emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
عسکراولادی از اعضای فعال شاخه نظامی [[هیئت مؤتلفه]] و همچنین رابط گروههای دیگر با امامخمینی بود و هر هفته با ایشان دیدار میکرد و ایشان موارد لازم را به وی گوشزد میکرد <ref>امانی، خاطرات، ۱۵۹.</ref>. پاسداری از ارزشهای اسلامی و همکاری مؤثر با [[مبارزات امامخمینی]] از اهداف مهم هیئت مؤتلفه بود <ref>بادامچیان، آشنایی با جمعیت مؤتلفه اسلامی، ۱ ـ ۵.</ref>. با توجه به اینکه امامخمینی از عسکراولادی خواسته بود که این هیئتها از هم جدا نباشند، وی برای ساماندهی آن تلاش زیادی کرد و به نوعی محور فعالیت این تشکل بود <ref>امانی، خاطرات، ۱۶۵؛ مقصودی، خاطرات، ۱۹۱.</ref>. از سوی دیگر، شورای مرکزی هیئتهای مؤتلفه به امامخمینی پیشنهاد کرده بودند که ایشان فرد یا افرادی از فقها و روحانیان را معین کند تا در صورت ممکننبودن دسترسی به ایشان، نظر آنان به مثابه نظر امامخمینی باشد و در نتیجه [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[مرتضی مطهری]]، [[محییالدین انواری]] و [[احمد مولایی]] برای این کار انتخاب شدند <ref>توکلیبینا، خاطرات، ۶۰ ـ ۶۱؛ امانی، خاطرات، ۱۷۴.</ref>. | عسکراولادی از اعضای فعال شاخه نظامی [[هیئت مؤتلفه]] و همچنین رابط گروههای دیگر با امامخمینی بود و هر هفته با ایشان دیدار میکرد و ایشان موارد لازم را به وی گوشزد میکرد <ref>امانی، خاطرات، ۱۵۹.</ref>. پاسداری از ارزشهای اسلامی و همکاری مؤثر با [[مبارزات امامخمینی]] از اهداف مهم هیئت مؤتلفه بود <ref>بادامچیان، آشنایی با جمعیت مؤتلفه اسلامی، ۱ ـ ۵.</ref>. با توجه به اینکه امامخمینی از عسکراولادی خواسته بود که این هیئتها از هم جدا نباشند، وی برای ساماندهی آن تلاش زیادی کرد و به نوعی محور فعالیت این تشکل بود <ref>امانی، خاطرات، ۱۶۵؛ مقصودی، خاطرات، ۱۹۱.</ref>. از سوی دیگر، شورای مرکزی هیئتهای مؤتلفه به امامخمینی پیشنهاد کرده بودند که ایشان فرد یا افرادی از فقها و روحانیان را معین کند تا در صورت ممکننبودن دسترسی به ایشان، نظر آنان به مثابه نظر امامخمینی باشد و در نتیجه [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[مرتضی مطهری]]، [[محییالدین انواری]] و [[احمد مولایی]] برای این کار انتخاب شدند <ref>توکلیبینا، خاطرات، ۶۰ ـ ۶۱؛ امانی، خاطرات، ۱۷۴.</ref>. | ||
عسکراولادی در پی تصمیم اعضای هیئت مؤتلفه برای ترور [[حسنعلی منصور]]، عامل [[کاپیتولاسیون|قرارداد کاپیتولاسیون]] و نخستوزیر رژیم پهلوی، برای کسب اجازه به دیدار امامخمینی رفت، اما ایشان با این اقدام مخالفت کرد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ امانی، خاطرات، ۱۵۷؛ اندرزگو، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۶.</ref>. او در دومین مراجعه به امامخمینی، از فتوای برخی فقها سخن به میان آورد و منع امامخمینی را مانع عمل [[صادق امانی]] و دیگر دوستان او اعلام کرد. امامخمینی خطاب به وی گفت: «با کار اینها (صادق امانی و...) چه کار دارید؟ قرار نیست که شما در این کارها باشید. اینها وظایفی دارند و وظایف خود را انجام میدهند» <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۶.</ref>. استنباط آنان از این جمله امامخمینی برداشتهشدن منع این اقدام بود. سرانجام حسنعلی منصور پس از [[تبعید امامخمینی]] در اول بهمن ۱۳۴۳ در مقابل [[مجلس شورای ملی]] به ضرب گلوله [[محمد بخارایی]] کشته شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۶ ـ ۱۶۹.</ref>. پس از این حادثه، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]])، [[رضا صفار هرندی]]، مرتضی نیکنژاد، [[مهدی عراقی]]، محمد بخارایی، صادق امانی و حبیبالله عسکراولادی از اعضای هیئت مؤتلفه را بازداشت کرد <ref>امانی، خاطرات، ۱۵۷.</ref>. همه این افراد به اعدام محکوم شدند، به استثنای مهدی عراقی که حکم اعدام او به حبس با کار کاهش یافت <ref>اسلامی، ۳۱، ۸۱ و ۹۴ ـ ۹۵.</ref> و حکم عسکراولادی نیز پس از فرجامخواهی به حبس ابد کاهش یافت <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۵۶؛ لاجوردی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۳۶.</ref>. | عسکراولادی در پی تصمیم اعضای هیئت مؤتلفه برای ترور [[حسنعلی منصور]]، عامل [[کاپیتولاسیون|قرارداد کاپیتولاسیون]] و نخستوزیر رژیم پهلوی، برای کسب اجازه به دیدار امامخمینی رفت، اما ایشان با این اقدام مخالفت کرد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۵ ـ ۱۶۶؛ امانی، خاطرات، ۱۵۷؛ اندرزگو، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۶.</ref>. او در دومین مراجعه به امامخمینی، از فتوای برخی فقها سخن به میان آورد و منع امامخمینی را مانع عمل [[صادق امانی]] و دیگر دوستان او اعلام کرد. امامخمینی خطاب به وی گفت: «با کار اینها (صادق امانی و...) چه کار دارید؟ قرار نیست که شما در این کارها باشید. اینها وظایفی دارند و وظایف خود را انجام میدهند» <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۶.</ref>. استنباط آنان از این جمله امامخمینی برداشتهشدن منع این اقدام بود. سرانجام حسنعلی منصور پس از [[تبعید امامخمینی]] در اول بهمن ۱۳۴۳ در مقابل [[مجلس شورای ملی]] به ضرب گلوله [[محمد بخارایی]] کشته شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۶۶ ـ ۱۶۹.</ref>. پس از این حادثه، سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]])، [[رضا صفار هرندی]]، مرتضی نیکنژاد، [[مهدی عراقی]]، محمد بخارایی، صادق امانی و حبیبالله عسکراولادی از اعضای هیئت مؤتلفه را بازداشت کرد <ref>امانی، خاطرات، ۱۵۷.</ref>. همه این افراد به اعدام محکوم شدند، به استثنای مهدی عراقی که حکم اعدام او به حبس با کار کاهش یافت <ref>اسلامی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۱، ۸۱ و ۹۴ ـ ۹۵.</ref> و حکم عسکراولادی نیز پس از فرجامخواهی به حبس ابد کاهش یافت <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۵۶؛ لاجوردی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۳۶.</ref>. | ||
عسکراولادی از اینکه حادثه [[ترور]] منصور بهرغم بازداشت اعضای شورای مرکزی هیئتهای مؤتلفه، در بازجوییها به مؤتلفه ارتباط پیدا نکرد، ابراز خوشحالی کرده است. او گفته است در این حادثه [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] به سبب ارتباطشان با وی و [[اسدالله لاجوردی]] بازجویی شدند و [[محیالدین انواری]] در ارتباط با فتوای قتل منصور بازداشت شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref>. عسکراولادی سال ۱۳۴۸ به اتهام اختلال در نظم و عدم تمکین از مقررات داخلی زندان قصر، به زندان برازجان تبعید شد <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۷۹؛ توکلیبینا، دیدار در، ۸۲.</ref>. او از بازدید [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] همراه با خانواده و دوستان خود، از این زندان خبر داده است و اینکه در آن دوران غربت، این بازدید بر روحیه او و دوستانش بسیار تأثیرگذار بوده است <ref>عسکراولادی، حریم امام، ۴.</ref>. وی در سال ۱۳۴۹ از ندامتگاه برازجان به زندان قصر منتقل شد <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۸۷.</ref> و مدتی نیز به زندان مشهد [[تبعید]] گردید <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۲۲۴.</ref> و سال ۱۳۵۴ به [[زندان اوین]] انتقال داده شد و با [[سیدمحمود طالقانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[محمدرضا مهدویکنی]]، [[مهدی کروبی]] و اکبر هاشمی رفسنجانی همبند شد <ref>امیری، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه، ۲۱۵.</ref>. او گفته است در سال ۱۳۵۵ پس از تحمل سیزده سال حبس، درپی پیغام امامخمینی برای زندانیان که با نوشتن یک عذرخواهی ساده میتوانند از زندان رژیم پهلوی آزاد شوند، این کار را انجام داد و از زندان آزاد شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۲۲۷.</ref>. | عسکراولادی از اینکه حادثه [[ترور]] منصور بهرغم بازداشت اعضای شورای مرکزی هیئتهای مؤتلفه، در بازجوییها به مؤتلفه ارتباط پیدا نکرد، ابراز خوشحالی کرده است. او گفته است در این حادثه [[مرتضی مطهری]] و [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] به سبب ارتباطشان با وی و [[اسدالله لاجوردی]] بازجویی شدند و [[محیالدین انواری]] در ارتباط با فتوای قتل منصور بازداشت شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۱۷۴ ـ ۱۷۵.</ref>. عسکراولادی سال ۱۳۴۸ به اتهام اختلال در نظم و عدم تمکین از مقررات داخلی زندان قصر، به زندان برازجان تبعید شد <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۷۹؛ توکلیبینا، دیدار در، ۸۲.</ref>. او از بازدید [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] همراه با خانواده و دوستان خود، از این زندان خبر داده است و اینکه در آن دوران غربت، این بازدید بر روحیه او و دوستانش بسیار تأثیرگذار بوده است <ref>عسکراولادی، حریم امام، ۴.</ref>. وی در سال ۱۳۴۹ از ندامتگاه برازجان به زندان قصر منتقل شد <ref>انواری، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۸۷.</ref> و مدتی نیز به زندان مشهد [[تبعید]] گردید <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۲۲۴.</ref> و سال ۱۳۵۴ به [[زندان اوین]] انتقال داده شد و با [[سیدمحمود طالقانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[محمدرضا مهدویکنی]]، [[مهدی کروبی]] و اکبر هاشمی رفسنجانی همبند شد <ref>امیری، تاریخ شفاهی هیئتهای مؤتلفه، ۲۱۵.</ref>. او گفته است در سال ۱۳۵۵ پس از تحمل سیزده سال حبس، درپی پیغام امامخمینی برای زندانیان که با نوشتن یک عذرخواهی ساده میتوانند از زندان رژیم پهلوی آزاد شوند، این کار را انجام داد و از زندان آزاد شد <ref>عسکراولادی، خاطرات، ۲۲۷.</ref>. |