کاربر:H.Ahmadi/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:


==پیشینه==
==پیشینه==
ادیان برآن‌اند که سرانجام موعودی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی ظلم و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت می‌آورد (کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ همو، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱). یهودیان این منجی را ماشیح می‌دانند، مسیحیان حضرت عیسی(ع) را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم می‌نامند (آصف‌آگاه، ۱۳؛ شاکری، ۲۳۲). در برخی ادیان به نشانه‌هایی برای ظهور او اشاره شده‌است؛ چنان‌که در کتاب مقدس آمده‌است که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال می‌آید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی می‌کنند (متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱). برخی از این نشانه‌ها با نشانه‌های گفته شده در اسلام مشترک است و با بعضی روایات اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت حضرت مهدی(ع) و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود (نعمانی، ۷۵ و ۲۵۲).
[[ادیان]] برآن‌اند که سرانجام موعودی ظهور می‌کند که با رسالتی الهی، انسان را از تاریکی [[ظلم]] و گمراهی و گناهکاری می‌رهاند و برای زمین و زمینیان خوشبختی و خیر و برکت می‌آورد.<ref>کتاب مقدس، انجیل، یوحنا، ب۵، ۲۷ ـ ۳۰؛ متی، ب۵، ۳ ـ ۱۱؛ کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۳۷، ۹ ـ ۱۸؛ اشعیا، ب۱۱.</ref> [[یهودیان]] این منجی را ماشیح می‌دانند، مسیحیان [[حضرت عیسی(ع)]] را منجی و او را «مسیحا» و زرتشتیان او را «سوشیانس» و هندوها آن را «کالکی» و بوداییان آن را «میتریه» یا بودای پنجم می‌نامند.<ref>آصف‌آگاه، سوشیانت منجی ایرانویج، ۱۳؛ شاکری، منجی در ادیان، ۲۳۲.</ref> در برخی ادیان به نشانه‌هایی برای ظهور او اشاره شده‌است؛ چنان‌که در [[کتاب مقدس]] آمده‌است که او بر ابرهای آسمانی، با قدرت و جلال می‌آید و فرشتگان و برگزیدگان او را همراهی می‌کنند.<ref>متی، ب۲۴، ۲۹ ـ ۳۱.</ref> برخی از این نشانه‌ها با نشانه‌های گفته شده در [[اسلام]] مشترک است و با بعضی [[روایات]] اسلامی همخوانی دارد، مانند نزول حضرت عیسی(ع) از آسمان هنگام ظهور و برپایی نماز به امامت [[حضرت مهدی(ع)]] و صیحه آسمانی پیش از ظهور منجی موعود.<ref>نعمانی، الغیبه، ۷۵ و ۲۵۲.</ref>
قرآن کریم ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را «خلافت و وراثت صالحان» می‌نامد و تأیید می‌کند (قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، ۲/۷۷؛ ابوالفتوح رازی، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰همچنین روایات فراوانی در کتاب‌های اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبی‌داوود ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱) و شیعه (نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، ۲/۸) درباره این مصلح نجات‌بخش نقل شده‌است. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار توحید، رسالت و ولایت مطرح‌شده و بر آن میثاق گرفته شده‌است (کلینی، ۲/۸). از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواسته‌های بشری است که انسان‌ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند (صدر، ۵۳ ـ ۵۵). چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروه‌های مؤثر در سرنوشت جهان است.<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref>
 
اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحراف‌هایی مواجه شد و عده‌ای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغ‌بودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان محمدبن‌حنفیه (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده مختار ثقفی با هدف انتقام‌گرفتن از قاتلان امام‌حسین(ع)، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۱). همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه می‌نامیدند (ابن‌طقطقی، ۱۶۲ ـ ۱۶۳). در دوره‌های اخیر سیدعلی‌محمد باب (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی می‌کرد؛ ولی پس از مدتی با جمع‌شدن عده‌ای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد (مکارم شیرازی، ۲۹۵؛ دوانی، ۱۵۳). او از پیروان فرقه شیخیه بود؛ فرقه‌ای که شیخ‌احمد احسائی تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که می‌تواند به خدا برسد، امام زمان(ع) است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطه‌ای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده می‌شود (سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، ۲/۸۵۱). ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده‌اند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد مصر و انگلستان قیام کرد (مطهری، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، ۱۵۷ ـ ۱۵۸).
[[قرآن کریم]] ظهور چنین مصلح نجات‌بخشی را «خلافت و وراثت صالحان» می‌نامد و تأیید می‌کند؛<ref>قصص، ۵؛ نور، ۵۵؛ انبیا، ۱۰۵؛ قمی، تفسیر القمی، ۲/۷۷؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ۱۳/۲۸۸ و ۱۴/۱۷۰.</ref> همچنین روایات فراوانی در کتاب‌های [[اهل سنت]]<ref>احمدبن‌حنبل، مسند، ۱/۹۹ و ۲/۴۱۱؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ۲/۵۵ و ۷۹؛ سیوطی، الدر المنثور، ۶/۴۷ و ۵۷ ـ ۵۸؛ أبی‌داوود، سنن ابی‌داوود، ۲/۳۰۹ ـ ۳۱۱.</ref> و [[شیعه]]<ref>نهج البلاغه، خ۱۰۲، ۱۳۹؛ کلینی، الکافی، ۲/۸.</ref> درباره این مصلح نجات‌بخش نقل شده‌است. بر اساس برخی از این روایات، در میثاق ازلی، مهدویت در کنار [[توحید]]، رسالت و [[ولایت]] مطرح‌شده و بر آن میثاق گرفته شده‌است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۸.</ref> از سوی دیگر، مهدویت یک عقیده اسلامی که تنها رنگ دین داشته باشد، نیست، بلکه اعتقاد به روزی موعود در زمین فصل مهمی از خواسته‌های بشری است که انسان‌ها با داشتن ادیان و مذاهب مختلف، رو به سوی آن دارند.<ref>صدر، بحث حول المهدی(ع)، ۵۳ ـ ۵۵.</ref> چنین حکومت عدلی، نتیجه آمادگی نفوس و افکار عمومی مردم جهان یا گروه‌های مؤثر در سرنوشت جهان است.<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۲۴.</ref>
کتاب‌های فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شده‌است. در میان کتاب‌های شیعه می‌توان به الغیبة محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الفصول المختاره محمدبن‌محمد مفید، الغیبة محمدبن‌حسن طوسی، الملاحم و الفتن سیدبن‌طاووس، مکیال المکارم میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر لطف‌الله صافی گلپایگانی، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) علی کورانی و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتاب‌های اهل سنت می‌توان به المهدی ابی‌داوود، المهدی ابن‌قیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابن‌حجر اشاره کرد.
 
امام‌خمینی مسئله مهدویت را تنها یک موضوع تاریخی یا سیاسی نمی‌داند، بلکه وجود حضرت مهدی(ع) و ظهور ایشان را کامل‌کننده مقصد انبیا(ع) در اجرای عدالت در تمام عالم و در مراتب انسانیت می‌شمارد (صحیفه، ۱۲/۴۸۰ ـ ۴۸۱). ایشان این تفکر و اعتقاد انحرافی را که پیش از انقلاب وجود داشته و می‌گوید امام زمان(ع) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور می‌کند و لازم است با ترویج این امور، زمینه را برای ظهور آماده کرد، نقد می‌کند و معنای حقیقی انتظار و مهدویت را در اسلام، معنایی پویا و مخالف با سکون و سکوت می‌خواند (← ادامه مقاله). ایشان در سخنرانی‌ها و برخی آثار خود مسئله مهدویت و ولایت انسان کامل و مسئله انتظار و وظیفه منتظران را بررسی و تحلیل کرده‌است (همان، ۱۳/۹۷ و ۲۱/۱۷؛ تقریرات، ۲/۲۶۰).
اعتقاد به مهدویت در طول تاریخ با انحراف‌هایی مواجه شد و عده‌ای اعتقاد به مهدویت را وسیله رسیدن به اهداف خود قرار دادند؛ اما با گذشت زمان دروغ‌بودن ادعای آنان روشن شد. ادعای مهدویت از زمان [[محمدبن‌حنفیه]] (م ۸۴ق) آغاز شد و گفته شده [[مختار ثقفی]] با هدف انتقام‌گرفتن از قاتلان [[امام‌حسین(ع)]]، وی را مهدی موعود خواند و خود را نایب او معرفی کرد <ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۱۷۱.</ref> همچنین در پایان دوره اموی، عبدالله محض فرزند حسن مثنّی مدعی بود فرزندش مهدی(ع) است که او را صاحب نفس زکیه می‌نامیدند.<ref>ابن‌طقطقی، الفخری، ۱۶۲ ـ ۱۶۳.</ref> در دوره‌های اخیر [[سیدعلی‌محمد باب]] (م ۱۲۶۶ق) یکی از مدعیان دروغین مهدویت بود که نخست خود را «باب» و «نایب خاص مهدی» معرفی می‌کرد؛ ولی پس از مدتی با جمع‌شدن عده‌ای در اطراف او، ادعای خود را به «مهدویت» تغییر داد.<ref>(مکارم شیرازی، حکومت جهانی مهدی(ع)، ۲۹۵؛ دوانی، مقدمه مهدی موعود ترجمه جلد ۵۱ تا ۵۳ بحار الانوار تألیف علامه محمدباقر مجلسی، ۱۵۳.</ref> او از پیروان [[فرقه شیخیه]] بود؛ فرقه‌ای که [[شیخ‌احمد احسائی]] تأسیس کرد. پیروان این فرقه معتقد بودند تنها کسی که می‌تواند به خدا برسد، [[امام زمان(ع)]] است و دیگران این امکان را ندارند و دسترسی به امام زمان(ع) نیز برای همه ممکن نیست؛ بنابراین باید واسطه‌ای میان مردم و امام زمان(ع) باشد که آن «شیخ» است و پس از خداوند، پیامبر(ص) و امام(ع)، رکن چهارم در دین شمرده می‌شود.<ref>سبحانی، بحوث فی الملل و النحل، ۹/۳۵۱ ـ ۳۵۶؛ خمینی، فرهنگ جامع فرق اسلامی، ۲/۸۵۱.</ref> ادعای مهدویت اختصاص به شیعه ندارد، بلکه در میان اهل سنت نیز مدعیان مهدویت زیاد بوده‌اند؛ ازجمله مهدی سودانی (م ۱۳۰۲ق) در سودان که در سال ۱۸۸۱م/ ۱۲۲۰ش از طریق پیروان تبلیغات خود را آغاز کرد و بر ضد [[مصر]] و [[انگلستان]] قیام کرد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۱۷۶؛ حسنی، مصلح کل از تئوری تا تحقق، ۱۵۷ ـ ۱۵۸.</ref>
وجود حضرت مهدی(ع): اندیشمندان اسلامی وجود امام معصوم(ع) را از راه عقل و نقل اثبات کرده‌اند. ازجمله ادله عقلی که بر وجود امام‌مهدی(ع) نیز قابل انطباق است، امتناع خالی‌بودن زمین در هر عصری از امام(ع) است (طبرسی، فضل‌بن‌حسن، ۲/۲۲۵؛ نیلی نجفی، ۷). دلیل دیگر عقلی قاعده لطف است (حلی، ۳۶۲به این معنا که صفت لطف و رحمت در حق‌تعالی اقتضا می‌کند که خداوند آنچه سبب نزدیک‌شدن بندگان به طاعت و دوری آنان از معصیت می‌شود و امکان دستیابی به آن را ندارند، برای آنان فراهم کند (فاضل مقداد، ۲۷۶) و در هر عصری حجتی بر مردم قرار دهد که حق را از باطل جدا و مردم را به سوی راه مستقیم هدایت کند و علما و غیر علما را از اعتقاد باطلی که بر آن اجماع کرده‌اند، بازگرداند (ابن‌عطیه، ۱/۱۱۷؛ سبحانی، الانصاف، ۲/۵۸۹ ـ ۵۹۰).
 
امام‌خمینی در اثبات ضرورت عقلیِ امامت، نگاه جامع‌تری دارد. ایشان به صفت حکمت خداوند در اجرای قانون الهی تکیه می‌کند (کشف اسرار، ۱۳۴) و اثبات می‌کند که به حکم عقل، همان‌طور که دین و قرآن در پیشگاه خدا و پیامبر(ص) با اهمیت تلقی می‌شوند، امامت و ضرورت وجود آن در همه زمان‌ها حتی در این زمان نیز در آن پیشگاه، با اهمیت و ضروری است (همان، ۱۳۵). ایشان در مباحث عرفانی خود نیز از طریق تبیین مقام انسان کامل، به اثبات وجود امام می‌پردازد (سرّ الصلاة، ۸۷؛ صحیفه، ۲۰/۲۴۹). از نظر ایشان مصداق بزرگ انسان کامل، رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و در این عصر حضرت مهدی(ع) است (صحیفه، ۱۲/۴۲۳).
کتاب‌های فراوانی در موضوع مهدی موعود(ع) نوشته شده‌است. در میان کتاب‌های [[شیعه]] می‌توان به [[الغیبة]] محمدبن‌ابراهیم نعمانی، الفصول المختاره [[شیخ مفید|محمدبن‌محمد مفید]]، الغیبة [[شیخ طوسی|محمدبن‌حسن طوسی]]، الملاحم و الفتن [[سیدبن‌طاووس]]، [[مکیال المکارم]] میرزامحمدتقی اصفهانی، منتخب الأثر [[لطف‌الله صافی گلپایگانی]]، المعجم الموضوعی لأحادیث الامام المهدی(ع) [[علی کورانی]] و الامام المهدی(ع) عند اهل السنة مهدی فقیه ایمانی. در میان کتاب‌های اهل سنت می‌توان به المهدی ابی‌داوود، المهدی ابن‌قیم جوزی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و القول المختصر فی علامات المهدی ابن‌حجر اشاره کرد.
از نظر دلیل نقلی نیز روایات متواتری از شیعه (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۸۰؛ طوسی، ۱۸۰) و اهل سنت (احمدبن‌حنبل، ۵/۲۷۷؛ ترمذی، ۳/۳۴۳) بر ظهور حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان نقل شده‌است. بر اساس بعضی از روایات، مهدی(ع) از نسل فاطمه(س) (مغربی، ۳/۳۶۳؛ طوسی، ۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ ابی‌داوود، ۲/۳۰۹؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۸) و فرزند امام‌حسن عسکری(ع) (خصیبی، ۳۳۱؛ جوهری، ۷) است. ایشان در نیمه شعبان سال ۲۵۶ق متولد شده و مادر ایشان نرجس‌خاتون است (صدوق، کمال الدین، ۲/۴۳۲؛ طوسی، ۳۹۳). ایشان دوازدهمین و آخرین امام است (حر عاملی، ۱۶/۲۴۱؛ خصیبی، ۳۲۸) که از دیدگان مردم غایب شده‌است (طبری امامی، ۴۶۸؛ حر عاملی، ۱۶/۲۴۱). از القاب آن حضرت، هادی، قائم، صاحب، منتظر، حجت، خاتم و منتقم است (مجلسی، جلاء العیون، ۱۰۰۱؛ نهاوندی، ۲/۱۷۱ و ۲۷۴) (← مقاله حجت‌بن‌الحسن، امام زمان(ع)).
 
مهدویت در عرفان اسلامی: در بینش اسلامی اصیل، حضرت مهدی(ع) حجت‌الله، ولی‌الله، حافظ اسرار وحی و احکام دین الهی (صدوق، کمال الدین، ۲/۴۷۴؛ میرداماد، ۱/۵۷۲واسطه و مظهر فیض کامل خدا در عالم تکوین (حافظ برسی، ۱۵۷خلیفه خدا در زمین (ابن‌عربی، ۳/۳۲۷خاتم ولایت محمدی(ص) (کاشانی، ۳۵۸: قیصری، ۴۴۰ و ۴۶۴مصداق انسان کامل در سراسر هستی در این زمان (نسفی، ۷۵ ـ ۷۶) و مظهر تمام اسمای حُسنای الهی (ملاصدرا، ۴۹۵) است. در عرفان اصیل و عرفان شیعی، امام‌مهدی(ع) قطب عالم محسوب می‌شود که از ناحیه او فیض به دیگران می‌رسد (آملی، ۲۱۷) و این انسان کامل در هر عصری است که به جهت‌دارا بودن و اتصاف به همه اسمای الهی، واسطه میان حق و خلق شده و فیض و مدد را از ناحیه حق‌تعالی به کل عالم می‌رساند (جندی، ۵۴۲). در عرفان شیعی خاتم اولیا، منطبق بر ولی‌عصر(ع) است (آملی، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، ۱۲۲). ابن‌عربی در برخی آثار خود خاتم ولایت مطلقه عامه را بر حضرت عیسی(ع) منطبق کرده‌است؛ به این معنا که این ولایت مقید به اسمی از اسما و حدی از حدود نیست (ابن‌عربی، ۲/۴۹اما برخی از اندیشمندان در آثار خود این قول را نپذیرفته و ولایت مقیده را از آنِ حضرت مهدی(ع) و ولایت مطلقه را بر امیرالمؤمنین(ع) منطبق کرده‌اند (آملی، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، ۱۱۱ ـ ۱۱۵).
[[امام‌خمینی]] مسئله مهدویت را تنها یک موضوع تاریخی یا سیاسی نمی‌داند، بلکه وجود حضرت مهدی(ع) و ظهور ایشان را کامل‌کننده مقصد [[انبیا(ع)]] در اجرای [[عدالت]] در تمام عالم و در مراتب انسانیت می‌شمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۰ ـ ۴۸۱.</ref> ایشان این [[تفکر]] و اعتقاد انحرافی را که پیش از انقلاب وجود داشته و می‌گوید امام زمان(ع) با وجود ظلم و فساد در جامعه ظهور می‌کند و لازم است با ترویج این امور، زمینه را برای ظهور آماده کرد، نقد می‌کند و معنای حقیقی انتظار و مهدویت را در اسلام، معنایی پویا و مخالف با سکون و سکوت می‌خواند.<ref>ادامه مقاله.</ref> ایشان در سخنرانی‌ها و برخی آثار خود مسئله مهدویت و ولایت [[انسان کامل]] و [[مسئله انتظار]] و وظیفه منتظران را بررسی و تحلیل کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۹۷ و ۲۱/۱۷؛ امام خمینی، تقریرات، ۲/۲۶۰.</ref>
امام‌خمینی سوگند به عصر در آغاز سوره عصر را سوگند به انسان کامل می‌داند که عصاره همه موجودات و نسخه تمام عالم است (صحیفه، ۱۲/۴۲۳). ایشان معتقد است امام‌مهدی(ع) ولیّ‌الله (همان، ۱۸/۸۷) و واسطه فیض و عنایات حق‌تعالی (همان، ۱۷/۳۱۶) است و انسان کاملی است که صاحب ولایت مطلق الهی و تداوم‌بخش رسالت پیامبران است و همان‌گونه که رسول اکرم(ص) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات و خاتم رسولان است و به اصالت دارای ولایت کلی است، حضرت مهدی(ع) نیز حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است (همان، ۲۰/۲۴۹) (← مقاله خلافت و ولایت). به باور ایشان، امام زمان(ع)، خود قرآن جامع و فرقان قاطع است و باطن حضرت تمام حقیقت قرآن است (چهل حدیث، ۴۹۸). همچنین امام عصر(ع) سرّ امتداد لیلةالقدر و سرّ نزول ملائکه در شب قدر است (صحیفه، ۱۹/۲۸۵) و در حقیقت شب قدر، شب توجه ولی تام است که امروز امام زمان(ع) است و ظهور سلطنت ملکوتی اوست و تمام تغییرات، حرکات، تبدلات و گسترش یا کم‌شدن هر رزقی تحت سیطره نفس شریف ایشان انجام می‌شود (آداب الصلاة، ۳۲۷) (← مقاله‌های انسان کامل؛ لیلةالقدر).
==وجود حضرت مهدی(ع)==
رسالت مهدی موعود(ع): از دیدگاه اسلامی، مهدی موعود(ع) برای تحقق اهدافی در جامعه ظهور خواهد کرد که آن اهداف عبارت‌اند از:
اندیشمندان اسلامی وجود [[امام معصوم(ع)]] را از راه [[عقل]] و نقل اثبات کرده‌اند. ازجمله ادله عقلی که بر وجود امام‌مهدی(ع) نیز قابل انطباق است، امتناع خالی‌بودن زمین در هر عصری از امام(ع) است.<ref>طبرسی، فضل‌بن‌حسن، ۲/۲۲۵؛ نیلی نجفی، منتخب الانوار المضیئة فی ذکر القائم الحجة(ع)، ۷.</ref> دلیل دیگر عقلی [[قاعده لطف]] است؛<ref>حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۳۶۲.</ref> به این معنا که صفت لطف و رحمت در حق‌تعالی اقتضا می‌کند که خداوند آنچه سبب نزدیک‌شدن بندگان به طاعت و دوری آنان از [[معصیت]] می‌شود و امکان دستیابی به آن را ندارند، برای آنان فراهم کند<ref>فاضل مقداد، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین، ۲۷۶.</ref> و در هر عصری حجتی بر مردم قرار دهد که حق را از باطل جدا و مردم را به سوی راه مستقیم هدایت کند و علما و غیر علما را از اعتقاد باطلی که بر آن اجماع کرده‌اند، بازگرداند.<ref>(ابن‌عطیه، المراد فی شرح مؤتمر علماء البغداد، ۱/۱۱۷؛ سبحانی، الانصاف، ۲/۵۸۹ ـ ۵۹۰.</ref>
۱. تحقق توحید حقیقی: از نگاه کلی، چنان‌که امام‌خمینی نیزخاطرنشان کرده‌است، منجی موعود برای تحقق توحید حقیقی ظهور خواهد کرد. از کعبه ندا سر می‌دهد و بشریت را به توحید دعوت می‌کند (امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷). در بعضی روایات و دعاها ظهور مهدی(ع) زمانی خواهد بود که به تعالیم اسلام عمل نشده و از اسلام و قرآن تنها نامشان باقی مانده‌است. در این روایات از آن حضرت با عنوان مجدِّد دین و شریعت یادشده است (کفعمی، ۸۳؛ حر عاملی، ۲/۱۵۱). از نظر امام‌خمینی، حضرت مهدی(ع) مقاصد انبیا(ع) و اهداف حضرت رسول اکرم(ص) را اجرا می‌کند و قوه اجرای اسلام است و ادامه‌دهنده شریعت پیامبر اکرم(ص) است و این چنین نیست که شریعت را تمام کند، بلکه همان احکام اسلام را که اجرا نمی‌شود، اجرا خواهد کرد (صحیفه، ۱۳/۹۷) و احکام و اصولی را بیان می‌کند؛ احکام و اصولی غیر از آنچه اکنون با اجتهادهای ظنی حاصل می‌شود (تقریرات، ۳/۲۳۳).
 
۲. تکمیل نفوس و عقول: در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس عقل، علم و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده‌است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و توحید و عدل گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸). امام‌خمینی نیز گفته‌است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، اخلاق، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲).
امام‌خمینی در اثبات ضرورت عقلیِ امامت، نگاه جامع‌تری دارد. ایشان به صفت [[حکمت خداوند]] در اجرای [[قانون الهی]] تکیه می‌کند<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۴.</ref> و اثبات می‌کند که به [[حکم عقل]]، همان‌طور که دین و قرآن در پیشگاه خدا و پیامبر(ص) با اهمیت تلقی می‌شوند، [[امامت]] و ضرورت وجود آن در همه زمان‌ها حتی در این زمان نیز در آن پیشگاه، با اهمیت و ضروری است.<ref>امام خمینی، کشف اسرار، ۱۳۵.</ref> ایشان در مباحث عرفانی خود نیز از طریق تبیین مقام انسان کامل، به اثبات وجود امام می‌پردازد.<ref>امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۹.</ref> از نظر ایشان مصداق بزرگ [[انسان کامل]]، رسول اکرم(ص) و ائمه هدی(ع) و در این عصر حضرت مهدی(ع) است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref>
۳. تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده‌است مستضعفان، وارثان زمین خواهند بود (قصص، ۵) و در بعضی روایات از این آیه به ظهور حکومت مهدی(ع) یادشده است (طوسی، ۱۸۴). به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند (صحیفه، ۱۴/۴۷۲) و تمام احکام اسلام در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام تقیه می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید (همان، ۲۰/۲۴۰). ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست (همان، ۱۱/۲۹۸).  
 
۴. رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی آخرالزمان، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است؛<ref>کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، الکافی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۶ ـ ۲۷.</ref> تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) فقر از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود (متقی هندی، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷). به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده‌است تا عدالت را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند (صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند (همان، ۱۱/۲۹۸). نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد (همان، ۲۱/۳۲۵) و برپاکننده عدالتی است که بعثت انبیا(ع) برای تحقق آن بوده‌است (همان، ۱۴/۴۷۲).
از نظر [[دلیل نقلی]] نیز [[متواتر|روایات متواتری]] از شیعه<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۲۸۰؛ طوسی، ۱۸۰.</ref> و اهل سنت<ref>احمدبن‌حنبل، مسند الامام احمدبن‌حنبل، ۵/۲۷۷؛ ترمذی، سنن الترمذی، ۳/۳۴۳.</ref> بر ظهور حضرت مهدی(ع) در آخرالزمان نقل شده‌است. بر اساس بعضی از روایات، مهدی(ع) از نسل [[فاطمه(س)]]<ref>مغربی، شرح الاخبار، ۳/۳۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۱۸۶ ـ ۱۸۸؛ ابی‌داوود، سنن ابی‌داوود، ۲/۳۰۹؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۸.</ref> و فرزند [[امام‌حسن عسکری(ع)]]<ref>خصیبی، الهدایة الکبری، ۳۳۱؛ جوهری، مقتضب الاثر فی النص علی الائمة الاثنی‌عشر(ع)، ۷.</ref> است. ایشان در نیمه شعبان سال ۲۵۶ق متولد شده و مادر ایشان نرجس‌خاتون است.<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۳۲؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۳۹۳.</ref> ایشان دوازدهمین و آخرین امام است <ref>حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۲۴۱؛ خصیبی، الهدایة الکبری، ۳۲۸.</ref> که از دیدگان مردم غایب شده‌است.<ref>طبری امامی، دلائل الامامه، ۴۶۸؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۱۶/۲۴۱.</ref> از القاب آن حضرت، هادی، قائم، صاحب، منتظر، حجت، خاتم و منتقم است.<ref>مجلسی، جلاء العیون، ۱۰۰۱؛ نهاوندی، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، ۲/۱۷۱ و ۲۷۴.</ref>
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است (همان، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده‌است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند (همان، ۲۰/۲۴۰همچنین قیام سیدالشهدا(ع) نیز برای رفع ظلم و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده‌است (همان، ۵/۱۶۳البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند (همان، ۲۰/۲۴۰).
 
غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج: حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده‌است: غیبت صغری که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی عثمان‌بن‌سعید عمری، محمدبن‌عثمان عَمری، حسین‌بن‌روح و علی‌بن‌محمد سمری، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به غیبت کبرا معروف است (طوسی، ۳۵۳؛ عراقی، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸). در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده (طوسی، ۲۹۲) و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده‌است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران (همان، ۳۳۹سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت (طبرسی، احمدبن‌علی، ۲/۴۷۱) و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان (نعمانی، ۱۴۱). برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل (صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱ترس از قتل حجت خداوند (همان، ۲/۳۶۱؛ طوسی، ۳۳۴تقیه (طوسی، ۲۶۶) و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی (سید مرتضی، ۵۲) دانسته‌اند.
{{ببینید|امام زمان(ع)}}
امام‌خمینی با مطرح‌کردن نیابت خاصه چهار تن از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری و نیابت عامه فقها در زمان غیبت کبرای امام زمان(ع) (تهذیب الاصول، ۳/۵۲۷؛ ولایت فقیه، ۷۹) به استدلال نقلی و عقلی بر نیابت عامه فقها در امور مهمی همانند حکومت و قضاوت پرداخته (تهذیب الاصول، ۳/۵۷۸؛ تنقیح الاصول، ۴/۶۱۱) و معتقد است فقها از طرف امام(ع)، حجت بر مردم‌اند و تمامی امور مسلمانان به آنان واگذار شده و تخلف از آن موجب احتجاج حق‌تعالی در برابر شخص متخلف خواهد شد (ولایت فقیه، ۸۲).
==مهدویت در عرفان اسلامی==
از سوی دیگر، آرزوی تحقق ظهور امام عصر(ع) در روایات، انتظار فرج نامیده شده و به آن فراخوانده شده‌است. رسول خدا(ص) بهترین عمل امت در زمان غیبتِ حضرت مهدی(ع) را انتظار فرج از جانب خدای تعالی دانسته (صدوق، کمال الدین، ۲/۶۴۴) و در روایات دیگر انتظار فرج برترین عبادت (برقی، ۱/۲۹۱) و در فضیلت مانند شهادت در راه خدا (صدوق، الخصال، ۲/۶۲۵) به شمار رفته‌است. بعضی بر این اعتقادند که انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استفاده می‌شود و آن حرمت یأس از روح و رحمت الهی است (مطهری، ۲۴/۴۰۶). انتظار فرج که لازمه آن دوست‌داشتن منتظَر است، سبب می‌شود شخص نه تنها در اصلاح نفس خود و کسب اخلاق نیکو و رفع رذیلت‌ها بکوشد، بلکه در اصلاح اجتماع نیز سعی کند و به ناهنجاری‌های اجتماعی بی‌توجه نباشد (نهاوندی، ۷/۹۶؛ اصفهانی، ۲/۱۷۷؛ جوادی آملی، ۱۸۴ ـ ۱۸۵). انتظار فرج به طور کلی، به دو دسته تقسیم می‌شود: انتظار صحیح و سازنده و انتظار نادرست. انتظار صحیح انتظاری است که سازنده، نگه‌دارنده، امیدبخش و نیروآفرین است و انتظار باطل و ویرانگر، اسارت‌بخش و نوعی اباحی‌گری محسوب می‌شود (مطهری، ۲۴/۴۰۶).
در بینش اسلامی اصیل، حضرت مهدی(ع) [[حجت‌الله]]، [[ولی‌الله]]، حافظ اسرار [[وحی]] و احکام دین الهی،<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۷۴؛ میرداماد، مصنفات میرداماد، ۱/۵۷۲.</ref> واسطه و [[مظهر فیض کامل خدا]] در عالم تکوین،<ref>حافظ برسی، مشارق انوار الیقین، ۱۵۷.</ref> [[خلیفه خدا]] در زمین،<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۳/۳۲۷.</ref> خاتم ولایت محمدی(ص)،<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات، ۳۵۸: قیصری، شرح فصوص الحکم، ۴۴۰ و ۴۶۴.</ref> مصداق انسان کامل در سراسر هستی در این زمان<ref>نسفی، کتاب الانسان الکامل، ۷۵ ـ ۷۶.</ref> و مظهر تمام [[اسمای حُسنای الهی]] <ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۹۵.</ref> است. در [[عرفان]] اصیل و [[عرفا|عرفان شیعی]]، امام‌مهدی(ع) قطب عالم محسوب می‌شود که از ناحیه او فیض به دیگران می‌رسد<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۲۱۷.</ref> و این انسان کامل در هر عصری است که به جهت‌دارا بودن و اتصاف به همه [[اسمای الهی]]، واسطه میان حق و خلق شده و فیض و مدد را از ناحیه حق‌تعالی به کل عالم می‌رساند.<ref>جندی، شرح فصوص الحکم، ۵۴۲.</ref> در عرفان شیعی خاتم اولیا، منطبق بر [[ولی‌عصر(ع)]] است.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشه‌ای، حکیم صهبا، ۱۲۲.</ref> [[ابن‌عربی]] در برخی آثار خود خاتم ولایت مطلقه عامه را بر حضرت عیسی(ع) منطبق کرده‌است؛ به این معنا که این ولایت مقید به اسمی از اسما و حدی از حدود نیست؛<ref>ابن‌عربی، الفتوحات المکیه، ۲/۴۹.</ref> اما برخی از اندیشمندان در آثار خود این قول را نپذیرفته و ولایت مقیده را از آنِ حضرت مهدی(ع) و ولایت مطلقه را بر امیرالمؤمنین(ع) منطبق کرده‌اند.<ref>آملی، المقدمات من کتاب نص النصوص، ۱۷۵؛ قمشه‌ای، مجموعه آثار آقامحمدرضا قمشه‌ای، حکیم صهبا، ۱۱۱ ـ ۱۱۵.</ref>
امام‌خمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم می‌داند (صحیفه، ۸/۳۷۴) و برداشت ایشان از انتظار، برآمده از شناخت مبارزه پیامبران ابراهیمی با ظلم و جور است که در هر حال با طاغوت مبارزه می‌کردند و پیروزی و شکست ظاهری نزد آنان مطرح نبود (همان، ۱۸/۲۶۹). ایشان به دو تفسیر از انتظار اشاره می‌کند که یکی صحیح، سازنده و پویا و دیگری غیر صحیح و باطل است. ایشان درباره انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغینِ این مکتب، به افرادی اشاره می‌کند که هر کدام به نوعی دچار کج‌فهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شده‌اند (همان، ۲۱/۱۳ ـ ۱۵).
 
در اندیشه امام‌خمینی تفسیر انتظار به گونه‌ای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار ظهور، که آموزه‌ای دینی و مذهبی است باید به گونه‌ای مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورهای آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینه عمل به آموزه‌های مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد. این بحث در اندیشه‌های ایشان، همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیات‌بخش و نویددهنده مطرح شده‌است (← همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶). ایشان هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب تخدیر و فریب مردم شود، به‌شدت نقد و نکوهش کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵).
امام‌خمینی سوگند به عصر در آغاز سوره عصر را سوگند به انسان کامل می‌داند که عصاره همه موجودات و نسخه تمام عالم است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.</ref> ایشان معتقد است امام‌مهدی(ع) ولیّ‌الله<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷.</ref> و [[واسطه فیض]] و عنایات حق‌تعالی<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۷/۳۱۶.</ref> است و انسان کاملی است که صاحب [[ولایت مطلق الهی]] و تداوم‌بخش رسالت پیامبران است و همان‌گونه که رسول اکرم(ص) به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات و خاتم رسولان است و به اصالت دارای ولایت کلی است، حضرت مهدی(ع) نیز حاکم بر همه موجودات و خاتم ولایت کلی به تبعیت از پیامبر اکرم(ص) است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۹.</ref> به باور ایشان، امام زمان(ع)، خود [[قرآن جامع و فرقان قاطع]] است و باطن حضرت تمام حقیقت قرآن است.<ref>امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸.</ref> همچنین امام عصر(ع) سرّ امتداد [[لیلةالقدر]] و سرّ نزول [[ملائکه]] در [[شب قدر]] است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۸۵.</ref> و در حقیقت شب قدر، شب توجه ولی تام است که امروز امام زمان(ع) است و ظهور سلطنت ملکوتی اوست و تمام تغییرات، حرکات، تبدلات و گسترش یا کم‌شدن هر رزقی تحت سیطره نفس شریف ایشان انجام می‌شود.<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۲۷.</ref>
در نگاه امام‌خمینی برداشت‌های نادرستی از انتظار فرج صورت گرفته‌است؛ همانند اینکه برخی از مؤمنان، صِرف عمل به تکلیف خود و امر به معروف و نهی از منکر و نشستن و دعا برای انتظار فرج و بی‌توجه‌بودن به مسائل مهم امت اسلامی را انتظار فرج می‌دانند و برخی معتقدند ترک امر به معروف و نهی از منکر به منظور اینکه عالم از گناه پر شود و موجب سریع‌ترشدن فرج شود، وظیفه و تکلیف منتظر است و برخی بالاتر از این، دامن‌زدن به گناهان را با هدف پرشدن عالم از ظلم و جور که سبب می‌شود حضرت ظهور کند، تکلیف می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند در زمان غیبت، تشکیل هر حکومتی برخلاف اسلام و باطل و خلاف انتظار فرج است و این امر باید به دست حضرت مهدی(ع) صورت بگیرد (همان، ۲۱/۱۳ ـ ۱۶). ایشان ریشه این تفکرات و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات می‌داند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور امام‌مهدی(ع)، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج دانسته‌اند؛ در حالی‌که چنین برداشتی از روایات نادرست است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) (← ادامه مقالهبلکه برخی افراد به بهانه دفاع از ولایت و آماده‌سازی زمینه ظهور امام زمان(ع) به دفاع از حکومت طاغوت، مبارزه را حرام و در برابر فساد و فحشا در دوران پیش از انقلاب سکوت اختیار کرده بودند (همان، ۲۱/۲۸۱).
 
به اعتقاد امام‌خمینی از آنجاکه اجرای احکام پس از رسول اکرم(ص) و تا ابد ضروری است، تشکیل حکومت و برقراری دستگاه اجرایی به ضرورت شرع و عقل، لازم است. ایشان معتقد است اظهار اینکه در دوران غیبت امام زمان(ع)، تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، انکار ضرورت اجرای احکام اسلامی و جامعیت احکام و جاودانگی دین اسلام است و این‌گونه نیست که پس از غیبت صغرا همه‌چیز رها شده باشد و در طول این مدت اجرای احکام و دفاع از مرزها و تمامیت ارضی وطن اسلامی بر زمین بماند؛ بنابراین تشکیل حکومت به منظور اجرای احکام، امری ضروری است (ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸) و تشکیل‌ندادن حکومت به معنای هرج و مرج در جامعه (صحیفه، ۲۱/۱۵) و تعطیل‌شدن حدود و اجرانشدن احکام کیفری اسلام (ولایت فقیه، ۲۸ و ۵۰) است.
{{ببینید|خلافت و ولایت|انسان کامل|لیلةالقدر}}
امام‌خمینی به واسطه همین دیدگاه درباره انتظار فرج، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، انتظار منفعلانه و بی‌توجه‌بودن به مسائل پیش از ظهور در میان انجمن حجتیه را کج‌روی دانست و آن را نکوهش کرد (← مقاله انجمن حجتیه). ایشان معتقد بود کسانی که افزایش گناه و معصیت را زمینه ظهور امام زمان(ع) می‌دانند یا حتی مردم را دعوت به گناه می‌کنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عده‌ای منحرف و ساده‌لوح‌اند (صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۴). به اعتقاد ایشان مبارزه با ظلم و جور و فساد تکلیف شرعی برای همه انسان‌هاست که در هیچ دورانی قابل اسقاط نیست، بلکه ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، خلاف قرآن است (همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷). ایشان نفی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را که افرادی جاهل آن را ترویج می‌کنند، سیاست قدرت‌های استعماری می‌دانست که قصد دارند ثروت‌های کشورهای اسلامی را به غارت ببرند و خود، حکومت این کشورها را به دست بگیرند (همان، ۲۱/۱۶ ـ ۱۷). ایشان روایتی که داشتن سلاح در حال انتظار را برای مؤمن از امور مستحب شمرده (نعمانی، ۳۲۰به معنای آماده‌بودن شخص منتظر و مقابله با ظلم و جور می‌داند و معتقد است این از شاخه‌های امر به معروف و نهی از منکر است (همان، ۱۰/۱۲۳).
==رسالت مهدی موعود(ع)==
ویژگی‌های منتظران: در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده‌است، ازجمله: ۱. معرفت به امام زمان(ع) (کلینی، ۱/۳۷۱)؛ ۲. آمادگی، پویایی و تلاش برای جهاد و شهادت (نعمانی، ۳۲۰)؛ ۳. پایداری در محبت اهل بیت(ع) (خزاز، ۲۶۹ ـ ۲۷۰)؛ ۴. تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم (نعمانی، ۲۰۰)؛ ۵. دستگیری از ضعیفان و فقیران (طبری، محمد، ۱۱۳)؛ ۶. صبر بر سختی‌های دوران غیبت (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷)؛ ۷. دعا برای فرج (همان، ۲/۴۸۵). امام‌خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌است؛ مانند خدامحوری در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام (صحیفه، ۱۴/۴۷۳زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌است (همان، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷) و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود (همان، ۱۸/۲۶۹) و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم اجرای احکام اسلامی به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد (ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶).
از دیدگاه اسلامی، مهدی موعود(ع) برای تحقق اهدافی در جامعه ظهور خواهد کرد که آن اهداف عبارت‌اند از:
امام‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و فقیه جامع شرایطی که دارای عدالت و علم به احکام و قوانین اسلامی است، صورت می‌گیرد (همان، ۵۰ و ۷۴). ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط (همان، ۲۰ ـ ۲۶؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰به روایاتی نیز استدلال می‌کند (ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲) (← مقاله ولایت فقیه(۱)). از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌گرایانه می‌شمارد (صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴) و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده‌است (صحیفه، ۱۵/۶۲). ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد (همان، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶).
#'''تحقق توحید حقیقی:''' از نگاه کلی، چنان‌که امام‌خمینی نیزخاطرنشان کرده‌است، منجی موعود برای تحقق توحید حقیقی ظهور خواهد کرد. از کعبه ندا سر می‌دهد و بشریت را به توحید دعوت می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۸۷.</ref> در بعضی [[روایات]] و دعاها [[ظهور مهدی(ع)]] زمانی خواهد بود که به تعالیم اسلام عمل نشده و از اسلام و قرآن تنها نامشان باقی مانده‌است. در این روایات از آن حضرت با عنوان مجدِّد دین و شریعت یادشده است.<ref>کفعمی، البلد الامین و الدرع الحصین، ۸۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ۲/۱۵۱.</ref> از نظر امام‌خمینی، حضرت مهدی(ع) مقاصد انبیا(ع) و اهداف حضرت رسول اکرم(ص) را اجرا می‌کند و قوه اجرای اسلام است و ادامه‌دهنده شریعت [[پیامبر اکرم(ص)]] است و این چنین نیست که شریعت را تمام کند، بلکه همان احکام اسلام را که اجرا نمی‌شود، اجرا خواهد کرد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۳/۹۷.</ref> و احکام و اصولی را بیان می‌کند؛ احکام و اصولی غیر از آنچه اکنون با اجتهادهای ظنی حاصل می‌شود.<ref>امام خمینی، تقریرات، ۳/۲۳۳.</ref>
آثار اعتقاد به مهدویت: در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی (نعمانی، ۳۲۰)، اصلاح نفس و اخلاق (حر عاملی، ۵/۱۵۹) و شکوفاسازی اندیشه‌ها (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶) از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده‌است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد؛<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۷۰.</ref> نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند (صدر، ۴۶ ـ ۴۷).
#'''تکمیل نفوس و عقول:''' در اعتقاد به مهدویت، بنای توسعه بر اساس [[عقل]]، [[علم]] و تکامل نفس استوار است. از این جهت، چنان‌که در روایات آمده‌است در عصر ظهور، تحول عظیمی ایجاد می‌شود و فساد از میان می‌رود و [[توحید]] و [[عدل]] گسترش می‌یابد. رشد کامل عقلی و عملی نیز سراسر زندگی انسان‌ها را فرا می‌گیرد.<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۰؛ ابن‌ماجه، سنن ابن‌ماجه، ۲/۱۳۶۷؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶ ـ ۳۳۸.</ref> امام‌خمینی نیز گفته‌است حضرت با ظهور خود، انحراف‌ها در نفوس، [[اخلاق]]، اعمال و عقاید اشخاص را به مرتبه اعتدال و صراط مستقیم برمی‌گرداند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref>
#تشکیل حکومت صالحان و تقویت برادری: قرآن کریم وعده داده‌است [[مستضعفان]]، وارثان زمین خواهند بود<ref>قصص، ۵.</ref> و در بعضی روایات از این آیه به ظهور [[حکومت مهدی(ع)]] یادشده است.<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۱۸۴.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی یکی از ویژگی‌های منجی، تحقق حکومتی است که در آن، مستضعفان وارثان زمین باشند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲.</ref> و تمام [[احکام اسلام]] در آن اجرا شود؛ امری که در زمان پیامبر اکرم(ص) نیز رخ نداده و پیامبر(ص) در اجرای بعضی احکام [[تقیه]] می‌کرد. هرچند آن حضرت همه احکام را بیان کرد و در رساندن آنها هیچ کوتاهی‌ای نکرد، اما فهمیدن و عمل‌کردن به همه آنها، امری نبود که از عهده کسی برآید <ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref> ایشان معتقد است یکی از اهداف مهدی موعود(ع)، ایجاد جامعه‌ای است که در میان افراد آن، آیین برادری حکمفرماست و اختلافی در میان نیست.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۸.</ref>
#رفع ظلم و گسترش عدل: یکی از اهداف اصلی منجی [[آخرالزمان]]، نجات‌دادن مردم از ظلم و جور و گسترش عدل و قسط در عالم است؛<ref>کتاب مقدس، تورات، مزامیر، ب۷۲، ۲ ـ ۱۸ و ب۹۶، ۱۰ ـ ۱۳؛ اشعیا، ۱۱؛ کلینی، الکافی، ۱/۳۳۸؛ صدوق، کمال الدین، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸؛ سیوطی، العرف الوردی، ۸۳؛ طالقانی، آینده بشریت، ۲۶ ـ ۲۷.</ref> تا آنجاکه بنابر بعضی روایات با ظهور حضرت مهدی(ع) [[فقر]] از جامعه برطرف خواهد شد و فقیری یافت نمی‌شود تا به او زکات داده شود و همچنین آسمان نعمت باران را فروگذار نمی‌کند و همه جا سرسبز خواهد بود.<ref>متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ۱۴/۲۶۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۷.</ref> به اعتقاد امام‌خمینی، خداوند مهدی موعود(ع) را برای بشر ذخیره کرده‌است تا [[عدالت]] را در همه ابعاد انسانی اعم از امور مادی و رفاه اجتماعی و در اخلاق و عقاید اجرا کند،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲ و ۲۱/۳۲۵.</ref> اختلافات را از میان ببرد و کسی کوچک‌ترین ظلمی به دیگران نکند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۲۹۸.</ref> نیز امام عصر(ع) یگانه دادگستر ابدی است که انسان‌ها را از قیود ظلم و ستم و استکبار رهایی می‌بخشد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۵.</ref> و برپاکننده عدالتی است که [[بعثت انبیا(ع)]] برای تحقق آن بوده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۲.</ref>
 
امام‌خمینی خاطرنشان کرده‌است اگرچه انبیای الهی گام‌های بلندی در تحقق قسط و عدل در جامعه برداشتند، اما آنچه آنان نتوانستند به طور کامل در جامعه اجرا کنند که همان گسترش عدالت در تمام عالم است، به دست امام عصر(ع) محقق خواهد شد و این عدالت موعود، در تمام ابعاد انسانیت است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۱ ـ ۴۸۲.</ref> چنان‌که ازجمله اهداف پیامبر اسلام(ص) ایجاد عدالت اجتماعی، تحول انسان‌ها و آشناکردن مردم با معارف و حقایق اسلام بوده‌است؛ ولی در آن زمان اوضاع جامعه به گونه‌ای بود که نتوانست همه این امور را اجرا کند؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref> همچنین [[قیام سیدالشهدا(ع)]] نیز برای رفع [[ظلم]] و برقراری عدالت و اجرای احکام اسلام در جامعه بوده‌است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۳.</ref> البته برقراری عدالت اجتماعی به دست امام عصر(ع) در عالم به معنای صالح‌شدن همه افراد نیست، بلکه در آن جامعه نیز افراد ناصالح وجود خواهند داشت؛ اما نمی‌توانند کارهای خلاف انجام دهند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۴۰.</ref>
==غیبت امام زمان(ع) و انتظار فرج==
حضرت مهدی(ع) پس از مدت پنج سال از ولادت، از دیده‌ها غایب شد و غیبت ایشان در دو مرحله بوده‌است: [[غیبت صغری]] که ۶۹ تا هفتاد سال به درازا کشید و در سال ۳۲۹ق به پایان رسید. آن حضرت در غیبت صغرا به واسطه چهار نفر نائب خاص خود یعنی [[عثمان‌بن‌سعید عمری]]، [[محمدبن‌عثمان عَمری]]، [[حسین‌بن‌روح]] و [[علی‌بن‌محمد سمری]]، با مردم در ارتباط بود؛ اما پس از غیبت صغرا، این‌گونه ارتباط نیز قطع شد که تاکنون ادامه یافته و به [[غیبت کبرا]] معروف است.<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۳۵۳؛ عراقی، دارالسلام (در احوالات حضرت مهدی(ع))، ۷۳ و ۱۹۵ ـ ۱۹۸.</ref> در روایات شیعه از غیبت مهدی(ع)، به غیبت آفتاب تعبیر شده<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۲۹۲.</ref> و حکمت‌هایی برای آن ذکر شده‌است، مانند آزمودن در ثبات قدم و استواری منتظران،<ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۳۳۹.</ref> سازش و بیعت‌نکردن با طاغوت<ref>طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۲/۴۷۱.</ref> و تأدیب انسان‌ها به جهت ظلم و ستم آنان.<ref>نعمانی، کتاب الغیبه، ۱۴۱.</ref> برخی از اندیشمندان اسلامی نیز فلسفه غیبت آن حضرت را نبود امکان تدبیر امور مردم در دولت‌های باطل،<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۲۰ ـ ۲۱.</ref> ترس از قتل حجت خداوند <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۳۶۱؛ طوسی، کتاب الغیبه، ۳۳۴.</ref> [[تقیه]] <ref>طوسی، کتاب الغیبه، ۲۶۶.</ref> و جلوگیری ظالمان از رسیدن امام به اهداف الهی<ref>سید مرتضی، المقنع فی الغیبة، ۵۲.</ref> دانسته‌اند.
 
امام‌خمینی با مطرح‌کردن نیابت خاصه چهار تن از بزرگان شیعه در زمان غیبت صغری و نیابت عامه فقها در زمان غیبت کبرای امام زمان(ع)<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۲۷؛ امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۹.</ref> به استدلال نقلی و عقلی بر [[نیابت عامه فقها]] در امور مهمی همانند [[حکومت]] و [[قضاوت]] پرداخته<ref>امام خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۵۷۸؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۱۱.</ref> و معتقد است فقها از طرف امام(ع)، حجت بر مردم‌اند و تمامی امور مسلمانان به آنان واگذار شده و تخلف از آن موجب احتجاج حق‌تعالی در برابر شخص متخلف خواهد شد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۸۲.</ref>
 
از سوی دیگر، آرزوی تحقق [[ظهور امام عصر(ع)]] در روایات، [[انتظار فرج]] نامیده شده و به آن فراخوانده شده‌است. رسول خدا(ص) بهترین عمل امت در زمان غیبتِ حضرت مهدی(ع) را انتظار فرج از جانب خدای تعالی دانسته<ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۶۴۴.</ref> و در روایات دیگر انتظار فرج برترین [[عبادت]]<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۹۱.</ref> و در فضیلت مانند [[شهادت|شهادت در راه خدا]] <ref>صدوق، الخصال، ۲/۶۲۵.</ref> به شمار رفته‌است. بعضی بر این اعتقادند که انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی استفاده می‌شود و آن حرمت یأس از روح و رحمت الهی است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۰۶.</ref> انتظار فرج که لازمه آن دوست‌داشتن منتظَر است، سبب می‌شود شخص نه تنها در اصلاح نفس خود و کسب اخلاق نیکو و رفع رذیلت‌ها بکوشد، بلکه در اصلاح اجتماع نیز سعی کند و به ناهنجاری‌های اجتماعی بی‌توجه نباشد.<ref>نهاوندی، عبقری الحسان فی احوال مولانا صاحب الزمان(ع)، ۷/۹۶؛ اصفهانی، مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم(ع) ۲/۱۷۷؛ جوادی آملی، امام‌مهدی(ع) موجود موعود، ۱۸۴ ـ ۱۸۵.</ref> انتظار فرج به طور کلی، به دو دسته تقسیم می‌شود: انتظار صحیح و سازنده و انتظار نادرست. انتظار صحیح انتظاری است که سازنده، نگه‌دارنده، امیدبخش و نیروآفرین است و انتظار باطل و ویرانگر، اسارت‌بخش و نوعی اباحی‌گری محسوب می‌شود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۴/۴۰۶.</ref>
 
امام‌خمینی انتظار فرج را انتظار قدرت اسلام و کوشش برای تحقق این قدرت در عالم می‌داند<ref>امام خمینی، صحیفه، ۸/۳۷۴.</ref> و برداشت ایشان از انتظار، برآمده از شناخت مبارزه پیامبران ابراهیمی با ظلم و جور است که در هر حال با طاغوت مبارزه می‌کردند و پیروزی و شکست ظاهری نزد آنان مطرح نبود.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref> ایشان به دو تفسیر از انتظار اشاره می‌کند که یکی صحیح، سازنده و پویا و دیگری غیر صحیح و باطل است. ایشان درباره انتظار حقیقی و منتظران واقعی و فرق آنان با مدعیان دروغینِ این مکتب، به افرادی اشاره می‌کند که هر کدام به نوعی دچار کج‌فهمی و انحراف از معارف و اهداف شیعی و اسلامی شده‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۵.</ref>
 
در اندیشه امام‌خمینی تفسیر انتظار به گونه‌ای است که با روح و حقیقت اسلام سازگار است؛ زیرا انتظار ظهور، که آموزه‌ای دینی و مذهبی است باید به گونه‌ای مطرح شود که روحیه تحرک و پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورهای آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینه عمل به آموزه‌های مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت پیش ببرد. این بحث در اندیشه‌های ایشان، همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیات‌بخش و نویددهنده مطرح شده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۶.</ref> ایشان هر گونه برداشت از مفهوم انتظار را که موجب تخدیر و فریب مردم شود، به‌شدت نقد و نکوهش کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵.</ref>
 
در نگاه امام‌خمینی برداشت‌های نادرستی از انتظار فرج صورت گرفته‌است؛ همانند اینکه برخی از مؤمنان، صِرف عمل به [[تکلیف]] خود و [[امر به معروف و نهی از منکر]] و نشستن و [[دعا]] برای انتظار فرج و بی‌توجه‌بودن به مسائل مهم [[امت|امت اسلامی]] را انتظار فرج می‌دانند و برخی معتقدند ترک امر به معروف و نهی از منکر به منظور اینکه عالم از [[گناه]] پر شود و موجب سریع‌ترشدن فرج شود، وظیفه و تکلیف منتظر است و برخی بالاتر از این، دامن‌زدن به گناهان را با هدف پرشدن عالم از ظلم و جور که سبب می‌شود حضرت ظهور کند، تکلیف می‌دانند و عده‌ای دیگر معتقدند در زمان غیبت، تشکیل هر حکومتی برخلاف اسلام و باطل و خلاف انتظار فرج است و این امر باید به دست حضرت مهدی(ع) صورت بگیرد.<ref>امام خمینی، صحیفه،  ۲۱/۱۳ ـ ۱۶.</ref> ایشان ریشه این تفکرات و اعتقادات را برداشت غلط از برخی روایات می‌داند که تشکیل هر حکومتی را پیش از ظهور امام‌مهدی(ع)، طاغوت و در تضاد با انتظار فرج دانسته‌اند؛ در حالی‌که چنین برداشتی از روایات نادرست است؛<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ ادامه مقاله.</ref> بلکه برخی افراد به بهانه دفاع از [[ولایت]] و آماده‌سازی زمینه ظهور امام زمان(ع) به دفاع از حکومت طاغوت، مبارزه را حرام و در برابر فساد و [[فحشا]] در دوران پیش از انقلاب سکوت اختیار کرده بودند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.</ref>
 
به اعتقاد امام‌خمینی از آنجاکه [[اجرای احکام]] پس از رسول اکرم(ص) و تا ابد ضروری است، تشکیل [[حکومت]] و برقراری دستگاه اجرایی به ضرورت [[شرع]] و [[عقل]]، لازم است. ایشان معتقد است اظهار اینکه در دوران غیبت امام زمان(ع)، تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد، انکار ضرورت اجرای احکام اسلامی و جامعیت احکام و [[جاودانگی دین اسلام]] است و این‌گونه نیست که پس از غیبت صغرا همه‌چیز رها شده باشد و در طول این مدت اجرای احکام و دفاع از مرزها و تمامیت ارضی وطن اسلامی بر زمین بماند؛ بنابراین تشکیل حکومت به منظور اجرای احکام، امری ضروری است<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۶ ـ ۲۸.</ref> و تشکیل‌ندادن حکومت به معنای هرج و مرج در جامعه<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵.</ref> و تعطیل‌شدن [[حدود]] و اجرانشدن [[احکام کیفری اسلام]]<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۸ و ۵۰.</ref> است.
 
امام‌خمینی به واسطه همین دیدگاه درباره انتظار فرج، پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی]]، انتظار منفعلانه و بی‌توجه‌بودن به مسائل پیش از ظهور در میان انجمن حجتیه را کج‌روی دانست و آن را نکوهش کرد.
 
{{ببینید|انجمن حجتیه}}
 
ایشان معتقد بود کسانی که افزایش [[گناه]] و معصیت را زمینه ظهور امام زمان(ع) می‌دانند یا حتی مردم را دعوت به گناه می‌کنند تا دنیا پر از جور و ظلم شود و آن حضرت ظهور کند، عده‌ای منحرف و ساده‌لوح‌اند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۳ ـ ۱۴.</ref> به اعتقاد ایشان مبارزه با ظلم و جور و فساد [[تکلیف شرعی]] برای همه انسان‌هاست که در هیچ دورانی قابل اسقاط نیست، بلکه ترک امر به معروف و نهی از منکر در جامعه، خلاف قرآن است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷.</ref> ایشان نفی تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را که افرادی جاهل آن را ترویج می‌کنند، سیاست قدرت‌های استعماری می‌دانست که قصد دارند ثروت‌های کشورهای اسلامی را به غارت ببرند و خود، حکومت این کشورها را به دست بگیرند.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۶ ـ ۱۷.</ref> ایشان روایتی که داشتن سلاح در حال انتظار را برای مؤمن از امور مستحب شمرده،<ref>نعمانی، الغیبه، ۳۲۰.</ref> به معنای آماده‌بودن شخص منتظر و مقابله با ظلم و جور می‌داند و معتقد است این از شاخه‌های امر به معروف و نهی از منکر است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳.</ref>
==ویژگی‌های منتظران==
در روایات ویژگی‌هایی برای منتظران در دوران غیبت بیان شده‌است، ازجمله:
#معرفت به امام زمان(ع)؛<ref>کلینی، الکافی، ۱/۳۷۱.</ref>
#آمادگی، پویایی و تلاش برای [[جهاد]] و [[شهادت]]؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۳۲۰.</ref>
#پایداری در محبت [[اهل بیت(ع)]]؛<ref>خزاز، کفایة الأثر فی النص علی الائمة الاثنی‌عشر، ۲۶۹ ـ ۲۷۰.</ref>
#تخلّق به کرامت‌های اخلاقی و ترک تعلق به مظاهر دنیای مذموم؛<ref>نعمانی، الغیبه، ۲۰۰.</ref>
#دستگیری از [[ضعیفان]] و فقیران؛<ref>(طبری، محمد، بشارة المصطفی، ۱۱۳.</ref>
#صبر بر سختی‌های دوران غیبت؛<ref>صدوق، کمال الدین، ۱/۳۱۷.</ref>
#دعا برای فرج <ref>صدوق، کمال الدین، ۲/۴۸۵.</ref>
 
امام‌خمینی نیز در سخنان خود به برخی وظایف منتظران اشاره کرده‌است؛ مانند [[خدامحوری]] در همه امور و ناظردانستن حق‌تعالی در همه احوال و تخلف‌نکردن از دستورهای اسلام،<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۳.</ref> زمینه‌سازی برای ظهور و مبارزه با ظلم، برقراری حکومت اسلامی و تقویت وحدت و پرهیز از تفرقه. ایشان همچنین بر ایجاد آمادگی و انتظار حقیقی و زمینه‌سازی برای ظهور حضرت مهدی(ع) در عصر غیبت که با عمل به تکلیف و مبارزه با فساد و بی‌عدالتی‌ها حاصل می‌شود، تاکید کرده‌است<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷.</ref> و وظیفه فعلی و شرعی منتظران را اظهار ناخرسندی از وضع موجود<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۶۹.</ref> و رژیم‌های سیاسی مستبد زمان و لزوم [[اجرای احکام اسلامی]] به دست مسلمانان می‌داند و این مبارزه را نه تنها وظیفه مردم ایران، بلکه تکلیف تمام مسلمانان جهان می‌شمارد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۳۵ ـ ۳۶.</ref>
 
امام‌خمینی همچنین یکی از وظایف منتظران را تشکیل حکومت در زمان غیبت می‌داند و معتقد است اجرای احکام اسلامی و تشکیل حکومت در صورتی که شخص خاصی از ناحیه خداوند تعیین نشده باشد، به دست نایبان عام امام زمان(ع) و [[فقیه|فقیه جامع شرایطی]] که دارای [[عدالت]] و [[علم]] به [[احکام|احکام و قوانین اسلامی]] است، صورت می‌گیرد.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۵۰ و ۷۴.</ref> ایشان در این زمینه افزون بر دلیل عقلی بر ولایت فقیه جامع شرایط،<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۲۰ ـ ۲۶؛ امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰.</ref> به روایاتی نیز استدلال می‌کند.<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، ۷۹ ـ ۸۲.</ref> (← مقاله ولایت فقیه(۱)). از این‌رو ایشان وظیفه ایمانی عالمان مسلمان را فراهم‌سازی مقدمات ظهور آن حضرت با استقرار حکومتی دینی و وظیفه منتظران را نوعی وظیفه اصلاح‌گرایانه می‌شمارد<ref>امام خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۵ ـ ۱۷؛ امام خمینی، البیع، ۲/۶۱۷ ـ ۶۲۰؛ امام خمینی، تنقیح الاصول، ۴/۵۹۳ ـ ۵۹۴.</ref> و انقلاب اسلامی ایران را سرآغازی در گسترش این اعتقاد و جرقه‌ای الهی و انفجاری عظیم در توده‌های زیر ستم معرفی کرده‌است.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۲.</ref> ایشان زندگی مسالمت‌آمیز همراه با صلح، برادری و برابری، اعتنانکردن به وسوسه فتنه‌انگیزان و اتحاد مسلمانان را از دیگر وظایف منتظران حقیقی امام زمان(ع) می‌شمارد.<ref>امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۷۳؛ ۱۸/۲۶۹ و ۲۱/۱۹۵ ـ ۱۹۶.</ref>
==آثار اعتقاد به مهدویت==
در روایات امید به آینده روشن و تلاش و پویایی (نعمانی، ۳۲۰)، اصلاح نفس و اخلاق (حر عاملی، ۵/۱۵۹) و شکوفاسازی اندیشه‌ها (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۳۶) از آثار و نتایج اعتقاد به اندیشه مهدویت شمرده شده‌است. اندیشمندان اسلامی نیز بر این باورند که اعتقاد به مهدی موعود(ع) که زنده و حاضر است، نشاط‌انگیز، محرک و امیدبخش است و همین امید است که در محیط ظلم و ستم، معتقدان به آن را پایدار و ثابت نگه می‌دارد و علت بقا و حیات اسلام همین عقیده است که از روح امامت و پیروی از آن نشئت می‌گیرد؛<ref>طالقانی، آینده بشریت، ۷۰.</ref> نیز این اعتقاد یک رابطه روحی و ارتباط درونی میان افراد و امام(ع) ایجاد می‌کند که سبب می‌شود افراد، قدرت بیشتری در برابر مصیبت‌ها و محرومیت‌ها داشته باشند؛ زیرا امام(ع) را در این دردها شریک خود می‌بینند.<ref>صدر، بحث حول المهدی(ع)، ۴۶ ـ ۴۷.</ref>
امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌است، ازجمله: ۱. تحرک و پویایی در جامعه؛ ۲. فراهم کردن مقدمات ظهور (صحیفه، ۱۸/۲۶۹)؛ ۳. تسلیم‌نبودن در برابر قدرت‌های استکباری (همان، ۲۱/۴)؛ ۴. باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان (چهل حدیث، ۲۷۴)؛ ۵. پناه‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها (صحیفه، ۱/۳۵۴)؛ ۶. رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان (همان، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳).  
امام‌خمینی نیز آثاری برای اعتقاد به مهدویت ذکر کرده‌است، ازجمله: ۱. تحرک و پویایی در جامعه؛ ۲. فراهم کردن مقدمات ظهور (صحیفه، ۱۸/۲۶۹)؛ ۳. تسلیم‌نبودن در برابر قدرت‌های استکباری (همان، ۲۱/۴)؛ ۴. باور به کمک‌کردن آن حضرت به ضعیفان و بازماندگان (چهل حدیث، ۲۷۴)؛ ۵. پناه‌بردن به امام عصر(ع) در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها (صحیفه، ۱/۳۵۴)؛ ۶. رعایت محضر امام‌مهدی(ع) و مواظبت در اعمال، با توجه به علم امام زمان(ع) به اعمال شیعیان و عرضه‌شدن اعمال آنان در هر هفته به ایشان (همان، ۸/۳۹۱ و ۴۲۳).  
مخالفت با امام‌مهدی(ع) در عصر ظهور: در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عده‌ای با امام عصر(ع) اشاره شده‌است (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳). امام‌خمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبه‌رو خواهد شد؛ زیرا منافع مستکبران و ظالمان به خطر می‌افتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد می‌کند که از ستمگران پشتیبانی و به تکفیر امام(ع) اقدام می‌کنند (صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵). ایشان منشأ این مخالفت‌ها را حب نفس می‌داند که خود منشأ حب دنیا، حب مقام و حب جاه است (همان، ۱۶/۱۶۲). در حقیقت کسی که اسیر هواهای نفسانی و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا خضوع می‌کند (چهل حدیث، ۲۵۵) و این سبب می‌شود که عالمان ریاست‌طلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی می‌پردازند.
مخالفت با امام‌مهدی(ع) در عصر ظهور: در بعضی از روایات به مخالفت و جنگ عده‌ای با امام عصر(ع) اشاره شده‌است (مجلسی، بحار الانوار، ۵۲/۳۶۲ ـ ۳۶۳). امام‌خمینی معتقد است ندای امام زمان(ع) در عدالت و مبارزه با ظلم در عصر ظهور با مخالفت روبه‌رو خواهد شد؛ زیرا منافع مستکبران و ظالمان به خطر می‌افتد. ایشان خطر عالمانی را گوشزد می‌کند که از ستمگران پشتیبانی و به تکفیر امام(ع) اقدام می‌کنند (صحیفه، ۱۹/۲۴ ـ ۲۵). ایشان منشأ این مخالفت‌ها را حب نفس می‌داند که خود منشأ حب دنیا، حب مقام و حب جاه است (همان، ۱۶/۱۶۲). در حقیقت کسی که اسیر هواهای نفسانی و شهوات خود شد، در برابر اهل دنیا خضوع می‌کند (چهل حدیث، ۲۵۵) و این سبب می‌شود که عالمان ریاست‌طلب و زراندوز به مخالفت با عدالت مهدوی می‌پردازند.
شبهات مهدویت: در بحث از مهدویت شبهاتی مطرح شده که در چند محور قرار می‌گیرد، ازجمله:
شبهات مهدویت: در بحث از مهدویت شبهاتی مطرح شده که در چند محور قرار می‌گیرد، ازجمله:
۱. طول عمر امام‌مهدی(ع): برخی از مخالفان گمان کرده‌اند عادتاً ممکن نیست شخصی طول عمری این چنینی داشته باشد و ضعف و سستی نیز در او راه پیدا نکند (← مفید، ۸۳). عالمانی همچون شیخ صدوق (کمال الدین، ۲/۵۲۳ ـ ۵۲۴)، شیخ مفید (۸۳ ـ ۹۳)، شیخ طوسی (۴۱۹ ـ ۴۲۲)، فضل‌بن‌حسن طبرسی (۲/۳۰۵ ـ ۳۱۰)، محمدباقر مجلسی (بحار الانوار، ۵۲/۲۰۰ ـ ۲۰۲) و فیض کاشانی (۲/۹۶۵) به این مسئله پرداخته و از راه‌های مختلفی به بعیدشمردن آن پاسخ داده‌اند، ازجمله: ۱. امکان این امر و قدرت الهی بر انجام آن (مفید، ۸۴؛ طوسی، ۴۲۱)؛ ۲. تجربه تاریخی در این امر و افرادی که دارای عمر طولانی بوده‌اند مانند حضرت نوح(ع) و خضر(ع) (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۲؛ مفید، ۸۴ ـ ۸۵)؛ ۳. اخباری که بر طول عمر آن حضرت(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) نقل شده‌است (نعمانی، ۷۵؛ طبری امامی، ۴۴۳).
۱. طول عمر امام‌مهدی(ع): برخی از مخالفان گمان کرده‌اند عادتاً ممکن نیست شخصی طول عمری این چنینی داشته باشد و ضعف و سستی نیز در او راه پیدا نکند (← مفید، ۸۳). عالمانی همچون شیخ صدوق (کمال الدین، ۲/۵۲۳ ـ ۵۲۴)، شیخ مفید (۸۳ ـ ۹۳)، شیخ طوسی (۴۱۹ ـ ۴۲۲)، فضل‌بن‌حسن طبرسی (۲/۳۰۵ ـ ۳۱۰)، محمدباقر مجلسی (بحار الانوار، ۵۲/۲۰۰ ـ ۲۰۲) و فیض کاشانی (۲/۹۶۵) به این مسئله پرداخته و از راه‌های مختلفی به بعیدشمردن آن پاسخ داده‌اند، ازجمله: ۱. امکان این امر و قدرت الهی بر انجام آن (مفید، ۸۴؛ طوسی، ۴۲۱)؛ ۲. تجربه تاریخی در این امر و افرادی که دارای عمر طولانی بوده‌اند مانند حضرت نوح(ع) و خضر(ع) (صدوق، کمال الدین، ۱/۳۲۲؛ مفید، ۸۴ ـ ۸۵)؛ ۳. اخباری که بر طول عمر آن حضرت(ع) و نزول حضرت عیسی(ع) نقل شده‌است.<ref>نعمانی، الغیبه، ۷۵؛ طبری امامی، دلائل الامامه، ۴۴۳.</ref>
امام‌خمینی نیز طول عمر امام‌مهدی(ع) را به قدرت اراده الهی می‌داند که در شخصی که چنین قابلیت و استعدادی برای اجرای عدالت تام و کامل در جهان دارد، محقق شده‌است (صحیفه، ۱۲/۴۸۱). ایشان با این تحلیل که هیچ‌یک از افراد بشر نتوانسته‌اند عدالت را به طور کامل پیاده کنند یا موفق به این امر مهم نشده‌اند، معتقد است اگر امام‌مهدی(ع) مثل دیگر اولیای الهی عمر کوتاهی می‌داشت، کسی نبود که عدالت را به معنای تام و کامل اجرا کند؛ بنابراین آن حضرت(ع) امامی است که برای چنین امر مهمی ذخیره شده‌است (همان).
امام‌خمینی نیز طول عمر امام‌مهدی(ع) را به قدرت اراده الهی می‌داند که در شخصی که چنین قابلیت و استعدادی برای اجرای عدالت تام و کامل در جهان دارد، محقق شده‌است (صحیفه، ۱۲/۴۸۱). ایشان با این تحلیل که هیچ‌یک از افراد بشر نتوانسته‌اند عدالت را به طور کامل پیاده کنند یا موفق به این امر مهم نشده‌اند، معتقد است اگر امام‌مهدی(ع) مثل دیگر اولیای الهی عمر کوتاهی می‌داشت، کسی نبود که عدالت را به معنای تام و کامل اجرا کند؛ بنابراین آن حضرت(ع) امامی است که برای چنین امر مهمی ذخیره شده‌است (همان).
۲. بی‌تحرکی و خمودگی در جامعه: برخی اعتقاد به مهدویت را سبب رکود جامعه و سکون آن در برابر ظلم ظالمان می‌دانند؛ تفکری که ریشه در افکار یهودیت و مسیحیت دارد و برگرفته از آنهاست (رشید رضا، ۹/۴۱۶)؛ زیرا افراد جامعه مبارزه با ظلم را سبب تأخیر ظهور می‌دانند؛ با این گمان که بنابر روایات، زمان ظهور هنگامی است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. این گمان سبب می‌شود مردم با امید به ظهورِ کسی که ظلم و ستم را برطرف می‌کند، خود اقدامی نکنند (← شفیعی، ۳۸۹). امام‌خمینی با ردّ این اشکال تاکید می‌کند این امید و انتظار به همراه فراهم‌آوردن زمینه و مقدمات ظهور و آمادگی خود و جامعه برای ظهور است (صحیفه، ۱۸/۲۶۹) و دیدگاه واقعی اسلام که مطابق آموزه‌های رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) است، مسلمانان را به مخالفت با فساد و ظلم در جامعه دعوت می‌کند (همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷).
۲. بی‌تحرکی و خمودگی در جامعه: برخی اعتقاد به مهدویت را سبب رکود جامعه و سکون آن در برابر ظلم ظالمان می‌دانند؛ تفکری که ریشه در افکار یهودیت و مسیحیت دارد و برگرفته از آنهاست (رشید رضا، ۹/۴۱۶)؛ زیرا افراد جامعه مبارزه با ظلم را سبب تأخیر ظهور می‌دانند؛ با این گمان که بنابر روایات، زمان ظهور هنگامی است که زمین پر از ظلم و جور شده باشد. این گمان سبب می‌شود مردم با امید به ظهورِ کسی که ظلم و ستم را برطرف می‌کند، خود اقدامی نکنند (← شفیعی، ۳۸۹). امام‌خمینی با ردّ این اشکال تاکید می‌کند این امید و انتظار به همراه فراهم‌آوردن زمینه و مقدمات ظهور و آمادگی خود و جامعه برای ظهور است (صحیفه، ۱۸/۲۶۹) و دیدگاه واقعی اسلام که مطابق آموزه‌های رسول مکرم اسلام(ص) و ائمه اطهار(ع) است، مسلمانان را به مخالفت با فساد و ظلم در جامعه دعوت می‌کند (همان، ۲۱/۱۴ ـ ۱۷).
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴

ویرایش