کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
ملی‌گرایی، حس وفاداری و دل‌بستگی افراد به ملت یا دولت و ابعاد و آثار آن.
'''ملی‌گرایی''' حس [[وفاداری]] و دل‌بستگی افراد به [[ملت]] یا [[دولت]] و ابعاد و آثار آن.
ملت به معنای گروه و آیین و شریعت است (دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷ ـ ۱۸۹۴۸) و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فرهنگی خاص می‌گویند که هویت فردی را از هویت افراد دیگر متفاوت می‌کند (انوری، ۷/۷۳۴۴). ملی‌گرایی به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی همراه با اعتقاد به برتری ملت خود بر ملت‌های دیگر آمده‌است (همان، ۷/۷۳۴۴ ـ ۷۳۴۵).
==مفهوم‌شناسی==
ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، ایدئولوژی برخاسته از مفهوم مدرن دولت و آگاهی جمعی به «تعلق به یک ملت» را گویند که اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دل‌بستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملیِ دیگر ملت‌ها می‌شود (آشوری، ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ بابایی زارچ، ۵۴ ـ ۵۵به بیان دیگر ناسیونالیسم (به معنای جدید آن) به پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت اشاره می‌کند و با قومیت (قوم‌گرایی) که بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی دارد و مبنای آن عنصر زبان، دین، آداب و رسوم، تاریخ و خاطره قومی مشترک است، تفاوت دارد (آشوری، ۳۰۷) (← مقاله قومیت). امام‌خمینی ملیت را در کنار اسلامیت، مشروع می‌داند اما اسلام‌گرایی بر ملی‌گرایی مقدم است (← ادامه مقاله).
ملت به معنای گروه و آیین و [[شریعت]] است<ref>دهخدا، فرهنگ‌لغت دهخدا، ۱۳/۱۸۹۴۷ ـ ۱۸۹۴۸.</ref> و ملیت نیز به ویژگی‌هایی مانند متعلق‌بودن به سرزمین یا فرهنگی خاص می‌گویند که هویت فردی را از هویت افراد دیگر متفاوت می‌کند <ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴.</ref> ملی‌گرایی به معنای دل‌بستگی شدید به نژاد، زبان و فرهنگ خودی همراه با اعتقاد به برتری ملت خود بر ملت‌های دیگر آمده‌است.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۷/۷۳۴۴ ـ ۷۳۴۵.</ref>
پیشینه: در گذشته آگاهی قومی و بزرگداشت فرهنگ خود، اهمیت ویژه‌ای در جامعه‌ها داشت و این آگاهی در میان بیشتر اقوام گذشته، به صورت جداکردن خود از «دیگری» یافت می‌شد؛ چنان‌که یونانیان، غیر یونانی را «بربر» و ایرانیان، غیر ایرانی را «انیران» می‌خواندند؛ اما این بزرگداشت میهن، بیشتر جنبه فرهنگی داشت نه سیاسی و با آگاهی ملی (ملی‌گرایی به معنای جدید) متفاوت بود (آشوری، ۳۰۷). برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی، روشنفکری و رویدادهای اجتماعی همچون صلح وستفالی، پیدایش دولت ـ ملت‌ها و انقلاب‌های گوناگون سیاسی و علمی در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد (بابایی زارچ، ۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ آشوری، ۱۶۳). انتشار تفکر ملی‌گرایی در اروپا، موجب شد تنها طی دوازده سال از ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۰م، تغییرات بسیاری در نقشه جغرافیایی اروپا داده شود (منوچهری، ۱۱۴ ـ ۱۱۵).
 
در کشورهای اسلامی و شرقی، ملی‌گرایی از سده نوزدهم و نخست در مصر و ترکیه آغاز شد (حاجیانی، ۲۴۵) و سپس این موج به دیگر کشورهای عربی راه یافت (درویش‌پور، ۲۸). آنچه موجب تقویت افکار ناسیونالیستی در کشورهای در حال توسعه شد، آگاهی روشنفکران این کشورها بر تأثیر حضور استعمارگران به عنوان دلیل اصلی عقب‌ماندگی کشور خود و نیز جنگ‌های استقلال‌طلبانه و ضد استعماری در پاره‌ای از مستعمرات پس از پایان جنگ جهانی دوم بود که به کسب استقلال این کشورها کمک کرد (ابوالحمد، ۲۹۴).
ناسیونالیسم یا ملی‌گرایی، ایدئولوژی برخاسته از مفهوم مدرن دولت و آگاهی جمعی به «تعلق به یک ملت» را گویند که اغلب پدیدآورنده حس وفاداری، شور و دل‌بستگی افراد به عناصر تشکیل‌دهنده ملت (نژاد، زبان، سنت‌ها و عادت‌ها، ارزش‌های اجتماعی و اخلاقی و به طور کلی فرهنگ) است و گاه موجب بزرگداشت مبالغه‌آمیز آنها و اعتقاد به برتری این مظاهر بر مظاهر ملیِ دیگر ملت‌ها می‌شود؛<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۱۹ ـ ۳۲۰؛ بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۵۴ ـ ۵۵.</ref> به بیان دیگر ناسیونالیسم (به معنای جدید آن) به پیوند مستقیم مفهوم ملت با دولت اشاره می‌کند و با قومیت (قوم‌گرایی) که بیشتر جنبه آگاهی به تعلق فرهنگی دارد و مبنای آن عنصر زبان، [[دین]]، آداب و رسوم، [[تاریخ]] و خاطره قومی مشترک است، تفاوت دارد.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> [[امام‌خمینی]] ملیت را در کنار اسلامیت، [[مشروع]] می‌داند اما [[اسلام‌گرایی]] بر ملی‌گرایی مقدم است.<ref>ادامه مقاله.</ref>
اندیشه هویت ملی در ایران نیز پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. به گواه بیشتر صاحب‌نظران، ایرانیان در دوره باستان (ساسانیان)، نوعی آگاهی جمعی و تعلق خاطری به عناصر هویت ملی خود داشتند. پس از ورود اسلام به ایران، در دوره نخست، برخی از عناصر هویت ملی ایرانیان نظیر سرزمین واحد، حکومت ملی و دین زرتشت از میان‌رفت؛ اما در دوره دوم، ایرانیان پس از پذیرش دین اسلام و درونی‌کردن ارزش‌های آن و ایفای نقش بسیار مهم در ساخت تمدن اسلامی، سرانجام در آستانه سده دهم هجری قمری و با تشکیل حکومت صفویه، از دولت ملی برخوردار شدند و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی و مستقل و متمرکز بنیان نهادند و در باب عناصر هویت ملی خاص خود، به آگاهی جمعی رسیدند (گودرزی، ۵۱). ارتباط مذهب، هویت ملی، ملت و ناسیونالیسم در ایران از مباحث پیچیده و در عین حال متفاوت با دیگر ملت‌های جهان است، به گونه‌ای که برخلاف ملت‌سازی‌های نو در جهان که بر پایه به‌حاشیه‌راندنِ دین اتفاق افتاده، ایرانیان طی پنج سده گذشته، کسب استقلال و بازسازی ملی را در اتحاد دین و دولت و تأسیس دولت متمرکز مقدور دانسته‌اند (همان، ۵۳ ـ ۵۵).
 
اندیشه ملی‌گرایی در ایران در دوره‌های مختلف صد سال اخیر، مانند مشروطیت و نهضت ملی‌شدن صنعت نفت، صورت‌ها و انگیزه‌های متفاوتی گرفت؛ چنان‌که گاه همچون اهرمی در برابر دین به کار رفت و گاه جنبه‌ای استقلال‌طلب یافت (بابایی زارچ، ۷۰ ـ ۷۳) (← مقاله ملی‌شدن صنعت نفت). در دوران پهلوی، سیاست‌های ملی‌گرایانه‌ای چون احیای هویت پیش از اسلام، الگوگیری از پادشاهان هخامنشی، مقابله با ارزش‌های اسلامی و پاکسازی زبان فارسی از عربی شدت یافت (عنایت، ۲۱۵؛ غرویان، ۱۰۶). شیوه حکومت پهلوی، سرانجام موجب رشد تدریجی گفتمان‌های رقیب هویت ملی، مانند هویت مذهبی یا هویت ملی ـ مذهبی با شعار بازگشت به خویشتن شد که تحولات عمیقی را در پی داشت (حاجیانی، ۲۵۲ ـ ۲۵۳).
{{ببینید|قومیت}}
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران، مبتنی بر نظریه ولایت فقیه و در قالب دولت ـ ملت شکل گرفت؛ به این معنا که انقلاب اسلامی اصل وجودی یک دولت ـ ملت به نام ایران را پذیرفت و بر صیانت از آن تأکید کرد (افتخاری، ۲۶). در واقع هویتی که در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌رود، ترکیبی از آموزه‌های ایدئولوژیک با مؤلفه‌های دولت ـ ملت است؛ به همین دلیل در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با وجود همه شباهت‌های دو جامعه، خط مرزی معنا یافت و به جلوگیری از تعرض به خاک به شکل یک اصل ملی که ایدئولوژی نیز آن را تأیید می‌کند، توجه شد (همان، ۲۷).
==پیشینه==
هویت ملی ایرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با مضامینی چون دفاع از تمامیت ارضی، استقلال سیاسی با تأکید بر شعار نه غربی نه شرقی، حس برگزیدگی و دارابودن رسالت جهانی شکل گرفت. ائتلاف و فشار قدرت‌های عربی و غربی، پیگیری سیاست‌های مستقل در عرصه بین‌الملل و شعار خودباوری و استقلال که امام‌خمینی مطرح کرد، همگی به‌تدریج موجب بازتولید هویت ملی به معنای وطن‌دوستی شدند (حاجیانی، ۲۵۳). قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در اصول ۱۵، ۱۸ و ۴۱، بر اصل هویت ملی تأکید کرده‌است (← مقاله هویت).
در گذشته آگاهی قومی و بزرگداشت [[فرهنگ]] خود، اهمیت ویژه‌ای در جامعه‌ها داشت و این آگاهی در میان بیشتر اقوام گذشته، به صورت جداکردن خود از «دیگری» یافت می‌شد؛ چنان‌که یونانیان، غیر یونانی را «بربر» و ایرانیان، غیر ایرانی را «انیران» می‌خواندند؛ اما این بزرگداشت میهن، بیشتر جنبه فرهنگی داشت نه سیاسی و با آگاهی ملی (ملی‌گرایی به معنای جدید) متفاوت بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۰۷.</ref> برخی تحولات جدید دنیای غرب مانند رنسانس، نهضت اصلاح مذهبی، [[روشنفکری]] و رویدادهای اجتماعی همچون صلح وستفالی، پیدایش دولت ـ ملت‌ها و انقلاب‌های گوناگون سیاسی و علمی در غرب که با انقلاب کبیر فرانسه به اوج خود رسید، مفهوم ملی‌گرایی را از جنبه فرهنگی وارد اندیشه سیاسی کرد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۱۲ ـ ۱۱۳؛ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۱۶۳.</ref> انتشار تفکر ملی‌گرایی در [[اروپا]]، موجب شد تنها طی دوازده سال از ۱۸۵۹ تا ۱۸۷۰م، تغییرات بسیاری در نقشه جغرافیایی اروپا داده شود.<ref>منوچهری، ملت و ملیت، ۱۱۴ ـ ۱۱۵.</ref>
ملی‌گرایی در اسلام: درباره سازگاری دین اسلام با ملی‌گرایی، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. اسلام از آغاز ظهور خود داعیه جهانی داشته و مقیاس‌های آن، جهانی و نه ملی و نژادی بوده‌است. آیات متعددی از قرآن کریم نیز به این رسالت جهانی اسلام اشاره دارند (← اعراف، ۱۵۸؛ سبأ، ۲۸؛ تکویر، ۲۷بر همین اساس در ادبیات سیاسی اسلام، مفهوم ملت و امت، صرف‌نظر از تقدم و تأخر زمانی هر یک از آنها، کلماتی نزدیک به هم‌اند و در بیشتر موارد به جای هم به‌کار رفته‌اند (شیرخانی، ۲/۵۱). «امت» اصطلاحی دینی و قرآنی است که سابقه‌ای در زبان‌های غربی ندارد و با مفهومی محوری در اندیشه دینی، به منزله جامعه‌ای توحیدی با مفهوم برادری اسلامی و جهانی‌بودن اسلام رابطه‌ای مستقیم دارد (بابایی زارچ، ۷۵ و ۸۹) (← مقاله جهان اسلام).
در کشورهای اسلامی و شرقی، ملی‌گرایی از سده نوزدهم و نخست در [[مصر]] و [[ترکیه]] آغاز شد<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۴۵.</ref> و سپس این موج به دیگر کشورهای عربی راه یافت.<ref>درویش‌پور، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، ۲۸.</ref> آنچه موجب تقویت افکار ناسیونالیستی در کشورهای در حال توسعه شد، آگاهی [[روشنفکران]] این کشورها بر تأثیر حضور [[استعمارگران]] به عنوان دلیل اصلی عقب‌ماندگی کشور خود و نیز جنگ‌های استقلال‌طلبانه و ضد استعماری در پاره‌ای از مستعمرات پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]] بود که به کسب استقلال این کشورها کمک کرد.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۴.</ref>
بنابراین، آنچه اسلام از آن حمایت می‌کند، ناسیونالیسم به معنای فرهنگی آن است، نه نژادپرستی (مطهری، ۲/۳۶۸). ملی‌گرایی به معنای «الوطنیه» و حس میهن‌دوستی و حب‌الوطن، اگر به همبستگی و روابط حسنه بیشتر میان افراد جامعه منجر شود، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه به آن سفارش نیز شده‌است (مطهری، ۱۴/۶۴؛ غرویان، ۱۰۹). این در حالی است که نفی برتری و تبعیض نژادی در فلسفه سیاسی اسلام، از چنان شفافیتی برخوردار است که می‌توان آن را از ضروریات اسلام دانست (خلیجی و ارسطو، ۱۶۴؛ عمید زنجانی، ۳/۲۱۴). قرآن کریم مؤمنان عالم از هر قوم و نژادی را شایسته ارتقا شمرده (مجادله، ۱۱تفاوت ملت‌ها را وسیله شناخت بهتر (نه برتری) معرفی کرده و به‌صراحت برتری را از آنِ انسان‌های باتقوا دانسته‌است (حجرات، ۱۱ ـ ۱۳چنان‌که پیامبر اکرم(ص) با اشاره به آیه یازدهم سوره حجرات و یکی‌شمردن اصل و ذات همه انسان‌ها، برتری عرب بر عجم (ابن‌شعبه، ۳۴) و برتری زبان عربی را نفی و بر این تأکید کرده‌است که انسان تنها با عمل می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و ریشه و نژاد، جانشین عمل نمی‌شود (مجلسی، ۲۱/۱۳۷). آن حضرت(ص)، با اعتقاد به این مطلب که دین ریشه و نژاد انسان و عقل اصل او را تشکیل می‌دهد (کلینی، ۸/۱۸۱در عمل و رفتار خود نیز با برتری نژادی مخالفت می‌کرد و کسانی را منزلت می‌داد که از نظر دیانت، برتر بودند؛ بنابراین اسلام، دینی بی‌رنگ، عمومی و انسانی است و به یک ملیت خاص تعلق ندارد (مطهری، ۱۴/۷۴ و ۷۶).
 
امام‌خمینی که اساس اسلام را بر امت واحد، برادری و برابری استوار می‌دید (← مقاله برادری)، ملی‌گرایی به معنای برتری‌دادن یک ملت بر ملت‌های دیگر را خلاف دین اسلام و دعوت پیامبران می‌دانست و معتقد بود اسلام میان عرب، عجم، ترک و ملیت‌های مختلف، تفاوتی قائل نیست و به همه انسان‌ها با یک دید نگریسته‌است (صحیفه، ۱/۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴ و ۱۵/۴۷۱). ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق (همان، ۳/۴۹۳در نگاه معرفتی خود، همواره اولویت را با اسلام می‌دانست و ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب‌نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت (شیرخانی، ۲/۵۴؛ خسروی، ۱۷۷) و در موارد زیادی ملیت و اسلامیت را در کنار هم به کار می‌برد (صحیفه، ۶/۱۳۰؛ ۸/۹۹؛ ۹/۴۶۳ و ۱۲/۲۵۹) و تأکید می‌کرد ملیت به معنای مخالفت با اسلام یا به‌حاشیه‌بردن اسلام، به هیچ روی پذیرفته نیست (همان، ۱۳/۷۶ ـ ۷۸).
اندیشه هویت ملی در ایران نیز پیشینه‌ای بسیار طولانی دارد. به گواه بیشتر صاحب‌نظران، ایرانیان در دوره باستان (ساسانیان)، نوعی آگاهی جمعی و تعلق خاطری به عناصر هویت ملی خود داشتند. پس از ورود [[اسلام]] به [[ایران]]، در دوره نخست، برخی از عناصر هویت ملی ایرانیان نظیر سرزمین واحد، حکومت ملی و [[دین زرتشت]] از میان‌رفت؛ اما در دوره دوم، ایرانیان پس از پذیرش دین اسلام و درونی‌کردن ارزش‌های آن و ایفای نقش بسیار مهم در ساخت [[تمدن اسلامی]]، سرانجام در آستانه سده دهم هجری قمری و با تشکیل [[حکومت صفویه]]، از دولت ملی برخوردار شدند و در پرتو اتحاد سه ضلع دین اسلام (مذهب تشیع)، حکومت ملی و اندیشه ایرانشهر، حکومتی ایرانی و مستقل و متمرکز بنیان نهادند و در باب عناصر هویت ملی خاص خود، به آگاهی جمعی رسیدند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۱.</ref> ارتباط مذهب، هویت ملی، ملت و ناسیونالیسم در ایران از مباحث پیچیده و در عین حال متفاوت با دیگر ملت‌های جهان است، به گونه‌ای که برخلاف ملت‌سازی‌های نو در جهان که بر پایه به‌حاشیه‌راندنِ دین اتفاق افتاده، ایرانیان طی پنج سده گذشته، کسب استقلال و بازسازی ملی را در اتحاد دین و دولت و تأسیس دولت متمرکز مقدور دانسته‌اند.<ref>گودرزی، کارکرد هویت‌بخش مذهب شیعه در دوره صفویه، ۵۳-۵۵.</ref>
ابعاد و ویژگی‌های ملی‌گرایی: ملیت و عضویت در یک واحد ملی، اولویت اساسی انسان‌ها به شمار می‌رود و تقریباً تمام نظریاتی که معتقد به افول ملت و از میان‌رفتن مرزهای جغرافیایی‌اند، دچار سوء تفاهم و اغراق شده‌اند و رویکردی غیر واقع‌بینانه در پیش گرفته‌اند، زیرا ملت، نخستین پوشش و حفاظ فرد در تعامل با دیگران است (حاجیانی، ۳۵۸).
 
واژه ناسیونالیسم در معانی مختلفی به‌کار رفته‌است؛ از گونه‌ای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی نوعی میهن‌پرستی)، تمایل به رعایت منافع ملت خویش و لزوم حفظ فرهنگ ملی تا اعتقاد به این نظریه در سیاست و مردم‌شناسی که نوع بشر بالطبع، به ملت‌ها تقسیم می‌شود و هر ملتی حق دارد حکومتی مستقل داشته باشد و دولت‌ها تنها به این شرط مشروعیت دارند که مطابق این اصل تشکیل شده باشند (فولادوند، ۳۴۲ ـ ۳۴۳). ناسیونالیسم می‌تواند با جنبه‌های بسیار افراط‌آمیز و پرگزند نیز همراه باشد؛ چنان‌که عشق و احترام بیش از حد یک ملت درباره فرهنگ و اعتبارات خود، همواره به کم‌ارزش‌کردن و کوچک‌داشت امتیازها و ارزش‌های ملت‌های دیگر منتهی می‌شود. ناسیونالیسم در این حد افراط‌آمیز، گاهی با نژادپرستی و بینش برتریِ نژاد می‌آمیزد و تلاش می‌کند تمام کسانی را که متعلق به یک نژادند و در سرزمین‌های گوناگون زندگی می‌کنند، تابع کشور، دولت و نظام سیاسی واحد کند (ابوالحمد، ۲۸۹).
اندیشه ملی‌گرایی در ایران در دوره‌های مختلف صد سال اخیر، مانند [[مشروطیت]] و نهضت [[ملی‌شدن صنعت نفت]]، صورت‌ها و انگیزه‌های متفاوتی گرفت؛ چنان‌که گاه همچون اهرمی در برابر دین به کار رفت و گاه جنبه‌ای استقلال‌طلب یافت<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۰ ـ ۷۳.</ref>
ملی‌گرایی لزوماً مرتبط با نژادپرستی نیست و حتی می‌توان آنها را رسماً مخالف یکدیگر دانست، زیرا ملی‌گرایی حقیقی معتقد به برابری ملت‌ها، حق تشکیل کشور برای همه ملت‌ها و تعرض‌نکردن یک ملت به ملت دیگر است؛ بنابراین نژادپرستی انحراف مشخص ملی‌گرایی است که همسفر آن شده‌است (کریک، ۹۸ ـ ۹۹بر همین اساس ملی‌گرایی به دو وجه مهم قابل تقسیم است: الف) ملی‌گرایی متکی بر عقلانیت و منطق که می‌تواند عامل همبستگی بیشتر و تقویت‌کننده روابط میان کسانی باشد که با یکدیگر زندگی مشترک دارند؛ ب) ملی‌گرایی استوار بر احساسات و عواطف و تعصبات ملی و نژادی که بیشتر مایه جدایی ملیت‌های مختلف و بروز جنگ و نزاع بین آنهاست (مطهری، ۱۴/۶۴ ـ ۶۵).
 
نگاه مشروط امام‌خمینی: ملی‌گرایی در اندیشه امام‌خمینی، با توجه به نگرش خاص ایشان به سیاست و حکومت، قابل فهم است. سیاست و حکومت در نظر ایشان مقید به یک محدوده خاص جغرافیایی یا کشور و مردمی خاص نیست، بلکه فرامرزی و جهانی است؛ از این‌رو ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به صورت ایدئولوژی‌ای محدود و جزءنگر در اندیشه ایشان جایگاهی ندارد (بابایی زارچ، ۱۷۴). در عین حال در بررسی نظریات امام‌خمینی درباره ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است:
{{ببینید|ملی‌شدن صنعت نفت}}
 
در دوران [[پهلوی]]، سیاست‌های ملی‌گرایانه‌ای چون احیای هویت پیش از اسلام، الگوگیری از پادشاهان هخامنشی، مقابله با ارزش‌های اسلامی و پاکسازی زبان فارسی از عربی شدت یافت.<ref>(عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۱۵؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۶.</ref> شیوه حکومت پهلوی، سرانجام موجب رشد تدریجی گفتمان‌های رقیب هویت ملی، مانند هویت مذهبی یا هویت ملی ـ مذهبی با شعار بازگشت به خویشتن شد که تحولات عمیقی را در پی داشت.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۲ ـ ۲۵۳.</ref>
 
پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]]، نظام سیاسی [[جمهوری اسلامی ایران]]، مبتنی بر نظریه [[ولایت فقیه]] و در قالب دولت ـ ملت شکل گرفت؛ به این معنا که انقلاب اسلامی اصل وجودی یک دولت ـ ملت به نام ایران را پذیرفت و بر صیانت از آن تأکید کرد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۶.</ref> در واقع هویتی که در جمهوری اسلامی ایران به کار می‌رود، ترکیبی از آموزه‌های ایدئولوژیک با مؤلفه‌های دولت ـ ملت است؛ به همین دلیل در [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]]، با وجود همه شباهت‌های دو جامعه، خط مرزی معنا یافت و به جلوگیری از تعرض به خاک به شکل یک اصل ملی که ایدئولوژی نیز آن را تأیید می‌کند، توجه شد.<ref>افتخاری کالبد شکافی هویت، ۲۷.</ref>
 
هویت ملی ایرانی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با مضامینی چون [[دفاع]] از تمامیت ارضی، [[استقلال سیاسی]] با تأکید بر شعار نه غربی نه شرقی، حس برگزیدگی و دارابودن رسالت جهانی شکل گرفت. ائتلاف و فشار قدرت‌های عربی و غربی، پیگیری سیاست‌های مستقل در عرصه بین‌الملل و شعار خودباوری و استقلال که [[امام‌خمینی]] مطرح کرد، همگی به‌تدریج موجب بازتولید هویت ملی به معنای وطن‌دوستی شدند.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۲۵۳.</ref> [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز در اصول ۱۵، ۱۸ و ۴۱، بر اصل هویت ملی تأکید کرده‌است.
 
{{ببینید|هویت}}
==ملی‌گرایی در اسلام==
درباره سازگاری [[دین اسلام]] با ملی‌گرایی، اختلاف نظر بسیاری وجود دارد. اسلام از آغاز ظهور خود داعیه جهانی داشته و مقیاس‌های آن، جهانی و نه ملی و نژادی بوده‌است. آیات متعددی از [[قرآن کریم]] نیز به این رسالت جهانی اسلام اشاره دارند ؛<ref>اعراف، ۱۵۸؛ سبأ، ۲۸؛ تکویر، ۲۷.</ref> بر همین اساس در ادبیات سیاسی اسلام، مفهوم ملت و امت، صرف‌نظر از تقدم و تأخر زمانی هر یک از آنها، کلماتی نزدیک به هم‌اند و در بیشتر موارد به جای هم به‌کار رفته‌اند.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۱.</ref> «امت» اصطلاحی دینی و قرآنی است که سابقه‌ای در زبان‌های غربی ندارد و با مفهومی محوری در اندیشه دینی، به منزله جامعه‌ای توحیدی با مفهوم برادری اسلامی و جهانی‌بودن اسلام رابطه‌ای مستقیم دارد.<ref>بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۷۵ و ۸۹.</ref>
 
{{ببینید|جهان اسلام}}
 
بنابراین، آنچه اسلام از آن حمایت می‌کند، ناسیونالیسم به معنای فرهنگی آن است، نه [[نژادپرستی]].<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۳۶۸.</ref> ملی‌گرایی به معنای «الوطنیه» و حس میهن‌دوستی و حب‌الوطن، اگر به همبستگی و روابط حسنه بیشتر میان افراد [[جامعه]] منجر شود، نه تنها در اسلام مذموم نیست، بلکه به آن سفارش نیز شده‌است.<ref>مطهری، مجچموعه آثار، ۱۴/۶۴؛ غرویان، ملی‌گرایی (ناسیونالیسم) از دیدگاه اسلام، ۱۰۹.</ref> این در حالی است که نفی برتری و تبعیض نژادی در [[فلسفه سیاسی اسلام]]، از چنان شفافیتی برخوردار است که می‌توان آن را از [[ضروریات اسلام]] دانست.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۴؛ عمید زنجانی، فقه سیاسی، ۳/۲۱۴.</ref> [[قرآن کریم]] مؤمنان عالم از هر قوم و نژادی را شایسته ارتقا شمرده،<ref>مجادله، ۱۱.</ref> تفاوت ملت‌ها را وسیله شناخت بهتر (نه برتری) معرفی کرده و به‌صراحت برتری را از آنِ انسان‌های باتقوا دانسته‌است؛<ref>حجرات، ۱۱ ـ ۱۳.</ref> چنان‌که [[پیامبر اکرم(ص)]] با اشاره به آیه یازدهم سوره حجرات و یکی‌شمردن اصل و ذات همه انسان‌ها، برتری [[عرب]] بر [[عجم]]<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۳۴.</ref> و برتری زبان عربی را نفی و بر این تأکید کرده‌است که انسان تنها با عمل می‌تواند به خواسته‌های خود برسد و ریشه و نژاد، جانشین عمل نمی‌شود.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۱/۱۳۷.</ref> آن حضرت(ص)، با اعتقاد به این مطلب که دین ریشه و نژاد انسان و [[عقل]] اصل او را تشکیل می‌دهد،<ref>کلینی، الکافی، ۸/۱۸۱.</ref> در عمل و رفتار خود نیز با برتری نژادی مخالفت می‌کرد و کسانی را منزلت می‌داد که از نظر دیانت، برتر بودند؛ بنابراین اسلام، دینی بی‌رنگ، عمومی و انسانی است و به یک ملیت خاص تعلق ندارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۷۴ و ۷۶.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] که اساس اسلام را بر [[امت واحد]]، برادری و برابری استوار می‌دید، ملی‌گرایی به معنای برتری‌دادن یک ملت بر ملت‌های دیگر را خلاف [[دین اسلام]] و دعوت [[پیامبران]] می‌دانست و معتقد بود اسلام میان عرب، عجم، ترک و ملیت‌های مختلف، تفاوتی قائل نیست و به همه انسان‌ها با یک دید نگریسته‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۸؛ ۱۲/۳۳۴ و ۱۵/۴۷۱.</ref>
 
{{ببینید| برادری}}
 
ایشان ضمن پذیرش ملیت، به معنای عضویت در یک ملت و مسئولیت‌های ناشی از این تعلق <ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۹۳.</ref> در نگاه معرفتی خود، همواره اولویت را با [[اسلام]] می‌دانست و ملیت را در چارچوب اسلام و به شرط تعصب‌نداشتن و تعارض‌نداشتن با اسلام می‌پذیرفت.<ref>شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۴؛ خسروی، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، ۱۷۷.</ref> و در موارد زیادی ملیت و اسلامیت را در کنار هم به کار می‌برد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۱۳۰؛ ۸/۹۹؛ ۹/۴۶۳ و ۱۲/۲۵۹.</ref> و تأکید می‌کرد ملیت به معنای مخالفت با اسلام یا به‌حاشیه‌بردن اسلام، به هیچ روی پذیرفته نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۷۶ ـ ۷۸.</ref>
==ابعاد و ویژگی‌های ملی‌گرایی==
ملیت و عضویت در یک واحد ملی، اولویت اساسی انسان‌ها به شمار می‌رود و تقریباً تمام نظریاتی که معتقد به افول ملت و از میان‌رفتن مرزهای جغرافیایی‌اند، دچار سوء تفاهم و اغراق شده‌اند و رویکردی غیر واقع‌بینانه در پیش گرفته‌اند، زیرا ملت، نخستین پوشش و حفاظ فرد در تعامل با دیگران است.<ref>حاجیانی، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، ۳۵۸.</ref>
 
واژه ناسیونالیسم در معانی مختلفی به‌کار رفته‌است؛ از گونه‌ای احساس وفاداری به ملتی خاص (یعنی نوعی میهن‌پرستی)، تمایل به رعایت منافع ملت خویش و لزوم حفظ فرهنگ ملی تا اعتقاد به این نظریه در سیاست و مردم‌شناسی که نوع بشر بالطبع، به ملت‌ها تقسیم می‌شود و هر ملتی حق دارد حکومتی مستقل داشته باشد و دولت‌ها تنها به این شرط [[مشروعیت]] دارند که مطابق این اصل تشکیل شده باشند.<ref>فولادوند، خرد در سیاست، ۳۴۲ ـ ۳۴۳.</ref> ناسیونالیسم می‌تواند با جنبه‌های بسیار افراط‌آمیز و پرگزند نیز همراه باشد؛ چنان‌که عشق و احترام بیش از حد یک ملت درباره فرهنگ و اعتبارات خود، همواره به کم‌ارزش‌کردن و کوچک‌داشت امتیازها و ارزش‌های ملت‌های دیگر منتهی می‌شود. ناسیونالیسم در این حد افراط‌آمیز، گاهی با نژادپرستی و بینش برتریِ نژاد می‌آمیزد و تلاش می‌کند تمام کسانی را که متعلق به یک نژادند و در سرزمین‌های گوناگون زندگی می‌کنند، تابع کشور، [[دولت]] و نظام سیاسی واحد کند.<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۸۹.</ref>
 
ملی‌گرایی لزوماً مرتبط با نژادپرستی نیست و حتی می‌توان آنها را رسماً مخالف یکدیگر دانست، زیرا ملی‌گرایی حقیقی معتقد به برابری ملت‌ها، حق تشکیل کشور برای همه ملت‌ها و تعرض‌نکردن یک ملت به ملت دیگر است؛ بنابراین نژادپرستی انحراف مشخص ملی‌گرایی است که همسفر آن شده‌است؛<ref>(کریک، دفاع از سیاست، ۹۸ ـ ۹۹.</ref> بر همین اساس ملی‌گرایی به دو وجه مهم قابل تقسیم است:
#ملی‌گرایی متکی بر [[عقلانیت]] و منطق که می‌تواند عامل همبستگی بیشتر و تقویت‌کننده روابط میان کسانی باشد که با یکدیگر زندگی مشترک دارند؛
#ملی‌گرایی استوار بر احساسات و عواطف و [[تعصبات]] ملی و نژادی که بیشتر مایه جدایی ملیت‌های مختلف و بروز جنگ و نزاع بین آنهاست.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۶۴ ـ ۶۵.</ref>
==نگاه مشروط امام‌خمینی==
ملی‌گرایی در اندیشه امام‌خمینی، با توجه به نگرش خاص ایشان به سیاست و حکومت، قابل فهم است. سیاست و حکومت در نظر ایشان مقید به یک محدوده خاص جغرافیایی یا کشور و مردمی خاص نیست، بلکه فرامرزی و جهانی است؛ از این‌رو ملی‌گرایی یا ناسیونالیسم به صورت ایدئولوژی‌ای محدود و جزءنگر در اندیشه ایشان جایگاهی ندارد <ref>(بابایی زارچ، امت و ملت در اندیشه امام‌خمینی، ۱۷۴).</ref> در عین حال در بررسی نظریات امام‌خمینی درباره ملی‌گرایی، دو گرایش عمده قابل مشاهده است:
الف) ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی: از آنجاکه موضعگیری‌های امام‌خمینی درباره موضوعات مختلف روز ازجمله ملی‌گرایی، عمدتاً ناظر به واقعیت‌های موجود در جامعه و استناد به شواهد تاریخی و آثار اجتماعی این پدیده در جوامع اسلامی و نهضت‌های مردمی بوده (همان)، به طور کلی در آثار و کلام ایشان، با ملی‌گرایی به عنوان یک ایدئولوژیِ در برابر اسلام و ارزش‌های دینی، مخالفت جدی شده‌است (← ادامه مقاله). ایشان با نقد تفکرات ملی‌گرایان، در صد سال اخیر و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهم‌ترین دلایل مخالفت خود با ملی‌گرایی را چنین اموری شمرده‌است: استعماری‌بودن ایده ملی‌گرایی و خدمت آن به منافع غرب (ولایت فقیه، ۳۶ ـ ۳۷؛ صحیفه، ۱/۳۷۷ ـ ۳۷۸؛ ۵/۱۸۷؛ ۶/۳۵؛ ۷/۸۶ و ۱۳/۴۴۳)، ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و ملت‌های مختلف جهان و غفلت آنان از یکدیگر (صحیفه، ۱۱/۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ۱۳/۸۷، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴ و ۲۰/۹۴)، تلاش برخی گروه‌های ملی‌گرا در به‌انحراف‌کشیدن مبارزات مردم (همان، ۵/۵۴۶؛ ۶/۱، ۲۲، ۲۸، ۵۰، ۱۱۸ و ۱۵/۲۴) و دستاویزبودن برای ضد انقلاب در مقابله با حکومت اسلامی (همان، ۱۴/۶۸ ـ ۶۹).
الف) ملی‌گرایی به مثابه یک ایدئولوژی: از آنجاکه موضعگیری‌های امام‌خمینی درباره موضوعات مختلف روز ازجمله ملی‌گرایی، عمدتاً ناظر به واقعیت‌های موجود در جامعه و استناد به شواهد تاریخی و آثار اجتماعی این پدیده در جوامع اسلامی و نهضت‌های مردمی بوده (همان)، به طور کلی در آثار و کلام ایشان، با ملی‌گرایی به عنوان یک ایدئولوژیِ در برابر اسلام و ارزش‌های دینی، مخالفت جدی شده‌است (← ادامه مقاله). ایشان با نقد تفکرات ملی‌گرایان، در صد سال اخیر و نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، مهم‌ترین دلایل مخالفت خود با ملی‌گرایی را چنین اموری شمرده‌است: استعماری‌بودن ایده ملی‌گرایی و خدمت آن به منافع غرب (ولایت فقیه، ۳۶ ـ ۳۷؛ صحیفه، ۱/۳۷۷ ـ ۳۷۸؛ ۵/۱۸۷؛ ۶/۳۵؛ ۷/۸۶ و ۱۳/۴۴۳)، ایجاد تفرقه و دشمنی میان مسلمانان و ملت‌های مختلف جهان و غفلت آنان از یکدیگر (صحیفه، ۱۱/۲۹۰ ـ ۲۹۱؛ ۱۳/۸۷، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴ و ۲۰/۹۴)، تلاش برخی گروه‌های ملی‌گرا در به‌انحراف‌کشیدن مبارزات مردم (همان، ۵/۵۴۶؛ ۶/۱، ۲۲، ۲۸، ۵۰، ۱۱۸ و ۱۵/۲۴) و دستاویزبودن برای ضد انقلاب در مقابله با حکومت اسلامی (همان، ۱۴/۶۸ ـ ۶۹).
ب) ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به هویت ملی و احساس وفاداری به آن: یکی از معانی ملی‌بودن از نظر امام‌خمینی، تعلق‌داشتن به یک ملت است که احساس وظیفه و مسئولیت در قبال ملت را به همراه دارد و مورد تأیید ایشان است (همان، ۳/۴۹۳). امام‌خمینی وطن به عنوان زادگاه را از نظر اسلام قابل احترام می‌داند و میان ملی‌گرایی به معنای حب وطن و دفاع از مرزهای کشور و ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مسلمان با یکدیگر فرق قائل است (همان، ۱۳/۱۶۸ و ۲۰۹). ایشان که اسلام را عامل هویت‌دهنده و وحدت‌بخش مردم ایران می‌دانست، دفاع از تمامیت ارضی ایران و استقلال و عزت مردم این سرزمین مسلمان و دفاع از آن را امری لازم می‌شمارد و تقویت روح میهن‌پرستی و فداکاری را نیز از راه ایمان و دین و معنویت ممکن می‌بیند (کشف اسرار، ۲۴۸؛ شیرخانی، ۲/۵۶بر همین مبنا ایشان ضمن تأکید بر وجوب حفظ مملکت اسلامی، خود را آماده هر نوع فداکاری برای ملت ایران می‌دانست (صحیفه، ۱۰/۱۲۳ ـ ۱۲۴).
ب) ملی‌گرایی به معنای اعتقاد به هویت ملی و احساس وفاداری به آن: یکی از معانی ملی‌بودن از نظر امام‌خمینی، تعلق‌داشتن به یک ملت است که احساس وظیفه و مسئولیت در قبال ملت را به همراه دارد و مورد تأیید ایشان است (همان، ۳/۴۹۳). امام‌خمینی وطن به عنوان زادگاه را از نظر اسلام قابل احترام می‌داند و میان ملی‌گرایی به معنای حب وطن و دفاع از مرزهای کشور و ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مسلمان با یکدیگر فرق قائل است (همان، ۱۳/۱۶۸ و ۲۰۹). ایشان که اسلام را عامل هویت‌دهنده و وحدت‌بخش مردم ایران می‌دانست، دفاع از تمامیت ارضی ایران و استقلال و عزت مردم این سرزمین مسلمان و دفاع از آن را امری لازم می‌شمارد و تقویت روح میهن‌پرستی و فداکاری را نیز از راه ایمان و دین و معنویت ممکن می‌بیند؛<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۴۸؛ شیرخانی، ملت‌گرایی و امت‌گرایی از منظر امام‌خمینی، ۲/۵۶.</ref> بر همین مبنا ایشان ضمن تأکید بر وجوب حفظ مملکت اسلامی، خود را آماده هر نوع فداکاری برای ملت ایران می‌دانست (صحیفه، ۱۰/۱۲۳ ـ ۱۲۴).
کاربرد بسیار واژه ملی در سخنان امام‌خمینی، گواه بر تأیید ایشان بر ملیت و ملی‌گرایی به معنای مسئولیت اجتماعی و انسانی فرد در قبال ملت و البته همراهی با دین اسلام است. ازجمله این کاربردها می‌توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری عزای ملی (همان، ۱/۱۵۷، ۳۳۱ و ۴/۱۵۸)، مفاخر اسلامی و ملی (همان، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱)، وظیفه اسلامی و ملی (همان، ۳/۲۵۶ و ۴۷۵)، ملی بودن دولت‌ها (همان، ۱/۴۱۰)، ذخایر ملی (همان، ۲/۱۴۱)، مبارزات دینی و ملی (همان، ۳/۴۴۸)، نهضت اسلامی و ملی (همان، ۳/۴۸۳ و ۴۸۶)، شعائر دینی و ملی (همان، ۳/۴۶۵)، مؤسسات ملی (همان، ۳/۴۶۸)، حکومت ملی و اسلامی (همان، ۳/۴۷۰)؛ اشخاص ملی و وطن‌خواه (همان)، مقاصد دینی و ملی (همان، ۳/۴۸۶)، قیام ملی (همان، ۴/۵۹)، شعارهای غیر اسلامی و غیر ملی (همان، ۴/۱۴۱)، اقتصاد ملی (همان، ۴/۱۵۹)، استقلال ملی (همان، ۴/۲۴۲)، افراد معروف به ملیت و خوشنامی برای مسئولیت‌های اولیه انقلاب (۵/۱۵۱) و دانشگاه اسلامی، انسانی و ملی (همان، ۲۱/۴۳۰).
کاربرد بسیار واژه ملی در سخنان امام‌خمینی، گواه بر تأیید ایشان بر ملیت و ملی‌گرایی به معنای مسئولیت اجتماعی و انسانی فرد در قبال ملت و البته همراهی با دین اسلام است. ازجمله این کاربردها می‌توان به این موارد اشاره کرد: برگزاری عزای ملی (همان، ۱/۱۵۷، ۳۳۱ و ۴/۱۵۸)، مفاخر اسلامی و ملی (همان، ۱/۴۰۹ و ۴۱۱)، وظیفه اسلامی و ملی (همان، ۳/۲۵۶ و ۴۷۵)، ملی بودن دولت‌ها (همان، ۱/۴۱۰)، ذخایر ملی (همان، ۲/۱۴۱)، مبارزات دینی و ملی (همان، ۳/۴۴۸)، نهضت اسلامی و ملی (همان، ۳/۴۸۳ و ۴۸۶)، شعائر دینی و ملی (همان، ۳/۴۶۵)، مؤسسات ملی (همان، ۳/۴۶۸)، حکومت ملی و اسلامی (همان، ۳/۴۷۰)؛ اشخاص ملی و وطن‌خواه (همان)، مقاصد دینی و ملی (همان، ۳/۴۸۶)، قیام ملی (همان، ۴/۵۹)، شعارهای غیر اسلامی و غیر ملی (همان، ۴/۱۴۱)، اقتصاد ملی (همان، ۴/۱۵۹)، استقلال ملی (همان، ۴/۲۴۲)، افراد معروف به ملیت و خوشنامی برای مسئولیت‌های اولیه انقلاب (۵/۱۵۱) و دانشگاه اسلامی، انسانی و ملی (همان، ۲۱/۴۳۰).
جمع میان ملی‌گرایی و اتحاد ملل: با توجه به مسیر فطری زندگی بشر از چارچوب‌های هویتی کوچک، مانند قبیله و قومیت به سوی واحدهای بزرگ، مانند دولت ـ ملت‌های مدرن، خواه ناخواه آینده جامعه بشری، گذر از جوامع ملی به سوی سازمان‌های فراملی است و دولت ـ ملت‌ها، جای خود را به چارچوب بزرگ‌تر و گسترده‌تر مانند یک سازمان جهانی خواهند داد (ابوالحمد، ۱۳۸). کشورها واحدهای مجرد نیستند و میان دیوارهای آهنین غیر قابل نفوذ محصور نشده‌اند. همیشه و همه وقت میان گروه‌های انسانیِ ساکن سرزمین‌های گوناگون، ارتباط وجود داشته‌است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته خود را از تأثیرات دنیای بیرون به دور بدارد، هرچند دامنه تأثیرپذیری کشورهای مختلف در دوره‌های مختلف متفاوت بوده‌است (همان، ۶۳). جنگ جهانی اول و دوم و پیامدهای ناگوار آن بر جهان، موجب شد تا حامیان حکومت و صلح جهانی در ریشه‌یابی علل جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی، ساختار نظام بین‌الملل، وجود دولت‌های مستقل و جدا از هم و ناسیونالیسم افراطی را ریشه اصلی منازعات در روابط بین‌الملل معرفی کنند و امروزه دولت‌ها برای جلب مشروعیت بیشتر از سوی ملت‌ها، تمایل اجتناب‌ناپذیری به تعاملات فراملی دارند (خلیجی و ارسطو، ۱۶۸ و ۱۷۶).
جمع میان ملی‌گرایی و اتحاد ملل: با توجه به مسیر فطری زندگی بشر از چارچوب‌های هویتی کوچک، مانند قبیله و قومیت به سوی واحدهای بزرگ، مانند دولت ـ ملت‌های مدرن، خواه ناخواه آینده جامعه بشری، گذر از جوامع ملی به سوی سازمان‌های فراملی است و دولت ـ ملت‌ها، جای خود را به چارچوب بزرگ‌تر و گسترده‌تر مانند یک سازمان جهانی خواهند داد.<ref>(ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۱۳۸.</ref> کشورها واحدهای مجرد نیستند و میان دیوارهای آهنین غیر قابل نفوذ محصور نشده‌اند. همیشه و همه وقت میان گروه‌های انسانیِ ساکن سرزمین‌های گوناگون، ارتباط وجود داشته‌است و هیچ دولتی تاکنون نتوانسته خود را از تأثیرات دنیای بیرون به دور بدارد، هرچند دامنه تأثیرپذیری کشورهای مختلف در دوره‌های مختلف متفاوت بوده‌است (همان، ۶۳). جنگ جهانی اول و دوم و پیامدهای ناگوار آن بر جهان، موجب شد تا حامیان حکومت و صلح جهانی در ریشه‌یابی علل جنگ‌های منطقه‌ای و جهانی، ساختار نظام بین‌الملل، وجود دولت‌های مستقل و جدا از هم و ناسیونالیسم افراطی را ریشه اصلی منازعات در روابط بین‌الملل معرفی کنند و امروزه دولت‌ها برای جلب مشروعیت بیشتر از سوی ملت‌ها، تمایل اجتناب‌ناپذیری به تعاملات فراملی دارند.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۸ و ۱۷۶.</ref>
پیش از اعلام نظریات مکتب‌های سوسیالیستی و مارکسیستی در پایان سده نوزدهم میلادی درباره از میان‌رفتن مرزهای ملی و کشوری (انترناسیونالیسم) در آینده دور، ادیان بزرگ به‌ویژه اسلام هدف‌های جهانی داشتند و به چارچوب‌های ملی و ملی‌گرایی دل‌بستگی نداشتند (ابوالحمد، ۲۹۵اما بررسی تحولات صد سال اخیر در دنیای اسلام نیز نشان می‌دهد که از یک سو ملی‌گرایی عامل فروپاشی امپراتوری عثمانی و اختلاف میان کشورهای اسلامی بوده‌است و از سوی دیگر برداشت‌های افراطی بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی مسلمان از مفهوم وحدت اسلامی، موجب شده این مفهوم با نادیده‌گرفتن منافع ملی به سود امت اسلامی مترادف شمرده شود و در نتیجه جمع میان ملی‌گرایی و وحدت امت اسلامی ناممکن تلقی شود (خلیجی و ارسطو، ۱۶۰) (← مقاله وحدت).
پیش از اعلام نظریات مکتب‌های سوسیالیستی و مارکسیستی در پایان سده نوزدهم میلادی درباره از میان‌رفتن مرزهای ملی و کشوری (انترناسیونالیسم) در آینده دور، ادیان بزرگ به‌ویژه اسلام هدف‌های جهانی داشتند و به چارچوب‌های ملی و ملی‌گرایی دل‌بستگی نداشتند؛<ref>ابوالحمد، مبانی سیاست (جامعه‌شناسی سیاسی)، ۲۹۵.</ref> اما بررسی تحولات صد سال اخیر در دنیای اسلام نیز نشان می‌دهد که از یک سو ملی‌گرایی عامل فروپاشی امپراتوری عثمانی و اختلاف میان کشورهای اسلامی بوده‌است و از سوی دیگر برداشت‌های افراطی بسیاری از رهبران سیاسی و مذهبی مسلمان از مفهوم وحدت اسلامی، موجب شده این مفهوم با نادیده‌گرفتن منافع ملی به سود امت اسلامی مترادف شمرده شود و در نتیجه جمع میان ملی‌گرایی و وحدت امت اسلامی ناممکن تلقی شود.<ref>خلیجی و ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، ۱۶۰.</ref> (← مقاله وحدت).
منادیان وحدت اسلامی از کارکرد مثبت ملی‌گرایی، به منزله واقعیتی بالفعل در حیات سیاسی مسلمانان، در راستای مصالح امت اسلامی بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که اگر ملی‌گرایی به همبستگی و روابط دوستانه با دیگر کشورها منجر گردد، مورد تأیید اسلام است و با وجود این نوع ملی‌گرایی، امکان تحقق وحدت اسلامی نیز وجود دارد. جمع میان این دو مفهوم از طریق چنین مؤلفه‌هایی امکان‌پذیر است: ۱. قرائت وحدت در عین کثرت از مفهوم وحدت اسلامی، مطابق با سنت اجتماعی سیاسی پیامبر اکرم(ص)؛ ۲. مفهوم ملی‌گرایی منطقی ـ عقلانی به جای ملی‌گرایی احساسی ـ نژادی؛ ۳. نظریه تعاملی هویت‌های خرد و کلان؛ ۴. تجربه همگرایی اروپا در ایجاد همسازی میان وفاداری ملی و فراملی در قالب اتحادیه اروپا (همان، ۱۶۰ و ۱۷۸).
منادیان وحدت اسلامی از کارکرد مثبت ملی‌گرایی، به منزله واقعیتی بالفعل در حیات سیاسی مسلمانان، در راستای مصالح امت اسلامی بهره گرفته‌اند؛ چنان‌که اگر ملی‌گرایی به همبستگی و روابط دوستانه با دیگر کشورها منجر گردد، مورد تأیید اسلام است و با وجود این نوع ملی‌گرایی، امکان تحقق وحدت اسلامی نیز وجود دارد. جمع میان این دو مفهوم از طریق چنین مؤلفه‌هایی امکان‌پذیر است: ۱. قرائت وحدت در عین کثرت از مفهوم وحدت اسلامی، مطابق با سنت اجتماعی سیاسی پیامبر اکرم(ص)؛ ۲. مفهوم ملی‌گرایی منطقی ـ عقلانی به جای ملی‌گرایی احساسی ـ نژادی؛ ۳. نظریه تعاملی هویت‌های خرد و کلان؛ ۴. تجربه همگرایی اروپا در ایجاد همسازی میان وفاداری ملی و فراملی در قالب اتحادیه اروپا (همان، ۱۶۰ و ۱۷۸).
امام‌خمینی اگرچه اصل استقلال حکومت‌ها، ملت‌ها و واحدهای مستقل حکومتی را به رسمیت می‌شناخت و بر حفظ آن تاکید می‌کرد، اما به آرمان حکومت جهانی اسلام کاملاً مقید و متعهد بود (صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۴۰؛ رهنورد، ۱۳/۳۵ ـ ۸۱). ایشان که ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مختلف با یکدیگر بر اساس زبان و نژاد را از اساس مخالف دعوت انبیای الهی(ع) (همان، ۱۵/۴۷۱) و مهم‌ترین عامل گسست و جدایی میان مسلمانان و تشکیل امت واحد اسلامی می‌دانست (همان، ۱۳/۸۷ ـ ۸۸، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴؛ ۱۵/۴۷۱ و ۱۸/۲۱۶)، ضمن مطروددانستن ملی‌گرایی احساسی و نژادی در اسلام، کشورهای اسلامی را به دوری از نژادپرستی و اتحاد دعوت و تأکید می‌کرد در صورت تحقق این وحدت و برادری ایمانی، تشکیل بزرگ‌ترین قدرت جهان به دست مسلمانان ممکن خواهد بود (همان، ۲۱/۴۲۷ ـ ۴۲۸). هدف اسلام، نادیده‌گرفتن تفاوت‌های زبانی و نژادی و ساختن امت واحد از همه ملت‌های جهان و جلوگیری از سلطه‌گری است و جداکردن این امت بزرگ با ملی‌گرایی، مخالفت با قرآن کریم و از توطئه‌های شیاطین و قدرت‌های بزرگ جهانی برای ممانعت از قدرت اسلام است (همان، ۱۳/۸۷، ۲۰۹ و ۴۴۳ ـ ۴۴۴).
امام‌خمینی اگرچه اصل استقلال حکومت‌ها، ملت‌ها و واحدهای مستقل حکومتی را به رسمیت می‌شناخت و بر حفظ آن تاکید می‌کرد، اما به آرمان حکومت جهانی اسلام کاملاً مقید و متعهد بود (صحیفه، ۱۳/۱۶۸ و ۲۴۰؛ رهنورد، ۱۳/۳۵ ـ ۸۱). ایشان که ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌های مختلف با یکدیگر بر اساس زبان و نژاد را از اساس مخالف دعوت انبیای الهی(ع) (همان، ۱۵/۴۷۱) و مهم‌ترین عامل گسست و جدایی میان مسلمانان و تشکیل امت واحد اسلامی می‌دانست (همان، ۱۳/۸۷ ـ ۸۸، ۲۰۹، ۴۴۳ ـ ۴۴۴؛ ۱۵/۴۷۱ و ۱۸/۲۱۶)، ضمن مطروددانستن ملی‌گرایی احساسی و نژادی در اسلام، کشورهای اسلامی را به دوری از نژادپرستی و اتحاد دعوت و تأکید می‌کرد در صورت تحقق این وحدت و برادری ایمانی، تشکیل بزرگ‌ترین قدرت جهان به دست مسلمانان ممکن خواهد بود (همان، ۲۱/۴۲۷ ـ ۴۲۸). هدف اسلام، نادیده‌گرفتن تفاوت‌های زبانی و نژادی و ساختن امت واحد از همه ملت‌های جهان و جلوگیری از سلطه‌گری است و جداکردن این امت بزرگ با ملی‌گرایی، مخالفت با قرآن کریم و از توطئه‌های شیاطین و قدرت‌های بزرگ جهانی برای ممانعت از قدرت اسلام است (همان، ۱۳/۸۷، ۲۰۹ و ۴۴۳ ـ ۴۴۴).
از نظر امام‌خمینی این تفکر ملی‌گرایانه که دفاع از مصالح مسلمانان باید در حصار یک ملت خاص باشد و احقاق حقوق مسلمانان در بیرون مرزها، نامعقول و نامشروع است، خطا و موجب خط سرخ‌کشیدن بر روی قرآن کریم، احادیث پیامبر(ص) و سیره همه انبیا(ع) و اولیای بزرگ است (همان، ۲۰/۸۷). جمهوری اسلامی ایران، با رد ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌ها با یکدیگر، میان خود و کشورهای اسلامی جدایی قائل نبوده، در کنار همه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان، در برابر همه مهاجمان به سرزمین‌های اسلامی ایستادگی می‌کند (همان، ۱۵/۴۰۲). بر این اساس، دفاع ملت ایران در جنگ تحمیلی، تنها دفاع از ایران نبود، بلکه دفاع از اسلام در برابر کفر (همان، ۱۸/۳۸۵) و علیه تمامی نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیزم بود (همان، ۲۱/۶۸).
از نظر امام‌خمینی این تفکر ملی‌گرایانه که دفاع از مصالح مسلمانان باید در حصار یک ملت خاص باشد و احقاق حقوق مسلمانان در بیرون مرزها، نامعقول و نامشروع است، خطا و موجب خط سرخ‌کشیدن بر روی قرآن کریم، احادیث پیامبر(ص) و سیره همه انبیا(ع) و اولیای بزرگ است (همان، ۲۰/۸۷). جمهوری اسلامی ایران، با رد ملی‌گرایی به معنای مقابله ملت‌ها با یکدیگر، میان خود و کشورهای اسلامی جدایی قائل نبوده، در کنار همه ملت‌های اسلامی و مستضعفان جهان، در برابر همه مهاجمان به سرزمین‌های اسلامی ایستادگی می‌کند (همان، ۱۵/۴۰۲). بر این اساس، دفاع ملت ایران در جنگ تحمیلی، تنها دفاع از ایران نبود، بلکه دفاع از اسلام در برابر کفر (همان، ۱۸/۳۸۵) و علیه تمامی نابرابری‌های دنیای سرمایه‌داری و کمونیزم بود (همان، ۲۱/۶۸).
==منابع==
==منابع==
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
*  آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
*  آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
خط ۳۷: خط ۶۶:
*  حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*  حاجیانی، ابراهیم، جامعه‌شناسی هویت ایرانی، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*  خسروی، علیرضا، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
*  خسروی، علیرضا، دین، انقلاب اسلامی و هویت با تأکید بر اندیشه‌های امام‌خمینی، تهران، تمدن ایرانی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
*  خلیجی اسکویی، محسن و عبدالکریم ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی.
*  خلیجی اسکویی، محسن و عبدالکریم ارسطو، ملی‌گرایی و وحدت اسلامی؛ تعامل یا تقابل، مجله مطالعات ملی، شماره۴۰، ۱۳۸۸ش.
تعامل یا تقابل، مجله مطالعات ملی، شماره۴۰، ۱۳۸۸ش.
*  درویش‌پور، حجت‌الله، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*  درویش‌پور، حجت‌الله، بررسی پدیده ناسیونالیسم در جهان عرب، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
*  دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش