confirmed، emailconfirmed، templateeditor
۱٬۵۵۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
#از دیدگاه امامخمینی، به شهادت طبع سلیم و بررسی کلام خطبا و شعرای عرب و فارس، نظریه مشهور در باب مجاز باطل است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۰۴ و ۱۰۶.</ref> به نظر ایشان زیبایی بهکارگیری مجاز در آن نیست که لفظی بهعاریت جایگزین لفظی دیگر شود، بلکه در آن است که معنایی به جای معنای دیگر بنشیند؛ بنابراین لفظ در همه کاربردهای مجاز در موضوعٌله بهکار گرفته میشود؛ ولی مقصود جدی برخلاف استعمال است؛ زیرا تطبیق معنای موضوعٌله بر مقصود جدی با این ادعاست که این مقصود جدی مصداق آن کلی است؛ چون در غیر این صورت، کلام از اوج زیبایی به حضیض برودت و ابتذال فرومیافتد و مقصود از مجازگویی بهیکباره گم میشود؛<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۰۶.</ref> | #از دیدگاه امامخمینی، به شهادت طبع سلیم و بررسی کلام خطبا و شعرای عرب و فارس، نظریه مشهور در باب مجاز باطل است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۰۴ و ۱۰۶.</ref> به نظر ایشان زیبایی بهکارگیری مجاز در آن نیست که لفظی بهعاریت جایگزین لفظی دیگر شود، بلکه در آن است که معنایی به جای معنای دیگر بنشیند؛ بنابراین لفظ در همه کاربردهای مجاز در موضوعٌله بهکار گرفته میشود؛ ولی مقصود جدی برخلاف استعمال است؛ زیرا تطبیق معنای موضوعٌله بر مقصود جدی با این ادعاست که این مقصود جدی مصداق آن کلی است؛ چون در غیر این صورت، کلام از اوج زیبایی به حضیض برودت و ابتذال فرومیافتد و مقصود از مجازگویی بهیکباره گم میشود؛<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۰۶.</ref> | ||
#یکی از مهمترین دیدگاههای اصولی امامخمینی، نظریه خطابات قانونی است.<ref>خمینی، تحریرات فی الاصول، ۳/۴۵۵.</ref> ایشان کلیه [[خطابات شرعی]] را از نوع خطابات کلی و قانونی دانسته و معتقد است اصولیان بدین سبب که میان خطابات عمومی و شخصی خلط کردهاند، در حل بسیاری از مشکلات عاجز ماندهاند.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۲۵.</ref> از دیدگاه ایشان، قول به اشتراک تکلیف میان عالم و جاهل، عاجز و قادر، غافل و ملتفت، ناسی و ذاکر و همچنین مکلفبودن کفار به فروع نیز تنها با عمومیبودن خطابات شرعی توجیهشدنی است؛ چون هدف اصلی در خطابات شخصی، برانگیختن مکلفان بر عمل است و در موارد یادشده، عجز و جهل و غفلت و بیایمانی مانع از انبعاث است و در نتیجه نهتنها خطاب به آنها قبیح است، بلکه اصولاً چنین خطابی معقول نیست؛ در صورتی که در خطابات عمومی چنین محذوراتی در میان نیست و رویهای کاملاً عقلایی است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۲۶ ـ ۲۸.</ref> {{ببینید|خطابات قانونی}} | #یکی از مهمترین دیدگاههای اصولی امامخمینی، نظریه خطابات قانونی است.<ref>خمینی، تحریرات فی الاصول، ۳/۴۵۵.</ref> ایشان کلیه [[خطابات شرعی]] را از نوع خطابات کلی و قانونی دانسته و معتقد است اصولیان بدین سبب که میان خطابات عمومی و شخصی خلط کردهاند، در حل بسیاری از مشکلات عاجز ماندهاند.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۲۵.</ref> از دیدگاه ایشان، قول به اشتراک تکلیف میان عالم و جاهل، عاجز و قادر، غافل و ملتفت، ناسی و ذاکر و همچنین مکلفبودن کفار به فروع نیز تنها با عمومیبودن خطابات شرعی توجیهشدنی است؛ چون هدف اصلی در خطابات شخصی، برانگیختن مکلفان بر عمل است و در موارد یادشده، عجز و جهل و غفلت و بیایمانی مانع از انبعاث است و در نتیجه نهتنها خطاب به آنها قبیح است، بلکه اصولاً چنین خطابی معقول نیست؛ در صورتی که در خطابات عمومی چنین محذوراتی در میان نیست و رویهای کاملاً عقلایی است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۲۶ ـ ۲۸.</ref> {{ببینید|خطابات قانونی}} | ||
#در مسئله «متعلق اوامر و نواهی» اصولیان دیدگاههای مختلفی دارند: برخی مسئله را عقلی محض یا مبتنی بر آن میدانند و آن را بر اساس [[اصالةالوجود]] و [[اصالةالماهیه]] میبینند.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۶۳.</ref> برخی دیگر معتقدند [[اوامر و نواهی]] یا به طبایع تعلق میگیرند یا به وجود خارجی<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۲/۳۸۰.</ref> و برخی نیز بحث را از نوع لغوی میپندارند و بهتبادر آن را متعلق به طبایع میدانند؛<ref>حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، ۱۰۷.</ref> ولی امامخمینی بحث را از فضای [[علم منطق]] خارج میسازد و حساب ماهیات اعتباری مخترعه شرع را غیر از [[کلی طبیعی]] میداند و حتی معتقد است این بحث مختص به صیغه امر و نهی نیست، بلکه بحث در متعلق طلب است؛ از اینرو اوامر و نواهی را مطلقاً متعلق به طبایع میداند؛ چنانکه معتقد است امر، متعلق به نفس ماهیت است و مرآتیت ماهیت برای افراد نامعقول است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۶۸ ـ ۶۹.</ref> | #در مسئله «متعلق اوامر و نواهی» اصولیان دیدگاههای مختلفی دارند: برخی مسئله را عقلی محض یا مبتنی بر آن میدانند و آن را بر اساس [[اصالت وجود|اصالةالوجود]] و [[اصالت ماهیت|اصالةالماهیه]] میبینند.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۶۳.</ref> برخی دیگر معتقدند [[اوامر و نواهی]] یا به طبایع تعلق میگیرند یا به وجود خارجی<ref>عراقی، نهایة الافکار، ۲/۳۸۰.</ref> و برخی نیز بحث را از نوع لغوی میپندارند و بهتبادر آن را متعلق به طبایع میدانند؛<ref>حائری اصفهانی، الفصول الغرویة فی الأصول الفقهیه، ۱۰۷.</ref> ولی امامخمینی بحث را از فضای [[علم منطق]] خارج میسازد و حساب ماهیات اعتباری مخترعه شرع را غیر از [[کلی طبیعی]] میداند و حتی معتقد است این بحث مختص به صیغه امر و نهی نیست، بلکه بحث در متعلق طلب است؛ از اینرو اوامر و نواهی را مطلقاً متعلق به طبایع میداند؛ چنانکه معتقد است امر، متعلق به نفس ماهیت است و مرآتیت ماهیت برای افراد نامعقول است.<ref>امام خمینی،مناهج الوصول الی علم الاصول، ۲/۶۸ ـ ۶۹.</ref> | ||
==دیدگاههای ابتکاری امام خمینی== | ==دیدگاههای ابتکاری امام خمینی== | ||
دیدگاههای ابتکاری امامخمینی را در [[حوزه علمیه|حوزههای علمیه]]، شاگردان ایشان بررسی و نقد کردهاند. فرزند ایشان، [[سیدمصطفی خمینی]] از نخستین کسانی بود که در درسهای خارج اصول خود، به بررسی این مبانی پرداخت.<ref>جم.</ref>. بعدها [[محمدحسن قدیری]] نیز به او پیوست و به نقد و تحلیل این نظریات پرداخت.<ref>(۱/جم.</ref> بااینهمه بیشتر اصولیان معاصر، امامخمینی را هم در روش و هم در ارائه برداشتهای اصولی نو و خلاف مشهور ستودهاند و دیدگاههای او را مایه حل مشکلات این علم دانستهاند.<ref>فاضل، مقدمه کتاب مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۶؛ لنگرودی، مقدمه کتاب جواهر الاصول تألیف امامخمینی، ۱/۱۶؛ مؤمن، تسدید الاصول، ۱/جم؛ قدیری، المباحث فی علم الاصول، ۱/جم.</ref> | دیدگاههای ابتکاری امامخمینی را در [[حوزه علمیه|حوزههای علمیه]]، شاگردان ایشان بررسی و نقد کردهاند. فرزند ایشان، [[سیدمصطفی خمینی]] از نخستین کسانی بود که در درسهای خارج اصول خود، به بررسی این مبانی پرداخت.<ref>جم.</ref>. بعدها [[محمدحسن قدیری]] نیز به او پیوست و به نقد و تحلیل این نظریات پرداخت.<ref>(۱/جم.</ref> بااینهمه بیشتر اصولیان معاصر، امامخمینی را هم در روش و هم در ارائه برداشتهای اصولی نو و خلاف مشهور ستودهاند و دیدگاههای او را مایه حل مشکلات این علم دانستهاند.<ref>فاضل، مقدمه کتاب مناهج الوصول الی علم الاصول، ۱/۱۶؛ لنگرودی، مقدمه کتاب جواهر الاصول تألیف امامخمینی، ۱/۱۶؛ مؤمن، تسدید الاصول، ۱/جم؛ قدیری، المباحث فی علم الاصول، ۱/جم.</ref> |