۳۹۲
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''حبّ نفس'''، دوستداشتن و خواستن ناپسند خود. ==واژهشناسی== حبّ به معنای دوستداشتن <ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد بغض <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذتبخش و سازگار با طبع و وابستگی...» ایجاد کرد) |
|||
خط ۳: | خط ۳: | ||
حبّ به معنای دوستداشتن <ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]] <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذتبخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹ ـ ۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>. حبّ نفس به معنای دوستداشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] میآید <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>. [[امامخمینی]] نیز حبّ نفس را دوستداشتن خویشتن میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>. | حبّ به معنای دوستداشتن <ref>جوهری، الصحاح، ۱/۱۰۵.</ref> و ضد [[بغض]] <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۲۸۹.</ref> است. حب در اصطلاح اخلاقی به معنای گرایش به سوی چیز لذتبخش و سازگار با طبع و وابستگی خاص میان انسان و کمال اوست <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۰/۸۹ ـ ۹۰؛ طباطبایی، المیزان، ۱/۴۱۰ ـ ۴۱۱.</ref>. حبّ نفس به معنای دوستداشتن بقا و کراهت از [[مرگ]] میآید <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۴/۵۲؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۱۳۴.</ref>. [[امامخمینی]] نیز حبّ نفس را دوستداشتن خویشتن میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۸ و ۷۱.</ref>. | ||
==واژگان مرتبط== | ==واژگان مرتبط== | ||
واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و عجب است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار میرود <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref>. انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته میشود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار میرود <ref>امامخمینی، امامخمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی درباره خود بر میشمارد <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>. | واژگان مرتبط با حبّ نفس، حب ذات، انانیت و خودخواهی، خودبینی و [[عجب]] است. ذات معانی گوناگونی دارد؛ گاهی مراد از آن، ماهیت شیء و گاهی امر قائم به خود است که دارای محل نباشد <ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۳۶۲.</ref> و حب به ذات نوعاً به عنوان امر غریزی به کار میرود <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴؛ مطهری، مجموعه آثار، ۶/۴۳۶.</ref>. انانیت به شخصیت و هویت [[نفس]] گفته میشود <ref>راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۹۵؛ قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، ۲۸۳.</ref> و گاهی به معنای خودخواهی نیز به کار میرود <ref>امامخمینی، امامخمینی، آداب الصلاة، ۸.</ref>؛ ولی خودخواهی و عجب، آن است که شخص، فضایل بزرگی درباره خود بر میشمارد <ref>نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۵۷.</ref> و خودبینی همان بزرگ و زیباآمدن انسان در نظر خود است <ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱/۵۸۲.</ref>. | ||
امامخمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است <ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref>. به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ» <ref>نساء، ۱۰۰.</ref>، معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حقتعالی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref>. البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمیداند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref>. | امامخمینی بر این باور است که در حبّ نفس، بیشتر تعلق و وابستگی به نفس، مورد نظر است؛ ولی در انانیت، استقلال نفس در نظر است <ref>امامخمینی، تفسیر حمد، ۱۲۰؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳۸ و ۴۰۴.</ref>. به باور ایشان نخستین مرحله [[سلوک]]، ترک حبّ نفس و انانیت است. ایشان با توجه به تأویل آیه «وَ مَنْ یخْرُجْ مِنْ بَیتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکْهُ الْمَوْتُ» <ref>نساء، ۱۰۰.</ref>، معتقد است کسی که از بیت نفس خود خارج شود و با سفر معنوی به سوی حق هجرت کند و سپس فنای تام او را ادراک کند، اجر او بر حقتعالی است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۳۳.</ref>. البته ایشان اظهار انانیت را در مواردی به خلاف حبّ نفس، نکوهیده نمیداند و آن، در جایی است که در مقام تذلل و اظهار فقر است <ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۹ ـ ۱۰.</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
حبّ ذات، امری فطری است <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۲۱.</ref> که خداوند در نهاد انسان قرار داده است <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴.</ref>. حبّ نفس دارای دو بعد مثبت و منفی است <ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۲۰.</ref>؛ از اینرو این حب، سرچشمه بسیاری از فعالیتهای انسانی است و بهخودیخود خوب است؛ ولی اگر به حد طغیان برسد، امری نکوهیده خواهد بود <ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۲۱ و ۳۲.</ref>. در برخی روایات، حبّ نفس و انانیت، امر نکوهیدهای شمرده شده است و آمده است که نخستین [[معصیت]] در عالم به واسطه انانیت و خودخواهی [[ابلیس]] بود که با خودداری از سجده بر آدم، گرفتار لعن خداوند شد <ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref>. | حبّ ذات، امری فطری است <ref>شاهآبادی، رشحات البحار، ۱۲۱.</ref> که خداوند در نهاد انسان قرار داده است <ref>طباطبایی، المیزان، ۵/۱۸۴.</ref>. حبّ نفس دارای دو بعد مثبت و منفی است <ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۲۰.</ref>؛ از اینرو این حب، سرچشمه بسیاری از فعالیتهای انسانی است و بهخودیخود خوب است؛ ولی اگر به حد طغیان برسد، امری نکوهیده خواهد بود <ref>مهدوی کنی، نقطههای آغاز در اخلاق عملی، ۲۱ و ۳۲.</ref>. در برخی روایات، حبّ نفس و انانیت، امر نکوهیدهای شمرده شده است و آمده است که نخستین [[معصیت]] در عالم به واسطه انانیت و خودخواهی [[ابلیس]] بود که با خودداری از سجده بر آدم، گرفتار لعن خداوند شد <ref>صدوق، علل الشرائع، ۱/۶۲.</ref>. |
ویرایش