۲۱٬۲۹۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''ابوالقاسم خزعلی'''، روحانی مبارز، شاگرد امامخمینی، عضو فقهای شورای نگهبان و مجالس خبرگان قانون اساسی و رهبری. == زندگینامه== ابوالقاسم خزعلی فرزند غلامرضا در سال ۱۳۰۴ در خانوادهای مذهبی و نسبتاً پرجمعیت در شهر بروجرد به دنیا آمد<ref>خ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
خزعلی تحصیلات خود را در مدرسه ابنیمین مشهد که محمدتقی شریعتی ناظم آن بود، تمام کرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص ۱۳۷؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۵</ref> وی دهساله بود که [[واقعه مسجد گوهرشاد]] و قیام مردم بر ضد کشف حجاب (یا لباس متحدالشکل) در مشهد رخ داد و روز پس از کشتارِ مردم به دست مأموران رضاشاه پهلوی، برخی افرادِ مجروح و نیمهجانی را که هنوز از صحنهای [[مسجد گوهرشاد|مسجد]] و [[حرم امامرضا(ع)]] و اطراف آن جمعآوری نشده بودند مشاهده کرد و از شدت ناراحتی از دیدن آن صحنهها بیمار شد.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> | خزعلی تحصیلات خود را در مدرسه ابنیمین مشهد که محمدتقی شریعتی ناظم آن بود، تمام کرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص ۱۳۷؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۵</ref> وی دهساله بود که [[واقعه مسجد گوهرشاد]] و قیام مردم بر ضد کشف حجاب (یا لباس متحدالشکل) در مشهد رخ داد و روز پس از کشتارِ مردم به دست مأموران رضاشاه پهلوی، برخی افرادِ مجروح و نیمهجانی را که هنوز از صحنهای [[مسجد گوهرشاد|مسجد]] و [[حرم امامرضا(ع)]] و اطراف آن جمعآوری نشده بودند مشاهده کرد و از شدت ناراحتی از دیدن آن صحنهها بیمار شد.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۲۸ ـ ۳۰.</ref> | ||
== ورود به حوزه علمیه== | == ورود به حوزه علمیه== | ||
خزعلی پس از گذراندن دوره ابتدایی بهناچار برای تأمین نیازهای خود روزها کار میکرد و همزمان دو سال از دوره دبیرستان را به صورت شبانه گذراند<ref> خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۲۸ ـ ۳۰.</ref> و سپس به دلیل علاقه به دروس دینی همزمان با کار در یک مغازه آغاز به آموختن صرف و نحو نزد علیاکبر صدرزاده کرد. وی مدتی بعد کار مغازه را رها کرد و در سال ۱۳۲۱ در هفدهسالگی وارد [[حوزه علمیه مشهد]] شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۳۱ ـ ۳۲.</ref> او دروس مقدماتی و ادبیات عرب را نزد محمدرضا دامغانی و محقق قوچانی تکمیل کرد و کتابهای معالمالدین، قوانین الاصول و شرح لمعه را نزد سیداحمد یزدی و ابوالقاسم قمی و درسهای رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایة الاصول را از هاشم قزوینی و مجتبی قزوینی فرا گرفت.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، | خزعلی پس از گذراندن دوره ابتدایی بهناچار برای تأمین نیازهای خود روزها کار میکرد و همزمان دو سال از دوره دبیرستان را به صورت شبانه گذراند<ref> خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۲۸ ـ ۳۰.</ref> و سپس به دلیل علاقه به دروس دینی همزمان با کار در یک مغازه آغاز به آموختن صرف و نحو نزد علیاکبر صدرزاده کرد. وی مدتی بعد کار مغازه را رها کرد و در سال ۱۳۲۱ در هفدهسالگی وارد [[حوزه علمیه مشهد]] شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۳۱ ـ ۳۲.</ref> او دروس مقدماتی و ادبیات عرب را نزد محمدرضا دامغانی و محقق قوچانی تکمیل کرد و کتابهای معالمالدین، قوانین الاصول و شرح لمعه را نزد سیداحمد یزدی و ابوالقاسم قمی و درسهای رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایة الاصول را از هاشم قزوینی و مجتبی قزوینی فرا گرفت.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۳۴ ـ ۳۶.</ref> | ||
خزعلی در سال ۱۳۲۷ ازدواج کرد و در آخر همان سال برای تکمیل تحصیلات دینی خود وارد [[حوزه علمیه قم]] شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، | خزعلی در سال ۱۳۲۷ ازدواج کرد و در آخر همان سال برای تکمیل تحصیلات دینی خود وارد [[حوزه علمیه قم]] شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۳۷؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶.</ref> وی در قم درس خارج فقه را از سیدحسین بروجردی و سیدمحمدتقی خوانساری و سیدمحمد حجت کوهکمرهای و درس خارج اصول را از [[امامخمینی]] فرا گرفت<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۳۹ ـ ۴۲.</ref> و کتاب شرح اشارات را نزد جواد خندقآبادی تهرانی و کتابهای شرح منظومه و اسفار را نزد [[سیدمحمدحسین طباطبایی]] خواند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۴۳.</ref> وی در همان روزهای جوانی کل قرآن را حفظ کرد و پس از انقلاب اسلامی، در ایران مقام نخست حفظ را به دست آورد و در سطح بینالمللی دوم شد (کیهان). او همچنین به سبب علاقه شدیدی که به [[نهج البلاغه]] داشت، آن را حفظ کرد.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۴۳.</ref> | ||
== مبارزات سیاسی== | == مبارزات سیاسی== | ||
خزعلی به سیدابوالقاسم کاشانی که در سال ۱۳۲۹ برای [[ملیشدن صنعت نفت]] مبارزه میکرد، علاقهمند بود و از مبارزات او حمایت میکرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۷۰.</ref> دوستی و ارتباط عمویش محمدتقی بروجردی ـ از علمای مبارز و مقرر درس آقاضیاءالدین عراقی ـ با کاشانی، علاقه وی را به ایشان و حمایت از نهضت ملی نفت بیشتر کرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۷۰ ـ ۷۱.</ref> وی همچنین از فداییان اسلام که با رژیم پهلوی مبارزه میکردند، بهشدت حمایت میکرد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶</ref> و علاقه خاصی به سیدمجتبی نواب صفوی رهبر آنان داشت. وی معتقد بود نواب صفوی متدینترین فردی است که تا آن زمان دیده است<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۸۸.</ref> در هنگام استقرار فداییان اسلام در قم، خزعلی با آنان ارتباط نزدیک داشت و به دیدار نواب میرفت و در شهرهای مختلف خوزستان برای آنان تبلیغ میکرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۸۸؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶.</ref>؛ تا آنجا که در آبادان با تبلیغ و حمایت شدید وی از نواب صفوی، عدهای از مردم به فداییان اسلام پیوستند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۷۹.</ref> | خزعلی به سیدابوالقاسم کاشانی که در سال ۱۳۲۹ برای [[ملیشدن صنعت نفت]] مبارزه میکرد، علاقهمند بود و از مبارزات او حمایت میکرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۷۰.</ref> دوستی و ارتباط عمویش محمدتقی بروجردی ـ از علمای مبارز و مقرر درس آقاضیاءالدین عراقی ـ با کاشانی، علاقه وی را به ایشان و حمایت از نهضت ملی نفت بیشتر کرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۷۰ ـ ۷۱.</ref> وی همچنین از فداییان اسلام که با رژیم پهلوی مبارزه میکردند، بهشدت حمایت میکرد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶</ref> و علاقه خاصی به سیدمجتبی نواب صفوی رهبر آنان داشت. وی معتقد بود نواب صفوی متدینترین فردی است که تا آن زمان دیده است<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۸۸.</ref> در هنگام استقرار فداییان اسلام در قم، خزعلی با آنان ارتباط نزدیک داشت و به دیدار نواب میرفت و در شهرهای مختلف خوزستان برای آنان تبلیغ میکرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۸۸؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶.</ref>؛ تا آنجا که در آبادان با تبلیغ و حمایت شدید وی از نواب صفوی، عدهای از مردم به فداییان اسلام پیوستند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۷۹.</ref> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
امامخمینی پس از برگشت خزعلی از تبعید وی را تشویق کرد و از وی خواست به مبارزه با [[رژیم پهلوی]] ادامه دهد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶.</ref> او از آغاز نهضت در کنار امامخمینی بود و در همه مراحل انقلاب به طور پیوسته و جدی از ایشان حمایت میکرد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۹۵.</ref> وی پس از تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در شانزدهم مهر ۱۳۴۱، در یک سفر تبلیغی به نجفآباد و اصفهان پیام اعتراض امامخمینی به آن لایحه را به مردم رساند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۹۹.</ref> وی پس از [[حمله نیروهای رژیم پهلوی به فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، به نمایندگی از امامخمینی نزد [[سیدکاظم شریعتمداری]] و [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع تقلید رفت و آنان را به صدور اعلامیه مشترک در محکوم ساختن رژیم پهلوی دعوت کرد.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۱۰.</ref> | امامخمینی پس از برگشت خزعلی از تبعید وی را تشویق کرد و از وی خواست به مبارزه با [[رژیم پهلوی]] ادامه دهد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶.</ref> او از آغاز نهضت در کنار امامخمینی بود و در همه مراحل انقلاب به طور پیوسته و جدی از ایشان حمایت میکرد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۶ ـ ۱۵۷؛ خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۹۵.</ref> وی پس از تصویب [[لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی]] در شانزدهم مهر ۱۳۴۱، در یک سفر تبلیغی به نجفآباد و اصفهان پیام اعتراض امامخمینی به آن لایحه را به مردم رساند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۹۹.</ref> وی پس از [[حمله نیروهای رژیم پهلوی به فیضیه]] در دوم فروردین ۱۳۴۲، به نمایندگی از امامخمینی نزد [[سیدکاظم شریعتمداری]] و [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]] از مراجع تقلید رفت و آنان را به صدور اعلامیه مشترک در محکوم ساختن رژیم پهلوی دعوت کرد.<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۱۰.</ref> | ||
به دنبال آزادی امامخمینی از زندان و رفتن ایشان به قم در فروردین ۱۳۴۳، امامخمینی پیشنهاد کرد خزعلی و [[علیاکبر مشکینی]] و دو تن دیگر از علما، هیئتی چهارنفره تشکیل دهند تا هیئت مشورتی درباره مسائل مهم و در کنار ایشان باشند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۱۵؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۷.</ref> خزعلی در مراسم جشنی که در ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ با حضور اقشار مختلف مردم به مناسبت آزادی امامخمینی در [[مدرسه فیضیه]] برگزار شد، سخنرانی کرد و از [[روزنامه اطلاعات]] که به دروغ خبر از تفاهم دولت با روحانیت داده بود، انتقاد و آن را تکذیب کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی، ص۲۵۹.</ref> همچنین وی ضمن ستودن مقام و شخصیت امامخمینی، تأکید کرد ایشان مرد بزرگی است که با هر مرامی که مخالف اسلام باشد، مخالف است و در برابر آن میایستد و زندانرفتن را از اینکه ملت در فشار باشند بهتر میداند<ref>مؤسسه | به دنبال آزادی امامخمینی از زندان و رفتن ایشان به قم در فروردین ۱۳۴۳، امامخمینی پیشنهاد کرد خزعلی و [[علیاکبر مشکینی]] و دو تن دیگر از علما، هیئتی چهارنفره تشکیل دهند تا هیئت مشورتی درباره مسائل مهم و در کنار ایشان باشند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۱۵؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۷.</ref> خزعلی در مراسم جشنی که در ۲۱ فروردین ۱۳۴۳ با حضور اقشار مختلف مردم به مناسبت آزادی امامخمینی در [[مدرسه فیضیه]] برگزار شد، سخنرانی کرد و از [[روزنامه اطلاعات]] که به دروغ خبر از تفاهم دولت با روحانیت داده بود، انتقاد و آن را تکذیب کرد<ref>ذاکری، طلوع خورشید، سالشمار زندگانی امامخمینی، ص۲۵۹.</ref> همچنین وی ضمن ستودن مقام و شخصیت امامخمینی، تأکید کرد ایشان مرد بزرگی است که با هر مرامی که مخالف اسلام باشد، مخالف است و در برابر آن میایستد و زندانرفتن را از اینکه ملت در فشار باشند بهتر میداند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۲/۴۱۹، ۵۱۲ و ۵۲۸.</ref> | ||
در سال ۱۳۴۳ پس از آنکه سیدکاظم شریعتمداری [[دارالتبلیغ]] را تأسیس کرد، خزعلی به نمایندگی از امامخمینی با وی دیدار و اعلام کرد طبق نظر امامخمینی راهاندازی دارالتبلیغ در این شرایط، حرکتی انحرافی است و رژیم پهلوی میخواهد آن را در برابر تبلیغات اسلام قرار دهد و اسلام واقعی و مبارزان را بکوبد؛ بنابراین فعالیت آن به مصلحت نیست و باید تعطیل شود<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۱۱۷ ـ ۱۱۹.</ref> | در سال ۱۳۴۳ پس از آنکه سیدکاظم شریعتمداری [[دارالتبلیغ]] را تأسیس کرد، خزعلی به نمایندگی از امامخمینی با وی دیدار و اعلام کرد طبق نظر امامخمینی راهاندازی دارالتبلیغ در این شرایط، حرکتی انحرافی است و رژیم پهلوی میخواهد آن را در برابر تبلیغات اسلام قرار دهد و اسلام واقعی و مبارزان را بکوبد؛ بنابراین فعالیت آن به مصلحت نیست و باید تعطیل شود<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۱۱۷ ـ ۱۱۹.</ref> | ||
پس از بازداشت دوباره امامخمینی در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ و [[تبعید امامخمینی به ترکیه|تبعید ایشان به ترکیه]]، خزعلی به همراه گروهی از روحانیان مبارز نامهای به [[حسنعلی منصور]]، نخستوزیر وقت نوشتند و خواستار آزادی ایشان و تجدید نظر در قوانینی شدند که مخالف اسلام است <ref>مؤسسه | پس از بازداشت دوباره امامخمینی در سیزدهم آبان ۱۳۴۳ و [[تبعید امامخمینی به ترکیه|تبعید ایشان به ترکیه]]، خزعلی به همراه گروهی از روحانیان مبارز نامهای به [[حسنعلی منصور]]، نخستوزیر وقت نوشتند و خواستار آزادی ایشان و تجدید نظر در قوانینی شدند که مخالف اسلام است <ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۴/۳۹۲.</ref> خزعلی همچنین به اتفاق جمعی از علما در نامه دیگری در دوازدهم فروردین ۱۳۴۴ به امیرعباس هویدا نخستوزیر درباره طولانیشدن بازداشت امامخمینی اظهار نگرانی کردند و خواستار روشنشدن وضعیت ایشان شدند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۴/۴۱۴.</ref> وی در پانزدهم مرداد ۱۳۴۴ در یک مجلس سخنرانی در خوانسار بهشدت از امامخمینی حمایت کرد و آمادگی خود را برای جانفشانی در این راه اعلام کرد<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۹/۲۶۴.</ref> همچنین در واپسین روزهای همان سال در اعتراض به تبعید امامخمینی، به همراه شماری از استادان حوزه ازجمله [[حسین نوری همدانی]]، [[حسینعلی منتظری]] و [[یحیی انصاری]] در دیدار با شریعتمداری تعطیلی حوزه را پیشنهاد کردند که وی نپذیرفت<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۱۱/۱۶ ـ ۱۷ و ۱۵۱.</ref> پس از مخالفت شریعتمداری، خزعلی در ۲۵ اسفند ۱۳۴۴ در درس تفسیر خود گفت که طلبهها عید ندارند و بیسرپرستاند و باید تا آنجا که ممکن است از امامخمینی حمایت کنند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۱۱/۱۵۲.</ref> پس از انتقال امامخمینی از ترکیه به عراق، خزعلی به همراه جمعی از علما در نامهای سرگشاده درباره ادامه تبعید ایشان، ابراز ناراحتی و اعتراض کردند.<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۱۷۲؛ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی امام در آینه اسناد، ۳/۲۸۱.</ref> | ||
خزعلی سخنران و خطیبی توانا بود و سخنرانیهای تند و پرشور وی در روشنگری و آگاهکردن مردم مؤثر بود. وی در همین راستا برای روشنگری مردم سفرهای تبلیغی زیادی به نقاط مختلف ایران، بهخصوص استان خوزستان انجام داد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۷.</ref> در اسناد ساواک نام خزعلی در فهرست نام واعظانی مانند محمد مفتح، جعفر سبحانی، سیدعبدالحسین مشکوة، سیدعباس مهری، علی دوانی و سیدمحمدرضا سعیدی قرار دارد که به نمایندگی از امامخمینی از قم به کشورهای خارجی مانند کویت، قطر، پاکستان و بحرین اعزام میشدند<ref>مؤسسه | خزعلی سخنران و خطیبی توانا بود و سخنرانیهای تند و پرشور وی در روشنگری و آگاهکردن مردم مؤثر بود. وی در همین راستا برای روشنگری مردم سفرهای تبلیغی زیادی به نقاط مختلف ایران، بهخصوص استان خوزستان انجام داد<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۷.</ref> در اسناد ساواک نام خزعلی در فهرست نام واعظانی مانند محمد مفتح، جعفر سبحانی، سیدعبدالحسین مشکوة، سیدعباس مهری، علی دوانی و سیدمحمدرضا سعیدی قرار دارد که به نمایندگی از امامخمینی از قم به کشورهای خارجی مانند کویت، قطر، پاکستان و بحرین اعزام میشدند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۱/۳۷۶.</ref> همچنین در آستانه سال ۱۳۴۵ ساواک به دنبال دریافت گزارشهایی که نشان میداد خزعلی و جمعی دیگر از علمای مبارز قصد سخنرانی و پخش اعلامیه علیه رژیم را دارند، تصمیم گرفت آنان را از قم به نقاط دوردست تبعید کند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۱۱/۱۶ ـ ۱۷.</ref> | ||
در سال ۱۳۴۹ پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] در نجف، خزعلی به همراه برخی از علمای مبارز با صدور اعلامیهای از مرجعیت و اعلمیت امامخمینی پشتیبانی کردند و به دنبال آن [[ساواک]] وی را به مدت سه سال به زابل تبعید کرد؛ ولی با وساطت شخصی پس از شش ماه آزاد شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref> در تابستان ۱۳۵۰ خزعلی به همراه ۲۵ تن دیگر از علمای مبارز مانند حسینعلی منتظری، [[محمد یزدی]]، [[عباس محفوظی]]، [[علیاکبر مشکینی]]، [[محمد جعفری گیلانی]]، [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] و [[احمد آذری قمی]] از منبر منع شدند<ref>مؤسسه | در سال ۱۳۴۹ پس از درگذشت [[سیدمحسن حکیم]] در نجف، خزعلی به همراه برخی از علمای مبارز با صدور اعلامیهای از مرجعیت و اعلمیت امامخمینی پشتیبانی کردند و به دنبال آن [[ساواک]] وی را به مدت سه سال به زابل تبعید کرد؛ ولی با وساطت شخصی پس از شش ماه آزاد شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۴ ـ ۱۲۵.</ref> در تابستان ۱۳۵۰ خزعلی به همراه ۲۵ تن دیگر از علمای مبارز مانند حسینعلی منتظری، [[محمد یزدی]]، [[عباس محفوظی]]، [[علیاکبر مشکینی]]، [[محمد جعفری گیلانی]]، [[نعمتالله صالحی نجفآبادی]] و [[احمد آذری قمی]] از منبر منع شدند<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی سیر مبارزات، ۱۱/۴۳۹ ـ ۴۴۱.</ref> | ||
خزعلی در سال ۱۳۵۲ به دلیل ادامه حمایت از [[مرجعیت امامخمینی]] به بندر گناوه تبعید شد؛ ولی پس از شش ماه از آنجا به دامغان منتقل شد و دو سال و نیم باقیمانده از تبعید خود را در آن شهر گذراند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۵ ـ ۱۲۶.</ref> استقبال گرم مردم دامغان از خزعلی موجب شد ساواک فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کند؛ به گونهای که در ۲۳ آذر ۱۳۵۳ تقاضای نه روز مرخصی وی برای ازدواج دخترش را نپذیرفت و آن را مشروط به آن کرد که وی هزینههای مالی مأموران مراقب را بپردازد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۷.</ref> در سال ۱۳۵۴ خزعلی به علت حمایت از نهضت و مرجعیت امامخمینی در مسجد الجواد تهران بازداشت و ۴۸ روز در زندان قزلقلعه زندانی شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۸.</ref> پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، خزعلی به همراه جمعی از علمای قم با فرستادن پیام تسلیتی برای امامخمینی، با ایشان اظهار همدردی کردند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۹.</ref> | خزعلی در سال ۱۳۵۲ به دلیل ادامه حمایت از [[مرجعیت امامخمینی]] به بندر گناوه تبعید شد؛ ولی پس از شش ماه از آنجا به دامغان منتقل شد و دو سال و نیم باقیمانده از تبعید خود را در آن شهر گذراند<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۵ ـ ۱۲۶.</ref> استقبال گرم مردم دامغان از خزعلی موجب شد ساواک فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کند؛ به گونهای که در ۲۳ آذر ۱۳۵۳ تقاضای نه روز مرخصی وی برای ازدواج دخترش را نپذیرفت و آن را مشروط به آن کرد که وی هزینههای مالی مأموران مراقب را بپردازد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۷.</ref> در سال ۱۳۵۴ خزعلی به علت حمایت از نهضت و مرجعیت امامخمینی در مسجد الجواد تهران بازداشت و ۴۸ روز در زندان قزلقلعه زندانی شد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۱۲۸.</ref> پس از درگذشت مشکوک سیدمصطفی خمینی در اول آبان ۱۳۵۶، خزعلی به همراه جمعی از علمای قم با فرستادن پیام تسلیتی برای امامخمینی، با ایشان اظهار همدردی کردند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۲۲۹.</ref> | ||
به دنبال انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امامخمینی و سرکوب اعتراضات طلاب و مردم قم در نوزدهم دی ۱۳۵۶ | به دنبال انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات علیه امامخمینی و سرکوب اعتراضات طلاب و مردم قم در [[نوزده دی|نوزدهم دی ۱۳۵۶]] کمیسیون حفاظت امنیت اجتماعی قم، خزعلی و عدهای دیگر از علمای قم مانند [[حسن صانعی]]، [[محمدعلی گرامی]]، حسین نوری همدانی و [[ناصر مکارم شیرازی]] را به دلیل اینکه محرک اصلی واقعه بودهاند، به نقاط دوردست تبعید کرد؛ ولی وی به تبعید نرفت و به صورت مخفیانه در تهران زندگی کرد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ص۲۱۴؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۸.</ref> در نوزده اردیبهشت سال ۱۳۵۷، حسین خزعلی پسر ارشد وی در درگیریهای مأموران رژیم پهلوی با تظاهرکنندگان در محله آبشار قم در نوزدهسالگی به شهادت رسید. امامخمینی در چهارم خرداد ۱۳۵۷ در پیام تسلیتی با اشاره به اینکه فرزند وی به ابدیت پیوسته و در جوار لطف حقتعالی در ردیف فداکاران راه حق ثبت شده است، بیان کرد ایشان هیچگاه از یاد دوستان وفادار به اسلام و احکام آسمانی آن و یاد جوانان غیوری که خود را فدای اسلام و هدفهای آن کردهاند، بیرون نمیرود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰۰.</ref> ایشان با ستودن خزعلی و افرادی مانند وی که مردانه در برابر ستمکاران ایستادهاند و مصیبتها را در مقابل هدف، کوچک شمردهاند، تأکید کرد وی و همه آنانی که عزیزانشان را در راه خدا از دست داده و عزادار شدهاند، با صبر و استقامت و بزرگواری خود در برابر سختیها و ناگواریها، اعصاب ظالمان را خرد کردهاند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۰۰.</ref> از سوی دیگر، امامخمینی در ۲۸ تیر ۱۳۵۷ در نامهای با اشاره به ممنوعالمنبربودن و مشکلات معیشتی خزعلی، از [[شهابالدین اشراقی]] وکیل خود خواست درباره مشکلات مادی وی رسیدگی و پرسش کند و گرفتاریهای وی را رفع کند و در آینده هم تا وقتی وضع همانگونه است، به رفع نیاز و گرفتاری وی اقدام کند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۳/۴۳۰.</ref> | ||
در اقدامی دیگر در سیام آذر ۱۳۵۷ خزعلی به همراه تنی چند از عالمان و استادان حوزه علمیه قم مانند حسینعلی منتظری، علیاکبر مشکینی، احمد آذری قمی، [[محمد فاضل]]، [[احمد جنتی]] و محمد یزدی با صدور اعلامیهای محمدرضا پهلوی را از سلطنت خلع و اعلام کردند سلطنت وی غیر قانونی است و باید فوراً از قدرت کنارهگیری کند و از سربازان و افسران و درجهداران ارتش و نیز استانداران و فرمانداران خواستند که به ملت بپیوندند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۰۶ ـ ۵۰۸.</ref> | در اقدامی دیگر در سیام آذر ۱۳۵۷ خزعلی به همراه تنی چند از عالمان و استادان حوزه علمیه قم مانند حسینعلی منتظری، علیاکبر مشکینی، احمد آذری قمی، [[محمد فاضل]]، [[احمد جنتی]] و محمد یزدی با صدور اعلامیهای محمدرضا پهلوی را از سلطنت خلع و اعلام کردند سلطنت وی غیر قانونی است و باید فوراً از قدرت کنارهگیری کند و از سربازان و افسران و درجهداران ارتش و نیز استانداران و فرمانداران خواستند که به ملت بپیوندند<ref>مرکز اسناد، اسناد انقلاب اسلامی، ۳/۵۰۶ ـ ۵۰۸.</ref> | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آذر ۱۳۵۸ امامخمینی طی حکمی خزعلی را برای بررسی و رفع اختلافات و مشکلات پیشآمده در خوزستان به آن منطقه فرستاد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۴۶.</ref> همچنین پس از استعفای محمدرضا مهدوی کنی از عضویت فقهای شورای نگهبان در سال ۱۳۵۹، امامخمینی خزعلی را به عضویت در این شورا منصوب<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۲</ref> و در سال ۱۳۶۵ آن را تمدید کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۵۹</ref> که تا سال ۱۳۷۸ به مدت تقریباً بیست سال ادامه داشت<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۹ ـ ۱۶۰.</ref> | پس از پیروزی انقلاب اسلامی در آذر ۱۳۵۸ امامخمینی طی حکمی خزعلی را برای بررسی و رفع اختلافات و مشکلات پیشآمده در خوزستان به آن منطقه فرستاد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۴۶.</ref> همچنین پس از استعفای محمدرضا مهدوی کنی از عضویت فقهای شورای نگهبان در سال ۱۳۵۹، امامخمینی خزعلی را به عضویت در این شورا منصوب<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱۴/۴۲</ref> و در سال ۱۳۶۵ آن را تمدید کرد<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۰/۵۹</ref> که تا سال ۱۳۷۸ به مدت تقریباً بیست سال ادامه داشت<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۵۹ ـ ۱۶۰.</ref> | ||
خزعلی در نخستین دوره [[مجلس خبرگان رهبری]] نماینده مردم سمنان شد و در دورههای بعد نیز به نمایندگی از مردم مشهد به این مجلس راه یافت که تا هنگام وفات ادامه داشت<ref>حریم امام، مجله، ص۵؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ص۱۵۹.</ref> امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۸ هیئتی را برای بازنگری قانون اساسی در نظر گرفت که ابوالقاسم خزعلی از اعضای این هیئت بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> خزعلی در طول دوران [[جنگ ایران و عراق|جنگ تحمیلی هشتساله]] از رزمندگان اسلام حمایت میکرد و برای تقویت روحیه و تشویق آنان بارها به جبهه رفت. وی جانباز جنگ بود و بر اثر شدت انفجار در جبهه، حس شنوایی وی آسیب دیده بود | خزعلی در نخستین دوره [[مجلس خبرگان رهبری]] نماینده مردم سمنان شد و در دورههای بعد نیز به نمایندگی از مردم مشهد به این مجلس راه یافت که تا هنگام وفات ادامه داشت<ref>حریم امام، مجله، ص۵؛ کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ص۱۵۹.</ref> امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۸ هیئتی را برای بازنگری قانون اساسی در نظر گرفت که ابوالقاسم خزعلی از اعضای این هیئت بود<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۳۶۳ ـ ۳۶۴.</ref> خزعلی در طول دوران [[جنگ ایران و عراق|جنگ تحمیلی هشتساله]] از رزمندگان اسلام حمایت میکرد و برای تقویت روحیه و تشویق آنان بارها به جبهه رفت. وی جانباز جنگ بود و بر اثر شدت انفجار در جبهه، حس شنوایی وی آسیب دیده بود<ref>خزعلی، پایگاه اطلاعرسانی نسیم آنلاین.</ref> وی بنیاد بینالمللی غدیر را تأسیس کرد و تا پایان عمر ریاست این بنیاد را بر عهده داشت.<ref>کرمیپور، ابوالقاسم خزعلی، ۱/۱۶۰.</ref> | ||
خزعلی که خود مورد اعتمام امامخمینی بوده و معرف دیگران برای دریافت اجازه شرعی در امور حسبیه از ایشان بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۸۱، ۵۰۹ و ۵۶۱.</ref>، شیفتگی زیادی به امامخمینی داشت و عشق و ارادت به ایشان در اعماق وجودش رخنه کرده بود. او پس از [[رحلت امامخمینی]] با خود عهد کرده بود که در هر شرایطی از کنار حرم عبور کرد، به زیارت ایشان برود<ref>خزعلی، ابوالقاسم، حریم امام، ص۳ ـ ۴.</ref> وی به یکی از دوستانش گفته بود ترجیح میدهد به جای القابی که روی سنگ قبر مینویسند روی قبر وی بنویسند «دوستدار خمینی»<ref>حبیبی، مصاحبه.</ref> خزعلی که سالها از محضر امامخمینی بهره برده بود، توسل و توکل به خدا، انضباط و جدیبودن را از برجستگیهای مهم ایشان میدانست<ref>خزعلی، ابوالقاسم، حریم امام، ص۳ ـ ۴؛ خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۸.</ref> وی امامخمینی را از ذخایر شیعه و یکی از نعمتها و لطفهای پنهان الهی میدانست که خدا در هر قرنی برای پیشبرد جامعه قرار داده است<ref>خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۷.</ref> به عقیده وی امامخمینی با روح بزرگی که داشت اصلاً دنبال ریاست و مرجعیت نبود.<ref> خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۹.</ref> | خزعلی که خود مورد اعتمام امامخمینی بوده و معرف دیگران برای دریافت اجازه شرعی در امور حسبیه از ایشان بوده است<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۱/۴۸۱، ۵۰۹ و ۵۶۱.</ref>، شیفتگی زیادی به امامخمینی داشت و عشق و ارادت به ایشان در اعماق وجودش رخنه کرده بود. او پس از [[رحلت امامخمینی]] با خود عهد کرده بود که در هر شرایطی از کنار حرم عبور کرد، به زیارت ایشان برود<ref>خزعلی، ابوالقاسم، حریم امام، ص۳ ـ ۴.</ref> وی به یکی از دوستانش گفته بود ترجیح میدهد به جای القابی که روی سنگ قبر مینویسند روی قبر وی بنویسند «دوستدار خمینی»<ref>حبیبی، مصاحبه.</ref> خزعلی که سالها از محضر امامخمینی بهره برده بود، توسل و توکل به خدا، انضباط و جدیبودن را از برجستگیهای مهم ایشان میدانست<ref>خزعلی، ابوالقاسم، حریم امام، ص۳ ـ ۴؛ خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۸.</ref> وی امامخمینی را از ذخایر شیعه و یکی از نعمتها و لطفهای پنهان الهی میدانست که خدا در هر قرنی برای پیشبرد جامعه قرار داده است<ref>خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۷.</ref> به عقیده وی امامخمینی با روح بزرگی که داشت اصلاً دنبال ریاست و مرجعیت نبود.<ref> خزعلی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۹.</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
در سالهای پیش از انقلاب، خزعلی در جلسات [[انجمن حجتیه]] شرکت میکرد و همین موجب شده بود که برخی او را وابسته به این انجمن بدانند؛ ولی او گرچه این انجمن را تأیید میکرد و در جلسات و مراسم آنها شرکت میکرد، هیچ گاه رسماً در تشکیلات آنان وارد نشد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۱۴۵.</ref> امامخمینی در سال ۱۳۶۷ در نامهای به [[شورای نگهبان]] برخی اقدامات خزعلی ازجمله تندی به افراد و نسبت کمونیستیدادن به یک مسلمان را در شأن وی ندانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> و تأکید کرد توجه داشته باشند ابزار دست بازیگران سیاسی واقع نشده و به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند. ایشان با وصف این اقدامات به توهین، گناه بزرگ و کج رفتن و توصیه به حفظ شأن پست مقدس شورای نگهبان، هشدار داد مراقب باشند انجمن حجتیه همه چیز آنان را نابود نکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> ایشان به اعضای شورای نگهبان هشدار داد مادامی که آنان اینگونه عمل میکنند توقع نداشته باشند جوانان انقلابی تند احترام آنان را نگهدارند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> | در سالهای پیش از انقلاب، خزعلی در جلسات [[انجمن حجتیه]] شرکت میکرد و همین موجب شده بود که برخی او را وابسته به این انجمن بدانند؛ ولی او گرچه این انجمن را تأیید میکرد و در جلسات و مراسم آنها شرکت میکرد، هیچ گاه رسماً در تشکیلات آنان وارد نشد<ref>خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات، ۱۴۵.</ref> امامخمینی در سال ۱۳۶۷ در نامهای به [[شورای نگهبان]] برخی اقدامات خزعلی ازجمله تندی به افراد و نسبت کمونیستیدادن به یک مسلمان را در شأن وی ندانست<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> و تأکید کرد توجه داشته باشند ابزار دست بازیگران سیاسی واقع نشده و به عنوان منبری پرخاشگوی که تا این مرحله حاضر است پیش رود معرفی نشوند. ایشان با وصف این اقدامات به توهین، گناه بزرگ و کج رفتن و توصیه به حفظ شأن پست مقدس شورای نگهبان، هشدار داد مراقب باشند انجمن حجتیه همه چیز آنان را نابود نکند<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> ایشان به اعضای شورای نگهبان هشدار داد مادامی که آنان اینگونه عمل میکنند توقع نداشته باشند جوانان انقلابی تند احترام آنان را نگهدارند.<ref>امامخمینی، صحیفه امام، ۲۱/۶۸۰ ـ ۶۸۱.</ref> | ||
خزعلی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ بر اثر بیماری و کهولت سن در نودسالگی از دنیا رفت و در [[حرم امامرضا(ع)|حرم مطهر امامرضا(ع)]] در مشهد مقدس به خاک سپرده شد<ref>کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش.</ref> از وی آثار و تألیفاتی بر جای مانده است، ازجمله تفسیر بیان و کتاب انوار درخشان در تفسیر قرآن که دستاورد درس تفسیر اوست و در هفت جلد چاپ شده است. وی همچنین بر شعرهای عینیه ابنابیالحدید درباره حضرت علی(ع) شرحی نوشته است که هنوز منتشر نشده است<ref>حریم امام، مجله، ص۵.</ref> خزعلی دارای نه فرزند بود که پسر بزرگ وی شهید شد و چهار پسر و چهار دختر از وی مانده است<ref>کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش.</ref> | خزعلی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ بر اثر بیماری و کهولت سن در نودسالگی از دنیا رفت و در [[حرم امامرضا(ع)|حرم مطهر امامرضا(ع)]] در مشهد مقدس به خاک سپرده شد<ref>کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش.</ref> از وی آثار و تألیفاتی بر جای مانده است، ازجمله تفسیر بیان و کتاب انوار درخشان در تفسیر قرآن که دستاورد درس تفسیر اوست و در هفت جلد چاپ شده است. وی همچنین بر شعرهای عینیه ابنابیالحدید درباره حضرت علی(ع) شرحی نوشته است که هنوز منتشر نشده است<ref>حریم امام، مجله، ص۵.</ref> خزعلی دارای نه فرزند بود که پسر بزرگ وی شهید شد و چهار پسر و چهار دختر از وی مانده است.<ref>کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش.</ref> | ||
داماد خزعلی [[هادی مروی]] از سخنوران و از استادان حوزه بود و در سال ۱۳۵۸ به نمایندگی از امامخمینی برای رسیدگی به مسائل و مشکلات شهرهای بهبهان و مسجدسلیمان و دعوت مردم به وحدت کلمه و دوری از اختلاف عازم آن منطقه شد<ref> | داماد خزعلی [[هادی مروی]] از سخنوران و از استادان حوزه بود و در سال ۱۳۵۸ به نمایندگی از امامخمینی برای رسیدگی به مسائل و مشکلات شهرهای بهبهان و مسجدسلیمان و دعوت مردم به وحدت کلمه و دوری از اختلاف عازم آن منطقه شد<ref> امامخمینی، صحیفه امام، ۱۱/۲۸.</ref> وی از سال ۱۳۶۲ تا پایان عمر رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات و از سال ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۳ معاون اول رئیس قوه قضاییه بود و در ۱۸ شهریور ۱۳۸۶ به علت خونریزی مغزی در مشهد درگذشت و در جوار حرم حضرت رضا(ع) به خاک سپرده شد. از وی آثار علمی چندی ازجمله بررسی تحلیلی تاریخ اسلام بر جای مانده است. | ||
== پانویس== | == پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{منابع}} | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* حبیبی، محمدنبی، مصاحبه، روزنامه کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش | * حبیبی، محمدنبی، مصاحبه، روزنامه کیهان، ۲۶/۶/۱۳۹۴ش |