نیز بود، در ۱۶ خرداد ۱۳۵۷ از ریاست ساواک و معاونت نخست‌وزیری برکنار و به عنوان سفیر به [[پاکستان]] فرستاده شد (اطلاعات). پس از نخست‌وزیری جعفر شریف‌امامی با شعار آشتی ملی{{ببینید|جعفر شریف‌امامی}}، نصیری در مهر ۱۳۵۷ برای خاموش‌کردن اعتراض‌ها به تهران فراخوانده شد<ref>موجانی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، ۹۸۵.</ref> و ورود او پس از عزل شریف‌امامی و نخستین روزهای نخست‌وزیری ارتشبد [[غلامرضا ازهاری]] هم‌زمان شد.<ref>اداره کل آرشیو، دولت‌های ایران، ۳۶۶.</ref> او به همراه چند تن دیگر از کارگزارانِ گذشته رژیم پهلوی در ۱۶ آبان ۱۳۵۷ برای فرونشاندن خشم [[مردم]] به‌عنوان اتهام مالی بازداشت و زندانی شدند.<ref>شاهدی، ساواک، ۷۰۲؛ حوزه هنری، روزشمار انقلاب اسلامی، ۶/۲۱۷–۲۱۸.</ref> امام‌خمینی با اشاره به این بازداشت‌ها، آن را دلیل بر پذیرش خلاف‌کاری در اداره رژیم از سوی پهلوی دانسته‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۳۱۴–۳۱۵.</ref>
 
== دستگیری و اعدام ==
در [[۲۲ بهمن]] ۱۳۵۷ پس از حمله مردم به زندان‌ها و پادگان‌های رژیم پهلوی، نصیری در حال فرار از پادگان جمشیدیه، به دست مردم شناسایی و بازداشت و به [[مدرسه رفاه و مدرسه علوی|مدرسه رفاه]] منتقل شد.<ref>شاهدی، ساواک، ۸۲۵.</ref> وی در زمان محاکمه در دادگاه انقلاب، مسئولیت هیچ‌کدام از جنایت‌های خود را بر عهده نگرفت و ادعا کرد که هیچ اطلاعی از شکنجه‌های مأموران ساواک نداشته‌است. وی در دادگاه گفت هفته‌ای دو بار با [[محمدرضا پهلوی]] دیدار داشت و گزارش کار ارائه می‌کرد و تنها پاسخگوی وی بوده‌است.<ref>شوکراس، آخرین سفر شاه، ۲۷۴.</ref> دادگاه انقلاب که به ریاست [[محمدصادق خلخالی]] در شب ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ برگزار شد، او را به [[اعدام]] محکوم کرد<ref>مؤسسه مطالعات، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ۲/۵۰۹؛ خلخالی، خاطرات آیت‌الله خلخالی، ۱/۳۵۲ و ۳۵۹.</ref> و وی در ۶۸سالگی در واپسین ساعات از شب ۲۷ بهمن ۱۳۵۷ همراه با رضا ناجی، فرماندار نظامی اصفهان، مهدی رحیمی، فرماندار نظامی تهران و منوچهر خسروداد، فرمانده هوانیروز در مدرسه رفاه اعدام شدند.<ref>کیهان، روزنامه، ۱.</ref>
 
=== پاسخ امام‌خمینی به واکنش‌ها به اعدام نصیری ===
امام‌خمینی که امثال نصیری را به تمام معنا وابسته به [[انگلستان]] و [[آمریکا]] می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۸۰.</ref> در پاسخ به اعتراض‌های مقامات سیاسی خارجی در اعدام نصیری، ادعای غربی‌ها در حمایت از حقوق بشر را جانبدارانه خواند و از اینکه تاکنون دربارهٔ افرادی که به دست [[رژیم پهلوی]] کشته شدند، اعتراض نکردند و فریاد دادخواهی سر ندادند، انتقاد کرد. ایشان معتقد بود امثال نصیری مجرم‌اند، نه متهم و اثبات هویت آنان برای اجرای حکم کافی است؛ در حالی‌که نصیری طبق قوانین جزایی اسلام، [[مجازات]] و محاکمه شده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۴۵۹.</ref> از نگاه ایشان امثال نصیری در حقیقت غده سرطانی برای یک [[جامعه]] به‌شمار می‌رفتند که اگر باقی بمانند، هستیِ جامعه را به باد می‌دهند و مجازات افرادی از این دست و اجرای [[حدود شرعی]] دربارهٔ آنها، به منزله رحمت الهی برای مردم است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۳.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی کسانی که برای مرگ نصیری فریاد حمایت از [[حقوق بشر]] را سر می‌دادند، به دنبال اغفال مردم و بدنام‌کردن [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی]] بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۰، ۴۶۰ و ۹/۵۱۷.</ref> و حمایت [[بیگانگان]] از او و امثال او، به این دلیل بود که آنان با کمک این مهره‌ها، به‌راحتی می‌توانستند منابع و ثروت ایران را چپاول کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۱.</ref> از نظر ایشان امثال نصیری که با ظلم پنجاه‌ساله تمام ملت ایران را بیچاره کرده‌اند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۱۱۰.</ref> خائن به ملت بودند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۸.</ref>؛ از این‌رو نباید آنان را جزو رجال سیاسی به‌حساب آورد؛ زیرا در واقع دزد بودند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۲۰.</ref> ایشان که تکلیف [[مردم]] با مثل نصیری را روشن می‌دانست،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۳۴.</ref> تأکید کرد حیثیت این [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب]]، با اعدام جنایتکارانی مانند نصیری خدشه‌دار نمی‌شود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۹.</ref>؛ همچنین خاطرنشان کرد مجازات اشخاصی همچون او که مرتکب جنایت‌های بسیاری شدند، در این دنیا امکان‌پذیر نیست و حسابرسی از آنان تنها در دادگاه [[عدل الهی]] ممکن خواهد بود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۶۷ و ۱۲/۴۳۳.</ref> از نظر ایشان یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی ازمیان‌بردن امثال نصیری بوده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۵۶.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
 
* اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، دولت‌های ایران (از میرزانصرالله‌خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*اداره کل آرشیو، اسناد و موزه، دولت‌های ایران (از میرزانصرالله‌خان مشیرالدوله تا میرحسین موسوی)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۳/۱۳۵۷ش.
*اطلاعات، روزنامه، ۲۹/۳/۱۳۵۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امینی، علیرضا، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
*امینی، علیرضا، تاریخ روابط خارجی ایران در دوران پهلوی، تهران، صدای معاصر، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* پژمان، جلال، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، خاطرات سپهبد جلال پژمان، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*پژمان، جلال، فروپاشی ارتش شاهنشاهی، خاطرات سپهبد جلال پژمان، تهران، نامک، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* پورنجفی، قاسم، مفسدین فی الارض، تهران، بام، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
*پورنجفی، قاسم، مفسدین فی الارض، تهران، بام، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
* حسن‌پور، قاسم، شکنجه‌گران می‌گویند، تهران، موزه عبرت، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
*حسن‌پور، قاسم، شکنجه‌گران می‌گویند، تهران، موزه عبرت، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
* حسینیان، روح‌الله، سه سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱–۱۳۴۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
*حسینیان، روح‌الله، سه‌ سال ستیز مرجعیت شیعه ۱۳۴۱ ـ ۱۳۴۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، مؤسسه سوره، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، روزشمار انقلاب اسلامی، مؤسسه سوره، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* خلخالی، صادق، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*خلخالی، صادق، خاطرات آیت‌الله خلخالی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* دلدم، اسکندر، خاطرات من و فرح پهلوی، تهران، به آفرین، چاپ دوم ۱۳۸۰ش.
*دلدم، اسکندر، خاطرات من و فرح پهلوی، تهران، به آفرین، چاپ دوم ۱۳۸۰ش.
* زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* شاهدی، مظفر، ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور ۱۳۳۵–۱۳۵۷)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*شاهدی، مظفر، ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور ۱۳۳۵ ـ ۱۳۵۷)، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی، تهران، البرز، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
*شوکراس، ویلیام، آخرین سفر شاه، ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی، تهران، البرز، چاپ پنجم، ۱۳۷۰ش.
* طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، علم، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
*طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، علم، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ش.
* فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
*فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، حسین، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* کیهان، روزنامه، ۲۷/۱۱/۱۳۵۷ش.
*کیهان، روزنامه، ۲۷/۱۱/۱۳۵۷ش.
* مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
*مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش.
* مرادی‌جو، علیجان، گروه‌های قدرت در ساختار سیاسی دوره پهلوی دوم، قم، اعتدال، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*مرادی‌جو، علیجان، گروههای قدرت در ساختار سیاسی دوره پهلوی دوم، قم، اعتدال، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* موجانی، علی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، تهران، مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
*موجانی، علی، فرهنگ رجال و کارگزاران دیپلماسی ایران، تهران، مرکز پژوهش کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
* مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج۲، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
*مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج۲، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، خاطرات ارتشبد فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.


{{پایان}}
{{پایان}}


==پیوند به بیرون==
== پیوند به بیرون ==
حسین صالحی، آموزش و پرورش، دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱۰، ص۳۶۹_۳۷۴.
*نرگس سادات توسلی، [https://books.khomeini.ir/books/10010/27/ نعمت‌الله نصیری] دانشنامه امام‌خمینی (ره)، ج۱۰، ص ۲۷–۳۰.
[[رده:مقاله‌های نیازمند بازنگری]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
{{انقلاب اسلامی ایران}}
[[رده:مقاله‌های جلد دهم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای جعبه اطلاعات]]
[[رده:مقاله‌های دارای تصویر]]
[[رده:شخصیت‌های حکومت پهلوی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
۱۴٬۷۲۱

ویرایش