پرش به محتوا

اخلاق و سیره امام‌خمینی: تفاوت میان نسخه‌ها

ابرابزار
(ابرابزار)
خط ۱: خط ۱:
'''اخلاق و سیره امام‌خمینی'''، تبیین اخلاق و سیره [[امام‌خمینی]] در قلمرو‌ فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی.
'''اخلاق و سیره امام‌خمینی'''، تبیین اخلاق و سیره [[امام‌خمینی]] در قلمرو فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی.
==مفهوم‌شناسی اخلاق و سیره==
[[اخلاق]]، جمع خُلْق و خُلُق به معنای [[سرشت]]، خوی و طبیعت است که به شکل درونی و ناپیدای آدمی گفته می‌شود؛ در مقابل خَلق که در شکل ظاهری [[انسان]] به کار برده می‌شود و با چشم قابل دیدن است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۸۶؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> در اصطلاح علم اخلاق، خُلق و اخلاق، ملکه و [[ملکات نفسانی]] است که به اقتضای آن، کارها به‌آسانی و بدون نیاز به تامل از انسان سر می‌زند.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> [[امام‌خمینی]] خُلق را حالتی در [[نفس]] می‌داند که انسان را به عمل دعوت می‌کند و به واسطه [[ریاضت نفس]]، تفکر و تکرار به دست می‌آید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۰.</ref> ایشان علم اخلاق را علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت [[قلب]] و ریاضت آن، همچنین علم به چگونگی تحصیل فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنها می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}}


[[سیره]] به معنای روش، طریقه، سنت، <ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱.</ref> سبک و چگونگی اجرای کار و مطلق حرکت‌کردن و راه‌رفتن به کار رفته است. سیره مانند «فِطره» بر وزن «فِعله» بر نوع و سبک رفتار دلالت می‌کند.<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۲۴۱-۱۲۲۴۲.</ref> سیره در اصطلاح در معانی متفاوتی به کار رفته است. برخی آن را به معنای طریقه و حالت دانسته‌اند که برگرفته از مفهوم لغوی آن است.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۴/۱۴۴.</ref> بعضی دیگر سیره را برابر تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده‌اند که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا می‌کند.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹-۲۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸-۵۱.</ref> عرف تاریخ نویسان، همین معنا را تایید می‌کند و برداشت عمومی آنان از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد است.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۲۱-۲۲.</ref> برخی ‌اندیشمندان اسلامی بر این باورند که هم‌وزن‌بودن سیره با هیئت «فِعلَه» معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن نوع و سبک خاص رفتار است. بر این اساس، هر رفتاری را نمی‌توان سیره نامید؛ بلکه رفتاری که روش و سبک ویژه داشته باشد، مصداق سیره خواهد بود.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸-۵۱.</ref>
== مفهوم‌شناسی اخلاق و سیره ==
[[اخلاق]]، جمع خُلْق و خُلُق به معنای [[سرشت]]، خوی و طبیعت است که به شکل درونی و ناپیدای آدمی گفته می‌شود؛ در مقابل خَلق که در شکل ظاهری [[انسان]] به کار برده می‌شود و با چشم قابل دیدن است.<ref>راغب، مفردات، ۲۹۷؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۱۰/۸۶؛ زبیدی، تاج العروس، ۱۳/۱۲۴؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۶/۸۷۱۱.</ref> در اصطلاح علم اخلاق، خُلق و اخلاق، ملکه و [[ملکات نفسانی]] است که به اقتضای آن، کارها به‌آسانی و بدون نیاز به تأمل از انسان سر می‌زند.<ref>ابن‌مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ۱۱۵؛ مدنی، ریاض السالکین، ۳/۲۹۹.</ref> [[امام‌خمینی]] خُلق را حالتی در [[نفس]] می‌داند که انسان را به عمل دعوت می‌کند و به واسطه [[ریاضت نفس]]، تفکر و تکرار به دست می‌آید.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۰.</ref> ایشان علم اخلاق را علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت [[قلب]] و ریاضت آن، همچنین علم به چگونگی تحصیل فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنها می‌داند.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۳۸۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}}
 
[[سیره]] به معنای روش، طریقه، سنت،<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱.</ref> سبک و چگونگی اجرای کار و مطلق حرکت‌کردن و راه‌رفتن به کار رفته است. سیره مانند «فِطره» بر وزن «فِعله» بر نوع و سبک رفتار دلالت می‌کند.<ref>ابن‌فارس، معجم، ۳/۶۱؛ ابن‌منظور، لسان العرب، ۴/۳۸۹؛ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۸/۱۲۲۴۱–۱۲۲۴۲.</ref> سیره در اصطلاح در معانی متفاوتی به کار رفته است. برخی آن را به معنای طریقه و حالت دانسته‌اند که برگرفته از مفهوم لغوی آن است.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۴/۱۴۴.</ref> بعضی دیگر سیره را برابر تاریخ و ثبت وقایع تاریخی قرار داده‌اند که دامنه وسیعی همانند تاریخ پیدا می‌کند.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۱۹–۲۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref> عرف تاریخ نویسان، همین معنا را تأیید می‌کند و برداشت عمومی آنان از سیره، ذکر حوادث و سرگذشت افراد است.<ref>ملک‌زاده، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، ۲۱–۲۲.</ref> برخی اندیشمندان اسلامی بر این باورند که هم‌وزن‌بودن سیره با هیئت «فِعلَه» معنای خاصی به آن می‌بخشد و آن نوع و سبک خاص رفتار است. بر این اساس، هر رفتاری را نمی‌توان سیره نامید؛ بلکه رفتاری که روش و سبک ویژه داشته باشد، مصداق سیره خواهد بود.<ref>← مطهری، مجموعه آثار، ۱۶/۴۸–۵۱.</ref>


رابطه [[سیره عملی]] و اخلاق، رابطه‌ای تنگاتنگ است. اعمال انسان از اخلاق او سرچشمه می‌گیرد؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت اعمال و رفتارهای انسان ثمره خلق و خوی درونی اوست؛ ولی از سوی دیگر، اعمال انسان نیز در جای خود به اخلاق او شکل می‌دهد؛ یعنی تکرار یک عمل خوب یا بد، به تدریج به یک حالت درونی تبدیل می‌شود و ادامه آن، سبب پیدایش یک ملکه اخلاقی می‌گردد؛ خواه فضیلت باشد یا رذیلت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۱۸.</ref>؛ به همین دلیل، یکی از راه‌های مؤثر برای تهذیب نفوس، تهذیب اعمال است.
رابطه [[سیره عملی]] و اخلاق، رابطه‌ای تنگاتنگ است. اعمال انسان از اخلاق او سرچشمه می‌گیرد؛ به گونه‌ای که می‌توان گفت اعمال و رفتارهای انسان ثمره خلق و خوی درونی اوست؛ ولی از سوی دیگر، اعمال انسان نیز در جای خود به اخلاق او شکل می‌دهد؛ یعنی تکرار یک عمل خوب یا بد، به تدریج به یک حالت درونی تبدیل می‌شود و ادامه آن، سبب پیدایش یک ملکه اخلاقی می‌گردد؛ خواه فضیلت باشد یا رذیلت<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۶۱۸.</ref>؛ به همین دلیل، یکی از راه‌های مؤثر برای تهذیب نفوس، تهذیب اعمال است.


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[امام‌خمینی]] در جایگاه یک عالم الهی و مرجع تقلید بزرگ و یک رهبر دینی و سیاسی و یک شخصیت جامع الهی، در اخلاق و رفتار خود ویژگی‌های ریز و درشت بسیاری داشته است که مورد توجه نزدیکان و مرتبطان ایشان قرار گرفته، به مناسبت‌های مختلف از آن سخن گفته‌اند. این نوشتار تنها بخشی از آن ویژگی‌ها را در چهار محور فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی و بیشتر برپایه خاطرات و گفته‌های دیگران درباره ایشان، بازگو می‌کند و مجال بازگویی همه آنها وجود ندارد. همین اندازه نیز با توجه به منابع مختلف و پراکنده، طبعاً گویای سیره و شخصیت «جامع» ایشان نیست؛ با این حال تلاش شده است با ارجاع مطالب و نکات به منابع و نمونه‌های مختلف، نمایی اجمالی از اخلاق و سیره امام‌خمینی، ازجمله تاکیدهای گفتاری را که ایشان در بخشی از مسائل داشته است، بازگو کند.
[[امام‌خمینی]] در جایگاه یک عالم الهی و مرجع تقلید بزرگ و یک رهبر دینی و سیاسی و یک شخصیت جامع الهی، در اخلاق و رفتار خود ویژگی‌های ریز و درشت بسیاری داشته است که مورد توجه نزدیکان و مرتبطان ایشان قرار گرفته، به مناسبت‌های مختلف از آن سخن گفته‌اند. این نوشتار تنها بخشی از آن ویژگی‌ها را در چهار محور فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی و بیشتر برپایه خاطرات و گفته‌های دیگران دربارهٔ ایشان، بازگو می‌کند و مجال بازگویی همه آنها وجود ندارد. همین اندازه نیز با توجه به منابع مختلف و پراکنده، طبعاً گویای سیره و شخصیت «جامع» ایشان نیست؛ با این حال تلاش شده است با ارجاع مطالب و نکات به منابع و نمونه‌های مختلف، نمایی اجمالی از اخلاق و سیره امام‌خمینی، ازجمله تاکیدهای گفتاری را که ایشان در بخشی از مسائل داشته است، بازگو کند.
==اخلاق و سیره فردی==
 
اخلاق و سیره فردی، ارزش‌های اخلاقی و رفتاری مربوط به حیات فردی انسان‌هاست که انسان را فارغ از دیگران در نظر می‌گیرد.<ref>علیزاده، اخلاق اسلامی، ۲۲-۲۳؛ الهامی‌نیا، سیره اخلاقی معصومین(ع)، ۱۵.</ref> بدون تردید اخلاق و سیره فردی تاثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، سیاسی و اجتماعی دارد؛ تا جایی که می‌توان گفت دیگر ابعاد ظهور و بروز همین بخش‌اند.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱/۷۷؛ دلشاد تهرانی، سیره نبوی، ۱/۷۰.</ref> همه آنچه در این بخش آمده است، می‌تواند ذیل عنوان [[حسن خلق]] در معنای عام آن قرار گیرد؛ ولی این بخش به دلیل اهتمام ویژه به برخی از محورها در چهار موضوع دسته‌بندی شده است:
== اخلاق و سیره فردی ==
===حسن خلق===
اخلاق و سیره فردی، ارزش‌های اخلاقی و رفتاری مربوط به حیات فردی انسان‌هاست که انسان را فارغ از دیگران در نظر می‌گیرد.<ref>علیزاده، اخلاق اسلامی، ۲۲–۲۳؛ الهامی‌نیا، سیره اخلاقی معصومین(ع)، ۱۵.</ref> بدون تردید اخلاق و سیره فردی تأثیری غیرمستقیم بر مسائل خانوادگی، سیاسی و اجتماعی دارد؛ تا جایی که می‌توان گفت دیگر ابعاد ظهور و بروز همین بخش‌اند.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ۱/۷۷؛ دلشاد تهرانی، سیره نبوی، ۱/۷۰.</ref> همه آنچه در این بخش آمده است، می‌تواند ذیل عنوان [[حسن خلق]] در معنای عام آن قرار گیرد؛ ولی این بخش به دلیل اهتمام ویژه به برخی از محورها در چهار موضوع دسته‌بندی شده است:
درباره جایگاه ویژه حسن خلق در معنای عام و کمالات اخلاقی، آیات و [[روایات]] بسیاری آمده است.<ref>قلم، ۴؛ آل عمران، ۱۵۹؛ نهج‌ البلاغه، ح۳۷، ۵۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۸۵، ۳۷۵ و ۳۸۸.</ref> امام‌خمینی نیز با اشاره به روایات، هدف [[بعثت]] [[پیامبران]] را تکمیل [[مکارم اخلاق]] دانسته، از حسن اخلاق پیام[[بر اکرم(ص)]] و امامان معصوم(ع) بسیار سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۹.</ref> ایشان از همان آغاز تحصیل و تدریس تا هنگامی که رهبری [[نهضت اسلامی]] را بر عهده گرفت و [[جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. ایشان آیینه تمام‌نمای محاسن و مکارم اخلاق بود و در سراسر عمر خود، کوشید پیوسته خود را از هرگونه زشتی و پلیدی دور نگه دارد و به فضایل اخلاقی آراسته کند. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، معترفند ایشان انسانی متخلق، مؤدب، مخلص، باتقوا و آراسته به صفات نیک بود. ایشان با عمری که روزها و ساعت‌ها و لحظه‌هایش با مراقبه و محاسبه سپری می‌شد، آیات فراوانی-که در وصف مخلصان، متقیان و صالحان است-مجسم و عینی ساخت. [[قرآن]] را نه تنها در محیط [[جامعه]] و با تشکیل [[جامعه اسلامی]]، بلکه در نفس خود و در زندگی خود تحقق بخشید.<ref>خامنه‌ای، پیام انقلاب، ۲۹؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۸۳-۲۹۰.</ref> همسر، فرزندان و خدمتگزاران که سال‌های بسیار با ایشان هم‌نشین و مرتبط بودند، همگی بر حسن اخلاق ایشان گواهی داده‌اند.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۶-۹.</ref> نرم‌خویی و آرامش در کلام و رقّت قلب ایشان به گونه‌ای بود که همه افراد خانواده، حتی کودکان از دیدار ایشان لذت می‌بردند. ایشان در روابط خود با نزدیکان نوعاً در حال لبخند و نشان دادن مهربانی بود تا جایی که نوه‌های ایشان هر کدام تصور می‌کردند او را بیشتر از دیگران دوست دارد.<ref>اشراقی، نعیمه، مهر و قهر، ۲۲۲.</ref>
 
=== حسن خلق ===
دربارهٔ جایگاه ویژه حسن خلق در معنای عام و کمالات اخلاقی، آیات و [[روایات]] بسیاری آمده است.<ref>قلم، ۴؛ آل عمران، ۱۵۹؛ نهج البلاغه، ح۳۷، ۵۰۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۳۸۵، ۳۷۵ و ۳۸۸.</ref> امام‌خمینی نیز با اشاره به روایات، هدف [[بعثت]] [[پیامبران]] را تکمیل [[مکارم اخلاق]] دانسته، از حسن اخلاق پیام[[بر اکرم(ص)]] و امامان معصوم(ع) بسیار سخن گفته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۹.</ref> ایشان از همان آغاز تحصیل و تدریس تا هنگامی که رهبری [[نهضت اسلامی]] را بر عهده گرفت و [[جمهوری اسلامی]] را تشکیل داد، همواره به اخلاق توجه خاص داشت. ایشان آیینه تمام‌نمای محاسن و مکارم اخلاق بود و در سراسر عمر خود، کوشید پیوسته خود را از هرگونه زشتی و پلیدی دور نگه دارد و به فضایل اخلاقی آراسته کند. همه کسانی که با ایشان در ارتباط بودند، معترفند ایشان انسانی متخلق، مؤدب، مخلص، باتقوا و آراسته به صفات نیک بود. ایشان با عمری که روزها و ساعت‌ها و لحظه‌هایش با مراقبه و محاسبه سپری می‌شد، آیات فراوانی-که در وصف مخلصان، متقیان و صالحان است-مجسم و عینی ساخت. [[قرآن]] را نه تنها در محیط [[جامعه]] و با تشکیل [[جامعه اسلامی]]، بلکه در نفس خود و در زندگی خود تحقق بخشید.<ref>خامنه‌ای، پیام انقلاب، ۲۹؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۸۳–۲۹۰.</ref> همسر، فرزندان و خدمتگزاران که سال‌های بسیار با ایشان هم‌نشین و مرتبط بودند، همگی بر حسن اخلاق ایشان گواهی داده‌اند.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۶–۹.</ref> نرم‌خویی و آرامش در کلام و رقّت قلب ایشان به گونه‌ای بود که همه افراد خانواده، حتی کودکان از دیدار ایشان لذت می‌بردند. ایشان در روابط خود با نزدیکان نوعاً در حال لبخند و نشان دادن مهربانی بود تا جایی که نوه‌های ایشان هر کدام تصور می‌کردند او را بیشتر از دیگران دوست دارد.<ref>اشراقی، نعیمه، مهر و قهر، ۲۲۲.</ref>
 
امام‌خمینی در عمل به [[اخلاق اسلامی]]، برای دیگران به ویژه شاگردان و یاران الگو بود؛ برای مثال، در [[سلام]] بر دیگران پیشی می‌گرفت و با [[خوشرویی]] با همه روبه‌رو می‌شد<ref>تهرانی، خاطره، ۵/۳۱.</ref> و در دیدارهای بسیاری که ایشان ازجمله در [[نوفل لوشاتو]] با شخصیت‌های غیردولتی داشت، ضمن حرمت‌گذاری به همه پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد و گاه شوخی و مزاح هم می‌کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی، ۳/۱۲۶.</ref> خوش‌رفتاری، محبت بسیار به کودکان و لطافت کلام ایشان موجب شده بود آنان، انس عجیبی با امام‌خمینی داشته باشند. به کودکان آزادی عمل می‌داد و دیگران را از محدودکردن آنان در بازی منع می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۴–۲۶.</ref> بخشی از مصادیق حسن خلق و ارزش‌های اخلاقی امام‌خمینی را در امور زیر می‌توان نشان داد:
 
==== عفو و گذشت ====
در آیات و روایات پرشماری، از عفو خداوند و عفو بندگان به همدیگر و جایگاه و آثار آن سخن به میان آمده است، و خداوند خود را به صفت [[عفو]] ستوده است.<ref>نساء، ۴۳ و ۱۴۹؛ مجادله، ۲؛ نور، ۲۲؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۰۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۲/۱۶۹.</ref> امام‌خمینی در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] به شرح عفو، فضایل و ثمرهای عفو و ضررهای انتقام پرداخته است<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۴۲۶–۴۲۹.</ref> و با توجه به روایات و سیره پیامبر(ص)، عفو در امور شخصی، به ویژه در جایی که انسان قدرت انتقام دارد را نیکو شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱)}} ایشان خود در صورتی که مخالفت‌ها شخصی بود و تنها باعث تضییع حق خود ایشان بود، نه تنها افراد را می‌بخشید بلکه در صورت گرفتاری و نیاز، به آنان کمک نیز می‌کرد.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۰.</ref> در موارد پرشمار، کسانی که به شخص ایشان [[توهین]] و [[بدگویی]] کرده، سپس پشیمان شده بودند و با نامه یا واسطه از ایشان درخواست عفو و بخشش کرده بودند، ‏ بدون استثنا به دست ایشان بخشیده شدند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۰؛ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۱؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۲۵–۳۳۵.</ref>؛ حتی تا مدت‌ها برای یکی از شاگردان خود که از رادیو بغداد جسارت و توهین بسیاری به ایشان کرده بود، دعا می‌کرد خداوند او را از چنگال [[صدام حسین]] و [[منافقان]] نجات دهد.<ref>توسلی، حوزه، ۶۰؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|علی تهرانی}} علاقه‌مندان امام‌خمینی نمی‌توانستند برخی افراد را که در حوزه‌های علمیه [[حوزه علمیه قم|قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] به ایشان آزار و توهین‌های بسیاری روا داشته بودند، ببخشند؛ اما ایشان نه تنها در صدد انتقام و تلافی برنیامد، بلکه آنان را بخشید و در مواردی، به آنان کمک کرد و در صورت بیماری کسی را به [[عیادت]] آنان می‌فرستاد و گرفتاری‌های آنان را در حد توان برطرف می‌کرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۵؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۲.</ref>
 
==== عطوفت و مهربانی ====
مهربانی و دلسوزی از ویژگی‌های رهبران الهی در خصوص مردم است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز در ارتباط با مردم بسیار عاطفی بود. ایشان در عین صلابت و قاطعیت، به همگان دلسوز و مهربان بود.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۴؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۷/۳۵.</ref> عطوفت ایشان عام بود و همه مردم را شامل می‌شد.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۴۵–۲۴۶.</ref> البته خانواده، یاران و همراهان، رزمندگان، خانواه شهدا و جانبازان از این عطوفت و مهربانی بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان از روحیه‌ای لطیف و ظریف برخوردار بود و با اطرافیان نیز با لطافت و مهربانی برخورد می‌کرد<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۱/۱۵۰–۱۵۸.</ref> و حتی در برابر بداخلاقی‌ها و حتی توهین‌های برخی اقوام و بستگان نیز واکنشی نشان نمی‌داد؛ به گونه‌ای که طرف شرمنده می‌شد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷ و ۳/۳۳۳.</ref>
 
==== تواضع ====
خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش(ص) را به [[تواضع]] در برابر مؤمنان فرمان داده است<ref>حجر، ۸۸؛ شعراء، ۲۱۵.</ref> و [[تکبر]] را از [[صفات رذیله]] دانسته، آن را نکوهش کرده است.<ref>غافر، ۳۵ و ۶۰؛ فرقان، ۲۱.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته،<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۱۷.</ref> به تواضع در برابر حق و خلق سفارش شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۲.</ref> سیره عملی پیامبران الهی به ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز همین گونه بود.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۲۷۰–۲۷۱.</ref> امام‌خمینی در آثار خود به معنای تواضع، درجات و دیگر ابعاد آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸۱–۸۶ و ۳۳۳–۳۳۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} ایشان خود در عین برخورداری از مراتب بلند علم و کمال و ریاست دین و دنیا، همواره متواضع بود.<ref>← اکبری، خورشید شرق، ۹۱–۹۲.</ref> گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای آنان تازگی داشت<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref>؛ چنان‌که از سر تواضع خود را استاد فلسفه نمی‌دانست و مباحث ارائه‌شده را [[فلسفه]] قلمداد نمی‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref> ایشان از تعریف و ستایش گریزان بود و در برابر کسانی که ایشان را ستایش می‌کردند، اظهار نارضایتی می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی، ۳/۲۳۴؛ بروجردی، مسیح، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۵.</ref> همچنین از القاب و عناوین دوری می‌جست<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۱–۲۳۲.</ref> و خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۳.</ref>؛ در عین حال در برابر حاکمان جور و متکبران تواضع نداشت.<ref>مؤمن، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳؛ روحانی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲–۲۹۳.</ref>
 
==== توکل ====
در آیات فراوانی به [[توکل]] تشویق شده<ref>آل عمران، ۱۵۹؛ مائده، ۲۳؛ انفال، ۶۱.</ref> و در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۹۸–۱۶۰.</ref> امام‌خمینی نیز در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود، دربارهٔ توکل بحث کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳–۲۱۹ و ۳۲۱–۳۲۸.</ref> توکل آن است که انسان به خدا اعتماد و امور خود را به او [[تفویض]] کند. البته این بدان معنا نیست که انسان از فعالیت و تدبیر بازایستد؛ بلکه با به‌کارگرفتن نیروی خود و آنچه بر حسب نوع کار نیاز است، اعتمادش تنها به خدا باشد و عامل پیروزی را خدا بداند.{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} امام‌خمینی در طول زندگی خود، تکیه و اعتماد بر خداوند داشت و این امر مهم‌ترین عامل پیروزی و استواری ایشان در تمام فراز و نشیب‌های زندگی بوده است<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۹۰؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۱۹۱–۲۰۵.</ref>؛ چنان‌که در طول مبارزات خود با [[رژیم پهلوی]]، با توکل به خداوند بدون هیچ هراسی از رژیم، برابر مصائب و مشکلات ایستاد.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۷.</ref> در مصیبت درگذشت ناگهانی و مشکوک فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]]، ذره‌ای شکست در سیمای ایشان مشاهده نشد و حتی آن را از «الطاف خفیه» الهی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴–۲۳۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} ایشان در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] نیز ستون محکم نظام بود و هیچ‌گاه تزلزلی در او راه نیافت؛ چنان‌که موشک‌باران [[تهران]] نیز اضطرابی در قلب او پدید نیاورد<ref>پورمقدس، پاسدار اسلام، ۹۶/۴۰.</ref> و در شرایط سخت و حساس جنگ تحمیلی و فشارهای شرق و غرب، تکیه‌گاه محکمی برای مسئولان بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۶.</ref> ایشان افزون بر اینکه خود مصداق بارز [[توحید]] و توکل بود، در مراحل مختلف مبارزه و انقلاب و به مناسبت‌های گوناگون، در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود، مردم و مسئولان را به توکل و تکیه بر خداوند دعوت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۲ و ۱۷/۴۱۱.</ref>
 
==== اخلاص و خدامحوری ====
امام‌خمینی مظهر [[اخلاص]] و [[خدامحوری]] بود و خویشتن را از شائبه‌های غیرالهی پیراسته بود. اخلاص در همه وجود و سراسر زندگی ایشان عجین شده بود. همه حرکت‌های کوچک و بزرگ ایشان با نام و یاد خدا شکل می‌گرفت و جز رضای خدا به چیزی نمی‌اندیشید؛ به گونه‌ای که در ستایش از ایشان، به «عبدالله»، یعنی بنده خدا و تسلیم اراده پروردگار یاد شده است.<ref>← خامنه‌ای، حوزه، ۱۶۰؛ خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰.</ref> ایشان به مردم نیز سفارش می‌کرد انگیزه‌های آنان الهی باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۰۵.</ref> در تحصیل، تدریس، تبلیغ و تألیف<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۱۴.</ref> و در مبارزه، تنها آرمان ایشان اجرای احکام الهی بود و در نخستین گام مبارزه با استناد به قرآن،<ref>سباء، ۴۶.</ref> قیام برای خدا را راه و روش خود قرار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.</ref>
 
امام‌خمینی بر همین اساس انقلاب اسلامی را رهبری کرد و به پیروزی رساند. کسانی که سال‌ها با ایشان زندگی کرده، کارهای ایشان را در صحنه‌های گوناگون نظاره‌گر بوده‌اند، همه اعتراف کرده‌اند که ایشان در همه زندگی خود تنها خدا را محور همه کارهای خود قرار داده بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰؛ اراکی، حوزه، ۴۳–۴۴؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹–۲۲۸؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۸.</ref> راز پیروزی و موفقیت ایشان نیز در همین ویژگی نهفته بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۲۰.</ref>


امام‌خمینی در عمل به [[اخلاق اسلامی]]، برای دیگران به ویژه شاگردان و یاران الگو بود؛ برای مثال، در [[سلام]] بر دیگران پیشی می‌گرفت و با [[خوشرویی]] با همه روبه‌رو می‌شد<ref>تهرانی، خاطره، ۵/۳۱.</ref> و در دیدار‌های بسیاری که ایشان ازجمله در [[نوفل لوشاتو]] با شخصیت‌های غیر دولتی داشت، ضمن حرمت‌گذاری به همه پرسش‌های آنان پاسخ می‌داد و گاه شوخی و مزاح هم می‌کرد<ref>طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی، ۳/۱۲۶.</ref> خوش‌رفتاری، محبت بسیار به کودکان و لطافت کلام ایشان موجب شده بود آنان، انس عجیبی با امام‌خمینی داشته باشند. به کودکان آزادی عمل می‌داد و دیگران را از محدودکردن آنان در بازی منع می‌کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۴-۲۶.</ref>. بخشی از مصادیق حسن خلق و ارزش‌های اخلاقی امام‌خمینی را در امور زیر می‌توان نشان داد:
==== اطمینان و آرامش خاطر ====
====عفو و گذشت====
از بارزترین ویژگی‌های روحی امام‌خمینی [[اطمینان]] و [[آرامش خاطر]] بود. کسانی که ایشان را درک کرده‌اند، یادآور شده‌اند ایشان در تمام فراز و نشیب‌ها، حتی یک لحظه دچار [[اضطراب]] نشد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۸۴–۸۵.</ref>
در آیات و روایات پرشماری، از عفو خداوند و عفو بندگان به همدیگر و جایگاه و آثار آن سخن به میان آمده است، و خداوند خود را به صفت [[عفو]] ستوده است.<ref>نساء، ۴۳ و ۱۴۹؛ مجادله، ۲؛ نور، ۲۲؛ کلینی، الکافی، ۲/۱۰۷؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۲/۱۶۹.</ref> امام‌خمینی در کتاب [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] به شرح عفو، فضایل و ثمرهای عفو و ضررهای انتقام پرداخته است <ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ۴۲۶-۴۲۹.</ref> و با توجه به روایات و سیره پیامبر(ص)، عفو در امور شخصی، به‌ ویژه در جایی که انسان قدرت انتقام دارد را نیکو شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عفو (۱)}} ایشان خود در صورتی که مخالفت‌ها شخصی بود و تنها باعث تضییع حق خود ایشان بود، نه تنها افراد را می‌بخشید بلکه در صورت گرفتاری و نیاز، به آنان کمک نیز می‌کرد.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۰.</ref> در موارد پرشمار، کسانی که به شخص ایشان [[توهین]] و [[بدگویی]] کرده، سپس پشیمان شده بودند و با نامه یا واسطه از ایشان درخواست عفو و بخشش کرده بودند، ‏ بدون استثنا به دست ایشان بخشیده شدند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۸۰؛ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۹۸/۳۱؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۲۵-۳۳۵.</ref>؛ حتی تا مدت‌ها ‎‏برای یکی از شاگردان خود که از رادیو بغداد جسارت و توهین بسیاری به ایشان کرده بود، دعا می‌کرد خداوند او را از چنگال [[صدام حسین]] و [[منافقان]] نجات دهد.<ref>توسلی، حوزه، ۶۰؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|علی تهرانی}} علاقه‌مندان امام‌خمینی نمی‌توانستند برخی افراد را که در حوزه‌های علمیه [[حوزه علمیه قم|قم]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] به ایشان آزار و توهین‌های بسیاری روا داشته بودند، ببخشند؛ اما ایشان نه تنها در صدد انتقام و تلافی برنیامد، بلکه آنان را بخشید و در مواردی، به آنان کمک ‌کرد و در صورت بیماری کسی را به [[عیادت]] آنان می‌‌فرستاد و گرفتاری‌های آنان را در حد توان برطرف می‌کرد.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۹۵؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۳۲.</ref>
====عطوفت و مهربانی====
مهربانی و دلسوزی از ویژگی‌های رهبران الهی در خصوص مردم است.<ref>توبه، ۱۲۸؛ آل عمران، ۱۵۹.</ref> [[امام‌خمینی]] نیز در ارتباط با مردم بسیار عاطفی بود. ایشان در عین صلابت و قاطعیت، به همگان دلسوز و مهربان بود.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۴؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۷/۳۵.</ref> عطوفت ایشان عام بود و همه مردم را شامل می‌شد.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۴۵-۲۴۶.</ref> البته خانواده، یاران و همراهان، رزمندگان، خانواه شهدا و جانبازان از این عطوفت و مهربانی بیشتر برخوردار می‌شدند. ایشان از روحیه‌ای لطیف و ظریف برخوردار بود و با اطرافیان نیز با لطافت و مهربانی برخورد می‌کرد<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۱/۱۵۰-۱۵۸.</ref> و حتی در برابر بداخلاقی‌ها و حتی توهین‌های برخی اقوام و بستگان نیز واکنشی نشان نمی‌داد؛ به گونه‌ای که طرف شرمنده می‌شد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷ و ۳/۳۳۳.</ref>
====تواضع====
خداوند در [[قرآن کریم]]، پیامبرش(ص) را به [[تواضع]] در برابر مؤمنان فرمان داده است<ref>حجر، ۸۸؛ شعراء، ۲۱۵.</ref> و [[تکبر]] را از [[صفات رذیله]] دانسته، آن را نکوهش کرده است.<ref>غافر، ۳۵ و ۶۰؛ فرقان، ۲۱.</ref> در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته، <ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۱؛ مجلسی، بحار الانوار، ۷۲/۱۱۷.</ref> به تواضع در برابر حق و خلق سفارش شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۱۲۲.</ref> سیره عملی پیامبران الهی به ویژه [[پیامبر اسلام(ص)]] نیز همین گونه بود.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۲۷۰-۲۷۱.</ref> امام‌خمینی در آثار خود به معنای تواضع، درجات و دیگر ابعاد آن پرداخته است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۸۱-۸۶ و ۳۳۳-۳۳۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تواضع}} ایشان خود در عین برخورداری از مراتب بلند علم و کمال و ریاست دین و دنیا، همواره متواضع بود.<ref>← اکبری، خورشید شرق، ۹۱-۹۲.</ref> گاه در برابر پرسش شاگردان اعلام می‌کرد پاسخ پرسش را نمی‌داند و این برای آنان تازگی داشت<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref>؛ چنان‌که از سر تواضع خود را استاد فلسفه نمی‌دانست و مباحث ارائه‌شده را [[فلسفه]] قلمداد نمی‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۸.</ref> ایشان از تعریف و ستایش گریزان بود و در برابر کسانی که ایشان را ستایش می‌کردند، اظهار نارضایتی می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی، ۳/۲۳۴؛ بروجردی، مسیح، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۵.</ref> همچنین از القاب و عناوین دوری می‌جست<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۳/۲۳۱-۲۳۲.</ref> و خود را خدمتگزار مردم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۴۶۳.</ref>؛ در عین حال در برابر حاکمان جور و متکبران تواضع نداشت.<ref>مؤمن، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳؛ روحانی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲-۲۹۳.</ref>
====توکل====
در آیات فراوانی به [[توکل]] تشویق شده<ref>آل عمران، ۱۵۹؛ مائده، ۲۳؛ انفال، ۶۱.</ref> و در منابع روایی نیز بابی به آن اختصاص یافته است.<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعه، ۱۵/۲۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۶۸/۹۸-۱۶۰.</ref> امام‌خمینی نیز در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی خود، درباره توکل بحث کرده است.<ref>امام‌خمینی، چهل حدیث، ۲۱۳-۲۱۹ و ۳۲۱-۳۲۸.</ref> توکل آن است که انسان به خدا اعتماد و امور خود را به او [[تفویض]] کند. البته این بدان معنا نیست که انسان از فعالیت و تدبیر باز ایستد؛ بلکه با به‌کارگرفتن نیروی خود و آنچه بر حسب نوع کار نیاز است، اعتمادش تنها به خدا باشد و عامل پیروزی را خدا بداند.{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} امام‌خمینی در طول زندگی خود، تکیه و اعتماد بر خداوند داشت و این امر مهم‌ترین عامل پیروزی و استواری ایشان در تمام فراز و نشیب‌های زندگی بوده است<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۹۰؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۱۹۱-۲۰۵.</ref>؛ چنان‌که در طول مبارزات خود با [[رژیم پهلوی]]، با توکل به خداوند بدون هیچ هراسی از رژیم، برابر مصائب و مشکلات ایستاد.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۷.</ref> در مصیبت درگذشت ناگهانی و مشکوک فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی]]، ذره‌ای شکست در سیمای ایشان مشاهده نشد و حتی آن را از «الطاف خفیه» الهی دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۳۴-۲۳۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} ایشان در جریان [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] نیز ستون محکم نظام بود و هیچ‌گاه تزلزلی در او راه نیافت؛ چنان‌که موشک‌باران [[تهران]] نیز اضطرابی در قلب او پدید نیاورد<ref>پورمقدس، پاسدار اسلام، ۹۶/۴۰.</ref> و در شرایط سخت و حساس جنگ تحمیلی و فشارهای شرق و غرب، تکیه‌گاه محکمی برای مسئولان بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۶.</ref> ایشان افزون بر اینکه خود مصداق بارز [[توحید]] و توکل بود، در مراحل مختلف مبارزه و انقلاب و به مناسبت‌های گوناگون، در پیام‌ها و سخنرانی‌های خود، مردم و مسئولان را به توکل و تکیه بر خداوند دعوت می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۵۲ و ۱۷/۴۱۱.</ref>
====اخلاص و خدامحوری====
امام‌خمینی مظهر [[اخلاص]] و [[خدامحوری]] بود و خویشتن را از شائبه‌های غیرالهی پیراسته بود. اخلاص در همه وجود و سراسر زندگی ایشان عجین شده بود. همه حرکت‌های کوچک و بزرگ ایشان با نام و یاد خدا شکل می‌گرفت و جز رضای خدا به چیزی نمی‌اندیشید؛ به گونه‌ای که در ستایش از ایشان، به «عبدالله»، یعنی بنده خدا و تسلیم اراده پروردگار یاد شده است.<ref>← خامنه‌ای، حوزه، ۱۶۰؛ خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰.</ref> ایشان به مردم نیز سفارش می‌کرد انگیزه‌های آنان الهی باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۰۵.</ref> در تحصیل، تدریس، تبلیغ و تالیف<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹-۲۱۴.</ref> و در مبارزه، تنها آرمان ایشان اجرای احکام الهی بود و در نخستین گام مبارزه با استناد به قرآن، <ref>سباء، ۴۶.</ref> قیام برای خدا را راه و روش خود قرار داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۱.</ref>


امام‌خمینی بر همین اساس انقلاب اسلامی را رهبری کرد و به پیروزی رساند. کسانی که سال‌ها با ایشان زندگی کرده، کارهای ایشان را در صحنه‌های گوناگون نظاره‌گر بوده‌اند، همه اعتراف کرده‌اند که ایشان در همه زندگی‌ خود تنها خدا را محور همه کارهای خود قرار داده بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۱۱، ۱۱۸ و ۱۲۰؛ اراکی، حوزه، ۴۳-۴۴؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۲۰۹-۲۲۸؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۶۸.</ref> راز پیروزی و موفقیت ایشان نیز در همین ویژگی نهفته بود.<ref>خامنه‌ای، سخن آفتاب، ۱۲۰.</ref>
ایشان نه تنها در سلوک عبادی، بلکه در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز صاحب [[مقام طمانینه]] بود و اگر این اطمینان نبود، مشکلات انقلاب را نمی‌توانست تحمل کند.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۳۱.</ref> ایشان هیچ‌گاه در مقابل حق و انجام وظایف خود تزلزلی به خود راه نمی‌داد و در مقابل اجرای حق، محکم و مصر بود و از آن کوتاه نمی‌آمد<ref>هاشمی رفسنجانی، برداشت‌هایی، ۴/۲۰۵–۲۰۶.</ref>؛ به عنوان نمونه، شبی که قرار بود فردای آن [[عراق]] را ترک کند، خانواده و بستگان حالت غیرعادی داشتند؛ اما ایشان چون شب‌های پیش خوابید و مانند همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای [[نماز شب]] برخاست.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۲۱.</ref> در بازگشت به ایران، یک ساعت پس از پرواز، ایشان برای نماز به طبقه دوم هواپیما رفت و پس از اقامه نماز و مصاحبه کوتاهی که با خبرنگار تلویزیون آلمان انجام داد، با وجود خطرهای احتمالی، با آرامش به استراحت پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امام‌خمینی}} یکی از روزنامه‌نگاران فرانسوی یادآور شده است که در هواپیمایی که امام‌خمینی را به تهران می‌برد، همه افراد جز امام‌خمینی نخوابیدند و نگران هدف قرار گرفتن هواپیما به دست هواپیماهای شکاری رژیم پهلوی بودند.<ref>قائدی، خاطره، ۲/۲۵۶.</ref>
====اطمینان و آرامش خاطر====
از بارزترین ویژگی‌های روحی امام‌خمینی [[اطمینان]] و [[آرامش خاطر]] بود. کسانی که ایشان را درک کرده‌اند، یادآور شده‌اند ایشان در تمام فراز و نشیب‌ها، حتی یک لحظه دچار [[اضطراب]] نشد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۸۴-۸۵.</ref>


ایشان نه تنها در سلوک عبادی، بلکه در مسائل سیاسی و اجتماعی نیز صاحب [[مقام طمانینه]] بود و اگر این اطمینان نبود، مشکلات انقلاب را نمی‌توانست تحمل کند.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۳۱.</ref> ایشان هیچ‌گاه در مقابل حق و انجام وظایف خود تزلزلی به خود راه نمی‌داد و در مقابل اجرای حق، محکم و مصر بود و از آن کوتاه نمی‌آمد<ref>هاشمی رفسنجانی، برداشت‌هایی، ۴/۲۰۵ـ ۲۰۶.</ref>؛ به عنوان نمونه، شبی که قرار بود فردای آن [[عراق]] را ترک کند، خانواده و بستگان حالت غیرعادی داشتند؛ اما ایشان چون شب‌های پیش خوابید و مانند همیشه یک ساعت و نیم به اذان صبح، برای [[نماز شب]] برخاست.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۲۱.</ref> در بازگشت به ایران، یک ساعت پس از پرواز، ایشان برای نماز به طبقه دوم هواپیما رفت و پس از اقامه نماز و مصاحبه کوتاهی که با خبرنگار تلویزیون آلمان انجام داد، با وجود خطرهای احتمالی، با آرامش به استراحت پرداخت.{{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امام‌خمینی}} یکی از روزنامه‌نگاران فرانسوی یادآور شده است که در هواپیمایی که امام‌خمینی را به تهران می‌برد، همه افراد جز امام‌خمینی نخوابیدند و نگران هدف قرار گرفتن هواپیما به دست هواپیماهای شکاری رژیم پهلوی بودند.<ref>قائدی، خاطره، ۲/۲۵۶.</ref>
امام‌خمینی در حادثه مهم شهادت [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و بیش از هفتاد تن از یاران ایشان در هفتم تیر ۱۳۶۰ نیز آرامش خود را از دست نداد و با وجود اینکه برای حفظ سلامت قلب‌شان، خبر شهادت را از رادیو و تلویزیون پخش نکردند، ایشان خبر را از رادیوهای خارجی شنید و اهل خانه را مطلع ساخت.<ref>انصاری، محمدعلی، برداشت‌هایی، ۴/۲۷۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} در زمان سقوط [[خرمشهر]]، در حالی‌که همه مضطرب و ناراحت بودند و از رساندن این خبر به امام‌خمینی بیم داشتند، ایشان با آرامش، شکست در برخی مواضع را اقتضای جنگ دانست.<ref>بروجردی، محمود، خاطره، ۲/۲۸۶–۲۸۷.</ref> ایشان تا پایان عمر نیز بر این اطمینان و آرامش قلبی باقی بود و در [[وصیت‌نامه امام‌خمینی|وصیت‌نامه]] خود خاطرنشان کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|وصیت‌نامه سیاسی الهی}}


امام‌خمینی در حادثه مهم شهادت [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] و بیش از هفتاد تن از یاران ایشان در هفتم تیر ۱۳۶۰ نیز آرامش خود را از دست نداد و با وجود اینکه برای حفظ سلامت قلب‌شان، خبر شهادت را از رادیو و تلویزیون پخش نکردند، ایشان خبر را از رادیوهای خارجی شنید و اهل خانه را مطلع ساخت.<ref>انصاری، محمدعلی، برداشت‌هایی، ۴/۲۷۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|هفت تیر}} در زمان سقوط [[خرمشهر]]، در حالی‌که همه مضطرب و ناراحت بودند و از رساندن این خبر به امام‌خمینی بیم داشتند، ایشان با آرامش، شکست در برخی مواضع را اقتضای جنگ دانست.<ref>بروجردی، محمود، خاطره، ۲/۲۸۶-۲۸۷.</ref> ایشان تا پایان عمر نیز بر این اطمینان و آرامش قلبی باقی بود و در [[وصیت‌نامه امام‌خمینی|وصیت‌نامه]] خود خاطرنشان کرد با دلی آرام و قلبی مطمئن به سوی جایگاه ابدی سفر می‌کند.{{ببینید|متن=ببینید|وصیت‌نامه سیاسی الهی}}
=== عبادت و معنویت ===
===عبادت و معنویت===
برخی اصول اخلاقی و سیره فردی، بعد عبادی و معنوی دارند که به رابطه انسان و خداوند مربوط می‌شوند و برخی، از این اصول به اخلاق بندگی تعبیر کرده‌اند. یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه ایشان به معنویت، مناجات و عبادات بود. اهتمام ایشان به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات نیز غافل نبود. به تلاوت [[قرآن]]، [[دعا]]، [[زیارت]] و دیگر [[مستحبات]] نیز اهمیت می‌داد. بخشی از مصادیق عبادت و معنویت در امام‌خمینی را می‌توان در این امور نشان داد:
برخی اصول اخلاقی و سیره فردی، بعد عبادی و معنوی دارند که به رابطه انسان و خداوند مربوط می‌شوند و برخی، از این اصول به اخلاق بندگی تعبیر کرده‌اند. یکی از ابعاد شخصیت امام‌خمینی توجه ویژه ایشان به معنویت، مناجات و عبادات بود. اهتمام ایشان به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات نیز غافل نبود. به تلاوت [[قرآن]]، [[دعا]]، [[زیارت]] و دیگر [[مستحبات]] نیز اهمیت می‌داد. بخشی از مصادیق عبادت و معنویت در امام‌خمینی را می‌توان در این امور نشان داد:
===نماز===
نماز ازجمله بارزترین و مهم‌ترین عبادات است و بیشترین سفارش‌های پیامبران<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۳۱.</ref> و [[اولیای الهی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹ و۸۰/۴.</ref> نماز است.{{ببینید|متن=ببینید|نماز|آداب و اسرار نماز}} امام‌خمینی به [[نماز]] بسیار اهمیت می‌داد و همواره تاکید می‌کرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۶۸.</ref> و آن را معاشقه حبیب و محبوب می‌دانست<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> و از آن لذت می‌برد.<ref>طباطبایی، فاطمه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> ایشان معتقد بود هر کدام از اهل سیر و معرفت و [[سلوک الی الله]] نمازی مختص به خود دارند و از آن حظ و نصیبی می‌برند؛ حسب مقام، سایر مناسک از قبیل [[روزه]] و [[حج]] نیز همین طور است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> ایشان چون نماز را راه عبادت و سخن‌گفتن با خداوند می‌دانست، معتقد بود نمی‌توان تنها به‌ظاهر با خداوند صحبت کرد.<ref>طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، ۱/۶۱.</ref> ایشان که [[جهاد]] در [[اسلام]] را نیز برای اقامه نماز می‌دانست و اقدام [[امام‌حسین(ع)]] در اقامه نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد می‌آورد، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند جنگ تحمیلی و اخبار ناگواری که از جبهه‌ها می‌رسید، با طمانینه کامل، به گزاردن نماز می‌پرداخت.<ref>رسولی محلاتی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۲۹۶-۲۹۷.</ref> ایشان اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خشوع]] و [[خضوع]] و [[حضور قلب]] نماز می‌خواند<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۲/۳۱.</ref> و تا آخرین روزهای عمر خود که در بیمارستان شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به گزاردن نماز در اول وقت، حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر، با وجود بیهوشی، به وقت نماز واکنش نشان داد.<ref>میریان، خاطره، ۳/۸۲-۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> از سوی دیگر، امام‌خمینی به آداب نماز بسیار مقید بود و از اموری که در نماز [[مکروه]] است، پرهیز می‌کرد.<ref>انصاری، محمدعلی، سرگذشتهای، ۲/۵۲.</ref> ایشان همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب‌اش برگزار کند، <ref>رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول می‌شد<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۸-۱۹۹.</ref>؛ سپس برمی‌خاست و به [[معصومان(ع)]] سلام می‌داد.<ref>جعفری، خاطره، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی به‌ ویژه نمازهای مستحبی روزانه و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد.<ref>ثقفی، حسن، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت می‌شد، <ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۶-۱۹۷.</ref> کسی را به خواندن نماز وادار نمی‌کرد<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۹-۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه کودکان به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت شود.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز}}
===نماز جماعت===
[[امام‌خمینی]] پیش از شرایط ویژه دوران رهبری در سال‌های حضور در [[جماران]]، به [[نماز جماعت]] مقید بود و همواره به صورت ماموم یا امام در نماز جماعت شرکت می‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴؛ صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان پیش از [[انقلاب اسلامی]]، نمازهای روزانه را در [[حرم حضرت معصومه|حرم مطهر]] و [[مدرسه فیضیه]] با جماعت می‌گزارد. ظهر و عصر در فیضیه به [[سیداحمد زنجانی]] و مغرب و عشا را در حرم به سیدمحمدتقی خوانساری و نماز صبح را به [[سیدصدرالدین صدر]] اقتدا می‌کرد<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} و به گزارشی دیگر، ظهرها نماز خود را گاه به امامت سیداحمد زنجانی{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} در مدرسه فیضیه و گاه سیدمحمدتقی خوانساری در گذر جدّا به جماعت می‌خواند<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> و در نبود آنان، امامت جماعت را بر عهده می‌گرفت.<ref>صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان در نماز صبح [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) نیز شرکت می‌کرد<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref>؛ چنان‌که در سفر به تهران در نماز جماعت استاد خود سیدابوالحسن رفیعی قزوینی{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} شرکت می‌کرد و گاه به جای ایشان، امامت نماز را برعهده می‌گرفت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷-۱۸.</ref> ایشان خود نیز گاه در خانه نماز جماعت برپا می‌کرد.<ref>یزدی، خاطره، ‌۱۴۴.</ref>


امام‌خمینی در نجف نماز مغرب و عشا را در مدرسه آیت‌الله بروجردی و نماز ظهر و عصر را در مسجد شیخ انصاری برگزار می‌کرد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۹۰-۹۱.</ref> ایشان حتی در روز وفات فرزند خود، سیدمصطفی، در اول وقت در نماز جماعت حضور پیدا کرد<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۵۳.</ref>؛ چنان‌که در وقت ترک عراق در مهر ۱۳۵۷ در مرز عراق و کویت نیز نماز را به جماعت به جای آورد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۱۰.</ref>
=== نماز ===
نماز ازجمله بارزترین و مهم‌ترین عبادات است و بیشترین سفارش‌های پیامبران<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۳۱.</ref> و [[اولیای الهی]]<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۳۳۹ و۸۰/۴.</ref> نماز است.{{ببینید|متن=ببینید|نماز|آداب و اسرار نماز}} امام‌خمینی به [[نماز]] بسیار اهمیت می‌داد و همواره تأکید می‌کرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۶۸.</ref> و آن را معاشقه حبیب و محبوب می‌دانست<ref>امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> و از آن لذت می‌برد.<ref>طباطبایی، فاطمه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> ایشان معتقد بود هر کدام از اهل سیر و معرفت و [[سلوک الی الله]] نمازی مختص به خود دارند و از آن حظ و نصیبی می‌برند؛ حسب مقام، سایر مناسک از قبیل [[روزه]] و [[حج]] نیز همین‌طور است.<ref>امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> ایشان چون نماز را راه عبادت و سخن‌گفتن با خداوند می‌دانست، معتقد بود نمی‌توان تنها به‌ظاهر با خداوند صحبت کرد.<ref>طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، ۱/۶۱.</ref> ایشان که [[جهاد]] در [[اسلام]] را نیز برای اقامه نماز می‌دانست و اقدام [[امام‌حسین(ع)]] در اقامه نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد می‌آورد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند جنگ تحمیلی و اخبار ناگواری که از جبهه‌ها می‌رسید، با طمانینه کامل، به گزاردن نماز می‌پرداخت.<ref>رسولی محلاتی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۲۹۶–۲۹۷.</ref> ایشان اول وقت به نماز می‌ایستاد و با [[خشوع]] و [[خضوع]] و [[حضور قلب]] نماز می‌خواند<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۲/۳۱.</ref> و تا آخرین روزهای عمر خود که در بیمارستان شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به گزاردن نماز در اول وقت، حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر، با وجود بیهوشی، به وقت نماز واکنش نشان داد.<ref>میریان، خاطره، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> از سوی دیگر، امام‌خمینی به آداب نماز بسیار مقید بود و از اموری که در نماز [[مکروه]] است، پرهیز می‌کرد.<ref>انصاری، محمدعلی، سرگذشتهای، ۲/۵۲.</ref> ایشان همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب‌اش برگزار کند،<ref>رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول می‌شد<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.</ref>؛ سپس برمی‌خاست و به [[معصومان(ع)]] سلام می‌داد.<ref>جعفری، خاطره، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی به ویژه نمازهای مستحبی روزانه و نماز شب بسیار اهمیت می‌داد.<ref>ثقفی، حسن، پابه‌پای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت می‌شد،<ref>مصطفوی، زهرا، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.</ref> کسی را به خواندن نماز وادار نمی‌کرد<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۹–۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه کودکان به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت شود.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نماز}}
 
=== نماز جماعت ===
[[امام‌خمینی]] پیش از شرایط ویژه دوران رهبری در سال‌های حضور در [[جماران]]، به [[نماز جماعت]] مقید بود و همواره به صورت ماموم یا امام در نماز جماعت شرکت می‌کرد.<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴؛ صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان پیش از [[انقلاب اسلامی]]، نمازهای روزانه را در [[حرم حضرت معصومه|حرم مطهر]] و [[مدرسه فیضیه]] با جماعت می‌گزارد. ظهر و عصر در فیضیه به [[سیداحمد زنجانی]] و مغرب و عشا را در حرم به سیدمحمدتقی خوانساری و نماز صبح را به [[سیدصدرالدین صدر]] اقتدا می‌کرد<ref>ملکوتی، خاطرات، ۱۲۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} و به گزارشی دیگر، ظهرها نماز خود را گاه به امامت سیداحمد زنجانی{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} در مدرسه فیضیه و گاه سیدمحمدتقی خوانساری در گذر جدّاً به جماعت می‌خواند<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> و در نبود آنان، امامت جماعت را بر عهده می‌گرفت.<ref>صابری همدانی، خاطره، ۴/۲۷۱.</ref> ایشان در نماز صبح [[میرزاجواد ملکی تبریزی]] در مسجد بالاسر حرم فاطمه معصومه(س) نیز شرکت می‌کرد<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref>؛ چنان‌که در سفر به تهران در نماز جماعت استاد خود سیدابوالحسن رفیعی قزوینی{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} شرکت می‌کرد و گاه به جای ایشان، امامت نماز را برعهده می‌گرفت.<ref>ضیایی، نهضت فلسفی امام‌خمینی، ۱۷–۱۸.</ref> ایشان خود نیز گاه در خانه نماز جماعت برپا می‌کرد.<ref>یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref>
 
امام‌خمینی در نجف نماز مغرب و عشا را در مدرسه آیت‌الله بروجردی و نماز ظهر و عصر را در مسجد شیخ انصاری برگزار می‌کرد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۹۰–۹۱.</ref> ایشان حتی در روز وفات فرزند خود، سیدمصطفی، در اول وقت در نماز جماعت حضور پیدا کرد<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۵۳.</ref>؛ چنان‌که در وقت ترک عراق در مهر ۱۳۵۷ در مرز عراق و کویت نیز نماز را به جماعت به جای آورد.<ref>فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۱۰.</ref>


در نوفل لوشاتو فرانسه نیز نماز جماعت اقامه می‌کرد و پس از نماز مغرب برای مردم سخن می‌گفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۳۹؛ فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۴۵.</ref> در سفر از [[پاریس]] به تهران، در هواپیما نیز نماز صبح را به جماعت خواند.<ref>فردوسی‌پور، پابه‌پای آفتاب، ۲/۳۹۳.</ref> پس از بازگشت به ایران در فیضیه و جماران نیز گاه نماز جماعت به امامت ایشان برگزار می‌شد<ref>بنی‌فضل، پابه‌پای آفتاب، ۳/۳۰۷.</ref> و نمونه‌هایی از عکس‌های آن در دست است.
در نوفل لوشاتو فرانسه نیز نماز جماعت اقامه می‌کرد و پس از نماز مغرب برای مردم سخن می‌گفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۳۹؛ فردوسی‌پور، خاطرات، ۲۴۵.</ref> در سفر از [[پاریس]] به تهران، در هواپیما نیز نماز صبح را به جماعت خواند.<ref>فردوسی‌پور، پابه‌پای آفتاب، ۲/۳۹۳.</ref> پس از بازگشت به ایران در فیضیه و جماران نیز گاه نماز جماعت به امامت ایشان برگزار می‌شد<ref>بنی‌فضل، پابه‌پای آفتاب، ۳/۳۰۷.</ref> و نمونه‌هایی از عکس‌های آن در دست است.


از سوی دیگر، امام‌خمینی در نمازهایی که خود امام جماعت بود، حال مامومان را رعایت می‌کرد<ref>← تیموری، خاطره، ۳/۶۳-۶۴؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref> و شاهد آن، نمونه‌ای از نماز جماعت ایشان است که از تلویزیون [[جمهوری اسلامی ایران]] بارها پخش شده است. سیره عملی ایشان بیانگر این است که افزون بر [[عدالت]] و [[تقوا]] به انقلابی‌بودن امام جماعت اهمیت می‌داد و یکی از دلایل شرکت منظم ایشان در نماز خوانساری نمونه‌بودن وی در علم و عمل و سابقه مبارزاتی او به ‌ویژه شرکت وی در جنگ استقلال عراق علیه اشغالگران انگلیسی بود<ref>زنجانی، مصاحبه، ۸۳-۸۴.</ref>؛ هرچند آن را جزو شرایط نمی‌دانست و گاهی در نماز جماعت برخی ائمه جماعت قم که با ایشان در مشی سیاسی و فلسفی همراه نبودند، شرکت می‌کرد و اختلاف سلیقه سبب ترک نماز جماعت نمی‌شد.<ref>عراقی، امام در سنگر نماز، ۵۲.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی در نمازهایی که خود امام جماعت بود، حال مامومان را رعایت می‌کرد<ref>← تیموری، خاطره، ۳/۶۳–۶۴؛ یزدی، خاطره، ۱۴۴.</ref> و شاهد آن، نمونه‌ای از نماز جماعت ایشان است که از تلویزیون [[جمهوری اسلامی ایران]] بارها پخش شده است. سیره عملی ایشان بیانگر این است که افزون بر [[عدالت]] و [[تقوا]] به انقلابی‌بودن امام جماعت اهمیت می‌داد و یکی از دلایل شرکت منظم ایشان در نماز خوانساری نمونه‌بودن وی در علم و عمل و سابقه مبارزاتی او به ویژه شرکت وی در جنگ استقلال عراق علیه اشغالگران انگلیسی بود<ref>زنجانی، مصاحبه، ۸۳–۸۴.</ref>؛ هرچند آن را جزو شرایط نمی‌دانست و گاهی در نماز جماعت برخی ائمه جماعت قم که با ایشان در مشی سیاسی و فلسفی همراه نبودند، شرکت می‌کرد و اختلاف سلیقه سبب ترک نماز جماعت نمی‌شد.<ref>عراقی، امام در سنگر نماز، ۵۲.</ref>
===نماز شب===
 
امام‌خمینی بیش از هر عبادتی به نماز شب علاقه‌مند بود<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۵؛ فاضل لنکرانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۶.</ref> و از آغاز جوانی که مشغول تحصیل بود، در [[نماز شب]] جدیت داشت؛ به گونه‌ای که حتی هوای سرد و یخبندان زمستان مانع برگزاری نماز شب ایشان نمی‌شد.<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref> در سحرگاه [[پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، هنگامی که ماموران [[رژیم پهلوی]] به خانه ایشان در [[قم]] حمله کردند، در حال به‌جای‌آوردن نماز شب بود که دستگیر و به تهران منتقل شد.<ref>انصاری، حمید، حدیث بیداری، ۵۳.</ref> ایشان در مسیر راه نیز نماز شب خود را داخل خودرو خواند.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۸.</ref> شب [[۱۲ بهمن ۱۳۵۷]] که به ایران بازمی‌گشت، نماز شب خود را در طبقه بالای هواپیما به جای آورد و آن را ترک نکرد<ref>حبیبی، خاطره، ۱۴۵.</ref>؛ همچنین نماز شب ایشان در روزهای پایانی حیاتشان در بیمارستان نیز ترک نشد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، ۴۲۰ داستان، ۱۶۱.</ref> گفته شده ایشان وقتی برای نماز شب بیدار می‌شد، چراغی روشن نمی‌کرد و سعی می‌کرد مزاحم دیگران نشود.<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۳-۱۱۴.</ref> نماز‌های شب و راز و نیاز ایشان چنان بود که اگر هر انسانی متوجه آن می‌شد، بی‌اختیار به گریه می‌افتاد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۲۶.</ref>
=== نماز شب ===
===اهتمام ویژه به ماه رمضان===
امام‌خمینی بیش از هر عبادتی به نماز شب علاقه‌مند بود<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۵؛ فاضل لنکرانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۶.</ref> و از آغاز جوانی که مشغول تحصیل بود، در [[نماز شب]] جدیت داشت؛ به گونه‌ای که حتی هوای سرد و یخبندان زمستان مانع برگزاری نماز شب ایشان نمی‌شد.<ref>خوانساری، خاطره، ۵۲.</ref> در سحرگاه [[پانزده خرداد ۱۳۴۲]]، هنگامی که مأموران [[رژیم پهلوی]] به خانه ایشان در [[قم]] حمله کردند، در حال به‌جای‌آوردن نماز شب بود که دستگیر و به تهران منتقل شد.<ref>انصاری، حمید، حدیث بیداری، ۵۳.</ref> ایشان در مسیر راه نیز نماز شب خود را داخل خودرو خواند.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۸.</ref> شب [[۱۲ بهمن ۱۳۵۷]] که به ایران بازمی‌گشت، نماز شب خود را در طبقه بالای هواپیما به جای آورد و آن را ترک نکرد<ref>حبیبی، خاطره، ۱۴۵.</ref>؛ همچنین نماز شب ایشان در روزهای پایانی حیاتشان در بیمارستان نیز ترک نشد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، ۴۲۰ داستان، ۱۶۱.</ref> گفته شده ایشان وقتی برای نماز شب بیدار می‌شد، چراغی روشن نمی‌کرد و سعی می‌کرد مزاحم دیگران نشود.<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۳/۱۱۳–۱۱۴.</ref> نمازهای شب و راز و نیاز ایشان چنان بود که اگر هر انسانی متوجه آن می‌شد، بی‌اختیار به گریه می‌افتاد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۲۶.</ref>
امام‌خمینی برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت. در این ماه شعر نمی‌سرود و نمی‌خواند و به شعر گوش نمی‌داد و دیدار عمومی نداشت. دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگانی خود ایجاد می‌کرد؛ به گونه‌ای که سراسر این ماه را به انجام مستحبات مربوط سپری می‌کرد.<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۳/۳۱.</ref> در شب‌های ماه رمضان تا صبح، نماز و دعا به جا می‌آورد. پس از نماز صبح مقداری استراحت کرده، سپس به کارهای خود رسیدگی می‌کرد.<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹-۱۳۰.</ref> ایشان در هوای پنجاه درجه [[نجف]]، هجده ساعت روزه بود و تا نماز مغرب و عشا را همراه با [[نوافل]] به جا نمی‌آورد، افطار نمی‌کرد.<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۵۵.</ref>
 
===انس با قرآن===
=== اهتمام ویژه به ماه رمضان ===
یکی از ویژگی‌های امام‌خمینی، انس با [[قرآن]] در سه محور قرائت، تدبر و عمل به آن بود. تلاوت آیات آسمانی برای ایشان لذت‌بخش و الهام‌آور بود. ایشان در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می‌خواند<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹.</ref> و در حقیقت، هر سه روز یک بار و در اواخر به سبب کهولت سن، هر ده روز یک بار قرآن را به پایان می‌برد<ref>لاهوتی، خاطره، ۳/۴؛ انصاری محمدعلی، برداشت‌هایی، ۳/۴.</ref>؛ چنان‌که پیش از فرارسیدن وقت هر نماز، قرآن تلاوت می‌کرد<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۳/۶.</ref> و در نقلی دیگر، روزی هفت مرتبه قرآن می‌خواند<ref>میریان، خاطره، ۳/۸-۹.</ref>؛ حتی روزهای آخر و شب پیش از عمل جراحی هم قرآن و نماز شب ایشان ترک نشد.<ref>رسولی محلاتی، ۴۲۰ داستان، ۲۴۱.</ref> ایشان قرآن را با تدبر و ‌‌اندیشه می‌خواند و به تفکر و تدبر در آن نیز توصیه می‌کرد. در عمل به قرآن نیز کم‌نظیر و پیشگام بود<ref>امام‌خمینی، ره عشق، ۲۷-۲۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قرآن}}؛ از این‌رو خاطرنشان شده است برای شناخت و تبیین شخصیت امام‌خمینی باید به قرآن پناه برد و ایشان را در لابه‌لای آیه‌های آن که به وصف بندگان صالح خدا پرداخته است، باز یافت.<ref>خامنه‌ای، خورشید بی‌غروب، ۱۸.</ref> ایشان از اینکه قرآن میان مسلمانان مهجور بود و احکام آن اجرا نمی‌شد و نقشی جز در گورستان‌ها و مجالس مردگان نداشت، بسیار ناراحت بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴-۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}}
امام‌خمینی برای ماه‌های ویژه‌ای چون [[ماه رمضان]] برنامه‌ای خاص داشت. در این ماه شعر نمی‌سرود و نمی‌خواند و به شعر گوش نمی‌داد و دیدار عمومی نداشت. دگرگونی خاصی متناسب با این ماه در زندگانی خود ایجاد می‌کرد؛ به گونه‌ای که سراسر این ماه را به انجام مستحبات مربوط سپری می‌کرد.<ref>آشتیانی، پاسدار اسلام، ۹۳/۳۱.</ref> در شب‌های ماه رمضان تا صبح، نماز و دعا به جا می‌آورد. پس از نماز صبح مقداری استراحت کرده، سپس به کارهای خود رسیدگی می‌کرد.<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹–۱۳۰.</ref> ایشان در هوای پنجاه درجه [[نجف]]، هجده ساعت روزه بود و تا نماز مغرب و عشا را همراه با [[نوافل]] به جا نمی‌آورد، افطار نمی‌کرد.<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۵۵.</ref>
===دعا===
 
[[امام‌خمینی]] از دعاهای رسیده از سوی [[اهل بیت(ع)]] به عنوان «[[قرآن صاعد]]» یاد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} و برای دعا اهمیت خاصی قایل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری می‌کرد<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۲.</ref> و یکی از کتاب‌هایی که همواره کنار دست ایشان بود، کتاب دعا بود<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶؛ امامی کاشانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶.</ref>؛ چنان‌که میان دعاها به [[دعای کمیل]]<ref>وجدانی،سرگذشت‌های ویژه، ۲/۵۳.</ref> و [[مناجات شعبانیه]] انس و اعتقاد بیشتری داشت.<ref>← خامنه‌ای، حدیث نور، ۱۱.</ref> ایشان تعهد خاصی به خواندن [[دعای عهد]] با ام[[ام زمان(ع)]] به مدت چهل روز، حتی در ایام بیماری داشت<ref>ثقفی، علی، برداشت‌هایی، ۱/۳۳۶.</ref> و به دیگران نیز خواندن این دعا را در صبح‌ها سفارش می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۴۲.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا می‌کرد، و طلب دعا از مخاطب در بیشتر نامه‌های ایشان دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های ایشان، مطالعه در دعاها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۹ و ۱۸/۵۲۰-۵۲۱.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد و این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان می‌دهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}}
=== انس با قرآن ===
===شیفتگی به اهل بیت(ع)===
یکی از ویژگی‌های امام‌خمینی، انس با [[قرآن]] در سه محور قرائت، تدبر و عمل به آن بود. تلاوت آیات آسمانی برای ایشان لذت‌بخش و الهام‌آور بود. ایشان در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن می‌خواند<ref>ناصری، سرگذشت‌های، ۴/۱۲۹.</ref> و در حقیقت، هر سه روز یک بار و در اواخر به سبب کهولت سن، هر ده روز یک بار قرآن را به پایان می‌برد<ref>لاهوتی، خاطره، ۳/۴؛ انصاری محمدعلی، برداشت‌هایی، ۳/۴.</ref>؛ چنان‌که پیش از فرارسیدن وقت هر نماز، قرآن تلاوت می‌کرد<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۳/۶.</ref> و در نقلی دیگر، روزی هفت مرتبه قرآن می‌خواند<ref>میریان، خاطره، ۳/۸–۹.</ref>؛ حتی روزهای آخر و شب پیش از عمل جراحی هم قرآن و نماز شب ایشان ترک نشد.<ref>رسولی محلاتی، ۴۲۰ داستان، ۲۴۱.</ref> ایشان قرآن را با تدبر و اندیشه می‌خواند و به تفکر و تدبر در آن نیز توصیه می‌کرد. در عمل به قرآن نیز کم‌نظیر و پیشگام بود<ref>امام‌خمینی، ره عشق، ۲۷–۲۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|قرآن}}؛ از این‌رو خاطرنشان شده است برای شناخت و تبیین شخصیت امام‌خمینی باید به قرآن پناه برد و ایشان را در لابه‌لای آیه‌های آن که به وصف بندگان صالح خدا پرداخته است، بازیافت.<ref>خامنه‌ای، خورشید بی‌غروب، ۱۸.</ref> ایشان از اینکه قرآن میان مسلمانان مهجور بود و احکام آن اجرا نمی‌شد و نقشی جز در گورستان‌ها و مجالس مردگان نداشت، بسیار ناراحت بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۴–۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}}
امام‌خمینی با همه وجود، شیفته و دلباخته اهل بیت(ع) بود. همین که نام مبارک [[امام‌حسین(ع)]] را می‌شنید، بی‌اختیار اشک ایشان جاری می‌شد و با شروع-سلام به اباعبدالله(ع)از سوی مرثیه‌خوان، اشک می‌ریخت.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۷۵.</ref> عشق به اهل بیت(ع) سراسر وجود ایشان را فراگرفته بود؛ به گونه‌ای که در برخورد با [[مشاهد مشرفه]] و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومان(ع) مانند این بود که امام(ع) را حاضر و ناظر جلوی چشم خود می‌دید.<ref>کریمی، خاطره، ۱/۱۲۰.</ref> این ویژگی سبب شده بود در همه مسائل به ویژه مسائل مبارزاتی از آنان استمداد جوید.<ref>علم‌الهدی، خاطره، ۵/۱۲۹.</ref>
 
=== دعا ===
[[امام‌خمینی]] از دعاهای رسیده از سوی [[اهل بیت(ع)]] به عنوان «[[قرآن صاعد]]» یاد می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}} و برای دعا اهمیت خاصی قایل بود و همواره ذکر و دعا را جزء اصلی‌ترین برنامه‌های روزانه خود قرار می‌داد و عمر خود را با یاد و نام خدا سپری می‌کرد<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۲.</ref> و یکی از کتاب‌هایی که همواره کنار دست ایشان بود، کتاب دعا بود<ref>روحانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶؛ امامی کاشانی، برداشت‌هایی، ۳/۱۰۶.</ref>؛ چنان‌که میان دعاها به [[دعای کمیل]]<ref>وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۲/۵۳.</ref> و [[مناجات شعبانیه]] انس و اعتقاد بیشتری داشت.<ref>← خامنه‌ای، حدیث نور، ۱۱.</ref> ایشان تعهد خاصی به خواندن [[دعای عهد]] با ام[[ام زمان(ع)]] به مدت چهل روز، حتی در ایام بیماری داشت<ref>ثقفی، علی، برداشت‌هایی، ۱/۳۳۶.</ref> و به دیگران نیز خواندن این دعا را در صبح‌ها سفارش می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۴۲.</ref> ایشان غالباً در آغاز و پایان آثار مکتوب و شفاهی خود دعا می‌کرد، و طلب دعا از مخاطب در بیشتر نامه‌های ایشان دیده می‌شود. همچنین یکی از سفارش‌های ایشان، مطالعه در دعاها بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۷۹ و ۱۸/۵۲۰–۵۲۱.</ref> ایشان در دعاهای خود دیگران را فراموش نمی‌کرد و این خود جامع‌بینی ایشان را در مسائل عبادی و اخلاقی نشان می‌دهد.<ref>کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ۱۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دعا}}
 
=== شیفتگی به اهل بیت(ع) ===
امام‌خمینی با همه وجود، شیفته و دلباخته اهل بیت(ع) بود. همین که نام مبارک [[امام‌حسین(ع)]] را می‌شنید، بی‌اختیار اشک ایشان جاری می‌شد و با شروع-سلام به اباعبدالله(ع) از سوی مرثیه‌خوان، اشک می‌ریخت.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۷۵.</ref> عشق به اهل بیت(ع) سراسر وجود ایشان را فراگرفته بود؛ به گونه‌ای که در برخورد با [[مشاهد مشرفه]] و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومان(ع) مانند این بود که امام(ع) را حاضر و ناظر جلوی چشم خود می‌دید.<ref>کریمی، خاطره، ۱/۱۲۰.</ref> این ویژگی سبب شده بود در همه مسائل به ویژه مسائل مبارزاتی از آنان استمداد جوید.<ref>علم‌الهدی، خاطره، ۵/۱۲۹.</ref>


یکی از ویژگی‌های امام‌خمینی تقید به زیارت و [[توسل]] به اهل بیت(ع) بود تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به [[حرم حضرت معصومه(س)]] مشرف می‌شد.<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> ایشان مدتی که نجف اشرف بود، هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] می‌رفت<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۸.</ref>؛ حتی در سالی که در [[عراق]] [[کودتا]] و [[حکومت نظامی]] شد، زیارت خود را در پشت بام خانه انجام می‌داد.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۰-۹۱.</ref> ایشان در بسیاری از ایام زیارتی امام‌حسین(ع) کنار مرقد ایشان حاضر می‌شد و در دهه اول محرم، هر روز [[زیارت عاشورا]] را به صورت کامل و طبق آنچه وارد شده می‌خواند.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۸.</ref> ایشان [[زیارت رجبیه]] را می‌خواند و به دیگران نیز توصیه می‌کرد این زیارت را بخوانند تا اگر چیزی از مقامات اولیای خدا برای آنان نقل شد، دست‌کم احتمال آن را بدهند و تکذیب نکنند.<ref>مؤمن، سرگذشت‌های، ۳/۱۰۷-۱۰۸.</ref> ایشان پس از ورود به ایران در بهمن ۱۳۵۷ در روزهای اقامت در تهران یک بار به همراه [[مهدی عراقی]] به زیارت [[حضرت عبدالعظیم(ع)]] در [[شهر ری]] رفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۲۹-۳۰۰.</ref>
یکی از ویژگی‌های امام‌خمینی تقید به زیارت و [[توسل]] به اهل بیت(ع) بود تا وقتی قم بود، هر روز پس از درس صبح و گاهی پس از درس عصر، به [[حرم حضرت معصومه(س)]] مشرف می‌شد.<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۴.</ref> ایشان مدتی که نجف اشرف بود، هر شب به زیارت [[امیر مؤمنان(ع)]] می‌رفت<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۸.</ref>؛ حتی در سالی که در [[عراق]] [[کودتا]] و [[حکومت نظامی]] شد، زیارت خود را در پشت بام خانه انجام می‌داد.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۰–۹۱.</ref> ایشان در بسیاری از ایام زیارتی امام‌حسین(ع) کنار مرقد ایشان حاضر می‌شد و در دهه اول محرم، هر روز [[زیارت عاشورا]] را به صورت کامل و طبق آنچه وارد شده می‌خواند.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۸.</ref> ایشان [[زیارت رجبیه]] را می‌خواند و به دیگران نیز توصیه می‌کرد این زیارت را بخوانند تا اگر چیزی از مقامات اولیای خدا برای آنان نقل شد، دست‌کم احتمال آن را بدهند و تکذیب نکنند.<ref>مؤمن، سرگذشت‌های، ۳/۱۰۷–۱۰۸.</ref> ایشان پس از ورود به ایران در بهمن ۱۳۵۷ در روزهای اقامت در تهران یک بار به همراه [[مهدی عراقی]] به زیارت [[حضرت عبدالعظیم(ع)]] در [[شهر ری]] رفت.<ref>توکلی‌بینا، دیدار در نوفل لوشاتو، ۲۲۹–۳۰۰.</ref>


امام‌خمینی در بزرگداشت شخصیت [[معصومان(ع)]] نیز اهتمامی ویژه داشت و هیچ گاه نام آنان را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و تا آنجا که ممکن بود، مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت می‌کرد<ref>رحیمیان، سرگذشت‌های، ۵/۷۱-۷۲؛ انصاری محمدعلی، سرگذشت‌های، ۲/۵۵-۵۶.</ref>؛ چنان‌که [[روز تاسوعا]] در [[نوفل‌لوشاتو]] در جمع خبرنگاران دستور داد پیش از ظهر مجلس [[مرثیه‌خوانی]] بر پا شود و شب عاشورا نیز این مجلس بر پا شد.<ref>محتشمی‌پور، خاطره، ۱/۴۸-۴۹.</ref>
امام‌خمینی در بزرگداشت شخصیت [[معصومان(ع)]] نیز اهتمامی ویژه داشت و هیچ‌گاه نام آنان را بدون احترام بر زبان جاری نکرد و تا آنجا که ممکن بود، مجالس جشن و عزای آنان را بر پا و در آن شرکت می‌کرد<ref>رحیمیان، سرگذشت‌های، ۵/۷۱–۷۲؛ انصاری محمدعلی، سرگذشت‌های، ۲/۵۵–۵۶.</ref>؛ چنان‌که [[روز تاسوعا]] در [[نوفل‌لوشاتو]] در جمع خبرنگاران دستور داد پیش از ظهر مجلس [[مرثیه‌خوانی]] بر پا شود و شب عاشورا نیز این مجلس بر پا شد.<ref>محتشمی‌پور، خاطره، ۱/۴۸–۴۹.</ref>
===زهد، آراستگی و نظم زندگی===
 
=== زهد، آراستگی و نظم زندگی ===
امام‌خمینی در ظواهر رفتار و نظم زندگی خود، از یک سو، فردی زاهد و ساده‌زیست بود و از سوی دیگر ظاهر فردی و زندگی او بسی آراسته، منظم و نیز مراقب سلامتی خود بود:
امام‌خمینی در ظواهر رفتار و نظم زندگی خود، از یک سو، فردی زاهد و ساده‌زیست بود و از سوی دیگر ظاهر فردی و زندگی او بسی آراسته، منظم و نیز مراقب سلامتی خود بود:
* [[زهد]] و ساده‌زیستی: زهد و ساده‌زیستی از ویژگی‌های بندگان شایسته و [[مؤمن]] خداوند است.{{ببینید|متن=ببینید|زهد}} زهد و ساده‌زیستی امام‌خمینی، یادآور زهد و سادگی [[انبیا(ع)]] و سلف صالح و مایه شگفتی بود. اگر کسی از تمکن مالی برخوردار نباشد و ساده زندگی کند، ارزش نیست؛ زیرا سادگی بر او تحمیل شده است؛ اما امام‌خمینی می‌توانست در بهترین شرایط، به لحاظ مادی، زندگی کند، اما ساده می‌زیست.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۴۴–۴۵.</ref> به عنوان نمونه، ایشان حاضر نشد در گرمای طاقت‌فرسای نجف، کولری تهیه کند<ref>موسوی اردبیلی ابرکوهی، خاطره، ۲/۵۲–۵۳.</ref> یا شب‌ها برای استراحت به منطقه خنک‌تری مانند [[کوفه]] برود.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۵۷.</ref> ایشان، حتی در پاریس نیز با وجود سرمای هوا و کهولت سن، دستور داد وسایل گرمازای منزل مسکونی‌شان را خاموش کنند تا با مردم ایران که در زمستان ۱۳۵۷ به علت کمبود نفت در تنگنا بودند و سرما را تحمل می‌کردند، همدردی کند.<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار، کوثر، ۲/۵۶۴.</ref>
بر این اساس، یکی از شاگردان امام‌خمینی خاطرنشان ساخته است امام‌خمینی در زندگی همواره ساده می‌زیست، ساده می‌پوشید، ساده می‌خورد. در نجف غذای مورد علاقه ایشان نان و پنیر و گردو بود. دررفت و آمدها، تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری می‌کرد. البته سادگی جزء خصایص زندگی ایشان بود و هیچ حادثه‌ای باعث نمی‌شد این ویژگی جای خود را به چیز دیگری بدهد. پس از پیروزی انقلاب و ورود به [[ایران]] نیز، ساده‌زیستن خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد. ایشان، اجازه برگزاری مراسم تشریفات مرسوم را هنگام بازگشت نداد و یادآور شد مگر می‌خواهند [[کوروش]] را وارد ایران کنند! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران بازمی‌گردد.<ref>فردوسی‌پور، سرگذشت‌های، ۱/۱۱۰–۱۱۱.</ref>
امام‌خمینی در زندگی خود با الگوگیری از معصومان(ع)، همواره بر ساده‌زیستی برای خود، مردم و مسئولان، تأکید می‌کرد و ترجیح می‌داد در اتاقشان، به جای فرش، موکت پهن باشد.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۴۵.</ref> خاطرات بسیاری از ساده‌زیستی امام‌خمینی نقل شده است و یکی از آنها، دیدار ایشان با مهمانان و خبرنگاران و جهانگردان خارجی است که از خانه امام‌خمینی و حسینیه جماران بازدید کرده‌اند و به‌شدت تحت تأثیر ساده‌زیستی و خانه کوچک و عاری از تزیینات قرار گرفته‌اند، چه بسیار افرادی که با دیدن آن زندگی ساده و به دور از تجملات، دگرگون شده‌اند و به یاد زندگی [[پیامبر(ص)]] افتاده‌اند<ref>سپهری، خورشید بی‌غروب، ۲۴۰.</ref>؛ ازجمله وزیر آموزش و پرورش نیکاراگوئه که کشیش نیز بود، وقتی [[جماران]] و خانه ایشان را دید، تحت تأثیر قرار گرفت و یادآور شد رهبر او [[امام‌خمینی]] است.<ref>توسلی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۱۱۶.</ref> همچنین چندین آمریکایی نیز تحت تأثیر سادگی و بی‌آلایشی اقامتگاه امام‌خمینی قرار گرفته بودند<ref>حضور، ۳۳/۲۸۸–۲۹۰.</ref>؛ ازجمله به مناسبت [[دهه فجر]]، تعدادی از مهمانان کشورهای خارجی با امام‌خمینی دیدار کردند. یکی از آنان که مسلمانی آمریکایی بود، به‌شدت تحت تأثیر ایشان قرار گرفت و برای او غیرمنتظره بود رهبر انقلاب ایران، در چنین خانه کوچکی ساکن باشد.<ref>مرتاضی، خاطره، ۲۸–۲۹.</ref> امام‌خمینی افزون بر زندگی شخصی خود بر ساده‌زیستی مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی و اطرافیان خود نیز تأکید داشت.
* [[بهداشت]] و آراستگی ظاهر: زیبایی و جمال، یکی از ابعاد وجودی انسان است که به آن بسیار توجه شده است. پیامبر اکرم(ص) یادآور شده است که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۳۸.</ref> امام‌خمینی در کنار زهد و ساده‌زیستی خود، به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت می‌داد. ایشان هیچ‌گاه با ظاهری نامرتب در جامعه و حتی در میان افراد خانواده ظاهر نمی‌شد و در نظافت و تمیزی ضرب‌المثل دوستانش بود و الگوی یک مسلمان واقعی بود که نکته به نکته کارهایشان درس عملی برای مسلمانی و نمونه‌شدن است. ایشان مقید به مسواک‌زدن، استحمام به‌موقع و استفاده از بوی خوش بود<ref>ثقفی، حسن، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۵.</ref>؛ همچنین مقید بود کفش و جوراب تمیز و مناسبی بپوشد. عمامه خود را مرتب کند و در جامعه، به صورت انسانی پاک و منزه ظاهر شود.<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۵.</ref> در خانه ایشان، آینه‌ای به دیوار بود که هرگاه بلند می‌شد، خود را در آن می‌دید و خود را مرتب می‌کرد.<ref>اشراقی، زهرا، خاطره، ۲/۱۵۶.</ref> لباس خانه و ملاقات ایشان جدا بود. اگر روزی سه تا چهار مرتبه برای دیدار عمومی به حسینیه می‌رفت، وقتی به اتاق برمی‌گشت، لباس‌های خود را عوض می‌کرد و پارچه‌ای سفید هم روی آن می‌کشید.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۶.</ref> لباس‌های خود، حتی پای جامه و زیرپیراهنی و دستمال خود را اتو می‌کرد.<ref>کفاش‌زاده، خاطره، ۲/۱۵۷.</ref>
امام‌خمینی در هفته، دو بار استحمام و به وضع ظاهری سر و صورت خود رسیدگی می‌کرد؛ یکی صبح جمعه همراه با [[غسل جمعه]] و میان هفته، شب‌های سه‌شنبه و برای اصلاح موی سر از فرزندان یا همسر خود کمک می‌گرفت.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۸.</ref> ایشان همواره معطر بود و روزی چند بار عطر یا ادکلن می‌زد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۶۲.</ref> همیشه یک شانه و آینه کوچک کنار دست خود داشت و از دو شیشه عطر که یکی در جانماز و دیگری در طاقچه بود، استفاده می‌کرد<ref>اشراقی، زهرا، خاطره، ۲/۱۶۰.</ref> و هنگام نماز تمیزترین لباس‌ها را به تن می‌کرد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، برداشت‌هایی، ۲/۱۶۴.</ref>
پای‌بندی امام‌خمینی به مرتب‌کردن خود در آینه<ref>خامنه‌ای، پابه‌پای آفتاب، ۳/۱۷۱.</ref> و پوشیدن جامه‌های تمیز و مرتب، الگویی برای شاگردان به‌شمار می‌رفت<ref>امامی کاشانی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۵۶.</ref> و برخی شاگردان ایشان سعی می‌کردند از همه حالات اخلاق و آداب استاد، ازجمله شیوه راه‌رفتن، پوشیدن لباس و حتی نگاه‌کردن ایشان تقلید کنند،<ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۱۲.</ref> و وجود صدها طلبه تحصیل‌کرده با ظاهری آراسته و جذاب، برای حوزه نمایشی باشکوه بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
* وقت‌شناسی و [[نظم]]: امام‌خمینی در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود.<ref>← وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۴/۴۹.</ref> نظم ایشان به گونه‌ای بود که انسان می‌توانست طبق کارهای ایشان، ساعت خود را تنظیم کند. گفته شده است اطرافیان ایشان در [[نجف اشرف]] از حرکت و سکون، خواب و بیداری و نشست و برخاست ایشان در می‌یافتند چه ساعتی از شب و روز است.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۱۰۵.</ref> ایشان در امور فردی، کارهای شخصی، عبادت، زیارت و ورزش،<ref>انصاری محمدعلی، سرگذشت‌های، ۲/۵۱–۵۶.</ref> خواب و خوراک<ref>وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۴/۵۰.</ref> و امور آموزشی، تحصیل، تدریس، تحقیق،<ref>بنی‌فضل، حوزه، ۳۸–۳۹؛ غیوری، سیدمهدی، ۶/۹۵–۹۶؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳–۳۸.</ref> نظم و ترتیب خاصی داشت.
امام‌خمینی ساعات شبانه‌روز خود را تقسیم‌بندی کرده بود و ساعت عبادت، استراحت، مطالعه، رفت و آمد ایشان مشخص بود و این تقسیم و برنامه‌ریزی، مبنای تنظیم برنامه خانواده ایشان نیز شده بود. توجه در رفتار و عملکرد ایشان، نشان می‌دهد در تمام امور، به رعایت نظم بسیار مقید بود و با نظم و برنامه خاصِّ از پیش معیّن شده، کارهای خود را انجام می‌داد.<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۴–۷.</ref> ایشان حتی برای زمان‌های کوتاه پیش از شام یا ناهار یا پیش از اخبار، برنامه داشت. نقل شده است زمانی که برای صرف شام ایشان را صدا می‌زدند، یادآور می‌شد هنوز ده دقیقه به وقت شام مانده است<ref>حدیدچی، برداشتهایی، ۲/۹.</ref>؛ حتی قدم‌زدن ایشان نیز از نظم و وقت معینی برخوردار بود.<ref>میریان، خاطره، ۲/۱۷؛ شاه‌آبادی، خاطره، ۲/۲۱.</ref>
از سوی دیگر، نظم استاد در زندگی بسیاری از شاگردان جلوه کرده بود.<ref>باقی نصرآبادی، درآمدی، ۱۱۳–۱۱۴.</ref> امام‌خمینی که خود فردی منظم بود،<ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۳.</ref> سعی داشت شاگردان خود را به نظم در زندگی عادت دهد؛ ازجمله روزی با تأثر از دیرآمدن برخی شاگردان، به جای درس از ضرورت منظم درس‌خواندن سخن گفت و یادآور شد صاحب جواهر حتی در روز وفات فرزندش، تا پیش از جمع‌شدن طلاب برای [[تشییع جنازه]]، نصف صفحه از کتاب [[جواهر الکلام|جواهر]] را نوشت.<ref>رودباری، خاطره، ۱/۷۰–۷۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
* [[ورزش]]: امام‌خمینی به ورزش اهمیت می‌داد و معتقد بود عقل سالم در بدن سالم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۶۱.</ref> ایشان به بسیاری از رشته‌های ورزشی علاقه‌مند بود؛ ولی رشته خاصی را ترجیح نمی‌داد. ازجمله ورزش‌هایی که ایشان، خود بیشتر به آن می‌پرداخت، کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی و شنا و برخی ورزش‌های باستانی و کشتی در سنین جوانی بود؛ اما وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به کوهنوردی و پیاده‌روی می‌پرداخت و هیچ‌گاه به سبب برنامه‌ای، از ورزش نمی‌گذشت و در توصیه‌های خود به فرزندان و نوه‌ها تأکید می‌کرد در ساعت تفریح، نباید درس خواند و در ساعت درس نباید تفریح کرد؛ هر کدام در جای خود<ref>اشراقی، عاطفه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۳۳۰.</ref> و یادآور می‌شد خود او این چنین بوده است.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۳۱.</ref> ایشان بعضی تابستان‌ها به «درکه» تهران می‌رفت و تا پنجاه‌سالگی، عصرها با [[لباس روحانیت]] به کوه می‌رفت.<ref>ثقفی، علی، مهر و قهر، ۱۷۷.</ref> ایشان طی برنامه‌ای منظم، روزانه یک ساعت و نیم پیاده‌روی می‌کرد و افزون بر آن، حرکاتی که پزشکان برای ایشان تجویز کرده بودند، هنگام انجام کارهای دیگر، انجام می‌داد.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۰۹.</ref>
== اخلاق و سیره خانوادگی ==
خانواده، کوچک‌ترین سازمان اجتماعی است که شامل پدر و مادر، فرزندان و گاه خویشان نزدیک، مانند پدربزرگ، مادربزرگ، عروس یا داماد می‌شود.<ref>انوری، مستدرک الوسائل، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۲۶۶۵.</ref> از نگاه امام‌خمینی محیط خانواده باید محیط محبت باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.</ref> و اعضای خانواده باید با هم با مهربانی و عطوفت،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۱۶/۲۲۶.</ref> صلح و صفا و مهر و وفا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> و صداقت<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۹.</ref> رفتار کنند و با هم یکدل و یک‌جهت باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} امام‌خمینی برای خانواده خود یک الگوی تربیتی بود و حالات و رفتار ایشان در خانه، بهترین مربی برای اعضای خانواده بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۳–۲۵؛ میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۳۵، ۸۷ و ۱۲۹.</ref> و از فرزندان خود نیز می‌خواست این گونه باشند و تأکید می‌کرد الگوی بچه، پدر و مادر است؛ اگر پدر و مادر به آنچه به بچه‌ها می‌گویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند و درست رفتار کنند، بچه‌ها نیز درست بار می‌آیند.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۴.</ref> همچنین ایشان در طول دوران زندگی، ازجمله دوران تبعید، به فرزندان خود سفارش می‌کرد مراقب مادر خود باشند و به او احترام بگذارند و با وی حسن رفتار و سلوک داشته باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸–۴۲۹ و ۴۳۲؛ ۱۲/۱۲۱ و ۱۶/۲۲۶؛ ثقفی، خدیجه، گنجینه دل، ۴۰–۴۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مادر}}؛ چنان‌که در وصیت‌نامه خود از آنان خواست از مادر خود اطاعت و با احترام با او رفتار کنند و رضایت او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنان در آن است‏.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref>
=== رفتار با همسر ===
رفتار امام‌خمینی با همسر خود، خدیجه ثقفی همراه با خوش‌اخلاقی، محبت، احترام، ادب و ارزش قایل‌شدن برای نظر همسر بود.<ref>میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۱۳ و ۳۷؛ ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹–۳۰؛ اعرابی، فرشته، درس‌هایی، ۲۹.</ref> ایشان به همسر خود علاقه داشت و به او احترام می‌گذاشت و علاقه خود را بارها ابراز می‌کرد؛ ازجمله در برخی نامه‌های احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است؛ چنان‌که در نامه سفر به مکه در فروردین ۱۳۱۲ که از لبنان و در جوانی برای وی نوشته، از تعبیرهای «تصدقت شوم»، «الهی قربانت بروم»، «نور چشم»، «قوّت قلب» و «عزیزم»، استفاده کرده، اظهار تاسف کرده است که همسر ایشان در این سفر همراه ایشان نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲–۳.</ref>


* [[زهد]] و ساده‌زیستی: زهد و ساده‌زیستی از ویژگی‌های بندگان شایسته و [[مؤمن]] خداوند است.{{ببینید|متن=ببینید|زهد}} زهد و ساده‌زیستی امام‌خمینی، یادآور زهد و سادگی [[انبیا(ع)]] و سلف صالح و مایه شگفتی بود. اگر کسی از تمکن مالی برخوردار نباشد و ساده زندگی کند، ارزش نیست؛ زیرا سادگی بر او تحمیل شده است؛ اما امام‌خمینی می‌توانست در بهترین شرایط، به لحاظ مادی، زندگی کند، اما ساده می‌زیست.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۴۴-۴۵.</ref> به عنوان نمونه، ایشان حاضر نشد در گرمای طاقت‌فرسای نجف، کولری تهیه کند<ref>موسوی اردبیلی ابرکوهی، خاطره، ۲/۵۲-۵۳.</ref> و یا شب‌ها برای استراحت به منطقه خنک‌تری مانند [[کوفه]] برود.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۵۷.</ref> ایشان، حتی در پاریس نیز با وجود سرمای هوا و کهولت سن، دستور داد وسایل گرمازای منزل مسکونی‌شان را خاموش کنند تا با مردم ایران که در زمستان ۱۳۵۷ به علت کمبود نفت در تنگنا بودند و سرما را تحمل می‌کردند، همدردی کند.<ref>مؤسسه تنظیم و نشر آثار، کوثر، ۲/۵۶۴.</ref>
امام‌خمینی خواسته‌های خود را بر همسر تحمیل نمی‌کرد و پایبند رعایت مقررات خانه بود؛ به گونه‌ای که همسر ایشان هیچ‌گاه حتی وقتی ایشان در اوج عصبانیت بود، از او بی‌احترامی و اسائه ادبی ندید<ref>ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹–۳۰.</ref> و از همسر خود می‌خواست به [[تربیت فرزندان]] بپردازد و آن را بهترین [[عبادت]] برای مادران می‌دانست.<ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۴.</ref> ایشان معتقد بود این کار از مردها بر نمی‌آید؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام [[خانواده]] نیز باید بر اساس [[محبت]] و عاطفه باشد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳.</ref> در خانه به اهل خانه امر و نهی نمی‌کرد. کارهای شخصی خود را شخصاً انجام می‌داد<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۶۵.</ref> و درکارهای خانه،<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸، ۸۹–۹۰؛ فیض، ۳/۲۴۹.</ref> به ویژه نگهداری و مراقبت از فرزندان در نیمه‌های شب به همسر خود کمک می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۷۱.</ref> رفتار ایشان با خانواده و مسائل آن، بر اساس حرمت‌گذاری و شخصیت‌دادن به افراد بود. ایشان همسر خود را همدرد و همراه می‌دانست و احترام بسیاری برای او قایل بود.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۱۸.</ref>


بر این اساس، یکی از شاگردان امام‌خمینی خاطرنشان ساخته است امام‌خمینی در زندگی همواره ساده می‌زیست، ساده می‌پوشید، ساده می‌خورد. در نجف غذای مورد علاقه ایشان نان و پنیر و گردو بود. در رفت و آمدها، تا جایی که امکان داشت از گرفتن خودروی دربست خودداری می‌کرد. البته سادگی جزء خصایص زندگی ایشان بود و هیچ حادثه‌ای باعث نمی‌شد این ویژگی جای خود را به چیز دیگری بدهد. پس از پیروزی انقلاب و ورود به [[ایران]] نیز، ساده‌زیستن خود را حفظ کرد و از تجملات دوری کرد. ایشان، اجازه برگزاری مراسم تشریفات مرسوم را هنگام بازگشت نداد و یادآور شد مگر می‌خواهند [[کوروش]] را وارد ایران کنند! یک طلبه از ایران خارج شده و همان طلبه به ایران باز می‌گردد.<ref>فردوسی‌پور، سرگذشت‌های، ۱/۱۱۰-۱۱۱.</ref>
[[امام‌خمینی]] پس از [[تبعید امام خمینی|تبعید]] به [[ترکیه]]، رسیدن فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] به ترکیه را در نامه‌ای به همسر خود خبر داد و از او خواست همه اعضای خانواده، سلامتی خودشان را با خط خود برای ایشان بنویسند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۵.</ref> و در خرداد ۱۳۴۴ در نامه دیگری، از سلامتی خود و سیدمصطفی خبر داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۹.</ref> نیز در نامه خود پس از اعلام سلامتی و احوال‌پرسی از تک‌تک اعضای خانواده، آنان را به صبر و شکیبایی و بی‌تابی‌نکردن، احترام‌گذاشتن و خدمت به مادر، کمک و حُسن سلوک افراد خانواده با یکدیگر توصیه کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱/۴۲۹–۴۳۰.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی بارها تأکید کرده است «من هرچه دارم از خانم دارم». این سخن گویای آن است که همسر ایشان، ثقفی با رفتار خود، اعتماد امام‌خمینی را جلب کرده بود<ref>ثقفی، علی، قدس ایران، ۱۸۶ و ۱۸۸.</ref>؛ چنان‌که پس از بازداشت ایشان در آبان ۱۳۴۳، مهر و کلید قفسه کتاب‌ها و مدارک خود را به همسر خود داد و او آنها را پنهان کرد و پس از استقرار امام‌خمینی در [[نجف]] در ۱۳۴۴ به [[عبدالعلی قرهی]] سپرد تا به ایشان برساند و بعدها امام‌خمینی از امانتداری همسر خود تشکر کرد.<ref>ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب، ۲۶۱–۲۶۲.</ref>


امام‌خمینی در زندگی خود با الگوگیری از معصومان(ع)، همواره بر ساده‌زیستی برای خود، مردم و مسئولان، تاکید می‌کرد و ترجیح می‌داد در اتاقشان، به جای فرش، موکت پهن باشد.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۴۵.</ref> خاطرات بسیاری از ساده‌زیستی امام‌خمینی نقل شده است و یکی از آنها، دیدار ایشان با مهمانان و خبرنگاران و جهانگردان خارجی است که از خانه امام‌خمینی و حسینیه جماران بازدید کرده‌اند و به‌شدت تحت تاثیر ساده‌زیستی و خانه کوچک و عاری از تزیینات قرار گرفته‌اند، چه بسیار افرادی که با دیدن آن زندگی ساده و به دور از تجملات، دگرگون شده‌اند و به یاد زندگی [[پیامبر(ص)]] افتاده‌اند<ref>سپهری، خورشید بی‌غروب، ۲۴۰.</ref>؛ ازجمله وزیر آموزش و پرورش نیکاراگوئه که کشیش نیز بود، وقتی [[جماران]] و خانه ایشان را دید، تحت تاثیر قرار گرفت و یادآور شد رهبر او [[امام‌خمینی]] است.<ref>توسلی، پابه‌پای آفتاب، ۲/۱۱۶.</ref> همچنین چندین امریکایی نیز تحت تاثیر سادگی و بی‌آلایشی اقامتگاه امام‌خمینی قرار گرفته بودند<ref>حضور، ۳۳/۲۸۸-۲۹۰.</ref>؛ ازجمله به مناسبت [[دهه فجر]]، تعدادی از مهمانان کشورهای خارجی با امام‌خمینی دیدار کردند. یکی از آنان که مسلمانی امریکایی بود، به‌شدت تحت تاثیر ایشان قرار گرفت و برای او غیرمنتظره بود رهبر انقلاب ایران، در چنین خانه کوچکی ساکن باشد.<ref>مرتاضی، خاطره، ۲۸-۲۹.</ref> امام‌خمینی افزون بر زندگی شخصی خود بر ساده‌زیستی مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی و اطرافیان خود نیز تاکید داشت.
=== رفتار با فرزندان ===
از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر پرورش روحی و جسمی فرزندان است. فرزند از نگاه اسلامی، نور چشم،<ref>فرقان، ۷۴.</ref> سعادت، گل بهشتی<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۱۱۲.</ref> و زیباترین یادگار<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ۱۵/۱۱۶.</ref> شمرده شده است. امام‌خمینی وظیفه پدر و مادر، به ویژه مادر را در تربیت فرزندان بسیار سنگین می‌دانست و بر سالم‌سازی محیط خانواده تأکید داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تعلیم و تربیت}} ایشان به تربیت عملی، یعنی تأثیرگذاری اعمال و رفتار پدر و مادر بر فرزندان معتقد بود<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود، ۱۵۵.</ref> و باور داشت پدر و مادر همواره نقش معلم را بر عهده دارند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲.</ref> و خانواده باید محل تربیت علمی، دینی و تهذیب اخلاقی فرزندان باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴.</ref> و زمینه‌های رشد اجتماعی و سیاسی فرزندان را آماده کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} ایشان با درنظرگرفتن وظایف فرزندان در برابر پدر و مادر به ویژه مادران، بر احترام به مادر و اطاعت و جلب رضایت او<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> و خدمت به مادر<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۰.</ref> تأکید می‌کرد و [[رضای خدا]] و سعادت دنیا و آخرت را در خدمت به مادر می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مادر}}
امام‌خمینی در کارهای خانه نیز فرزندان را به پیشی‌گرفتن بر مادر توصیه می‌کرد<ref>ثقفی، خدیجه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۵۰، مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۳–۱۳۴.</ref> و در صورت مشاهده رفتار تند آنان با مادر، آنان را مؤاخذه می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۳۴.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است نوع رفتار پدر و مادر با هم، بر تربیت فرزندان اثرگذار است و رفتار با مهر و محبت و [[اخلاق اسلامی]]، به‌طورطبیعی بر فرزندان تأثیر مثبت دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.</ref> رفتار امام‌خمینی در خانواده با فرزندان نیز با [[خوشرویی]]، [[خوش‌اخلاقی]]، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، [[تکریم]] و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در [[نفس]] آنان بود.<ref>← مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۵۰ و ۵۲–۵۳؛ مصطفوی، فریده، درس‌هایی، ۵۱–۵۲ و ۵۵؛ بروجردی، مسیح، درس‌هایی، ۵۵؛ نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۷؛ میرزابیگی، ۳۵ و ۸۷.</ref>


* [[بهداشت]] و آراستگی ظاهر: زیبایی و جمال، یکی از ابعاد وجودی انسان است که به آن بسیار توجه شده است. پیامبر اکرم(ص) یادآور شده است که خداوند زیباست و زیبایی را دوست دارد.<ref>کلینی، الکافی، ۶/۴۳۸.</ref> امام‌خمینی در کنار زهد و ساده‌زیستی خود، به بهداشت و آراستگی ظاهر اهمیت می‌داد. ایشان هیچ‌گاه با ظاهری نامرتب در جامعه و حتی در میان افراد خانواده ظاهر نمی‌شد و در نظافت و تمیزی ضرب‌المثل دوستانش بود و الگوی یک مسلمان واقعی بود که نکته به نکته کارهایشان درس عملی برای مسلمانی و نمونه‌شدن است. ایشان مقید به مسواک‌زدن، استحمام به‌موقع و استفاده از بوی خوش بود<ref>ثقفی، حسن، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۵.</ref>؛ همچنین مقید بود کفش و جوراب تمیز و مناسبی بپوشد. عمامه خود را مرتب کند و در جامعه، به صورت انسانی پاک و منزه ظاهر ‌شود.<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۵.</ref> در خانه ایشان، آینه‌ای به دیوار بود که هرگاه بلند می‌شد، خود را در آن می‌دید و خود را مرتب می‌کرد.<ref>اشراقی، زهرا، خاطره، ۲/۱۵۶.</ref> لباس خانه و ملاقات ایشان جدا بود. اگر روزی سه تا چهار مرتبه برای دیدار عمومی به حسینیه می‌رفت، وقتی به اتاق بر می‌گشت، لباس‌های خود را عوض می‌کرد و پارچه‌ای سفید هم روی آن می‌کشید.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۶.</ref> لباس‌های خود، حتی پای جامه و زیرپیراهنی و دستمال خود را اتو می‌کرد.<ref>کفاش‌زاده، خاطره، ۲/۱۵۷.</ref>
امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب نیز، با وجود مسئولیت رهبری جامعه اسلامی، هیچ‌گاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد<ref>اشراقی، نعیمه، درس‌هایی، ۴۱؛ حدیدچی، پرتوی از خورشید، ۲۹۸.</ref>؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوه‌ها اختصاص داده بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۳۷–۳۸.</ref> و برابر سر و صدا و جست و خیز و دیگر کارهای کودکان، اظهار ناراحتی نمی‌کرد و به بزرگ‌ترها نیز سفارش می‌کرد با [[سعه صدر]] و حوصله با کودکان برخورد کنند.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۲۴.</ref> ایشان به افراد خانواده وابستگی عاطفی شدید داشت؛ اما این وابستگی به هیچ‌وجه مانع تصمیم‌گیری‌های به‌موقع در امور مختلف خانواده نمی‌شد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۶.</ref> همچنین دربارهٔ اصول زندگی و ازجمله انجام واجبات و پرهیز از محرمات، جدی بود و تحت تأثیر محبت پدری و فرزندی و شوهری قرار نمی‌گرفت، اما در امور دیگر سختگیر نبود و فرزندان را آزاد می‌گذاشت.<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۸–۱۳۹؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۹–۵۰.</ref> رفتار ایشان با تک‌تک فرزندان به گونه‌ای بود که هر کس تصور می‌کرد او را از دیگری بیشتر دوست دارد. در برابر ناراحتی فرزندان بی‌توجه نبود و مقید بود ناراحتی آنان را برطرف کند<ref>مصطفوی، صدیقه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲.</ref> و به فرزندان دختر محبت بیشتری نشان می‌داد.<ref>اعرابی، فرشته، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۱/۲۸۳.</ref>
امام‌خمینی در هفته، دو بار استحمام و به وضع ظاهری سر و صورت خود رسیدگی می‌کرد؛ یکی صبح جمعه همراه با [[غسل جمعه]] و میان هفته، شب‌های سه‌شنبه و برای اصلاح موی سر از فرزندان یا همسر خود کمک می‌گرفت.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۵۸.</ref> ایشان همواره معطر بود و روزی چند بار عطر یا ادکلن می‌زد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۱۶۲.</ref> همیشه یک شانه و آینه کوچک کنار دست خود داشت و از دو شیشه عطر که یکی در جانماز و دیگری در طاقچه بود، استفاده می‌کرد<ref>اشراقی، زهرا، خاطره، ۲/۱۶۰.</ref> و هنگام نماز تمیزترین لباس‌ها را به تن می‌کرد.<ref>کلانتر معتمدی، مصاحبه، برداشت‌هایی، ۲/۱۶۴.</ref>
 
پای‌بندی امام‌خمینی به مرتب‌کردن خود در آینه<ref>خامنه‌ای، پابه‌پای آفتاب، ۳/۱۷۱.</ref> و پوشیدن جامه‌های تمیز و مرتب، الگویی برای شاگردان به شمار می‌رفت<ref>امامی کاشانی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۲۵۶.</ref> و برخی شاگردان ایشان سعی می‌کردند از همه حالات اخلاق و آداب استاد، ازجمله شیوه راه‌رفتن، پوشیدن لباس و حتی نگاه‌کردن ایشان تقلید کنند، <ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۱۲.</ref> و وجود صدها طلبه تحصیل‌کرده با ظاهری آراسته و جذاب، برای حوزه نمایشی باشکوه بود.<ref>هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۲۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
امام‌خمینی فرزندان را به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] (مانند [[نماز]]، [[حجاب]] و [[عفاف]]) سفارش می‌کرد و از هر امری که باعث تنفر فرزندان از [[فرایض دینی]] می‌شد، پرهیز می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۹۰؛ مصطفوی، صدیقه، پرتوی از خورشید، ۱۴۰.</ref> کلام حق را با ملاطفت و شیرینی بیان می‌کرد و هیچ‌گاه فرزندان خود را به سبب ترک امور معنوی سرزنش نمی‌کرد و از سخت و طاقت‌فرسا جلوه‌دادن عبادت نزد آنان پرهیز می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، ۴۲۰ داستان، ۴۰.</ref> ایشان سعی داشت فضایی ضد گناه در خانه حاکم باشد و در این‌باره آسیب‌شناسی می‌کرد و راهکار می‌داد؛ برای نمونه پیشنهاد می‌کرد به جای غیبت‌کردن، دربارهٔ خود صحبت کنند.<ref>← اعرابی، درس‌هایی، ۱۰۳؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۳.</ref><ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴.</ref><ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۳/۳۰۴–۳۰۵.</ref><ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۵.</ref> رفتار امام‌خمینی با دامادها و عروس‌های خود نیز محترمانه و دوستانه بود؛ ولی چون دامادها به همه اهل خانه محرم نبودند، با رفت و آمد زیاد آنان موافق نبود.<ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۲/۳۸۱.</ref> ایشان به محدودیت ارتباط یا صحبت [[محرم و نامحرم]] توجه داشت و از بازی دختران مکلف و نشست و برخاست آنها با پسران در یک جا نهی می‌کرد.<ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶؛ طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶.</ref>


* وقت‌شناسی و [[نظم]]: امام‌خمینی در همه ابعاد زندگی دارای نظم بود.<ref>← وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۴/۴۹.</ref> نظم ایشان به گونه‌ای بود که انسان می‌توانست طبق کارهای ایشان، ساعت خود را تنظیم کند. گفته شده است اطرافیان ایشان در [[نجف اشرف]] از حرکت و سکون، خواب و بیداری و نشست و برخاست ایشان در می‌یافتند چه ساعتی از شب و روز است.<ref>روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۱۰۵.</ref> ایشان در امور فردی، کارهای شخصی، عبادت، زیارت و ورزش، <ref>انصاری محمدعلی، سرگذشت‌های، ۲/۵۱-۵۶.</ref> خواب و خوراک<ref>وجدانی، سرگذشت‌های ویژه، ۴/۵۰.</ref> و امور آموزشی، تحصیل، تدریس، تحقیق، <ref>بنی‌فضل، حوزه، ۳۸-۳۹؛ غیوری، سیدمهدی، ۶/۹۵-۹۶؛ ← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۳-۳۸.</ref> نظم و ترتیب خاصی داشت.
امام‌خمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی و فرزند مکرم خطاب کرده،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۱۰–۴۲۹ و ۳/۱۳۷–۱۷۸.</ref> وی را دعا کرده،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۲۱.</ref> به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و به صورت جدی و صریح از وی دفاع کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۹۰–۹۳ و ۱۹/۱۰۷.</ref> در عین حال، در نامه‌های چندی که خطاب به وی نوشته است، تذکرات، نصایح و سفارش‌های مهمی مطرح کرده است<ref>امام‌خمینی، وعده دیدار، ۲۰–۷۳.</ref>؛ ازجمله از وی خواسته است فرصت را از دست ندهد و در جوانی در [[تهذیب نفس]] و اصلاح اخلاق و کردار خود بکوشد و سعی کند به گونه‌ای رفتار کند که هنگام مرگ [[حق‌الناس]] بر گردنش نباشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۷–۲۲۶.</ref> و در خدمت و اطاعت از مادر و برآورده‌کردن رضایت او بکوشد و به خوش‌رفتاری با خویشان و نزدیکان و همسر و فرزندان توجه کامل داشته باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۵–۲۲۶.</ref> نیز از وی خواسته است از زیر بار مسئولیت خدمت به خلق شانه خالی نکند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۲.</ref> و تأکید کرده است دوستان و معاشران وارسته‌ای برگزیند؛ از [[حب دنیا]] و [[شهرت]] پرهیز کند؛ در توطئه‌ها استقامت ورزد و از تهمت‌ها و شایعات هراسی به دل راه ندهد؛ از اوقات جوانی و فرصت‌ها بهترین استفاده را بکند؛ فرزندانش را درست [[تربیت]] و با مهر و محبت و صفا با اهل خانه رفتار کند و طریق صالحان را بپیماید.<ref>امام‌خمینی، وعده دیدار، ۷۹–۱۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}}
امام‌خمینی ساعات شبانه‌روز خود را تقسیم‌بندی کرده بود و ساعت عبادت، استراحت، مطالعه، رفت و آمد ایشان مشخص بود و این تقسیم و برنامه‌ریزی، مبنای تنظیم برنامه خانواده ایشان نیز شده بود. توجه در رفتار و عملکرد ایشان، نشان می‌دهد در تمام امور، به رعایت نظم بسیار مقید بود و با نظم و برنامه خاصِّ از پیش معیّن شده، کارهای خود را انجام می‌داد.<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۴-۷.</ref> ایشان حتی برای زمان‌های کوتاه پیش از شام یا ناهار یا پیش از اخبار، برنامه داشت. نقل شده است زمانی که برای صرف شام ایشان را صدا می‌زدند، یادآور می‌شد هنوز ده دقیقه به وقت شام مانده است<ref>حدیدچی، برداشتهایی، ۲/۹.</ref>؛ حتی قدم‌زدن ایشان نیز از نظم و وقت معینی برخوردار بود.<ref>میریان، خاطره، ۲/۱۷؛ شاه‌آبادی، خاطره، ۲/۲۱.</ref>


از سوی دیگر، نظم استاد در زندگی بسیاری از شاگردان جلوه کرده بود.<ref>باقی نصرآبادی، درآمدی، ۱۱۳-۱۱۴.</ref> امام‌خمینی که خود فردی منظم بود، <ref>رسولی محلاتی، حوزه، ۶۳.</ref> سعی داشت شاگردان خود را به نظم در زندگی عادت دهد؛ ازجمله روزی با تاثر از دیرآمدن برخی شاگردان، به جای درس از ضرورت منظم درس‌خواندن سخن گفت و یادآور شد صاحب جواهر حتی در روز وفات فرزندش، تا پیش از جمع‌شدن طلاب برای [[تشییع جنازه]]، نصف صفحه از کتاب [[جواهر الکلام|جواهر]] را نوشت.<ref>رودباری، خاطره، ۱/۷۰-۷۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
امام‌خمینی با کودکان غیر خویشاوند نیز رفتاری مهربانانه و صمیمی داشت<ref>ثقفی، خدیجه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲؛ مصطفوی، فریده، گلبرگ خاطره‌ها، ۴۰.</ref>؛ چنان‌که کودکان بسیاری برای امام‌خمینی نامه می‌نوشتند و ایشان پاسخ نامه‌ها را همراه هدایایی می‌فرستاد.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۱۹۹–۲۰۰.</ref> ایشان به فرزندان شهدا علاقه ویژه‌ای داشت<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۰۱.</ref> و آنان را فرزندان [[اسلام]] و [[پیامبر(ص)]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۳.</ref> و نور چشمان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷.</ref> و فرزندان عزیز خود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.</ref> می‌خواند و در زمینه تحصیل و نیازهای آنان، به مسئولان سفارش می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شهدا}}


* [[ورزش]]: امام‌خمینی به ورزش اهمیت می‌داد و معتقد بود عقل سالم در بدن سالم است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۲۶۱.</ref> ایشان به بسیاری از رشته‌های ورزشی علاقه‌مند بود؛ ولی رشته خاصی را ترجیح نمی‌داد. ازجمله ورزش‌هایی که ایشان، خود بیشتر به آن می‌پرداخت، کوهنوردی، فوتبال در سنین نوجوانی و شنا و برخی ورزش‌های باستانی و کشتی در سنین جوانی بود؛ اما وقتی پا به سن گذاشت، بیشتر به کوهنوردی و پیاده‌روی می‌پرداخت و هیچ گاه به سبب برنامه‌ای، از ورزش نمی‌گذشت و در توصیه‌های خود به فرزندان و نوه‌ها تاکید می‌کرد در ساعت تفریح، نباید درس خواند و در ساعت درس نباید تفریح کرد؛ هر کدام در جای خود<ref>اشراقی، عاطفه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۳۳۰.</ref> و یادآور می‌شد خود او این چنین بوده است.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۳۱.</ref> ایشان بعضی تابستان‌ها به «درکه» تهران می‌رفت و تا پنجاه‌سالگی، عصرها با [[لباس روحانیت]] به کوه می‌رفت.<ref>ثقفی، علی، مهر و قهر، ۱۷۷.</ref> ایشان طی برنامه‌ای منظم، روزانه یک ساعت و نیم پیاده‌روی می‌کرد و افزون بر آن، حرکاتی که پزشکان برای ایشان تجویز کرده بودند، هنگام انجام کارهای دیگر، انجام می‌داد.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۰۹.</ref>
=== رفتار با سایر خویشاوندان ===
==اخلاق و سیره خانوادگی==
امام‌خمینی که در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادرش را از دست داده بود،<ref>مرادی‌نیا، منزل به منزل با خمینی، ۲۵–۲۶.</ref> همواره از آنان به نیکی یاد می‌کرد و خود را در برخی نوشته‌ها «ابن‌العالم المقتول» نامیده است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۲.</ref> ایشان همیشه به برادر بزرگ خود [[سیدمرتضی پسندیده]] احترام می‌گذاشت<ref>حضور، ۱۷/۳۳۷ و ۳۴۴.</ref> و برای وی جایگاه پدری و استادی قایل بود و تأکید می‌کرد اگر وی نبود، ایشان قادر نبود به‌راحتی درس خود را ادامه دهد.<ref>حضور، ۱۷/۳۳۷.</ref> همه نامه‌های امام‌خمینی به وی با نهایت توجه و احترام و تکریم نوشته شده است؛ همچنین در نامه‌های بسیاری که به فرزند خود سیداحمد خمینی و دیگر منسوبان نوشته است، به رعایت حال و احترام وی و به تعبیر ایشان «حضرت آقا» توصیه شده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۲۶ و ۴۳۹.</ref> ایشان در روز ورود به ایران، به دلیل امتناع از پیش‌افتادن از برادر بزرگ‌تر و رعایت احترام ایشان، از پسندیده خواست پیش از ایشان از هواپیما خارج شود.<ref>امام‌جمارانی، خاطره، ۳/۲۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}}
خانواده، کوچک‌ترین سازمان اجتماعی است که شامل پدر و مادر، فرزندان و گاه خویشان نزدیک، مانند پدربزرگ، مادربزرگ، عروس یا داماد می‌شود.<ref>انوری، مستدرک الوسائل ، فرهنگ بزرگ سخن، ۴/۲۶۶۵.</ref> از نگاه امام‌خمینی محیط خانواده باید محیط محبت باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.</ref> و اعضای خانواده باید با هم با مهربانی و عطوفت، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸ و ۱۶/۲۲۶.</ref> صلح و صفا و مهر و وفا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> و صداقت<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۹.</ref> رفتار کنند و با هم یکدل و یک‌جهت باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} امام‌خمینی برای خانواده خود یک الگوی تربیتی بود و حالات و رفتار ایشان در خانه، بهترین مربی برای اعضای خانواده بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۲۳-۲۵؛ میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۳۵، ۸۷ و ۱۲۹.</ref> و از فرزندان خود نیز می‌خواست این گونه باشند و تاکید می‌کرد الگوی بچه، پدر و مادر است؛ اگر پدر و مادر به آنچه به بچه‌ها می‌گویند عمل کنند و با آنان صداقت داشته باشند و درست رفتار کنند، بچه‌ها نیز درست بار می‌آیند.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۴.</ref> همچنین ایشان در طول دوران زندگی، ازجمله دوران تبعید، به فرزندان خود سفارش می‌کرد مراقب مادر خود باشند و به او احترام بگذارند و با وی حسن رفتار و سلوک داشته باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۸-۴۲۹ و ۴۳۲؛ ۱۲/۱۲۱ و ۱۶/۲۲۶؛ ثقفی، خدیجه، گنجینه دل، ۴۰-۴۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مادر}}؛ چنان‌که در وصیت‌نامه خود از آنان خواست از مادر خود اطاعت و با احترام با او رفتار کنند و رضایت او را به دست آورند که خیر دنیا و آخرت آنان در آن است‏.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref>
===رفتار با همسر===
رفتار امام‌خمینی با همسر خود، خدیجه ثقفی همراه با خوش‌اخلاقی، محبت، احترام، ادب و ارزش قایل‌شدن برای نظر همسر بود.<ref>میرزابیگی، خانواده و امام‌خمینی، ۱۳ و ۳۷؛ ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹-۳۰؛ اعرابی، فرشته، درس‌هایی، ۲۹.</ref> ایشان به همسر خود علاقه داشت و به او احترام می‌گذاشت و علاقه‌ خود را بارها ابراز می‌کرد؛ ازجمله در برخی نامه‌های احساسی، علاقه و محبت ایشان بروز یافته است؛ چنان‌که در نامه سفر به مکه در فروردین ۱۳۱۲ که از لبنان و در جوانی برای وی نوشته، از تعبیرهای «تصدقت شوم»، «الهی قربانت بروم»، «نور چشم»، «قوّت قلب» و «عزیزم»، استفاده کرده، اظهار تاسف کرده است که همسر ایشان در این سفر همراه ایشان نیست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲-۳.</ref>


امام‌خمینی خواسته‌های خود را بر همسر تحمیل نمی‌کرد و پایبند رعایت مقررات خانه بود؛ به ‌گونه‌ای که همسر ایشان هیچ‌گاه حتی وقتی ایشان در اوج عصبانیت بود، از او بی‌احترامی و اسائه ادبی ندید<ref>ثقفی، خدیجه، درس‌هایی، ۲۹-۳۰.</ref> و از همسر خود می‌خواست به [[تربیت فرزندان]] بپردازد و آن را بهترین [[عبادت]] برای مادران می‌دانست.<ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۴.</ref> ایشان معتقد بود این کار از مردها بر نمی‌آید؛ چون عاطفه زن بیشتر است و قوام [[خانواده]] نیز باید بر اساس [[محبت]] و عاطفه باشد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳.</ref> در خانه به اهل خانه امر و نهی نمی‌کرد. کارهای شخصی خود را شخصاً انجام می‌داد<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۶۵.</ref> و درکارهای خانه، <ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸، ۸۹-۹۰؛ فیض، ۳/۲۴۹.</ref> به ویژه نگهداری و مراقبت از فرزندان در نیمه‌های شب به همسر خود کمک می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۷۱.</ref> رفتار ایشان با خانواده و مسائل آن، بر اساس حرمت‌گذاری و شخصیت‌دادن به افراد بود. ایشان همسر خود را همدرد و همراه می‌دانست و احترام بسیاری برای او قایل بود.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۱۸.</ref>
امام‌خمینی به برادر دیگر خود سیدنورالدین نیز بسیارعلاقه‌مند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامه‌ای از بورسا، در پاسخ، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به ایشان برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز، از فرزند خود سیداحمد خمینی پیگیر سلامتی وی بود.<ref>رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ از دنیا رفت و مأموران [[ساواک]] از ترس مطرح‌شدن نام امام‌خمینی، به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی را ندادند و تنها مجلسی مختصر در [[قم]] و [[خمین]] برگزار شد. امام‌خمینی نیز در مسجد شیخ انصاری نجف برای وی مراسم ختم برگزار کرد<ref>رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> و در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی و دیگر خویشاوندان تسلیت گفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۵۶.</ref> مولود آغاخانم، عمه بزرگ امام‌خمینی در حدود ۱۳۴۲ق/ ۱۳۰۲ش در سفر به [[عتبات]] بیمار شد و در طول آن سفر، امام‌خمینی که طلبه‌ای جوان بود، وی را بر دوش خود به زیارت می‌برد.<ref>بایگانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}


[[امام‌خمینی]] پس از [[تبعید امام خمینی|تبعید]] به [[ترکیه]]، رسیدن فرزند خود [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]] به ترکیه را در نامه‌ای به همسر خود خبر داد و از او خواست همه اعضای خانواده، سلامتی خودشان را با خط خود برای ایشان بنویسند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۵.</ref> و در خرداد ۱۳۴۴ در نامه‌ دیگری، از سلامتی خود و سیدمصطفی خبر داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۳۹.</ref> نیز در نامه خود پس از اعلام سلامتی و احوال‌پرسی از تک‌تک اعضای خانواده، آنان را به صبر و شکیبایی و بی‌تابی‌نکردن، احترام‌گذاشتن و خدمت به مادر، کمک و حُسن سلوک افراد خانواده با یکدیگر توصیه کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱/۴۲۹-۴۳۰.</ref>
برخورد و رفتار امام‌خمینی با همه خویشاوندان، حسنه و خوب بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷.</ref> و حتی برابر دادزدن و برخوردهای تند برخی اقوام در مسائل سیاسی پس از [[انقلاب اسلامی]] با ملایمت با آنان رفتار می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۶.</ref> ایشان از فرزندان خود نیز می‌خواست با خویشاوندان و بستگان با مهر و محبت، صلح و صفا و ایثار و رعایت حال آنان برخورد کند و خدمتگزار همه خویشان و وابستگان به خود باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.</ref> ایشان پس از بروز برخی کدورت‌ها نیز در پی رفع آنها بود؛ چنان‌که در موردی با استقبال از حصول آشتی میان برخی خویشاوندان و تأکید بر حصول آن میان دیگر بستگان، آرزو کرد از آنان با ایشان نیز آشتی کنند و آن سال را سال آشتی‌کنان نامید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۷.</ref>؛ چنان‌که پی‌گیر صلح و آشتی میان دیگران نیز بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳۹.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی بارها تاکید کرده ‌است «من هرچه دارم از خانم دارم». این سخن گویای آن است که همسر ایشان، ثقفی با رفتار خود، اعتماد امام‌خمینی را جلب کرده بود<ref>ثقفی، علی، قدس ایران، ۱۸۶ و ۱۸۸.</ref>؛ چنان‌که پس از بازداشت ایشان در آبان ۱۳۴۳، مهر و کلید قفسه کتاب‌ها و مدارک خود را به همسر خود داد و او آنها را پنهان کرد و پس از استقرار امام‌خمینی در [[نجف]] در ۱۳۴۴ به [[عبدالعلی قرهی]] سپرد تا به ایشان برساند و بعدها امام‌خمینی از امانتداری همسر خود تشکر کرد.<ref>ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب، ۲۶۱-۲۶۲.</ref>
===رفتار با فرزندان===
از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر پرورش روحی و جسمی فرزندان است. فرزند از نگاه اسلامی، نور چشم، <ref>فرقان، ۷۴.</ref> سعادت، گل بهشتی<ref>نوری، مستدرک الوسائل ، ۱۵/۱۱۲.</ref> و زیباترین یادگار<ref>نوری، مستدرک الوسائل ، ۱۵/۱۱۶.</ref> شمرده شده است. امام‌خمینی وظیفه پدر و مادر، به‌ ویژه مادر را در تربیت فرزندان بسیار سنگین می‌دانست و بر سالم‌سازی محیط خانواده تاکید داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳ و ۱۵/۲۴۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تعلیم و تربیت}} ایشان به تربیت عملی، یعنی تاثیرگذاری اعمال و رفتار پدر و مادر بر فرزندان معتقد بود<ref>امام‌خمینی، شرح حدیث جنود، ۱۵۵.</ref> و باور داشت پدر و مادر همواره نقش معلم را بر عهده دارند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۶۲.</ref> و خانواده باید محل تربیت علمی، دینی و تهذیب اخلاقی فرزندان باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴.</ref> و زمینه‌های رشد اجتماعی و سیاسی فرزندان را آماده کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده}} ایشان با درنظرگرفتن وظایف فرزندان در برابر پدر و مادر به ‌ویژه مادران، بر احترام به مادر و اطاعت و جلب رضایت او<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref> و خدمت به مادر<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۷۰.</ref> تاکید می‌کرد و [[رضای خدا]] و سعادت دنیا و آخرت را در خدمت به مادر می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۹۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مادر}}
امام‌خمینی در کارهای خانه نیز فرزندان را به پیشی‌گرفتن بر مادر توصیه می‌کرد<ref>ثقفی، خدیجه، پابه‌پای آفتاب، ۱/۵۰، مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۳-۱۳۴.</ref> و در صورت مشاهده رفتار تند آنان با مادر، آنان را مؤاخذه می‌کرد.<ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۳۴.</ref> ایشان خاطرنشان کرده است نوع رفتار پدر و مادر با هم، بر تربیت فرزندان اثرگذار است و رفتار با مهر و محبت و [[اخلاق اسلامی]]، به‌طورطبیعی بر فرزندان تاثیر مثبت دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۶۳.</ref> رفتار امام‌خمینی در خانواده با فرزندان نیز با [[خوشرویی]]، [[خوش‌اخلاقی]]، زیبایی کلام، ایجاد شخصیت در فرزندان، [[تکریم]] و احترام، تلقین و تکرار امور برای رسوخ و نفوذ در [[نفس]] آنان بود.<ref>← مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۵۰ و ۵۲-۵۳؛ مصطفوی، فریده، درس‌هایی، ۵۱-۵۲ و ۵۵؛ بروجردی، مسیح، درس‌هایی، ۵۵؛ نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۷؛ میرزابیگی، ۳۵ و ۸۷.</ref>


امام‌خمینی پس از پیروزی انقلاب نیز، با وجود مسئولیت رهبری جامعه اسلامی، هیچ‌گاه خانواده و محبت به فرزندان را فراموش نکرد<ref>اشراقی، نعیمه، درس‌هایی، ۴۱؛ حدیدچی، پرتوی از خورشید، ۲۹۸.</ref>؛ حتی وقتی را برای سرگرمی و بازی با نوه‌ها اختصاص داده بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۳۷-۳۸.</ref> و برابر سر و صدا و جست و خیز و دیگر کارهای کودکان، اظهار ناراحتی نمی‌کرد و به بزرگ‌ترها نیز سفارش می‌کرد با [[سعه صدر]] و حوصله با کودکان برخورد کنند.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۲۴.</ref> ایشان به افراد خانواده وابستگی عاطفی شدید داشت؛ اما این وابستگی به هیچ‌وجه مانع تصمیم‌گیری‌های به‌موقع در امور مختلف خانواده نمی‌شد.<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۴۶.</ref> همچنین درباره اصول زندگی و ازجمله انجام واجبات و پرهیز از محرمات، جدی بود و تحت تاثیر محبت پدری و فرزندی و شوهری قرار نمی‌گرفت، اما در امور دیگر سختگیر نبود و فرزندان را آزاد می‌گذاشت.<ref>مصطفوی، فریده، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۳۸-۱۳۹؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۴۹-۵۰.</ref> رفتار ایشان با تک‌تک فرزندان به گونه‌ای بود که هر کس تصور می‌کرد او را از دیگری بیشتر دوست دارد. در برابر ناراحتی فرزندان بی‌توجه نبود و مقید بود ناراحتی آنان را برطرف کند<ref>مصطفوی، صدیقه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲.</ref> و به فرزندان دختر محبت بیشتری نشان می‌داد.<ref>اعرابی، فرشته، برداشت‌هایی، ۱/۲۸۳؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۱/۲۸۳.</ref>
=== رفتار با کارکنان و خدمتگزاران ===
امام‌خمینی با کارکنان و خدمتگزاران دفتر و خانه خود نیز همانند بستگان خود رفتار می‌کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۹۲–۹۳؛ بافقی، ۱/۹۱.</ref> و به دختران خود نیز اظهار می‌داشت میان آنان و کارگران خانه تفاوتی نیست.<ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۱/۹۱.</ref> به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود ایشان می‌خورده، آنان نیز می‌خوردند.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸–۶۹.</ref> هنگام سفر در گوش آنان [[دعای سفر]] می‌خواند<ref>میریان، خاطره، ۱/۸۸–۸۹.</ref> و در صورت تأخیر از وقت معین، حال آنان را جویا می‌شد.<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۸۹.</ref> به آنان [[هدیه]] می‌داد<ref>جعفری، خاطره، ۱/۹۴؛ میریان، خاطره، ۱/۹۴ و ۹۸.</ref> و هنگام نیاز در کارهای خانه نیز به آنان کمک می‌کرد.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸–۶۹.</ref> اگر هر یک از آنان بیمار می‌شد، ایشان برای [[عیادت]]، فردی نزد وی می‌فرستاد<ref>رحیمیان، برداشت‌هایی، ۱/۸۸.</ref> و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت می‌رفت.<ref>جعفری، خاطره، ۲/۲۲۵–۲۲۶.</ref> هنگام شهادت فرزند یکی از خدمتگزاران، او را در کنار خود نشاند و فرزند او را فرزند خود خواند و برای پدر شهید دعا کرد و برای پرداخت هزینه‌های مراسم بزرگداشت آن شهید نیز کمک مالی کرد.<ref>میریان، خاطره، ۱/۸۹.</ref>


امام‌خمینی فرزندان را به انجام [[واجبات]] و ترک [[محرمات]] (مانند [[نماز]]، [[حجاب]] و [[عفاف]]) سفارش می‌کرد و از هر امری که باعث تنفر فرزندان از [[فرایض دینی]] می‌شد، پرهیز می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، درس‌هایی، ۹۰؛ مصطفوی، صدیقه، پرتوی از خورشید، ۱۴۰.</ref> کلام حق را با ملاطفت و شیرینی بیان می‌کرد و هیچ‌گاه فرزندان خود را به سبب ترک امور معنوی سرزنش نمی‌کرد و از سخت و طاقت‌فرسا جلوه‌دادن عبادت نزد آنان پرهیز می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، ۴۲۰ داستان، ۴۰.</ref> ایشان سعی داشت فضایی ضد گناه در خانه حاکم باشد و در این‌باره آسیب‌شناسی می‌کرد و راهکار می‌داد؛ برای نمونه پیشنهاد می‌کرد به جای غیبت‌کردن، درباره خود صحبت کنند.<ref>← اعرابی، درس‌هایی، ۱۰۳؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۳.</ref><ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴.</ref><ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۴؛ اشراقی، زهرا، خاطره، ۳/۳۰۴-۳۰۵.</ref><ref>طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۳/۳۰۵.</ref> رفتار امام‌خمینی با دامادها و عروس‌های خود نیز محترمانه و دوستانه بود؛ ولی چون داماد‌ها به همه اهل خانه محرم نبودند، با رفت و آمد زیاد آنان موافق نبود.<ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۲/۳۸۱.</ref> ایشان به محدودیت ارتباط یا صحبت [[محرم و نامحرم]] توجه داشت و از بازی دختران مکلف و نشست و برخاست آنها با پسران در یک جا نهی می‌کرد.<ref>اشراقی، عاطفه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶؛ طباطبایی، فاطمه، برداشت‌هایی، ۱/۴۶.</ref>
== اخلاق و سیره اجتماعی ==
اخلاق و سیره اجتماعی، به معنای ارزش‌ها و ضد ارزش‌های حاکم بر رابطه فرد با دیگر انسان‌هاست.<ref>علیزاده، اخلاق اسلامی، ۲۲–۲۳؛ الهامی‌نیا، سیره اخلاقی معصومین(ع)، ۱۱۵.</ref> [[معاشرت نیکو]] با دیگران، رعایت [[عدل]] و پرهیز از [[ستم]]، احسان به دیگران، [[وفای به عهد]]، [[ادای امانت]]، [[اصلاح ذات البین|اصلاح روابط میان برادران دینی]] و [[وحدت ملی]] و همبستگی اسلامی، از مصداق‌های این بخش‌اند؛ حتی اخلاق و رفتار خانوادگی و سیاسی نیز جزئی از مصادیق همین بخش به‌شمار می‌آیند که به سبب اهمیت آن، جداگانه آورده شدند. بر این اساس، در این بخش شمار بسیاری از ارزش‌ها و ضد ارزش‌های حاکم بر روابط فرد با دیگر انسان‌ها درخور طرح‌اند. در این میان، برخی شیوه‌های رفتاری و اخلاقی امام‌خمینی از روزگار تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان به ویژه [[استکبار جهانی]]، شخصیت‌های بزرگ به ویژه [[مراجع تقلید]]، استادان حوزه، شاگردان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و مستضعفان، رزمندگان، جانبازان، خانواده شهدا و آزادگان، از درس‌آموزترین بخش‌های زندگی ایشان است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:


امام‌خمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با فرزند خود [[سیداحمد خمینی]] داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی و فرزند مکرم خطاب کرده، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۱۰-۴۲۹ و ۳/۱۳۷-۱۷۸.</ref> وی را دعا کرده، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۲۱.</ref> به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و به صورت جدی و صریح از وی دفاع کرده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۹۰-۹۳ و ۱۹/۱۰۷.</ref> در عین حال، در نامه‌های چندی که خطاب به وی ‌نوشته است، تذکرات، نصایح و سفارش‌های مهمی مطرح ‌کرده است<ref>امام‌خمینی، وعده دیدار، ۲۰-۷۳.</ref>؛ ازجمله از وی خواسته است فرصت را از دست ندهد و در جوانی در [[تهذیب نفس]] و اصلاح اخلاق و کردار خود بکوشد و سعی کند به گونه‌ای رفتار کند که هنگام مرگ [[حق‌الناس]] بر گردنش نباشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۷-۲۲۶.</ref> و در خدمت و اطاعت از مادر و برآورده‌کردن رضایت او بکوشد و به خوش‌رفتاری با خویشان و نزدیکان و همسر و فرزندان توجه کامل داشته باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۵-۲۲۶.</ref> نیز از وی خواسته است از زیر بار مسئولیت خدمت به خلق شانه خالی نکند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۱۲.</ref> و تاکید کرده است دوستان و معاشران وارسته‌ای برگزیند؛ از [[حب دنیا]] و [[شهرت]] پرهیز کند؛ در توطئه‌ها استقامت ورزد و از تهمت‌ها و شایعات هراسی به دل راه ندهد؛ از اوقات جوانی و فرصت‌ها بهترین استفاده را بکند؛ فرزندانش را درست [[تربیت]] و با مهر و محبت و صفا با اهل خانه رفتار کند و طریق صالحان را بپیماید.<ref>امام‌خمینی، وعده دیدار، ۷۹-۱۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}}
=== یاران و همراهان ===
برخورد [[امام‌خمینی]] با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ به گونه‌ای که اگر یکی از آنان زندانی می‌شد یا مشکلی برایش پیش می‌آمد، همواره از وضع او می‌پرسید و تا زمانی که مشکل او حل نمی‌شد، پی‌گیری ایشان ادامه داشت.<ref>ناصری، فرازهایی، ۶۹.</ref> امام‌خمینی با وجود آنکه انسانی متفکر و باوقار بود و هیبت ایشان انسان را در سکوت فرو می‌برد، از مجلس انس با دوستان غفلت نمی‌کرد و جلسه انس را نوعی کمک به ورزیدگی ذهنی و آمادگی آنان می‌دانست.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۲۴–۱۲۵.</ref> هنگام بیماری از آنان عیادت و مراقبت می‌کرد. یکی از بزرگان سوگند خورده است هنگام بیماری وی، ایشان حتی از پدرش بیشتر از وی مراقبت کرده است.<ref>زنجانی، مصاحبه، ۷۳.</ref> ایشان برای عالمان مسن به ویژه کسانی که در گذشته با ایشان سابقه هم‌نشینی علمی داشته بودند، احترامی خاص قایل بود؛ هر چند برخی از آنان با نهضت و خود ایشان، میانه خوبی نداشتند.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۱۰۰.</ref>


امام‌خمینی با کودکان غیر خویشاوند نیز رفتاری مهربانانه و صمیمی داشت<ref>ثقفی، خدیجه، برداشت‌هایی، ۱/۲۲؛ مصطفوی، فریده، گلبرگ خاطره‌ها، ۴۰.</ref>؛ چنان‌که کودکان بسیاری برای امام‌خمینی نامه می‌نوشتند و ایشان پاسخ نامه‌ها را همراه هدایایی می‌فرستاد.<ref>انصاری، محمدعلی، پرتوی از خورشید، ۱۹۹-۲۰۰.</ref> ایشان به فرزندان شهدا علاقه ویژه‌ای داشت<ref>اشراقی، نعیمه، برداشت‌هایی، ۱/۲۰۱.</ref> و آنان را فرزندان [[اسلام]] و [[پیامبر(ص)]] <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۹۳.</ref> و نور چشمان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷.</ref> و فرزندان عزیز خود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.</ref> می‌خواند و در زمینه تحصیل و نیازهای آنان، به مسئولان سفارش می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شهدا}}
=== مخالفان و دشمنان ===
===رفتار با سایر خویشاوندان===
برخورد امام‌خمینی با مخالفان با [[نصحیت]]، گفتگو، [[بردباری]] و مدارا آغاز می‌شد و هنگامی که برخورد مسالمت‌آمیز به سوءاستفاده می‌انجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد می‌کرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به [[رژیم پهلوی]] آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و سلطنت ختم شد. شیوه برخورد ایشان با گروه‌ها و جریان‌های مخالف نیز این گونه بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی|کردستان، غائله|سازمان مجاهدین خلق ایران}} در [[قیام پانزده خرداد]] پس از حبس و حصر و آزادی ایشان، اعلام شد تفاهمی میان امام‌خمینی و رژیم پهلوی صورت گرفته است، که ایشان به‌شدت آن را رد و آنان را وادار به عقب‌نشینی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امام‌خمینی}} نمونه‌های برخورد قاطع ایشان با دشمنان خارجی به ویژه [[آمریکا]] بسیار است.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}}
امام‌خمینی که در دوران کودکی و نوجوانی، پدر و مادرش را از دست داده بود، <ref>مرادی‌نیا، منزل به منزل با خمینی، ۲۵-۲۶.</ref> همواره از آنان به نیکی یاد می‌کرد و خود را در برخی نوشته‌ها «ابن‌العالم المقتول» نامیده است.<ref>امام‌خمینی، مصباح الهدایه، ۱۲.</ref> ایشان همیشه به برادر بزرگ خود [[سیدمرتضی پسندیده]] احترام می‌گذاشت<ref>حضور، ۱۷/۳۳۷ و ۳۴۴.</ref> و برای وی جایگاه پدری و استادی قایل بود و تاکید می‌کرد اگر وی نبود، ایشان قادر نبود به‌راحتی درس خود را ادامه دهد.<ref>حضور، ۱۷/۳۳۷.</ref> همه نامه‌های امام‌خمینی به وی با نهایت توجه و احترام و تکریم نوشته شده است؛ همچنین در نامه‌های بسیاری که به فرزند خود سیداحمد خمینی و دیگر منسوبان نوشته است، به رعایت حال و احترام وی و به تعبیر ایشان «حضرت آقا» توصیه شده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۲۶ و ۴۳۹.</ref> ایشان در روز ورود به ایران، به دلیل امتناع از پیش‌افتادن از برادر بزرگ‌تر و رعایت احترام ایشان، از پسندیده خواست پیش از ایشان از هواپیما خارج شود.<ref>امام‌جمارانی، خاطره، ۳/۲۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}}


امام‌خمینی به برادر دیگر خود سیدنورالدین نیز بسیارعلاقه‌مند بود و دو برادر با یکدیگر در ارتباط بودند. ایشان در نامه‌ای از بورسا، در پاسخ، وی را از سلامتی خود آگاه کرد و از وی خواست با نامه خبر سلامتی خود و خویشاوندان را به ایشان برساند. پس از اعزام او برای درمان به خارج از کشور نیز، از فرزند خود سیداحمد خمینی پیگیر سلامتی وی بود.<ref>رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> سیدنورالدین در تیر ۱۳۵۵ از دنیا رفت و ماموران [[ساواک]] از ترس مطرح‌شدن نام امام‌خمینی، به بازماندگان اجازه نوشتن آگهی تسلیت و مجلس ختم مناسب وی را ندادند و تنها مجلسی مختصر در [[قم]] و [[خمین]] برگزار شد. امام‌خمینی نیز در مسجد شیخ انصاری نجف برای وی مراسم ختم برگزار کرد<ref>رجایی‌نژاد، یادی از سیدنورالله، ۱۸.</ref> و در نامه‌ای به برادر خود سیدمرتضی و دیگر خویشاوندان تسلیت گفت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۱۵۶.</ref> مولود آغاخانم، عمه بزرگ امام‌خمینی در حدود ۱۳۴۲ق/ ۱۳۰۲ش در سفر به [[عتبات]] بیمار شد و در طول آن سفر، امام‌خمینی که طلبه‌ای جوان بود، وی را بر دوش خود به زیارت می‌برد. <ref>بایگانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خانواده امام‌خمینی}}
=== احترام ویژه به مراجع تقلید ===
حفظ و رعایت احترام مراجع به ویژه آنان که [[مرجعیت عامه]] داشتند، از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش می‌کرد ابّهت و حرمت آنان شکسته نشود، و آنان را تصمیم‌گیرنده نهایی معرفی می‌کرد. ایشان برابر مرجعیت عامه [[سیدحسین بروجردی]] کاملاً متواضع و خاضع بود؛ چنان‌که هنگام تدریس در [[مسجد سلماسی]] از کسانی که در زمان حیات بروجردی رساله منتشر کرده بودند، انتقاد کرد و بروجردی را پرچمدار [[اسلام]] خواند که نباید برابر وی قد علم کرد؛ نیز هنگام تدریس، وقتی نقدی به برخی دیدگاه‌های فقهی وی داشت، از او به «بعض الاکابر» تعبیر کرد.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۹۸–۱۹۹.</ref> ایشان شکست بروجردی را شکست اسلام می‌دانست<ref>سروش محلاتی، چهل پرده اشک، ۴۷.</ref> و حاضر نبود کلامی بر زبان آورد که موقعیت بروجردی تضعیف شود یا شائبه‌ای از آن به همراه داشته باشد.<ref>دوانی، سرگذشت‌های، ۶/۶۵–۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}}
امام‌خمینی همین موضع را برابر مراجع دیگر نیز داشت.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۲۱۸–۲۱۹؛ روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۲؛ مسعودی خمینی، ۱۹۷.</ref> ایشان در زندگی و سیره عملی خویش، احترام کامل به مراجع را بارها و بارها نشان داد؛ برای نمونه وقتی مطلع شد دولت [[عراق]]، [[سیدمحمود شاهرودی]]، یکی از مراجع تقلید را احضار کرده است، شخصی را به استانداری [[کربلا]] فرستاد و با ستایش و دفاع از شاهرودی، احضار را منتفی کرد.<ref>قرهی، خاطره، ۱/۱۳–۱۴.</ref> پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم]] نیز که با عید غدیر مصادف شده بود، عید نگرفت و برابر پرسش یکی از علاقه‌مندان غدیر، به فوت حکیم و لزوم بزرگداشت وی اشاره کرد.<ref>مهری، خاطره، ۶/۱۵۹–۱۶۰.</ref>


برخورد و رفتار امام‌خمینی با همه خویشاوندان، حسنه و خوب بود<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۷.</ref> و حتی برابر دادزدن و برخوردهای تند برخی اقوام در مسائل سیاسی پس از [[انقلاب اسلامی]] با ملایمت با آنان رفتار می‌کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۱۶.</ref> ایشان از فرزندان خود نیز می‌خواست با خویشاوندان و بستگان با مهر و محبت، صلح و صفا و ایثار و رعایت حال آنان برخورد کند و خدمتگزار همه خویشان و وابستگان به خود باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۶.</ref> ایشان پس از بروز برخی کدورت‌ها نیز در پی رفع آنها بود؛ چنان‌که در موردی با استقبال از حصول آشتی میان برخی خویشاوندان و تاکید بر حصول آن میان دیگر بستگان، آرزو کرد از آنان با ایشان نیز آشتی کنند و آن سال را سال آشتی‌کنان نامید<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۶۷.</ref>؛ چنان‌که پی‌گیر صلح و آشتی میان دیگران نیز بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۳۹.</ref>
از سوی دیگر، با وجود اینکه برخی مراجع از همدلی و همراهی با امام‌خمینی خودداری کردند، این گونه برخوردها، از موضع محترمانه ایشان نکاست و با مواضع سیاسی آنان با [[سعه صدر]] برخورد کرد. امام‌خمینی همین شیوه را از شاگردان و هواداران خویش نیز می‌خواست. توهین به مراجع را ناروا می‌شمرد و تندروان را نکوهش می‌کرد و [[غیبت]] و [[بدگویی]] عالمان دین را زشت می‌شمرد. بارها مخاطبان جوان خویش را به تحمل و سعه صدر و حفظ حرمت بزرگان دین فرا می‌خواند و با کسانی که این شیوه را رعایت نمی‌کردند، برخورد می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امام‌خمینی}} افزون بر مراجع، دانشمندان و عالمان راستین نیز حمایت و احترام خاصی نزد ایشان داشتند؛ به گونه‌ای که از اهانت به آنان سخت ناراحت می‌شد و در مقام دفاع برمی‌آمد.<ref>توسلی، سرگذشت‌های، ۲/۳۰.</ref>
===رفتار با کارکنان و خدمتگزاران===
امام‌خمینی با کارکنان و خدمتگزاران دفتر و خانه خود نیز همانند بستگان خود رفتار می‌کرد<ref>مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۱/۹۲ـ ۹۳؛ بافقی، ۱/۹۱.</ref> و به دختران خود نیز اظهار می‌داشت میان آنان و کارگران خانه تفاوتی نیست.<ref>مصطفوی، فریده، برداشت‌هایی، ۱/۹۱.</ref> به خوراک و استراحت آنان توجه داشت؛ از همان خوراکی که خود ایشان می‌خورده، آنان نیز می‌خوردند.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸-۶۹.</ref> هنگام سفر در گوش آنان [[دعای سفر]] می‌خواند<ref>میریان، خاطره، ۱/۸۸-۸۹.</ref> و در صورت تاخیر از وقت معین، حال آنان را جویا می‌شد.<ref>آشتیانی، برداشت‌هایی، ۱/۸۹.</ref> به آنان [[هدیه]] می‌داد<ref>جعفری، خاطره، ۱/۹۴؛ میریان، خاطره، ۱/۹۴ و ۹۸.</ref> و هنگام نیاز در کارهای خانه نیز به آنان کمک می‌کرد.<ref>حدیدچی، برداشت‌هایی، ۱/۶۸-۶۹.</ref> اگر هر یک از آنان بیمار می‌شد، ایشان برای [[عیادت]]، فردی نزد وی می‌فرستاد<ref>رحیمیان، برداشت‌هایی، ۱/۸۸.</ref> و در صورتی که در دسترس بود، خود ایشان به عیادت می‌رفت.<ref>جعفری، خاطره، ۲/۲۲۵-۲۲۶.</ref> هنگام شهادت فرزند یکی از خدمتگزاران، او را در کنار خود نشاند و فرزند او را فرزند خود خواند و برای پدر شهید دعا کرد و برای پرداخت هزینه‌های مراسم بزرگداشت آن شهید نیز کمک مالی کرد.<ref>میریان، خاطره، ۱/۸۹.</ref>
==اخلاق و سیره اجتماعی==
اخلاق و سیره اجتماعی، به معنای ارزش‌ها و ضد ارزش‌های حاکم بر رابطه فرد با دیگر انسان‌هاست.<ref>علیزاده، اخلاق اسلامی، ۲۲-۲۳؛ الهامی‌نیا، سیره اخلاقی معصومین(ع)، ۱۱۵.</ref> [[معاشرت نیکو]] با دیگران، رعایت [[عدل]] و پرهیز از [[ستم]]، احسان به دیگران، [[وفای به عهد]]، [[ادای امانت]]، [[اصلاح ذات البین|اصلاح روابط میان برادران دینی]] و [[وحدت ملی]] و همبستگی اسلامی، از مصداق‌های این بخش‌اند؛ حتی اخلاق و رفتار خانوادگی و سیاسی نیز جزئی از مصادیق همین بخش به شمار می‌آیند که به سبب اهمیت آن، جداگانه آورده شدند. بر این اساس، در این بخش شمار بسیاری از ارزش‌ها و ضد ارزش‌های حاکم بر روابط فرد با دیگر انسان‌ها درخور طرح‌اند. در این میان، برخی شیوه‌های رفتاری و اخلاقی امام‌خمینی از روزگار تحصیل تا پیروزی انقلاب اسلامی و رهبری جامعه، با یاران و همراهان، مخالفان و دشمنان به ویژه [[استکبار جهانی]]، شخصیت‌های بزرگ به ویژه [[مراجع تقلید]]، استادان حوزه، شاگردان و طبقات گوناگون مردم به ویژه محرومان و مستضعفان، رزمندگان، جانبازان، خانواده شهدا و آزادگان، از درس‌آموزترین بخش‌های زندگی ایشان است که به نمونه‌هایی از آنها اشاره می‌شود:
===یاران و همراهان===
برخورد [[امام‌خمینی]] با یاران و همراهان، بسیار احساسی و عاطفی بود؛ به گونه‌ای که اگر یکی از آنان زندانی می‌شد یا مشکلی برایش پیش می‌آمد، همواره از وضع او می‌پرسید و تا زمانی که مشکل او حل نمی‌شد، پی‌گیری ایشان ادامه داشت.<ref>ناصری، فرازهایی، ۶۹.</ref> امام‌خمینی با وجود آنکه انسانی متفکر و باوقار بود و هیبت ایشان انسان را در سکوت فرو می‌برد، از مجلس انس با دوستان غفلت نمی‌کرد و جلسه انس را نوعی کمک به ورزیدگی ذهنی و آمادگی آنان می‌دانست.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۲۴-۱۲۵.</ref> هنگام بیماری از آنان عیادت و مراقبت می‌کرد. یکی از بزرگان سوگند خورده است هنگام بیماری وی، ایشان حتی از پدرش بیشتر از وی مراقبت کرده است.<ref>زنجانی، مصاحبه، ۷۳.</ref> ایشان برای عالمان مسن به ویژه کسانی که در گذشته با ایشان سابقه هم‌نشینی علمی داشته بودند، احترامی خاص قایل بود؛ هر چند برخی از آنان با نهضت و خود ایشان، میانه خوبی نداشتند.<ref>رحیمیان، در سایه آفتاب، ۱۰۰.</ref>
===مخالفان و دشمنان===
برخورد امام‌خمینی با مخالفان با [[نصحیت]]، گفتگو، [[بردباری]] و مدارا آغاز می‌شد و هنگامی که برخورد مسالمت‌آمیز به سوءاستفاده می‌انجامید، با شدت و قاطعیت با آنان برخورد می‌کرد. ورود ایشان به عرصه مبارزه نیز با نصیحت دلسوزانه به [[رژیم پهلوی]] آغاز شد و سپس به مبارزه جدی با [[محمدرضا پهلوی]] و سلطنت ختم شد. شیوه برخورد ایشان با گروه‌ها و جریان‌های مخالف نیز این گونه بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی|کردستان، غائله|سازمان مجاهدین خلق ایران}} در [[قیام پانزده خرداد]] پس از حبس و حصر و آزادی ایشان، اعلام شد تفاهمی میان امام‌خمینی و رژیم پهلوی صورت گرفته است، که ایشان به‌شدت آن را رد و آنان را وادار به عقب‌نشینی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امام‌خمینی}} نمونه‌های برخورد قاطع ایشان با دشمنان خارجی به ویژه [[امریکا]] بسیار است.{{ببینید|متن=ببینید|امریکا}}
===احترام ویژه به مراجع تقلید===
حفظ و رعایت احترام مراجع به ‌ویژه آنان که [[مرجعیت عامه]] داشتند، از ویژگی‌های بارز امام‌خمینی بود. ایشان با دقت و ظرافت تلاش می‌کرد ابّهت و حرمت آنان شکسته نشود، و آنان را تصمیم‌گیرنده نهایی معرفی می‌کرد. ایشان برابر مرجعیت عامه [[سیدحسین بروجردی]] کاملاً متواضع و خاضع بود؛ چنان‌که هنگام تدریس در [[مسجد سلماسی]] از کسانی که در زمان حیات بروجردی رساله منتشر کرده بودند، انتقاد کرد و بروجردی را پرچمدار [[اسلام]] خواند که نباید برابر وی قد علم کرد؛ نیز هنگام تدریس، وقتی نقدی به برخی دیدگاه‌های فقهی وی داشت، از او به «بعض الاکابر» تعبیر کرد.<ref>گرامی، خاطرات، ۱۹۸-۱۹۹.</ref> ایشان شکست بروجردی را شکست اسلام می‌دانست<ref>سروش محلاتی، چهل پرده اشک، ۴۷.</ref> و حاضر نبود کلامی بر زبان آورد که موقعیت بروجردی تضعیف شود و یا شائبه‌ای از آن به همراه داشته باشد.<ref>دوانی، سرگذشت‌های، ۶/۶۵-۷۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}}
امام‌خمینی همین موضع را برابر مراجع دیگر نیز داشت.<ref>مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۱/۲۱۸-۲۱۹؛ روحانی، سرگذشت‌های، ۱/۹۲؛ مسعودی خمینی، ۱۹۷.</ref> ایشان در زندگی و سیره عملی خویش، احترام کامل به مراجع را بارها و بارها نشان داد؛ برای نمونه وقتی مطلع شد دولت [[عراق]]، [[سیدمحمود شاهرودی]]، یکی از مراجع تقلید را احضار کرده است، شخصی را به استانداری [[کربلا]] فرستاد و با ستایش و دفاع از شاهرودی، احضار را منتفی کرد.<ref>قرهی، خاطره، ۱/۱۳-۱۴.</ref> پس از رحلت [[سیدمحسن حکیم]] نیز که با عید غدیر مصادف شده بود، عید نگرفت و برابر پرسش یکی از علاقه‌مندان غدیر، به فوت حکیم و لزوم بزرگداشت وی اشاره کرد.<ref>مهری، خاطره، ۶/۱۵۹-۱۶۰.</ref>


از سوی دیگر، با وجود اینکه برخی مراجع از همدلی و همراهی با امام‌خمینی خودداری کردند، این گونه برخوردها، از موضع محترمانه ایشان نکاست و با مواضع سیاسی آنان با [[سعه صدر]] برخورد کرد. امام‌خمینی همین شیوه را از شاگردان و هواداران خویش نیز می‌خواست. توهین به مراجع را ناروا می‌شمرد و تندروان را نکوهش می‌کرد و [[غیبت]] و [[بدگویی]] عالمان دین را زشت می‌شمرد. بارها مخاطبان جوان خویش را به تحمل و سعه صدر و حفظ حرمت بزرگان دین فرا می‌خواند و با کسانی که این شیوه را رعایت نمی‌کردند، برخورد می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت امام‌خمینی}} افزون بر مراجع، دانشمندان و عالمان راستین نیز حمایت و احترام خاصی نزد ایشان داشتند؛ به گونه‌ای که از اهانت به آنان سخت ناراحت می‌شد و در مقام دفاع بر می‌آمد.<ref>توسلی، سرگذشت‌های، ۲/۳۰.</ref>
=== نکوداشت استادان ===
===نکوداشت استادان===
امام‌خمینی در مقاطع گوناگون تحصیلی از بیش از ۲۵ معلم و استاد بهره برده است که هر یک به تناسب شخصیت علمی و فکری‌شان در شکل‌گیری شخصیت علمی و دینی ایشان اثرگذار بوده‌اند؛ ازجمله [[سیدمرتضی پسندیده]]، برادر بزرگ امام‌خمینی از استادان دوره مقدماتی ایشان بود که برای وی احترام خاصی قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}} ایشان به [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، یکی دیگر از استادان خود نیز بسیار ابراز علاقه می‌کرد؛ افزون بر شرکت در [[نماز جماعت]] وی و عیادت از او هنگام بیماری، پس از درگذشت ایشان در مرگش بسیار گریست و [[تشییع جنازه]] باشکوهی برای وی ترتیب داد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} ایشان بخش عمده درس‌های خارج فقه و اصول را نزد [[عبدالکریم حائری یزدی]] خواند. ایشان در نوشته‌های خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر می‌کند؛ چنان‌که در سروده‌های خود، از وی با تعابیری بلند یاد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}}
امام‌خمینی در مقاطع گوناگون تحصیلی از بیش از ۲۵ معلم و استاد بهره برده است که هر یک به تناسب شخصیت علمی و فکری‌شان در شکل‌گیری شخصیت علمی و دینی ایشان اثرگذار بوده‌اند؛ ازجمله [[سیدمرتضی پسندیده]]، برادر بزرگ امام‌خمینی از استادان دوره مقدماتی ایشان بود که برای وی احترام خاصی قایل بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمرتضی پسندیده}} ایشان به [[سیدمحمدتقی خوانساری]]، یکی دیگر از استادان خود نیز بسیار ابراز علاقه می‌کرد؛ افزون بر شرکت در [[نماز جماعت]] وی و عیادت از او هنگام بیماری، پس از درگذشت ایشان در مرگش بسیار گریست و [[تشییع جنازه]] باشکوهی برای وی ترتیب داد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} ایشان بخش عمده درس‌های خارج فقه و اصول را نزد [[عبدالکریم حائری یزدی]] خواند. ایشان در نوشته‌های خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر می‌کند؛ چنان‌که در سروده‌های خود، از وی با تعابیری بلند یاد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}}


بیشترین استفاده‌ امام‌خمینی در علوم معنوی و عرفانی از [[محمدعلی شاه‌آبادی]] بوده است. وی تاثیر بسیاری بر شکل‌گیری شخصیت امام‌خمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مدیون ارتباط با شاه‌آبادی بوده است. ایشان از حق حیات شاه‌آبادی به گردن خود یاد کرده، خود را از عهده شکر آن عاجز شمرده است و درباره وی مکرر تعبیر به «روحی فداه» کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاه‌آبادی}}
بیشترین استفاده امام‌خمینی در علوم معنوی و عرفانی از [[محمدعلی شاه‌آبادی]] بوده است. وی تأثیر بسیاری بر شکل‌گیری شخصیت امام‌خمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مدیون ارتباط با شاه‌آبادی بوده است. ایشان از حق حیات شاه‌آبادی به گردن خود یاد کرده، خود را از عهده شکر آن عاجز شمرده است و دربارهٔ وی مکرر تعبیر به «روحی فداه» کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاه‌آبادی}}


امام‌خمینی با همه جایگاه علمی و حوزوی خود، برابر بروجردی که مدتی در درس وی شرکت کرده بود دوزانو می‌نشست و تا وی زنده بود، به احترام او برای تدریس بر منبر درس ننشست. ایشان در برنامه‌ریزی برای اداره حوزه قم، به بروجردی مشورت می‌داد. افزون بر یادکرد از [[زهد]] و ساده‌زیستی و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور می‌شمرد و به طلاب یادآور می‌شد حضور ایشان در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} ایشان از دیگر استادان خود نیز با احترام یاد ‌کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امام‌خمینی}}
امام‌خمینی با همه جایگاه علمی و حوزوی خود، برابر بروجردی که مدتی در درس وی شرکت کرده بود دوزانو می‌نشست و تا وی زنده بود، به احترام او برای تدریس بر منبر درس ننشست. ایشان در برنامه‌ریزی برای اداره حوزه قم، به بروجردی مشورت می‌داد. افزون بر یادکرد از [[زهد]] و ساده‌زیستی و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور می‌شمرد و به طلاب یادآور می‌شد حضور ایشان در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} ایشان از دیگر استادان خود نیز با احترام یاد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امام‌خمینی}}
===احترام به شاگردان===
رابطه امام‌خمینی با شاگردان خود ممتاز بود. ایشان به شخصیت شاگردان احترام می‌گذاشت. برای برخی از آنان به سبب [[تقوا]]، فضل و [[نظم]]، احترام ویژه‌ای قایل بود<ref>غیوری، سیدعلی، مصاحبه، ۵/۹۱.</ref>؛ ازجمله ایشان به [[مرتضی مطهری]] بیش از همه احترام می‌گذاشت و اشکالات وی را همراه پاسخ، در نوشته‌های خود مطرح می‌کرد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۲۶.</ref> در درس ایشان تفاوتی میان استاد و شاگرد نبود. با شاگردان جلسه می‌گرفت و گاه ریاست جلسه را به یکی از آنان واگذار می‌کرد.<ref>بهاء‌الدینی، مصاحبه، ۱/۱۳۳.</ref> رفتار ایشان با شاگردان پدرانه بود؛ به ‌ویژه با شاگردان مصیبت‌دیده، همدردی می‌کرد<ref>رودباری، خاطره، ۱/۸۰.</ref> و به نامه‌های آنان پاسخ می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۱ و ۲/۴۸-۴۹.</ref> ایشان با رفتار و عمل خویش، شاگردان خود را تربیت می‌کرد؛ ازجمله به علت غیبت‌کردن یکی از شاگردان درباره برخی مراجع تقلید، به نشانه اعتراض سه روز درس خود را به نشانه اعتراض تعطیل کرد.<ref>مظاهری، مصاحبه، ۵/۲۰۸.</ref>


امام‌خمینی از شاگردان خود [[تفقد]]<ref>دوانی، پا‌به‌پای آفتاب، ۴/۱۰۲.</ref><ref>‌هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۸.</ref> و از بیماران آنان عیادت<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲؛ زنجانی، مصاحبه، ۷۳.</ref> می‌کرد. ایشان از تذکر و وعظ شاگردان به خود نیز استقبال می‌کرد؛ چنان‌که وقتی یکی از شاگردان از ایشان خواست جلسه استفتا که نشان مرجعیت بود، تشکیل دهد، یادآور شد انتظار داشته است به جای پیشنهاد مرجعیت، ایشان را [[موعظه]] کرده، به اصلاح نفس و به یاد [[قیامت]] دعوت کند.<ref>امینی، خاطره، ۵/۱۵۸.</ref> ایشان گاه با شاگردان خود در مسائل علمی مشورت می‌کرد؛ چنان‌که در زمان نگارش کتاب کشف اسرار، {{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} بخشی از نسخه خطی آن را برای مطالعه و اظهار نظر به شاگرد خود [[سیدعزالدین زنجانی]] داد.<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref>
=== احترام به شاگردان ===
رابطه امام‌خمینی با شاگردان خود ممتاز بود. ایشان به شخصیت شاگردان احترام می‌گذاشت. برای برخی از آنان به سبب [[تقوا]]، فضل و [[نظم]]، احترام ویژه‌ای قایل بود<ref>غیوری، سیدعلی، مصاحبه، ۵/۹۱.</ref>؛ ازجمله ایشان به [[مرتضی مطهری]] بیش از همه احترام می‌گذاشت و اشکالات وی را همراه پاسخ، در نوشته‌های خود مطرح می‌کرد.<ref>سبحانی، حوزه، ۱۲۶.</ref> در درس ایشان تفاوتی میان استاد و شاگرد نبود. با شاگردان جلسه می‌گرفت و گاه ریاست جلسه را به یکی از آنان واگذار می‌کرد.<ref>بهاءالدینی، مصاحبه، ۱/۱۳۳.</ref> رفتار ایشان با شاگردان پدرانه بود؛ به ویژه با شاگردان مصیبت‌دیده، همدردی می‌کرد<ref>رودباری، خاطره، ۱/۸۰.</ref> و به نامه‌های آنان پاسخ می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۷۱ و ۲/۴۸–۴۹.</ref> ایشان با رفتار و عمل خویش، شاگردان خود را تربیت می‌کرد؛ ازجمله به علت غیبت‌کردن یکی از شاگردان دربارهٔ برخی مراجع تقلید، به نشانه اعتراض سه روز درس خود را به نشانه اعتراض تعطیل کرد.<ref>مظاهری، مصاحبه، ۵/۲۰۸.</ref>


از سوی دیگر، امام‌خمینی روحیه تحقیق را در شاگردان می‌پروراند؛ به گونه‌ای که تفکرشان بر تتبع‌شان چیرگی داشت و شاگردان را به نقد و اشکال بر مطالب استاد تشویق می‌کرد.<ref>سبحانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۲۰۴ و ۲۰۷.</ref>.{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امام‌خمینی}} ایشان از نوشته‌ها و تحقیقات غیردرسی و جانبی شاگردان نیز قدردانی می‌کرد.<ref>دوانی، پا‌به‌پای آفتاب، ۴/۱۰۳-۱۰۴؛ رجبی، ۱۷۷.</ref> از سوی دیگر، پیروی از سیره اخلاقی، عملی و سیاسی ایشان، از مهم‌ترین ویژگی‌های شاگردان ایشان بود. برخی شاگردان ایشان سعی می‌کردند از همه حالات اخلاق و آداب استاد ازجمله شیوه راه‌رفتن، پوشیدن لباس، حتی نگاه‌کردن ایشان تقلید کنند.<ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
امام‌خمینی از شاگردان خود [[تفقد]]<ref>دوانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۰۲.</ref><ref>‌هاشمی رفسنجانی، امام‌خمینی به روایت، ۸.</ref> و از بیماران آنان عیادت<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲؛ زنجانی، مصاحبه، ۷۳.</ref> می‌کرد. ایشان از تذکر و وعظ شاگردان به خود نیز استقبال می‌کرد؛ چنان‌که وقتی یکی از شاگردان از ایشان خواست جلسه استفتا که نشان مرجعیت بود، تشکیل دهد، یادآور شد انتظار داشته است به جای پیشنهاد مرجعیت، ایشان را [[موعظه]] کرده، به اصلاح نفس و به یاد [[قیامت]] دعوت کند.<ref>امینی، خاطره، ۵/۱۵۸.</ref> ایشان گاه با شاگردان خود در مسائل علمی مشورت می‌کرد؛ چنان‌که در زمان نگارش کتاب کشف اسرار، {{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} بخشی از نسخه خطی آن را برای مطالعه و اظهار نظر به شاگرد خود [[سیدعزالدین زنجانی]] داد.<ref>نوروزی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲.</ref>
===ستایش از رزمندگان===
از ویژگی‌های بارز اخلاقی امام‌خمینی، [[تواضع]] برابر رزمندگان بود. ایشان پیشانی رزمندگان را می‌بوسید<ref>صیاد شیرازی، خاطره، ۱/۱۷۶.</ref> و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان که دست خداوند بالای آن است، افتخار می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴۳.</ref> و آنان را فرزندان خود می‌دانست<ref>رضایی، خاطره، ۱/۱۷۵.</ref> و می‌ستود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۰۷.</ref>؛ چنان‌که بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان [[شهدا]] و [[جانبازان]] و جوانان برومند جبهه‌ها، درود می‌فرستاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶.</ref> و با قدردانی از رزمندگان، تاکید می‌کرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمی‌دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۴ و ۲۱/۱۳۳.</ref> ایشان با وجود اینکه رهبری [[نظام جمهوری اسلامی]] را بر عهده داشت، رهبر خود را آن طفل دوازده‌ساله‌ای شمرد که با قلب کوچک و پرارزش خود، خود را با نارنجک، زیر تانک دشمن انداخت و شربت شهادت نوشید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳.</ref> علاقه امام‌خمینی به دیدار رزمندگان، موجب اختصاص یک روز در هفته برای دیدار با آنان شد؛ به صورتی که طی چند نوبت، هزاران رزمنده موفق به دیدار ایشان می‌شدند.<ref>رحیمیان، برداشت‌هایی، ۱/۱۷۹.</ref> ایشان حتی وقتی قرار قبلی برای دیدار نداشت، برای دیدار با رزمندگان و فرماندهان لشکر همیشه ابراز آمادگی می‌کرد<ref>خمینی، سیدحسن، ۱/۱۸۰.</ref> و با وجود صبوری و خویشتنداری هنگام شنیدن خبر شهادت رزمندگان، بسیار متاثر می‌شد و اشک در چشمان ایشان حلقه می‌زد.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۱/۱۷۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}}
===قدرشناسی و نکوداشت جانبازان===
امام‌خمینی با توجه به ازخودگذشتگی و جانبازی‌های جانبازان انقلاب اسلامی، فداکاری آنان را یادآور و تداعی‌کننده فداکاران صدر اسلام می‌دانست و مجاهدت افتخار‌آمیز آنان را الگویی برای مجاهدان می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸۳.</ref>؛ به ‌گونه‌ای که از دیدگاه ایشان، میان جانبازان و معلولان انقلاب اسلامی ایران و آنانی که در [[غزوات پیامبراکرم(ص)]] جنگیده و شهید و معلول شده‌اند، تفاوتی وجود ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۱.</ref> ایشان پیروزی انقلاب اسلامی را مدیون فداکاری و حماسه‌آفرینی‌های جانبازان دانسته است که با خون خود، شرافت انسانی ملت بزرگ ایران را بیمه کرده‌اند؛ از این‌رو آنان را صاحبان حقی بزرگ بر ملت می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۶ و ۱۴۷؛ ۱۴/۷۹.</ref> ایشان جانبازان را ولی‌نعمت، صاحبان انقلاب و شهدای زنده خطاب می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۴۹ و ۳۲۶؛ رفیق‌دوست، ۴/۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که آنان را رهبران نهضت اسلامی‌ می‌دانست که بدون هیچ توقع مدح و ثنا و پاداشی، تعهد خود را به [[اسلام]] و [[قرآن]] ثابت کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴.</ref> و بدن‌های ناقص‌شده آنان زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنها شهادت می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷.</ref> تعبیر شهدای زنده برای آنان نیز از همین روست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶.</ref> ایشان با اظهار ناراحتی و تاسف از درد و رنجی که جانبازان تحمل می‌کنند، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۰-۴۴۱.</ref> خود را چون پدری که در رنج فرزند شریک است، در درد و رنج آنان شریک می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۶؛ ۱۳/۴۰۸ و ۱۶/۱۴.</ref> و تنها محفوظ‌بودن ثواب این جانبازی‌ها نزد خداوند را تسکین‌دهنده این رنج و درد می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۶ و ۱۳/۴۰۸.</ref>


امام‌خمینی همچنین با افتخار به وجود فرزندان شهدا و جانبازان، آنان را ذخیره عظیم برای تداوم انقلاب می‌دانست و با رفتار پدرانه با آنها، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷-۳۸.</ref> همواره بر خانواده، همسر و فرزندان شهدا و جانبازان درود می‌فرستاد و برای آنان طلب صبر می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶ و ۱۹/۴۰-۴۱.</ref> ایشان همچنین با قدردانی از ازدواج دختری جوان با پاسدار جانبازی که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود، آن را خاطره‌ای فراموش‌نشدنی خواند و خاطرنشان ساخت فداکاری و معنویت و خداجویی این دختر را با معیارهای رایج نمی‌توان ارزیابی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}}
از سوی دیگر، امام‌خمینی روحیه تحقیق را در شاگردان می‌پروراند؛ به گونه‌ای که تفکرشان بر تتبع‌شان چیرگی داشت و شاگردان را به نقد و اشکال بر مطالب استاد تشویق می‌کرد.<ref>سبحانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۲۰۴ و ۲۰۷.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تدریس امام‌خمینی}} ایشان از نوشته‌ها و تحقیقات غیردرسی و جانبی شاگردان نیز قدردانی می‌کرد.<ref>دوانی، پابه‌پای آفتاب، ۴/۱۰۳–۱۰۴؛ رجبی، ۱۷۷.</ref> از سوی دیگر، پیروی از سیره اخلاقی، عملی و سیاسی ایشان، از مهم‌ترین ویژگی‌های شاگردان ایشان بود. برخی شاگردان ایشان سعی می‌کردند از همه حالات اخلاق و آداب استاد ازجمله شیوه راه‌رفتن، پوشیدن لباس، حتی نگاه‌کردن ایشان تقلید کنند.<ref>عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}}
===احترام به خانواده شهدا===
امام‌خمینی برای شهدا احترام ویژه‌ای قائل بود؛ جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا می‌دانست و با عارفانه‌ترین و حماسی‌ترین کلمات آنان را می‌ستود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.</ref> علاوه بر شهدا، به خانواده آنان نیز حرمت می‌گذاشت و در سوگ عزیزانشان با آنان می‌گریست.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۱۶.</ref> عمق علاقه و عشق ایشان به شهدا هنگام مشاهده عکس شهدا یا فرزندان آنان، در دگرگونی در چهره‌ ایشان نمایان بود.<ref>رحیمیان، سرگذشت‌های، ۵/۶۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۱/۳۰.</ref> رفتار ایشان با فرزندان شهدا و جاوید پیکران نیز دیدنی بود.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۴۰/۳۶.</ref> ایشان با ستایش روحیه بالای خانواده شهدا در مفتخربودن به شهادت عزیزانشان در راه خدا، آنان را در صف شهدا قرار می‌داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶.</ref> و خدمت به [[خانواده شهدا]] را خدمت به خداوند می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷.</ref>؛ همچنین همواره از پدران و مادران و بازماندگان شهدا دلجویی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶؛ ۷/۱۰ و ۱۳/۴۱۰.</ref> و خود را شریک مصیبت آنان می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۲.</ref>


حضور در جمع خانواده شهدا، برنامه همیشگی و منظم امام‌خمینی بود و حتی زمانی که به دلیل بیماری، همه دیدارهای عمومی ایشان تعطیل می‌شد، دیدار با خانواده شهدا برقرار بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۱.</ref> و معمولاً در این دیدارها، شور و حال خاصی در حالات ایشان مشاهده می‌شد.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۰۷.</ref> ایشان در پاسخ نامه مادر شهیدی که از شیراز برای دیدار با ایشان به تهران آمده بود و موفق به دیدار نشده بود، یادآور شد تا ملاقات با این مادر شهید صورت نگیرد، دیگر ملاقات‌ها تعطیل است.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۶۲-۱۶۳.</ref> ایشان از مردم می‌خواست مراقب رفتارشان با خانواده‌های شهدا باشند؛ سخنی نگویند که موجب ناراحتی‌ آنها شود؛ خدمتگزار آنان باشند و برای خدماتی که انجام می‌دهند، منتی بر آنان نگذارند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷.</ref>؛ همچنین به خانواده شهدا، عنایت و توجه ویژه داشت. معمولاً در هر روز دو تا سه مرتبه به آنان وقت ملاقات می‌داد و برابر مادر و فرزندان شهدا فروتن بود.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۶۱-۱۶۲.</ref>
=== ستایش از رزمندگان ===
از ویژگی‌های بارز اخلاقی امام‌خمینی، [[تواضع]] برابر رزمندگان بود. ایشان پیشانی رزمندگان را می‌بوسید<ref>صیاد شیرازی، خاطره، ۱/۱۷۶.</ref> و بر بوسه به دست و بازوی قدرتمند آنان که دست خداوند بالای آن است، افتخار می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴۳.</ref> و آنان را فرزندان خود می‌دانست<ref>رضایی، خاطره، ۱/۱۷۵.</ref> و می‌ستود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۰۷.</ref>؛ چنان‌که بر مادران، پدران، همسران، فرزندان و بستگان [[شهدا]] و [[جانبازان]] و جوانان برومند جبهه‌ها، درود می‌فرستاد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶.</ref> و با قدردانی از رزمندگان، تأکید می‌کرد تا زمان حیات، از حمایت و دعای خیر رزمندگان دست برنمی‌دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۴ و ۲۱/۱۳۳.</ref> ایشان با وجود اینکه رهبری [[نظام جمهوری اسلامی]] را بر عهده داشت، رهبر خود را آن طفل دوازده‌ساله‌ای شمرد که با قلب کوچک و پرارزش خود، خود را با نارنجک، زیر تانک دشمن انداخت و شربت شهادت نوشید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳.</ref> علاقه امام‌خمینی به دیدار رزمندگان، موجب اختصاص یک روز در هفته برای دیدار با آنان شد؛ به صورتی که طی چند نوبت، هزاران رزمنده موفق به دیدار ایشان می‌شدند.<ref>رحیمیان، برداشت‌هایی، ۱/۱۷۹.</ref> ایشان حتی وقتی قرار قبلی برای دیدار نداشت، برای دیدار با رزمندگان و فرماندهان لشکر همیشه ابراز آمادگی می‌کرد<ref>خمینی، سیدحسن، ۱/۱۸۰.</ref> و با وجود صبوری و خویشتنداری هنگام شنیدن خبر شهادت رزمندگان، بسیار متأثر می‌شد و اشک در چشمان ایشان حلقه می‌زد.<ref>خمینی، سیداحمد، برداشت‌هایی، ۱/۱۷۸.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|رزمندگان اسلام}}


امام‌خمینی خدمتگزاری به خانواده شهدا و ایثارگران و جانبازان را مجاهده در راه خدا می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۶.</ref>؛ از همین‌رو پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن، در مواقع مختلف، رسیدگی به خانواده‌های شهدا و رفع نیازهای آنان را به مردم، علما و دولت توصیه می‌کرد. اجازه به برخی وکلای خود برای صرف [[خمس|سهم]] [[امام زمان(ع)]] در راه کمک به خانواده‌های شهدا، تشکیل هیئت‌هایی برای رسیدگی به نیاز این خانواده‌ها، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۸ و ۶/۲۱۴.</ref> تعیین پاداش و کمک مالی دایمی از سوی دولت، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۲۵.</ref> دستور تاسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی با در نظرگرفتن اولویت‌های فرهنگی، اقتصادی، استخدامی، بیمه درمانی و مانند آن برای خانواده شهدا و آسیب‌دیدگان انقلاب اسلامی و [[جنگ تحمیلی]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۸۵-۱۸۶.</ref> همچنین دستور به عموم دستگاه‌هایی اجرایی کشور برای سرعت عمل در رسیدگی به امور خانواده‌های شهدا و پرهیز از کارشکنی ازجمله این سفارش‌ها بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۴ و ۲۰/۳۸-۳۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی|شهدا}} ایشان در پاسخ درخواست پیام برای شهادت یکی از فرزندان وزرا، همه شهدا را فرزند خود خواند و تاکید کرد میان آنان تفاوتی نیست.<ref>میریان، خاطره، ۳/۳۱۸.</ref>
=== قدرشناسی و نکوداشت جانبازان ===
===ارتباط با آزادگان===
امام‌خمینی با توجه به ازخودگذشتگی و جانبازی‌های جانبازان انقلاب اسلامی، فداکاری آنان را یادآور و تداعی‌کننده فداکاران صدر اسلام می‌دانست و مجاهدت افتخارآمیز آنان را الگویی برای مجاهدان می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸۳.</ref>؛ به گونه‌ای که از دیدگاه ایشان، میان جانبازان و معلولان انقلاب اسلامی ایران و آنانی که در [[غزوات پیامبراکرم(ص)]] جنگیده و شهید و معلول شده‌اند، تفاوتی وجود ندارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۱.</ref> ایشان پیروزی انقلاب اسلامی را مدیون فداکاری و حماسه‌آفرینی‌های جانبازان دانسته است که با خون خود، شرافت انسانی ملت بزرگ ایران را بیمه کرده‌اند؛ از این‌رو آنان را صاحبان حقی بزرگ بر ملت می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۴۶ و ۱۴۷؛ ۱۴/۷۹.</ref> ایشان جانبازان را ولی‌نعمت، صاحبان انقلاب و شهدای زنده خطاب می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۴۹ و ۳۲۶؛ رفیق‌دوست، ۴/۱۶۰.</ref>؛ چنان‌که آنان را رهبران نهضت اسلامی می‌دانست که بدون هیچ توقع مدح و ثنا و پاداشی، تعهد خود را به [[اسلام]] و [[قرآن]] ثابت کرده‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۴.</ref> و بدن‌های ناقص‌شده آنان زبان گویایی است که به عظمت روح جاوید آنها شهادت می‌دهد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۷.</ref> تعبیر شهدای زنده برای آنان نیز از همین روست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶.</ref> ایشان با اظهار ناراحتی و تاسف از درد و رنجی که جانبازان تحمل می‌کنند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۴۰–۴۴۱.</ref> خود را چون پدری که در رنج فرزند شریک است، در درد و رنج آنان شریک می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۶؛ ۱۳/۴۰۸ و ۱۶/۱۴.</ref> و تنها محفوظ‌بودن ثواب این جانبازی‌ها نزد خداوند را تسکین‌دهنده این رنج و درد می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۵۶ و ۱۳/۴۰۸.</ref>
در دوران اسارت، میان رزمندگان اسیرشده ایرانی و امام‌خمینی ارتباط قلبی و احساسی شدیدی برقرار بود که در نامه‌های مختلف و سربسته آزادگان از زندان‌های عراق برای امام‌خمینی و پاسخ ایشان به آن نامه‌ها، نمود داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۶-۴۱۷ و ۲۰/۱۰۷ و ۳۰۷.</ref> اسیران ایرانی محبت خاص خود به امام‌خمینی را به شیوه‌های مختلف ازجمله نگارش نامه نشان می‌دادند. امام‌خمینی نیز با لحنی پدرانه و با عطوفت و مهربانی و با ادبیات خاص و به صورت رمزگونه، به نامه‌های آنان پاسخ می‌داد.{{ببینید|متن=ببینید|اسرا}}
===حمایت از محرومان و مستضعفان===
امام‌خمینی حکومت جمهوری اسلامی ایران را حکومت مستضعفان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۰.</ref> و مهم‌ترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶؛ ۱۵/۲۸۸ و ۲۱/۴۱۲.</ref> می‌دانست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسیدگی به فقرا را از نخستین سفارش‌های خود به دولتمردان قرار داد<ref>بازرگان، خاطره، ۱/۲۱۹؛ موسوی، ۱/۲۱۹؛ محمدعلی رجایی، ۱/۲۱۹.</ref>؛ ازجمله در مدرسه رفاه فیلم «کاخ و کوخ» که وضع زندگی محرومان را نشان می‌داد، نمایش داده شد، ایشان به‌شدت منقلب شد و با گردآوردن مسئولان به آنان یادآور شد ثروت [[رژیم پهلوی]] و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود.<ref>محلاتی، سرگذشت‌های، ۴/۷۵-۷۶.</ref> با دستور ایشان، بنیاد مستضعفان بر پایه اموال برجای‌مانده از سران رژیم پهلوی، {{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} [[حساب صد امام]] برای تهیه مسکن محرومان، {{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} کمیته امداد امام‌خمینی، {{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امام‌خمینی}} بنیاد ۱۵ خرداد برای رسیدگی به وضع ایثارگران و مستضعفان{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد ۱۵ خرداد}} و جهاد سازندگی برای رسیدگی به روستاها به ویژه مناطق محروم، {{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} تاسیس شد. همچنین ایشان سفارش کرد زمین‌های موروثی از پدر خود را در خمین، میان فقرا قسمت کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.</ref> و این زمین‌ها میان فقرا با اولویت خانواده‌های شهدا، جانبازان و آزادگان تقسیم شد.{{ببینید|متن=ببینید|حیدرعلی جلالی خمینی|فقر}}


از سوی دیگر، امام‌خمینی معتقد بود مسئولان نظام باید از کسانی باشند که طعم فقر و محرومیت را چشیده‌اند، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹ و ۲۱/۴۲۲.</ref> و تاکید می‌کرد همه مدیران، کارگزاران و روحانیان در نظام اسلامی باید با فقرا بیشتر حشر و نشر داشته، از احوال آنان باخبر باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}؛ چنان‌که به صورت خاص با یادآوری سیره تاریخی روحانیت اصیل در دفاع از محرومان، از آنان نیز می‌خواست تحت هر شرایطی به حمایت از محرومان برخیزند. ایشان عدول از این خط را عدول از عدالت اجتماعی اسلام و خیانت به اسلام و مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۹-۱۰۰.</ref>؛ حتی به‌کاربردن صفاتی چون طبقات پایین را درباره مستضعفان نمی‌پسندید و آن را ناشی از منطق مستکبران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱.</ref> جایگاه رفیع مستضعفان و حرمت‌نهادن به آنان را می‌توان از اوصافی چون «بندگان خالص حق» و «رادمردان شجاع تاریخ بشریت»<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲.</ref> و «نور چشمان»<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۲.</ref> در سخنان ایشان فهمید؛ چنان‌که به‌صراحت اعلام ‌کرد یک موی سر کوخ‌نشینان، به همه کاخ و کاخ‌نشینان جهان برتری دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}}
امام‌خمینی همچنین با افتخار به وجود فرزندان شهدا و جانبازان، آنان را ذخیره عظیم برای تداوم انقلاب می‌دانست و با رفتار پدرانه با آنها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۷–۳۸.</ref> همواره بر خانواده، همسر و فرزندان شهدا و جانبازان درود می‌فرستاد و برای آنان طلب صبر می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۲۶ و ۱۹/۴۰–۴۱.</ref> ایشان همچنین با قدردانی از ازدواج دختری جوان با پاسدار جانبازی که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود، آن را خاطره‌ای فراموش‌نشدنی خواند و خاطرنشان ساخت فداکاری و معنویت و خداجویی این دختر را با معیارهای رایج نمی‌توان ارزیابی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۹۴.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جانباز}}
==اخلاق و سیره سیاسی==
امام‌خمینی بر یگانگی اخلاق و سیاست تاکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل می‌کرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر [[دین]]، ازجمله [[اخلاق]] در [[سیاست]] دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت دین‌زدایی اقدام خواهد کرد و [[فساد]] را گسترش خواهد داد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} با توجه به مفهوم اخلاق و [[سیره]]، اخلاق و سیره سیاسی به معنای قواعد و اصول کلی عملی در قلمرو سیاست است. [[امام‌خمینی]] در گفتار و رفتار خود، بر محوریت اخلاق در سیاست تاکید می‌کرد و معتقد بود اصلاح جامعه از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با [[تهذیب نفس]] و نظارت مستمر بر خود، می‌توان جامعه‌ای صالح پدید آورد و سیاستی اصیل را پی افکند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۳۹.</ref> ایشان تجزیه و تحلیل مسائل تنها با دیدگاه مادی را نادرست می‌دانست، و توجه به عوامل معنوی را نیز ضروری می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۰.</ref> ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی می‌دانست و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار می‌گرفت که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
===حسن مدیریت===
[[رهبری]] یک نهضت و انقلاب، از مهم‌ترین عوامل توفیق یا ناکامی آن نهضت و انقلاب است. در جریان شکل‌گیری و گسترش نهضت و انقلاب اسلامی، هرچند گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی، کم و بیش حضور داشتند، ولی به‌تدریج رهبری انقلاب در شخص امام‌خمینی متبلور شد. در این مسئله جایگاه فقهی و [[مرجعیت]] و نیز خصوصیات معنوی و سیاسی ایشان بی‌تاثیر نبود؛ ولی عواملی دیگر، <ref>نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۸۶.</ref> ازجمله شیوه مدیریت و چگونگی آن در این مسئله تاثیر بسیاری داشت. با نگاهی به رفتار و ‌اندیشه مدیریتی امام‌خمینی، می‌توان به این واقعیت پی برد که ایشان با وظایف مدیریتی به‌خوبی آشنا بود و همزمان با رعایت همه آنها، همه توان خود را به کار می‌گرفت. داشتن برنامه و هدف در کارها، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۲؛ ۱۷/۱۲۱ـ ۱۲۲، ۱۲۹؛ ۲۱/۹۱ و ۱۵۸.</ref> خدمت به ملت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref> و محرومان جامعه، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۲.</ref> نیازشناسی و اولویت‌گذاری، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۹.</ref> سازماندهی و ایجاد تشکیلات مناسب، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۵، ۳۶۴-۳۶۵ و ۱۲/۱۶۴.</ref> انتخاب افراد شایسته برای واگذاری پست‌های مهم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱؛ ۱۰/۵۲۴؛ ۱۶/۳۷۱ و ۴۷۵.</ref> تقسیم وظایف و جلوگیری از دخالت دستگاه‌ها در حوزه ماموریت یکدیگر، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲، ۱۳۵؛ ۱۵/۲۶۹ و ۱۸/۲۲۶-۲۲۷.</ref> پیش‌بینی و آینده‌نگری، <ref>خامنه‌ای، پرتوی از خورشید، ۳۱۰-۳۱۱.</ref> قدرت تصمیم‌گیری و تصمیم‌های به‌موقع و بجا، همانند اعلام لغو [[حکومت نظامی]] در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷، <ref>هاشمی رفسنجانی، پرتوی از خورشید، ۴۰۶-۴۰۷.</ref> واگذاری اختیارات و دخالت‌نکردن در امور دستگاه‌های اجرایی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵، ۲۶۳ و ۱۸/۳۳۹.</ref> و سرانجام نظارت، دقت و تذکر بر انجام وظایف مسئولان و دستگاه‌ها و افراد، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۱؛ ۱۰/۳۱۱ و ۱۲/۴۳۹-۴۴۰.</ref> شواهد روشنی بر اِشراف امام‌خمینی بر وظایف مدیریت و به‌کارگیری آنهاست.
===اهتمام بر اجرای احکام و ارزش‌های اسلامی===
امام‌خمینی پیش از انقلاب اسلامی برابر رژیم پهلوی در مواضع گوناگون، خود بر عمل به [[اسلام]] و آموزه‌های آن تاکید داشت؛ ازجمله هنگام نخست‌وزیری [[حسنعلی منصور]] و پیام وی برای همکاری و نزدیکی با ایشان، یادآور شد ایشان با کسی دشمنی ندارد. اگر عمل منصور برابر اسلام باشد که سخنی نیست، ولی اگر بر خلاف اسلام همانند نخست‌وزیران گذشته باشد، برابر او نیز خواهد ایستاد.<ref>جلالی خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۱۲.</ref> تعطیلی درس خارج و نگارش کشف اسرار در پاسخ کتاب اسرار هزارساله که به اسلام و [[ارزش‌های اسلامی]] توهین کرده بود، در همین راستا بود.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} امام‌خمینی پس از [[انقلاب اسلامی]] نیز بر آن بود اسلام در تمام شئون حکومت وارد شود و حکومتی با محوریت اسلام و ارزش‌های اسلامی تشکیل گردد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۳-۵۴۳ و ۸/۱۲۰، ۲۵۷، ۲۸۱ و ۴۲۱.</ref>؛ از همین رو به استقرار کامل نظام جمهوری اسلامی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۲، ۷۷، ۱۲۴، ۲۰۸ و ۲۱۸.</ref> تحقق مکتب اسلام و [[احکام اسلامی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۱۷؛ ۱۵/۳۹۶ و ۱۶/۳۹۰.</ref> و الگو قراردادن آن برای مسلمانان جهان، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۴۵ و ۸/۳۶۲.</ref> اعتقاد کامل داشت و همه توان و تلاش خود را در مقاطع گوناگون زندگی ازجمله هنگام تدوین [[قانون اساسی]]، [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] و تشکیل جمهوری اسلامی و پس از آن تا آخرین روزهای زندگی، برای اجرای شریعت و ارزش‌های اسلامی به کار گرفت و پایبندی به آن را از همه کارگزاران می‌خواست و خدشه در احکام اسلام یا اجرانشدن آن را از هیچ کس نمی‌پذیرفت{{ببینید|متن=ببینید|قانون اساسی|مجلس خبرگان قانون اساسی|جمهوری اسلامی|خط امام}}؛ ازجمله خواسته بهترین دوست خود را نپذیرفت و به‌صراحت اعلام کرد نمی‌تواند رضا و خشنودی خلق را بر خشنودی خدا و روابط را بر ضوابط مقدم بدارد<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۷۶-۷۷.</ref>؛ همچنین پس از انقلاب که برخی عوامل درجه یک [[رژیم پهلوی]] دستگیر شده بودند و از سوی برخی مسئولان بر [[اعدام]] همگی آنان پافشاری می‌شد، یادآور شد تنها کسانی که حکمشان مشخص است و مفسد فی الارض‌اند، اعدام شوند و چگونگی حکم بقیه را به عهده دادگاه بگذارند تا بر اساس موازین شرعی و اسلام در مورد آنان حکم کند.<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۳۵۶.</ref>
===قانون‌گرایی===
در همه دوران‌ها برای تنظیم روابط و برقراری نظامات اجتماعی، قانون عمده‌ترین نقش را داشته است. قانون هم وظایف فردی و اجتماعی را تبیین می‌کند و هم به تنظیم روابط آن می‌پردازد. امام‌خمینی حکومت اسلامی را حکومت قانون و بر پایبندی قانون تاکید بسیار داشت و در موارد بسیار حرمت‌گذاری به قانون را به مردم و مسئولان توصیه می‌کرد و به قانون‌شکنان هشدار می‌داد و بی‌توجهی به قانون را بی‌توجهی به اسلام می‌‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|قانون}} ایشان خود در پایبندی به قانون نمونه بود<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۸۹.</ref> و رعایت قانون را [[تکلیف شرعی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> و تخلف از آن را حتی در دیگر کشورها جایز نمی‌دانست؛ چنان‌که در [[فرانسه]] از گوسفندی که بر خلاف قانون آن کشور ذبح شده بود، استفاده نکرد.<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۸۹.</ref>
امام‌خمینی در اهتمام به ظواهر قانون ازجمله در عزل و نصب‌ها دخالت نمی‌کرد؛ برای نمونه در اختلاف میان [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] و [[محمدعلی رجایی]]، در انتخاب وزیران دخالتی نکرد و آن دو را به تفاهم فرا خواند.<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۹۹.</ref> ایشان در هر هفته شماری از پسران و دختران را به عقد هم در می‌آورد؛ اما [[صیغه عقد]] را هنگامی می‌خواند که مراحل قانونی آن طی شده بود.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۶۰.</ref> وقتی قرار شد طبق [[قانون اساسی]] مسئولان صورت دارایی خود را ارائه دهند، نخستین کسی بود که دارایی خود را اعلام کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳-۵۲۴؛ میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۹۵.</ref> و یا هنگام ناراحتی [[سیدمحمود طالقانی]] از دستگیری یکی از فرزندان وی که وابسته به گروه‌های چپ بود، سوگند خورد اگر فرزند ایشان، [[سیداحمد خمینی|سیداحمد]] دچار انحراف شود و حکم آن مرگ باشد، شخصاً آن را اجرا خواهد کرد.<ref>میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۹۵.</ref> نمونه‌های بسیاری از سیره امام‌خمینی در این‌باره گردآوری شده است<ref>میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۸۳-۹۶.</ref>؛ البته شرایط ویژه جنگ باعث شد که امام‌خمینی در موارد ‌اندکی بر اساس مصلحت نظام و بیرون از ظواهر برخی قوانین عمل کرد، اما به مجرد تمام‌شدن جنگ یادآور شد همه باید طبق قانون اساسی حرکت کنند و آنچه در این سال‌ها انجام شده، در خصوص جنگ بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۱-۲۰۲.</ref>
===تکلیف‌گرایی===
امام‌خمینی بر آن بود که محور اساسی همه اغراض و اعمال، باید ادای تکلیف و انجام وظیفه الهی باشد، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۹-۷۰.</ref> بر همین اساس، یکی از مهم‌ترین اصول در سیره ایشان، عمل به تکلیف بود. ایشان در حوادث گوناگون از آن بهره می‌گرفت و از آغاز نهضت تا پایان زندگانی به آن پایبند بود<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۷۳-۷۹، ۳۷۸ و۳۹۰.</ref>؛ برای نمونه، وقتی شمار بالای اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ایشان در اوایل مرجعیت مورد اشکال یکی از علمای تهران قرار گرفت و آن را زیبنده [[مرجعیت]] نشمرد، در پاسخ یادآور شد نمی‌خواهد مرجع باشد، بلکه می‌خواهد به وظیفه خود عمل کند، <ref>تهرانی، خاطره، ۵/۴۳.</ref> و وقتی در جلسه‌ای با [[ستاد انقلاب فرهنگی]] از واکنش مردم درباره موضوعی گفتگو شد، اظهار داشت باید دید تکلیف الهی چیست و به همان عمل کرد، وگرنه ممکن است همان مردمی که امروز «زنده باد» می‌گویند، روز دیگر «مرده باد» بگویند.<ref>احمدی، خاطره، ۷۸؛ موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۸.</ref>


امام‌خمینی وقتی پس از مشورت با کارشناسان تصمیمی می‌گرفت، بر آن استوار بود و وارد زد و بندهای معمول در عرصه سیاسی نمی‌شد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی، ۷۴۴.</ref> این مسئله از تفکر ایشان نشئت می‌گرفت که بر سر اسلام و دین حاضر به معامله نبود و در همه امور بر مبنای وظیفه عمل می‌کرد و معتقد بود وقتی مردم به پیروزی رسیدند که بر اسلام تکیه کردند؛ در ادامه نیز تکیه بر اسلام و انجام وظیفه باید مد نظر همگان باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۸۱.</ref> ایشان به‌صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] است، ادامه می‌دهد».<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> مبارزه با رژیم طاغوتی [[محمدرضا پهلوی]] و تشکیل [[نظام اسلامی]] و بسیاری از کارهای دیگر ایشان، در همین راستا تحلیل می‌شود. تاکید بر ادامه دفاع در [[جنگ تحمیلی]]-و پایان آن و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}} و عزل قائم‌مقام رهبری{{ببینید|متن=ببینید|قائم‌مقام رهبری}} نیز بر همین اساس بود؛ همان‌گونه که صدور حکم اعدام سلمان رشدی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سلمان رشدی}} و نگارش نامه به رهبر [[شوروی]] و دعوت وی به [[توحید]] و [[خداپرستی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} بر مبنای [[تکلیف‌گرایی]] و به دور از ملاحظات سیاسی بود.
=== احترام به خانواده شهدا ===
===عدالت‌خواهی===
امام‌خمینی برای شهدا احترام ویژه‌ای قائل بود؛ جایگاه آنان را بسیار رفیع و والا می‌دانست و با عارفانه‌ترین و حماسی‌ترین کلمات آنان را می‌ستود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۱۰.</ref> علاوه بر شهدا، به خانواده آنان نیز حرمت می‌گذاشت و در سوگ عزیزانشان با آنان می‌گریست.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۱۶.</ref> عمق علاقه و عشق ایشان به شهدا هنگام مشاهده عکس شهدا یا فرزندان آنان، در دگرگونی در چهره ایشان نمایان بود.<ref>رحیمیان، سرگذشت‌های، ۵/۶۷؛ رحیمیان، پاسدار اسلام، ۱۰۱/۳۰.</ref> رفتار ایشان با فرزندان شهدا و جاوید پیکران نیز دیدنی بود.<ref>رحیمیان، پاسدار اسلام، ۴۰/۳۶.</ref> ایشان با ستایش روحیه بالای خانواده شهدا در مفتخربودن به شهادت عزیزانشان در راه خدا، آنان را در صف شهدا قرار می‌داد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶.</ref> و خدمت به [[خانواده شهدا]] را خدمت به خداوند می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷.</ref>؛ همچنین همواره از پدران و مادران و بازماندگان شهدا دلجویی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۳۱۶؛ ۷/۱۰ و ۱۳/۴۱۰.</ref> و خود را شریک مصیبت آنان می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۶۲.</ref>
[[امام‌خمینی]] معتقد بود اهداف انبیا و اولیای الهی، برقراری [[عدالت اجتماعی]] در جامعه و رعایت حقوق مردم بوده است، و با الگوگیری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، طرفدار عدالت اجتماعی و مخالف اشرافیت و نابرابری اقتصادی بود.<ref>خامنه‌ای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.</ref> ایشان تبعیض در [[شهریه]] میان ایرانی، افغانستانی و هندی، <ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۰۸-۳۱۲.</ref> نیز تقدم روابط بر ضوابط را<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۵۹-۲۶۰.</ref> با عدالت ناسازگار می‌دانست؛ همچنین به‌‌صراحت کسانی را که از حمایت محرومان دوری می‌کردند، رویگردان از عدالت اجتماعی اسلام معرفی می‌کرد و معتقد بود مسئولان در هر شرایطی باید خود را عهده‌دار مسئولیت بزرگ حمایت از حقوق محرومان بدانند و در صورت کوتاهی، خیانتکار به اسلام و مسلمانان‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۹-۱۰۰.</ref> ایشان توجه به عدالت اجتماعی را یکی از مطالبات جدی و همیشگی خود از مسئولان و نهادهای حاکمیتی می‌دانست<ref>ایران‌نژاد و دیگران، عدالت اجتماعی در ‌‌اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۳۲.</ref> و بسیاری از مواضع سیاسی و تشکیل نهادهای انقلابی به دست ایشان نیز در این راستا بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}}
===اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان===
مردم از ارکان اصلی حکومت‌اند. همکاری، همدلی و پشتیبانی آنان از حکومت، پایه‌های آن را تحکیم می‌بخشد و همکاری‌نکردن آنان با حکومت، پایه‌های آن را متزلزل می‌سازد.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۴۹.</ref> بر همین اساس، امام‌خمینی تکیه بر حمایت و مشارکت همه توده‌های مردم را از اصول انقلاب می‌دانست و همواره در طول دوران مبارزه و در سال‌های پس از پیروزی، بر آن تاکید می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۰.</ref> ایشان از بند و بست‌های سیاسی رویگردان بود. هرگز سراغ احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی نرفت و به انگیزه‌های آنان در مبارزه، با چشم تردید می‌نگریست<ref>خامنه‌ای، مقدمه امام‌خمینی، صحیفه، ۱/نه.</ref> و معتقد بود در مسائل و مشکلات کشور باید از مردم کمک گرفت و صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و از آنان کمک خواست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۳-۸۶، ۱۲۰، ۳۱۱ و ۸/۱۷۹.</ref>؛ برهمین اساس از مسئولان می‌خواست که مردم را در همه امور مملکت مشارکت دهند، به طوری که مردم خود را به طور مستقیم تاثیرگذار در امور کشور بدانند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی|مردم|حکومت اسلامی}} ایشان در همین راستا بسیار بر رای مردم و مشارکت سیاسی آنان در اداره کشور بر مبنای آرای آنان تاکید داشت و مشروعیت اقدامات نظام اسلامی را از نگاه شرعی مبتنی بر آن می‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|انتخابات|مشروعیت}}
امام‌خمینی بر اساس همین باور، به مردم حرمت می‌نهاد و آنان را عناصر و ارکان اصلی انقلاب و نظام می‌دانست<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۱۹۱-۱۹۲.</ref> و با [[تواضع]] و احترام با مردم برخورد می‌کرد و در هر شرایطی، نگهداری مردم را در صحنه لازم و ضروری می‌دانست<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۵۱.</ref>؛ زیرا معتقد بود بدون پشتیبانی مردم کارها به سامان نمی‌رسد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۹.</ref> ایشان برخوردی صمیمانه و بی‌ریا با مردم داشت و از آنان سپاسگزار بود و همه مسئولان نظام را مدیون آنان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۹؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۵۱-۱۵۲.</ref> و خدمت به آنان را وظیفه همه کارگزاران نظام می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۷.</ref> ایشان از ابراز احساسات مردم و جوانان نه تنها گرفتار [[غرور]] و خودپسندی نمی‌شد، بلکه تکلیف خود را زیادتر می‌‌دید و آن را برای خود و دیگر مسئولان نظام به منزله نعمتی می‌‌دانست که نمی‌توان از عهده شکر آن بر‌آمد؛ از این‌رو معتقد بود مدیران و مسئولان، موقعیت و منزلت خود را مدیون مردم‌اند و همه ‌باید در ادای دَین خود به مردم تلاش کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۴-۵۵.</ref>


امام‌خمینی با توجه به ستمی که در [[دوران طاغوت]] بر مردم رفته بود، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۸.</ref> آرزو داشت مردم بفهمند اسلام برای درست‌کردن زندگی دنیا و آخرت آنان آمده است و احساس آرامش کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref>؛ ازاین‌رو در جایگاه [[حاکم اسلامی]] بر مسامحه و رفتار مهربانانه با مردم تاکید می‌کرد و خواستار آن بود که جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر اصلاح زندگی مردم باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> و خدمت به مردم را خدمت به خدا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۴-۱۶۵.</ref> و کسب رضایت آنان را کسب رضایت خدا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> می‌دانست. این نگرش در رفتار ایشان نیز جلوه‌گر بود؛ چنان‌که همواره تلاش می‌کرد زندگی خود را در تراز زندگی مردم قرار دهد و در سختی‌ها و مشکلات اجتماعی، برتری و امتیازی برای خود در نظر نمی‌گرفت.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۱۲-۱۱۳.</ref> ایشان که روحیه خدمتگزاری به مردم را در سیرۀ عملی خویش کاملاً نشان داده بود، با ستایش از فداکاری مردم، از قصور یا تقصیر در برابر مردم عذرخواه بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰-۴۵۱.</ref>
حضور در جمع خانواده شهدا، برنامه همیشگی و منظم امام‌خمینی بود و حتی زمانی که به دلیل بیماری، همه دیدارهای عمومی ایشان تعطیل می‌شد، دیدار با خانواده شهدا برقرار بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۷۱.</ref> و معمولاً در این دیدارها، شور و حال خاصی در حالات ایشان مشاهده می‌شد.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۰۷.</ref> ایشان در پاسخ نامه مادر شهیدی که از شیراز برای دیدار با ایشان به تهران آمده بود و موفق به دیدار نشده بود، یادآور شد تا ملاقات با این مادر شهید صورت نگیرد، دیگر ملاقات‌ها تعطیل است.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۶۲–۱۶۳.</ref> ایشان از مردم می‌خواست مراقب رفتارشان با خانواده‌های شهدا باشند؛ سخنی نگویند که موجب ناراحتی آنها شود؛ خدمتگزار آنان باشند و برای خدماتی که انجام می‌دهند، منتی بر آنان نگذارند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۷.</ref>؛ همچنین به خانواده شهدا، عنایت و توجه ویژه داشت. معمولاً در هر روز دو تا سه مرتبه به آنان وقت ملاقات می‌داد و برابر مادر و فرزندان شهدا فروتن بود.<ref>کروبی، مصاحبه، ۵/۱۶۱–۱۶۲.</ref>
===اهتمام به وحدت ملی و اسلامی===
حفظ [[وحدت ملی]] و [[اتحاد اسلامی]]، از ویژگی‌های مشی سیاسی امام‌خمینی است؛ از این‌رو ایشان بارها بر ضرورت حفظ وحدت در میان [[ملت]] و مسئولان کشور و دعوت همه مسلمانان جهان به اتحاد، تاکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸؛ ۷/۶۴ و ۸/۳۰۷ و ۱۴.</ref> و از سوی دیگر مبارزه با تفرقه و اختلاف‌افکنی [[استکبار]] را ضروری می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸۸/۱۴۶، ۳۴۵؛ ۱۹/۲۸ و ۲۳۸.</ref> ایشان وحدت کلمه را رمز پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانست و تداوم آن را برای دستیابی به اهداف عالی نظام [[جمهوری اسلامی]] لازم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰، ۲۵۶؛ ۷/۱۹۱، ۳۴۲؛ ۸/۴۴۶ و ۱۵/۳۹۹.</ref>؛ همچنین حفظ وحدت را وظیفه‌ای شرعی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۵۰.</ref> و همواره بر لزوم وحدت همه ملت، [[وحدت حوزه و دانشگاه]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۱؛ ۸/۳۱۱؛ ۱۳/۴۱۲ و ۱۴/۱۸۶.</ref> [[ارتش]] و [[سپاه]]، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۰۳-۳۱۴.</ref> دولت و ملت، مسئولان و مدیران کشور و وحدت همه اقشار ملت و گرایش‏های سیاسی با یکدیگر، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱، ۲۴۳، ۳۹۱ و ۵۴۳؛ ۱۴/۷۳ و ۹۰.</ref> نیز وحدت همه مسلمانان و مستضعفان عالم<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۳؛ ۱۵/۴۵۵؛ ۱۸/۹۱ و ۲۰/۳۲۲.</ref> تاکید می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحدت|خط امام}}
===شجاعت و قاطعیت===
موضع‌گیری‌های امام‌خمینی برابر رژیم پهلوی و مستکبران، سند [[شجاعت]] ایشان بود. ایشان برابر احساس تکلیف در برابر خدا، همه قدرت‌ها را هیچ می‌‌انگاشت و از مرگ هراسی نداشت.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۶.</ref> ایشان در ۶۳سالگی یادآور شده است تا کنون از هیچ کس و هیچ چیز نترسیده است<ref>فاضل لنکرانی، سرگذشت‌های، ۶/۱۱۱.</ref> و نیز خاطرنشان کرده است شبی که ماموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]])، ایشان را دستگیر کردند و به [[تهران]] انتقال دادند، آنان خود می‌ترسیدند؛ اما ایشان آنان را دلداری می‌داد.<ref>جلالی خمینی، برداشت‌هایی، ۲/۳۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۵۰۹-۵۱۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امام‌خمینی}}
یکی از پزشکان معالج، با تایید این گفته امام‌خمینی در جلسات خصوصی-که ترس برای ایشان معنایی ندارد، زیرا با پدیده ترس خو نگرفته است-خاطرنشان کرده است از نظر زیست‌شناختی و پزشکی، اگر کسی بترسد، ماده «آدرنالین» در بدنش ترشح می‌شود که رنگ انسان سفید و باعث افزایش شمار ضربان قلب شده، بدن به لرزش و ارتعاش درمی‌آید، فشار خون بالا می‌رود و حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می‌شود؛ اما نبض امام‌خمینی حدود هشت سال زیر نظر بود و در این مدت با وجود مشکلات و ناملایمات بسیار، هرگز این آثار در ایشان دیده نشد.<ref>پورمقدس، خاطره، ۲/۲۷۷.</ref>


[[امام‌خمینی]] نه تنها شجاع بود بلکه مردم را با گفتار و رفتار خود شجاعت می‌داد. ایشان معتقد بود انسان زنده است تا به [[لقاءالله]] برسد؛ چه بهتر که با شهادت به لقاءالله برسد.<ref>جوادی آملی، سرگذشت‌های، ۳/۱۳-۱۴.</ref> در سال ۱۳۴۲ که فاجعه حمله به [[مدرسه فیضیه]] به دست عوامل [[رژیم پهلوی]] روی داد، هر آن ممکن بود به بیت امام‌خمینی نیز حمله کنند؛ از این‌رو برخی خواستند درب منزل ایشان را ببندند. ایشان پس از اطلاع به شدت با آن مخالفت کرد و یادآور شد مدرسه را ویران کردند و فرزندان ایشان را کتک زدند، آن‌گاه درب خانه ایشان بسته شود؟! <ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳-۲۹۴.</ref> امام‌خمینی خود را سرباز [[امام زمان(ع)]] می‌دانست و برابر تهدید سرهنگ علی‌اکبر مولوی، رئیس ساواک تهران، در دیدار با ایشان که گفته بود نگذارد به وظیفه سربازی خود عمل کند، بدون درنگ و با عصبانیت خود را سرباز اسلام خوانده، یادآور شده بود همواره به وظیفه سربازی خود عمل خواهد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۹۸-۲۹۹.</ref>
امام‌خمینی خدمتگزاری به خانواده شهدا و ایثارگران و جانبازان را مجاهده در راه خدا می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۱۶.</ref>؛ از همین‌رو پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پس از آن، در مواقع مختلف، رسیدگی به خانواده‌های شهدا و رفع نیازهای آنان را به مردم، علما و دولت توصیه می‌کرد. اجازه به برخی وکلای خود برای صرف [[خمس|سهم]] [[امام زمان(ع)]] در راه کمک به خانواده‌های شهدا، تشکیل هیئت‌هایی برای رسیدگی به نیاز این خانواده‌ها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۴۰۸ و ۶/۲۱۴.</ref> تعیین پاداش و کمک مالی دایمی از سوی دولت،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۲۵.</ref> دستور تأسیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی با در نظرگرفتن اولویت‌های فرهنگی، اقتصادی، استخدامی، بیمه درمانی و مانند آن برای خانواده شهدا و آسیب‌دیدگان انقلاب اسلامی و [[جنگ تحمیلی]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۱۸۵–۱۸۶.</ref> همچنین دستور به عموم دستگاه‌هایی اجرایی کشور برای سرعت عمل در رسیدگی به امور خانواده‌های شهدا و پرهیز از کارشکنی ازجمله این سفارش‌ها بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۴ و ۲۰/۳۸–۳۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی|شهدا}} ایشان در پاسخ درخواست پیام برای شهادت یکی از فرزندان وزرا، همه شهدا را فرزند خود خواند و تأکید کرد میان آنان تفاوتی نیست.<ref>میریان، خاطره، ۳/۳۱۸.</ref>


امام‌خمینی هنگامی که گفتگو با مخالفان و دشمنان به جایی نمی‌رسید و برخورد مسالمت‌آمیز با آنان به سوءاستفاده می‌انجامید، با قاطعیت برابر آنان می‌ایستاد؛ برای نمونه وقتی یکی از مقامات ساواک از سوی محمدرضا پهلوی به ایشان ابلاغ کرد اگر در فیضیه سخنرانی کند کماندوها به مدرسه می‌ریزند و آنجا را به آتش و خون می‌کشند، ایشان بی‌درنگ پاسخ داد کماندوهای آنان نیز فرستادگان «اعلی‌حضرت» را تادیب خواهند کرد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۵۱.</ref> در جریان [[تسخیر لانه جاسوسی امریکا]]، بیشتر مسئولان با منطق‌های گوناگون مخالف برخورد جدی با [[امریکا]] بودند<ref>انصاری، محمدعلی پرتوی از خورشید، ۳۷۱-۳۷۲.</ref>؛ اما امام‌خمینی با تایید عمل دانشجویان و نام‌گذاری آن به «انقلاب دوم»، با جمله «امریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»، <ref>انصاری، محمدعلی پرتوی از خورشید، ۳۷۱-۳۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} سازش‌ناپذیری و قاطعیت خود را برابر دشمنان نشان داد. نمونه‌های بسیاری از قاطعیت ایشان در مسائل داخلی و خارجی نقل شده است.
=== ارتباط با آزادگان ===
===شرح صدر===
در دوران اسارت، میان رزمندگان اسیرشده ایرانی و امام‌خمینی ارتباط قلبی و احساسی شدیدی برقرار بود که در نامه‌های مختلف و سربسته آزادگان از زندان‌های عراق برای امام‌خمینی و پاسخ ایشان به آن نامه‌ها، نمود داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۱۶–۴۱۷ و ۲۰/۱۰۷ و ۳۰۷.</ref> اسیران ایرانی محبت خاص خود به امام‌خمینی را به شیوه‌های مختلف ازجمله نگارش نامه نشان می‌دادند. امام‌خمینی نیز با لحنی پدرانه و با عطوفت و مهربانی و با ادبیات خاص و به صورت رمزگونه، به نامه‌های آنان پاسخ می‌داد.{{ببینید|متن=ببینید|اسرا}}
[[شرح صدر]] یا سعه صدر به معنای گسترده‌شدن [[روح]] به نور الهی و [[آرامش]] از سوی خداوند<ref>راغب، مفردات، ۲۶۴.</ref> و گسترش ظرفیت وجودی انسان و تحمل و [[استقامت]] او در برابر لجاجت‌ها و کارشکنی‌های دشمنان و مخالفان<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۱۲۱-۱۲۲.</ref> است که در پرتو آن، ظرفیت‌های متناسب با حوادث زمان ایجاد می‌گردد و انسان را از شتابزدگی در تصمیم و عمل و تزلزل در برخورد‌ها باز می‌دارد، و این صفت از بزرگ‌ترین هدیه‌های الهی است که به افراد خاصی ازجمله [[پیامبر اکرم(ص)]] داده شده است.<ref>انشراح، ۱.</ref> نخستین درخواست [[حضرت موسی(ع)]] نیز پس از ماموریت برای دعوت [[فرعون]]، شرح صدر بود.<ref>طه، ۲۵.</ref> اصولاً هیچ رهبر بزرگی نمی‌تواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشکلات بپردازد و آن کس که رسالتش از همه بیشتر است، شرح صدر او باید از همه بیشتر باشد تا حوادث گوناگون، آرامش روح او را بر هم نزند و مشکلات او را به زانو در نیاورد و کارشکنی‌های دشمنانش او را مایوس نسازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۱۲۲.</ref>


صفت شرح صدر در زندگی امام‌خمینی نیز برجستگی داشت تا جایی که برابر حوادث ناگواری چون [[پانزده خرداد]]، حصر و زندان، تبعید به [[ترکیه]] و [[عراق]]، مرگ مشکوک [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، قضیه مخالفت و شورش برخی گروه‌ها، [[جنگ تحمیلی]] و ده‌ها حادثه دیگر، استقامت کرد<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۷۰؛ ← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۷۷-۲۷۹.</ref> و وظایف خود را در نهضت و پس از آن به‌خوبی انجام داد و بر همه مشکلات و توطئه‌ها پیروز شد.<ref>مرتضوی، امام‌خمینی، شرح صدر در رهبری، ۱۱، ۱۳/۳/۱۳۹۹.</ref>
=== حمایت از محرومان و مستضعفان ===
===مشورت در امور===
امام‌خمینی حکومت جمهوری اسلامی ایران را حکومت مستضعفان<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۲۰.</ref> و مهم‌ترین وظیفه مسئولان نظام اسلامی را دفاع از حقوق و خدمت به مستضعفان و توزیع عادلانه ثروت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۰۶؛ ۱۵/۲۸۸ و ۲۱/۴۱۲.</ref> می‌دانست و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رسیدگی به فقرا را از نخستین سفارش‌های خود به دولتمردان قرار داد<ref>بازرگان، خاطره، ۱/۲۱۹؛ موسوی، ۱/۲۱۹؛ محمدعلی رجایی، ۱/۲۱۹.</ref>؛ ازجمله در مدرسه رفاه فیلم «کاخ و کوخ» که وضع زندگی محرومان را نشان می‌داد، نمایش داده شد، ایشان به‌شدت منقلب شد و با گردآوردن مسئولان به آنان یادآور شد ثروت [[رژیم پهلوی]] و عوامل او، باید در راه حمایت از مستضعفان مصرف شود.<ref>محلاتی، سرگذشت‌های، ۴/۷۵–۷۶.</ref> با دستور ایشان، بنیاد مستضعفان بر پایه اموال برجای‌مانده از سران رژیم پهلوی، {{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} [[حساب صد امام]] برای تهیه مسکن محرومان، {{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} کمیته امداد امام‌خمینی، {{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امام‌خمینی}} بنیاد ۱۵ خرداد برای رسیدگی به وضع ایثارگران و مستضعفان{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد ۱۵ خرداد}} و جهاد سازندگی برای رسیدگی به روستاها به ویژه مناطق محروم، {{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} تأسیس شد. همچنین ایشان سفارش کرد زمین‌های موروثی از پدر خود را در خمین، میان فقرا قسمت کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۲.</ref> و این زمین‌ها میان فقرا با اولویت خانواده‌های شهدا، جانبازان و آزادگان تقسیم شد.{{ببینید|متن=ببینید|حیدرعلی جلالی خمینی|فقر}}
در سیره عملی امام‌خمینی، موارد بسیاری از مشورت در مسائل گوناگون پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن مشاهده می‌شود. در سال‌های مبارزه با رژیم پهلوی و دوران نهضت اسلامی، گاهی با [[مراجع تقلید]] و برخی شخصیت‌های تاثیرگذار درباره چگونگی موضع‌گیری و صدور اعلامیه، مشورت می‌کرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۱۵۲؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۷۲.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در همه کارهای مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با مشاوران و مسئولان کشوری و لشکری، حتی گاه در نوشتن نامه‌ها و مکاتبات اداری پیش از انتشار، مشورت می‌‌کرد و از نظرهای اصلاحی خبرگان و کارشناسان بهره می‌‌گرفت و آنان را به تذکاردادن به خودش تشویق می‌‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶-۵۱۷ و ۲۰/۴۴۲-۴۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مشورت}}
===تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها===
تبدیل تهدیدها به فرصت و تصمیم به‌هنگام در حوادث به ویژه در شرایط بحرانی، [[الحدائق الناضره]]، از ویژگی‌های مدیریتی امام‌خمینی بود. با همین ویژگی، توانست تاریخ و سیاست‌های حاکم بر عصر خود را تغییر دهد.<ref>جوادی آملی، خاطره، ۳۱۲-۳۱۵.</ref> پس از انقلاب اسلامی، حوادث بسیاری در داخل و خارج ایران در خصوص انقلاب اسلامی رخ داد. تشکیل دولت موقت و بعدها استعفای آن، درگیری‌های داخلی، تجزیه‌طلبی‌ها، کودتاها، انقلاب فرهنگی، تصرف لانه جاسوسی امریکا، جنگ تحمیلی، تدوین و [[همه‌پرسی قانون اساسی]]، [[همه‌پرسی جمهوری اسلامی]]، [[عزل بنی‌صدر]]، ترورها، [[حکم ارتداد سلمان رشدی]]، [[نامه به گورباچف]]، عزل [[حسینعلی منتظری]] از قائم‌مقامی رهبری و ده‌ها مسئله دیگر، بخشی از آن حوادث بود.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی، ۶۰-۷۷۵؛ نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۸۸.</ref>


امام‌خمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و تصمیم‌های به‌موقع و به‌جا، حوادث یادشده را به‌خوبی مدیریت کرد و با حکمت و تدبیر، بحران‌ها را به فرصت تبدیل کرد و شرایط را برای خدمتگزاران مساعد ساخت. برای مقابله با بسیاری از حوادث یادشده، در مرحله نخست اطلاع‌رسانی، روشنگری و موعظه کرد و آن گاه که پاسخ مناسب نگرفت، نکوهش کرد و هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با این توطئه‌ها فراخواند.<ref>نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۹۱-۱۹۲.</ref>
از سوی دیگر، امام‌خمینی معتقد بود مسئولان نظام باید از کسانی باشند که طعم فقر و محرومیت را چشیده‌اند،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۹ و ۲۱/۴۲۲.</ref> و تأکید می‌کرد همه مدیران، کارگزاران و روحانیان در نظام اسلامی باید با فقرا بیشتر حشر و نشر داشته، از احوال آنان باخبر باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}؛ چنان‌که به صورت خاص با یادآوری سیره تاریخی روحانیت اصیل در دفاع از محرومان، از آنان نیز می‌خواست تحت هر شرایطی به حمایت از محرومان برخیزند. ایشان عدول از این خط را عدول از عدالت اجتماعی اسلام و خیانت به اسلام و مسلمانان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۹–۱۰۰.</ref>؛ حتی به‌کاربردن صفاتی چون طبقات پایین را دربارهٔ مستضعفان نمی‌پسندید و آن را ناشی از منطق مستکبران می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۱.</ref> جایگاه رفیع مستضعفان و حرمت‌نهادن به آنان را می‌توان از اوصافی چون «بندگان خالص حق» و «رادمردان شجاع تاریخ بشریت»<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲.</ref> و «نور چشمان»<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۲.</ref> در سخنان ایشان فهمید؛ چنان‌که به‌صراحت اعلام کرد یک موی سر کوخ‌نشینان، به همه کاخ و کاخ‌نشینان جهان برتری دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۴۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مستضعفان}}
===انتقادپذیری===
در [[فرهنگ اسلامی]]، انتقاد همچون هدیه قلمداد شده، هدیه‌کردن عیب‌ها، ارزش و حتی تکلیف شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۳۹.</ref> بر این اساس، همه انسان‌ها به ویژه سیاستمداران باید انتقادپذیر باشند. انتقاد از راه‌های ارتباطی سیاستمدار با مردم و آگاه‌شدن او از چگونگی اعمال و رفتار خود است. از این‌رو امام‌خمینی انتقاد را نیاز همه انسان‌ها دانسته است؛ زیرا هیج فرد و هیچ دستگاهی نمی‌تواند ادعا کند هیچ نقصی ندارد. اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد، بزرگ‌ترین نقص او همین ادعاست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> در تحلیل امام‌خمینی، انتقادپذیری از کمالات انسانی است و این ویژگی انسان را از سطح موجودی غریزی و خودخواه، به سطح انسانی متعالی می‌رساند و نقایص او را از میان می‌برد؛ زیرا انسان خداخواه از راه همین انتقادها، همه ضعف‌های خود را برطرف می‌سازد و از این ابزار کارآمد استفاده می‌کند. او به جای منبع انتقاد، به نفس انتقاد توجه می‌کند و در این عرصه سپاسگزار انتقادهای دشمنان خویش است و آنان را معلمان دلسوز خود می‌داند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۵۹-۲۶۰.</ref>


[[امام‌خمینی]] بر آن است انسانی که می‌خواهد برای خدا کار کند و به مقام انسانیت برسد، باید همواره در صدد یافتن و برطرف‌کردن عیب‌های خود باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> و اصلاح جامعه نیز با انتقاد امکان‌پذیر است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۱.</ref>؛ بر این اساس همگی باید تحمل انتقاد را چه حق و چه ناحق داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref> ایشان خود این چنین بود و از کارگزاران نیز می‌خواست این چنین باشند. ایشان معتقد بود انتقاد را حتی از دشمن باید شنید و پذیرفت؛ زیرا دوستان بیشتر در دیدن معایب غفلت می‌کنند یا اگر عیبی ببینند از گفتن آن خودداری می‌کنند؛ از این‌رو دشمنان در این‌باره می‌توانند معلمان خوبی باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۵-۱۴۶.</ref>
== اخلاق و سیره سیاسی ==
===صداقت و اعتراف به اشتباه===
امام‌خمینی بر یگانگی اخلاق و سیاست تأکید داشت و در مدیریت جامعه و زعامت بر مردم بر اساس آن عمل می‌کرد؛ زیرا ایشان بر آن بود اگر [[دین]]، ازجمله [[اخلاق]] در [[سیاست]] دخالت نداشته باشد، سیاست در جهت دین‌زدایی اقدام خواهد کرد و [[فساد]] را گسترش خواهد داد.{{ببینید|متن=ببینید|دین و سیاست}} با توجه به مفهوم اخلاق و [[سیره]]، اخلاق و سیره سیاسی به معنای قواعد و اصول کلی عملی در قلمرو سیاست است. [[امام‌خمینی]] در گفتار و رفتار خود، بر محوریت اخلاق در سیاست تأکید می‌کرد و معتقد بود اصلاح جامعه از طریق اصلاح درون ممکن است و تنها با [[تهذیب نفس]] و نظارت مستمر بر خود، می‌توان جامعه‌ای صالح پدیدآورد و سیاستی اصیل را پی افکند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۳۹.</ref> ایشان تجزیه و تحلیل مسائل تنها با دیدگاه مادی را نادرست می‌دانست، و توجه به عوامل معنوی را نیز ضروری می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۰.</ref> ایشان شمار بسیاری از اصول و قواعد کلی را لازمه سیاست اسلامی و اخلاقی می‌دانست و خود نیز در عرصه سیاست، آنها را به کار می‌گرفت که به برخی از آنها اشاره می‌شود:
[[صداقت]] به عنوان فضیلتی اخلاقی، در میان همۀ اقوام و در طول تاریخ همواره ارجمند و پسندیده بوده است.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۴۰.</ref> در قرآن هنگام یادکرد پیامبران(ع)، صداقت در [[وعده]]<ref>مریم، ۵۴.</ref> و صداقت بسیار «صدّیق» را از ویژگی‌های آنان شمرده است<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۴۱ و ۵۶؛ یوسف، ۴۶.</ref> و صدیقین را کنار پیامبران قرار داده است.<ref>نساء، ۶۹.</ref> از نگاه [[قرآن]]، صادق و صدّیق کسی است که در قول و عمل، راستگو باشد. صدق در عمل این است که عمل شخص با گفته‌اش مطابق باشد و چنین مطابقتی، نشانه صدق گفتار و اعتقاد او به آن چیزی است که می‌گوید. صدق در گفتار، یعنی گفتار او مطابق واقع باشد و لازمه چنین حالت روحی‌ای این است که هیچ گاه از هوای نفس پیروی نکند و چیزی جز حق و حقیقت انجام ندهد.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۴۴.</ref> بر این اساس، سیاستمدار صادق، کسی است که در جهت حق و حقیقت حرکت کند و پایبند تعهدات خود باشد و خود را آن گونه که هست به مردم ‏بنمایاند و از فریبکاری و خیانت ‏پرهیز کند و از اعتماد مردم سوءاستفاده نکند؛ همچنین از اعتراف به اشتباه نترسد و آن را نه نشانۀ ضعف، بلکه نتیجۀ اعتماد به نفس بداند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۴۱.</ref>


سیره امام‌خمینی در سیاست و مدیریت کشور براساس اصل صداقت بنا شده بود؛ چنان‌که وقتی پس از پیروزی انقلاب به برخی افراد مسئولیت‌هایی داد که خوب عمل نکردند، به‌صراحت به اشتباه خود اعتراف کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۱.</ref> و از دیگر کارگزاران نیز خواست این چنین باشند و هر جا از آنان نقص و اشتباهی سر زد به‌صراحت به آن اعتراف کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۱.</ref> از نگاه ایشان دیکتاتوری هنگامی آغاز می‌شود که انسان خطا و اشتباه کند و به جای اعتراف و اصلاح آن، مصرّانه بر آن پای فشرده، راه کج خود را ادامه دهد و این بزرگ‌ترین دیکتاتوری‌هاست که بسیاری از انسان‌ها به آن مبتلا هستند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۲.</ref>؛ چنان‌که اعتراف به اشتباه، نه تنها نشانۀ ضعف نیست، بلکه نشانۀ قدرت بر خود و سبب بزرگی، عزت و افزایش محبوبیت است و اصرار بر اشتباه، سبب سقوط و انحطاط خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۳.</ref>
=== حسن مدیریت ===
[[رهبری]] یک نهضت و انقلاب، از مهم‌ترین عوامل توفیق یا ناکامی آن نهضت و انقلاب است. در جریان شکل‌گیری و گسترش نهضت و انقلاب اسلامی، هرچند گروه‌ها و شخصیت‌های سیاسی، کم و بیش حضور داشتند، ولی به‌تدریج رهبری انقلاب در شخص امام‌خمینی متبلور شد. در این مسئله جایگاه فقهی و [[مرجعیت]] و نیز خصوصیات معنوی و سیاسی ایشان بی‌تاثیر نبود؛ ولی عواملی دیگر،<ref>نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۸۶.</ref> ازجمله شیوه مدیریت و چگونگی آن در این مسئله تأثیر بسیاری داشت. با نگاهی به رفتار و اندیشه مدیریتی امام‌خمینی، می‌توان به این واقعیت پی برد که ایشان با وظایف مدیریتی به‌خوبی آشنا بود و همزمان با رعایت همه آنها، همه توان خود را به کار می‌گرفت. داشتن برنامه و هدف در کارها،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۰۲؛ ۱۷/۱۲۱–۱۲۲، ۱۲۹؛ ۲۱/۹۱ و ۱۵۸.</ref> خدمت به ملت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref> و محرومان جامعه،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۲.</ref> نیازشناسی و اولویت‌گذاری،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۹.</ref> سازماندهی و ایجاد تشکیلات مناسب،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۸۵، ۳۶۴–۳۶۵ و ۱۲/۱۶۴.</ref> انتخاب افراد شایسته برای واگذاری پست‌های مهم،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۷۱؛ ۱۰/۵۲۴؛ ۱۶/۳۷۱ و ۴۷۵.</ref> تقسیم وظایف و جلوگیری از دخالت دستگاه‌ها در حوزه مأموریت یکدیگر،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲، ۱۳۵؛ ۱۵/۲۶۹ و ۱۸/۲۲۶–۲۲۷.</ref> پیش‌بینی و آینده‌نگری،<ref>خامنه‌ای، پرتوی از خورشید، ۳۱۰–۳۱۱.</ref> قدرت تصمیم‌گیری و تصمیم‌های به‌موقع و بجا، همانند اعلام لغو [[حکومت نظامی]] در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷،<ref>هاشمی رفسنجانی، پرتوی از خورشید، ۴۰۶–۴۰۷.</ref> واگذاری اختیارات و دخالت‌نکردن در امور دستگاه‌های اجرایی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۱۷۵، ۲۶۳ و ۱۸/۳۳۹.</ref> و سرانجام نظارت، دقت و تذکر بر انجام وظایف مسئولان و دستگاه‌ها و افراد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۱۲۱؛ ۱۰/۳۱۱ و ۱۲/۴۳۹–۴۴۰.</ref> شواهد روشنی بر اِشراف امام‌خمینی بر وظایف مدیریت و به‌کارگیری آنهاست.


بر این اساس، اعتراف به خطا، که نتیجۀ صداقت است، یک فضیلت و کمال انسانی است و جلوه‏‌ای از سیاست اخلاقی به‏ شمار می‌‏رود و امام‌خمینی با تاکید، یادآور شده است انسان‌ها از اشتباه و خطا مامون نیستند؛ از این‌رو به‌مجرد احراز اشتباه و خطا باید از آن برگردند و به آن اعتراف کنند که این کمال انسانی است؛ اما رفتار عکس آن، یعنی توجیه و پافشاری بر خطا، نقص و از امور شیطانی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷؛ موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۸.</ref> افزون بر این، ایشان کسی را سیاستمدار صادق می‌داند که تا هنگامی که خود را مفید احساس می‌کند، در عرصۀ سیاست باقی بماند؛ اما هر زمان و به هر دلیلی که احساس کرد دیگر نمی‌تواند به وظایف خود عمل کند، به جای ادامۀ راه گذشته‏ و پوشاندن ناتوانی‏ خود، با شهامت از مسئولیت کناره‏گیری کند و این کار را [[عمل صالح]] و [[عبادت]] بداند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref>
=== اهتمام بر اجرای احکام و ارزش‌های اسلامی ===
===نفی سلطه شرق و غرب===
امام‌خمینی پیش از انقلاب اسلامی برابر رژیم پهلوی در مواضع گوناگون، خود بر عمل به [[اسلام]] و آموزه‌های آن تأکید داشت؛ ازجمله هنگام نخست‌وزیری [[حسنعلی منصور]] و پیام وی برای همکاری و نزدیکی با ایشان، یادآور شد ایشان با کسی دشمنی ندارد. اگر عمل منصور برابر اسلام باشد که سخنی نیست، ولی اگر بر خلاف اسلام همانند نخست‌وزیران گذشته باشد، برابر او نیز خواهد ایستاد.<ref>جلالی خمینی، پابه‌پای آفتاب، ۳/۱۲.</ref> تعطیلی درس خارج و نگارش کشف اسرار در پاسخ کتاب اسرار هزارساله که به اسلام و [[ارزش‌های اسلامی]] توهین کرده بود، در همین راستا بود.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۱/۱۳۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|کشف اسرار}} امام‌خمینی پس از [[انقلاب اسلامی]] نیز بر آن بود اسلام در تمام شئون حکومت وارد شود و حکومتی با محوریت اسلام و ارزش‌های اسلامی تشکیل گردد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۳–۵۴۳ و ۸/۱۲۰، ۲۵۷، ۲۸۱ و ۴۲۱.</ref>؛ از همین رو به استقرار کامل نظام جمهوری اسلامی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۴، ۱۶، ۱۸، ۲۲، ۷۷، ۱۲۴، ۲۰۸ و ۲۱۸.</ref> تحقق مکتب اسلام و [[احکام اسلامی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۱۷؛ ۱۵/۳۹۶ و ۱۶/۳۹۰.</ref> و الگو قراردادن آن برای مسلمانان جهان،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۱۴۵ و ۸/۳۶۲.</ref> اعتقاد کامل داشت و همه توان و تلاش خود را در مقاطع گوناگون زندگی ازجمله هنگام تدوین [[قانون اساسی]]، [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] و تشکیل جمهوری اسلامی و پس از آن تا آخرین روزهای زندگی، برای اجرای شریعت و ارزش‌های اسلامی به کار گرفت و پایبندی به آن را از همه کارگزاران می‌خواست و خدشه در احکام اسلام یا اجرانشدن آن را از هیچ‌کس نمی‌پذیرفت{{ببینید|متن=ببینید|قانون اساسی|مجلس خبرگان قانون اساسی|جمهوری اسلامی|خط امام}}؛ ازجمله خواسته بهترین دوست خود را نپذیرفت و به‌صراحت اعلام کرد نمی‌تواند رضا و خشنودی خلق را بر خشنودی خدا و روابط را بر ضوابط مقدم بدارد<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۷۶–۷۷.</ref>؛ همچنین پس از انقلاب که برخی عوامل درجه یک [[رژیم پهلوی]] دستگیر شده بودند و از سوی برخی مسئولان بر [[اعدام]] همگی آنان پافشاری می‌شد، یادآور شد تنها کسانی که حکمشان مشخص است و مفسد فی الارض‌اند، اعدام شوند و چگونگی حکم بقیه را به عهده دادگاه بگذارند تا بر اساس موازین شرعی و اسلام در مورد آنان حکم کند.<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۳۵۶.</ref>
امام‌خمینی به فرهنگ شرق و غرب حساسیت ویژه‌ای داشت و با هر چیزی که سبب ترویج آنان می‌شد، برخورد می‌کرد و معتقد بود باید اعتماد به نفس داشت و با منطق «ما می‌توانیم» ضعف‌ها را جبران کرد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۱۴.</ref> ایشان برای نگارش مقالات علیه استکبار شرق و غرب و مستکبران داخلی، اهمیت خاصی قایل بود.<ref>مهاجری، مصاحبه، ۵/۳۲۱.</ref> اصل احترام متقابل و دخالت‌نکردن در امور داخلی یکدیگر، یکی از مبانی و اصول ایشان در رابطه و برخورد با دیگر کشورها بود. در حقیقت خط مشی امام‌خمینی در سیاست خارجی را می‌توان در اصل معروف «نه شرقی و نه غربی» و طرفداری از ملت‌ها و مقابله با ابرقدرت‌ها تعریف کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۰۹.</ref> ایشان رویگردانی مسئولان از این سیاست را به منزله خیانت به [[رسول خدا(ص)]]، [[ائمه اطهار(ع)]]، نابودی ملت و همه [[کشورهای اسلامی]] تلقی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹.</ref> بر این اساس، دولت [[جمهوری اسلامی ایران]]، به سود هیچ ابرقدرتی، با ابرقدرت دیگر متحد نمی‌شود؛ با هر قدرت و حکومتی که بخواهد ملت‌ها را اسیر کند و به زنجیر بکشد، مبارزه و مقابله خواهد کرد و در سیاست خارجی، حامی همه جنبش‌هایی است که علیه ظلم و بیداد مجاهدت و فداکاری می‏‌کنند<ref>مظفری، ‌اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، ۳۰۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خط امام|سیاست خارجی}}؛ از این‌رو وقتی سفیر دولت سابق [[شوروی]] اشغال [[افغانستان]] را به اطلاع امام‌خمینی رساند، ایشان آن را اشتباهی بزرگ خواند که هیچ موفقیتی در آن وجود ندارد و ناگزیر روزی به اشتباه خود اعتراف خواهند کرد.<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۳۸۸-۳۸۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استقلال|نفی سبیل|ابرقدرت‌ها}}
 
===ایستادگی برابر استکبار===
=== قانون‌گرایی ===
امام‌خمینی [[دشمن‌شناسی]] را یکی از ویژگی‏‌های نیروهای انقلابی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۴۶ و ۲/۱۴ و ۳۳.</ref> و با تبیین درست روش‏های سیاسی و تبلیغاتی دشمنان، ایستادگی برابر آنان را ضروری می‌شمرد‌.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۵۷ و ۱۲/۲۳۳ و ۲۳۷.</ref> ایشان امریکا را دولتی ظالم، استکباری و متجاوز می‌دانست که با تبلیغات گسترده به کمک [[صهیونیسم بین‌الملل]]، مردم مظلوم جهان را [[استثمار]] می‏کند و با نیروهای مرموز و خیانتکارش، خون مردم بی‏پناه را می‏‌مکد؛ چنان‌که گویی در جهان هیچ‌کس جز [[امریکا]] و اقمارش حق حیات ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا|استکبار}} ایشان براساس شناخت یادشده خود از جهان استکبار، از آغاز مبارزه خود، در مقاطع گوناگون برابر استکبار جهانی به ویژه امریکا با قاطعیت ایستاد؛ چنان‌که در چهارم آبان ۱۳۴۳ تصمیم گرفت علیه [[کاپیتولاسیون]] سخنرانی کند و واکنش نشان دهد. [[محمدرضا پهلوی]] برای بازداشتن ایشان از سخنرانی یا دست‌کم از حمله به امریکا، نماینده‌ای به [[قم]] فرستاد؛ اما امام‌خمینی او را نپذیرفت و او با سیدمصطفی فرزند ایشان دیدار کرد و خطرناک‌بودن حمله به امریکا را یادآور شد<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۰۳۲؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۱۶۴.</ref>؛ اما امام‌خمینی در این سخنرانی به‌شدت به امریکا، [[اسرائیل]]، [[انگلیس]] و [[شوروی]] حمله کرد و همه گرفتاری‌های ایران را از امریکا و اسرائیل و عوامل داخلی آن دو، ازجمله نمایندگان و وزرای امریکایی دانست و رئیس‌جمهور امریکا را منفورترین افراد دنیا نزد مردم ایران و دشمن قرآن و ملت خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰ و ۴۲۲.</ref> [[رژیم پهلوی]] نیز ایشان را در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به علت مقابله شدید با این قانون استعماری به ترکیه و سپس عراق تبعید کرد{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون|تبعید امام‌خمینی}}؛ نیز در سال ۱۳۵۷ در [[نوفل لوشاتو]] یکی از مقامات امریکایی و یکی از مقامات وزارت خارجه فرانسه به دیدار ایشان رفت و با لحن تندی گفت امریکا تا به حال برابر اقدامات ایشان علیه محمدرضا پهلوی سکوت کرده است و اگر ایشان در برابر شاپور بختیار بخواهد به مبارزه ادامه دهد، امریکا واکنش نشان خواهد داد؛ اما امام‌خمینی با بی‌اعتنایی از جا برخاست و با لحنی قاطع یادآور شد تا کنون راجع به امریکایی‌هایی که در ایران‌اند واکنشی نشان داده نشده است و کاری نکنند که سخنی گفته شود که جان آنان به خطر بیفتد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰.</ref>
در همه دوران‌ها برای تنظیم روابط و برقراری نظامات اجتماعی، قانون عمده‌ترین نقش را داشته است. قانون هم وظایف فردی و اجتماعی را تبیین می‌کند و هم به تنظیم روابط آن می‌پردازد. امام‌خمینی حکومت اسلامی را حکومت قانون و بر پایبندی قانون تأکید بسیار داشت و در موارد بسیار حرمت‌گذاری به قانون را به مردم و مسئولان توصیه می‌کرد و به قانون‌شکنان هشدار می‌داد و بی‌توجهی به قانون را بی‌توجهی به اسلام می‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|قانون}} ایشان خود در پایبندی به قانون نمونه بود<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۸۹.</ref> و رعایت قانون را [[تکلیف شرعی]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۶۲.</ref> و تخلف از آن را حتی در دیگر کشورها جایز نمی‌دانست؛ چنان‌که در [[فرانسه]] از گوسفندی که بر خلاف قانون آن کشور ذبح شده بود، استفاده نکرد.<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۸۹.</ref>
امام‌خمینی معتقد بود استقلال کشور و بیداری ملت، برای استکبار و در راس آن امریکا پذیرفتنی نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۰ و ۱۰/۵۱۹.</ref> و آنان به هر شیوه‏ای که بتوانند با این انقلاب دشمنی می‏‌کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۲۵.</ref>؛ از این‌رو به گویندگان، روشنفکران، متفکران، دانشگاهیان و دانشمندان تاکید می‌کرد همه توان خود را صرف قطع امید دشمن کنند؛ زیرا با وجود سلطه دشمنِ قدرتمندی مثل امریکا، برای جامعه اسلامی چیزی باقی نخواهد ماند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۲۱.</ref>؛ همچنین ایشان به مبارزه با رژیم اشغالگر اسرائیل توجه ویژه داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸ و ۲۳۰.</ref> و پیوسته خطر آن رژیم برای [[کشورهای اسلامی]] و عربی را گوشزد می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۰ و ۷/۶۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} اعلام [[روز جهانی قدس]] نیز برای اعلام انزجار از رژیم اسرائیل و تلاش برای آزادسازی قدس شریف و ملت [[فلسطین]]، با همین هدف بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸-۸۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روز جهانی قدس}} ایشان همچنین یکی از اصول گذشت‌ناپذیر برای ملت‏های مسلمان را مسئله مبارزه با صهیونیست‏ها می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸-۸۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خط امام}}
امام‌خمینی در اهتمام به ظواهر قانون ازجمله در عزل و نصب‌ها دخالت نمی‌کرد؛ برای نمونه در اختلاف میان [[سیدابوالحسن بنی‌صدر]] و [[محمدعلی رجایی]]، در انتخاب وزیران دخالتی نکرد و آن دو را به تفاهم فرا خواند.<ref>رحیمیان، برداشتهایی، ۴/۲۹۹.</ref> ایشان در هر هفته شماری از پسران و دختران را به عقد هم درمی‌آورد؛ اما [[صیغه عقد]] را هنگامی می‌خواند که مراحل قانونی آن طی شده بود.<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۶۰.</ref> وقتی قرار شد طبق [[قانون اساسی]] مسئولان صورت دارایی خود را ارائه دهند، نخستین کسی بود که دارایی خود را اعلام کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۵۲۳–۵۲۴؛ میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۹۵.</ref> یا هنگام ناراحتی [[سیدمحمود طالقانی]] از دستگیری یکی از فرزندان وی که وابسته به گروه‌های چپ بود، سوگند خورد اگر فرزند ایشان، [[سیداحمد خمینی|سیداحمد]] دچار انحراف شود و حکم آن مرگ باشد، شخصاً آن را اجرا خواهد کرد.<ref>میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۹۵.</ref> نمونه‌های بسیاری از سیره امام‌خمینی در این‌باره گردآوری شده است<ref>میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، ۸۳–۹۶.</ref>؛ البته شرایط ویژه جنگ باعث شد که امام‌خمینی در موارد اندکی بر اساس مصلحت نظام و بیرون از ظواهر برخی قوانین عمل کرد، اما به مجرد تمام‌شدن جنگ یادآور شد همه باید طبق قانون اساسی حرکت کنند و آنچه در این سال‌ها انجام شده، در خصوص جنگ بوده است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰۱–۲۰۲.</ref>
===تشویق و تنبیه===
 
رفتار امام‌خمینی با الگوگیری از [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی امیرالمؤمنین(ع)]] بر این اصل استوار بود. ایشان پیش از انقلاب اسلامی، برخی شاگردان خود را به سبب طرح اشکال در درس یا هنگام تقریر درس‌های ایشان، نیز نگارش برخی کتاب‌ها تشویق می‌کرد.<ref>قدیری، خاطره، ۱۲۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}} پس از انقلاب اسلامی نیز برای برخی مدیران به دلیل لیاقت، تعهد، تدین، [[ساده‌زیستی]]، خدمت و دلسوزی به مردم، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲-۱۲۳ و ۵۱۸-۵۱۹ و ۲۱/۲۰ و ۱۴۲.</ref> صلاحیت‌های اخلاقی، <ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶.</ref> حسن تدبیر، کفایت، وثاقت، امانت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> و مانند آن دعا کرد و از آنان به نیکی یاد کرد و آنان را به دلیل برخورداری از این خصلت‌های پسندیده ستود و در برابر تهمت‌ها نیز از آنان دفاع کرد{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی؛ محمدجواد باهنر؛ سیدمحمد بهشتی؛ مصطفی چمران}}؛ همچنین مطبوعاتی که علیه [[استکبار]]، [[سرمایه‌داری]]، خان‌ها و طاغوت‌ها مطالبی می‌نوشتند<ref>مهاجری، مصاحبه، ۵/۳۲۱.</ref> و برخی [[رزمندگان]] را به صورت خاص<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۸۴.</ref> تشویق و ستایش کرد. در برابر، از خطاهای مسئولان چشم پوشی نمی‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۲.</ref> امام‌خمینی در مواجهه با خطای کارگزاران به تناسب موقعیت شخص خطاکار و خطای صورت گرفته، آنان را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم مشورت با اشخاص صالح و مسئولان رده بالای نظام در تصمیم‌گیری‌های تاثیرگذار فرا می‌خواند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۶؛ ۲۰/۱۳۶.</ref> و گاه به نصیحت آنان می‌پرداخت و راه برون‌رفت از مشکلات را بیان می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱-۴۹۳ و ۲۰/۱۳۶-۱۳۷.</ref> و گاه از مدیران ضعیف می‌خواست بدون جوسازی و مقاومت، کنار بروند و جای خود را به افراد شایسته بدهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> و از مسئولان بلندپایه نیز می‌خواست برخی کارگزارانی که مدیریت درستی ندارند یا بد عمل می‌کنند، عزل کنند.<ref>موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۲-۲۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}
=== تکلیف‌گرایی ===
===ساده‌زیستی===
امام‌خمینی بر آن بود که محور اساسی همه اغراض و اعمال، باید ادای تکلیف و انجام وظیفه الهی باشد،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۶۹–۷۰.</ref> بر همین اساس، یکی از مهم‌ترین اصول در سیره ایشان، عمل به تکلیف بود. ایشان در حوادث گوناگون از آن بهره می‌گرفت و از آغاز نهضت تا پایان زندگانی به آن پایبند بود<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۷۳–۷۹، ۳۷۸ و۳۹۰.</ref>؛ برای نمونه، وقتی شمار بالای اعلامیه‌ها و سخنرانی‌های ایشان در اوایل مرجعیت مورد اشکال یکی از علمای تهران قرار گرفت و آن را زیبنده [[مرجعیت]] نشمرد، در پاسخ یادآور شد نمی‌خواهد مرجع باشد، بلکه می‌خواهد به وظیفه خود عمل کند،<ref>تهرانی، خاطره، ۵/۴۳.</ref> و وقتی در جلسه‌ای با [[ستاد انقلاب فرهنگی]] از واکنش مردم دربارهٔ موضوعی گفتگو شد، اظهار داشت باید دید تکلیف الهی چیست و به همان عمل کرد، وگرنه ممکن است همان مردمی که امروز «زنده باد» می‌گویند، روز دیگر «مرده باد» بگویند.<ref>احمدی، خاطره، ۷۸؛ موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۸.</ref>
ساده‌زیستی در زندگی فردی، فضیلت اخلاقی است؛ اما در عرصه سیاست و برای سیاستمداران افزون بر فضیلت یک ضرورت سیاسی است. کسی که وارد این عرصه می‌شود، نباید به جاه و مقام تعلق مادی و دلبستگی داشته باشد؛ زیرا به هر‌اندازه وابسته شود، از تحرک و پیشرفت او کاسته می‌شود و زمینه فریب‌خوردن و دورشدن او از اهداف اصلی نیز بیشتر می‌شود. از این‌رو [[معصومان(ع)]] و بسیاری از سیاستمداران موفق کسانی بوده‌اند که ساده‌زیستی را سرلوحه کارشان قرار داده‌اند. در سیره اخلاقی امام‌خمینی ساده‌زیستی محور و پایه هر نوع حرکت استقلال‌طلبانه و عزت‌خواهانه بود.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۴۱-۱۴۴.</ref> نگاهی گذرا به زندگی امام‌خمینی چه در دوران جوانی و چه در اوج مبارزه و تبعید و چه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، نشان‌دهنده زندگی ساده‌ و بی‌آلایش ایشان است.<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۴۱-۷۴.</ref> ایشان نه تنها خود ساده‌زیست بود بلکه همه کارگزاران را به ساده‌زیستی فرا می‌خواند و از آنان می‌خواست [[سلمان فارسی]] را که مظهر ساده‌زیستی و پرهیز از [[دنیاطلبی]] بود الگوی خود قرار دهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۳.</ref> ایشان ساده‌زیستی را راز و رمز موفقیت در عرصه سیاست می‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|ساده‌زیستی}}
 
امام‌خمینی وقتی پس از مشورت با کارشناسان تصمیمی می‌گرفت، بر آن استوار بود و وارد زد و بندهای معمول در عرصه سیاسی نمی‌شد.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی، ۷۴۴.</ref> این مسئله از تفکر ایشان نشئت می‌گرفت که بر سر اسلام و دین حاضر به معامله نبود و در همه امور بر مبنای وظیفه عمل می‌کرد و معتقد بود وقتی مردم به پیروزی رسیدند که بر اسلام تکیه کردند؛ در ادامه نیز تکیه بر اسلام و انجام وظیفه باید مد نظر همگان باشد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۸۱.</ref> ایشان به‌صراحت اعلام کرد «اگر خمینی یکه و تنها هم بماند، به راه خود که مبارزه با [[کفر]] و [[ظلم]] و [[شرک]] و [[بت‌پرستی]] است، ادامه می‌دهد».<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۸.</ref> مبارزه با رژیم طاغوتی [[محمدرضا پهلوی]] و تشکیل [[نظام اسلامی]] و بسیاری از کارهای دیگر ایشان، در همین راستا تحلیل می‌شود. تأکید بر ادامه دفاع در [[جنگ تحمیلی]]-و پایان آن و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۱۳۶۷{{ببینید|متن=ببینید|قطعنامه ۵۹۸}} و عزل قائم‌مقام رهبری{{ببینید|متن=ببینید|قائم‌مقام رهبری}} نیز بر همین اساس بود؛ همان‌گونه که صدور حکم اعدام سلمان رشدی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|سلمان رشدی}} و نگارش نامه به رهبر [[شوروی]] و دعوت وی به [[توحید]] و [[خداپرستی]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۲۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|نامه به میخائیل گورباچف}} بر مبنای [[تکلیف‌گرایی]] و به دور از ملاحظات سیاسی بود.
 
=== عدالت‌خواهی ===
[[امام‌خمینی]] معتقد بود اهداف انبیا و اولیای الهی، برقراری [[عدالت اجتماعی]] در جامعه و رعایت حقوق مردم بوده است، و با الگوگیری از [[پیامبران]] و [[اولیای الهی]]، طرفدار عدالت اجتماعی و مخالف اشرافیت و نابرابری اقتصادی بود.<ref>خامنه‌ای، ۱۴/۳/۱۳۷۸.</ref> ایشان تبعیض در [[شهریه]] میان ایرانی، افغانستانی و هندی،<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۳/۳۰۸–۳۱۲.</ref> نیز تقدم روابط بر ضوابط را<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۵۹–۲۶۰.</ref> با عدالت ناسازگار می‌دانست؛ همچنین به‌صراحت کسانی را که از حمایت محرومان دوری می‌کردند، رویگردان از عدالت اجتماعی اسلام معرفی می‌کرد و معتقد بود مسئولان در هر شرایطی باید خود را عهده‌دار مسئولیت بزرگ حمایت از حقوق محرومان بدانند و در صورت کوتاهی، خیانتکار به اسلام و مسلمانان‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۹۹–۱۰۰.</ref> ایشان توجه به عدالت اجتماعی را یکی از مطالبات جدی و همیشگی خود از مسئولان و نهادهای حاکمیتی می‌دانست<ref>ایران‌نژاد و دیگران، عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، ۱۳۲.</ref> و بسیاری از مواضع سیاسی و تشکیل نهادهای انقلابی به دست ایشان نیز در این راستا بوده است.{{ببینید|متن=ببینید|عدالت اجتماعی}}
 
=== اهتمام به نقش مردم و تکریم آنان ===
مردم از ارکان اصلی حکومت‌اند. همکاری، همدلی و پشتیبانی آنان از حکومت، پایه‌های آن را تحکیم می‌بخشد و همکاری‌نکردن آنان با حکومت، پایه‌های آن را متزلزل می‌سازد.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۴۹.</ref> بر همین اساس، امام‌خمینی تکیه بر حمایت و مشارکت همه توده‌های مردم را از اصول انقلاب می‌دانست و همواره در طول دوران مبارزه و در سال‌های پس از پیروزی، بر آن تأکید می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۱۰.</ref> ایشان از بند و بست‌های سیاسی رویگردان بود. هرگز سراغ احزاب و گروه‌های مختلف سیاسی نرفت و به انگیزه‌های آنان در مبارزه، با چشم تردید می‌نگریست<ref>خامنه‌ای، مقدمه امام‌خمینی، صحیفه، ۱/نه.</ref> و معتقد بود در مسائل و مشکلات کشور باید از مردم کمک گرفت و صادقانه مسائل و مشکلات را با مردم در میان گذاشت و از آنان کمک خواست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۸۳–۸۶، ۱۲۰، ۳۱۱ و ۸/۱۷۹.</ref>؛ برهمین اساس از مسئولان می‌خواست که مردم را در همه امور مملکت مشارکت دهند، به طوری که مردم خود را به‌طور مستقیم تأثیرگذار در امور کشور بدانند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۵.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|جمهوری اسلامی|مردم|حکومت اسلامی}} ایشان در همین راستا بسیار بر رای مردم و مشارکت سیاسی آنان در اداره کشور بر مبنای آرای آنان تأکید داشت و مشروعیت اقدامات نظام اسلامی را از نگاه شرعی مبتنی بر آن می‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|انتخابات|مشروعیت}}
امام‌خمینی بر اساس همین باور، به مردم حرمت می‌نهاد و آنان را عناصر و ارکان اصلی انقلاب و نظام می‌دانست<ref>نگارش و باقی، حدیث پایداری، ۱۹۱–۱۹۲.</ref> و با [[تواضع]] و احترام با مردم برخورد می‌کرد و در هر شرایطی، نگهداری مردم را در صحنه لازم و ضروری می‌دانست<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۵۱.</ref>؛ زیرا معتقد بود بدون پشتیبانی مردم کارها به سامان نمی‌رسد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۹.</ref> ایشان برخوردی صمیمانه و بی‌ریا با مردم داشت و از آنان سپاسگزار بود و همه مسئولان نظام را مدیون آنان می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۰۹؛ مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۵۱–۱۵۲.</ref> و خدمت به آنان را وظیفه همه کارگزاران نظام می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۷.</ref> ایشان از ابراز احساسات مردم و جوانان نه تنها گرفتار [[غرور]] و خودپسندی نمی‌شد، بلکه تکلیف خود را زیادتر می‌دید و آن را برای خود و دیگر مسئولان نظام به منزله نعمتی می‌دانست که نمی‌توان از عهده شکر آن برآمد؛ از این‌رو معتقد بود مدیران و مسئولان، موقعیت و منزلت خود را مدیون مردم‌اند و همه باید در ادای دَین خود به مردم تلاش کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۴–۵۵.</ref>
 
امام‌خمینی با توجه به ستمی که در [[دوران طاغوت]] بر مردم رفته بود،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۶۸.</ref> آرزو داشت مردم بفهمند اسلام برای درست‌کردن زندگی دنیا و آخرت آنان آمده است و احساس آرامش کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۴۴.</ref>؛ ازاین‌رو در جایگاه [[حاکم اسلامی]] بر مسامحه و رفتار مهربانانه با مردم تأکید می‌کرد و خواستار آن بود که جهت‌گیری نظام جمهوری اسلامی بر اصلاح زندگی مردم باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۲۸۰.</ref> و خدمت به مردم را خدمت به خدا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶۴–۱۶۵.</ref> و کسب رضایت آنان را کسب رضایت خدا<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۱۲.</ref> می‌دانست. این نگرش در رفتار ایشان نیز جلوه‌گر بود؛ چنان‌که همواره تلاش می‌کرد زندگی خود را در تراز زندگی مردم قرار دهد و در سختی‌ها و مشکلات اجتماعی، برتری و امتیازی برای خود در نظر نمی‌گرفت.<ref>خمینی، سیداحمد، پابه‌پای آفتاب، ۱/۱۱۲–۱۱۳.</ref> ایشان که روحیه خدمتگزاری به مردم را در سیرهٔ عملی خویش کاملاً نشان داده بود، با ستایش از فداکاری مردم، از قصور یا تقصیر در برابر مردم عذرخواه بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۵۰–۴۵۱.</ref>
 
=== اهتمام به وحدت ملی و اسلامی ===
حفظ [[وحدت ملی]] و [[اتحاد اسلامی]]، از ویژگی‌های مشی سیاسی امام‌خمینی است؛ از این‌رو ایشان بارها بر ضرورت حفظ وحدت در میان [[ملت]] و مسئولان کشور و دعوت همه مسلمانان جهان به اتحاد، تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۸۸؛ ۷/۶۴ و ۸/۳۰۷ و ۱۴.</ref> و از سوی دیگر مبارزه با تفرقه و اختلاف‌افکنی [[استکبار]] را ضروری می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸۸/۱۴۶، ۳۴۵؛ ۱۹/۲۸ و ۲۳۸.</ref> ایشان وحدت کلمه را رمز پیروزی انقلاب اسلامی می‌دانست و تداوم آن را برای دستیابی به اهداف عالی نظام [[جمهوری اسلامی]] لازم می‌شمرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۹۰، ۲۵۶؛ ۷/۱۹۱، ۳۴۲؛ ۸/۴۴۶ و ۱۵/۳۹۹.</ref>؛ همچنین حفظ وحدت را وظیفه‌ای شرعی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۵۰.</ref> و همواره بر لزوم وحدت همه ملت، [[وحدت حوزه و دانشگاه]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۱؛ ۸/۳۱۱؛ ۱۳/۴۱۲ و ۱۴/۱۸۶.</ref> [[ارتش]] و [[سپاه]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۰۳–۳۱۴.</ref> دولت و ملت، مسئولان و مدیران کشور و وحدت همه اقشار ملت و گرایش‌های سیاسی با یکدیگر،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۱، ۲۴۳، ۳۹۱ و ۵۴۳؛ ۱۴/۷۳ و ۹۰.</ref> نیز وحدت همه مسلمانان و مستضعفان عالم<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۳؛ ۱۵/۴۵۵؛ ۱۸/۹۱ و ۲۰/۳۲۲.</ref> تأکید می‌کرد.{{ببینید|متن=ببینید|وحدت|خط امام}}
 
=== شجاعت و قاطعیت ===
موضع‌گیری‌های امام‌خمینی برابر رژیم پهلوی و مستکبران، سند [[شجاعت]] ایشان بود. ایشان برابر احساس تکلیف در برابر خدا، همه قدرت‌ها را هیچ می‌انگاشت و از مرگ هراسی نداشت.<ref>امامی کاشانی، سرگذشت‌های، ۶/۲۶.</ref> ایشان در ۶۳سالگی یادآور شده است تا کنون از هیچ‌کس و هیچ چیز نترسیده است<ref>فاضل لنکرانی، سرگذشت‌های، ۶/۱۱۱.</ref> و نیز خاطرنشان کرده است شبی که مأموران سازمان اطلاعات و امنیت کشور ([[ساواک]])، ایشان را دستگیر کردند و به [[تهران]] انتقال دادند، آنان خود می‌ترسیدند؛ اما ایشان آنان را دلداری می‌داد.<ref>جلالی خمینی، برداشت‌هایی، ۲/۳۰۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۵۰۹–۵۱۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|دستگیری امام‌خمینی}}
یکی از پزشکان معالج، با تأیید این گفته امام‌خمینی در جلسات خصوصی-که ترس برای ایشان معنایی ندارد، زیرا با پدیده ترس خو نگرفته است-خاطرنشان کرده است از نظر زیست‌شناختی و پزشکی، اگر کسی بترسد، ماده «آدرنالین» در بدنش ترشح می‌شود که رنگ انسان سفید و باعث افزایش شمار ضربان قلب شده، بدن به لرزش و ارتعاش درمی‌آید، فشار خون بالا می‌رود و حالت نامطلوبی در شخص ایجاد می‌شود؛ اما نبض امام‌خمینی حدود هشت سال زیر نظر بود و در این مدت با وجود مشکلات و ناملایمات بسیار، هرگز این آثار در ایشان دیده نشد.<ref>پورمقدس، خاطره، ۲/۲۷۷.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] نه تنها شجاع بود بلکه مردم را با گفتار و رفتار خود شجاعت می‌داد. ایشان معتقد بود انسان زنده است تا به [[لقاءالله]] برسد؛ چه بهتر که با شهادت به لقاءالله برسد.<ref>جوادی آملی، سرگذشت‌های، ۳/۱۳–۱۴.</ref> در سال ۱۳۴۲ که فاجعه حمله به [[مدرسه فیضیه]] به دست عوامل [[رژیم پهلوی]] روی داد، هر آن ممکن بود به بیت امام‌خمینی نیز حمله کنند؛ از این‌رو برخی خواستند درب منزل ایشان را ببندند. ایشان پس از اطلاع به شدت با آن مخالفت کرد و یادآور شد مدرسه را ویران کردند و فرزندان ایشان را کتک زدند، آن‌گاه درب خانه ایشان بسته شود؟!<ref>توسلی، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۳–۲۹۴.</ref> امام‌خمینی خود را سرباز [[امام زمان(ع)]] می‌دانست و برابر تهدید سرهنگ علی‌اکبر مولوی، رئیس ساواک تهران، در دیدار با ایشان که گفته بود نگذارد به وظیفه سربازی خود عمل کند، بدون درنگ و با عصبانیت خود را سرباز اسلام خوانده، یادآور شده بود همواره به وظیفه سربازی خود عمل خواهد کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۲۹۸–۲۹۹.</ref>
 
امام‌خمینی هنگامی که گفتگو با مخالفان و دشمنان به جایی نمی‌رسید و برخورد مسالمت‌آمیز با آنان به سوءاستفاده می‌انجامید، با قاطعیت برابر آنان می‌ایستاد؛ برای نمونه وقتی یکی از مقامات ساواک از سوی محمدرضا پهلوی به ایشان ابلاغ کرد اگر در فیضیه سخنرانی کند کماندوها به مدرسه می‌ریزند و آنجا را به آتش و خون می‌کشند، ایشان بی‌درنگ پاسخ داد کماندوهای آنان نیز فرستادگان «اعلی‌حضرت» را تأدیب خواهند کرد.<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۵۱.</ref> در جریان [[تسخیر لانه جاسوسی آمریکا]]، بیشتر مسئولان با منطق‌های گوناگون مخالف برخورد جدی با [[آمریکا]] بودند<ref>انصاری، محمدعلی پرتوی از خورشید، ۳۷۱–۳۷۲.</ref>؛ اما امام‌خمینی با تأیید عمل دانشجویان و نام‌گذاری آن به «انقلاب دوم»، با جمله «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»،<ref>انصاری، محمدعلی پرتوی از خورشید، ۳۷۱–۳۷۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا}} سازش‌ناپذیری و قاطعیت خود را برابر دشمنان نشان داد. نمونه‌های بسیاری از قاطعیت ایشان در مسائل داخلی و خارجی نقل شده است.
 
=== شرح صدر ===
[[شرح صدر]] یا سعه صدر به معنای گسترده‌شدن [[روح]] به نور الهی و [[آرامش]] از سوی خداوند<ref>راغب، مفردات، ۲۶۴.</ref> و گسترش ظرفیت وجودی انسان و تحمل و [[استقامت]] او در برابر لجاجت‌ها و کارشکنی‌های دشمنان و مخالفان<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۱۲۱–۱۲۲.</ref> است که در پرتو آن، ظرفیت‌های متناسب با حوادث زمان ایجاد می‌گردد و انسان را از شتابزدگی در تصمیم و عمل و تزلزل در برخوردها بازمی‌دارد، و این صفت از بزرگ‌ترین هدیه‌های الهی است که به افراد خاصی ازجمله [[پیامبر اکرم(ص)]] داده شده است.<ref>انشراح، ۱.</ref> نخستین درخواست [[حضرت موسی(ع)]] نیز پس از مأموریت برای دعوت [[فرعون]]، شرح صدر بود.<ref>طه، ۲۵.</ref> اصولاً هیچ رهبر بزرگی نمی‌تواند بدون شرح صدر به مبارزه با مشکلات بپردازد و آن کس که رسالتش از همه بیشتر است، شرح صدر او باید از همه بیشتر باشد تا حوادث گوناگون، آرامش روح او را برهم نزند و مشکلات او را به زانو در نیاورد و کارشکنی‌های دشمنانش او را مأیوس نسازد.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۲۷/۱۲۲.</ref>
 
صفت شرح صدر در زندگی امام‌خمینی نیز برجستگی داشت تا جایی که برابر حوادث ناگواری چون [[پانزده خرداد]]، حصر و زندان، تبعید به [[ترکیه]] و [[عراق]]، مرگ مشکوک [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، قضیه مخالفت و شورش برخی گروه‌ها، [[جنگ تحمیلی]] و ده‌ها حادثه دیگر، استقامت کرد<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۷۰؛ ← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۷۷–۲۷۹.</ref> و وظایف خود را در نهضت و پس از آن به‌خوبی انجام داد و بر همه مشکلات و توطئه‌ها پیروز شد.<ref>مرتضوی، امام‌خمینی، شرح صدر در رهبری، ۱۱، ۱۳/۳/۱۳۹۹.</ref>
 
=== مشورت در امور ===
در سیره عملی امام‌خمینی، موارد بسیاری از مشورت در مسائل گوناگون پیش از انقلاب اسلامی و پس از آن مشاهده می‌شود. در سال‌های مبارزه با رژیم پهلوی و دوران نهضت اسلامی، گاهی با [[مراجع تقلید]] و برخی شخصیت‌های تأثیرگذار دربارهٔ چگونگی موضع‌گیری و صدور اعلامیه، مشورت می‌کرد.<ref>ذاکری، طلوع خورشید، ۱۵۲؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۷۲.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در همه کارهای مهم سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی با مشاوران و مسئولان کشوری و لشکری، حتی گاه در نوشتن نامه‌ها و مکاتبات اداری پیش از انتشار، مشورت می‌کرد و از نظرهای اصلاحی خبرگان و کارشناسان بهره می‌گرفت و آنان را به تذکاردادن به خودش تشویق می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶–۵۱۷ و ۲۰/۴۴۲–۴۴۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مشورت}}
 
=== تصمیم به‌هنگام در حوادث و بحران‌ها ===
تبدیل تهدیدها به فرصت و تصمیم به‌هنگام در حوادث به ویژه در شرایط بحرانی، [[الحدائق الناضره]]، از ویژگی‌های مدیریتی امام‌خمینی بود. با همین ویژگی، توانست تاریخ و سیاست‌های حاکم بر عصر خود را تغییر دهد.<ref>جوادی آملی، خاطره، ۳۱۲–۳۱۵.</ref> پس از انقلاب اسلامی، حوادث بسیاری در داخل و خارج ایران در خصوص انقلاب اسلامی رخ داد. تشکیل دولت موقت و بعدها استعفای آن، درگیری‌های داخلی، تجزیه‌طلبی‌ها، کودتاها، انقلاب فرهنگی، تصرف لانه جاسوسی آمریکا، جنگ تحمیلی، تدوین و [[همه‌پرسی قانون اساسی]]، [[همه‌پرسی جمهوری اسلامی]]، [[عزل بنی‌صدر]]، ترورها، [[حکم ارتداد سلمان رشدی]]، [[نامه به گورباچف]]، عزل [[حسینعلی منتظری]] از قائم‌مقامی رهبری و ده‌ها مسئله دیگر، بخشی از آن حوادث بود.<ref>درویشی سه‌تلانی، سیره عملی امام‌خمینی، ۶۰–۷۷۵؛ نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۸۸.</ref>
 
امام‌خمینی با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی و تصمیم‌های به‌موقع و به‌جا، حوادث یادشده را به‌خوبی مدیریت کرد و با حکمت و تدبیر، بحران‌ها را به فرصت تبدیل کرد و شرایط را برای خدمتگزاران مساعد ساخت. برای مقابله با بسیاری از حوادث یادشده، در مرحله نخست اطلاع‌رسانی، روشنگری و موعظه کرد و آن گاه که پاسخ مناسب نگرفت، نکوهش کرد و هشدار داد و در مرحله سوم مردم را برای مقابله با این توطئه‌ها فراخواند.<ref>نوروزی و باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری، ۱۹۱–۱۹۲.</ref>
 
=== انتقادپذیری ===
در [[فرهنگ اسلامی]]، انتقاد همچون هدیه قلمداد شده، هدیه‌کردن عیب‌ها، ارزش و حتی تکلیف شمرده شده است.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۳۹.</ref> بر این اساس، همه انسان‌ها به ویژه سیاستمداران باید انتقادپذیر باشند. انتقاد از راه‌های ارتباطی سیاستمدار با مردم و آگاه‌شدن او از چگونگی اعمال و رفتار خود است. از این‌رو امام‌خمینی انتقاد را نیاز همه انسان‌ها دانسته است؛ زیرا هیج فرد و هیچ دستگاهی نمی‌تواند ادعا کند هیچ نقصی ندارد. اگر کسی چنین ادعایی داشته باشد، بزرگ‌ترین نقص او همین ادعاست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> در تحلیل امام‌خمینی، انتقادپذیری از کمالات انسانی است و این ویژگی انسان را از سطح موجودی غریزی و خودخواه، به سطح انسانی متعالی می‌رساند و نقایص او را از میان می‌برد؛ زیرا انسان خداخواه از راه همین انتقادها، همه ضعف‌های خود را برطرف می‌سازد و از این ابزار کارآمد استفاده می‌کند. او به جای منبع انتقاد، به نفس انتقاد توجه می‌کند و در این عرصه سپاسگزار انتقادهای دشمنان خویش است و آنان را معلمان دلسوز خود می‌داند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۵۹–۲۶۰.</ref>
 
[[امام‌خمینی]] بر آن است انسانی که می‌خواهد برای خدا کار کند و به مقام انسانیت برسد، باید همواره در صدد یافتن و برطرف‌کردن عیب‌های خود باشد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۶.</ref> و اصلاح جامعه نیز با انتقاد امکان‌پذیر است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۱.</ref>؛ بر این اساس همگی باید تحمل انتقاد را چه حق و چه ناحق داشته باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۰.</ref> ایشان خود این چنین بود و از کارگزاران نیز می‌خواست این چنین باشند. ایشان معتقد بود انتقاد را حتی از دشمن باید شنید و پذیرفت؛ زیرا دوستان بیشتر در دیدن معایب غفلت می‌کنند یا اگر عیبی ببینند از گفتن آن خودداری می‌کنند؛ از این‌رو دشمنان در این‌باره می‌توانند معلمان خوبی باشند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۵–۱۴۶.</ref>
 
=== صداقت و اعتراف به اشتباه ===
[[صداقت]] به عنوان فضیلتی اخلاقی، در میان همهٔ اقوام و در طول تاریخ همواره ارجمند و پسندیده بوده است.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۴۰.</ref> در قرآن هنگام یادکرد پیامبران(ع)، صداقت در [[وعده]]<ref>مریم، ۵۴.</ref> و صداقت بسیار «صدّیق» را از ویژگی‌های آنان شمرده است<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۴۱ و ۵۶؛ یوسف، ۴۶.</ref> و صدیقین را کنار پیامبران قرار داده است.<ref>نساء، ۶۹.</ref> از نگاه [[قرآن]]، صادق و صدّیق کسی است که در قول و عمل، راستگو باشد. صدق در عمل این است که عمل شخص با گفته‌اش مطابق باشد و چنین مطابقتی، نشانه صدق گفتار و اعتقاد او به آن چیزی است که می‌گوید. صدق در گفتار، یعنی گفتار او مطابق واقع باشد و لازمه چنین حالت روحی‌ای این است که هیچ‌گاه از هوای نفس پیروی نکند و چیزی جز حق و حقیقت انجام ندهد.<ref>طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۴/۳۴۴.</ref> بر این اساس، سیاستمدار صادق، کسی است که در جهت حق و حقیقت حرکت کند و پایبند تعهدات خود باشد و خود را آن گونه که هست به مردم بنمایاند و از فریبکاری و خیانت پرهیز کند و از اعتماد مردم سوءاستفاده نکند؛ همچنین از اعتراف به اشتباه نترسد و آن را نه نشانهٔ ضعف، بلکه نتیجهٔ اعتماد به نفس بداند.<ref>اسلامی، امام، اخلاق و سیاست، ۲۴۱.</ref>
 
سیره امام‌خمینی در سیاست و مدیریت کشور براساس اصل صداقت بنا شده بود؛ چنان‌که وقتی پس از پیروزی انقلاب به برخی افراد مسئولیت‌هایی داد که خوب عمل نکردند، به‌صراحت به اشتباه خود اعتراف کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۱.</ref> و از دیگر کارگزاران نیز خواست این چنین باشند و هر جا از آنان نقص و اشتباهی سر زد به‌صراحت به آن اعتراف کنند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۱.</ref> از نگاه ایشان دیکتاتوری هنگامی آغاز می‌شود که انسان خطا و اشتباه کند و به جای اعتراف و اصلاح آن، مصرّانه بر آن پای فشرده، راه کج خود را ادامه دهد و این بزرگ‌ترین دیکتاتوری‌هاست که بسیاری از انسان‌ها به آن مبتلا هستند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۲.</ref>؛ چنان‌که اعتراف به اشتباه، نه تنها نشانهٔ ضعف نیست، بلکه نشانهٔ قدرت بر خود و سبب بزرگی، عزت و افزایش محبوبیت است و اصرار بر اشتباه، سبب سقوط و انحطاط خواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۹۳.</ref>
 
بر این اساس، اعتراف به خطا، که نتیجهٔ صداقت است، یک فضیلت و کمال انسانی است و جلوه‌ای از سیاست اخلاقی به‌شمار می‌رود و امام‌خمینی با تأکید، یادآور شده است انسان‌ها از اشتباه و خطا مأمون نیستند؛ از این‌رو به‌مجرد احراز اشتباه و خطا باید از آن برگردند و به آن اعتراف کنند که این کمال انسانی است؛ اما رفتار عکس آن، یعنی توجیه و پافشاری بر خطا، نقص و از امور شیطانی است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷؛ موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۸.</ref> افزون بر این، ایشان کسی را سیاستمدار صادق می‌داند که تا هنگامی که خود را مفید احساس می‌کند، در عرصهٔ سیاست باقی بماند؛ اما هر زمان و به هر دلیلی که احساس کرد دیگر نمی‌تواند به وظایف خود عمل کند، به جای ادامهٔ راه گذشته و پوشاندن ناتوانی خود، با شهامت از مسئولیت کناره‌گیری کند و این کار را [[عمل صالح]] و [[عبادت]] بداند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref>
 
=== نفی سلطه شرق و غرب ===
امام‌خمینی به فرهنگ شرق و غرب حساسیت ویژه‌ای داشت و با هر چیزی که سبب ترویج آنان می‌شد، برخورد می‌کرد و معتقد بود باید اعتماد به نفس داشت و با منطق «ما می‌توانیم» ضعف‌ها را جبران کرد.<ref>خمینی، سیداحمد، سرگذشت‌های، ۲/۱۴.</ref> ایشان برای نگارش مقالات علیه استکبار شرق و غرب و مستکبران داخلی، اهمیت خاصی قایل بود.<ref>مهاجری، مصاحبه، ۵/۳۲۱.</ref> اصل احترام متقابل و دخالت‌نکردن در امور داخلی یکدیگر، یکی از مبانی و اصول ایشان در رابطه و برخورد با دیگر کشورها بود. در حقیقت خط مشی امام‌خمینی در سیاست خارجی را می‌توان در اصل معروف «نه شرقی و نه غربی» و طرفداری از ملت‌ها و مقابله با ابرقدرت‌ها تعریف کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۰۹.</ref> ایشان رویگردانی مسئولان از این سیاست را به منزله خیانت به [[رسول خدا(ص)]]، [[ائمه اطهار(ع)]]، نابودی ملت و همه [[کشورهای اسلامی]] تلقی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۳۱۹.</ref> بر این اساس، دولت [[جمهوری اسلامی ایران]]، به سود هیچ ابرقدرتی، با ابرقدرت دیگر متحد نمی‌شود؛ با هر قدرت و حکومتی که بخواهد ملت‌ها را اسیر کند و به زنجیر بکشد، مبارزه و مقابله خواهد کرد و در سیاست خارجی، حامی همه جنبش‌هایی است که علیه ظلم و بیداد مجاهدت و فداکاری می‌کنند<ref>مظفری، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، ۳۰۱.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خط امام|سیاست خارجی}}؛ از این‌رو وقتی سفیر دولت سابق [[شوروی]] اشغال [[افغانستان]] را به اطلاع امام‌خمینی رساند، ایشان آن را اشتباهی بزرگ خواند که هیچ موفقیتی در آن وجود ندارد و ناگزیر روزی به اشتباه خود اعتراف خواهند کرد.<ref>آشتیانی، پرتوی از خورشید، ۳۸۸–۳۸۹.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|استقلال|نفی سبیل|ابرقدرت‌ها}}
 
=== ایستادگی برابر استکبار ===
امام‌خمینی [[دشمن‌شناسی]] را یکی از ویژگی‌های نیروهای انقلابی می‌دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۴۶ و ۲/۱۴ و ۳۳.</ref> و با تبیین درست روش‌های سیاسی و تبلیغاتی دشمنان، ایستادگی برابر آنان را ضروری می‌شمرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۳۵۷ و ۱۲/۲۳۳ و ۲۳۷.</ref> ایشان آمریکا را دولتی ظالم، استکباری و متجاوز می‌دانست که با تبلیغات گسترده به کمک [[صهیونیسم بین‌الملل]]، مردم مظلوم جهان را [[استثمار]] می‌کند و با نیروهای مرموز و خیانتکارش، خون مردم بی‌پناه را می‌مکد؛ چنان‌که گویی در جهان هیچ‌کس جز [[آمریکا]] و اقمارش حق حیات ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۲۱۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|امریکا|استکبار}} ایشان براساس شناخت یادشده خود از جهان استکبار، از آغاز مبارزه خود، در مقاطع گوناگون برابر استکبار جهانی به ویژه آمریکا با قاطعیت ایستاد؛ چنان‌که در چهارم آبان ۱۳۴۳ تصمیم گرفت علیه [[کاپیتولاسیون]] سخنرانی کند و واکنش نشان دهد. [[محمدرضا پهلوی]] برای بازداشتن ایشان از سخنرانی یا دست‌کم از حمله به آمریکا، نماینده‌ای به [[قم]] فرستاد؛ اما امام‌خمینی او را نپذیرفت و او با سیدمصطفی فرزند ایشان دیدار کرد و خطرناک‌بودن حمله به آمریکا را یادآور شد<ref>روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۱۰۳۲؛ مصطفوی، زهرا، برداشت‌هایی، ۲/۲۹۲؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۱۶۴.</ref>؛ اما امام‌خمینی در این سخنرانی به‌شدت به آمریکا، [[اسرائیل]]، [[انگلیس]] و [[شوروی]] حمله کرد و همه گرفتاری‌های ایران را از آمریکا و اسرائیل و عوامل داخلی آن دو، ازجمله نمایندگان و وزرای آمریکایی دانست و رئیس‌جمهور آمریکا را منفورترین افراد دنیا نزد مردم ایران و دشمن قرآن و ملت خواند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۴۲۰ و ۴۲۲.</ref> [[رژیم پهلوی]] نیز ایشان را در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ به علت مقابله شدید با این قانون استعماری به ترکیه و سپس عراق تبعید کرد{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون|تبعید امام‌خمینی}}؛ نیز در سال ۱۳۵۷ در [[نوفل لوشاتو]] یکی از مقامات آمریکایی و یکی از مقامات وزارت خارجه فرانسه به دیدار ایشان رفت و با لحن تندی گفت آمریکا تا به حال برابر اقدامات ایشان علیه محمدرضا پهلوی سکوت کرده است و اگر ایشان در برابر شاپور بختیار بخواهد به مبارزه ادامه دهد، آمریکا واکنش نشان خواهد داد؛ اما امام‌خمینی با بی‌اعتنایی از جا برخاست و با لحنی قاطع یادآور شد تا کنون راجع به امریکایی‌هایی که در ایران‌اند واکنشی نشان داده نشده است و کاری نکنند که سخنی گفته شود که جان آنان به خطر بیفتد.<ref>روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۰.</ref>
امام‌خمینی معتقد بود استقلال کشور و بیداری ملت، برای استکبار و در راس آن آمریکا پذیرفتنی نیست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۴۱۰ و ۱۰/۵۱۹.</ref> و آنان به هر شیوه‌ای که بتوانند با این انقلاب دشمنی می‌کنند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۲۵.</ref>؛ از این‌رو به گویندگان، روشنفکران، متفکران، دانشگاهیان و دانشمندان تأکید می‌کرد همه توان خود را صرف قطع امید دشمن کنند؛ زیرا با وجود سلطه دشمنِ قدرتمندی مثل آمریکا، برای جامعه اسلامی چیزی باقی نخواهد ماند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۲۱.</ref>؛ همچنین ایشان به مبارزه با رژیم اشغالگر اسرائیل توجه ویژه داشت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۸ و ۲۳۰.</ref> و پیوسته خطر آن رژیم برای [[کشورهای اسلامی]] و عربی را گوشزد می‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۴۱۰ و ۷/۶۶.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|رژیم اشغالگر قدس}} اعلام [[روز جهانی قدس]] نیز برای اعلام انزجار از رژیم اسرائیل و تلاش برای آزادسازی قدس شریف و ملت [[فلسطین]]، با همین هدف بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|روز جهانی قدس}} ایشان همچنین یکی از اصول گذشت‌ناپذیر برای ملت‌های مسلمان را مسئله مبارزه با صهیونیست‌ها می‌دانست.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۲۷۹ و ۱۳/۷۸–۸۰.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|خط امام}}
 
=== تشویق و تنبیه ===
رفتار امام‌خمینی با الگوگیری از [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امام‌علی امیرالمؤمنین(ع)]] بر این اصل استوار بود. ایشان پیش از انقلاب اسلامی، برخی شاگردان خود را به سبب طرح اشکال در درس یا هنگام تقریر درس‌های ایشان، نیز نگارش برخی کتاب‌ها تشویق می‌کرد.<ref>قدیری، خاطره، ۱۲۲.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|شاگردان امام‌خمینی}} پس از انقلاب اسلامی نیز برای برخی مدیران به دلیل لیاقت، تعهد، تدین، [[ساده‌زیستی]]، خدمت و دلسوزی به مردم،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۲۲–۱۲۳ و ۵۱۸–۵۱۹ و ۲۱/۲۰ و ۱۴۲.</ref> صلاحیت‌های اخلاقی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۶.</ref> حسن تدبیر، کفایت، وثاقت، امانت<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۷۱.</ref> و مانند آن دعا کرد و از آنان به نیکی یاد کرد و آنان را به دلیل برخورداری از این خصلت‌های پسندیده ستود و در برابر تهمت‌ها نیز از آنان دفاع کرد{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی؛ محمدجواد باهنر؛ سیدمحمد بهشتی؛ مصطفی چمران}}؛ همچنین مطبوعاتی که علیه [[استکبار]]، [[سرمایه‌داری]]، خان‌ها و طاغوت‌ها مطالبی می‌نوشتند<ref>مهاجری، مصاحبه، ۵/۳۲۱.</ref> و برخی [[رزمندگان]] را به صورت خاص<ref>← رودسری، پرتوی از خورشید، ۲۸۴.</ref> تشویق و ستایش کرد. در برابر، از خطاهای مسئولان چشم پوشی نمی‌کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۲.</ref> امام‌خمینی در مواجهه با خطای کارگزاران به تناسب موقعیت شخص خطاکار و خطای صورت گرفته، آنان را به درک شرایط حساس کشور و مردم و لزوم مشورت با اشخاص صالح و مسئولان رده بالای نظام در تصمیم‌گیری‌های تأثیرگذار فرا می‌خواند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۵۶؛ ۲۰/۱۳۶.</ref> و گاه به نصیحت آنان می‌پرداخت و راه برون‌رفت از مشکلات را بیان می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۱–۴۹۳ و ۲۰/۱۳۶–۱۳۷.</ref> و گاه از مدیران ضعیف می‌خواست بدون جوسازی و مقاومت، کنار بروند و جای خود را به افراد شایسته بدهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۱۵۷.</ref> و از مسئولان بلندپایه نیز می‌خواست برخی کارگزارانی که مدیریت درستی ندارند یا بد عمل می‌کنند، عزل کنند.<ref>موسوی اردبیلی، مصاحبه، ۵/۲۵۲–۲۵۳.</ref>{{ببینید|متن=ببینید|مسئولان و کارگزاران}}
 
=== ساده‌زیستی ===
ساده‌زیستی در زندگی فردی، فضیلت اخلاقی است؛ اما در عرصه سیاست و برای سیاستمداران افزون بر فضیلت یک ضرورت سیاسی است. کسی که وارد این عرصه می‌شود، نباید به جاه و مقام تعلق مادی و دلبستگی داشته باشد؛ زیرا به هراندازه وابسته شود، از تحرک و پیشرفت او کاسته می‌شود و زمینه فریب‌خوردن و دورشدن او از اهداف اصلی نیز بیشتر می‌شود. از این‌رو [[معصومان(ع)]] و بسیاری از سیاستمداران موفق کسانی بوده‌اند که ساده‌زیستی را سرلوحه کارشان قرار داده‌اند. در سیره اخلاقی امام‌خمینی ساده‌زیستی محور و پایه هر نوع حرکت استقلال‌طلبانه و عزت‌خواهانه بود.<ref>مظهری، رفتارشناسی امام‌خمینی، ۱۴۱–۱۴۴.</ref> نگاهی گذرا به زندگی امام‌خمینی چه در دوران جوانی و چه در اوج مبارزه و تبعید و چه پس از پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت اسلامی، نشان‌دهنده زندگی ساده و بی‌آلایش ایشان است.<ref>← رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، ۲/۴۱–۷۴.</ref> ایشان نه تنها خود ساده‌زیست بود بلکه همه کارگزاران را به ساده‌زیستی فرا می‌خواند و از آنان می‌خواست [[سلمان فارسی]] را که مظهر ساده‌زیستی و پرهیز از [[دنیاطلبی]] بود الگوی خود قرار دهند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۲۱۳.</ref> ایشان ساده‌زیستی را راز و رمز موفقیت در عرصه سیاست می‌دانست.{{ببینید|متن=ببینید|ساده‌زیستی}}


امام‌خمینی خود فردی ساده‌زیست بود و ساده‌زیستی و پرهیز از زیاده‌روی در مصرف [[بیت‌المال]]، سفارش همیشگی ایشان به سیاستمداران بود. ایشان به دست‌اندرکاران دفتر خود نیز توصیه می‌کرد از افراط و تفریط بپرهیزند و در استفاده از تلفن و مصرف انرژی زیاده‌روی نکنند و در مصرف بیت‌المال احتیاط کنند. مراقبت از اطرافیان و نظارت بر هزینه‌های دفتر از کارهای پیوسته ایشان بود. در دفتر ایشان، از شخصیت‌های مهم مانند نخست‌وزیر و وزیران نیز مانند دیگران پذیرایی می‌شد؛ چنان‌که از ادوارد شُواردنادزه، وزیر امور خارجه وقت اتحاد جماهیر شوروی، مانند دیگران در اتاق امام‌خمینی در [[جماران]] پذیرایی شد.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر امام‌خمینی|نامه به میخائیل گورباچف}}
امام‌خمینی خود فردی ساده‌زیست بود و ساده‌زیستی و پرهیز از زیاده‌روی در مصرف [[بیت‌المال]]، سفارش همیشگی ایشان به سیاستمداران بود. ایشان به دست‌اندرکاران دفتر خود نیز توصیه می‌کرد از افراط و تفریط بپرهیزند و در استفاده از تلفن و مصرف انرژی زیاده‌روی نکنند و در مصرف بیت‌المال احتیاط کنند. مراقبت از اطرافیان و نظارت بر هزینه‌های دفتر از کارهای پیوسته ایشان بود. در دفتر ایشان، از شخصیت‌های مهم مانند نخست‌وزیر و وزیران نیز مانند دیگران پذیرایی می‌شد؛ چنان‌که از ادوارد شُواردنادزه، وزیر امور خارجه وقت اتحاد جماهیر شوروی، مانند دیگران در اتاق امام‌خمینی در [[جماران]] پذیرایی شد.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر امام‌خمینی|نامه به میخائیل گورباچف}}
===پرهیز از ورود به جزئیات===
 
=== پرهیز از ورود به جزئیات ===
[[امام‌خمینی]] به‌رغم دقت و ریزبینی که در تمام امور مربوط به کشور داشت، در سخنرانی‌ها و نظارت خود بر مسائل کشور، از ورود به جزئیات امور پرهیز می‌کرد. ایشان در عین اینکه از دادن تذکرات کلی به مسئولان غافل نبود و بر تمام امور نظارت دقیق داشت، اما در جزئیات کار دولت، [[مجلس شورای اسلامی]] و [[قوه قضائیه]]، و عزل و نصب‌ها، دخالت نمی‌کرد و به اطرافیان خود نیز چنین اجازه‌ای نمی‌داد؛ مگر در موارد اختلاف نظر جدی و بن‌بست‌ها یا به دلیل شرایط خاص کشور، که این موارد هم بسیار محدود بود. این رویه که از جمله ویژگی‌های مهم در سلوک رهبری ایشان است، افزون بر تقویت حس اعتماد در مسئولان و دستگاه‌های مختلف کشور، و دادن آزادی عمل به آنان در اجرای تصمیمات، توان فکری و رهبری ایشان را برای مسائل اساسی و حیاتی کشور حفظ می‌کرد.<ref>مرتضوی، امام‌خمینی، شرح صدر در رهبری، ۱۳/۳/۱۳۹۹.</ref>
[[امام‌خمینی]] به‌رغم دقت و ریزبینی که در تمام امور مربوط به کشور داشت، در سخنرانی‌ها و نظارت خود بر مسائل کشور، از ورود به جزئیات امور پرهیز می‌کرد. ایشان در عین اینکه از دادن تذکرات کلی به مسئولان غافل نبود و بر تمام امور نظارت دقیق داشت، اما در جزئیات کار دولت، [[مجلس شورای اسلامی]] و [[قوه قضائیه]]، و عزل و نصب‌ها، دخالت نمی‌کرد و به اطرافیان خود نیز چنین اجازه‌ای نمی‌داد؛ مگر در موارد اختلاف نظر جدی و بن‌بست‌ها یا به دلیل شرایط خاص کشور، که این موارد هم بسیار محدود بود. این رویه که از جمله ویژگی‌های مهم در سلوک رهبری ایشان است، افزون بر تقویت حس اعتماد در مسئولان و دستگاه‌های مختلف کشور، و دادن آزادی عمل به آنان در اجرای تصمیمات، توان فکری و رهبری ایشان را برای مسائل اساسی و حیاتی کشور حفظ می‌کرد.<ref>مرتضوی، امام‌خمینی، شرح صدر در رهبری، ۱۳/۳/۱۳۹۹.</ref>
==پانویس ==
 
{{پانویس}}
== پانویس ==
==منابع==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
{{منابع}}
{{منابع}}
* قرآن کریم.
* قرآن کریم.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۱، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۳، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، پرتوی از خورشید، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید، تدوین حسین رودسری، پرتوی از خورشید، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، مجله پاسدار اسلام، شماره‌های ۹۲ و ۹۳، ۱۳۶۸ش.
* آشتیانی، علی‌اکبر، سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، مجله پاسدار اسلام، شماره‌های ۹۲ و ۹۳، ۱۳۶۸ش.
* ابن‌فارس، معجم، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمد‌هارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌فارس، معجم، احمد، معجم مقاییس اللغه، تصحیح عبدالسلام محمدهارون، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد هلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* ابن‌مسکویه، احمد، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، تحقیق عماد هلالی، قم، طلیعه نور، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
* ابن‌منظور، محمدبن‌مکرم، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
خط ۲۲۵: خط ۲۷۶:
* اسلامی، سیدحسن، امام، اخلاق و سیاست، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* اسلامی، سیدحسن، امام، اخلاق و سیاست، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* اشراقی، زهرا، خاطره، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، زهرا، خاطره، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، عاطفه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، عاطفه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، عاطفه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
* اشراقی، عاطفه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ دوم، ۱۳۸۰ش.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده، تدوین رسول سعادتمند، قم، تسنیم، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده در مهر و قهر، تالیف محمدرضا سبحانی‌نیا و سعیدرضا علی‌عسکری، اصفهان، مرکز فرهنگی شهید مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* اشراقی، نعیمه، خاطره، چاپ‌شده در مهر و قهر، تألیف محمدرضا سبحانی‌نیا و سعیدرضا علی‌عسکری، اصفهان، مرکز فرهنگی شهید مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* اعرابی، فرشته، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اعرابی، فرشته، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* اعرابی، فرشته، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* اعرابی، فرشته، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* اکبری، محمدرضا، خورشید شرق، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* اکبری، محمدرضا، خورشید شرق، قم، مسجد مقدس جمکران، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* الهامی‌نیا، علی‌اصغر، سیره اخلاقی معصومین(ع)، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* الهامی‌نیا، علی‌اصغر، سیره اخلاقی معصومین(ع)، قم، زمزم هدایت، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* امام‌جمارانی، سیدمهدی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* امام‌جمارانی، سیدمهدی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ره عشق، نامه‌های عرفانی امام‌خمینی، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، ره عشق، نامه‌های عرفانی امام‌خمینی، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ ششم، ۱۳۸۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، وعده دیدار (نامه‌های امام به سیداحمد خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۷۶ش.
* امام‌خمینی، سیدروح‌الله، وعده دیدار (نامه‌های امام به سیداحمد خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۷۶ش.
* امامی کاشانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* امامی کاشانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* امامی کاشانی، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پا‌به‌پای آفتاب.
* امامی کاشانی، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* امامی کاشانی، محمد، خاطره چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
* امامی کاشانی، محمد، خاطره چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه از زندگی حضرت امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
* امینی، ابراهیم، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* امینی، ابراهیم، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، ج۵، تهران، عروج، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، ج۴، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، ج۴، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
* انصاری، حمید، حدیث بیداری، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ بیستم، ۱۳۸۰ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
* ایران‌نژاد، ابراهیم و دیگران، عدالت اجتماعی در ‌‌اندیشه سیاسی امام‌خمینی، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، شماره ۱، ۱۳۹۱ش.
* ایران‌نژاد، ابراهیم و دیگران، عدالت اجتماعی در اندیشه سیاسی امام‌خمینی، مجله مطالعات توسعه اجتماعی ایران، شماره ۱، ۱۳۹۱ش.
* بازرگان، مهدی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* بازرگان، مهدی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* بافقی، ربابه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* بافقی، ربابه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* باقی نصرآبادی، علی، درآمدی بر سیره مدیریتی شهید دکتر بهشتی، مجله پیام انقلاب، شماره ۷۷، ۱۳۸۵ش.
* باقی نصرآبادی، علی، درآمدی بر سیره مدیریتی شهید دکتر بهشتی، مجله پیام انقلاب، شماره ۷۷، ۱۳۸۵ش.
* بایگانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، قم.
* بایگانی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، قم.
* بروجردی، محمود، خاطره، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* بروجردی، محمود، خاطره، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
خط ۲۶۳: خط ۳۱۳:
* بنی‌فضل، مرتضی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* بنی‌فضل، مرتضی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* بنی‌فضل، مرتضی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۴۹، ۱۳۷۱ش.
* بنی‌فضل، مرتضی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۴۹، ۱۳۷۱ش.
* بهاء‌الدینی، سیدرضا، مصاحبه، چاپ‌شده در آیینه‌داران حقیقت، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* بهاءالدینی، سیدرضا، مصاحبه، چاپ‌شده در آیینه‌داران حقیقت، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* پورمقدس، مسعود، خاطراتی از زندگی حضرت امام، مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۳، ۱۳۶۱ و شماره ۹۶، ۱۳۶۸ش.
* پورمقدس، مسعود، خاطراتی از زندگی حضرت امام، مجله پاسدار اسلام، شماره ۱۳، ۱۳۶۱ و شماره ۹۶، ۱۳۶۸ش.
* پورمقدس، مسعود، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، ج۲، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
* پورمقدس، مسعود، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، ج۲، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
* توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* توسلی، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* توسلی، محمدرضا، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۴۵، ۱۳۷۰ش.
* توسلی، محمدرضا، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۴۵، ۱۳۷۰ش.
* توسلی، محمدرضا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* توسلی، محمدرضا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* توکلی‌بینا، ابوالفضل، دیدار در نوفل لوشاتو، خاطرات سیاسی-اجتماعی ابوالفضل توکلی‌بینا، به‌ کوشش فرامرز شعاع‌حسینی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* توکلی‌بینا، ابوالفضل، دیدار در نوفل لوشاتو، خاطرات سیاسی-اجتماعی ابوالفضل توکلی‌بینا، به کوشش فرامرز شعاع‌حسینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* تهرانی، مرتضی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* تهرانی، مرتضی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* تیموری، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* تیموری، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، حسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، حسن، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* ثقفی، حسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، به‌ کوشش علی ثقفی، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
* ثقفی، خدیجه، بانوی انقلاب خدیجه‌ای دیگر، به کوشش علی ثقفی، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده در گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* ثقفی، خدیجه، خاطره، چاپ‌شده در گنجینه دل، مجموعه خاطرات یاران در وصف یادگار امام، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.
* ثقفی، خدیجه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* ثقفی، خدیجه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* ثقفی، علی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، علی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ثقفی، علی، مصاحبه، چاپ‌شده در قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم...، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* ثقفی، علی، مصاحبه، چاپ‌شده در قدس ایران، بانوی بزرگ انقلاب، تهران، مؤسسه تنظیم…، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
* ثقفی، علی، خاطره، چاپ‌شده در مهر و قهر، تالیف محمدرضا سبحانی‌نیا و سعیدرضا علی‌عسکری، اصفهان، مرکز فرهنگی شهید مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* ثقفی، علی، خاطره، چاپ‌شده در مهر و قهر، تألیف محمدرضا سبحانی‌نیا و سعیدرضا علی‌عسکری، اصفهان، مرکز فرهنگی شهید مدرس، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* جعفری، عیسی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* جعفری، عیسی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* جلالی خمینی، حیدرعلی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* جلالی خمینی، حیدرعلی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* جلالی خمینی، حیدرعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* جلالی خمینی، حیدرعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۵/۱۳۶۸ش.
* جمهوری اسلامی، روزنامه، ۳/۵/۱۳۶۸ش.
* جوادی آملی، عبدالله، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* جوادی آملی، عبدالله، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* حبیبی، حسن، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* حبیبی، حسن، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* حدیدچی، مرضیه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* حدیدچی، مرضیه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* حدیدچی، مرضیه، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* حدیدچی، مرضیه، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
* حضور، مجله، شماره‌ ۱۷، ۱۳۷۵ و شماره ۳۳، ۱۳۷۹ش.
* حضور، مجله، شماره ۱۷، ۱۳۷۵ و شماره ۳۳، ۱۳۷۹ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، ۱۴/۳/۱۳۷۸ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، ۱۴/۳/۱۳۷۸ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، به مناسبت اربعین امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجله پیام انقلاب، شماره ۲۶۰.
* خامنه‌ای، سیدعلی، به مناسبت اربعین امام‌خمینی، چاپ‌شده در مجله پیام انقلاب، شماره ۲۶۰.
* خامنه‌ای، سیدعلی، چاپ‌شده در خورشید بی‌غروب، تالیف محمد سپهری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، چاپ‌شده در خورشید بی‌غروب، تألیف محمد سپهری، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی ازخورشید، به کوشش حسین رودسری، پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی ازخورشید، به کوشش حسین رودسری، پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده در حدیث نور، خاطراتی آموزنده از زندگانی امام‌خمینی، تدوین ابراهیم رستمی، قم، نشر جمال، ۱۳۸۲ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، خاطره، چاپ‌شده در حدیث نور، خاطراتی آموزنده از زندگانی امام‌خمینی، تدوین ابراهیم رستمی، قم، نشر جمال، ۱۳۸۲ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، سخن آفتاب، تدوین معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، سخن آفتاب، تدوین معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مجله حوزه، شماره ۴۹، ۱۳۷۱ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مجله حوزه، شماره ۴۹، ۱۳۷۱ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پا‌به‌پای آفتاب.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مقدمه کتاب صحیفه امام، تالیف امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* خامنه‌ای، سیدعلی، مقدمه کتاب صحیفه امام، تألیف امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
* خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* خمینی، سیداحمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
خط ۳۰۸: خط ۳۵۸:
* خمینی، سیدحسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* خمینی، سیدحسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* خوانساری، سیدمصطفی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۲، ۱۳۶۸ش.
* خوانساری، سیدمصطفی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۲، ۱۳۶۸ش.
* درویشی سه‌تلانی، فرهاد، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور، (۱۳۵۷-۱۳۶۷)، قم، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* درویشی سه‌تلانی، فرهاد، سیره عملی امام‌خمینی در اداره امور کشور، (۱۳۵۷–۱۳۶۷)، قم، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، تهران، دریا، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش.
* دلشاد تهرانی، مصطفی، سیره نبوی، تهران، دریا، چاپ سوم، ۱۳۸۳ش.
* دوانی، علی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* دوانی، علی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
خط ۳۱۶: خط ۳۶۶:
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت-دمشق، دارالقلم-دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* راغب اصفهانی، حسین‌بن‌محمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت-دمشق، دارالقلم-دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
* رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی، برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* محمدعلی رجایی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* محمدعلی رجایی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* رجایی‌نژاد، محمد، یادی از سیدنورالله، مجله حریم امام، شماره ۷۵، ۱۳۹۲ش.
* رجایی‌نژاد، محمد، یادی از سیدنورالله، مجله حریم امام، شماره ۷۵، ۱۳۹۲ش.
* رجبی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* رجبی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* رحیمیان، محمدحسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* رحیمیان، محمدحسن، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* رحیمیان، محمدحسن، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* رحیمیان، محمدحسن، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، یاد‌ها و یادداشت‌هایی از زندگی امام، تهران، مؤسسه پاسدار اسلام، ۱۳۷۳ش.
* رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام، تهران، مؤسسه پاسدار اسلام، ۱۳۷۳ش.
* رحیمیان، محمدحسن، سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌، مجله پاسدار اسلام، شماره ۴۰، ۱۳۶۴ش؛ شماره ۹۸ و ۱۰۱، ۱۳۶۸ش؛ شماره ۱۰۷، ۱۳۶۹ش.
* رحیمیان، محمدحسن، سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام، مجله پاسدار اسلام، شماره ۴۰، ۱۳۶۴ش؛ شماره ۹۸ و ۱۰۱، ۱۳۶۸ش؛ شماره ۱۰۷، ۱۳۶۹ش.
* رحیمیان، محمدحسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* رحیمیان، محمدحسن، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* رسولی محلاتی، سید‌هاشم، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* رسولی محلاتی، سیدهاشم، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* رسولی محلاتی، سید‌هاشم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* رسولی محلاتی، سیدهاشم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* رسولی محلاتی، سید‌هاشم، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۷-۳۸، ۱۳۶۹ش.
* رسولی محلاتی، سیدهاشم، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۷–۳۸، ۱۳۶۹ش.
* رضایی، محسن، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* رضایی، محسن، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* رفیق‌دوست، محسن، مصاحبه چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* رفیق‌دوست، محسن، مصاحبه چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* روحانی، سیدحمید، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* روحانی، سیدحمید، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
خط ۳۴۲: خط ۳۹۲:
* شاه‌آبادی، نصرالله، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* شاه‌آبادی، نصرالله، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* صابری همدانی، احمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* صابری همدانی، احمد، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* صیاد شیرازی، علی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* صیاد شیرازی، علی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* ضیایی، علی‌اکبر، نهضت فلسفی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* ضیایی، علی‌اکبر، نهضت فلسفی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی-اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* طباطبایی، سیدعمادالدین، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق.
* طباطبایی، فاطمه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* طباطبایی، فاطمه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* طباطبایی، فاطمه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* طباطبایی، فاطمه، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* عراقی، مجتبی، امام در سنگر نماز، بیانات و خاطرات امام‌خمینی درباره نماز، تدوین مؤسسه تنظیم...، قم، ستاد اقامه نماز، ۱۳۷۴ش.
* عراقی، مجتبی، امام در سنگر نماز، بیانات و خاطرات امام‌خمینی دربارهٔ نماز، تدوین مؤسسه تنظیم…، قم، ستاد اقامه نماز، ۱۳۷۴ش.
* علم‌الهدی، سیدمحمدجواد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* علم‌الهدی، سیدمحمدجواد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* علیزاده، مهدی، اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* علیزاده، مهدی، اخلاق اسلامی (مبانی و مفاهیم)، قم، معارف، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
* عمید زنجانی، مصاحبه، عباسعلی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره، ۳۷-۳۸، ۱۳۶۹ش.
* عمید زنجانی، مصاحبه، عباسعلی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره، ۳۷–۳۸، ۱۳۶۹ش.
* غیوری، سیدمهدی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* غیوری، سیدمهدی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* غیوری، سیدعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* غیوری، سیدعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* فاضل لنکرانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* فاضل لنکرانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* فاضل لنکرانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* فاضل لنکرانی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم‌ روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین فردوسی‌پور، تدوین فرامرز شعاع‌حسینی و رحیم روح‌بخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* فردوسی‌پور، اسماعیل، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* فیض، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* فیض، محمدعلی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
* قائدی، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* قائدی، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* محمدحسن قدیری، خاطره، چاپ‌شده در صحیفه دل، به کوشش حمید بصیرت‌منش، مرتضی طاهری، اصغر میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* محمدحسن قدیری، خاطره، چاپ‌شده در صحیفه دل، به کوشش حمید بصیرت‌منش، مرتضی طاهری، اصغر میرشکاری، قانون و قانون‌گرایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
* قرهی، عبدالعلی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* قرهی، عبدالعلی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، علی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، ‌اندیشه‌های اخلاقی-عرفانی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* کاظمی وردنجانی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، علی، الهی‌نامه مجموعه آثار (۲)، اندیشه‌های اخلاقی-عرفانی امام‌خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
* کروبی، مصاحبه، مهدی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* کروبی، مصاحبه، مهدی، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* سیدجعفر کریمی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* سیدجعفر کریمی، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
خط ۳۸۳: خط ۴۳۳:
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی.
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی.
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، زهرا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مصطفوی، زهرا، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی از خورشید.
* مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در گلبرگ خاطره‌ها، تدوین احمد طهماسبی، قم، یاقوت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در گلبرگ خاطره‌ها، تدوین احمد طهماسبی، قم، یاقوت، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امام‌خمینی.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در درس‌هایی از امام‌خمینی، اخلاق در خانواده.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، فریده، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مصطفوی، فریده، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مصطفوی، فریده، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۱۶، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۰ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج۲۲، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* مظاهری، حسین، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مظاهری، حسین، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مظفری، آیت‏، ‌اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری‏، تهران، زمزم هدایت، ‏چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* مظفری، آیت‏، اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری‏، تهران، زمزم هدایت، ‏چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
* مظهری، مرضیه، رفتارشناسی امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* مظهری، مرضیه، رفتارشناسی امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، قم، مدرسه امام‌علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و ششم، ۱۳۸۶ش.
* مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و ششم، ۱۳۸۶ش.
* ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، تهران، کانون ‌اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* ملک‌زاده، محمد، سیره سیاسی معصومان(ع) در عصر حاکمیت، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* ملکوتی، مسلم، خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* ملکوتی، مسلم، خاطرات آیت‌الله مسلم ملکوتی، تدوین عبدالرحیم اباذری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
* موسوی اردبیلی ابرکوهی، سیدمرتضی، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* موسوی اردبیلی ابرکوهی، سیدمرتضی، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* موسوی، میرحسین، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* موسوی، میرحسین، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مهاجری، مسیح، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مهاجری، مسیح، مصاحبه، چاپ‌شده در پابه‌پای آفتاب.
* مهری، سیدعباس، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* مهری، سیدعباس، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، امام‌ در آینه اسناد، سیر مبارزات امام‌خمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امام‌خمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کوثر، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کوثر، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
* مؤمن، محمد، خاطره، چاپ‌شده در برداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مؤمن، محمد، خاطره، چاپ‌شده دربرداشت‌هایی از سیره امام‌خمینی.
* مؤمن، محمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* مؤمن، محمد، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* میرزابیگی، حسنعلی، خانواده و امام‌خمینی، قم، فراگفت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
* میرزابیگی، حسنعلی، خانواده و امام‌خمینی، قم، فراگفت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
خط ۴۱۴: خط ۴۶۴:
* میریان، خاطره، سیدرحیم، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* میریان، خاطره، سیدرحیم، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* ناصری، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* ناصری، محمدرضا، خاطره، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه.
* ناصری، محمدرضا، فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی امام‌خمینی، تهیه ع-ز-گ، نشر‌هادی، ۱۳۶۱ش.
* ناصری، محمدرضا، فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی امام‌خمینی، تهیه ع-ز-گ، نشرهادی، ۱۳۶۱ش.
* نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی، حدیث پایداری، تهران، لوح محفوظ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نگارش، حمید و علی باقی نصرآبادی، حدیث پایداری، تهران، لوح محفوظ، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نوروزی، علیرضا، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲/۳/۱۳۹۰ش.
* نوروزی، علیرضا، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲/۳/۱۳۹۰ش.
* نوروزی، محمدجواد و علی‌اکبر باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجله پژوهش‌های انقلاب اسلامی، شماره ۳، ۱۳۹۱ش.
* نوروزی، محمدجواد و علی‌اکبر باقری، بررسی و تحلیل جایگاه رهبری در نظام جمهوری اسلامی ایران، مجله پژوهش‌های انقلاب اسلامی، شماره ۳، ۱۳۹۱ش.
* نوری، مستدرک الوسائل ، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* نوری، مستدرک الوسائل، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
* نهج‌البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* نهج‌البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج‌البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
* وجدانی، مصطفی، سرگذشت‌های ویژه.
* وجدانی، مصطفی، سرگذشت‌های ویژه.
*‌هاشمی رفسنجانی، اکبر، امام‌خمینی به روایت آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، امام‌خمینی به روایت آیت‌الله‌هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
*‌هاشمی رفسنجانی، اکبر، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، خاطره، چاپ‌شده در برداشتهایی از سیره امام‌خمینی.
*‌هاشمی رفسنجانی، اکبر، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی ازخورشید، به کوشش حسین رودسری، پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم...، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* هاشمی رفسنجانی، اکبر، خاطره، چاپ‌شده در پرتوی ازخورشید، به کوشش حسین رودسری، پرتوی از خورشید، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
* یزدی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در صحیفه دل، به ‌کوشش حمید بصیرت‌منش و احمد میریان، خاطره، تهران، مؤسسه تنظیم...، چاپ اوّل، ۱۳۷۹ش.
* یزدی، محمد، خاطره، چاپ‌شده در صحیفه دل، به کوشش حمید بصیرت‌منش و احمد میریان، خاطره، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اوّل، ۱۳۷۹ش.
{{پایان}}
{{پایان}}
==پیوند به بیرون==
 
محمدصادق مزینانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/530/ اخلاق و سیره امام‌خمینی]»، دانشنامه امام‌خمینی(ره)، ج۱، ص۵۳۰-۵۶۹.
== پیوند به بیرون ==
محمدصادق مزینانی، مقاله «[https://books.khomeini.ir/books/10001/530/ اخلاق و سیره امام‌خمینی]»، دانشنامه امام‌خمینی (ره)، ج۱، ص۵۳۰–۵۶۹.


[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های آماده ارزیابی]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد اول دانشنامه]]
۲۱٬۱۴۹

ویرایش