کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
'''ملائکه''' موجوداتی [[مجرد]] و مطیع [[اوامر الهی]].
ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، فیلسوف و بنیان‌گذار حکمت متعالیه.
==مفهوم‌شناسی==
محمدبن‌ابراهیم قوامی، معروف به «صدرالدین شیرازی» (ملاصدرا، التصور و التصدیق، ۳۰۷؛ همو، الحکمة المتعالیه، ۱/۱) و صدرالمتألهین و ملاصدرا، در سال ۹۷۹ یا ۹۸۰ق در شیراز و در خانواده‌ای ثروتمند به دنیا آمد (آقابزرگ، ۸/۲۹۱؛ دوانی، علی، ۱/۱۲۷؛ ضیایی و حمیدزاده جباری، ۳/۱۷۷). پدر او از علما و یکی از کارگزاران حکومت صفوی (ضیایی و حمیدزاده جباری، ۳/۱۷۷) و از خاندان قوامی بود، یعنی خاندان وزیر حاجی‌قوام‌الدین حسن بودند که در سال ۷۵۴ق در شیراز از دنیا رفت (دوانی، علی، ۱/۱۲۷ ـ ۱۳۰).
ملائکه جمع مَلَک است که در اصل مألک، از ریشه «ألوکة»، به معنای رسالت و پیام‌رسانی می‌باشد؛<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۵/۳۸۰؛ طریحی، مجمع البحرین، ۵/۲۹۲.</ref> بنابراین ملائکه به معنای پیام‌رسانان است، و در فارسی، به ملک، فرشته گفته می‌شود.<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۲۲.</ref> در اصطلاحِ متکلمان، ملائکه اجسامی لطیف و نورانی‌اند که به صورت‌های مختلف، جز سگ و خوک درمی‌آیند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ و ۲/۳۸۴؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶.</ref> در اصطلاح [[فلاسفه]]، موجوداتی هستند که مجرد از مادّه و خواصّ آن هستند.<ref>ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۷۰۰؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۳۵۸.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز مانند دیگر [[حکما]]، ملائکه را مجرد از ماده و عوارض آن می‌داند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref>
ملاصدرا در شهر شیراز علوم مقدماتی را پشت سر گذاشت و در ۲۱سالگی به قصد تکمیل معلومات خویش راهی قزوین مرکز پیشین حکومت صفویان شد (همان، ۱/۱۳۱) و هنگامی که به شهر کاشان رسید، از محضر ضیاءالعرفاء رازی بهره برد و دو سال آنجا توقف کرد (دوانی، علی، ۱/۱۳۱)؛ سپس راهی قزوین شد و مدت چهار سال در این شهر ماند و در سال ۱۰۰۶ق به اصفهان رفت. در این زمان شاه‌عباس صفوی رسماً اصفهان را که مرکز علمی شده بود، پایتخت خود قرار داده بود (همان، ۱/۱۳۱ ـ ۱۳۲). از دوره تحصیل ملاصدرا در شیراز و قزوین گزارش مفصل و صریحی در دست نیست؛ اما دوره تحصیلش در اصفهان را خود و شاگردش فیض کاشانی، در رساله شرح الصدر گزارش کرده‌اند (بیدارفر، ۱/۱۳).
==پیشینه==
ملاصدرا چهار سال در قزوین و شش سال در اصفهان ماند و از استادانی چون بهاءالدین محمدبن‌حسین عاملی مشهور به شیخ بهایی در فقه و اصول، ریاضیات، تفسیر و حدیث و از محمدباقر میرداماد در فلسفه و دیگر رشته‌های علوم عقلی بهره گرفت و از این دو استادش، اجازه نقل حدیث دریافت کرد (ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۱/۲۱۳؛ آشتیانی، شرح حال و آرا، ۲۴ ـ ۲۶). او از این دو استاد خود با تجلیل و احترامی بسیار یاد کرده‌است (ناجی اصفهانی، ۶ ـ ۸) (← مقاله حکما).
ملائکه در [[ادیان الهی]] واسطه خدا و انسان معرفی شده‌اند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۲۸، ۱۲؛ لوقا، ب۱، ۱۹؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱/۷۹ ـ ۸۳.</ref> [[یهودیان]]، وجود موجوداتی که در [[علم]] و [[قدرت]]، برتر از انسان‌اند را تأیید می‌کنند و آنان را به منزله بندگانی دانسته‌اند که [[اوامر خدا]] را در [[زمین]] اجرا می‌کنند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۸، ۱۶؛ مزامیر، ب۱۰۴، ۴.</ref> در نزد [[مسیحیان]] نیز ملائکه از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و آنان به ملائکه متعدد و مختلفی معتقدند.<ref>کتاب مقدس، پیدایش، ب۱۸، ۱۶؛ مزامیر، ب۱۰۴، ۴، رساله یهودا، ۹؛ لوقا، ب۱، ۱۹.</ref> در [[دین زرتشت]] نیز دو واژه «امشاسپندان» و «ایزدان» مترادف ملائکه به‌کار رفته‌است و زرتشتیان به آن معتقدند.<ref>نصر، مقدمه جلد چهارم مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴/۷.</ref>
ملاصدرا در سال ۱۰۱۲ق به شیراز بازگشت و در مدرسه منصوریه شیراز، به درس و بحث پرداخت (دوانی، علی، ۱/۱۳۲). بی‌پروایی او در بیان مباحث دقیق فلسفی و علوم عقلی موجب ایجاد تنش میان او و برخی علمای شیراز شد و تا آنجا پیش رفت که برخی از آنان او را تکفیر کردند؛ از این‌رو او به کاشان مهاجرت کرد و در سال ۱۰۱۷ق با دختر استادش ضیاءالعرفاء رازی ازدواج کرد (همان). حاصل این ازدواج سه دختر و دو پسر بود (همان، ۱/۱۴۴). وی سپس به شیراز برگشت؛ اما توجه عمیق او به رواج علوم عقلی و حدیث با دید حکیمانه سبب اعتراضات فراوانی علیه او شد (همان، ۱/۱۳۲ ـ ۱۳۳)؛ از این‌رو ماندن در شیراز را برای خود طاقت‌فرسا دید و ناگزیر شد از آن شهر خارج شود (همان، ۱/۱۳۴) و به قم مهاجرت کند. وی در مدرسه آستانه (فیضیه) به تدریس و تربیت شاگردان پرداخت (همان، ۱/۱۳۳ ـ ۱۳۴). بنابر آنچه از عبارات ملاصدرا و شواهد تاریخی بر می‌آید، وی در دوره‌ای از حیات علمی خود، مورد آزار برخی افراد سطحی‌نگر و ظاهربین قرار گرفت (آشتیانی، شرح حال و آرا، ۲۷؛ دوانی، علی، ۱/۱۳۳ ـ ۱۳۸).
 
ملاصدرا با مهاجرت به قم در روستای کهک مدتی مشغول ریاضت‌های سخت شرعی شد (دوانی، علی، ۱/۱۳۶). آغاز این دوران روشن نیست؛ اما بر اساس نوشته خودش، از ۴۳سالگی در این محل ساکن شد. او در مدتی که در کهک بود، افزون بر تهذیب نفس، به نگارش برترین اثر بزرگ خود یعنی الحکمة المتعالیه موفق شد. رسیدن اخبار تألیف اسفار اربعه و دیگر آثار وی در فلسفه و علوم دینی به شیراز سبب شد امام‌قلی‌خان حکمران فارس از وی دعوت کند که به شیراز بازگردد (همان، ۱/۱۳۷ ـ ۱۳۸). ملاصدرا سرانجام در سال ۱۰۵۰ق در بصره به هنگام بازگشت از سفر حج درگذشت و پیکرش از بصره به نجف اشرف انتقال یافت و در ایوان سمت راست بقعه منوره امیرالمؤمنین علی(ع) دفن شد (همان، ۱/۱۳۹ ـ ۱۴۲).
در [[اسلام]]، با توجه به آیات<ref>نجم، ۲۶؛ اسراء، ۹۵؛ نحل، ۴۹.</ref> و روایات پرشمار<ref>نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۲۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۱۴۴ ـ ۳۲۷.</ref> بر وجود ملائکه تأکید شده، [[قرآن کریم]]، [[ایمان]] به ملائکه را در کنار ایمان به خدا و رسول ذکر کرده‌است<ref>بقره، ۱۷۷ و ۲۸۵.</ref> و انکار آنان را در ردیف انکار [[وحی]] و [[نبوت]] و گمراهی آشکار معرفی نموده‌است.<ref>نساء، ۱۳۶.</ref>
امام‌خمینی از ملاصدرا با اوصاف و تعابیری یاد می‌کند که به‌خوبی نشان از عظمت وی در نگاه ایشان دارد، ازجمله: مولانا الفیلسوف صدرالحکماء و المتألهین (دعاء السحر، ۹۵ و ۱۷۱؛ تعلیقه فوائد، ۹۱)، محقق فلاسفه، فخر طایفه حقه، فیلسوف معظم (چهل حدیث، ۳۸۰ ـ ۳۹۵ و ۴۱۳)، فیلسوف کبیر، حکیم بزرگ (همان، ۶۵۱؛ حدیث جنود، ۲۸ و ۲۳۱)، شیخ‌العرفاء الکاملین (مصباح الهدایه، ۶۰؛ دعاء السحر، ۵۷ و ۸۴)، شیخ مشایخ الاولیاء و الحکماء صدر صدور المتألهین و العرفا (تعلیقه فوائد، ۹۱ و ۱۴۰)، مؤسس قواعد الهیه و مجدد حکمت مابعدالطبیعه (کشف اسرار، ۳۶)؛ همچنین ایشان خود را متأثر از فلسفه ملاصدرا شمرده (صحیفه، ۵/۲۷۱) و در نامه‌ای به گورباچف از مبانی محکم فلسفی وی یاد کرده‌است (همان، ۲۱/۲۲۴)؛ چنان‌که در تاکید بر جایگاه این فیلسوف بزرگ، این تعبیر را به کار برده‌است: «ملاصدرا، و ما ادریک ما ملاصدرا!» (فهری، ۱۳)؛ با این حال، گفته شده ایشان بر خلاف دانش فلسفه، اهلیت کامل ملاصدرا را در دانش عرفان نفی کرده‌است (خمینی، ۶۱۹) و این گفته با ظاهر اوصاف یادشده سازگاری ندارد.
 
امام‌خمینی، ملاصدر را سرآمد اهل توحید می‌داند و در برابر گروهی که وی را زندیق و صوفی شمرده و لعن و تکفیر کرده‌اند، دفاع می‌کند و بر این باور است که در تمام آثار ملاصدرا ایمان به خدا و پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) موج می‌زند و وی نه تنها ذره‌ای میل به تصوف و صوفی‌گری نداشته بلکه کتاب کسر الاصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیه را نگاشته‌است؛ البته در نگاه ایشان این توهین‌ها و لعن‌ها به مقامات ملاصدرا زیانی نمی‌رساند بلکه حسنات او را افزوده و موجب ارتقای درجات وی می‌گردد (چهل حدیث، ۴۵۶).
پیرو سخنانی که در آیات و [[روایات]] درباره فرشتگان بیان شده‌است، بحث از ویژگی‌ها و ماهیت ملائکه در کتاب‌های کلامی و فلسفی طرح شده‌است که می‌توان از آن میان به الاعتقادات [[شیخ صدوق]]<ref>شیخ صدوق، الاعتقادات، ۴۵ و ۸۹.</ref> و تصحیح اعتقادات الامامیه [[شیخ مفید]]<ref>شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات، ۷۵.</ref> اشاره کرد که از نخستین کتاب‌های کلامی‌اند که به این بحث پرداخته‌اند. در میان کتب فلسفی نیز [[الاشارات و التنبیهات]] ابن‌سینا<ref>ابن سینا، الاشارات و تنبیهات، ۱۲۳ ـ ۱۲۵.</ref> از نخستین کتاب‌های فلسفی در این زمینه است. پس از آن [[شیخ اشراق]]<ref>شیخ اشراق، مصنفات، ۲/۲۳۵، ۲۴۳ و ۲۴۵.</ref> و [[ملاصدرا]] مباحث مبسوطی در حقیقت ملائکه مطرح کرده‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۵ ـ ۳۶۰؛ ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۲۱۷.</ref> [[عرفا]] نیز به بحث از ملائکه، ازجمله حقیقت و تمثلات آنها پرداخته‌اند.<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۳۱، ۱۴۸ و ۲۶۸؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۸۷۹ ـ ۸۸۰.</ref> امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث ملائکه پرداخته، مباحثی چون تجرد ملائکه، چگونگی تنزل ملائکه، بیان مراتب ملائکه و ماهیت و ویژگی‌های آنها را مورد توجه قرار داده، کلام برخی [[متکلمان]] و محدثان را دراین‌باره بررسی و نقد کرده‌است؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸ و ۳۴۲؛ امام خمینی، مصباح الهدایه، ۷۶ ـ ۸۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴، ۸۳ ـ ۸۴، ۱۰۶ و ۱۴۹؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۴۰۸، ۴۸۲ و ۳/۴۴ ـ ۴۸؛ ادامه مقاله.</ref> چنان‌که درباره نزول ملائکه سخن گفته‌است.
شاگردان ملاصدرا: ملاصدرا در دوره زندگی خویش، تعدادی از طالبان علم را آموزش داد که بعدها در فعالیت‌های فلسفی در ایران سهمی بسزا داشتند (ضیایی و حمیدزاده جباری، ۳/۱۸۱). از بهترین شاگردان ایشان عبارت‌اند از:
 
۱. ملامحسن فیض کاشانی (م۱۰۹۱ق): فیض کاشانی یکی از علمای بزرگ امامیه در سده یازدهم هجری قمری است که به دلیل قوت و مهارت در علوم عقلی و نقلی از فاضلان نادر در زمانه خود به شمار می‌رود. او یکی از جامع‌ترین و پرکارترین دانشمندان مسلمان است که افزون بر حکمت بر فقه، حدیث، اخلاق و عرفان تسلط داشته‌است (موسوی خوانساری، ۶/۷۹؛ نعمه، ۴۹۸ ـ ۵۰۰). وی داماد ملاصدرا بود و لقب فیض را ملاصدرا به او داد (دوانی، علی، ۱/۱۳۶؛ ← ناجی اصفهانی، ۸).
{{ببینید|لیلةالقدر}}
۲. مولاعبدالرزاق لاهیجی (م۱۰۷۲ق): لاهیجی یکی از حکیمان و استادان بزرگ فلسفه و حکمت و کلام و از محققان عصر خود در مکتب مشاء و اشراق و یکی از بزرگ‌ترین متکلمان در چهار قرن اخیر بلکه یکی از محقق‌ترین متکلمان در دوره اسلامی است (آشتیانی، منتخباتی از آثار، ۱/۲۸۷). او بیشتر تلاش خود را صرف مسائل اعتقادی، کلامی و فلسفی کرد (قربانی، ۳). وی نیز داماد ملاصدرا بود و از طرف او ملقب به «فیاض» شد (دوانی، علی، ۱/۱۳۶؛ ← ناجی اصفهانی، ۹).
==حقیقت و ماهیت==
از دیگر شاگردان ملاصدرا، ملاحسین‌بن‌ابراهیم تنکابنی، میرزاجانی، ملاعبدالرشید و میرزاقوام‌الدین نیریزی بودند (آقابزرگ، ۹/۴۸۹؛ ناجی اصفهانی، ۹ ـ ۱۰).
بیشتر اندیشمندان [[مسلمان]]، ملائکه را موجوداتی مجرد و نورانی می‌دانند که مطیع اوامر الهی‌اند.<ref>قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱/۲۹۴ و ۷/۷؛ ابن‌کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ۳/۳۵۳؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰ ـ ۱۳۱؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۱ ـ ۳۴۵.</ref> برخی از متکلمان مسلمان، ملائکه را اجسام لطیفی دانسته‌اند که با [[جن]] و شیاطین در نوع، متحد و در افعال، مختلف‌اند.<ref>فخر رازی، المحصل، ۳۲۵؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۶۲ ـ ۶۳؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۳۳۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۶/۲۰۳.</ref> برخی از [[بت‌پرستان]] نیز قائل‌اند ملائکه همان ستارگان‌اند که برخی نحس (ملائکه عذاب) و برخی سعید (ملائکه رحمت) هستند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۲.</ref>
آثار و تألیفات: ملاصدرا که جامع حکمت بحثی و حکمت ذوقی بود (اعوانی، ۱۲)، بیش از پنجاه اثر به وی منسوب است (ضیایی و حمیدزاده جباری، ۳/۱۸۵). تقریباً همه آثار ملاصدرا بر مدار تحقیقات عقلی و هم‌سنخ با معقولات است؛ حتی آثار نقلی وی مانند تفسیر القرآن الکریم و شرح اصول الکافی به روش و رویکرد عقلی سامان یافته‌است. این آثار را می‌توان در دو گروه طبقه‌بندی کرد:
 
الف) آثار فلسفی و عرفانی: ۱. الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه: این کتاب بزرگ‌ترین و جامع‌ترین کتاب ملاصدراست که مشتمل بر امور عامه، جواهر، اعراض، نفس، مبدأ و معاد است. ملاصدرا که گفته شده‌است این کتاب را بر چهار سفر عرفانی منطبق کرده، در این اثر در صدد مقایسه میان افکار خود و پیشینیان برآمده و به نحوی خاص مشی کرده‌است (آشتیانی، شرح حال و آرا، ۲۵۸). ۲. الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه: این کتاب تلخیص آرای ملاصدراست که گفته شده از حیث جامعیت و داشتن مبانی و آرای فلسفی و عرفانی بی‌نظیر است (همان، ۲۶۲). ۳. رسالة العرشیه: این رساله خلاصه آرای ملاصدرا در مباحث مبدأ و معاد است (همان، ۲۵۵). ۴. التعلیقات علی الهیات الشفاء: این تعلیقات ناتمام است و تا مقاله ششم نوشته شده‌است. ملاصدرا در این کتاب بیشتر به توضیح کلمات ابن‌سینا پرداخته‌است؛ اما گاهی به مبانی خود نیز اشاره کرده‌است (همان، ۲۵۴). ۵. تعلیقات بر شرح حکمة الاشراق: در این کتاب ملاصدرا میان مشاء و اشراق داوری کرده و مشکلات حکمة الاشراق را حل کرده‌است (آشتیانی، مقدمه بر سه رساله، ۲۱). تعلیقات وی بر حکمت اشراق افزون بر بیان مشکلات حکمت ذوقی و کشفی و تقریر مبانی شیخ اشراق و تتمیم نواقص این حکمت، مشتمل بر دفع بسیاری از مناقشات و ایرادهای شیخ اشراق بر مبانی حکمای مشاء است (همان). از دیگر کتاب‌های فلسفی ملاصدرا المبدأ و المعاد، رسالة فی الحدوث، المشاعر، القضا و القدر، کسر الاصنام الجاهلیة، مظاهر الالهیه و مفاتیح الغیب است (همو، شرح حال و آرا، ۲۵۴ و ۲۶۲ ـ ۲۶۴).
از دیدگاه [[فلاسفه]]، ملائکه جبروتی؛ موجوداتی مجردند که از خواص [[جسم]] و جسمانی منزه‌اند.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۷/۱۳۰؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۵۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۱۳.</ref> و علمای مشاء از آن به «عقول» و اشراقیان به «انوار قاهره» یاد می‌کنند و عالم آنها را نیز حکمای مشائی [[عالم مجردات]] و حکمای اشراق، [[عالم انوار]] می‌نامند.<ref>ابن‌سینا، النجاة، ۶۹۸ ـ ۶۹۹؛ شیخ اشراق، مصنفات، ۲/۱۴۰ ـ ۱۴۵.</ref>
ب) آثار تفسیری و روایی: تفسیر قرآن کریم و شرح ملاصدرا بر اصول کافی حاکی از نهایت تسلط او به دانش تفسیر و حدیث است. ملاصدرا احاطه عجیبی بر آثار و افکار و آرای اهل تفسیر و حدیث داشته‌است و خود نیز در تفسیر قرآن و بیان رموز و اسرار و تأویل آن از راسخان در علم قرآن و از بزرگان اهل کشف و یقین به شمار می‌رود. تفسیر او مشتمل بر عالی‌ترین مباحث مربوط به مبدأ و معاد و حل معضلات در معارف الهی و علوم حقیقی است (همو، مقدمه بر سه رساله، ۲۶).
 
تفسیر القرآن ملاصدرا شامل سوره فاتحة الکتاب و قسمت زیادی از سوره بقره و آیه نور و سوره‌های یس، واقعه، حدید، جمعه، سجده، طارق، الاعلی، الزلزال، الضحی و الطلاق است. وی در این تفسیر به گفته‌های مفسران و نیز روایات اهل بیت(ع) پرداخته و به بررسی و تحقیق بسیاری از مبانی فلسفی و اصول عرفانی همت گماشته‌است (همو، شرح حال و آرا، ۲۵۳). شرح ملاصدرا بر اصول کافی، شرحی بی‌مانند است. استفاده از روایات اهل بیت(ع)، وی را در تحریر معضلات و مشکلات علم اعلی و حکمت متعالیه یاری کرده و از مطالب و تحقیقات او روشن است که یکی از علت‌های برتری او بر استوانه‌های فن حکمت در دوران اسلامی، انس عجیب او با آیات قرآن و آثار نبوی(ص) و روایات اهل بیت(ع) است (همو، مقدمه بر سه رساله، ۲۷). اثر دیگر ملاصدرا در این زمینه اسرار الآیات است که شرح، تأویل و تفسیر آیات قرآنی و احادیث نبوی(ص) و اهل بیت(ع) است و دربردارنده عالی‌ترین مباحث مربوط به معارف الهی و علوم قرآنی و ذوقیات است و معارف آن با ادله عقلی تطبیق شده‌است (همان، ۳۶). از آثار دیگر وی در این زمینه متشابهات القرآن و رسالة فی التوحید است که محور آنها نقل است؛ اما تحلیل‌ها و آرای وی به روش عقلی و حِکمی تدوین شده‌است.  
[[امام‌خمینی]] علت روی‌آوردن [[اهل حدیث]] و برخی متکلمان به جسمانی بودن ملائکه را ناسازگاری قول به تجردّ فرشتگان با [[حدوث زمانی عالم]] می‌داند؛ زیرا به اعتقاد آنها مجردبودن موجودی جز حق‌تعالی با حدوث زمانی عالم منافی است و علت دیگر منافات آن با [[فاعل مختار]] بودن خداوند است که گمان کرده‌اند با تجرد [[عالم عقل]] و ملائکه مخالف است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸.</ref> به باور ایشان قول به جسمانی و مادی بودن ملائکه، منافی بسیاری از معارف و عقایدِ صحیح است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۸-۳۳۹.</ref> ایشان با نقد کلام برخی بزرگان حدیث<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۱/۲۷ و ۶۶؛ علامه مجلسی، بحار الانوار، ۶۰/۱۴۱ ـ ۱۶۶.</ref> انکار [[عقول]] و ملائکه جبروتی را مستلزم انکار بسیاری از ضروریات [[عقل]] و [[دین]] می‌داند که ازجمله آن، تصور اشرف از [[واجب‌تعالی]] در نظام [[وجود]] و تحدید و جسمیت برای حق‌تعالی و راه‌یافتن [[جهل]] و عجز در ذات حق‌تعالی است.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۲.</ref> ایشان معتقد است ملائکه اصناف فراوانی دارند که برخی از آنها مجرد و برخی دیگر جسمانی برزخی هستند و این امر موافق ادله عقلی و نقلی است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹ ـ ۳۴۱.</ref>
سیری در حکمت متعالیه: روش‌های معرفتی در علوم عقلی تا زمان ملاصدرا، منحصر در سه روش کلامی، فلسفی و عرفانی بود. روش کلامی برگرفته از نقل است و رویکرد آن دفاع از آموزه‌های اعتقادی دین است که در قرآن و روایات به آنها تصریح شده‌است (← ایجی، ۷). جهان‌بینی کلامی دارای نحله‌های متعددی است که مهم‌ترین آنها، نحله اشعری و معتزلی و امامیه است. جهان‌بینی فلسفی نیز که محصول عقل است، دارای دو نحله و مشرب مشائی و اشراقی بود. جهان‌بینی عرفانی هم محصول کشف و شهود است. مباحث عرفانی در اسلام، اگرچه آرای پیش از ابن‌عربی را شامل می‌شود، پس از ظهور ابن‌عربی عمدتاً در آرای او و شارحان آثارش منحصر می‌شود (فنایی اشکوری، ۳/۲۶۹ ـ ۲۷۰).
 
اندیشمندان اسلامی برای تقارن و نزدیکی سه روش کلامی، فلسفی و عرفانی تلاش‌های فراوانی کرده‌اند؛ چنان‌که خواجه‌نصیرالدین طوسی توفیق یافت میان فلسفه و کلام میانجی‌گری کند و با نوشتن تجرید الاعتقاد به مصالحه و داوری میان کلام و فلسفه پرداخت. توفیق او در این زمینه موجب شد بخشی از نزاع میان متکلمان و فیلسوفان پایان یابد (همان، ۳/۲۷۱). بعدها جلال‌الدین دوانی نزاع میان سه مشرب مشائی و اشراقی و عرفانی را با مطرح‌کردن «ذوق‌التأله» که در آن نوعی وحدت وجود پذیرفته شده‌است، بیان کرد (رسالة الزوراء، ۸۲) و به داوری میان فلسفه و عرفان پرداخت. وی کوشید بحث‌های عرفانی را در فضای فلسفی بیاورد و به شکل فلسفی تقریر کند. وی در رساله «الزوراء» طرحی ارائه داد که در آن توانست در فضای فلسفی، راهی عقلانی و برهانی برای اثبات وحدت شخصیه وجود طی کند (یزدان‌پناه، ۱/۱۲۱). اهمیت تلاش‌های محقق دوانی بدین سبب است که پس از وی تا زمان ملاصدرا بیشتر فیلسوفان مقهور اندیشه‌های وی بودند (همان، ۱/۱۲۲). هرچند راه حل او در آغاز مورد قبول واقع شد، اما با آشکارشدن اشکالات آن، مردود شناخته شد. سرانجام ملاصدرا با ارائه حکمت متعالیه توفیق حل آن را یافت. مکتب فکری ملاصدرا را می‌توان نقطه وصل تفکرات کلامی، فلسفی و عرفانی دانست. وی از یک طرف فیلسوفی اصیل است و از سوی دیگر، از محققان عرفان نظری است که با حفظ روش فلسفی، در سیری فلسفی به اثبات مدعای عرفان نظری به‌ویژه وحدت وجود رسید. او با استفاده از میراث فکری اسلامی و بنانهادن مکتب خاص، فلسفه را نه تنها در روش بلکه در محتوا نیز با عرفان همسو کرد. بر اثر اقدامات ملاصدرا، روش ذوقی ـ شهودی و محتوای وحدت وجود به رسمیت شناخته شد و برای آن استدلال‌های فلسفی ارائه شد (همان، ۱/۱۲۲ ـ ۱۲۳) (← مقاله وحدت وجود).
==ویژگی‌های ملائکه==
از سوی دیگر، ملاصدرا به روش متکلمان شدیداً انتقاد می‌کرد و بر این باور بود که آنان در کسب معارف الهی به بی‌راهه رفته‌اند (المبدأ و المعاد، ۳۹۷ ـ ۳۹۸؛ الحکمة المتعالیه، ۱/۳۶۱). او همچنین روش عقلی را به‌تنهایی و بدون استمداد از شهود و واردات قلبی در شناخت حقیقت ناکام برمی‌شمرد (المبدأ و المعاد، ۴۵۴؛ الحکمة المتعالیه، ۱/۸). وی روش شهود را نیز به‌تنهایی کافی نمی‌دانست و بر این باور بود که بر ذوقیات و مکاشفاتی که برهانی در تأیید آنها وجود ندارد، اعتمادی نیست (الحکمة المتعالیه، ۹/۲۳۴). او با تلفیق برهان و شهود و نوآوری‌های خود و با ایجاد پیوند میان فلسفه و عرفان و با استفاده از منابع قرآن و روایات، تفکر فلسفی جدیدی را با عنوان حکمت متعالیه عرضه کرد؛ به همین جهت برخی اهل تحقیق بر این باورند که ملاصدرا در حکمت نظری بزرگ‌ترین فیلسوف مشائی و در حکمت ذوقی محقق‌تر و راسخ‌تر از شیخ اشراق و در عرفان و کشفیات ذوقی از عارفان سرآمد و در فن حدیث و تفسیر، استاد ماهر و محدث و مفسری کبیر است (آشتیانی، مقدمه بر سه رساله، ۲۱). فلسفه ملاصدرا به منزله کانون تقاطعی است که در آن فلسفه مشاء، اشراق و عرفان با یکدیگر تلاقی می‌کنند (مطهری، ۱۳/۲۴۹).
در برخی آیات به بعضی ویژگی‌های ملائکه، مانند [[عبادت]]، تسبیح دایم، منزه‌بودن از خوردن و آشامیدن و [[عصمت]] از ارتکاب [[گناه]]<ref>تحریم، ۶؛ شوری، ۵؛ نحل، ۴۹.</ref> اشاره شده‌است. حکما و اندیشمندان برای ملائکه ویژگی‌های پرشماری ذکر کرده‌اند؛ ازجمله اینکه آنها را وسایط [[فیض]]، [[مدبر عالم]] و منزه از گناه و معصیت دانسته‌اند.<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱.</ref> برخی نیز بر این عقیده‌اند که سرشت فرشتگان اقتضای اطاعت الهی دارد.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۲۱۷.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی ملائکه، مطیع اوامر الهی بوده، از هر گونه معصیت به دورند؛ اراده آنها در طول [[اراده الهی]] قرار دارد و به اذن پروردگار، هرچه او اراده کند، انجام می‌دهند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲.</ref>
واژه «حکمت متعالیه» در آثار بزرگانی ازجمله بوعلی‌سینا (خواجه‌نصیر، ۳/۳۹۹ و ۴۰۱) و قیصری (۱۶) به‌کار رفته‌است؛ اما از آنجاکه تحول و ارتقایی که ملاصدرا در حکمت اسلامی ایجاد کرد، موجب شکوفایی، کارآمدی و جهشی بارز در آن شد، این نام بر مکتب او استقرار یافت. وی فهم دقایق حکمت و ظرایف معرفت را ویژه راسخان در حکمت متعالیه می‌داند (مفاتیح الغیب، ۵۱۸؛ الحکمة المتعالیه، ۲/۲۹۱) و با بیان وجه تسمیه کتاب اسفار مبنی بر تطابق ترتیب مباحث آن با چهار سفر سلوکی عرفا و اولیا، مکتب خویش را حکمت متعالیه نام می‌گذارد (الحکمة المتعالیه، ۱/۱۳).
 
حکمت متعالیه ملاصدرا، نه تنها یک مکتب علمی و نظام فلسفی خاص است، بلکه یک نظام دقیق معرفتی و دینی است و این همان غایتی است که ملاصدرا در تعریف حکمت به کار برده و منظومه مکتوب فلسفی خود را بر اساس آن تدوین کرده‌است (همان، ۱/۲۱). نقل دعای منسوب به پیامبر اکرم(ص) «ربِّ ارنا الاشیاء کما هی» (همان) نشان می‌دهد ملاصدرا می‌کوشد حکمت مد نظر خویش را به تبعیت از دین و معرفت وحیانی برساند و به سرچشمه نبوت متصل کند؛ زیرا معتقد است شناخت حقایق الهی، راهی جز تکیه و اتصال به سرچشمه نبوت و ولایت ندارد (المظاهر الالهیه، ۱۴۲؛ مفاتیح الغیب، ۸۱ و ۸۶)؛ چنان‌که باطن و حقیقت حکمت متعالیه، خداشناسی از رهگذر خودشناسی است و ارتباط و اتصال وجود با مبدأ هستی غایت این مکتب است (الحکمة المتعالیه، ۷/۵۱؛ ۸/۲۲۴ و ۹/۲۷۸).
از دیگر ویژگی‌های ملائکه، قابل رؤیت نبودن آنها با حواس ظاهری است که از آثار تجرد آنهاست و تنها در صورت تمثل است که قابل رؤیت می‌شوند؛<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۲۱۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۲/۱۰۰.</ref> چنان‌که در [[قرآن]]<ref>فاطر، ۱ و مریم، ۱۷.</ref> و [[روایات]]،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۵۸۷.</ref> به تمثل برخی از ملائکه اشاره شده‌است. به باور امام‌خمینی از آنجاکه تمثل ملائکه جهت ملکوتی دارد، مشاهده آنها منوط به توجه و انصراف [[نفس]] انسانی از [[عالم طبیعت]] است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۵.</ref> در برخی از آیات، برای بعضی از ملائکه بال و پر ذکر شده‌است.<ref>فاطر، ۱.</ref> حکما و مفسران تفاسیر مختلفی از این امر کرده‌اند. بعضی آن را به معنای وسیله‌ای که بتوانند با آن مانند پرندگان بالا و پایین بروند، ندانسته‌اند و تنها آن را به معنای نوعی تعلق و ارتباط با عالم طبیعت بیان کرده‌اند.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۲۶/۲۲۲؛ طباطبایی، المیزان، ۱۷/۷.</ref> بعضی نیز آن را به معنای قوای متعدد برای ملائکه شمرده‌اند.<ref>فناری، مصباح الانس، ۴۰۴.</ref>
تأثیر حکمت متعالیه بر آثار امام‌خمینی فراوان دیده می‌شود. ایشان راه حل فهم آیات الهی را آشنایی با آثار ملاصدرا می‌داند (چهل حدیث، ۵۸۶ ـ ۵۸۷) و معتقد است وی خلل‌های ابن‌سینا را در علم الهی روشن کرد (کشف اسرار، ۳۶). ایشان فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی و نسبت‌دادن آن به حکمت یونانی را بی‌اطلاعی از معارف صحیفه الهی و احادیث معصومان(ع) می‌داند (آداب الصلاة، ۳۰۴؛ تعلیقه فوائد، ۱۲) (← مقاله فلسفه).
 
مبانی و مسائل اصلی حکمت متعالیه: ملاصدرا بنابر حکمت متعالی خود، مبانی و مسائل مهمی را مطرح کرده‌است، ازجمله:
امام‌خمینی معتقد است بال، پر و اعضا، در همه ملائکه وجود ندارد. ایشان با استناد به برخی آیات،<ref>صافات، ۱؛ فاطر، ۱.</ref> داشتن بال و پر را تنها در ملائکه [[عالم مثال]] و [[موجودات ملکوتی]] برزخی ممکن دانسته‌است و تأکید می‌کند ملائکه مهیمه و مقرب، از این امر منزه و مبرا هستند و به‌واسطه احاطه تام و قیومیه‌ای که دارند، می‌توانند در هر یک از عوالم به هیئت و صورت آن عالم متمثل شوند؛ مانند [[جبرئیل]] که به‌صورت‌های مختلف، ازجمله «دحیه کلبی» در برابر پیامبر(ص) متمثل می‌شد <ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان، نزول و صعود جبرئیل و ملائکه نیز به دلیل منزه‌بودن از خواص جسم و ماده، به معنایی که در اجسام به کار می‌رود، نبوده، برای آنان تجافی از مقام‌شان معنا ندارد؛ بلکه تنزل آنها چه در قلب و صدر ولی خدا و یا در کعبه و اطراف قبر [[رسول خدا(ص)]] و چه در بیت‌المعمور، به طریق تمثل است؛ چنان‌که تنزل جبرئیل بر [[حضرت مریم(ع)]] هم از باب تمثل بوده‌است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۲.</ref>
۱. وجود: از مهم‌ترین مؤلفه‌های حکمت صدرایی وجودی‌بودن آن است و وجودشناسی محور اصلی نظام فلسفی ملاصدرا را تشکیل می‌دهد. وی با گذر از مفهوم وجود به حقیقت وجود و با ارتقا از امکان ماهوی به امکان فقری می‌رسد و به جای تفاوت میان مصداق واجب و ممکن، تمایز میان مراتب حقیقت وجود را مطرح می‌کند (المشاعر، ۴؛ الشواهد الربوبیه، ۱۴، ۷۰ و ۲۴۰؛ الحکمة المتعالیه، ۱/۱۶۱ ـ ۱۶۵). وی مسئله وجود را مهم‌ترین مسئله فلسفی به شمار می‌آورد و آگاهی نداشتنِ انسان از وجود را موجب جهل به همه اصول معارف و ارکان می‌داند (الشواهد الربوبیه، ۱۴)؛ چنان‌که مسئله وجود را اساس قواعد حِکمی و مبنای مسائل الهی می‌داند (المشاعر، ۴). همچنین وی اصالت وجود را اصلی اساسی و زیربنای مباحث فلسفی می‌داند (همان، ۹؛ الحکمة المتعالیه، ۱/۱۹۸). او با طرح این اصل در فلسفه اسلامی، نوعی دگرگونی به وجود آورد و به جریان و اندیشه‌های فلسفی رنگی تازه و چهره‌ای جدید بخشید (دینانی، نیایش فیلسوف، ۴۲۱ و ۴۳۲؛ همو، ماجرای فکر فلسفی، ۳/۸۵).
==اقسام و وظایف==
امام‌خمینی نیز همسو با حکمت متعالیه وجودشناسی را محور اصلی نظام فلسفی خویش قرار داده‌است (← مقاله وجود) و بر اصالت وجود و اعتباری‌بودن ماهیت تأکید می‌کند و در جایگاه یکی از راسخان در حکمت متعالیه، از اصالت وجود، به اصلی کلی یاد می‌کند که مسائلی چون اصل توحید و بسیاری از مباحث مبدأ و معاد با این اصل روشن می‌شوند (تقریرات، ۲/۱۹ و ۳/۵۵۳ ـ ۵۵۷؛ چهل حدیث، ۶۴۳) (← مقاله اصالت وجود).
در [[تورات]]، فرشتگان نام‌های مخصوصی دارند؛ ازجمله جبرائیل،<ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۸، ۱۶.</ref> میخائیل <ref>کتاب مقدس، دانیال، ب۱۰، ۱۳، ۲۱.</ref> و سرافین.<ref>کتاب مقدس، اشعیاء، ب۶، ۲ و ۶.</ref> در آیات قرآن و روایات به اصناف متعددی از ملائکه اشاره شده‌است که عبارت‌اند از: ملائکه عرش،<ref>حاقه، ۱۷.</ref> ملائکه آسمان،<ref>فرقان، ۲۵؛ نهج البلاغه، خ۹۰، ۱۱۶ ـ ۱۱۷.</ref> ملائکه شب و روز،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۸۳.</ref> ملائکه [[بهشت]]،<ref>زمر، ۷۳.</ref> و [[جهنم]]،<ref>تحریم، ۶؛ زمر، ۷۱.</ref> ملائکه رقیب و عتید و ملائکه سائق و شهید<ref>ق، ۱۷ ـ ۲۱.</ref> و از برخی از آنها نیز نام برده شده‌است؛ مانند جبرئیل و میکائیل<ref>بقره، ۹۸.</ref> همچنین در روایات به موضوع ملائکه پرداخته شده‌است؛ همانند روایاتی که کارهای ملائکه را بر اساس مسئولیت‌شان تقسیم کرده<ref>صحیفه سجادیه، ۳۷ ـ ۴۰.</ref> و یا روایاتی که درباره [[علم]] یا نوع [[عبادت]] ملائکه سخن گفته‌اند؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۱۳۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۵/۸.</ref> چنان‌که بعضی از ملائکه تنها به [[سجود]] و بعضی تنها به [[رکوع]] مشغول‌اند.<ref>نهج البلاغه، خ۱، ۱۲.</ref>
۲. وحدت وجود: برخی عارفان سعی کرده‌اند معارف شهودی ازجمله وحدت وجود را برهانی سازند و آن را با بیان استدلالی عرضه کنند (← ابن‌ترکه، ۵۹ ـ ۶۸)؛ اما کسی که در تقریری بی‌سابقه در برهانی‌کردن مبانی عرفانی به‌ویژه وحدت شخصیه وجود موفق شد، ملاصدرا بود. وی در آثار خود تحلیل عمیقی از حقیقت معلول در نظام علت و معلول به دست داده‌است. در این برداشت تمام هویت معلول، هویت ربطی و تعلقی به علت معرفی می‌شود. وی با پذیرش بنیاد ربطی برای معلول‌ها نتیجه آن را اثبات وحدت شخصیه وجود می‌داند (الحکمة المتعالیه، ۲/۲۹۹ ـ ۳۰۰). امام‌خمینی نیز با ارجاع علیت به تشأّن و ظهور و تجلی (تفسیر حمد، ۱۷۵ ـ ۱۷۶؛ آداب الصلاة، ۳۱۳؛ تعلیقات فصوص، ۳۰۳) و با نفی استناد حقیقی وجود معلول و عین ربط بودن آن، به تقریر برهان وحدت وجود پرداخته‌است (← مقاله وحدت وجود).
 
۳. تشکیک در وجود: یکی از اصول حکمت متعالیه مراتب تشکیکی وجود است که تقریباً بر تمام مباحث مکتب حکمت متعالیه ملاصدرا سایه افکنده‌است (← الشواهد الربوبیه، ۱۳۴ ـ ۱۳۶؛ مجموعه رسائل فلسفی، ۳۰۷؛ الحاشیة علی الهیات، ۲۷، ۸۲ و ۲۴۲؛ الحکمة المتعالیه، ۱/۴۲۷ ـ ۴۴۶؛ شرح الهدایة الاثیریه، ۳۵۶ ـ ۳۵۷). ملاصدرا بر پایه اصالت وجود، تشکیک را بستر وجود و حقایق وجودی تفسیر و تبیین می‌کند. تشکیک در وجود آن است که یک حقیقت، در عین وحدت، مشتمل بر همه کثرات وجودی است؛ به این معنا که وجود در عین وحدت، کثرت را نیز داراست و این وجود واحد مابه‌الاشتراکِ همه کثرت‌های خارجی است و در عین حال تمایز کثرت‌ها از یکدیگر نیز به چیزی جز همین حقیقت واحد نیست. از این‌رو مابه‌الاشتراکِ حقایق وجودی عین مابه‌الامتیاز آنهاست؛ پس کثرات وجودی نه تنها مباین یکدیگر نیستند، بلکه همگی مراتب یک حقیقت وجودند (الحکمة المتعالیه، ۱/۱۲۰ ـ ۱۲۱، ۳۷۹؛ ۷/۱۴۹ و ۹/۲۵۷). امام‌خمینی نیز بنابر اصالت وجود به بحث از تشکیک در وجود پرداخته‌است و با رد تشکیک عرضی و ماهوی (تقریرات، ۱/۳۷۶؛ جواهر الاصول، ۱/۳۰۴ ـ ۳۰۵ و ۴/۱۹۳) وجود را از حیث ذات، دارای مراتب تشکیکی می‌داند و تأکید می‌کند مراد از تشکیکْ حقیقت، مصداق و واقعیت خارجی وجود است نه مفهوم وجود (تقریرات، ۱/۳۷۵)؛ اما سرانجام با توجه به مشرب عرفانی و وحدت شخصیه وجود قائل به تشکیک در مظاهر می‌شود (همان، ۳/۴۷۱؛ دعاء السحر، ۱۰۴ و ۱۴۹؛ مصباح الهدایه، ۶۶) (← مقاله تشکیک در وجود).
بعضی اندیشمندان اسلامی، به وظایفی برای برخی ملائکه اشاره کرده‌اند؛ ازجمله:
۴. حرکت جوهری: ملاصدرا در پرتو نظریه حرکت جوهری، تفسیر فلسفی نویی از حرکت ارائه می‌کند که اساساً با تبیین فلسفی ارسطو و ابن‌سینا متفاوت است (دینانی، ماجرای فکر فلسفی، ۳/۵۴). امام‌خمینی نیز به پیروی از حکمت متعالیه به ماهیت و حقیقت حرکت جوهری، اثبات آن و نتایج و ثمرات آن پرداخته و اشکالات بر حرکت جوهری را نقد و بررسی کرده‌است (تقریرات، ۱/۱۰۲ ـ ۱۰۳ و ۱۲۰ ـ ۱۲۵؛ تعلیقه فوائد، ۱۳۵ ـ ۱۳۸). ایشان معتقد است مقوله جوهر دارای فرد سیال است و اصل ذات و جوهر، در حرکت است؛ یعنی یک هویت متدرج به نحو وجود سیال است (تقریرات، ۳/۵۷۷)؛ بر این اساس حرکت در اصل وجود جوهر اشیا به نحو تدریج تغییر می‌یابد و ذات ناآرام اشیا در هر آنی در حال تغییر و تحول است؛ اما این حرکت از چنان نظمی برخوردار است که به‌راحتی نمی‌توان به آن پی برد (همان، ۲/۵۰۵؛ تعلیقه فوائد، ۱۳۵ ـ ۱۳۶) (← مقاله حرکت جوهری).
#'''جبرائیل:''' فرشته ارسال [[وحی]] که روح‌القدس و روح‌الامین نیز نامیده می‌شود و اولیای خدا را یاری می‌دهد و دشمنان آنها را سرکوب می‌کند.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۴.</ref>
۵. حدوث و قدم زمانی عالم: ملاصدرا با توجه به مبانی حکمت متعالیه نظر متکلمان و حکمای مشاء را درباره حدوث و قدم عالم نمی‌پسندد و با استفاده از اصل حرکت جوهری به این نتیجه می‌رسد که عالم جسمانی دایماً در حال نو شدن و حدوث است (الحکمة المتعالیه، ۷/۲۸۳ ـ ۲۸۴). امام‌خمینی همسو با حکمت متعالیه نظریه متکلمان را نقد و بررسی کرده (تقریرات، ۱/۱۳۳ ـ ۱۳۵) و قائل است حادث طبیعی موجودی است که بر اساس حرکت جوهری هر لحظه تجدد و تغییر می‌یابد و در هر آنی صورت نوعیه‌ای که مقوم ذات اوست به وی افاضه می‌شود (همان، ۱/۶۸؛ تعلیقات فصوص، ۱۷۳ و ۳۰۱). ایشان حدوث زمانی را برای همه موجودات اثبات می‌کند؛ اما فرق ایشان با ملاصدرا در این است که ایشان حدوث زمانی را به‌نوعی حتی در مجردات جاری می‌داند (آداب الصلاة، ۲۶۱؛ تعلیقات فصوص، ۳۳ ـ ۳۴). ایشان همسو با حکمت متعالیه درباره حقیقت و ماهیت زمان و رابطه آن با حرکت و زمانیات در آثار خود پرداخته‌است (تقریرات، ۱/۷۰؛ آداب الصلاة، ۳۲۴ ـ ۳۲۶؛ الاستصحاب، ۱۱۶ ـ ۱۱۷؛ مناهج الوصول، ۱/۱۹۸ ـ ۱۹۹). به باور ایشان اگرچه عوالم مجردات از زمان و تدریج مبرا هستند، اما به یک معنا روح تدریج در مجردات و عالم دهر محقق است و از این جهت می‌توان برای آنها حدوث زمانی قائل شد (آداب الصلاة، ۲۶۱؛ تعلیقات فصوص، ۳۳ ـ ۳۴) (← مقاله‌های حدوث و قدم؛ زمان).
#'''میکائیل:''' فرشته‌ای که مأمور روزی و رشددادن جسم به اندازه لایق و میزان مشخص است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۵.</ref>
۶. امکان فقری: تا پیش از ملاصدرا، مسئله «علیت» بر محور ماهیت، و مناط نیازمندی شیء به علت، امکان ماهوی آن بود. ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، مدار علیت و معلولیت را وجود دانست و برداشت دقیقی از حقیقت معلول در نظام علّی و معلولی به دست داد. در این برداشت تمام هویت معلول، هویت ربطی و تعلقی به علت معرفی می‌شود؛ از این‌رو نظام علت و معلول در دستگاه فلسفی صدرایی برچیده می‌شود و به نظام تشأن و تطور ارتقا می‌یابد (الحکمة المتعالیه، ۲/۳۰۰). امام‌خمینی نیز به پیروی از ملاصدرا همه معلول‌ها را در مقایسه با علت، وجودات ربطی و موجودات فی‌غیره می‌داند که صرف نسب و اضافات و روابطی‌اند که به سبب ارتباط آنان با علت و با حیثیت تقییدی او، وجود می‌یابند (الطلب و الاراده، ۷۰ ـ ۷۳؛ آداب الصلاة، ۹۵ و ۳۱۹؛ تقریرات، ۱/۲۴۱) (← مقاله‌های وجود رابطی؛ وحدت وجود).
#'''اسرافیل:''' فرشته صاحب صور که کار خاص او دمیدن روح به بدن‌ها و افاضه حیات و نیروی حس و حرکت برای برانگیختن شوق و طلب است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۵.</ref>
۷. جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء نفس: یکی از مبانی کلیدی ملاصدرا در حکمت متعالیه، قول به جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء نفس است که از زیربنایی‌ترین مسائل معاد به شمار می‌آید و از اصولی است که اشکالاتی نظیر، تنافی تجرد نفس با تأثیرات بدنی، تنافی تجرد نفس با تطورات ذاتی آن و نبود سنخیت میان نفس و بدنِ مادی را حل کرده‌است (ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۸/۳۳۱ و ۳۳۳ ـ ۳۳۴). امام‌خمینی همسو با حکمت متعالیه نظریه قدم نفس و حدوث روحانی آن را نقد کرده (تقریرات، ۳/۱۰۱ ـ ۱۰۷) و بر این اعتقاد است که طبق قاعده جسمانیةالحدوث و روحانیةالبقاء اشکالات یادشده مرتفع می‌شود (همان، ۳/۱۰۷). بنابر نظر ایشان نفس موجود جداگانه‌ای نیست که پس از آفرینش، هم‌زمان با بدن، داخل بدن گردد یا در مکان دیگری به وجود آید و سپس به بدن وارد شود، بلکه نفس در اصل جسمانیةالحدوث است؛ زیرا نفس در آغاز زاییده عالم طبیعت است و با حرکت جوهری و سیر صعودی در عالم طبیعت به‌تدریج به موجودی روحانی تبدیل می‌شود (همان، ۳/۱۰۴) (← مقاله‌های نفس؛ قواعد فلسفی).
#'''عزرائیل:''' فرشته مأمور مرگ که کار خاص او جداکردن صور از مواد و بیرون‌آوردن جان‌ها از اجساد و بدن‌ها و انتقال آنها از دنیا به آخرت است.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۱/۴۱۶.</ref>
۸. قاعده بسیط الحقیقة: قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیاء و لیس بشیء منها» یکی از مسائل اساسی در حکمت متعالیه و از مسائل پیچیده علوم الهی است که ملاصدرا قائل است ادراک آن جز برای کسانی که از ناحیه حق‌تعالی به سرچشمه علم و حکمت رسیده‌اند، مقدور نیست (مفاتیح الغیب، ۵۷۵؛ الحکمة المتعالیه، ۶/۱۱۰) و در نتیجه آن، امر بسیاری از مسائل ازجمله سریان وجود حق در اشیا و احاطه علم حق روشن می‌شود (الحکمة المتعالیه، ۶/۱۱۰؛ المشاعر، ۴۹ ـ ۵۰؛ ← دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۱۰۳). امام‌خمینی از این قاعده در آثار خود به مناسبت‌های مختلف استفاده کرده (تقریرات، ۲/۲۲۱؛ حدیث جنود، ۹۹؛ تفسیر حمد، ۱۵۹ ـ ۱۶۱) و به برخی کاربرد و ثمرات این قاعده اشاره کرده‌است (← تقریرات، ۲/۱۰۰ ـ ۱۰۵؛ حدیث جنود، ۹۹؛ چهل حدیث، ۶۱۰ ـ ۶۱۱ و ۶۱۴؛ دعاء السحر، ۲۶ ـ ۲۷ و ۱۱۷؛ مصباح الهدایه، ۲۶) (← مقاله بسیط الحقیقه، قاعده).
 
۹. اتحاد عاقل و معقول: ملاصدرا خود را نخستین فیلسوفی می‌داند که بر اساس اصول و مبانی موجود در نظام فلسفی خویش این مسئله را ثابت کرده‌است (← آشتیانی، شرح حال و آرا، ۱۲۹ ـ ۱۳۰) و بر این باور است که این مسئله از دشوارترین و پیچیده‌ترین مباحث فلسفی است که برای هیچ‌یک از فیلسوفان پیشین اسلامی مشخص نشده بود. وی درک حقیقت این معنا را به کمک و لطف الهی می‌داند (الحکمة المتعالیه، ۳/۳۱۲ ـ ۳۱۳؛ المشاعر، ۵۰ ـ ۵۱). امام‌خمینی نیز همسو با حکمت متعالیه و با توجه به مبانی و اصولی چون اصالت وجود، تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی به بحث از اتحاد عاقل و معقول در آثار خویش پرداخته‌است (حدیث جنود، ۱۱۴؛ تقریرات، ۳/۱۶۴ ـ ۱۶۵) (← مقاله اتحاد عاقل و معقول).
[[امام‌خمینی]] مانند دیگر حکما،<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۶ ـ ۳۵۱.</ref> ملائکه را دارای اقسامی می‌داند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹، امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> ازجمله: ملائکه مهیمه و مقرّب، ملائکه ملکوت اعلا، ملائکه ملکوت اسفل و عوالم برزخ، و ملائکه موکل بر عالم طبیعت.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> ملائکه مهیمه، بنابر بعضی روایات به فرشتگانی گفته می‌شود که محو جمال حق و از دیگر خلایق غافل‌اند.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۱۵.</ref> ملائکه مقرب و ساکنان جبروت اعلی، فرشتگانی هستند که هر یک وظیفه و تدبیر عوالم را بر عهده دارند و خود دارای انواع متعددی هستند. ملائکه عوالم ملکوت اعلی و جنات عالیه، قسم دیگری از فرشتگانند که خود انواع و اصناف مختلفی دارند و ملائکه عوالم برزخ و مثال، فرشتگانی هستند که در آن موطن ساکن‌اند و با ملائکه‌ای که موکل عالم طبیعت هستند، تفاوت دارند. ملائکه عالم طبیعت وظیفه تدبیر این عالم را بر عهده دارند.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴.</ref> به باور ایشان، ملائکه مهیمه و ملائکه مقرب که به آنها اهل جبروت گفته می‌شود، هیچ‌گونه تعلقی به [[عالم ماده]] ندارند؛ اما باقی ملائکه به نحوی به عالم ماده تعلق دارند و با آن مرتبط‌اند. ملائکه مقرب، واسطه وصول رحمت حق به مخلوقات هستند. ازجمله ملائکه مقرب، [[روح اعظم]] است که به اعتباری به آن [[قلم اعلی]] و [[عقل اول]] گفته می‌شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳۹ ـ ۲۴۰.</ref> این گروه از ملائکه، طبق نظر امام‌خمینی مجرد تام هستند و تعلقی به ماده ندارند؛ اما ملائکه عوالم [[ملکوت اعلی]] و ملکوت اسفل که همان عالم مثال و [[برزخ]] است و ملائکه موکل بر عالم طبیعت، متعلق به عالم ماده‌اند و در مواردی تدبیر این عالم را بر عهده دارند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۹ ـ ۳۴۱؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۱۴ ـ ۴۱۵.</ref>
۱۰. معاد جسمانی: ملاصدرا برای نخستین بار کوشید معاد جسمانی را که قرآن بیان کرده با ادله فلسفی به اثبات برساند و شرع و عقل را در این مسئله موافق نشان دهد (← المبدأ و المعاد، ۳۷۶، ۳۸۰، ۳۸۳ ـ ۳۸۶ و ۳۹۵؛ الحکمة المتعالیه، ۹/۱۸۱ ـ ۱۸۴ و ۱۹۷ ـ ۱۹۸). امام‌خمینی نیز در تبیین عقلانی معاد جسمانی تأکید می‌کند این فیلسوف الهی و مؤسس قواعد الهی و مجدد مابعدالطبیعه، نخستین کسی است که مبدأ و معاد را بر یک اصل بزرگ خلل‌ناپذیر بنا نهاده و به اثبات معاد جسمانی با برهان عقلی پرداخته‌است و شریعت مطهره و حکمت الهی را با هم پیوند داده‌است (کشف اسرار، ۳۶). ایشان در بیان تقریر دیدگاه معاد جسمانی ملاصدرا، اصول یازده‌گانه صدرایی را برای اثبات معاد جسمانی یک به یک تقریر می‌کند (تقریرات، ۳/۵۵۳ ـ ۵۹۰). ایشان با نقل مقدماتی که ملاصدرا مطرح کرده، جسمانی‌بودن معاد را می‌پذیرد؛ اما این بیان ملاصدرا را که بدن مخلوق نفس است، نمی‌پذیرد و معتقد است بدن در نشئه آخرت، معلول نفس نیست و این امر مستلزم دور است؛ زیرا نفس و بدن جدای از هم نیستند و یک شیء نمی‌تواند علت خود باشد (همان، ۳/۵۸۵) (← مقاله معاد).
 
مفسران حکمت متعالیه: حکمت و فلسفه در زمان صفویه بازاری گرم و پررونق داشت؛ اما حکمت متعالیه و افکار فلسفی آخوند ملاصدرا در زمان خود او، پذیرش و اقبال عمومی نداشت. از زمان محمد بیدآبادی (م۱۱۹۸ق/ ۱۱۶۳ش) و شاگرد معروف او حکیم ملاعلی نوری (م۱۲۴۶ق/ ۱۲۰۹ش)، به‌تدریج حکمت متعالیه همه حوزه‌های فلسفی را دربر گرفت و کتاب‌های فلسفی ملاصدرا، کتاب‌های رایج درسی در مجامع علمی شد. بعدها کسانی مانند ملااسماعیل اصفهانی، ملاآقا قزوینی، ملاعبدالله زنوزی، ملاهادی سبزواری، آقامحمدرضا قمشه‌ای، رفیعی قزوینی (آشتیانی، سه رسائل فلسفی، ۱۸ ـ ۲۶) که شارحان و مروجان حکمت متعالیه بودند، نظریات ملاصدرا را شرح و بسط دادند.
یکی از اقسام ملائکه، روح است و مفسران و اندیشمندان در حقیقتِ روح اختلاف دارند. بعضی روح را جبرئیل<ref>ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۲۹.</ref> و بعضی آن را از ملائکه کروبین می‌دانند و جبرئیل را که آخرین ملائکه کروبین است، روح‌القدس می‌شمارند.<ref>میرداماد، القبسات، ۴۱۴؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۳۴۰.</ref> در برخی روایات، روح برتر از جبرئیل و میکائیل شمرده شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۱/۲۷۳؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۶۴.</ref> به نظر امام‌خمینی شاید [[روح]] در [[قرآن کریم]] و روایات دو کاربرد داشته باشد: یکی روح که از ملائکه است و دیگری روحِ اولیا که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه برتر است؛ چنان‌که مراد از روح در سوره قدر، به دلیل تنزل در شب قدر «جبرئیل و روح‌الامین» بوده، علت ذکر روح در کنار ملائکه،<ref>قدر، ۴.</ref> عظمت و مقام والای آن است. اما روح در سوره اسرا،<ref>اسرا، ۸۵.</ref> روحِ اولیا است که در مرتبه کمال از جبرئیل و دیگر ملائکه بزرگ‌تر و از عالم امر است و گاهی متحد با مشیت مطلقه الهی است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref>
امام‌خمینی نیز یکی از شارحان و مروجان حکمت متعالیه است که چندین دوره به تدریس شرح منظومه پرداخته و قسمت‌های عمده اسفار را تدریس کرده‌است و شاگرد ایشان سیدعبدالغنی اردبیلی تقریرات این درس‌ها را نگاشته‌است و مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی آن را منتشر کرده‌است (مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۶ ـ ۱۹) (← مقاله تقریرات فلسفه امام‌خمینی). امام‌خمینی به تفکر مشائی چندان دل‌بسته نبود؛ اما به حکمت متعالیه تعلق خاطر داشت و آن را بر مشرب عرفانی تفسیر می‌کرد (حائری یزدی، جستارهای فلسفی، ۳۵۶ ـ ۳۵۷ و ۴۸۲). ایشان از حدود سال ۱۳۰۸ به تدریس کتاب‌های ملاصدرا مشغول بود و یک دوره اسفار به غیر از مباحث جواهر و اعراض تدریس کرد و بیش از سه دوره نیز به تدریس شرح منظومه پرداخت (مؤسسه تنظیم، مقدمه تقریرات، ۱/۱۲) (← مقاله تدریس امام‌خمینی)؛ چنان‌که یک دوره تدریس اسفار ایشان ده سال به داراز کشید (حائری یزدی، فلسفه: پی‌جویی حقیقت، ۱۰۴؛ همو، تأملاتی گذرا، ۳۸۴). امام‌خمینی تعلیقه‌ای نیز بر اسفار اربعه ملاصدرا نوشته که مفقود شده‌است (همو، مقدمه البیع، ۱/۶؛ فنایی اشکوری، ۳۰).
 
{{ببینید|لیلةالقدر}}
==مراتب و درجات==
در قرآن کریم آمده‌است که هر یک از ملائکه، دارای مقام و درجه معینی می‌باشند<ref>صافات، ۱۶۴.</ref> و هر یک به اعتبار [[معرفت]] و [[عبادت]]،<ref>فیض کاشانی، الأصفی، ۲/۱۰۵۹.</ref> درجاتی دارند که از آن تجاوز نمی‌کنند و مطیع اوامر الهی هستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۷/۱۷۶.</ref> همچنین مرتبه ملائکه، پایین‌تر از [[آدم(ع)]] بیان شده‌است؛ زیرا همه [[اسمای الهی]] به او آموخته شده و ملائکه مأمور سجده او شدند.<ref>بقره، ۳۱، ۳۴؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۱۶۶؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۳/۵۰؛ آلوسی، تفسیر روح المعانی، ۱۲/۲۱۶.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی این دو حقیقت، به فضیلت علم حقیقی که همان علم به اسمای الهی است، بر می‌گردد و این قاعده‌ای کلی برای همه بنی‌آدم است؛ زیرا هر کس خود را به مقام آدمیت که مقام تعلم اسماست برساند، از این شرافت برخوردار می‌شود.<ref>امام خمینی، حدیث جنود، ۲۶۳.</ref> در برخی روایات، علت سجده ملائکه، ظهور نور [[پیامبر اسلام(ص)]] از صلب آدم(ع) بیان شده‌است.<ref>قاضی‌سعید، شرح توحید الصدوق، ۲/۵۵۵.</ref>
 
امام‌خمینی معتقد است سرّ سجده ملائکه بر آدم(ع)، [[تجلی]] خداوند به [[اسم جامع «الله»]] در آدم است<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> که اگر این تجلی نبود، آدم این توانایی را نداشت که همه اسما را فرا گیرد.<ref>امام خمینی، دعاء السحر، ۷۴.</ref> به اعتقاد ایشان، مراد از آدم در اینجا، همان نور پیامبر اکرم(ص) است که مظهر [[اسم اعظم الهی]] است.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۴۸.</ref>
==امداد ملائکه==
در قرآن کریم امداد و یاری رساندن ملائکه به مسلمانان در سختی‌ها و جنگ‌ها بیان شده‌است.<ref>آل عمران، ۱۲۴ و ۱۲۵؛ انفال، ۹؛ فصلت، ۳۰.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی انسان‌های مؤمن و هدایت‌شدگان مسیر حق، از امدادهای غیبی ملائکه بهره‌مندند و چیرگی مسلمانان با تعدادی اندک بر قدرت‌های بزرگ آن زمان، یعنی ایران و روم، ازجمله امدادهای غیبی است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۲۵، ۵۰۵ و ۱۵/۴۰۳.</ref> ایشان، قدرت ایمان مسلمانان را در طول تاریخ، سبب پیروزی آنها می‌داند؛ به طوری که مسلمانان به پشتوانه قدرت‌های معنوی و ملائکه توانستند در کمتر از نیم‌قرن تقریباً بر تمام دنیا سلطه پیدا کنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۷/۶۷.</ref> انقلاب اسلامی ایران نیز در طول حیات خود از این امدادهای غیبی بی‌بهره نبوده‌است که ناکامی [[امریکا]] در [[صحرای طبس]] را می‌توان از نمونه‌های بارز آن دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۱ ـ ۴۲ و ۱۲/۳۸۰.</ref>
 
امام‌خمینی پیروزی‌های دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] را نیز از [[امدادهای غیبی]] می‌شمرد و معتقد بود رزمندگان با وحدت کلمه در سایه اسلام به این فتح‌ها رسیدند و همان تأییدات غیبی که در صدر اسلام پشتیبان لشکر اسلام بود، پشتیبان رزمندگان و ملت ایران بود؛ به گونه‌ای که با وجود کمک‌های جهانی و همه‌جانبه به رژیم عراق در مبارزه و براندازی جمهوری اسلامی، [[توکل]] و اتکا به خدا و کمک‌های غیبی و امدادهای ملائکه، باعث پیروزی و نصرت رزمندگان شد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۳.</ref>
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع|۲}}
  آشتیانی، سیدجلال‌الدین، شرح حال و آرای فلسفی ملاصدرا، قم، بوستان کتاب، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
* قرآن کریم.
  همو، مقدمه کتاب سه رسائل فلسفی، تألیف ملاصدرا، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
* آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  همو، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق.
  آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، طبقات اعلام الشیعه (نقباء البشر فی القرن الرابع عشر)، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  ابن‌ترکه، صائن‌الدین، تمهید القواعد، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
* ابن‌سینا، حسین‌بن‌عبدالله، النجاة من الغرق فی بحر الضلالات، تصحیح محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  اعوانی، محمد، چرا ملاصدرا را ملاصدرا نامیده‌اند، مجله خردنامه ملاصدرا، شماره ۴۲، ۱۳۸۴ش.
* ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، تفسیر القرآن العظیم، تصحیح محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
  همو، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
همو، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
همو، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
همو، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
همو، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
  همو، جواهر الاصول، تقریر محمدحسن مرتضوی لنگرودی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
  همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  همو، شرح دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* شیخ اشراق، سهروردی، شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  همو، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
*  صحیفه سجادیه، امام‌علی‌بن‌الحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
همو، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
* صدوق، محمدبن‌علی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق.
همو، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
  همو، مناهج الوصول الی علم الاصول، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
ایجی، قاضی‌عضدالدین، المواقف، بیروت، مکتبة المتنبی ـ مکتبه سعدالدین، بی‌تا.
*  فخر رازی، محمدبن‌عمر، المحصل، تصحیح اتای، عمان، دارالرازی، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
بیدارفر، محسن، مقدمه کتاب تفسیر القرآن الکریم، تألیف ملاصدرا، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* فخر رازی، محمدبن‌عمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.
حائری یزدی، مهدی، تأملاتی گذرا درباره امام‌خمینی(س)، زعامت دینی و حکومت اسلامی، مجله متین، شماره ۱، ۱۳۷۷ش.
* فراهیدی، خلیل‌بن‌احمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
  همو، جستارهای فلسفی، به اهتمام عبدالله ناصری، تهران، حکمت و فلسفه ایران، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* فناری، محمدبن‌حمزه، مصباح الانس بین المعقول و المشهود، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  همو، فلسفه: پی‌جویی حقیقت و هستی، مجله نامه فرهنگ، شماره ۱۷، ۱۳۷۴ش.
* فیض کاشانی، ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
خمینی، سیدمصطفی، تعلیقات علی الحکمة المتعالیه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
* فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  خواجه‌نصیر طوسی، محمدبن‌محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
* قاضی‌سعید قمی، محمدبن‌محمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  دوانی، جلال‌الدین، الرسالة الزوراء، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* قرطبی، محمدبن‌احمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، ناصرخسرو، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
  دوانی، علی، دورنمایی از زندگانی صدرالمتألهین شیرازی، چاپ‌شده در ملاصدرا و حکمت متعالیه، مجموعه مقالات همایش ملاصدرا، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  دینانی ابراهیمی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش.
* کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
  همو، ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، تهران، طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  همو، نیایش فیلسوف، مشهد، دانشگاه علوم رضوی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  ضیایی، حسین و مجید حمیدزاده جباری، چاپ‌شده در کتاب تاریخ فلسفه اسلامی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  فنایی اشکوری، محمد، مقدمه‌ای بر فلسفه اسلامی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول(ص)، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  فهری، سیداحمد، مقدمه شرح دعاء السحر، امام‌خمینی، تهران، مرکز النشر العلمی و الثقافی، چاپ اول، ۱۳۹۲.
* مفید، محمدبن‌محمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  قربانی، زین‌العابدین، مقدمه کتاب گوهر مراد، تألیف عبدالرزاق لاهیجی، تهران، سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش.
  قیصری، داوودبن‌محمود، رسائل قیصری، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، مؤسسه حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم، ۱۳۸۱ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، التصور و التصدیق، چاپ‌شده در الجوهر النضید، تألیف محمدبن‌محمد خواجه‌نصیرالدین طوسی، همراه با شرح علامه حلی، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
* ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  همو، الحاشیة علی الهیات الشفاء، قم، بیدار، بی‌تا.
* میرداماد، محمدباقر، القبسات، به اهتمام مهدی محقق و دیگران، تهران، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
  همو، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م.
* نصر، سیدحسین، مقدمه جلد چهارم مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
  همو، شرح اصول الکافی، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  همو، شرح الهدایة الاثیریه، تصحیح محمدمصطفی فولادکار، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
{{پایان}}
  همو، الشواهد الربوبیة فی المناهج السلوکیه، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، مشهد، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
  همو، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
  همو، المشاعر، به اهتمام هانری کربن، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۶۳ش.
همو، المظاهر الالهیة فی اسرار العلوم الکمالیه، تصحیح سیدمحمد خامنه‌ای، تهران، بنیاد حکمت صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
همو، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، مقدمه کتاب تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
همو، مقدمه کتاب البیع، تألیف امام‌خمینی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
موسوی خوانساری اصفهانی، میرزامحمدباقر، روضات الجنات، قم، اسماعیلیان، چاپ اول، ۱۳۹۱ق.
  ناجی اصفهانی، حامد، مقدمه کتاب مجموعه رسائل فلسفی صدرالمتألهین، تألیف ملاصدرا، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
  نعمه، عبدالله، فلاسفه شیعه، ترجمه جعفر غضبان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
یزدان‌پناه، سیدیدالله، فروغ معرفت در اسرار خلافت و ولایت، تدوین سعید هلالیان، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۹۵ش.
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش