کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''مهدویت''' اعتقاد به وجود و حیات [[امام دوازدهم]] از [[اهل بیت(ع)]] و ظهور آن حضرت در وقت مقدّر.
'''مهدویت''' اعتقاد به وجود و حیات [[امام دوازدهم]] از [[اهل بیت(ع)]] و ظهور آن حضرت در وقت مقدّر.
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
مهدویت مصدر صناعی «مَهدی» است و مهدی، اسم مفعول از ریشه هدایت است و به کسی گفته می‌شود که به رشد و رستگاری هدایت شده‌است (طریحی، ۱/۴۷۵؛ زبیدی، ۲۰/۳۳۲). مهدویت در اصطلاح عام اعتقاد به منجی‌ای است که تمام اوضاع زندگی بشر را در جهت صلاح و سعادت تغییر می‌دهد (مطهری، ۳/۳۵۶). این منجی به اعتقاد شیعه، مهدی(ع) فرزند امام‌حسن عسکری(ع) است که زنده و غایب است. برخی از اهل سنت نیز اعتقاد به زنده و غایب‌بودن مهدی دارند (شافعی، ۴۸۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۱۴؛ قرشی، ۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ امینی، ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ طالقانی، ۲۴). به اعتقاد شیعه او دوازدهمین امام معصوم(ع) است (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۳؛ طوسی، ۱۶۵) (← مقاله حجت‌بن‌الحسن، امام زمان(ع)) و در اعتقاد بیشتر اهل سنت، او خلیفه‌ای از قریش و از نسل رسول خدا(ص) است که در آخرالزمان خروج و زمین را پر از عدل و داد می‌کند (ابن‌حجر، ۶/۵۱ ـ ۵۲؛ سیوطی، العرف الوردی، ۲۲؛ سفارینی، ۲/۱۲۷).
مهدویت مصدر صناعی «مَهدی» است و مهدی، اسم مفعول از ریشه [[هدایت]] است و به کسی گفته می‌شود که به رشد و [[رستگاری]] هدایت شده‌است.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱/۴۷۵؛ زبیدی، تاج العروس، ۲۰/۳۳۲.</ref> مهدویت در اصطلاح عام اعتقاد به منجی‌ای است که تمام اوضاع زندگی بشر را در جهت [[صلاح]] و [[سعادت]] تغییر می‌دهد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۳/۳۵۶.</ref> این منجی به اعتقاد [[شیعه]]، [[مهدی(ع)]] فرزند [[امام‌حسن عسکری(ع)]] است که زنده و غایب است. برخی از [[اهل سنت]] نیز اعتقاد به زنده و غایب‌بودن مهدی دارند.<ref>شافعی، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص)، ۴۸۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۱۴؛ قرشی، حیاة الامام المنتظر(ع) المصلح الاعظم، ۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ امینی، دادگستر جهان، ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref> به اعتقاد شیعه او دوازدهمین امام معصوم(ع) است.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۳؛ طوسی، ۱۶۵.</ref> (← مقاله حجت‌بن‌الحسن، امام زمان(ع)) و در اعتقاد بیشتر اهل سنت، او خلیفه‌ای از قریش و از نسل [[رسول خدا(ص)]] است که در [[آخرالزمان]] خروج و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] می‌کند.<ref>ابن‌حجر، لسان المیزان، ۶/۵۱ ـ ۵۲؛ سیوطی، العرف الوردی، ۲۲؛ سفارینی، لوامع الانوار البهیه، ۲/۱۲۷.</ref>
پیشینه: ادیان برآن‌اند که سرانجام موعودی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی ظلم و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت می‌آورد (کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ همو، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱). یهودیان این منجی را ماشیح می‌دانند، مسیحیان حضرت عیسی(ع) را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم می‌نامند (آصف‌آگاه، ۱۳؛ شاکری، ۲۳۲). در برخی ادیان به نشانه‌هایی برای ظهور او اشاره شده‌است؛ چنان‌که در کتاب مقدس آمده‌است که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال می‌آید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی می‌کنند (متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱). برخی از این نشانه‌ها با نشانه‌های گفته شده در اسلام مشترک است و با بعضی روایات اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت حضرت مهدی(ع) و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود (نعمانی، ۷۵ و ۲۵۲).
==پیشینه==
قرآن کریم ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را «خلافت و وراثت صالحان» می‌نامد و تأیید می‌کند (قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، ۲/۷۷؛ ← ابوالفتوح رازی، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰)؛ همچنین روایات فراوانی در کتاب‌های اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبی‌داوود ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱) و شیعه (نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، ۲/۸) درباره این مصلح نجات‌بخش نقل شده‌است. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار توحید، رسالت و ولایت مطرح‌شده و بر آن میثاق گرفته شده‌است (کلینی، ۲/۸). از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواسته‌های بشری است که انسان‌ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند (صدر، ۵۳ ـ ۵۵). چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروه‌های مؤثر در سرنوشت جهان است (طالقانی، ۲۴).
ادیان برآن‌اند که سرانجام موعودی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی ظلم و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت می‌آورد (کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ همو، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱). یهودیان این منجی را ماشیح می‌دانند، مسیحیان حضرت عیسی(ع) را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم می‌نامند (آصف‌آگاه، ۱۳؛ شاکری، ۲۳۲). در برخی ادیان به نشانه‌هایی برای ظهور او اشاره شده‌است؛ چنان‌که در کتاب مقدس آمده‌است که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال می‌آید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی می‌کنند (متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱). برخی از این نشانه‌ها با نشانه‌های گفته شده در اسلام مشترک است و با بعضی روایات اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت حضرت مهدی(ع) و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود (نعمانی، ۷۵ و ۲۵۲).
قرآن کریم ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را «خلافت و وراثت صالحان» می‌نامد و تأیید می‌کند (قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، ۲/۷۷؛ ← ابوالفتوح رازی، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰)؛ همچنین روایات فراوانی در کتاب‌های اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبی‌داوود ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱) و شیعه (نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، ۲/۸) درباره این مصلح نجات‌بخش نقل شده‌است. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار توحید، رسالت و ولایت مطرح‌شده و بر آن میثاق گرفته شده‌است (کلینی، ۲/۸). از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواسته‌های بشری است که انسان‌ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند (صدر، ۵۳ ـ ۵۵). چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروه‌های مؤثر در سرنوشت جهان است.<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref>
اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحراف‌هایی مواجه شد و عده‌ای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغ‌بودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان محمدبن‌حنفیه (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده مختار ثقفی با هدف انتقام‌گرفتن از قاتلان امام‌حسین(ع)، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۱). همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه می‌نامیدند (ابن‌طقطقی، ۱۶۲ ـ ۱۶۳). در دوره‌های اخیر سیدعلی‌محمد باب (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی می‌کرد؛ ولی پس از مدتی با جمع‌شدن عده‌ای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد (مکارم شیرازی، ۲۹۵؛ دوانی، ۱۵۳). او از پیروان فرقه شیخیه بود؛ فرقه‌ای که شیخ‌احمد احسائی تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که می‌تواند به خدا برسد، امام زمان(ع) است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطه‌ای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده می‌شود (سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، ۲/۸۵۱). ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده‌اند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد مصر و انگلستان قیام کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، ۱۵۷ ـ ۱۵۸).
اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحراف‌هایی مواجه شد و عده‌ای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغ‌بودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان محمدبن‌حنفیه (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده مختار ثقفی با هدف انتقام‌گرفتن از قاتلان امام‌حسین(ع)، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۱). همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه می‌نامیدند (ابن‌طقطقی، ۱۶۲ ـ ۱۶۳). در دوره‌های اخیر سیدعلی‌محمد باب (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی می‌کرد؛ ولی پس از مدتی با جمع‌شدن عده‌ای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد (مکارم شیرازی، ۲۹۵؛ دوانی، ۱۵۳). او از پیروان فرقه شیخیه بود؛ فرقه‌ای که شیخ‌احمد احسائی تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که می‌تواند به خدا برسد، امام زمان(ع) است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطه‌ای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده می‌شود (سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، ۲/۸۵۱). ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده‌اند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد مصر و انگلستان قیام کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، ۱۵۷ ـ ۱۵۸).
کتاب‌های فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شده‌است. در میان کتاب‌های شیعه می‌توان به الغیبة محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الفصول المختاره محمدبن‌محمد مفید، الغیبة محمدبن‌حسن طوسی، الملاحم و الفتن سیدبن‌طاووس، مکیال المکارم میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر لطف‌الله صافی گلپایگانی، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) علی کورانی و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتاب‌های اهل سنت می‌توان به المهدی ابی‌داوود، المهدی ابن‌قیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابن‌حجر اشاره کرد.
کتاب‌های فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شده‌است. در میان کتاب‌های شیعه می‌توان به الغیبة محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الفصول المختاره محمدبن‌محمد مفید، الغیبة محمدبن‌حسن طوسی، الملاحم و الفتن سیدبن‌طاووس، مکیال المکارم میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر لطف‌الله صافی گلپایگانی، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) علی کورانی و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتاب‌های اهل سنت می‌توان به المهدی ابی‌داوود، المهدی ابن‌قیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابن‌حجر اشاره کرد.
خط ۱۶: خط ۱۷:
۲. تکمیل نفوس و عقول: در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس عقل، علم و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده‌است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و توحید و عدل گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸). امام‌خمینی نیز گفته‌است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲).
۲. تکمیل نفوس و عقول: در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس عقل، علم و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده‌است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و توحید و عدل گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸). امام‌خمینی نیز گفته‌است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲).
۳. تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده‌است مستضعفان، وارثان زمین خواهند بود (قصص، ۵) و در بعضی روایات از این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) یادشده است (طوسی، ۱۸۴). به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند (صحیفه، ۱۴/۴۷۲) و تمام احکام اسلام در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید (همان، ۲۰/۲۴۰). ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست (همان، ۱۱/۲۹۸).  
۳. تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده‌است مستضعفان، وارثان زمین خواهند بود (قصص، ۵) و در بعضی روایات از این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) یادشده است (طوسی، ۱۸۴). به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند (صحیفه، ۱۴/۴۷۲) و تمام احکام اسلام در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید (همان، ۲۰/۲۴۰). ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست (همان، ۱۱/۲۹۸).  
۴. رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی آخرالزمان، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است (کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، ۲۶ ـ ۲۷تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) فقر از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود (متقی هندی، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷). به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده‌است تا عدالت را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵)، اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند (همان، ۱۱/۲۹۸). نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد (همان، ۲۱/۳۲۵) و برپاکننده عدالتی است که بعثت انبیا(ع) برای تحقق آن بوده‌است (همان، ۱۴/۴۷۲).
۴. رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی آخرالزمان، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است؛<ref>کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، الکافی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۶ ـ ۲۷.</ref> تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) فقر از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود (متقی هندی، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷). به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده‌است تا عدالت را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵)، اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند (همان، ۱۱/۲۹۸). نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد (همان، ۲۱/۳۲۵) و برپاکننده عدالتی است که بعثت انبیا(ع) برای تحقق آن بوده‌است (همان، ۱۴/۴۷۲).
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است (همان، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲)؛ چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده‌است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند (همان، ۲۰/۲۴۰)؛ همچنین قیام سیدالشهدا(ع) نیز برای رفع ظلم و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده‌است (همان، ۵/۱۶۳)؛ البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند (همان، ۲۰/۲۴۰).
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است (همان، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲)؛ چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده‌است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند (همان، ۲۰/۲۴۰)؛ همچنین قیام سیدالشهدا(ع) نیز برای رفع ظلم و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده‌است (همان، ۵/۱۶۳)؛ البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند (همان، ۲۰/۲۴۰).
غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج: حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده‌است: غیبت صغری که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی عثمان‌بن‌سعید عمری، محمدبن‌عثمان عَمری، حسین‌بن‌روح و علی‌بن‌محمد سمری، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به غیبت کبرا معروف است (طوسی، ۳۵۳؛ عراقی، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸). در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده (طوسی، ۲۹۲) و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده‌است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران (همان، ۳۳۹)، سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت (طبرسی، احمدبن‌علی، ۲/۴۷۱) و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان (نعمانی، ۱۴۱). برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱)، ترس از قتل حجت خداوند (همان، ۲/۳۶۱؛ طوسی، ۳۳۴)، تقیه (طوسی، ۲۶۶) و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی (سید مرتضی، ۵۲) دانسته‌اند.
غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج: حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده‌است: غیبت صغری که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی عثمان‌بن‌سعید عمری، محمدبن‌عثمان عَمری، حسین‌بن‌روح و علی‌بن‌محمد سمری، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به غیبت کبرا معروف است (طوسی، ۳۵۳؛ عراقی، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸). در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده (طوسی، ۲۹۲) و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده‌است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران (همان، ۳۳۹)، سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت (طبرسی، احمدبن‌علی، ۲/۴۷۱) و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان (نعمانی، ۱۴۱). برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱)، ترس از قتل حجت خداوند (همان، ۲/۳۶۱؛ طوسی، ۳۳۴)، تقیه (طوسی، ۲۶۶) و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی (سید مرتضی، ۵۲) دانسته‌اند.
خط ۲۸: خط ۲۹:
ویژگی‌های منتظران: در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده‌است، ازجمله: ۱. معرفت به امام زمان(ع) (کلینی، ۱/۳۷۱)؛ ۲. آمادگی، پویایی و تلاش برای جهاد و شهادت (نعمانی، ۳۲۰)؛ ۳. پایداری در محبت اهل بیت(ع) (خزاز، ۲۶۹ ـ ۲۷۰)؛ ۴. تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم (نعمانی، ۲۰۰)؛ ۵. دستگیری از ضعیفان و فقیران (طبری، محمد، ۱۱۳)؛ ۶. صبر بر سختی‌های دوران غیبت (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷)؛ ۷. دعا برای فرج (همان، ۲/۴۸۵). امام‌خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام (صحیفه، ۱۴/۴۷۳)، زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود (همان، ۱۸/۲۶۹) و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد (ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶).
ویژگی‌های منتظران: در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده‌است، ازجمله: ۱. معرفت به امام زمان(ع) (کلینی، ۱/۳۷۱)؛ ۲. آمادگی، پویایی و تلاش برای جهاد و شهادت (نعمانی، ۳۲۰)؛ ۳. پایداری در محبت اهل بیت(ع) (خزاز، ۲۶۹ ـ ۲۷۰)؛ ۴. تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم (نعمانی، ۲۰۰)؛ ۵. دستگیری از ضعیفان و فقیران (طبری، محمد، ۱۱۳)؛ ۶. صبر بر سختی‌های دوران غیبت (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷)؛ ۷. دعا برای فرج (همان، ۲/۴۸۵). امام‌خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام (صحیفه، ۱۴/۴۷۳)، زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود (همان، ۱۸/۲۶۹) و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد (ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶).
امام‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و فقیه جامع شرایطی که دارای عدالت و علم به احکام و قوانین اسلامی است، صورت می‌گیرد (همان، ۵۰ و ۷۴). ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط (همان، ۲۰ ـ ۲۶؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰)، به روایاتی نیز استدلال می‌کند (ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲) (← مقاله ولایت فقیه(۱)). از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌گرایانه می‌شمارد (صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴) و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده‌است (صحیفه، ۱۵/۶۲). ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد (همان، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶).
امام‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و فقیه جامع شرایطی که دارای عدالت و علم به احکام و قوانین اسلامی است، صورت می‌گیرد (همان، ۵۰ و ۷۴). ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط (همان، ۲۰ ـ ۲۶؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰)، به روایاتی نیز استدلال می‌کند (ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲) (← مقاله ولایت فقیه(۱)). از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌گرایانه می‌شمارد (صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴) و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده‌است (صحیفه، ۱۵/۶۲). ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد (همان، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶).
آثار اعتقاد به مهدویت: در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی (نعمانی، ۳۲۰)، اصلاح نفس و اخلاق (حر عاملی، ۵/۱۵۹) و شکوفاسازی اندیشه‌ها (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶) از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده‌است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد (طالقانی، ۷۰نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند (صدر، ۴۶ ـ ۴۷).
آثار اعتقاد به مهدویت: در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی (نعمانی، ۳۲۰)، اصلاح نفس و اخلاق (حر عاملی، ۵/۱۵۹) و شکوفاسازی اندیشه‌ها (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶) از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده‌است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد؛<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۷۰.</ref> نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند (صدر، ۴۶ ـ ۴۷).
امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌است، ازجمله: ۱. تحرک و پویایی در جامعه؛ ۲. فراهم کردن مقدمات ظهور (صحیفه، ۱۸/۲۶۹)؛ ۳. تسلیم‌نبودن در برابر قدرت‌های استکباری (همان، ۲۱/۴)؛ ۴. باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان (چهل حدیث، ۲۷۴)؛ ۵. پناه‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها (صحیفه، ۱/۳۵۴)؛ ۶. رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان (همان، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳).  
امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌است، ازجمله: ۱. تحرک و پویایی در جامعه؛ ۲. فراهم کردن مقدمات ظهور (صحیفه، ۱۸/۲۶۹)؛ ۳. تسلیم‌نبودن در برابر قدرت‌های استکباری (همان، ۲۱/۴)؛ ۴. باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان (چهل حدیث، ۲۷۴)؛ ۵. پناه‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها (صحیفه، ۱/۳۵۴)؛ ۶. رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان (همان، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳).  
مخالفت با امام‌مهدی(ع) در عصر ظهور: در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عده‌ای با امام عصر(ع) اشاره شده‌است (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳). امام‌خمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبه‌رو خواهد شد؛ زیرا منافع مستکبران و ظالمان به خطر می‌افتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد می‌کند که از ستمگران پشتیبانی و به تکفیر امام(ع) اقدام می‌کنند (صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵). ایشان منشأ این مخالفت‌ها را حب نفس می‌داند که خود منشأ حب دنیا، حب مقام و حب جاه است (همان، ۱۶/۱۶۲). در حقیقت کسی که اسیر هواهای نفسانی و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا خضوع می‌کند (چهل حدیث، ۲۵۵) و این سبب می‌شود که عالمان ریاست‌طلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی می‌پردازند.
مخالفت با امام‌مهدی(ع) در عصر ظهور: در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عده‌ای با امام عصر(ع) اشاره شده‌است (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳). امام‌خمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبه‌رو خواهد شد؛ زیرا منافع مستکبران و ظالمان به خطر می‌افتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد می‌کند که از ستمگران پشتیبانی و به تکفیر امام(ع) اقدام می‌کنند (صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵). ایشان منشأ این مخالفت‌ها را حب نفس می‌داند که خود منشأ حب دنیا، حب مقام و حب جاه است (همان، ۱۶/۱۶۲). در حقیقت کسی که اسیر هواهای نفسانی و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا خضوع می‌کند (چهل حدیث، ۲۵۵) و این سبب می‌شود که عالمان ریاست‌طلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی می‌پردازند.
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش