پرش به محتوا

عاشورا: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۴ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عاشورا'''، روز [[شهادت امام‌حسین(ع)]] و یاران ایشان در [[کربلا]]، ۶۱ق.
'''عاشورا'''، روز شهادت [[امام حسین(ع)|امام‌حسین(ع)]] و یاران ایشان در [[کربلا]]، ۶۱ق.


== معنی ==
== معنی ==
عاشورا از ریشه عربی «عشر» به معنای روز دهم است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۴۹؛ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۸۱۵–۱۳۸۱۶.</ref> برخی نیز عاشورا را واژه‌ای عبرانی دانسته‌اند که از کلمه «عاشور» گرفته شده‌است و به معنای روز دهم ماه تشری از ماه‌های یهودی است.<ref>سعیدی و صفایی، عاشورا چاپ‌شده در دائرةالمعارف تشیع، ۱۱/۱۵.</ref> پس از شهادت امام‌حسین (ع) و یاران حضرت در واقعه [[کربلا]] در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری به آن روز «عاشورا» گفتند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۳۹۴؛ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۹۶؛ قمی، منتهی الآمال، ۴۷۶ و ۵۲۲.</ref> عاشورا به عنوان روز [[شهادت]] امام‌حسین (ع) جایگاه خاصی در میان مسلمانان به‌ویژه شیعیان دارد و پیام‌آور ارزش‌ها، کرامت انسانی و الهام‌بخش [[آزادی]] و [[خداخواهی]] و یادآور حزن و اندوه است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۶۹ و ۱۷/۱۱۲.</ref> امام‌حسین (ع) که از [[بیعت]] با [[یزیدبن‌معاویه]] امتناع و بر ضد وی قیام کرده بود، به همراه اصحاب و یاران خود در روز عاشورا به دست سپاهیان [[یزید]] به [[شهادت]] رسیدند و خاندان ایشان و یارانش اسیر شدند.
عاشورا از ریشه عربی «عشر» به معنای روز دهم است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۴۹؛ دهخدا، لغتنامه، ۹/۱۳۸۱۵–۱۳۸۱۶.</ref> برخی نیز عاشورا را واژه‌ای عبرانی دانسته‌اند که از کلمه «عاشور» گرفته شده‌است و به معنای روز دهم ماه تشری از ماه‌های یهودی است.<ref>سعیدی و صفایی، عاشورا چاپ‌شده در دائرةالمعارف تشیع، ۱۱/۱۵.</ref> پس از شهادت امام‌حسین (ع) و یاران حضرت در واقعه کربلا در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری به آن روز «عاشورا» گفتند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۵/۳۹۴؛ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۹۶؛ قمی، منتهی الآمال، ۴۷۶ و ۵۲۲.</ref> عاشورا به عنوان روز شهادت امام‌حسین (ع) جایگاه خاصی در میان مسلمانان به‌ویژه [[شیعه|شیعیان]] دارد و پیام‌آور [[ارزش‌ها]]، [[کرامت انسانی]] و الهام‌بخش [[آزادی]] و [[خداخواهی]] و یادآور حزن و اندوه است.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۴/۳۶۹ و ۱۷/۱۱۲.</ref> امام‌حسین (ع) که از [[بیعت]] با [[یزیدبن‌معاویه]] امتناع و بر ضد وی [[قیام]] کرده بود، به همراه اصحاب و یاران خود در روز عاشورا به دست سپاهیان [[یزید]] به [[شهادت]] رسیدند و خاندان ایشان و یارانش اسیر شدند.


== پیشینه ==
== پیشینه ==
گفته شده پیشینه روز عاشورا به پیش از [[اسلام]] بر می‌گردد. عرب‌های جاهلی این روز را [[روزه]] می‌گرفتند،<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۴/۲۸۸–۲۸۹.</ref> عید می‌دانستند، لباس نو می‌پوشیدند و خضاب می‌کردند.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۸/۶۵۵–۶۵۹؛ محدثی، ۲۷۶.</ref> [[یهودیان]] نیز روز عاشورا را روز عید می‌دانستند و روزه می‌گرفتند و معتقد بودند در آن روز، [[موسی(ع)]] با شکافتن دریا [[قوم یهود]] را از دست [[فرعون]] نجات داد<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۲۶ و ۲۶۹؛ بیهقی، السنن الکبری، ۴/۲۸۶.</ref>؛ اما برخی معتقدند عاشورا پیش از اسلام نبوده و «عاشورا» نامی اسلامی است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۴۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۰۵–۴۰۶.</ref>
گفته شده پیشینه روز عاشورا به پیش از [[اسلام]] بر می‌گردد. عرب‌های جاهلی این روز را [[روزه]] می‌گرفتند،<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۴/۲۸۸–۲۸۹.</ref> عید می‌دانستند، لباس نو می‌پوشیدند و خضاب می‌کردند.<ref>متقی هندی، کنز العمال، ۸/۶۵۵–۶۵۹؛ محدثی، ۲۷۶.</ref> [[یهودیان]] نیز روز عاشورا را روز عید می‌دانستند و روزه می‌گرفتند و معتقد بودند در آن روز، [[موسی(ع)]] با شکافتن دریا [[قوم یهود]] را از دست [[فرعون]] نجات داد<ref>بخاری، صحیح البخاری، ۴/۱۲۶ و ۲۶۹؛ بیهقی، السنن الکبری، ۴/۲۸۶.</ref>؛ اما برخی معتقدند عاشورا پیش از اسلام نبوده و «عاشورا» نامی اسلامی است.<ref>فراهیدی، کتاب العین، ۱/۲۴۹؛ طریحی، مجمع البحرین، ۳/۴۰۵–۴۰۶.</ref>


[[شیخ‌عباس قمی]] با اشاره به توصیه امامان معصوم (ع) به حزن و اندوه شیعیان در روز عاشورا و بازداشتن آنان از خوشحالی، تبرک‌جستن، ذخیره‌کردن و روزه‌گرفتن در آن روز،<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۲۵–۲۲۷؛ مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، ۶/۲۰۳.</ref> گفته‌است [[بنی‌امیه]] و طرفداران آنان روایات زیادی<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۵/۹۴–۹۶.</ref> را دربارهٔ سابقه عاشورا مانند خاموش‌شدن آتش [[نمرود]]، آرام‌گرفتن [[کشتی نوح]] و غرق‌شدن فرعون در روز عاشورا، جعل کرده‌اند و به استناد آن، روز عاشورا را روزی مهم، مقدس و بافضیلت دانسته‌اند.<ref>قمی، مفاتیح الجنان، ۲۹۰.</ref> بر همین اساس عده‌ای از [[اهل سنت]] روزه‌گرفتن در روز عاشورا را [[مستحب]] و برخی نیز مانند ابوحنیفه آن را نوعی واجب دانسته‌اند<ref>ابن‌قدامه، المغنی، ۳/۱۰۴–۱۰۵؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱/۷۲۱.</ref>؛ ولی امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۱۶۹؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲۶۵.</ref> و بسیاری دیگر از [[فقهای شیعه]]<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳/۳۶۹–۳۷۶؛ نجفی، جواهر، ۱۷/۱۰۵–۱۰۹.</ref> روزه روز عاشورا را [[مکروه]] شمرده‌اند.
[[شیخ‌عباس قمی]] با اشاره به توصیه [[امامان معصوم (ع)]] به حزن و اندوه شیعیان در روز عاشورا و بازداشتن آنان از خوشحالی، تبرک‌جستن، ذخیره‌کردن و روزه‌گرفتن در آن روز،<ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۲۲۵–۲۲۷؛ مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحبقرانی، ۶/۲۰۳.</ref> گفته‌است [[بنی‌امیه]] و طرفداران آنان روایات زیادی<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۵/۹۴–۹۶.</ref> را دربارهٔ سابقه عاشورا مانند خاموش‌شدن آتش [[نمرود]]، آرام‌گرفتن [[کشتی نوح]] و غرق‌شدن فرعون در روز عاشورا، جعل کرده‌اند و به استناد آن، روز عاشورا را روزی مهم، مقدس و بافضیلت دانسته‌اند.<ref>قمی، مفاتیح الجنان، ۲۹۰.</ref> بر همین اساس عده‌ای از [[اهل سنت]] روزه‌گرفتن در روز عاشورا را [[مستحب]] و برخی نیز مانند ابوحنیفه آن را نوعی واجب دانسته‌اند<ref>ابن‌قدامه، المغنی، ۳/۱۰۴–۱۰۵؛ جزیری، الفقه علی المذاهب الاربعه، ۱/۷۲۱.</ref>؛ ولی امام‌خمینی<ref>امام‌خمینی، نجاة العباد، ۱۶۹؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۲۶۵.</ref> و بسیاری دیگر از فقهای شیعه<ref>بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱۳/۳۶۹–۳۷۶؛ نجفی، جواهر، ۱۷/۱۰۵–۱۰۹.</ref> روزه روز عاشورا را [[مکروه]] شمرده‌اند.


پس از واقعه عاشورا علی‌رغم سخت‌گیری‌های شدید بنی‌امیه، برخی از شاعران و مداحان [[اهل بیت(ع)]] مانند عوف‌بن‌عبدالله‌بن‌احمر، عبدالله‌بن‌کثیر، فرزدق و کمیت اسدی اشعار و قصیده‌هایی را در رثای امام‌حسین (ع) و عاشورا و برای اهل بیت (ع) سرودند.<ref>شهیدی، ۲۳۶–۲۳۷.</ref> احادیث و روایات فراوانی که از [[پیامبر اکرم(ص)]] و امامان معصوم (ع) دربارهٔ عاشورا و زنده نگه‌داشتن آن رسیده‌است،<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۵–۲۹۲.</ref> نشان می‌دهد که در روزگار ائمه (ع) با وجود محدودیت‌ها از جانب حکومت‌های بنی‌امیه و [[بنی‌عباس]]، امامان (ع) به عزاداری می‌پرداختند و دستور می‌دادند شیعیان به تشکیل مجالس حسینی و گرامی‌داشت عاشورا بپردازند<ref>کلینی، کافی، ۴/۱۷۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۵–۲۹۲.</ref> {{ببینید|عزاداری}}؛ چنان‌که [[امام‌صادق(ع)]] از یاران خود خواست در رثای امام‌حسین (ع) شعر بسرایند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۷–۲۸۸.</ref> و [[امام‌رضا(ع)]] به ریّان‌بن‌شبیب گفت اگر او گریه‌کننده است، بر امام‌حسین (ع) که در روز عاشورا، سر ایشان بریده شد، چنان‌که گوسفند قربانی می‌شود و شهادت هجده تن از خاندان ایشان که در روی زمین بی‌مانند بودند، گریه کند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۶.</ref> به گفته [[امام‌خمینی]] به دستور ائمه (ع) و اصرار آنان این مجالس در طول تاریخ برپا بوده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۸–۹۷.</ref>
پس از واقعه عاشورا علی‌رغم سخت‌گیری‌های شدید بنی‌امیه، برخی از شاعران و مداحان [[اهل بیت(ع)]] مانند عوف‌بن‌عبدالله‌بن‌احمر، عبدالله‌بن‌کثیر، فرزدق و کمیت اسدی اشعار و قصیده‌هایی را در رثای امام‌حسین (ع) و عاشورا و برای اهل بیت (ع) سرودند.<ref>شهیدی، ۲۳۶–۲۳۷.</ref> احادیث و روایات فراوانی که از [[پیامبر اکرم(ص)]] و امامان معصوم (ع) دربارهٔ عاشورا و زنده نگه‌داشتن آن رسیده‌است،<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۵–۲۹۲.</ref> نشان می‌دهد که در روزگار ائمه (ع) با وجود محدودیت‌ها از جانب حکومت‌های بنی‌امیه و [[بنی‌عباس]]، امامان (ع) به عزاداری می‌پرداختند و دستور می‌دادند شیعیان به تشکیل مجالس حسینی و گرامی‌داشت عاشورا بپردازند<ref>کلینی، کافی، ۴/۱۷۶؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۵–۲۹۲.</ref> {{ببینید|عزاداری}}؛ چنان‌که [[امام‌صادق(ع)]] از یاران خود خواست در رثای امام‌حسین (ع) شعر بسرایند<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۷–۲۸۸.</ref> و [[امام‌رضا(ع)]] به ریّان‌بن‌شبیب گفت اگر او گریه‌کننده است، بر امام‌حسین (ع) که در روز عاشورا، سر ایشان بریده شد، چنان‌که گوسفند قربانی می‌شود و شهادت هجده تن از خاندان ایشان که در روی زمین بی‌مانند بودند، گریه کند.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۸۶.</ref> به گفته [[امام‌خمینی]] به دستور ائمه (ع) و اصرار آنان این مجالس در طول تاریخ برپا بوده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۸–۹۷.</ref>


پیروان اهل بیت (ع) با استناد به روایات و سیره امامان (ع)،<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۷۸–۲۹۶.</ref> در مواردی که می‌توانستند و خلاف [[تقیه]] نبود با تشکیل مجالس و برگزاری آیین‌های ویژه، به عزاداری در روز عاشورا می‌پرداختند. با قدرت گرفتن آل‌بویه، به دستور معزالدوله از حاکمان آل‌بویه در سال ۳۵۲ق روز عاشورا روز عزا و تعطیل عمومی اعلام شد<ref>ذهبی، تارخ الاسلام، ۲۶/۱۱؛ فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ۴۵۹–۴۶۷.</ref> و مراسم عاشورا در این دوران برگزار می‌شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۵۴۹، ۵۵۸، ۵۸۹ و ۹/۱۵۵.</ref> در [[دوره صفویه]] که [[تشیع]] مذهب رسمی ایران شده بود، برگزاری مراسم عاشورا و تشکیل مجالس عزاداری امام‌حسین (ع)، در نهایتِ شکوه برگزار می‌شد. شاهان صفوی خود در مراسم عمومی روز عاشورا حضور می‌یافتند<ref>فلسفی، زندگانی شاه‌عباس اول، ۳/۶–۷.</ref> و این مراسم حتی در اردوهای نظامی هم برگزار می‌شد؛ چنان‌که در محرم ۱۰۱۳ق/ ۹۸۳ش که [[شاه‌عباس]] قلعه ایروان را محاصره کرده بود، در عزاداری شب عاشورا چنان صدای شیون و زاری از اردوگاه بلند شد که ساکنان قلعه پنداشتند فرمان حمله شبانه صادر شده و با گسیل پیکی تسلیم شدند<ref>فلسفی، زندگانی شاه‌عباس اول، ۳/۱۰.</ref> {{ببینید|صفویه}}. در زمان [[قاجاریه]] نیز آیین‌های سوگواری در عاشورا پرشورتر از پیش برگزار می‌شد و به‌تدریج با رواج مراسم سینه‌زنی، تعزیه‌خوانی، مداحی، روضه‌خوانی، حرکت دسته‌جات و حمل پرچم‌های عزا گسترش بیشتری یافت.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۱/۲۷۴–۳۱۵؛ هالیستر، تشیع در هند، ۱۹۹–۲۰۲.</ref>
پیروان اهل بیت (ع) با استناد به روایات و سیره امامان (ع)،<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۲۷۸–۲۹۶.</ref> در مواردی که می‌توانستند و خلاف [[تقیه]] نبود با تشکیل مجالس و برگزاری آیین‌های ویژه، به عزاداری در روز عاشورا می‌پرداختند. با قدرت گرفتن [[آل‌بویه]]، به دستور معزالدوله از حاکمان آل‌بویه در سال ۳۵۲ق روز عاشورا روز عزا و تعطیل عمومی اعلام شد<ref>ذهبی، تارخ الاسلام، ۲۶/۱۱؛ فقیهی، آل بویه و اوضاع زمان ایشان، ۴۵۹–۴۶۷.</ref> و مراسم عاشورا در این دوران برگزار می‌شد.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۸/۵۴۹، ۵۵۸، ۵۸۹ و ۹/۱۵۵.</ref> در [[صفویه|دوره صفویه]] که [[تشیع]] مذهب رسمی ایران شده بود، برگزاری مراسم عاشورا و تشکیل مجالس عزاداری امام‌حسین (ع)، در نهایتِ شکوه برگزار می‌شد. شاهان صفوی خود در مراسم عمومی روز عاشورا حضور می‌یافتند<ref>فلسفی، زندگانی شاه‌عباس اول، ۳/۶–۷.</ref> و این مراسم حتی در اردوهای نظامی هم برگزار می‌شد؛ چنان‌که در محرم ۱۰۱۳ق/ ۹۸۳ش که [[شاه‌عباس صفوی|شاه‌عباس]] قلعه ایروان را محاصره کرده بود، در عزاداری شب عاشورا چنان صدای شیون و زاری از اردوگاه بلند شد که ساکنان قلعه پنداشتند فرمان حمله شبانه صادر شده و با گسیل پیکی تسلیم شدند<ref>فلسفی، زندگانی شاه‌عباس اول، ۳/۱۰.</ref> {{ببینید|صفویه}}. در زمان [[قاجاریه]] نیز آیین‌های سوگواری در عاشورا پرشورتر از پیش برگزار می‌شد و به‌تدریج با رواج مراسم سینه‌زنی، تعزیه‌خوانی، مداحی، روضه‌خوانی، حرکت دسته‌جات و حمل پرچم‌های عزا گسترش بیشتری یافت.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۱/۲۷۴–۳۱۵؛ هالیستر، تشیع در هند، ۱۹۹–۲۰۲.</ref>


در [[رژیم پهلوی]] برگزاری مراسم عاشورا با فراز و فرودهای زیادی همراه بود. [[رضاشاه پهلوی]] در آغاز روی کارآمدن توجه ویژه‌ای به مراسم عاشورا داشت؛ به گونه‌ای که خودش روز عاشورا با سر و پای برهنه در مراسم حاضر می‌شد، کاه به سر می‌ریخت و همراه دستجات [[عزاداری]] حرکت می‌کرد<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۳/۴۶۱–۴۶۲؛ مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۴/۲۰.</ref>؛ ولی پس از استقرار و محکم‌کردن پایه‌های قدرت خود در برابر عاشورا موضع‌گیری کرد و بر آن شد که دامنه سلطه خود را بر آن بگستراند<ref>معادیخواه، نقش عاشورا در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ۲/۳۶۰–۳۶۱.</ref>؛ از این‌رو نه تنها به برگزاری مراسم عاشورا توجهی نداشت که با سخت‌گیری و خشونت، مراسم عزاداری و [[روضه‌خوانی]] و تعزیه‌خوانی را ممنوع کرد و هر جا ذاکری با عبا و عمامه دیده می‌شد تحت پی‌گرد قرار می‌گرفت<ref>مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۴/۲۲؛ بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۹–۱۵۱.</ref> و گفته شده بسیاری از مردم و مؤمنانی که خود را از مسائل سیاسی برکنار می‌داشتند، به سبب عاشوراستیزی و مخالفت رضاشاه با برگزاری آیین‌های سوگواری عاشورا و [[کشف حجاب]] و [[کینه]] مقدسی که از همین رهگذر با رژیم پهلوی داشتند، به صف [[مبارزه]] با رژیم پیوستند.<ref>معادیخواه، نقش عاشورا در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ۲/۳۵۹–۳۶۰.</ref> در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز هرچند ممنوعیت‌ها و سختگیری‌های ضد مذهبی دوره پیش برداشته شد، اما سیاست‌های باستان‌گرایی، [[غرب‌گرایی]] و ضد دینی و ضد [[روحانیت]] و بی‌توجهی به امور دینی رژیم پهلوی ادامه یافت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۰۷–۱۱۵.</ref>
در [[رژیم پهلوی]] برگزاری مراسم عاشورا با فراز و فرودهای زیادی همراه بود. [[رضاشاه پهلوی]] در آغاز روی کارآمدن توجه ویژه‌ای به مراسم عاشورا داشت؛ به گونه‌ای که خودش روز عاشورا با سر و پای برهنه در مراسم حاضر می‌شد، کاه به سر می‌ریخت و همراه دستجات [[عزاداری]] حرکت می‌کرد<ref>مستوفی، شرح زندگانی من، ۳/۴۶۱–۴۶۲؛ مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۴/۲۰.</ref>؛ ولی پس از استقرار و محکم‌کردن پایه‌های قدرت خود در برابر عاشورا موضع‌گیری کرد و بر آن شد که دامنه سلطه خود را بر آن بگستراند<ref>معادیخواه، نقش عاشورا در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ۲/۳۶۰–۳۶۱.</ref>؛ از این‌رو نه تنها به برگزاری مراسم عاشورا توجهی نداشت که با سخت‌گیری و خشونت، مراسم عزاداری و [[روضه‌خوانی]] و [[تعزیه‌خوانی]] را ممنوع کرد و هر جا ذاکری با عبا و عمامه دیده می‌شد تحت پی‌گرد قرار می‌گرفت<ref>مکی، تاریخ بیست‌ساله ایران، ۴/۲۲؛ بصیرت‌منش، علما و رژیم رضاشاه، ۱۳۹–۱۵۱.</ref> و گفته شده بسیاری از مردم و مؤمنانی که خود را از مسائل سیاسی برکنار می‌داشتند، به سبب عاشوراستیزی و مخالفت رضاشاه با برگزاری آیین‌های سوگواری عاشورا و [[کشف حجاب]] و کینه مقدسی که از همین رهگذر با رژیم پهلوی داشتند، به صف مبارزه با رژیم پیوستند.<ref>معادیخواه، نقش عاشورا در شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ۲/۳۵۹–۳۶۰.</ref> در دوره [[محمدرضا پهلوی]] نیز هرچند ممنوعیت‌ها و سختگیری‌های ضد مذهبی دوره پیش برداشته شد، اما سیاست‌های باستان‌گرایی، غرب‌گرایی و ضد دینی و ضد [[روحانیت]] و بی‌توجهی به امور دینی رژیم پهلوی ادامه یافت.<ref>ازغندی، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران، ۱۰۷–۱۱۵.</ref>


== زمینه‌های نهضت عاشورا ==
== زمینه‌های نهضت عاشورا ==
[[پیامبر اکرم(ص)]] بارها و به شکل‌های مختلف امیرالمؤمنین علی (ع) را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی کرد که مهم‌ترین آنها نصب آن حضرت در [[غدیر خم]] بود<ref>حموی، منهج الفاضلین، ۲۹۸–۳۱۰.</ref> {{ببینید|امام‌علی (ع)}}. بر اساس دستور خداوند،<ref>مائده، ۳ و ۶۷.</ref> پیامبر اکرم (ص) در هجدهم ذیحجه سال دهم [[هجرت]] هنگام بازگشت از [[حجةالوداع]] در اجتماع بزرگ حاجیان در منطقه غدیر خم، علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) را به عنوان جانشین خود منصوب کرد و همه مردم را به بیعت با ایشان فرا خواند. [[عبدالحسین امینی]] از ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ تن از تابعان این واقعه را نقل کرده‌است.<ref>امینی، الغدیر، ۱/۴۱–۱۶۵.</ref> پس از درگذشت پیامبر (ص) در ۲۸ صفر سال یازدهم هجری، برخی از یاران آن حضرت با نادیده‌گرفتن این انتصابِ دست به اقداماتی زدند که امام‌علی (ع) از [[رهبری]] مسلمانان کنار گذاشته شد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۱۲۳–۱۲۴؛ شهیدی، ۶۷.</ref> و آن حضرت پس از مدتی مقاومت در برابر این انحراف و امتناع از بیعت با [[ابوبکر]] و نیز مبارزات و روشنگری‌های همسرش [[فاطمه زهرا(ع)]]، سرانجام با توجه به حساسیت دوران پس از پیامبر (ص) و نگرانی از بروز فتنه‌ها و ایجاد اختلاف در امت اسلامی، راه صبر و سکوت را در پیش گرفت<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۲، ۲۳، ۲۶ و ۴۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۲۹/۴۱۷–۴۲۰؛ حیدری، قهر و مدارا در حکومت علوی، ۱۲۹.</ref>؛ ولی در سال ۳۵ هجری پس از کشته‌شدن [[عثمان]]، با اصرار و بیعت انبوه مردم، [[خلافت اسلامی]] را بر عهده گرفت.<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۳ و ۲۴.</ref>
[[پیامبر اکرم(ص)]] بارها و به شکل‌های مختلف امیرالمؤمنین علی (ع) را به عنوان وصی و جانشین خود معرفی کرد که مهم‌ترین آنها نصب آن حضرت در [[غدیر خم]] بود<ref>حموی، منهج الفاضلین، ۲۹۸–۳۱۰.</ref> بر اساس دستور خداوند،<ref>مائده، ۳ و ۶۷.</ref> پیامبر اکرم (ص) در هجدهم ذیحجه سال دهم هجرت هنگام بازگشت از [[حجةالوداع]] در اجتماع بزرگ حاجیان در منطقه غدیر خم، علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) را به عنوان جانشین خود منصوب کرد و همه مردم را به بیعت با ایشان فرا خواند. [[عبدالحسین امینی]] از ۱۱۰ تن از صحابه و ۸۴ تن از تابعان این واقعه را نقل کرده‌است.<ref>امینی، الغدیر، ۱/۴۱–۱۶۵.</ref> پس از درگذشت پیامبر (ص) در ۲۸ صفر سال یازدهم هجری، برخی از یاران آن حضرت با نادیده‌گرفتن این انتصابِ دست به اقداماتی زدند که امام‌علی (ع) از [[رهبری]] مسلمانان کنار گذاشته شد<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۱۲۳–۱۲۴؛ شهیدی، ۶۷.</ref> و آن حضرت پس از مدتی مقاومت در برابر این [[انحراف]] و امتناع از بیعت با [[ابوبکر]] و نیز مبارزات و روشنگری‌های همسرش [[فاطمه زهرا(ع)]]، سرانجام با توجه به حساسیت دوران پس از پیامبر (ص) و نگرانی از بروز فتنه‌ها و ایجاد اختلاف در امت اسلامی، راه [[صبر]] و سکوت را در پیش گرفت<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۲، ۲۳، ۲۶ و ۴۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۲۹/۴۱۷–۴۲۰؛ حیدری، قهر و مدارا در حکومت علوی، ۱۲۹.</ref>؛ ولی در سال ۳۵ هجری پس از کشته‌شدن [[عثمان]]، با اصرار و بیعت انبوه مردم، [[خلافت اسلامی]] را بر عهده گرفت.<ref>نهج البلاغه، خ۳، ۲۳ و ۲۴.</ref>


با [[شهادت امام‌علی(ع)]] در ۲۱ رمضانِ سال چهلم هجری و بیعت مردم با امام‌حسن (ع)، خلافت به ایشان رسید و ایشان نیز نخست کارگزاران خود را به اطراف روانه کرد<ref>ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۷۱۶–۷۱۹.</ref> و با تجهیز سپاه و تهیه امکانات به ادامه مقابله با [[معاویه]] برخاست<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۲/۱۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۵۸–۱۵۹.</ref>؛ ولی با توجه به سست‌عهدیِ یاران، رسوخ نفاق در جمع اصحاب آن حضرت و برخی عوامل دیگر، آن حضرت ناگزیر پس از شش ماه خلافت در سال چهل‌ویکم هجری با معاویه [[صلح]] کرد و با شرایطی، حکومت را به او واگذاشت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۶۵؛ شهیدی، ۱۶۰.</ref> امام‌حسن (ع) در سال پنجاه هجری به [[شهادت]] رسید و مسئولیت امامت و هدایت امت بر عهده [[امام‌حسین(ع)]] قرار گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۱۶۱–۱۶۲.</ref> {{ببینید|امام‌حسن (ع)}}. ایشان نیز با حکومت معاویه مخالف بود و معتقد بود در جامعه‌ای مانند دوره معاویه و [[یزید]] که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گردد و ستمگران بر مردم حکومت می‌کنند، زندگی جز ملامت و سرافکندگی و مرگ جز سعادت چیزی نیست<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۴۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۷۵/۱۱۶–۱۱۷.</ref>؛ ولی با این حال، تا معاویه زنده بود، امام‌حسین (ع) به صلحی که امام‌حسن (ع) بسته بود، تعهد داشت و کسانی را که می‌خواستند با ایشان بیعت کنند، به صبر فرامی‌خواند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۱۵۰–۱۵۳.</ref>
با شهادت امام‌علی(ع) در ۲۱ رمضانِ سال چهلم هجری و بیعت مردم با [[امام حسن‌ مجتبی(ع)|امام‌حسن (ع)]]، خلافت به ایشان رسید و ایشان نیز نخست کارگزاران خود را به اطراف روانه کرد<ref>ابن‌صباغ، الفصول المهمة، ۲/۷۱۶–۷۱۹.</ref> و با تجهیز سپاه و تهیه امکانات به ادامه مقابله با [[معاویه]] برخاست<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۲/۱۱؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۵۸–۱۵۹.</ref>؛ ولی با توجه به سست‌عهدیِ یاران، رسوخ نفاق در جمع اصحاب آن حضرت و برخی عوامل دیگر، آن حضرت ناگزیر پس از شش ماه خلافت در سال چهل‌ویکم هجری با معاویه صلح کرد و با شرایطی، حکومت را به او واگذاشت.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۶۵؛ شهیدی، ۱۶۰.</ref> امام‌حسن (ع) در سال پنجاه هجری به [[شهادت]] رسید و مسئولیت امامت و هدایت امت بر عهده [[امام‌حسین(ع)]] قرار گرفت<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۱۶۱–۱۶۲.</ref> ایشان نیز با حکومت معاویه مخالف بود و معتقد بود در جامعه‌ای مانند دوره معاویه و [[یزید]] که به حق عمل نمی‌شود و از باطل نهی نمی‌گردد و ستمگران بر مردم حکومت می‌کنند، زندگی جز ملامت و سرافکندگی و مرگ جز سعادت چیزی نیست<ref>ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۴۵؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۷۵/۱۱۶–۱۱۷.</ref>؛ ولی با این حال، تا معاویه زنده بود، امام‌حسین (ع) به صلحی که امام‌حسن (ع) بسته بود، تعهد داشت و کسانی را که می‌خواستند با ایشان بیعت کنند، به صبر فرامی‌خواند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۱۵۰–۱۵۳.</ref>


معاویه با وجود تذکر و مخالفت بسیاری از بزرگان مسلمانان، مانند احنف‌بن‌قیس با ولایت‌عهدی یزید که فردی فاسد بود، وی را جانشین خود کرد.<ref>امینی، الغدیر، ۱۰/۳۲۷–۳۳۰.</ref> پس از مرگ معاویه در سال شصت هجری یزید به خلافت نشست. به دستور وی حاکم [[مدینه]] امام‌حسین (ع) را برای بیعت با یزید فرا خواند و تهدید کرد اگر بیعت نکند، کشته می‌شود.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۱۲ و ۳۲۵.</ref> امام‌حسین (ع) که یزید را به هیچ‌رو صالح نمی‌دید، از بیعت با او امتناع کرد و تصمیم گرفت مدینه را ترک کند؛ بنابراین بی‌درنگ به همراه خانواده خود از مدینه به طرف [[مکه]] حرکت کرد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۲۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۲۰۸.</ref> ایشان پس از چند ماه اقامت در مکه به دلایل مختلف ازجمله ناامنی مکه برای ایشان و دعوت‌های بی‌شمار کوفیان، از آنجا رهسپار کوفه شد<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۲/۳۵–۳۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۴۲–۱۴۵.</ref>؛ ولی در سرزمین [[کربلا]] در نزدیکی [[کوفه]]، سپاهیان [[عبیدالله‌بن‌زیاد]] به دستور یزید راه را بر ایشان بستند و در جنگی نابرابر وی و یارانش را در دهم محرم سال ۶۱ق «روز عاشورا» به [[شهادت]] رساندند و زنان و فرزندان ایشان را به اسارت بردند<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۳.</ref> {{ببینید|امام حسین (ع)}}.
معاویه با وجود تذکر و مخالفت بسیاری از بزرگان مسلمانان، مانند احنف‌بن‌قیس با ولایت‌عهدی یزید که فردی فاسد بود، وی را جانشین خود کرد.<ref>امینی، الغدیر، ۱۰/۳۲۷–۳۳۰.</ref> پس از مرگ معاویه در سال شصت هجری یزید به خلافت نشست. به دستور وی حاکم مدینه امام‌حسین (ع) را برای بیعت با یزید فرا خواند و تهدید کرد اگر [[بیعت]] نکند، کشته می‌شود.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۱۲ و ۳۲۵.</ref> امام‌حسین (ع) که یزید را به هیچ‌رو صالح نمی‌دید، از بیعت با او امتناع کرد و تصمیم گرفت مدینه را ترک کند؛ بنابراین بی‌درنگ به همراه خانواده خود از مدینه به طرف [[مکه]] حرکت کرد.<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۲۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۲۰۸.</ref> ایشان پس از چند ماه اقامت در مکه به دلایل مختلف ازجمله ناامنی مکه برای ایشان و دعوت‌های بی‌شمار کوفیان، از آنجا رهسپار کوفه شد<ref>مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله، ۲/۳۵–۳۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۴۲–۱۴۵.</ref>؛ ولی در سرزمین [[کربلا]] در نزدیکی [[کوفه]]، سپاهیان [[عبیدالله‌بن‌زیاد]] به دستور یزید راه را بر ایشان بستند و در جنگی نابرابر وی و یارانش را در دهم محرم سال ۶۱ق «روز عاشورا» به [[شهادت]] رساندند و زنان و فرزندان ایشان را به اسارت بردند.<ref>کلینی، کافی، ۱/۴۶۳.</ref> {{ببینید|امام حسین (ع)}}


== اهداف نهضت عاشورا ==
== اهداف نهضت عاشورا ==
برای نهضت عاشورا اهداف مختلفی ازجمله امتناع امام‌حسین (ع) از بیعت با یزید، [[حفظ اسلام]]، از میان‌بردن انحرافات و بدعت‌ها، احیای [[سنت پیامبر(ص)]]، دعوت مردم کوفه، انجام فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۴۱–۱۴۵ و ۱۹۹–۲۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، رمزهای عاشورا، ۳۹–۴۳.</ref> و اقامه [[عدل]] و تشکیل [[حکومت اسلامی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱–۳.</ref> بیان شده‌است. امام‌حسین (ع) در موارد زیادی به سازش‌ناپذیری خود در برابر یزید و نپذیرفتن ذلتِ بیعت با او اشاره کرده‌است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۸۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۵۰.</ref>؛ همچنین در وصیت به برادر خود [[محمد حنفیه]]، هدف خود را امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امت اسلامی و زنده‌کردن [[سیره پیامبر(ص)]] و امیرالمؤمنین (ع) شمرده‌است<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱/۱۸۷–۱۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۲۹.</ref>؛ چنان‌که در خطبه معروفی که در برابر سپاه [[حربن‌یزید ریاحی]] که راه را بر ایشان بسته بود، ایراد کرد، با استناد به سخن پیغمبر اکرم (ص) که فرموده‌است هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام شمرده، پیمان خدا را می‌شکند، با سنت رسول خدا (ص) مخالفت می‌کند و در میان بندگان خدا با [[ظلم]] و ستم رفتار می‌کند و با او به مخالفت برنخیزد، شایسته‌است که خداوند وی را در همان جایی وارد کند که سلطان ستمگر را وارد می‌کند، اعلام کرد حاکمان بنی‌امیه طاعت خدای رحمان را رها ساخته‌اند و به پیروی [[شیطان]] درآمده‌اند، تباهی را رواج داده‌اند و حدود الهی را به کناری نهاده‌اند، [[بیت‌المال]] را ویژه خود ساخته‌اند و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده‌اند و او در چنین شرایطی در پای‌بندی به این سخن از همه کس سزاوارتر است.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۷۲–۱۷۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۹۰.</ref>
برای نهضت عاشورا اهداف مختلفی ازجمله امتناع امام‌حسین (ع) از بیعت با یزید، [[حفظ اسلام]]، از میان‌بردن [[انحراف|انحرافات]] و بدعت‌ها، احیای [[سنت پیامبر(ص)]]، دعوت مردم کوفه، انجام فریضه [[امر به معروف و نهی از منکر]]<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۴۱–۱۴۵ و ۱۹۹–۲۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، رمزهای عاشورا، ۳۹–۴۳.</ref> و اقامه [[عدل اجتماعی|عدل]] و تشکیل [[حکومت اسلامی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱–۳.</ref> بیان شده‌است. امام‌حسین (ع) در موارد زیادی به سازش‌ناپذیری خود در برابر یزید و نپذیرفتن ذلتِ بیعت با او اشاره کرده‌است<ref>مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۸۱؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۵۰.</ref>؛ همچنین در وصیت به برادر خود [[محمد حنفیه]]، هدف خود را امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امت اسلامی و زنده‌کردن [[سیره پیامبر(ص)]] و امیرالمؤمنین (ع) شمرده‌است<ref>خوارزمی، مقتل الحسین، ۱/۱۸۷–۱۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۴/۳۲۹.</ref>؛ چنان‌که در خطبه معروفی که در برابر سپاه [[حربن‌یزید ریاحی]] که راه را بر ایشان بسته بود، ایراد کرد، با استناد به سخن پیغمبر اکرم (ص) که فرموده‌است هر کس سلطان ستمگری را ببیند که حلال خدا را حرام شمرده، پیمان خدا را می‌شکند، با سنت رسول خدا (ص) مخالفت می‌کند و در میان بندگان خدا با [[ظلم]] و ستم رفتار می‌کند و با او به مخالفت برنخیزد، شایسته‌است که خداوند وی را در همان جایی وارد کند که سلطان ستمگر را وارد می‌کند، اعلام کرد حاکمان بنی‌امیه طاعت خدای رحمان را رها ساخته‌اند و به پیروی [[شیطان]] درآمده‌اند، تباهی را رواج داده‌اند و حدود الهی را به کناری نهاده‌اند، [[بیت‌المال]] را ویژه خود ساخته‌اند و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال کرده‌اند و او در چنین شرایطی در پای‌بندی به این سخن از همه کس سزاوارتر است.<ref>ابومخنف، وقعة الطف، ۱۷۲–۱۷۳؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۹۰.</ref>


امام‌خمینی حرکت امام‌حسین (ع) را اقدامی کاملاً سیاسی می‌دانست که آن حضرت شرعاً مکلف به آن بود و هدف نهایی قیام عاشورا هم تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳.</ref> ایشان با اشاره به اینکه همه انحرافات از منکرات است و جز خط مستقیم توحید هرچه هست، منکر است و باید از میان برود، معتقد بود سیدالشهدا (ع) از همان روز اول که قیام کرد، انگیزه ایشان اقامه عدل بود و می‌خواست که معروف را اقامه کند و منکر را از میان ببرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱.</ref> و حضرت برای اسلام خود را به کشتن داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.</ref>؛ زیرا تکلیف خود می‌دانست که برود و کشته بشود و آثار [[معاویه]] و پسرش را از میان ببرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۰.</ref> ایشان با رد سخن کسانی که گمان می‌کنند سیدالشهدا (ع) برای حکومت نیامده بود، تأکید کرد ایشان برای برپایی حکومت آمده بود و این مایه افتخار است؛ زیرا حکومت باید دست مثل سیدالشهدا (ع) و مثل کسانی که شیعه آن حضرت‌اند باشد و اصل قیام انبیا (ع) از اول تا آخر همین بوده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳.</ref>
امام‌خمینی حرکت امام‌حسین (ع) را اقدامی کاملاً سیاسی می‌دانست که آن حضرت شرعاً مکلف به آن بود و هدف نهایی قیام عاشورا هم تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳.</ref> ایشان با اشاره به اینکه همه انحرافات از منکرات است و جز خط مستقیم توحید هرچه هست، منکر است و باید از میان برود، معتقد بود سیدالشهدا (ع) از همان روز اول که قیام کرد، انگیزه ایشان اقامه عدل بود و می‌خواست که معروف را اقامه کند و منکر را از میان ببرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱.</ref> و حضرت برای اسلام خود را به کشتن داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۸۹.</ref>؛ زیرا تکلیف خود می‌دانست که برود و کشته بشود و آثار [[معاویه]] و پسرش را از میان ببرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۴۲۰.</ref> ایشان با رد سخن کسانی که گمان می‌کنند سیدالشهدا (ع) برای حکومت نیامده بود، تأکید کرد ایشان برای برپایی حکومت آمده بود و این مایه افتخار است؛ زیرا حکومت باید دست مثل سیدالشهدا (ع) و مثل کسانی که [[شیعه]] آن حضرت‌اند باشد و اصل قیام انبیا (ع) از اول تا آخر همین بوده‌است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳.</ref>


اسلام که با استیلای [[بنی‌امیه]] جز نامی بی‌محتوا از آن باقی نمانده بود، با نهضت عاشورا حیاتی دوباره یافت؛ چنان‌که برخی صاحب‌نظران حدوث اسلام را از پیامبر اکرم (ص) و بقایش را به قیام امام‌حسین (ع) دانسته‌اند و گفته‌اند اگر نهضت عاشورا نبود اثری از اسلام باقی نمی‌ماند.<ref>امینی، الغدیر، ۳/۳۴۸–۳۶۵؛ فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۵۹۵.</ref> از نگاه امام‌خمینی امام‌حسین (ع) قیام کرد تا [[اسلام]] در میان همه انسان‌ها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و اجتماعی آن در جامعه‌ها برقرار شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> به نظر ایشان امام‌حسین (ع) با عمل خود اسلام را بیمه و حفظ کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷.</ref>؛ زیرا بنی‌امیه قصد داشتند اسلام را از میان ببرند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۱–۴۵۲.</ref> و حکومت عدل اسلامی را به رژیم شاهنشاهی مبدل کنند، [[اسلام]] و [[وحی]] را به انزوا بکشانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۱.</ref>؛ اسلام را رژیمی طاغوتی معرفی کنند و مکتب وحی را از میان ببرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۳.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که اگر آنان موفق می‌شدند، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند و اسلامی که آمده بود تا رژیم سلطنتی و طاغوتی را از میان ببرد، مدافع حکومت‌های سلطنتی و طاغوتی می‌شد و حکومت طاغوت و جاهلیتِ سابق دوباره در لباس اسلام بازمی‌گشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹–۱۰.</ref>
اسلام که با استیلای [[بنی‌امیه]] جز نامی بی‌محتوا از آن باقی نمانده بود، با نهضت عاشورا حیاتی دوباره یافت؛ چنان‌که برخی صاحب‌نظران حدوث اسلام را از پیامبر اکرم (ص) و بقایش را به قیام امام‌حسین (ع) دانسته‌اند و گفته‌اند اگر نهضت عاشورا نبود اثری از اسلام باقی نمی‌ماند.<ref>امینی، الغدیر، ۳/۳۴۸–۳۶۵؛ فارسی، فرهنگ واژه‌های انقلاب اسلامی، ۵۹۵.</ref> از نگاه امام‌خمینی امام‌حسین (ع) قیام کرد تا [[اسلام]] در میان همه انسان‌ها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و اجتماعی آن در جامعه‌ها برقرار شود.<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۴–۱۳۵.</ref> به نظر ایشان امام‌حسین (ع) با عمل خود اسلام را بیمه و حفظ کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷.</ref>؛ زیرا بنی‌امیه قصد داشتند اسلام را از میان ببرند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۱–۴۵۲.</ref> و حکومت عدل اسلامی را به رژیم شاهنشاهی مبدل کنند، [[اسلام]] و [[وحی]] را به انزوا بکشانند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۱.</ref>؛ اسلام را رژیمی طاغوتی معرفی کنند و مکتب وحی را از میان ببرند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۳.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که اگر آنان موفق می‌شدند، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند و اسلامی که آمده بود تا [[نظام سلطنتی|رژیم سلطنتی و طاغوتی]] را از میان ببرد، مدافع حکومت‌های سلطنتی و طاغوتی می‌شد و حکومت طاغوت و جاهلیتِ سابق دوباره در لباس اسلام بازمی‌گشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹–۱۰.</ref>


به نظر امام‌خمینی عاشورا قیام عدالت‌خواهان با عددی کم و عشقی بزرگ در برابر ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه سرلوحه زندگی [[امت اسلامی]] در هر روز و هر زمین باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵.</ref> دستجات عاشورا مردم را به هیجان و حرکت و خون سیدالشهدا (ع) خون‌های همه ملت‌های اسلامی را به جوش درمی‌آورد و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵–۳۴۶.</ref>؛ بر همین اساس عاشورا روز تجدید حیات است و موجب می‌شود احساس [[جهاد]]، احساس [[شهادت]]، احساس [[فداکاری]] در راه حق و حسن [[امر به معروف و نهی از منکر]] در مردم به فراموشی سپرده نشود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۸۹.</ref>
به نظر امام‌خمینی عاشورا قیام عدالت‌خواهان با عددی کم و عشقی بزرگ در برابر ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن بود که این برنامه سرلوحه زندگی [[امت اسلامی]] در هر روز و هر زمین باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵.</ref> دستجات عاشورا مردم را به هیجان و حرکت و خون سیدالشهدا (ع) خون‌های همه ملت‌های اسلامی را به جوش درمی‌آورد و برای حفظ مقاصد اسلامی مهیا می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۵–۳۴۶.</ref>؛ بر همین اساس عاشورا روز تجدید حیات است و موجب می‌شود احساس [[جهاد]]، احساس [[شهادت]]، احساس [[فداکاری]] در راه حق و حسن [[امر به معروف و نهی از منکر]] در مردم به فراموشی سپرده نشود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۷/۱۸۹.</ref>


از نظر امام‌خمینی خلافت [[یزید]] که به شهادت تاریخ،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۲۸۶–۲۹۱.</ref> آشکارا شراب می‌خورد و [[قماربازی]] می‌کرد و در همان حال [[نماز جماعت]] هم اقامه می‌کرد، خطری برای اسلام بود که امام‌حسین (ع) با قیام خود آن را رفع کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹.</ref> امام‌خمینی با اشاره به جمله معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تأکید می‌کرد عاشورا اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و ملت‌ها در همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها باید در برابر [[ظلم]] بایستند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵؛ ۱۰/۸، ۱۲۲–۱۲۳، ۱۹۱، ۳۱۵ و ۱۶/۱۵۱.</ref>؛ چنان‌که ایشان کشتار مردم در میدان شهدا (ژاله) تهران در هفده شهریور ۱۳۵۷ به دست رژیم پهلوی را تکرار عاشورا، میدان شهدا را تکرار کربلا، [[شهدای انقلاب اسلامی]] را تکرار شهدای کربلا و مخالفان ملت را تکرار یزید و وابستگان او می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که قیام عاشورای امام‌حسین (ع) اقدامی‌کاملاً انتخابی بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹.</ref> و حضرت با اینکه راه سازش با دشمن باز بود،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۲.</ref> آن را مخالف مصالح اسلام و جامعه اسلامی و [[تکلیف شرعی]] خود دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۲–۱۶۳.</ref> با اینکه می‌دانست سرانجام حرکت ایشان شهادت است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.</ref> آن را منافی با تکلیف خود برای قیام و حرکت ندانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۱–۱۶۳.</ref> و با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه به دست داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸–۵۹.</ref>؛ این است که امام‌خمینی در برابر برخی فقها که ایستادگی حضرت را ازسر ناچاری یا دستوری خصوصی و غیرقابل تأسی دانسته‌اند<ref>نجفی، جواهر، ۲۱/۲۹۵؛ ← مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۰–۱۰۵.</ref>؛ قیام و ایستادگی حضرت را در چارچوب موازین کلی فقهی و قابل استناد و تأسی شمرده‌است.<ref>مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۹–۱۲۵.</ref>
از نظر امام‌خمینی خلافت [[یزید]] که به شهادت تاریخ،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۵/۲۸۶–۲۹۱.</ref> آشکارا شراب می‌خورد و [[قمار|قماربازی]] می‌کرد و در همان حال [[نماز جماعت]] هم اقامه می‌کرد، خطری برای اسلام بود که امام‌حسین (ع) با قیام خود آن را رفع کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹.</ref> [[امام‌خمینی]] با اشاره به جمله معروف «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» تأکید می‌کرد عاشورا اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارد و ملت‌ها در همه زمان‌ها و در همه مکان‌ها باید در برابر [[ظلم]] بایستند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵؛ ۱۰/۸، ۱۲۲–۱۲۳، ۱۹۱، ۳۱۵ و ۱۶/۱۵۱.</ref>؛ چنان‌که ایشان کشتار مردم در میدان شهدا (ژاله) تهران در [[هفده شهریور ۱۳۵۷]] به دست [[رژیم پهلوی]] را تکرار عاشورا، میدان شهدا را تکرار کربلا، شهدای انقلاب اسلامی را تکرار [[شهدای کربلا]] و مخالفان ملت را تکرار یزید و وابستگان او می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵.</ref> ایشان خاطرنشان کرده‌است که قیام عاشورای امام‌حسین (ع) اقدامی‌کاملاً انتخابی بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹.</ref> و حضرت با اینکه راه سازش با دشمن باز بود،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۲.</ref> آن را مخالف مصالح اسلام و جامعه اسلامی و [[تکلیف شرعی]] خود دید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۲–۱۶۳.</ref> با اینکه می‌دانست سرانجام حرکت ایشان شهادت است،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.</ref> آن را منافی با تکلیف خود برای [[قیام]] و حرکت ندانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۱–۱۶۳.</ref> و با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه به دست داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸–۵۹.</ref>؛ این است که امام‌خمینی در برابر برخی فقها که ایستادگی حضرت را ازسر ناچاری یا دستوری خصوصی و غیرقابل تأسی دانسته‌اند<ref>نجفی، جواهر، ۲۱/۲۹۵؛ ← مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۰–۱۰۵.</ref>؛ قیام و ایستادگی حضرت را در چارچوب موازین کلی فقهی و قابل استناد و تأسی شمرده‌است.<ref>مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۹–۱۲۵.</ref>


== نقش عاشورا در انقلاب اسلامی ==
== نقش عاشورا در انقلاب اسلامی ==
نهضت عاشورا الهام‌بخش بسیاری از قیام‌هایی بوده‌است که در دوره‌های بعد از آن بر ضد حکومت‌های ستمگر شکل گرفته‌است. به عقیده امام‌خمینی واقعه عظیم عاشورا سال ۶۱ هجری تا خرداد ۱۳۴۲ و تا قیام جهانی [[حضرت بقیةالله(ع)]] در هر مقطع، انقلاب‌ساز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۸۳ و ۱۶/۲۹۰.</ref> در طول تاریخ با الهام‌گرفتن از نهضت عاشورا قیام‌های متعددی مانند قیام مردم مدینه در سال ۶۲ق.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۷۸.</ref> [[قیام توابین]] کوفه در سال ۶۵ق،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۱، ۱۰۹ و ۵۲۳.</ref> [[قیام مختار ثقفی]] در سال ۶۶ق<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۵۸–۲۶۰.</ref> و قیام‌های فراوان سادات حسنی و حسینی در دوران حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس مانند قیام زید و پسرش یحیی و [[قیام شهدای فخ]] شکل گرفتند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۶/۹۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۸/۱۶۵–۱۷۰.</ref> [[انقلاب اسلامی ایران]] با عاشورا در پیوند است و به عنوان تداوم نهضت عاشورا، کارکرد «احیای اسلام» را پس از چهارده قرن به بهترین شکل نشان داد؛ زیرا عوامل تعیین‌کننده در پیروزی انقلاب اسلامی سه عامل کلیدی، مکتب اسلام، رهبری امام‌خمینی و حضور مردم بود که همه آنها متأثر از فرهنگ نهضت عاشورای امام‌حسین (ع) بود و مبارزان با رژیم پهلوی نهضت عاشورا را سرلوحه کار خود قرار داده بودند.<ref>کدیور، نقش نهضت عاشورا در شکل‌گیری و تداوم انقلاب، ۲/۲۲۱–۲۲۳.</ref> ماهیت انقلاب اسلامی ایران مانند نهضت عاشورای امام‌حسین (ع) احیای اسلام و ارزش‌های اسلامی و حاکمیت اسلام است.<ref>کدیور، نقش نهضت عاشورا در شکل‌گیری و تداوم انقلاب، ۲/۲۴۰.</ref> امام‌خمینی خود با اشاره به قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲ معتقد است الهام‌گرفتن از عاشورا آن قیام کوبنده را به وجود آورد و اگر گرمی و شور عاشورا نبود، معلوم نبود چنین قیامی واقع می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۹۰.</ref> ایشان پیش از محرم ۱۳۴۲ش با اشاره به اینکه خطر امروز برای اسلام کمتر از خطر بنی‌امیه نیست اعلام کرد مبلغان، خطیبان و هیئت‌های مذهبی باید [[فداکاری]] در راه خدمت به اسلام را از امام‌حسین (ع) یاد بگیرند و بدانند که تعهد و التزامی‌که رژیم پهلوی دربارهٔ سخن‌نگفتن از انقلاب در دهه عاشورا از آنان می‌گیرد، ارزش قانونی ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹–۲۳۰.</ref>
نهضت عاشورا الهام‌بخش بسیاری از قیام‌هایی بوده‌است که در دوره‌های بعد از آن بر ضد حکومت‌های ستمگر شکل گرفته‌است. به عقیده امام‌خمینی واقعه عظیم عاشورا سال ۶۱ هجری تا خرداد ۱۳۴۲ و تا [[قیام جهانی امام زمان(عج)|قیام جهانی حضرت بقیةالله(ع)]] در هر مقطع، انقلاب‌ساز است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۸۳ و ۱۶/۲۹۰.</ref> در طول تاریخ با الهام‌گرفتن از نهضت عاشورا قیام‌های متعددی مانند قیام مردم مدینه در سال ۶۲ق.<ref>جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۲۷۸.</ref> [[قیام توابین]] کوفه در سال ۶۵ق،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۱، ۱۰۹ و ۵۲۳.</ref> [[قیام مختار ثقفی]] در سال ۶۶ق<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۵۸–۲۶۰.</ref> و قیام‌های فراوان سادات حسنی و حسینی در دوران حکومت بنی‌امیه و بنی‌عباس مانند [[قیام زید]] و پسرش یحیی و [[قیام شهدای فخ]] شکل گرفتند.<ref>ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۶/۹۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ۴۸/۱۶۵–۱۷۰.</ref> [[انقلاب اسلامی ایران]] با عاشورا در پیوند است و به عنوان تداوم نهضت عاشورا، کارکرد «احیای اسلام» را پس از چهارده قرن به بهترین شکل نشان داد؛ زیرا عوامل تعیین‌کننده در پیروزی انقلاب اسلامی سه عامل کلیدی، مکتب اسلام، رهبری امام‌خمینی و حضور مردم بود که همه آنها متأثر از فرهنگ نهضت عاشورای امام‌حسین (ع) بود و مبارزان با رژیم پهلوی نهضت عاشورا را سرلوحه کار خود قرار داده بودند.<ref>کدیور، نقش نهضت عاشورا در شکل‌گیری و تداوم انقلاب، ۲/۲۲۱–۲۲۳.</ref> ماهیت انقلاب اسلامی ایران مانند نهضت عاشورای امام‌حسین (ع) احیای اسلام و ارزش‌های اسلامی و حاکمیت اسلام است.<ref>کدیور، نقش نهضت عاشورا در شکل‌گیری و تداوم انقلاب، ۲/۲۴۰.</ref> امام‌خمینی خود با اشاره به [[قیام پانزده خرداد|قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲]] معتقد است الهام‌گرفتن از عاشورا آن قیام کوبنده را به وجود آورد و اگر گرمی و شور عاشورا نبود، معلوم نبود چنین قیامی واقع می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۹۰.</ref> ایشان پیش از محرم ۱۳۴۲ش با اشاره به اینکه خطر امروز برای اسلام کمتر از خطر بنی‌امیه نیست اعلام کرد مبلغان، خطیبان و هیئت‌های مذهبی باید [[فداکاری]] در راه خدمت به اسلام را از امام‌حسین (ع) یاد بگیرند و بدانند که تعهد و التزامی‌که رژیم پهلوی دربارهٔ سخن‌نگفتن از انقلاب در دهه عاشورا از آنان می‌گیرد، ارزش قانونی ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۹–۲۳۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] خود در ۹ خرداد ۱۳۴۲ برابر ۶ محرم ۱۳۸۳ق در جمع گروهی از بازاریان با تأکید بر تاسی به [[امام‌حسین(ع)]] و خانواده حضرت که به اسارت برده شدند، خاطرنشان کرد که یکی از کسانی که باید به خون خود آغشته شود «خمینی» است و باید روز عاشورا را در قم کربلا قرار داد و کربلای دوم ساخت و مردم برای زیارت آن به [[قم]] بیایند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۰.</ref> ایشان در پی این تاکیدها در عصر روز عاشورا برابر ۱۳ خرداد در یک سخنرانی عمومی و معروف خود با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او نصیحت و اخطار کرد دربارهٔ اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵–۲۴۶.</ref> ایشان در این سخنرانی، محمدرضا پهلوی را تحت تأثیر بهائی‌ها و [[اسرائیل]] خواند و دربارهٔ توطئه‌هایی که ممکن است از سوی بهائیت و اسرائیل علیه او در جریان باشد، به او هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۷–۲۴۸.</ref> بازداشت امام‌خمینی و پس از آن، قیام خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲، که آغاز نهضت اسلامی بود پیامد این اتفاقات بود<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۲۳۱–۲۳۴.</ref> {{ببینید|پانزده خرداد|دستگیری امام‌خمینی}}.
[[امام‌خمینی]] خود در ۹ خرداد ۱۳۴۲ برابر ۶ محرم ۱۳۸۳ق در جمع گروهی از بازاریان با تأکید بر تاسی به [[امام‌حسین(ع)]] و خانواده حضرت که به اسارت برده شدند، خاطرنشان کرد که یکی از کسانی که باید به خون خود آغشته شود «خمینی» است و باید روز عاشورا را در قم کربلا قرار داد و کربلای دوم ساخت و مردم برای زیارت آن به [[قم]] بیایند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۰.</ref> ایشان در پی این تاکیدها در عصر روز عاشورا برابر ۱۳ خرداد در یک سخنرانی عمومی و معروف خود با مخاطب قراردادن [[محمدرضا پهلوی]]، به او نصیحت و اخطار کرد دربارهٔ اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۵–۲۴۶.</ref> ایشان در این سخنرانی، محمدرضا پهلوی را تحت تأثیر [[بهائیت|بهائی‌ها]] و [[اسرائیل]] خواند و دربارهٔ توطئه‌هایی که ممکن است از سوی بهائیت و [[اسرائیل]] علیه او در جریان باشد، به او هشدار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۷–۲۴۸.</ref> [[بازداشت امام‌خمینی]] و پس از آن، قیام خونین پانزده خرداد ۱۳۴۲، که آغاز نهضت اسلامی بود پیامد این اتفاقات بود<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۲۳۱–۲۳۴.</ref> {{ببینید|پانزده خرداد|دستگیری امام‌خمینی}}.


به عقیده امام‌خمینی بزرگداشت عاشورا علاوه بر دارابودن پاداش اخروی، مسئله‌ای سیاسی و در پیشبرد انقلاب اسلامی اثرِ بسزایی داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۳–۳۲۷.</ref>؛ از همین‌رو ایشان معتقد بود اگر مجالس [[عزاداری]] نبود، معلوم نبود قیام مردم در پانزده خرداد واقع شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶.</ref>؛ چنان‌که راهپیمایی‌های میلیونی مردم در روزهای تاسوعا، عاشورا و اربعین ۱۳۵۷ بود که به بزرگ‌ترین همه‌پرسی علیه رژیم پهلوی تبدیل شد<ref>حکیمی، تفسیرآفتاب، ۲۸۰.</ref> {{ببینید|تاسوعا و عاشورا}}. در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی، شعارها شعارهای عاشورایی بود، مانند «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی»،<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۲۸.</ref> «ارتش ایران حسینی شده، رهبر ایران خمینی شده»،<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۲۹.</ref> «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»، «روز عاشوراست امروز، پهلوی رسواست امروز»<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۳۱.</ref> {{ببینید|شعار}}.
به عقیده امام‌خمینی بزرگداشت عاشورا علاوه بر دارابودن پاداش اخروی، مسئله‌ای سیاسی و در پیشبرد [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] اثرِ بسزایی داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۲۳–۳۲۷.</ref>؛ از همین‌رو ایشان معتقد بود اگر مجالس [[عزاداری]] نبود، معلوم نبود قیام مردم در پانزده خرداد واقع شود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۶.</ref>؛ چنان‌که راهپیمایی‌های میلیونی مردم در روزهای تاسوعا، عاشورا و اربعین ۱۳۵۷ بود که به بزرگ‌ترین همه‌پرسی علیه رژیم پهلوی تبدیل شد<ref>حکیمی، تفسیرآفتاب، ۲۸۰.</ref> {{ببینید|تاسوعا و عاشورا}}. در دوران مبارزات علیه رژیم پهلوی، شعارها شعارهای عاشورایی بود، مانند «خمینی، خمینی، تو وارث حسینی»،<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۲۸.</ref> «ارتش ایران حسینی شده، رهبر ایران خمینی شده»،<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۲۹.</ref> «نهضت ما حسینیه، رهبر ما خمینیه»، «روز عاشوراست امروز، پهلوی رسواست امروز»<ref>کواکبیان، هفت قطره از جاری زلال اندیشه امام‌خمینی، ۲۳۱.</ref> {{ببینید|شعار}}.


== درس‌های نهضت عاشورا ==
== درس‌های نهضت عاشورا ==
خط ۴۷: خط ۴۷:


=== ایستادگی در برابر مشکلات ===
=== ایستادگی در برابر مشکلات ===
امام‌حسین (ع) تحمل مصیبت، بی‌تابی‌نکردن و نداشتن ترس از فجایع و مصیبت‌ها در راه خدا را به مسلمانان آموزش داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۴.</ref> و ملت ایران با درس‌گرفتن از عاشورا و [[فداکاری]] و [[ایثار]] و [[شهادت‌طلبی]] توانستند در جنگ هشت‌ساله مقاومت کنند. نهضت عاشورا به مردم یاد داد که در نبرد [[حق]] با باطل ایستادگی کنند و از هم سبقت بگیرند و پدران و مادران و همسران شهیدان از فراق عزیزان خود شکوه نکنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۸–۱۹۹.</ref> نهضت عاشورا ملت را قوی و مصمم ساخت تا در برابر توطئه‌ها مقاومت کنند و آنان را به فداشدن و فداکردنِ زن، فرزند و عزیزان خود در برابر خدا سوق داد. همچنین عاشورا جوانان را شهادت‌طلب کرد و پدران و مادران را به فداکردن فرزندان و پاره‌های جگر خویش قادر ساخت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۴ و ۱۶/۳۴۶.</ref> و سیدالشهدا (ع) با قیام عاشورا درس مقاومت و کوبندگی به بشر داد و نشان داد که راه فنای ظالم و شکستن ستمکار فدایی‌دادن و فداشدن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴.</ref>
امام‌حسین (ع) تحمل مصیبت، بی‌تابی‌نکردن و نداشتن ترس از فجایع و مصیبت‌ها در راه خدا را به مسلمانان آموزش داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۴.</ref> و ملت ایران با درس‌گرفتن از عاشورا و [[فداکاری]] و [[ایثار]] و [[شهادت‌طلبی]] توانستند در جنگ هشت‌ساله مقاومت کنند. نهضت عاشورا به مردم یاد داد که در نبرد [[حق]] با باطل ایستادگی کنند و از هم سبقت بگیرند و پدران و مادران و همسران شهیدان از فراق عزیزان خود شکوه نکنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۹۸–۱۹۹.</ref> نهضت عاشورا ملت را قوی و مصمم ساخت تا در برابر توطئه‌ها [[استقامت|مقاومت]] کنند و آنان را به فداشدن و فداکردنِ زن، فرزند و عزیزان خود در برابر خدا سوق داد. همچنین عاشورا جوانان را شهادت‌طلب کرد و پدران و مادران را به فداکردن فرزندان و پاره‌های جگر خویش قادر ساخت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۴ و ۱۶/۳۴۶.</ref> و سیدالشهدا (ع) با قیام عاشورا درس مقاومت و کوبندگی به بشر داد و نشان داد که راه فنای ظالم و شکستن ستمکار فدایی‌دادن و فداشدن است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۴.</ref>


=== ایستادگی در برابر ظلم و نترسیدن ===
=== ایستادگی در برابر ظلم و نترسیدن ===
خط ۵۸: خط ۵۸:
امام‌خمینی بر بزرگداشت عاشورا و عزاداری سیدالشهدا (ع) تأکید فراوان می‌کرد؛ زیرا خون سیدالشهدا (ع) است که خون ملت‌ها را به جوش می‌آورد و دستجات عزاداری مردم را به هیجان می‌آورد و آنان را برای حفظ اسلام و مقاصد اسلامی مهیا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۱.</ref> ایشان با اشاره به اینکه عزاداری سیدالشهدا (ع) ملت‌های اسلامی [[ایران]]، [[عراق]]، [[افغانستان]]، [[پاکستان]]، [[اندونزی]] و برخی دیگر از کشورها را دور هم جمع کرده و میان آنان [[وحدت]] و هماهنگی برقرار ساخته‌است، تأکید می‌کرد نباید از عامل آن غافل شد و این هماهنگی را از دست داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۸.</ref> {{ببینید|عزاداری}}.
امام‌خمینی بر بزرگداشت عاشورا و عزاداری سیدالشهدا (ع) تأکید فراوان می‌کرد؛ زیرا خون سیدالشهدا (ع) است که خون ملت‌ها را به جوش می‌آورد و دستجات عزاداری مردم را به هیجان می‌آورد و آنان را برای حفظ اسلام و مقاصد اسلامی مهیا می‌کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۳۳۱.</ref> ایشان با اشاره به اینکه عزاداری سیدالشهدا (ع) ملت‌های اسلامی [[ایران]]، [[عراق]]، [[افغانستان]]، [[پاکستان]]، [[اندونزی]] و برخی دیگر از کشورها را دور هم جمع کرده و میان آنان [[وحدت]] و هماهنگی برقرار ساخته‌است، تأکید می‌کرد نباید از عامل آن غافل شد و این هماهنگی را از دست داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۸.</ref> {{ببینید|عزاداری}}.


[[امام‌خمینی]] عاشورا را مکتب آموزش مقابله با [[ظلم]] می‌دانست و تأکید می‌کرد این مکتب باید زنده بماند و همیشه برپا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۷۳.</ref> به نظر ایشان لعن و نفرین عزاداران بر بنی‌امیه همان فریاد ملت‌ها بر ضد سردمداران ستم‌پیشه تا همیشه تاریخ است؛ بنابراین رمز [[پیروزی]] اسلام به‌ویژه [[شیعه]]، تشکیل مجالس بزرگداشت عاشورا و عزای امام‌حسین (ع) بوده‌است و [[امامان(ع)]] به تشکیل این مجالس دستور داده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷ و ۲۱/۴۰۰.</ref>
[[امام‌خمینی]] عاشورا را مکتب آموزش مقابله با [[ظلم]] می‌دانست و تأکید می‌کرد این مکتب باید زنده بماند و همیشه برپا باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۳؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امام‌خمینی، ۷۳.</ref> به نظر ایشان لعن و نفرین عزاداران بر بنی‌امیه همان فریاد ملت‌ها بر ضد سردمداران ستم‌پیشه تا همیشه تاریخ است؛ بنابراین رمز [[پیروزی]] اسلام به‌ویژه [[شیعه]]، تشکیل مجالس بزرگداشت عاشورا و عزای [[امام حسین(ع)|امام‌حسین (ع)]] بوده‌است و [[امامان(ع)]] به تشکیل این مجالس دستور داده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷ و ۲۱/۴۰۰.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۶٬۳۶۷

ویرایش