پرش به محتوا

کاربر:Salar/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شخصیت سیاسی مذهبی
| عنوان        =
| تصویر        =
| اندازه تصویر  =
| توضیح تصویر  =
|سرشناسی        =
|نام کامل      =
|لقب            =
|نسب            =
|زادروز        =
|شهر تولد      =
|کشور تولد      =
|تاریخ درگذشت  =
|شهر درگذشت    =
|کشور درگذشت    =
|آرامگاه        =
|نام همسر      =
|فرزندان        =
|خویشاوند سرشناس=
|دین            =
|مذهب          =
|پیشه          =
|مناصب          =
|پس از          =
|پیش از        =
|اساتید        =
|شاگردان        =
|تالیفات        =
|وبگاه رسمی    =
|امضا          =
}}
'''دستغیب، سیدعبدالحسین'''، روحانی مجاهد، عضو [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، امام‌جمعه شیراز و نماینده [[امام‌خمینی]] در استان فارس.
'''دستغیب، سیدعبدالحسین'''، روحانی مجاهد، عضو [[مجلس خبرگان قانون اساسی]]، امام‌جمعه شیراز و نماینده [[امام‌خمینی]] در استان فارس.
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
==زندگی‌نامه و تحصیلات==
خط ۱۳: خط ۴۴:
دستغیب مرد فضیلت و اخلاق بود، زندگی بسیار ساده و زاهدانه‌ای داشت و در خانه‌ای کوچک و به دور از تجملات زندگی می‌کرد. ارادت شدید به اهل بیت(ع)، تقوا، تواضع، زهد، صبر و اخلاق خوش وی در میان مردم مشهور بود.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> او اهل عبادت و تهجد بود و بسیاری از روزها را روزه می‌گرفت، به مستضعفان و محرومان علاقه زیادی داشت و همواره برای کمک به آنان و حل مشکلاتشان می‌کوشید.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸؛ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، هفت ـ ده.</ref> برگزاری مرتب دعای کمیل و سخنرانی‌ها و موعظه‌های اخلاقی وی در آن مجالس تأثیر زیادی در جذب و هدایت مردم به‌ویژه جوانان داشت و برنامه‌های دعا و اخلاق وی نوعی مبارزه با رژیم پهلوی بود.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۹؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۸/۲.</ref>
دستغیب مرد فضیلت و اخلاق بود، زندگی بسیار ساده و زاهدانه‌ای داشت و در خانه‌ای کوچک و به دور از تجملات زندگی می‌کرد. ارادت شدید به اهل بیت(ع)، تقوا، تواضع، زهد، صبر و اخلاق خوش وی در میان مردم مشهور بود.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸ ـ ۱۹.</ref> او اهل عبادت و تهجد بود و بسیاری از روزها را روزه می‌گرفت، به مستضعفان و محرومان علاقه زیادی داشت و همواره برای کمک به آنان و حل مشکلاتشان می‌کوشید.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۸؛ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، هفت ـ ده.</ref> برگزاری مرتب دعای کمیل و سخنرانی‌ها و موعظه‌های اخلاقی وی در آن مجالس تأثیر زیادی در جذب و هدایت مردم به‌ویژه جوانان داشت و برنامه‌های دعا و اخلاق وی نوعی مبارزه با رژیم پهلوی بود.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۱۹؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۷۸/۲.</ref>
== دوران مبارزه ==
== دوران مبارزه ==
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، دستغیب همراه و همگام با ایشان به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد. وی در جریان مطرح‌شدن لوایح شش‌گانه در زمان محمدرضا پهلوی که به عنوان انقلاب سفید مطرح شد (← مقاله‌های انقلاب سفید؛ اصلاحات ارضیبه مخالفت با آن برخاست و برای همین موضوع از علما و روحانیان شیراز برای نشستی در مسجد جامع عتیق دعوت کرد و با سخنرانی از این لایحه‌ها به‌شدت انتقاد کرد و خواستار مقابله با آن شد (دستغیب، عبدالحسین، یازده ـ دوازده). وی نامه‌ها، اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌های امام‌خمینی را در شیراز تکثیر می‌کرد و برای اطلاع روحانیان و مردم، آنها را به مناطق مختلف ایران می‌فرستاد. همچنین جهت اطلاع امام‌خمینی، نمونه کارها و اقدامات مبارزاتی خود را برای ایشان می‌فرستاد (نورمحمدی، ۲/۸۸۰). امام‌خمینی نیز به فعالیت‌های مبارزاتی وی توجه داشت و اظهار علاقه می‌کرد که نمونه کارهای دستغیب را ببیند و از چگونگی فعالیت‌های وی مطلع شود (همان).
با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام‌خمینی در سال ۱۳۴۱، دستغیب همراه و همگام با ایشان به مبارزات خود علیه رژیم پهلوی ادامه داد. وی در جریان مطرح‌شدن لوایح شش‌گانه در زمان محمدرضا پهلوی که به عنوان انقلاب سفید مطرح شد، {{ببینید|انقلاب سفید| اصلاحات ارضی}} به مخالفت با آن برخاست و برای همین موضوع از علما و روحانیان شیراز برای نشستی در مسجد جامع عتیق دعوت کرد و با سخنرانی از این لایحه‌ها به‌شدت انتقاد کرد و خواستار مقابله با آن شد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، یازده ـ دوازده.</ref> وی نامه‌ها، اطلاعیه‌ها و سخنرانی‌های امام‌خمینی را در شیراز تکثیر می‌کرد و برای اطلاع روحانیان و مردم، آنها را به مناطق مختلف ایران می‌فرستاد. همچنین جهت اطلاع امام‌خمینی، نمونه کارها و اقدامات مبارزاتی خود را برای ایشان می‌فرستاد.<ref>نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.</ref> امام‌خمینی نیز به فعالیت‌های مبارزاتی وی توجه داشت و اظهار علاقه می‌کرد که نمونه کارهای دستغیب را ببیند و از چگونگی فعالیت‌های وی مطلع شود.<ref>نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.</ref>


دستغیب در جریان قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ بر دامنه فعالیت‌های مبارزاتی خود افزود و با سخنرانی مردم را دعوت به مبارزه و حمایت از نهضت کرد. به دنبال گزارش مأموران اطلاعاتی رژیم پهلوی از سخنرانی وی بر ضد حکومت و تشویق مردم به جهاد و مبارزه علیه رژیم، حسن پاکروان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) تصمیم به تبعید وی از شیراز گرفت (اداره کل فرهنگ، ۲۵ ـ ۲۷). در پی حمله مأموران رژیم پهلوی در دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه قم (← مقاله حمله به مدرسه فیضیهدستغیب به بسیاری از علما نامه نوشت و با روشنگری درباره رفتار مأموران حکومت در این حادثه، آنان را به همکاری و همدلی برای مقابله با رژیم پهلوی دعوت کرد (نورمحمدی، ۲/۸۸۰). وی در مسجد گنج شیراز در حمایت از نهضت و محکوم‌کردن حمله به فیضیه سخنرانی تندی کرد. پس از سخنرانی مأموران برای بازداشت وی به خانه‌اش حمله کردند؛ ولی نتوانستند او را بازداشت کنند و دستغیب با کمک یارانش موفق به فرار شد (دستغیب، سیدعبدالحسین، ۱۱۸). در ادامه این حرکت، مأموران حکومت گروه زیادی از مردم و علمای شیراز و ازجمله عالم معروف شهر بهاءالدین محلاتی را بازداشت کردند (← مقاله محلاتی، بهاءالدین) و به تهران بردند و در روز ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ دستغیب را نیز بازداشت کردند و با هواپیمای نظامی به تهران بردند و در زندان عشرت‌آباد زندانی کردند و پس از بازجویی‌های مکرر وی را در ۳۱ تیر ۱۳۴۲ آزاد کردند (همان، ۱۲۷ ـ ۱۲۹ و ۱۴۶؛ نورمحمدی، ۲/۸۸۱).
دستغیب در جریان قیام پانزدهم خرداد ۱۳۴۲ بر دامنه فعالیت‌های مبارزاتی خود افزود و با سخنرانی مردم را دعوت به مبارزه و حمایت از نهضت کرد. به دنبال گزارش مأموران اطلاعاتی رژیم پهلوی از سخنرانی وی بر ضد حکومت و تشویق مردم به جهاد و مبارزه علیه رژیم، حسن پاکروان رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]]) تصمیم به تبعید وی از شیراز گرفت.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۵ ـ ۲۷.</ref> در پی حمله مأموران رژیم پهلوی در دوم فروردین ۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه قم، {{ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} دستغیب به بسیاری از علما نامه نوشت و با روشنگری درباره رفتار مأموران حکومت در این حادثه، آنان را به همکاری و همدلی برای مقابله با رژیم پهلوی دعوت کرد.<ref>نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۰/۲.</ref> وی در مسجد گنج شیراز در حمایت از نهضت و محکوم‌کردن حمله به فیضیه سخنرانی تندی کرد. پس از سخنرانی مأموران برای بازداشت وی به خانه‌اش حمله کردند؛ ولی نتوانستند او را بازداشت کنند و دستغیب با کمک یارانش موفق به فرار شد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۱۸.</ref> در ادامه این حرکت، مأموران حکومت گروه زیادی از مردم و علمای شیراز و ازجمله عالم معروف شهر بهاءالدین محلاتی را بازداشت کردند {{ببینید|بهاءالدین محلاتی}} و به تهران بردند و در روز ۱۸ خرداد ۱۳۴۲ دستغیب را نیز بازداشت کردند و با هواپیمای نظامی به تهران بردند و در زندان عشرت‌آباد زندانی کردند و پس از بازجویی‌های مکرر وی را در ۳۱ تیر ۱۳۴۲ آزاد کردند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۱۲۷ ـ ۱۲۹ و ۱۴۶؛ نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۱/۲.</ref>


در سوم اردیبهشت ۱۳۴۳ و پیش از تبعید امام‌خمینی به ترکیه، بار دیگر مأموران ساواک شبانه به خانه دستغیب ریختند و او را بازداشت و به تهران منتقل ساخته و در زندان قزل‌قلعه زندانی کردند. مدتی بعد در ششم تیر ۱۳۴۳ با تغییر قرار بازداشت وی به قرار التزام آزاد شد. وی پس از آزادی، نخست برای زیارت به مشهد و از آنجا برای دیدن امام‌خمینی به قم رفت و سه روز مهمان ایشان بود (دستغیب، سیدعبدالحسین، سیزده؛ اداره کل فرهنگ، ۲۹). امام‌خمینی در ۲۵/۲/۱۳۴۳، در نامه به مرجع تقلید وقت، سیدمحمدهادی میلانی، بازداشت دستغیب را در شرایط خاص کشور تحریک‌آمیز خواند (۱/۳۲۶).
در سوم اردیبهشت ۱۳۴۳ و پیش از تبعید امام‌خمینی به ترکیه، بار دیگر مأموران ساواک شبانه به خانه دستغیب ریختند و او را بازداشت و به تهران منتقل ساخته و در زندان قزل‌قلعه زندانی کردند. مدتی بعد در ششم تیر ۱۳۴۳ با تغییر قرار بازداشت وی به قرار التزام آزاد شد. وی پس از آزادی، نخست برای زیارت به مشهد و از آنجا برای دیدن امام‌خمینی به قم رفت و سه روز مهمان ایشان بود.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، سیزده؛ اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۹.</ref> امام‌خمینی در ۱۳۴۳/۲/۲۵، در نامه به مرجع تقلید وقت، [[سیدمحمدهادی میلانی]]، بازداشت دستغیب را در شرایط خاص کشور تحریک‌آمیز خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۳۲۶/۱.</ref>


در سال ۱۳۴۳ در جریان سفر محمدرضا پهلوی به شیراز، در حرم احمدبن‌موسی(ع) فردی به نام سیدابراهیم دستغیب با او دیدار کرد و مأموران حکومت در میان مردم به دروغ شایع کردند که در روز آمدن پهلوی به حرم شاهچراغ، سیدعبدالحسین دستغیب از وی استقبال کرده‌است. امام‌خمینی از قم نامه‌ای برای روحانیان شیراز فرستاد که قرار شد بهاءالدین محلاتی به آنان برساند (دستغیب، سیدعبدالحسین، ۲۷۶). ایشان در این نامه تأکید کرده بود لازم است دستغیب با فرستادن نامه‌ای به شهرستان‌ها مردم را از شایعه‌ها و دروغ‌پردازی‌های رژیم آگاه کند (همان). در همین راستا در مهر ۱۳۴۳ جلسه‌ای به دعوت دستغیب و با حضور علمای شیراز در خانه وی تشکیل شد تا درباره نامه امام‌خمینی و اقداماتی که لازم است دراین‌باره انجام دهند مشورت و تبادل نظر کنند (همان).
در سال ۱۳۴۳ در جریان سفر محمدرضا پهلوی به شیراز، در حرم احمدبن‌موسی(ع) فردی به نام سیدابراهیم دستغیب با او دیدار کرد و مأموران حکومت در میان مردم به دروغ شایع کردند که در روز آمدن پهلوی به حرم شاهچراغ، سیدعبدالحسین دستغیب از وی استقبال کرده‌است. امام‌خمینی از قم نامه‌ای برای روحانیان شیراز فرستاد که قرار شد بهاءالدین محلاتی به آنان برساند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.</ref> ایشان در این نامه تأکید کرده بود لازم است دستغیب با فرستادن نامه‌ای به شهرستان‌ها مردم را از شایعه‌ها و دروغ‌پردازی‌های رژیم آگاه کند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.</ref> در همین راستا در مهر ۱۳۴۳ جلسه‌ای به دعوت دستغیب و با حضور علمای شیراز در خانه وی تشکیل شد تا درباره نامه امام‌خمینی و اقداماتی که لازم است دراین‌باره انجام دهند مشورت و تبادل نظر کنند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۷۶.</ref>


پس از تبعید امام‌خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه عده‌ای از علمای شیراز، ازجمله دستغیب، بهاءالدین محلاتی و مجدالدین محلاتی برای آگاهی‌یافتن از اوضاع قم و بیت مراجع، سه تن از علمای شیراز را به نمایندگی خود به قم فرستادند تا با هماهنگی آنان از تحصن علما و تعطیلی نمازهای جماعت حمایت کنند (مرکز اسناد، ۴/۱۰۷). نمایندگان پس از مشاهده اوضاع و بازگشت به شیراز بیان کردند در قم، بیت مراجع تقلید در محاصره و تحت کنترل مأموران حکومت است (همان، ۴/۲۴۴).
پس از تبعید امام‌خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به ترکیه عده‌ای از علمای شیراز، ازجمله دستغیب، بهاءالدین محلاتی و مجدالدین محلاتی برای آگاهی‌یافتن از اوضاع قم و بیت مراجع، سه تن از علمای شیراز را به نمایندگی خود به قم فرستادند تا با هماهنگی آنان از تحصن علما و تعطیلی نمازهای جماعت حمایت کنند.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۱۰۷/۴.</ref> نمایندگان پس از مشاهده اوضاع و بازگشت به شیراز بیان کردند در قم، بیت مراجع تقلید در محاصره و تحت کنترل مأموران حکومت است.<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۲۴۴/۴.</ref>


از سوی دیگر، دستغیب با اعتقاد به اینکه رژیم پهلوی قصد دارد با حمایت و ترویج فرهنگ غرب، جامعه به‌ویژه جوانان را به فساد بکشاند، برای مقابله با آن به اقدام‌های گسترده آموزشی، اخلاقی و فرهنگی دست زد و تلاش کرد با سخنرانی و تبلیغ آموزه‌های اخلاقی، مردم به‌ویژه جوانان را با مفاسد فرهنگ غرب و خطرهایی که در کمین آنان است آشنا کند (اداره کل فرهنگ، ۲۷؛ دستغیب، سیدعبدالحسین، ۲۸۷ ـ ۳۰۲). ساواک که سخنرانی‌های دستغیب را در روشنگری و تقویت روحیه انقلابی مردم مؤثر می‌دید، در سال ۱۳۴۴ وی را تهدید کرد اگر به روش خود ادامه دهد و در سخنرانی‌ها مطالب خلاف مصلحت کشور بیان کند، با واکنش شدید مأموران روبه‌رو خواهد شد (دستغیب، سیدعبدالحسین، ۲۹۳). در سال ۱۳۴۵ وی در سخنرانی خود در مسجد جامع شیراز ضمن موعظه مردم، آنان را تشویق به مطالعه رساله‌های مراجع تقلید ازجمله رساله امام‌خمینی کرد که جمعیت با شنیدن نام ایشان صلوات فرستادند (همان، ۳۳۹). همچنین در سال ۱۳۴۶ در جلسه‌ای که با حضور دستغیب و چند تن دیگر در خانه سیدحسن یزدی از علمای شیراز تشکیل شد، در اعتراض به تصویب لایحه حمایت از خانواده که برخی از مواد آن خلاف شرع بود، حاضران نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر نوشتند (همان، ۳۵۰). دستغیب پس از جلسه اعلام کرد که در صورت نتیجه‌بخش‌نبودن جلسات، خود جبهه جداگانه‌ای تشکیل خواهد داد و مخالفت و اعتراض خود را به گونه دیگری اعلام خواهد کرد (همان، ۳۵۳). همچنین وی در دی ۱۳۴۶ در سخنرانی خود با اشاره به اینکه مطابق متمم قانون اساسی نظارت پنج تن از مجتهدان و علما بر مصوبات مجلس شورای ملی لازم و ضروری است و مصوبات مجلس بدون آن اعتبار ندارد، از بی‌توجهی رژیم پهلوی به آن انتقاد کرد و خواستار اجرای آن شد (همان، ۳۷۰).
از سوی دیگر، دستغیب با اعتقاد به اینکه رژیم پهلوی قصد دارد با حمایت و ترویج فرهنگ غرب، جامعه به‌ویژه جوانان را به فساد بکشاند، برای مقابله با آن به اقدام‌های گسترده آموزشی، اخلاقی و فرهنگی دست زد و تلاش کرد با سخنرانی و تبلیغ آموزه‌های اخلاقی، مردم به‌ویژه جوانان را با مفاسد فرهنگ غرب و خطرهایی که در کمین آنان است آشنا کند.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۷؛ دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۸۷ ـ ۳۰۲.</ref> ساواک که سخنرانی‌های دستغیب را در روشنگری و تقویت روحیه انقلابی مردم مؤثر می‌دید، در سال ۱۳۴۴ وی را تهدید کرد اگر به روش خود ادامه دهد و در سخنرانی‌ها مطالب خلاف مصلحت کشور بیان کند، با واکنش شدید مأموران روبه‌رو خواهد شد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۲۹۳.</ref>
در سال ۱۳۴۵ وی در سخنرانی خود در مسجد جامع شیراز ضمن موعظه مردم، آنان را تشویق به مطالعه رساله‌های مراجع تقلید ازجمله رساله امام‌خمینی کرد که جمعیت با شنیدن نام ایشان صلوات فرستادند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۳۹.</ref> همچنین در سال ۱۳۴۶ در جلسه‌ای که با حضور دستغیب و چند تن دیگر در خانه سیدحسن یزدی از علمای شیراز تشکیل شد، در اعتراض به تصویب لایحه حمایت از خانواده که برخی از مواد آن خلاف شرع بود، حاضران نامه‌ای به امیرعباس هویدا نخست‌وزیر نوشتند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۰.</ref> دستغیب پس از جلسه اعلام کرد که در صورت نتیجه‌بخش‌نبودن جلسات، خود جبهه جداگانه‌ای تشکیل خواهد داد و مخالفت و اعتراض خود را به گونه دیگری اعلام خواهد کرد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۵۳.</ref> همچنین وی در دی ۱۳۴۶ در سخنرانی خود با اشاره به اینکه مطابق متمم قانون اساسی نظارت پنج تن از مجتهدان و علما بر مصوبات مجلس شورای ملی لازم و ضروری است و مصوبات مجلس بدون آن اعتبار ندارد، از بی‌توجهی رژیم پهلوی به آن انتقاد کرد و خواستار اجرای آن شد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۷۰.</ref>


برابر اعلام ساواک دستغیب در فاصله سال‌های ۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۰ در سخنرانی‌های خود به مناسبت‌های مختلف بارها از حکومت و دستگاه‌های دولتی به‌شدت انتقاد کرده‌است (همان، ۳۸۲ ـ ۴۴۶). در سال ۱۳۴۷ به دنبال اعلام تماس و مذاکره محمدرضا پهلوی با سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف درباره اعزام حاجیان از جده به کربلا، دستغیب آن را نقشه رژیم برای وانمودکردن داشتن ارتباط با مراجع و احترام‌گذاشتن حکومت به روحانیت خواند و به آن انتقاد کرد (همان، ۳۸۰). همچنین وی در آذر ۱۳۴۸ با اشاره به ورود گردشگران بدون حجاب و با وضع نامناسب به مساجد از رژیم پهلوی انتقاد کرد (همان، ۴۱۶).
برابر اعلام ساواک دستغیب در فاصله سال‌های ۱۳۴۷ ـ ۱۳۵۰ در سخنرانی‌های خود به مناسبت‌های مختلف بارها از حکومت و دستگاه‌های دولتی به‌شدت انتقاد کرده‌است.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۶.</ref> در سال ۱۳۴۷ به دنبال اعلام تماس و مذاکره محمدرضا پهلوی با سیدمحسن حکیم از مراجع تقلید نجف درباره اعزام حاجیان از جده به کربلا، دستغیب آن را نقشه رژیم برای وانمودکردن داشتن ارتباط با مراجع و احترام‌گذاشتن حکومت به روحانیت خواند و به آن انتقاد کرد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۳۸۰.</ref> همچنین وی در آذر ۱۳۴۸ با اشاره به ورود گردشگران بدون حجاب و با وضع نامناسب به مساجد از رژیم پهلوی انتقاد کرد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۱۶.</ref>


پس از اینکه امام‌خمینی دوباره نظریه ولایت فقیه را در نجف مطرح کرد، دستغیب نیز در سال ۱۳۴۹ در شیراز این موضوع را مطرح کرد و به توضیح و تبیین آن پرداخت (دستغیب، سیدمحمدهاشم، شاهد یاران، ۱۸). وی پس از رحلت سیدمحسن حکیم در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۹، در خرداد این سال از مرجعیت امام‌خمینی حمایت کرد و مردم را به ایشان ارجاع داد (دستغیب، سیدعبدالحسین، ۴۲۲). به دنبال فوت یکی از فرزندان دستغیب در سال ۱۳۴۹ امام‌خمینی پیام تسلیتی برای وی فرستاد و او با فرستادن نامه‌ای از ایشان تشکر کرد (همان، ۴۳۲ ـ ۴۳۳). وی در اسفند سال ۱۳۴۹ برای زیارت عتبات به عراق رفت و در خرداد سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت (همان، ۴۴۱ ـ ۴۴۲). او در طول حدود چهار ماه اقامت خود بارها به دیدار امام‌خمینی رفت و به مذاکره پرداخت (همان، پانزده). در آستانه برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در مهر سال ۱۳۵۰ ساواک از بیم مخالفت و اخلال در برگزاری جشن‌ها، تماس‌های دستغیب را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد؛ با این حال، وی تصمیم گرفت همراه بهاءالدین محلاتی در مخالفت و اعتراض به برگزاری جشن‌ها تلگرام بفرستد (همان، ۴۴۶ ـ ۴۴۹) (← مقاله جشن‌های ۲۵۰۰ساله).
پس از اینکه امام‌خمینی دوباره نظریه ولایت فقیه را در نجف مطرح کرد، دستغیب نیز در سال ۱۳۴۹ در شیراز این موضوع را مطرح کرد و به توضیح و تبیین آن پرداخت.<ref>دستغیب، شاهد یاران، ۱۸.</ref> وی پس از رحلت سیدمحسن حکیم در دوازدهم اردیبهشت ۱۳۴۹، در خرداد این سال از مرجعیت امام‌خمینی حمایت کرد و مردم را به ایشان ارجاع داد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۲۲.</ref> به دنبال فوت یکی از فرزندان دستغیب در سال ۱۳۴۹ امام‌خمینی پیام تسلیتی برای وی فرستاد و او با فرستادن نامه‌ای از ایشان تشکر کرد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۳۲ ـ ۴۳۳.</ref>


در مهر ۱۳۵۲ پس از بازسازی مدرسه حکیم شیراز دستغیب در یک سخنرانی با اشاره به بستن مدارس علمیه ازجمله مدرسه منصوریه و مدرسه قوام به دست عاملان رژیم و جلوگیری از تحصیل طلاب، به‌شدت به آن اعتراض و از نفوذ بهاییان و یهودیان در ساختار آموزشی کشور انتقاد کرد. وی اعلام کرد فرهنگی که معلم دینی و تاریخ آن فردی بهایی و رئیس دانشگاه آن یهودی باشد، فرهنگ نیست بلکه خانه فساد است (همان، ۴۶۷). او با اشاره به رفتار مأموران در تهدید و ترساندن او و اینکه از او خواسته‌اند حقایق را بپوشاند، اعلام کرد این نقشه حکومت، برای سپردن فرهنگ کشور به دست بهاییان و یهودیان است و او هرگز اجازه نخواهد داد اسرائیل و جاسوسانش بر فرهنگ کشور حاکم شوند. وی تأکید کرد با مخالفان اسلام و با مخالفان مراجع تقلید مخالف است. دستغیب همچنین از سپردن پست‌های حساس مملکت به بهائیان به‌شدت انتقاد و اعلام کرد همه مردم ایران دلشان از دست حکومت فاسد ایران خون است و با آن مخالف‌اند (همان، ۴۶۷). ساواک در پی سخنان تند دستغیب در آذر ۱۳۵۲ وی را از منبر ممنوع کرد و این ممنوعیت تا اول تیر ۱۳۵۳ ادامه داشت (همان، ۴۶۹ ـ ۴۷۴).
وی در اسفند سال ۱۳۴۹ برای زیارت عتبات به عراق رفت و در خرداد سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۱ ـ ۴۴۲.</ref> او در طول حدود چهار ماه اقامت خود بارها به دیدار امام‌خمینی رفت و به مذاکره پرداخت.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، پانزده.</ref> در آستانه برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در مهر سال ۱۳۵۰ ساواک از بیم مخالفت و اخلال در برگزاری جشن‌ها، تماس‌های دستغیب را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد؛ با این حال، وی تصمیم گرفت همراه بهاءالدین محلاتی در مخالفت و اعتراض به برگزاری جشن‌ها تلگرام بفرستد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۴۶ ـ ۴۴۹.</ref> {{ببینید|جشن‌های ۲۵۰۰ساله}}


رژیم با برگزاری جشن هنر شیراز سعی داشت با اقدامات ضد اخلاقی و ترویج فرهنگ غربی با ارزش‌های اسلامی مقابله کند؛ ولی دستغیب با سخنرانی‌های متعدد آن را ترویج اباحه‌گری دانست و چندین بار تهدید کرد در صورت برگزاری آن، وی و روحانیان دیگر از شیراز مهاجرت خواهند کرد و مردم غیور شیراز ساکت نخواهند نشست (همان، ۵۳۴). وی با تأکید بر اینکه هدف رژیم از این کار به‌انحراف‌کشاندن جوانان است، اعلام کرد همه موظف‌اند با اقدامات فاسد رژیم به مبارزه برخیزند (گنج‌بخش زمانی، ۱/۱۶۹). مخالفت شدید وی با برگزاری مراسم جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ موجب تعطیل‌شدن آن مراسم شد و این اقدام وی در آن شرایط به آگاهی مردم و اوج‌گیری انقلاب کمک کرد (دستغیب، سیدمحمدهاشم، یادواره، ۴۲ ـ ۴۸) (← مقاله جشن هنر شیراز).
در مهر ۱۳۵۲ پس از بازسازی مدرسه حکیم شیراز دستغیب در یک سخنرانی با اشاره به بستن مدارس علمیه ازجمله مدرسه منصوریه و مدرسه قوام به دست عاملان رژیم و جلوگیری از تحصیل طلاب، به‌شدت به آن اعتراض و از نفوذ بهاییان و یهودیان در ساختار آموزشی کشور انتقاد کرد. وی اعلام کرد فرهنگی که معلم دینی و تاریخ آن فردی بهایی و رئیس دانشگاه آن یهودی باشد، فرهنگ نیست بلکه خانه فساد است.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۷.</ref> او با اشاره به رفتار مأموران در تهدید و ترساندن او و اینکه از او خواسته‌اند حقایق را بپوشاند، اعلام کرد این نقشه حکومت، برای سپردن فرهنگ کشور به دست بهاییان و یهودیان است و او هرگز اجازه نخواهد داد اسرائیل و جاسوسانش بر فرهنگ کشور حاکم شوند. وی تأکید کرد با مخالفان اسلام و با مخالفان مراجع تقلید مخالف است. دستغیب همچنین از سپردن پست‌های حساس مملکت به بهائیان به‌شدت انتقاد و اعلام کرد همه مردم ایران دلشان از دست حکومت فاسد ایران خون است و با آن مخالف‌اند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۷.</ref> ساواک در پی سخنان تند دستغیب در آذر ۱۳۵۲ وی را از منبر ممنوع کرد و این ممنوعیت تا اول تیر ۱۳۵۳ ادامه داشت.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۴۶۹ ـ ۴۷۴.</ref>
در پی تغییر تاریخ رسمی ایران از شمسی به شاهنشاهی به دست رژیم پهلوی، در ۲۷ اسفند سال ۱۳۵۴ دستغیب به این اقدام انتقاد شدید کرد و تاریخ شاهنشاهی را تاریخ گبرها خواند (دستغیب، سیدعبدالحسین، ۵۳۲ ـ ۵۳۳).


در دی ۱۳۵۶ به دنبال انتشار مقاله توهین‌آمیز رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی، دستغیب به‌شدت موضع‌گیری و به رژیم اعتراض کرد و خواستار تعقیب و مجازات عاملان آن شد (همان، پانزده). وی در شهریور ۱۳۵۷ طی نامه‌ای به سیدمحمدعلی قاضی تبریزی از علمای مبارز تبریز و حامیان امام‌خمینی با اشاره به کشتار وحشیانه رژیم پهلوی در مسجد نو شیراز تنها راه پیروزی را متحدشدن تمام طبقات به‌خصوص جامعه روحانیت تحت رهبری امام‌خمینی دانست و تأکید کرد با وحدت کلمه باید سعی شود که حکومت اسلامی تشکیل گردد (مرکز اسناد، ۲/۳۵۳).
رژیم با برگزاری جشن هنر شیراز سعی داشت با اقدامات ضد اخلاقی و ترویج فرهنگ غربی با ارزش‌های اسلامی مقابله کند؛ ولی دستغیب با سخنرانی‌های متعدد آن را ترویج اباحه‌گری دانست و چندین بار تهدید کرد در صورت برگزاری آن، وی و روحانیان دیگر از شیراز مهاجرت خواهند کرد و مردم غیور شیراز ساکت نخواهند نشست.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۵۳۴.</ref> وی با تأکید بر اینکه هدف رژیم از این کار به‌انحراف‌کشاندن جوانان است، اعلام کرد همه موظف‌اند با اقدامات فاسد رژیم به مبارزه برخیزند.<ref>گنج‌بخش زمانی، فرهنگنامه رجال روحانی عصر امام‌خمینی، ۱۶۹/۱.</ref> مخالفت شدید وی با برگزاری مراسم جشن هنر شیراز در سال ۱۳۵۶ موجب تعطیل‌شدن آن مراسم شد و این اقدام وی در آن شرایط به آگاهی مردم و اوج‌گیری انقلاب کمک کرد.<ref>دستغیب، یادواره شهید آیت‌الله حاج‌سیدعبدالحسین دستغیب، ۴۲ ـ ۴۸.</ref> {{ببینید|جشن هنر شیراز}}
در پی تغییر تاریخ رسمی ایران از شمسی به شاهنشاهی به دست رژیم پهلوی، در ۲۷ اسفند سال ۱۳۵۴ دستغیب به این اقدام انتقاد شدید کرد و تاریخ شاهنشاهی را تاریخ گبرها خواند.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ۵۳۲ ـ ۵۳۳.</ref>


دستغیب در راه‌انداختن تظاهرات مردم استان فارس علیه رژیم پهلوی نقش مهم و مؤثری داشت. حضور وی در کنار مردم در تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیز و سخنرانی‌ها موجب دلگرمی مردم و تشدید مبارزات می‌شد (اداره کل فرهنگ، ۲۹). پس از فاجعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار گروه زیادی از تظاهرکنندگان در تهران و برخی شهرستان‌ها به دست مأموران حکومت (← مقاله هفده شهریور)، دستغیب با سخنرانی و صدور اعلامیه، آن را محکوم و از رژیم پهلوی به‌شدت انتقاد کرد و در پی آن مأموران شبانه به خانه وی ریختند و او را بازداشت کرده، به تهران بردند و با حال ضعف، پیری و بیماری، چند ماهی وی را زندانی کردند (نورمحمدی، ۲/۸۸۱؛ دستغیب، سیدمحمدهاشم، یادواره، ۴۲ و ۴۸). امام‌خمینی در همین مقطع در نامه‌ای از پاریس به برادر خود، سیدمرتضی پسندیده ازجمله از او خواست به وضع زندانیان رسیدگی کند و جویای حال آنان و اقوامشان مانند دستغیب شود (۴/۲۸۰).
در دی ۱۳۵۶ به دنبال انتشار مقاله توهین‌آمیز رژیم پهلوی در روزنامه اطلاعات به امام‌خمینی، دستغیب به‌شدت موضع‌گیری و به رژیم اعتراض کرد و خواستار تعقیب و مجازات عاملان آن شد.<ref>دستغیب، یاران امام به روایت اسناد ساواک، پانزده.</ref> وی در شهریور ۱۳۵۷ طی نامه‌ای به سیدمحمدعلی قاضی تبریزی از علمای مبارز تبریز و حامیان امام‌خمینی با اشاره به کشتار وحشیانه رژیم پهلوی در مسجد نو شیراز تنها راه پیروزی را متحدشدن تمام طبقات به‌خصوص جامعه روحانیت تحت رهبری امام‌خمینی دانست و تأکید کرد با وحدت کلمه باید سعی شود که حکومت اسلامی تشکیل گردد<ref>مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، ۳۵۳/۲.</ref>


در دی ۱۳۵۷، دستغیب در پاسخ به نامه علی‌اصغر صالحی کرمانی از علمای کرمان درباره جنایت‌های رژیم پهلوی در مشهد و کرمان اعلام کرد، رژیم پهلوی به حمایت از امریکا و صهیونیست‌ها و به سبب منافع یهودیان و مسیحیان، مسلمانان را قتل عام می‌کند و لازم است مردم بیشتر متشکل شوند و مبارزات خود را فشرده‌تر کنند (مرکز اسناد، ۲/۵۲۹). پس از اعتصاب گسترده کارکنان صنعت نفت در اعتراض به رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ و کم‌شدن مواد سوختی (← مقاله اعتصاب کارکنان صنعت نفتدستغیب در پیامی از مردم فارس خواست توطئه رژیم در ایجاد کمبودهای ساختگی را خنثی کنند و با تأمین نیازمندی‌های خود از ایستادن در صف‌های طولانی برای دریافت مواد سوختی خودداری کنند. وی تأکید کرد در این شرایط هر کس باید به اندازه ضرورت استفاده کند (همان، ۲/۵۶۹).
دستغیب در راه‌انداختن تظاهرات مردم استان فارس علیه رژیم پهلوی نقش مهم و مؤثری داشت. حضور وی در کنار مردم در تظاهرات و راهپیمایی‌های اعتراض‌آمیز و سخنرانی‌ها موجب دلگرمی مردم و تشدید مبارزات می‌شد.<ref>اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس، نسیم بهشت، ۲۹.</ref> پس از فاجعه خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و کشتار گروه زیادی از تظاهرکنندگان در تهران و برخی شهرستان‌ها به دست مأموران حکومت، {{ببینید|هفده شهریور}} دستغیب با سخنرانی و صدور اعلامیه، آن را محکوم و از رژیم پهلوی به‌شدت انتقاد کرد و در پی آن مأموران شبانه به خانه وی ریختند و او را بازداشت کرده، به تهران بردند و با حال ضعف، پیری و بیماری، چند ماهی وی را زندانی کردند.<ref>نورمحمدی، شهید سیدعبدالحسین دستغیب، ۸۸۱/۲؛ دستغیب، یادواره شهید آیت‌الله حاج‌سیدعبدالحسین دستغیب، ۴۲ و ۴۸.</ref> امام‌خمینی در همین مقطع در نامه‌ای از پاریس به برادر خود، سیدمرتضی پسندیده ازجمله از او خواست به وضع زندانیان رسیدگی کند و جویای حال آنان و اقوامشان مانند دستغیب شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه امام، ۲۸۰/۴.</ref>
 
در دی ۱۳۵۷، دستغیب در پاسخ به نامه علی‌اصغر صالحی کرمانی از علمای کرمان درباره جنایت‌های رژیم پهلوی در مشهد و کرمان اعلام کرد، رژیم پهلوی به حمایت از امریکا و صهیونیست‌ها و به سبب منافع یهودیان و مسیحیان، مسلمانان را قتل عام می‌کند و لازم است مردم بیشتر متشکل شوند و مبارزات خود را فشرده‌تر کنند (مرکز اسناد، ۲/۵۲۹). پس از اعتصاب گسترده کارکنان صنعت نفت در اعتراض به رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ و کم‌شدن مواد سوختی، {{ببینید|اعتصاب کارکنان صنعت نفت}} دستغیب در پیامی از مردم فارس خواست توطئه رژیم در ایجاد کمبودهای ساختگی را خنثی کنند و با تأمین نیازمندی‌های خود از ایستادن در صف‌های طولانی برای دریافت مواد سوختی خودداری کنند. وی تأکید کرد در این شرایط هر کس باید به اندازه ضرورت استفاده کند (همان، ۲/۵۶۹).


دستغیب پس از پیروزی انقلاب، با رأی مردم، نمایندگی مردم فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی را بر عهده گرفت. در پی درخواست اهالی شیراز، نهم مرداد ۱۳۵۸ امام‌خمینی وی را به امامت جمعه این شهر منصوب کرد (۹/۲۵۷؛ نورمحمدی، ۲/۸۸۱). وی در طول دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در بسیج‌کردن مردم و فراهم‌کردن امکانات و تدارکات رزمندگان تلاشی پیگیر می‌کرد و همواره در سخنرانی‌های خود مردم را به شرکت در جنگ و فرستادن کمک‌های خود به جبهه‌ها فرا می‌خواند (اداره کل فرهنگ، ۳۷). او شرکت در این جنگ را مصداق واقعی جهاد در راه خدا می‌دانست و حضور در جبهه‌های دفاع مقدس را بر هر کار دیگری مقدم می‌داشت (همان، ۳۸).
دستغیب پس از پیروزی انقلاب، با رأی مردم، نمایندگی مردم فارس در مجلس خبرگان قانون اساسی را بر عهده گرفت. در پی درخواست اهالی شیراز، نهم مرداد ۱۳۵۸ امام‌خمینی وی را به امامت جمعه این شهر منصوب کرد (۹/۲۵۷؛ نورمحمدی، ۲/۸۸۱). وی در طول دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در بسیج‌کردن مردم و فراهم‌کردن امکانات و تدارکات رزمندگان تلاشی پیگیر می‌کرد و همواره در سخنرانی‌های خود مردم را به شرکت در جنگ و فرستادن کمک‌های خود به جبهه‌ها فرا می‌خواند (اداره کل فرهنگ، ۳۷). او شرکت در این جنگ را مصداق واقعی جهاد در راه خدا می‌دانست و حضور در جبهه‌های دفاع مقدس را بر هر کار دیگری مقدم می‌داشت (همان، ۳۸).
confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۱۸۸

ویرایش