۵۷۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی « '''نفی حرج'''، قاعدهای فقهی به معنای برداشتهشدن احکام مشقتآور از عهده مکلف. == معنای لغوی و اصطلاحی == واژه «حرج» به معنای ضیق و تنگی<ref> ابناثیر، النهایة، ۱/۳۶۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۲۳۳ ـ ۲۳۴.</ref>، مکان تنگ و تنگترین تنگنا<ref> ابناثی...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
===جریان قاعده در احکام غیر الزامی=== | ===جریان قاعده در احکام غیر الزامی=== | ||
نظر مشهور فقها<ref> آشتیانی، الرسائل التسع، ۲۴۲.</ref> این است که دلیل نفی حرج، تنها احکام الزامی را بر میدارد<ref> مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۵۰۶ و ۵۳۷؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ۳۳۵؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۷۶؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۶/۱۵۱.</ref>؛ زیرا احکام ترخیصی و ترغیبی الزامی را ایجاد نمیکنند تا سبب حرج شوند<ref> حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ۳۳۵؛ تبریزی، أوثق الوسائل، ۳/۲۲۶؛ خویی، موسوعه، ۴/۴۲۶ و ۱۰/۱۱۸.</ref>. امامخمینی نیز همین نظر را پذیرفته و آن را بعید ندانسته است<ref> امامخمینی، الطهاره، ۲/۱۰۷.</ref> | نظر مشهور فقها<ref> آشتیانی، الرسائل التسع، ۲۴۲.</ref> این است که دلیل نفی حرج، تنها احکام الزامی را بر میدارد<ref> مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۵۰۶ و ۵۳۷؛ حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ۳۳۵؛ انصاری، فرائد الاصول، ۱/۳۷۶؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۶/۱۵۱.</ref>؛ زیرا احکام ترخیصی و ترغیبی الزامی را ایجاد نمیکنند تا سبب حرج شوند<ref> حائری اصفهانی، الفصول الغرویة، ۳۳۵؛ تبریزی، أوثق الوسائل، ۳/۲۲۶؛ خویی، موسوعه، ۴/۴۲۶ و ۱۰/۱۱۸.</ref>. امامخمینی نیز همین نظر را پذیرفته و آن را بعید ندانسته است<ref> امامخمینی، الطهاره، ۲/۱۰۷.</ref>. | ||
===نافی یا مثبتبودن قاعده=== | ===نافی یا مثبتبودن قاعده=== | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
این قاعده به اجماع فقها بر ادله احکام اولیه مقدم میشود، خواه این تقدم از باب حکومت باشد<ref> انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۹۶ و ۲/۵۳۵؛ انصاری، رسائل فقهیه، ۱۱۷؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۶/۱۳۰؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۲۵۰ و ۲۵۹.</ref>، خواه از باب توفیق عرفی<ref> آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۳۷؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۱۳۵ ـ ۱۳۶.</ref> یا غیر اینها<ref> مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۵۳۷.</ref>؛ هرچند بعضی مانند محقق نراقی قائل به تعارض آن دو شدهاند. | این قاعده به اجماع فقها بر ادله احکام اولیه مقدم میشود، خواه این تقدم از باب حکومت باشد<ref> انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۹۶ و ۲/۵۳۵؛ انصاری، رسائل فقهیه، ۱۱۷؛ همدانی، مصباح الفقیه، ۶/۱۳۰؛ نایینی، فوائد الاصول، ۳/۲۵۰ و ۲۵۹.</ref>، خواه از باب توفیق عرفی<ref> آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۴۳۷؛ آخوند خراسانی، درر الفوائد، ۱۳۵ ـ ۱۳۶.</ref> یا غیر اینها<ref> مجاهد طباطبایی، مفاتیح الاصول، ۵۳۷.</ref>؛ هرچند بعضی مانند محقق نراقی قائل به تعارض آن دو شدهاند. | ||
امامخمینی در موارد متعددی به حکومت این قاعده بر ادله [[احکام اولیه]] تصریح کرده است<ref> امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۶۹؛ امامخمینی، الخلل، ۴۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۲/۲۳۳ و ۲۴۱؛ امامخمینی، البیع، ۱/۵۲۲ و ۴/۱۶۳.</ref>؛ البته ایشان حکومت را به صورت مطلق نپذیرفته، بلکه در مواردی که حکم اولی چنان اهمیت دارد که شارع تحت هیچ شرایطی راضی به ترک آن نیست، دلیل آن حکم اولی بر قاعده نفی حرج مقدم خواهد شد<ref> امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۶۱۶.</ref>؛ ازجمله آن احکام میتوان به حرمت قتل نبی(ع) و [[امام(ع)]]، حرمت تخریب قبور ائمّه(ع)، حرمت تأویل و تفسیر [[قرآن]] به آنچه موافق با مذهب ملحدان است و حرمت اسیرکردن زن و فرزند مؤمنان اشاره کرد<ref> امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۹ ـ ۴۵۰.</ref>؛ از اینرو در صورتی که مکلف مجبور شود کار حرجی را انجام دهد یا یکی از این امور مهم را مرتکب شود، دلایل قاعده نفی حرج، ارتکاب آن امر را مجاز نخواهد کرد<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۵/۹۶.</ref> | امامخمینی در موارد متعددی به حکومت این قاعده بر ادله [[احکام اولیه]] تصریح کرده است<ref> امامخمینی، انوار الهدایه، ۱/۳۶۹؛ امامخمینی، الخلل، ۴۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۲/۲۳۳ و ۲۴۱؛ امامخمینی، البیع، ۱/۵۲۲ و ۴/۱۶۳.</ref>؛ البته ایشان حکومت را به صورت مطلق نپذیرفته، بلکه در مواردی که حکم اولی چنان اهمیت دارد که شارع تحت هیچ شرایطی راضی به ترک آن نیست، دلیل آن حکم اولی بر قاعده نفی حرج مقدم خواهد شد<ref> امامخمینی، تنقیح الاصول، ۳/۶۱۶.</ref>؛ ازجمله آن احکام میتوان به حرمت قتل نبی(ع) و [[امام(ع)]]، حرمت تخریب قبور ائمّه(ع)، حرمت تأویل و تفسیر [[قرآن]] به آنچه موافق با مذهب ملحدان است و حرمت اسیرکردن زن و فرزند مؤمنان اشاره کرد<ref> امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۹ ـ ۴۵۰.</ref>؛ از اینرو در صورتی که مکلف مجبور شود کار حرجی را انجام دهد یا یکی از این امور مهم را مرتکب شود، دلایل قاعده نفی حرج، ارتکاب آن امر را مجاز نخواهد کرد<ref>نجفی، جواهر الکلام، ۵/۹۶.</ref>. | ||
===تعارض قاعده با دلیل احتیاط=== | ===تعارض قاعده با دلیل احتیاط=== | ||
درباره تعارض دلیل نفی حرج با دلیل احتیاط و تقدیم آن بر احتیاطی که موجب عسر و حرج شود، میان اصولیان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند این قاعده، احتیاط حرجی را نفی میکند<ref> انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۸۲.</ref>؛ زیرا منشأ احتیاطِ ذکرشده بقای همان حکم شرعی واقعی است که دلیل قاعده نفی حرج دلیل آن حکم شرعی واقعی را نفی میکند<ref> خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۶۶ ـ ۲۷۰.</ref>؛ اما برخی همانند آخوند خراسانی موارد احتیاط را از شمول قاعده نفی حرج خارج میدانند؛ زیرا به باور وی ادله قاعده مثل آیه «ما جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»<ref> حج، ۷۸.</ref> ناظر به حوزه جعل [[شارع]] و وجود حرج در متعلق تکلیف است و حال آنکه حرج ناشی از احتیاط به سبب حکم عقل به لزوم جمع میان محتملات است و مربوط به جعل شارع و وجود حرج در متعلق تکلیف نیست<ref> آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۱۳.</ref>. امامخمینی در این خصوص با اینکه نظر گروه دوم را برگزیده، با توجه به تمایل فقها به نظر اول، اذعان کرده مسئله تأمل بیشتری میطلبد<ref> امامخمینی، الطهاره، ۱/۴۰۹.</ref> | درباره تعارض دلیل نفی حرج با دلیل احتیاط و تقدیم آن بر احتیاطی که موجب عسر و حرج شود، میان اصولیان اختلاف نظر وجود دارد. برخی معتقدند این قاعده، احتیاط حرجی را نفی میکند<ref> انصاری، فرائد الاصول، ۱/۱۸۲.</ref>؛ زیرا منشأ احتیاطِ ذکرشده بقای همان حکم شرعی واقعی است که دلیل قاعده نفی حرج دلیل آن حکم شرعی واقعی را نفی میکند<ref> خویی، مصباح الاصول، ۱/۲۶۶ ـ ۲۷۰.</ref>؛ اما برخی همانند آخوند خراسانی موارد احتیاط را از شمول قاعده نفی حرج خارج میدانند؛ زیرا به باور وی ادله قاعده مثل آیه «ما جَعَلَ عَلَیکمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ»<ref> حج، ۷۸.</ref> ناظر به حوزه جعل [[شارع]] و وجود حرج در متعلق تکلیف است و حال آنکه حرج ناشی از احتیاط به سبب حکم عقل به لزوم جمع میان محتملات است و مربوط به جعل شارع و وجود حرج در متعلق تکلیف نیست<ref> آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ۳۱۳.</ref>. امامخمینی در این خصوص با اینکه نظر گروه دوم را برگزیده، با توجه به تمایل فقها به نظر اول، اذعان کرده مسئله تأمل بیشتری میطلبد<ref> امامخمینی، الطهاره، ۱/۴۰۹.</ref>. | ||
===تعارض قاعده نفی حرج و قاعده لاضرر=== | ===تعارض قاعده نفی حرج و قاعده لاضرر=== |
ویرایش