emailconfirmed
۲٬۵۷۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
علمای اخلاق در بیان حقیقت عجب و مصادیق آن اختلاف نظر دارند. بعضی حقیقت عجب را مسرورشدن به عمل و عبادت در صورتی که به همراه [[خوف]] از تقصیر در مقام [[عبودیت]] نباشد، میدانند <ref>مازندرانی، شرح اصول الکافی، 9/316 ـ 317.</ref>. بعضی نیز صرف نیکوشمردن عمل خود، مانند [[عبادت]] یا عادت نیکو را عجب دانستهاند <ref>مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، 2/378 ـ 379.</ref>. برخی معتقدند اگر شخص به آنچه دارد، مانند [[عمل صالح]]، قوت، علم و رأی، مسرور شود، در صورتی که این سرور، به همراه تواضع در پیشگاه خدا و سپاس از او به سبب [[توفیق]] عمل صالح باشد، عجب تلقی نمیشود؛ اما اگر اعمال را از خود ببیند و بر آن اعتماد کند و خود را از تقصیر بیرون بداند، تا حدی که بر خداوند منت گذارد، مفهوم عجب بر آن صدق خواهد کرد <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، 1/212؛ مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، 10/218؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، 1/358.</ref>. امامخمینی این سخن را میپذیرد و معتقد است عمل را باید اعم از [[عمل قلبی]] و جوارحی دانست؛ ضمن آنکه این عجب میتواند نسبت به خصال زشت یا نیکو باشد و شخص همانگونه که میتواند به صفات پسندیده خود عجب داشته باشد، میتواند به صفات ناپسند خود نیز عجب پیدا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 62.</ref>. | علمای اخلاق در بیان حقیقت عجب و مصادیق آن اختلاف نظر دارند. بعضی حقیقت عجب را مسرورشدن به عمل و عبادت در صورتی که به همراه [[خوف]] از تقصیر در مقام [[عبودیت]] نباشد، میدانند <ref>مازندرانی، شرح اصول الکافی، 9/316 ـ 317.</ref>. بعضی نیز صرف نیکوشمردن عمل خود، مانند [[عبادت]] یا عادت نیکو را عجب دانستهاند <ref>مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، 2/378 ـ 379.</ref>. برخی معتقدند اگر شخص به آنچه دارد، مانند [[عمل صالح]]، قوت، علم و رأی، مسرور شود، در صورتی که این سرور، به همراه تواضع در پیشگاه خدا و سپاس از او به سبب [[توفیق]] عمل صالح باشد، عجب تلقی نمیشود؛ اما اگر اعمال را از خود ببیند و بر آن اعتماد کند و خود را از تقصیر بیرون بداند، تا حدی که بر خداوند منت گذارد، مفهوم عجب بر آن صدق خواهد کرد <ref>ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر (مجموعة ورام)، 1/212؛ مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آلالرسول(ص)، 10/218؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، 1/358.</ref>. امامخمینی این سخن را میپذیرد و معتقد است عمل را باید اعم از [[عمل قلبی]] و جوارحی دانست؛ ضمن آنکه این عجب میتواند نسبت به خصال زشت یا نیکو باشد و شخص همانگونه که میتواند به صفات پسندیده خود عجب داشته باشد، میتواند به صفات ناپسند خود نیز عجب پیدا کند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 62.</ref>. | ||
==اسباب عجب== | ==اسباب عجب== | ||
برخی از علمای اخلاق، ریشه عجب را جهل محض <ref>غزالی، کیمیای سعادت، 2/278؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/277.</ref> و ضعف عقل <ref>غزالی، کیمیای سعادت، 2/280 ـ 281؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/283.</ref> دانستهاند. [[امامخمینی]] عواملی برای عجب ذکر کرده است؛ ازجمله: | برخی از علمای اخلاق، ریشه عجب را جهل محض <ref>غزالی، کیمیای سعادت، 2/278؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/277.</ref> و ضعف عقل <ref>غزالی، کیمیای سعادت، 2/280 ـ 281؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/283.</ref> دانستهاند. [[امامخمینی]]. | ||
حب نفس سبب میشود شخص اعمال خود را بزرگ ببیند و یا اعمال زشتش در نظرش نیکو جلوه کند. در مقابل، اعمال دیگران در نظرش کوچک و حقیر به نظر آید <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 71.</ref> {{ببینید|حب نفس}}. | عواملی برای عجب ذکر کرده است؛ ازجمله: | ||
# حب نفس: حب نفس سبب میشود شخص اعمال خود را بزرگ ببیند و یا اعمال زشتش در نظرش نیکو جلوه کند. در مقابل، اعمال دیگران در نظرش کوچک و حقیر به نظر آید <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 71.</ref> {{ببینید|حب نفس}}. | |||
[[شیطان]]، [[عبادات]] و [[اعمال نیکو]] را به گونهای نشان میدهد که شخص به آنها [[مغرور]] گردد که این، در حقیقت از حیلههای شیطان و دامهای اوست <ref>امامخمینی، چهل حدیث ، 66 ـ 69.</ref>. | # شیطان: [[شیطان]]، [[عبادات]] و [[اعمال نیکو]] را به گونهای نشان میدهد که شخص به آنها [[مغرور]] گردد که این، در حقیقت از حیلههای شیطان و دامهای اوست <ref>امامخمینی، چهل حدیث ، 66 ـ 69.</ref>. | ||
# جهل و غفلت: [[جهل]] و [[غفلت]]، مانند حجابی بر [[عقل]] و هوش انسان پرده میافکند، در نتیجه، انسان برای خود در برابر سلطنت قاهره حق، توهم استقلال میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث ، 70.</ref>. این امر شامل جهل به حقارت خود و غفلت از عظمت خالق <ref>امامخمینی، صحیفه، 18/445.</ref> و غفلت از اعمال بندگان صالح و [[اولیا]] و [[مقربان]] <ref>امامخمینی، الطهاره، 392.</ref> است. | |||
[[جهل]] و [[غفلت]]، مانند حجابی بر [[عقل]] و هوش انسان پرده میافکند، در نتیجه، انسان برای خود در برابر سلطنت قاهره حق، توهم استقلال میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث ، 70.</ref>. این امر شامل جهل به حقارت خود و غفلت از عظمت خالق <ref>امامخمینی، صحیفه، 18/445.</ref> و غفلت از اعمال بندگان صالح و [[اولیا]] و [[مقربان]] <ref>امامخمینی، الطهاره، 392.</ref> است. | |||
==اقسام و مراتب== | ==اقسام و مراتب== | ||
برخی علمای اخلاق، عجب را به طور کلی به عجب در اعمال، صفات و عقاید تقسیم کردهاند و با استناد به برخی آیات <ref>فصلت، 15؛ سبأ، 35.</ref>، به اعتبار متعلق عجب مصادیق پرشماری برای آن ذکر کردهاند؛ مانند عجب به مال، عجب به فرزندان، عجب به قدرت، عجب به نسب و عجب به [[درایت]] و عقل <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، 11/69 ـ 77؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/282.</ref>. | برخی علمای اخلاق، عجب را به طور کلی به عجب در اعمال، صفات و عقاید تقسیم کردهاند و با استناد به برخی آیات <ref>فصلت، 15؛ سبأ، 35.</ref>، به اعتبار متعلق عجب مصادیق پرشماری برای آن ذکر کردهاند؛ مانند عجب به مال، عجب به فرزندان، عجب به قدرت، عجب به نسب و عجب به [[درایت]] و عقل <ref>غزالی، احیاء علوم الدین، 11/69 ـ 77؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، 6/282.</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
# هلاکت انسان: امامخمینی با استناد به برخی [[روایات]] <ref>کلینی، الکافی، 2/313.</ref>، عجب را سبب هلاک انسان معرفی میکند و معتقد است عجب افزون بر اینکه سبب مفاسد دیگری است، خود نیز از مهلکات است و [[ایمان]] و اعمال را نابود میکند، | # هلاکت انسان: امامخمینی با استناد به برخی [[روایات]] <ref>کلینی، الکافی، 2/313.</ref>، عجب را سبب هلاک انسان معرفی میکند و معتقد است عجب افزون بر اینکه سبب مفاسد دیگری است، خود نیز از مهلکات است و [[ایمان]] و اعمال را نابود میکند، | ||
# کوچکشمردن گناهان و بیتوجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع میشود شخص زشتیهای خود را مشاهده کند؛ از اینرو خود را نیازمند [[اصلاح]] نمیداند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات باز میدارد و به انواع نقائص مبتلا میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 67 ـ 69.</ref>، | # کوچکشمردن گناهان و بیتوجهی به اصلاح نفس: زیرا عجب، حجاب غلیظی است که مانع میشود شخص زشتیهای خود را مشاهده کند؛ از اینرو خود را نیازمند [[اصلاح]] نمیداند، و این مصیبتی است که انسان را از همه کمالات باز میدارد و به انواع نقائص مبتلا میکند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 67 ـ 69.</ref>، | ||
# تمرد و دوری از قرب الهی: | # تمرد و دوری از قرب الهی: امامخمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان میداند که خود را برتر از [[آدم(ع)]] دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از خاک <ref>اعراف، 12؛ امامخمینی، چهل حدیث، 99؛ امامخمینی، آداب الصلاة، 206؛ امامخمینی، حدیث جنود، 44، 49 ـ 50 و 71.</ref>، | ||
امامخمینی سبب مطرودشدن [[شیطان]] از درگاه الهی و دوری او از قرب پروردگار را خودبینی و عجب شیطان میداند که خود را برتر از [[آدم(ع)]] دانست؛ زیرا آفرینش او از آتش بود و آفرینش [[آدم(ع)]] از خاک <ref>اعراف، 12؛ امامخمینی، چهل حدیث، 99؛ امامخمینی، آداب الصلاة، 206؛ امامخمینی، حدیث جنود، 44، 49 ـ 50 و 71.</ref>، | |||
# عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد میکند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 71 ـ 72.</ref>. این مسئله سبب میشود فرد خود را مستغنی بپندارد و به فضل و رحمت حق توجه نداشته باشد و گمان کند شایسته اجر و [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 69.</ref>. | # عدم توجه به رحمت حق: شخص مبتلا به عجب، به اعمال خود اعتماد میکند و خود را طلبکار خداوند و شایسته ثواب میداند <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 71 ـ 72.</ref>. این مسئله سبب میشود فرد خود را مستغنی بپندارد و به فضل و رحمت حق توجه نداشته باشد و گمان کند شایسته اجر و [[ثواب]] است <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 69.</ref>. | ||
# مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود میآورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمیگذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمیدهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 69.</ref> {{ببینید|ریا}}. | # مبدأبودن برای رذایل: عجب مقدمه تکبر و کفر است و زمینه ریا را به وجود میآورد؛ زیرا اگر انسان عمل خود را حقیر و کوچک بشمارد، اعمالش را به نمایش نمیگذارد و چنین عملی را برای دیگران انجام نمیدهد <ref>امامخمینی، چهل حدیث، 69.</ref> {{ببینید|ریا}}. |