کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
(اصلاح ارقام، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۱: خط ۱:
'''مهجوریت قرآن''' نکوهش دوری از [[قرآن]] و لزوم بازگشت به آن.
'''مهدویت''' اعتقاد به وجود و حیات [[امام دوازدهم]] از [[اهل بیت(ع)]] و ظهور آن حضرت در وقت مقدّر.
==مفهوم‌شناسی==
==مفهوم‌شناسی==
«مهجوریت» از ریشه «هجر» به معنای دورشدن از چیزی و ترک و رویگردانی از آن است<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۵/۲۵۰ ـ ۲۵۲؛ زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ۷/۶۰۶.</ref> و در اصطلاح علوم قرآنی به معنای روی‌برگرداندن از قرآن و ترک آن <ref>طوسی، التبیان، ۷/۴۸۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷.</ref> و نشنیدن و درک‌نکردن آن<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۷/۲۶۳.</ref> است. [[امام‌خمینی]] نیز مصداق روشن مهجوریت قرآن را ترک مسایل مهم قرآنی و اسلامی و عمل برخلاف آن دانسته‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref>
مهدویت مصدر صناعی «مَهدی» است و مهدی، اسم مفعول از ریشه هدایت است و به کسی گفته می‌شود که به رشد و رستگاری هدایت شده‌است (طریحی، ۱/۴۷۵؛ زبیدی، ۲۰/۳۳۲). مهدویت در اصطلاح عام اعتقاد به منجی‌ای است که تمام اوضاع زندگی بشر را در جهت صلاح و سعادت تغییر می‌دهد (مطهری، ۳/۳۵۶). این منجی به اعتقاد شیعه، مهدی(ع) فرزند امام‌حسن عسکری(ع) است که زنده و غایب است. برخی از اهل سنت نیز اعتقاد به زنده و غایب‌بودن مهدی دارند (شافعی، ۴۸۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۱/۱۱۴؛ ← قرشی، ۲۳۹ ـ ۲۴۹؛ امینی، ۱۱۸ ـ ۱۲۰؛ طالقانی، ۲۴). به اعتقاد شیعه او دوازدهمین امام معصوم(ع) است (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۳؛ طوسی، ۱۶۵) (← مقاله حجت‌بن‌الحسن، امام زمان(ع)) و در اعتقاد بیشتر اهل سنت، او خلیفه‌ای از قریش و از نسل رسول خدا(ص) است که در آخرالزمان خروج و زمین را پر از عدل و داد می‌کند (ابن‌حجر، ۶/۵۱ ـ ۵۲؛ سیوطی، العرف الوردی، ۲۲؛ سفارینی، ۲/۱۲۷).
==پیشینه==
پیشینه: ادیان برآن‌اند که سرانجام موعودی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی ظلم و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت می‌آورد (کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ همو، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱). یهودیان این منجی را ماشیح می‌دانند، مسیحیان حضرت عیسی(ع) را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم می‌نامند (آصف‌آگاه، ۱۳؛ شاکری، ۲۳۲). در برخی ادیان به نشانه‌هایی برای ظهور او اشاره شده‌است؛ چنان‌که در کتاب مقدس آمده‌است که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال می‌آید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی می‌کنند (متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱). برخی از این نشانه‌ها با نشانه‌های گفته شده در اسلام مشترک است و با بعضی روایات اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت حضرت مهدی(ع) و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود (نعمانی، ۷۵ و ۲۵۲).
قرآن کریم از شکایت [[رسول اکرم(ص)]] در [[روز قیامت]] از مهجوریت، ترک و جلوگیری از رواج قرآن سخن گفته‌است<ref>فرقان، ۳۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۴/۱۱.</ref> که به باور برخی مفسران، شکایت پیامبر(ص) به قیامت اختصاص ندارد<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، ۴/۱۲۳؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۴/۵۶۵؛ شبر، تفسیر القرآن الکریم، ۳۴۹.</ref> و ایشان در همین دنیا نیز به سبب فراموش‌کردن قرآن ـ که برنامه زندگی و وسیله نجات و حرکت و ترقی مسلمانان است ـ از مهجورماندن و پایین‌آوردن آن در حد تشریفات شکایت دارد؛<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲ ـ ۹۳.</ref> همچنین برخی روایات از مهجوریت و فراموش‌شدن معارف قرآن پس از رسول خدا(ص) خبر داده‌اند.<ref>نهج البلاغه، خ۱۴۷، ۲۰۱ ـ ۲۰۳؛ کلینی، الکافی، ۲/۶۱۳ ـ ۶۱۴.</ref>
قرآن کریم ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را «خلافت و وراثت صالحان» می‌نامد و تأیید می‌کند (قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، ۲/۷۷؛ ← ابوالفتوح رازی، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰)؛ همچنین روایات فراوانی در کتاب‌های اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبی‌داوود ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱) و شیعه (نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، ۲/۸) درباره این مصلح نجات‌بخش نقل شده‌است. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار توحید، رسالت و ولایت مطرح‌شده و بر آن میثاق گرفته شده‌است (کلینی، ۲/۸). از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواسته‌های بشری است که انسان‌ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند (صدر، ۵۳ ـ ۵۵). چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروه‌های مؤثر در سرنوشت جهان است (طالقانی، ۲۴).
 
اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحراف‌هایی مواجه شد و عده‌ای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغ‌بودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان محمدبن‌حنفیه (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده مختار ثقفی با هدف انتقام‌گرفتن از قاتلان امام‌حسین(ع)، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۱). همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه می‌نامیدند (ابن‌طقطقی، ۱۶۲ ـ ۱۶۳). در دوره‌های اخیر سیدعلی‌محمد باب (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی می‌کرد؛ ولی پس از مدتی با جمع‌شدن عده‌ای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد (مکارم شیرازی، ۲۹۵؛ دوانی، ۱۵۳). او از پیروان فرقه شیخیه بود؛ فرقه‌ای که شیخ‌احمد احسائی تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که می‌تواند به خدا برسد، امام زمان(ع) است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطه‌ای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده می‌شود (سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، ۲/۸۵۱). ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده‌اند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد مصر و انگلستان قیام کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، ۱۵۷ ـ ۱۵۸).
پس از نزول قرآن، [[پیامبر(ص)]] در جایگاه نخستین مفسر، خود عهده‌دار ترویج و تفسیر قرآن شد و با تشکیل حلقه‌های قرآنی به تربیت شاگردانی شایسته پرداخت؛ اما پس از رحلت پیامبر(ص)، فاصله‌گرفتن از زمان نزول قرآن، گسترش دامنه فتوحات [[مسلمانان]] و ظهور مسایل علمی جدید سبب مهجوریت قرآن و متوقف شدن رشد تعلیمات قرآنی شد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۲ ـ ۲۷۳.</ref> اندیشمندان و مفسران اسلامی درباره مهجوریت قرآن، ذیل آیه ۳۰ سوره فرقان به بحث پرداخته‌اند و ابعاد مهجوریت و عوامل آن را برشمرده‌اند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۳/۲۷۷؛ طباطبایی، المیزان، ۱۵/۲۰۵؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۵/۹۲ ـ ۹۳؛ خرمشاهی، قرآن‌شناخت، ۱۴۴ ـ ۱۵۶.</ref>
کتاب‌های فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شده‌است. در میان کتاب‌های شیعه می‌توان به الغیبة محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الفصول المختاره محمدبن‌محمد مفید، الغیبة محمدبن‌حسن طوسی، الملاحم و الفتن سیدبن‌طاووس، مکیال المکارم میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر لطف‌الله صافی گلپایگانی، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) علی کورانی و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتاب‌های اهل سنت می‌توان به المهدی ابی‌داوود، المهدی ابن‌قیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابن‌حجر اشاره کرد.
مهجوریت و غربت قرآن در میان مسلمانان سبب مطرح‌شدن مسئله [[بازگشت به قرآن]] <ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۱۶۰.</ref> و ظهور جنبش‌های اصلاحی با شعار بازگشت به قرآن<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۴۵.</ref> در سده اخیر از سوی مصلحان مسلمان، نظیر [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶ و ۱۰۸.</ref> شد. این جنبش‌ها که پس از چند قرن رکود، در [[ایران]]، [[مصر]]، [[سوریه]]، [[لبنان]]، شمال افریقا، [[ترکیه]]، [[افغانستان]] و [[هند]] برای مبارزه با حملات گسترده و استعمارگرانه غرب به جهان اسلام ظهور کرده بودند،<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۴۵.</ref> مسلمانان جهان را به شناخت و بازیابی مجدد قرآن فرا می‌خواندند و از این طریق، بیداری و تحول فکری، سیاسی و اجتماعی آنان را خواهان بودند؛ به گونه‌ای که بتوانند هویت گم‌شده و ناتوان‌شده مسلمانان را زنده سازند و آنان را به [[مقاومت]] در برابر استعمارگران و در نهایت احیای عزت و عظمت دیرین وادارند.<ref>خرمشاهی، تفسیر و تفاسیر، ۲۰ ـ ۲۲.</ref> خاستگاه اصلی این مسئله، قرآن<ref>فرقان، ۳۰.</ref> و [[روایات]]<ref>نهج البلاغه، خ۱۳۳، ۱۸۸؛ خ۱۷۵، ۲۵۳ ـ ۲۵۶؛ خ۱۸۲، ۲۷۰ ـ ۲۷۱ و خ۱۸۹، ۲۸۹ ـ ۲۹۰.</ref> است و آنچه مصلحان مسلمان در سده اخیر مطرح کرده‌اند، در حقیقت بازتاب آموخته‌های قرآن و روایات است.
امام‌خمینی مسئله مهدویت را تنها یک موضوع تاریخی یا سیاسی نمی‌داند، بلکه وجود حضرت مهدی(ع) و ظهور ایشان را کامل‌کننده مقصد انبیا(ع) در اجرای عدالت در تمام عالم و در مراتب انسانیت می‌شمارد (صحیفه، ۱۲/۴۸۰ ـ ۴۸۱). ایشان این تفکر و اعتقاد انحرافی را که پیش از انقلاب وجود داشته و می‌گوید امام زمان(ع) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور می‌کند و لازم است با ترویج این امور، زمینه را برای ظهور آماده کرد، نقد می‌کند و معنای حقیقی انتظار و مهدویت را در اسلام، معنایی پویا و مخالف با سکون و سکوت می‌خواند (← ادامه مقاله). ایشان در سخنرانی‌ها و برخی آثار خود مسئله مهدویت و ولایت انسان کامل و مسئله انتظار و وظیفه منتظران را بررسی و تحلیل کرده‌است (همان، ۱۳/۹۷ و ۲۱/۱۷؛ تقریرات، ۲/۲۶۰).
 
وجود حضرت مهدی(ع): اندیشمندان اسلامی وجود امام معصوم(ع) را از راه عقل و نقل اثبات کرده‌اند. ازجمله ادله عقلی که بر وجود امام‌مهدی(ع) نیز قابل انطباق است، امتناع خالی‌بودن زمین در هر عصری از امام(ع) است (طبرسی، فضل‌بن‌حسن، ۲/۲۲۵؛ نیلی نجفی، ۷). دلیل دیگر عقلی قاعده لطف است (حلی، ۳۶۲)؛ به این معنا که صفت لطف و رحمت در حق‌تعالی اقتضا می‌کند که خداوند آنچه سبب نزدیک‌شدن بندگان به طاعت و دوری آنان از معصیت می‌شود و امکان دستیابی به آن را ندارند، برای آنان فراهم کند (فاضل مقداد، ۲۷۶) و در هر عصری حجتی بر مردم قرار دهد که حق را از باطل جدا و مردم را به سوی راه مستقیم هدایت کند و علما و غیر علما را از اعتقاد باطلی که بر آن اجماع کرده‌اند، بازگرداند (ابن‌عطیه، ۱/۱۱۷؛ ← سبحانی، الانصاف، ۲/۵۸۹ ـ ۵۹۰).
از نظر تاریخی، جامع‌ترین اندیشه در این زمینه، از اسدآبادی و [[محمد عبده]] است که نخستین بار شعار بازگشت به قرآن را مطرح ساختند و نوعی حرکت سیاسی، در جهت مبارزه با [[استعمار]] و [[اتحاد اسلام]]، برای تشکیل یک نظام اسلامی آغاز کردند و با انتشار [[مجله عروة الوثقی]] از مبارزه اجتماعی و اصلاح دینی سخن گفتند.<ref>(مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۷ و ۱۵۱.</ref> ازجمله کسانی که در خروج قرآن از مهجوریت در جامعه اسلامی کوشید، [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] است. ایشان با فداکاری و گذشتن از شخصیت اجتماعی خود ـ که می‌توانست با پرداخت به علوم دیگری غیر از تفسیر، به دست بیاورد ـ برای زدودن مهجوریت و غربت از قرآن و علوم مرتبط با آن، به تدریس، تفسیر و سپس تألیف [[تفسیر المیزان]] مشغول شد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳ ـ ۵۳۴؛ جوادی آملی، شمس‌الوحی تبریزی، ۴۴.</ref>
امام‌خمینی در اثبات ضرورت عقلیِ امامت، نگاه جامع‌تری دارد. ایشان به صفت حکمت خداوند در اجرای قانون الهی تکیه می‌کند (کشف اسرار، ۱۳۴) و اثبات می‌کند که به حکم عقل، همان‌طور که دین و قرآن در پیشگاه خدا و پیامبر(ص) با اهمیت تلقی می‌شوند، امامت و ضرورت وجود آن در همه زمان‌ها حتی در این زمان نیز در آن پیشگاه، با اهمیت و ضروری است (همان، ۱۳۵). ایشان در مباحث عرفانی خود نیز از طریق تبیین مقام انسان کامل، به اثبات وجود امام می‌پردازد (سرّ الصلاة، ۸۷؛ صحیفه، ۲۰/۲۴۹). از نظر ایشان مصداق بزرگ انسان کامل، رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و در این عصر حضرت مهدی(ع) است (صحیفه، ۱۲/۴۲۳).
 
از نظر دلیل نقلی نیز روایات متواتری از شیعه (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۸۰؛ طوسی، ۱۸۰) و اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۵/۲۷۷؛ ترمذی، ۳/۳۴۳) بر ظهور حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان نقل شده‌است. بر اساس بعضی از روایات، مهدی(ع) از نسل فاطمه(س) (مغربی، ۳/۳۶۳؛ طوسی، ۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ ابی‌داوود، ۲/۳۰۹؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۸) و فرزند امام‌حسن عسکری(ع) (خصیبی، ۳۳۱؛ جوهری، ۷) است. ایشان در نیمه شعبان سال ۲۵۶ق متولد شده و مادر ایشان نرجس‌خاتون است (صدوق، کمال الدین، ۲/۴۳۲؛ طوسی، ۳۹۳). ایشان دوازدهمین و آخرین امام است (حر عاملی، ۱۶/۲۴۱؛ خصیبی، ۳۲۸) که از دیدگان مردم غایب شده‌است (طبری امامی، ۴۶۸؛ حر عاملی، ۱۶/۲۴۱). از القاب آن حضرت، هادی، قائم، صاحب، منتظر، حجت، خاتم و منتقم است (مجلسی، جلاء العیون، ۱۰۰۱؛ نهاوندی، ۲/۱۷۱ و ۲۷۴) (← مقاله حجت‌بن‌الحسن، امام زمان(ع)).
امام‌خمینی نیز از منادیان بازگشت به قرآن و یکی از احیاگران معارف و مسایل مطرح در قرآن است<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۵۶.</ref> که پیش از آن به ورطه فراموشی سپرده شده بود؛ مانند مسایل حکومتی و سیاسی در اسلام. ایشان توانست این مسایل را زنده و آن را در جامعه اجرا کند؛<ref>(دیاری بیدگلی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، مقدمه، ک.</ref> ایشان در آثار خود درباره ابعاد مهجوریت قرآن، عوامل مؤثر در آن و آثار و پیامدهای مهجوریت، همچنین بازگشت به قرآن و روش آن بحث کرده‌است.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵ ـ ۱۹۹؛ امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۱۰، ۱۳۶ ـ ۱۳۷ و ۱۷۰ ـ ۱۷۱؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۸ و ۱۶/۳۴.</ref>
مهدویت در عرفان اسلامی: در بینش اسلامی اصیل، حضرت مهدی(ع) حجت‌الله، ولی‌الله، حافظ اسرار وحی و احکام دین الهی (صدوق، کمال الدین، ۲/۴۷۴؛ میرداماد، ۱/۵۷۲)، واسطه و مظهر فیض کامل خدا در عالم تکوین (حافظ برسی، ۱۵۷)، خلیفه خدا در زمین (ابن‌عربی، ۳/۳۲۷)، خاتم ولایت محمدی(ص) (کاشانی، ۳۵۸: قیصری، ۴۴۰ و ۴۶۴)، مصداق انسان کامل در سراسر هستی در این زمان (نسفی، ۷۵ ـ ۷۶) و مظهر تمام اسمای حُسنای الهی (ملاصدرا، ۴۹۵) است. در عرفان اصیل و عرفان شیعی، امام‌مهدی(ع) قطب عالم محسوب می‌شود که از ناحیه او فیض به دیگران می‌رسد (آملی، ۲۱۷) و این انسان کامل در هر عصری است که به جهت‌دارا بودن و اتصاف به همه اسمای الهی، واسطه میان حق و خلق شده و فیض و مدد را از ناحیه حق‌تعالی به کل عالم می‌رساند (جندی، ۵۴۲). در عرفان شیعی خاتم اولیا، منطبق بر ولی‌عصر(ع) است (آملی، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، ۱۲۲). ابن‌عربی در برخی آثار خود خاتم ولایت مطلقه عامه را بر حضرت عیسی(ع) منطبق کرده‌است؛ به این معنا که این ولایت مقید به اسمی از اسما و حدی از حدود نیست (ابن‌عربی، ۲/۴۹)؛ اما برخی از اندیشمندان در آثار خود این قول را نپذیرفته و ولایت مقیده را از آنِ حضرت مهدی(ع) و ولایت مطلقه را بر امیرالمؤمنین(ع) منطبق کرده‌اند (آملی، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، ۱۱۱ ـ ۱۱۵).
==ابعاد مهجوریت==
امام‌خمینی سوگند به عصر در آغاز سوره عصر را سوگند به انسان کامل می‌داند که عصاره همه موجودات و نسخه تمام عالم است (صحیفه، ۱۲/۴۲۳). ایشان معتقد است امام‌مهدی(ع) ولیّ‌الله (همان، ۱۸/۸۷) و واسطه فیض و عنایات حق‌تعالی (همان، ۱۷/۳۱۶) است و انسان کاملی است که صاحب ولایت مطلق الهی و تداوم‌بخش رسالت پیامبران است و همان‌گونه که رسول اکرم(ص) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات و خاتم رسولان است و به اصالت دارای ولایت کلی است، حضرت مهدی(ع) نیز حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است (همان، ۲۰/۲۴۹) (← مقاله خلافت و ولایت). به باور ایشان، امام زمان(ع)، خود قرآن جامع و فرقان قاطع است و باطن حضرت تمام حقیقت قرآن است (چهل حدیث، ۴۹۸). همچنین امام عصر(ع) سرّ امتداد لیلةالقدر و سرّ نزول ملائکه در شب قدر است (صحیفه، ۱۹/۲۸۵) و در حقیقت شب قدر، شب توجه ولی تام است که امروز امام زمان(ع) است و ظهور سلطنت ملکوتی اوست و تمام تغییرات، حرکات، تبدلات و گسترش یا کم‌شدن هر رزقی تحت سیطره نفس شریف ایشان انجام می‌شود (آداب الصلاة، ۳۲۷) (← مقاله‌های انسان کامل؛ لیلةالقدر).
اندیشمندان اسلامی برای مهجوریت قرآن، ابعاد چندی برشمرده‌اند:<ref>غزالی، کیمیای سعادت، ۱/۲۴۳؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۵۲ ـ ۷۰.</ref>
رسالت مهدی موعود(ع): از دیدگاه اسلامی، مهدی موعود(ع) برای تحقق اهدافی در جامعه ظهور خواهد کرد که آن اهداف عبارت‌اند از:
*'''تلاوت:''' مهجوریت قرآن در تلاوت، گاه به عدم تلاوت است و این امر شامل هر دو دسته افرادی که اساساً نمی‌توانند قرآن تلاوت کنند و کسانی که می‌توانند تلاوت کنند؛ ولی در مطالعه آن انگیزه‌ای ندارند، می‌شود<ref>خرمشاهی، قرآن‌شناخت، ۱۴۴ ـ ۱۴۹؛ بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۵۲ ـ ۵۳.</ref> و گاه به رعایت‌نکردن آداب تلاوت که برای آن ذکر شده‌است. اما افرادی به خواندن قرآن و رعایت حروف و مخارج و اهتمام به ختم آن فریفته می‌شوند و آداب آن را رعایت نمی‌کنند؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۵.</ref> ازجمله این آداب اینهاست:
۱. تحقق توحید حقیقی: از نگاه کلی، چنان‌که امام‌خمینی نیزخاطرنشان کرده‌است، منجی موعود برای تحقق توحید حقیقی ظهور خواهد کرد. از کعبه ندا سر می‌دهد و بشریت را به توحید دعوت می‌کند (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷). در بعضی روایات و دعاها ظهور مهدی(ع) زمانی خواهد بود که به تعالیم اسلام عمل نشده و از اسلام و قرآن تنها نامشان باقی مانده‌است. در این روایات از آن حضرت با عنوان مجدِّد دین و شریعت یادشده است (کفعمی، ۸۳؛ حر عاملی، ۲/۱۵۱). از نظر امام‌خمینی، حضرت مهدی(ع) مقاصد انبیا(ع) و اهداف حضرت رسول اکرم(ص) را اجرا می‌کند و قوه اجرای اسلام است و ادامه‌دهنده شریعت پیامبر اکرم(ص) است و این چنین نیست که شریعت را تمام کند، بلکه همان احکام اسلام را که اجرا نمی‌شود، اجرا خواهد کرد (صحیفه، ۱۳/۹۷) و احکام و اصولی را بیان می‌کند؛ احکام و اصولی غیر از آنچه اکنون با اجتهادهای ظنی حاصل می‌شود (تقریرات، ۳/۲۳۳).
#حضور قلب و ترک [[حدیث نفس]]؛<ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۳/۵۱۱.</ref>
۲. تکمیل نفوس و عقول: در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس عقل، علم و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده‌است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و توحید و عدل گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸). امام‌خمینی نیز گفته‌است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲).
#تعظیم متکلم و به‌یادآوردن عظمت او؛<ref>فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۲/۲۳۶.</ref>
۳. تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده‌است مستضعفان، وارثان زمین خواهند بود (قصص، ۵) و در بعضی روایات از این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) یادشده است (طوسی، ۱۸۴). به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند (صحیفه، ۱۴/۴۷۲) و تمام احکام اسلام در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید (همان، ۲۰/۲۴۰). ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست (همان، ۱۱/۲۹۸).  
#استعاذه یعنی؛ پناه‌بردن به خداوند از شر شیطان.<ref>فیض، تفسیر الصافی، ۱/۷۳.</ref> امام‌خمینی مقصود از آداب تلاوت را همان آدابی می‌داند که در [[شریعت]] مطهر آمده‌است که عبارت‌اند از:
۴. رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی آخرالزمان، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است (کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، ۲۶ ـ ۲۷)؛ تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) فقر از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود (متقی هندی، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷). به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده‌است تا عدالت را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵)، اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند (همان، ۱۱/۲۹۸). نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد (همان، ۲۱/۳۲۵) و برپاکننده عدالتی است که بعثت انبیا(ع) برای تحقق آن بوده‌است (همان، ۱۴/۴۷۲).
##اخلاص؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۰ ـ ۵۰۱.</ref>
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است (همان، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲)؛ چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده‌است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند (همان، ۲۰/۲۴۰)؛ همچنین قیام سیدالشهدا(ع) نیز برای رفع ظلم و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده‌است (همان، ۵/۱۶۳)؛ البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند (همان، ۲۰/۲۴۰).
##حضور قلب؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴؛ امام خمینی، حدیث جنود، ۱۰۶.</ref>
غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج: حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده‌است: غیبت صغری که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی عثمان‌بن‌سعید عمری، محمدبن‌عثمان عَمری، حسین‌بن‌روح و علی‌بن‌محمد سمری، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به غیبت کبرا معروف است (طوسی، ۳۵۳؛ عراقی، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸). در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده (طوسی، ۲۹۲) و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده‌است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران (همان، ۳۳۹)، سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت (طبرسی، احمدبن‌علی، ۲/۴۷۱) و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان (نعمانی، ۱۴۱). برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱)، ترس از قتل حجت خداوند (همان، ۲/۳۶۱؛ طوسی، ۳۳۴)، تقیه (طوسی، ۲۶۶) و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی (سید مرتضی، ۵۲) دانسته‌اند.
##تعظیم قرآن؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۸۰ ـ ۱۸۱.</ref>
امام‌خمینی با مطرح‌کردن نیابت خاصه چهار تن از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری و نیابت عامه فقها در زمان غیبت کبرای امام زمان(ع) (تهذیب الاصول، ۳/۵۲۷؛ ولایت فقیه، ۷۹) به استدلال نقلی و عقلی بر نیابت عامه فقها در امور مهمی همانند حکومت و قضاوت پرداخته (تهذیب الاصول، ۳/۵۷۸؛ تنقیح الاصول، ۴/۶۱۱) و معتقد است فقها از طرف امام(ع)، حجت بر مردم‌اند و تمامی امور مسلمانان به آنان واگذار شده و تخلف از آن موجب احتجاج حق‌تعالی در برابر شخص متخلف خواهد شد (ولایت فقیه، ۸۲).
##استعاذه از شیطان؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۲۰ ـ ۲۲۱.</ref>
از سوی دیگر، آرزوی تحقق ظهور امام عصر(ع) در روایات، انتظار فرج نامیده شده و به آن فراخوانده شده‌است. رسول خدا(ص) بهترین عمل امت در زمان غیبتِ حضرت مهدی(ع) را انتظار فرج از جانب خدای تعالی دانسته (صدوق، کمال الدین، ۲/۶۴۴) و در روایات دیگر انتظار فرج برترین عبادت (برقی، ۱/۲۹۱) و در فضیلت مانند شهادت در راه خدا (صدوق، الخصال، ۲/۶۲۵) به شمار رفته‌است. بعضی بر این اعتقادند که انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استفاده می‌شود و آن حرمت یأس از روح و رحمت الهی است (مطهری، ۲۴/۴۰۶). انتظار فرج که لازمه آن دوست‌داشتن منتظَر است، سبب می‌شود شخص نه تنها در اصلاح نفس خود و کسب اخلاق نیکو و رفع رذیلت‌ها بکوشد، بلکه در اصلاح اجتماع نیز سعی کند و به ناهنجاری‌های اجتماعی بی‌توجه نباشد (نهاوندی، ۷/۹۶؛ اصفهانی، ۲/۱۷۷؛ جوادی آملی، ۱۸۴ ـ ۱۸۵). انتظار فرج به طور کلی، به دو دسته تقسیم می‌شود: انتظار صحیح و سازنده و انتظار نادرست. انتظار صحیح انتظاری است که سازنده، نگه‌دارنده، امیدبخش و نیروآفرین است و انتظار باطل و ویرانگر، اسارت‌بخش و نوعی اباحی‌گری محسوب می‌شود (مطهری، ۲۴/۴۰۶).
##ترتیل؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۳.</ref>
امام‌خمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم می‌داند (صحیفه، ۸/۳۷۴) و برداشت ایشان از انتظار، برآمده از شناخت مبارزه پیامبران ابراهیمی با ظلم و جور است که در هر حال با طاغوت مبارزه می‌کردند و پیروزی و شکست ظاهری نزد آنان مطرح نبود (همان، ۱۸/۲۶۹). ایشان به دو تفسیر از انتظار اشاره می‌کند که یکی صحیح، سازنده و پویا و دیگری غیر صحیح و باطل است. ایشان درباره انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغینِ این مکتب، به افرادی اشاره می‌کند که هر کدام به نوعی دچار کج‌فهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شده‌اند (همان، ۲۱/۱۳ ـ ۱۵).
##قرائت با حزن؛<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۵۰۴.</ref>
در اندیشه امام‌خمینی تفسیر انتظار به گونه‌ای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار ظهور، که آموزه‌ای دینی و مذهبی است باید به گونه‌ای مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورهای آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینه عمل به آموزه‌های مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد. این بحث در اندیشه‌های ایشان، همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیات‌بخش و نویددهنده مطرح شده‌است (← همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶). ایشان هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب تخدیر و فریب مردم شود، به‌شدت نقد و نکوهش کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵).
##تطبیق (منطبق‌ساختن خود بر قرآن).<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۶ ـ ۲۰۹.</ref>
در نگاه امام‌خمینی برداشت‌های نادرستی از انتظار فرج صورت گرفته‌است؛ همانند اینکه برخی از مؤمنان، صِرف عمل به تکلیف خود و امر به معروف و نهی از منکر و نشستن و دعا برای انتظار فرج و بی‌توجه‌بودن به مسائل مهم امت اسلامی را انتظار فرج می‌دانند و برخی معتقدند ترک امر به معروف و نهی از منکر به منظور اینکه عالم از گناه پر شود و موجب سریع‌ترشدن فرج شود، وظیفه و تکلیف منتظر است و برخی بالاتر از این، دامن‌زدن به گناهان را با هدف پرشدن عالم از ظلم و جور که سبب می‌شود حضرت ظهور کند، تکلیف می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند در زمان غیبت، تشکیل هر حکومتی برخلاف اسلام و باطل و خلاف انتظار فرج است و این امر باید به دست حضرت مهدی(ع) صورت بگیرد (همان، ۲۱/۱۳ ـ ۱۶). ایشان ریشه این تفکرات و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات می‌داند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور امام‌مهدی(ع)، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج دانسته‌اند؛ در حالی‌که چنین برداشتی از روایات نادرست است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) (← ادامه مقاله)؛ بلکه برخی افراد به بهانه دفاع از ولایت و آماده‌سازی زمینه ظهور امام زمان(ع) به دفاع از حکومت طاغوت، مبارزه را حرام و در برابر فساد و فحشا در دوران پیش از انقلاب سکوت اختیار کرده بودند (همان، ۲۱/۲۸۱).
 
به اعتقاد امام‌خمینی از آنجاکه اجرای احکام پس از رسول اکرم(ص) و تا ابد ضروری است، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرایی به ضرورت شرع و عقل، لازم است. ایشان معتقد است اظهار اینکه در دوران غیبت امام زمان(ع)، تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، انکار ضرورت اجرای احکام اسلامی و جامعیت احکام و جاودانگی دین اسلام است و این‌گونه نیست که پس از غیبت صغرا همه‌چیز رها شده باشد و در طول این مدت اجرای احکام و دفاع از مرزها و تمامیت ارضی وطن اسلامی بر زمین بماند؛ بنابراین تشکیل حکومت به منظور اجرای احکام، امری ضروری است (ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸) و تشکیل‌ندادن حکومت به معنای هرج و مرج در جامعه (صحیفه، ۲۱/۱۵) و تعطیل‌شدن حدود و اجرانشدن احکام کیفری اسلام (ولایت فقیه، ۲۸ و ۵۰) است.
{{ببینید|تلاوت قرآن}}
امام‌خمینی به واسطه همین دیدگاه درباره انتظار فرج، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار منفعلانه و بی‌توجه‌بودن به مسائل پیش از ظهور در میان انجمن حجتیه را کج‌روی دانست و آن را نکوهش کرد (← مقاله انجمن حجتیه). ایشان معتقد بود کسانی که افزایش گناه و معصیت را زمینه ظهور امام زمان(ع) می‌دانند یا حتی مردم را دعوت به گناه می‌کنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عده‌ای منحرف و ساده‌لوح‌اند (صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۴). به اعتقاد ایشان مبارزه با ظلم و جور و فساد تکلیف شرعی برای همه انسان‌هاست که در هیچ دورانی قابل اسقاط نیست، بلکه ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، خلاف قرآن است (همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷). ایشان نفی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را که افرادی جاهل آن را ترویج می‌کنند، سیاست قدرت‌های استعماری می‌دانست که قصد دارند ثروت‌های کشورهای اسلامی را به غارت ببرند و خود، حکومت این کشورها را به دست بگیرند (همان، ۲۱/۱۶ ـ ۱۷). ایشان روایتی که داشتن سلاح در حال انتظار را برای مؤمن از امور مستحب شمرده (نعمانی، ۳۲۰)، به معنای آماده‌بودن شخص منتظر و مقابله با ظلم و جور می‌داند و معتقد است این از شاخه‌های امر به معروف و نهی از منکر است (همان، ۱۰/۱۲۳).
 
ویژگی‌های منتظران: در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده‌است، ازجمله: ۱. معرفت به امام زمان(ع) (کلینی، ۱/۳۷۱)؛ ۲. آمادگی، پویایی و تلاش برای جهاد و شهادت (نعمانی، ۳۲۰)؛ ۳. پایداری در محبت اهل بیت(ع) (خزاز، ۲۶۹ ـ ۲۷۰)؛ ۴. تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم (نعمانی، ۲۰۰)؛ ۵. دستگیری از ضعیفان و فقیران (طبری، محمد، ۱۱۳)؛ ۶. صبر بر سختی‌های دوران غیبت (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷)؛ ۷. دعا برای فرج (همان، ۲/۴۸۵). امام‌خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام (صحیفه، ۱۴/۴۷۳)، زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود (همان، ۱۸/۲۶۹) و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد (ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶).
*'''تدبر:''' قرآن کریم کسانی را که در آیات قرآن تدبر نمی‌کنند، با این پرسش که آیا بر دل‌هایشان مهر خورده‌است، نکوهیده‌است <ref>محمد(ص)، ۲۴.</ref> در [[روایات]] نیز بر تدبر در آیات قرآن و تفکر در مضامین آن توصیه شده‌است تا انسان‌ها از نور آن بهره‌مند شوند<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۰.</ref> و عبرت‌های آن را به کار گیرند؛<ref>آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۱۱.</ref> همچنین اندیشمندان اسلامی بر تدبر در آیات قرآن تأکید می‌ورزند<ref>طبرسی، تفسیر جوامع، ۳/۲.</ref> و غفلت از آن را سبب درک‌نکردن حقایق می‌دانند؛<ref>گنابادی، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، ۲/۴۶۸.</ref> از این‌رو افراد بسیاری به سبب تدبرنکردن در قرآن از آن بهره نمی‌برند.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، ۲/۱۸۰.</ref> امام‌خمینی نیز شرایطی، همچون [[طهارت روح]] و پاکی از پلیدی طبیعت را برای درک حقایق قرآن و فهم آن لازم می‌داند<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۰۱ ـ ۲۰۲.</ref> و توجه بیش از حد به الفاظ و عبارات قرآن و تلاش برای به‌پایان‌رسانیدن سوره‌ها در هنگام تلاوت را از نمونه‌های آشکار مهجوریت در تدبر در قرآن می‌شمارد.<ref>امام خمینی، آداب الصلوة، ۱۹۸؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۹ و ۵۰۳ ـ ۵۰۴؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۸۷ ـ ۳۸۹.</ref>
امام‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و فقیه جامع شرایطی که دارای عدالت و علم به احکام و قوانین اسلامی است، صورت می‌گیرد (همان، ۵۰ و ۷۴). ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط (همان، ۲۰ ـ ۲۶؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰)، به روایاتی نیز استدلال می‌کند (ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲) (← مقاله ولایت فقیه(۱)). از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌گرایانه می‌شمارد (صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴) و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده‌است (صحیفه، ۱۵/۶۲). ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد (همان، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶).
 
آثار اعتقاد به مهدویت: در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی (نعمانی، ۳۲۰)، اصلاح نفس و اخلاق (حر عاملی، ۵/۱۵۹) و شکوفاسازی اندیشه‌ها (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶) از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده‌است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد (طالقانی، ۷۰)؛ نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند (صدر، ۴۶ ـ ۴۷).
{{ببینید|قرآن|اهداف قرآن}}
امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌است، ازجمله: ۱. تحرک و پویایی در جامعه؛ ۲. فراهم کردن مقدمات ظهور (صحیفه، ۱۸/۲۶۹)؛ ۳. تسلیم‌نبودن در برابر قدرت‌های استکباری (همان، ۲۱/۴)؛ ۴. باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان (چهل حدیث، ۲۷۴)؛ ۵. پناه‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها (صحیفه، ۱/۳۵۴)؛ ۶. رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان (همان، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳).
 
مخالفت با امام‌مهدی(ع) در عصر ظهور: در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عده‌ای با امام عصر(ع) اشاره شده‌است (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳). امام‌خمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبه‌رو خواهد شد؛ زیرا منافع مستکبران و ظالمان به خطر می‌افتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد می‌کند که از ستمگران پشتیبانی و به تکفیر امام(ع) اقدام می‌کنند (صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵). ایشان منشأ این مخالفت‌ها را حب نفس می‌داند که خود منشأ حب دنیا، حب مقام و حب جاه است (همان، ۱۶/۱۶۲). در حقیقت کسی که اسیر هواهای نفسانی و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا خضوع می‌کند (چهل حدیث، ۲۵۵) و این سبب می‌شود که عالمان ریاست‌طلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی می‌پردازند.
*'''جامعیت:''' به باور امام‌خمینی، قرآن کریم دربردارنده همه جهات معرفتی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۸.</ref> که انسان در رسیدن به [[سعادت]] به آن نیاز دارد و [[علما]] و مفسرانی که تنها به جهات ادبی و بلاغی قرآن توجه کنند و تمام شئون قرآن را در همین امور نمایش دهند، در حقیقت قرآن را از هدف اصلی خود دور کرده‌اند؛<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴ ـ ۱۹۵؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۶.</ref> چنان‌که برخی برای اجتناب از وقوع در [[تفسیر به رأی]]، قرآن را از ابعاد مختلف آن عاری دانسته و با این کار این کتاب آسمانی را به طور کلی مهجور کرده‌اند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref>
شبهات مهدویت: در بحث از مهدویت شبهاتی مطرح شده که در چند محور قرار می‌گیرد، ازجمله:
 
۱. طول عمر امام‌مهدی(ع): برخی از مخالفان گمان کرده‌اند عادتاً ممکن نیست شخصی طول عمری این چنینی داشته باشد و ضعف و سستی نیز در او راه پیدا نکند (← مفید، ۸۳). عالمانی همچون شیخ صدوق (کمال الدین، ۲/۵۲۳ ـ ۵۲۴)، شیخ مفید (۸۳ ـ ۹۳)، شیخ طوسی (۴۱۹ ـ ۴۲۲)، فضل‌بن‌حسن طبرسی (۲/۳۰۵ ـ ۳۱۰)، محمدباقر مجلسی (بحار الانوار، ۵۲/۲۰۰ ـ ۲۰۲) و فیض کاشانی (۲/۹۶۵) به این مسئله پرداخته و از راه‌های مختلفی به بعیدشمردن آن پاسخ داده‌اند، ازجمله: ۱. امکان این امر و قدرت الهی بر انجام آن (مفید، ۸۴؛ طوسی، ۴۲۱)؛ ۲. تجربه تاریخی در این امر و افرادی که دارای عمر طولانی بوده‌اند مانند حضرت نوح(ع) و خضر(ع) (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۲؛ مفید، ۸۴ ـ ۸۵)؛ ۳. اخباری که بر طول عمر آن حضرت(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) نقل شده‌است (نعمانی، ۷۵؛ طبری امامی، ۴۴۳).
{{ببینید|جامعیت قرآن}}
امام‌خمینی نیز طول عمر امام‌مهدی(ع) را به قدرت اراده الهی می‌داند که در شخصی که چنین قابلیت و استعدادی برای اجرای عدالت تام و کامل در جهان دارد، محقق شده‌است (صحیفه، ۱۲/۴۸۱). ایشان با این تحلیل که هیچ‌یک از افراد بشر نتوانسته‌اند عدالت را به طور کامل پیاده کنند یا موفق به این امر مهم نشده‌اند، معتقد است اگر امام‌مهدی(ع) مثل دیگر اولیای الهی عمر کوتاهی می‌داشت، کسی نبود که عدالت را به معنای تام و کامل اجرا کند؛ بنابراین آن حضرت(ع) امامی است که برای چنین امر مهمی ذخیره شده‌است (همان).
 
۲. بی‌تحرکی و خمودگی در جامعه: برخی اعتقاد به مهدویت را سبب رکود جامعه و سکون آن در برابر ظلم ظالمان می‌دانند؛ تفکری که ریشه در افکار یهودیت و مسیحیت دارد و برگرفته از آنهاست (رشید رضا، ۹/۴۱۶)؛ زیرا افراد جامعه مبارزه با ظلم را سبب تأخیر ظهور می‌دانند؛ با این گمان که بنابر روایات، زمان ظهور هنگامی است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. این گمان سبب می‌شود مردم با امید به ظهورِ کسی که ظلم و ستم را برطرف می‌کند، خود اقدامی نکنند (← شفیعی، ۳۸۹). امام‌خمینی با ردّ این اشکال تاکید می‌کند این امید و انتظار به همراه فراهم‌آوردن زمینه و مقدمات ظهور و آمادگی خود و جامعه برای ظهور است (صحیفه، ۱۸/۲۶۹) و دیدگاه واقعی اسلام که مطابق آموزه‌های رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) است، مسلمانان را به مخالفت با فساد و ظلم در جامعه دعوت می‌کند (همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷).
*'''عمل:''' از مصادیق مهجوریت قرآن، ترک عمل به قرآن است.<ref>خازن بغدادی، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیل)، ۳/۳۱۳.</ref> قرآن کریم کسانی که آموزه‌های کتاب آسمانی را می‌آموزند اما به آن پایبند نیستند نکوهش کرده‌است <ref>جمعه، ۵.</ref> [[امیرالمؤمنین(ع)]] در وصیت خود تأکید می‌کند مبادا دیگران در عمل به قرآن بر مسلمانان پیشی گیرند.<ref>نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۷.</ref> در واقع قرآن کریم کتاب انسان‌سازی است و بیان فلسفه نظری نیست و هر چشم‌اندازی که ارائه می‌دهد، برای عمل است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲/۲۸۴.</ref> امام‌خمینی بر این باور است که قرآن باید در تمام شئون زندگی، اعم از مسایل عبادی، سیاسی و اجتماعی وارد شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸ ـ ۳۹.</ref> ایشان یکی از اقسام مهجوریت قرآن را عمل‌نکردن به دستورها و فرمان‌های الهی آن<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> و متروک‌شدن مسایل مهم قرآنی و اسلامی می‌داند و باور دارد چه‌بسا در برخی کشورها برخلاف این دستورها عمل می‌شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴.</ref> همچنین ایشان مسایلی، مانند بی‌توجهی به ابعاد هدایتی و تربیتی قرآن در دعوت به وحدت و نهی از اختلاف در میان [[مسلمانان]] و حکومت‌های اسلامی و رهاکردن [[حکومت عدل الهی]] و پایه‌گذاری انحراف از دین خدا را از نشانه‌های مهجوریت قرآن می‌داند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۳ ـ ۳۵ و ۲۱/۳۹۴ ـ ۳۹۵.</ref>
۳. ناکامی قیام‌های پیش از ظهور: برخی با استناد به روایاتی که هر قیامی را پیش از ظهور باطل می‌شمارد (نعمانی، ۱۱۴)، بر این اعتقادند که هر قیام و حکومتی پیش از ظهور آن حضرت محکوم به شکست و باطل است و چنین قیام‌هایی سبب ریختن خون‌های افراد بی‌گناه می‌شود (← باقی، ۱۱۷ و ۱۲۱). به اعتقاد امام‌خمینی باطل‌دانستن هر حکومتی در زمان غیبت، نتیجه گمان عده‌ای است که فریفته ظاهر روایاتی شده‌اند که هر پرچمی را پیش از ظهور حضرت(ع) باطل می‌دانند (مجلسی، بحار الانوار، ۲۵/۱۱۴)؛ در حالی‌که مراد از این روایات این است که هر قیامی که با عنوان مهدویت و با اسم مهدی(ع) برپا شود، باطل است؛ اما این به معنای تشکیل‌ندادن حکومت اسلامی در زمان غیبت نیست، بلکه کوتاهی و سستی در آن خلاف قرآن است (صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷) و اگر چنین روایاتی نیز باشد، خلاف ضرورت اسلام و قرآن‌اند و لازمه آن این است که در زمان غیبت، تکلیف مسلمانان در رفع فساد و نهی از منکر ساقط شده باشد و باید چنین روایاتی را کنار گذاشت (همان).
==عوامل مؤثر در مهجوریت==
نشانه‌های ظهور: بنابر بعضی از روایات نشانه‌های متعددی پیش از ظهور امام عصر(ع) واقع خواهد شد، ازجمله قیام پرچم‌های سیاهی از ناحیه شرق (ابن‌حماد، ۱۳۱؛ سیوطی، العرف الوردی، ۱۲۴)، خروج سفیانی (نعمانی، ۱۴۷؛ سیوطی، العرف الوردی، ۱۴۱)، دجال (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۱ و ۲/۵۲۵) و ندای آسمانی در ماه رمضان (همان، ۲/۶۵۰؛ سیوطی، الحاوی للفتاوی، ۲/۷۸).
اندیشمندان اسلامی و مفسران، علل و عواملی برای مهجوریت قرآن بیان کرده‌اند که به دو بخش اصلی تقسیم می‌شود:
امام‌خمینی بدون پرداختن به این دست از نشانه‌های ظهور، یکی از نشانه‌ها را تقویت ایمان افراد می‌داند و معتقد است انقلاب اسلامی ایران که تحولی بزرگ در جامعه ایجاد کرد و قلب‌ها را به سوی عالم غیب و لقاءالله بُرد، یکی از نشانه‌های ظهور امام زمان(ع) است (صحیفه، ۱۶/۱۳۰). ایشان صدور انقلاب اسلامی را که در حقیقت صدور اسلام راستین و بیان احکام محمدی(ص) است، هموارکردن راه برای ظهور امام‌مهدی(ع) می‌داند که خاتمه‌دهنده ظلم جهان‌خواران و نابودی مستکبران و برپاکننده حکومت مستضعفان است (همان، ۲۰/۳۴۵) (← مقاله صدور انقلاب).
*'''عوامل فرهنگی ـ اجتماعی:''' در نگاه اندیشمندان اسلامی، برخی عوامل مهجوریت قرآن ریشه در فرهنگ و اجتماع مسلمانان دارد؛ مانند:
مهدویت و انقلاب اسلامی ایران: انقلاب اسلامی ایران با الهام‌گرفتن از آموزه‌های شیعی و اعتقاد به مهدویت ایجاد شد و امام‌خمینی نیز با اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت اسلامی و اجرای احکام اسلامی (ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸) و اعتقاد به آموزه‌های پویای مهدویت و انتظار که همان سکوت‌نکردن در مقابل فساد و ظلم در جامعه و مبارزه با مظاهر ظلم و جور است (صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶)، رهبری انقلاب را به دست گرفت و رژیم استبدادی پهلوی را ساقط کرد و انقلاب را به ثمر نشاند. ایشان در طول انقلاب نیز با گروه‌هایی مانند انجمن حجتیه که به نام گسترش مهدویت به مقابله با انقلاب اسلامی می‌پرداختند و هر گونه مبارزه با رژیم را نادرست می‌دانستند و سبب تأخیر ظهور می‌شمردند، مقابله می‌کرد و خطر این تفکرات را برای مردم گوشزد می‌کرد (همان، ۲۱/۲۸۱) (← مقاله انجمن حجتیه).
#'''بی‌توجهی به جامعیت قرآن:''' بهره‌نگرفتن و بی‌توجهی مسلمانان نسبت به همه ابعاد قرآن سبب مهجورشدن آن شده‌است. قرآن کریم به عنوان آخرین کتاب آسمانی و هدایتگر بشر، از جامعیت لازم برخوردار است و معارف و آموزه‌های آن جاودانه و منطبق بر همه زمان‌ها و مکان‌هاست و با اینکه در یک دوره تاریخی و با توجه به امور و مسایل آن زمان نازل شده، به حکم اینکه کتابی جاوید و جهانی است، هرگز معارف و مقصود آیاتش به شرایط ویژه آن زمان محصور و منحصر نمی‌شود.<ref>ایازی، قرآن اثری جاویدان، ۱۳ ـ ۱۸.</ref> امام‌خمینی نیز بر این باور است قرآن کتابی مربوط به همه اعصار است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۱.</ref> و همان‌گونه که انسان نامحدود است، نسخه تربیتی انسان و [[مربی]] او، یعنی قرآن نیز نامحدود است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۲.</ref> ایشان یادآور شده‌است، اگرچه همه ابعاد و مراتب مختلف قرآن از دسترس افراد عادی به دور است؛ ولی لازم است علمای اسلام در کشف حقایق قرآن در تمام ابعاد آن بکوشند تا این کتاب آسمانی مهجور نماند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۲ ـ ۹۳.</ref> ایشان غفلت مفسران از بیان جهات عرفانی، اخلاقی و اجتماعی قرآن را از عواملی می‌داند که سبب شده‌است مردم قرن‌ها از حقایق قرآن محروم شوند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۳.</ref> به باور ایشان، یکی از نیرنگ‌های مهم [[شیطان]] این است که همیشه کمالات موهوم را بر انسان جلوه می‌دهد و وی را به داشته‌هایش راضی و قانع می‌کند؛ چنان‌که اهل تجوید را به همان علم جزئی قانع و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی محروم می‌سازد؛ همچنین [[فیلسوف]] و [[عارف]] را در اصطلاحات محبوس و از دعوت‌های الهی محروم می‌کند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref> {{ببینید|جامعیت قرآن}}
امام‌خمینی با تأکید بر نقش امدادهای غیبی و عنایت‌های امام عصر(ع) در پیروزی انقلاب اسلامی (همان، ۹/۲۲۳ و ۱۶/۲۹۱)، کشور ایران را متعلق به بقیةالله الاعظم(ع) می‌خواند (همان، ۸/۵۱۳ و ۱۴/۳۰۹) و بقای آن را به دعاهای خاص آن حضرت می‌دانست (همان، ۱۹/۱۴۶). ایشان انقلاب اسلامی ایران را زمینه‌ساز ظهور مهدی موعود(ع) و تشکیل حکومت عدل جهانی می‌شمرد و معتقد بود باید با اجرای احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور امام‌مهدی(ع) فراهم آورد (همان، ۱۵/۶۲ ـ ۶۳). ایشان در طول دوران مبارزه خود و تشکیل حکومت اسلامی، هدف خود را به از میان‌بردن استبداد داخلی محدود نکرد و معتقد بود باید این حرکت و انقلاب، به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و صادر شود (همان، ۱۳/۲۰۷ ـ ۲۰۸ و ۲۳۰).
#'''مهجوریت اهل بیت(ع):''' قرآن کتاب خداوند و [[امام معصوم(ع)]] حجت اوست و اینها دو راه [[هدایت]] و نجات‌اند. قرآن، [[امام صامت]] و امام، [[قرآن ناطق]] است؛ چنان‌که در روایت به این امر تأکید شده‌است.<ref>مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲/۲۴۶.</ref> بنابر نظر امام‌خمینی، مهجوریت هر یک، مهجوریت دیگری است تا اینکه این دو مهجور بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر وارد شوند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴.</ref>
#'''نگرش نادرست در بهره‌بردن از قرآن:''' فرهنگ نادرست بهره‌بردن از قرآن و آداب و رسوم غلط، از عوامل مهجوریت قرآن به شمار می‌رود. امام‌خمینی باور دارد فرهنگی که مردم آن، بیشتر برای [[استخاره]]، تبرک و مجالس مردگان به قرآن توجه می‌کنند یا برخی اهل علم، بیشتر عمر خود را صرف تجوید و جهات لغوی و آرایه‌های ادبی می‌کنند، از عوامل مهجوریت قرآن است؛<ref>امما خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۵.</ref>
#'''عملکرد نسل گذشته و مربیان جامعه:''' عالمان دینی و نسل کهن به علومی غیر از تدبر و [[تفسیر قرآن]] اهتمام می‌ورزیده‌اند و به همین دلیل کسانی که به تدبر و تفسیر قرآن مشغول بوده‌اند، به اندازه عالمان دیگر، احترام و امکانات نداشته‌اند. این موضوع سبب مشغول‌شدن به علوم دیگر و انحراف از توجه به قرآن در نسل گذشته و به دنبال آن در نسل جدید شده‌است؛<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۵۳۳ ـ ۵۳۴.</ref> ولی امام‌خمینی به ترویج ابعاد گوناگون قرآن در جامعه اهتمام بسیار می‌ورزید و در آثار خود ابعاد اجتماعی و عرفانی قرآن را بیان می‌کرد. ایشان در [[وصیت‌نامه]] خود به پیروی از قرآن و اسلام افتخار می‌کند که می‌خواهد قیود پیچیده بر دست و پا و قلب و [[عقل]] بشر را بردارد و مسلمانان را به [[وحدت]] فرا می‌خواند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref>
#'''حجاب‌های فهم قرآن:''' حجاب‌های فهم قرآن ازجمله عواملی است که مانع از درک صحیح آن می‌شود؛ مانند تمسک به [[ظواهر قرآن]] و دست‌برداشتن از حقایق آن.<ref>ناصرخسرو، زاد المسافر، ۳ ـ ۴.</ref> به باور امام‌خمینی، از عوامل مهجورشدن قرآن، ممنوع‌کردن تدبر و [[تفکر]] در آیات قرآن به بهانه تفسیر به رأی است؛ چنان‌که برخی به این بهانه قرآن را در استفاده‌های اخلاقی، عرفانی و ایمانی محدود کرده‌اند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۹.</ref> این یکی از فتنه‌های [[شیطان]] است که افراد را به همان علومی که دارند، قانع می‌کند و آنان را از علوم دیگر و همچنین از فهم کتاب الهی بازمی‌دارد<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۵.</ref> به باور ایشان، خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان بیشتر از دشمنان اسلام است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> و جاهلان متحجر و عالمان بی‌تقوا سبب شده‌اند ابعاد عرفانی، فلسفی، سیاسی و حکومتی قرآن مهجور شود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۳.</ref> {{ببینید|تأویل}}
*'''عوامل سیاسی:''' برخی از عوامل مهجوریت قرآن از خارج جغرافیای اسلام، به جهات استعمارگرایانه، سبب مهجوریت و دوری مسلمانان از قرآن شده‌است. استعمارگران برای رسیدن به مقصود خود از شیوه‌های مختلفی استفاده کرده‌اند:
#'''ترویج جدایی دین از سیاست:''' یکی از حربه‌های [[استعمار]] برای منزوی‌کردن و بی‌اثرساختن قرآن در تحولات سیاسی و اجتماعی، ترویج [[جدایی دین از سیاست]] است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> به باور امام‌خمینی یکی از عوامل مهجوریت قرآن، نقشه‌های استعماری است تا نگذارد مسلمانان به قرآن چنگ زنند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۶/۳۳۶ ـ ۳۳۷.</ref> به باور ایشان، استعمار و بیگانگان در مهجوریت قرآن نقش مهمی داشته‌اند. آنان چون قرآن را سد راه اهداف استعماری خویش می‌دیدند، می‌کوشیدند با سوءاستفاده از بی‌اطلاعی [[مردم]] مسلمان و نسل [[جوان]] از قرآن، از همه سو به قرآن یورش برند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱/۴۱۱؛ ۲/۴۶۰ ـ ۴۶۱، ۴۸۷ ـ ۴۸۸ و ۴/۲۱۴ ـ ۲۱۵.</ref> استعمارگران با این هدف از چند راه وارد شدند: یکی انکار وجود سیاست در اسلام و القای این فکر که اسلام و سیاست با یکدیگر رابطه‌ای ندارند<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۲.</ref> و دیگری تحقیر سیاست و سبک‌شمردن آن برای علما، به منظور دورکردن آنان از صحنه سیاست؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۵.</ref>
#'''افیون‌شمردن دین:''' از حربه‌های استعمار در محو فرهنگ اسلام و مبانی قرآنی، ترویج افیون بودن دین است. امام‌خمینی حمله به قرآن کریم را ریشه این عقیده می‌داند و آن را از اهداف سیاسی استعمارگران می‌خواند؛<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۴/۳۱۶ ـ ۳۱۷.</ref>
#'''عوامل و حکومت‌های دست‌نشانده:''' از حربه‌ها و ابزارهای استعمار، عوامل و حکومت‌های دست‌نشانده آنان است که همواره با فعالیت‌های خود، در جهت تقویت اهداف و مقاصد ضد قرآنی استعمار گام برداشته‌اند. از نظر امام‌خمینی، در دوران رژیم پهلوی، برخی اقدامات و نقشه‌ها به منظور مهجوریت قرآن و اسلام و احکام آن صورت می‌گرفت.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۱/۱۳۷، ۱۹۹ و ۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref> گاهی نیز قدرت‌های شیطانی به واسطه حکومت‌های منحرف ـ که به دستورهای اسلام عمل نمی‌کنند ـ برای محو قرآن و اثبات مقاصد شیطانی خود، قرآن را به خط زیبا چاپ می‌کنند و از این راه عقاید ضد قرآن را ترویج می‌کنند و ملت‌ها را به سوی ابرقدرت‌ها سوق می‌دهند.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۱/۳۹۶.</ref>
==آثار و پیامدهای مهجوریت قرآن==
ازجمله آثار مهجوریت قرآن در جامعه شیوع [[خرافات]] قومی و قبیله‌ای و رواج [[احادیث مجعول]] است.<ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۲۷۴.</ref> برخی مصلحان معتقد بودند اگر به قرآن توجه نشود و به احکام و اوامر و نواهی آن عمل نشود، مسلمانان صاحب قدرت، عزت و [[سعادت]] نخواهند شد.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] نیز آثار مهجورشدن قرآن را برشمرده است:
#ازدست‌دادن عظمت و بزرگی مسلمانان در عالم؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸ ـ ۳۹.</ref>
#دوری دولت‌های اسلامی و مسلمانان از تعالیم نورانی قرآن کریم که سبب شده‌است مسلمانان تحت سیاست‌های تجاوزکارانه شرق و غرب قرار گیرند و به اوضاع نابسامان و سخت دچار شوند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۳۹ و ۱۶/۳۷.</ref> و در نتیجه مشکلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورهای مسلمان را فراگیرد؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۲۷۸ و ۴۷۰.</ref>
#بی‌اعتناشدن روحانیون به اوضاع سیاسی و اقتصادی جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۲ ـ ۱۳.</ref>
#دوری جامعه از معنویت و سعادت و رواج [[فساد]] در جامعه؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳۰ ـ ۵۳۳.</ref>
#دوری از سیره عملی انبیا و [[اهل بیت(ع)|معصومان(ع)]]؛ زیرا مهجوریت قرآن، مهجوریت [[اهل بیت(ع)]] و [[سنت]] و روش و سیره عملی آنان است؛ به این دلیل که قرآن و [[اهل بیت(ع)|عترت پیامبر(ص)]]، دو ثقل به‌یادگارمانده از ایشان‌اند که هر چه درباره یکی از آنها روی دهد، درباره دیگری نیز روی داده‌است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۳ ـ ۳۹۶.</ref>
#به‌حاشیه‌رفتن قرآن در تمام شئون زندگی.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۸.</ref>
 
==گرایش بازگشت به قرآن==
در اواخر قرن سیزدهم هجری، حرکتی میان مسلمانان آغاز شد که آنان را به شناخت و بازیابی قرآن فرامی‌خواند و از این طریق، بیداری فکری مسلمانان را خواهان بود؛<ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹.</ref> از این‌رو در جهان اسلام با مشاهده مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن مطرح شد و دلیل این طرح در مرحله نخست، مشکلات جهان اسلام، احساس عقب‌ماندگی جوامع مشرق‌زمین و تحقیر شخصیت و کاهش‌یافتن توان مسلمانان در رویارویی با [[غرب]] و [[استعمار]] اروپایی بود. مصلحان، دوران عظمت و شکوه نخستین مسلمانان و خیزش فرهنگی، اجتماعی و علمی [[صدر اسلام]] را به یاد داشتند و می‌دیدند که این پویش و حرکت، دیگر وجود ندارد و مسلمانان در رکود، تحجر، انحراف و همچنین [[خرافه‌پرستی]] و شعارزدگی به سر می‌برند <ref>ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۹۹ ـ ۱۰۰.</ref> بیدارگران جهان اسلام می‌دیدند که هر چه مردم از آموزه‌های قرآن فاصله می‌گیرند، مشکلات آنان زیادتر و بدبختی و نکبت بیشتر دامنگیر آنان می‌شود؛<ref>بنان، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، ۱۱۹ ـ ۱۳۰.</ref> بنابراین تنها راه نجات مسلمانان و رسیدن به قدرت گذشته را بازگشت به آموزه‌های نخستین اسلام و عمل به احکام قرآن می‌دانستند.<ref>اسدآبادی، العروة الوثقی، ۲۸۰.</ref>
 
امام‌خمینی دلیل بازگشت به قرآن را چند مسئله اساسی می‌داند: آوردن قرآن از صحنه فردی به اجتماعی،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵؛ ایازی، تفسیر قرآن، ۱/۱۰۱ ـ ۱۰۲.</ref> آگاهی از مقاصد قرآن<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴ ـ ۱۹۵.</ref> و عمل‌کردن به قوانین آن <ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۲۲۰.</ref> ایشان بالاترین خطر را برای مسلمانان، بی‌هویتی و تسلیم‌شدن آنان در برابر سلطه مستبدان و [[مستکبران]] جهان می‌شمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۹۰ ـ ۲۹۱.</ref>
==روش بازگشت به قرآن==
مصلحان اسلامی همگی بر اساس مهجوریت قرآن، طرح بازگشت به قرآن را مطرح کردند تا جامعه اسلامی را به [[اتحاد]] و بیداری بازگردانند<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۱۰۸ ـ ۱۰۹.</ref> و راه آن را کنارزدن خرافه‌ها و پیرایه‌هایی دانستند که در طول تاریخ به اسلام بسته شده بود. از این‌رو لازم بود به [[سنت معتبر]] و سیره سلف صالح مراجعه کرد؛ زیرا در فهم صحیح قرآن رجوع به سنت معتبر لازم است؛ زیرا آنان به خطرهای «حسبنا کتاب الله» در هر عصر و زمانی برای مسخ اسلام پی برده بودند.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۳۶.</ref>
 
امام‌خمینی در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده‌است. از جهت اجتماعی و در برخورد با مسایل فرهنگی و سیاسی، ایشان برای نفی سلطه و مقابله با استعمار خارجی و جلوگیری از چپاول منابع مسلمانان، به مسئله وحدت مسلمانان در آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»<ref>آل عمران، ۱۰۳.</ref> اشاره می‌کند و بر این باور است که اگر مسلمانان به همین یک آیه عمل کنند، تمام مشکلات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آنان، بدون توسل به اجانب حل خواهد شد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۷۵.</ref> و از آنجاکه بخشی از مهجوربودن قرآن مربوط به عمل نکردن به مسایل اجتماعی و سیاسی آن است، ایشان عمل‌کردن به قرآن کریم را سبب بازگشت عظمت و مجد اسلام و مسلمانان و خروج از نفوذ استعمار می‌داند <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۰.</ref>
 
اما از جهت فردی، به اعتقاد امام‌خمینی قرآن کتاب هدایت، انس و زندگی است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۷۸.</ref> و لازم است در تمام شئون زندگی انسان وارد شود و به قرائت آن اهتمام کنند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۹.</ref> بنابراین راه بازگشت به قرآن در آغاز انس با قرآن، غفلت‌نورزیدن از آن است و با فهم دستورها<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۱ ـ ۹۳.</ref> و پذیرش دعوت‌ها، مواعظ، معارف و حکمت‌های آن می‌توان قرآن را از مهجوریت خارج کرد.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۸ ـ ۱۹۹.</ref> البته این امر در صورتی حاصل می‌شود که در معارف قرآن به روی مردم باز باشد و مفسران تفسیرهایی بنویسند که بیان مقاصد و تعلیم شئون الهی باشد و مردم نیز باید برای آموزش شئون الهی به آن رجوع کنند.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹۴.</ref>
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس|۲}}
خط ۷۳: خط ۴۵:
{{منابع|۲}}
{{منابع|۲}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
آمدی، عبدالواحد، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، تحقیق مصطفی درایتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
آصف‌آگاه، حسن، سوشیانت منجی ایرانویج، قم، مؤسسه آینده روشن ـ پژوهشکده مهدویت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
*  آملی، سیدحیدر، المقدمات من کتاب نص النصوص، تحقیق هانری کربن و عثمان یحیی، تهران، توس، چاپ دوم، ۱۳۶۷ش.
اسدآبادی، سیدجمال‌الدین، العروة الوثقی، ترجمه زین‌العابدین کاظمی، تهران، حجر، بی‌تا.
ابن‌حجر، احمدبن‌محمد، لسان المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوم، ۱۹۷۱م.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
*  ابن‌حماد، نعیم، الفتن، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
*  همو، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
*  ابن‌طقطقی، محمد، الفخری، بیروت، دارالقلم العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*  ابن‌عربی، محی‌الدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بی‌تا.
*  ابن‌عطیه، ابهی المراد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
*  ابن‌ماجه قزوینی، محمدبن‌یزید، سنن ابن‌ماجه، تحقیق محمد فؤاد عبدالباقی، بیروت، دارالفکر، بی‌تا.
*  ابوالفتوح رازی، حسین‌بن‌علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، تحقیق محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
*  ابی‌داوود، سلیمان‌بن‌اشعث، سنن ابی‌داوود، تحقیق سعید محمد اللحام، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمدبن‌حنبل، بیروت، دارالصادر، بی‌تا.
*  اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) قم، مدرسه امام‌مهدی(ع)، چاپ پنجم، ۱۴۲۸ق.
*  امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
*  همو، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
*  همو، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
*  همو، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
*  همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  همو، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
*  همو، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  همو، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
*  همو، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
*  همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم ...، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
ایازی، سیدمحمدعلی، تفسیر قرآن مجید برگرفته از آثار امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
امینی، ابراهیم، دادگستر جهان، قم، شفق، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۰ش.
همو، قرآن، اثری جاویدان، رشت، کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
باقی، عمادالدین، در شناخت حزب قاعدین زمان، قم، نشر دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
بنان، مریم، مهجوریت قرآن از دیدگاه امام‌خمینی، قم، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
برقی، احمدبن‌محمد، المحاسن، تحقیق جلال‌الدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
بیضاوی، عبدالله‌بن‌عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
ترمذی، محمدبن‌عیسی، سنن الترمذی، تحقیق عبدالرحمن محمد عثمان، بیروت، دارالکفر، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*  جوادی آملی، عبدالله، شمس‌الوحی تبریزی، قم، اسراء، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
*  جندی، مؤیدالدین، شرح فصوص الحکم، تحقیق سیدجلال‌الدین آشتیانی، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۴۲۳ق.
خازن بغدادی، علی‌بن‌محمد، تفسیر الخازن (لباب التأویل فی معانی التنزیلتصحیح عبدالسلام محمد علی شاهین، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
*  جوادی آملی، عبدالله، امام‌مهدی(ع) موجود موعود، قم، اسراء، چاپ ششم، ۱۳۸۹ش.
خرمشاهی، بهاءالدین، تفسیر و تفاسیر جدید، تهران، کیهان، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
جوهری، احمدبن‌محمد، مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی‌عشر(عقم، طباطبایی، چاپ اول، بی‌تا.
همو، قرآن‌شناخت، تهران، طرح نو، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
*  حافظ برسی، رجب‌بن‌محمد، مشارق انوار الیقین، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
دیاری بیدگلی، محمدتقی، اندیشه و آرای تفسیری امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
حر عاملی، محمدبن‌حسن، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
*  حسنی، نذیر یحیی، مصلح کل از تئوری تا تحقق، ترجمه شاهپور حسینی، تهران، موعود عصر(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
*  حلی، علامه، حسن‌بن‌یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق و تعلیق حسن حسن‌زاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق.
*  خزاز قمی، علی‌بن‌محمد، کفایة الأثر فی النص علی الائمة الاثنی‌عشر، تحقیق عبداللطیف کوه‌کمری، قم، بیدار، ۱۴۰۱ق.
*  خصیبی، حسین‌بن‌حمدان، الهدایة الکبری، بیروت، البلاغ، چاپ اول، ۱۳۷۷ق.
خمینی، سیدحسن، فرهنگ جامع فرق اسلامی، تهران، اطلاعات، چاپ سوم، ۱۳۹۱ش.
دوانی، علی، مقدمه مهدی موعود ترجمه جلد ۵۱ تا ۵۳ بحار الانوار تألیف علامه محمدباقر مجلسی، تهران، انتشارات اسلامیه، چاپ بیست و هشتم، ۱۳۷۸ش.
*  رشید رضا، محمد، تفسیر المنار، مصر، الهیئة المصریة العامة للکتاب، ۱۹۹۰م.
*  زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
*  زبیدی، سیدمحمدمرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، تصحیح علی هلالی و علی شیری، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، تحقیق مصطفی حسین احمد، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.
سبحانی، جعفر، الانصاف فی مسائل دام فیه الخلاف، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
شبر، سیدعبدالله، تفسیر القرآن الکریم، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
همو، بحوث فی الملل و النحل، قم، مؤسسه امام‌صادق(ع)، بی‌تا.
طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
*  سفارینی، محمدبن‌احمد، لوامع الانوار البهیه، دمشق، مؤسسة الخافقین، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
طبرسی، فضل‌بن‌حسن، تفسیر جوامع الجامع، تصحیح ابوالقاسم گرجی، تهران، دانشگاه تهران و مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
سید مرتضی، علم‌الهدی، علی‌بن‌الحسین، المقنع فی الغیبة، بیروت، آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
*  همو، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضل‌الله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
سیوطی، جلال‌الدین، الحاوی للفتاوی فی الفقه و علوم التفسیر و الحدیث و الاصول و النحو و الاعراب و سائر الفنون، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
طوسی، محمدبن‌حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*  همو، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
غزالی، ابوحامد، احیاء علوم الدین، تحقیق عبدالرحیم‌بن‌حسین عراقی، بیروت، دارالکتاب العربی، بی‌تا.
*  همو، العرف الوردی فی اخبار المهدی(ع)، تحقیق محمدکاظم موسوی، تهران، مجمع تقریب بین المذاهب، چاپ اول، ۱۴۲۷ق.
همو، کیمیای سعادت، تصحیح حسین خدیوجم، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳ش.
*  شافعی، محمدبن‌طلحه، مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول(ص)، تحقیق ماجدبن احمدالعطیة، بی‌تا، بی‌جا.
*  فیض کاشانی، ملامحسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۷ق.
*  شاکری زواردهی، روح‌الله، منجی در ادیان، تهران، بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
همو، تفسیر الصافی، تحقیق حسین اعلمی، تهران، صدر، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
*  شفیعی، ابراهیم، معرفت امام زمان(ع) و تکلیف منتظران، تهران، موعود عصر(ع)، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
کاشانی، ملافتح‌الله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
صدر، سیدمحمدباقر، بحث حول المهدی(ع)، تحقیق عبدالجبار شرارة، بیروت، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*  صدوق، محمدبن‌علی، الخصال، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
همو، کمال الدین و تمام النعمه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.
*  طالقانی، سیدمحمود، آینده بشریت، تهران، دانشگاه فردوسی، بی‌تا.
*  طبرانی، سلیمان‌بن‌احمد، المعجم الکبیر، تحقیق حمدی عبد المجید السلفی، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
*  طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*  طبری امامی، محمدبن‌جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
*  طبری، محمدبن‌ابی‌القاسم، بشارة المصطفی، نجف حیدریه، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق.
*  طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
*  طوسی، محمدبن‌حسن، کتاب الغیبة، تحقیق علی احمد ناصح، قم، مؤسسه معارف اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۵ق.
*  عراقی، محمودبن‌جعفر، دارالسلام (در احوالات حضرت مهدی(ع))، قم، مسجد جمکران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
*  فاضل مقداد، مقدادبن‌عبدالله، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۵ق.
*  فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول‌الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*  قرشی، باقر شریف، حیاة الامام المنتظر(ع) المصلح الاعظم، بیروت، دار جوادالائمة(ع)، چاپ اول‏، ۱۴۲۹ق.
*  قمشه‌ای، محمدرضا، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشه‌ای، حکیم صهبا، تحقیق حامد ناجی اصفهانی و خلیل بهرامی، اصفهان، کانون پژوهش، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
*  قمی، علی‌بن‌ابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش.
*  قیصری، داوودبن‌محمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
کاشانی، عبدالرزاق، مجموعه رسائل و مصنفات، تصحیح مجید هادی‌زاده، تهران، میراث مکتوب، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
*  کتاب مقدس، بی‌جا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م.
کفعمی، ابراهیم‌بن‌علی، البلد الامین و الدرع الحصین، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
*  کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
*  کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
گنابادی، سلطان‌محمد، تفسیر بیان السعادة فی مقامات العباده، بیروت، اعلمی، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
مرعشی شوشتری، سیدقاضی‌نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*  مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
*  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲، تهران، صدرا، چاپ نهم، ۱۳۷۹ش.
همو، جلاء العیون، قم، سرور، چاپ نهم، ۱۳۸۲ش.
*  مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۸، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
*  همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۴، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
*  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست و ششم، ۱۳۸۶ش.
*  همو، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۳، تهران، صدرا، چاپ دهم، ۱۳۸۲ش.
ناصرخسرو، ناصربن‌خسرو قبادیانی، زاد المسافر، تحقیق سیدمحمد عمادی، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
*  مغربی، قاضی‌نعمان، شرح الاخبار، تحقیق محمدحسین جلالی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
*  مفید، محمدبن‌محمد، المسائل العشر فی الغیبة، قم، دلیل ما، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
*  مکارم شیرازی، ناصر، حکومت جهانی مهدی(ع)، قم، نسل جوان، ۱۳۸۶ش.
*  ملاصدرا، محمدبن‌ابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلال‌الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش.
*  میرداماد، محمدباقر، مصنفات میرداماد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*  نسفی، عزیزالدین، کتاب الانسان الکامل، تصحیح ماریژان موله، تهران، طهوری، چاپ هشتم، ۱۳۸۶ش.
نعمانی، ابن‌أبی‌زینب، محمدبن‌ابراهیم، الغیبه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، نشر صدوق‏، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
*  نهاوندی، علی‌اکبر، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، قم، مسجد جمکران، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
*  نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
*  نیلی نجفی، سیدبهاءالدین علی‌بن‌عبدالکریم، منتخب الانوار المضیئة فی ذکر القائم الحجة(ع)، قم، مؤسسه امام‌هادی(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش