Image-reviewer، confirmed، templateeditor
۷۲۱
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی « '''جنبش غیر متعهدها'''، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به بلوک شرق و غرب. ==مقدمه== جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از جنگ جهانی دوم و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت امری...» ایجاد کرد) |
جز (←مقدمه) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
'''جنبش غیر متعهدها'''، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به [[بلوک شرق و غرب]]. | '''جنبش غیر متعهدها'''، تشکلی از دولتهای غیر وابسته به [[بلوک شرق و غرب]]. | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از [[جنگ جهانی دوم]] و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت [[امریکا]] و [[شوروی]]، برخی از کشورهای [[آسیا|آسیایی]] و [[آفریقا|آفریقایی]] را به این نتیجه رساند که با خروج از بلوکبندیهای نظام دو قطبی و تأسیس این جنبش، خود را از مناقشات دو قطب رها سازند؛ از اینرو هدف اصلی از تشکیل آن را کنارهگیری از دستهبندیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک و دوری از وابستگی به بلوک شرق و غرب و اتخاذ سیاست مستقل و واقعبینانه در روابط بینالملل بدون ایجاد بلوک جدید اعلام کردهاند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۱.</ref> تشکیل این جنبش در واقع واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref> | جنبش غیر متعهدها یا عدم تعهد پس از [[جنگ جهانی دوم]] و شکلگیری نظام دو قطبی بهتدریج به وجود آمد. ساختار موازنه جدید قدرت و اوجگیری جنگ سرد میان دو ابرقدرت [[امریکا]] و [[شوروی]]، برخی از کشورهای [[آسیا|آسیایی]] و [[آفریقا|آفریقایی]] را به این نتیجه رساند که با خروج از بلوکبندیهای نظام دو قطبی و تأسیس این جنبش، خود را از مناقشات دو قطب رها سازند؛ از اینرو هدف اصلی از تشکیل آن را کنارهگیری از دستهبندیهای سیاسی، نظامی، اقتصادی و ایدئولوژیک و دوری از وابستگی به بلوک شرق و غرب و اتخاذ سیاست مستقل و واقعبینانه در روابط بینالملل بدون ایجاد بلوک جدید اعلام کردهاند.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۱.</ref> تشکیل این جنبش در واقع واکنش جهان سوم به مشکلات و مسائل پس از جنگ جهانی دوم و روابط ناعادلانه جهانی در دوران استعمارزدایی بود.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref><br> | ||
جنبش عدم تعهد در چارچوب سیاست بیطرفی مثبت شکل گرفت. این سیاست مبتنی بر شرکت فعال در سیاست بینالملل برای کاهش بحرانها و جلوگیری از نظام دوقطبی جهان بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۳۰.</ref> راهبرد عدم تعهد، زمانی امکانپذیر است که ساختار نظام بینالملل مبتنی بر پراکندگی قدرت یا بلوکبندی باشد.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۵.</ref> هدف نهایی جنبش غیر متعهدها جلوگیری از تبدیل بلوکبندیهای قدرت به کشمکش آشکار نظامی<ref>استلی، فرهنگ اندیشه نو، ۵۴۵.</ref> و برهمزدن توازن دلخواهی بود که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آن بودند؛<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> چنانکه موفقیت آن در گرو فاصلهگرفتن از زمینههای اصلی برخورد بینالمللی و دفاع از [[استقلال]] و تمامیت ارضی بود.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۷.</ref> | جنبش عدم تعهد در چارچوب سیاست بیطرفی مثبت شکل گرفت. این سیاست مبتنی بر شرکت فعال در سیاست بینالملل برای کاهش بحرانها و جلوگیری از نظام دوقطبی جهان بود.<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۲۳۰.</ref> راهبرد عدم تعهد، زمانی امکانپذیر است که ساختار نظام بینالملل مبتنی بر پراکندگی قدرت یا بلوکبندی باشد.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۵.</ref> هدف نهایی جنبش غیر متعهدها جلوگیری از تبدیل بلوکبندیهای قدرت به کشمکش آشکار نظامی<ref>استلی، فرهنگ اندیشه نو، ۵۴۵.</ref> و برهمزدن توازن دلخواهی بود که قدرتهای بزرگ خواهان حفظ آن بودند؛<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> چنانکه موفقیت آن در گرو فاصلهگرفتن از زمینههای اصلی برخورد بینالمللی و دفاع از [[استقلال]] و تمامیت ارضی بود.<ref>هالستی، مبانی تحلیل سیاست بینالملل، ۱۷۷.</ref><br> | ||
اندیشه و مبانی شکلگیری جنبش عدم تعهد پس از کنفرانس روابط آسیایی دهلینو (۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش) و کنفرانس باندونگ (۱۹۵۵م/ ۱۳۳۴ش) که با حضور ۲۹ کشور جهان سوم برپا شده بود، پایهریزی شد<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۲۱؛ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref> و در بلگراد (۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش) شکل گرفت.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴؛ بندرفسکی و سوفینسکی، جنبش عدم تعهد دوستان و دشمنان آن در سیاست جهان، ۵۶.</ref> مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، [[جواهر لعل نهرو]] نخستوزیر هند، [[جمال عبدالناصر]] رئیسجمهور مصر و [[احمد سوکارنو]] رئیسجمهوری اندونزی از شخصیتهای تأثیرگذار در شکلگیری جنبش عدم تعهد بودند.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۱۵.</ref> پایبندی به ارکان این جنبش یعنی احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی، خودمختاری، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با [[نژادپرستی]] و [[استعمار]] و [[امپریالیسم]] شرطِ ورود به این سازمان است.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴ـ۱۶۵.</ref> این سازمان از ۱۱۸ کشور جهان سومی تشکیل شده است.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref> | اندیشه و مبانی شکلگیری جنبش عدم تعهد پس از کنفرانس روابط آسیایی دهلینو (۱۹۴۷م/ ۱۳۲۶ش) و کنفرانس باندونگ (۱۹۵۵م/ ۱۳۳۴ش) که با حضور ۲۹ کشور جهان سوم برپا شده بود، پایهریزی شد<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۲۱؛ کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref> و در بلگراد (۱۹۶۱م/ ۱۳۴۰ش) شکل گرفت.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴؛ بندرفسکی و سوفینسکی، جنبش عدم تعهد دوستان و دشمنان آن در سیاست جهان، ۵۶.</ref> مارشال تیتو رئیسجمهور یوگسلاوی، [[جواهر لعل نهرو]] نخستوزیر هند، [[جمال عبدالناصر]] رئیسجمهور مصر و [[احمد سوکارنو]] رئیسجمهوری اندونزی از شخصیتهای تأثیرگذار در شکلگیری جنبش عدم تعهد بودند.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۱۵.</ref><br> | ||
اصل سیاست عدم تعهد در ایران به دوران صدارت [[امیرکبیر]] باز میگردد که حکومت ایران با تکیه بر اصل بیطرفی به دنبال حفظ [[استقلال]] خود در برابر[[انگلیس]] و [[روسیه]] بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹ـ۶۰.</ref> موازنه عدمی [[سیدحسن مدرس]] نیز همسو با سیاست عدم تعهد به ابرقدرتها و نفی سلطه آنان ارزیابی میشود. این سیاست مبتنی بر این بود که به دلیل ترس از سلطه یک ابرقدرت به ابرقدرت دیگر نباید گرایش پیدا کرد.<ref>ترکمان، آراء، اندیشهها و فلسفه سیاسی مدرس، ۱۰۰ـ۱۰۱.</ref> [[محمد مصدق]] نیز سیاست موازنه منفی را در هماهنگی با راهبرد عدم تعهد مطرح کرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۹.</ref> این سیاست مبتنی بر نوعی سختگیری در چارچوب سیاست خارجی بود که حکومت تواناییهای خود را در جهت مقاصد و منافع حکومتهای دیگر به کار نمیگیرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> ایران در دوران [[پهلوی]] به دلیل عضویت در پیمان «[[بغداد]]» و «سنتو» و گرایشهایی که در سیاست خارجی داشت، نتوانست به جنبش بپیوندد؛<ref>تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.</ref> اما با پیروزی [[انقلاب اسلامی]] و تغییر رویکرد سیاست خارجی کشور، زمینه برای ورود و فعالیت ایران در جنبش عدم تعهد فراهم آمد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳ـ۳۵۴.</ref> | پایبندی به ارکان این جنبش یعنی احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی کشورها، مخالفت با شرکت در اتحادیههای نظامی، خودمختاری، همکاری مثبت بینالمللی، مبارزه با [[نژادپرستی]] و [[استعمار]] و [[امپریالیسم]] شرطِ ورود به این سازمان است.<ref>قوام، اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل، ۱۶۴ـ۱۶۵.</ref> این سازمان از ۱۱۸ کشور جهان سومی تشکیل شده است.<ref>کاظمی، نظریه همگرایی در روابط بینالملل، ۱۵۴.</ref><br> | ||
اصل سیاست عدم تعهد در ایران به دوران صدارت [[امیرکبیر]] باز میگردد که حکومت ایران با تکیه بر اصل بیطرفی به دنبال حفظ [[استقلال]] خود در برابر[[انگلیس]] و [[روسیه]] بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۹ـ۶۰.</ref> موازنه عدمی [[سیدحسن مدرس]] نیز همسو با سیاست عدم تعهد به ابرقدرتها و نفی سلطه آنان ارزیابی میشود. این سیاست مبتنی بر این بود که به دلیل ترس از سلطه یک ابرقدرت به ابرقدرت دیگر نباید گرایش پیدا کرد.<ref>ترکمان، آراء، اندیشهها و فلسفه سیاسی مدرس، ۱۰۰ـ۱۰۱.</ref> [[محمد مصدق]] نیز سیاست موازنه منفی را در هماهنگی با راهبرد عدم تعهد مطرح کرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۲۹.</ref><br> | |||
این سیاست مبتنی بر نوعی سختگیری در چارچوب سیاست خارجی بود که حکومت تواناییهای خود را در جهت مقاصد و منافع حکومتهای دیگر به کار نمیگیرد.<ref>ازغندی، روابط خارجی ایران، ۳۰.</ref> ایران در دوران [[پهلوی]] به دلیل عضویت در پیمان «[[بغداد]]» و «سنتو» و گرایشهایی که در سیاست خارجی داشت، نتوانست به جنبش بپیوندد؛<ref>تقیزاده، برنامهریزی اقتصادی ـ اجتماعی، ۲۵۲؛ عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳.</ref> اما با پیروزی [[انقلاب اسلامی]] و تغییر رویکرد سیاست خارجی کشور، زمینه برای ورود و فعالیت ایران در جنبش عدم تعهد فراهم آمد.<ref>عبدالرشیدی، جنبش عدم تعهد از آغاز، ۳۵۳ـ۳۵۴.</ref> | |||
==سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامـی ایـران== | ==سیاست عدم تعهد جمهوری اسلامـی ایـران== | ||
نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی [[محمدرضا پهلوی]] شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با امریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری [[امامخمینی]] از سیاست خارجی پهلوی بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.</ref> آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و [[قاعده نفی سبیل]] که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه کفار بر [[مسلمانان]] شود، رد میکند؛{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}} در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.</ref> اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.</ref>، عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.</ref> سیاست [[نه شرقی نه غربی|نه شرقی، نه غربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.</ref> و نفی [[ظلم]] و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref> ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کرده است<ref>۵/۴۸۸.</ref>. البته ایشان اصول سیاست خارجی و روابط با سایر کشورها را نه در پیروی از جنبش غیر متعهدها، بلکه بر مبنای موازین [[اسلام]] و شریعت مطرح میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref> | نهضت اسلامی مردم ایران در مخالفت با ابعاد مختلف سیاستهای رژیم پهلوی ازجمله سیاست خارجی [[محمدرضا پهلوی]] شکل گرفت. گرایش به غرب، اتحاد عملی با امریکا، عضویت در پیمانهای نظامی و انعقاد قراردادهای نظامی با غرب و اجرای نقش ژاندارمی منطقه ازجمله دلایل ناخرسندی توده مردم به رهبری [[امامخمینی]] از سیاست خارجی پهلوی بود.<ref>رمضانی، چارچوبی تحلیلی برای بررسی سیاست خارجی، ۵۸.</ref> آموزههای اسلامی و ازجمله اصل و [[قاعده نفی سبیل]] که الهامبخش نهضت بود، هر گونه رابطهای را که منجر به سلطه کفار بر [[مسلمانان]] شود، رد میکند؛{{ببینید|متن=ببینید|نفی سبیل}} در این میان، امامخمینی ضمن اعلام مخالفت خود با سیاستهای بینالمللی پهلوی، اصول حاکم بر سیاست خارجی نظام اسلامی آینده را نیز تشریح میکرد؛ رد هر گونه سلطهگری و سلطهپذیری،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۹۱، ۲۷۷، ۳۸۱ و ۶/۳۰۹.</ref> اصل احترام متقابل بر مبنای مصالح ملت<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۸، ۳۷۹ و ۵/۱، ۲۵۷.</ref>، عدم وابستگی و تمایل به بلوکهای شرق و غرب و ارتباط عادلانه با همه کشورها،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۳۴ و ۴۱۸.</ref> سیاست [[نه شرقی نه غربی|نه شرقی، نه غربی]]<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۱۴؛ ۱۱/۳۹۸ و ۱۲/۳۰۸.</ref> و نفی [[ظلم]] و ظلمپذیری در روابط با سایر کشورهای دنیا،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۲۹۵.</ref> ازجمله اصول مورد نظر ایشان در سیاست خارجی بود که با راهبرد عدم تعهد همخوانی بسیاری داشت؛ چنانکه ایشان در همان روزهای منتهی به پیروزی انقلاب و در مصاحبه با نشریه «اکسپرس» در تبیین مواضعِ انقلاب بهصراحت بر اصل عدم گرایش و تعهد به غرب و شرق تأکید کرده است<ref>۵/۴۸۸.</ref>. البته ایشان اصول سیاست خارجی و روابط با سایر کشورها را نه در پیروی از جنبش غیر متعهدها، بلکه بر مبنای موازین [[اسلام]] و شریعت مطرح میکرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۴۹.</ref> |