confirmed، templateeditor
۸۴۸
ویرایش
A.sharefat (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''تلقیح مصنوعی'''، حکم شرعی باروری انسان از راه غیر طبیعی. ==مفهومشناسی== تلقیح از ریشه «لقح» به معنای بارورساختن است و به باد، ابر، گیاه، حیوان و انسان که عوامل بارورکننده یا بارورشوندهاند نسبت داده شده است <ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/...» ایجاد کرد) |
A.sharefat (بحث | مشارکتها) (اصلاح نویسههای عربی) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
تلقیح از ریشه «لقح» به معنای بارورساختن است و به باد، ابر، گیاه، [[حیوان]] و [[انسان]] که عوامل بارورکننده یا بارورشوندهاند نسبت داده شده است <ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۴۷؛ جوهری، الصحاح، ۱/۴۰۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۵۷۹؛ ← قرشی، قاموس قرآن، ۶/۱۹۹</ref>. فقها هم معنای لغوی این واژه را مد نظر دارند . تلقیح به دو روش طبیعی و مصنوعی صورت گرفته و تلقیح مصنوعی در انسان به دو گونه انجام میشود: ترکیب و لقاح اسپرم [[مرد]] با تخمک [[زن]] در بیرون رحم و سپس انتقال آن به رحم؛ گرفتن اسپرم مرد و تزریق آن به رحم زن <ref>← مؤمن، تلقیح، ۴۹</ref>. | تلقیح از ریشه «لقح» به معنای بارورساختن است و به باد، ابر، گیاه، [[حیوان]] و [[انسان]] که عوامل بارورکننده یا بارورشوندهاند نسبت داده شده است <ref>فراهیدی، کتاب العین، ۳/۴۷؛ جوهری، الصحاح، ۱/۴۰۱؛ ابنمنظور، لسان العرب، ۲/۵۷۹؛ ← قرشی، قاموس قرآن، ۶/۱۹۹</ref>. فقها هم معنای لغوی این واژه را مد نظر دارند . تلقیح به دو روش طبیعی و مصنوعی صورت گرفته و تلقیح مصنوعی در انسان به دو گونه انجام میشود: ترکیب و لقاح اسپرم [[مرد]] با تخمک [[زن]] در بیرون رحم و سپس انتقال آن به رحم؛ گرفتن اسپرم مرد و تزریق آن به رحم زن <ref>← مؤمن، تلقیح، ۴۹</ref>. | ||
==پیشینه== | ==پیشینه== | ||
تلقیح مصنوعی در آغاز برای اصلاح نژاد یا تکثیر نسل حیوانات اهلی بهکار میرفت. [[اسپالانزونی ایتالیایی]] از نخستین محققانی بود که در سال ۱۷۸۰م تلقیح مصنوعی را روی برخی حیوانات آزمایش کرد. این عمل را در اواخر قرن نوزدهم میلادی ( | تلقیح مصنوعی در آغاز برای اصلاح نژاد یا تکثیر نسل حیوانات اهلی بهکار میرفت. [[اسپالانزونی ایتالیایی]] از نخستین محققانی بود که در سال ۱۷۸۰م تلقیح مصنوعی را روی برخی حیوانات آزمایش کرد. این عمل را در اواخر قرن نوزدهم میلادی (در کشورهای مختلف) با انسانها آزمودند که در مواردی همراه با موفقیت بود <ref>← حسینی، ماوراء الفقه، ۱۴۹-۱۵۰</ref>. تلقیح مصنوعی تقریباً از نیمه دوم قرن بیستم میلادی توجه بسیاری از پزشکان را برانگیخت و در مسیر پیشرفت قرار گرفت <ref>بحرالعلوم، الاستنساخ البشری، ۱۷؛ بهادلی، الاستنساخ، ۳۲-۳۴</ref>؛ هرچند برخی از کشورها مانند [[انگلستان]] و [[ایتالیا]] میکوشیدند از فراگیرشدن این روش جلوگیری کنند <ref>بحرالعلوم، الاستنساخ البشری، ۱۸؛ حسینی، ماوراء الفقه، ۱۸۷</ref>. | ||
در منابع روایی و فقهی پیشین درباره برخی از نمونههای تازه این موضوع سخن صریحی یافت نمیشود؛ تنها به موارد همگونی مانند آبستنشدن از راه غیر متعارف چون [[مساحقه]] <ref>طوسی، النهایه، ۷۰۷؛ حلّی، ۳/۵۳۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۶۷-۱۷۰</ref> و اقدام زن به واردکردن [[منی]] مرد چه در زمان زندگی مرد <ref>طوسی، المبسوط، ۵/۲۸۴؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۸/۲۹۸؛ ابنقدامه، المغنی، ۹/۵۵؛ نووی، روضة الطالبین، ۵/۴۵۳</ref> و چه پس از [[مرگ]] او <ref>احسائی، الأقطاب الفقهیة، ۱۴۹؛ شربینی، مغنی المحتاج، ۴/۵۳۹</ref> اشاره شده است. | در منابع روایی و فقهی پیشین درباره برخی از نمونههای تازه این موضوع سخن صریحی یافت نمیشود؛ تنها به موارد همگونی مانند آبستنشدن از راه غیر متعارف چون [[مساحقه]] <ref>طوسی، النهایه، ۷۰۷؛ حلّی، ۳/۵۳۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۸/۱۶۷-۱۷۰</ref> و اقدام زن به واردکردن [[منی]] مرد چه در زمان زندگی مرد <ref>طوسی، المبسوط، ۵/۲۸۴؛ فاضل هندی، کشف اللثام، ۸/۲۹۸؛ ابنقدامه، المغنی، ۹/۵۵؛ نووی، روضة الطالبین، ۵/۴۵۳</ref> و چه پس از [[مرگ]] او <ref>احسائی، الأقطاب الفقهیة، ۱۴۹؛ شربینی، مغنی المحتاج، ۴/۵۳۹</ref> اشاره شده است. | ||
<br> | <br> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
# مصلحت نسل و حفظ نسب که مدّ نظر فقها در بحث [[ازدواج]] است <ref>شهید اول، القواعد، ۱/۳۸؛ فاضل مقداد، التنقیح، ۱/۱۵</ref>؛ | # مصلحت نسل و حفظ نسب که مدّ نظر فقها در بحث [[ازدواج]] است <ref>شهید اول، القواعد، ۱/۳۸؛ فاضل مقداد، التنقیح، ۱/۱۵</ref>؛ | ||
# مصالح و حکمتهای تحریم برخی از ازدواجها-که در عصر عرب جاهلی مرسوم بوده-و مباشرتهای حرام، مانند زنا و مساحقه-[[همجنسبازی]] زنان-<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۳۱۱، ۳۰۳-۳۰۴ و ۳۳۱-۳۳۳</ref>؛ موافق نبودن این شیوه تلقیح با اصول اخلاقی و جامعهشناختی و پیامدهای نامطلوب آن <ref>خرازی، التلقیح، ۱۱۳-۱۱۴</ref>. | # مصالح و حکمتهای تحریم برخی از ازدواجها-که در عصر عرب جاهلی مرسوم بوده-و مباشرتهای حرام، مانند زنا و مساحقه-[[همجنسبازی]] زنان-<ref>حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۲۰/۳۱۱، ۳۰۳-۳۰۴ و ۳۳۱-۳۳۳</ref>؛ موافق نبودن این شیوه تلقیح با اصول اخلاقی و جامعهشناختی و پیامدهای نامطلوب آن <ref>خرازی، التلقیح، ۱۱۳-۱۱۴</ref>. | ||
برخی فقهای دیگر نظر به جواز دادهاند <ref>یزدی، تولید الانسان، ۱۱۶</ref> و دلیل آنان اصل [[برائت شرعیه]] و [[برائت عقلیه|عقلیه]] است؛ زیرا این صورت را ازجمله [[شبهات بدوی تحریمی]] دانستهاند <ref> | برخی فقهای دیگر نظر به جواز دادهاند <ref>یزدی، تولید الانسان، ۱۱۶</ref> و دلیل آنان اصل [[برائت شرعیه]] و [[برائت عقلیه|عقلیه]] است؛ زیرا این صورت را ازجمله [[شبهات بدوی تحریمی]] دانستهاند <ref>حرمپناهی، التلقیح الصناعی، ۶۸</ref>. | ||
===تلقیح و حمل مادر جانشین=== | ===تلقیح و حمل مادر جانشین=== | ||
تلقیح نطفه زن و شوهر و حمل مادر جانشین: مادر جانشین در این فرض میتواند همسر دوم یا زن بیگانه باشد. بسیاری از فقها <ref> | تلقیح نطفه زن و شوهر و حمل مادر جانشین: مادر جانشین در این فرض میتواند همسر دوم یا زن بیگانه باشد. بسیاری از فقها <ref>حرمپناهی، التلقیح الصناعی، ۷۹-۸۱؛ حکیم، سیدمحمدسعید، فقه الاستنساخ، ۳۹</ref> صورت نخست را جایز دانسته اما برخی صورت دوم را جایز ندانسته <ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۵۶۴؛ صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، ۶/۱۷</ref> و برخی به جواز آن نظر دادهاند <ref>سبزواری، مهذّب الأحکام، ۲۵/۲۵۲؛ مکارم شیرازی، استفتائات، ۱/۴۶۴؛ مؤمن، تلقیح، ۶۶</ref>. | ||
===تلقیح در رحم مصنوعی=== | ===تلقیح در رحم مصنوعی=== | ||
در این فرض منی مرد و تخمک زن را در بیرون از [[رحم]] بارور ساخته و سپس در رحم مصنوعی میگذارند تا دوران رشد را بگذراند. فقها این گونه تلقیح را جایز دانستهاند <ref>خرازی، التلقیح، ۱۲۴-۱۲۵؛ مؤمن، تلقیح، ۶۹</ref>. از فتواهای [[امامخمینی]] در [[تحریر الوسیله]] میتوان جواز این شیوه را برداشت کرد <ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳</ref>. برخی لقاح نطفه زن و مرد بیگانه را بدینگونه پذیرفتهاند؛ زیرا دلیلی بر حرمت آن وجود نداشته و روایاتِ نهیکننده این گونه را دربرنمیگیرد <ref>مؤمن، تلقیح، ۶۹-۷۰</ref>. | در این فرض منی مرد و تخمک زن را در بیرون از [[رحم]] بارور ساخته و سپس در رحم مصنوعی میگذارند تا دوران رشد را بگذراند. فقها این گونه تلقیح را جایز دانستهاند <ref>خرازی، التلقیح، ۱۲۴-۱۲۵؛ مؤمن، تلقیح، ۶۹</ref>. از فتواهای [[امامخمینی]] در [[تحریر الوسیله]] میتوان جواز این شیوه را برداشت کرد <ref>←امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳</ref>. برخی لقاح نطفه زن و مرد بیگانه را بدینگونه پذیرفتهاند؛ زیرا دلیلی بر حرمت آن وجود نداشته و روایاتِ نهیکننده این گونه را دربرنمیگیرد <ref>مؤمن، تلقیح، ۶۹-۷۰</ref>. | ||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
امامخمینی و سایر فقها، بر اساس [[قاعده فراش]] <ref>← بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۲۳</ref> نوزاد حاصل از تلقیح مصنوعی زن و شوهر را شرعاً به آنها منسوب میکنند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳؛ خویی، توضیح المسائل، ۵۶۱؛ گلپایگانی، ارشاد السائل، ۱۶۹</ref>؛ مگر [[سیدمحسن حکیم]] که معتقد است تنها نوزاد حاصل از مباشرت مستقیم نسب میبرد <ref>حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ۲/۳۰۰</ref>. اگر تلقیح در زمان [[عده طلاق رجعی]] صورت گیرد، در نگاه برخی قاعده فراش جاری است و نوزاد به زوجین <ref>مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۹۹-۱۰۰</ref> و از نظر برخی به [[مادر]] منسوب است، اما اگر در زمان [[عده طلاق بائن]] باشد، از نظر نسب در حکم باروری حاصل از تلقیح با بیگانه است <ref>مدنی، المسائل المستحدثه؛ سبحانی، استفتائات، ۱/۳۱۸</ref>. | امامخمینی و سایر فقها، بر اساس [[قاعده فراش]] <ref>← بجنوردی، القواعد الفقهیه، ۴/۲۳</ref> نوزاد حاصل از تلقیح مصنوعی زن و شوهر را شرعاً به آنها منسوب میکنند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳؛ خویی، توضیح المسائل، ۵۶۱؛ گلپایگانی، ارشاد السائل، ۱۶۹</ref>؛ مگر [[سیدمحسن حکیم]] که معتقد است تنها نوزاد حاصل از مباشرت مستقیم نسب میبرد <ref>حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ۲/۳۰۰</ref>. اگر تلقیح در زمان [[عده طلاق رجعی]] صورت گیرد، در نگاه برخی قاعده فراش جاری است و نوزاد به زوجین <ref>مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۹۹-۱۰۰</ref> و از نظر برخی به [[مادر]] منسوب است، اما اگر در زمان [[عده طلاق بائن]] باشد، از نظر نسب در حکم باروری حاصل از تلقیح با بیگانه است <ref>مدنی، المسائل المستحدثه؛ سبحانی، استفتائات، ۱/۳۱۸</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
اگر نوزاد | اگر نوزاد ثمره لقاح پس از [[مرگ]] شوهر باشد، بر پایه نظر کسانی که مرگ شوهر را سبب قطع زوجیت نمیدانند <ref>← حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ۱/۱۰۷؛ صدر، سیدمحمدباقر، منهاج، ۱۰۷؛ سبزواری، مهذّب الأحکام، ۳/۴۲۲</ref>، کودک به زوجین <ref>مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۹۸</ref> و به نظر برخی به مادر <ref>فاضل لنکرانی، جامع المسائل، ۱/۵۶۵</ref> نسب مییابد، اما اگر رابطه زوجیت با مرگ شوهر پایان یابد <ref>حسینی، ماوراء الفقه، ۱۷۱</ref>، نسب چنین کودکی مانند نسب کودک حاصل از لقاح با بیگانه است <ref>سبحانی، استفتائات، ۱/۳۲۰</ref>؛ هر چند برخی از فقها در این فرض هم کودک را منسوب به زوجین دانستهاند <ref>منتظری، احکام پزشکی، ۸۹</ref>، اما اگر کودک نتیجه انتقال نطفه لقاحیافته دو زوج به رحم [[مادر]] جانشین باشد، در انتساب کودک به [[پدر]] اختلاف عمدهای نیست <ref>مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۱۰۳-۱۰۴؛ حسینی، ماوراء الفقه، ۱۷۲</ref>؛ اما در باب نسب مادری او اختلاف نظر است. برخی از فقها ملاک انتساب فرزند به مادر را بارداری (حمل) میدانند <ref>خویی، صراط النجاة، ۱/۳۵۱؛ صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، ۶/۱۷-۱۸</ref>. کودک بنابر این معیار به مادر جانشین منسوب خواهد شد، اما اگر معیار نطفه و ریشه ژنتیکی آن باشد، کودک به صاحب تخمک منسوب است <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳-۵۹۴؛ مکارم شیرازی، استفتائات، ۲/۶۰۹؛ سبحانی، استفتائات، ۱/۳۱۹</ref>. پس اگر جنین یا تخمک بارورشده در رحم مصنوعی پرورش یابد، به صاحب تخمک نسب میرساند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳-۵۹۴؛ مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۱۰۸</ref>. نظر دیگری نیز براین است که هم صاحب تخمک و هم صاحب رحم، [[مادر نسبی]] کودک است <ref>موسوی اردبیلی، استفتائات، ۱/۴۰۷</ref>. برخی از اهل سنت هر دو را در حکم [[مادر رضاعی]] دانسته <ref>خطیب، احکام المرأة، ۲۶؛ قیسی، مشکلات المسئولیة، ۴۹</ref>، اما برخی دیگر از [[اهل سنت]] هیچ یک از آن دو را مادر نوزاد نمیشمارند، چون سه عامل تخمک، بارداری و ولادت را ملاک نسب به مادر دانستهاند <ref>ابوزید، طرق الانجاب، ۹۳-۹۵؛ خطیب، احکام المرأة، ۲۶</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
اگر تلقیح زن و شوهر در بیرون رحم باشد و سپس نطفه جهت رشد در رحم مصنوعی قرار گیرد، کودک ملحق به هر دو میشود <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳-۵۹۴</ref>، اما اگر جنین تنها از اسپرم مرد گرفته شود و در [[رحم مصنوعی]] پرورش یابد، کودک به پدر ملحق میشود و مادر نخواهد داشت <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳</ref>. | اگر تلقیح زن و شوهر در بیرون رحم باشد و سپس نطفه جهت رشد در رحم مصنوعی قرار گیرد، کودک ملحق به هر دو میشود <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳-۵۹۴</ref>، اما اگر جنین تنها از اسپرم مرد گرفته شود و در [[رحم مصنوعی]] پرورش یابد، کودک به پدر ملحق میشود و مادر نخواهد داشت <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۳</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
کودک در صورتی که حاصل تلقیح دو بیگانه باشد و در | کودک در صورتی که حاصل تلقیح دو بیگانه باشد و در رحم همان زن قرار گیرد، در نسب او اختلاف است. برخی از فقها الحاق کودک به هر دو و نسب پدری و مادری را ثابت میدانند <ref>خویی، منهاج الصالحین، ۱/۴۲۷؛ زینالدین، کلمة التقوی، ۴/۴۵۴؛ تبریزی، صراط النجاة، ۶/۴۸۰-۴۸۱ و ۹/۲۸۰؛ وحید، منهاج الصالحین، ۲/۴۸۴</ref>؛ اما برخی بر این باورند که کودک تنها به مادر ملحق است و به صاحب اسپرم (مرد) نسب نمییابد <ref>حکیم، سیدمحسن، منهاج الصالحین، ۲/۳۰۰</ref>. | ||
<br> | <br> | ||
امامخمینی در یک نظر تفصیلی بر این باور است که اگر منی مردی با زنی بیگانه تلقیح شود و معلوم گردد کودک از آن [[منی]] است-اگر این عمل به عمد نبوده و به خطا انجام گرفته باشد-مانند زن و مردی است که به گمان زن و شوهر بودن با هم نزدیکی کردهاند؛ تردیدی نیست کودک به هر دو منسوب است و همه احکام فرزندی را دارد، اما اگر این لقاح عمدی باشد جای اشکال است و باید در همه مسایل [[احتیاط]] کرد، هر چند این کودک در حکم فرزند نسبی است و نمیتواند با زن و مرد صاحب نطفه و سایر کسانی که اگر مشروع بود با او [[محرم]] میشدند، [[ازدواج]] کند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۱-۵۹۳؛ | امامخمینی در یک نظر تفصیلی بر این باور است که اگر منی مردی با زنی بیگانه تلقیح شود و معلوم گردد کودک از آن [[منی]] است-اگر این عمل به عمد نبوده و به خطا انجام گرفته باشد-مانند زن و مردی است که به گمان زن و شوهر بودن با هم نزدیکی کردهاند؛ تردیدی نیست کودک به هر دو منسوب است و همه احکام فرزندی را دارد، اما اگر این لقاح عمدی باشد جای اشکال است و باید در همه مسایل [[احتیاط]] کرد، هر چند این کودک در حکم فرزند نسبی است و نمیتواند با زن و مرد صاحب نطفه و سایر کسانی که اگر مشروع بود با او [[محرم]] میشدند، [[ازدواج]] کند <ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۵۹۱-۵۹۳؛ امامخمینی، توضیح المسائل، ۴۶۷</ref>. | ||
===ارث=== | ===ارث=== | ||
حکم [[ارث]] در صورتهای مختلف، گوناگون است. اگر نسب ثابت شود، معمولاً ارث ثابت خواهد شد، هر چند در جاهایی اینگونه نیست، مانند تلقیح پس از مرگ شوهر چه در زمان [[عده]] و چه پس از آن <ref>بهجت، استفتائات، ۴/۴۲۴؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ۸۲؛ مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۹۸</ref>؛ زیرا ازجمله شرایط ارثبردن حمل و بودن در زمان زندگی مورّث و زنده بهدنیاآمدن وی است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹ و ۷۰؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۵۳-۳۵۴</ref>. | حکم [[ارث]] در صورتهای مختلف، گوناگون است. اگر نسب ثابت شود، معمولاً ارث ثابت خواهد شد، هر چند در جاهایی اینگونه نیست، مانند تلقیح پس از مرگ شوهر چه در زمان [[عده]] و چه پس از آن <ref>بهجت، استفتائات، ۴/۴۲۴؛ مکارم شیرازی، احکام پزشکی، ۸۲؛ مدنی، المسائل المستحدثه، ۱/۹۸</ref>؛ زیرا ازجمله شرایط ارثبردن حمل و بودن در زمان زندگی مورّث و زنده بهدنیاآمدن وی است <ref>نجفی، جواهر الکلام، ۳۹ و ۷۰؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۳۵۳-۳۵۴</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
* خرازی، سیدمحسن، التلقیح، مجله فقه اهلالبیت(ع)، شماره ۱۶، ۱۴۲۰ق. | * خرازی، سیدمحسن، التلقیح، مجله فقه اهلالبیت(ع)، شماره ۱۶، ۱۴۲۰ق. | ||
* خطیب، یحیی عبدالرحمان، احکام المرأة الحامل فی الشریعة الاسلامیه، اردن، دارالنفائس، چاپ اول، ۱۴۱۹ق. | * خطیب، یحیی عبدالرحمان، احکام المرأة الحامل فی الشریعة الاسلامیه، اردن، دارالنفائس، چاپ اول، ۱۴۱۹ق. | ||
* خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل، قم، مهر، چاپ اول، | * خویی، سیدابوالقاسم، توضیح المسائل، قم، مهر، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
* خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة، قم، دفتر نشر برگزیده، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | * خویی، سیدابوالقاسم، صراط النجاة، قم، دفتر نشر برگزیده، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | ||
* خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، قم، مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۱۰ق. | * خویی، سیدابوالقاسم، منهاج الصالحین، قم، مدینة العلم، چاپ بیست و هشتم، ۱۴۱۰ق. | ||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
* صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۲۰ق. | * صدر، سیدمحمد، ماوراء الفقه، بیروت، دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۲۰ق. | ||
* صدر، سیدمحمدباقر، منهاج الصالحین، بر طبق فتاوی آیتالله سیدمحسن حکیم، ج۲، بیروت، بینا، ۱۴۰۰ق. | * صدر، سیدمحمدباقر، منهاج الصالحین، بر طبق فتاوی آیتالله سیدمحسن حکیم، ج۲، بیروت، بینا، ۱۴۰۰ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه | * طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق. | * طوسی، محمدبنحسن، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۰ق. | ||
* فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، امیر قلم، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق. | * فاضل لنکرانی، محمد، جامع المسائل، قم، امیر قلم، چاپ یازدهم، ۱۴۲۸ق. | ||
* فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوهکمرهای، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | * فاضل مقداد، مقدادبنعبدالله، التنقیح الرائع لمختصر الشرائع، تحقیق سیدعبداللطیف کوهکمرهای، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق. | ||
* فاضل هندی، محمدبنحسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، | * فاضل هندی، محمدبنحسن، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | ||
* فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | * فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق. | ||
* فضلالله، سیدمحمدحسین، المسائل الفقهیه، قم، دارالاعتصام، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. | * فضلالله، سیدمحمدحسین، المسائل الفقهیه، قم، دارالاعتصام، چاپ اول، ۱۴۱۶ق. |