confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
میلانی همراه با [[امامخمینی]] و دیگر علما، در سال ۱۳۴۱ در برابر تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] رژیم پهلوی، موضعگیری کرد و در نامهای به نخستوزیر وقت [[اسدالله عَلَم]]، ضمن انتقاد شدید از این حرکت، از وی خواست برای رعایت [[موازین شرعی]] و احترام به افکار ملت مسلمان، آن لایحه را لغو کند.<ref>عباسزاده، آیتالله میلانی مرجع بیدار، ۱۱۶؛ روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> میلانی سه بار درباره این موضوع به اسدالله علم تلگرام فرستاد <ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۹۲.</ref> وی تجاوزات دولت به حقوق مردم و گستاخی آنان به قوانین آسمانی [[اسلام]] و بیتوجهی به خشم عمومی ملت را یادآوری کرد و زندانیکردن علما و متدینان و استادان و دانشجویان دانشگاهها و وجود [[فقر]]، گرسنگی، [[بیکاری]] و [[فساد]] در کشور را متذکر شد و خاطرنشان کرد تنها چیزی که دولت به آن توجه نمیکند، حقوق [[ملت]] و [[مصالح]] آنان است.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۷۲.</ref> در سال ۱۳۴۱، امامخمینی طی نامهای از میلانی خواست اعلامیه مشترک مراجع وقت را امضاء کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۹۷.</ref> | میلانی همراه با [[امامخمینی]] و دیگر علما، در سال ۱۳۴۱ در برابر تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] رژیم پهلوی، موضعگیری کرد و در نامهای به نخستوزیر وقت [[اسدالله عَلَم]]، ضمن انتقاد شدید از این حرکت، از وی خواست برای رعایت [[موازین شرعی]] و احترام به افکار ملت مسلمان، آن لایحه را لغو کند.<ref>عباسزاده، آیتالله میلانی مرجع بیدار، ۱۱۶؛ روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۴۲ ـ ۴۳.</ref> میلانی سه بار درباره این موضوع به اسدالله علم تلگرام فرستاد <ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۹۲.</ref> وی تجاوزات دولت به حقوق مردم و گستاخی آنان به قوانین آسمانی [[اسلام]] و بیتوجهی به خشم عمومی ملت را یادآوری کرد و زندانیکردن علما و متدینان و استادان و دانشجویان دانشگاهها و وجود [[فقر]]، گرسنگی، [[بیکاری]] و [[فساد]] در کشور را متذکر شد و خاطرنشان کرد تنها چیزی که دولت به آن توجه نمیکند، حقوق [[ملت]] و [[مصالح]] آنان است.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۷۲.</ref> در سال ۱۳۴۱، امامخمینی طی نامهای از میلانی خواست اعلامیه مشترک مراجع وقت را امضاء کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۹۷.</ref> | ||
در نوروز سال ۱۳۴۲ که رژیم پهلوی میخواست با سوء استفاده از جشن و سرور مردم، نهضت اسلامی را تحتالشعاع قرار دهد، میلانی در اعلامیهای، هیئت حاکم را خائن به حقوق مردم خواند و از مسلمانان خواست در برابر اَعمال ضد دینی و تجاوز به [[احکام شرعی]] و حقوق مسلمانان، علیه حکومت موضعگیری کنند.<ref>عباسزاده، آیتالله میلانی مرجع بیدار، ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref> وی پس از فاجعه حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ در نامهای برای علمای حوزه علمیه قم از حرکت امامخمینی حمایت کرد و یورش به این مکان را هجومی وحشیانه نامید و افزود این خیانت با همدستی [[صهیونیست|صهیونیستها]] برای نابودی اسلام صورت گرفتهاست. ایشان در این نامه سکوت علما را جایز ندانست و بر لزوم مقاومت در برابر دستگاه حاکم و افشاگری در روزهای محرم تأکید کرد و خطر نفوذ [[بهائیت|بهائیان]] را یادآور شد. همچنین به مبلغان روزهای [[عاشورا|عاشورای حسینی]] اعلام کرد هر کس جز افشاگری علیه رژیم عمل کند، به سیره [[امامحسین(ع)]] خیانت کردهاست.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۰۸ ـ ۱۱۰؛ مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۶؛ باقری بیدهندی، ۱۵۸ و ۱۵۹.</ref> | در نوروز سال ۱۳۴۲ که رژیم پهلوی میخواست با سوء استفاده از جشن و سرور مردم، نهضت اسلامی را تحتالشعاع قرار دهد، میلانی در اعلامیهای، هیئت حاکم را خائن به حقوق مردم خواند و از مسلمانان خواست در برابر اَعمال ضد دینی و تجاوز به [[احکام شرعی]] و حقوق مسلمانان، علیه حکومت موضعگیری کنند.<ref>عباسزاده، آیتالله میلانی مرجع بیدار، ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref> وی پس از فاجعه حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در فروردین ۱۳۴۲ در نامهای برای علمای حوزه علمیه قم از حرکت امامخمینی حمایت کرد و یورش به این مکان را هجومی وحشیانه نامید و افزود این خیانت با همدستی [[صهیونیست|صهیونیستها]] برای نابودی اسلام صورت گرفتهاست. ایشان در این نامه سکوت علما را جایز ندانست و بر لزوم مقاومت در برابر دستگاه حاکم و افشاگری در روزهای محرم تأکید کرد و خطر نفوذ [[بهائیت|بهائیان]] را یادآور شد. همچنین به مبلغان روزهای [[عاشورا|عاشورای حسینی]] اعلام کرد هر کس جز افشاگری علیه رژیم عمل کند، به سیره [[امامحسین(ع)]] خیانت کردهاست.<ref>(مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۰۸ ـ ۱۱۰؛ مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱/۱۰۴ ـ ۱۰۶؛ باقری بیدهندی، نجوم امّت: زندگانی مرحوم آیتالله العظمی حاج سیدمحمدهادی میلانی، ۱۵۸ و ۱۵۹.</ref> | ||
[[امامخمینی]] از اظهار همدردی میلانی در فاجعه حمله نیروهای رژیم به مدرسه فیضیه تشکر و خاطرنشان کرد این فاجعه بزرگ از طرف دستگاه زورگو، بر [[اسلام]] و [[رسول اکرم(ص)]] وارد شدهاست و خاطرات زمان چنگیز تجدید شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۸.</ref> همچنین ایشان در ۳۱/۲/۱۳۴۲ در پاسخ نامه میلانی که از ایشان در قیام علیه رژیم پهلوی حمایت کرده بود تشکر کرد و یادآور شد با توجه به عمق جریانهای فعلی و پیش از آن نباید ساکت نشست؛ زیرا آنچه پیغمبر اسلام(ص) به یادگار گذاشته، [[قرآن|کتاب الله]] و [[عترت(ع)]]، در معرض خطر است. ایشان تصریح کرد اگر روزی بخواهد این خیال خام جامه عمل بپوشد دست انتقام ملتِ مسلمان از آستین بیرون خواهد آمد و جنایتکاران و خائنان را تنبیه خواهد کرد و تلاشهای مزوّرانه آنها به جایی نخواهد رسید.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۳ ـ ۲۳۴.</ref> | |||
[[[[ | پس از [[قیام ۱۵ خرداد]] و بازداشت امامخمینی، چون رژیم پهلوی تهدید کرده بود برای بازداشتشدگان دادگاه صحرایی تشکیل میدهد و آنان را محاکمه و [[اعدام]] میکند، میلانی برای دفاع از کیان [[مرجعیت شیعه]]، بهدور از چشم مقامات محلی، با هواپیما به تهران رفت؛ ولی مأموران رژیم، هواپیما را به مشهد برگرداندند؛ اما وی از راه زمینی خود را به تهران رساند و در تلگرامی به امامخمینی از بازداشت ایشان و عدهای دیگر از علما، اظهار تأثر کرد و اشتیاق دیدار و پشتیبانی خویش از امامخمینی را ابراز کرد. رژیم که از موضعگیری این مرجعِ بیدار بیمناک شده بود، محل سکونت وی را در تهران محاصره و او را وادار کرد، به مشهد بازگردد.<ref>باقری بیدهندی، نجوم امّت: زندگانی مرحوم آیتالله العظمی حاج سیدمحمدهادی میلانی، ۱۵۹ ـ ۱۶۰.</ref> | ||
میلانی در نامهای به امامخمینی زندانیکردن ایشان و بزرگان دیگر در روزهای عزاداری حسینی را موجب تأثر دانست و این عمل را باعث افشای چهره رژیم در نبود آزادی و وجود اختناق در کشور شمرد و از اینکه علما در دیگر کشورها مورد تکریماند و در ایران بزرگان را به زندان میبرند، ابراز شگفتی کرد و گفت آنچه امامخمینی میخواهد واگذاری حق مردم به خودشان و حکومت قانون بر مردم است که نظر همه روحانیان، بلکه گفته اولیای خدا و ائمه اطهار(ع) است. وی تصریح کرد، تا رژیم از تصمیم غیر مشروع خود دست برندارد، سکوت نخواهد کرد و از همه مسلمانان خواست که هماهنگی خود را در این امر نشان دهند.<ref>مرکز اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۱۳۱ ـ ۱۳۲.</ref> | |||
همچنین میلانی در پاسخ به پرسش جمعی از اصناف بازار درباره مقام علمی امامخمینی، ایشان را از مفاخر عالم اسلام و از [[مراجع تقلید]] معرفی و بر موقعیت دینی و شخصیت اسلامی ایشان تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۲.</ref> وی در بیانیهای در ۱۴/۴/۱۳۴۲ خطاب به ملت ایران، مواضع قبلی را تکرار کرد و از حرکت دوباره خود به سمت تهران خبر داد و از مسلطشدن گروهی بیصلاحیت بر امور مملکت، شکایت و حرکت اعتراضی خود و آمدن به تهران را برخاسته از وظیفه شرعی دانست و بر حق مردم در مورد تعیین سرنوشت خود تأکید کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۹ ـ ۱۵۱.</ref> او در ۲/۵/۱۳۴۲ در اعتراض به جنایات رژیم پهلوی و بازداشت امامخمینی، اعلامیه مفصلی صادر کرد و مرگ شرافتمندانه را بر زندگی همراه با تحمل شرایط موجود، لذتبخشتر شمرد و یادآور شد حکومت فردی (پادشاهی) در صدد [[تبعید امامخمینی]]، [[سیدحسن طباطبایی قمی]] و [[بهاءالدین محلاتی]] است. وی تصریح کرد که ملت ایران به هیچوجه با تبعید ایشان و دیگر علمای بزرگ موافقت نخواهد کرد و خبر داد تصمیم دارد در برابر جنایات رژیم اعلام جرم کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۸ ـ ۱۶۰.</ref> وی همچنین در ۱۹/۵/۱۳۴۲ در پاسخ به پرسش اهالی [[اصفهان]]، [[تهران]]، تویسرکان و [[همدان]] درباره انتخابات دوره ۲۱ مجلس شورای ملی، آن را تحریم و شرکت در آن را ممنوع اعلام کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۱، ۱۷۵ و ۱۷۹.</ref> | |||
در ۱۵/۷/۱۳۴۲ پس از اجبار رژیم و بازگرداندن میلانی از تهران به مشهد، وی ضمن شکایت از محاصرهشدن خانه خود در تهران، از اینکه با امامخمینی و سیدحسن طباطبایی قمی در زندان موفق به دیدار نشده ابراز تأسف کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۰۰ ـ ۲۰۲.</ref> ایشان در ۲/۱۰/۱۳۴۲ در پیام به کنگره اسلامی دانشجویان مقیم [[اروپا]]، تذکرات مهمی درباره وضع موجود ایران داد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۶ ـ ۲۳۲.</ref> همچنین از قیام مردم اصفهان قدردانی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۳۶ ـ ۲۳۷.</ref> وی در پی آزادی امامخمینی از زندان، فرزند خود، سیدمحمدعلی را همراه گروهی از علمای مشهد، برای دیدار با ایشان به قم فرستاد؛<ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۲۱۲.</ref> | |||
در | همچنین در فروردین ۱۳۴۳ در پاسخ به [[استفتاء|استفتای]] جمعی از اهالی اصفهان، درباره [[تکلیف شرعی]] مردم برای مقابله با رژیم فاسد، به آیه «فَاسْتَقِمْ کما أُمِرْتَ»،<ref>هود، ۱۱۲.</ref> اشاره کرد و تأکید کرد مسلمانان باید تا برقراری آرامش و خیر و صلاح در این مملکت مذهبی، در مبارزه ثابتقدم باشند و فراموشی و خاموشی در مبارزه را روا ندارند.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک،۹/۱۲۶.</ref> در اردیبهشت ۱۳۴۳، امامخمینی در پاسخ نامهای از میلانی، ضمن ابهامآلود شمردن شرایط روز و برشمردن اقدامات تحریکآمیز حکومت پس از قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲، از وی خواست با توجه به شناختی که به شرایط دارد، برای این موضوعات فکری کند و یا به [[مسئولان]] حکومت تذکر دهد دستزدن به کارهای تحریکآمیز در این شرایط خطرناک است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۲۷.</ref> و در نامه دیگری، خواستار هوشیاری وی و همه روحانیان در آن شرایط شد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۲۱ ـ ۵۲۲.</ref> چنانکه در آستانه سالگرد قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ از او خواست به مناسبت آن با صدور اعلامیهای عزای ملی اعلام کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۲۵.</ref> ایشان در نامه دیگری در یازده خرداد ۱۳۴۳ به میلانی بر لزوم عمل به تکلیف و [[صبر]] در برابر مشکلات تأکید کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۲۶.</ref> همچنین در ۵ مرداد این سال در نامهای دیگر از اوضاع عراق و موضوع بازسازی [[مسجد]] امویین به دست عبدالرحمن عارف، رئیسجمهور عراق که مایه [[اختلاف شیعه و سنی]] شده اظهار نگرانی کرد و تلویحا خواهان واکنش وی شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۵۳۵.</ref> | ||
میان امامخمینی و میلانی درباره نهضت اسلامی علیه استبداد رژیم پهلوی، مکاتبهها و تلگرامهای متعددی صورت گرفتهاست که شش مورد از نامههای میلانی در بازرسی مأموران رژیم پهلوی به خانه امامخمیی در ۲۲/۰۸/۱۳۴۶ به دست مأموران رژیم افتاده و در گزارش [[ساواک]] ثبت شدهاست. میلانی در این نامهها، با اشاره به شرایط کشور، ستم رژیم به [[حوزه علمیه|حوزههای علمیه]]، حبس و زجر رجال دینی و ملی، حمله به دانشگاهها و مراکز علمی و سلب هر نوع آزادی فردی و اجتماعی، ننگ تسلط [[اسرائیل]] و [[صهیونیسم]] بر کشور و همدستی مقامات کشور با آنان را از همه سختتر دانسته و تأکید کردهاست که سکوت در برابر این جنایات جایز نیست و همه وعاظ و مبلغان دراینباره وظیفه دارند. وی همچنین خطاب به امامخمینی، تأکید کردهاست هرچند رژیم در صدد پروندهسازی برای افرادی مانند ایشان بر میآید ولی ایشان بداند که تنها نیست؛ همچنین در یکی از نامههای بدون تاریخ، میلانی با ابراز نگرانی از شنیدن خبر تبعید احتمالی امامخمینی، اختلافنظر [[سیدکاظم شریعتمداری]] با ایشان و امضانکردن اعلامیه از سوی وی را مایه نگرانی شمرده و همراهی شریعتمداری با امامخمینی را بهتر از همراهی پنج هزار نفر ارزیابی کردهاست. میلانی در یکی از نامهها، درباره اعلامیهای که به پیشنهاد امامخمینی تنظیم کرده و بندهای لازمی که باید به آن اضافه شود، از ایشان نظرخواهی کردهاست.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۱۴ ـ ۴۲۲؛ روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۲۱۸ ـ ۲۱۹.</ref> | |||
امامخمینی | |||
امامخمینی نیز در نامهای به میلانی شایعات اختلاف میان خود و شریعتمداری را تکذیب کرده و این شایعات را عملکرد اطرافیان شریعتمداری برشمرده و یادآور شدهاست، این مطلب که شریعتمداری سه مرتبه وقت خواسته و ایشان وقت ندادهاست یا خود وی را نپذیرفتهاست، شایعهای بیش نیست. ایشان سپس از دیدار خود با شریعتمداری در شب نوزدهم ذیالحجه به مناسبت عید خبر داده و از میلانی خواست اقدامات خلاف واقع و تفرقهافکنانه برخی از اطرافیان شریعتمداری را به او یادآوری کند تا درباره آن تجدید نظر کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳ ـ ۳۳۴.</ref> | |||
{{ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | |||
میلانی همچنین در یکی از نامههای خود از امامخمینی برای سفر به مشهد و زیارت [[امامرضا(ع)]] دعوت و درباره [[علما]] نکاتی را خاطرنشان کردهاست.<ref>مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۲/۷۷.</ref> | |||
امامخمینی در نخستین سالگرد واقعه خونبار ۱۵ خرداد که در پی صدور اعلامیهای تفصیلی و مشترک از سوی [[مراجع تقلید]] بود، در نامه یادشده به میلانی اشاره میکند که بهرغم تلاش و پیگیری نتوانسته موافقت شریعتمداری را برای امضای این اعلامیه جلب کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۳.</ref> این اعلامیه که به امضای امامخمینی، میلانی، [[سیدشهابالدین نجفی مرعشی]] و سیدحسن طباطبایی قمی رسیده به تفصیل به مسئولیت علمای دین در برابر عملکرد ضد اسلامی و ضد انسانی رژیم پهلوی پرداخته و بر لزوم ایستادگی در برابر رفتارهای ظالمانه تأکید کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۳۵ ـ ۳۳۸.</ref> | |||
{{ببینید|پانزده خرداد}} | |||
میلانی در پی [[تبعید امامخمینی]] به [[ترکیه]]، تلگرامی به مرعشی نجفی فرستاد و این خبر را ناگوار خواند. وی در این نامه امامخمینی را شخصیت بزرگ اسلامی و یکی از مراجع تقلید که مصونیت قانونی دارد شمرد و به رژیم پهلوی یادآور شد که امامخمینی تنها نیست، بلکه وی زبان گویای تمامی مجامع روحانی و دینی است و گفته ایشان کلام حق و حقیقت است.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۱/۲۶۳.</ref> وی سپس در ۱۹/۸/۱۳۴۳ نامهای برای امامخمینی به ترکیه فرستاد و از همدردی علما و متدینان به ایشان اطمینان داد و تأکید کرد قلوب همه مردم مؤمن با ایشان است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۶۴ ـ ۲۶۵.</ref> او همچنین نامه مشابهی به مرجع تقلید مقیم تهران [[محمدتقی آملی]] در اعتراض به تبعید امامخمینی فرستاد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۷۶ ـ ۲۷۸.</ref> وی در نامهای به مراجع قم نوشت «همه جنایات رژیم را پشت سر گذاشتیم؛ ولی ننگ تبدیلکردن مملکت به پایگاه اسرائیل را به کجا ببریم؟!» وی در این نامه تمامی مسلمانان را به مقاومت در برابر رژیم فرا خواند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۸ ـ ۱۱۰.</ref> وی در تلگرام و نامههای متعدد به [[سیدمحمود طالقانی]] در زندان از وی دلجویی کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۷ و ۲۰۳.</ref> نیز در ۶/۵/۱۳۴۴ در نامهای خطاب به رژیم پهلوی ضمن خواستههای اصولی چهارگانه روحانیت مبنی بر اجرای قوانین اسلامی، طرد [[استعمار]] بیگانگان، سپردن مملکت به دلسوزان مردم و احقاق حقوق مردم، تبعید امامخمینی را باعث نارضایتی عموم ملت دانست و هشدار داد اگر این سیاست تداوم پیدا کند، باعث نارضایتی عمومی و انقلاب خواهد شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> وی در خرداد ۱۳۴۶ نیز در پاسخ به پرسشی، روابط با اسرائیل را حرام اعلام کرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۱۴.</ref> چنانکه در همین سال امامخمینی در نامهای به [[محمد شریعت اصفهانی]]، از فشار به میلانی برای دیدار با [[محمدرضا پهلوی]] خبر دادهاست و اینکه وی با رد آن، تقاضای خروج از کشور کردهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۱۵۵.</ref> [[سیدمحمدرضا سعیدی]] پس از اشاره به لزوم احترام و ترویج روحانیان و علما بهویژه امامخمینی یادآور شدهاست که سیدمحمدهادی میلانی در یکی از اعیاد مذهبی در مشهد یک جلد [[رساله امامخمینی]] را به عنوان عیدی به عدهای از مردم هدیه داد.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۲۰ و ۲۳۳.</ref> | |||
با این حال، از حدود سال ۱۳۴۴ تغییر محسوسی در رفتار مبارزاتی میلانی پدید آمد که تا پایان عمر ایشان ادامه یافت. وی در ادامه خود را از مسیر مبارزه کنار کشید و به خدمات محض علمی و اجتماعی مشغول شد. درباره علت انزوای ایشان از مبارزه، عواملی ذکر شدهاست که اختلاف نظر وی با برخی علما، نفوذ رضا نوغانی، واعظ وابسته به [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) در بیت وی، احضار پسر وی به دست ساواک و نیز بیماری او ازجمله آنهاست. همچنین گفته شده قبولکردن قرآن پهلوی که تبلیغ علیه وی را در پی داشت، در سکوت سیاسی ایشان مؤثر بود.<ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۲۸۶ ـ ۲۸۸؛ مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۲/۳۲۴ ـ ۳۳۵ و ۵۰۴.</ref> | |||
==رحلت== | |||
سیدمحمدهادی میلانی عصر جمعه ۱۷ مرداد ۱۳۵۴ در ۸۲سالگی بر اثر بیماری سرطان، درگذشت. تشییع جنازه وی در روز ۱۸ مرداد از مقابل خانه وی به سوی حرم امامرضا(ع) با شرکت انبوه مردم عزادار و برخی مقامات مملکتی برگزار شد و پیکر او در جوار آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.<ref>حسینی میلانی، علم و جهاد: حیاة آیةالله العظمی السیدمحمدهادی الحسینی المیلانی، ۲/۳۰۹؛ موسوی تبریزی، ۲۰۵؛ جرفادقانی، علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی، ۴۳۴.</ref> درباره درگذشت میلانی پیام تسلیتی از امامخمینی در دست نیست. | |||
==شاگردان== | |||
در حوزه درس میلانی در کربلا و مشهد شاگردان زیادی حضور داشتهاند که ازجمله آنان سیدابراهیم علمالهدی، [[سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی]]، [[مرتضی حائری یزدی]]، [[محمدتقی جعفری]]، [[سیدمرتضی عسکری]]، سیدجلالالدین حسینی ارموی، سیدعباس میلانی، سیدحسین شمس، سیدمحمدباقر حجت، کاظم مدیرشانهچی، حسین وحید خراسانی، سیدکاظم قزوینی، [[محمدتقی بهجت]]، [[محمدرضا مظفر]]، [[سیدعبدالکریم هاشمینژاد]]، [[سیدصادق روحانی]]، [[سیدتقی طباطبایی قمی]]، [[عباس واعظ طبسی]] و [[سیدعلی خامنهای]] بودهاند.<ref>مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱/پانزده؛ حسینی میلانی، علم و جهاد: حیاة آیةالله العظمی السیدمحمدهادی الحسینی المیلانی، ۱/۱۱۹ ـ ۱۲۴.</ref> | |||
==آثار و تألیفات== | |||
از میلانی که در سالهای حضور در عراق دارای [[رساله علمیه]] بودهاست،<ref>مرکز بررسی اسناد، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، تهران، ۱/۴۸؛ روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۸۰.</ref> آثار علمی ارزشمندی بر جای ماندهاست. محاضرات فی فقه الامامیه (ده جلد)، قادتنا کیف نعرفهم (۸ جلد)، مختصر الاحکام، نخبة المسایل، قواعد فقهیه و اصولیه، شرح استدلالی بر مباحثی از کتابالصلوة شرائع، حاشیة المکاسب (۴ جلد)، کتابی استدلالی در اجاره، کتاب استدلالی در مزارعه و مساقات، تفسیر سوره جمعه و تغابن، رسالة فی منجرات المریض، تعلیقات علی العروة الوثقی، کتاب فی صلاة الجمعة و الجماعة و المسافر، یکصد و ده پرسش، نخبة المسائل و مختصر الاحکام ازجمله مهمترین آنهاست.<ref>حسینی میلانی، علم و جهاد: حیاة آیةالله العظمی السیدمحمدهادی الحسینی المیلانی، ۱/۶۵ ـ ۶۷؛ عباسزاده، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی مرجع بیدار، ۲/۷۶۷.</ref> | |||
==فرزندان== | |||
پنج فرزند حاصل دو بار ازدواج میلانی است: سیدنورالدین، سیدعباس و دو دختر از ازدواج اول و سیدمحمدعلی از همسر دوم. پسران میلانی همگی اهل علماند و سیدعباس در میانسالی درگذشت.<ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۲۱ ـ ۲۳.</ref> | پنج فرزند حاصل دو بار ازدواج میلانی است: سیدنورالدین، سیدعباس و دو دختر از ازدواج اول و سیدمحمدعلی از همسر دوم. پسران میلانی همگی اهل علماند و سیدعباس در میانسالی درگذشت.<ref>روحبخش، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد، ۲۱ ـ ۲۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |