۵۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
وجوب اقامه نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) یا نایب خاص ایشان، مورد اتفاق فقیهان شیعه و از ضروریات دین شمرده شده است<ref>شهید ثانی، رسائل، 1/173؛ خویی، موسوعه، 11/13 ـ 14.</ref>؛ اما درباره استمرار این حکم در عصر غیبت، اتفاق نظری وجود ندارد. در قرن چهارم شیخ مفید<ref>مفید، المقنعه، 163.</ref>، قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه بوده که این نظر تا قرن دهم طرفداری نداشته است. بیشتر فقها در این قرون وجوب تعیینی نماز جمعه را مشروط به برپایی سلطان عادل(امام معصوم(ع)) و از شئون ویژه او دانستهاند که برخی از این فقها عبارتاند از: | وجوب اقامه نماز جمعه در زمان حضور امام معصوم(ع) یا نایب خاص ایشان، مورد اتفاق فقیهان شیعه و از ضروریات دین شمرده شده است<ref>شهید ثانی، رسائل، 1/173؛ خویی، موسوعه، 11/13 ـ 14.</ref>؛ اما درباره استمرار این حکم در عصر غیبت، اتفاق نظری وجود ندارد. در قرن چهارم شیخ مفید<ref>مفید، المقنعه، 163.</ref>، قائل به وجوب تعیینی نماز جمعه بوده که این نظر تا قرن دهم طرفداری نداشته است. بیشتر فقها در این قرون وجوب تعیینی نماز جمعه را مشروط به برپایی سلطان عادل(امام معصوم(ع)) و از شئون ویژه او دانستهاند که برخی از این فقها عبارتاند از: | ||
سید مرتضی<ref>سید مرتضی، المسائل الناصریات، 265.</ref>، شیخ طوسی<ref> طوسی، المبسوط، 1/143.</ref>، ابنادریس<ref> 1/292.</ref>، محقق حلی<ref> شرائع الاسلام، 1/84.</ref> و علامه حلی<ref> منتهی المطلب، 5/334.</ref>. از قرن دهم فقها از شرط سلطان عادل عدول کرده و عالمانی همچون شهید ثانی<ref> 1/173.</ref>، سیدمحمد عاملی<ref> 4/8.</ref> و محدث بحرانی<ref> 9/355 ـ 356 و 378.</ref> و دیگران<ref> فیض کاشانی، 1/17 ـ 18؛ مجلسی، 86/139 و 143.</ref> قائل به مشروعیت آن در عصر غیبت و وجوب تعیینی آن شدند. این فقها برای اثبات آن به امر به نماز جمعه در قرآن کریم در قالب واژه «فَاسْعَوْا»<ref> جمعه، 9.</ref> و تلقی وجوب از آن و به روایت متواتر نیز<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 301.</ref> استناد کردهاند<ref>مجلسی، 86/124؛ بحرانی، 9/398.</ref>. در این میان برخی از فقها در قرن سیزدهم و چهاردهم، قائل به وجوب تخییری نماز جمعه شدهاند. | سید مرتضی<ref>سید مرتضی، المسائل الناصریات، 265.</ref>، شیخ طوسی<ref> طوسی، المبسوط، 1/143.</ref>، ابنادریس<ref>ابنادریس، السرائر الحاوی، 1/292.</ref>، محقق حلی<ref>حلی، محقق، شرائع الاسلام، 1/84.</ref> و علامه حلی<ref> منتهی المطلب، 5/334.</ref>. از قرن دهم فقها از شرط سلطان عادل عدول کرده و عالمانی همچون شهید ثانی<ref> 1/173.</ref>، سیدمحمد عاملی<ref> 4/8.</ref> و محدث بحرانی<ref> 9/355 ـ 356 و 378.</ref> و دیگران<ref> فیض کاشانی، 1/17 ـ 18؛ مجلسی، 86/139 و 143.</ref> قائل به مشروعیت آن در عصر غیبت و وجوب تعیینی آن شدند. این فقها برای اثبات آن به امر به نماز جمعه در قرآن کریم در قالب واژه «فَاسْعَوْا»<ref> جمعه، 9.</ref> و تلقی وجوب از آن و به روایت متواتر نیز<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 301.</ref> استناد کردهاند<ref>مجلسی، 86/124؛ بحرانی، 9/398.</ref>. در این میان برخی از فقها در قرن سیزدهم و چهاردهم، قائل به وجوب تخییری نماز جمعه شدهاند. | ||
امامخمینی در تحریر الوسیله قائل به وجوب تخییری نماز جمعه شده و آن را مُجزی از نماز ظهر دانسته است<ref> 1/281.</ref>. این نظر مطابق با آرای جمعی از فقهای گذشته مانند سیدمحمدجواد عاملی<ref> 8/208 ـ 209.</ref>، کاشفالغطاء<ref> 3/250 ـ 251.</ref> و محقق نجفی<ref> 11/187.</ref> است. اینان در پاسخ به استدلال قائلان به وجوب تعیینی، استفاده وجوب از آیه «إِذَا نُودِی لِلصَّلاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّه»<ref> جمعه، 9.</ref> را متوقف بر تحقق ندا و فراخوانی برای برپایی نماز جمعه دانستهاند و استفاده وجوب ابتدایی را از آیه منتفی شمردهاند. علاوه بر این، امر در این آیه، ظهور در وجوب ندارد، بلکه دلالت بر استحباب میکند؛ زیرا در صورت پذیرش ظهور در وجوب، مکلف باید از آغاز خطبهها تا پایان نماز حضور داشته باشد؛ در حالیکه به اجماع فقها حاضرشدن در هنگام خطبهها واجب نیست<ref> خویی، موسوعه، 11/15 ـ 17.</ref>. روایات<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 301.</ref> نیز در مقام بیان اصل وجوب نماز جمعه میباشند نه بیان شرایط و اجزای آن<ref> خویی، موسوعه، 11/17 ـ 18.</ref>؛ بنابراین وجوبْ مردد میان تعیینی و تخییری میشود و شواهد متعددی ذکر شده که وجوب تعیینی مراد نیست، مانند ترک نماز جمعه از سوی یاران امامان(ع) که خود راویان این احادیث بودند؛ همچنین احادیثی وجود دارد که نماز جمعه را بر کسانی که در فاصله بیشتر از دو فرسخ زندگی میکنند، یا خطیب ندارند، واجب نمیدانند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 297.</ref>. از این شواهد استفاده میشود نماز جمعه وجوب تعیینی ندارد<ref>خویی، موسوعه، 11/24 ـ 25.</ref>. | امامخمینی در تحریر الوسیله قائل به وجوب تخییری نماز جمعه شده و آن را مُجزی از نماز ظهر دانسته است<ref> 1/281.</ref>. این نظر مطابق با آرای جمعی از فقهای گذشته مانند سیدمحمدجواد عاملی<ref> 8/208 ـ 209.</ref>، کاشفالغطاء<ref> 3/250 ـ 251.</ref> و محقق نجفی<ref> 11/187.</ref> است. اینان در پاسخ به استدلال قائلان به وجوب تعیینی، استفاده وجوب از آیه «إِذَا نُودِی لِلصَّلاةِ مِنْ یوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّه»<ref> جمعه، 9.</ref> را متوقف بر تحقق ندا و فراخوانی برای برپایی نماز جمعه دانستهاند و استفاده وجوب ابتدایی را از آیه منتفی شمردهاند. علاوه بر این، امر در این آیه، ظهور در وجوب ندارد، بلکه دلالت بر استحباب میکند؛ زیرا در صورت پذیرش ظهور در وجوب، مکلف باید از آغاز خطبهها تا پایان نماز حضور داشته باشد؛ در حالیکه به اجماع فقها حاضرشدن در هنگام خطبهها واجب نیست<ref> خویی، موسوعه، 11/15 ـ 17.</ref>. روایات<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 301.</ref> نیز در مقام بیان اصل وجوب نماز جمعه میباشند نه بیان شرایط و اجزای آن<ref> خویی، موسوعه، 11/17 ـ 18.</ref>؛ بنابراین وجوبْ مردد میان تعیینی و تخییری میشود و شواهد متعددی ذکر شده که وجوب تعیینی مراد نیست، مانند ترک نماز جمعه از سوی یاران امامان(ع) که خود راویان این احادیث بودند؛ همچنین احادیثی وجود دارد که نماز جمعه را بر کسانی که در فاصله بیشتر از دو فرسخ زندگی میکنند، یا خطیب ندارند، واجب نمیدانند<ref> حر عاملی، وسائل الشیعة، 7/295 و 297.</ref>. از این شواهد استفاده میشود نماز جمعه وجوب تعیینی ندارد<ref>خویی، موسوعه، 11/24 ـ 25.</ref>. |
ویرایش