پرش به محتوا

غرب‌زدگی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ دی ۱۴۰۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:


== معنی ==
== معنی ==
غرب‌زدگی وابستگی و دنباله‌روی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از قدرت‌های غربی<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۷۰–۷۲.</ref> و واکنش انفعالی مردم مشرق‌زمین در برابر تمدن و فرهنگ غربی<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۱۲۱.</ref> است؛ به این معنا که این وضعیت، پدیده و عارضه‌ای بیرونی بوده و مشخصه دورانی از تاریخ جوامع شرقی استعمارزده است که به سبب ضعف در عناصر فرهنگ بومی، موجب از [[خودبیگانگی]] و فرنگی‌مآبی می‌گردد.<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۲۶.</ref> غرب‌زده نیز به کسی گفته می‌شود که دستخوش تأثیر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی باشد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۱۶۲.</ref> دو جریان مهم یکی پیشرفتِ گسترده غرب در زمینه‌های گوناگون علمی، فنی و فکری و دوم استعمار و بهره‌کشی از ملت‌های ضعیف،<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۲۳.</ref> به احساس [[خودکم‌بینی]] و برداشت شکوهمند از غرب، دامن زده است.{{ببینید|استعمار و استثمار}}
غرب‌زدگی وابستگی و دنباله‌روی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از قدرت‌های غربی<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۷۰–۷۲.</ref> و واکنش انفعالی مردم مشرق‌زمین در برابر تمدن و فرهنگ غربی<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۱۲۱.</ref> است؛ به این معنا که این وضعیت، پدیده و عارضه‌ای بیرونی بوده و مشخصه دورانی از تاریخ جوامع شرقی استعمارزده است که به سبب ضعف در عناصر فرهنگ بومی، موجب از خودبیگانگی و فرنگی‌مآبی می‌گردد.<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۲۶.</ref> غرب‌زده نیز به کسی گفته می‌شود که دستخوش تأثیر فرهنگی، سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی باشد.<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۶/۵۱۶۲.</ref> دو جریان مهم یکی پیشرفتِ گسترده غرب در زمینه‌های گوناگون علمی، فنی و فکری و دوم استعمار و بهره‌کشی از ملت‌های ضعیف،<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۲۳.</ref> به احساس خودکم‌بینی و برداشت شکوهمند از غرب، دامن زده است.{{ببینید|استعمار و استثمار}}


== پیشینه ==
== پیشینه ==
تمدن غرب در رویارویی با ملت‌ها و نفوذ در میان آنان با دو پدیده روبه‌رو بود: ملت‌هایی که پیشینه غنی فرهنگی داشتند و ملت‌هایی که از منظر فرهنگی دچار ضعف بودند.<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۵.</ref> ازجمله کشورهای با پیشینه غنی فرهنگی که زیر نفوذ غرب قرار گرفته بودند، [[مصر]]، [[لبنان]]<ref>حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی ـ سیاسی معاصر، ۳۷ و ۲۲۳.</ref> و [[ترکیه]]<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۷.</ref> بودند. ابعاد و زمینه‌های حضور آغازین غرب در این کشورها را می‌توان در کشف آثار و میراث فرهنگی آنان و الغای این مطلب دانست که این کشورها برای شناخت پیشینه فرهنگی خود نیازمند کمک غرب‌اند؛ ولی پس از گذر اندک‌زمانی این کشورها با هجوم همه‌جانبه غرب در تمام زمینه‌های علمی، فرهنگی، سیاسی و غیره دچار خودباختگی شدند.<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۵–۷۶.</ref> برخورد ایرانیان با غرب، در قالب همکاری‌های اقتصادی و حضور مبلغان مسیحی از آغاز دوران [[استعمار]] و مقارن با [[صفویه|عصر صفویه]] و به‌ویژه دوران [[شاه‌عباس صفوی]] آغاز شد.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۱۴۲ و ۴۶۷–۴۶۹.</ref> این روابط در دوره [[نادرشاه افشار]] افزایش و در حکومت [[زندیه]] گسترش یافت.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۱۹۵–۲۰۱.</ref> در دوره [[قاجاریه|قاجار]] به سبب شیفتگی دربار به غرب و نیز تلاش‌های [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] و [[میرزاحسین‌خان سپهسالار]]<ref>آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> برای نوسازی، زمینه نزدیکی بیشتر با غرب فراهم شد. اعزام محصلان به کشورهای غربی و نفوذ افکار و سنت‌های فرنگی و روشنفکرانه موجب شد معارضه این افکار جدید با جنبه‌های سنتی جامعه و اندیشه‌های حاکم افزایش و نمود بیشتری یابد.<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۷.</ref> عامل مؤثر دیگر در این دوران، فعالیت انجمن‌های فراماسونری بود که در ضمن یک سازمان تشکیلاتی به دنبال انتقال و القای فرهنگ غربی بودند.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۳۹؛ رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۲۸–۲۹.</ref>
تمدن غرب در رویارویی با ملت‌ها و نفوذ در میان آنان با دو پدیده روبه‌رو بود: ملت‌هایی که پیشینه غنی فرهنگی داشتند و ملت‌هایی که از منظر فرهنگی دچار ضعف بودند.<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۵.</ref> ازجمله کشورهای با پیشینه غنی فرهنگی که زیر نفوذ غرب قرار گرفته بودند، [[مصر]]، [[لبنان]]<ref>حلبی، تاریخ نهضت‌های دینی ـ سیاسی معاصر، ۳۷ و ۲۲۳.</ref> و [[ترکیه]]<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۷.</ref> بودند. ابعاد و زمینه‌های حضور آغازین غرب در این کشورها را می‌توان در کشف آثار و میراث فرهنگی آنان و الغای این مطلب دانست که این کشورها برای شناخت پیشینه فرهنگی خود نیازمند کمک غرب‌اند؛ ولی پس از گذر اندک‌زمانی این کشورها با هجوم همه‌جانبه غرب در تمام زمینه‌های علمی، فرهنگی، سیاسی و غیره دچار خودباختگی شدند.<ref>جمعی از نویسندگان، دانش اجتماعی۲، ۷۵–۷۶.</ref> برخورد ایرانیان با غرب، در قالب همکاری‌های اقتصادی و حضور مبلغان مسیحی از آغاز دوران [[استعمار]] و مقارن با [[صفویه|عصر صفویه]] و به‌ویژه دوران [[شاه‌عباس صفوی]] آغاز شد.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۱۴۲ و ۴۶۷–۴۶۹.</ref> این روابط در دوره [[نادرشاه افشار]] افزایش و در حکومت [[زندیه]] گسترش یافت.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۱۹۵–۲۰۱.</ref> در دوره [[قاجاریه|قاجار]] به سبب شیفتگی دربار به غرب و نیز تلاش‌های [[میرزاتقی‌خان امیرکبیر]] و [[میرزاحسین‌خان سپهسالار]]<ref>آدمیت، اندیشه ترقی و حکومت قانون عصر سپهسالار، ۱۲۸–۱۲۹.</ref> برای نوسازی، زمینه نزدیکی بیشتر با غرب فراهم شد. اعزام محصلان به کشورهای غربی و نفوذ افکار و سنت‌های فرنگی و روشنفکرانه موجب شد معارضه این افکار جدید با جنبه‌های سنتی جامعه و اندیشه‌های حاکم افزایش و نمود بیشتری یابد.<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۷۷.</ref> عامل مؤثر دیگر در این دوران، فعالیت انجمن‌های فراماسونری بود که در ضمن یک سازمان تشکیلاتی به دنبال انتقال و القای فرهنگ غربی بودند.<ref>حائری، نخستین رویارویی اندیشه‌گران ایران، ۳۹؛ رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۲۸–۲۹.</ref>


وقوع نهضت مشروطه در [[ایران]] و گرایش به استقرار یک نظام قانون‌مدار و نوسازی دستگاه دولت را می‌توان از جنبه‌های مثبت آشنایی با غرب برشمرد<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۸۱–۲۸۲.</ref>؛ هرچند اشخاص و جریان‌هایی در این دوره به‌شدت به دنبال تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی بودند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۳.</ref> نهضت مشروطه نمایانگر نخستین رویارویی آشکار و مستقیم میان [[فرهنگ]] ایرانی ـ اسلامی و غرب در ایران معاصر بود<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۸۵.</ref> {{ببینید|نهضت مشروطه}}. در این دوره غرب‌گرایی به‌طور مطلق منفی تلقی نمی‌شد؛ چنان‌که رواج دیدگاه [[مبارزه]] با [[استبداد]] و مبارزه برای [[دموکراسی]] و [[تجددخواهی]]، مترقی‌ترین دستاوردهای فکری گرایش به غرب، به‌ویژه پس از مشروطه به‌شمار می‌رفت.<ref>علیزاده، جلال‌شناسی، ۳۱۸.</ref>
وقوع [[نهضت مشروطه]] در [[ایران]] و گرایش به استقرار یک نظام قانون‌مدار و نوسازی دستگاه دولت را می‌توان از جنبه‌های مثبت آشنایی با غرب برشمرد<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۸۱–۲۸۲.</ref>؛ هرچند اشخاص و جریان‌هایی در این دوره به‌شدت به دنبال تغییر ماهیت اجتماع به سوی ماهیت غربی بودند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۰۳.</ref> نهضت مشروطه نمایانگر نخستین رویارویی آشکار و مستقیم میان [[فرهنگ]] ایرانی ـ اسلامی و غرب در ایران معاصر بود<ref>عنایت، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر، ۲۸۵.</ref> {{ببینید|نهضت مشروطه}}. در این دوره غرب‌گرایی به‌طور مطلق منفی تلقی نمی‌شد؛ چنان‌که رواج دیدگاه مبارزه با [[استبداد]] و مبارزه برای [[دموکراسی]] و تجددخواهی، مترقی‌ترین دستاوردهای فکری گرایش به غرب، به‌ویژه پس از مشروطه به‌شمار می‌رفت.<ref>علیزاده، جلال‌شناسی، ۳۱۸.</ref>


در پی شکست جنبش مشروطه‌خواهی، عصر رضاشاهی به نوعی آغاز روند جدید غرب‌زدگی بود. سفر [[رضاشاه پهلوی]] به [[ترکیه]]، آشنایی‌اش با [[آتاترک]] و تلاشش برای مقایسه خود با وی،<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۲۴۳.</ref> [[کشف حجاب]] و ترویج پوشش غربی،<ref>روحانی، اهرم‌ها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب، ۱۰۱.</ref> برپایی نهادهای آموزشی جدید غیر مذهبی برای غربی‌کردن آموزش،<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۱۱۸.</ref> اعزام [[دانشجو]] به خارج و استفاده از عناوین غربی، ازجمله اقدامات رضاشاه بود که رنگ و بوی غرب‌زدگی داشت.<ref>مصطفوی، روشنفکری، روحانیت در چالش با پدیده غرب‌زدگی، ۵۷.</ref> روند غربی‌سازی جامعه در زمان [[محمدرضا پهلوی]] نیز ادامه داشت، به گونه‌ای که این تمایل به غرب، به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل گشت و باعث شد در بسیاری از زمینه‌های اقتصادی، آموزشی و فرهنگی از الگوی‌های تحمیلی غرب به‌ویژه [[آمریکا]] و [[انگلستان]] استفاده کند.<ref>اکبری معلم، علل و عوامل فروپاشی رژیم پهلوی، ۱۷۵.</ref>
در پی شکست جنبش مشروطه‌خواهی، عصر رضاشاهی به نوعی آغاز روند جدید غرب‌زدگی بود. سفر [[رضاشاه پهلوی]] به [[ترکیه]]، آشنایی‌اش با [[آتاترک]] و تلاشش برای مقایسه خود با وی،<ref>مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، ۱/۲۴۳.</ref> [[کشف حجاب]] و ترویج پوشش غربی،<ref>روحانی، اهرم‌ها، سقوط شاه و پیروزی انقلاب، ۱۰۱.</ref> برپایی نهادهای آموزشی جدید غیر مذهبی برای غربی‌کردن آموزش،<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۱۱۸.</ref> اعزام [[دانشجو]] به خارج و استفاده از عناوین غربی، ازجمله اقدامات رضاشاه بود که رنگ و بوی غرب‌زدگی داشت.<ref>مصطفوی، روشنفکری، روحانیت در چالش با پدیده غرب‌زدگی، ۵۷.</ref> روند غربی‌سازی جامعه در زمان [[محمدرضا پهلوی]] نیز ادامه داشت، به گونه‌ای که این تمایل به غرب، به وادادگی و شیفتگی پهلوی به غرب و عناصر فرهنگی آن تبدیل گشت و باعث شد در بسیاری از زمینه‌های اقتصادی، آموزشی و فرهنگی از الگوی‌های تحمیلی غرب به‌ویژه [[آمریکا]] و [[انگلستان]] استفاده کند.<ref>اکبری معلم، علل و عوامل فروپاشی رژیم پهلوی، ۱۷۵.</ref>
خط ۱۴: خط ۱۴:


== نقد و ارزیابی غرب‌زدگی ==
== نقد و ارزیابی غرب‌زدگی ==
غرب پس از [[رنسانس]]، با دستیابی به دانش و [[صنعت]]، بر بسیاری از تمدن‌های جهان برتری یافت. در این راستا در میان مسلمانان و ایرانیان جهت‌گیری‌های متفاوتی در مواجهه با غرب رخ داد؛ چنان‌که برخی با آغوش باز به استقبال آن رفتند و تقلید کامل از آن را منفعلانه برگزیدند.<ref>صدیقی، مسائل نهضت‌های اسلامی، ۵۰.</ref> این گروه رهبری جریان غرب‌زدگی را بر عهده گرفتند. ازجمله این افراد می‌توان به [[سیدحسن تقی‌زاده]] و میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله اشاره کرد که معتقد بودند ملت باید سر تا پا فرنگی شود.<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۶۳.</ref> گروه دوم متدینان متعصب بودند. [[امام‌خمینی]] آنان را عده‌ای واپسگرا دانسته که با هر گونه نوآوری مخالف‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> و ازجمله به نفی کامل غرب و تقابل با تمامی دستاوردهای فکری و مادی آن می‌پردازند<ref>رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۸.</ref> و گروه سوم با توجه به انحطاط سیاسی و اخلاقی [[غرب]]، راه میانه را برگزیدند. این افراد همچون [[امیرکبیر]]<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۵۱.</ref> و برخی روشنفکران دینی<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۲۲۰.</ref> تمدن غربی را امری اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند و به سمت بومی‌گرایی آن گام برمی‌داشتند.<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۲۶۳–۲۶۵.</ref>
غرب پس از [[رنسانس]]، با دستیابی به دانش و [[صنعت]]، بر بسیاری از تمدن‌های جهان برتری یافت. در این راستا در میان مسلمانان و ایرانیان جهت‌گیری‌های متفاوتی در مواجهه با غرب رخ داد؛ چنان‌که برخی با آغوش باز به استقبال آن رفتند و تقلید کامل از آن را منفعلانه برگزیدند.<ref>صدیقی، مسائل نهضت‌های اسلامی، ۵۰.</ref> این گروه رهبری جریان غرب‌زدگی را بر عهده گرفتند. ازجمله این افراد می‌توان به [[سیدحسن تقی‌زاده]] و [[میرزاملکم‌خان ناظم‌الدوله]] اشاره کرد که معتقد بودند ملت باید سر تا پا فرنگی شود.<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۶۳.</ref> گروه دوم متدینان متعصب بودند. [[امام‌خمینی]] آنان را عده‌ای واپسگرا دانسته که با هر گونه نوآوری مخالف‌اند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲۷۸.</ref> و ازجمله به نفی کامل غرب و تقابل با تمامی دستاوردهای فکری و مادی آن می‌پردازند<ref>رائین، حقوق بگیران انگلیس در ایران، ۸.</ref> و گروه سوم با توجه به انحطاط سیاسی و اخلاقی [[غرب]]، راه میانه را برگزیدند. این افراد همچون [[امیرکبیر]]<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۵۱.</ref> و برخی روشنفکران دینی<ref>امیری، روشنفکری و سیاست، ۲۲۰.</ref> تمدن غربی را امری اجتناب‌ناپذیر می‌دانستند و به سمت بومی‌گرایی آن گام برمی‌داشتند.<ref>بروجردی، روشنفکران ایران و غرب، ۲۶۳–۲۶۵.</ref>


اندیشه و تمدن غربی به‌طور ذاتی عامل انحطاط نیست، بلکه آنچه موجب غرب‌زدگی می‌شود، سلطه و [[استعمار]] غرب<ref>علیزاده، جلال‌شناسی، ۱۵۳.</ref> و انفعال و عدم واکنش شرقی‌هاست.<ref>نراقی، غربت غرب، ۶۹–۷۰.</ref> امام‌خمینی حامی این طرز تفکر بود و معتقد بود [[اسلام]] با [[تمدن]] و پیشرفت صنعتی مخالفت نکرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵ و ۲۱/۴۰۶.</ref>؛ ولی ردکردن تمام ارزش‌ها و بن‌مایه‌های فکری، اجتماعی و فرهنگ بومی در سخن و رفتار مروجانِ [[فرهنگ]] غرب و غرب‌زدگان، بدون ارائه ملاک و معیاری متقن و قابل قبول،<ref>خدایاری و کریمی، بررسی انقلاب اسلامی، ۳۷.</ref> باعث شد امام‌خمینی در برابر این جریان جبهه‌گیری کند و مدینه فاضله خودساخته غرب‌زدگان را ظلمتی بداند که [[مادی‌گرایی]] را جایگزین معنویات کرده است؛ به همین جهت این امر را از اسلامیت خارج دانسته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰.</ref> امام‌خمینی غرب‌زدگی را مانند زلزله‌ای دانسته که ثبات و استواری پایه‌های [[اسلام]] را نشانه گرفته و در صدد است مانع تحقق مبانی اسلام شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۶.</ref> همان‌طور که برخی غرب‌زدگی را خطرناکترینِ بیماری‌ها می‌دانستند،<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۲۱–۲۲.</ref> ایشان نیز غرب‌زدگی را به نوعی فاجعه، آفت و بیماری مزمن تعبیر می‌کرد که در پنج ـ شش دهه پیش از [[انقلاب اسلامی]]، کشور بدان دچار شده بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۶ و ۳۸۸.</ref> و به همین دلیل ایشان باور داشت [[استقلال]] ایران با وجود افراد غرب‌زده و بیماری غرب‌زدگی امکان‌پذیر نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۱.</ref>
اندیشه و تمدن غربی به‌طور ذاتی عامل انحطاط نیست، بلکه آنچه موجب غرب‌زدگی می‌شود، سلطه و [[استعمار]] غرب<ref>علیزاده، جلال‌شناسی، ۱۵۳.</ref> و انفعال و عدم واکنش شرقی‌هاست.<ref>نراقی، غربت غرب، ۶۹–۷۰.</ref> امام‌خمینی حامی این طرز تفکر بود و معتقد بود [[اسلام]] با [[تمدن]] و پیشرفت صنعتی مخالفت نکرده است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۵ و ۲۱/۴۰۶.</ref>؛ ولی ردکردن تمام ارزش‌ها و بن‌مایه‌های فکری، اجتماعی و فرهنگ بومی در سخن و رفتار مروجانِ [[فرهنگ]] غرب و غرب‌زدگان، بدون ارائه ملاک و معیاری متقن و قابل قبول،<ref>خدایاری و کریمی، بررسی انقلاب اسلامی، ۳۷.</ref> باعث شد امام‌خمینی در برابر این جریان جبهه‌گیری کند و مدینه فاضله خودساخته غرب‌زدگان را ظلمتی بداند که مادی‌گرایی را جایگزین معنویات کرده است؛ به همین جهت این امر را از اسلامیت خارج دانسته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۰.</ref> امام‌خمینی غرب‌زدگی را مانند زلزله‌ای دانسته که ثبات و استواری پایه‌های [[اسلام]] را نشانه گرفته و در صدد است مانع تحقق مبانی اسلام شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۱۷۶.</ref> همان‌طور که برخی غرب‌زدگی را خطرناکترینِ بیماری‌ها می‌دانستند،<ref>آل‌احمد، غرب‌زدگی، ۲۱–۲۲.</ref> ایشان نیز غرب‌زدگی را به نوعی فاجعه، آفت و بیماری مزمن تعبیر می‌کرد که در پنج ـ شش دهه پیش از [[انقلاب اسلامی]]، کشور بدان دچار شده بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۷۶ و ۳۸۸.</ref> و به همین دلیل ایشان باور داشت [[استقلال]] ایران با وجود افراد غرب‌زده و بیماری غرب‌زدگی امکان‌پذیر نخواهد بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۹۱.</ref>


به نظر امام‌خمینی غرب‌زدگی روی دیگر وابستگی است و توجه زیاد به غرب، منجر به وابستگی روحی به آن می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۴–۲۵.</ref> غرب‌زدگی موجب از خود بیگانگی، جداشدن از فرهنگ دینی، تهی‌شدن از شخصیت اسلامی و شرقی و ازدست‌دادن [[اعتماد به نفس]] می‌گردد.<ref>محسنیان‌راد، انقلاب، مطبوعات و ارزش‌ها، ۱۷۵؛ فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۵.</ref> امام‌خمینی آزادی‌های ایجاد شده در دوران پهلوی را آزادی‌های غربی می‌خواند و افرادی را که به دنبال این آزادی‌های منجر به بی‌بند و باری بودند، غرب‌زده می‌نامید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۶.</ref> ایشان مصیبت بزرگ جوامع شرقی را ازدست‌دادن استقلال فکری، [[خودباوری]] و محتوای بومی می‌دانست که نتیجه آن گرایش به [[فرهنگ غربی]] بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵.</ref> و معتقد بود این کشورها ناگزیر دچار خودباختگی در تمام شئون زندگی در برابر غرب شده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۸۰–۸۱.</ref> به باور ایشان این امر می‌تواند در انکار دارایی‌های علمی، تاریخی و فرهنگی خویش،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۹–۱۸۰.</ref> حتی در استفاده از کلمات و واژگان فرنگی، خرید اجناس غربی، تحقیر و تقبیح دستاوردهای بومی و ملی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۸۰.</ref> تحقق یابد. ایشان معتقد بود در چنین شرایطی است که فرهنگ و تمدن غرب برتر و والاتر تلقی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵.</ref> به این ترتیب امام‌خمینی غرب‌زدگان را کسانی معرفی می‌کند که هویت خود را گم کرده‌اند و [[غرب]] را قبله خود قرار داده‌اند و به سمت آن حرکت می‌کنند و در حقیقت دنیای غرب، معبود آنان گشته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۷۷ و ۴۶۰.</ref> ایشان برای جلوگیری از عواقب غرب‌زدگی از بومی‌سازی تمدن حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰.</ref> {{ببینید|تمدن}}.
به نظر امام‌خمینی غرب‌زدگی روی دیگر وابستگی است و توجه زیاد به غرب، منجر به وابستگی روحی به آن می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۲۴–۲۵.</ref> غرب‌زدگی موجب از خود بیگانگی، جداشدن از فرهنگ دینی، تهی‌شدن از شخصیت اسلامی و شرقی و ازدست‌دادن [[اعتماد به نفس]] می‌گردد.<ref>محسنیان‌راد، انقلاب، مطبوعات و ارزش‌ها، ۱۷۵؛ فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۵.</ref> امام‌خمینی آزادی‌های ایجاد شده در دوران پهلوی را آزادی‌های غربی می‌خواند و افرادی را که به دنبال این آزادی‌های منجر به بی‌بند و باری بودند، غرب‌زده می‌نامید.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۷/۵۳۶.</ref> ایشان مصیبت بزرگ جوامع شرقی را ازدست‌دادن استقلال فکری، [[خودباوری]] و محتوای بومی می‌دانست که نتیجه آن گرایش به فرهنگ غربی بود<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵.</ref> و معتقد بود این کشورها ناگزیر دچار خودباختگی در تمام شئون زندگی در برابر غرب شده‌اند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۸۰–۸۱.</ref> به باور ایشان این امر می‌تواند در انکار دارایی‌های علمی، تاریخی و فرهنگی خویش،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷۹–۱۸۰.</ref> حتی در استفاده از کلمات و واژگان فرنگی، خرید اجناس غربی، تحقیر و تقبیح دستاوردهای بومی و ملی<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۱۸۰.</ref> تحقق یابد. ایشان معتقد بود در چنین شرایطی است که فرهنگ و تمدن غرب برتر و والاتر تلقی می‌شود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵.</ref> به این ترتیب امام‌خمینی غرب‌زدگان را کسانی معرفی می‌کند که هویت خود را گم کرده‌اند و غرب را قبله خود قرار داده‌اند و به سمت آن حرکت می‌کنند و در حقیقت دنیای غرب، معبود آنان گشته است.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۷۷ و ۴۶۰.</ref> ایشان برای جلوگیری از عواقب غرب‌زدگی از بومی‌سازی تمدن حمایت می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۳۰۰.</ref> {{ببینید|تمدن}}.


== گسترش غرب‌زدگی در رژیم پهلوی ==
== گسترش غرب‌زدگی در رژیم پهلوی ==
[[امام‌خمینی]] نقش حکومت پهلوی در زمینه‌سازی و گسترش غرب‌زدگی را بسیار مهم می‌دانست. در دوران حکومت [[رضاشاه پهلوی]]، غرب‌زدگی به صورت شتاب‌زده‌ای در ایران ظاهر شد؛ زیرا وی عامل مهم ورود فرهنگ غربی به کشور بود. این تمایل به غرب به مدد روشنفکران غرب‌زده و مستشاران غربی در قالب سیاست مدرنیزاسیون به اجرا درآمد.<ref>جاودانی شاهدین، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، ۹۴.</ref> پس از عزل رضا پهلوی از سلطنت و آشفتگی‌های کشور در پی حضور اشغالگران، فضای جدیدی برای نویسندگان غرب‌زده جهت بروز افکار انحرافی‌شان فراهم شد.<ref>انصاری، حدیث بیداری، ۲۲۲.</ref> در چنین شرایطی نویسندگانی چون [[سیداحمد کسروی]] و [[علی‌اکبر حکمی‌زاده]]، بنیان‌های مذهبی جامعه را به چالش کشیدند.
[[امام‌خمینی]] نقش حکومت پهلوی در زمینه‌سازی و گسترش غرب‌زدگی را بسیار مهم می‌دانست. در دوران حکومت [[رضاشاه پهلوی]]، غرب‌زدگی به صورت شتاب‌زده‌ای در ایران ظاهر شد؛ زیرا وی عامل مهم ورود فرهنگ غربی به کشور بود. این تمایل به غرب به مدد روشنفکران غرب‌زده و مستشاران غربی در قالب سیاست مدرنیزاسیون به اجرا درآمد.<ref>جاودانی شاهدین، درآمدی بر شناخت ابعاد تهاجم فرهنگی، ۹۴.</ref> پس از عزل رضا پهلوی از سلطنت و آشفتگی‌های کشور در پی حضور اشغالگران، فضای جدیدی برای نویسندگان غرب‌زده جهت بروز افکار انحرافی‌شان فراهم شد.<ref>انصاری، حدیث بیداری، ۲۲۲.</ref> در چنین شرایطی نویسندگانی چون [[سیداحمد کسروی]] و [[علی‌اکبر حکمی‌زاده]]، بنیان‌های مذهبی [[جامعه]] را به چالش کشیدند.


نخستین واکنش [[امام‌خمینی]] به آفات غرب‌زدگی و در برخورد با چنین جریان‌هایی، نگارش کتاب کشف اسرار بود که در پاسخ به کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده، انتشار یافت<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲.</ref> {{ببینید|کشف اسرار (کتاب)}}. به نظر امام‌خمینی گسترش پدیده غرب‌زدگی در ایران، نتیجه اعمال رژیم پهلوی بود که [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[فرهنگ]]، [[هنر]] و دانشگاه‌ها را شامل می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۱.</ref> بدین لحاظ در آغاز [[مبارزات سیاسی]] مسئله غرب‌زدگیِ رژیم و جامعه ازجمله دغدغه‌های مهم امام‌خمینی به‌شمار می‌رفت؛ چنان‌که ایشان در شهریور ۱۳۴۱ برنامه‌های فرهنگی رژیم پهلوی را حرکتی در جهت تضعیف جوانان و گرایش آنان به غرب معرفی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۷۷.</ref>
نخستین واکنش [[امام‌خمینی]] به آفات غرب‌زدگی و در برخورد با چنین جریان‌هایی، نگارش کتاب کشف اسرار بود که در پاسخ به کتاب اسرار هزارساله حکمی‌زاده، انتشار یافت<ref>امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲.</ref> {{ببینید|کشف اسرار (کتاب)}}. به نظر امام‌خمینی گسترش پدیده غرب‌زدگی در ایران، نتیجه اعمال رژیم پهلوی بود که [[اقتصاد]]، [[سیاست]]، [[فرهنگ]]، [[هنر]] و [[دانشگاه|دانشگاه‌ها]] را شامل می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۶۱.</ref> بدین لحاظ در آغاز مبارزات سیاسی مسئله غرب‌زدگیِ رژیم و جامعه ازجمله دغدغه‌های مهم امام‌خمینی به‌شمار می‌رفت؛ چنان‌که ایشان در شهریور ۱۳۴۱ برنامه‌های فرهنگی [[رژیم پهلوی]] را حرکتی در جهت تضعیف [[جوانان]] و گرایش آنان به غرب معرفی کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۷۷.</ref>


تلاش در جهت وابستگی همه‌جانبه به غرب و جداکردن مردم از [[دین اسلام]] که دو هدف اصلی جریان غرب‌زدگی بود،<ref>سیفی، غرب و غرب‌زدگی از دیدگاه امام‌خمینی، ۴۷.</ref> به‌وضوح در اعمال، سیاست‌ها و رویکردهای رژیم پهلوی مشاهده می‌شد. سیاهه اعمال [[محمدرضا پهلوی]] به‌ویژه در دوران پس از دهه چهل شمسی، به‌خوبی مؤید سخنان امام‌خمینی دربارهٔ برنامه‌های فرهنگی آن رژیم و دعاوی یادشده است. در نگاه امام‌خمینی مبادلات فرهنگی با [[غرب]]، اعزام دانشجو به خارج، [[انقلاب سفید]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> به‌کارگیری نیروهای [[بهائی]]، [[یهودی]] و ضد دین طرفدار غرب<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴.</ref> و گسترش رفتارهای فرهنگی ناهنجار مبتنی بر فرهنگ غربی ازجمله ترویج روابط آزاد [[زن]] و مرد، پوشاک غربی، مصرف نوشابه‌های الکلی، استفاده از [[موسیقی]] و هنر غربی در جامعه مذهبی ایران، بخشی از سیاست‌های فرهنگی محمدرضا پهلوی بود که نشان از گرایش وی به غرب داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۱–۴۷۲ و ۱۱/۳۹۶–۳۹۷؛ ← سلطانی، خط سازش، ۱/۱۲۴–۱۲۵؛ فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۲.</ref> به باور امام‌خمینی آنچه موجب تشدید این بیماری شد، اقدامات رژیم پهلوی بود که مانعی در راه رشد جوانان و باعث انحراف آنان تلقی می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۹.</ref>
تلاش در جهت وابستگی همه‌جانبه به غرب و جداکردن [[مردم]] از [[دین اسلام]] که دو هدف اصلی جریان غرب‌زدگی بود،<ref>سیفی، غرب و غرب‌زدگی از دیدگاه امام‌خمینی، ۴۷.</ref> به‌وضوح در اعمال، سیاست‌ها و رویکردهای رژیم پهلوی مشاهده می‌شد. سیاهه اعمال [[محمدرضا پهلوی]] به‌ویژه در دوران پس از دهه چهل شمسی، به‌خوبی مؤید سخنان امام‌خمینی دربارهٔ برنامه‌های فرهنگی آن رژیم و دعاوی یادشده است. در نگاه امام‌خمینی مبادلات فرهنگی با غرب، اعزام دانشجو به خارج، [[انقلاب سفید]]،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۷۴.</ref> به‌کارگیری نیروهای [[بهائیت|بهائی]]، [[یهودی]] و ضد دین طرفدار غرب<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۰۴.</ref> و گسترش رفتارهای فرهنگی ناهنجار مبتنی بر فرهنگ غربی ازجمله ترویج روابط آزاد [[زن]] و مرد، پوشاک غربی، مصرف نوشابه‌های الکلی، استفاده از [[موسیقی]] و هنر غربی در جامعه مذهبی ایران، بخشی از سیاست‌های فرهنگی محمدرضا پهلوی بود که نشان از گرایش وی به غرب داشت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۱–۴۷۲ و ۱۱/۳۹۶–۳۹۷؛ ← سلطانی، خط سازش، ۱/۱۲۴–۱۲۵؛ فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۲.</ref> به باور امام‌خمینی آنچه موجب تشدید این بیماری شد، اقدامات رژیم پهلوی بود که مانعی در راه رشد جوانان و باعث [[انحراف]] آنان تلقی می‌شد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۸۹.</ref>


امام‌خمینی در راستای سیاست‌های یادشده سینمای عصر پهلوی را نیز در خدمت فرهنگ غرب و ترویج [[فساد]] و ارائه برنامه‌های غربی و استعماری<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۱.</ref> و مروج [[فحشا]] و توحش<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵.</ref> می‌دانست؛ از این‌رو، مخالفت ایشان با سینما در این دوره را می‌توان به دلیل مفسده‌های موجود در آن و ترویج گرایش‌های غربی و گسترش تربیت استعماری میان جوانان دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵.</ref> {{ببینید|سینما}}. ایشان در کنار سینما، به مسائل دانشگاه‌ها نیز حساس بود. ایشان دانشگاه زمان پهلوی را متأثر از فضای غرب‌زدگی می‌دانست و این فرهنگ را متناسب با اهداف استعماری غرب و عامل انواع فسادها در دانشگاه ارزیابی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۶۳–۲۶۴ و ۸/۹۴–۹۵.</ref> {{ببینید|دانشگاه}}. ایشان معتقد بود غرب با بهره‌گیری از مکتب‌های مختلف جهت آسان‌سازی تأمین منافع خویش، ملل شرق را در دام غرب‌زدگی گرفتار می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵.</ref>؛ از این‌رو ایشان یکی از اهداف اصلی خود در [[مبارزه]] با حکومت پهلوی را رهایی از تمام چارچوب‌های پوسیده و بی‌محتوای تحمیل‌شده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ متعالی ایرانی ـ اسلامی اعلام کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۳۳.</ref> در همین راستا ایشان گرایش به غرب را ریشه مفاسدی می‌دانست که جوانان را با افکار مسموم پرورش می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۶.</ref>
امام‌خمینی در راستای سیاست‌های یادشده سینمای عصر پهلوی را نیز در خدمت فرهنگ غرب و ترویج [[فساد]] و ارائه برنامه‌های غربی و استعماری<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۴۷۱.</ref> و مروج [[فحشا]] و توحش<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۱۵.</ref> می‌دانست؛ از این‌رو، مخالفت ایشان با سینما در این دوره را می‌توان به دلیل مفسده‌های موجود در آن و ترویج گرایش‌های غربی و گسترش تربیت استعماری میان [[جوانان]] دانست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۳۵.</ref> {{ببینید|سینما}}. ایشان در کنار سینما، به مسائل دانشگاه‌ها نیز حساس بود. ایشان دانشگاه زمان پهلوی را متأثر از فضای غرب‌زدگی می‌دانست و این فرهنگ را متناسب با اهداف استعماری غرب و عامل انواع فسادها در دانشگاه ارزیابی می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۲۶۳–۲۶۴ و ۸/۹۴–۹۵.</ref> {{ببینید|دانشگاه}}. ایشان معتقد بود غرب با بهره‌گیری از مکتب‌های مختلف جهت آسان‌سازی تأمین منافع خویش، ملل شرق را در دام غرب‌زدگی گرفتار می‌کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۷۵.</ref>؛ از این‌رو ایشان یکی از اهداف اصلی خود در [[مبارزه]] با حکومت پهلوی را رهایی از تمام چارچوب‌های پوسیده و بی‌محتوای تحمیل‌شده در طول پنجاه سال حکومت پهلوی و بازسازی فرهنگ متعالی ایرانی ـ اسلامی اعلام کرد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۳۳.</ref> در همین راستا ایشان گرایش به غرب را ریشه مفاسدی می‌دانست که جوانان را با افکار مسموم پرورش می‌داد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۴۶.</ref>


== نقش استعمار در گسترش غرب‌زدگی ==
== نقش استعمار در گسترش غرب‌زدگی ==
دولت‌های استعماری از راه ترویج غرب‌گرایی در میان جوامع هدف، مسیر منافع سیاسی و اقتصادی خود را دنبال می‌کنند و با تخریب عناصر و ارزش‌های فرهنگ‌های بومی، گردونه تحولات داخلی کشورهای جهان سوم را به سوی اهداف استعماری خودشان فعلیت می‌بخشند.<ref>قربی، چیستی مفهوم تهاجم و ناتوی فرهنگی، ۱۴۹.</ref> از دیدگاه [[امام‌خمینی]] یکی از ضلع‌های مهم و تأثیرگذار بر روند گرایش ملت‌ها به سوی غرب، دولت‌های استعماری است. فرهنگ غربی و استعماری در صدد است با خارج‌کردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسیِ جوامع اسلامی، از طریق نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه‌کردن ملت از [[اسلام]] و فرهنگ ملی، منافع خود را محقق سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۲–۳۴۳ و ‏۲۱/۳۲۶.</ref> از دیدگاه ایشان فرهنگ‌های متخاصم غرب و شرق به‌خوبی می‌دانند رقیب سرسخت آنان در حوزه فرهنگ، [[اسلام]] است و تنها ارزش‌های متعالی اسلامی می‌تواند آنان را از صحنه حذف کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۲۶.</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی|استعمار و استثمار}}.
دولت‌های استعماری از راه ترویج غرب‌گرایی در میان جوامع هدف، مسیر منافع سیاسی و اقتصادی خود را دنبال می‌کنند و با تخریب عناصر و ارزش‌های فرهنگ‌های بومی، گردونه تحولات داخلی کشورهای جهان سوم را به سوی اهداف استعماری خودشان فعلیت می‌بخشند.<ref>قربی، چیستی مفهوم تهاجم و ناتوی فرهنگی، ۱۴۹.</ref> از دیدگاه [[امام‌خمینی]] یکی از ضلع‌های مهم و تأثیرگذار بر روند گرایش ملت‌ها به سوی غرب، دولت‌های استعماری است. فرهنگ غربی و استعماری در صدد است با خارج‌کردن اسلام از صحنه حیات اجتماعی و سیاسیِ جوامع اسلامی، از طریق نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه‌کردن ملت از [[اسلام]] و فرهنگ ملی، منافع خود را محقق سازد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۴۲–۳۴۳ و ‏۲۱/۳۲۶.</ref> از دیدگاه ایشان فرهنگ‌های متخاصم غرب و شرق به‌خوبی می‌دانند رقیب سرسخت آنان در حوزه فرهنگ، اسلام است و تنها ارزش‌های متعالی اسلامی می‌تواند آنان را از صحنه حذف کند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲۱/۳۲۶.</ref> {{ببینید|هجوم فرهنگی|استعمار و استثمار}}.


امام‌خمینی ضمن اشاره به نقشه‌های [[استکبار]] در جهت غرب‌زده و شرق‌زده کردن جوانان و کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵–۴۱۶.</ref> معتقد بود استکبار با اجرای این نقشه، در صدد انحراف نسل جوان از فرهنگ و ارزش خودی و گرایش آنان به سمت شرق و غرب است تا در نهایت همه کشور را دچار غرب‌زدگی و شرق‌زدگی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۸.</ref> از دیدگاه ایشان نتیجه نفوذ فرهنگ غرب و شرق وابستگی بدون قید و شرط به آنان و تسلیم در برابر ابرقدرت‌هاست<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۵/۲۴۴.</ref> و دستاورد آن تربیت عوامل استعمارزده و غرب‌زده‌ای است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲/۳۴۶.</ref> که سرسپرده [[ابرقدرت‌ها]] هستند و از توطئه علیه ملت ابایی ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳–۲۴۴.</ref> به بیان دیگر غرب‌زدگان و افرادی که دچار وادادگی فرهنگی هستند، پیاده‌نظام و کارگزاران غرب‌اند و مأموریت دارند خواسته یا ناخواسته منافع غرب در کشورهای عقب‌مانده و جهان سومی را تأمین کنند و در ایران، [[محمدرضا پهلوی]] مظهر و نماینده این کارگزاران وابسته بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۶۳، ۹۱ و ۵/۳۷۱.</ref>
امام‌خمینی ضمن اشاره به نقشه‌های [[استکبار]] در جهت غرب‌زده و شرق‌زده کردن جوانان و کشور<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۵–۴۱۶.</ref> معتقد بود استکبار با اجرای این نقشه، در صدد انحراف نسل جوان از فرهنگ و ارزش خودی و گرایش آنان به سمت شرق و غرب است تا در نهایت همه کشور را دچار غرب‌زدگی و شرق‌زدگی کند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۱۸.</ref> از دیدگاه ایشان نتیجه نفوذ فرهنگ غرب و شرق وابستگی بدون قید و شرط به آنان و تسلیم در برابر [[ابرقدرت‌ها|ابرقدرت‌هاست]]<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۱۵/۲۴۴.</ref> و دستاورد آن تربیت عوامل استعمارزده و غرب‌زده‌ای است<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ‏۲/۳۴۶.</ref> که سرسپرده [[ابرقدرت‌ها]] هستند و از توطئه علیه ملت ابایی ندارند.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۲۴۳–۲۴۴.</ref> به بیان دیگر غرب‌زدگان و افرادی که دچار وادادگی فرهنگی هستند، پیاده‌نظام و کارگزاران غرب‌اند و مأموریت دارند خواسته یا ناخواسته منافع غرب در کشورهای عقب‌مانده و جهان سومی را تأمین کنند و در ایران، [[محمدرضا پهلوی]] مظهر و نماینده این کارگزاران وابسته بود.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۴/۶۳، ۹۱ و ۵/۳۷۱.</ref>


== راهکارهای رهایی از غرب‌زدگی ==
== راهکارهای رهایی از غرب‌زدگی ==
با [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در ایران، نظام نوپای [[جمهوری اسلامی ایران]] میراث‌دار [[فرهنگ]]، [[سیاست]] و اقتصادی بود که رنگ و بوی غربی داشت. در واقع گرایش به غرب، هویت اصلی ایرانی ـ اسلامی را به چالش می‌کشید<ref>فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۱.</ref>؛ از این‌رو امام‌خمینی از همان روزهای نخست [[پیروزی انقلاب]] بر لزوم از میان بردن مظاهر فساد عصر پهلوی ـ که از نشانه‌های غرب‌زدگی بود ـ تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۴–۲۷۵.</ref> و برای برون رفت از آن راه‌کارهایی را بیان کردند که ازجمله آن‌ها:
با [[پیروزی انقلاب اسلامی]] در ایران، نظام نوپای [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]] میراث‌دار [[فرهنگ]]، [[سیاست]] و اقتصادی بود که رنگ و بوی غربی داشت. در واقع گرایش به غرب، هویت اصلی ایرانی ـ اسلامی را به چالش می‌کشید<ref>فوزی، هویت ملی در ایران، ۱۰۱.</ref>؛ از این‌رو امام‌خمینی از همان روزهای نخست پیروزی انقلاب بر لزوم از میان بردن مظاهر فساد عصر پهلوی ـ که از نشانه‌های غرب‌زدگی بود ـ تأکید می‌کرد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۶/۲۷۴–۲۷۵.</ref> و برای برون رفت از آن راه‌کارهایی را بیان کردند که ازجمله آن‌ها:


=== شناخت و احیای فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ===
=== شناخت و احیای فرهنگ اسلامی ـ ایرانی ===
امام‌خمینی راهکار مهم دوری از غرب‌زدگی را شناخت هویت اسلامی ـ ایرانیِ «خود» و مقابله با فرهنگ‌های [[بیگانه]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۲، ۴۱ و ۱۳۹.</ref> {{ببینید|هویت}}. در این‌باره ایشان معتقد بود با وجود دانش و فرهنگ غنی اسلامی، گرایش به غرب و غرب‌زدگی بی‌فایده است و جز بدبختی ملت‌ها اثر دیگری ندارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref> {{ببینید|فرهنگ}}. ایشان راهکار اصلی مصونیت از آفت غرب‌زدگی را آگاهی‌رسانی در سطح جامعه می‌دانست و همواره با هشدار به اقشار مختلف مردم و مسئولان دربارهٔ خطر غلبه غرب‌زدگان، به آگاهی‌رسانی در این زمینه می‌پرداخت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۹، ۴۰۶، ۴۱۵ و ۴۱۹–۴۲۰.</ref> ایشان قطع روند غرب‌زدگی را در گرو آگاهی و رویگردانی اقشار مختلف مردم از مظاهر غربی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۰۱–۵۰۲ و ۱۰/۷۶.</ref> ترویج فرهنگ خودی و جلوگیری از آفت غرب‌زدگی به کمک رسانه‌ها می‌دانست و تأکید می‌کرد اگر [[رسانه]] درست اداره نشود، امکان تبدیل آن به ابزاری در جهت ترویج [[بدگمانی]] به فرهنگ خودی و ترغیب به غرب‌زدگی وجود دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۰.</ref>
امام‌خمینی راهکار مهم دوری از غرب‌زدگی را شناخت هویت اسلامی ـ ایرانیِ «خود» و مقابله با فرهنگ‌های [[بیگانه]] می‌دانست<ref>امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۲۲، ۴۱ و ۱۳۹.</ref> {{ببینید|هویت}}. در این‌باره ایشان معتقد بود با وجود دانش و فرهنگ غنی اسلامی، گرایش به غرب و غرب‌زدگی بی‌فایده است و جز بدبختی ملت‌ها اثر دیگری ندارد<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴.</ref> {{ببینید|فرهنگ}}. ایشان راهکار اصلی مصونیت از آفت غرب‌زدگی را آگاهی‌رسانی در سطح جامعه می‌دانست و همواره با هشدار به اقشار مختلف مردم و مسئولان دربارهٔ خطر غلبه غرب‌زدگان، به آگاهی‌رسانی در این زمینه می‌پرداخت.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۳۹، ۴۰۶، ۴۱۵ و ۴۱۹–۴۲۰.</ref> ایشان قطع روند غرب‌زدگی را در گرو آگاهی و رویگردانی اقشار مختلف مردم از مظاهر غربی،<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۵۰۱–۵۰۲ و ۱۰/۷۶.</ref> ترویج فرهنگ خودی و جلوگیری از آفت غرب‌زدگی به کمک رسانه‌ها می‌دانست و تأکید می‌کرد اگر رسانه درست اداره نشود، امکان تبدیل آن به ابزاری در جهت ترویج بدگمانی به فرهنگ خودی و ترغیب به غرب‌زدگی وجود دارد.<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۲۰.</ref>


=== اصلاح آموزش ===
=== اصلاح آموزش ===
خط ۴۴: خط ۴۴:


=== دوری از تجمل‌گرایی ===
=== دوری از تجمل‌گرایی ===
از دیگر محورهای مورد توجه [[امام‌خمینی]] برای دوری از آفت غرب‌زدگی دوری از تجملات و اشرافی‌گریِ مسئولان بود. امام‌خمینی باور داشت اگر ساده‌زیستی سرمنشأ کارهای مسئولان باشد و [[عزت]] را در تجملات نبینند و در تجملات از غربی‌ها پیروی نکنند، می‌توان امیدوار بود از آفت غرب‌زدگی مصون باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۷.</ref> {{ببینید|ساده‌زیستی|اشرافیت}}.
از دیگر محورهای مورد توجه [[امام‌خمینی]] برای دوری از آفت غرب‌زدگی دوری از تجملات و [[اشرافیت|اشرافی‌گریِ]] مسئولان بود. امام‌خمینی باور داشت اگر ساده‌زیستی سرمنشأ کارهای مسئولان باشد و [[عزت]] را در تجملات نبینند و در تجملات از غربی‌ها پیروی نکنند، می‌توان امیدوار بود از آفت غرب‌زدگی مصون باشند<ref>امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۷.</ref> {{ببینید|ساده‌زیستی|اشرافیت}}.


== پانویس ==
== پانویس ==
۱۵٬۹۹۴

ویرایش