کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
'''مسلم ملکوتی''' [[روحانی]] مبارز، [[شاگردان امام خمینی|شاگرد]] و نماینده [[امام‌خمینی]] در [[آذربایجان]]، [[امام جمعه]] تبریز و عضو [[مجلس خبرگان رهبری]].
ملی‌شدن صنعت نفت، ملی‌شدن صنعت نفت و نقش نیروهای ملی و مذهبی در آن.
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
تاریخچه صنعت نفت ایران از توطئه‌های خارجی آکنده‌است (میلانی، ۱۸۰). پنج سال پس از تولد صنعت نفت در امریکا ۱۸۵۹م/ ۱۲۳۱ش و پیش از کشف نفت در ایران، امتیاز کشف و استخراج آن در سال‌های ۱۲۳۶ش/ ۱۸۶۴م (موحد، خواب آشفته نفت، ۱۲۵)، ۱۲۵۱ش/ ۱۸۷۲م (ذوقی، ۴۷ ـ ۴۴؛ شوادران، ۱۲؛ نصری، ۷۹) و ۱۲۶۳ش/ ۱۸۸۴م به بیگانگان داده شد که هیچ‌یک به انجام نرسید (ذوقی، ۴۳؛ ماسلی، ۵۵). در مورد اخیر در سال ۱۲۶۳ البرت هوتز بازرگان هلندی امتیازنامه‌ای را از ناصرالدین‌شاه قاجار دریافت کرد که به نخستین امتیازنامه اکتشاف نفت «ایران» معروف شد؛ ولی فعالیت‌های وی برای اکتشاف نفت در دالکی بوشهر به نتیجه نرسید (موحد، نفت ما، ۳۳). در سال ۱۹۰۱م/ ۱۲۸۰ش در سلطنت مظفرالدین‌شاه، ویلیام نکس دارسی انگلیسی، امتیاز شصت‌ساله نفت را که شامل استخراج، بهره‌برداری و لوله‌کشی نفت و قیر در سراسر ایران (به جز آذربایجان، گیلان و مازندران، گرگان و خراسان) می‌شد، از دولت ایران گرفت. دارسی متعهد شد در دو سال، شرکت یا شرکت‌هایی را برای بهره‌برداری تأسیس کند و از محصولات شانزده درصد با عنوان حق امتیاز و بیست هزار لیره سهم ایران را به دولت بپردازد و در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات و حقوق گمرگی معاف باشد (انتشارات وزارات نفت، ۱۰ ـ ۱۱). در روز ۵ خرداد ۱۲۸۷ش/ ۲۶ ماه مه سال ۱۹۰۸ نفت در مسجد سلیمان فوران کرد (همان، ۱۱) و یک سال بعد در جنوب، شرکت نفت ایران و انگلیس تأسیس شد (ماسلی، ۷۳؛ کاتوزیان، ۱۳۵) (← مقاله نفت).
مسلم ملکوتی سرابی در سال ۱۳۰۳ش/ ۱۳۴۴ق در یکی از روستاهای «بلاسجین» شهر سراب زاده شد. پدر وی مشهدی یوسف، مردی دیندار و با [[قرآن]] و [[دعا]] مأنوس بود و با بعضی از علمای منطقه، ارتباط داشت. شغلش [[کشاورزی]] بود و به سبب داشتن [[زمین]] وسیع، شماری از روستاییان رعیت او بودند. وی به آموزش علم و خواندن و نوشتن علاقه‌مند بود و همزمان با کشاورزی، در مکتبخانه کنار فرزندش مسلم، روخوانی قرآن و خواندن و نوشتن می‌آموخت. مادر ملکوتی فاطمه، زنی متدین، پاکدامن، مدیر، مدبر و پرکار بود و امور زندگی را که از سوی شوهر به وی واگذار شده بود، به گونه شایسته مدیریت می‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۵.</ref>
رضاشاه پهلوی در سال ۱۳۱۲ در قرارداد دارسی تجدید نظر کرد و شرایطی را ظاهراً به سود ایران به آن افزود (فاتح، ۲۷۸)؛ اما در نگاه برخی کارشناسان این قرارداد توطئه‌ای انگلیسی بود که به دست پهلوی به انجام رسید (کاتوزیان، ۸۲ ـ ۸۳) و سودی برای ایران دربر نداشت، بلکه سهم ایران از قرارداد قبلی کمتر و کمپانی انگلیس همچنان از پرداخت هر گونه مالیات و عوارض معاف بود (خلیل‌الله مقدم، ۲۱ و ۹۶ ـ ۱۰۰؛ علم، ۷۱ ـ ۷۴) و بر خلاف قرارداد دارسی، اموال شرکت نیز به دولت انگلیس تعلق گرفت (علم، ۷۵ ـ ۷۶). سود شرکت‌های انگلیسی روزبه‌روز بالا می‌رفت و مبلغ ناچیزی به ایران پرداخت می‌شد (فوران، ۴۲۵ ـ ۴۲۶). در جنگ جهانی دوم در شهریور ۱۳۲۰ به جهت موقعیت راهبردی ایران و وابستگی بریتانیا به منبع انرژی خاورمیانه، انگلستان ایران را اشغال کرد (موسوی، ۱۴۵). اشغال ایران فضای اجتماعی ایران را دگرگون ساخت. گرچه مردم از رفتن پهلوی شادمانی کردند ولی رنج‌ها و مشکلات ناشی از اشغال کشور موجبات تنفر مردم از انگلستان را فراهم کرد (بایرامی، ۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ قمری، ۱۲۳ ـ ۱۲۴؛ کاتوزیان، ۹۱) و زمینه مبارزه با امتیازهای خارجیان ازجمله امتیازهای نفتی فراهم شد (حشمت‌زاده، ۱۰۴ ـ ۱۱۶).
 
در زمان محمدرضا پهلوی، در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی (اسفند ۱۳۲۲ تا اسفند ۱۳۲۴)، برخی از نمایندگان ازجمله غلامحسین رحیمیان خواستار ملی‌شدن صنعت نفت و الغای قراردادهای منعقدشده با خارجیان در زمان رضاشاه شدند (رهدار، ۴۸ ـ ۴۹). پس از درخواست کافتارادزه نماینده شوروی برای دادن امتیاز نفت شمال به این کشور، به موجب طرح پیشنهادی محمد مصدق به نمایندگان مجلس، دولت‌ها از مذاکره درباره اعطای امتیاز نفت به خارجیان منع شدند (تکمیل همایون، ۵). در مجلس پانزدهم عباس اسکندری در ۵ بهمن ۱۳۲۷ لغو قرارداد ۱۳۱۲ ایران و انگلیس و ملی‌شدن صنعت نفت را مطرح کرد؛ ولی سیدحسن تقی‌زاده از این قرارداد دفاع کرد و در پی آن دانشجویان در تظاهراتی خواهان ملی‌شدن صنعت نفت شدند (طاهر احمدی، ۵۴). در سال ۱۳۲۸ با قرارداد الحاقی میان نویل گَس نماینده انگلیس و عباسعلی گلشاییان وزیر دارایی ایران، معروف به «قرارداد گس ـ گلشاییان»، حق امتیاز ایران در برابر فروش هر تن نفت به جای چهار شلینگ به شش شلینگ افزایش یافت (فوران، ۴۲۶؛ اقبال، ۳۶؛ مرکز بررسی اسناد، ۱/۶۲)؛ اما از آنجاکه تمام منافع ایران را تأمین نمی‌کرد (حسینیان، بازخوانی نهضت، ۱۱۴)، با راهنمایی محمد مصدق از بیرون مجلس، مورد مخالفت شدید مجلس پانزدهم قرار گرفت و به تصویب نرسید (ذبیح، ۴۷). اعتراض به دخالت دولت در انتخابات مجلس شانزدهم منجر به تشکیل جبهه ملی برآمده از چند گروه سیاسی و مذهبی به رهبری مصدق شد و این تشکل در اول آبان ۱۳۲۸ اعلان موجودیت کرد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۸۰؛ کاتوزیان، ۱۴۷ ـ ۱۵۱، ۱۷۱ ـ ۱۷۷) (← مقاله جبهه ملی ایران). جبهه ملی با همیاری روحانیان، احقاق حقوق مردم ایران در حوزه نفت را در دستور کار قرار داد، ولی خواسته‌ها فراتر از نفت بود (← ادامه مقاله).
ملکوتی در شش‌سالگی مقداری از سوره‌های قرآن را در زادگاهش حفظ کرد و پس از آن، مقدمات علوم اسلامی را نزد روحانیان محلی آغاز کرد. وی سپس به شهر سراب رفت و بقیه مقدّمات و سیوطی، مغنی، شرح جامی و مطوّل را نزد استادان آن دیار، میرزارضاقلی، میرزایعقوب، میرزاغلامعلی اصغری و میرزاحسین محدثی فرا گرفت و در سال ۱۳۲۰ وارد [[حوزه علمیه]] تبریز شد و در مدرسه «طالبیه» به تحصیل پرداخت. وی در تبریز، کتاب [[معالم الاصول]] را نزد میرزاخلیل نطنزی، [[شرح لمعه]] را نزد سیدکاظم نوبری، سیدمهدی انگجی، سیدعلی مولانا، بخشی از [[مکاسب]] و [[رسائل]] را نزد [[سیدکاظم شریعتمداری]] و بخش دیگر را نزد میرزاکاظم شبستری و [[میرزامحمود دوزدوزانی]] فرا گرفت و بخش‌هایی از [[علم کلام]] و [[فلسفه]] را نزد [[سیدمحمد بادکوبه‌ای]] خواند.<ref>ملکوتی، خبرگان ملت، ۱/۴۵۱؛ اباذری، آئینه انوار الست، ۱۰ و ۱۱.</ref>
مجلس شانزدهم به‌صراحت خواهان تجدید نظر در قرارداد نفتی با انگلیس شد. مصدق نماینده این دوره در نطق‌های خود ملی‌شدن نفت را مطرح کرد (خامه‌ای، ۸۸ ـ ۹۱؛ بیل و راجز لویس، ۱۰۵) و با تشکیل و رهبری گروه پارلمانی نفت یا کمیسیون نفت که متشکل از ۱۸ تن از نمایندگان مجلس بود، به بسیج نیروهای سیاسی کشور برای ملی‌کردن صنعت نفت پرداخت (ذبیح، ۵۰). مردم، عالمان دینی و نخبگان ملی نیز که عقب‌افتادگی ایران و اشغال ایران را از توطئه‌های انگلیس می‌دانستند (حسینیان، بازخوانی نهضت، ۱۱) با اشاره عالم برجسته و مبارز، سیدابوالقاسم کاشانی با برگزاری تجمعات و تظاهرات خواستار ملی‌شدن نفت شدند (مرکز بررسی اسناد، ۱/۲۶۵؛ سحابی، ۱/۷۵). مطالبه ملی‌شدن نفت در میان مردم ایران فراگیر شد. کاشانی که پس از حادثه تیراندازی به محمدرضا پهلوی در بهمن ۱۳۲۷ به لبنان تبعید شده بود، از سوی مردم به صورت غیابی به نمایندگی مجلس شانزدهم برگزیده شد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۱۸ ـ ۱۹) و در بیستم خرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت. او در نخستین نطق خود در جمع هزاران نفر از مردم تهران که بنا به دعوت وی در مسجد شاه (امام‌خمینی) گرد آمده بودند، نفت را متعلق به ملت ایران دانست و قرارداد نفتی با بریتانیا را از سر زور و بی‌ارزش خواند (همان، ۱/۱۹؛ مدنی، ۱/۳۴۸). وی سکوت در برابر این فاجعه را جایز ندانست و از مردم خواست نگذارند انگلیس نفت ایران را ببرد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۲۶۷) (← مقاله کاشانی، سیدابوالقاسم). جمعیت فداییان اسلام به رهبری سیدمجتبی نواب صفوی (حوزه، ۱۱۹ ـ ۱۲۰؛ عبدخدایی، ۹۷؛ کاتوزیان، ۲۹۸) و جمعیت اتحادیه مسلمین رشت (مرکز بررسی اسناد، ۱/۴۱۷) نیز از ملی‌شدن نفت و کوتاه‌کردن دست شرکت ایرانی ـ انگلیسی نفت حمایت کردند.
 
از سوی دیگر، بسیاری از علمای حوزه ازجمله سیدمحمدتقی خوانساری، سیدصدرالدین صدر (بازرگان، ۱/۲۷۷)، سیدمحمد حجت، محمد فیض قمی (رهدار، ۶۱بهاءالدین محلاتی، عباسعلی شاهرودی، سیدحسن چهارسوقی، باقر رسولی، سیدمحمود روحانی قمی، محمدرضا کلباسی، مهدی نجفی، میرزاحسین فقیه سبزواری، سیدحسین خادمی، مرتضی مدرسی اردکانی و سیدمصطفی سیدالعراقین از نهضت ملی نفت حمایت کردند (حسینیان، بیست سال، ۱۰۰ ـ ۱۰۴)؛ همچنین علمای همدان (خبرنامه، ۷) و هیئت علمیه تهران (مرکز اسناد ریاست جمهوری، ۴۰۹ ـ ۴۱۰) حمایت خود از ملی‌شدن صنعت نفت را اعلام کردند. سیدحسین بروجردی؛ مرجع تقلید وقت نیز با فرونشاندن جوسازی‌ها در قم علیه دولت مصدق و اجازه‌ندادن به دربار پهلوی برای سوء استفاده از آن، به نهضت ملی نفت خدمت کرد (واعظ‌زاده خراسانی، ۲۳۷ ـ ۲۳۸). حزب توده نیز در آغاز هوادار جبهه ملی بود؛ اما در نهایت مصدق را ابزار دست امریکا شمرد و از حمایت وی دست کشید (فوران، ۴۲۷ ـ ۴۲۸).
ملکوتی در اواخر ۱۳۲۳ به [[حوزه علمیه قم]] هجرت کرد و در [[مدرسه فیضیه]] ساکن شد. [[درس خارج|درس‌های خارج فقه و اصول]] را از استادانی چون [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، [[سیدصدرالدین صدر]]، [[سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای]]، [[سیدحسین بروجردی]]، [[امام‌خمینی]] و [[میرزاعباسعلی شاهرودی]] فرا گرفت و بیشتر مباحث درس حجت کوه‌کمره‌ای را نوشت.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> وی در فلسفه از استادانی چون سیدحسین قاضی، عبدالنبی عراقی، میرزامهدی مازندرانی، ابوالقاسم اصفهانی، [[میرزامهدی آشتیانی]]، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] و امام‌خمینی بهره برد.<ref>ملکوتی، خبرگان ملت، ۱/۴۵۲.</ref> وی در ضمن اقامت و تحصیل در قم، مدتی نیز همراه دوستانش، [[علی احمدی میانجی]]، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و محمدعلی حقی سرابی به [[مشهد]] عزیمت کرد و در مدرسه خیرات‌خان سکونت گزید<ref>دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی.</ref> و در این حوزه نیز فقه و معارف دینی را از استادانی چون سیدیونس اردبیلی و میرزامهدی غروی اصفهانی فرا گرفت و [[ریاضیات]] و هیئت را نزد [[محمدرضا کرباسی]] آموخت. بخشی از [[شرح اشارات]] را نیز نزد سیف‌الله ایسی میانجی فرا گرفت و آن‌گاه به قم بازگشت.<ref>دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی؛ ملکوتی، خبرگان ملت، ۱/۴۵۲ ـ ۴۵۳.</ref>
محمدرضا پهلوی در ۵/۴/۱۳۲۹ علی رزم‌آرا از حامیان منافع انگلستان را به نخست‌وزیری گمارد. وی تهدید کرد در صورت پافشاری بر ملی‌شدن نفت، مسجد را بر سر کاشانی و مجلس را بر سر اقلیت خراب خواهد کرد (همبلی، ۷۸؛ رهدار، ۵۱ ـ ۵۲). او در صدد بود که مجلس را منحل و حکومت‌نظامی برقرار کند (موحد، خواب آشفته نفت، ۱/۱۱۲؛ ازغندی، ۱۷۰). رزم‌آرا معتقد بود ایران نمی‌تواند صنعت نفت را اداره کند (نجاتی، ۱۲۷ ـ ۱۲۸) و سعی کرد قرارداد الحاقی «گس ـ گلشاییان» را به تصویب مجلس جدید برساند (رهدار، ۵۲). گفتگو درباره قرارداد پنهانی نفتی و تقسیم مساوی درآمد آن میان ایران و انگلیس نیز در میان بود (فاتح، ۴۰۷). جبهه ملی احتمال می‌داد تهدیدهای رزم‌آرا علیه مجلس و روحانیان، جان همه آنان را به خطر اندازد (تبریزنیا، ۲۲۶). رزم‌آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ (کاتوزیان، ۱۶۷) با گلوله خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام و با فریاد «مرده باد شرکت نفت» کشته شد (کارگر جهرمی، ۷۴؛ ترکمان، ۱۷۰ ـ ۱۷۱) و حسین علاء به جای وی به نخست‌وزیری برگزیده شد و در ۱۷ اسفند کمیسیون خاص نفت، ملی‌شدن صنعت نفت را تصویب کرد (فخیمی، ۴۲؛ کارگر جهرمی، ۷۶). مجلس در یک اقدام ناگهانی و به اتفاق آرا به نخست‌وزیری محمد مصدق ابراز تمایل کرد و اجرای قانون ملی‌شدن نفت را به او محول ساخت (ذبیح، ۵۴). وی یکی از دلایل خود برای پذیرش پست نخست‌وزیری در این دوره را به‌سرانجام رساندن طرح ملی‌کردن صنعت نفت دانسته‌است (۱۷۸). مردم نیز با تظاهرات گسترده از آن حمایت کردند و مجلس در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ بدون رأی مخالف، نفت را ملی اعلام کرد (مرکز بررسی اسناد، ۱/۳۵۶). در ۲۹ اسفند نیز مجلس سنا آن را تصویب کرد و به امضای محمدرضا پهلوی رسید و آن روز، روز ملی‌شدن صنعت نفت نام گرفت (تکمیل همایون، ۸).
 
قانون ملی‌شدن صنعت نفت: برابر مصوبه ۲۴ و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و مجلس سنا، صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور ملی شد و عملیات اکتشاف و استخراج و بهره‌برداری در دست دولت ایران قرار گرفت و هیئتی از نمایندگان مجلس سنا و نمایندگان مجلس شورای ملی و وزیر دارایی تشکیل شد تا با نظارت این هیئت، اختیار از شرکت سابق نفت ایران و انگلیس گرفته و به دعاوی شرکت رسیدگی و تلاش شود به‌تدریج متخصصان ایرانی جایگزین مهندسان خارجی شوند (اداره کل انتشارات، ۵۲ ـ ۶۸). روز ۱۹ خرداد ۱۳۳۰ اعضای هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران و سه تن از اعضای هیئت مختلط نفت در میان استقبال پرشور و بی‌سابقه ده‌ها هزار تن از مردم خوزستان وارد آبادان شدند و شرکت نفت انگلیس را برکنار کردند. پرچم ایران بر فراز اداره مرکزی شرکت سابق در خرمشهر و تابلوی هیئت‌مدیره موقت به جای ریاست شرکت نفت انگلیس نصب شد (بازرگان، ۱/۲۷۹ ـ ۲۸۴). دولت انگلیس برای زنده‌کردن امتیازهای گذشته خود به دادگاه لاهه شکایت کرد که مصدق به نمایندگی از ایران در دادگاه شرکت و از حقوق مردم ایران دفاع و پیروز شد (همان، ۱/۲۹۲)؛ پس از آن انگلستان موظف شد برابر قوانین بین‌المللی به ایران غرامت بپردازد (کاشانی، ۱۳۶)، اما انگلیسی‌ها پس از محکومیت، به تهدید اقتصادی و تحریم و نیز تهدید نظامی روی آوردند؛ ولی در نهایت دولت ایران موفق شد به‌تدریج آنان را از ایران بیرون و کنسولگری انگلیس را در نه شهر ایران ازجمله مشهد و اهواز و رشت تعطیل کند (بختیاری، ۹۶ ـ ۹۸).
ملکوتی در سال ۱۳۳۴ به [[نجف اشرف]] رفت و دوازده سال در درس‌های خارج فقه و اصول [[سیدمحسن حکیم]]، [[سیدعبدالهادی شیرازی]]، [[‏سیدمحمود شاهرودی]]، ‏ [[سیدابوالقاسم خویی]] و [[حسین حلی]] حاضر شد و در این مدت یک دوره کامل درس اصول خویی را نوشت و از شاگردان بارز ایشان بود. او با بیش از سه دهه تلاش علمی به درجه [[اجتهاد]] رسید و از بعضی استادان خود [[اجازه اجتهاد]] گرفت؛ چنان‌که با شخصیت‌های بزرگ علمی چون [[آقابزرگ تهرانی]] و [[عبدالحسین امینی]] ارتباط علمی و دوستی پیدا کرد و از آنان اجازه روایت گرفت. وی به سبب جایگاه علمی‌اش در [[حوزه علمیه نجف]] به «میرزامسلم سرابی» شهرت یافت<ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۱۳.</ref> او همچنین در تمام دوره تحصیل در سراب، تبریز، قم، مشهد و نجف به تدریس اهتمام داشت و [[طلاب]] و [[روحانیان]] بسیاری را تعلیم داد و تربیت کرد؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از شخصیت‌های برجسته نظام [[جمهوری اسلامی ایران]] از شاگردان وی هستند. او در حوزه نجف، در مقبره [[میرزای شیرازی]] به تدریس رسائل، مکاسب، [[کفایة الاصول]]، شرح اشارات، [[شرح منظومه]]، [[اسفار]]، ریاضیات و هیئت می‌پرداخت.<ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۱۶.</ref> ملکوتی در سال ۱۳۴۷ برای [[صله ارحام]] و با هدف بازگشت به نجف، به ایران آمد؛ اما به سبب تیره‌شدن روابط ایران و عراق و بیرون راندن ایرانیان از آن کشور، ناگزیر به اقامت در قم شد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۴۲ ـ ۴۳.</ref>
دستاوردهای نهضت: نهضت ملی نفت دستاوردهای پرارزشی برای مردم ایران به ارمغان آورد (آقاحسینی، ۱). کوتاه‌کردن دست انگلستان از منابع حیاتی ایران، نقطه عطفی در تاریخ جنبش‌های رهایی‌بخش منطقه خاورمیانه به شمار می‌رود (گل‌آوری، ۱۷). این امر کمر انگلستان را شکست و آن کشور را تبدیل به قدرت درجه دوم و سوم کرد (بازرگان، ۱/۲۹۳). رونق صادرات و واردات و بازگشایی کارخانه‌های تعطیل‌شده و به تکاپودرآوردن دوباره بازار (گل‌آوری، ۱۷) و ملی‌شدن نفت، درآمد ایران را از شانزده تا بیست درصد به رقمی بیش از پنجاه درصد افزایش داد (بازرگان، ۱/۲۹۳). آشنایی مردم ایران با فرهنگ سیاسی و مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات و زیادشدن روحیه خودباوری، فراگیری تخصص در میان کارگران ایرانی صنعت نفت در جهت اداره صنایع نفتی و رشد نیروهای فنی در جامعه (گل‌آوری، ۱۷؛ مینا، ۳۷) و راه‌اندازی پالایشگاه آبادان به دست نیروهای بومی (بازرگان، ۱/۲۸۹ ـ ۲۹۰)، شکست انحصار انگلیسی‌ها در ایران و به تبع آن در نقاط مختلف خاورمیانه (گل‌آوری، ۱۷)، هویت‌سازی ملی و روحیه خودباوری و خودیاری (بازرگان، ۲۹۳؛ آقاحسینی، ۳ ـ ۶)، گسترش نشریات و فعالیت‌های مطبوعاتی (گل‌آوری، ۱۷) از آثار این نهضت بود.
 
این نهضت بر دیگر کشورهای تحت سیطره استعمار غرب به‌ویژه بریتانیا نیز مؤثر بود و از همان آغاز ملی‌کردن صنعت نفت، مقام‌های بریتانیا در مذاکره با امریکایی‌ها نگرانی خود را از تأثیر اقدامات ایران در مورد کانال سوئز ابراز می‌کردند. مصری‌ها به پیروی از ایرانیان الغای عهدنامه ۱۹۳۶م/ ۱۳۱۵ش و خروج نیروهای بریتانیا از خاک مصر را مطرح کردند و پس از سقوط دولت نحاس پاشا، جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرد (هرمیداس باوند، ۷۳). مجمع عمومی سازمان ملل نیز به موجب قطعنامه‌ای حق استفاده و بهره‌برداری از منابع را جزئی از حاکمیت ملت‌ها دانست و به رسمیت شناخت (همان).
ملکوتی از زمان اقامت در تبریز، با شنیدن آوازه علمی امام‌خمینی به ایشان علاقه‌مند شد و با هجرت به قم، نخست در [[درس اخلاق]] روزهای جمعه ایشان حاضر شد و سپس به درس خارج اصول و فقه ایشان راه یافت؛<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۴.</ref> چنان‌که در فضای ضد فلسفی قم، در درس خصوصی فلسفه ایشان شرکت کرد و پس از موفقیت در آزمون گزینشی ایشان، به صورت مداوم با آن همراه شد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۳۲.</ref> در سال‌های آغازین نهضت اسلامی با اینکه ملکوتی در حوزه علمیه قم حضور نداشت، به دلیل اینکه از شاگردان خاص و از علاقه‌مندان امام‌خمینی بود، مسائل نهضت را در نجف دنبال می‌کرد و در ماجرای حمله به مدرسه فیضیه با گروهی از فضلا و استادان نجف، اعلامیه حمایت از حوزه قم و خواسته‌های مراجع تقلید را امضا کرد <ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۸۰؛ اباذری، آئینه انوار الست، ۵۱.</ref>
شکست نهضت و علل آن: تلاش‌ها در جهت ملی‌شدن صنعت نفت گسترش پیدا کرد و به نهضتی فراگیر و ملی تبدیل شد که در صورت تداوم می‌توانست به استقلال همه‌جانبه و آزادی ایران بینجامد؛ ولی بر اثر عواملی نتوانست به دیگر اهداف خود دست یابد (آقاحسینی، ۱؛ ابرقویی، ۳۳۷ ـ ۳۳۸). امریکا که در زمان نهضت و پس از آن با ایران همدلی نشان می‌داد، سرانجام پس از توافق پنهانی با انگلیس بر سر نابودی نهضت ملی نفت و تقسیم غنایم به توافق رسید (کاشانی، ۱۳۶ ـ ۱۳۷). دولت ملی مصدق نیز با کودتای امریکایی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سقوط کرد (بازرگان، ۱/۳۰۴ ـ ۳۰۵؛ سحابی، ۱۵۸؛ فوران، ۴۳۴ ـ ۴۳۵ و ۴۳۷)؛ چنانچه امریکا بعدها از نقش خود در این کودتا آشکارا سخن گفته‌است (روبین، ۸۵).
 
افزون بر کودتای امریکایی، عوامل متعدد دیگری نیز در شکست نهضت ملی نفت مؤثر بود (فوران، ۴۳۸ ـ ۴۴۲)؛ چنان‌که اختلاف رهبران جنبش از عوامل اصلی ضعیف‌شدن نهضت ملی بود (حوزه، ۱۲۷؛ واعظ‌زاده خراسانی، ۲۳۸)؛ همچنین بی‌اعتنایی مصدق به روحانیت و تکیه بر احزاب سیاسی ازجمله عوامل ناکامی این نهضت شمرده شده‌است. مصدق نتوانست حمایت روحانیت را که نقش مهمی در فرایند ملی‌شدن نفت و ادامه نهضت خصوصاً بسیج نیروهای مردمی در ۳۰ تیر و سقوط نخست‌وزیری احمد قوام بر عهده داشتند، تدوام بخشد و حتی با خواسته‌های منطقی آنان مانند ممنوعیت خرید و فروش مسکرات مخالفت کرد (هاشمی رفسنجانی، ۱/۱۱۲)؛ زیرا اقدام وی در تقویت بازوی غیر مذهبی دولت موجب شد که فداییان اسلام که از همپیمانان او بودند، با او رودررو شوند (کاتم، ۱۸۴؛ امینی، داوود، ۱۰۲؛ نوذری، ۱۳۳ ـ ۱۳۴؛ خسروشاهی، ۱۱۴). این گروه که از مصدق قول گرفته بودند پس از پیروزی، احکام اسلام در ایران اجرا شود، از وی خواستند به وعده خویش عمل کند و جلوی مفاسد اجتماعی را بگیرد که با مخالفت وی روبه‌رو شدند و در نتیجه راه خود را از او جدا کردند و در مخالفت با دولت به زندان افتادند (حوزه، ۱۳۲ ـ ۱۳۳، امینی، داوود، ۱۰۲).
{{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}}
مصدق با دورزدن کانون‌های موجود قدرت، مستقیماً از مردم کمک خواست؛ ولی از هنر و ابزار سازماندهی مردم برخوردار نبود (کاتوزیان، ۱۱۶). تلقی اشتباه رهبران نهضت نفت از سیاست‌های بین‌المللی انرژی (فوران، ۴۲۹ و ۴۳۱) و اعتماد بی‌جای مصدق به وعده‌های امریکا و قبول دخالت بانک بین‌المللی در قضیه نفت (حوزه، ۱۳۲؛ آیت، ۶۵ ـ ۷۵)، تشدید بحران مالی دولت مصدق در پی همکاری‌نکردن شوروی (فوران، ۴۳۷؛ رهدار، ۱۰۷ ـ ۱۰۸) و غفلت از مبارزه با استبداد داخلی (رهدار، ۱۰۱ ـ ۱۰۲) از دیگر علل شکست نهضت بود. در تحلیل برخی آگاهان، مصدق و کاشانی به مسئله نفت اکتفا کردند و از اندیشه درباره کل نظام سیاسی و سرچشمه مفاسد اجتماعی غافل بودند و حال آنکه می‌بایست همانند نهضت امام‌خمینی سرچشمه مفاسد را که رژیم پهلوی بود هدف می‌گرفتند (فضل‌الله، ۳۵۲ ـ ۳۵۳). عواملی نیز باعث دشوارشدن وضعیت شد، ازجمله سلب اختیارات قانون‌گذاری از مجلس از سوی مصدق، سهل‌انگاری درباره مجازات مأموران حمله‌کننده به مردم در جریان نهضت و واقعه ۳۰ تیر (زهیری، ۱۸۱ ـ ۱۸۳؛ منصوری، ۳۴ ـ ۳۵انتصاب افراد مشکوک به مقامات مهم نظامی و بی‌توجهی به اندرزهای دلسوزانه کاشانی و دیگران (حسینیان، بیست سال، ۱۹۲ ـ ۱۹۳به‌ویژه بی‌توجهی به اخطار کاشانی درباره احتمال کودتا (مدنی، ۱/۵۰۷) و نداشتن افراد تربیت‌شده برای مبارزه (حوزه، ۱۴۲؛ ابرقویی، ۳۴۷). انگلستان نیز نفت ایران را تحریم کرد و با این تحریم شرایط اقتصادی اجتماعی ایران بدتر و راه برای مداخله گسترده بیگانگان هموار شد (فوران، ۴۲۹، ۴۳۱ و ۴۳۴؛ امینی، علی، ۶۹؛ کاتوزیان، ۲۷۲).
 
نگاه امام‌خمینی به نهضت ملی نفت: امام‌خمینی به تاریخ اسلام، ایران و نهضت‌های آزادی‌بخش و پیروزی‌ها و شکست‌ها توجه ویژه داشت و از تجربه‌های تاریخی در پیشبرد نهضت اسلامی بهره می‌گرفت. ایشان ملی‌شدن صنعت نفت و کوتاه‌کردن دست استعماری انگلیس را خدمت به کشور ایران می‌دانست. ایشان که معتقد بود مصدق می‌خواست به کشور خدمت کند اما اشتباه نیز داشت، یکی از اشتباه‌های وی را همانند قوام‌السلطنه شمرده که وقتی قدرت داشت، محمدرضا پهلوی را از میان برنداشت، با اینکه به راحتی می‌توانست او را کنار بگذارد (۴/۳۷۱) (← مقاله مصدق، محمد). ایشان علت اصلی شکست نهضت ملی نفت را غیر اسلامی‌بودن و محصورکردن آن در دایره ملی‌گرایی و اهداف سیاسی و منافع مادی می‌دید (۵/۲۶۷ و ۱۳/۳۹) و بر این باور بود که ملی‌گرایان از همان آغاز از نظر فکری با اسلام و روحانیت مخالف بودند و در عمل نیز مخالفت کردند (۱۴/۴۵۶) و همه علما و بزرگانی که در دوره مشروطیت در صدد خدمت به اسلام بودند، از میرزامحمدحسن شیرازی تا سیدابوالقاسم کاشانی را، خطاکار می‌خواندند (۱۴/۴۶۴ ـ ۴۶۵). از نگاه امام‌خمینی جدایی دین از سیاست و جدایی رهبری سیاسی از رهبری مذهبی از عوامل شکست نهضت بود (۵/۲۶۸ ـ ۲۷۶). ایشان در مجموع به تفکر و شعار ملی‌گراییِ جبهه ملی بدبین بود و اعضای این جبهه را برای مملکت افرادی زیانبار و نگاه آنان را مخالف اسلام و روحانیت می‌دانست (۱۴/۴۵۶ ـ ۴۵۷ و ۴۴۹) (← مقاله‌های ملی‌گرایی؛ جبهه ملی ایران). ایشان در مقایسه انقلاب اسلامی با نهضت نفت، انقلاب اسلامی را نهضتی عمیق‌تر از نهضت نفت می‌دانست و بر آن بود که نهضت نفت، نهضتی صرفاً سیاسی بود؛ ولی انقلاب اسلامی انقلابی سیاسی، مذهبی و ریشه‌دار بود. ایشان نهضت ملی نفت را جنبشی مادی و انقلاب اسلامی را انقلابی معنوی برمی‌شمرد. به باور ایشان نهضت نفت با تکیه بر توان سیاسی و دوری از معنویت و برخی از اشتباهات دیگر شکست خورد (۵/۲۹۰ و ۷/۴۵۷ ـ ۴۵۹).
هنگامی که امام‌خمینی در سال ۱۳۴۴ از [[ترکیه]] به نجف تبعید شد، وی در شمار نخستین کسانی بود که در میانه راه [[کربلا]] و نجف (خان النصبه همراه دیگر شاگردان، به استقبال ایشان رفت. امام‌خمینی نیز در میان شاگردان و علمای نجف، محبت و توجه ویژه‌ای به وی کرد و پس از اقامت در نجف، برای بازدید به خانه وی رفت <ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۵۱.</ref> از آن پس، ارتباط استادی و شاگردی در نجف تا بازگشت ملکوتی در سال ۱۳۴۷ به ایران ادامه یافت. پس از اقامت در ایران نیز ارتباط معنوی و انقلابی شاگرد و استاد، همچنان ادامه پیدا کرد،<ref>دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی.</ref> به‌گونه‌ای که وی در فعالیت‌های تبلیغی و اجتماعی خود، از مبانی فکری و انقلابی امام‌خمینی الهام‌گرفته، در [[تبلیغ]] دینی خود به‌ویژه در شهرستان سراب، مسائل انقلاب و ظلم و ستم رژیم شاهنشاهی را با ظرافت با مردم در میان می‌گذاشت. در مواردی نیز مأموران حکومتی ایشان را تهدید کرده، از وی می‌خواستند برای سلامتی [[محمدرضا پهلوی]] در پایان سخنرانی [[دعا]] کند؛ اما او بسیار قاطع در میان مردم، به آنان پاسخ رد می‌داد و از دعاکردن خودداری می‌کرد تا اینکه مورد تعقیب و اذیت و آزار [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) قرار گرفت و ناگزیر شد منطقه را ترک کند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۰۰.</ref>
منابع: آقاحسینی، علیرضا، تحلیل گفتمانی وعلل و عوامل شکست جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران (۱۳۲۰ ـ ۱۳۳۲)، مجله پژوهشهای تاریخی، شماره۱۰، ۱۳۹۰ش؛ آیت، سیدحسن، چهره حقیقی مصدق السلطنه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۰ش؛ ابرقویی، عباس، علل ناتوانی دولت ملی، ریشه‌یابی ناکامی‌ها در حل مساله نفت، مجله راهبرد، شماره ۲۸، ۱۳۸۲ش؛ اداره کل انتشارات و تبلیغات، اسناد نفت، تهران، پویان، ۱۳۳۰ش؛ ازغندی، علیرضا، روابط خارجی ایران (دولت دست‌نشانده) ۱۳۵۷ ـ ۱۳۲۰، تهران، قومس، چاپ نهم، ۱۳۸۸ش؛ اقبال، اسماعیل، نقش انگلیس در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تهران، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ امینی، داوود، جمعیت فداییان اسلام و نقش آن در تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱ش؛ امینی، علی، خاطرات علی امینی، به کوشش یعقوب توکلی، تهران، حوزه هنری، چاپ دوم، ۱۳۹۰ش؛ انتشارات وزارت نفت، ۲۹ اسفند، سالروز ملی شدن صنعت نفت، تهران، ۱۳۶۵ش؛ بازرگان، مهدی، خاطرات بازرگان، شصت سال خدمت و مقاومت، تدوین غلامرضا نجاتی، جلد دوم، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۷ش؛ بایرامی، سمیه، آثار و پیامدهای اجتماعی اشغال ایران در شهریور۱۳۲۰، مجله مطالعات تاریخی، شماره ۲۷، ۱۳۸۸؛ بختیاری، امیرهوشنگ، مصدق و اخراج انگلیسی‌ها از ایران، مجله تاریخ روابط خارجی، شماره ۱۸، ۱۳۸۳ش؛ بیل، جیمز، و ویلیام راجر لویس، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا (هوشنگ) مهدوی و کاوه بیات، تهران، گفتار، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش؛ تبریزنیا، حسین، علل ناپایداری احزاب سیاسی در ایران، ترجمه علی باقری، تهران، بین‌الملل، چاپ اول، ۱۳۷۱ش؛ ترکمان، محمد، اسرار قتل رزم‌آرا، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش؛ تکمیل همایون، ناصر، به یاد ۲۹ اسفند روز تاریخی و شکوهمند ملی شدن نفت، مجله حافظ، شماره ۲۵، ۱۳۸۴ش؛ حسینیان، روح‌الله، بازخوانی نهضت ملی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ همو، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰ ـ ۱۳۴۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش؛ حشمت‌زاده، محمدباقر، ایران و نفت، جامعه‌شناسی سیاسی نفت در ایران (۷۵ ـ ۱۳۵۷)، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ حوزه، مجله، روحانیت و روشنفکران در نهضت ملی نفت، شماره ۱۵، ۱۳۶۵ش؛ خامه‌ای، انور، اقتصاد بدون نفت ابتکار بزرگ دکتر مصدق، تهران، ناهید، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش؛ خبرنامه، مجله، همایش نفت، سلطه، کودتا، ۲۸ مرداد، شماره ۲، ۱۳۸۲ش؛ خسروشاهی، سیدهادی، فداییان اسلام، تهران، اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش؛ خلیل‌الله مقدم، احمد، تاریخ جامع ملی شدن نفت، تهران، علم، ۱۳۷۷ش؛ ذبیح، سپهر، ایران در دوران دکتر مصدق، ترجمه، محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۳ش؛ ذوقی، ایرج، مسایل سیاسی ـ اقتصادی نفت ایران، تهران، دانش‌پور، چاپ اول، ۱۳۷۲ش؛ روبین، باری، جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود مشرفی، تهران، آشتیانی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش؛ رهدار، احمد، روحانیت و نهضت ملی‌شدن نفت ایران، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۲۰، ۱۳۸۸ش؛ زهیری، علیرضا، عصر پهلوی به روایت اسناد، قم، دفتر نشر و پخش معارف، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ سحابی، عزت‌الله، نیم قرن خاطره و تجربه، تهران، صبا، چاپ سوم، ۱۳۸۹ش؛ شوادران، بنجامین، خاورمیانه، نفت و قدرت‌های بزرگ، ترجمه عبدالحسین شریفیان، تهران، فرانکلین، ۱۳۵۴ش؛ طاهراحمدی، محمود، اسنادی از جنبش دانشجویی و نهضت ملی ایران، مجله گنجینه اسناد، شماره ۵۷، ۱۳۸۴ش؛ عبدخدایی، محمدمهدی، خاطرات محمدمهدی عبدخدایی، تدوین سیدمهدی حسینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ علم، مصطفی، نفت، قدرت و اصول، ترجمه غلامحسین صالحیار، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۱ش؛ فاتح، مصطفی، پنجاه سال نفت ایران، تهران، پیام، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش؛ فخیمی، قباد، سی سال نفت ایران از ملی شدن تا انقلاب اسلامی، تهران، مهراندیش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش؛ فضل‌الله، سیدمحمدحسین، مصاحبه، آیینه‌داران حقیقت، مجله حوزه، ۱۳۸۳ش؛ فوران، جان، مقاومت شکننده، ترجمه احمد تدین، تهران، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش؛ قمری (قنبری)، داریوش، تحول ناسیونالیسم در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ کاتم، ریچارد، ناسیونالیسم در ایران، ترجمه احمد تدین، تهران، کویر، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش؛ کاتوزیان، محمدعلی، مصدق و نبرد قدرت، ترجمه احمد تدین، رسا، چاپ دوم، ۱۳۷۲ش؛ کارگر جهرمی، وحید، تحلیل روابط کاشانی و نواب صفوی در پیروزی و شکست نهضت ملی ایران، مجله گنجینه اسناد، شماره ۹۲، ۱۳۹۲ش؛ کاشانی، سیدمحمود، مداخله انگلستان و آمریکا برای نابودی نهضت ملی نفت ایران، مجله تاریخ معاصر ایران، شماره ۲۹، ۱۳۸۶ش؛ گل‌آوری، عبدالکاظم، دستاوردهای نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران، مجله حافظ، شماره ۲۵، ۱۳۸۴ش؛ ماسلی، لئونارد، نفت، سیاست و کودتا در خاورمیانه، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، رسام، چاپ اول، ۱۳۶۵ش؛ مدنی، سیدجلال‌الدین، تاریخ سیاسی معاصر ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، ۱۳۷۸ش؛ مرکز اسناد ریاست جمهوری، اسنادی از انجمن‌ها و مجامع مذهبی در دوره پهلوی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد، چاپ اول، ۱۳۸۱ش؛ مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، روحانی مبارز آیت‌الله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ مصدق، محمد، خاطرات و تألمات دکتر محمد مصدق، تهران، انتشارات علمی، چاپ هشتم، ۱۳۷۵ش؛ منصوری، جواد، ۲۵ سال حاکمیت آمریکا بر ایران، بی‌جا، بی‌نا، ۱۳۶۴ش؛ موحد، محمدعلی، خواب آشفته نفت، تهران، کارنامه، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش؛ همو، نفت ما و مسائل حقوقی آن، تهران، خوارزمی، چاپ دوم، ۱۳۵۷ش؛ موسوی، میرطیب، نفت، سیاست، اقتصاد، تهران، خط سوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ میلانی، محسن، شکل‌گیری انقلاب اسلامی از سلطنت پهلوی تا جمهوری اسلامی، ترجمه مجتبی عطاردزاده، تهران، گام نو، چاپ اول، ۱۳۸۱ش؛ مینا، پرویز، مصاحبه، نهضت ملی نفت موتور محرکه قرارداد کنسرسیوم و تجدید نظر در آن، مجله اقتصاد انرژی، شماره ۱۴۷ ـ ۱۴۸، ۱۳۹۰ش؛ نجاتی، غلامرضا، جنبش ملّی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۲، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ۱۳۶۶ش؛ نصری، قدیر، نفت و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ نوذری، عزت‌الله، تاریخ احزاب سیاسی در ایران، شیراز، نوید شیراز، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش؛ واعظ‌زاده خراسانی، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در چ‍ش‍م و چ‍راغ م‍رج‍عیت، ب‍ه ک‍وش‍ش م‍ج‍ت‍بی اح‍م‍دی و دیگ‍ران، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش؛ هرمیداس باوند، داود، روزهای افتخار و خذلان، نگرشی گذرا بر علل نافرجامی نهضت ملی کردن صنعت نفت و تبعات آن، مجله اطلاعات سیاسی ـ اقتصادی، شماره ۱۰۷ ـ ۱۰۸، ۱۳۷۵ش؛ همبلی، گاوین، خودکامگی پهلوی: محمدرضاشاه (۱۳۲۰ ـ ۱۳۵۷)، چاپ‌شده در تاریخ جامع ملی‌شدن نفت، تدوین احمد خلیل‌الله، تهران، علم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
 
==فعالیت‌های سیاسی==
در آبان ۱۳۵۶ که حرکت نهضت اسلامی با درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]]، روند تکاملی خود را پی گرفت، ملکوتی به عنوان عضو برجسته «فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم»، در عرصه‌های مختلف و سرنوشت‌ساز انقلاب حضوری فعال داشت و در بیشتر اعلامیه‌های مدرسین که در آن شرایط بسیار دشوار و خطرناک دوران ستمشاهی صادر می‌شد، در شمار امضاکنندگان بود؛ چنان‌که در بیانیه معروف به «خلع شاه از سلطنت»، امضای ملکوتی نخستین امضای آن بود.<ref>دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی.</ref> امضای ملکوتی در دیگر بیانیه‌های سرنوشت‌ساز این دوره درباره قیام ۲۹ بهمن مردم تبریز، فجایع شهر [[یزد]]، اوضاع سیاسی ایران، اعتراض به حمله مأموران رژیم به خانه‌ها و بیوت [[مراجع تقلید|مراجع]]، حادثه ۱۹ اردیبهشت قم، تحریم جشن نیمه شعبان، محکومیت جنایت میدان ژاله (هفده شهریور) تهران، اعتراض به تشکیل دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری]]، پیام به کارکنان شرکت نفت، پشتیبانی از اعتصاب کارکنان شرکت نفت، راهپیمایی [[تاسوعا]] و [[عاشورا]]، سالگرد [[قیام خونین قم]]، حمایت از استادان دانشگاه‌ها، تلگرام به رئیس‌جمهور [[فرانسه]] برای ورود امام‌خمینی به پاریس، اعتراض به جنایات عوامل محمدرضا پهلوی و اعتراض به روی کارآمدن دولت [[شاپور بختیار]] نیز به چشم می‌خورد.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۵۱، ۲۶۸، ۲۷۲، ۲۹۲، ۲۹۹، ۳۲۲، ۴۰۵، ۴۲۷، ۴۳۴، ۴۴۹، ۴۷۳، ۴۹۱، ۵۰۷، ۵۲۰، ۵۲۲، ۵۲۵، ۵۲۹ و ۵۳۴.</ref>
==فعالیت‌های پس از پیروزی انقلاب==
ملکوتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با مردم انقلابی و امام‌خمینی همراه بود. وی در اوایل پیروزی، با حکم امام‌خمینی برای حل اختلافات شهرستان زنجان مأموریت یافت و اختلافات عمیق و حساس عالمان و برخی گروه‌های دیگر آن سامان را به گونه شایسته حل و فصل کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۱۸ ـ ۲۱۹.</ref> وی بار دیگر به همین منظور در سال ۱۳۵۸ به استان آذربایجان شرقی و تبریز اعزام شد و این مأموریت خطیر را نیز با موفقیت به انجام رساند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۲۲۲.</ref>
 
ملکوتی در ۲۱ آبان ۱۳۶۰ پس از شهادت [[سیداسدالله مدنی]]، نماینده امام‌خمینی و امام جمعه تبریز و پایان دوره موقت [[علی‌اکبر مشکینی]] در این منصب، طی حکمی از سوی [[امام‌خمینی]] به امامت جمعه تبریز و نمایندگی ایشان در آذربایجان منصوب شد. امام‌خمینی در این حکم، ملکوتی را به داشتن پیشینه روشن، مراتب علم و [[تقوا]] ستود و برای وی اظهار امیدواری کرد که در تدبیر امور و رسیدگی به نیازهای محل و خدمت به [[اسلام]] و [[مسلمانان]] موفق باشد و از مردم آذربایجان به‌ویژه [[علما]] و [[روحانیت]]، خواست از وی پشتیبانی کنند و وی نیز با مشورت آنان در خدمت به جمهوری اسلامی توفیق یابد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۵۲.</ref> وی همچنین نمایندگی مردم آذربایجان شرقی در دوره اول تا سوم [[مجلس خبرگان رهبری]] را به عهده داشت.<ref>ملکوتی، خبرگان ملت، ۱/۴۵۱.</ref> ملکوتی از سال ۱۳۷۴ به دعوت گروهی از علما از تبریز به شهر قم بازگشت و به تدریس خارج فقه، اصول، فلسفه و موارد دیگر اشتغال داشت.<ref>دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی.</ref>
 
ملکوتی در خطبه [[نماز جمعه]]، پس از سلام و صلوات بر [[چهارده معصوم(ع)]]، از امام‌خمینی با عنوان «امام مسلمین» یاد می‌کرد و ایشان را بزرگ می‌داشت؛<ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۷۰.</ref> چنان‌که وی ازجمله فقهایی بود که [[ولایت ولی‌فقیه]] جامع شرایط را، ادامه ولایت [[امامان معصوم(ع)]] می‌شمرد و در مرحله عمل نیز بدان پایبند بود و سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب، در یکی از آثار خود بر ضرورت تشکیل [[حکومت اسلامی]] تأکید کرده بود.<ref>ملکوتی، الامن العام، ۱۳۶.</ref> وی امام‌خمینی را جامع علوم مختلف اسلامی می‌دانست و معتقد بود ایشان از شدت احاطه‌ای که به فقه، اصول، فلسفه، [[عرفان]] و [[اخلاق]] داشت، می‌توانست مباحث‌شان را کاملاً از هم جدا کند؛ به همین سبب وقتی درس فقه می‌گفت، شاگرد گمان می‌کرد ایشان فلسفه نخوانده‌است و چون فلسفه می‌گفت، شاگرد گمان می‌برد ایشان از مباحث فقه و اصول بی‌خبر است؛ از این‌رو کتاب عرفانش ممحض در عرفان است و در کتاب فقه ایشان تنها مباحث فقهی به چشم می‌خورد و به نوشتن درس‌های خود نیز مقیّد بود<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۳۰ ـ ۱۳۱.</ref> از نگاه ملکوتی، امام‌خمینی در اخلاق عملی نیز کار کرده بود؛ به‌گونه‌ای که درس اخلاق ایشان، فضای معنوی عجیبی ایجاد می‌کرد و ثمره‌اش آن بود که طلاب و فضلای درس ایشان تا یک هفته از نظر اخلاقی و معنوی تغذیه می‌شدند و شخصیت اخلاقی امام‌خمینی به‌گونه‌ای بود که برخی، با وجود اینکه از نظر فلسفی مخالف سرسخت ایشان بودند، در برابر شخصیت اخلاقی ایشان سر تعظیم فرود می‌آوردند.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref> ایشان با همه مقام علمی، [[تواضع]] ستودنی داشت و گاهی به‌صراحت به شاگرد اعلام می‌کرد پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای شاگردان تازگی داشت؛ چنان‌که از سر تواضع خود را استاد فلسفه نمی‌دانست و مباحث ارائه‌شده را فلسفه قلمداد نمی‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref> وی خاطرنشان کرده‌است امام‌خمینی تمام نمازهای روزانه را در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] و مدرسه فیضیه با جماعت اقامه می‌کرد و «دائم‌الجماعه» بود؛ ظهر و عصر را در مدرسه فیضیه به [[سیداحمد زنجانی]]، نماز مغرب و عشا را در حرم فاطمه معصومه(س) به سیدمحمدتقی خوانساری و نماز صبح را به سیدصدرالدین صدر اقتدا می‌کرد<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۵.</ref> و [[شجاعت]] و شهامت ایشان نیز ستودنی بود.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹.</ref>
 
{{ببینید|اخلاق و سیره امام‌خمینی}}
==آثار و خدمات==
ملکوتی خدمات اجتماعی بسیاری نیز داشته‌است؛ تأسیس و بازسازی چندین [[مسجد]]، تجدید بنای مدرسه علمیه حضرت ولی‌عصر(ع)، تأسیس کتابخانه المهدی(عصندوق قرض الحسنه المهدی(ع) و صندوق مستمندان در سراب و احداث مصلای بزرگ تبریز ازجمله آنها می‌باشد،<ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۶۴ ـ ۶۸.</ref> آثار علمی چندی نیز از وی باقی مانده‌است: المحاکمات، الربا فی‌التشریع الاسلامی (سه جلدالفرق بین الدین و العلم و الفلسفه، الامن العام فی‌الاسلام، المنافقون فی القرآن و السنة و التاریخ، تفسیر سوره فاتحه، مقتل الامام‌الحسین(ع)، شرح مبسوط بر کفایة الاصول، تقریرات درس سیدمحمد حجت کوه‌کمره‌ای، حاشیه بر عروة الوثقی، حاشیه بر اسفار ملاصدرا، حاشیه بر شفای ابن‌سینا، مناسک حج و توضیح المسائل <ref>اباذری، خبرگان ملت، ۱/۴۵۷؛ اباذری، آئینه انوار الست، ۷۱ و ۷۴.</ref> وی به سبب علاقه وصف‌ناپذیر به کتاب و کتابخوانی، کتابخانه شخصی پرارزشی با بیش از پنجاه هزار جلد کتاب با موضوعات گوناگون به زبان‌های فارسی، عربی، ترکی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و... بر جا گذاشته‌است و حدود یک هزار جلد آن، نسخه‌های خطی است و در میان آنها، نسخه‌های نفیس نیز وجود دارد <ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۷۷.</ref>
==وفات==
مسلم ملکوتی پنجشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۳، در ۹۰سالگی درگذشت و پیکرش در مسجد بالاسر [[حرم فاطمه معصومه(س)]] به خاک سپرده شد.<ref>اباذری، آئینه انوار الست، ۷۸.</ref> وی نه پسر و پنج دختر از یک همسر داشت و پسر بزرگ وی روحانی و از استادان حوزه است.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۵۲ و ۵۵.</ref>
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
{{منابع|۲}}
*اباذری، عبدالرحیم، آئینه انوار الست، قم، رسالت یعقوبی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
*امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثارامام خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، پایگاه اطلاع‌رسانی، ۱۴/۱۰/۱۳۹۸ش.
*مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*ملکوتی، مسلم، الامن العام فی الاسلام و النظارة العامة للعموم علی العموم، تبریز، شفق، چاپ اول، ۱۴۰۳ق؛
*ملکوتی، مسلم، خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش. *ملکوتی، مسلم، مصاحبه، خبرگان ملت، شرح حال نمایندگان مجلس خبرگان رهبری، قم، دبیرخانه مجلس خبرگانه رهبری، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش