کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ملائکه، موجوداتی مجرد و مطیع اوامر الهی.
'''ملائکه''' موجوداتی [[مجرد]] و مطیع [[اوامر الهی]].
ملائکه جمع مَلَک است که در اصل مألک، از ریشه «ألوکة»، به معنای رسالت و پیام‌رسانی می‌باشد (فراهیدی، ۵/۳۸۰؛ طریحی، ۵/۲۹۲بنابراین ملائکه به معنای پیام‌رسانان است، و در فارسی، به ملک، فرشته گفته می‌شود (دهخدا، ۱۳/۱۸۹۲۲). در اصطلاحِ متکلمان، ملائکه اجسامی لطیف و نورانی‌اند که به صورت‌های مختلف، جز سگ و خوک درمی‌آیند (فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ و ۲/۳۸۴؛ لاهیجی، ۳۳۶). در اصطلاح فلاسفه، موجوداتی هستند که مجرد از مادّه و خواصّ آن هستند (ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۷۰۰؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۳۵۸). امام‌خمینی نیز مانند دیگر حکما، ملائکه را مجرد از ماده و عوارض آن می‌داند (آداب الصلاة، ۳۲۸؛ چهل حدیث، ۴۱۴).
==مفهوم‌شناسی==
پیشینه: ملائکه در ادیان الهی واسطه خدا و انسان معرفی شده‌اند (کتاب مقدس، پیدایش، ب۲۸، ۱۲؛ لوقا، ب۱، ۱۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ ـ ۸۳). یهودیان، وجود موجوداتی که در علم و قدرت، برتر از انسان‌اند را تأیید می‌کنند و آنان را به منزله بندگانی دانسته‌اند که اوامر خدا را در زمین اجرا می‌کنند (کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۸، ۱۶؛ مزامیر، ب۱۰۴، ۴). در نزد مسیحیان نیز ملائکه از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و آنان به ملائکه متعدد و مختلفی معتقدند (همان، رساله یهودا، ۹؛ لوقا، ب۱، ۱۹). در دین زرتشت نیز دو واژه «امشاسپندان» و «ایزدان» مترادف ملائکه به‌کار رفته‌است و زرتشتیان به آن معتقدند (نصر، ۴/۷).
ملائکه جمع مَلَک است که در اصل مألک، از ریشه «ألوکة»، به معنای رسالت و پیام‌رسانی می‌باشد؛<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۳۸۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۲۹۲.</ref> بنابراین ملائکه به معنای پیام‌رسانان است، و در فارسی، به ملک، فرشته گفته می‌شود.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۲۲.</ref> در اصطلاحِ متکلمان، ملائکه اجسامی لطیف و نورانی‌اند که به صورت‌های مختلف، جز سگ و خوک درمی‌آیند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ و ۲/۳۸۴؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶.</ref> در اصطلاح [[فلاسفه]]، موجوداتی هستند که مجرد از مادّه و خواصّ آن هستند.<ref>ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۷۰۰؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۳۵۸.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز مانند دیگر [[حکما]]، ملائکه را مجرد از ماده و عوارض آن می‌داند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref>
در اسلام، با توجه به آیات (نجم، ۲۶؛ اسراء، ۹۵؛ نحل، ۴۹) و روایات پرشمار (نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۱۴۴ ـ ۳۲۷) بر وجود ملائکه تأکید شده، قرآن کریم، ایمان به ملائکه را در کنار ایمان به خدا و رسول ذکر کرده‌است (بقره، ۱۷۷ و ۲۸۵) و انکار آنان را در ردیف انکار وحی و نبوت و گمراهی آشکار معرفی نموده‌است (نساء، ۱۳۶).
==پیشینه==
پیرو سخنانی که در آیات و روایات درباره فرشتگان بیان شده‌است، بحث از ویژگی‌ها و ماهیت ملائکه در کتاب‌های کلامی و فلسفی طرح شده‌است که می‌توان از آن میان به الاعتقادات شیخ صدوق (۴۵ و ۸۹) و تصحیح اعتقادات الامامیه شیخ مفید (۷۵) اشاره کرد که از نخستین کتاب‌های کلامی‌اند که به این بحث پرداخته‌اند. در میان کتب فلسفی نیز الاشارات و التنبیهات ابن‌سینا (۱۲۳ ـ ۱۲۵) از نخستین کتاب‌های فلسفی در این زمینه است. پس از آن شیخ اشراق (۲/۲۳۵، ۲۴۳ و ۲۴۵) و ملاصدرا مباحث مبسوطی در حقیقت ملائکه مطرح کرده‌اند (مفاتیح الغیب، ۳۴۵ ـ ۳۶۰؛ همو، المبدأ و المعاد، ۲۱۷). عرفا نیز به بحث از ملائکه، ازجمله حقیقت و تمثلات آنها پرداخته‌اند (ابن‌عربی، ۱/۱۳۱، ۱۴۸ و ۲۶۸؛ قیصری، ۸۷۹ ـ ۸۸۰). امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث ملائکه پرداخته، مباحثی چون تجرد ملائکه، چگونگی تنزل ملائکه، بیان مراتب ملائکه و ماهیت و ویژگی‌های آنها را مورد توجه قرار داده، کلام برخی متکلمان و محدثان را دراین‌باره بررسی و نقد کرده‌است (آداب الصلاة، ۳۳۸ و ۳۴۲؛ مصباح الهدایه، ۷۶ ـ ۸۰؛ چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ دعاء السحر، ۷۴، ۸۳ ـ ۸۴، ۱۰۶ و ۱۴۹؛ تقریرات، ۲/۴۰۸، ۴۸۲ و ۳/۴۴ ـ ۴۸) (← ادامه مقالهچنان‌که درباره نزول ملائکه سخن گفته‌است (← مقاله لیلةالقدر).
ملائکه در [[ادیان الهی]] واسطه خدا و انسان معرفی شده‌اند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۲۸، ۱۲؛ لوقا، ب۱، ۱۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ ـ ۸۳.</ref> [[یهودیان]]، وجود موجوداتی که در [[علم]] و [[قدرت]]، برتر از انسان‌اند را تأیید می‌کنند و آنان را به منزله بندگانی دانسته‌اند که [[اوامر خدا]] را در [[زمین]] اجرا می‌کنند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۸، ۱۶؛ مزامیر، ب۱۰۴، ۴.</ref> در نزد [[مسیحیان]] نیز ملائکه از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و آنان به ملائکه متعدد و مختلفی معتقدند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۸، ۱۶؛ مزامیر، ب۱۰۴، ۴، رساله یهودا، ۹؛ لوقا، ب۱، ۱۹.</ref> در [[دین زرتشت]] نیز دو واژه «امشاسپندان» و «ایزدان» مترادف ملائکه به‌کار رفته‌است و زرتشتیان به آن معتقدند.<ref>نصر، مقدمه جلد چهارم مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴/۷.</ref>
حقیقت و ماهیت: بیشتر اندیشمندان مسلمان، ملائکه را موجوداتی مجرد و نورانی می‌دانند که مطیع اوامر الهی‌اند (قرطبی، ۱/۲۹۴ و ۷/۷؛ ابن‌کثیر، ۳/۳۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ همو، مفاتیح الغیب، ۳۴۱ ـ ۳۴۵). برخی از متکلمان مسلمان، ملائکه را اجسام لطیفی دانسته‌اند که با جن و شیاطین در نوع، متحد و در افعال، مختلف‌اند (فخر رازی، المحصل، ۳۲۵؛ تفتازانی، ۵/۶۲ ـ ۶۳؛ لاهیجی، ۳۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۲۰۳). برخی از بت‌پرستان نیز قائل‌اند ملائکه همان ستارگان‌اند که برخی نحس (ملائکه عذاب) و برخی سعید (ملائکه رحمت) هستند (← ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۲).
 
از دیدگاه فلاسفه، ملائکه جبروتی؛ موجوداتی مجردند که از خواص جسم و جسمانی منزه‌اند (ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰؛ همو، مفاتیح الغیب، ۳۵۰؛ طباطبایی، ۱۷/۱۳) و علمای مشاء از آن به «عقول» و اشراقیان به «انوار قاهره» یاد می‌کنند و عالم آنها را نیز حکمای مشائی عالم مجردات و حکمای اشراق، عالم انوار می‌نامند (ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۶۹۹؛ شیخ اشراق، ۲/۱۴۰ ـ ۱۴۵).
در [[اسلام]]، با توجه به آیات<ref>نجم، ۲۶؛ اسراء، ۹۵؛ نحل، ۴۹.</ref> و روایات پرشمار<ref>نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۱۴۴ ـ ۳۲۷.</ref> بر وجود ملائکه تأکید شده، [[قرآن کریم]]، [[ایمان]] به ملائکه را در کنار ایمان به خدا و رسول ذکر کرده‌است<ref>بقره، ۱۷۷ و ۲۸۵.</ref> و انکار آنان را در ردیف انکار [[وحی]] و [[نبوت]] و گمراهی آشکار معرفی نموده‌است.<ref>نساء، ۱۳۶.</ref>
امام‌خمینی علت روی‌آوردن اهل حدیث و برخی متکلمان به جسمانی بودن ملائکه را ناسازگاری قول به تجردّ فرشتگان با حدوث زمانی عالم می‌داند؛ زیرا به اعتقاد آنها مجردبودن موجودی جز حق‌تعالی با حدوث زمانی عالم منافی است و علت دیگر منافات آن با فاعل مختار بودن خداوند است که گمان کرده‌اند با تجرد عالم عقل و ملائکه مخالف است (آداب الصلاة، ۳۳۸). به باور ایشان قول به جسمانی و مادی بودن ملائکه، منافی بسیاری از معارف و عقایدِ صحیح است (همان، ۳۳۸ ـ ۳۳۹). ایشان با نقد کلام برخی بزرگان حدیث (مجلسی، مرآة العقول، ۱/۲۷ و ۶۶؛ همو، بحار الانوار، ۶۰/۱۴۱ ـ ۱۶۶) انکار عقول و ملائکه جبروتی را مستلزم انکار بسیاری از ضروریات عقل و دین می‌داند که ازجمله آن، تصور اشرف از واجب‌تعالی در نظام وجود و تحدید و جسمیت برای حق‌تعالی و راه‌یافتن جهل و عجز در ذات حق‌تعالی است (حدیث جنود، ۲۲). ایشان معتقد است ملائکه اصناف فراوانی دارند که برخی از آنها مجرد و برخی دیگر جسمانی برزخی هستند و این امر موافق ادله عقلی و نقلی است (آداب الصلاة، ۳۳۹ ـ ۳۴۱).
 
ویژگی‌های ملائکه: در برخی آیات به بعضی ویژگی‌های ملائکه، مانند عبادت، تسبیح دایم، منزه‌بودن از خوردن و آشامیدن و عصمت از ارتکاب گناه (تحریم، ۶؛ شوری، ۵؛ نحل، ۴۹) اشاره شده‌است. حکما و اندیشمندان برای ملائکه ویژگی‌های پرشماری ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه آنها را وسایط فیض، مدبر عالم و منزه از گناه و معصیت دانسته‌اند (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱). برخی نیز بر این عقیده‌اند که سرشت فرشتگان اقتضای اطاعت الهی دارد (همو، المبدأ و المعاد، ۲۱۷). به اعتقاد امام‌خمینی ملائکه، مطیع اوامر الهی بوده، از هر گونه معصیت به دورند؛ اراده آنها در طول اراده الهی قرار دارد و به اذن پروردگار، هرچه او اراده کند، انجام می‌دهند (آداب الصلاة، ۳۲).
پیرو سخنانی که در آیات و [[روایات]] درباره فرشتگان بیان شده‌است، بحث از ویژگی‌ها و ماهیت ملائکه در کتاب‌های کلامی و فلسفی طرح شده‌است که می‌توان از آن میان به الاعتقادات [[شیخ صدوق]]<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۴۵ و ۸۹.</ref> و تصحیح اعتقادات الامامیه [[شیخ مفید]]<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۷۵.</ref> اشاره کرد که از نخستین کتاب‌های کلامی‌اند که به این بحث پرداخته‌اند. در میان کتب فلسفی نیز [[الاشارات و التنبیهات]] ابن‌سینا<ref>ابن سینا، الاشارات و تنبیهات، ۱۲۳ ـ ۱۲۵.</ref> از نخستین کتاب‌های فلسفی در این زمینه است. پس از آن [[شیخ اشراق]]<ref>شیخ اشراق، مصنفات، ۲/۲۳۵، ۲۴۳ و ۲۴۵.</ref> و [[ملاصدرا]] مباحث مبسوطی در حقیقت ملائکه مطرح کرده‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۵ ـ ۳۶۰؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۲۱۷.</ref> [[عرفا]] نیز به بحث از ملائکه، ازجمله حقیقت و تمثلات آنها پرداخته‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۳۱، ۱۴۸ و ۲۶۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۷۹ ـ ۸۸۰.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث ملائکه پرداخته، مباحثی چون تجرد ملائکه، چگونگی تنزل ملائکه، بیان مراتب ملائکه و ماهیت و ویژگی‌های آنها را مورد توجه قرار داده، کلام برخی [[متکلمان]] و محدثان را دراین‌باره بررسی و نقد کرده‌است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸ و ۳۴۲؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۶ ـ ۸۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴، ۸۳ ـ ۸۴، ۱۰۶ و ۱۴۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۴۰۸، ۴۸۲ و ۳/۴۴ ـ ۴۸؛ ادامه مقاله.</ref> چنان‌که درباره نزول ملائکه سخن گفته‌است.
از دیگر ویژگی‌های ملائکه، قابل رؤیت نبودن آنها با حواس ظاهری است که از آثار تجرد آنهاست و تنها در صورت تمثل است که قابل رؤیت می‌شوند (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۱۲؛ طباطبایی، ۱۲/۱۰۰چنان‌که در قرآن (فاطر، ۱ و مریم، ۱۷) و روایات (کلینی، ۲/۵۸۷به تمثل برخی از ملائکه اشاره شده‌است. به باور امام‌خمینی از آنجاکه تمثل ملائکه جهت ملکوتی دارد، مشاهده آنها منوط به توجه و انصراف نفس انسانی از عالم طبیعت است (آداب الصلاة، ۳۴۲؛ چهل حدیث، ۴۱۵). در برخی از آیات، برای بعضی از ملائکه بال و پر ذکر شده‌است (فاطر، ۱). حکما و مفسران تفاسیر مختلفی از این امر کرده‌اند. بعضی آن را به معنای وسیله‌ای که بتوانند با آن مانند پرندگان بالا و پایین بروند، ندانسته‌اند و تنها آن را به معنای نوعی تعلق و ارتباط با عالم طبیعت بیان کرده‌اند (فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۶/۲۲۲؛ طباطبایی، ۱۷/۷). بعضی نیز آن را به معنای قوای متعدد برای ملائکه شمرده‌اند (فناری، ۴۰۴).
 
امام‌خمینی معتقد است بال، پر و اعضا، در همه ملائکه وجود ندارد. ایشان با استناد به برخی آیات (صافات، ۱؛ فاطر، ۱داشتن بال و پر را تنها در ملائکه عالم مثال و موجودات ملکوتی برزخی ممکن دانسته‌است و تأکید می‌کند ملائکه مهیمه و مقرب، از این امر منزه و مبرا هستند و به‌واسطه احاطه تام و قیومیه‌ای که دارند، می‌توانند در هر یک از عوالم به هیئت و صورت آن عالم متمثل شوند؛ مانند جبرئیل که به‌صورت‌های مختلف، ازجمله «دحیه کلبی» در برابر پیامبر(ص) متمثل می‌شد (چهل حدیث، ۴۱۴). به اعتقاد ایشان، نزول و صعود جبرئیل و ملائکه نیز به دلیل منزه‌بودن از خواص جسم و ماده، به معنایی که در اجسام به کار می‌رود، نبوده، برای آنان تجافی از مقام‌شان معنا ندارد؛ بلکه تنزل آنها چه در قلب و صدر ولی خدا و یا در کعبه و اطراف قبر رسول خدا(ص) و چه در بیت‌المعمور، به طریق تمثل است؛ چنان‌که تنزل جبرئیل بر حضرت مریم(ع) هم از باب تمثل بوده‌است (آداب الصلاة، ۳۴۲).
{{ببینید|لیلةالقدر}}
اقسام و وظایف: در تورات، فرشتگان نام‌های مخصوصی دارند؛ ازجمله جبرائیل (کتاب مقدس، دانیال، ب۸، ۱۶میخائیل (همان، دانیال، ب۱۰، ۱۳، ۲۱) و سرافین (همان، اشعیاء، ب۶، ۲ و ۶). در آیات قرآن و روایات به اصناف متعددی از ملائکه اشاره شده‌است که عبارت‌اند از: ملائکه عرش (حاقه، ۱۷ملائکه آسمان (فرقان، ۲۵؛ نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۱۷ملائکه شب و روز (کلینی، ۳/۲۸۳ملائکه بهشت (زمر، ۷۳) و جهنم (تحریم، ۶؛ زمر، ۷۱ملائکه رقیب و عتید و ملائکه سائق و شهید (ق، ۱۷ ـ ۲۱) و از برخی از آنها نیز نام برده شده‌است؛ مانند جبرئیل و میکائیل (بقره، ۹۸همچنین در روایات به موضوع ملائکه پرداخته شده‌است؛ همانند روایاتی که کارهای ملائکه را بر اساس مسئولیت‌شان تقسیم کرده (صحیفه سجادیه، ۳۷ ـ ۴۰) و یا روایاتی که درباره علم یا نوع عبادت ملائکه سخن گفته‌اند (کلینی، ۱/۱۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۵/۸چنان‌که بعضی از ملائکه تنها به سجود و بعضی تنها به رکوع مشغول‌اند (نهج البلاغه، خ۱، ۱۲).
==حقیقت و ماهیت==
بعضی اندیشمندان اسلامی، به وظایفی برای برخی ملائکه اشاره کرده‌اند؛ ازجمله: ۱. جبرائیل: فرشته ارسال وحی که روح‌القدس و روح‌الامین نیز نامیده می‌شود و اولیای خدا را یاری می‌دهد و دشمنان آنها را سرکوب می‌کند (فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۴). ۲. میکائیل: فرشته‌ای که مأمور روزی و رشددادن جسم به اندازه لایق و میزان مشخص است (همان، ۱/۴۱۵). ۳. اسرافیل: فرشته صاحب صور که کار خاص او دمیدن روح به بدن‌ها و افاضه حیات و نیروی حس و حرکت برای برانگیختن شوق و طلب است (همان). ۴. عزرائیل: فرشته مأمور مرگ که کار خاص او جداکردن صور از مواد و بیرون‌آوردن جان‌ها از اجساد و بدن‌ها و انتقال آنها از دنیا به آخرت است (همان، ۱/۴۱۶).
بیشتر اندیشمندان [[مسلمان]]، ملائکه را موجوداتی مجرد و نورانی می‌دانند که مطیع اوامر الهی‌اند.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱/۲۹۴ و ۷/۷؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳/۳۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۱ ـ ۳۴۵.</ref> برخی از متکلمان مسلمان، ملائکه را اجسام لطیفی دانسته‌اند که با [[جن]] و شیاطین در نوع، متحد و در افعال، مختلف‌اند.<ref>فخر رازی، المحصل، ۳۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶۲ ـ ۶۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۲۰۳.</ref> برخی از [[بت‌پرستان]] نیز قائل‌اند ملائکه همان ستارگان‌اند که برخی نحس (ملائکه عذاب) و برخی سعید (ملائکه رحمت) هستند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۲.</ref>
امام‌خمینی مانند دیگر حکما (ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱ملائکه را دارای اقسامی می‌داند (آداب الصلاة، ۳۳۹، چهل حدیث، ۴۱۴ازجمله: ملائکه مهیمه و مقرّب، ملائکه ملکوت اعلا، ملائکه ملکوت اسفل و عوالم برزخ، و ملائکه موکل بر عالم طبیعت (چهل حدیث، ۴۱۴). ملائکه مهیمه، بنابر بعضی روایات به فرشتگانی گفته می‌شود که محو جمال حق و از دیگر خلایق غافل‌اند (دعاء السحر، ۱۵). ملائکه مقرب و ساکنان جبروت اعلی، فرشتگانی هستند که هر یک وظیفه و تدبیر عوالم را بر عهده دارند و خود دارای انواع متعددی هستند. ملائکه عوالم ملکوت اعلی و جنات عالیه، قسم دیگری از فرشتگانند که خود انواع و اصناف مختلفی دارند و ملائکه عوالم برزخ و مثال، فرشتگانی هستند که در آن موطن ساکن‌اند و با ملائکه‌ای که موکل عالم طبیعت هستند، تفاوت دارند. ملائکه عالم طبیعت وظیفه تدبیر این عالم را بر عهده دارند (چهل حدیث، ۴۱۴). به باور ایشان، ملائکه مهیمه و ملائکه مقرب که به آنها اهل جبروت گفته می‌شود، هیچ‌گونه تعلقی به عالم ماده ندارند؛ اما باقی ملائکه به نحوی به عالم ماده تعلق دارند و با آن مرتبط‌اند. ملائکه مقرب، واسطه وصول رحمت حق به مخلوقات هستند. ازجمله ملائکه مقرب، روح اعظم است که به اعتباری به آن قلم اعلی و عقل اول گفته می‌شود (آداب الصلاة، ۲۳۹ ـ ۲۴۰). این گروه از ملائکه، طبق نظر امام‌خمینی مجرد تام هستند و تعلقی به ماده ندارند؛ اما ملائکه عوالم ملکوت اعلی و ملکوت اسفل که همان عالم مثال و برزخ است و ملائکه موکل بر عالم طبیعت، متعلق به عالم ماده‌اند و در مواردی تدبیر این عالم را بر عهده دارند (همان، ۳۳۹ ـ ۳۴۱؛ چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵).
 
یکی از اقسام ملائکه، روح است و مفسران و اندیشمندان در حقیقتِ روح اختلاف دارند. بعضی روح را جبرئیل (← ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۲۹) و بعضی آن را از ملائکه کروبین می‌دانند و جبرئیل را که آخرین ملائکه کروبین است، روح‌القدس می‌شمارند (میرداماد، ۴۱۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۰). در برخی روایات، روح برتر از جبرئیل و میکائیل شمرده شده‌است (کلینی، ۱/۲۷۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۶۴). به نظر امام‌خمینی شاید روح در قرآن کریم و روایات دو کاربرد داشته باشد: یکی روح که از ملائکه است و دیگری روحِ اولیا که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه برتر است؛ چنان‌که مراد از روح در سوره قدر، به دلیل تنزل در شب قدر «جبرئیل و روح‌الامین» بوده، علت ذکر روح در کنار ملائکه (قدر، ۴عظمت و مقام والای آن است. اما روح در سوره اسرا (۸۵روحِ اولیا است که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه بزرگ‌تر و از عالم امر است و گاهی متحد با مشیت مطلقه الهی است (آداب الصلاة، ۳۴۰ ـ ۳۴۱) (← مقاله لیلةالقدر).
از دیدگاه [[فلاسفه]]، ملائکه جبروتی؛ موجوداتی مجردند که از خواص [[جسم]] و جسمانی منزه‌اند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۵۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۱۳.</ref> و علمای مشاء از آن به «عقول» و اشراقیان به «انوار قاهره» یاد می‌کنند و عالم آنها را نیز حکمای مشائی [[عالم مجردات]] و حکمای اشراق، [[عالم انوار]] می‌نامند.<ref>ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۶۹۹؛ شیخ اشراق، مصنفات، ۲/۱۴۰ ـ ۱۴۵.</ref>
مراتب و درجات: در قرآن کریم آمده‌است که هر یک از ملائکه، دارای مقام و درجه معینی می‌باشند (صافات، ۱۶۴) و هر یک به اعتبار معرفت و عبادت (فیض کاشانی، الأصفی، ۲/۱۰۵۹درجاتی دارند که از آن تجاوز نمی‌کنند و مطیع اوامر الهی هستند (طباطبایی، ۱۷/۱۷۶). همچنین مرتبه ملائکه، پایین‌تر از آدم(ع) بیان شده‌است؛ زیرا همه اسمای الهی به او آموخته شده و ملائکه مأمور سجده او شدند (بقره، ۳۱، ۳۴؛ آملی، ۳/۱۶۶؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۳/۵۰؛ آلوسی، ۱۲/۲۱۶). به اعتقاد امام‌خمینی این دو حقیقت، به فضیلت علم حقیقی که همان علم به اسمای الهی است، بر می‌گردد و این قاعده‌ای کلی برای همه بنی‌آدم است؛ زیرا هر کس خود را به مقام آدمیت که مقام تعلم اسماست برساند، از این شرافت برخوردار می‌شود (حدیث جنود، ۲۶۳). در برخی روایات، علت سجده ملائکه، ظهور نور پیامبر اسلام(ص) از صلب آدم(ع) بیان شده‌است (قاضی‌سعید، ۲/۵۵۵).
 
امام‌خمینی معتقد است سرّ سجده ملائکه بر آدم(ع)، تجلی خداوند به اسم جامع «الله» در آدم است (دعاء السحر، ۷۴) که اگر این تجلی نبود، آدم این توانایی را نداشت که همه اسما را فرا گیرد (همان). به اعتقاد ایشان، مراد از آدم در اینجا، همان نور پیامبر اکرم(ص) است که مظهر اسم اعظم الهی است (تقریرات، ۳/۴۸).
[[امام‌خمینی]] علت روی‌آوردن [[اهل حدیث]] و برخی متکلمان به جسمانی بودن ملائکه را ناسازگاری قول به تجردّ فرشتگان با [[حدوث زمانی عالم]] می‌داند؛ زیرا به اعتقاد آنها مجردبودن موجودی جز حق‌تعالی با حدوث زمانی عالم منافی است و علت دیگر منافات آن با [[فاعل مختار]] بودن خداوند است که گمان کرده‌اند با تجرد [[عالم عقل]] و ملائکه مخالف است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸.</ref> به باور ایشان قول به جسمانی و مادی بودن ملائکه، منافی بسیاری از معارف و عقایدِ صحیح است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸.</ref> ایشان با نقد کلام برخی بزرگان حدیث<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱/۲۷ و ۶۶؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۴۱ ـ ۱۶۶.</ref> انکار [[عقول]] و ملائکه جبروتی را مستلزم انکار بسیاری از ضروریات [[عقل]] و [[دین]] می‌داند که ازجمله آن، تصور اشرف از [[واجب‌تعالی]] در نظام [[وجود]] و تحدید و جسمیت برای حق‌تعالی و راه‌یافتن [[جهل]] و عجز در ذات حق‌تعالی است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲.</ref> ایشان معتقد است ملائکه اصناف فراوانی دارند که برخی از آنها مجرد و برخی دیگر جسمانی برزخی هستند و این امر موافق ادله عقلی و نقلی است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹ ـ ۳۴۱.</ref>
امداد ملائکه: در قرآن کریم امداد و یاری رساندن ملائکه به مسلمانان در سختی‌ها و جنگ‌ها بیان شده‌است (آل عمران، ۱۲۴ و ۱۲۵؛ انفال، ۹؛ فصلت، ۳۰). به اعتقاد امام‌خمینی انسان‌های مؤمن و هدایت‌شدگان مسیر حق، از امدادهای غیبی ملائکه بهره‌مندند و چیرگی مسلمانان با تعدادی اندک بر قدرت‌های بزرگ آن زمان، یعنی ایران و روم، ازجمله امدادهای غیبی است (صحیفه، ۸/۲۲۵، ۵۰۵ و ۱۵/۴۰۳). ایشان، قدرت ایمان مسلمانان را در طول تاریخ، سبب پیروزی آنها می‌داند؛ به طوری که مسلمانان به پشتوانه قدرت‌های معنوی و ملائکه توانستند در کمتر از نیم‌قرن تقریباً بر تمام دنیا سلطه پیدا کنند (همان، ۷/۶۷). انقلاب اسلامی ایران نیز در طول حیات خود از این امدادهای غیبی بی‌بهره نبوده‌است که ناکامی امریکا در صحرای طبس را می‌توان از نمونه‌های بارز آن دانست (همان، ۱۰/۴۱ ـ ۴۲ و ۱۲/۳۸۰).
==ویژگی‌های ملائکه==
امام‌خمینی پیروزی‌های دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران را نیز از امدادهای غیبی می‌شمرد و معتقد بود رزمندگان با وحدت کلمه در سایه اسلام به این فتح‌ها رسیدند و همان تأییدات غیبی که در صدر اسلام پشتیبان لشکر اسلام بود، پشتیبان رزمندگان و ملت ایران بود؛ به گونه‌ای که با وجود کمک‌های جهانی و همه‌جانبه به رژیم عراق در مبارزه و براندازی جمهوری اسلامی، توکل و اتکا به خدا و کمک‌های غیبی و امدادهای ملائکه، باعث پیروزی و نصرت رزمندگان شد (همان، ۱۵/۴۰۳).  
در برخی آیات به بعضی ویژگی‌های ملائکه، مانند [[عبادت]]، تسبیح دایم، منزه‌بودن از خوردن و آشامیدن و [[عصمت]] از ارتکاب [[گناه]]<ref>تحریم، ۶؛ شوری، ۵؛ نحل، ۴۹.</ref> اشاره شده‌است. حکما و اندیشمندان برای ملائکه ویژگی‌های پرشماری ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه آنها را وسایط [[فیض]]، [[مدبر عالم]] و منزه از گناه و معصیت دانسته‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱.</ref> برخی نیز بر این عقیده‌اند که سرشت فرشتگان اقتضای اطاعت الهی دارد.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۲۱۷.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی ملائکه، مطیع اوامر الهی بوده، از هر گونه معصیت به دورند؛ اراده آنها در طول [[اراده الهی]] قرار دارد و به اذن پروردگار، هرچه او اراده کند، انجام می‌دهند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲.</ref>
 
از دیگر ویژگی‌های ملائکه، قابل رؤیت نبودن آنها با حواس ظاهری است که از آثار تجرد آنهاست و تنها در صورت تمثل است که قابل رؤیت می‌شوند؛<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۱۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۰۰.</ref> چنان‌که در [[قرآن]]<ref>فاطر، ۱ و مریم، ۱۷.</ref> و [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۸۷.</ref> به تمثل برخی از ملائکه اشاره شده‌است. به باور امام‌خمینی از آنجاکه تمثل ملائکه جهت ملکوتی دارد، مشاهده آنها منوط به توجه و انصراف [[نفس]] انسانی از [[عالم طبیعت]] است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۵.</ref> در برخی از آیات، برای بعضی از ملائکه بال و پر ذکر شده‌است.<ref>فاطر، ۱.</ref> حکما و مفسران تفاسیر مختلفی از این امر کرده‌اند. بعضی آن را به معنای وسیله‌ای که بتوانند با آن مانند پرندگان بالا و پایین بروند، ندانسته‌اند و تنها آن را به معنای نوعی تعلق و ارتباط با عالم طبیعت بیان کرده‌اند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۶/۲۲۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۷.</ref> بعضی نیز آن را به معنای قوای متعدد برای ملائکه شمرده‌اند.<ref>فناری، مصباح الانس، ۴۰۴.</ref>
 
امام‌خمینی معتقد است بال، پر و اعضا، در همه ملائکه وجود ندارد. ایشان با استناد به برخی آیات،<ref>صافات، ۱؛ فاطر، ۱.</ref> داشتن بال و پر را تنها در ملائکه [[عالم مثال]] و [[موجودات ملکوتی]] برزخی ممکن دانسته‌است و تأکید می‌کند ملائکه مهیمه و مقرب، از این امر منزه و مبرا هستند و به‌واسطه احاطه تام و قیومیه‌ای که دارند، می‌توانند در هر یک از عوالم به هیئت و صورت آن عالم متمثل شوند؛ مانند [[جبرئیل]] که به‌صورت‌های مختلف، ازجمله «دحیه کلبی» در برابر پیامبر(ص) متمثل می‌شد <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان، نزول و صعود جبرئیل و ملائکه نیز به دلیل منزه‌بودن از خواص جسم و ماده، به معنایی که در اجسام به کار می‌رود، نبوده، برای آنان تجافی از مقام‌شان معنا ندارد؛ بلکه تنزل آنها چه در قلب و صدر ولی خدا و یا در کعبه و اطراف قبر [[رسول خدا(ص)]] و چه در بیت‌المعمور، به طریق تمثل است؛ چنان‌که تنزل جبرئیل بر [[حضرت مریم(ع)]] هم از باب تمثل بوده‌است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲.</ref>
==اقسام و وظایف==
در [[تورات]]، فرشتگان نام‌های مخصوصی دارند؛ ازجمله جبرائیل،<ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۸، ۱۶.</ref> میخائیل <ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۱۰، ۱۳، ۲۱.</ref> و سرافین.<ref>کتاب مقدس، اشعیاء، ب۶، ۲ و ۶.</ref> در آیات قرآن و روایات به اصناف متعددی از ملائکه اشاره شده‌است که عبارت‌اند از: ملائکه عرش،<ref>حاقه، ۱۷.</ref> ملائکه آسمان،<ref>فرقان، ۲۵؛ نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref> ملائکه شب و روز،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۸۳.</ref> ملائکه [[بهشت]]،<ref>زمر، ۷۳.</ref> و [[جهنم]]،<ref>تحریم، ۶؛ زمر، ۷۱.</ref> ملائکه رقیب و عتید و ملائکه سائق و شهید<ref>ق، ۱۷ ـ ۲۱.</ref> و از برخی از آنها نیز نام برده شده‌است؛ مانند جبرئیل و میکائیل<ref>بقره، ۹۸.</ref> همچنین در روایات به موضوع ملائکه پرداخته شده‌است؛ همانند روایاتی که کارهای ملائکه را بر اساس مسئولیت‌شان تقسیم کرده<ref>صحیفه سجادیه، ۳۷ ـ ۴۰.</ref> و یا روایاتی که درباره [[علم]] یا نوع [[عبادت]] ملائکه سخن گفته‌اند؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۵/۸.</ref> چنان‌که بعضی از ملائکه تنها به [[سجود]] و بعضی تنها به [[رکوع]] مشغول‌اند.<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۲.</ref>
 
بعضی اندیشمندان اسلامی، به وظایفی برای برخی ملائکه اشاره کرده‌اند؛ ازجمله:
#'''جبرائیل:''' فرشته ارسال [[وحی]] که روح‌القدس و روح‌الامین نیز نامیده می‌شود و اولیای خدا را یاری می‌دهد و دشمنان آنها را سرکوب می‌کند.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۴.</ref>
#'''میکائیل:''' فرشته‌ای که مأمور روزی و رشددادن جسم به اندازه لایق و میزان مشخص است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۵.</ref>
#'''اسرافیل:''' فرشته صاحب صور که کار خاص او دمیدن روح به بدن‌ها و افاضه حیات و نیروی حس و حرکت برای برانگیختن شوق و طلب است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۵.</ref>
#'''عزرائیل:''' فرشته مأمور مرگ که کار خاص او جداکردن صور از مواد و بیرون‌آوردن جان‌ها از اجساد و بدن‌ها و انتقال آنها از دنیا به آخرت است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۶.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] مانند دیگر حکما،<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱.</ref> ملائکه را دارای اقسامی می‌داند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹، امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> ازجمله: ملائکه مهیمه و مقرّب، ملائکه ملکوت اعلا، ملائکه ملکوت اسفل و عوالم برزخ، و ملائکه موکل بر عالم طبیعت.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> ملائکه مهیمه، بنابر بعضی روایات به فرشتگانی گفته می‌شود که محو جمال حق و از دیگر خلایق غافل‌اند.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۵.</ref> ملائکه مقرب و ساکنان جبروت اعلی، فرشتگانی هستند که هر یک وظیفه و تدبیر عوالم را بر عهده دارند و خود دارای انواع متعددی هستند. ملائکه عوالم ملکوت اعلی و جنات عالیه، قسم دیگری از فرشتگانند که خود انواع و اصناف مختلفی دارند و ملائکه عوالم برزخ و مثال، فرشتگانی هستند که در آن موطن ساکن‌اند و با ملائکه‌ای که موکل عالم طبیعت هستند، تفاوت دارند. ملائکه عالم طبیعت وظیفه تدبیر این عالم را بر عهده دارند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> به باور ایشان، ملائکه مهیمه و ملائکه مقرب که به آنها اهل جبروت گفته می‌شود، هیچ‌گونه تعلقی به [[عالم ماده]] ندارند؛ اما باقی ملائکه به نحوی به عالم ماده تعلق دارند و با آن مرتبط‌اند. ملائکه مقرب، واسطه وصول رحمت حق به مخلوقات هستند. ازجمله ملائکه مقرب، [[روح اعظم]] است که به اعتباری به آن [[قلم اعلی]] و [[عقل اول]] گفته می‌شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۹ ـ ۲۴۰.</ref> این گروه از ملائکه، طبق نظر امام‌خمینی مجرد تام هستند و تعلقی به ماده ندارند؛ اما ملائکه عوالم [[ملکوت اعلی]] و ملکوت اسفل که همان عالم مثال و [[برزخ]] است و ملائکه موکل بر عالم طبیعت، متعلق به عالم ماده‌اند و در مواردی تدبیر این عالم را بر عهده دارند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹ ـ ۳۴۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵.</ref>
 
یکی از اقسام ملائکه، روح است و مفسران و اندیشمندان در حقیقتِ روح اختلاف دارند. بعضی روح را جبرئیل<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۲۹.</ref> و بعضی آن را از ملائکه کروبین می‌دانند و جبرئیل را که آخرین ملائکه کروبین است، روح‌القدس می‌شمارند.<ref>میرداماد، القبسات، ۴۱۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۰.</ref> در برخی روایات، روح برتر از جبرئیل و میکائیل شمرده شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۷۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۶۴.</ref> به نظر امام‌خمینی شاید [[روح]] در [[قرآن کریم]] و روایات دو کاربرد داشته باشد: یکی روح که از ملائکه است و دیگری روحِ اولیا که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه برتر است؛ چنان‌که مراد از روح در سوره قدر، به دلیل تنزل در شب قدر «جبرئیل و روح‌الامین» بوده، علت ذکر روح در کنار ملائکه،<ref>قدر، ۴.</ref> عظمت و مقام والای آن است. اما روح در سوره اسرا،<ref>اسرا، ۸۵.</ref> روحِ اولیا است که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه بزرگ‌تر و از عالم امر است و گاهی متحد با مشیت مطلقه الهی است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref>
 
{{ببینید|لیلةالقدر}}
==مراتب و درجات==
در قرآن کریم آمده‌است که هر یک از ملائکه، دارای مقام و درجه معینی می‌باشند<ref>صافات، ۱۶۴.</ref> و هر یک به اعتبار [[معرفت]] و [[عبادت]]،<ref>فیض کاشانی، الأصفی، ۲/۱۰۵۹.</ref> درجاتی دارند که از آن تجاوز نمی‌کنند و مطیع اوامر الهی هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۷/۱۷۶.</ref> همچنین مرتبه ملائکه، پایین‌تر از [[آدم(ع)]] بیان شده‌است؛ زیرا همه [[اسمای الهی]] به او آموخته شده و ملائکه مأمور سجده او شدند.<ref>بقره، ۳۱، ۳۴؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۱۶۶؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۳/۵۰؛ آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۲/۲۱۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی این دو حقیقت، به فضیلت علم حقیقی که همان علم به اسمای الهی است، بر می‌گردد و این قاعده‌ای کلی برای همه بنی‌آدم است؛ زیرا هر کس خود را به مقام آدمیت که مقام تعلم اسماست برساند، از این شرافت برخوردار می‌شود.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۶۳.</ref> در برخی روایات، علت سجده ملائکه، ظهور نور [[پیامبر اسلام(ص)]] از صلب آدم(ع) بیان شده‌است.<ref>قاضی‌سعید، شرح توحید الصدوق، ۲/۵۵۵.</ref>
 
امام‌خمینی معتقد است سرّ سجده ملائکه بر آدم(ع)، [[تجلی]] خداوند به [[اسم جامع «الله»]] در آدم است<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> که اگر این تجلی نبود، آدم این توانایی را نداشت که همه اسما را فرا گیرد.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> به اعتقاد ایشان، مراد از آدم در اینجا، همان نور پیامبر اکرم(ص) است که مظهر [[اسم اعظم الهی]] است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۸.</ref>
==امداد ملائکه==
در قرآن کریم امداد و یاری رساندن ملائکه به مسلمانان در سختی‌ها و جنگ‌ها بیان شده‌است.<ref>آل عمران، ۱۲۴ و ۱۲۵؛ انفال، ۹؛ فصلت، ۳۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی انسان‌های مؤمن و هدایت‌شدگان مسیر حق، از امدادهای غیبی ملائکه بهره‌مندند و چیرگی مسلمانان با تعدادی اندک بر قدرت‌های بزرگ آن زمان، یعنی ایران و روم، ازجمله امدادهای غیبی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۲۵، ۵۰۵ و ۱۵/۴۰۳.</ref> ایشان، قدرت ایمان مسلمانان را در طول تاریخ، سبب پیروزی آنها می‌داند؛ به طوری که مسلمانان به پشتوانه قدرت‌های معنوی و ملائکه توانستند در کمتر از نیم‌قرن تقریباً بر تمام دنیا سلطه پیدا کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۶۷.</ref> انقلاب اسلامی ایران نیز در طول حیات خود از این امدادهای غیبی بی‌بهره نبوده‌است که ناکامی [[امریکا]] در [[صحرای طبس]] را می‌توان از نمونه‌های بارز آن دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۱ ـ ۴۲ و ۱۲/۳۸۰.</ref>
 
امام‌خمینی پیروزی‌های دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] را نیز از [[امدادهای غیبی]] می‌شمرد و معتقد بود رزمندگان با وحدت کلمه در سایه اسلام به این فتح‌ها رسیدند و همان تأییدات غیبی که در صدر اسلام پشتیبان لشکر اسلام بود، پشتیبان رزمندگان و ملت ایران بود؛ به گونه‌ای که با وجود کمک‌های جهانی و همه‌جانبه به رژیم عراق در مبارزه و براندازی جمهوری اسلامی، [[توکل]] و اتکا به خدا و کمک‌های غیبی و امدادهای ملائکه، باعث پیروزی و نصرت رزمندگان شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۳.</ref>
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
*  آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*  آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*  آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
*  آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
*  ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
*  ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
همو، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
*  ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، تفسیر القرآن العظیم، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
*  ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، تفسیر القرآن العظیم، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
همو، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
همو، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
همو، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
*  تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*  تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
خط ۴۲: خط ۷۰:
*  طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
*  طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
*  فخر رازی، محمدبن‌عمر، المحصل، تصحیح اتای، عمان، دارالرازی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
*  فخر رازی، محمدبن‌عمر، المحصل، تصحیح اتای، عمان، دارالرازی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
همو، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
*  فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
*  فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
*  فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*  فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*  فیض کاشانی، ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*  فیض کاشانی، ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
همو، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*  قاضی‌سعید قمی، محمدبن‌محمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*  قاضی‌سعید قمی، محمدبن‌محمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*  قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
*  قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
خط ۵۴: خط ۸۲:
*  لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*  مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*  مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
همو، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
*  مفید، محمدبن‌محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*  مفید، محمدبن‌محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
همو، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
همو، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
همو، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
*  میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
*  میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
*  نصر، سیدحسین، مقدمه جلد چهارم مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
*  نصر، سیدحسین، مقدمه جلد چهارم مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
*  نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*
{{پایان}}
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش