۲۱٬۲۵۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←پیشینه) |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
در [[قرآن کریم]] سخنان بیهوده نکوهش شده<ref>فرقان، ۷۲.</ref> و بسیاری از سخنان، فاقد [[خیر]] و صلاح شمرده شده است<ref>نساء، ۱۱۴.</ref> و این تشویق به صمت است.<ref>←ابنعجیبه، ۱/۵۶۰؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۹۴.</ref> صمت و خاموشی در آغاز گسترش اسلام، مورد اهتمام [[اصحاب پیامبر(ص)]] بوده است.<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۷۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۸۸.</ref> در [[حدیث|روایات]] نیز از صمت سخن به میان آمده است و برخی محدثان در کتابهای روایی، بابی به آن اختصاص دادهاند.<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۱۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۲۷۴؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۰۲.</ref> در بعضی روایات، صمت بهترین [[عبادت]]<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۰۱.</ref> و نشانه [[حلم]] و زینت [[علم]]<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۱۶.</ref> و از لشکریان [[عقل]]<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۱.</ref> شمرده شده است. از آنجاکه زیادهگویی و پرحرفی مقابل صمت است، در روایات از آن نهی شده است. | در [[قرآن کریم]] سخنان بیهوده نکوهش شده<ref>فرقان، ۷۲.</ref> و بسیاری از سخنان، فاقد [[خیر]] و صلاح شمرده شده است<ref>نساء، ۱۱۴.</ref> و این تشویق به صمت است.<ref>←ابنعجیبه، ۱/۵۶۰؛ طباطبایی، المیزان، ۵/۹۴.</ref> صمت و خاموشی در آغاز گسترش اسلام، مورد اهتمام [[اصحاب پیامبر(ص)]] بوده است.<ref>مکی، قوت القلوب، ۱/۱۷۶؛ نراقی، احمد، معراج السعاده، ۵۸۸.</ref> در [[حدیث|روایات]] نیز از صمت سخن به میان آمده است و برخی محدثان در کتابهای روایی، بابی به آن اختصاص دادهاند.<ref>کلینی، کافی، ۲/۱۱۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۸/۲۷۴؛ دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۰۲.</ref> در بعضی روایات، صمت بهترین [[عبادت]]<ref>ابنشعبه، تحف العقول، ۲۰۱.</ref> و نشانه [[حلم]] و زینت [[علم]]<ref>آمدی، تصنیف غرر، ۲۱۶.</ref> و از لشکریان [[عقل]]<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۱.</ref> شمرده شده است. از آنجاکه زیادهگویی و پرحرفی مقابل صمت است، در روایات از آن نهی شده است. | ||
در میان [[عارفان]] مسئله صمت، به عنوان یکی از عوامل تکامل انسان در سیر روحی مطرح بوده است. اهل [[تصوف]] نیز سکوت را یکی از اصول [[شریعت، طریقت و حقیقت|طریقت]] خود معرفی کردهاند<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.</ref> یا آن را یکی از ارکان چهارگانه وصول به [[مقام ابدال]]، یعنی مقامی که بنده پیوسته از حالی به حالی منتقل میشود و دانشی که میان او و خداوند میباشد، همیشه در حال افزایش است<ref>تستری، تفسیر، ۷۷.</ref> معرفی میکنند.<ref>تستری، تفسیر، ۷۷؛ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۱۸۰.</ref> [[سراج|سرّاج]] (م ۳۸۶ق) از نخستین عارفانی است که در کتاب خود اللمع، از آن بحث کرده است.<ref>سرّاج، اللمع، ۲۵۵.</ref> پس از او قشیری (م ۴۶۵ق) در الرسالة القشیریه<ref>قشیری، الرسالة القشیریه، ۲۴۱.</ref> و هجویری (م ۴۶۵ق) در کشف المحجوب<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۴۶۲.</ref> به تکمیل آن پرداختهاند. | در میان [[عارفان]] مسئله صمت، به عنوان یکی از عوامل تکامل انسان در سیر روحی مطرح بوده است. اهل [[تصوف]] نیز سکوت را یکی از اصول [[شریعت، طریقت و حقیقت|طریقت]] خود معرفی کردهاند<ref>سراج، اللمع فی التصوف، ۲۵۵.</ref> یا آن را یکی از ارکان چهارگانه وصول به [[ابدال|مقام ابدال]]، یعنی مقامی که بنده پیوسته از حالی به حالی منتقل میشود و دانشی که میان او و خداوند میباشد، همیشه در حال افزایش است<ref>تستری، تفسیر، ۷۷.</ref> معرفی میکنند.<ref>تستری، تفسیر، ۷۷؛ ابنعربی، الفتوحات، ۲/۱۸۰.</ref> [[سراج|سرّاج]] (م ۳۸۶ق) از نخستین عارفانی است که در کتاب خود اللمع، از آن بحث کرده است.<ref>سرّاج، اللمع، ۲۵۵.</ref> پس از او قشیری (م ۴۶۵ق) در الرسالة القشیریه<ref>قشیری، الرسالة القشیریه، ۲۴۱.</ref> و هجویری (م ۴۶۵ق) در کشف المحجوب<ref>هجویری، کشف المحجوب، ۴۶۲.</ref> به تکمیل آن پرداختهاند. | ||
در میان عالمان اخلاق نیز مسئله صمت جایگاه ویژهای داشته، آنان به صورت گسترده به بررسی آن پرداختهاند. اخلاق محتشمی [[خواجهنصیرالدین طوسی]] (م ۶۷۲ق) را میتوان ازجمله نخستین کتب اخلاقی دانست که بابی در آن به این موضوع اختصاص داده شده است.<ref>خواجهنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ۲۲۹.</ref> امامخمینی نیز به اهمیت این بحث و جایگاه آن در [[سیر و سلوک]] واقف بوده، به بررسی معنای صمت، فایدهها و فضایل آن و زیانهای بیهودهگویی پرداخته است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۵–۳۹۶.</ref> | در میان عالمان اخلاق نیز مسئله صمت جایگاه ویژهای داشته، آنان به صورت گسترده به بررسی آن پرداختهاند. اخلاق محتشمی [[خواجهنصیرالدین طوسی]] (م ۶۷۲ق) را میتوان ازجمله نخستین کتب اخلاقی دانست که بابی در آن به این موضوع اختصاص داده شده است.<ref>خواجهنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ۲۲۹.</ref> امامخمینی نیز به اهمیت این بحث و جایگاه آن در [[سیر و سلوک]] واقف بوده، به بررسی معنای صمت، فایدهها و فضایل آن و زیانهای بیهودهگویی پرداخته است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۸۵–۳۹۶.</ref> |