|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| '''مقامات''' مراحل و منازل [[سیر و سلوک]] از جهت استقرار و عدم زوال آن.
| | مک فارلین، ماجرا، سفر پنهانی و غیر قانونی مشاور امنیت ملی رئیسجمهور امریکا به ایران، ۱۳۶۵. |
| ==مفهومشناسی==
| | در خرداد ۱۳۶۵ جیمز مک فارلین مشاور امنیت ملی رونالد ریگان به صورت محرمانه و با یک هواپیمای حامل سلاح به تهران آمد که پس از افشای آن، در ایران به ماجرای «مک فارلین» و در امریکا به «ایران گیت» و «ایران کنترا» مشهور شد (علیزاده، ۱۰). مقامات ایرانی آن را اقدامی از سوی امریکا برای جلب رضایت جمهوری اسلامی ایران خواندند و امریکاییان آن را اقدامی در جهت مذاکره برای خاتمه جنگ ایران و عراق و همکاری در آزادسازی گروگانهای امریکایی در لبنان و اهداف دیگر اعلام کردند. این ماجرا رسوایی بزرگ دولت امریکا در دوران ریاستجمهوری رونالد ریگان لقب گرفت و منتقدان سیاستهای او این ماجرا را مستمسک خود برای حمله به دولت وی قرار دادند (هاشمی و حمیدی، ۲۲۸ ـ ۲۲۹). |
| مقامات جمع مَقام است و مقام از ریشه «قوم»، به معنای منزلت،<ref>دهخدا، فرهنگلغت دهخدا، ۱۳/۱۸۸۰۷.</ref> مجلس <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۵۰۶.</ref> و موضع<ref>جوهری، صحاح التاج اللغه، ۵/۲۰۱۷.</ref> است. مقامات در اصطلاح عرفانی منازل و مراتب سلوکی است که سالک در آن استقرار مییابد و زوالپذیر نیست.<ref>کاشفی، ۲۵۴.</ref> مقام منزلی است که بنده با نزول در آن، متحقق به آن میشود و این با ریاضت و تکلف به دست میآید.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۱۵۸.</ref> مقام گاهی به معنای اعم از منزل سلوک و به معنای مرتبه و درجه وجودی به کار میرود.<ref>قونوی، ۹۵ و ۲۱۸.</ref> [[امامخمینی]] مقامات را مراحل و منازل سیر و سلوک میداند.<ref>ادامه مقاله.</ref>
| | چگونگی شکلگیری: ارتش عراق به فرماندهی صدام حسین در پایان شهریور ۱۳۵۹ به جمهوری اسلامی ایران حمله کرد و بخشهای زیادی از خاک کشور را تصرف کرد. مسئولان ایرانی با بازسازی نیروهای مسلح و کمک نیروهای مردمی بخش عمدهای از خاک کشور را آزاد کردند و در مواضعی نیز وارد خاک عراق شدند. کشورهای غربی و اتحاد جماهیر شوروی در راستای حمایت از عراق نیروی زمینی و هوایی عراق را با سلاحهای مدرن تجهیز کردند (← مقاله جنگ تحمیلی). سلاحهای ایران که عمدتاً قدیمی بودند، در برابر سلاحهای جدید عراق کارآیی لازم را نداشتند؛ بنابراین ایران ناگزیر بود از دلالان بینالمللی و بازار سیاه قطعات هواپیما و سلاحهای مورد نیاز خود مانند موشک تاو، هاک و هاپون را فراهم کند. از سوی دیگر، سلاح مدرن و بهروز و مورد نیاز نیروهای مسلح ایران در اختیار غربیها بود (علیزاده، ۷ ـ ۹؛ هاشمی و حمیدی، ۱۹ ـ ۳۵). از سال ۱۳۶۲ تا اواخر سال ۱۳۶۴ دلالهای جهانیِ اسلحه ازجمله دلال ایرانی اسلحه، منوچهر قربانیفر برای ایران اسلحه فراهم میکردند (هاشمی و حمیدی، ۶۷ ـ ۷۶). |
| | | پس از گروگانگیری چند امریکایی در لبنان، تهیه سلاح با آزادی گروگانهای امریکایی پیوند خورد. امریکاییها فروش هر گونه سلاح به ایران را منوط به استفاده این کشور از نفوذ خود برای آزادی گروگانها کردند و برای نشاندادن حسن نیت خود، در فوریه و مه ۱۹۸۶م اولین و دومین محموله سلاحهای امریکایی به ایران فرستاده شد و به دنبال آن یکی از گروگانهای امریکایی به نام «بنیامین ویر» با واسطهگری ایران آزاد شد. پس از آن، امریکاییها علاقه بیشتری به موضوع نشان دادند (همان، ۷۵ ـ ۷۷؛ رشید، ۸) و تصور کردند دولتمردان ایران به دلیل نیاز شدید به اسلحه آماده کنارآمدن با آنان هستند؛ از اینرو در ۲۵ مه ۱۹۸۶م/ ۴ خرداد ۱۳۶۵ یک هیئت امریکایی متشکل از «مک فارلین» مشاور سابق امنیت ملی رئیسجمهور امریکا، «الیور نورث» عضو شورای امنیت ملی، «جرج کیو» مأمور سابق سیا در تهران، «هوارد تیچر» از کارکنان شورای امنیت ملی و «آمیرام نیر»، مأمور امنیتی اسرائیل پنهانی و با گذرنامههای جعلی و نامهای مستعار به ظاهر برای انجام معاملات اسلحه وارد ایران شدند. هواپیمای آنان حامل سلاحهای پیچیدهای بود که ایران به آن نیاز شدیدی داشت؛ ولی اسناد و مدارک گویای این است که مهمترین هدفِ سفر مک فارلین به تهران، تجدید روابط سیاسی با ایران بودهاست (هاشمی رفسنجانی، اطلاعات). |
| واژههای مرتبط با مقام، حال، منزل، وقت، درجه و موقف است. «حال» در اصطلاح [[عرفان]] هر آن چیزی است که حقتعالی به طور موهبتی، یعنی بدون کسب و تأمل بنده، بر دل پاک سالک وارد میکند و دوام ندارد؛<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۲۳۱؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۴۶.</ref> اما مقام، حقیقتی روحانی است که سالک با زحمت، [[مجاهدت]] و ریاضت به دست میآورد و از این جهت دوام دارد.<ref>ادامه مقاله.</ref> منزل و مقام معنایى نزدیک به هم دارند و فرقشان اعتباری است. اگر به سلوک سالک نگاه شود و اینکه او در حال سفر و گذر و سیر است و به اعتبار حال، شرایط و مرتبه او «منزل» خوانده مىشود و اگر به درنگ و مکث او در آن مرتبه نظر شود، به آن «مقام» گفته مىشود.<ref>بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۷.</ref> از اینرو مقام و منزل در برخی موارد به جای هم به کار میروند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۲۸۰؛ تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۴۱۹.</ref> «وقت» در اصطلاح، حالِ وارد بر سالک و فارغشدن از گذشته و آینده است.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۴۸۰؛ ابنعربى، مجموعه رسائل، ۱/۵۵۴؛ کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، ۳۰۱.</ref> و چیزی است که بر [[نفس]] وارد میشود و بیش از «حال»، استمرار دارد و به اندازه «مقام» نمیرسد.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۵۹۴ ـ ۵۹۶.</ref> «درجه» به معنای جایگاه و منزلت است؛<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۲۶۶.</ref> و در اصطلاح [[عرفا]] در معانی مختلفی بهکار رفته است؛ در بعضی موارد متناسب با معنای لغوی و برای بیان جایگاه سالک نسبت به حقتعالی استفاده میشود.<ref>حقی بروسوی، ۳/۴۸۳.</ref> [[خواجهعبدالله انصاری]] درجه را در معنایی اخص به کار برده و فروع هر یک از مقامات را درجه خوانده است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۰.</ref> «موقف» در اصطلاح عرفا توقفگاه سالک پیش از هر مقام است؛ از اینرو هیچ منزلی از منازل و مقامی از مقامات و حالی از حالات نیست، مگر اینکه میان آنها برزخی است که سالک در آن میایستد و همان موقف است.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۶۰۹.</ref>
| | دولت ریگان در پیشبرد اهداف خود در قبال جمهوری اسلامی ایران در سالهای آغازین انقلاب ـ با وجود در پیشگرفتن سیاست خشن ـ ناکام مانده بود؛ بنابراین پس از اعلام نتایج مطالعات شورای امنیت ملی امریکا درباره وضعیت ایران، تصمیم به تجدید نظر در سیاست خود در قبال ایران گرفت. دلایل این بازنگری عبارت بود از: کاهش احتمال شکست ایران در جنگ، استفاده از نفوذ ایران در میان حزبالله لبنان برای آزادی اتباع خود، هراس از نفوذ شوروی در ایران و استفاده از بحران جانشینی در ایران پس از رحلت امامخمینی (همان). در مقابل، هدف ایران از برقراری این ارتباط خرید تسلیحات مورد نیاز خود در جنگ بود (پارسادوست، ۵۵۴). بر اساس گفتههای دلالان اسلحه انتظار مک فارلین و هیئت همراه آن بود که در مدت اقامت در تهران، با مقامات عالیرتبه ایران ازجمله رئیسجمهور، نخستوزیر و رئیس مجلس مذاکراتی انجام دهند (هاشمی رفسنجانی، اطلاعات؛ علیزاده، ۱۱ ـ ۱۲). |
| ==پیشینه==
| | سفر این هیئت پنهانی و غیر قانونی و با نام مستعار و پاسپورت جعلی ایرلندی با یک هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ با نام کشور ایرلند بود و پیامی ویژه از طرف ریگان و هدایایی شامل سه قبضه کلت برای سران سه قوه و یک کیک به شکل کلید بود و امریکاییها انتظار داشتند این کیک در ضیافتی با مقامات ایران خورده شود تا نماد گشودهشدن قفل روابط دو کشور ایران و امریکا باشد (رشید، ۸؛ علیزاده، ۱۰). پس از اطلاع از هویت مسافران و اهداف آنان، با عدم موافقت امامخمینی و سران قوا هیچکدام از مسئولان عالیرتبه نظام به دیدار مک فارلین و هیئت همراه نرفتند (هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۳؛ هاشمی و حمیدی، ۱۱۶) (← ادامه مقاله). مذاکره با مک فارلین را فریدون وردینژاد از مسئولان حفاظت و اطلاعات سپاه، محسن کنگرلو مشاور نخستوزیر و یکی از نمایندگان مجلس بر عهده داشتند (علیزاده، ۱۱؛ هاشمی و حمیدی، ۱۲۴ ـ ۱۴۱). محتوای مذاکرات از تأمین سلاح و آزادی گروگانها در لبنان فراتر نرفت؛ هرچند توقع هیئت امریکایی بیش از این بود (هاشمی و حمیدی، ۱۲۴ ـ ۱۴۱). |
| یکی از مسائل مهمی که همواره در میان عرفا مطرح بوده است، مسئله ترتیب و چگونگی سیر و حرکت سالکان به سوی حقتعالی است.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۲/۳۸۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۱/۱ ـ ۱۳.</ref> هر عارفی با توجه به [[جهانبینی]] خاص خود و بر اساس تجربه عملی و دریافتهای باطنیاش، سیر انسان را دارای سلسله مراحل و مقامات معنوی دانسته است، تا آنجاکه شرط توفیق و کامیابی سالک در گرو پیمودن موفقیتآمیز آن مراحل و منازل است.<ref>فرغانی، منتهی المدارک فی شرح تائیه ابنفارض، ۱/۱۲۷؛ بیدارفر، مقدمه شرح منازل السائرین، ۷ ـ ۱۷.</ref>
| | هیئت امریکایی پس از چهار روز معطلی و بدون آنکه معاملهای صورت پذیرد، پس از دریافت گذرنامههای خود و تخلیه قطعات یدکی داخل هواپیما در هفتم خرداد ۱۳۶۵ ایران را ترک کردند (هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷؛ هاشمی و حمیدی، ۱۱۷)؛ البته پس از بازگشت مک فارلین ارتباطات قطع نشد (هاشمی رفسنجانی، کیهان هوایی، ۷) و امریکاییها در اندیشه کانال دیگری برای ارتباط برآمدند و با علی هاشمی (برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی) که برای درمان چشم خود با همسرش در لندن بود تماس گرفته یک انجیل اهدایی با دستخط و امضای ریگان از طریق او و آلبرت حکیم (فردی ایرانی و مرتبط با امریکاییها) برای مقامات ایران فرستادند تا مذاکراتی آشتیجویانه را آغاز کنند (هاشمی و حمیدی، ۱۵۵ و ۲۲۱ ـ ۲۲۲). فرستادن سلاح از سوی امریکا به ایران و تلاش ایران برای آزادی گروگانها تا زمان افشای ماجرا ادامه یافت. |
| مقاماتی که عارفان و سالکان از آن سخن گفتهاند، ریشه در دستورهای دینی و [[قرآن کریم]] دارد. برخی عارفان در بیان مقامات به آیات الهی نظیر آیه «مقاماً محموداً»،<ref>اسراء، ۷۹.</ref> «وَ ما مِنَّا إِلاَّ لَهُ مَقامٌ مَعْلُومٌ»<ref>صافات، ۱۶۴.</ref> تمسک کردهاند <ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۹۷؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۳/۳۰۳.</ref> در [[روایات]] به بسیاری از این مقامات اشاره شده است.<ref>کلینی، الکافی ۲/۶۵؛ صدوق، معانی الاخبار، ۲۵۲.</ref> [[ایمان]] در روایتی حالات، درجات، طبقات و منازل معرفی شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۳۴.</ref> بحث از مقامات عرفانی به کلمات و آثار [[صوفیه]] باز میگردد؛ اما اینکه چه کسی نخستین بار این اصطلاح را به کار برده است، چندان روشن نیست. برخی بر این باورند که ذوالنون مصری (م۲۴۵ق) نخستین کسی است که از مقامات و احوال سخن گفته است.<ref>ماسینیون، مقدمه حقائق التفسیر، ۱۷.</ref> اگرچه تا سده چهارم به صورت پراکنده بحث از مراحل سلوک در آثار عرفانی آمده، اما به صورت نظاممند از مقامات بحث نشده است. این امر با ظهور عارفانی چون سراج، کلاباذی و قشیری ادامه یافت و از آن پس بحث احوال و مقامات به صورت یکی از مباحث عمده علم سلوک درآمد. خواجهعبدالله انصاری با دستهبندی و تعریف و تقسیم مقامات، این مباحث را کامل کرد. او با نگارش کتاب [[منازل السائرین]] و بیان مقامات صدگانه سلوک در ده قسم توانست گام مهمی در تبیین مقامات بردارد؛<ref>راشدینیا، مقامات عرفانی، ۵۵ ـ ۵۷.</ref> البته با ظهور [[عرفان نظری]] در سده هفتم، زبانی نو در توضیح و تبیین این مقامات گشوده شد.
| | علنیشدن ماجرا: پس از آزادی یکی از گروگانهای امریکایی در لبنان، در برخی از دانشگاهها در آبان ۱۳۶۵ تشکل دفتر تحکیم وحدت اعلامیههایی منتشر کرد و با اشاره به موضوع مک فارلین به وجود جریانهای سازشکار و متمایل به غرب در فضای کشور هشدار داد (کیهان، ۸/۸/۱۳۶۵). در روزنامههای محلی شهر بعلبک لبنان نیز به این اعلامیهها و ارتباطات اشاره شد تا اینکه «حسن صبرا» ناشر مجله الشراع بیروت از طرفداران سوریه و انقلاب اسلامی در مقالهای در ۳ نوامبر ۱۹۸۶م برابر با ۱۲ آبان ۱۳۶۵ش فاش کرد مشاور امنیت ملی امریکا در رأس هیئتی به تهران مسافرت کرده و با بعضی مقامات ایران در زمینه مبادله اسلحه مذاکره کردهاست (هاشمی و حمیدی، ۱۶۹؛ علیزاده، ۱۷). برخی بر آناند که محافل نزدیک به سیدمهدی هاشمی، از روحانیان نزدیک به حسینعلی منتظری قائممقام رهبری، برای انحراف افکار عمومی از اتهامات متعددی که به وی وارد شده بود، این گزارش مخلوط از واقعیات و دروغ را در اختیار الشراع قرار دادند (علیزاده، ۱۷) (← مقاله هاشمی، سیدمهدی). واقعیت این بود که سفر مک فارلین به ایران در خرداد ۱۳۶۵ صورت گرفت؛ اما عوامل سیدمهدی هاشمی برای اینکه ادعای ارتباط این سفر با دستگیری وی در ۲۹/۷/۱۳۶۵ را به واقعیت نزدیک کنند، از سفری که بیش از پنج ماه پیش صورت گرفته بود به عنوان سفر ماه گذشته یاد کردند. در منبع افشای این ماجرا احتمالات دیگری نیز مطرح شدهاست. در پی چاپ این مطلب، مک فارلین دیدار خود از تهران را بهشدت تکذیب کرد (همان، ۱۸؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۵۷۲؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۵ ـ ۱۷۷). |
| | | امامخمینی با مشاهده قصد سوء استفاده عناصر مشکوک به همکاری با رژیم اسرائیل، فرمان داد آن را افشا کنند (هاشمی و حمیدی، ۱۷۶؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۵۸۴؛ علیزاده، ۱۸). هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی، در مراسم ۱۳ آبان ۱۳۶۵ در تشریح سفر مک فارلین یادآور شد وی با گذرنامه ایرلندی و با نام مستعار «شون دولین» به اتفاق چند نفر دیگر به تهران آمد؛ ولی هیچیک از مقامهای ارشد دولت جمهوری اسلامی ایران با آنان دیدار نکردند و افزود ایران همان گونه که در حل بحران هواپیمای TWA (که در خرداد ۱۳۶۴ در مسیر آتن ـ رم به دست لبنانیها ربوده شد) کمک کرد (هاشمی و حمیدی، ۵۱ ـ ۵۲ و ۱۶۹ ـ ۱۷۱)، حاضر است در عملی انساندوستانه برای آزادی گروگانهای امریکایی به شرط حسن نیت امریکا و توجه به خواستههای ملت مظلوم لبنان کمک کند (همان، ۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۵۸۷). |
| امامخمینی در آثار عرفانی ـ اخلاقی خود به بررسی مقامات عرفانی پرداخته و با توجه به متون دینی سعی در تبیین برخی از این مقامات داشته است و در برخی موارد آرا و نظریات پیشینیان را نقد کرده است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۱ ـ ۱۶۳.</ref> ایشان با وجود عنایتی که به صدمنزل خواجهعبدالله انصاری دارد، چندان مقید به آن نیست و گاهی خود تقسیمها و مراتب دیگری ارائه میکند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> میتوان گفت ایشان مقامات سالکان را به گونهای ترتیب داده که از جهاتی، متفاوت از طبقهبندی عرفای دیگر و بدیع است.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان همچنین [[اخلاق]] و [[عرفان]] را درآمیخته و بسیاری از فضایل و رذایل اخلاقی را با رویکردی عرفانی بررسی و تحلیل کرده<ref>یزدانپناه، ۱/۲۲۸ ـ ۲۲۹.</ref> و معتقد است طهارت سالک از رذایل اخلاق و مفاسد آن، مقدمه تطهیر قلب و قدمنهادن در مسیر محبت و سیر و سلوک است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۷ ـ ۵۸.</ref>
| | هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ۱۶ آبان ۱۳۶۵ نیز با اشاره به شگردهای تبلیغاتی این ماجرا ازجمله بحث فرستادن سلاح از اسرائیل به ایران جنگ اصلی ایران را با رژیم اسرائیل دانست و یادآور شد بخشی از سلاحهای پیشرفته مورد نیاز ایران منحصراً در دست امریکاست و ایران آن را تاکنون از بازار سیاه تهیه کردهاست؛ اما ایران هرچند هواپیماهایش زمینگیر شود، از اسرائیل سلاح خریداری نخواهدکرد (هاشمی رفسنجانی، کیهان، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۱). وی در جای دیگر یادآور شد با وجود تبلیغات غربیها مبنی بر اینکه ایران از اسرائیل سلاح خرید میکند، دنیا به نادرستی این تبلیغات پی بردهاست و ایران حتی یک بار که جریانی اسرائیلی در فرستادن سلاح دست داشت جلوی تخلیه سلاح را گرفت (علیزاده، ۲۵؛ هاشمی و حمیدی، ۷۹). امریکاییها نیز این گزارش را تأیید کردهاند (علیزاده، ۲۵ ـ ۲۶). سیدعلی خامنهای، رئیسجمهور نیز پس از سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در مصاحبهای (اوایل مهر ۱۳۶۶) با خبرنگار شبکه تلویزیونی ای. بی. سی امریکا یادآور شد گزارش امریکاییها از ماجرای مک فارلین و معاملات تسلیحاتی با ایرانیها بسیار تفاوت دارد. خرید سلاح در قبال آزادی گروگانها نبود، بلکه با پرداخت پول بود و طرف معامله نیز دلالان بینالمللی بودند؛ اما فروشندگان این سلاحها از ایران درخواست کردند از نفوذ خود برای آزادیسازی گروگانها استفاده کند و ایران که هیچ اشکالی در کمک به آزادی گروگانها نمیدید، موافقت کرد (ولایتی، ۲۰۹). |
| ==حقیقت مقام==
| | واکنشهای داخلی: افشای ماجرای مک فارلین در داخل ایران واکنشها و تفسیرهای مختلفی را در پی داشت. عوامل سیدمهدی هاشمی با انتشار شبنامهای نظام اسلامی را متهم به سازش با امریکا کردند. تشکلهایی مانند دفتر تحکیم وحدت نیز با ادبیاتی مشابه دراینباره هشدار دادند (علیزاده، ۳۶). عباس دوزدوزانی نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور جلسه علنی ۱۳ آبان ۱۳۶۵ مجلس شورای اسلامی، نابودی صدام حسین به دست ملت عراق و با کمک مسلمانان انقلابی را مطلوب ایران خواند و زد و بندهای سیاسی را به دور از شأن انقلاب اسلامی دانست و تقارن موضوعاتی مانند آزادی غیرمنتظره گروگانهای امریکایی در لبنان و همزمانی آن با برخی سفرها و مذاکرهها را سبب نگرانی دوستداران انقلاب اسلامی شمرد (دوزدوزانی، ۲؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۲؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۵۹۳). سیدمحمد موسوی خوئینیها دادستان وقت کل انقلاب اسلامی نیز در همین روز در جمع گروهی از دانشجویان پیرو خط امام به مناسبت سالروز تسخیر لانه جاسوسی با اشاره به شیوههای نفوذ شیطان در انسان و نیز شیطان بزرگ امریکا در انقلابها، مقابله با امریکا را جوهره انقلاب اسلامی خواند و یادآور شد سازش با امریکا به معنای نابودی انقلاب و پیام ۱۳ آبان را مبارزه با نیروهای گرفتار در شعاع وسوسههای رابطه با امریکا و نقطه کور ورود شیطان بزرگ به کشور خواند (خوئینیها، ۱۸؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۲ ـ ۱۷۳؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۵۹۳ ـ ۵۹۵). |
| حقیقت مقام از دیدگاه عارفان مرتبهای از مراتب سلوک است که تحت قدم سالک درآید و محل استقامت او گردیده، زوال نپذیرد؛<ref>کاشانی، عزّالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۱۲۵.</ref> به گونهای که سالک حقایق طاعات را در ظاهر و باطن خود پیاده کرده و با طلب، کوشش و تکلف به آن رسیده است.<ref>رازی، جواهر التصوف، ۲۱۶؛ قشیری، رساله قشیریه، ۱۵۸.</ref> هر یک از اعمال و امور کسبی که در اختیار سالک قرار میگیرد و ملکه او میشود، مقام اوست و صفت ثابت وی میگردد.<ref>لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۴۶؛ تهانوی، ۲/۱۶۲۳.</ref> برخی حقیقت مقام را استیفا و به دست آوردن حقوق و احکام مراسم (منازل) به صورت کامل میدانند<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۵۴۶.</ref> و مقصود از این استیفا، تحقق به اوصاف و حقایق و تمکن و استواری سالک بر مقام است که به واسطه ثبات و پایدارى در آن محقق میگردد، به گونهاى که آن احکام زوال نمییابد.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۵۴۶؛ کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، ۶۶؛ فناری، مصباح الانس، ۵۹.</ref>
| | در ۲۱/۸/۱۳۶۵ سعید رجایی خراسانی، نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در مصاحبهای مطبوعاتی در مقر این سازمان گسترش همکاری روسیه و اروپا با ایران و احتمال پیروزی قریبالوقوع ایران در جنگ با عراق را دلیل علاقه دولت امریکا برای رابطه با ایران اعلام کرد و افزود افشای این جریان شرایط سختی برای امریکا فراهم کردهاست. امریکا نیز برای کاهش فشار افکار عمومی، فرستادن سلاح از سوی اسرائیل به ایران را مطرح کرد تا بخشی از این فشار را به سوی ایران برگرداند. رجایی این اتهام را بیاساس خواند و تأکید کرد بخش عمده اختلاف جمهوری اسلامی ایران با امریکا ناشی از حمایت امریکا از رژیم غاصب قدس است (رجایی خراسانی، ۲۰؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۴). این مصاحبه بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت (انصاری و دیگران، ۴۴/۷۴۳) (← ادامه مقاله). |
| | | در ۲۵ آبان هشت تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی جلالالدین فارسی، سیداحمد حسینی سیرجانی، حسین موسویان، کمالالدین نیکروش، مرتضی فهیم کرمانی، سیدمحمد خامنهای، حسنعلی نجفی و ابراهیم اسرافیلیان، با توجه به جنجال و تبلیغات صورتگرفته در خصوص ارتباط ایران با دولت امریکا با طرح سؤالی از علیاکبر ولایتی وزیر امور خارجه وقت، خواستار توضیح درباره این ماجرا و نقش برخی از افرادِ خارج از وزارت امور خارجه در این ارتباط و چگونگی سفر هیئت امریکایی به ایران شدند (رسالت، ۲۹/۸/۱۳۶۵؛ هاشمی و حمیدی، ۱۷۳و ۲۰۱). این موضوع واکنش شدید امامخمینی را در پی داشت (← ادامه مقاله). واکنشهای داخلی با مدیریت امامخمینی، به جای تنش، موجب افزایش وحدت ملی شد؛ زیرا مردم و نخبگان به امامخمینی اعتماد داشتند و ایشان را منزه از هر گونه بند و بست و اقدامی خلاف منافع اسلام و کشور میدانستند (علیزاده، ۱۸) (← ادامه مقاله). |
| امامخمینی سلوک عرفانی را به معنای [[هجرت]] از منزل نفس و انانیت به سوی حقتعالی میداند؛<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸.</ref> بر این اساس از نظر ایشان سلوک، نوعی هجرت و خروج معنوی از حضیض نفسانیت است و در این خروج، سالک برای وصول به مقصد غایی که همان [[فنای لله]] و بقای بالله است، مراحل و منازلی را پیشِ رو دارد که باید آنها را یکی پس از دیگری بگذراند که این منازل، مقامات معنوی سالک محسوب میشوند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸.</ref> ایشان حصول درجات و مقامات عرفانی را تدریجی و تابع تلاش و مجاهدتهای فراوان سالک میداند که یکباره واقع نمیشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۷ و ۳۴۳؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۳.</ref> اگرچه بعضی افراد که مورد عنایت خاص حقتعالی واقع میشوند، ممکن است به واسطه [[جذبه الهی]] مقامات صدساله را به یکباره طی کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۷.</ref>
| | واکنشهای خارجی: پس از مواضع و سخنان هاشمی رفسنجانی، مقامات کاخ سفید ازجمله اسپیکز، سخنگوی کاخ سفید و دونالد ریگان رئیس ستاد کاخ سفید، نخست موضوع فروش اسلحه به ایران را انکار کردند (هاشمی و حمیدی، ۱۷۲). دولت امریکا نیز چند روزی را با تاییدنکردن خبرهای منتشرشده و با تأکید بر بیطرفی امریکا در جنگ پشت سر گذاشت؛ اما سرانجام ریگان رئیسجمهور امریکا در شب ۱۳ نوامبر ۱۹۸۶م/ ۲۲ آبان ۱۳۶۵ طی نطقی از رادیو و تلویزیون درباره ارتباط با ایران، فروش اسلحه به کشور، گروگانهای امریکایی در لبنان، اهمیت راهبردی ایران و جنگ ایران و عراق سخن گفت و از اعزام هیئتی به ریاست مک فارلین دفاع کرد. او در ۱۹ نوامبر برابر با ۲۸ آبان نیز در مصاحبهای مطبوعاتی مسئولیت کامل این ماجرا را بر عهده گرفت و در دفاع از آن هدف خود را از این اقدام تجدید روابط با ایران و جانشینکردن رابطهای بهتر به جای روابط خصمانه، خاتمه جنگ ایران و عراق، خاتمهدادن به تروریسم و آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان شمرد (هاشمی و حمیدی، ۱۷۴ ـ ۱۷۵). |
| | | سرهنگ جان مارلین پویندگستر، مشاور امنیت ملیِ ریگان در مصاحبه با شبکه «ان. بی. سی»، کنفرانس مطبوعاتی روز چهارشنبه ۲۱/۸/۱۳۶۵ رجایی خراسانی را در سازمان ملل عامل عمده تصمیم ریگان برای علنیساختن برنامه مذاکرات خود با ایران دانست. وی دلیل سکوت دولت ریگان درباره ایجاد رابطه با ایران را به دلیل در معرض خطر بودن ادامه تماسها با ایران و نیز آزادی گروگانها اعلام کرد (همان، ۱۷۵). |
| امامخمینی در بیان شناخت حالات سالک تأکید میکند نخستین وظیفه سالک این است که خود را به [[قرآن]] شریف عرضه کند؛ زیرا همچنانکه میزان و ملاک در تشخیص صحت و اعتبار [[حدیث]]، عرضه به کتاب خداست و هر چه مخالف قرآن باشد، باطل و زخرف است، همچنین میزان در استقامت و اعوجاج و شقاوت و [[سعادت]] سالک آن است که طبق کتاب خداوند که [[میزان]] و معیار است، درست و مستقیم باشد. همچنین سالک باید همه معارف و احوال قلوب و اعمال باطن و ظاهر خود را با کتاب خدا تطبیق دهد تا به حقیقت قرآن متحقق گردد و قرآن صورت باطنى او شود<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۸ ـ ۲۰۹.</ref> و چه بسا ممکن است شخص به جهت [[کبر|کِبر]] و غروری که در وجود اوست، خود را اهل [[کمال]]، [[شهود]] و مقامات بداند و در حالیکه به مقام ایمان نرسیده، از عرفان سخن بگوید<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۸۲ و ۸۹.</ref> و با بهکاربردن بعضی اصطلاحات عارفان که از آنان به سرقت برده است، خود را دارای مقامی بداند و مرشد و هادی خلق گمان کند یا خود را دارای مقام [[ولایت]] شمارد، در حالیکه این از کمی استعداد و تنگی سینه و قلب است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۱.</ref>
| | در امریکا افکار عمومی و رسانهها، دولت را هم به دلیل رسوایی اخیر و هم به دلیل عدم توانایی در آزادی گروگانها بهشدت تحت فشار قرار دادند تا جایی که چند تن از مسئولان عالیرتبه امریکا مجبور به استعفا شدند. مک فارلین نیز خودکشی کرد، ولی نجات یافت و افشای این موضوع موجب شد تا امریکا فشارهای خود بر ضد ایران را تشدید و از عراق حمایت بیشتری کند (اردستانی، ۱۴۳ ـ ۱۴۵). اقدامات ریگان در ارتباط با ایران مورد انتقاد مقامات امریکایی قرار گرفت. رهبران سیاسی هر دو حزب بزرگ امریکا از کنگره خواستار تحقیق درباره معامله دولت ریگان با ایران در مورد فروش اسلحه در ازای آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان شدند (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۶۲ ـ ۶۶۳). سناتورهای دموکرات طرح استیضاح رئیسجمهور را مطرح کردند و با اینکه ریگان استیضاح نشد، رئیس سازمان سیا و برخی دیگر از مقامات امنیتی امریکا مجبور به استعفا شدند (هاشمی و حمیدی، ۲۲۸). دولت ایرلند در استفاده مقامات امریکایی از گذرنامههای جعلی ایرلندی بهشدت به کاخ سفید اعتراض و خواهان توضیح شد (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۰۷؛ کیهان، ۱۵/۸/۱۳۶۵، ۲۰). |
| ==رابطه مقام با حال==
| | رونالد ریگان در بهمن ۱۳۶۵ در سخنرانی خود تصریح کرد ماجرای مک فارلین بزرگترین شکست دوران ریاست جمهوری وی بوده و مسئولیت کامل آن را بر عهده میگیرد (طیرانی، ۳۳۴). چند روز پس از این اعتراف، کمیسیون «تاور» یعنی کمیسیونی که ریگان برای تحقیق در ماجرای مک فارلین معین کرد و مأمور رسیدگی به این بحران بود، ماجرای مک فارلین را اشتباه مسلم امریکاییها خواند (همان). این رسوایی نه تنها اعتبار و محبوبیت دولت ریگان را کاهش داد، بلکه سیاستهای بعدی امریکا در قبال کشورهای جهان سوم و توانایی این کشور در هدایت سیاست خارجی را با تردید مواجه ساخت و هنگامی که مشخص شد سود حاصل از فروش سلاح به ایران در اختیار شورشیان مخالف دولت نیکاراگوئه قرار گرفته، ابعاد این رسوایی افزایش بیشتری یافت (ستوده، ۱۳۹). |
| وجه نامگذاری حال و مقام آن است که «حال» زودگذر و متحول است،<ref>عینالقضات همدانی، شرح کلمات باباطاهر عریان، ۷۳.</ref> اما «مقام» ثابت است و نفس سالک در آن اقامت میگزیند؛<ref>کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، ۶۶.</ref> بنابراین از دیدگاه عارفان «مقام» در اختیار سالک و محل استقامت اوست؛<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۲۲۵؛ کاشانی، عزّالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۱۲۵.</ref> البته هیچ مقامی خالی از حال نیست؛ زیرا همه مقامات نخست احوال بودهاند و در نهایت مقام گشتهاند؛ برای مثال [[توبه]]، [[محاسبه]] و [[مراقبه]] در آغاز حالاند و اگر تغییر و زوال در آنها روى ندهد، تبدیل به مقام مىشوند؛ از اینروی «حال» مقدم بر مقام است.<ref>کاشانی، عزّالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۱۲۵.</ref>
| | رسانههای امریکایی رسوایی مک فارلین را برای دولت ریگان با رسوایی «واتر گیت» در دوران ریچارد نیکسون مقایسه کردند و از اینرو آن را «ایران گیت» نامیدند (هاشمی و حمیدی، ۱۷۶). از سوی دیگر، به دلیل اینکه دولت ریگان بخشی از سود حاصل از فرستادن سلاح به ایران را برای تأمین هزینههای شورشیان مخالف دولت ساندنیست نیکاراگوئه موسوم به «کنتراها = مخالفان» اختصاص داده بود، این قضیه به «ایران کنترا» نیز شهرت یافت (همان، ۱۶۰). |
| | | افشای سفر محرمانه هیئت امریکایی به ایران بازتاب گستردهای نیز در رسانههای جهان داشت. شبکه سی.بی.اس امریکا گزارشهای متعددی از این ماجرا پخش کرد؛ ازجمله یادآور شد شواهد موجود از نوعی معامله میان ایران و امریکا حکایت میکند؛ ولی امکان دارد مأموریت مک فارلین بیشتر به منظور بهبود روابط درازمدت با ایران بودهاست نه یک راه حل موقت جهت آزادی گروگانها (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۰۹). شبکه ان. بی. سی امریکا ضمن پخش گزارش سخنان هاشمی رفسنجانی یادآور شد مأموریت هیئت امریکایی به ایران، طرح پویندگستر مشاور امنیت ملی ریگان بوده که مسئله مذاکرات با ایران جهت آزادی گروگانها را بسیار محرمانه نگه داشتهاست. دیگر شبکههای رادیو و تلویزیونی امریکا در گزارش خود از این ماجرا ضمن یادآوری گروگانهای امریکایی در ایران و سیاست ضد امریکایی جمهوری اسلامی، از ارتباط امریکا و ایران و کمک ایران در آزادی گروگانهای امریکایی در لبنان اظهار تعجب و حیرت کردند (همان، ۴۴/۶۰۹ ـ ۶۱۰؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳۱/۱۵). رادیو لندن نیز به نقل از خبرنگار وال استریت ژورنال رفتن سیاستمداران امریکایی با گذرنامه جعلی به ایران را واقعهای شگفت خواند (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۱۰). رادیو بیبیسی در ۱۴/۸/۱۳۶۵ آن را مایه سرافگندگی دولت امریکا خواند (همان) و در ۱۷/۸/۱۳۶۵ در تفسیری از این ماجرا یادآور شد امریکا هدفهای بلندپروازانهتری از آزادی گروگانها، برای آینده دارد و آن فراهم کردن زمینه بهبود روابط با ایران پس از «آیتالله خمینی» است (همان، ۴۴/۶۶۴؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳۴/۳۸ ـ ۴۰). رسانههای آلمان غربی نیز اخبار و تفسیرهای بسیاری درباره ماجرای مک فارلین منتشر کردند (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۱۱). شبکه دوم تلویزیون فرانسه با اشاره به آزادی یکی از گروگانهای امریکایی و سخنان هاشمی رفسنجانی درباره سفر مک فارلین یادآور شد انقلاب اسلامی ایران هنوز بسیار جاندار و در حال تحرک است (همان، ۴۴/۶۱۲؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳۱/۳۶). |
| عارفان برای شناخت حال و مقام نشانههایی برشمردهاند ازجمله:
| | نادیدهگرفتن تحریم تسلیحاتی ایران، اعتبار امریکا را نزد متحدانش در هم شکست (سلیمی بنی، ۷۰)؛ چنانکه افشای این مسئله در میان کشورهای عرب منطقه تأثیر منفی شدیدی بر جای گذاشت. آنان به مواضع دوگانه امریکا در منع دولتها از فروش اسلحه به ایران و اقدام پنهانی خود به فروش سلاح اعتراض کردند و آن را سبب بدبینی به امریکا دانستند (ایولاکوست، ۲۴؛ انصاری و دیگران، ۴۴/۶۷۹). شاذلی قلیبی دبیرکل اتحادیه عرب در اعلامیهای اتفاقات مربوط به رابطه پنهانی ایران و امریکا را ناقض تعهدات قبلی امریکا در حفظ بیطرفیاش در جنگ ایران و عراق خواند و یادآور شد گزارشهای فرستادن سلاح از امریکا به ایران، جامعه عرب را مضطرب کردهاست (علیزاده، ۲۱). افشای این ماجرا بازتاب گستردهای در رسانههای امارات داشت. روزنامه الخلیج در ۱۴/۸/۱۳۶۵ ضمن درج این خبر با اشاره به سکوت مقامات کاخ سفید و فرار سخنگوی این کاخ از پاسخ به خبرنگاران، یادآور شد به احتمال قوی روابطی محرمانه میان امریکا و ایران وجود داشتهاست و در صورت صحت این گزارشها دامنه توطئههای سیاسی خطرناک امریکا در منطقه آشکار خواهد شد (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۱۱؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳۱/۱۸). روزنامه الرأی العام کویت نیز تأکید کرد اصل حفظ منافع برای امریکا سبب شده امریکا مواضع اصلی خود را درباره ایران نادیده بگیرد. این روزنامه با اظهار نگرانی از آنچه آن را تحوّل در سیاست امریکا درباره ایران خواند، از امریکا خواست سیاستها و معیارهایی جدید و مناسب با معادلات جاری در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه بهکار گیرد (انصاری و دیگران، ۴۴/۶۶۴ ـ ۶۶۵؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۲۳۴/۶). |
| #'''کسبیبودن مقام و موهبتیبودن حال:''' برای وصول به هر مقام لازم است سالک ریاضتهایی را تحمل کند و با مجاهدت خود، مقدمات دستیابی به آن مقام را فراهم کند، بر خلاف حال که صرفاً موهبتی و از جانب حق میباشد و سالک در تحقق آن نقشی ندارد.<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۲۲۵.</ref>
| | واکنش امامخمینی: ماجرای مک فارلین به همان اندازه که برای امریکاییها سبب رسوایی و ذلت بود برای ایرانیان مایه غرور و افتخار بود. امامخمینی طی سخنانی در ۲۹ آبان ۱۳۶۵ این موضوع را برتر از همه پیروزیهای ملت ایران تلقی کرد و یادآور شد خودداری ایرانیان از دیدار با فرستاده رئیسجمهور امریکا مسئله بزرگی است که دنیا را منفجر کرده و رسوایی بزرگی برای رئیسجمهور امریکا است که باید برای آن عزا بگیرد و کاخ سفید مبدل به کاخ سیاه شود (۲۰/۱۵۹ ـ ۱۶۰). ایشان با اشاره به ادعای مک فارلین که گفته بود اگر به شوروی رفته بود رئیسجمهور این کشور سه بار به دیدن وی میآمد بیان کرد، ایران برخلاف شوروی کشوری اسلامی است و همینطور ایران دیگر همانند زمان قاجار و پهلوی در برابر کشورهای قدرتمند سر تعظیم فرو نخواهد آورد، بلکه ایران کشوری با ملتی هوشیار و مقتدر است. ایشان رسواییهای امریکا را از برکات اسلام و انقلاب اسلامی، ایمان و بیداری مردم در ایران دانست (۲۰/۱۶۰ ـ ۱۶۱). |
| #'''گذرابودن حال و ثبات مقام:''' احوال هیچ نوع ثباتی ندارند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۴.</ref>
| | از سوی دیگر، امامخمینی در ادامه و در پی انتقادهای تند داخلی و طرح سؤال هشت تن از نمایندگان مجلس از وزیر امور خارجه یادآور شد در حالیکه مطبوعات و رسانههای دنیا به دنبال سرپوشگذاشتن بر این رسواییاند و اضطراب و نگرانی کاخ سفید و طرفداران وی از افشای ماجرا حکایت از عظمت آن دارد، متأسفانه در داخل ایران برخی بیتوجه به عمق مسئله به جای مبارزه با امریکا با خود مبارزه میکنند. ایشان برخی از این نمایندگان را هیچ و پوچ و غیر قابل ذکر دانست؛ اما درباره افراد باسابقه در این جمع یادآور شد در وقت همداستانیِ همه در مبارزه با امریکا، فریاد آنان بر سر مسئولان دور از انتظار بود. ایشان سپس با سخنانی که بیانگر رنجش شدید از نامه برخی نمایندگان است، لحن آنان را از لحن اسرائیل و امریکا تندتر و منشأ آن را تبلیغات خارجی یا هوای نفس دانست. ایشان در ادامه این سخنرانی با توجه به تزلزل دنیا بهویژه کاخ سفید و قدرت جمهوری اسلامی یادآور شد باعث شکستن این قدرت و همچنین دل ملت و مسئولان نشوند. ایشان ایجاد دودستگی و یکدیگر را تندرو و کندرو خواندن بر خلاف اسلام دانست و منتقدان را به وحدت و همبستگی فرا خواند (۲۰/۱۶۱ ـ ۱۶۳). |
| #'''محدودبودن مقامات و نامحدودبودن احوال:''' نزد عارفان مقامات مختلف است و تعداد آنها [[متناهی]] است؛ اما احوالی که بر عارف وارد میشود، نامتناهی است.<ref>ترمذی، ختم الاولیاء(ع)، ۳۳۶؛ سهروردی، عوارف المعارف، ۲/۵۲۸.</ref>
| | سخنان امامخمینی سبب شد نمایندگان پرسش خود را پس بگیرند و یادآور شوند تصور این بود که طرح مسئله در مجلس به مصلحت انقلاب و موجب رضایت امامخمینی است؛ ولی پس از اطلاع از نظر ایشان و مصلحت امت، نیازی به طرح پرسش نیست (هاشمی و حمیدی، ۲۰۸). |
| #'''تکیهنداشتن سلوک به احوال:''' عارفان، سلوک و صعود به مراحل عرفانی را مشروط به کسب مقامات میدانند؛ اما احوال نمیتواند موجب ارتقای سالک شوند؛ بر همین اساس گفته شده در سلوک به مقامات اعتماد میشود و به احوال اعتمادی نیست.<ref>اسیدی، ۶۳.</ref>
| | منابع: اردستانی، حسین، رویارویی استراتژیهای جنگ ایران و عراق، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش؛ امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ انصاری، مهدی و دیگران، روزشمار جنگ ایران و عراق، ماجرای مک فارلین، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ ایولاکست، مسائل ژئوپلیتیک: اسلام، دریا، آفریقا، ترجمه عباس آگاهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش؛ پارسادوست، منوچهر، نقش سازمان ملل در جنگ عراق و ایران، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش؛ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، پایگاه اطلاعرسانی، گزارشهای ویژه، مجله، شماره ۲۳۱، ۱۵/۸/۱۳۶۵؛ شماره ۲۳۴، ۱۸/۸/۱۳۶۵ش؛ خوئینیها، سیدمحمد، روزنامه کیهان، ۱۹/۸/۱۳۶۵ش؛ دوزدوزانی، عباس، روزنامه کیهان، ۱۳/۸/۱۳۶۵ش؛ رجایی خراسانی، سعید، روزنامه کیهان، ۲۲/۸/۱۳۶۵ش؛ رسالت، روزنامه، ۲۹/۸/۱۳۶۵ش؛ رشید، محسن، کیک، کلت و کتاب مقدس، مجله همشهری ماه، آبان ۱۳۸۰ش؛ ستوده، محمد، تحولات نظام بینالملل و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ سلیمی بنی، صادق، تاکتیک چماق و شیرینی و دیپلماسی ایالات متحده در ماجرای ایران گیت، مجله رواق اندیشه، شماره ۲۳، ۱۳۸۲ش؛ طیرانی، بهروز، روزشمار روابط ایران و امریکا، تهران، مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ علیزاده، فاطمه، با چشم باز؛ مک فارلین، تهران، انتشارات روزنامه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۸ش؛ کیهان، روزنامه، ۸ و ۱۵/۸/۱۳۶۵ش؛ ولایتی، علیاکبر، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی بر جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش؛ هاشمی بهرمانی، محسن و حبیبالله حمیدی، ماجرای مک فارلین؛ فروش سلاح ـ آزادی گروگانها، تهران، نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۸ش؛ هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۵، اوج دفاع، به اهتمام عماد هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش؛ همو، روزنامه اطلاعات، ۱۴/۸/۱۳۶۵ش؛ همو، رورنامه کیهان، ۱۷/۸/۱۳۶۵ش؛ همو، مجله کیهان هوایی، ۱۹/۱/۱۳۶۶ش. |
| | |
| امامخمینی در بیان تفاوت میان حال و مقام، بر این باور است که برای سالک و مهاجر الی الله احوال، واردات و اتصالاتی است که در هر وقت و لحظهای به مناسبت حال سالک [[تجلی]] صورت میگیرد که این احوال و تجلیات گاهی مظهر [[لطف]] و گاهی مظهر [[قهر الهی]] است؛<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۲۸.</ref> از اینرو حالات بنده به حسب تجلیات حقتعالی مختلف میشود <ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۸۷ و ۹۱ ـ ۹۲.</ref> و بر اساس اینکه انسان مظهر «کُلَّ یوْمٍ هُوَ فی شَأْن» است، حالات سالک در سیر و سلوک مختلف میشود و در هر حال و شأنی محبوب او به لطف یا قهر و [[جلال]] یا [[جمال]] بر او تجلی میکند.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref> این واردات و حالات قلبی هنگامی که به کمال رسیدند و متمکن در باطن شدند، حالت محو مطلق برای سالک محقق میشود<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۰۵.</ref> و اگر سالک بتواند قلب خود را نگه دارد، به گونهای که اقبال قلبی به دنیا پیدا نکند، به مقامی میرسد که واردات و حالات تحت سیطره او واقع میشوند، تا آنجاکه اگر تمام جهان را به ولی کامل بدهند یا همه چیز را از او بگیرند، در قلبش اثری حاصل نشود و هیچیک از واردات در او تغییری ندهد.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۱۱.</ref> | |
| ==ترتیب و اقسام مقامات و منازل==
| |
| مقامات عارفان بر اساس حالاتی که برای سالکان رخ میدهد، مختلف است و نمیتوان ترتیب قاطعی برای آنها تنظیم کرد. عبارتهای عارفان در بیان ترتیب مقامات همسان نیست. آنچه از ظاهر کلمات عارفان بر میآید این است که آنان در شماره مقامات سلوک و در ترتیب آن اختلاف دارند، به گونهای که هم در سرآغاز منازل سلوک و هم در سرانجام آن اختلاف است. برخی اهل معرفت نخستین منزل را [[یقظه]] <ref>انصاری، منازل السائرین، ۳۵.</ref> یا توبه<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۱۹۷.</ref> و آخرین منزل را [[توحید]]<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۴۱؛ نخجوانی، ۱/۴۴۵.</ref> یا عینالجمع <ref>ابنقیم جوزیه، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین،۱۵۵.</ref> میدانند.
| |
| | |
| امامخمینی نخستین منزل از منازل سلوک را یقظه میداند که بیدارشدن از خواب [[غفلت]] و هوشیارشدن از مستی عالم دنیاست؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref> اگرچه در مواضعی بر این نظر تأکید دارد که یقظه مقدمه سلوک است <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۵۳ ـ ۴۵۴ و ۲۰/۴۳۹؛ ادامه مقاله.</ref> به اعتقاد ایشان نهایت سیر الی الله رسیدن به مقام تفرید و توحید<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۵۷ ـ ۵۸.</ref> و فنای ذاتی و بقای بعد از فناست که در آن صَعق کلی حاصل میشود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۶؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۴۱۸ ـ ۴۱۹.</ref>
| |
| | |
| {{ببینید|فنا}}
| |
| | |
| هر حرکت و سیری از آنجاکه تدریجی است، دارای سه بخش آغاز، وسط و پایان است.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۸۷ ـ ۳۸۸.</ref> سلوک عرفانی نیز بر همین اساس دربردارنده این سه بخش است. اهل معرفت با اقتباس از آموزههای دینی، مقامهای آغازین سلوک را مقامهای اسلامی و مقامهایی که پس از آن واقع میشوند، مقام ایمانی و مقامهای نهایی سیر و سلوک را مقامهای احسانی نام نهادهاند.<ref>فناری، مصباح الانس، ۵۵.</ref> این سه مرحله کلی در مقامهای سلوک بر اساس اطوار وجودی انسان تنظیم یافته است؛ زیرا در آدمی سه مرتبه کلی [[نفس]]، [[روح]] و سرّ وجود دارد. مقامات اسلامی در آغاز سلوک با نفس سالک تناسب دارند و پس از آنکه سالک از سفر نفسی خارج شد و مقامهای اسلامی را پشت سر گذاشت، به لایه باطنی خود به نام روح میرسد و از اینجا سفر روحانی او در مقامهای ایمانی آغاز میشود و با گذر از این مقامات به باطنیترین لایه، یعنی سرّ میرسد و سفر در سرّ را با سلوک در مقامات احسانی دنبال میکند؛<ref>فناری، مصباح الانس، ۵۹-۶۴.</ref> بر این اساس تمام سیر الی الله به سه بخش عمده اسلامی، ایمانی و احسانی تقسیم میشود؛ اما هر یک از این بخشها خود به مقامات مختلفی تقسیم میشوند که طبق تقسیمات مشهور، مقامهای «اسلامی» از سه مرحله «بدایات»، «ابواب» و «مقامات» تشکیل یافتهاند؛ و در پی آن، مقامهای ایمانی است که شامل دو مرحله «اخلاق» و «اصول» است و پس از آن مقامهای احسانی است که عبارتاند از «اودیه»، «احوال»، «ولایات»، «حقایق» و «نهایات».<ref>اشکوری، تعلیقه بر النصوص تألیف صدرالدین قونوى، ۹۳ ـ ۹۴.</ref> برخی از اهل معرفت بر این باورند که مقامات سلوک بر اساس سه مرتبه نفس، قلب و روح تنظیم یافته است و این مراتب سهگانه با تفصیل و تفریع در میان خود، گاهی تا هزار مقام نیز میرسند.<ref>قیصری، رسائل، ۲۸ ـ ۲۹.</ref>
| |
| | |
| خواجهعبدالله انصاری مراحل سلوک را به ده بخش تقسیم کرده است که هر یک از آنها شامل ده مقام است و در مجموع صد مقام و منزل پدید میآید.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۳۳ ـ ۳۴؛ لاهیجی، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، ۲۴۷ ـ ۲۴۸.</ref> این اقسام دهگانه عبارتاند از:
| |
| #'''بدایات:''' این بخش آغاز سلوک است. نفس اماره با [[توفیق الهی]] از خواب غفلت بیدار شده و به سوی حقتعالی رهسپار میشود. این مرحله شامل مقاماتی است مانند یقظه، توبه و محاسبه.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۳.</ref>
| |
| #'''ابواب:''' در این قسم سالک با اصلاح نفس و رفع موانع، به درهای کمال میرسد و به آنها داخل میشود.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۳ ـ ۱۲۴.</ref> این مرحله شامل مقاماتی چون حزن، [[خوف]] و اشفاق است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۹.</ref>
| |
| #'''معاملات:''' در این قسم سالک متوجه [[باطن]] و روح خود میشود و در مقابل رفع حجب، مدد از [[غیب]] دریافت میکند؛ به همین جهت به آن معاملات میگویند و شامل بر مقاماتی چون رعایت، مراقبت و حرمت است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۵۹.</ref>
| |
| #'''اخلاق:''' در این مقام عقل با نور شرع از وهم خلاصی مییابد و به استقرار [[ملکات فاضله]] که همان اخلاق است، اقدام میکند تا به کمال طمأنینه برسد. این مرحله شامل مقاماتی مانند [[صبر]]، [[رضا]] و [[شکر]] است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۵.</ref>
| |
| #'''اصول:''' در این مقام که به منزله اصول و ارکان طلب است و وجدان را در پی دارد، سالک متوجه سرّ خود میشود و نفسی که تاکنون مانع بود، معین و مددکار سالک میگردد. این مرحله شامل مقاماتی چون [[قصد]]، عزم و [[اراده]] است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۲۵ ـ ۱۲۶.</ref>
| |
| #'''اودیه (وادیها):''' بیشتر سیر و سلوک و کسب در این بخش واقع میشود و شیطان نیز در آن تصرفی دارد. از آنجاکه سالک در وادی و سرزمینی قدم مینهد که مهالک و لغزشگاههایی دارد، به آن اودیه گفته میشود.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۴۹۱.</ref> اودیه شامل مقاماتی چون [[احسان]]، [[علم]] و [[حکمت]] است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۹۱.</ref>
| |
| #'''احوال:''' در این قسم احوال و وارداتی برای سالک رخ میدهد که بدون کسب و تلاش است و راه برای سالک گشوده میشود <ref>کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، ۳۶.</ref> احوال شامل مقاماتی مانند [[محبت]]، [[غیرت]] و [[شوق]] است.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۰۱.</ref>
| |
| #'''ولایات:''' این بخش رسیدن به مرتبه روحی است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۸.</ref> سالک در آن به مرتبه [[فنا]] میرسد و حقانی میشود و حقتعالی خود متولی امور بنده میگردد.<ref>آشتیانی، مقدمه مشارق الدراری تألیف سعیدالدین فرغانی، ۵۰.</ref> ولایات شامل مقاماتی چون لحظ، وقت و صفاست.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۱۱.</ref>
| |
| #'''حقایق:''' در این مرحله [[مکاشفه|مکاشفات]] عینی در مقام خفی رخ میدهد. مشاهده به چشم روح است که به نور حق منور شده است.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۸ ـ ۱۲۹.</ref> این مرحله شامل مقاماتی چون مکاشفه، مشاهده و معاینه است.<ref>انصاری، منازل السائرین،۱۲۳.</ref>
| |
| #'''نهایات:''' هنگامی که سالک به معرفت تام رسید، به نهایت سیر میرسد. در این مقام فنای در [[ذات احدیت]] رخ میدهد و هر گونه انانیتی که در مقامات قبل برای سالک بود مرتفع میشود.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۱۲۹.</ref> نهایات شامل مقاماتی چون معرفت، فنا و بقاست.<ref>انصاری، منازل السائرین، ۱۳۳.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی در برخی آثار خود همسو با مشهور عرفا به اقسام صدگانه مقامات اشاره کرده و برخی از آنها را شرح داده است مانند: | |
| | |
| #یقظه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref>
| |
| #توبه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹۸.</ref>
| |
| #محاسبه،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۹.</ref>
| |
| #انابه،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۹۹.</ref>
| |
| #تفکر،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۶ و ۱۹۲.</ref>
| |
| #تذکر،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۵.</ref>
| |
| #فرار،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۰.</ref>
| |
| #ریاضت،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۱۰.</ref>
| |
| #حزن،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶۱.</ref>
| |
| #خوف،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۶۱.</ref>
| |
| #خشوع،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳.</ref>
| |
| #زهد،<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۹۵.</ref>
| |
| #ورع،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۷۳.</ref>
| |
| #رجا،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۹.</ref>
| |
| #اخلاص،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۳.</ref>
| |
| #توکل،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۶.</ref>
| |
| #تسلیم،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۱۷.</ref>
| |
| #رضا،<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۶۱.</ref>
| |
| #یقین،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۶۵.</ref>
| |
| #فقر،<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۶۳.</ref>
| |
| #فنا،<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵۳.</ref>
| |
| #بقا،<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۸۲.</ref>
| |
| #تفرید،<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۵۵.</ref>
| |
| #توحید.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۵۵.</ref>
| |
| | |
| ایشان با توجه به لطایف هفتگانه انسانی که معروف به هفت شهر عشق و هفت اقلیم است (نفس، قلب، عقل، روح، سر، خفی، اخفی)، به اقسام مقامات پرداخته است.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۴.</ref>
| |
| | |
| از سوی دیگر، امامخمینی در مواردی با توجه به مبانی معرفتی، مقامات را به چهار قسم تقسیم کرده است؛
| |
| #'''مقام علم:''' گام اول سالک در وادی سلوک، مقام علم است؛ یعنی سالک به روش علمی و فلسفی، حقایق را با [[عقل]]، دانش حصولی و برهانی میفهمد؛<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ۱۰ ـ ۱۱.</ref> زیرا رسیدن به چیزی فرع بر شناخت درست آن است؛ بر این اساس بر سالک لازم است اول سلوک علمی داشته باشد.<ref>امام خمینی، آدابالصلاة، ۱۱ و ۷۳؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۷۰.</ref>
| |
| #'''مقام ایمان:''' دومین مرتبهای که سالک باید در آن گام نهد مقام [[ایمان]] است.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۹.</ref> امامخمینی معتقد است ایمان همان علم صحیح عقلی و مطابق با واقع است؛<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۹.</ref> پس سالک باید با اشتغال به ریاضتهای قلبی، حقایق را به قلب برساند و متحد گرداند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۸۹.</ref>
| |
| #'''مقام طمأنینه:''' مراد از طمأنینه، سکون نفس و ثبات و آرامش قلبی است، به گونهای که هیچ تغییر، بیقراری و تزلزلی در آن راه نیابد.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۳ و ۳۶۰ ـ ۳۶۱.</ref> امامخمینی این مقام را مرتبه کامل ایمان میداند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۲.</ref> پس اگر سالک افزون بر ایمان صحیح به درجه طمأنینه برسد، هر گونه تزلزل، اضطراب و تردید و بیثباتی از قلب او زدوده میشود و در مقابل، سکونت و آرامش و قرار جانشین آن خواهد شد؛<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۳.</ref> یعنی هنگامی که ایمان به حد اطمینان رسید، تزلزل و اضطراب بهکلی ساقط میشود و دل، به حق و به تصرف حق سکون پیدا میکند.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۳.</ref> نشانه رسوخ اطمینان در قلب سالک، از میانرفتن تزلزل و منتفیشدن اضطراب است و تا انسان در این حدود و حد ایمانی و پایینتر از آن است، در مقام کثرت است و برای غیر حق، تصرفی قائل است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۱۳.</ref>
| |
| #'''مقام مشاهده:''' سالک الی الله پس از احراز مقام علم و رسیدن به منزل ایمان و گذر از اطمینان، به مقام مشاهده حقایق میرسد؛ یعنی سالک باید توجه قلب خود را از عالم کثرت و ظلمت به سوی حق متوجه سازد و از دیگران منصرف گرداند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۲؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۷۱ ـ ۱۷۲.</ref> امامخمینی مقام مشاهده را به سه مرتبه و درجه تقسیم میکند: درجه اول مشاهده تجلی افعالی، درجه دوم مشاهده تجلی صفاتی و اسمائی و درجه سوم مشاهده تجلی ذاتی حقتعالی است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۱۷۲.</ref> ایشان [[شهود]] را با معاینه و وجدان مترادف میداند و آن را رؤیت و ادراک بیواسطه، عینی و جزئیِ حقیقت بهوسیله قلب میشمارد.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۵۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۲.</ref>
| |
| ==تلوین و تمکین در مقامات==
| |
| تلوین از دیدگاه عارفان تغییر و تحول از حالی به حالی<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۴۸۶.</ref> و دگرگونی قلب میان حال کشف و مشاهده و میان احتجاب آن است که به صورت امر مستمر و متعاقب صورت میگیرد.<ref>کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۱۴۵.</ref> تلوین صفت صاحب احوال است و تا وقتی که در راه است، صاحب تلوین است؛<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۱۸۵.</ref> اما [[ابنعربى]] تلوین را اکمل مقامات میداند و با استناد به آیه شریفه «کُلَّ یوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»<ref>الرحمن، ۲۹.</ref> تلوین را صفتى از [[صفات الهى]] میشمارد.<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۴۹۹؛ ← نسفی، کشف الحقائق، ۱۴۱ ـ ۱۴۳.</ref> تمکین موطنی است که سالک پس از سیر و حرکت و طی طریق به منزل برسد و حالات برای او استقرار و ملکه گردد.<ref>قشیری، رساله قشیریه، ۱۸۵ ـ ۱۸۶.</ref> برخی تمکین را دوام کشف حقیقت به سبب استقرار قلب در محل قرب میدانند <ref>کاشانی، عزّالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، ۱۴۵.</ref> و وقتى بنده سالک واصل شد و اتصال حاصل گردید، به مقام تمکین میرسد <ref>جرجانی، کتاب التعریفات، ۳۰.</ref>
| |
| | |
| [[امامخمینی]] تلوین را تزلزل در مقامات میداند<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۴۰۷.</ref> و بر این باور است که سالک تا زمانی که در تلوین است به مقام تمکین نمیرسد و با بودن تلوین، حقتعالی با مقام اسم ذاتى در سرّ سالک، تجلى ازلى و ابدى نخواهد کرد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref> به اعتقاد ایشان مراد ابنعربی از اینکه تلوین کاملترینِ مقامات است، تلوینِ بعد از مرحله بقا و رجوع سالک به خود بعد از صحو و فناست. این تلوین غیر از تلوین پیش از وصول سالک است و با اینکه بالاترین مرتبه تلوین است، بالاترین مرتبه تمکین نیز شمرده میشود.<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۹۶.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی تمکین را استقرار و استقامت در مقام میداند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۱۸؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۱۰۳.</ref> به اعتقاد ایشان براى واصلان به مقام قرب، در اول تجلّیات ـ گرچه تجلّیات حبی باشد ـ دهشت و هیمانى پدید میآید که قلوب صاف آنان تحت انوار تجلى عظمت حقتعالی متزلزل و مندکّ میگردد؛ از اینرو اگر قلوبشان از استعداد و طاقت کافی برخوردار نباشد، همانند [[ملائکه]] مهیّمه تا آخر در همان هیمان و دهشت خواهند ماند؛ ولی اگر استعداد قلوب که ناشی از عطایای آغازین [[فیض اقدس]] است، زیاد باشد، پس از این حیرت، دهشت، وحشت، اضطراب، محو (فنای در افعال) و بیهوشی و محق (فنای در ذات)، بهتدریج حالت سکون، بیدارى، طمأنینه، صحو (بقای بعد از فنا) و هشیارى حاصل میشود، تا آنکه حالت صحو تام تحقق یابد و در این مقام لایق تجلیات عالیترى میگردد. این مقام همان مقام تمکین است.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۶.</ref> به اعتقاد ایشان مقام تمکین برترین مقام سالکانی است که به مقام مشاهده و مقام [[ولایت مطلقه]] رسیدهاند که بدون حجاب به مشاهده جمال محبوب مشغولاند. در این مقام جهت خلقى در جهت ربوبی مستهلک میشود و از جهت امکان و تعین جدا میگردد. به اعتقاد ایشان مقامى بالاتر از این مقام جز استقرار و تمکین و رجوع به کثرت با حفظ وحدت، وجود ندارد و این آخرین منزل انسانیت است.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۰۲ ـ ۱۰۳.</ref> در حقیقت یکی از اهداف و نتایج عبادات، تمکین در [[توحید]] و دیگر معارف در قلب است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۳۱ و ۱۵۴.</ref>
| |
| رابطه اسفار اربعه با مقامات: اسفار اربعه در عرفان به مراحل چهارگانه سیر و سلوک گفته میشود.<ref>قیصری، شرح تائیه، ۵۵.</ref> ابنعربی ازجمله کسانی است که در آثار خود، درباره اسفار اربعه به صورت منسجم بحث کرده است<ref>ابن عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۴۶۸ ـ ۴۶۹.</ref> از دیدگاه اهل معرفت در سفر اول که سفر از خلق به حق است، سالک به مقام فنای در وحدانیت میرسد.<ref>تلمسانی، شرح منازل السائرین، ۲/۵۳۱.</ref> در سفر دوم که سفر فی الحق است، در مقام طمأنینه با احتجاب به حق از خلق و شهود ذات در [[اسمای الهی]] بقای کل را به بقای حق شهود میکند و در شهود جمع، خود به طمأنینه و سکون میرسد.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل، ۵۵۶.</ref> سفر سوم ترقی به حضرت احدیت و مقام قاب قوسین و نهایت مقام ولایت است و سفر چهارم بقای بعد از [[فنا]] و فرق بعد از جمع است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۲۶۸.</ref>
| |
| | |
| به باور امامخمینی در سفر اول از اسفار اربعه، رؤیت خلق به عنوان ظهورات و [[آیات]] حق است. سالک در سفر دوم به مقام فنای افعالی، صفاتی و ذاتی میرسد و در سفر سوم از [[حضرت احدیت]] جمع به [[اعیان ثابته]] سفر میکند و حقایق اشیا و استعداد آنها برای او منکشف میشود و در سفر چهارم به مرتبه [[نبوت]] و [[تشریع]] میرسد و از حقتعالی و اسما و صفات و معارف حقه به قدر استعداد افراد خبر میدهد.<ref>امام خمینی، مصباح الهدایه، ۸۸ ـ ۸۹.</ref> در حقیقت سفر چهارم عبور از همه مقامات و رفع تمام انّیات و فنای از فناست که در آن سالک متحقق به همه اسمای خاص میگردد و قلب او قابلیت تجلی اسم اعظم «الله» را پیدا میکند.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۴۹ ـ ۱۵۰.</ref> همچنین به اعتقاد امامخمینی در سفر اول و دوم، سالک به مقام قرب نوافل میرسد و حق چشم و گوش بنده میشود و فنا و محو کلی برای او رخ میدهد و در صورتی که از این فنا به بقا و هوشیاری باز گردد، وجود او حقانی میشود و همافق با مشیت مطلق حقتعالی میگردد. در این حال، به قرب فرایض میرسد که حقتعالی به واسطه او میبیند و میشنود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۹۲.</ref>
| |
| | |
| {{ببینید|اسفار اربعه|قرب نوافل و فرایض}}
| |
| ==مقدمات و لوازم تحصیل مقامات==
| |
| اهل معرفت، تحصیل مقامات را غالباً از راه کسب، ریاضت و مجاهده با نفس میسر میدانند.<ref>سرهندی، المکتوبات، ۱/۷۶.</ref> لازم است سالک در این مسیر همت خود را جزم کند و عزم بر حرکت و طاعت داشته باشد و قلب خود را از توجه به غیر پروردگار خالی کند.<ref>کاشانی، عبدالرزاق، لطائف الاعلام، ۴۷۵.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی مقدماتی برای تحصیل مقامات ذکر کرده است ازجمله:
| |
| #'''تقوا:''' برای دستیابی به مقامات، [[تقوا]] از ضروریات است<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۶.</ref> و اگر سالک بخواهد از این عالم به [[عالم ملکوت]] و از آنجا به مقام قرب مطلق سفر کند، باید این پلهها را طى و از منازل متوسط کوچ کند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۳.</ref>
| |
| #'''اخلاص:''' اگر سالک نیت خود را خالص و عمل خود را صالح کند، به مقامات عالی و درجات رفیع دست مییابد،<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۵۶.</ref> بلکه اخلاص و خروج از مطلق شرک، اعم از جلی و خفی، نخستین مقام اولیاست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۷.</ref>
| |
| #'''تلاش و مداومت بر عمل:''' تحصیل [[کمال]] و زاد آخرت طلب و جدّیت مىخواهد و هرچه مطلوب بزرگتر باشد، جدّیت در راه آن سزاوارتر است و [[معراج]] قرب الهى با حال سستى و سهلانگارى به دست نخواهد آمد. سالک در راه رسیدن به [[سعادت]] که اطاعت خداوند است، باید جدّیت تام کند و از کوشش مضایقه نکند و در راه آن مشقت و مشکلات را تحمل کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۵ ـ ۱۶.</ref> امامخمینی با استناد به بعضی [[روایات]]<ref>امام خمینی، کلینی، ۲/۶۰۳.</ref> تکرار و مداومت بر عمل را در راه سیر و سلوک و طی مقامات، برای طمأنینه و سکونت قلب سالک ضروری میداند؛ زیرا با تکرار، عمل صورت باطنی قلب میشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹.</ref>
| |
| #'''رسیدن به توحید افعالی:''' سالک اگر عبادت خود را که حقخواهى و حقطلبى و ترک طلب غیر است و استعانت خود را که حقبینی و ترک رؤیت غیر است، منحصر در خدای متعال کند، به آغاز مقاماتِ موحدان و مدارج کامل سالکان میرسد؛ زیرا رؤیت عبادت و عابد و معبود منافى با [[توحید]] است؛ البته اگر کثرات مذکور در توحید حقیقی که به قلب سالک جلوه کند، مستهلک گردد و رؤیت این امور مضمحل میشود و به مقامات برتری از مقامات اهل سلوک میرسد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۱ ـ ۲۸۲.</ref>
| |
| #'''تقید به شریعت:''' تقید به [[شریعت]] در سیر و سلوک ضروری است و «طریقت» و «حقیقت» جز از راه «شریعت» محقق نخواهند شد؛ زیرا ظاهر، راه و طریق باطن است. کسى که تصور میکند با انجام [[تکلیف|تکلیفهای الهى]] باطن براى او حاصل نمیشود، بداند که ظاهر را درست انجام نداده است و کسى که بدون راه ظاهر (شریعت) بخواهد به باطن برسد، مانند بعضی از عوام [[صوفیه]]، هیچ شاهد و دلیلى از طرف خداوند ندارد؛<ref>امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.</ref> بنابراین هیچ راهى در معارف الهی پیموده نمىشود، مگر آنکه انسان از ظاهر شریعت آغاز کند و تا انسان متأدّب به آداب شریعت حقه نشود، هیچیک از اخلاق نیکو براى او محقق نمیشود و ممکن نیست نور معرفت الهى در قلب او جلوه کند و علم باطن و اسرار شریعت براى او منکشف گردد.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۸.</ref> {{ببینید|شریعت، طریقت و حقیقت}}
| |
| #'''عشق و محبت:''' این دو مَرکب عروج به مقاماتاند"<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۵۸.</ref> البته [[عشق]] فطری و جبلّی در نهاد همه موجودات وجود دارد که آنها را متوجه به کمال مطلق میکند و نوری است که راه رسیدن به مقصد و مقصود است <ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۸.</ref>
| |
| #'''خروج از انانیت:''' تا زمانی که از سالک انیت و انانیتی باقی باشد، از بیت [[نفس]] کاملاً خارج نشده است. سیر او برای رسیدن به مقامات، سیر در منازل نفس و ناشی از تصرفات [[شیطان]] است و چنین سالکی سالک و مهاجر الی الله نیست<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۶.</ref> و اگر سالک با اخلاص در این مسیر گام نهاد، در صورتی که بقایایی از انانیت در وجود او مانده باشد، از [[عالم غیب]] از او دستگیری میشود و انانیت او برداشته شده و حال صعق و فنا به او دست میدهد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۵۳.</ref>
| |
| ==موانع تحصیل مقامات==
| |
| برای انسان مقامات و حالات بیپایانی است که برای نوع انسانها قابل دسترسی است. اگرچه بعضی از مقامات اولیای خاص و کاملان برای احدی قابل دسترسی نیست، اما باقی مقامات در صورتی که موانع سلوک، راه را برای انسان نبندند، انسان میتواند به این مقامات برسد.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۱/۱۵۳؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴.</ref>
| |
| | |
| امامخمینی به پیروی از اهل معرفت، در آثار خود به مواردی از موانع سیر و سلوک اشاره کرده است:
| |
| #'''حجاب علم:''' نخستین مانع سلوک علمى و برهان فلسفى، پرداختن به فروع زیاد علمی و جولان فکر براى اقامه هرچه بیشتر برهان برای آن فروع است که [[حجاب علم]] است. اگر سالکِ راه حقیقت و مسافرِ راه بندگی با قدم سلوک علمى و مرکب سیر فکرى این منزل را طى کند، در حجاب علم که از حجابهای غلیظ است، واقع میشود و باید از این حجاب عبور کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۱.</ref>
| |
| #'''سکون و توقف:''' قناعتکردن به مقام و مرتبه به دستآمده و تلاشنکردن برای رسیدن به مقامات بالاتر از موانع سلوک شمرده میشود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۱ ـ ۱۲.</ref>
| |
| #'''انانیت:''' تا بقایایى از انّیت و انانیت و فناى از نفسانیت برای عبد و سالک باقى باشد، آلوده است و عابد و معبود در او [[شیطان]] و [[نفس]] است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۶.</ref>
| |
| #'''طول امل:''' امیدداشتن به وسعت وقت، مانعی است که موجب میشود لزوم سیر و رسیدن به مقصد فراموش شود.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۱۷۵.</ref>
| |
| #'''اوهام فاسده:''' این اوهام، سالک را از قرب الى الله و معراج مؤمنان باز میدارد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۸۱.</ref>
| |
| #'''اشتغال به دنیا:''' تلاش برای به دست آوردن دنیا و فرورفتن به لذات ناپایدار و از میانرفتنیِ آن، مانع سالک برای سیر الی الله است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶۹.</ref>
| |
| #'''انکار مقامات:''' انکارکردن مدارج غیبی معنوی بدترین خارهاى راه کمال و رسیدن به مقامات و از دامهای شیطان است. این انکار و جحود، سرمایه تمام گمراهیها و جهالتهاست.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۵۴ و ۲۰/۱۵۵.</ref>
| |
| #'''گناهان:''' مادامی که نفس و قلب آلوده به [[گناه]] است یا مادامی که [[روح]] به سبب گناهان، مکدر گشته، نمیتوان حجابهای ظلمانی را پاره کرد و به مقامات دست یافت.<ref>امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۶ ـ ۴۷.</ref>
| |
| #'''اشتغال به کثرات:''' مشغولشدن به کثرات نیز مانع وصول تام سالک و رسیدن به [[توحید]] است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۷ و ۲۸۱؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۹۹.</ref>
| |
| ==پانویس==
| |
| {{پانویس|۲}}
| |
| ==منابع==
| |
| {{منابع|۲}}
| |
| * قرآن کریم.
| |
| * آشتیانی، سیدجلالالدین، مقدمه مشارق الدراری تألیف سعیدالدین فرغانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
| |
| * آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
| |
| * ابنعربی، محیالدین، تفسیر ابنعربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
| |
| * همو، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا.
| |
| * همو، مجموعة رسائل ابنعربی، بیروت، دارالمحجة البیضاء، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
| |
| * ابنقیم جوزیه، محمدبنابیبکر، مدارج السالکین بین منازل ایاک نعبد و ایاک نستعین، تحقیق عبدالغنی محمد علی الفاسی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
| |
| * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
| |
| * اسیدى، عبدالرحمنبنمحمد، مشارق أنوار القلوب و مفتاح أسرار الغیوب، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالى، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، بیتا.
| |
| * اشکوری، میرزاهاشم، تعلیقه بر النصوص تألیف صدرالدین قونوى، تهران، نشر دانشگاهى، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
| |
| * امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
| |
| * همو، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
| |
| * همو، جهاد اکبر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هجدهم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
| |
| * همو، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
| |
| * همو، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * انصاری، خواجهعبدالله، منازل السائرین، تحقیق علی شیروانی، تهران، دارالعلم، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
| |
| * بیدارفر، محسن، مقدمه شرح منازل السائرین، تألیف عبدالرزاق کاشانی، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
| |
| * ترمذی، محمدبنعلی، ختم الاولیاء(ع)، تحقیق عثمان یحیی، بیروت، مهدالآداب الشرقیه، چاپ دوم، ۱۴۲۲ق.
| |
| * تلمسانی، سلیمانبنعلی، شرح منازل السائرین، تحقیق عبدالحفیظ منصور، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
| |
| * تهانوی، محمد علی، موسوعة کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم، تحقیق علی دحروج، لبنان، ناشرون، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
| |
| * جرجانی، سیدشریف، کتاب التعریفات، تهران، ناصرخسرو، چاپ چهارم، ۱۳۷۰ش.
| |
| * جوهری، اسماعیلبنحماد، الصحاح، تاج اللغة و صحاح العربیه، تحقیق احمد عبدالغفور عطار، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، بیروت، دارالفکر، چاپ اول٬ بیتا.
| |
| * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
| |
| * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
| |
| * رازی، یحییبنمعاذ، جواهر التصوف، تصحیح سعید هارون عاشور، قاهره، مکتبة الآداب، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
| |
| * راشدینیا، اکبر، مقامات عرفانی، مجله معارف عقلی، شماره ۲۴، ۱۳۹۱ش.
| |
| * سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
| |
| * سرهندی، احمد الفاروقی، المکتوبات، عبدالله احم و علی رضا قشلی، قاهره، مکتبة النیل، چاپ اول، بیتا.
| |
| * سهروردی، ابوحفص، عمربنمحمد٬ عوارف المعارف، تصحیح احمد عبدالرحیم السایح و توفیق علی وهبه، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیه، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
| |
| * صدوق، محمدبنعلی، معانی الاخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
| |
| * عینالقضات، عبداللهبنمحمد، شرح کلمات باباطاهر عریان، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۷م.
| |
| * فرغانی، سعیدالدین، منتهی المدارک فی شرح تائیه ابنفارض، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۸ق.
| |
| * فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
| |
| * قشیری، عبدالکریمبنهوازن، رساله قشیریه، ترجمه حسنبناحمد عثمانی، تصحیح بدیعالزمان فروزانفر، تهران، زوار، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
| |
| * قونوی، صدرالدین، اعجاز البیان فی تفسیر امّ القرآن، تصحیح، سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * قیصری، داوودبنمحمود، شرح القیصری علی تائیة ابنالفارض الکبری، تحقق احمد فرید مزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۲۵ق. همو، رسائل قیصری، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
| |
| * کاشانی، عبدالرزاق، اصطلاحات الصوفیه، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
| |
| * همو، شرح منازل السائرین، تصحیح محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
| |
| * همو، لطائف الاعلام فی اشارات اهل الالهام، تصحیح مجید هادیزاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
| |
| * کاشانی، عزالدین، مصباح الهدایة و مفتاح الکفایه، تصحیح جلالالدین همایی، تهران، هما، چاپ چهارم، ۱۳۷۲ش.
| |
| * کاشفى، حسینبنعلى، رشحات عین الحیاة، تحقیق عاصم ابراهیم الکیالى، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۲۰۰۸م.
| |
| * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
| |
| * گنابادی، سلطانمحمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
| |
| * لاهیجی، محمد اسیری، مفاتیح الأعجاز فی شرح گلشن راز، تصحیح علیقلی محمودی، تهران، علم، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
| |
| * ماسینیون، لویی، مقدمه حقائق التفسیر، تألیف ابوعبدالرحمن سلمى، تحقیق نصرالله پورجوادی، تهران، نشر دانشگاهى، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
| |
| * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
| |
| * نخجوانی، نعمتالله، الفواتح الالهیة و المفاتح الغیبیه، مصر، دار رکابی للنشر، چاپ اول، ۱۹۹۹م.
| |
| * نسفی، عزیزالدین، کشف الحقائق، به اهتمام احمد مهدوی دامغانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
| |
| * هجویری، ابوالحسن، کشف المحجوب، تصحیح ژوکوفسکی، تهران، طهوری، چاپ چهارم، ۱۳۷۵ش.
| |
| * یزدانپناه، سیدیدالله، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، تدوین سعید هلالیان، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
| |
| {{پایان}}
| |