confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴
ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از [[قرآن]] و لزوم بازگشت به آن. | '''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از [[قرآن]] و لزوم بازگشت به آن. | ||
==مفهومشناسی== | ==مفهومشناسی== | ||
«مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است | «مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰ ـ ۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.</ref> و در اصطلاح علوم قرآنی به معنای رویبرگرداندن از قرآن و ترک آن <ref>طوسی، التبیان، ۷/۴۸۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷.</ref> و نشنیدن و درکنکردن آن<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۶۳.</ref> است. [[امامخمینی]] نیز مصداق روشن مهجوریت قرآن را ترک مسایل مهم قرآنی و اسلامی و عمل برخلاف آن دانستهاست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> | ||
پیشینه | ==پیشینه== | ||
پس از نزول قرآن، پیامبر(ص) در جایگاه نخستین مفسر، خود عهدهدار ترویج و تفسیر قرآن شد و با تشکیل حلقههای قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصلهگرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات مسلمانان و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد | قرآن کریم از شکایت [[رسول اکرم(ص)]] در [[روز قیامت]] از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفتهاست<ref>فرقان، ۳۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۱.</ref> که به باور برخی مفسران، شکایت پیامبر(ص) به قیامت اختصاص ندارد<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۱۲۳؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۴/۵۶۵؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۳۴۹.</ref> و ایشان در همین دنیا نیز به سبب فراموشکردن قرآن ـ که برنامه زندگی و وسیله نجات و حرکت و ترقی مسلمانان است ـ از مهجورماندن و پایینآوردن آن در حد تشریفات شکایت دارد؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲ ـ ۹۳.</ref> همچنین برخی روایات از مهجوریت و فراموششدن معارف قرآن پس از رسول خدا(ص) خبر دادهاند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۴۷، ۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref> | ||
مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرحشدن مسئله بازگشت به قرآن | |||
از نظر تاریخی، جامعترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و محمد عبده است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با استعمار و اتحاد | پس از نزول قرآن، [[پیامبر(ص)]] در جایگاه نخستین مفسر، خود عهدهدار ترویج و تفسیر قرآن شد و با تشکیل حلقههای قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصلهگرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات [[مسلمانان]] و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۲ ـ ۲۷۳.</ref> اندیشمندان و مفسران اسلامی درباره مهجوریت قرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره فرقان به بحث پرداختهاند و ابعاد مهجوریت و عوامل آن را برشمردهاند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲ ـ ۹۳؛ خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴ ـ ۱۵۶.</ref> | ||
امامخمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است | مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرحشدن مسئله [[بازگشت به قرآن]] <ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۱۶۰.</ref> و ظهور جنبشهای اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.</ref> در سده اخیر از سوی مصلحان مسلمان، نظیر [[سیدجمالالدین اسدآبادی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶ و ۱۰۸.</ref> شد. این جنبشها که پس از چند قرن رکود، در [[ایران]]، [[مصر]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]، شمال افریقا، [[ترکیه]]، [[افغانستان]] و [[هند]] برای مبارزه با حملات گسترده و استعمارگرانه غرب به جهان اسلام ظهور کرده بودند،<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۴۵.</ref> مسلمانان جهان را به شناخت و بازیابی مجدد قرآن فرا میخواندند و از این طریق، بیداری و تحول فکری، سیاسی و اجتماعی آنان را خواهان بودند؛ به گونهای که بتوانند هویت گمشده و ناتوانشده مسلمانان را زنده سازند و آنان را به [[مقاومت]] در برابر استعمارگران و در نهایت احیای عزت و عظمت دیرین وادارند.<ref>خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر، ۲۰ ـ ۲۲.</ref> خاستگاه اصلی این مسئله، قرآن<ref>فرقان، ۳۰.</ref> و [[روایات]]<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۳، ۱۸۸؛ خ۱۷۵، ۲۵۳ ـ ۲۵۶؛ خ۱۸۲، ۲۷۰ ـ ۲۷۱ و خ۱۸۹، ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref> است و آنچه مصلحان مسلمان در سده اخیر مطرح کردهاند، در حقیقت بازتاب آموختههای قرآن و روایات است. | ||
ابعاد مهجوریت | |||
از نظر تاریخی، جامعترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و [[محمد عبده]] است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با [[استعمار]] و [[اتحاد اسلام]]، برای تشکیل یک نظام اسلامی آغاز کردند و با انتشار [[مجله عروة الوثقی]] از مبارزه اجتماعی و اصلاح دینی سخن گفتند.<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷ و ۱۵۱.</ref> ازجمله کسانی که در خروج قرآن از مهجوریت در جامعه اسلامی کوشید، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] است. ایشان با فداکاری و گذشتن از شخصیت اجتماعی خود ـ که میتوانست با پرداخت به علوم دیگری غیر از تفسیر، به دست بیاورد ـ برای زدودن مهجوریت و غربت از قرآن و علوم مرتبط با آن، به تدریس، تفسیر و سپس تألیف [[تفسیر المیزان]] مشغول شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳ ـ ۵۳۴؛ جوادی آملی، شمسالوحی تبریزی، ۴۴.</ref> | |||
امامخمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۵۶.</ref> که پیش از آن به ورطه فراموشی سپرده شده بود؛ مانند مسایل حکومتی و سیاسی در اسلام. ایشان توانست این مسایل را زنده و آن را در جامعه اجرا کند؛<ref>(دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امامخمینی، مقدمه، ک.</ref> ایشان در آثار خود درباره ابعاد مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای مهجوریت، همچنین بازگشت به قرآن و روش آن بحث کردهاست.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵ ـ ۱۹۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰، ۱۳۶ ـ ۱۳۷ و ۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸ و ۱۶/۳۴.</ref> | |||
==ابعاد مهجوریت== | |||
عوامل مؤثر در مهجوریت | اندیشمندان اسلامی برای مهجوریت قرآن، ابعاد چندی برشمردهاند:<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۱/۲۴۳؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲ ـ ۷۰.</ref> | ||
*'''تلاوت:''' مهجوریت قرآن در تلاوت، گاه به عدم تلاوت است و این امر شامل هر دو دسته افرادی که اساساً نمیتوانند قرآن تلاوت کنند و کسانی که میتوانند تلاوت کنند؛ ولی در مطالعه آن انگیزهای ندارند، میشود<ref>خرمشاهی، قرآنشناخت، ۱۴۴ ـ ۱۴۹؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> و گاه به رعایتنکردن آداب تلاوت که برای آن ذکر شدهاست. اما افرادی به خواندن قرآن و رعایت حروف و مخارج و اهتمام به ختم آن فریفته میشوند و آداب آن را رعایت نمیکنند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۵.</ref> ازجمله این آداب اینهاست: | |||
#حضور قلب و ترک [[حدیث نفس]]؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۱.</ref> | |||
امامخمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است | #تعظیم متکلم و بهیادآوردن عظمت او؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۳۶.</ref> | ||
#استعاذه یعنی؛ پناهبردن به خداوند از شر شیطان.<ref>فیض، تفسیر الصافی، ۱/۷۳.</ref> امامخمینی مقصود از آداب تلاوت را همان آدابی میداند که در [[شریعت]] مطهر آمدهاست که عبارتاند از: | |||
##اخلاص؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۰ ـ ۵۰۱.</ref> | |||
##حضور قلب؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۶.</ref> | |||
##تعظیم قرآن؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰ ـ ۱۸۱.</ref> | |||
##استعاذه از شیطان؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref> | |||
##ترتیل؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۳.</ref> | |||
##قرائت با حزن؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref> | |||
##تطبیق (منطبقساختن خود بر قرآن).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹.</ref> | |||
آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن | |||
امامخمینی نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است: | {{ببینید|تلاوت قرآن}} | ||
گرایش بازگشت به قرآن | |||
امامخمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی میداند: آوردن قرآن از صحنه فردی به | *'''تدبر:''' قرآن کریم کسانی را که در آیات قرآن تدبر نمیکنند، با این پرسش که آیا بر دلهایشان مهر خوردهاست، نکوهیدهاست <ref>محمد(ص)، ۲۴.</ref> در [[روایات]] نیز بر تدبر در آیات قرآن و تفکر در مضامین آن توصیه شدهاست تا انسانها از نور آن بهرهمند شوند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.</ref> و عبرتهای آن را به کار گیرند؛<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۱۱.</ref> همچنین اندیشمندان اسلامی بر تدبر در آیات قرآن تأکید میورزند<ref>طبرسی، تفسیر جوامع، ۳/۲.</ref> و غفلت از آن را سبب درکنکردن حقایق میدانند؛<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۶۸.</ref> از اینرو افراد بسیاری به سبب تدبرنکردن در قرآن از آن بهره نمیبرند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۲/۱۸۰.</ref> امامخمینی نیز شرایطی، همچون [[طهارت روح]] و پاکی از پلیدی طبیعت را برای درک حقایق قرآن و فهم آن لازم میداند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱ ـ ۲۰۲.</ref> و توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و تلاش برای بهپایانرسانیدن سورهها در هنگام تلاوت را از نمونههای آشکار مهجوریت در تدبر در قرآن میشمارد.<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ۱۹۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹ و ۵۰۳ ـ ۵۰۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ ـ ۳۸۹.</ref> | ||
روش بازگشت به قرآن | |||
امامخمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کردهاست. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله وحدت مسلمانان در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً» | {{ببینید|قرآن|اهداف قرآن}} | ||
اما از جهت فردی، به اعتقاد امامخمینی قرآن کتاب هدایت، انس و زندگی است | |||
*'''جامعیت:''' به باور امامخمینی، قرآن کریم دربردارنده همه جهات معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.</ref> که انسان در رسیدن به [[سعادت]] به آن نیاز دارد و [[علما]] و مفسرانی که تنها به جهات ادبی و بلاغی قرآن توجه کنند و تمام شئون قرآن را در همین امور نمایش دهند، در حقیقت قرآن را از هدف اصلی خود دور کردهاند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴ ـ ۱۹۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶.</ref> چنانکه برخی برای اجتناب از وقوع در [[تفسیر به رأی]]، قرآن را از ابعاد مختلف آن عاری دانسته و با این کار این کتاب آسمانی را به طور کلی مهجور کردهاند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref> | |||
{{ببینید|جامعیت قرآن}} | |||
*'''عمل:''' از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.<ref>خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.</ref> قرآن کریم کسانی که آموزههای کتاب آسمانی را میآموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش کردهاست <ref>جمعه، ۵.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] در وصیت خود تأکید میکند مبادا دیگران در عمل به قرآن بر مسلمانان پیشی گیرند.<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷.</ref> در واقع قرآن کریم کتاب انسانسازی است و بیان فلسفه نظری نیست و هر چشماندازی که ارائه میدهد، برای عمل است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۸۴.</ref> امامخمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسایل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸ ـ ۳۹.</ref> ایشان یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عملنکردن به دستورها و فرمانهای الهی آن<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> و متروکشدن مسایل مهم قرآنی و اسلامی میداند و باور دارد چهبسا در برخی کشورها برخلاف این دستورها عمل میشود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> همچنین ایشان مسایلی، مانند بیتوجهی به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن در دعوت به وحدت و نهی از اختلاف در میان [[مسلمانان]] و حکومتهای اسلامی و رهاکردن [[حکومت عدل الهی]] و پایهگذاری انحراف از دین خدا را از نشانههای مهجوریت قرآن میداند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳ ـ ۳۵ و ۲۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref> | |||
==عوامل مؤثر در مهجوریت== | |||
اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کردهاند که به دو بخش اصلی تقسیم میشود: | |||
*'''عوامل فرهنگی ـ اجتماعی:''' در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند: | |||
#'''بیتوجهی به جامعیت قرآن:''' بهرهنگرفتن و بیتوجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن شدهاست. قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و هدایتگر بشر، از جامعیت لازم برخوردار است و معارف و آموزههای آن جاودانه و منطبق بر همه زمانها و مکانهاست و با اینکه در یک دوره تاریخی و با توجه به امور و مسایل آن زمان نازل شده، به حکم اینکه کتابی جاوید و جهانی است، هرگز معارف و مقصود آیاتش به شرایط ویژه آن زمان محصور و منحصر نمیشود.<ref>ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۳ ـ ۱۸.</ref> امامخمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱.</ref> و همانگونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و [[مربی]] او، یعنی قرآن نیز نامحدود است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲.</ref> ایشان یادآور شدهاست، اگرچه همه ابعاد و مراتب مختلف قرآن از دسترس افراد عادی به دور است؛ ولی لازم است علمای اسلام در کشف حقایق قرآن در تمام ابعاد آن بکوشند تا این کتاب آسمانی مهجور نماند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲ ـ ۹۳.</ref> ایشان غفلت مفسران از بیان جهات عرفانی، اخلاقی و اجتماعی قرآن را از عواملی میداند که سبب شدهاست مردم قرنها از حقایق قرآن محروم شوند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.</ref> به باور ایشان، یکی از نیرنگهای مهم [[شیطان]] این است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه میدهد و وی را به داشتههایش راضی و قانع میکند؛ چنانکه اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی محروم میسازد؛ همچنین [[فیلسوف]] و [[عارف]] را در اصطلاحات محبوس و از دعوتهای الهی محروم میکند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref> {{ببینید|جامعیت قرآن}} | |||
#'''مهجوریت اهل بیت(ع):''' قرآن کتاب خداوند و [[امام معصوم(ع)]] حجت اوست و اینها دو راه [[هدایت]] و نجاتاند. قرآن، [[امام صامت]] و امام، [[قرآن ناطق]] است؛ چنانکه در روایت به این امر تأکید شدهاست.<ref>مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲/۲۴۶.</ref> بنابر نظر امامخمینی، مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا اینکه این دو مهجور بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر وارد شوند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.</ref> | |||
#'''نگرش نادرست در بهرهبردن از قرآن:''' فرهنگ نادرست بهرهبردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن به شمار میرود. امامخمینی باور دارد فرهنگی که مردم آن، بیشتر برای [[استخاره]]، تبرک و مجالس مردگان به قرآن توجه میکنند یا برخی اهل علم، بیشتر عمر خود را صرف تجوید و جهات لغوی و آرایههای ادبی میکنند، از عوامل مهجوریت قرآن است؛<ref>امما خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۵.</ref> | |||
#'''عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه:''' عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و [[تفسیر قرآن]] اهتمام میورزیدهاند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بودهاند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشتهاند. این موضوع سبب مشغولشدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید شدهاست؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳ ـ ۵۳۴.</ref> ولی امامخمینی به ترویج ابعاد گوناگون قرآن در جامعه اهتمام بسیار میورزید و در آثار خود ابعاد اجتماعی و عرفانی قرآن را بیان میکرد. ایشان در [[وصیتنامه]] خود به پیروی از قرآن و اسلام افتخار میکند که میخواهد قیود پیچیده بر دست و پا و قلب و [[عقل]] بشر را بردارد و مسلمانان را به [[وحدت]] فرا میخواند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref> | |||
#'''حجابهای فهم قرآن:''' حجابهای فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن میشود؛ مانند تمسک به [[ظواهر قرآن]] و دستبرداشتن از حقایق آن.<ref>ناصرخسرو، زاد المسافر، ۳ ـ ۴.</ref> به باور امامخمینی، از عوامل مهجورشدن قرآن، ممنوعکردن تدبر و [[تفکر]] در آیات قرآن به بهانه تفسیر به رأی است؛ چنانکه برخی به این بهانه قرآن را در استفادههای اخلاقی، عرفانی و ایمانی محدود کردهاند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref> این یکی از فتنههای [[شیطان]] است که افراد را به همان علومی که دارند، قانع میکند و آنان را از علوم دیگر و همچنین از فهم کتاب الهی بازمیدارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.</ref> به باور ایشان، خطر تحجرگرایان و مقدسنمایان بیشتر از دشمنان اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> و جاهلان متحجر و عالمان بیتقوا سبب شدهاند ابعاد عرفانی، فلسفی، سیاسی و حکومتی قرآن مهجور شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> {{ببینید|تأویل}} | |||
*'''عوامل سیاسی:''' برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن شدهاست. استعمارگران برای رسیدن به مقصود خود از شیوههای مختلفی استفاده کردهاند: | |||
#'''ترویج جدایی دین از سیاست:''' یکی از حربههای [[استعمار]] برای منزویکردن و بیاثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج [[جدایی دین از سیاست]] است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> به باور امامخمینی یکی از عوامل مهجوریت قرآن، نقشههای استعماری است تا نگذارد مسلمانان به قرآن چنگ زنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref> به باور ایشان، استعمار و بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش مهمی داشتهاند. آنان چون قرآن را سد راه اهداف استعماری خویش میدیدند، میکوشیدند با سوءاستفاده از بیاطلاعی [[مردم]] مسلمان و نسل [[جوان]] از قرآن، از همه سو به قرآن یورش برند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱؛ ۲/۴۶۰ ـ ۴۶۱، ۴۸۷ ـ ۴۸۸ و ۴/۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref> استعمارگران با این هدف از چند راه وارد شدند: یکی انکار وجود سیاست در اسلام و القای این فکر که اسلام و سیاست با یکدیگر رابطهای ندارند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۲.</ref> و دیگری تحقیر سیاست و سبکشمردن آن برای علما، به منظور دورکردن آنان از صحنه سیاست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.</ref> | |||
#'''افیونشمردن دین:''' از حربههای استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امامخمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده میداند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران میخواند؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/۳۱۶ ـ ۳۱۷.</ref> | |||
#'''عوامل و حکومتهای دستنشانده:''' از حربهها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومتهای دستنشانده آنان است که همواره با فعالیتهای خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشتهاند. از نظر امامخمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشهها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت میگرفت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و ۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref> گاهی نیز قدرتهای شیطانی به واسطه حکومتهای منحرف ـ که به دستورهای اسلام عمل نمیکنند ـ برای محو قرآن و اثبات مقاصد شیطانی خود، قرآن را به خط زیبا چاپ میکنند و از این راه عقاید ضد قرآن را ترویج میکنند و ملتها را به سوی ابرقدرتها سوق میدهند.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۱/۳۹۶.</ref> | |||
==آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن== | |||
ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع [[خرافات]] قومی و قبیلهای و رواج [[احادیث مجعول]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۴.</ref> برخی مصلحان معتقد بودند اگر به قرآن توجه نشود و به احکام و اوامر و نواهی آن عمل نشود، مسلمانان صاحب قدرت، عزت و [[سعادت]] نخواهند شد.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref> | |||
[[امامخمینی]] نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است: | |||
#ازدستدادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸ ـ ۳۹.</ref> | |||
#دوری دولتهای اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب شدهاست مسلمانان تحت سیاستهای تجاوزکارانه شرق و غرب قرار گیرند و به اوضاع نابسامان و سخت دچار شوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۹ و ۱۶/۳۷.</ref> و در نتیجه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مسلمان را فراگیرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۴۷۰.</ref> | |||
#بیاعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲ ـ ۱۳.</ref> | |||
#دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج [[فساد]] در جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰ ـ ۵۳۳.</ref> | |||
#دوری از سیره عملی انبیا و [[معصومان(ع)]]؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت [[اهل بیت(ع)]] و [[سنت]] و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و [[عترت پیامبر(ص)]]، دو ثقل بهیادگارمانده از ایشاناند که هر چه درباره یکی از آنها روی دهد، درباره دیگری نیز روی دادهاست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۳ ـ ۳۹۶.</ref> | |||
#بهحاشیهرفتن قرآن در تمام شئون زندگی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.</ref> | |||
==گرایش بازگشت به قرآن== | |||
در اواخر قرن سیزدهم هجری، حرکتی میان مسلمانان آغاز شد که آنان را به شناخت و بازیابی قرآن فرامیخواند و از این طریق، بیداری فکری مسلمانان را خواهان بود؛<ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹.</ref> از اینرو در جهان اسلام با مشاهده مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن مطرح شد و دلیل این طرح در مرحله نخست، مشکلات جهان اسلام، احساس عقبماندگی جوامع مشرقزمین و تحقیر شخصیت و کاهشیافتن توان مسلمانان در رویارویی با [[غرب]] و [[استعمار]] اروپایی بود. مصلحان، دوران عظمت و شکوه نخستین مسلمانان و خیزش فرهنگی، اجتماعی و علمی [[صدر اسلام]] را به یاد داشتند و میدیدند که این پویش و حرکت، دیگر وجود ندارد و مسلمانان در رکود، تحجر، انحراف و همچنین [[خرافهپرستی]] و شعارزدگی به سر میبرند <ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹ ـ ۱۰۰.</ref> بیدارگران جهان اسلام میدیدند که هر چه مردم از آموزههای قرآن فاصله میگیرند، مشکلات آنان زیادتر و بدبختی و نکبت بیشتر دامنگیر آنان میشود؛<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امامخمینی، ۱۱۹ ـ ۱۳۰.</ref> بنابراین تنها راه نجات مسلمانان و رسیدن به قدرت گذشته را بازگشت به آموزههای نخستین اسلام و عمل به احکام قرآن میدانستند.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref> | |||
امامخمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی میداند: آوردن قرآن از صحنه فردی به اجتماعی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵؛ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> آگاهی از مقاصد قرآن<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref> و عملکردن به قوانین آن <ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> ایشان بالاترین خطر را برای مسلمانان، بیهویتی و تسلیمشدن آنان در برابر سلطه مستبدان و [[مستکبران]] جهان میشمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref> | |||
==روش بازگشت به قرآن== | |||
مصلحان اسلامی همگی بر اساس مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند تا جامعه اسلامی را به [[اتحاد]] و بیداری بازگردانند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> و راه آن را کنارزدن خرافهها و پیرایههایی دانستند که در طول تاریخ به اسلام بسته شده بود. از اینرو لازم بود به [[سنت معتبر]] و سیره سلف صالح مراجعه کرد؛ زیرا در فهم صحیح قرآن رجوع به سنت معتبر لازم است؛ زیرا آنان به خطرهای «حسبنا کتاب الله» در هر عصر و زمانی برای مسخ اسلام پی برده بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶.</ref> | |||
امامخمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کردهاست. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله وحدت مسلمانان در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»<ref>آل عمران، ۱۰۳.</ref> اشاره میکند و بر این باور است که اگر مسلمانان به همین یک آیه عمل کنند، تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان، بدون توسل به اجانب حل خواهد شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.</ref> و از آنجاکه بخشی از مهجوربودن قرآن مربوط به عمل نکردن به مسایل اجتماعی و سیاسی آن است، ایشان عملکردن به قرآن کریم را سبب بازگشت عظمت و مجد اسلام و مسلمانان و خروج از نفوذ استعمار میداند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.</ref> | |||
اما از جهت فردی، به اعتقاد امامخمینی قرآن کتاب هدایت، انس و زندگی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸.</ref> و لازم است در تمام شئون زندگی انسان وارد شود و به قرائت آن اهتمام کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹.</ref> بنابراین راه بازگشت به قرآن در آغاز انس با قرآن، غفلتنورزیدن از آن است و با فهم دستورها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱ ـ ۹۳.</ref> و پذیرش دعوتها، مواعظ، معارف و حکمتهای آن میتوان قرآن را از مهجوریت خارج کرد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸ ـ ۱۹۹.</ref> البته این امر در صورتی حاصل میشود که در معارف قرآن به روی مردم باز باشد و مفسران تفسیرهایی بنویسند که بیان مقاصد و تعلیم شئون الهی باشد و مردم نیز باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |