کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
(اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
'''سیدمحمد موسوی خوئینی''' روحانی مبارز، سرپرست [[دانشجویان مسلمان پیرو خط امام]]، نماینده [[امام‌خمینی]] در [[صدا و سیما]] و سرپرست [[حجاج]] و [[دادستان کل کشور]].
موسی‌بن‌جعفر، امام‌کاظم(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام هفتم(ع).
==زندگینامه و تحصیلات==
امام ابوالحسن، موسی‌بن‌جعفر(ع) ملقب به کاظم، صابر، عبد صالح، سید (شریف قرشی، ۱/۵۳ ـ ۵۵)، در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع مدینه به دنیا آمد (مفید، ۲/۲۱۵؛ اربلی، ۳/۲؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۴). پدر ایشان امام‌صادق(ع) (← مقاله جعفربن‌محمد، امام‌صادق(ع)) و مادر ایشان حمیده (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۲۳؛ اربلی، ۳/۲)، از بانوان، ستوده و پاکیزه بود (کلینی، ۱/۴۷۷). مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امام‌کاظم(ع) است (همان، ۱/۲۲۶ و ۳۰۸)؛ چنانکه امام‌خمینی نیز اشاره کرده‌است (چهل حدیث، ۲۱۳). امام‌کاظم بیست سال با پدر خود زندگی کرد و در بیست‌سالگی به امامت رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۴؛ اربلی، ۳/۳۰).
سیدمحمد موسوی خوئینی در ۳۱ فروردین ۱۳۲۰ در [[قزوین]] متولد شد. پدر او سیدحسین از کاسبان بازار قزوین و روحانی و آشنا به سیاست بود.<ref>موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۵؛ مدرسی، رازهای آیت‌الله، برگ‌هایی منتشر نشده از زندگی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، ۵۵.</ref> موسوی خوئینی پس از گذراندن دوره ابتدایی در سال ۱۳۳۳ وارد مدرسه علمیه «التفاتیه» قزوین شد و تا سال ۱۳۳۹ به تحصیل علوم دینی پرداخت.<ref>زریری، سیدمحمد موسوی خوئینی، ۴۲۰.</ref> او در این سال‌ها، زمان زیادی را در کنار علی‌اکبر الهیان (از پیشروان مکتب تفکیک در قزوین) گذراند و بخش‌هایی از کتاب مطوَّل و برخی از کتاب‌های حدیثی را نزد وی آموخت.<ref>موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۵؛ آقاعلیخانی، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حسین آقاعلیخانی، ۴۷.</ref> وی در پایان سال ۱۳۳۹ اندکی پیش از درگذشت [[مرجع تقلید]] وقت، [[سیدحسین بروجردی]] به [[قم]] رفت و درس‌های سطح را نزد [[مصطفی اعتمادی]]، [[جعفر سبحانی]]، [[حسینعلی منتظری]] و [[سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی]] آموخت. او [[شرح منظومه]] را از [[یحیی انصاری شیرازی]] و بخشی از اسفار را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] فرا گرفت و سپس در بحث‌های خارج [[فقه]] و اصول [[محمدعلی اراکی]]، [[سیدمحمد محقق داماد]] و [[مرتضی حائری یزدی]] حاضر شد.<ref>موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۵؛ همو، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۵ ـ ۳۱۶.</ref>
جایگاه و ویژگی‌ها: به تصریح پیامبر اکرم(ص) (کلینی، ۱/۳۸۵) و وصیت امام‌صادق(ع)، موسی‌بن‌جعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد (همان، ۱/۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ مفید، ۲/۲۱۶؛ اربلی، ۳/۹ ـ ۱۱). حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امام‌صادق(ع) بود (شریف قرشی، ۱/۵۰) و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند (صدوق، عیون اخبار، ۱/۲۴)؛ نیز ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد (حمیری، ۳۳۵). عبدالله افطح از فرزندان امام‌صادق(ع) مدعی جانشینی پدر بود اما شیعیان (اربلی، ۳/۳۹ ـ ۴۰؛ نوری، ۱۵/۴۶۷ ـ ۴۶۸) و یاران خاص امام‌صادق(ع) مانند هشام‌بن‌سالم و مؤمن طاق با آزمودن وی و درماندن او از پاسخ به مسائل دینی و یافتن پاسخ‌های خود از موسی‌بن‌جعفر(ع) (کلینی، ۱/۳۵۱ ـ ۳۵۲)، به تثبیت امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) در نزد توده مردم کمک کردند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۴).
==فعالیت‌های سیاسی==
امام‌کاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسش‌های علمی خود به حضرت مراجعه می‌کردند (کورانی، ۹۱). قاضی‌ابویوسف و محمدحسن شیبانی از فقیهان مذاهب اسلامی به قصد آزمودن جایگاه علمی امام‌کاظم(ع) به دیدار ایشان در زندان رفتند و با اعتراف به آگاهی ایشان، از علم حلال و حرام و علم غیب، از حضرت درباره منابع دانش ایشان پرسیدند که ایشان علم پیامبر(ص) و علی(ع) را منبع دانش خود شمرد (اربلی، ۳/۴۱ ـ ۴۲). جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و به‌صراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذارنکردن این حق الهی به حضرت دانست (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹).
موسوی خوئینی نخستین جرقه آشنایی‌اش با [[امام‌خمینی]] را از طریق [[علی محمدی تاکندی]] دانسته که استاد وی و از [[شاگردان امام‌خمینی]] بود و بر اثر ستایش‌های این استاد، نخستین بار امام‌خمینی را در سال ۱۳۳۹ در [[مسجد سلماسی]]، هنگام تدریس دیدار کرد و تحت تأثیر شخصیت ایشان قرار گرفت و از زمانی که برای تحصیل به قم رفت، با ایشان بیشتر آشنا و شیفته ایشان شد.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۵؛ موسوی خوئینی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۷۸.</ref> دغدغه‌های مذهبی خانوادگی و جاذبه اعلامیه‌های امام‌خمینی علیه تصویب [[لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی]]، موسوی خوئینی را بیشتر متوجه ایشان کرد؛ از این‌رو گاه به همراه استاد خود تاکندی در جلسات درس خارج اصول ایشان حاضر می‌شد.<ref>موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۸.</ref> او اعلامیه‌های امام‌خمینی را از راه نامه به قزوین می‌فرستاد<ref>زریری، سیدمحمد موسوی خوئینی، ۴۲۰.</ref> و پس از بازداشت امام‌خمینی در خرداد ۱۳۴۲، در تلگرامِ علمای قزوین به ایشان، امضای وی نیز بود.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۸۶.</ref>
تذکره‌نویسان افزون بر جایگاه علمی، کرامات بسیاری را برای امام‌کاظم(ع) نقل کرده‌اند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵). حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امام‌خمینی به استناد منابع (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹)، یادآور شده‌است ابهت و جایگاه امام‌کاظم(ع) در دل‌های حاکمان عباسی نیز جای انکار نداشت و آنان به جایگاه عظمت معنوی ایشان در میان مردم اعتراف می‌کردند؛ چنان‌که از مأمون عباسی نقل شده‌است تشیع را از پدرش هارون فرا گرفته‌است (الطهاره، ۳/۴۵۸). ایشان از موسی‌بن‌جعفر(ع) و دیگر امامان(ع) به عنوان ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ و حجت خداوند بر مردم و امامانِ هدایت یاد کرده‌است (توضیح المسائل، ۹۸) و نیز با استناد به روایات (صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، ۲۴/۲۳۹)، روز چهارشنبه را متعلق به آن حضرت شمرده و مناسب دانسته‌است در تعقیب نماز صبح برای نجات از دریای ظلمانی و دامگاه شیطانی، متوسل به آن امام همام، که مقرب بارگاه قدس و محرم سراپرده انس است، شوند و برای کامل‌شدن عمل و قبول عبادات ناقص و مناسک غیر لایق، آن بزرگان را واسطه قرار دهند (آداب الصلاة، ۳۷۹).
 
امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵) و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۱۰) بود؛ چنان‌که در کودکی نیز به پرسش‌های شرعی مردم پاسخ می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۵). از ایشان به فقیه‌ترین، عابدترین، پارساترین و حافظ‌ترین مردم در مورد قرآن (مفید، ۲/۲۳۵؛ اربلی، ۳/۲ و ۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹)، گشاده‌دست‌ترین و بزرگوارترین مردم (اربلی، ۳/۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹ ـ ۹۵۰) یادشده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از این‌رو به «کاظم» شهره شده بود (مفید، ۲/۲۳۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱) و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل می‌کرد (اربلی، ۲/۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳). ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود (ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱؛ قمی، ۱۵۸ و ۱۷۴). نماز شب را به نماز صبح وصل و تا طلوع آفتاب با خداوند مناجات می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۸). ایشان در صله رحم موفق‌ترینِ مردم بود (قمی، ۱۶۰)، در پنهانی به فقرا کمک می‌رساند (ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹؛ قمی، ۱۶۰)، با صدای خوش قرآن تلاوت می‌کرد و خود می‌گریست و مردم نیز از صدای حضرت می‌گریستند و در میان مردم مدینه به «زین‌المتهجدین» شهره بود (مفید، ۲/۲۳۵).
در روزهای حصر امام‌خمینی در تهران، موسوی خوئینی همراه گروهی از طلاب قزوین در نامه‌ای خواستار دیدار با ایشان شد. <ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۲/۸۶.</ref>و پس از تبعید ایشان نیز به همراه گروهی از طلاب قزوین، نامه‌ای اعتراض‌آمیز به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت، در انتقاد از قانون‌شکنی دولت و تبعید امام‌خمینی نوشت.<ref>شیرخانی، انقلاب اسلامی در قزوین، ۲۳ ـ ۲۴ و ۶۱.</ref> وی در اواخر دهه ۱۳۴۰ به [[نجف اشرف]] رفت و موفق شد از درس [[ولایت فقیه]] امام‌خمینی (بهمن ۱۳۴۸) استفاده کند؛ او همچنین در درس خارج اصول [[سیدابوالقاسم خویی]] حاضر می‌شد.<ref>موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۵ ـ ۲۹۶؛ موسوی خوئینی، بینات، ۱۰۳.</ref> وی پس از یک سال اقامت در نجف به ایران بازگشت و پس از مدتی به قصد اقامت دایم به عراق سفر کرد؛ ولی در [[بصره]] بازداشت و پس از اعزام به نجف، ملزم به خروج از عراق شد.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۱.</ref>
امام‌خمینی به استناد روایات (صدوق، الامالی، ۱۴۶ ـ ۱۴۷) تصریح کرده‌است سجده‌های طولانی امام‌کاظم(ع) شهرت داشت (حدیث جنود، ۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ تعلیقه عروه، ۳۷۶) و حضرت به فرزند خود سفارش کرد در عبادت خدا بکوشد و هیچ‌گاه خود را از تقصیر و کوتاهی در عبادت و طاعت خدا مبرا نداند (آداب الصلاة، ۱۷۵)؛ همچنین به استناد روایات (کلینی، ۷/۵۳؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۲۴۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۱۴۹)، یادآور شده‌است آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد (البیع، ۳/۱۳۲ ـ ۱۳۳). ایشان حضرت امام‌کاظم(ع) را در سروده‌ای به دارنده قدرت و حلم ستوده‌است (دیوان امام، ۲۷۶).
 
دوران امامت: امام‌کاظم(ع) پس از شهادت امام‌صادق(ع) درسا ل ۱۴۸ق (مفید، ۲/۱۸۰)، به امامت رسید. راویان حدیث و شیعیان برای استفاده از ایشان گرد آمدند و با وجود شرایط دشوار سیاسی (← ادامه مقاله)، راویان، سخنان ایشان را می‌نوشتند (مجلسی، ۴۸/۱۵۳ و ۹۱/۳۲۰). شیخ طوسی (رجال الطوسی، ۳۴۲ ـ ۳۶۶) ۲۵۰ تن و برخی دیگر (عطاردی، ۳/۲۸۱ ـ ۵۶۹) ۶۳۸ تن از راویان آن حضرت را در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. در نوشته‌های امام‌خمینی نام برخی از آنان آمده‌است ازجمله: یونس‌بن‌عبدالرحمن، صفوان‌بن‌یحیی، محمدبن‌ابی‌عمیر، عبدالله‌بن‌مغیره، حسن‌بن‌محبوب از اصحاب اجماع (الخلل، ۱۶۲؛ البیع، ۲/۶۳۱؛ الرسائل العشره، ۱۳۳)، هشام‌بن‌حکم (سرّ الصلاة، ۷۹محمدبن‌حصین (الخلل، ۸۷)، عبدالرحمن‌بن‌حجاج (البیع، ۳/۲۵۱)، محمدبن‌حکیم (الاستصحاب، ۳۹۶)، منصوربن‌یونس برزج (البیع، ۵/۲۶۰)، اسحاق‌بن‌عمار (همان، ۴/۵۸۶)، علی‌بن‌سوید (چهل حدیث، ۶۱)، سماعةبن‌مهران (همان، ۲۶۴) و ابوبصیر (چهل حدیث، ۴۲۷). بخش قابل توجهی از مسائل فقهی در باب‌های گوناگون فقه از طهارت تا دیات و فلسفه احکام به وسیله علی‌بن‌جعفر از برادرش موسی‌بن‌جعفر(ع) به مردم منتقل شده‌است (عریضی، ۱۰۳ ـ ۳۵۱) و امام‌خمینی در مسائل گوناگون به آن استناد کرده‌است (الاستصحاب، ۳۳۳؛ انوار الهدایه، ۲/۲۱۹؛ الخلل، ۲۱).
در سال ۱۳۴۹ که انتشار [[کتاب شهید جاوید]] اثر [[نعمت‌الله صالحی نجف‌آبادی]] و تقریظ [[حسینعلی منتظری]] و [[علی‌اکبر مشکینی]] بر آن، زمینه‌ای برای نقد و اعتراض به روحانیتِ مبارز و طرفدار امام‌خمینی شد و [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) نیز از فعالیت بیوت برخی از [[مراجع تقلید]] سوء استفاده می‌کرد، تعدادی از طلبه‌های انقلابی با حضور در بیت مراجع، به هتاکی برخی منبری‌ها به منتظری و مشکینی و زیاده‌روی منتقدان اعتراض کردند. موسوی خوئینی ازجمله کسانی بود که در تجمع طلاب در بیت [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] سخنرانی کرد.<ref>(معادیخواه، جام شکسته خاطرات حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، ۳/۴۸ و ۵۴؛ موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۸.</ref> وی که با [[سیداحمد خمینی]] نیز رفاقت خاصی پیدا کرده بود، با وی در انتشار اعلامیه و فعالیت‌های مبارزاتی همکاری می‌کرد.<ref>موسوی خوئینی، حضور، ۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref> وی در سال ۱۳۵۰ به پیشنهاد نصرت‌الله انصاری و همراه با سیدمحمد احسانی، محمدصادق آل‌اسحاق و تعدادی از علاقه‌مندان به امام‌خمینی، صندوق قرض‌الحسنه «مؤسسه تعاون اسلامی» را با هدف کمک به طلاب مبارز تأسیس کردند.<ref>موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۹.</ref> امام‌خمینی در یک مورد به [[سیدمرتضی پسندیده]] سفارش کرده‌است [[وجوه شرعی]] را در بانکی که موسوی خوئینی از اعضای آن و طبق نقل، مرد صالحی است سپرده‌گذاری کند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۰.</ref>
بیان جایگاه عقل و خرد در قرآن و نقش خرد در هدایت انسان (کلینی، ۱/۱۳ ـ ۲۰)، شرح مسائل اعتقادی ازجمله توحید (صدوق، التوحید، ۶۹؛ عطاردی، ۲۵۵ ـ ۲۶۷)، نبوت و انبیا (کلینی، ۱/۲۲۶)، بیان سیره و معجزات پیامبر(ص) (حمیری، ۳۱۷ ـ ۳۳۰) و امامت و بیان حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۰) ازجمله امامت خود ایشان (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۹۹)، مسائل اخلاقی و بیان ارزش‌های دینی (عطاردی، ۳/۲۴۱ ـ ۲۵۳)، مسائل فقهی و بیان احکام شرعی (همان، ۲/۱۸۱ ـ ۵۹۷ و ۳/۷ ـ ۲۳۲؛ کلینی، ۵/۳۸۷)، از مسائل مطرح در سخنان حضرت بود و مردم برای حل معضلات تاریخی نیز از حضرت کمک می‌گرفتند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱).
 
امام‌خمینی در نوشته‌های خود برخی از سخنان امام‌کاظم(ع) را درباره تفسیر قرآن و ظاهر (چهل حدیث، ۲۱۳) و باطن آن (آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰)، سیره و حالات رسول خدا(ص) (چهل حدیث، ۳۵۱)، حالات معنوی و سیر و سلوک پیامبر(ص) (همان، ۵۰۷)، وقایعی از زندگی پیامبر(ص) (همان، ۳۸۵) و دلایل امامت اهل بیت(ع) در قرآن و سنت نبوی (آداب الصلاة، ۳۲۹؛ تعلیقه عروه، ۲۰۴ ـ ۲۰۵) آورده‌است و نیز به مبارزه امام‌کاظم(ع) با افراد منحرف و سران فرقه‌های بدعت‌گذار مانند علی‌بن‌حمزه بطائنی از سران جریان واقفیه اشاره کرده‌است (الطهاره، ۳/۳۳۸). ایشان در آثار خود نمونه‌هایی از سخنان امام‌کاظم(ع) در موضوعات ارزش‌ها و تعالیم اخلاقی اسلام و راه‌های خودسازی و تزکیه نفس (چهل حدیث، ۶۱، ۲۶۴ و ۳۶۰)، تشویق به خدمت به مؤمن و کمک به تشویق خانواده برای آنان و رازداری (وسیلة النجاة، ۱۹۵) و نیز تشویق به کار و تلاش برای تأمین رزق حلال برای خانواده (همان، ۴۷۰) احکام و شرایع در ابواب مختلف آن (الخلل، ۲۰۲)، ازجمله حرمت ربا (مکاسب، ۱/۲۱)، خرید و فروش میته (همان، ۱/۲۳)، تذکیه حیوانات حرام‌گوشت (همان، ۱/۷۰)، خرید و فروش آلات قمار (همان، ۱/۱۷۳)، تصویرگری (همان، ۱/۲۶۰)، شرط طلاق برای زن (البیع، ۵/۲۶۰)، فلسفه احکام (مکاسب، ۱/۱۷) و نیز مسائل اهم و مهم در احکام (الطهاره، ۲/۳۹۵)، را بازگو کرده‌است. مجموعه مسند الامام‌الکاظم(ع) تألیف عزیزالله عطاردی و نیز موسوعة الامام‌الکاظم(ع) تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی بخشی از میراث علمی امام‌کاظم(ع) را ثبت کرده‌اند.
موسوی خوئینی در سال ۱۳۵۱ در پی دعوت [[سیدمهدی امام‌جمارانی]] به تهران سفر کرد و با کمک وی در مسجد مهدیه واقع در جوزستان (پایین ده جماران)، به برپایی [[نماز جماعت]] و [[تفسیر قرآن]] پرداخت.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۳.</ref> جلسات تفسیر قرآن او به دلیل روش و برداشت‌های ناظر به دغدغه‌های مبارزاتی، با استقبال دانشجویان و انقلابیان همراه شد.<ref>موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۶؛ موسوی خوئینی، بینات، ۱۱۷؛ موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۹.</ref> برخی از ناخوشنودی [[مرتضی مطهری]] از این تفسیر خبر داده‌اند<ref>مطهری، فرقان و زمینه‌های ترور شهید مطهری، ۱۹۲.</ref> و برخی نیز برداشت‌های موسوی خوئینی از آیات را غیر اسلامی قلمداد کرده و برخی افراد منحرف را متأثر از این جلسات دانسته‌اند؛<ref>شجونی، نیم‌نگاهی به هویت آموزگاران در سایه فرقان، ۹۲.</ref> ولی وی با تاکید بر رابطه نزدیکی که با مطهری داشته، به تفصیل به ردّ این نسبت و نیز رد اتهام ارتباط افراد منحرف با این جلسات و ذکر شواهد نادرستی آن پرداخته‌است.<ref>روزی‌طلب، ترکیب التقاط و ترور، ۵۰ ـ ۵۶.</ref> وی تاکید دارد که استقبال مخاطبان از جلسات تفسیر، مخالفت رژیم پهلوی را نیز برانگیخته بود و رژیم سعی می‌کرد تا چنین محفل پرجاذبه‌ای را خراب کند و نخستین قدم آنان یافتن [[علما]] و روحانیانی بود که علیه این محافل سخن گویند و از مارکسیستی‌بودن تفسیر یاد کنند و تهمت اسلام مارکسیستی یکی از برچسب‌هایی بود که رژیم پهلوی به روحانیان هوادار [[امام‌خمینی]] می‌زد تا چهره آنان را در میان مذهبی‌ها خراب کنند.<ref>موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۹.</ref>
موضع‌گیری‌های سیاسی: دوره امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) از دوره‌های پرخفقان تاریخ اسلام است (اصفهانی، ۴۳۷؛ کورانی، ۸۴، ۱۲۵ ـ ۱۳۳، ۱۳۷ ـ ۱۴۲ و ۱۸۹). امام‌کاظم(ع) با حاکمان بنی‌عباس، منصور دوانیقی، مهدی، موسی و هارون معاصر بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷، ۹۴۵ و ۹۵۸). این گروه، مقتدر و ستمکار بودند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ و ۲۹۰). منصور بغداد را در سال ۱۴۵ ـ ۱۴۹ق تأسیس کرد و مرکز خلافت عباسیان را از کوفه به بغداد منتقل ساخت (آل قاسم، ۲/۱۲). وی با گماردن جاسوس، مخالفان خود را بازداشت می‌کرد و از میان می‌برد (مفید، ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲) و علویان بسیاری به دست وی تبعید یا کشته شدند (اصفهانی، ۱۸۱ ـ ۱۸۲ و ۱۹۶). منصور افزون بر به‌شهادت‌رساندن امام‌صادق(ع) در صدد بود امام‌کاظم(ع) را نیز بکشد که موفق نشد (مجلسی، ۴۷/۲۰۵ و ۲۰۶؛ کورانی، ۸۴ ـ ۸۶). کارگزاران موسی نیز ستمکار بودند (کورانی، ۳۷۳). در دوره وی حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ از نوادگان امام‌حسن مجتبی(ع) با عده‌ای از علویان برای احیای سنت پیامبر اکرم(ص) و اجرای عدالت قیام کردند و در مکه به دست نیروهای موسی کشته شدند (مسعودی، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ کورانی، ۱۳۷ ـ ۱۴۱). هارون نیز برای حفظ قدرت خود به هر کاری دست می‌زد (صدوق، عیون اخبار، ۱/۱۰۹؛ مجلسی، ۴۸/۱۷۶ ـ ۱۷۷).
 
موسی‌بن‌جعفر(ع) همانند دیگر ائمه امامت و رهبری جامعه اسلامی را متعلق به اهل بیت پیامبر(ص) می‌دانست (عطاردی، ۱/۳۱۵ ـ ۳۳۶) و در راه احیای حقوق غصب‌شده آنان و نیز گسترش عدالت در جامعه تلاش می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۰ و ۳۴۶؛ عطاردی، ۱/۵۷ ـ ۶۳). یاران ایشان نیز در همین راستا فعالیت می‌کردند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۵۸ و ۲۶۳؛ مجلسی، ۴۸/۱۸۹) و واجبات مالی خود ازجمله خمس را به ایشان تحویل می‌دادند (ابن‌شهرآشوب، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲). نیز شواهدی در دست است که برخی از نهضت‌های علویان مانند نهضت حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ مورد حمایت ایشان بودند (کلینی، ۱/۳۶۶؛ اصفهانی، ۳۸۰). از سوی دیگر، خلفای عباسی همه راه‌های تطمیع و تهدید را برای به سکوت واداشتن امام‌کاظم(ع) تجربه کردند و پس از بی‌نتیجه‌بودن آن، به زندان و شکنجه و کشتن روی آوردند (مجلسی، ۴۸/۱۴۴، ۲۳۸ و ۹۹/۱۷). موسی‌بن‌جعفر(ع) در زمان هادی، مهدی و هارون چند بار در بصره و بغداد زندانی شد (اصفهانی، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۲۹؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷ ـ ۹۳۸، ۹۵۳ ـ ۹۵۴ و ۹۵۸). درباره مدت زندانی‌بودن ایشان گفته‌های مختلفی وجود دارد. برخی مدت آن را چهار سال (دخیل، ۲/۱۰) و برخی ده سال (صدوق، عیون اخبار، ۱/۹۵) و برخی چهارده سال نوشته‌اند (← ذاکری، ۴۴۴ ـ ۴۹۰).
در همان سال‌ها، موسوی خوئینی با واعظان و ائمه جماعات طرفدار امام‌خمینی در تهران که می‌کوشیدند در کنار جلسات بحث و تفسیر قرآن چراغ مبارزه را نیز روشن نگاه دارند، همراه بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۷۰۲ ـ ۷۰۳، ۷۴۱ و ۲/۱۱۱۶.</ref> وی برای سرکشی به مبارزان تبعیدشده به شهرهای مختلف سفر می‌کرد.<ref>معادیخواه، جام شکسته خاطرات حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، ۳/۹۴.</ref> علاوه بر این برای نوشتن تاریخ جامع و کامل از زندگی [[امامان(ع)]]، با [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] و گروهی دیگر همکاری می‌کرد اما این فعالیت به دلیل اوج‌گرفتن مبارزات ناتمام ماند.<ref>آقاعلیخانی، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حسین آقاعلیخانی، ۶۶؛ هاشمی رفسنجانی، به سوی سرنوشت، ۵۰۳.</ref>
در برابر خشونت خلفای عباسی به‌ویژه هارون (کلینی، ۸/۲۵۷؛ مجلسی، ۴۷/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تنها چیزی که می‌توانست خط فکری و سیاسی اهل بیت(ع) را تداوم بخشد، توسل به شیوه تقیه در مبارزه و جهاد بود (خامنه‌ای، ۳۴۴). امام‌کاظم(ع) به برخی از یاران زیرک و توانمند خود اجازه داده بود که به دستگاه خلافت نزدیک شوند و از این راه به پیروان اهل بیت(ع) کمک کنند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ آل قاسم، ۲/۲۲ ـ ۲۳). ایشان با شیعیان ارتباط حضوری و مکاتبه‌ای داشت (کلینی، ۱/۱۲۶؛ کورانی، ۲۷۷ ـ ۲۸۰) و افزون بر مدینه با دیگر نقاط ازجمله مکه و شام نیز ارتباط داشت (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱ ـ ۳۱۲) و پیام‌های خود را مستقیم یا به وسیله تشکیلات وکالت به پیروان خود منتقل می‌ساخت (کلینی، ۱/۳۱۲ و ۸/۱۲۴). ایشان در فرصت‌های به دست‌آمده در زندان به نامه‌های یاران درباره مسائل شرعی نیز پاسخ می‌داد (کلینی، ۸/۱۲۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۵۴) و نیز در زندان با برخی از رهبران دیگر مذاهب چون هندبن‌حجاج ارتباط داشت (مجلسی، ۴۸/۲۴۱). ایشان علاقه‌مندی به اهل بیت(ع) را حتی در میان بعضی از خانواده زندانبان خود ازجمله نزدیکان سندی‌بن‌شاهک گسترش داد (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۹؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۳۲؛ کورانی، ۲۴۵)؛ نیز موسی‌بن‌ابراهیم مروزی، مربی فرزندان سندی را از مریدان خود ساخت (نجاشی، ۴۰۷ ـ ۴۰۸).
موسوی خوئینی در آبان ۱۳۵۵،<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۴۵۱ و ۱۴۵۸ ـ ۱۴۶۲.</ref> به اتهام ارتباط با [[سازمان مجاهدین خلق]]، ارتباط با [[سیداحمد خمینی]]، پخش اعلامیه‌های امام‌خمینی و مخالفت با سلطنت به دست ساواک بازداشت شد.<ref>آقاعلیخانی، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حسین آقاعلیخانی، ۸۳ ـ ۸۴؛ موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۵۹.</ref> او نخست به پانزده سال حبس محکوم شد؛ ولی ده ماه بعد در پی برنامه ایجاد فضای باز سیاسی از سوی رژیم پهلوی، به همراه تعدادی دیگر از زندانیان آزاد شد و ضمن ادامه مبارزه، [[مسجد]] خود را پایگاهی برای تقویت فکری جوانان مسلمان قرار داد.<ref>هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۲/۱۴۹۹؛ موسوی خوئینی، مجموعه آثار همایش، ۱۳/۲۹۶.</ref>
امام‌خمینی یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در راه اسلام مانند دیگر اولیای خدا، چه افراد پیش از اسلام و چه پس از اسلام، رنج و محنت کشید (صحیفه، ۱۳/۱۶۷). ایشان که به دست خلفای عباسی سال‌ها زندانی شد به دلیل نمازخواندن خود یا فرزند پیامبر(ص)بودن نبود؛ آنان خود نه تنها نماز می‌خواندند بلکه امام جماعت هم بودند. حضرت حاکمان عباسی را لایق خلافت نمی‌دانست و آنان را طاغوت می‌شمرد (همان، ۴/۱۰۰). امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که هارون به جهت اقبال مردم به امام‌کاظم(ع) و ترس از به‌خطرافتادن حکومت خود، با حضرت بسیار دشمنی می‌کرد (الطهاره، ۳/۴۵۸). در تحلیل ایشان زندانی‌شدن ائمه(ع) به دست دشمنان به سبب نماز و روزه نبود و حاکمان عباسی نیز نماز می‌خواندند و امام‌کاظم(ع) و دیگر ائمه(ع) اگر در برابر ظلم‌های ستمگران سکوت می‌کردند، نه تنها به آنان آسیبی نمی‌رسید که مورد احترام حاکمان نیز قرار می‌گرفتند و نیز مخالفت زمامداران با ائمه(ع) به جهت انتساب آنان به پیامبر اکرم(ص) یا صرف امامت نیز نبود (صحیفه، ۴/۲۱)، بلکه دشمنی آنان با امامان(ع) به سبب مبارزه آنان با خلافت شاهان و طاغوت‌ها بود (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۲). ایشان همچنین خاطرنشان کرده‌است که ائمه اهل البیت(ع) ازجمله موسی‌بن‌جعفر(ع) وقتی زمینه مبارزه آشکار و مسلحانه با ستمکاران را فراهم نمی‌دیدند، پنهانی مردم را دعوت به مبارزه علیه ستم می‌کردند و بدین سبب رژیم‌های ستمکاری مانند هارون، آنان را بازداشت می‌کردند (صحیفه، ۴/۲۱) و مخالفت هارون با آن حضرت به سبب آن بود که هارون را خلیفه پیامبر(ص) نمی‌دانست (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲).
 
در خبری آمده‌است که هارون به موسی‌بن‌جعفر(ع) پیشنهاد کرد حدود مزرعه فدک را برای برگرداندن آن به بنی‌هاشم تعیین کند و حضرت در پاسخ یک حد مزرعه فدک را عدن و مرز دیگر آن را سمرقند و حد سوم آن را افریقا و مرز چهارم آن را ارمنستان شمرد که هارون بسیار ناراحت شد و گفت در این صورت چیزی برای خود او باقی نخواهد ماند (ابن‌شهرآشوب ۴/۳۲۰؛ مجلسی، ۴۸/۱۴۴ ـ ۱۴۵). تفسیر و تحلیل امام‌خمینی از این گفتگو آن است که حکومت بر همه سرزمین اسلام، حق ائمه(ع) است و حاکمان عباسی غاصب خلافت‌اند؛ بر همین اساس حاکمان ستمگر عباسی رهابودن موسی‌بن‌جعفر(ع) را زمینه‌ساز قیام و سرنگون‌کردن سلطنت نامشروع خود می‌دیدند؛ از این جهت به امام هفتم(ع) مهلت ندادند، وگرنه بدون تردید ایشان با پیداشدن فرصت، قیام می‌کرد و اساس دستگاه حاکمان غاصب را واژگون می‌ساخت (ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲).
هم‌زمان با شدت‌گرفتن حرکت انقلابی مردم در سال ۱۳۵۶، موسوی خوئینی به همراه جمعی از روحانیان، تشکیلاتی را با هدف رهبری نهضت در تهران با عنوان «جامعه روحانیت مبارز تهران» تأسیس کردند.<ref>کردی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل‌گیری تا انشعاب، ۷۶ ـ ۷۷.</ref> این تشکل درباره حوادث مهم انقلاب موضع می‌گرفت و با صدور اطلاعیه اعلام نظر می‌کرد؛<ref>مدرسی، رازهای آیت‌الله، برگ‌هایی منتشر نشده از زندگی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، ۵۶.</ref> ازجمله در موضوع درگذشت مشکوک [[سیدمصطفی خمینی]] در اول آبان ۱۳۵۶ <ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۳۳ ـ ۲۳۴.</ref> [[قیام مردم قم در ۱۹ دی ۱۳۵۶]] و [[قیام مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶]]،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۱۸۸ ـ ۱۸۹؛ شیرخانی، حماسه ۱۹ دی، ۳۴۳ ـ ۳۴۵ و ۳۵۳ ـ ۳۵۴.</ref> بزرگداشت سالگرد ۱۵ خرداد در سال ۱۳۵۷،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۵۸۳ ـ ۵۸۴؛ استادی، ۱۷۵.</ref> برگزارنکردن جشن‌های نیمه شعبان در سال ۱۳۵۷،<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۶/۳۶۰ ـ ۳۶۱ و ۸/۲۴۰ ـ ۲۴۱.</ref> هجرت امام‌خمینی به پاریس<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۳۹۶ ـ ۳۹۷.</ref> و راهپیمایی [[تاسوعا]] و [[عاشورا]] در زمستان ۱۳۵۷<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۱/۶۰۹ ـ ۶۱۲.</ref>
امام‌خمینی در گزارشی دیگر یادآور شده‌است هارون پس از واردشدن امام‌کاظم(ع) بر وی، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره آوردند و به شایستگی به وی احترام کرد؛ ولی با رسیدن نوبت به بنی‌هاشم برای گرفتن سهمیه بیت‌المال، مبلغ اندکی بدانان اختصاص داد و در پاسخ پرسش فرزندش مأمون از علت آن همه ستایش و اندکی سهمیه، ابراز داشت فرزندش دلیل این کار را نمی‌تواند درک کند. ضرورت دارد بنی‌هاشم برای پیشگیری از قیام علیه حکومت عباسیان در حالت فقر به‌سر ببرند و بازداشت و مسموم و کشته شوند (همان، ۱۵۲). امام‌کاظم(ع) هر گونه همکاری با ستمکاران حتی به اندازه دوختن کیسه و تیزکردن قلمی برای آنان را ناروا می‌شمرد (امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۰) و به یاران خود درباره همکاری با دستگاه ستمکار بنی‌عباس هشدار می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۲). امام‌خمینی به استناد روایات (حر عاملی، ۱۷/۱۸۲) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ص) صفوان جمال را از کرایه‌دادن شترهای خود به هارون منع کرد و تأکید کرد اندک علاقه به زنده‌ماندنِ ستمکار به هدف گرفتن طلب نیز حشر با آنان را در پی دارد و سرانجام آن، آتش دوزخ است (مکاسب، ۲/۱۵۵).
 
از سوی دیگر، امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) به برخی از خواص خود اجازه داد در دستگاه هارون وارد شوند؛ برای نمونه امام‌خمینی ورود افرادی چون علی‌بن‌یقطین به دستگاه هارون (خطیب بغدادی، ۱۹/۲۰۲ ـ ۲۰۳) را برای کمک به اولیای خدا دانسته (مکاسب، ۲/۲۰۴) و افزوده‌است خداوند در کنار ستمکاران، کسانی از اولیای خود برای کمک به دوستان و دفع ستم از آنان را ذخیره دارد (همان؛ وسیلة النجاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰). ایشان به استناد منابع تاریخی (مفید، ۲/۲۲۷ ـ ۲۲۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) برای در امان‌ماندن ابن‌یقطین از فشار هارون به وی اجازه داده بود به شیوه دیگر مذاهب وضو بگیرد (الخلل، ۱۹۳؛ الرسائل العشره، ۹۴) و نیز با استناد منابع روایی (مجلسی، ۴۸/۲۳۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در حبس نیز دست از هدایت مردم و مقابله با دشمن نکشید (صحیفه ۲/۳۷۱). ایشان در آغاز نهضت اسلامی ایران به مسئولان رژیم پهلوی توصیه کرد همانند زمامداران گذشته که از امثال علی‌بن‌یقطین برای مشورت استفاده می‌کردند، از کارگزاران شایسته استفاده کنند (همان، ۱/۲۱۲). گفته شده در وقت تبعید امام‌خمینی از ایران، شاگردان و یاران ایشان جلسات دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار می‌کردند و با رسیدن نوبت توسل به موسی‌بن‌جعفر(ع) و ذکر مصائب و زندان‌ها و هجران‌های آن حضرت، یاد امام‌خمینی و مظلومیت ایشان در اذهان تداعی و ناله مردم بلندتر می‌شد و همین زائران فاطمه معصومه(س) را به خود جذب می‌کرد (رحیمیان، ۲۵).
{{ببینید|جامعه روحانیت مبارز تهران}}
امام‌خمینی در شهریور ۱۳۶۵ در پاسخ نامه محمد رنجبر از اسیران ایرانی جنگ تحمیلی در عراق، ضمن دعای خیر برای اسیران، آنان را به الگوگرفتن از حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) سفارش کرد و تأکید کرد آن حضرت بیش از همه اسیران در رنج و گوشه زندان به سر برد و اسیران در زندان‌های بعث عراق باید برای اسلام عزیز صبر پیشه کنند (صحیفه، ۲۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸). ایشان خود نیز در سال ۱۳۴۲، در پاسخ یکی از دوستان خود که از وضع نخستین شب زندان پرسیده بود، اظهار داشته که «به یاد جد خود موسی‌بن‌جعفر(ع) افتاده و فهمیده‌است که بر ایشان چه گذشته‌است» (فردوسی‌پور، ۴۹).
 
ݢݢبنابر مشهور امام‌کاظم(ع) در۲۴ رجب ۱۸۳ق، در ۵۴سالگی، در زندان بغداد به دستور هارون (مفید، ۲/۲۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴)، به دست زندانبان ایشان، سندی‌بن‌شاهک (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۵ و ۹۵۶) به شهادت رسید. سندی برای فریب مردم و تظاهر به اینکه امام(ع) را نکشته‌است، عده‌ای از فقها و مردم سرشناس را گرد آورد تا گواهی دهند که موسی‌بن‌جعفر(ع)، با مرگ طبیعی درگذشته است (اربلی، ۳/۲۷؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۵۶؛ قمی، ۱۶۸ ـ ۱۶۹). امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی (اصفهانی، ۴۱۷)، یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) پیش از درگذشت، پیشنهاد سندی‌بن‌شاهک را که گفت از اموال خودش برای کفن‌کردن حضرت استفاده می‌کند نپذیرفت و یادآور شد کفن، مَهر زنان و جامه احرام اهل بیت(ع) باید از اموال حلال فراهم شود و ایشان نیز کفنی برای خود آماده دارد (تعلیقه عروه، ۶۹۷). ایشان خاطرنشان کرده‌است حضرت را در کفنی که بر آن همه قرآن نوشته شده بود، دفن کردند (همان، ۲۰۳). امام‌کاظم(ع) در مقبره معروف به مقابر قریش بغداد به خاک سپرده شد (اصفهانی، ۴۱۸ ـ ۴۱۹). ایشان فرزند خود علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را امام پس از خود به مردم معرفی کرد (کلینی، ۱/۳۱۱ ـ ۳۱۲) (← مقاله علی‌بن‌موسی، امام‌رضا(ع)).
پس از هجرت امام‌خمینی از [[عراق]] به پاریس، موسوی خوئینی به دعوت سیداحمد خمینی در آبان ۱۳۵۷ به پاریس رفت.<ref>زریری، سیدمحمد موسوی خوئینی، ۴۲۲؛ مدرسی، رازهای آیت‌الله، برگ‌هایی منتشر نشده از زندگی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، ۵۶.</ref> او در این سفر پیشنهاد [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، یعنی تأسیس حزب سیاسی ـ اسلامی را به امام‌خمینی منتقل کرد؛ اما ایشان با تأسیس حزب مخالفت کرد و خاطرنشان کرد احزاب هر کدام برای خود کار می‌کنند و با دیگران در رقابت‌اند که در نتیجه با هم اختلاف و درگیری پیدا می‌کنند.<ref>محتشمی‌پور، از ایران به ایران، ۲/۳۴۵؛ موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۶۰.</ref> در پاریس، موسوی خوئینی و [[ابراهیم یزدی]] و [[حسن حبیبی]] اعضای هیئت سامان‌دهنده [[مصاحبه‌ها|مصاحبه‌های مطبوعاتی امام‌خمینی]] شدند و در طول ۱۱۸ روز حدود چهارصد مصاحبه ایشان با نشریات و رسانه‌های مختلف سراسر دنیا را هماهنگی و اجرا کردند.<ref>یزدی، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، ۸۳</ref>
درباره تعداد فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده‌است. به گزارش شیخ مفید ایشان دارای ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) بوده‌است. امام‌رضا(ع)، ابراهیم، شاهچراغ، حمزه و اسحاق ازجمله پسران و فاطمه و حکیمه ازجمله دختران ایشان‌اند (مفید، ۲/۲۴۴). امام‌خمینی نیز از امام‌رضا(ع)، احمدبن‌موسی مدفون در شیراز (صحیفه، ۱۵/۳۹۰) و فاطمه معصومه(س) مدفون در قم (همان، ۱/۲۴۴)، یاد کرده‌است (← مقاله فاطمه معصومه(عحضرت). نسب امام‌خمینی نیز با حدود سی واسطه به امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) می‌رسد (← مقاله اجداد امام‌خمینی). ایشان در جریان تبعید به عراق در سال ۱۳۴۳ به همراه سیدمصطفی خمینی به زیارت حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و حضرت امام‌جواد(ع) در کاظمین مشرف شد (اختری، ۱/۲۲ ـ ۲۴؛ ملکوتی، ۱۸۲) (← مقاله‌های تبعید امام‌خمینی؛ اقامتگاه‌ها). ایشان پیش از هجرت به پاریس نیز به زیارت کاظمین رفت و با ابراز احساسات زائرانِ حرم روبه‌رو شد (دعایی، ۲/۲۰۹).
 
منابع: آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش؛ ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ ابن‌صباغ مالکی، علی‌بن‌محمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش؛ اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش؛ همو، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش؛ همو، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش؛ همو، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش؛ همو، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش؛ همو، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش؛ همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش؛ همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش؛ همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش؛ همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ همو، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ همو، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش؛ حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ حمیری، عبدالله‌بن‌جعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش؛ خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق؛ دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ ذاکری، علی اکبر، محدودیت‌ها و زندانهای موسی‌بن‌جعفر(ع)، چاپ‌شده در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام‌کاظم(ع)، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۲ش؛ رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، تهران، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش؛ شریف قرشی، باقر، حیاة الامام‌موسی‌بن‌جعفر(ع)، تحقیق محمدمهدی قرشی، آستان مقدسه امام‌کاظم(ع)، چاپ اول، ۱۴۳۱ق؛ صدوق، محمدبن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش؛ همو، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق؛ همو، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش؛ همو، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق؛ همو، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ طوسی، محمدبن‌حسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش؛ همو، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ همو، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش؛ عریضی، علی‌بن‌جعفر، مسائل علی‌بن‌جعفر و مستدرکاتها، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الامام‌الکاظم ابی‌الحسن موسی‌بن‌جعفر(ع)، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین فردوسی‌پور، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش؛ قمی، عباس، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، با تعلیقات محمدکاظم خراسانی شانه‌چی، نجف، مکتبة الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۸۷ش؛ کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ کورانی، علی، الامام‌الکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، بغداد، بخش فرهنگی آستانه مقدس امام‌کاظم(ع)، بیروت، دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۳۳ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق؛ مسعودی، علی‌بن‌حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق؛ مفید، محمدبن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ ملکوتی، مسلم، خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ نجاشی، احمدبن‌علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق؛ نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
{{ببینید|مصاحبه‌ها}}
 
موسوی خوئینی در همین روزها به همراه سیداحمد خمینی به ایتالیا و آلمان غربی نیز سفر کرد و در برابر پرسش رسانه‌های اروپایی، انقلاب ایران را تحلیل و تفسیر کرد. وی در پرواز تاریخی بازگشت امام‌خمینی به ایران، در کنار ایشان نشست و همراه و امین ایشان در نگهداری اموال و اسناد بود.<ref>مدرسی، رازهای آیت‌الله، برگ‌هایی منتشر نشده از زندگی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، ۵۶.</ref> وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از سوی امام‌خمینی در ۲۱ تیر ۱۳۵۸ برای تنظیم برنامه‌های [[رادیو]] و [[تلویزیون]] موظف شد تا همراه با [[صادق قطب‌زاده]]، امور و برنامه‌های آنجا را به گونه‌ای تنظیم کنند که موجب شکایت مردم نباشد. ایشان در این حکم تأکید کرد در این دستگاه اسلامی باید از برنامه‌های انحرافی جداً پرهیز شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۹/۴۷.</ref>
 
پس از پیام امام‌خمینی در ۱۰ آبان ۱۳۵۸ به مناسبت سالروز ۱۳ آبان ۱۳۵۷ که دانشجویان و طلاب، را مخاطب قرار داد و از آنان خواست حملات خود را علیه [[امریکا]] و [[اسرائیل]] برای بازگرداندن [[محمدرضا پهلوی]] گسترش دهند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۱۲ ـ ۴۱۳.</ref> سه تن از دانشجویان عضو انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه‌ها که بعدها به «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» شهرت یافتند، طرح [[اشغال سفارت امریکا]] را برای موسوی خوئینی مطرح کردند و از وی خواستند از امام‌خمینی کسب تکلیف کند که با مخالفت وی روبه‌رو شد؛ زیرا به اعتقاد او نباید در آن شرایط از امام‌خمینی هزینه می‌شد <ref>ابتکار، تسخیر، اولین روایت مکتوب از درون سفارت تسخیرشده امریکا در تهران، ۷۴.</ref> پس از تصرف سفارت امریکا، وی با دفتر امام‌خمینی تماس گرفت و امام‌خمینی پس از اطمینان از هویت دانشجویان موافقت خود را با این امر اعلام کرد <ref>موسوی خوئینی، حضور، ۱۶۹.</ref> و در ادامه با حمایت از این اقدام دانشجویان، آن را انقلابی بالاتر از انقلاب اول خواند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۹۱ ـ ۴۹۳.</ref> و واکنشی به اقدامات امریکا برشمرد که مسئولیت آن مستقیماً متوجه دولت امریکاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۵.</ref>
 
موسوی خوئینی به سبب اعتبار خود نزد دانشجویان مسلمان پیرو خط امام، به عضویت شورای مرکزی لانه جاسوسی درآمد و در بازسازی و انتشار اسناد [[لانه جاسوسی امریکا]] برای افشای نقشه‌های این کشور و اقدامات عوامل داخلی آنان نقش تعیین‌کننده داشت و رهبر معنوی دانشجویان محسوب می‌شد <ref>ابتکار، تسخیر، اولین روایت مکتوب از درون سفارت تسخیرشده امریکا در تهران، ۷۹ و ۹۶.</ref> امام‌خمینی در ۲۶/۸/۱۳۵۸ در پیامی به موسوی خوئینی‏، به آنان توصیه کرد تا با تخفیف به زنان و سیاه‌پوستان، در صورتی که جاسوسی آنان اثبات نشده باشد، آنان را آزاد و به وزارت امور خارجه تحویل دهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۵۴.</ref> و در پی درخواست دانشجویان مسلمان پیرو خط امام مبنی بر تحویل جاسوسان، ایشان در ۱۵/۱۲/۱۳۵۸ در حکمی خطاب به موسوی خوئینی با قدردانی از زحمات دانشجویان مسلمان، تعیین تکلیف قطعی جاسوسان را بر عهده [[مجلس شورای اسلامی]] دانست و حفاظت از جاسوسان امریکایی را به شورای انقلاب واگذار کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۷۲.</ref>
 
{{ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}}
 
موسوی خوئینی در دی ۱۳۵۸ نماینده امام‌خمینی در کمیسیون بازرسی تبلیغات نخستین انتخابات ریاست‌جمهوری، مصوب [[شورای انقلاب]] معرفی شد.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۱۶؛ موسوی خوئینی، شهروند امروز، ۶۰.</ref> وی نامزدی بیش از ۱۲۰ تن در انتخابات ریاست‌جمهوری را با هدف توطئه و هرج و مرج تفسیر کرد.<ref>کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸، ۲.</ref> پس از بررسی پرونده‌های داوطلبان و نیز انصراف برخی از آنان سرانجام ده نفر مجاز به استفاده از تبلیغات رادیو و تلویزیون شدند.<ref>کیهان، روزنامه، ۲۳ و ۲۶/۱۰/۱۳۵۸، ۲.</ref> موسوی خوئینی در فروردین ۱۳۵۹ در انتخابات دوره اول مجلس شورای اسلامی از حوزه تهران شرکت کرد و با راهیابی به مجلس، نایب‌رئیس اول مجلس شد.<ref>کیهان، روزنامه، ۳۰/۴/۱۳۵۹، ۱ و ۲؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۵۲ و ۱۵۱.</ref> او با عضویت در کمیسیون امور خارجه و کمیسیون ویژه، مسئله گروگان‌های امریکایی را پیگیری کرد.<ref>روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، آشنایی با مجلس شورای اسلامی، ۸۶؛ هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۲۱۵.</ref>
 
امام‌خمینی در ۱۴/۵/۱۳۶۱ موسوی خوئینی را به سمت [[سرپرست حجاج]] و نماینده خود در امور [[حج]] منصوب و به او توصیه کرد تا با بینش خاص سیاسی که دارد از ابعاد مختلف به امور حج رسیدگی کند؛ همچنین در دوره مسئولیت وی در حج که تا پذیرش مسئولیت دادستانی کل کشور در سال ۱۳۶۴ ادامه داشت<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۸ و ۳۲۱.</ref> از حاجیان خواست از خطوطی که وی برای آنان ترسیم می‌کند، اطاعت کنند و روی برنگردانند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۴۰۰ ـ ۴۰۱، ۵۱۴ و ۱۹/۳۰؛ قاضی عسگر، امرای حج جمهوری اسلامی ایران، مجله میقات حج، ۷۷ ـ ۷۸.</ref> ایشان همچنین در ۱۹/۴/۱۳۶۴ موسوی خوئینی را پس از استعفای [[یوسف صانعی]] به [[دادستانی کل کشور]] منصوب کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۱۳.</ref> و در جمع مسئولان قضایی کشور، وی را مردی عالم و بسیار متعهد و فعال معرفی کرد که کارهای مهم را به‌خوبی انجام می‌دهد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۰۹ و ۳۱۱.</ref>
 
امام‌خمینی بر اساس گزارش موسوی خوئینی از وضع افراد بلاتکلیف در زندان‌ها که آن را تلخ و تکان دهنده خواند، دستور داد وی و برخی دیگر از مسئولان قضایی به وضع این دست زندانیان رسیدگی کرده و هر چه سریع‌تر به این وضع ناهنجار خاتمه دهند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۱.</ref> چنان‌که در دوره مسئولیت وی در دادستانی کل، با وصف او به عنوان فرد موثق، متدین و مورد علاقه خود، وظایف دیگری نیز به وی محول کرد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۲۵، ۲۰/۱۴۶، ۱۴۷ ـ ۱۴۸، ۲۱/۳۷۴.</ref> وی در مراسم تحویل متن اصلاح‌شده [[وصیت‌نامه امام‌خمینی]] در ۱۹/۹/۱۳۶۶ و مهر و موم آن به عنوان دادستان کل کشور در محل مجلس شورای اسلامی نیز حضور داشت<ref>امام خمینی، صحیفه، همان، ۲۱/۳۹۲.</ref> و در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶ از سوی امام‌خمینی به عضویت در [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]] انتخاب شد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۶۳ ـ ۴۶۴.</ref> چنان‌که امام‌خمینی در ۴/۲/۱۳۶۸ وی را به عضویت در [[شورای بازنگری قانون اساسی]] منصوب کرد امام <ref>خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۶۴.</ref> و در ۱۰/۲/۱۳۶۸ در نامه‌ای به او، وی را فردی مورد علاقه خود و موثق و متدین دانست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۷۴.</ref>
 
موسوی خوئینی و جمعی از اعضای جامعه روحانیت مبارز در اسفند ۱۳۶۶ با نظر مساعد امام‌خمینی، تشکل «مجمع روحانیون مبارز تهران» را تأسیس کردند. آنان پیش از اعلام موجودیت در ۲۹/۱۲/۱۳۶۶ موافقت شفاهی امام‌خمینی را گرفتند<ref>(سلیمی بنی و مظفری، مجمع روحانیون مبارز، ۵۱ ـ ۵۳؛ روحانی، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، ۱/۴۳۲.</ref> و سپس در ۲۵/۱/۱۳۶۷ گزارش چگونگی انشعاب این تشکل از جامعه روحانیت مبارز تهران و تشکیل آن را بازگو کردند که مورد تأیید امام‌خمینی قرار گرفت.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶ ـ ۲۸.</ref>
 
{{ببینید|مجمع روحانیون مبارز تهران}}
 
موسوی خوئینی که علاقه خاصی به امام‌خمینی داشته‌است، ضمن ترسیم اندیشه متحجرانه حاکم در آن روزگار از حرکت سنجیده و آرام امام‌خمینی در این برهه زمانی یاد و از موقعیت‌شناسی و حرکت هوشمندانه و منطقی ایشان ستایش کرده‌است. وی ضمن بازگویی نقش اساسی امام‌خمینی در مهاجرت [[سیدحسین بروجردی]] به حوزه علمیه قم، این حرکت را در جهت دوراندیشی ایشان در مبارزه مؤثر از طریق مرجعی مقتدر برای برخورد با ظلم‌های رژیم حاکم ارزیابی کرده‌است<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۶ ـ ۳۱۸.</ref> و همراه با ستایش از موضع‌گیری‌های ایشان در پی مسائلی مانند، انجمن‌های ایالتی و ولایتی، [[حمله به مدرسه فیضیه]] و حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ قم، بازداشت ایشان را نشان جایگاه رهبری ایشان می‌داند <ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۹ ـ ۳۲۲.</ref> و معتقد است امام‌خمینی در اوج [[عرفان]] به سیاست پرداخت. وی از نامه‌های زیاد امام‌خمینی به علمای دیگر شهرها و کشورها، پیش از حادثه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ که آنها را در طول شب می‌نوشت، حکایت کرده که به نظر او اگر همه این نامه‌ها باقی می‌ماند، گنجینه باارزشی بود.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref>
 
موسوی خوئینی تلاش برای رفع اختلاف و حفظ [[وحدت]] میان اقشار جامعه را از کارهای همیشگی و دغدغه‌های اصلی امام‌خمینی دانسته و از موضع‌گیری‌های متواضعانه ایشان در برابر مخالفان، برای حفظ وحدت، حکایت کرده‌است.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۲۴ ـ ۳۲۵.</ref> وی سخنرانی تاریخی امام‌خمینی در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ش/ ۱۰ محرم ۱۳۸۳ق را که خود یکی از محافظان ایشان بوده به تفصیل گزارش کرده‌است<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۳۵ ـ ۳۳۹.</ref> و حرکت سیاسی ایشان را مستقل از گروه‌های سیاسی و متکی بر توکل به خدا و توده مردم دانسته و دوری‌کردن ایشان از پیوند با گروه‌های سیاسی را نشانه دوراندیشی ایشان شمرده‌است.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۴۰ ـ ۳۴۱.</ref>
 
موسوی خوئینی امام‌خمینی را شخصیتی خودساخته و خالی از غرض‌های دنیوی و بی‌ملاحظه در بیان حقیقت شمرده‌است <ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۴۴ ـ ۳۴۵.</ref> و مهم‌ترین سرمایه ایشان را قطع نظر از استحکام مبانی علمی، اتقان شیوه استدلالی و عمق اندیشه و بعد معنوی ایشان می‌داند.<ref>موسوی خوئینی، حوزه، ۷۵ ـ ۷۶؛ موسوی خوئینی، پابه‌پای آفتاب، ۵/۲۸۱.</ref> وی معتقد است دیدگاه‌های جدید فقهی امام‌خمینی، مانند مسئله [[موسیقی]]، [[شطرنج]] و [[تنظیم خانواده]] چیزی نیست که ایشان در اواخر عمر خود به آنها رسیده باشد، بلکه از پیش داشته‌است؛ ولی شرایط را برای اظهار آن مناسب نمی‌دانسته‌است.<ref>موسوی خوئینی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۲/۳۱۸.</ref>
==آثار و تألیفات==
از سیدمحمد موسوی خوئینی، افزون بر تأسیس روزنامه سلام و مدیرمسئولی آن، مقالات، مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های چندی در تبیین انقلاب اسلامی، اسلام ناب، خط امام و حکومت اسلامی، تنظیم مقدمه «کنگره عبادی ـ سیاسی حج» (مجموعه سخنان و پیام‌های امام‌خمینی) و نیز کتاب الحج فی الکتاب و السنه با همکاری محمدصادق آل اسحاق منتشر شده‌است. وی دارای سه فرزند دختر و سه پسر است و یکی از آنان، سیدحسین موسوی خوئینی در حوزه علمیه قم اشتغال به تحصیل و تحقیق دارد.
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
==منابع==
*آقاعلیخانی، حسین، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حسین آقاعلیخانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
*ابتکار، معصومه، تسخیر، اولین روایت مکتوب از درون سفارت تسخیرشده امریکا در تهران، تهران، اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش. *استادی، رضا، خاطرات حاج‌شیخ‌رضا استادی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۷ش. *امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، آشنایی با مجلس شورای اسلامی، به ضمیمه کارنامه سال اول مجلس، تهران، چاپ دوم، ۱۳۶۱ش.
*روحانی، حسن، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*روزی‌طلب، محمدحسن، ترکیب التقاط و ترور، بررسی عملکرد و اسناد گروه فرقان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
*زریری، رضا، سیدمحمد موسوی خوئینی، چاپ‌شده در فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
*سلیمی بنی، صادق و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
*شجونی، جعفر، نیم‌نگاهی به هویت آموزگاران در سایه فرقان، تهران مجله یادآوران، شماره ۸ ـ ۶ ۱۳۸۸ش.
*شیرخانی، علی، انقلاب اسلامی در قزوین، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*شیرخانی، علی، حماسه ۱۹دی قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
*قاضی‌عسگر، علی، امرای حج جمهوری اسلامی ایران، مجله میقات حج، شماره۳۷، ۱۳۸۰ش.
*کردی، علی، جامعه روحانیت مبارز تهران از شکل‌گیری تا انشعاب، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، تابستان ۱۳۸۶ش.
*کیهان، روزنامه، ۲۲/۱۰/۱۳۵۸؛ ۲۳/۱۰/۱۳۵۸؛ ۲۶/۱۰/۱۳۵۸؛ ۳۰/۴/۱۳۵۹ش.
*محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، از ایران به ایران، قم، کوثر النبی(صچاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
*مدرسی، فرید، رازهای آیت‌الله، برگ‌هایی منتشر نشده از زندگی سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، مجله شهروند امروز، شماره ۵۴، ۱۳/۸/۱۳۸۶ش.
*مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
*مطهری، علی، فرقان و زمینه‌های ترور شهید مطهری، تهران مجله یادآوران، شماره ۸ ـ ۶، ۱۳۸۸ش.
*معادیخواه، عبدالمجید، جام شکسته خاطرات حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ ـ ۱۳۸۴ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، روایت سکوت اولین گفتگوی مبسوط با آیت‌الله موسوی خوئینی‌ها درباره تاریخچه زندگی‌اش، مجله شهروند امروز، شماره ۵۴، ۱۳/۸/۱۳۸۶ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، طرحی دیگر در تفسیر قرآن کریم، مصاحبه، مجله بینات، شماره۲۲ ـ ۲۳، ۱۳۷۸ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، مصاحبه چاپ‌شده در مجموعه آثار همایش امام‌خمینی و قلمرو دین (کرامت انسان)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش. *موسوی خوئینی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله حضور، شماره ۱۰، ۱۳۷۴ش.
*موسوی خوئینی، سیدمحمد، مصاحبه، مجله حوزه (ویژه سالگرد رحلت امام‌خمینی)، شماره ۳۷ ـ ۳۸، قم، ۱۳۶۹ش.
*مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش. *هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۳، به سوی سرنوشت، به کوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ ـ ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
*هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
*یزدی، ابراهیم، آخرین تلاش‌ها در آخرین روزها، تهران، قلم، ویرایش دوم، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}

نسخهٔ ‏۲۶ دی ۱۴۰۱، ساعت ۰۴:۰۳

موسی‌بن‌جعفر، امام‌کاظم(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام هفتم(ع). امام ابوالحسن، موسی‌بن‌جعفر(ع) ملقب به کاظم، صابر، عبد صالح، سید (شریف قرشی، ۱/۵۳ ـ ۵۵)، در هفتم صفر ۱۲۸ق در ابواء از توابع مدینه به دنیا آمد (مفید، ۲/۲۱۵؛ اربلی، ۳/۲؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۴). پدر ایشان امام‌صادق(ع) (← مقاله جعفربن‌محمد، امام‌صادق(ع)) و مادر ایشان حمیده (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۲۳؛ اربلی، ۳/۲)، از بانوان، ستوده و پاکیزه بود (کلینی، ۱/۴۷۷). مقصود از ابوالحسن، ابوالحسن الماضی و ابوالحسن اول در روایات امام‌کاظم(ع) است (همان، ۱/۲۲۶ و ۳۰۸)؛ چنانکه امام‌خمینی نیز اشاره کرده‌است (چهل حدیث، ۲۱۳). امام‌کاظم بیست سال با پدر خود زندگی کرد و در بیست‌سالگی به امامت رسید. دوره امامت آن حضرت ۳۵ سال بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۴؛ اربلی، ۳/۳۰). جایگاه و ویژگی‌ها: به تصریح پیامبر اکرم(ص) (کلینی، ۱/۳۸۵) و وصیت امام‌صادق(ع)، موسی‌بن‌جعفر(ع) از سوی خداوند به امامت برگزیده شد (همان، ۱/۲۸۰ ـ ۲۸۱؛ مفید، ۲/۲۱۶؛ اربلی، ۳/۹ ـ ۱۱). حضرت از کودکی بسیار مورد علاقه و توجه امام‌صادق(ع) بود (شریف قرشی، ۱/۵۰) و ایشان را دری از درهای خدا و دارنده علم، قضاوت، فهم و سخاوت و معرفت به چیزهایی خواند که مردم در وقت اختلاف بدان نیاز دارند (صدوق، عیون اخبار، ۱/۲۴)؛ نیز ایشان را مرجع علمی مردم معرفی کرد (حمیری، ۳۳۵). عبدالله افطح از فرزندان امام‌صادق(ع) مدعی جانشینی پدر بود اما شیعیان (اربلی، ۳/۳۹ ـ ۴۰؛ نوری، ۱۵/۴۶۷ ـ ۴۶۸) و یاران خاص امام‌صادق(ع) مانند هشام‌بن‌سالم و مؤمن طاق با آزمودن وی و درماندن او از پاسخ به مسائل دینی و یافتن پاسخ‌های خود از موسی‌بن‌جعفر(ع) (کلینی، ۱/۳۵۱ ـ ۳۵۲)، به تثبیت امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) در نزد توده مردم کمک کردند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۴). امام‌کاظم(ع) مورد احترام بزرگان اهل سنت بود و آنان گاه برای پاسخ پرسش‌های علمی خود به حضرت مراجعه می‌کردند (کورانی، ۹۱). قاضی‌ابویوسف و محمدحسن شیبانی از فقیهان مذاهب اسلامی به قصد آزمودن جایگاه علمی امام‌کاظم(ع) به دیدار ایشان در زندان رفتند و با اعتراف به آگاهی ایشان، از علم حلال و حرام و علم غیب، از حضرت درباره منابع دانش ایشان پرسیدند که ایشان علم پیامبر(ص) و علی(ع) را منبع دانش خود شمرد (اربلی، ۳/۴۱ ـ ۴۲). جایگاه معنوی و اجتماعی حضرت چنان بود که طبق نقل، هارون عباسی خطاب به فرزندش مأمون، ایشان را برای خلافت سزاوارتر از خود شمرد و به‌صراحت علاقه به حکومت را از موجبات اصرار خود بر واگذارنکردن این حق الهی به حضرت دانست (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹). تذکره‌نویسان افزون بر جایگاه علمی، کرامات بسیاری را برای امام‌کاظم(ع) نقل کرده‌اند (اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵). حضرت در میان توده مردم نیز از جایگاه ممتازی برخوردار بود. امام‌خمینی به استناد منابع (صدوق، عیون اخبار، ۱/۸۸ ـ ۸۹)، یادآور شده‌است ابهت و جایگاه امام‌کاظم(ع) در دل‌های حاکمان عباسی نیز جای انکار نداشت و آنان به جایگاه عظمت معنوی ایشان در میان مردم اعتراف می‌کردند؛ چنان‌که از مأمون عباسی نقل شده‌است تشیع را از پدرش هارون فرا گرفته‌است (الطهاره، ۳/۴۵۸). ایشان از موسی‌بن‌جعفر(ع) و دیگر امامان(ع) به عنوان ائِمَّةُ الْمُؤمِنینَ و حجت خداوند بر مردم و امامانِ هدایت یاد کرده‌است (توضیح المسائل، ۹۸) و نیز با استناد به روایات (صدوق، الخصال، ۲/۳۹۶؛ مجلسی، ۲۴/۲۳۹)، روز چهارشنبه را متعلق به آن حضرت شمرده و مناسب دانسته‌است در تعقیب نماز صبح برای نجات از دریای ظلمانی و دامگاه شیطانی، متوسل به آن امام همام، که مقرب بارگاه قدس و محرم سراپرده انس است، شوند و برای کامل‌شدن عمل و قبول عبادات ناقص و مناسک غیر لایق، آن بزرگان را واسطه قرار دهند (آداب الصلاة، ۳۷۹). امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) اهل کرامت و اطلاع از علوم غیبی (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ ـ ۲۸۸؛ اربلی، ۳/۱۳ ـ ۱۵) و در علم و دانش سرآمد مردم روزگار خود (ابن‌شهرآشوب، ۲/۳۱۰) بود؛ چنان‌که در کودکی نیز به پرسش‌های شرعی مردم پاسخ می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۵). از ایشان به فقیه‌ترین، عابدترین، پارساترین و حافظ‌ترین مردم در مورد قرآن (مفید، ۲/۲۳۵؛ اربلی، ۳/۲ و ۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹)، گشاده‌دست‌ترین و بزرگوارترین مردم (اربلی، ۳/۲۰؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹ ـ ۹۵۰) یادشده است. آن حضرت بسیار حلیم و باگذشت و صبور بود و از این‌رو به «کاظم» شهره شده بود (مفید، ۲/۲۳۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱) و با متانت و گذشت، مخالفان خود را به موافق تبدیل می‌کرد (اربلی، ۲/۲۰ ـ ۲۲ و ۴۳). ایشان(ع) اهل عبادت و خشوع و خضوع در برابر خدا بود (ابن‌ابی‌الحدید، ۱۵/۲۹۱؛ قمی، ۱۵۸ و ۱۷۴). نماز شب را به نماز صبح وصل و تا طلوع آفتاب با خداوند مناجات می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۸). ایشان در صله رحم موفق‌ترینِ مردم بود (قمی، ۱۶۰)، در پنهانی به فقرا کمک می‌رساند (ابن‌صباغ، ۲/۹۴۹؛ قمی، ۱۶۰)، با صدای خوش قرآن تلاوت می‌کرد و خود می‌گریست و مردم نیز از صدای حضرت می‌گریستند و در میان مردم مدینه به «زین‌المتهجدین» شهره بود (مفید، ۲/۲۳۵). امام‌خمینی به استناد روایات (صدوق، الامالی، ۱۴۶ ـ ۱۴۷) تصریح کرده‌است سجده‌های طولانی امام‌کاظم(ع) شهرت داشت (حدیث جنود، ۱۲۶ ـ ۱۲۷؛ تعلیقه عروه، ۳۷۶) و حضرت به فرزند خود سفارش کرد در عبادت خدا بکوشد و هیچ‌گاه خود را از تقصیر و کوتاهی در عبادت و طاعت خدا مبرا نداند (آداب الصلاة، ۱۷۵)؛ همچنین به استناد روایات (کلینی، ۷/۵۳؛ صدوق، من لایحضر، ۴/۲۴۹؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ۹/۱۴۹)، یادآور شده‌است آن حضرت بخشی از اموال خود را در راه خدا وقف کرد (البیع، ۳/۱۳۲ ـ ۱۳۳). ایشان حضرت امام‌کاظم(ع) را در سروده‌ای به دارنده قدرت و حلم ستوده‌است (دیوان امام، ۲۷۶). دوران امامت: امام‌کاظم(ع) پس از شهادت امام‌صادق(ع) درسا ل ۱۴۸ق (مفید، ۲/۱۸۰)، به امامت رسید. راویان حدیث و شیعیان برای استفاده از ایشان گرد آمدند و با وجود شرایط دشوار سیاسی (← ادامه مقاله)، راویان، سخنان ایشان را می‌نوشتند (مجلسی، ۴۸/۱۵۳ و ۹۱/۳۲۰). شیخ طوسی (رجال الطوسی، ۳۴۲ ـ ۳۶۶) ۲۵۰ تن و برخی دیگر (عطاردی، ۳/۲۸۱ ـ ۵۶۹) ۶۳۸ تن از راویان آن حضرت را در کتاب‌های خود ثبت کرده‌اند. در نوشته‌های امام‌خمینی نام برخی از آنان آمده‌است ازجمله: یونس‌بن‌عبدالرحمن، صفوان‌بن‌یحیی، محمدبن‌ابی‌عمیر، عبدالله‌بن‌مغیره، حسن‌بن‌محبوب از اصحاب اجماع (الخلل، ۱۶۲؛ البیع، ۲/۶۳۱؛ الرسائل العشره، ۱۳۳)، هشام‌بن‌حکم (سرّ الصلاة، ۷۹)، محمدبن‌حصین (الخلل، ۸۷)، عبدالرحمن‌بن‌حجاج (البیع، ۳/۲۵۱)، محمدبن‌حکیم (الاستصحاب، ۳۹۶)، منصوربن‌یونس برزج (البیع، ۵/۲۶۰)، اسحاق‌بن‌عمار (همان، ۴/۵۸۶)، علی‌بن‌سوید (چهل حدیث، ۶۱)، سماعةبن‌مهران (همان، ۲۶۴) و ابوبصیر (چهل حدیث، ۴۲۷). بخش قابل توجهی از مسائل فقهی در باب‌های گوناگون فقه از طهارت تا دیات و فلسفه احکام به وسیله علی‌بن‌جعفر از برادرش موسی‌بن‌جعفر(ع) به مردم منتقل شده‌است (عریضی، ۱۰۳ ـ ۳۵۱) و امام‌خمینی در مسائل گوناگون به آن استناد کرده‌است (الاستصحاب، ۳۳۳؛ انوار الهدایه، ۲/۲۱۹؛ الخلل، ۲۱). بیان جایگاه عقل و خرد در قرآن و نقش خرد در هدایت انسان (کلینی، ۱/۱۳ ـ ۲۰)، شرح مسائل اعتقادی ازجمله توحید (صدوق، التوحید، ۶۹؛ عطاردی، ۲۵۵ ـ ۲۶۷)، نبوت و انبیا (کلینی، ۱/۲۲۶)، بیان سیره و معجزات پیامبر(ص) (حمیری، ۳۱۷ ـ ۳۳۰) و امامت و بیان حقانیت اهل بیت پیامبر(ص) (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۰) ازجمله امامت خود ایشان (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۹۹)، مسائل اخلاقی و بیان ارزش‌های دینی (عطاردی، ۳/۲۴۱ ـ ۲۵۳)، مسائل فقهی و بیان احکام شرعی (همان، ۲/۱۸۱ ـ ۵۹۷ و ۳/۷ ـ ۲۳۲؛ کلینی، ۵/۳۸۷)، از مسائل مطرح در سخنان حضرت بود و مردم برای حل معضلات تاریخی نیز از حضرت کمک می‌گرفتند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱). امام‌خمینی در نوشته‌های خود برخی از سخنان امام‌کاظم(ع) را درباره تفسیر قرآن و ظاهر (چهل حدیث، ۲۱۳) و باطن آن (آداب الصلاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰)، سیره و حالات رسول خدا(ص) (چهل حدیث، ۳۵۱)، حالات معنوی و سیر و سلوک پیامبر(ص) (همان، ۵۰۷)، وقایعی از زندگی پیامبر(ص) (همان، ۳۸۵) و دلایل امامت اهل بیت(ع) در قرآن و سنت نبوی (آداب الصلاة، ۳۲۹؛ تعلیقه عروه، ۲۰۴ ـ ۲۰۵) آورده‌است و نیز به مبارزه امام‌کاظم(ع) با افراد منحرف و سران فرقه‌های بدعت‌گذار مانند علی‌بن‌حمزه بطائنی از سران جریان واقفیه اشاره کرده‌است (الطهاره، ۳/۳۳۸). ایشان در آثار خود نمونه‌هایی از سخنان امام‌کاظم(ع) در موضوعات ارزش‌ها و تعالیم اخلاقی اسلام و راه‌های خودسازی و تزکیه نفس (چهل حدیث، ۶۱، ۲۶۴ و ۳۶۰)، تشویق به خدمت به مؤمن و کمک به تشویق خانواده برای آنان و رازداری (وسیلة النجاة، ۱۹۵) و نیز تشویق به کار و تلاش برای تأمین رزق حلال برای خانواده (همان، ۴۷۰) احکام و شرایع در ابواب مختلف آن (الخلل، ۲۰۲)، ازجمله حرمت ربا (مکاسب، ۱/۲۱)، خرید و فروش میته (همان، ۱/۲۳)، تذکیه حیوانات حرام‌گوشت (همان، ۱/۷۰)، خرید و فروش آلات قمار (همان، ۱/۱۷۳)، تصویرگری (همان، ۱/۲۶۰)، شرط طلاق برای زن (البیع، ۵/۲۶۰)، فلسفه احکام (مکاسب، ۱/۱۷) و نیز مسائل اهم و مهم در احکام (الطهاره، ۲/۳۹۵)، را بازگو کرده‌است. مجموعه مسند الامام‌الکاظم(ع) تألیف عزیزالله عطاردی و نیز موسوعة الامام‌الکاظم(ع) تألیف سیدمحمد حسینی قزوینی بخشی از میراث علمی امام‌کاظم(ع) را ثبت کرده‌اند. موضع‌گیری‌های سیاسی: دوره امامت موسی‌بن‌جعفر(ع) از دوره‌های پرخفقان تاریخ اسلام است (اصفهانی، ۴۳۷؛ کورانی، ۸۴، ۱۲۵ ـ ۱۳۳، ۱۳۷ ـ ۱۴۲ و ۱۸۹). امام‌کاظم(ع) با حاکمان بنی‌عباس، منصور دوانیقی، مهدی، موسی و هارون معاصر بود (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷، ۹۴۵ و ۹۵۸). این گروه، مقتدر و ستمکار بودند (ابن‌شهرآشوب، ۴/۲۸۷ و ۲۹۰). منصور بغداد را در سال ۱۴۵ ـ ۱۴۹ق تأسیس کرد و مرکز خلافت عباسیان را از کوفه به بغداد منتقل ساخت (آل قاسم، ۲/۱۲). وی با گماردن جاسوس، مخالفان خود را بازداشت می‌کرد و از میان می‌برد (مفید، ۲/۲۲۱ ـ ۲۲۲) و علویان بسیاری به دست وی تبعید یا کشته شدند (اصفهانی، ۱۸۱ ـ ۱۸۲ و ۱۹۶). منصور افزون بر به‌شهادت‌رساندن امام‌صادق(ع) در صدد بود امام‌کاظم(ع) را نیز بکشد که موفق نشد (مجلسی، ۴۷/۲۰۵ و ۲۰۶؛ کورانی، ۸۴ ـ ۸۶). کارگزاران موسی نیز ستمکار بودند (کورانی، ۳۷۳). در دوره وی حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ از نوادگان امام‌حسن مجتبی(ع) با عده‌ای از علویان برای احیای سنت پیامبر اکرم(ص) و اجرای عدالت قیام کردند و در مکه به دست نیروهای موسی کشته شدند (مسعودی، ۳/۳۲۶ ـ ۳۲۷؛ کورانی، ۱۳۷ ـ ۱۴۱). هارون نیز برای حفظ قدرت خود به هر کاری دست می‌زد (صدوق، عیون اخبار، ۱/۱۰۹؛ مجلسی، ۴۸/۱۷۶ ـ ۱۷۷). موسی‌بن‌جعفر(ع) همانند دیگر ائمه امامت و رهبری جامعه اسلامی را متعلق به اهل بیت پیامبر(ص) می‌دانست (عطاردی، ۱/۳۱۵ ـ ۳۳۶) و در راه احیای حقوق غصب‌شده آنان و نیز گسترش عدالت در جامعه تلاش می‌کرد (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۰ و ۳۴۶؛ عطاردی، ۱/۵۷ ـ ۶۳). یاران ایشان نیز در همین راستا فعالیت می‌کردند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۵۸ و ۲۶۳؛ مجلسی، ۴۸/۱۸۹) و واجبات مالی خود ازجمله خمس را به ایشان تحویل می‌دادند (ابن‌شهرآشوب، ۲/۲۹۱ ـ ۲۹۲). نیز شواهدی در دست است که برخی از نهضت‌های علویان مانند نهضت حسین‌بن‌علی معروف به شهید فخ مورد حمایت ایشان بودند (کلینی، ۱/۳۶۶؛ اصفهانی، ۳۸۰). از سوی دیگر، خلفای عباسی همه راه‌های تطمیع و تهدید را برای به سکوت واداشتن امام‌کاظم(ع) تجربه کردند و پس از بی‌نتیجه‌بودن آن، به زندان و شکنجه و کشتن روی آوردند (مجلسی، ۴۸/۱۴۴، ۲۳۸ و ۹۹/۱۷). موسی‌بن‌جعفر(ع) در زمان هادی، مهدی و هارون چند بار در بصره و بغداد زندانی شد (اصفهانی، ۴۱۴ ـ ۴۱۵؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۲۹؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۳۷ ـ ۹۳۸، ۹۵۳ ـ ۹۵۴ و ۹۵۸). درباره مدت زندانی‌بودن ایشان گفته‌های مختلفی وجود دارد. برخی مدت آن را چهار سال (دخیل، ۲/۱۰) و برخی ده سال (صدوق، عیون اخبار، ۱/۹۵) و برخی چهارده سال نوشته‌اند (← ذاکری، ۴۴۴ ـ ۴۹۰). در برابر خشونت خلفای عباسی به‌ویژه هارون (کلینی، ۸/۲۵۷؛ مجلسی، ۴۷/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تنها چیزی که می‌توانست خط فکری و سیاسی اهل بیت(ع) را تداوم بخشد، توسل به شیوه تقیه در مبارزه و جهاد بود (خامنه‌ای، ۳۴۴). امام‌کاظم(ع) به برخی از یاران زیرک و توانمند خود اجازه داده بود که به دستگاه خلافت نزدیک شوند و از این راه به پیروان اهل بیت(ع) کمک کنند (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۶ ـ ۴۳۷؛ آل قاسم، ۲/۲۲ ـ ۲۳). ایشان با شیعیان ارتباط حضوری و مکاتبه‌ای داشت (کلینی، ۱/۱۲۶؛ کورانی، ۲۷۷ ـ ۲۸۰) و افزون بر مدینه با دیگر نقاط ازجمله مکه و شام نیز ارتباط داشت (ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۱۱ ـ ۳۱۲) و پیام‌های خود را مستقیم یا به وسیله تشکیلات وکالت به پیروان خود منتقل می‌ساخت (کلینی، ۱/۳۱۲ و ۸/۱۲۴). ایشان در فرصت‌های به دست‌آمده در زندان به نامه‌های یاران درباره مسائل شرعی نیز پاسخ می‌داد (کلینی، ۸/۱۲۴؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۵۴) و نیز در زندان با برخی از رهبران دیگر مذاهب چون هندبن‌حجاج ارتباط داشت (مجلسی، ۴۸/۲۴۱). ایشان علاقه‌مندی به اهل بیت(ع) را حتی در میان بعضی از خانواده زندانبان خود ازجمله نزدیکان سندی‌بن‌شاهک گسترش داد (طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۴۳۹؛ خطیب بغدادی، ۱۳/۳۲؛ کورانی، ۲۴۵)؛ نیز موسی‌بن‌ابراهیم مروزی، مربی فرزندان سندی را از مریدان خود ساخت (نجاشی، ۴۰۷ ـ ۴۰۸). امام‌خمینی یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در راه اسلام مانند دیگر اولیای خدا، چه افراد پیش از اسلام و چه پس از اسلام، رنج و محنت کشید (صحیفه، ۱۳/۱۶۷). ایشان که به دست خلفای عباسی سال‌ها زندانی شد به دلیل نمازخواندن خود یا فرزند پیامبر(ص)بودن نبود؛ آنان خود نه تنها نماز می‌خواندند بلکه امام جماعت هم بودند. حضرت حاکمان عباسی را لایق خلافت نمی‌دانست و آنان را طاغوت می‌شمرد (همان، ۴/۱۰۰). امام‌خمینی خاطرنشان ساخته که هارون به جهت اقبال مردم به امام‌کاظم(ع) و ترس از به‌خطرافتادن حکومت خود، با حضرت بسیار دشمنی می‌کرد (الطهاره، ۳/۴۵۸). در تحلیل ایشان زندانی‌شدن ائمه(ع) به دست دشمنان به سبب نماز و روزه نبود و حاکمان عباسی نیز نماز می‌خواندند و امام‌کاظم(ع) و دیگر ائمه(ع) اگر در برابر ظلم‌های ستمگران سکوت می‌کردند، نه تنها به آنان آسیبی نمی‌رسید که مورد احترام حاکمان نیز قرار می‌گرفتند و نیز مخالفت زمامداران با ائمه(ع) به جهت انتساب آنان به پیامبر اکرم(ص) یا صرف امامت نیز نبود (صحیفه، ۴/۲۱)، بلکه دشمنی آنان با امامان(ع) به سبب مبارزه آنان با خلافت شاهان و طاغوت‌ها بود (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۲). ایشان همچنین خاطرنشان کرده‌است که ائمه اهل البیت(ع) ازجمله موسی‌بن‌جعفر(ع) وقتی زمینه مبارزه آشکار و مسلحانه با ستمکاران را فراهم نمی‌دیدند، پنهانی مردم را دعوت به مبارزه علیه ستم می‌کردند و بدین سبب رژیم‌های ستمکاری مانند هارون، آنان را بازداشت می‌کردند (صحیفه، ۴/۲۱) و مخالفت هارون با آن حضرت به سبب آن بود که هارون را خلیفه پیامبر(ص) نمی‌دانست (همان، ۴/۱۰۰؛ ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲). در خبری آمده‌است که هارون به موسی‌بن‌جعفر(ع) پیشنهاد کرد حدود مزرعه فدک را برای برگرداندن آن به بنی‌هاشم تعیین کند و حضرت در پاسخ یک حد مزرعه فدک را عدن و مرز دیگر آن را سمرقند و حد سوم آن را افریقا و مرز چهارم آن را ارمنستان شمرد که هارون بسیار ناراحت شد و گفت در این صورت چیزی برای خود او باقی نخواهد ماند (ابن‌شهرآشوب ۴/۳۲۰؛ مجلسی، ۴۸/۱۴۴ ـ ۱۴۵). تفسیر و تحلیل امام‌خمینی از این گفتگو آن است که حکومت بر همه سرزمین اسلام، حق ائمه(ع) است و حاکمان عباسی غاصب خلافت‌اند؛ بر همین اساس حاکمان ستمگر عباسی رهابودن موسی‌بن‌جعفر(ع) را زمینه‌ساز قیام و سرنگون‌کردن سلطنت نامشروع خود می‌دیدند؛ از این جهت به امام هفتم(ع) مهلت ندادند، وگرنه بدون تردید ایشان با پیداشدن فرصت، قیام می‌کرد و اساس دستگاه حاکمان غاصب را واژگون می‌ساخت (ولایت فقیه، ۱۵۱ ـ ۱۵۲). امام‌خمینی در گزارشی دیگر یادآور شده‌است هارون پس از واردشدن امام‌کاظم(ع) بر وی، دستور داد حضرت را تا نزدیک مسند سواره آوردند و به شایستگی به وی احترام کرد؛ ولی با رسیدن نوبت به بنی‌هاشم برای گرفتن سهمیه بیت‌المال، مبلغ اندکی بدانان اختصاص داد و در پاسخ پرسش فرزندش مأمون از علت آن همه ستایش و اندکی سهمیه، ابراز داشت فرزندش دلیل این کار را نمی‌تواند درک کند. ضرورت دارد بنی‌هاشم برای پیشگیری از قیام علیه حکومت عباسیان در حالت فقر به‌سر ببرند و بازداشت و مسموم و کشته شوند (همان، ۱۵۲). امام‌کاظم(ع) هر گونه همکاری با ستمکاران حتی به اندازه دوختن کیسه و تیزکردن قلمی برای آنان را ناروا می‌شمرد (امام‌خمینی، مکاسب، ۲/۱۵۰) و به یاران خود درباره همکاری با دستگاه ستمکار بنی‌عباس هشدار می‌داد (مجلسی، ۴۸/۱۷۲). امام‌خمینی به استناد روایات (حر عاملی، ۱۷/۱۸۲) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ص) صفوان جمال را از کرایه‌دادن شترهای خود به هارون منع کرد و تأکید کرد اندک علاقه به زنده‌ماندنِ ستمکار به هدف گرفتن طلب نیز حشر با آنان را در پی دارد و سرانجام آن، آتش دوزخ است (مکاسب، ۲/۱۵۵). از سوی دیگر، امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) به برخی از خواص خود اجازه داد در دستگاه هارون وارد شوند؛ برای نمونه امام‌خمینی ورود افرادی چون علی‌بن‌یقطین به دستگاه هارون (خطیب بغدادی، ۱۹/۲۰۲ ـ ۲۰۳) را برای کمک به اولیای خدا دانسته (مکاسب، ۲/۲۰۴) و افزوده‌است خداوند در کنار ستمکاران، کسانی از اولیای خود برای کمک به دوستان و دفع ستم از آنان را ذخیره دارد (همان؛ وسیلة النجاة، ۳۲۹ ـ ۳۳۰). ایشان به استناد منابع تاریخی (مفید، ۲/۲۲۷ ـ ۲۲۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) برای در امان‌ماندن ابن‌یقطین از فشار هارون به وی اجازه داده بود به شیوه دیگر مذاهب وضو بگیرد (الخلل، ۱۹۳؛ الرسائل العشره، ۹۴) و نیز با استناد منابع روایی (مجلسی، ۴۸/۲۳۸) یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) در حبس نیز دست از هدایت مردم و مقابله با دشمن نکشید (صحیفه ۲/۳۷۱). ایشان در آغاز نهضت اسلامی ایران به مسئولان رژیم پهلوی توصیه کرد همانند زمامداران گذشته که از امثال علی‌بن‌یقطین برای مشورت استفاده می‌کردند، از کارگزاران شایسته استفاده کنند (همان، ۱/۲۱۲). گفته شده در وقت تبعید امام‌خمینی از ایران، شاگردان و یاران ایشان جلسات دعای توسل در حرم فاطمه معصومه(س) برگزار می‌کردند و با رسیدن نوبت توسل به موسی‌بن‌جعفر(ع) و ذکر مصائب و زندان‌ها و هجران‌های آن حضرت، یاد امام‌خمینی و مظلومیت ایشان در اذهان تداعی و ناله مردم بلندتر می‌شد و همین زائران فاطمه معصومه(س) را به خود جذب می‌کرد (رحیمیان، ۲۵). امام‌خمینی در شهریور ۱۳۶۵ در پاسخ نامه محمد رنجبر از اسیران ایرانی جنگ تحمیلی در عراق، ضمن دعای خیر برای اسیران، آنان را به الگوگرفتن از حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) سفارش کرد و تأکید کرد آن حضرت بیش از همه اسیران در رنج و گوشه زندان به سر برد و اسیران در زندان‌های بعث عراق باید برای اسلام عزیز صبر پیشه کنند (صحیفه، ۲۰/۱۰۷ ـ ۱۰۸). ایشان خود نیز در سال ۱۳۴۲، در پاسخ یکی از دوستان خود که از وضع نخستین شب زندان پرسیده بود، اظهار داشته که «به یاد جد خود موسی‌بن‌جعفر(ع) افتاده و فهمیده‌است که بر ایشان چه گذشته‌است» (فردوسی‌پور، ۴۹). ݢݢبنابر مشهور امام‌کاظم(ع) در۲۴ رجب ۱۸۳ق، در ۵۴سالگی، در زندان بغداد به دستور هارون (مفید، ۲/۲۴۲؛ ابن‌شهرآشوب، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴)، به دست زندانبان ایشان، سندی‌بن‌شاهک (ابن‌صباغ، ۲/۹۵۵ و ۹۵۶) به شهادت رسید. سندی برای فریب مردم و تظاهر به اینکه امام(ع) را نکشته‌است، عده‌ای از فقها و مردم سرشناس را گرد آورد تا گواهی دهند که موسی‌بن‌جعفر(ع)، با مرگ طبیعی درگذشته است (اربلی، ۳/۲۷؛ ابن‌صباغ، ۲/۹۵۶؛ قمی، ۱۶۸ ـ ۱۶۹). امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی (اصفهانی، ۴۱۷)، یادآور شده‌است امام‌کاظم(ع) پیش از درگذشت، پیشنهاد سندی‌بن‌شاهک را که گفت از اموال خودش برای کفن‌کردن حضرت استفاده می‌کند نپذیرفت و یادآور شد کفن، مَهر زنان و جامه احرام اهل بیت(ع) باید از اموال حلال فراهم شود و ایشان نیز کفنی برای خود آماده دارد (تعلیقه عروه، ۶۹۷). ایشان خاطرنشان کرده‌است حضرت را در کفنی که بر آن همه قرآن نوشته شده بود، دفن کردند (همان، ۲۰۳). امام‌کاظم(ع) در مقبره معروف به مقابر قریش بغداد به خاک سپرده شد (اصفهانی، ۴۱۸ ـ ۴۱۹). ایشان فرزند خود علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) را امام پس از خود به مردم معرفی کرد (کلینی، ۱/۳۱۱ ـ ۳۱۲) (← مقاله علی‌بن‌موسی، امام‌رضا(ع)). درباره تعداد فرزندان موسی‌بن‌جعفر(ع)، در منابع تاریخی گزارش‌های متفاوتی آمده‌است. به گزارش شیخ مفید ایشان دارای ۳۷ فرزند (۱۸ پسر و ۱۹ دختر) بوده‌است. امام‌رضا(ع)، ابراهیم، شاهچراغ، حمزه و اسحاق ازجمله پسران و فاطمه و حکیمه ازجمله دختران ایشان‌اند (مفید، ۲/۲۴۴). امام‌خمینی نیز از امام‌رضا(ع)، احمدبن‌موسی مدفون در شیراز (صحیفه، ۱۵/۳۹۰) و فاطمه معصومه(س) مدفون در قم (همان، ۱/۲۴۴)، یاد کرده‌است (← مقاله فاطمه معصومه(ع)، حضرت). نسب امام‌خمینی نیز با حدود سی واسطه به امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) می‌رسد (← مقاله اجداد امام‌خمینی). ایشان در جریان تبعید به عراق در سال ۱۳۴۳ به همراه سیدمصطفی خمینی به زیارت حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) و حضرت امام‌جواد(ع) در کاظمین مشرف شد (اختری، ۱/۲۲ ـ ۲۴؛ ملکوتی، ۱۸۲) (← مقاله‌های تبعید امام‌خمینی؛ اقامتگاه‌ها). ایشان پیش از هجرت به پاریس نیز به زیارت کاظمین رفت و با ابراز احساسات زائرانِ حرم روبه‌رو شد (دعایی، ۲/۲۰۹). منابع: آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش؛ ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ ابن‌صباغ مالکی، علی‌بن‌محمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق؛ اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپ‌شده در خاطرات سال‌های نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش؛ اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق؛ اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا؛ امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش؛ همو، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش؛ همو، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش؛ همو، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش؛ همو، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش؛ همو، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش؛ همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش؛ همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش؛ همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش؛ همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش؛ همو، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش؛ همو، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش؛ همو، وسیلة النجاة مع تعالیق الامام‌الخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش؛ حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ حمیری، عبدالله‌بن‌جعفر، قرب الاسناد، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش؛ خطیب بغدادی، احمدبن‌علی، تاریخ بغداد، تحقیق مصطفی عبدالقادر، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق؛ دعایی، سیدمحمود، مصاحبه، پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش؛ ذاکری، علی اکبر، محدودیت‌ها و زندانهای موسی‌بن‌جعفر(ع)، چاپ‌شده در مجموعه مقالات همایش سیره و زمانه امام‌کاظم(ع)، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۳۹۲ش؛ رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، تهران، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش؛ شریف قرشی، باقر، حیاة الامام‌موسی‌بن‌جعفر(ع)، تحقیق محمدمهدی قرشی، آستان مقدسه امام‌کاظم(ع)، چاپ اول، ۱۴۳۱ق؛ صدوق، محمدبن‌علی، الامالی، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش؛ همو، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق؛ همو، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش؛ همو، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق؛ همو، من لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق؛ طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق؛ طوسی، محمدبن‌حسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش؛ همو، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ همو، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش؛ عریضی، علی‌بن‌جعفر، مسائل علی‌بن‌جعفر و مستدرکاتها، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ عطاردی، عزیزالله، مسند الامام‌الکاظم ابی‌الحسن موسی‌بن‌جعفر(ع)، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق؛ فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین فردوسی‌پور، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش؛ قمی، عباس، الانوار البهیة فی تواریخ الحجج الالهیه، با تعلیقات محمدکاظم خراسانی شانه‌چی، نجف، مکتبة الحیدریه، چاپ اول، ۱۳۸۷ش؛ کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ کورانی، علی، الامام‌الکاظم سید بغداد و حامیها و شفیعها، بغداد، بخش فرهنگی آستانه مقدس امام‌کاظم(ع)، بیروت، دارالمرتضی، چاپ اول، ۱۴۳۳ق؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق؛ مسعودی، علی‌بن‌حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق؛ مفید، محمدبن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ ملکوتی، مسلم، خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش؛ نجاشی، احمدبن‌علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق؛ نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.