confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸
ویرایش
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
[[امامخمینی]] نامهها، پیامها و اعلامیههای خود را به صورتهای مختلف امضا کردهاست و امضای ایشان همانند بسیاری از عالمان و شخصیتهای دینی و اجتماعی و بر خلاف آنچه اینک در میان عموم رایج است، تنها با نوشتن نام خود بودهاست که به صورتهای مختلفی به کار رفتهاست. عمده امضاهای امامخمینی با عنوان «روحالله الموسوی الخمینی» است و شهرت دارد، اما ایشان بهویژه در گذشته، از عنوانهای دیگری مانند «روحالله» (در نامه به همسر خود)، «السیدروحالله بن السیدمصطفی الخمینی»، «السیدروحالله بن السیدالمصطفی الخمینی الکمرهای»، «روحالله الموسوی»، «روحالله موسوی الخمینی»، «روحالله خمینی»، «روحالله الخمینی»، «روحالله المصطفوی» (سال ۱۳۴۱ بر اساس نام شناسنامه برای صدور اجازهنامه رسمی برای سفر همسر و فرزند خود سیدمصطفی خمینی به عراق)، «سیدروحالله مصطفوی» (سال ۱۳۶۶ برای درخواست تعویض شناسنامه)، «سیدروحالله خمینی»، «الخمینی» و «ابواحمد» (کنیه امامخمینی) نیز استفاده کردهاست؛ چنانکه در امضای تلگراف برای رعایت اختصار با تعبیر «خمینی» امضا کردهاست و در پاسخ به نامههای اسرای ایرانی دربند [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی عراق]]، عنوانهایی کنایی مانند «پدربزرگت»، «پدر پیرت(خ)» یا «عبد...» به کار بردهاست. گاه نیز به جای «الله» در «روحالله» چند نقطه (...) گذاشتهاست (صحیفه، جمـ)؛ همچنین امامخمینی در اعلام صورت اموال خود به دیوان عالی کشور خود را «روحالله مصطفوی معروف به خمینی» معرفی کردهاست. | [[امامخمینی]] نامهها، پیامها و اعلامیههای خود را به صورتهای مختلف امضا کردهاست و امضای ایشان همانند بسیاری از عالمان و شخصیتهای دینی و اجتماعی و بر خلاف آنچه اینک در میان عموم رایج است، تنها با نوشتن نام خود بودهاست که به صورتهای مختلفی به کار رفتهاست. عمده امضاهای امامخمینی با عنوان «روحالله الموسوی الخمینی» است و شهرت دارد، اما ایشان بهویژه در گذشته، از عنوانهای دیگری مانند «روحالله» (در نامه به همسر خود)، «السیدروحالله بن السیدمصطفی الخمینی»، «السیدروحالله بن السیدالمصطفی الخمینی الکمرهای»، «روحالله الموسوی»، «روحالله موسوی الخمینی»، «روحالله خمینی»، «روحالله الخمینی»، «روحالله المصطفوی» (سال ۱۳۴۱ بر اساس نام شناسنامه برای صدور اجازهنامه رسمی برای سفر همسر و فرزند خود سیدمصطفی خمینی به عراق)، «سیدروحالله مصطفوی» (سال ۱۳۶۶ برای درخواست تعویض شناسنامه)، «سیدروحالله خمینی»، «الخمینی» و «ابواحمد» (کنیه امامخمینی) نیز استفاده کردهاست؛ چنانکه در امضای تلگراف برای رعایت اختصار با تعبیر «خمینی» امضا کردهاست و در پاسخ به نامههای اسرای ایرانی دربند [[حزب بعث عراق|رژیم بعثی عراق]]، عنوانهایی کنایی مانند «پدربزرگت»، «پدر پیرت(خ)» یا «عبد...» به کار بردهاست. گاه نیز به جای «الله» در «روحالله» چند نقطه (...) گذاشتهاست (صحیفه، جمـ)؛ همچنین امامخمینی در اعلام صورت اموال خود به دیوان عالی کشور خود را «روحالله مصطفوی معروف به خمینی» معرفی کردهاست. | ||
==مهر امامخمینی== | ==مهر امامخمینی== | ||
در گذشته بهویژه شخصیتهای اجتماعی، سیاسی و علمی نوعا دارای مهر مخصوص بودند و به جای امضا نوعا از آن استفاده میکردند و این امر همچنان میان مراجع تقلید مرسوم است؛ چنانکه امروزه در میان ادارات، سازمانها و موسسات دولتی و غیر دولتی امری رایج است. امامخمینی نیز دستکم از آغاز دوره مرجعیت خود در سال ۱۳۴۰ دارای مهری مخصوص به خود بود که آن را در موارد غیر شخصی، مانند رسید وجوه شرعی، استفتاها و اجازات به کار بردهاست. عنوان مهر ایشان «روحالله الموسوی» است که متفاوت از بقیه امضاهای ایشان است و مانند بیشتر موارد مشابه در دوره معاصر، در یک قاب بیضیشکل بر روی فلز برنج کنده شدهاست. | در گذشته بهویژه شخصیتهای اجتماعی، سیاسی و علمی نوعا دارای مهر مخصوص بودند و به جای امضا نوعا از آن استفاده میکردند و این امر همچنان میان [[مرجعیت|مراجع تقلید]] مرسوم است؛ چنانکه امروزه در میان ادارات، سازمانها و موسسات دولتی و غیر دولتی امری رایج است. [[امامخمینی]] نیز دستکم از آغاز دوره [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت]] خود در سال ۱۳۴۰ دارای مهری مخصوص به خود بود که آن را در موارد غیر شخصی، مانند رسید وجوه شرعی، [[استفتائات (کتاب)|استفتاها]] و [[اجازات امامخمینی|اجازات]] به کار بردهاست. عنوان مهر ایشان «روحالله الموسوی» است که متفاوت از بقیه امضاهای ایشان است و مانند بیشتر موارد مشابه در دوره معاصر، در یک قاب بیضیشکل بر روی فلز برنج کنده شدهاست. | ||
امامخمینی در نیمهشب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ هنگام بازداشت، مهر خود را به همسر خود خدیجه ثقفی سپرد و از وی خواست آن را به هیچ کسی ندهد و ثقفی نیز حتی به فرزند خود سیدمصطفی خمینی و داماد خود شهابالدین اشراقی اطلاع نداد.<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ۲۷۰.</ref> امامخمینی پس از تبعید به ترکیه تا مهرماه ۱۳۴۴ که به تبعیدگاه دوم خود در عراق منتقل شد، جز برخی مکاتبات و مراسلات شخصی، امکان پیگیری سایر امور را نداشت. {{ببینید|تبعید امامخمینی| بورسا}} | امامخمینی در نیمهشب ۱۳ آبان ۱۳۴۳ هنگام بازداشت، مهر خود را به همسر خود [[خدیجه ثقفی]] سپرد و از وی خواست آن را به هیچ کسی ندهد و ثقفی نیز حتی به فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]] و داماد خود [[شهابالدین اشراقی]] اطلاع نداد.<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ۲۷۰.</ref> امامخمینی پس از تبعید به ترکیه تا مهرماه ۱۳۴۴ که به تبعیدگاه دوم خود در [[عراق]] منتقل شد، جز برخی مکاتبات و مراسلات شخصی، امکان پیگیری سایر امور را نداشت. {{ببینید|تبعید امامخمینی| بورسا}} | ||
پس از انتقال امامخمینی به عراق، در مهر ۱۳۴۴، ایشان کسی (ظاهراً عبدالعلی قرهی) را پیش همسر خود فرستاد که «امانت» را به او بدهد و ثقفی آن را در حالیکه گیرنده در دستمالی پیچیده بود، تحویل وی داد؛ در حالیکه نمیدانست مهر امامخمینی است و بعدها امامخمینی از همسر خود بابت آن تشکر کرد.<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ۲۷۰ ـ ۲۷۱.</ref> پس از آن اشراقی که عهدهدار امور بیت امامخمینی در قم بود، به رسولی محلاتی مأموریت داد تا مُهر و اسناد ضروری امامخمینی را که به دست قرهی از اعضای بیت در حال انتقال به عراق بود، برای رعایت احتیاط و آشنانبودن وی به زبان عربی، در خرمشهر از وی گرفته و به امامخمینی برساند. رسولی محلاتی که قرهی نیز وی را همراهی میکرد، خود را یک روز پس از ورود امامخمینی به کربلا به ایشان رساند و آنها را تحویل ایشان داد و همراه ایشان به نجف رفت و پس از سه ماه با توجه به قرار حضور خانواده امامخمینی به نجف، به ایران برگشت.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات آیتالله رسولی محلاتی، ۷۹ ـ ۹۶؛ رسولی محلاتی، یادآور، ۵۴ ـ ۵۵.</ref> | پس از انتقال امامخمینی به عراق، در مهر ۱۳۴۴، ایشان کسی (ظاهراً عبدالعلی قرهی) را پیش همسر خود فرستاد که «امانت» را به او بدهد و ثقفی آن را در حالیکه گیرنده در دستمالی پیچیده بود، تحویل وی داد؛ در حالیکه نمیدانست مهر امامخمینی است و بعدها امامخمینی از همسر خود بابت آن تشکر کرد.<ref>ثقفی، بانوی انقلاب خدیجهای دیگر، ۲۷۰ ـ ۲۷۱.</ref> پس از آن اشراقی که عهدهدار امور بیت امامخمینی در قم بود، به [[سیدهاشم رسولی محلاتی|رسولی محلاتی]] مأموریت داد تا مُهر و اسناد ضروری امامخمینی را که به دست قرهی از اعضای بیت در حال انتقال به عراق بود، برای رعایت احتیاط و آشنانبودن وی به زبان عربی، در خرمشهر از وی گرفته و به امامخمینی برساند. رسولی محلاتی که قرهی نیز وی را همراهی میکرد، خود را یک روز پس از ورود امامخمینی به [[کربلا]] به ایشان رساند و آنها را تحویل ایشان داد و همراه ایشان به [[نجف]] رفت و پس از سه ماه با توجه به قرار حضور خانواده امامخمینی به نجف، به [[ایران]] برگشت.<ref>رسولی محلاتی، خاطرات آیتالله رسولی محلاتی، ۷۹ ـ ۹۶؛ رسولی محلاتی، یادآور، ۵۴ ـ ۵۵.</ref> | ||
امامخمینی جز برههای اندک که مهر ایشان در اختیار هیئت استفتا بود، همه موارد استفتاها را خود مهر میکرد ( | امامخمینی جز برههای اندک که مهر ایشان در اختیار هیئت استفتا بود، همه موارد استفتاها را خود مهر میکرد<ref>بروجردی، گفتگو با سیدضیاء مرتضوی (نویسنده).</ref> یا پس از مطالعه در حضور ایشان مهر میشد.<ref>رحیمیان، یادآور، ۴۵.</ref> برخی استفتاها را نیز فقط امضا کردهاست. مهر امامخمینی ازجمله وسایل شخصی ایشان است که اینک در بایگانی مؤسسه نگهداری میشود.<ref>بروجردی، گفتگو با سیدضیاء مرتضوی (نویسنده).</ref> | ||
==درخواستهای متعدد دستخط== | ==درخواستهای متعدد دستخط== |