پرش به محتوا

کاربر:Salehi/صفحه تمرین۱: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
خط ۱۴: خط ۱۴:


==اقسام و مراتب==
==اقسام و مراتب==
در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیره (شوری، ۳۷) و صغیره (نساء، ۳۱؛ ← طباطبایی، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴) اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کرده‌اند (کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷). در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمده‌اند (کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷)؛ اگرچه هر گناهی ازآن‌رو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، ۷۴/۱۶۸) و صغیره یا کبیره‌بودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه (کلینی، الکافی، ۲/۲۸۸)، کوچک‌شمردن گناه (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲) و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه (آمدی، ۱۸۷) از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است.
در قرآن کریم به دو قسم گناه کبیره<ref>(شوری، ۳۷)</ref> و صغیره<ref>(نساء، ۳۱؛ ← طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۳۲۳ ـ ۳۲۴)</ref> اشاره شده است. بعضی از روایات نیز به این دو قسم اشاره کرده‌اند.<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۸۷)</ref> در برخی روایات، گناهانی که به سبب آنها به انسان وعده آتش داده شده است، چون قتل، عاق والدین، ربا و خوردن مال یتیم، از گناهان کبیره به حساب آمده‌اند؛<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۲۷۶ ـ ۲۷۷)</ref> اگرچه هر گناهی ازآن‌رو که مخالفت و عصیان خداوند است، در حقیقت بزرگ و کبیره است<ref>(حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲؛ مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۷۴/۱۶۸)</ref> و صغیره یا کبیره‌بودن گناهان، امری نسبی است. در برخی روایات، اصرار بر گناه،<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۲۸۸)</ref> کوچک‌شمردن گناه<ref>(حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۵/۳۱۲)</ref> و خوشحالی در هنگام ارتکاب گناه<ref>(آمدی، تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ۱۸۷)</ref> از عوامل تبدیل گناهان صغیره به کبیره دانسته شده است.


فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمرده‌اند؛ در عین حال‌که بعضی گناهان را بزر‌گ‌تر از دیگر گناهان دانسته‌اند (طبرسی، ۳/۶۱؛ ← نجفی، ۱۳/۳۰۵). بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمرده‌اند (طبرسی، ۳/۶۱؛ شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵). علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی می‌دانند که بر آن وعده عذاب داده شده (نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۴) و یا در قرآن به آن تصریح شده است (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۳۵)؛ همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمرده‌اند: ۱. اصرار بر گناه؛ ۲. کوچک‌شمردن آن؛ ۳. شادشدن در انجام گناه؛ ۴. اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛ ۵. شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیره‌ای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۱ ـ ۶۹۲).
فقها در تعریف گناهان کبیره و صغیره اختلاف دارند. به فقهای پیشین نسبت داده شده است که ایشان همه گناهان را کبیره شمرده‌اند؛ در عین حال‌که بعضی گناهان را بزر‌گ‌تر از دیگر گناهان دانسته‌اند.<ref>(طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۶۱؛ ← نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۱۳/۳۰۵)</ref> بعضی نیز گناهانی که بر آنها وعده عذاب داده شده است، گناه کبیره شمرده‌اند.<ref>(طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۳/۶۱؛ شهید اول، الدروس الشریعة ما فی الفقه الامامیه، ۲/۱۲۵)</ref> علمای اخلاق نیز گناه کبیره را گناهی می‌دانند که بر آن وعده عذاب داده شده<ref>(نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۷۴)</ref> و یا در قرآن به آن تصریح شده است؛<ref>(فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۳۵)</ref> همچنین پنج عامل را سبب تبدیل گناه صغیره به کبیره شمرده‌اند: ۱. اصرار بر گناه؛ ۲. کوچک‌شمردن آن؛ ۳. شادشدن در انجام گناه؛ ۴. اظهار گناه در جایی که باید آن را مخفی نگه دارد؛ ۵. شخصِ مورد اعتماد مردم گناه صغیره‌ای انجام دهد و به سبب عمل او، قبح گناه نزد مردم کم شود.<ref>(غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۲۹ ـ ۳۳۲؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۱ ـ ۶۹۲)</ref>


امام‌خمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشاره‌هایی کرده است (مکاسب، ۲/۱۱۸؛ تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷). ایشان گناه کبیره را گناهی می‌داند که نصی بر کبیره‌بودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است (تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰). ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸). از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر (تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵)، زنا (استفتائات، ۳/۵۸۷)، ریا (تعلیقه عروه، ۳۳۱)، دروغ (استفتائات، ۲/۶۱۷) و غیبت (مکاسب، ۱/۳۷۰؛ چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹)، نیز اصرار بر گناهان صغیره (تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹)، ازجمله گناهان کبیره به حساب می‌آیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دسته‌بندی می‌کند (جهاد اکبر، ۴۶؛ آداب الصلاة، ۲۹۰؛ چهل حدیث، ۱۲۱) که این تقسیم در سخنان دیگر ‌اندیشمندان دیده نشده است.
امام‌خمینی به گناهان کبیره و صغیره از چند جهت اشاره‌هایی کرده است.<ref>(امام خمینی، مکاسب، ۲/۱۱۸؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۲، ۲۵۸ و ۲/۴۵۶ ـ ۴۵۷)</ref> ایشان گناه کبیره را گناهی می‌داند که نصی بر کبیره‌بودن آن وارد شده و یا بر آن وعده آتش و عذاب داده شده است و یا در کتاب و سنت از گناهان کبیره شمرده شده است.<ref>(امام خمینی، تعلیقه عروه، ۴۴۲؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸؛ امام خمینی، مکاسب، ۲/۹۹ ـ ۱۰۰)</ref> ایشان افزون بر این موارد، تعریف بدیعی از گناه کبیره کرده است و آن اینکه عمل نزد عقل یا ارتکاز متشرعه گناه کبیره محسوب گردد.<ref>(امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۸)</ref> از نظر ایشان گناهانی همچون شرب خمر،<ref>(امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۲۰، ۳۳۰؛ امام خمینی، مکاسب، ۱/۲۵۷ ـ ۲۵۸ و ۲/۴۵)</ref> زنا،<ref>(امام خمینی، استفتائات، ۳/۵۸۷)</ref> ریا،<ref>(امام خمینی، تعلیقه عروه، ۳۳۱)</ref> دروغ<ref>(امام خمینی، استفتائات، ۲/۶۱۷)</ref> و غیبت،<ref>(امام خمینی، مکاسب، ۱/۳۷۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۳ و ۳۰۹)</ref> نیز اصرار بر گناهان صغیره،<ref>(امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۹)</ref> ازجمله گناهان کبیره به حساب می‌آیند. ایشان افزون بر تقسیم گناه به صغیره و کبیره، در مواضع چندی خطاها، گناهان و رذایل اخلاقی انسان را در تقسیم بدیع دیگری، به قلبی و قالبی دسته‌بندی می‌کند<ref>(امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۶؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹۰؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۱)</ref> که این تقسیم در سخنان دیگر ‌اندیشمندان دیده نشده است.


امام‌خمینی با استناد به روایات (مجلسی، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳)، بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنان‌که برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمی‌شود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده می‌شود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست (چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳). با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حق‌الله و یا حق‌الناس است، تقسیم می‌شود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها می‌گردد (کلینی، الکافی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸). امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات (حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱)، گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدید‌تر می‌داند؛ ازآن‌رو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل می‌شود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد (چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹). ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید می‌کرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار می‌داد و به مناسبت‌های گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حق‌الناس سفارش می‌کرد (همان، ۳۰۷؛ صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳). به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیب‌اش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقه‌افکنی بین مسلمانان (صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷)، تضعیف حکومت اسلامی (همان، ۲۰/۵۶)، رهاکردن سنگر علم دین و دنیا (همان، ۳/۳۲۷) و مسامحه در تربیت جوانان (همان، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸). ایشان اعمالی که منجر به صدمه‌زدن به اسلام می‌شود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی می‌داند (همان، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵).
امام‌خمینی با استناد به روایات،<ref>(مجلسی، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، ۲۵/۲۰۴ – ۲۰۵ و ۶۰/۱۸۳)</ref> بر این باور است که نسبت گناه به افراد، مختلف و دارای مراتب است؛ چنان‌که برخی اعمال، برای افراد عادی گناه محسوب نمی‌شود، ولی برای مقربان درگاه الهی، گناه شمرده می‌شود؛ برای مثال توجه به عالم کثرت برای مقربان، گناه و ذنب است، ولی به اصطلاح عرف عام، گناه نیست.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۳۴۲ ـ ۳۴۳)</ref> با اینکه گناه در هر صورتی، تضییع حق الهی است، در تقسیمی دیگر، به اعتبار اینکه تنها تضییع حق خداوند یا مردم، به گناهانی که متعلق آن حق‌الله و یا حق‌الناس است، تقسیم می‌شود و پذیرش توبه در گناهانی که مربوط به حق مردم است، منوط به رضایت آنها می‌گردد.<ref>(کلینی، الکافی، ۲/۴۴۳؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۷ ـ ۶۸۸)</ref> امام‌خمینی نیز با استناد به بعضی روایات،<ref>(حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۱۲/۲۸۰ ـ ۲۸۱)</ref> گناهانی مانند غیبت را ـ که مربوط به حق مردم است ـ شدید‌تر می‌داند؛ ازآن‌رو که بخشودگی آنها به رضایت مخلوق هم نیاز دارد و اگر انسان با این گناهان از دنیا برود، کارش بسیار مشکل می‌شود؛ زیرا در حقوق الهی سر و کار انسان با شخص رحیم است، اما اگر سر و کار انسان با مردم باشد، ممکن است گرفتار کسی شود که به این آسانی از او نگذرد.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۷ ـ ۳۰۹)</ref> ایشان با توجه به وجود گناهان فردی و اجتماعی، هم بر ترک گناهان فردی تأکید می‌کرد و هم به گناهانی که دارای آثار اجتماعی هستند، هشدار می‌داد و به مناسبت‌های گوناگون، مردم و مسئولان را به رعایت حق‌الناس سفارش می‌کرد.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۳۰۷؛ امام خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۳ و ۱۹/۱۶۳)</ref> به اعتقاد ایشان، ازجمله گناهان بزرگ و نابخشودنی، گناهانی است که آسیب‌اش متوجه تمام جامعه گردد؛ همانند اختلاف و تفرقه‌افکنی بین مسلمانان،<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۳/۴۱۷ و ۱۱/۱۷۶ ـ ۱۷۷)</ref> تضعیف حکومت اسلامی،<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۲۰/۵۶)</ref> رهاکردن سنگر علم دین و دنیا<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۳/۳۲۷)</ref> و مسامحه در تربیت جوانان.<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰ و ۲۱۸)</ref> ایشان اعمالی که منجر به صدمه‌زدن به اسلام می‌شود را خیانت به اسلام و جرم و گناهی نابخشودنی می‌داند.<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۷ و ۱۳/۴۳۵)</ref>


==اسباب گناه==
==اسباب گناه==
علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله: ۱. تبعیت از هوای نفس؛ ۲. غلبه شهوات؛ ۳. تسلط شیطان (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)؛ ۴. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛ ۵. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛ ۶. امیدواری بی‌حساب به عفو خداوند (غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹).
علمای اخلاق، عواملی برای ارتکاب گناه و اصرار بر آن برشمرده‌اند؛ ازجمله: ۱. تبعیت از هوای نفس؛ ۲. غلبه شهوات؛ ۳. تسلط شیطان (غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۲۰۴ ـ ۲۰۵؛ ورام، ۱/۱۸۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۵/۴۹)؛ ۴. نداشتن ایمان به آخرت و یا شک در آن؛ ۵. دنیا را نقد و آخرت را نسیه دیدن؛ ۶. امیدواری بی‌حساب به عفو خداوند.<ref>(غزالی، کیمیای سعادت، ۲/۳۳۸ ـ ۳۳۹)</ref>


امام‌خمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است: نخست، نقصان ایمان و یقین شخص است (چهل حدیث، ۵۵۲). به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود (جهاد اکبر، ۴۹)؛ از ‌این‌رو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند (چهل حدیث، ۵۵۲). دوم، حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است (آداب الصلاة، ۴۹؛ سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱) (← مقاله‌های حب دنیا؛ حب نفس). سوم، کوچک‌شمردن گناه است (چهل حدیث، ۷۱)؛ چهارم، مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است (حدیث جنود، ۳۹۱)؛ پنجم، وسوسه‌‌های شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوه‌دادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب می‌دهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت می‌کشاند (آداب الصلاة، ۳۵). ششم، تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز می‌زند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمی‌بیند (چهل حدیث، ۸۱) (← مقاله تکبّر).
امام‌خمینی نیز به برخی عوامل ارتکاب گناهان اشاره کرده است: نخست، نقصان ایمان و یقین شخص است.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲)</ref> به اعتقاد ایشان، اگر انسان یقین کند و ایمان بیاورد که عالم محضر خداست و خداوند در همه جا حاضر و ناظر است، ممکن نیست مرتکب گناه شود؛<ref>(امام خمینی، جهاد اکبر، ۴۹)</ref> از ‌این‌رو انبیا و اولیای الهی که از یقین و اطمینان کامل برخوردارند، معصوم از گناه هستند.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۵۵۲)</ref> دوم، حب دنیا و حب نفس است که منشأ اصلی گناهان انسان است.<ref>(امام خمینی، آداب الصلاة، ۴۹؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۰ ـ ۳۱)</ref> سوم، کوچک‌شمردن گناه است؛<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۷۱)</ref> چهارم، مشغول شدن به سخنان لغو و باطل است؛<ref>(امام خمینی، حدیث جنود، ۳۹۱)</ref> پنجم، وسوسه‌‌های شیطان است؛ زیرا شیطان با جلوه‌دادن هر امر باطلی به صورت حق، انسان را فریب می‌دهد و به امید توبه در آخر عمر، انسان را به شقاوت می‌کشاند.<ref>(امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۵)</ref> ششم، تکبر در برابر اوامر الهی است که به واسطه آن، شخص متکبر از امتثال اوامر الهی، مانند حج و نماز سر باز می‌زند؛ زیرا پوشیدن لباس احرام یا سجده در نماز را مناسب مقام خود نمی‌بیند.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۸۱)</ref>
:{{ببینید|حب دنیا|حب نفس|تکبّر}}


==راهکارهای پیشگیری و ترک==
==راهکارهای پیشگیری و ترک==
علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های علمی و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از، ۱. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛ ۲. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛ ۳. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛ ۴. یادآوری ضعیف‌بودن نفس و عاجز‌بودن آن از تحمل عذاب (غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳). ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده (نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴) و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است: اول، مشارطه که در هر شبانه‌روز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود. دوم، مراقبه است که در تمام شبانه‌روز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند. سوم، محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید. چهارم، معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهی‌ها، تنبیه کند (همان، ۶۹۷ ـ ۷۰۲).
علمای اخلاق برای جلوگیری از گناه، راه‌های علمی و عملی متعددی ذکر کرده‌اند؛ ازجمله راه‌های علمی آنان عبارت است از، ۱. یادآوری زشتی گناه و شدت عقوبت آن؛ ۲. تأمل در حکایات انبیا و اولیای الهی و مصیبت‌هایی که آنان در دنیا به واسطه ترک اولی دچار شدند؛ ۳. تأمل در پیامدهای دنیوی گناه؛ ۴. یادآوری ضعیف‌بودن نفس و عاجز‌بودن آن از تحمل عذاب.<ref>(غزالی، احیاء علوم الدین، ۱۱/۱۴۶ و ۱۲/۲۸؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۳/۸۷؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۷۰۱ ـ ۷۰۳)</ref> ازجمله راه‌های عملی آنان نیز، توبه، یعنی پشیمانی از گذشته و عزم عملی بر ترک گناه در حال و آینده<ref>(نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۷۴)</ref> و مرابطه است و مرابطه خود مرکب از چهار امر است: اول، مشارطه که در هر شبانه‌روز یک بار انسان باید با نفس شرط کند و از آن عهد و پیمان بگیرد که دنبال گناه نرود. دوم، مراقبه است که در تمام شبانه‌روز مراقب نفس خود باشد تا شرط را فراموش نکند. سوم، محاسبه پس از عمل است تا اگر معصیتی مرتکب شد، در مقام نکوهش نفس برآید. چهارم، معاتبه است که پس از حسابرسی، اگر نفس را مقصر و خیانتکار دید، مسامحه نکند و ابتدا او را سرزنش و پس از آن، او را به واسطه عبادات سخت، صدقه اموال و تلافی کوتاهی‌ها، تنبیه کند.<ref>(نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۹۷ ـ ۷۰۲)</ref>


امام‌خمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس (صحیفه، ۱۲/۳۵۸) و عمل‌کردن برخلاف ملکات زشت (چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶) می‌داند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کم‌کم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله می‌گیرد و حق‌تعالی در قلب ساکن می‌شود (همان). ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته می‌داند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورت‌های متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب می‌شود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمی‌شود (همان، ۲۷۵) (← مقاله تقوا).
امام‌خمینی، راه عملی جلوگیری از گناه را مراقبت از نفس<ref>(امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۵۸)</ref> و عمل‌کردن برخلاف ملکات زشت<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶)</ref> می‌داند؛ زیرا با این روش، اخلاق زشت کم‌کم از انسان دور شده، شیطان از او فاصله می‌گیرد و حق‌تعالی در قلب ساکن می‌شود.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵ ـ ۲۶)</ref> ایشان راه علمی درمان گناه را در توجه انسان به این نکته می‌داند که گناهان در عالم برزخ و قیامت، صورت‌های متناسب با خود دارند و انسان با آنها عذاب می‌شود؛ بنابراین انسان آگاه به این مسئله، دیگر مرتکب گناه نمی‌شود.<ref>(امام خمینی، چهل حدیث، ۲۷۵)</ref>
:{{ببینید|تقوا}}


==آثار گناه==
==آثار گناه==
قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی (انعام، ۱۲۴)، از‌ میان‌رفتن حسنات (محمد(ص)، ۳۲؛ حجرات، ۲)، انتقال حسنات گناهکار به دیگری (نحل، ۲۵؛ عنکبوت، ۱۳) و تکذیب آیات الهی (بقره، ۳۹؛ اعراف، ۱۴۷) و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت (نساء، ۱۰) ذکر می‌کند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن اجل (کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸)، رواج زنا سبب زمین‌لرزه، نپرداختن زکات سبب از بین‌رفتن چهارپایان، قضاوت به‌ناحق سبب قطع باران و پیمان‌شکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان (صدوق، ۱/۲۴۲) می‌شود.
قرآن کریم آثار برخی از گناهان را عذاب سخت الهی (انعام، ۱۲۴)، از‌ میان‌رفتن حسنات (محمد(ص)، ۳۲؛ حجرات، ۲)، انتقال حسنات گناهکار به دیگری (نحل، ۲۵؛ عنکبوت، ۱۳) و تکذیب آیات الهی (بقره، ۳۹؛ اعراف، ۱۴۷) و ظهور و تجسم آن به صورت مناسب گناه در آخرت (نساء، ۱۰) ذکر می‌کند. در روایات، برای برخی گناهان آثار ویژه‌ای بیان شده است؛ ازجمله: ظلم سبب نزول بلا، شرب خمر سبب رسوایی، قطع رحم سبب کوتاهی عمر و نزدیک‌شدن اجل (کلینی، الکافی، ۲/۴۴۸)، رواج زنا سبب زمین‌لرزه، نپرداختن زکات سبب از بین‌رفتن چهارپایان، قضاوت به‌ناحق سبب قطع باران و پیمان‌شکنی سبب غلبه مشرکان بر مسلمانان (صدوق، ۱/۲۴۲) می‌شود.


‌اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کرده‌اند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب (نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۰)، دوری از خداوند (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۹۹) و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن (طباطبایی، ۲/۱۷۲). به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورت‌هایی مناسب خود دارد (همان، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، ۱/۲۵۴)، این اعمال در هر نشئه‌ای از نشئه‌های عالم، به صورت خاص خود ظهور می‌یابد؛ چنان‌که اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر می‌شود (ملاصدرا، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، ۴/۲۰۴) (← مقاله تجسم اعمال).
‌اندیشمندان اسلامی نیز آثاری برای گناهان ذکر کرده‌اند؛ ازجمله: ظلمت و کدورت قلب (نراقی، احمد، معراج السعاده، ۶۸۰)، دوری از خداوند (فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ۷/۹۹) و حبط و بطلان عمل و یا بطلان ثواب آن (طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲/۱۷۲). به اعتقاد آنان، از آنجاکه وجهه حقیقی و ملکوت گناه، صورت‌هایی مناسب خود دارد (همان، ۱/۹۱ ـ ۹۳؛ گنابادی، ۱/۲۵۴)، این اعمال در هر نشئه‌ای از نشئه‌های عالم، به صورت خاص خود ظهور می‌یابد؛ چنان‌که اثر خوردن مال یتیم در آخرت به صورت خوردن آتش ظاهر می‌شود (ملاصدرا، ۲۸۲ ـ ۲۸۳؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۴/۲۰۴) (← مقاله تجسم اعمال).


امام‌خمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر می‌شود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار می‌شود و او را از معرفت الهی باز می‌دارد و چشم حقیقت‌بین او را کور می‌کند (جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳). به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناک‌اند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد می‌کنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر می‌شود و مقامات اولیا را نیز انکار می‌کند (همان، ۵۲ ـ ۵۳)؛ اگر گناه باعث ظاهرشدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور می‌شود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان می‌کند و در جهنم می‌افکند (حدیث جنود، ۶۸). ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن می‌داند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با ‌اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ می‌دهد؛ از این‌روست که در روایات (کلینی، الکافی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲) از همنشینی با افراد فاسق و زشت‌خو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است (چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶).
امام‌خمینی در بیان آثار گناه، به تأثیر آن در نفس و روح انسان توجه کرده است که منشأ انحرافات دیگر می‌شود. ایشان معتقد است قلب انسان مانند آینه صاف و شفاف است که در اثر گناهان، کدر گشته، سبب تاریکی روح گناهکار می‌شود و او را از معرفت الهی باز می‌دارد و چشم حقیقت‌بین او را کور می‌کند (جهاد اکبر، ۴۲ ـ ۴۳). به اعتقاد ایشان، از آنجاکه گناهان مانند امراض حسی نیستند که اثر و درد ظاهری داشته باشند ـ بلکه در ظاهر لذت هم دارند ـ بسیار خطرناک‌اند و بدون ایجاد درد، قلب و روح را فاسد می‌کنند. انسان نیز در اثر تکرار گناهان، سرانجام، حقایق دین، چون عالم برزخ، صراط، معاد و قیامت را منکر می‌شود و مقامات اولیا را نیز انکار می‌کند (همان، ۵۲ ـ ۵۳)؛ اگر گناه باعث ظاهرشدن ملکات و رذایل اخلاقی بشود، انسان از رحمت الهی بیشتر دور می‌شود. گناه، نور فطرت را خاموش کرده، انسان را همنشین شیطان می‌کند و در جهنم می‌افکند (حدیث جنود، ۶۸). ایشان تأثیر گناه بر قلب را زودتر و شدیدتر از اعمال نیک بر آن می‌داند؛ زیرا انسان از عالم طبیعت است و قوای غضب، شهوت و شیطنت با او همراه است و قلب به سوی اموری که مطابق طبیعت اوست، گرایش دارد و با ‌اندک کمکی از خارج، در قلب انسان تأثیر شدیدی رخ می‌دهد؛ از این‌روست که در روایات (کلینی، الکافی، ۲/۳۷۶ و ۶۳۹ ـ ۶۴۲) از همنشینی با افراد فاسق و زشت‌خو و شرکت در مجالس معصیت نهی شده است (چهل حدیث، ۳۷۵ ـ ۳۷۶).
Image-reviewer، emailconfirmed، مدیران
۴٬۵۲۶

ویرایش