پرش به محتوا

جاسوسی: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۵ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۰ دی ۱۴۰۱
خط ۲: خط ۲:


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و به‌معنای به‌نرمی لمس‌کردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمس‌کردن برای پی‌بردن به امری یا چیزی<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلب‌کردن چیزی آمده‌است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسه‌ای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار می‌رود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن می‌آید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهاده‌اند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمع‌آوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیم‌های راجع به [[سیاست داخلی]] یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، به‌معنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیرمجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده‌است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریف‌ها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار می‌رود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده می‌شود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]،<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref> از آن بازداشته شده‌است.{{ببینید|متن=ببینید|تجسس}}
واژه جاسوسی از ریشه «جَسّ» و به‌معنای به‌نرمی لمس‌کردنِ رگ بدن برای شناخت نبض<ref>راغب، مفردات، ۱۹۶.</ref> یا مطلق لمس‌کردن برای پی‌بردن به امری یا چیزی<ref>ابن‌منظور، لسان العرب، ۶/۳۸.</ref> است. همچنین به معنای خبرپرسیدن، خبر را از جایی به جایی بردن و پنهانی طلب‌کردن چیزی آمده‌است.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> این واژه در اصطلاح برای گردآوری پنهانی اخبار و اطلاعات سرّی کسی، مؤسسه‌ای یا کشوری و رساندن به دیگری به کار می‌رود.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۲۰۶۵.</ref> از واژه جاسوسی، بیشتر معنای منفی به ذهن می‌آید؛ به طوری که جاسوس را «صاحب سرّ الشر» نیز نام نهاده‌اند.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۵/۶۴۵۸.</ref> از منظر حقوقی، جاسوسی به معنای به دست آوردن و جمع‌آوری اطلاعات و نقشه و [[اسرار]] یا اسناد و تصمیم‌های راجع به سیاست داخلی یا [[سیاست خارجی|خارجی]] و دادن آنها به افرادی است که صلاحیت ندارند.<ref>زراعت، قانون مجازات اسلامی، ۵۰۱.</ref> جاسوسی در برخی [[منابع فقهی]]، به‌معنای به دست آوردن اطلاعات به صورت [[محرمانه]] یا تحت عناوین غیرمجاز دیگر، به نفع [[دشمن]]، بیان شده‌است.<ref>وزارة الاوقاف، الموسوعة الفقهیة الکویتیه، ۱۰/۱۶۶.</ref> با این تعریف‌ها، واژه جاسوسی معمولاً در عرصه امنیت ملی به کار می‌رود؛ اما خبرگیری و کنجکاوی در حیطه شخصی افراد که ارتباط مشخصی با اهداف ملی و حکومتی ندارد، تجسس نامیده می‌شود که در [[قرآن کریم]]<ref>حجرات، ۱۲.</ref> و [[روایات]] [[معصومان(ع)]]،<ref>مجلسی، مرآة العقول، ۲۵/۳۶۹.</ref> از آن بازداشته شده‌است.{{ببینید|متن=ببینید|تجسس}}


از واژه‌های مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحب‌منصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمی‌کردند؛ چنان‌که [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمین‌های تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع می‌کردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵–۷۲۷.</ref>
از واژه‌های مرتبط با جاسوسی، «خبرگیری» است که همه [[پادشاهان]] و [[حاکمان]] برای کسب اطلاع از اتباع، صاحب‌منصبان و وزیرانِ خود و دشمنان خارجی، از آن غفلت نمی‌کردند؛ چنان‌که [[هخامنشیان]] مأمورانی به نام «چشم و گوش شاه» داشتند که علاوه بر بازرسی سرزمین‌های تابعه و نظارت بر آنها، برای پادشاه خبر جمع می‌کردند.<ref>برایان، تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ۱/۷۲۵–۷۲۷.</ref>
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


== پیوند به بیرون ==
== پیوند به بیرون ==
منیره طبرسی، [https://books.khomeini.ir/books/10004/19/ «جاسوسی»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۴، ص۱۹-۲۵.
*منیره طبرسی، [https://books.khomeini.ir/books/10004/19/ «جاسوسی»]، [[دانشنامه امام‌خمینی]]، ج۴، ص۱۹-۲۵.
[[رده:مقاله‌های ارزیابی‌شده]]
[[رده:مقاله‌های تأییدشده]]
[[رده:مقاله‌های بدون لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
۲۱٬۱۴۹

ویرایش